ارتش جمهوری اسلامی / ارتشی/نظامیگری/نیروهای مسلح / ارتش/ارتشیان
ارتش و سپاه دو مسابقهدهنده در راه رسیدن به مغفرت الهی
دو برادر، دو بازوی قدرتمند و نیرومند - یعنی ارتش و سپاه - با حدود و مأموریتهای کاملاً مشخص و جدا، هر کدام کار خود را دارند. مأموریت ارتش مشخّص و تعریف شده است؛ مأموریت سپاه هم مرزبندی و معلوم شده است. هر دو به همدیگر احتیاج دارند؛ هیچکدام از هم بینیاز نیستند و هر کدام هم کار خود را دارند. به تعبیر بهتری که با تعبیرات قرآنی بیشتر همخوان است، دو مسابقهدهنده در راه خدا به سمت مغفرت و رحمت الهی هستند. «و سابقوا الی مغفرةٍ من ربّکم(1)»؛ «به سمت مغفرت و رحمت الهی مسابقه بدهید.» یکی یک قدم مثبت برمیدارد، دیگری تشویق میشود. دیگری یک قدم مثبت برمیدارد، آن یکی به شوق میآید. هر کدام سعی میکنند در کارِ خیر، بر دیگری سبقت بجویند.1374/01/30
1 )
سوره مبارکه الحديد آیه 21
سابِقوا إِلىٰ مَغفِرَةٍ مِن رَبِّكُم وَجَنَّةٍ عَرضُها كَعَرضِ السَّماءِ وَالأَرضِ أُعِدَّت لِلَّذينَ آمَنوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذٰلِكَ فَضلُ اللَّهِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الفَضلِ العَظيمِ
ترجمه:
به پیش تازید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است و برای کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آوردهاند؛ آماده شده است، این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خداوند صاحب فضل عظیم است!
لینک ثابت
ارتش صحنه و میدانی بود که اسلام و کفر در آن دست به گریبان شدند و اسلام کفر را بر زمین زد و بر آن پیروز شد.1374/01/30
لینک ثابت
ارتش به خلافِ خواسته و میل و تدبیر دشمن، در راهی حرکت کرد که ایمان و فلسفهی وجودی آن اقتضا میکرد، نه در راهی که دشمن میخواست و تلاش میکرد.1374/01/30
لینک ثابت
تلاش دشمن برای مهره چینی در ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی
من بعضی از این وسوسهها و تلاشهایی را كه[دستگاههای جاسوسی] دشمن [در ارتش] كرده است به شما عرض میكنم: اوّلین كارشان این بود كه سعی كردند عناصر وفادار به خود را در مراكز حسّاس ارتش، مهره چینی كنند و بگذارند. در اوّل انقلاب، انسان وقتی به صحنهی ارتش نگاه میكرد، فرماندهان نیروها در آن چند روز اوّل، كسانی بودند كه انسان تعجّب میكرد. من یادم نمیرود كه در همین مدرسهی رفاه ایستاده بودیم؛ یك وقت دیدیم ارتشبدی با یال و كوپال وارد شد. گفتیم «ایشان كیست؟» گفتند، فرمانده فلان نیروست! تعجّب كردیم. البته بعد از اندك مدّتی، خیانت او بر دستگاههای قضایی آشكار شد و با او برخورد لازمی كه باید میكردند، كردند.
چیز عجیبی بود! یك انقلاب بر یك نظام پیروز شده است؛ بعد مهرههای آن نظام آمدهاند و میخواهند در حسّاسترین مراكز این نظامِ جدید، جایگزین شوند! این وقاحت، واقعاً در منتها درجه، در چنین جاهایی مشاهده میشد. پس، این اوّلین كارشان بود. كه البته، انقلاب با این كارِ آنها برخورد كرد.
