newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تخریب اذهان

مباحثی که عقاید دینی آنها را مستحکم و راسخ کند؛ لیکن همین جمله، قابل تفسیر و تبیین است. بعضی از عقاید دچار تزلزل و اضطراب نیست. آن کس که می‌خواهد مخاطب خود را هدایت کند، ابتدا باید ببیند آن بخش جهالت او و آن بخش آسیب‌پذیر ذهن او، کجاست. باید آن امواجی را که بر روی ذهن مخاطبین شما تلاش و کار می‌کند تا تخریب نماید، بشناسید، تا بدانید جوان، چه چیزی را احتیاج دارد که به او بگویید. طوری نباشد که دهها سؤال در ذهن مخاطب ما وجود داشته باشد و ما به جای پاسخگویی به آن سؤالها و استفهامها، یک مطلب دیگر را که اصلاً برای او مورد سؤال نیست، مطرح کنیم.1377/02/02
لینک ثابت
حکومت اسلامی ، برای تعالی یافتن اخلاق انسانها

اگر ما از لحاظ اقتصاد به بالاترین مقام برسیم و از لحاظ سیاست، همین اقتدار و عزّتی را که امروز داریم، چند برابر کنیم، ولی اخلاقهای مردم ما، اخلاقهای اسلامی نباشد؛ در میان ما گذشت، صبر، حلم و خوش‌بینی نباشد، اساس کار از بین خواهد رفت. اساس کار، اخلاق است. همه‌ی اینها مقدّمه‌ی اخلاق حسنه است - بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق - (1) حکومت اسلامی برای این است که انسانها در این فضا تربیت شوند، اخلاق آنها تعالی پیدا کند، به خدا نزدیکتر شوند و قصد قربت کنند.1377/02/02

1 )
سنن كبری،بیهقی ج10 ص 192 
تفسیر مجمع البیان ، فضل بن حسن طبرسى‏ ج 10 ص 86 
مكارم الاخلاق ، رضى الدين حسن بن فضل طبرسى‏ ص 8 
بحارالانوار،علامه مجلسی ج 67 ص 372 
كنزالعمال ،متقی هندی  ج 11 ص 420 ح 31969

« انما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ
ترجمه:
از پيامبر (ص) نقل شده است: همانا من فقط مبعوث شدم تا خصلت هاى پسنديده اخلاقى را كامل كنم.»
لینک ثابت
حاکمیت طاغوت، حاکمیت فساد و ضایع کردن دین و دنیا

باید بدانند که حاکمیت اسلام، یعنی حاکمیت عدل و علم و انصاف بر مجموعه‌ی انسانها. حاکمیتی که می‌تواند هم جسم انسانها، هم دل انسانها، هم عواطف، اخلاق و زندگی واقعی و زندگی معنوی آنها و هم دنیا و آخرتشان را آباد کند. حاکمیت دین یعنی این.

حاکمیت دین، در مقابل حاکمیت طاغوت است؛ که «اذا تولی سعی فی‌الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل(1)». حاکمیت طاغوت، حاکمیت فساد و حاکمیت ضایع کردن دین و دنیاست - نه فقط دین - کمااین‌که در گذشته‌ی کشور خودمان از نزدیک شاهد بودیم و کسانی که آن دوره را درک کردند، همه آن را حس نمودند.1377/02/02


1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 205
وَإِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِي الأَرضِ لِيُفسِدَ فيها وَيُهلِكَ الحَرثَ وَالنَّسلَ ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الفَسادَ
ترجمه:
(نشانه آن، این است که) هنگامی که روی برمی‌گردانند (و از نزد تو خارج می‌شوند)، در راه فساد در زمین، کوشش می‌کنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود می‌سازند؛ (با اینکه می‌دانند) خدا فساد را دوست نمی‌دارد.
لینک ثابت
تعمیق اعتقادات, حاکمیت اسلام, روحانی‌ها, مبلغان, وظایف روحانیت, هجرت روحانیون

امروز علاوه بر این‌که باید به مسائل اعتقادی اسلام پرداخت و اعتقاد به اسلام را در ذهنها و دلها راسخ نمود، باید اعتقاد به حاکمیت اسلام را هم راسخ کرد.1377/02/02
لینک ثابت
تبلیغ در اسلام، دربردارنده دو جنبه الهی و انسانی

