newspart/index2
معنویت‎گرایی / ایمان/معنوی/غیب/باطن / توجه به معنویت/معنویت
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
ناتوانی برخی از درک هدف و جهتگیری قدرت متکی به معنویت

[روح و حقیقت مسأله‌ی پاسداری و سپاه پاسداران این بود که در یک تشکیلات نظامی که به‌وسیله‌ی انقلاب به‌وجود می‌آمد، فکر و عقیده و ایمان - یعنی عامل معنوی قدرت - در تمام اجزا رعایت و لحاظ شود] امروز ایمان در دل جوانان ما، در دل مردم و در سرتاسر کشور ما گسترده است. البته عدّه‌ای این را نمی‌فهمند. هم آن روزی که معنویت در غربت بود - مثل دوران امام سجّاد علیه‌السّلام - و هم آن روزی که معنویت در قدرت بود - مثل زمان پیامبر - در هر دو حال کسانی بودند که نمی‌توانستند درک کنند که هدف از این تلاش، از این مجاهدت و از این حرکت معنوی چیست؛ «کذلک یطبع اللَّه علی کل قلب متکبّر جبار».(1) در یکی از آیات قرآن خطاب به بنی‌اسرائیل می‌فرماید: «فمازلتم فی شک مما جائکم به».(2) حتّی یوسف که در اوج قدرت بود و حقّ الهی در چهره و در نظام یوسفی مثل خورشید می‌درخشید، یک عده از خود بنی‌اسرائیل نمی‌توانستند آن را درک کنند. وقتی که حضرت یوسف از دنیا رفت، آنها گفتند که بعد از یوسف دیگر پیامبری نخواهد ماند! دلهایی هستند که این‌طورند. بعد می‌فرماید: «کذلک یطبع اللَّه علی کل قلب متکبّر جبار»؛ یا «من کل متکبّر لا یؤمن بیوم الحساب».(3) برای آن قدرتی که متّکی به عوامل معنوی قدرت است، مسأله‌ی اساسی، جهتگیریِ آن قدرت است. جهتگیریِ آن قدرت چیست؟ صلاح و فلاح انسان؛ نجات انسان از مصائب مادّی و معنوی؛ نجات انسان از بی‌عدالتی؛ نجات انسان از دشمنیها و بغضاء جاهلانه میان دلهای انسانها؛ نجات انسان از چنگال قدرتِ جمعی غافل و کور و مستی که جز منیّت چیز دیگری نمی‌فهمند. گرفتاری بزرگ بشر همیشه این بوده است. بشر در بیشتر دوران عمر خود، گرفتار قدرتهایی بوده است که مستِ منیّت و خودخواهی بوده‌اند و چیزی که برایشان اهمیت نداشته و ندارد، سرنوشت انسانهاست.1378/08/22

1 ) سوره مبارکه غافر آیه 35
الَّذينَ يُجادِلونَ في آياتِ اللَّهِ بِغَيرِ سُلطانٍ أَتاهُم ۖ كَبُرَ مَقتًا عِندَ اللَّهِ وَعِندَ الَّذينَ آمَنوا ۚ كَذٰلِكَ يَطبَعُ اللَّهُ عَلىٰ كُلِّ قَلبِ مُتَكَبِّرٍ جَبّارٍ
ترجمه:
همانها که در آیات خدا بی‌آنکه دلیلی برایشان آمده باشد به مجادله برمی‌خیزند؛ (این کارشان) خشم عظیمی نزد خداوند و نزد آنان که ایمان آورده‌اند به بار می‌آورد؛ این گونه خداوند بر دل هر متکبّر جبّاری مُهر می‌نهد!»
2 ) سوره مبارکه غافر آیه 34
وَلَقَد جاءَكُم يوسُفُ مِن قَبلُ بِالبَيِّناتِ فَما زِلتُم في شَكٍّ مِمّا جاءَكُم بِهِ ۖ حَتّىٰ إِذا هَلَكَ قُلتُم لَن يَبعَثَ اللَّهُ مِن بَعدِهِ رَسولًا ۚ كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ
ترجمه:
پیش از این یوسف دلایل روشن برای شما آورد، ولی شما همچنان در آنچه او برای شما آورده بود تردید داشتید؛ تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکننده‌ای را گمراه می‌سازد!
3 ) سوره مبارکه غافر آیه 27
وَقالَ موسىٰ إِنّي عُذتُ بِرَبّي وَرَبِّكُم مِن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤمِنُ بِيَومِ الحِسابِ
ترجمه:
موسی گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه می‌برم از هر متکبّری که به روز حساب ایمان نمی‌آورد!»
لینک ثابت
تصور اروپائیان راجع به نابودی دین در دو قرنِ اوّلِ تجديد حيات صنعتی اروپا

