ما در آن سالهای حاکمیت طاغوت دیده بودیم که وقتی شاه به مشهد میآمد، کسی به استقبالش نمیرفت؛ و چون میخواستند به مسیری که او عبور میکرد و درخت و گلکاری هم نداشت، سر و صورتی بدهند، من دیده بودم که شهرداران بیعُرضه و استاندارانِ بخوربخورِ آنچنانی در آن سالها، درخت سبز میآوردند و روی همین خاکهای اطراف آن خیابانی که مسیر او بود، آن را میکاشتند! اگر بد میآوردند و او آمدنش چهار روز عقب میافتاد، همهی درختها خشک شده بود.
قرآن میفرماید: «و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثّت من فوق الارض ما لها من قرار»؛ کلمهی خبیثه، مانند درخت خبیثه است که روی زمین میروید و ریشه ندارد؛ اما «مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فی السّماء. تؤتی اکلها کلّ حین بأذن ربّها». درخت طیبه، همیشه دارد میوه میدهد؛ بهار و تابستان و پاییز و زمستان هم نمیشناسد؛ این برگها و شاخهها دایم در حال شکوفه کردن و میوه دادن است. وقتی ما دیدیم که نظام، نظام ریشهداری است و دارد میوه میدهد، پس کلمهی طیبه است؛ زوالپذیر نیست. اما اگر خود ماها بیاییم بلایی سر درخت بیاوریم؛ فرضاً مثل بعضی از حیوانات، برگهای درخت را کَلَف بزنیم؛ یا بر تنهی درخت با تبر و اره ضربه بزنیم - نه اینکه نشود نابود کرد - درخت خواهد خشکید. دست گناهکار انسان میتواند همین شجرهی طیبه را هم خشک بکند. اگر ما بد عمل کنیم، همین شجرهی طیبه و این کار الهی و بافت الهی و رزق الهی را میشود خرابش کرد. قدرت ویرانگری انسان، از این حرفها بیشتر است. همچنان که قدرت سازندگی انسان نهایت ندارد، قدرت ویرانگریش هم نهایت ندارد.
این درخت، به طور طبیعی سرپاست؛ امروز دنیا این را فهمیده است. نظام جمهوری اسلامی، نظامی که حالا صبر کنیم تا فلان حادثه اتفاق بیفتد، پس برگهایش بپژمرد، نیست. یک روز میگفتند بلکه بتوانیم با جنگ این نظام را از بین ببریم، یک روز میگفتند بلکه بتوانیم با رحلت امام بزرگوار نظام را تغییر شکل بدهیم، یک روز میگفتند بلکه بتوانیم با ایجاد اختلافات داخلی نظام را نابود بکنیم؛ اما فهمیدند که دیگر کاری نمیشود کرد؛ این نظام را به عنوان یک واقعیت باید پذیرفت؛ البته توطئهی درازمدت هم دارند میکنند. پس، این مسأله در دنیا تمام شده است؛ یعنی فهمانده شده است که این نظام، یک واقعیت است. آنهایی که دشمن ما هستند، عاقلترها و واقعبینترهاشان باید این را تحمل و قبول کنند؛ چه بخواهند، چه نخواهند؛ چشمشان چهار تا، دندشان هم نرم، باید قبولش بکند؛ چارهیی هم ندارند. آنهایی که بیتفاوتند، نه؛ آنهایی که دوستند، خوشحالند.1370/10/12
لینک ثابت