مسأله تبلیغ، یکی از مسائل اساسی در حیات اجتماعی است و مخصوص یک دوره نیست. تبلیغ که از آن در قرآن به «بلاغ»(1)، «بیان»(2)، «تبیین»(3) و از این قبیل تعبیر شده است، یکی از وظایف مقدّس، وظیفه انبیا، وظیفه علما، وظیفه متفکّران و دانایان و مصلحان است. تبلیغ، یعنی رساندن. رساندنِ چه؟ رساندنِ آن حقایقی به اذهان و دلهای مخاطبان که بدون آن، دچار خسارت خواهند شد. این است که ارزش تبلیغ را بالا می‌برد. تبلیغ، یک جنبه‌ی انسانی دارد. تبلیغی که اسلام به آن امر می‌کند و علمای اسلام و روحانیت شیعه، در طول تاریخ به آن پایبند بوده‌اند، وظیفه‌ای است که هم جنبه‌ی الهی دارد - «لتبینّنه للنّاس و لاتکتمونه»(4) - هم جنبه‌ی انسانی دارد؛ چون دستگیری از دلها و ذهنها و انسانهایی است که دچار عدم علم، دچار شک و دچار جهالتند. به این وظیفه، باید با این چشم نگاه کرد.1377/02/02

1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 99
ما عَلَى الرَّسولِ إِلَّا البَلاغُ ۗ وَاللَّهُ يَعلَمُ ما تُبدونَ وَما تَكتُمونَ
ترجمه:
پیامبر وظیفه‌ای جز رسانیدن پیام (الهی) ندارد؛ (و مسؤول اعمال شما نیست). و خداوند آنچه را آشکار، و آنچه را پنهان می‌دارید می‌داند.
1 ) سوره مبارکه النحل آیه 35
وَقالَ الَّذينَ أَشرَكوا لَو شاءَ اللَّهُ ما عَبَدنا مِن دونِهِ مِن شَيءٍ نَحنُ وَلا آباؤُنا وَلا حَرَّمنا مِن دونِهِ مِن شَيءٍ ۚ كَذٰلِكَ فَعَلَ الَّذينَ مِن قَبلِهِم ۚ فَهَل عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا البَلاغُ المُبينُ
ترجمه:
مشرکان گفتند: «اگر خدا می‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمی‌کردیم؛ و چیزی را بدون اجازه او حرام نمی‌ساختیم!» (آری،) کسانی که پیش از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند؛ ولی آیا پیامبران وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟!
2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 138
هٰذا بَيانٌ لِلنّاسِ وَهُدًى وَمَوعِظَةٌ لِلمُتَّقينَ
ترجمه:
این، بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران!
3 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 4
وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم ۖ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشاءُ وَيَهدي مَن يَشاءُ ۚ وَهُوَ العَزيزُ الحَكيمُ
ترجمه:
ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم؛ تا (حقایق را) برای آنها آشکار سازد؛ سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت می‌کند؛ و او توانا و حکیم است.
4 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 187
وَإِذ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أوتُوا الكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَلا تَكتُمونَهُ فَنَبَذوهُ وَراءَ ظُهورِهِم وَاشتَرَوا بِهِ ثَمَنًا قَليلًا ۖ فَبِئسَ ما يَشتَرونَ
ترجمه:
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولی آنها، آن را پشت سر افکندند؛ و به بهای کمی فروختند؛ و چه بد متاعی می‌خرند؟!
لینک ثابت
سید جمال‌الدین اسد آبادی

مسلمانان عالم در طول قرنهای متمادی و بخصوص متفکّرین بزرگ در قرن اخیر - از سید جمال اسدآبادی تا اقبال لاهوری، تا بزرگان فکر و اندیشه، تا علمای بزرگی در داخل کشور خود ما - دنبال آن بوده‏اند که دین خدا را حاکم کنند و این ادامه راه پیغمبران بوده است1377/02/02
لینک ثابت
علامه اقبال لاهوری

مسلمانان عالم در طول قرنهای متمادی و بخصوص متفکّرین بزرگ در قرن اخیر - از سید جمال اسدآبادی تا اقبال لاهوری، تا بزرگان فکر و اندیشه، تا علمای بزرگی در داخل کشور خود ما - دنبال آن بوده‏اند که دین خدا را حاکم کنند و این ادامه راه پیغمبران بوده اس1377/02/02
لینک ثابت
اقتدار اقتصادی

