آن قضیهی «پاتوق» هم که شما گفتید، من البته به این پاتوقهای اینطوری عقیده دارم. خود ما در قبل از انقلاب، از این پاتوقهای روشنفکری، مذهبی داشتیم. خانهی خود من پاتوق بود. ما در مشهد و تهران جاهایی داشتیم که پاتوق بود. پاتوقسازی کار خوبی است؛ اما توجه بکنید که پاتوقسازی معلوم نیست که در یک رسانهی با این عظمت، مطلوب باشد. همانطور که خودتان هم گفتید، خاصیت پاتوق این است که هیچ گذرنامهی مشخصی ندارد و ویزا هم نمیخواهد؛ همه میتوانند بیایند؛ اصلًا باید بیایند؛ هیچ قیدوبندی ندارد.
یکوقت هست که مؤسسهیی داریم، سازمانی داریم، مجلهیی داریم، گروه تحقیقاتیای داریم؛ داشتن پاتوق خوب است؛ اما یکوقت جلوی شما بلندگویی باز است، که اگر کسی در اینجا یک تلنگر بیخودی بزند، ناگهان ده، پانزده میلیون آدم میشنوند و متوجه میشوند. من نمیدانم در اینجا شما چطور میخواهید پاتوق درست کنید؛ اصلًا میشود یا نمیشود؟ کار خطرناکی است؛ چون شما که نمیدانید آن کسی که میآید، چه نیتی دارد و چهکار میخواهد بکند.
آیا میدانید که امروز برای رواج دادن و باب کردن حرفهای باطل، چقدر سرمایهگذاری میشود؟ الآن این موارد را داریم میبینیم. اخیراً سه، چهار سال است که در ایران بعضی از روشنفکران قدیمی که در حقیقت باید به اینها «مرتجعان عالم روشنفکری» گفت دارند مجله منتشر میکنند. شما ببینید چه چیزهایی را در این
مجلات مینویسند؛ چیزهای بیاصل و چرند، فقط برای جلب توجه و انظار! جلب نظر اینقدر اهمیت پیدا کرده است! اگرچه من بعضی از این آقایان روشنفکر را از سابق میشناسم و میدانم که از قدیم هم مهمترین هدفشان اصلًا جلب توجه بود؛ یعنی همهی چیزهای دیگر درجهی دوم بود! بههرحال وقتی رسانهای به این عظمت که بلندگویش در اینجا گذاشته میشود و تا آن سر دنیا صدای این بلندگو را میشنوند رادیو اینطوری است؛ داخل کشور و خارج کشور را پوشش میدهد اینجا خیلی باید احتیاط کرد؛ باید دقت شود که چه کسی میخواهد به اینجا بیاید و چیزی بگوید و القاء مطلبی بکند؛ بههرحال کار بسیار احتیاططلبی است.1370/11/08
لینک ثابت