newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
بیداری اسلامی

امیرالمؤمنین به عنوان یك حاكم اسلامی حرف می‌‌‌‌زند، با یك جامعه‌‌‌‌ای كه تحت اشراف و حكومت خود اوست حرف می‌‌‌‌زند، و این بیشترین سخنانی است كه از امیرالمؤمنین در نهج‌‌‌‌البلاغه نقل شده. البته در كلمات آن حضرت سخنانی هم هست كه مربوط به دوران حكومت ایشان نیست. ما امروز در همان شرائط قرار داریم، شرائط كنونی جامعه‌‌‌‌ی اسلامی همان شرائط است. البته نهج‌‌‌‌البلاغه مخصوص كشور ما نیست، مال همه دنیای اسلام است، اما دنیای اسلام هم امروز در حال یك بیداری و حیات دوباره‌‌‌‌ی اسلامی است، در كشور ما و در جامعه‌‌‌‌ی ما - كه در سایه‌‌‌‌ی همین آموزشهای امیرالمؤمنین و با اتكاء به نَفَس نهج‌‌‌‌البلاغه این انقلاب به پیروزی رسیده، و امروز همان جامعه اسلامی و علوی تشكیل شده و همان شرائط تقریباً در بیشتر ابعاد بر جامعه‌‌‌‌ی ما و كشور ما حكومت می‌‌‌‌كند - امروز روز استفاده‌‌‌‌ی هر چه بیشتر از نهج‌‌‌‌البلاغه است.1363/01/26
لینک ثابت
فیض الاسلام

دو - سه تا كار به نظر من فوری و ضروری است، یكی یك ترجمه‌‌‌‌ی فارسی خوب از نهج‌‌‌‌البلاغه است؛ من البته از آنچه كه انجام گرفته كم و بیش مطلعم و نمی‌‌‌‌خواهم نسبت به زحمات ارجمندی كه برای برگردان نهج‌‌‌‌البلاغه به فارسی انجام گرفته تغافل كنم یا به چشم بی قدری خدای نكرده به آنها نگاه كنم. در یك كنگره‌‌‌‌ی دیگر هم - كه سه سال پیش ظاهراً تشكیل شده بود، یكی از كنگره‌‌‌‌های نهج‌‌‌‌البلاغه كه بنده توفیق پیدا كردم و شركت كردم - از عالم جلیل آقای فیض‌‌‌‌الاسلام كه اول بار این كتاب را به فارسی ترجمه كرد و در اختیار مردم قرار داد، و نهج‌‌‌‌البلاغه برای اولین بار به گوش مردم یك صدای آشنایی شد تشكر كردم و باز هم تشكر می‌‌‌‌كنم.1363/01/26
لینک ثابت
شیخ محمد عبده

یكی از كارهای اساسی‌‌‌‌ای كه روی نهج‌‌‌‌البلاغه باید انجام بگیرد ترجمه‌‌‌‌ی لغات نهج‌‌‌‌البلاغه است برای فارسی زبانها، حتی برای عربی زبانها. البته در پاورقی نهج‌‌‌‌البلاغه‌‌‌‌ها بزرگانی مثل مرحوم محمد عبده و بعضی دیگر این كار را كردند، اما كافی نیست. سیراب كننده نیست.1363/01/26
لینک ثابت
سید رضی

كتاب نهج‌‌‌‌البلاغه - این مجموعه‌‌‌‌ای كه به همت و تلاش سید بزرگوار شریفِ رضی تهیه شده و بحمدالله تا امروز محور ملاحظه و مطالعه‌‌‌‌ی خواص و اندیشمندان بوده اگر چه نه محور معرفت و كار عمومی مردم - این كتاب شاید در تمام دورانی كه تألیف شده و بوجود آمده تا امروز به قدر این روزگار مورد نیاز و متناسب با اوضاع زمان و مكان نبوده.1363/01/26
لینک ثابت
سید رضی