تبلیغ دین و تبیین حقایق که وظیفه‏ی علما و مبلّغین بزرگ اسلام است، امروز شامل همه‏ی این‏هاست. اگر ما از لحاظ اقتصاد به بالاترین مقام برسیم و از لحاظ سیاست، همین اقتدار و عزّتی را که امروز داریم، چند برابر کنیم، ولی اخلاقهای مردم ما، اخلاقهای اسلامی نباشد؛ در میان ما گذشت، صبر، حلم و خوش‏بینی نباشد، اساس کار از بین خواهد رفت. اساس کار، اخلاق است. همه‏ی این‏ها مقدّمه‏ی اخلاق حسنه است بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق حکومت اسلامی برای این است که انسانها در این فضا تربیت شوند، اخلاق آن‏ها تعالی پیدا کند، به خدا نزدیک‏تر شوند و قصد قربت کنند.1377/02/02
لینک ثابت
به حاکمیت رسیدن رضاخان و محمدرضا پهلوی به وسیله انگلستان

از جمله نكاتی كه باید به مردم بخصوص به جوانان بگویید، نعمت بزرگی است كه خدای متعال به وسیله‌ی رهبر عظیم‌الشّأن و عظیم القدر و كم‌نظیر و حركت عظیم ملت ایران در این انقلاب عظیم به ما داد. جوانان امروز، قبل از این انقلاب را ندیدند، با آن آشنا نیستند و نمی‌دانند در این مملكت چه بود و چه ذلّتی بر ملت ایران حاكم بود! در پنجاه سالِ آخر قبل از انقلاب، دو نفر در این مملكت حكومت كردند پدر و پسر كه هر دو را بیگانگان بر سرِ كار آوردند. رضا خان را انگلیسی‌ها از میان فوج قزّاق پیدا كردند به یك قلدر بی‌باك و بی‌محابا احتیاج داشتند آوردند و دست او سلاح دادند! دست، پشتش زدند، او را آوردند تا به مقام سلطنت رساندند، بعد مقاصد خودشان را به وسیله‌ی او اعمال كردند! آن كاری را كه می‌خواستند در این مملكت بكنند به وسیله‌ی او كردند. آن ضربه‌ای را كه می‌خواستند به دین، به روحانیت، به سنّتهای قدیمی و ملی این كشور و به پایه‌های دینی و اعتقادی این كشور بزنند، به وسیله‌ی او زدند. چون آدم بی‌باك و گستاخی بود، به درد آن‌ها می‌خورد! انگلیسی‌ها مدّتها از قبل از مشروطیت دنبال وسیله‌ی نفوذی در این كشور می‌گشتند؛ اما نمی‌شد. بیشتر هم علما مانع نفوذ بودند. این آدم، آدمی بود كه می‌دانستند در برخورد با علما، گستاخ و بی‌باك است. او را بر سرِ كار آوردند و هر كار خواستند، به وسیله‌ی او انجام دادند! بعد هم چون دیدند كه از لحاظ سیاسی به سمتِ دیگری گرایش پیدا می‌كند، او را برداشتند و پسرش را جایش گذاشتند! برای یك ملت برای ملت ایران هیچ ننگی بالاتر از این نیست كه حكام، فرمانروایان، سیاستمداران و سررشته‌داران امور كشور را دولت انگلیس به وسیله‌ی سفارتخانه‌ی خود بیاورد و ببرد! كدام ننگ برای یك ملت، از این بالاتر است؟! خاطراتی را كه از عناصر دوران پهلوی نوشته‌اند، بخوانید! بعد از آنكه در سال 1320 رضا خان را بردند، پسر او محمد رضا تا چند روز نمی‌دانست كه آیا پادشاه خواهد بود یا نه! كسی را به سفارت انگلیس فرستاد، آن‌ها گفتند كه بله، عیبی ندارد، پادشاه باشد، به شرطی كه فلان كار را نكند و فلان كار را بكند! خوشحال شد. این‌ها حقایق این كشور است. پنجاه سال حكومت ایران كه حكومت دیكتاتوری، سلطنتی، طاغوتی، فاسد و آن‌چنانی بود، به وسیله‌ی دو نفری انجام گرفت كه آن‌ها را بیگانگان بر سرِ كار آوردند و مردم هیچ نقشی نداشتند. قبل از آن هم كه حكومت قاجار و حكومت سلاطین بود. شرحِ حال این سلاطین را ببینید! مردم كه هیچ، مردم كه اصلًا برای آن‌ها قابل ذكر نبودند! عمّال دولت را از صدر اعظم تا پایین، نوكران خودشان می‌دانستند و به آن‌ها می‌گفتند شما در بین نوكران ما چنین هستید، چنان هستید! چنین حكومتهایی بر این كشور حاكم بوده‌اند! این برای اولین بار در طول قرون متمادی است كه به بركت انقلاب در این كشور، حكومتهایی سر كار می‌آیند كه ملاك مسئولان حكومتها، علم، تقوا، عدالت، مردم‌دوستی و گزینش مردم‌ است. با مردمند؛ برای مردم و در خدمت مردمند؛ اهل سوءاستفاده، دزدی و سرسپردگی به دشمن نیستند. این حقایق در تاریخ طولانی ایران، قرنها سابقه نداشته است. این‌ها را اسلام و انقلاب به این ملت داد.1377/02/02
لینک ثابت
انگلیس

جوانان امروز، قبل از این انقلاب را ندیدند، با آن آشنا نیستند و نمی‌دانند در این مملكت چه بود و چه ذلّتی بر ملت ایران حاكم بود! در پنجاه سالِ آخر قبل از انقلاب، دو نفر در این مملكت حكومت كردند - پدر و پسر - كه هر دو را بیگانگان بر سرِ كار آوردند. رضاخان را انگلیسیها از میان فوج قزّاق پیدا كردند - به یك قلدر بی‌باك و بی‌محابا احتیاج داشتند - آوردند و دست او سلاح دادند! دست، پشتش زدند، او را آوردند تا به مقام سلطنت رساندند، بعد مقاصد خودشان را به وسیله او اِعمال كردند! آن كاری را كه می‌خواستند در این مملكت بكنند به وسیله او كردند. آن ضربه‌ای را كه می‌خواستند به دین، به روحانیت، به سنّتهای قدیمی و ملی این كشور و به پایه‌های دینی و اعتقادی این كشور بزنند، به وسیله او زدند. چون آدم بی‌باك و گستاخی بود، به درد آنها می‌خورد! انگلیسیها مدّتها - از قبل از مشروطیت - دنبال وسیله نفوذی در این كشور می‌گشتند؛ اما نمی‌شد. بیشتر هم علما مانع نفوذ بودند. این آدم، آدمی بود كه می‌دانستند در برخورد با علما، گستاخ و بی‌باك است. او را بر سرِ كار آوردند و هر كار خواستند، به وسیله او انجام دادند! بعد هم چون دیدند كه از لحاظ سیاسی به سمتِ دیگری گرایش پیدا می‌كند، او را برداشتند و پسرش را جایش گذاشتند!
برای یك ملت - برای ملت ایران - هیچ ننگی بالاتر از این نیست كه حكام، فرمانروایان، سیاستمداران و سررشته‌داران امور كشور را دولت انگلیس به وسیله سفارتخانه خود بیاورد و ببرد! كدام ننگ برای یك ملت، از این بالاتر است؟! خاطراتی را كه از عناصر دوران پهلوی نوشته‌اند، بخوانید! بعد از آن‌كه در سال 1320 رضاخان را بردند، پسر او محمدرضا تا چند روز نمی‌دانست كه آیا پادشاه خواهد بود یا نه! كسی را به سفارت انگلیس فرستاد، آنها گفتند كه بله، عیبی ندارد، پادشاه باشد، به شرطی كه فلان كار را نكند و فلان كار را بكند! خوشحال شد. اینها حقایق این كشور است.1377/02/02

لینک ثابت
قدرت تحلیل سیاسی

سیاست هم قصد قربت لازم دارد. مسائل سیاسی هم قصد قربت لازم دارد. آن كه در مسائل سیاسی چیزی می‌گوید و آن كه چیزی می‌نویسد؛ آن كه تحلیل می‌كند و آن كه تصمیم می‌گیرد، بایستی بتواند قصد قربت كند. قصد قربت چه زمانی است؟ آن وقتی است كه مطالعه و بررسی كنید، ببینید رضای خدا در این كار هست؟ اگر رضای خدا را در این كار دیدید، می‌توانید قصد قربت كنید. پس اوّل، احراز رضای خدا لازم است. ببینید چقدر خط روشن است و چطور بعضی توجّه نمی‌كنند!1377/02/02
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی