رشد ادبیات انقلاب، خیلی بیشتر از رشد ادبیات معمولی ما در این دهها سال گذشته است که بنده آشنا هستم؛ خیلی خوب رشد کرد. الآن داستانهایی که این بچههای انقلابی ما در همین حوزهی هنری مینویسند، از خیلی از آثار نسل گذشته بهتر است. یک نسل از هنرمندان و ادبای ما بهخاطر اینکه با انقلاب بد بودند، خودشان را از تاریخ رو به رشد آینده منقطع کردند؛ جداری کشیدند و نگذاشتند که تبادل و تعاطییی انجام بگیرد؛ به پیشرفت کار کمک نکردند و متوقف ماندند؛ درعینحال این جوانان ما رشدشان بسیار خوب بوده است؛ شعرشان هم همینطور است. الآن همین بچههای انقلابی ما شعرهایی میگویند که از بسیاری از اشعار شعرای گذشتهیی که متأسفانه معروف هم بودند، بهتر است. من همان وقت قبل از انقلاب هم تعجب میکردم که چرا این آقایان معروف هستند؛ الآن هم وقتیکه مجدداً نگاه میکنم، باز تعجبم به حال خودش باقی است! برای من شکی باقی نمیماند که دستهایی کمک میکردند تا اینها رواج پیدا کنند و در دست و بال افرادی که به این چیزها علاقهمند بودند، بیفتند؛ و الّا کارشان از لحاظ ادبی و هنری ارزشی ندارد؛ این جوانان ما از بعضی از آنها خیلی بهترند.انصافاً شعر انقلابی دارد در ایران رشد پیدا میکند. انقلاب افقهای جدیدی را در مقابل چشم ما باز کرد و حقایقی را نشان داد و واقعاً شعر را از آن حالت ذهنی و تخیلیِ محض و غیر واقعی خارج کرد. حافظ که آن غزلیات را میگفت «دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند»، یا «دوش میآمد و رخساره برافروخته بود» غزلیاتش واقعی بود؛ تخیلی نبود. بنده اکثر غزلیات حافظ را عرفانی میدانم؛ یعنی حقیقتاً او دوش دیده بود که ملائک درِ میخانه زدند. او مکاشفه و درکی داشت و حقیقتی را میدید که آن حقیقت با زبانهای معمولی اصلًا قابل گفتن نیست. در زبان معمولی، هر تعبیری را به کار ببرند، نمیتواند عظمت آن مفاهیم و حقایق را بیان کند، یا حتّی به آن اشارهای بکند. اشعاری که امام میسرود، با توجه به همین مفاهیم و حقایق بود. امام خمینی، یک فقیهِ ورعِ مقدسِ آنطوری، میبینید که از خال لب و از کمان ابرو و امثال این واژهها حرف میزد؛ اینها اشعار واقعی است؛ اما این چیزی که در زمان ما از شعر حافظ تقلید میشود، پنداری است؛ چون شاعر اصلًا درک و حس نکرده و دارد به تقلید از شعر او شعر میگوید ببینید کار تصنعی و تقلیدی، چقدر بد از آب درمیآید در حالی که بعد از انقلاب، سوژهها و مفاهیم و مضمونهای شعری، عیناً واقعی شد؛ یعنی افراد به جبهه و میدان مبارزه و میدان انقلاب رفتند و جوانان و پدران و مادران حماسه آفریدند و به مسألهی شهادت توجه خاصی شد؛ اینها اصلًا افق جدیدی را باز کرد که هم مفاهیم و تعبیرات شعری در آن هست، و هم مطالب واقعی است؛ اینها را شاعر حس کرده، لمس کرده و احساسات واقعی خودش را در قالب شعر ریخته است؛ این میشود شعر واقعی؛ یعنی صرفاً نظم لفظ نیست؛ واقعاً شعر است؛ لذا شعر رشد کرده است. حتّی در قصه هم که ما متأسفانه عقبیم آن وقت هم عقب بودیم، الآن هم همینطور باز حالا بهتر از گذشته است؛ از اینها و از این خاطرههای خوبی که مینویسند، خیلی باید استفاده کرد.1370/12/05
لینک ثابت