یكی از كارهایی كه از مدتها پیش من همواره احساس می‌‌‌‌كردم كه این خلأی در نهج‌‌‌‌البلاغه است، پیوستن بخشهای متفرق از یك خطبه است كه اینها را مرحوم سیدرضی رحمه‌‌‌‌الله از هم جدا كردند. یك جاهایی ملاحظه كردید در نهج‌‌‌‌البلاغه بعد از آنی كه یك خطبه‌‌‌‌ای شروع می‌‌‌‌شود بعد گفته می‌‌‌‌شود و منها، این از جمله‌‌‌‌ی بخشهای همان خطبه است. یقیناً بین اینها یك چیزی افتاده، و الّا تعبیر منها لازم نبود. یك جاهایی معلوم است كه این شروع خطبه نیست، شروع خطبه افتاده. یك جاهایی معلوم می‌‌‌‌شود كه این‌‌‌‌جا پایان خطبه نیست، مطلب نیمه‌‌‌‌كاره است، یقیناً یك بخشی افتاده. شاید بعضی از بخشها را در خود نهج‌‌‌‌البلاغه بشود پیدا كرد، و یقیناً بسیاری از آنها را در كتب متفرق حدیث می‌‌‌‌توان گشت و جستجو كرد و پیدا كرد. مرحوم سیدرضی رضوان‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه این كتاب را بنده تصور می‌‌‌‌كنم از دیدگاه فصاحت و بلاغت و زیبائی‌های هنری بیشتر مورد توجه قرار داده، اسم كتاب هم همین را تایید می‌‌‌‌كند، نهج‌‌‌‌البلاغه. امروز برای مردم ما مسأله‌‌‌‌ی بلاغت این كلمات در درجه‌‌‌‌ی اول نیست، ما به محتواها امروز كار داریم؛ ما به مضامین احتیاج داریم؛ اصلاً مردم ما از زیبایی این كلمات چیز زیادی نمی‌‌‌‌فهمند ما فارسی زبان هستیم.1363/01/26
لینک ثابت
لزوم هوشمندی در هنگام یکسان شدن شعارها

در دوران امیرالمؤمنین وقتی كه دو لشگر در مقابل هم قرار می‌‌‌‌گرفتند هر دو لشگر نماز می‌‌‌‌خواندند، هر دو لشگر اگر ماه رمضان پیش می‌‌‌‌آمد روزه می‌‌‌‌گرفتند، از میان هر دولشگر آهنگ تلاوت قرآن شنیده می‌‌‌‌شد. مسلمانها در هر دو لشگری كه در مقابل هم قرار داشت احساس می‌‌‌‌كردند كه صراحت و راحتی خیال دوران پیغمبر را ندارند، لذا در جنگ صفین در نیروهای امیرالمؤمنین چند بار زمزمه‌‌‌‌ی سؤال و حیرت به وجود آمد، و مسلمانهایی كه اسلام قدیمی و از دوران پیغمبر را داشتند و حقایق و مسائل اسلامی را از اولین روزهای ولادت اسلام و به خصوص ولادت حكومت اسلامی تعقیب كرده بودند - مثل عمار و یاسر - می‌‌‌‌توانستند گره‌‌‌‌گشا باشند و مشكل را برطرف كنند؛ بسیاری مردد می‌‌‌‌بودند. در ماجراهای دوران امیرالمؤمنین این حالت آشكار نبودن، اختلاط صفوف، اشتراك در شعارها به قدری فضا را تنگ كرده بود كه امیرالمؤمنین بارها می‌‌‌‌فرمود «لایحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر»(۱) تنها مقاومت كافی نیست، بینایی لازم است، هوشمندی لازم است، تیزنگری لازم است، این خصوصیت ممتاز زمان امیرالمؤمنین است؛ رنجهای امیرالمؤمنین و دردسرهای امیرالمؤمنین هم ناشی از همین است.
