newspart/index2
منش طلبگی / منش روحانی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
منش طلبگی

درس در حوزه‌های علمیه یك عبادت محسوب می‌شود. تربیت طلبگی از اوّل این است، درس یك عمل عبادی است. لازمه‌اش این است كه این كار مقدس به حساب بیاید. اساتیدی كه قبل از درس وضو می‌گیرند تا با وضو بروند سر درس و طلابی كه پیش از رفتن به جلسه‌ی درس وضو می‌گیرند تا با وضو در درس حاضر بشوند، در حوزه‌ها كم نیستند. این یكی از چیزهای معمولی و رائج است كه وضو بگیرند بروند درس. درس را آن روزی كه در حوزه‌ها هیچ امتحانی وجود نداشت و هیچكس از كسی نمی‌پرسید كه شما چقدر درس خواندید و بیا ببینم چی خواندید. درس را در همان روزها هم طلبه‌ی حوزه با شوق و رغبت و به صورت خستگی‌ناپذیر و با فراموش كردن بسیاری از جلوه‌های زندگی دنبال می‌كرد هیچ انگیزه‌ای جز انگیزه‌ی معنوی و اخروی و الهی نمی‌تواند یك طالب علم را آن وقتی كه از او نمی‌پرسند آقا شما چی خواندید و پیش كی خواندی؟ اینجور وادار به درس خواندن نمی‌كند. ما متأسفانه یك تحلیل درست و حسابی از زندگی طلبگی نداریم.1364/09/26
لینک ثابت
منش طلبگی

عبادت دانستن درس و به عنوان یك كار عبادی یك وظیفه‌ی شرعی و الهی درس خواندن این یك چیز فوق‌العاده مهمی در حوزه‌های علمیه هنوز هم هست. هنوز هم شما ببینید آن جوانی كه پا می‌شود می‌رود طلبه می‌شود، از دانشگاه می‌رود، از دبیرستان می‌رود، از روستا می‌رود، از شهر می‌رود. می‌روند طلبه می‌شوند. وقتی كه شما بروید از او بپرسید چرا طلبه شدی؟ می‌خواهی چكار بكنی؟ می‌بینید كه این، یك هدف معنوی این را كشانده آورده، البته استثنا دارد. مواردی ممكن است كسانی استثنا باشند، انگیزه‌های دیگر داشته باشند اما روال این است، رنگ عمومی این است. به دنبال یك هدف معنوی آمده. می‌گوید آمدم اسلام را بفهمم، اسلام را تحقیق كنم. آمدم راهنمائی كنم مردم را یاد بگیرم راهنمائی كنم مردم را. اصلاً از اوّل انگیزه این است. در حالی كه در دانشگاه قبلی ما و فرهنگ دانشگاهی ما این نبود. اگر از یك دانشجو می‌پرسیدند آقا شما چرا آمدی دانشجو بشوید؟ می‌گفت، آمدم تا یك شغل خوب پیدا كنم، آمدم بشوم مثلاً پزشك، بشوم مهندس، بشوم نمی‌دانم چه، و هیچ ابائی نبود از این‌كه بگوید كه آدم تا یك مثلاً درآمد خوبی در آینده داشته باشم، زندگی‌ام را می‌خواهم خوب تأمین بكنم. در عرف حوزه‌ی علمیه این عیب است، اگر از یك طلبه‌ای بپرسند آقا شما برای چی آمدی؟ اگر در دلش هم تأمین زندگی آینده باشد، جرأت نمی‌كند به زبان بیاورد، این یك عیب محسوب می‌شود كه اِ یك نفر بیاید طلبه بشود برای این‌كه زندگی‌اش را تأمین بكند! این یك ارزش منفی است، یك نقطه‌ی منفی و سیاه است. ببینید همین خُلق، همین روحیه، اگر بیاید توی دانشگاه، اگر ما بتوانیم همین یك قدم را برداریم؛ كانال بزنیم بین حوزه و دانشگاه روحیه‌ی درس را، عبادت دانستن و به عنوان وظیفه‌ی الهی انجام دادن، این را ما منتقلش كنیم به دانشگاه كه البته این انتقال كار آسانی هم نیست. اما ببینید چه قیامت عظیمی برپا خواهد شد.1364/09/26
لینک ثابت
انعکاس زندگی طلبگی در کتاب سیاحت غرب مرحوم آقانجفی قوچانی

درس در حوزه‌های علمیه یک عبادت محسوب می‌شود. تربیت طلبگی از اوّل این است، درس یک عمل عبادی است. لازمه‌اش این است که این کار مقدس به حساب بیاید. اساتیدی که قبل از درس وضو می‌گیرند تا با وضو بروند سر درس و طلابی که پیش از رفتن به جلسه‌ی درس وضو می‌گیرند تا با وضو در درس حاضر بشوند، در حوزه‌ها کم نیستند. این یکی از چیزهای معمولی و رائج است که وضو بگیرند بروند درس. درس را آن روزی که در حوزه‌ها هیچ امتحانی وجود نداشت و هیچکس از کسی نمی‌پرسید که شما چقدر درس خواندید و بیا ببینم چی خواندید. درس را در همان روزها هم طلبه‌ی حوزه با شوق و رغبت و به صورت خستگی‌ناپذیر و با فراموش کردن بسیاری از جلوه‌های زندگی دنبال می‌کرد هیچ انگیزه‌ای جز انگیزه‌ی معنوی و اخروی و الهی نمی‌تواند یک طالب علم را آن وقتی که از او نمی‌پرسند آقا شما چی خواندید و پیش کی خواندی؟ اینجور وادار به درس خواندن نمی‌کند. ما متأسفانه یک تحلیل درست و حسابی از زندگی طلبگی نداریم. تا این نکات و ظرائف توی آن منعکس شده باشد. معمولاً شرح حالهایی که هست متوجه به این خصوصیات و این نکات نیست. این کتاب زندگی مرحوم آقانجفی قوچانی که به اسم سیاحت شرق منتشر شده خیلی چیز جالبی است. من به برادران و خواهران توصیه می‌کنم کتاب را بخوانند. خود مرحوم آقا نجفی یک شخصیت بسیار ممتازی بوده، یک انسان معنوی بوده. مرحوم شهید مطهری ایشان را دیده بود در قم. و به من می‌گفت ایشان اهل مکاشفه و اهل معنا بودند. کتاب دیگری ایشان دارد به نام سیاحت غرب که در احوال عالم برزخ و پس از مرگ نوشته شده به شکل داستانی. مرحوم مطهری می‌گفتند من احتمال قوی می‌دهم که اینها مکاشفات این مرحوم هست، که به این شکل در کتاب سیاحت غرب آن را ثبت کرده. یک چنین شخصیتی. آن‌جا منعکس است، که طلبه چه‌جوری درس می‌خواند و چه‌جوری تلاش می‌کند و چه‌جور پای درس استاد می‌رود، و استاد را انتخاب می‌کند و چه‌جور عبادت می‌کند و چه‌جور گرسنگی می‌کشد، البته زمان آقانجفی با حالا یک مقداری فرق می‌کند، و ما نمی‌گوئیم صد در صد آنجور است، نه، خیلی چیزها هست که زمان مرحوم آقا نجفی نبود و خوب هست، امروز، هست. بهتر از آن هم هست. آن روز طلبه‌ها جهاد در راه خدا و مبارزه‌ی در راه خدا را مثل امروز بلد نبودند و حضور در میدانهای خطر را. و همتهای این چنین بلند که ناظر به اداره‌ی دنیای اسلام است و حاکمیت اسلام در کل دنیای بشریت. از آن طرف هم البته تجرد و غنای نفس طلبه‌های آن روز شاید بیشتر بود. توجهاتشان یک مقداری بیشتر بود. طبعاً جلوه‌های زندگی صنعتی یک تأثیراتی می‌گذارد روی روحها و فکرها. اما عبادت دانستن درس و به عنوان یک کار عبادی یک وظیفه‌ی شرعی و الهی درس خواندن، این یک چیز فوق‌العاده مهمی در حوزه‌های علمیه هنوز هم هست.1364/09/26
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی