ما این احساس را داریم که بایستی با مجموعههای اسلامی و ساحات اسلامی در همهی دنیا ارتباط وثیقی داشته باشیم؛ برای این تلاش هم کردهایم، بعد از این هم باید بکنیم.
من امروز خلأیی را احساس میکنم که وجود دارد. وقتی ما قدری واقعی صحبت بکنیم - نمیخواهیم در ذهن صحبت کنیم - میبینیم که فرضاً در الجزایر یک تجربهی با این عظمت اتفاق میافتد و مخالفان اسلام از همهی اکناف عالم بسیج میشوند، برای اینکه این تجربه را لااقل در عالم ذهن و تبلیغات بکوبند - طبعاً افکار عمومی را آماده میکنند - و واقعیت در الجزایر همین چیزی میشود که شد؛ یعنی ذبح یک دمکراسی به این وضوح و به این روشنی، جلوی چشم همهی مردم دنیا! من میگویم چرا در چنین موقعیت حساسی که یک حادثهی به آن عظمت در آنجا اتفاق افتاده، متفکران و گویندگان و مبلّغان در همهی اقطار عالم، یک حرکت تبلیغاتی را به نفع این حادثه شروع نمیکنند؟ منظور، یک حرکت است، نه اشخاص؛ یعنی آن چیزی که قائم به ملت است.
البته ما به عنوان جمهوری اسلامی، در عالم تبلیغات و اظهار مواقف سیاسی، آن چیزی که در وسع و توانمان بوده، انجام دادهایم. البته ضرورتهایی که دولتها دچار آن هستند، حتّی ما این ضرورتها را هم تا حدودی شکستیم و کنار گذاشتیم؛ لیکن درعینحال ما یک دولت هستیم؛ یعنی وقتی که مسأله از ناحیهی ما باشد، صرفاً یک مسألهی سیاسی تلقی خواهد شد؛ لااقل اینطور وانمود میشود. من میگویم در دنیای اسلام بایستی صدها نویسنده در صدها نشریه و خطابه و تریبون و مقاله، مسألهی الجزایر را برای افکار عمومی دنیا بشکافند و آنان را نسبت به این مسأله روشن کنند. الان سکوت بدی بر علیه منافع ملت الجزایر حاکم است.1370/11/14
لینک ثابت