فوراً خود عناصر مؤمن ارتش، خبر عناصر بیگانهای را كه در جاهای حسّاس گماشته میشدند، به مقامات انقلاب میرساندند. حقیقت این بود كه ما اشخاص را نمیشناختیم و نمیدانستیم فلانی چه كاره است، سابقهاش چیست و پروندهاش چطور است؟ لذا مؤمنین و چهرههایِ انقلابیِ ارتش، فوراً خودشان را میرساندند كه: آقا! این فرد كه فلان مقامْ ایشان را در آن مركزِ حسّاس گذاشته، سابقهاش چنین و چنان است. این خبر، فوراً به امام منتقل میشد، و گره گشوده میگردید. پس، تدبیر دشمن این بود كه ارتش را در بست به دست عناصری بسپارند كه برای آنها خودی و طبعاً با انقلاب دشمن بودند.1374/01/30
لینک ثابت
خنثی شدن توطئیه کودتای نوژه توسط ارتشیها
من بعضی از این وسوسههاو تلاشهایی را كه [دستگاههای جاسوسی] دشمن [در ارتش] كرده است به شما عرض میكنم: ... ماجرای كودتای پایگاه شهید نوژه را ترتیب دادند و برنامهریزی كردند. این هم از طرف همان دستگاههای جاسوسی دشمن، برای فتح ارتش بود. آنها میخواستند یا موفّق شوند - كه این هدف اوّلشان بود - و با این توفیق، با دستِ ارتشی كه عناصر نفوذیشان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند و یا اگر موفّق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش فاصله بیندازند.
توطئهی خطرناكی بود. اما این توطئه هم به وسیله ارتشیها خنثی شد. شاید ملت ایران نداند آن كسانی كه موجب شدند توطئهی كودتایِ بسیار خطرناك پایگاه شهید نوژه خنثی شود، خودِ جوانان ارتشی بودند كه آمدند به ما اطّلاع دادند. یك خلبان جوان در نیمهی شب آمد و درِ خانهی ما را زد و با اصرارِ زیاد ما را وادار كرد كه حرفش را گوش كنیم. حرفش این بود كه این كودتا در ظرف بیستوچهار ساعت آینده انجام میگیرد. بعد هم عناصر دنبال كنندهی این قضیه - نظامیان و ارتشیهای متدیّن آن پایگاه - بیشترین نقش را در خنثی كردن آن كودتا داشتند. آن كسی كه در این صحنه از ارتش دفاع كرد، خودِ ارتش بود. خودِ ارتش نگذاشت كه این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئهی خود را در ارتش پیاده كند. آن جوان خلبان هم، بعدها جانباز شد. الان هم هرجا هست، امیدواریم كه مشمول فضل خدا باشد. این هم یك امتحان بود كه توطئهی دشمن، باز به وسیله خودِ ارتش خنثی شد و از بین رفت.1374/01/30
لینک ثابت
تلاش وابستگان به دشمن در ارتش برای به تعویق انداختن امور پشتیبانی جنگ
من بعضی از این وسوسههاو تلاشهایی را كه[دستگاههای جاسوسی] دشمن [در ارتش]كرده است به شما عرض میكنم: ... در اوایل جنگ، عناصری از همان وابستگان به دشمن، سعی میكردند كه در زمینهی پشتیبانی و لجستیك و عملیات، كار را معوّق كنند و نگذارند كه ارتش خودش را در صحنهی جنگ نشان دهد. گمان میكنم كه هر ارتشی در آن موقعیت در مقابل چنان هجومی قرار میگرفت، متلاشی میشد. اما ارتش جمهوری اسلامی ایران، ارتش مسلمان و معتقد به آرمانهای الهی، خودش را با چنگ و دندان نگهداشت. یك شب یك افسر از لشكر 92 زرهی اهواز، با التماس پیش من آمد كه «من با شما دو كلمه حرف دارم.» من فكر كردم میخواهد بگوید مرخصیای به من بدهید؛ مثلاً بروم چند روزی زن و بچهام را ببینم. واقعاً چنین چیزی به ذهنم آمد. بالاخره پیش من آمد و گریه كرد، كه «من از شما خواهش میكنم مرا با گروههای چریكی كه شبها با آر.پی.جی و سلاح انفرادی بیرون میروند - برای اینكه دشمن را كه در حدود پانزده كیلومتری شهر اهواز در زمین فرو رفته بود، بزنند - بفرستید بروم، یا مرا با خودتان ببرید.» چون آنها نیروهای منظّم بودند، باید با نظم و قاعده حركت میكردند. جوانانی كه آزاد بودند، شبانه دسته بندی میشدند و میرفتند. او نیز افسر ارشدی بود. گریه میكرد كه «مرا با این جوانان بفرستید بروم و من هم كارم را انجام دهم.»
شب، در بازدید از یك یگان زرهی، پهلوی تانك، نظامیای را دیدم كه ایستاده بود و نماز شب میخواند. مردم ما شاید بسیاری از اینها را ندانند؛ اما ما با چشم خودمان دیدهایم. اینگونه بود كه ارتش توانست خود را در مقابل این حوادث نگهدارد. اینگونه بود كه امام، با آن صراحتی كه داشت، نسبت به ارتش اظهار علاقه و محبّت میكرد.
این هم یك آزمایش بود كه ارتشیهای مؤمن، بعضی در قالب روشهای معمولی و بعضی حتّی بیرون از قالبهای معمولی، خودشان را در میدانهای جنگ به آب و آتش زدند و توانستند دشمن را وجب به وجب بیرون كنند و قدم به قدم عقب بنشانند. این كارها در تاریخ ما هست و تاریخِ نزدیك ماست. حیف است جوانان ما، بچههای ما و نسل نوخاسته، اینها را ندانند1374/01/30
لینک ثابت
از عرصهها و میدانهایی كه جمهوری اسلامی و انقلاب، در آن با استكبار دست به گریبان شد و استكبار را در آن عرصه شكست داد، عرصهی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.1374/01/30
لینک ثابت
آمادگی برابر دشمن, ارتش جمهوری اسلامی, نیروهای مسلح, فرماندهان ارتش
استحكام و ايستادگى و نظم و آمادگى و ابتكار و پا به ركاب و كمر بستهى اهداف عالى بودن شما، دشمنى را كه قصد جنگ هم دارد، در قصدش مردد مىكند. پس، بايد آماده باشيد.1374/01/30
لینک ثابت
در ایران، سلاطین و سلسلههای پادشاهی در دورههای اخیر، میخواستند از ارتش به عنوان یک منبع قدرتمند ملی استفاده اختصاصی کنند. لذا، شما میدیدید و خود من هم در یکی از پادگانهای تهران، در اوایل انقلاب، دیدم شعاری که آن بالا زده بودند این بود «ارتش برای شخصِ شاه است، نه برای ملت و مرزها و آرمانهای ملی.» حالا نمیگوییم برای اسلام؛ که آنها به اسلام عقیدهای نداشتند. اینقدر هم تواضع نمیکردند که بگویند «ارتش متعلّق به آرمانهای ملی و دفاع از حدود این آرمانها و هدفهاست.» بلکه میگفتند که «ارتش مال ماست، برای ماست و در خدمت ماست.» این، رسم و عقیده آنها بود. اما حقیقت این است که ارتش هم مثل بقیه نهادهای ملی، به ملت متعلّق است؛ مال ملت و متشکّل از ملت است. آحاد ارتش، در هر روزگار، بچههای این کشور و مردمند. اصلاً هدف از تشکیل هر ارتشی، دفاع از ملت و کشور و آرمانهاست، نه دفاع از یک شخص. اما آنها این وقاحت را میکردند که اینگونه بگویند. نه فقط بیندیشند؛ حتّی بر زبان بیاورند و آن را در شعارهایشان علنی هم بکنند.1374/01/30
لینک ثابت
وقتی که موج انقلاب همهجا را فرا گرفت، طبیعی است که دلِ عناصر ارتش هم مثل دلهای بقیه مردم تپید. در ارتش هم، مثل بقیه قشرها، افراد دوگونه بودند. بعضی با ایمانتر، علاقهمندتر و پا بهرکابتر بودند و بعضی کندتر و عقبتر. بعضی در صفوف جلو، از نهضت و انقلابْ اعلام پشتیبانی کردند؛ در خیابانها راه افتادند و به صورت علنی یا مخفی، موضعگیری کردند. کسانی که در لباس ارتشی به انقلاب ایمان نیاوردند، کسانی بودند که از بُنِ دندان سرسپرده نظام طاغوتىِ پهلوی بودند؛ مال آنها و متعلّق به آنها بودند. چنین کسانی معلوم بود که به اسلام و آرمانهای الهی و ملی هرگز سر تسلیم فرود نمیآوردند!
خوب؛ از اینجا مصاف شروع شد. دشمن که دستبردار نبود! هم تفالههای رژیم گذشته، که از کشور بیرون رانده شده و نابود شدند و رفتند و هم حامیانشان - یعنی دستگاههای جاسوسی امریکا و انگلیس و اسراییل - تلاش گستردهای را شروع کردند. دلسوزهای جامعه بدانند: آن مقدار تلاشی که دشمن در ارتش کرده است، اگر در قشر دیگری میکرد، معلوم نبود به قدر استقامتی که ارتش در راه اسلام و انقلاب کرده است، آن قشر میتوانست استقامت کند!1374/01/30
لینک ثابت
از اوّل انقلاب، دستگاههای جاسوسی دشمن، با پشتوانه پولىِ دولتهایشان، با تبلیغاتشان، با رادیوهایشان، با تماسهای مخفی و با رابطهایی که از گذشته داشتند، کارِ وسیعی را در مجموعه ارتش شروع کردند. گمان میکنم که اگر این کار و این وسوسهها را در بین هر قشر دیگری میکردند، دلهای آنها را میلرزاند و متزلزلشان میکرد. علاوه بر ایمان و دیانت و اعتقاد به خدا و اسلام، که در همه ملت ما هست و در ارتش هم هست، عامل دیگری در ارتش وجود دارد، که آن را نگهداشت. آن عامل، نظم و انضباط است که به عناصر نظامی تعلیم داده میشود و تا اعماق جانشان نفوذ میکند. بر اثر همین انضباط، روح وفاداری در وجود آنها پدید میآید. آن عامل، به نیروهای ارتشی ما استحکامی بخشید و نگذاشت که آنها در اوج وسوسههای خصمانه دشمنْ... جز به راه مستقیم بروند.1374/01/30
لینک ثابت
در اوّل انقلاب، انسان وقتی به صحنه ارتش نگاه میکرد، فرماندهان نیروها در آن چند روز اوّل، کسانی بودند که انسان تعجّب میکرد. من یادم نمیرود که در همین مدرسه رفاه ایستاده بودیم؛ یک وقت دیدیم ارتشبدی با یال و کوپال وارد شد. گفتیم «ایشان کیست؟» گفتند، فرمانده فلان نیروست! تعجّب کردیم. البته بعد از اندک مدّتی، خیانت او بر دستگاههای قضایی آشکار شد و با او برخورد لازمی که باید میکردند، کردند.1374/01/30
لینک ثابت
[دشمنان] سعی کردند عناصر وفادار به خود را در مراکز حسّاس ارتش، مهره چینی کنند و بگذارند. در اوّل انقلاب، انسان وقتی به صحنه ارتش نگاه میکرد، فرماندهان نیروها در آن چند روز اوّل، کسانی بودند که انسان تعجّب میکرد. من یادم نمیرود که در همین مدرسه رفاه ایستاده بودیم؛ یک وقت دیدیم ارتشبدی با یال و کوپال وارد شد. گفتیم «ایشان کیست؟» گفتند، فرمانده فلان نیروست! تعجّب کردیم. البته بعد از اندک مدّتی، خیانت او بر دستگاههای قضایی آشکار شد و با او برخورد لازمی که باید میکردند، کردند.
چیز عجیبی بود! یک انقلاب بر یک نظام پیروز شده است؛ بعد مهرههای آن نظام آمدهاند و میخواهند در حسّاسترین مراکز این نظامِ جدید، جایگزین شوند! این وقاحت، واقعاً در منتها درجه، در چنین جاهایی مشاهده میشد... البته، انقلاب با این کارِ آنها برخورد کرد.
فوراً خود عناصر مؤمن ارتش، خبر عناصر بیگانهای را که در جاهای حسّاس گماشته میشدند، به مقامات انقلاب میرساندند. حقیقت این بود که ما اشخاص را نمیشناختیم و نمیدانستیم فلانی چهکاره است، سابقهاش چیست و پروندهاش چطور است؟ لذا مؤمنین و چهرههاىِ انقلابىِ ارتش، فوراً خودشان را میرساندند که: آقا! این فرد که فلان مقامْ ایشان را در آن مرکزِ حسّاس گذاشته، سابقهاش چنین و چنان است. این خبر، فوراً به امام منتقل میشد، و گره گشوده میگردید. پس، تدبیر دشمن این بود که ارتش را در بست بهدست عناصری بسپارند که برای آنها خودی و طبعاً با انقلاب دشمن بودند.1374/01/30
لینک ثابت
[دشمنان انقلاب] ماجرای کودتای پایگاه شهید نوژه را ترتیب دادند و برنامهریزی کردند... از طرف... دستگاههای جاسوسی دشمن، برای فتح ارتش بود. آنها میخواستند یا موفّق شوند - که این هدف اوّلشان بود - و با این توفیق، با دستِ ارتشی که عناصر نفوذیشان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند و یا اگر موفّق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش فاصله بیندازند. توطئه خطرناکی بود. اما این توطئه هم بهوسیله ارتشیها خنثی شد.1374/01/30
لینک ثابت
[دشمنان انقلاب] ماجرای کودتای پایگاه شهید نوژه را ترتیب دادند و برنامهریزی کردند... از طرف... دستگاههای جاسوسی دشمن، برای فتح ارتش بود. آنها میخواستند یا موفّق شوند - که این هدف اوّلشان بود - و با این توفیق، با دستِ ارتشی که عناصر نفوذیشان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند و یا اگر موفّق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش فاصله بیندازند. توطئه خطرناکی بود. اما این توطئه هم بهوسیله ارتشیها خنثی شد. شاید ملت ایران نداند آن کسانی که موجب شدند توطئه کودتاىِ بسیار خطرناک پایگاه شهید نوژه خنثی شود، خودِ جوانان ارتشی بودند که آمدند به ما اطّلاع دادند. یک خلبان جوان در نیمه شب آمد و درِ خانه ما را زد و با اصرارِ زیاد ما را وادار کرد که حرفش را گوش کنیم. حرفش این بود که این کودتا در ظرف بیستوچهار ساعت آینده انجام میگیرد. بعد هم عناصر دنبال کننده این قضیه - نظامیان و ارتشیهای متدیّن آن پایگاه - بیشترین نقش را در خنثی کردن آن کودتا داشتند. آن کسی که در این صحنه از ارتش دفاع کرد، خودِ ارتش بود. خودِ ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه خود را در ارتش پیاده کند. آن جوان خلبان هم، بعدها جانباز شد. الان هم هرجا هست، امیدواریم که مشمول فضل خدا باشد. این هم یک امتحان بود که توطئه دشمن، باز بهوسیله خودِ ارتش خنثی شد و از بین رفت.1374/01/30
لینک ثابت
در اوایل جنگ، عناصری از... وابستگان به دشمن، سعی میکردند که در زمینه پشتیبانی و لجستیک و عملیات، کار را معوّق کنند و نگذارند که ارتش خودش را در صحنه جنگ نشان دهد. گمان میکنم که هر ارتشی در آن موقعیت در مقابل چنان هجومی قرار میگرفت، متلاشی میشد. اما ارتش جمهوری اسلامی ایران، ارتش مسلمان و معتقد به آرمانهای الهی، خودش را با چنگ و دندان نگهداشت.1374/01/30
لینک ثابت