ما هم حوزه لازم داریم هم دانشگاه، وحدت از آن طرف به این معنا هم نیست كه اینها یك وحدت جهتگیری كلی داشته باشند، چون این حاصل است، انقلاب این را بوجود آورده است. انقلاب فرهنگی به خصوص در دانشگاه یك چنین چیزی را بوجود آورده و باید بیاورد. ما اگر شعار وحدت حوزه و دانشگاه را هم سر نمیدادیم جهت دانشگاهایمان هم باید عوض میكردیم باید اسلامی میكردیم. باید به سمت هدفها و آرمانهای انقلاب دانشگاه را هدایت میكردیم و بر اساس آنها باید برنامهریزی میكردیم، این یك چیز طبیعی است. بنابراین وحدت حوزه و دانشگاه كه میگوئیم یك چیزی بیش از اینها و زائد بر اینها بایستی باشد. والّا اینها بطور طبیعی وجود دارد. ما اگر بعد از آنی كه یك انقلاب بر مبنای اسلام كردیم و مردم ما در راه این انقلاب این همه فداكاری كردند، تلاش كردند، شهید دادند، سرمایهگذاریهای بسیار گران قیمت كردند، با استكبار جهانی به خاطر تكیهی به اسلام و محور قرار دادن اسلام ما درافتادیم، دشمنیهای قطبهای عظیم قدرت را در دنیا به سمت خودمان متوجه كردیم، به خاطر اینكه دم از اسلام زدیم. اگر بعد از همهی این ماجراها یكهو این ملت ببیند كه دانشگاهش، محل پرورش انسانهای ادارهكنندهی كشور در آیندهاش، جهت این انقلاب و این آرمانها و این اسلامها را ندارد، اینكه نقض غرض است. اینكه قابل قبول نیست، قابل تَوَفُّه نیست، طبیعی است كه دانشگاه انقلاب و دانشگاه جامعهی اسلامی باید همان جهتگیریها را و همان هدفها را داشته باشد. این هم بنابراین مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه این نمیتواند باشد.1364/09/26
لینک ثابت