جامعه اسلامی / جامعه/زندگی اجتماعی
در ماجرای غدیر، حقایق بسیاری نهفته است. صورت قضیه این است كه برای جامعهی نو پای اسلامی در آن روز، كه در حدود ده سال از پیروزی اسلام و تشكیل آن جامعه گذشته بود، نبی مكرم صلی الله علیه و آله و سلم، موضوع حكومت و امامت را با همان معنای وسیعی كه دارد حل میكردند و در غدیر خم و در بازگشت از حج، امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام را به جانشینی خود نصب میفرمودند. خود همین ظاهر قضیه، البته بسیار مهم است و برای كسانی كه در مسائل یك جامعهی انقلابی، اهل تحقیق و تدبر باشند، یك تدبیر الهی است. ولی ماورای این ظاهر، حقایق بزرگی وجود دارد كه اگر امت و جامعهی اسلامی به آن نكات برجسته توجه كند، خط و راه زندگی روشن خواهد شد. اساساً اگر در قضیهی غدیر، عموم مسلمین چه شیعیان كه این قضیه را قضیهی امامت و ولایت میدانند و چه غیر شیعیان كه اصل قضیه را قبول دارند، اما برداشت آنها از این موضوع، امامت و ولایت نیست بیشتر توجه خودشان را امروز متوجه و متمركز به نكاتی كنند كه در قضیهی غدیر است، برای مصالح مسلمین دستاوردهای زیادی خواهد داشت.1371/03/30
لینک ثابت
امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، در همان چند سالی كه به خلافت و حكومت رسیدند، نشان دادند كه اولویت در نظر آن بزرگوار، استقرار عدل الهی و اسلامی است. یعنی عدالت، یعنی تأمین كردن هدفی كه قرآن برای ارسال رسل و انزال كتب و شرایع آسمانی، بیان فرموده است: «لیقوم الناس بالقسط .» اقامهی قسط الهی. قسط و عدل با دستوری كه اسلام معین كرده، بهترین تضمین و تأمینكنندهی عدالت است. این، در نظر امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، اولویت درجهی اول بود. جامعهی اسلامی، با عدل و قسط است كه قوام پیدا میكند و میتواند به عنوان شاهد و مبشر و هدایتگر و الگو و نمونه، برای ملتهای عالم مطرح شود. بدون عدل، ممكن نیست. و لو همهی ارزشهای مادی و ظاهری و دنیایی هم فراهم شود، اگر عدالت نباشد، در حقیقت هیچ كاری انجام نشده است. این، آن برجستهترین مسئله در زندگی حكومتی امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام بود. پیغمبر اكرم صلوات الله و سلامه علیه كه چنین عنصری را به حكومت و ولایت مسلمین منصوب میكردند، در حقیقت اهمیت عدل را بیان فرمودند. پیغمبر میدانستند امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، در چه جهتی فكر میكنند و حركت خواهند كرد. آن حضرت دستپروردهی پیغمبرند؛ شاگرد پیغمبرند؛ مطیع و عملكننده به فرمان و درس پیغمبرند. پیغمبر با منصوب كردن امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، در حقیقت عدل را در جامعهی اسلامی اهمیت بخشیدند و امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، در طول همان چهار سال و نه ماه یا ده ماه حكومت ظاهری كه داشتند، بیشترین اهتمامشان بر استقرار عدل در جامعه بود. آن حضرت، عدالت را مایهی حیات اسلام و در حقیقت روح مسلمانی و جامعهی اسلامی میدانستند. و این، آن چیزی است كه ملتها به آن نیاز دارند و جوامع بشری در دورههای مختلف، از آن محروم بودهاند. در آن زمان هم محروم بودند؛ قبل از آن زمان هم محروم بودند؛ امروز هم اگر به صحنهی عالم و كاری كه ابرقدرتها میكنند و روش حكومتی كه حكام مادی در دنیا عمل میكنند نگاه كنید، بازهم میبینید مشكل همین است. مشكل بشریت، در حقیقت فقدان عدالت و اسلام و حكومت علوی و روش و منهاج امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام است.
امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، عدالت را در بین مسلمانان و جامعهی اسلامی جاری میكردند و مانع از این شدند كه بیتالمال به اسراف مصرف شود. نگذاشتند دست تطاول باز شود. نگذاشتند كسانی بیتالمال مسلمین را به ناحق مصرف كنند.
البته بیتالمال مسلمین در آن روز، به این شكل بود كه درآمدهای جامعهی اسلامی به شكل سرانه، بین مردم تقسیم میشد. این روش مالیهی جدید و این شكلی كه امروز در دنیا وجود دارد، آن روزها معمول نبود. همان درآمد را، امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، بالسویه تقسیم میكردند. بیتالمال را بین صحابی و غیر صحابی و قرشی و هاشمی و غیر قرشی و غیر خاندان پیغمبر و همه و همه، به شكل یكسان تقسیم میكردند و این، مایهی اعتراض خیلیها شد؛ اما امیر المؤمنین، علیه الصّلاة و السّلام، اعتنایی نكردند. امروز وضع تقسیم بیتالمال به شكل عادلانه، آنطور نیست. امروز تقسیم سرانه نیست و روشهای دیگری در استقرار عدالت وجود دارد. امروز كسانی كه با بیتالمال مسلمین سروكار دارند، باید از مصرف و خرج كردن بیتالمال در غیر مصارف عمومی و مردمی، خودداری كنند. این، راه تقسیم عادلانهی بیتالمال است. اگر مسئولی خدای ناخواسته، در امر بیتالمال اسراف بورزد، یا آن را در مصارف شخصی و یا برای دوستان و نزدیكان و مرتبطین خود مصرف كند، این، تخلف از عدل و قرار واقعی در امر بیتالمال است. باید بیتالمال مسلمین در همان طریقی كه قانوناً معین شده و همان مصارف عمومی و بخشهایی كه وظیفهای از وظایف كشور را بر عهده دارد، مصرف شود. لذا امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، آن روز به كسانی كه مسئولیت امور كشور را بر عهده داشتند، سختگیری را به جایی رساندند كه به قول امروز، بخشنامه كردند: «ادقوا اقلامكم»؛ سر قلمهای خودتان را كه با آن مینویسید، ریز بتراشید. هم صرفهجویی در قلم، هم صرفهجویی در كاغذ، هم صرفهجویی در مركب! «و قاربوا بین سطوركم»؛ سطوری را كه در كاغذ مینویسید به هم نزدیك بنویسید و در كاغذ صرفهجویی كنید. «و اقصدوا قصد المعانی»؛ مطالب لازم را بنویسید. از زیادهروی و زیادهنویسی پرهیز كنید.
اگر امروز بخواهند این حرفها را تكرار كنند، به این شكل خواهد بود كه از ایجاد دستگاههای زاید، استخدامهای زاید و توسعه دادنهای زاید، خودداری كنید. یعنی باید از كاغذپراكنی و زیادهنویسیهای بیهوده و وقت تضییع كن، خودداری كنیم. این خصوصیات را، امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، رعایت میكردند. در آخر این جمله هم، كه بعضی از فقراتش را من عرض كردم، میفرمایند: «فإن اموال المسلمین لا یحتمل الاضرار.» ضرر رساندن به اموال مسلمانان را تحمل نمیكردند كه كسی بخواهد و لو به اندازهی كمی به اموال عمومی ضرر برساند. این، یعنی امانتدار دانستن خود و همهی مسئولین بیتالمال. این، آن عدل امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام است. و این آن قلهای است كه ما باید به آن برسیم. آن بزرگوار امام رضوان الله تعالی علیه هم فرمودند، و همهی ما هم گفتیم: بدیهی است كه ما به امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام، نمیرسیم. بدیهی است كه بشر معمولی، نه در این زمان، نه حتی در آن زمان، قادر بر این نیست و نبود كه مثل آن بزرگوار، مشی كند، یا عدالت را آنگونه اجرا كند و یا آنطور زندگی كند. موضوع این است كه آن حضرت نمونهی كاملند. باید تلاش كنیم خودمان را به آن نمونهی كامل نزدیك و شبیهتر كنیم. اگر حركت ما به گونهای باشد كه در حال دور شدن از آن نمونهی كامل باشیم، این، انحراف و خطاست. این متمركز شدن روی عدالت و دل بستن به عدالت، راز اصلی دشمنی دشمنان اسلام با اسلام، بخصوص در روزگار ماست. در زمانهای قدیم هم البته همینگونه بوده است. اما امروز، علت اینكه میبینید ابرقدرتها با ما با جمهوری اسلامی؛ با شما ملت مخالفت دارند، احساس دشمنی دارند، اگر بتوانند ضربهای وارد كنند وارد میكنند و پرهیز نمیكنند، همین است. چون جمهوری اسلامی، منادی چنان عدالتی است. عدالت بین همهی ملتها؛ بین همهی انسانها؛ بدون اینكه ملاحظه شود كه كی مال كدام نژاد، یا كدام خون، یا كدام رنگ است. امیر المؤمنین، علیه الصّلاة و السّلام، در جامعهی اسلامی آن روز و تحت حكومت خود، نگاه نمیكردند كه این مسلمان است و این مسیحی است یا یهودی است. نسبت به همهی آنها، مثل یك پدر بودند. حافظ منافع آنها بودند.
امروز جامعهی اسلامی ما، این را میخواهد و ابرقدرتها حاضر نیستند چنین چیزی را تحمل كنند. زندگی ابرقدرتها، بر زورگویی بنا شده است؛ بر زیادهطلبی بنا شده است؛ بر تصرف محیطهای زندگی ملتها و محروم كردن آنها به نفع خود، بنا شده است. لذا میبینید از جمهوری اسلامی، ناخشنود و ناراضیاند. تبلیغات میكنند؛ فشارهای تبلیغاتی وارد میآورند؛ فشارهای سیاسی وارد میكنند؛ محاصرهی اقتصادی میكنند و با هرچه كه در توان و قدرت دارند، سعی میكنند جمهوری اسلامی را در انزوا و در زیر لطمات و ضربات خود قرار دهند. این، به خاطر ترس از عدالت است؛ ترس از آن عدالت اسلامی كه منادی آن، شما ملت ایران هستید.1371/03/30
لینک ثابت
عدالت, اهداف نظام جمهوری اسلامی, جامعه اسلامی
جامعهى اسلامى، با عدل و قسط است که قوام پیدا مىکند و مىتواند به عنوان شاهد و مبشر و هدایتگر و الگو و نمونه، براى ملتهاى عالم مطرح شود.1371/03/30
لینک ثابت