کاری را که سیاستمداران دنیا - چه امروز و چه در طول قرنهای گذشته - انجام میدادند و حرفی را که بر زبان میآوردند و به آن اعتقاد قلبی نداشتند و چهره و قیافهای را که به خود میگرفتند و با باطن آنها بهکلّی متفاوت بود، در امیرالمؤمنین وجود نداشت. امروز شما نگاه کنید؛ حرفهای زیبا و قشنگ بر زبان سیاستمداران عالم بسیار جاری میشود - نام انسان، نام حقوق بشر، نام مردمسالاری، نام صلح، نام قداست - اما در دلها و در عملها، از این حقایق هیچگونه خبری وجود ندارد. این وضعیت، قبل از دوران امیرالمؤمنین هم بود؛ امروز هم وجود دارد. امیرالمؤمنین - آن قلّهی بلند انسانیت - در این جهت برخلاف اغلب سیاستمداران عمل کرده است. خصوصیت او این بود که اگر اسم مردم را میآورد، برای آنها حقیقتاً ارزش قائل بود؛ نه مثل کسانی که در سطح بینالمللی از هرچه تروریست حرفهای است - که امروز حکّام صهیونیست در دنیا تروریستهای حرفهای هستند - از هرچه غارتگر بینالمللی است - که امروز پشت صحنهی قدرتهای استکباری، زرسالاران و چپاولگران بینالمللی هستند - از هرچه انسان نانجیب و متجاوز به حقوق انسان است، عملاً حمایت و پشتیبانی میکنند و خجالت هم نمیکشند و بر زبان نام حقوق بشر و انسان و مردمسالاری را جاری میکنند و طلبکار ملتها هم میشوند! نظام جمهوری اسلامی را که یقیناً یکی از مردمیترین نظامهای عالم و متّکی به آرای قشرهای عظیم مردم و گرهخوردهی با عواطف و احساسات و ایمان آنهاست، به عنوان نظام مردمسالار قبول ندارند؛ اما نظامهای حکومت مطلقهی فردی و سلطنتهای موروثی و نظامهای کودتا و آنجایی که بچههای دبستانیِ آن از آسیب نیروهای امنیتیشان در امان نیستند و به دست آنها به قتل میرسند، آنها را به عنوان نظامهای معتقد به حقوق بشر میشناسند! این یک مضحکهی سیاسی و جهانی است. سیاستمداران نظامهای غیرالهی مایلند همهی انسانهای عالم، دستخوش چنین بازیچههایی باشند.1380/01/01
لینک ثابت