یك روز در دو قرنِ اوّلِ این تجدید حیات صنعتی اروپا كه به علم روی آورده بودند، تصوّر این شد كه دین از دنیا رفت. این تفكّراتی كه شما امروز می‌بیند بعضی از تازه رسیده‌های به میدان فكر و اندیشه و سیاست بر زبان جاری می‌كنند، این‌ها حرفهای قرن نوزدهمی فیلسوفان و سیاستمداران اروپاست. آن‌ها خیال می‌كردند كه دین تمام شد! تجربه‌ی آن‌ها این را نشان می‌داد كه دینِ آلوده‌ی به خرافات و آمیخته‌ی به تاریكی‌ها، در مقابل هجوم علم نتوانست طاقت بیاورد؛ ذوب شد و از بین رفت. این‌ها تصوّر كردند كه دین در میان بشر هرجا هست، مثل همان چیزی است كه آن‌ها نمونه‌اش را در اروپا و در غرب داشتند؛ آن نوع از مسیحیت، آن نوع از دین‌داری، آن تعصّبات و درعین‌حال در لابلای همان تعصّبات، فسادهای فراوان! خیال كردند كه دین از بین رفت و مسأله‌ی دین در دنیا به‌كلّی حل شد؛ شروع كردند به خیال خودشان گوشه و كنارها را درست و مرتّب كردن؛ از آن اعماق و زوایای بشر، بقای دین را از بین بردن. امروز شما ملاحظه كنید؛ انگیزه‌ی دینی، توجّه به دین، توجّه به معنویت، بخصوص توجّه به آن بخش مشترك و خالص دین یعنی آن جنبه‌ی معنوی و دلدادگی به معنویت دنیا را پر كرده است و روز به روز هم بیشتر می‌شود. البته در جاهایی متأسفانه چون پایه‌های فكریِ دینیِ درستی ندارند، این احساس عرفانی، یك احساس سطحی است؛ كه اگر پایه‌ی درست اعتقادی و فكریِ آن‌چنانی كه در اسلام وجود دارد، با آن همراه شود، یك احساس فوق‌العاده ذی‌قیمت و والاست. بنابراین، عكسِ آنچه كه تصور می‌كردند، پیش آمد. این عامل معنوی قدرت است.1378/08/22
لینک ثابت
معنویت‎گرایی, دلبستگی‌های معنوی

انگیزه‌ی دینی، توجه به دین، توجه به معنویت، بخصوص توجه به آن بخش مشترك و خالص دین - یعنی آن جنبه‌ی معنوی و دلدادگی به معنویت - دنیا را پر كرده است و روزبه‌روز هم بیشتر می‌شود.1378/08/22
لینک ثابت
معنویت‎گرایی

هم آن روزی که معنویت در غربت بود - مثل دوران امام سجّاد علیه‌السّلام - و هم آن‌روزی که معنویت در قدرت بود - مثل زمان پیامبر - در هر دو حال کسانی بودند که نمیتوانستند درک کنند که هدف از این تلاش، از این مجاهدت و از این حرکت معنوی چیست؛ «کذلک یطبع اللَّه علی کل قلب متکبّر جبار». در یکی از آیات قرآن خطاب به بنی اسرائیل میفرماید: «فمازلتم فی شک مما جائکم به». حتّی یوسف که در اوج قدرت بود و حقّ الهی در چهره و در نظام یوسفی مثل خورشید میدرخشید، یک عده از خود بنیاسرائیل نمیتوانستند آن را درک کنند. وقتی که حضرت یوسف از دنیا رفت، آنها گفتند که بعد از یوسف دیگر پیامبری نخواهد ماند!1378/08/22
لینک ثابت
معنویت‎گرایی

انگیزه دینی، توجّه به دین، توجّه به معنویت، بخصوص توجّه به آن بخش مشترک و خالص دین - یعنی آن جنبه معنوی و دلدادگی به معنویت - دنیا را پر کرده است و روز به روز هم بیشتر میشود. البته در جاهایی متأسفانه چون پایه‌های فکرىِ دینىِ درستی ندارند، این احساس عرفانی، یک احساس سطحی است؛ که اگر پایه درست اعتقادی و فکرىِ آن‌چنانی که در اسلام وجود دارد، با آن همراه شود، یک احساس فوق‌العاده ذیقیمت و والاست1378/08/22
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی