newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
قانون‌شکنی

در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، باید برای ضعفا یک نگاه مؤکد و یک عطف نظر ویژه وجود داشته باشد. تردیدی نیست که در مقابل ترازوی عدل، همه یکسانند؛ اما ضعفا غالباً - یا در بسیاری از اوقات - دستشان به ترازودار عدالت نمی‌رسد و زبان گویا ندارند. خیلی فاصله است بین آن متخلف قانوندان که پیچ و خمهای قانون را می‌شناسد؛ می‌فهمد از کجا وارد شود، کجا تندروی کند، کجا کند روی کند، کجا لبخند بزند، کجا اخم کند، با هر کسی چگونه رفتار کند، کجا را امضا کند و کجا را امضا کند که گیر نیفتد؛ با آن انسان ضعیفی که این پیچ و خمها را بلد نیست. فرق است بین آن کس که توانایی دارد وکیل زبردستی را به استخدام درآورد تا برایش همه‌ی جاده‌ها را صاف کند، و کسی که چنین توانایی را ندارد. اینها یکسان نیستند.1371/10/23
لینک ثابت
خودکفایی

اگر ما در جمهوری اسلامی دستگاههایی داریم که برای سازماندهی و قوانینش، از تجربیات یا ابزارهای دیگران استفاده می‌کنیم، اما دستگاه قضایی‌مان دستگاهی است که می‌توانیم ادعا کنیم در آن خودکفا هستیم و احتیاج به دیگران نداریم. این دستگاه، به واردات احتیاج ندارد. قانون این دستگاه، قانون شرع مقدس است. عناصر این دستگاه باید کسانی عارف به حقوق و قضای اسلامی باشند؛ که بحمداللَّه در کشور ما فراوانند. لذا ما، خوشبختانه در دستگاه قضایی، عناصر برجسته و شخصیتهای عالم و واقف و دانا به احکام دینی و مسائل شریعت اسلامی، کم نداریم. در جمهوری اسلامی تلاش این دستگاه باید این باشد که به اوج و به سطح اعلا برسد. چرا ما دنبال حد اعلی هستیم؟ چون یک ملت حق دارد در همه‌ی امور به دنبال حد اعلی باشد؛ بلکه برای حرکت و تضمین حرکت، باید به دنبال حداعلی باشد تا بتواند حرکت کند و به جایی برسد. اگر در همه‌ی بخشهای دیگر، حد اعلا یک خیال یا یک آرزوی دور از دسترس یا به‌هرحال دشوار باشد، در دستگاه قضا باید طوری تصور شود که می‌توانیم زود به آن دسترسی پیدا کنیم. این‌گونه باید فرض کنیم. حد اعلی در دستگاه قضایی چیست؟ حد اعلی در دستگاه قضایی این است که مردم در جامعه احساس کنند که دستگاه قضا، ملجا مظلومان است.1371/10/23
لینک ثابت
اجرای عدالت راه پیشگیری از جرم

پیشگیری از جرم شاید در قانون اساسی هم به این معنا نباشد که دستگاه قضایی باید ابزاری به وجود آورد - یا یک دستگاه فرعی به وجود آورد - که برود جلو جرم را بگیرد. معلوم نیست به این معنا باشد. البته تفسیرش با افراد خاص و دستگاه خاصی است. انسان این‌گونه تصور می‌کند. لکن پیشگیری از جرم، به همان اجرای عدالت است. «و لکم فی‌القصاص حیوة یا اولی الالباب.(1)» اگر قصاص کردید، قتل واقع نمی‌شود. اگر اجرای عدالت به شکل دقیق انجام گرفت، ظلم در جامعه اتفاق نمی‌افتد. اگر مجرم کما هو حقه تعقیب شد و مر حق و عدل درباره‌ی او جاری شد، کسی به جرم گرایش پیدا نمی‌کند. این، یک امر قهری است. بسط عدالت همین است. پیشگیری از جرم هم همین است. اینها اهداف و آرزوها و غایات قوه‌ی قضاییه است و این غایات، با همین کار قضایی که شما انجام می‌دهید، تحقق پیدا می‌کند و چیز دیگری لازم ندارد.1371/10/23

1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 179
وَلَكُم فِي القِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الأَلبابِ لَعَلَّكُم تَتَّقونَ
ترجمه:
و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.
لینک ثابت
لزوم تلاش برای خاموش نشدن نور امید در دلهای مردم نسبت به قوه قضاییه

موضوع قضا یعنی همان قضاوت کردن، حق را احقاق کردن و دل مظلوم را شادکردن. این، قضاست؛ که در دل آحاد مردم، نور امید برمی‌افروزد. اگر کسی به دفعات مکرر، مثلاً به بنده مراجعه کند، در دفعات اول با امید بیشتر می‌آید و اگر پاسخ و عکس‌العملی نبیند، بتدریج این امید کمتر خواهد شد. دفعه‌ی دهم، چنانچه حادثه‌ای برای او پیش آید، خواهد گفت «چرا به فلانی مراجعه کنم؟ فایده‌ای ندارد!» نور امید در او فرو می‌میرد. این، اول مصیبت است. نباید بگذاریم که نور امید دلهای مردم به دستگاه عظیم عدالت اسلامی، که مظهر آن قوه‌ی قضاییه است، خاموش شود. این هم بسته به آن است که عدالت را به هر قیمتی که هست، اجرا کنیم. بنابراین می‌توانیم این را به‌عنوان یک آرزوی عملی، به‌عنوان چیزی که از دسترس ما دور نیست، آرزو کنیم و برای آن تلاش کنیم و از خدا بخواهیم که «و ارزقنی اجتهاد المجتهدین.»(1) در این راه، بتوانیم قوه‌ی قضاییه را به این شکل درآوریم.1371/10/23

1 )
اقبال الاعمال،سید بن طاووس ص643؛
بحارالأنوار،مجلسی، ج : 95 ص 389 ح1 ؛
 مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 132 (اعمال مشتركه ماه رجب)؛

« عن أبی عبد الله ع أنه كان إذا دخل رجب يدعو بهذا الدعاء فی كل يوم من أيامه‏ .....اللهم فاهدنی هدى المهتدين و ارزقنی اجتهاد المجتهدين و لا تجعلنی من الغافلين المبعدين و اغفر لی يوم الدين ».
ترجمه:
خدایا مرا هدایت كن همچون هدایت هدایت شدگان و به من اجتهاد مجتهدین را روزی گردان و مرا از غفلت كنندگان و دورشدگان قرار نده و مرا در روز قیامت مورد آمرزش خویش قرار ده»
لینک ثابت
ماه رجب، مقدمه ی ماه شعبان و رمضان

خوب است از فرصت این ایام متبرک ماه رجب برای توجه به لزوم تلاش در هر مرحله‌ای که هستیم و به هر کاری که مشغولیم، استفاده کنیم. به‌طوری که از ادعیه‌ی ماه رجب به دست می‌آید، بنده گمانم این است که این ماه، مقدمه‌ای برای ماه شعبان و بعد ماه رمضان است، این‌که این سه ماه، فرصتی برای خودسازی در طول سال و تأمین ذخیره و نیروی لازم برای حرکت عظیم زندگی و سرنوشت است. «اللهم اهدنی هدی المهتدین، و ارزقنی اجتهاد المجتهدین.» چنان که در این ماه می‌خوانیم، دعا کننده از خدای متعال به وسیله‌ی این دعاها درخواست می‌کند که به او نور هدایت بتاباند؛ او را تلاش و اجتهاد و کوشش بیاموزد و توفیق آن را به او بدهد - «و لا تجعل لی من الغافلین المبعدین.»(1) - و او را از غفلت برحذر دارد. یا در دعای دیگر این ماه می‌خوانیم: «اللهم انی اسئلک صبر الشاکرین لک و عمل الخائفین منک و یقین العابدین لک(2).» اینها بالهایی است که یک انسان با آنها می‌تواند پرواز کند. صبر شکرگزاران، تلاش و عمل خائفان و یقین عبادتگران، ویژگیهایی است که هم در این ماه از خدا آنها را می‌طلبیم و درخواست می‌کنیم و هم از این ادعیه درس می‌گیریم که در این ماه باید اینها را در خودمان فراهم کنیم.1371/10/23

1 )
اقبال الاعمال،سید بن طاووس ص643؛
بحارالأنوار،مجلسی، ج : 95 ص 389 ح1 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 132 (اعمال مشتركه ماه رجب)؛

« عن أبی عبد الله ع أنه كان إذا دخل رجب يدعو بهذا الدعاء فی كل يوم من أيامه‏ .....اللهم فاهدنی هدى المهتدين و ارزقنی اجتهاد المجتهدين و لا تجعلنی من الغافلين المبعدين و اغفر لی يوم الدين ».
ترجمه:
خدایا مرا هدایت كن همچون هدایت هدایت شدگان و به من اجتهاد مجتهدین را روزی گردان و مرا از غفلت كنندگان و دورشدگان قرار نده و مرا در روز قیامت مورد آمرزش خویش قرار ده»
2 )
مصباح المتهجد، شیخ طوسی 802 ؛
اقبال الاعمال،سید بن طاووس ، ص 643 ؛ 
المصباح ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص528 ؛
‏بحار الانوار،مجلسی ج 95ص 389ح1 ؛ 
مفاتیح الجنان ، شیخ عباس قمی ، ص 132 (دعای مسجد صعصعه در هر روز ماه رجب) ؛

قُلْ فِی رَجَبٍ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ وَ يَقِينَ الْعَابِدِينَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِيرُ أَنْتَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِيلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِی وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِی وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِی يَا قَوِيُّ يَا عَزِيزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ وَ اكْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏ وَ يُسْتَحَبُّ أَنْ يَدْعُوَ أَيْضاً بِهَذَا الدُّعَاءِ كُلَّ يَوْمٍ اللَّهُمَّ يَا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ وَ الْآلَاءِ الْوَازِعَةِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ وَ الْقُدْرَةِ الْجَامِعَةِ وَ النِّعَمِ الْجَسِيمَةِ وَ الْمَوَاهِبِ الْعَظِيمَةِ وَ الْأَيَادِی الْجَمِيلَةِ وَ الْعَطَايَا الْجَزِيلَةِ يَا مَنْ لَا يُنْعَتُ بِتَمْثِيلٍ وَ لَا يُمَثَّلُ بِنَظِيرٍ وَ لَا يُغْلَبُ بِظَهِيرٍ يَا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ وَ أَلْهَمَ فَأَنْطَقَ وَ ابْتَدَعَ فَشَرَعَ وَ عَلَا فَارْتَفَعَ وَ قَدَّرَ فَأَحْسَنَ وَ صَوَّرَ فَأَتْقَنَ وَ احْتَجَّ فَأَبْلَغَ وَ أَنْعَمَ فَأَسْبَغَ وَ أَعْطَى فَأَجْزَلَ وَ مَنَحَ فَأَفْضَلَ يَا مَنْ سَمَا فِی الْعِزِّ فَفَاتَ خَوَاطِرَ «23» الْأَبْصَارِ وَ دَنَا فِی اللُّطْفِ فَجَازَ هَوَاجِسَ الْأَفْكَارِ يَا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْمِلْكِ فَلَا نِدَّ لَهُ فِی مَلَكُوتِ سُلْطَانِهِ وَ تَفَرَّدَ بِالْآلَاءِ وَ الْكِبْرِيَاءِ فَلَا ضِدَّ لَهُ فِی جَبَرُوتِ شَأْنِهِ يَا مَنْ حَارَتْ فِی كِبْرِيَاءِ هَيْبَتِهِ دَقَائِقُ لَطَائِفِ الْأَوْهَامِ وَ انْحَسَرَتْ دُونَ إِدْرَاكِ عَظَمَتِهِ خَطَائِفُ أَبْصَارِ الْأَنَامِ يَا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَيْبَتِهِ وَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِعَظَمَتِهِ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ‏ خِيفَتِهِ أَسْأَلُكَ بِهَذِهِ الْمِدْحَةِ الَّتِی لَا تَنْبَغِی إِلَّا لَكَ وَ بِمَا وَأَيْتَ بِهِ عَلَى نَفْسِكَ لِدَاعِيك مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِمَا ضَمِنْتَ الْإِجَابَةَ فِيهِ عَلَى نَفْسِكَ لِلدَّاعِينَ يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِين
ترجمه:
معلی بن خنیس از امام صادق (ع) روایت كرد كه امام فرمود در ماه رجب بگو: خدایا من از تو صبر كسانی كه شكرگزار تو هستند و عمل و رفتار افرادی كه از تو می ترسند و یقین كسانی كه عبادت تو را انجام می دهند، را در خواست می كنم. خدایا همانا كه تو والا و بزرگ هستی و من بنده بیچاره و تهیدستم، و تو توانگر ستایش شده هستی و من بنده خوار و ذلیل هستم. خداوندا بر محمد و خاندانش درود بفرست و بر فقر من بوسیله توانگریت، و نادانیم را به بردباریت، و ناتوانیم به توانایت ببخش. ای نیرومند و ای توانا. خدایا بر محمد و خاندان برگزیده و پسندیده اش درود بفرست و ای مهربان ترین مهربانان از آنچه از كار دنیا و آخرت برایم مهم است مرا كفایت كن. و مستحب است هر روز این دعا را بخواند: خداوندا ای صاحب نعمت های فراوان و پخش شده و رحمت گسترده و قدرت همه جانبه و نعمت های كلان و بخشش های بزرگ و احسان های نیكو و دهش های فراوان، ای كسی كه به مثل وصف نشوی و به همتا و مانندی مانند نگردی و سبب كمك وپشتیبانی شكست نمی خوری، ای كسی كه آفریدی و روزی دادی و الهام كردی و گویا نمودی و ایجاد نمودی و آغاز نمودی و والا گشتی و اوج گرفتی و اندازه گرفتی و زیبا گرداندی و تصویرگری كردی و استوار ساختی و اقامه دلیل نمودی و آن را رساندی و نعمت دادی و كامل و فراوان گردانیدی و احسان نمودی و افزودی و بخشیدی و زیاد گردی. ای كسی كه آنچنان در بزرگی والا گشتی كه اندیشه های دیده ها محو و نابود گشت و آنقدر لطیف هستی كه از خیالات فكرها نیز می گذرد (به آن نمی رسد) ای كسی كه در فرمانروایی یكتا هستی و در جایگاه قدرتت همتایی برای او نیست و در نعمت ها و بزرگی ها یگانه است و در بزرگی مقامش نظیری برای او نیست. ای كسی كه در عظمت هیبتت نازك بینی ها و نكته سنجی های اندیشه ها سرگشه و حیرانند و دیده هاى تیزبینان در مقام ادراك عظمتش وامانده است. ای كسی كه چهره ها از هیبتت به زیر است و گردن ها در مقابل بزرگیت خمیده و خاشع است و دلها از خوف تو ترسان است، از تو می خواهم به خاطر این مدح را كه فقط سزاوار توست و به آنچه برای خواهان خویش از مومنان عهده دار شدی و به آنچه اجابت را بر خویش برای خواهان ضمانت نمودی ای شنوا ترین شنوندگان و ای بیناترین بینندگان و ای سریع ترین حسابرسان و ای صاحب نیروی استوار بر محمد، پایان و نگین پیامبران و بر خاندانش درود فرست و در این
لینک ثابت
عظمت منزلت قاضی در دین بخاطر ارزش کار آنها

شما برادران عزیز، جزو بهترین کسانی هستید که می‌توانید از این سفره‌ی انعام الهی که در ماههای رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آن‌که تلاش بیشتری می‌کند؛ آن‌که طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره می‌کند و آن‌که کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه می‌دهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلألؤ انوار الهی قرار می‌گیرد. عنصر قضایی و مرد میدان قضا، می‌تواند این‌گونه باشد. این‌که در روایات - همان‌طور که جناب آقای یزدی اشاره کردند - درباره‌ی قاضی و برحذر داشتن از قضا، بخصوص از قضای بدون علم - یا خدای ناکرده همراه با بعضی مسائل منفی - آن همه تأکید دارد، برای این نیست که مردم دنبال قضا نروند و قاضی نشوند و یا از قضا بترسند و به آن نزدیک نشوند. این، مثل همان روایاتی است که در باب فتوا وارد شده است که «اجرأکم علی الفتوای، اجرأکم علی النار؛»(1) هر که بر فتوا جرأت بیشتر می‌ورزد، بر آتش بیشتر جرأت می‌ورزد؛ یعنی خود را در معرض آتش، بیشتر قرار می‌دهد. این، معنایش عظمت منزلت مفتیان در دین است. این، ارزشگذاری کار آنهاست.
در میزان الهی، هر چه خطر کار بیشتر است، ارزش آن کار برتر و والاتر است. قضا نیز همین‌طور است. این‌که گفته‌اند «رجل قضاء بالحق و هو لایعلم، فهو فی‌النار»، فضلاً از آن کسی است که «قضاء بالباطل و هو لایعلم» و فضلاً از آن کسی است که «قضاء بالباطل و هویعلم»(2)؛ برای چیست؟ برای این است که مرد قاضی بداند باری که بر دوش گرفته است، چقدر حائز اهمیت است؛ چقدر حیاتی است و چقدر در بردن این بار، باید گامها را استوار برداشت و در جای محکم گذاشت و از هر گونه سست‌انگاری و سهل‌انگاری و کوتاهی و قصور اجتناب کرد تا این بار، سالم به منزل برسد. بدیهی است که این همه تأکید را برای کاری کوچک نمی‌کنند. پس، این، اهمیت قضا را به ما نشان می‌دهد.1371/10/23


1 )
الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقة ، سيد قاضى نور الله شوشترى‏ ص 233؛
الفصول المختاره، شیخ مفید،ص204؛

« أجرأكم على الفتوى أجرأكم على النار فإن المفتی على شفير جهنم».
ترجمه:
و برترین درود وسلام بر او باد فرمود: با جرأت ترین شما به فتوا دادن با جرأت ترین شما بر آتش است زیرا كه فتوا دهنده بر لبه و كناره جهنم است.
2 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج7ص407 ح1 ؛
خصال،صدوق،ج1ص247 ؛
عوالی اللئالی،ابن ابی جمهور،ج3ص517 ؛ 
بحارالأنوار،مجلسی، ج : 101ص : 263 ح1 ؛

الْقُضَاةُ أَرْبَعَةٌ ثَلَاثَةٌ فِی النَّارِ وَ وَاحِدٌ فِی الْجَنَّةِ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ يَعْلَمُ فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ وَ قَالَ ع الْحُكْمُ حُكْمَانِ حُكْمُ اللَّهِ وَ حُكْمُ الْجَاهِلِيَّةِ فَمَنْ أَخْطَأَ حُكْمَ اللَّهِ حَكَمَ بِحُكْمِ الْجَاهِلِيَّة».
ترجمه:
امام صادق(ع) فرمود: قاضیان چهار گروه اند كه سه گروه آن در آتش هستند و [فقط]یك گروه در بهشتند؛ فردی كه در حالیكه می داند ظالمانه قضاوت كند پس او در آتش است، فردی كه نمی داند، و ظالمانه قضاوت كند پس او در آتش است، فردی كه نمی داند و به حقیقت قضاوت كند پس او نیز در آتش است، [اما] فردی كه می داند و به حقیقت قضاوت كند پس او در بهشت است. و گفت حكم دو گونه است؛ حكم خدا و حكم جاهلیت، پس كسی كه در حكم خدا اشتباه كند و منحرف شود به حكم جاهلیت حكم كرده است.
لینک ثابت
لزوم نادیده گرفتن نسبت ها در اجرای عدالت توسط قوه‌ی قضاییه

قوه‌ی قضاییه، به معنای حقیقی کلمه، باید ملجأ و پناهگاهی باشد برای کسانی که در جامعه به آنها ظلم می‌شود. با ظلم هر کسی، در هر حدی و در هر مرتبه‌ای، برخورد کنید. آن ظالم هر که باشد، در هر رتبه‌ای از رتب و هر درجه‌ای از درجات قرار داشته باشد، باید با او برخورد شود. با ظالم باید برخورد شود. قضای اسلامی قضایی است که امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، نسبت به حسان‌بن‌ثابت اعمال کرد. «حسان» با شعر و زبان خود، از امیرالمؤمنین دفاع کرده بود. به امیرالمؤمنین گفتند: «او جزو دوستان شماست. او جزو گروه شماست. او در دفاع از شما شعر گفته است؛ جزو مجموعه‌ی شماست. حال اگر در ماه رمضان مرتکب کار خلافی هم شده - که البته کار او ظلم به کسی هم نبوده، بلکه ظلم به نفس خودش بوده است - از وی صرف‌نظر کنید!» امیرالمؤمنین فرمود: «من حدِ الهی را تعطیل نمی‌کنم!» و حد را بر او جاری کرد. (1)یک عده آدمهای بدجنس که همیشه در هر جامعه‌ای هستند و مترصدند ببینند زخم خوردگان حکومت اسلامی و دستگاه عدالت اسلامی چه کسانی هستند تا به سراغ آنها بروند، دور آنها را بگیرند و دل آنها را با دستگاه عدالت اسلامی و حکومت اسلامی مخالف کنند، در آن عهد هم بودند که «حسان» را دوره کردند و گفتند: «دیدی علی‌بن‌ابی‌طالب چگونه با تو، که این همه خدمت کرده بودی و این همه زحمت کشیده بودی، ناسپاسی کرد!» داغش کردند و فرستادندش در دستگاه معاویه و آن وقت بنا کرد علیه دستگاه علوی حرف زدن و شعر گفتن! ما هم از اول انقلاب، از این‌گونه افراد داشتیم که «با دستگاه اسلامی» بودند، اما «بر دستگاه اسلامی» شدند. چرا؟ برای خاطر عدالت! این، افتخار ماست که کسی به خاطر عدالت ما، با ما بد شود. «امیرالمؤمنین قتل فی محراب عبادته لشدة عدله.» افتخار است اگر بتوانیم به این حالت دست پیدا کنیم. ننگ و سرافکندگی آن‌جایی است که خدای ناخواسته کسی با ما به خاطر بی‌عدالتی‌مان بد شود. این است که انسان از خفت و هوان آن، در دنیا و آخرت نمی‌تواند نجات پیدا کند. اما این‌که با ما بد شوند که «چرا حد جاری کردید؟ چرا ناشایسته را از کار خود برکنار کردید؟ چرا به شایسته، طبق شایستگی او اهمیت دادید؟ چرا تخلف را از هر کسی، حتی از نزدیکان و اکابر خود ندیده نگرفتید؟» این بد شدن، مایه‌ی افتخار است. این‌که بد نیست. و این می‌شود آن دستگاه قضایی که نور امید را در دلها روشن خواهد کرد. وقتی دیدند که این دستگاه قضایی رفیق و دوست و قوم و خویش و نزدیک و دور نمی‌شناسد؛ حق و باطل را می‌شناسد؛ حق را بلند می‌کند و باطل را سرکوب می‌سازد، هر کسی امید پیدا می‌کند. این، آن کمال مطلوب قوه‌ی قضاییه است.در واقع، در جامعه‌ی اسلامی، قوه‌ی قضاییه همین دو وظیفه را دارد: اجرای حدود الهی، استقرار عدالت.1371/10/23

1 )
الغارات ،ابراهیم بن محمد ثقفی ج2 ص 535 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی :ج33 ص 272 ؛

كتاب الغارات لإبراهيم بن محمد الثقفی رفعه قال : إن النجاشی الشاعر شرب الخمر فی شهر رمضان فحده أمير المؤمنين أقامه فی سراويل فضربه ثمانين ثم زاده عشرين سوطا وقال : هذا لجرأتك على ربك وإفطارك فی شهر رمضان فغضب ولحق بمعاوية ...
ترجمه:
نجاشی شاعر در ماه رمضان شراب خورد پس امام علی(ع) او را مجازات كرد او را در حالیكه شلواركی به تن داشت بلند كرد و هشتاد شلاق به او زد و بیست شلاق دیگر نیز اضافه كرد و گفت این به خاطر جرأت تو نسبت به پروردگارت و خوردنت در ماه رمضان است پس خشمگین شد و به معاویه پیوست.
لینک ثابت
در خدمت طاغوت بودن دستگاه قضایی رژیم گذشته

بحمداللَّه قضات متدین، شجاع، انقلابی و مؤمن در دستگاه قضایی ما فراوانند؛ و بنده هم این معنا را تصدیق می‌کنم. نه فقط قضاتی که بعد از انقلاب آمده‌اند چنین ویژگیهایی دارند، بلکه پیش از انقلاب هم، قضات شریف، دارای شجاعت اخلاقی و پاکدامن را می‌شناختیم. خود من، از نزدیک و دور چنین کسانی را می‌شناختم که در همان دستگاه قضایی بودند؛ و این در حالی بود که دستگاه قضای دوران طاغوت، با سیاست غلط و با مدیریت زشت و ناحق اداره می‌شد. آن روز کسانی در رأس قضا بودند که بویی از عدالت اسلامی نبرده بودند و ذره‌ای عواطف انسانی و صحیح در آنها وجود نداشت. کسانی که اولین پایه‌های دادگستری ایران را گذاشتند و کسانی که پایه‌های قدرت طاغوتی رضاخانی را مشید کردند، به جزایشان رسیدند؛ که «من اعان ظالماً سلطه‌اللَّه علیه»(1). آنها دستگاه قضا را در خدمت سلطنت پهلوی و در خدمت به اهداف خباثت‌آمیز و ظالمانه‌ی رضاخانی درست کردند.1371/10/23

1 )
عيون‏ أخبارالرضا(ع)،شیخ صدوق ج 2 ص 235 ح 7 ؛
نوادر، راوندی، ص 17؛ 
الخرایج والجرایح،راوندی، ج3ص1058 ؛  
بحارالأنوار،مجلسی، ج 72 ص 379 و391ح44 ؛

من أحب عاصيا فهو عاص و من أحب مطيعا فهو مطيع و من أعان ظالما فهو ظالم و من خذل عادلا فهو ظالم إنه ليس بين الله و بين أحد قرابة و لا ينال أحد ولاية الله إلا بالطاعة و لقد قال رسول الله ص لبنی عبد المطلب ايتونی بأعمالكم لا بأحسابكم و أنسابكم قال الله تعالى فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ‏».
ترجمه:
از ابراهيم بن محمد همدانی است كه گفت از حضرت رضا (ع) شنيدم كه می فرمود هر كس كه معصيت كارى را دوست بدارد، پس او معصيت كار است و هر كس كه اطاعت كننده ای را دوست بدارد، پس او اطاعت كننده است و هر كس كه ظالمى را یاری كند، ظالم است و هر كس كه دست از یاری عادلى بردارد، ظالم است. همانا ميان خدا و احدى خویشى نيست و احدى جز به اطاعت ما بولايت و دوستى خدا نرسد و رسول خدا به فرزندان عبدالمطلب فرمود با اعمال خود به سوی من بيایيد نه با حسب و نسب خانوادگی خود. حقتعالى فرمود :پس هر گاه در صور دميده شود (مراد نفخه‏اى است كه بآن زنده شوند و قيامت بآن قائم شود) در آن روز نسبها در ميان نباشند (يعنى هيچ خويش بر خويش توان كمك نباشد ) پس كسانی كه ترازوهاى كردارشان سنگین باشد براستی كه ایشان رستگاران می باشند و كسانی ترازوهاى كردارشان سبك باشد آن گروه خویشتن خود را از دست داده اند و همیشه در آتش جهنم می باشند».
لینک ثابت
تخلف دستگاه قضایی،تخلفی مضاعف

امروز آن روزی است که دستگاه قضاوت جمهوری اسلامی باید یک دستگاه عدالت به معنای واقعی و حقیقی کلمه باشد. نباید بگذاریم درنگی به وجود آید. در داخل این دستگاه، تخلف را باید بسیار بزرگ بشماریم. تخلف در درون دستگاه قضایی، به اعتقاد بنده، تخلف مضاعف است. «کمثل السفینة تغرق و یغرق اهلها.»(1)خود قاضی اگر خدای ناکرده آن چنان باشد، خواهد لغزید و دیگران را خواهد لغزاند. این فرق می‌کند با کسی که خودش تنها می‌لغزد. اینها با هم متفاوتند.1371/10/23

1 )
كنزالفوائد ، شيخ ابو الفتح كراجكى‏ ج 1 ص 319 ؛ 
شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ج 20 ص 343 نحوه ؛
اعلام الدین ،حسن بن ابی الحسن دیلمی ص 84 ؛
بحارالانوار ،علامه مجلسی : ج 2 ص 58 ح 391 نحوه ؛

« زَلَّةُ الْعَالِمِ كَانْكِسَارِ السَّفِينَةِ تَغْرِقُ وَ تُغْرِقُ »
ترجمه:
لغزش‏ و خطای دانشمند مانند شكستن كشتى است كه هم خود غرق می شود و هم كسانى كه در آن هستند غرق ميكند.
لینک ثابت
حقوق بشر

امروز دروغگوها در دنیا پرچمهای حقوق بشر بلند کرده‌اند و دغلکاران عالم زیر این پرچمها و شعارها پنهان شده‌اند. حقوق بشر در سایه‌ی عدل اسلامی و احکام اسلامی تحقق پیدا می‌کند؛ و در دستگاه قضایی، حقوق بشر باید هوشیارانه - نه با معیارها و ضابطه‌های دروغینی که امروز غرب ارائه می‌کند؛ بلکه با معیارهای اسلام - مورد دقت تمام قرار گیرد. ممکن است در گوشه و کنار جامعه‌ی ما، به‌وسیله‌ی آحاد مردم یا به‌وسیله‌ی دستگاهها، مواردی که از طرف اسلام حقیقتا حقوق بشر شناخته شده است، نقض شود. باید دفاع از حقوق بشر، به‌وسیله‌ی قوه‌ی قضاییه انجام گیرد. اسلام حتی برای مجرمین هم حقوق قائل است. کسی حق ندارد به فردی که بناست اعدام شود، دشنام بدهد. دشنام چرا؟ مجازات او اعدام است. دشنام اضافه است؛ دشنام ظلم است؛ دشنام هتک حق اوست و باید جلوش گرفته شود. این، نحوه‌ی برخورد با فرد اعدامی است؛ چه برسد به زندانی؛ چه برسد به متهم تحت تعقیب؛ چه برسد به آن کسی که حتی تهمت درباره‌ی او واضح و ثابت نیست و فقط گمانی درباره‌ی او هست!باید حقوق انسان و حقی که خدای متعال برای آحاد انسان معین کرده است، نسبت به همه‌ی افراد و در همه‌ی موارد، کاملا رعایت شود.1371/10/23
لینک ثابت
حسان بن ثابت

ضای اسلامی قضایی است که امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، نسبت به حسان‌بن‌ثابت اعمال کرد. «حسان» با شعر و زبان خود، از امیرالمؤمنین دفاع کرده بود. به امیرالمؤمنین گفتند: «او جزو دوستان شماست. او جزو گروه شماست. او در دفاع از شما شعر گفته است؛ جزو مجموعه‌ی شماست. حال اگر در ماه رمضان مرتکب کار خلافی هم شده - که البته کار او ظلم به کسی هم نبوده، بلکه ظلم به نفس خودش بوده است - از وی صرف‌نظر کنید!» امیرالمؤمنین فرمود: «من حدِ الهی را تعطیل نمی‌کنم!» و حد را بر او جاری کرد. یک عده آدمهای بدجنس که همیشه در هر جامعه‌ای هستند و مترصدند ببینند زخم خوردگان حکومت اسلامی و دستگاه عدالت اسلامی چه کسانی هستند تا به سراغ آنها بروند، دور آنها را بگیرند و دل آنها را با دستگاه عدالت اسلامی و حکومت اسلامی مخالف کنند، در آن عهد هم بودند که «حسان» را دوره کردند و گفتند: «دیدی علی‌بن‌ابی‌طالب چگونه با تو، که این همه خدمت کرده بودی و این همه زحمت کشیده بودی، ناسپاسی کرد!» داغش کردند و فرستادندش در دستگاه معاویه و آن وقت بنا کرد علیه دستگاه علوی حرف زدن و شعر گفتن!1371/10/23
لینک ثابت
جاری نمودن حد الهی بر حسان بن ثابت توسط امیرالمومنین (علیه السلام)

قوه‌ی قضاییه، به معنای حقیقی كلمه، باید ملجأ و پناهگاهی باشد برای كسانی كه در جامعه به آنها ظلم می‌شود. با ظلم هر كسی، در هر حدی و در هر مرتبه‌ای، برخورد كنید. آن ظالم هر كه باشد، در هر رتبه‌ای از رتب و هر درجه‌ای از درجات قرار داشته باشد، باید با او برخورد شود. با ظالم باید برخورد شود قضای اسلامی قضایی است كه امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، نسبت به حسان‌بن‌ثابت اعمال كرد. «حسان» با شعر و زبان خود، از امیرالمؤمنین دفاع كرده بود. به امیرالمؤمنین گفتند: «او جزو دوستان شماست. او جزو گروه شماست. او در دفاع از شما شعر گفته است؛ جزو مجموعه‌ی شماست. حال اگر در ماه رمضان مرتكب كار خلافی هم شده - كه البته كار او ظلم به كسی هم نبوده، بلكه ظلم به نفس خودش بوده است - از وی صرف‌نظر كنید!» امیرالمؤمنین فرمود: «من حدِ الهی را تعطیل نمی‌كنم!» و حد را بر او جاری كرد. یك عده آدمهای بدجنس كه همیشه در هر جامعه‌ای هستند و مترصدند ببینند زخم خوردگان حكومت اسلامی و دستگاه عدالت اسلامی چه كسانی هستند تا به سراغ آنها بروند، دور آنها را بگیرند و دل آنها را با دستگاه عدالت اسلامی و حكومت اسلامی مخالف كنند، در آن عهد هم بودند كه «حسان» را دوره كردند و گفتند: «دیدی علی‌بن‌ابی‌طالب چگونه با تو، كه این همه خدمت كرده بودی و این همه زحمت كشیده بودی، ناسپاسی كرد!» داغش كردند و فرستادندش در دستگاه معاویه و آن وقت بنا كرد علیه دستگاه علوی حرف زدن و شعر گفتن! ما هم از اول انقلاب، از این‌گونه افراد داشتیم كه «با دستگاه اسلامی» بودند، اما «بر دستگاه اسلامی» شدند. چرا؟ برای خاطر عدالت! این، افتخار ماست كه كسی به خاطر عدالت ما، با ما بد شود. «امیرالمؤمنین قتل فی محراب عبادته لشدة عدله.» افتخار است اگر بتوانیم به این حالت دست پیدا كنیم. ننگ و سرافكندگی آن‌جایی است كه خدای ناخواسته كسی با ما به خاطر بی‌عدالتی‌مان بد شود. این است كه انسان از خفت و هوان آن، در دنیا و آخرت نمی‌تواند نجات پیدا كند. اما این‌كه با ما بد شوند كه «چرا حد جاری كردید؟ چرا ناشایسته را از كار خود بركنار كردید؟ چرا به شایسته، طبق شایستگی او اهمیت دادید؟ چرا تخلف را از هر كسی، حتی از نزدیكان و اكابر خود ندیده نگرفتید؟» این بد شدن، مایه‌ی افتخار است. این‌كه بد نیست. و این می‌شود آن دستگاه قضایی كه نور امید را در دلها روشن خواهد كرد. وقتی دیدند كه این دستگاه قضایی رفیق و دوست و قوم و خویش و نزدیك و دور نمی‌شناسد؛ حق و باطل را می‌شناسد؛ حق را بلند می‌كند و باطل را سركوب می‌سازد، هر كسی امید پیدا می‌كند. این، آن كمال مطلوب قوه‌ی قضاییه است.1371/10/23
لینک ثابت
انعکاس «پایمال شدن حق در دستگاه قضائی کشورهای غربی» در فیلم‌های اروپایی و غربی

دستگاه قضایى باید صبغه‌ى حمایت از مظلوم داشته باشد؛ همچنان که در دوره‌هاى مختلف و در کشورهاى مختلف، دستگاههاى قضایى صبغه‌هاى مختلفى داشتند. همین اروپاییهایى که این‌قدر به استقلال دستگاه قضایى‌شان تظاهر مى‌کنند، در فیلمهایى که خودشان ساخته‌اند و در سینماها و سیماى ما نشان داده مى‌شود، جریان قضا را در کشورهاى اروپایى بازگو مى‌کنند و همه چیز نشان دهنده‌ى آن است که قاضى به مرِ حق عمل نمى‌کند. مگر کسى از آنچه که در آن‌جاها مى‌گذرد و در طول زمان گذشته است، خبر نداشته باشد؛ ولى ما خبر داریم که چه گذشته است و همین حالا هم چه مى‌گذرد. با وجودى که تظاهر مى‌کنند، مى‌بینید تاریخ اروپا پر است از داستانها و قضایایى که نشانگر این است که در برهه‌هایى طولانى از زمان، وظیفه‌ى اصلى دستگاه قضا در بسیارى از کشورها یا همه‌ى کشورهاى اروپایى و غربى، حمایت از طبقه‌ى اشراف و صبغه‌ى اشرافیگرى بوده است.1371/10/23
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی