انقلاب عظیم ما از لحاظ کیفیت پیروزی، انقلابی استثنایی بود. یعنی واقعاً انقلابی با این ابعادِ عظیمِ مردمی که به وسیلهی حضور مردم در خیابانها و در فضای شهرها و روستاها پدید آید و در آن، با حضور همهی مردم، علیه رژیم حاکم مبارزه شود، تا آن زمان لااقل در انقلابهای دورهی خود ما سابقه نداشت. همهی انقلابهایی که تا آن روز در اطراف و اکناف دنیا اتّفاق افتاده بود - از جمله انقلابهای چپ و مارکسیستی امریکای لاتین و افریقا و آسیا و جاهای دیگر - از نوع و شکل دیگری بود.
تفاوت انقلاب ما با انقلابهای دیگر این بود که به وسیلهی یک گروه ویژهی پارتیزانی به پیروزی نرسید. البته احزابی در ایران بودند که به اقدامات پارتیزانی و چریکی دست میزدند، اما اینها در حدود سالهای 54 و 55 به کلّی فلج شده بودند. این موضوع را میتوانید از کسانی که آن روز در میدان حضور داشتند، بپرسید. ما این اوضاع را به چشم خود دیدیم. اما جوانانی که امروز از اوضاع آن زمان، مباشرتاً مطّلع نیستند، از کسانی که در جریان وقایع بودند، بپرسند.
از سالهای 54 و 55 تا سال 56، گروهها و گروهکهایی که در ایرانِ آن روز، اقدام مسلّحانه میکردند - چه آنهایی که تفکّرات مارکسیستی داشتند و چه آنهایی که تفکّراتشان التقاطی بود - تقریباً از میدان خارج شده بودند و کارشان منحصر به این شده بود که مثلاً در گوشهای از کشور بمبی بگذارند و جایی منفجر شود، یا اینکه کسی را ترور کنند... اصلاً تصوّرِ اینکه یک روز مبارزهی چریکی و پارتیزانی بتواند در ایران به پیروزی برسد، تصوّری محال بود و امکانش وجود نداشت؛ همانطور که تصوّر کودتا نیز تصوّری ناممکن به نظر میرسید. در دوران معاصر، بعضی از انقلابها، یا به اصطلاح انقلابها، با یک کودتا شروع میشود. اما در ایرانِ آن روز، ارتش در چارچوبی به کلّی محدود، به وسیله امریکاییها گرفتار شده بود و عدّه ارتشیهایِ ناراضی از نظام ستمشاهیِ پلید، بخصوص در قشرهای جوان و طبقات پایینتر، بسیار بود. بسیاری از ارتشیها ناراضی بودند؛ اما کسی جرأت نداشت فکرِ مقابله با آن نظام را در سر بپروراند... ارتشیهای ایران فقط از طرف یک قدرت بالا دست مراقبت نمیشدند، بلکه در میان آنها عناصر امریکایی هم حضور داشتند. در اغلب پادگانها - بخصوص پادگانهای حسّاس - چند هزار نفر امریکایی حضور داشتند که این حضور، در بعضی از نیروها، پررنگتر بود. بنابراین، آن روز در ایران تصوّر و امکانِ کودتای نظامی وجود نداشت. احزاب سیاسیِ وقت هم، در عین ناتوانی به سر میبردند. همین احزاب ملی که امروز در دوران جمهوری اسلامی با استفاده از آزادی و بزرگواری نظام، دائم علیه حکومت حرف میزنند، مصاحبه میکنند، شبنامه میدهند و جمهوری اسلامی را متّهم به ایجاد اختناق میکنند، آن روز هم بودند؛ اما توان انجامِ هیچ اقدامی را در راه آزادی ایران نداشتند. مضاف بر این عدّهای از آنها با رجال دربار پهلوی رفاقت نزدیک داشتند و با همدیگر به عیش و نوش میپرداختند. به تعبیری دیگر، سرهایشان در یک آخور بود! یک عدّه دیگرشان که بعضاً مهندس و متخصّص شده بودند، در دستگاههای دربار پهلوی مشغول کسب و کار بودند. یعنی از آنها پولی میگرفتند، نانی به دست میآوردند و به غفلت نمیخوردند، که مبادا غفلت کنند و این تصوّر به سراغشان بیاید که میشود با آن نظام دعوا کرد!1373/11/14
بیانات در خطبههای نمازجمعه
تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, حضور مردم در انقلاب اسلامی, مبارزات چریکی در ایران, احزاب ملی, ارتش دوران پهلوی, دخالتهای آمریکا در ایران, ارتش دوران پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی
روایت تاریخی
لینک ثابت
تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, حضور مردم در انقلاب اسلامی, مبارزات چریکی در ایران, احزاب ملی, ارتش دوران پهلوی, دخالتهای آمریکا در ایران, ارتش دوران پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی
روایت تاریخی