شما قضیهی فلسطین و سرنوشت شومی را که بعضی از فلسطینیها برای خودشان و ملت فلسطین قبول کردند، ببینید! امروز این تجربهی بسیار عظیم و عبرت بزرگی است. از بس مدام در گوشه و کنار، کسی چیزی گفت و دیگران به او تشر نزدند! هی گفتند: «چه مانع دارد که ما با اسرائیل صحبت کنیم؟!» دیگر نگفتند: «دشمنِ غاصب!» نگفتند: «این دشمنِ غاصب است. این در خانهی فلسطینیها نشسته است. چه مذاکرهای؟! مذاکرهی با او این است که بگویند فلان فلان شده، از خانه ما برو بیرون!» مذاکرهی با غاصب، این است. مذاکرهی با ظالم این است که بگویند: «فلان فلان شده، چرا این قدر ظلم میکنی؟!» مذاکره، یعنی این. و الّا، مذاکرهی دوستانه، که بروند و بگویند و بخندند و او چیزی بگوید و این چیزی بگوید و بعد چانه بزنند، و اینکه گفته شود «دیگر با غاصب این حرفها را نداریم»، چه معنی دارد؟! هیچکس هم به آن کسانی که هی اسم مذاکره با اسرائیل را آوردند و آوردند و آوردند، تشر نزدند، تا عیب و قبحش در نظرها از بین رفت و آخرش به این روز تلخ و سیاه رسید. نکند کسانی که هی اسم مذاکره را اینجا و آنجا و در داخل ملت ایران میآورند، قصدشان اینها باشد! ملت ایران، ملتی است که احتیاج به مذاکره و مراوده و ارتباط با دشمن مستکبر ندارد. مگر شما ضعیفید؟! مگر ملت ایران ملت کوچکی است؟! مگر ملت ایران، قدرت دفاع از خود را ندارد؟! ما چه احتیاج داریم به اینکه به درِ خانهی مستکبرین، مستبدین و دیکتاتورهای بینالمللی برویم؟! من سال گذشته گفتم: این آقایانی که اسم دمکراسی را میآورند و پرچم دمکراسی را به اصطلاح و به ظاهر برای ملتهای خودشان بلند کردهاند، همان هم دروغ است و دمکراسیِ واقعی در اینگونه کشورها نیست. همانها در سطح بینالمللی، یک دیکتاتوری عظیم و خونین به راه میاندازند. هرجا دلشان میخواهد وارد میشوند، هرجا دلشان میخواهد تفحّص میکنند، و متأسفانه دستگاهی هم آنجا درست شده است به عنوان ابزاری در در دستِ اینها. یعنی سازمان ملل و شورای امنیت! چه لزومی دارد ما سراغ دیکتاتورها برویم؛ در مقابل آنها تعظیم کنیم و بگوییم: «بفرمایید با ما مذاکره کنید؟!» نه آقا! این دیکتاتور، همان دیکتاتوری است که این ملت، آنوقت که هیچچیز نداشت، با مشت خالی و با شعار او را از خانهی خود بیرون کرد. این، همان دیکتاتور است.1372/08/12
لینک ثابت