ما امروز در دنیای عظیمی كه با شعارهای زیبا در بسیاری از نقاط این دنیا شعار داده می‌‌‌‌شود كم و بیش همان وضعیت را داریم. حتی ما امروز در دنیای اسلام - كه درك و دریافت و بینش اسلامی در آن گاهی با فاصله‌‌‌‌هایی به اندازه‌‌‌‌ی فاصله‌‌‌‌ی ایمان و كفر از هم دور هستند - با یك چنین واقعیتی مواجه هستیم. امروز آشكارترین و روشنترین حقایق اسلامی بوسیله‌‌‌‌ی بعضی از مدعیان اسلام در كشورهای اسلامی نادیده گرفته می‌‌‌‌شود. امروز همان روزی است كه شعارها یكسان است اما جهت‌‌‌‌گیریها به شدت مغایر یكدیگر است، امروز شرائطی مشابه شرائط دوران حكومت امیرالمؤمنین است.1363/01/26


1 ) خطبه 173 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در اينكه چه كسى شايسته خلافت است، و سفارش به تقوا و گريز از دنيا
أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ . أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ وَ لَعَمْرِي لَئِنْ كَانَتِ الْإِمَامَةُ لَا تَنْعَقِدُ حَتَّى يَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاسِ فَمَا إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ وَ لَكِنْ أَهْلُهَا يَحْكُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا ثُمَّ لَيْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَرْجِعَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ يَخْتَارَ أَلَا وَ إِنِّي أُقَاتِلُ رَجُلَيْنِ رَجُلًا ادَّعَى مَا لَيْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذِي عَلَيْهِ أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً . أَلَا وَ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا وَ لَا يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ الْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْ‏ءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْ‏ءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ الصَّبْرَ .
ترجمه:
رسول خدا امين وحى، و آخرين فرستادگان، و بشارت دهنده به رحمت، و بيم دهنده از عذاب او بود. اى مردم، آن كه تواناترين مردم به حكومت، و داناترين آنان به امر خدا در كار حكومت است از همه به حكومت شايسته‏تر است. اگر در مسأله حكومت فتنه جويى به فتنه برخيزد بازگشت به حق از او خواسته مى‏شود و اگر امتناع ورزيد كشته مى‏شود. به جانم سوگند، اگر جز با حضور همه مردم امامت منعقد نگردد چنين كارى شدنى نيست، ولى آنان كه حضور دارند ثبوت حكومت را بر غائبان حكم مى‏كنند، پس فرد حاضر حق رويگردانى، و غائب حق انتخاب غير را ندارد. بدانيد كه من با دو نفر مى‏جنگم: مردى كه چيزى را ادعا كند كه حق او نيست، و كسى كه رويگردان شود از چيزى كه بر عهده اوست. بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مى‏كنم، كه تقوا بهترين چيزى است كه عباد حق يكديگر را به آن سفارش مى‏كردند، و از بهترين عاقبتها نزد خداست. بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمى‏كشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مى‏شويد انجام دهيد، و از آنچه‏ نهى مى‏گرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست. بدانيد دنيايى كه نسبت به آن آرزومنديد و به آن ميل داريد، و آن گاهى شما را به خشم و زمانى به خشنودى مى‏برد، نه خانه شماست و نه منزلى كه براى آن آفريده شده‏ايد، و نه جايى كه شما را به آن دعوت كرده‏اند. بدانيد كه دنيا براى شما باقى نمى‏ماند و شما هم در آن باقى نخواهيد ماند، اگر دنيا شما را به ظاهرش فريفت از شرّش نيز بيم داد. پس به خاطر بيم دهيش از آنچه فريبتان مى‏دهد چشم پوشى كنيد، و به خاطر ترساندنش از طمع به آن خوددارى نماييد، و در دنيا براى آخرتى كه به آن دعوت شده‏ايد بر يكديگر پيشى گيريد، و با عمق دل از دنيا روى بگردانيد، نبايد احدى از شما به خاطر چيزى از دنيا كه از او گرفته شده چون كنيز ناله بزند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و محافظت بر آنچه از كتابش كه حفظ آن را از شما خواسته است نعمت خدا را بر خود تمام كنيد. بدانيد در صورتى كه پايه دين خود را حفظ نموده باشيد. از دست دادن متاع دنيا به شما زيانى وارد نكند. و بدانيد در صورت تباه كردن دين آنچه از دنيا حفظ كرده‏ايد به شما سودى ندهد. خداوند دلهاى ما و شما را متوجه حق كند، و شكيبايى را به ما و شما ارزانى دارد
لینک ثابت
جامعه اسلامی

یك مطلب این است كه كتاب نهج‌‌‌‌البلاغه - این مجموعه‌‌‌‌ای كه به همت و تلاش سید بزرگوار شریفِ رضی تهیه شده و بحمدالله تا امروز محور ملاحظه و مطالعه‌‌‌‌ی خواص و اندیشمندان بوده اگر چه نه محور معرفت و كار عمومی مردم - این كتاب شاید در تمام دورانی كه تألیف شده و بوجود آمده تا امروز به قدر این روزگار مورد نیاز و متناسب با اوضاع زمان و مكان نبوده. البته نهج‌‌‌‌البلاغه از جهات مختلفی حائز اهمیت است، شاید بشود گفت كه نهج‌‌‌‌البلاغه یك مجموعه‌‌‌‌ای است از عمده‌‌‌‌ترین مباحث معارف اسلامی؛ و همه‌‌‌‌ی چیزهایی كه برای یك انسان مسلمان و یك جامعه‌‌‌‌ی مسلمان لازم است در نهج‌‌‌‌البلاغه از آن سخنی و حرفی و به آن اشاره‌‌‌‌ای یا درباره‌‌‌‌ی آن بحثی و هدایتی هست. از توحید و عقاید اسلامی و اصول دین تا اخلاق و تهذیب و تزكیه‌‌‌‌ی نفسانی؛ و از سیاست ملك‌‌‌‌داری و كیفیت اداره‌‌‌‌ی صحنه‌‌‌‌های عظیم فعالیت اجتماعی تا تنظیم روابط اخلاقی و خانوادگی؛ از جنگ و سیاست و حكمت و علم و مغیبات و همه چیز در این كتاب شریف هست. لكن این كتاب در مجموع درس زندگی اجتماعی برای مسلمانهاست؛ مطالب این كتاب به طور مجردِ از زندگی مطرح نشده. گوینده‌‌‌‌ی این كلمات یك رئیس مملكت، یك حاكم و فرمانروای بزرگی است كه سلطنت او و حكومت او بر یك كشور پهناور و عظیمی گسترش داشته و این انسان بزرگ - كه مسؤولیت ملك‌‌‌‌داری و زمامداری را هم بر دوش داشته - با احساس این مسؤولیت عظیم این مطالب را بر زبان جاری كرده. مانند گفته‌‌‌‌های یك حكیمی نیست كه دور از غوغای زندگی و فارغ از واقعیتها و مسائل گوناگونی كه در یك جامعه ممكن است مطرح باشد می‌‌‌‌نشیند و معارف اسلامی را بیان می‌‌‌‌كند. مانند عارفی نیست كه به حالات و كیفیات درونی و نفسانی خود تكیه می‌‌‌‌كند. انسانی است كه بار مسؤولیت اداره‌‌‌‌ی یك جامعه‌‌‌‌ی عظیم را بر دوش خود احساس می‌‌‌‌كند، و دانای دین و بصیر به همه‌‌‌‌ی معارف اسلامی و قرآنی است؛ با این دل پرمعرفت، با این روح بزرگ و در مقام این مسؤولیت با مردم روبرو می‌‌‌‌شود، با آنها حرف می‌‌‌‌زند، از آنها می‌‌‌‌خواهد، به آنها می‌‌‌‌گوید و پاسخ سؤالها و استفهامهای آنها را می‌‌‌‌دهد؛ این شرائط صدور نهج‌‌‌‌البلاغه است.
شاید با همه‌‌‌‌ی روایاتی كه ما از ائمه‌‌‌‌ی معصومین علیهم‌‌‌‌السّلام داریم از این جهت فرق می‌‌‌‌كند، آنها مربوط به دوران حاكمیت مورد قبول اسلامی از دیدگاه ائمه علیهم‌‌‌‌السّلام زندگی نمی‌‌‌‌كردند. آنها در دوران اختناق به سر می‌‌‌‌بردند، مسائل از دیدگاه یك حاكم و مسؤول اداره‌‌‌‌ی مملكت بر زبان آنها جاری نمی‌‌‌‌شد. اما امیرالمؤمنین به عنوان یك حاكم اسلامی حرف می‌‌‌‌زند، با یك جامعه‌‌‌‌ای كه تحت اشراف و حكومت خود اوست حرف می‌‌‌‌زند، و این بیشترین سخنانی است كه از امیرالمؤمنین در نهج‌‌‌‌البلاغه نقل شده. البته در كلمات آن حضرت سخنانی هم هست كه مربوط به دوران حكومت ایشان نیست. ما امروز در همان شرائط قرار داریم، شرائط كنونی جامعه‌‌‌‌ی اسلامی همان شرائط است. البته نهج‌‌‌‌البلاغه مخصوص كشور ما نیست، مال همه دنیای اسلام است، اما دنیای اسلام هم امروز در حال یك بیداری و حیات دوباره‌‌‌‌ی اسلامی است، در كشور ما و در جامعه‌‌‌‌ی ما - كه در سایه‌‌‌‌ی همین آموزشهای امیرالمؤمنین و با اتكاء به نَفَس نهج‌‌‌‌البلاغه این انقلاب به پیروزی رسیده، و امروز همان جامعه اسلامی و علوی تشكیل شده و همان شرائط تقریباً در بیشتر ابعاد برجامعه‌‌‌‌ی ما و كشور ما حكومت می‌‌‌‌كند - امروز روز استفاده‌‌‌‌ی هر چه بیشتر از نهج‌‌‌‌البلاغه است. من در این مورد مختصری توضیح بدهم، حتی شرائط زندگی رسول‌‌‌‌اكرم هم با شرائط زندگی دوران حكومت امیرالمؤمنین متفاوت است.
در دوران رسول اكرم جامعه جامعه‌‌‌‌ی اسلامی صددرصد بود، یعنی جهت‌‌‌‌گیری جامعه همان جهت‌‌‌‌گیری صددرصد اسلامی بود؛ اما خصوصیتی كه در آن دوران از اول تا آخر دوران زندگی ده ساله‌‌‌‌ی پیغمبر در دوران حكومت اسلامی وجود داشت این بود كه در آن‌‌‌‌جا صف‌‌‌‌بندیها آشكار بود؛ شعارهای اسلامی شعارهای مشخص و واضح و تعیین كننده و مشخص كننده بود؛ جناح‌‌‌‌بندیهایی كه در جانب پیغمبر و در جانب مخالفان پیغمبر قرار داشت جناح‌‌‌‌بندی واضح و آشكاری بود؛ معلوم بود كه دوست و دشمن كی‌‌‌‌ها هستند. حتی حركت نفاق - كه در جامعه‌‌‌‌ی اسلامی از اول تشكیل حكومت اسلامی حداقل از دوران زندگی مدینه به وجود آمد در جامعه‌‌‌‌ی اسلامی و تحقق پیدا كرد - نمی‌‌‌‌توانست آن‌‌‌‌طوری كه لازمه‌‌‌‌ی حركت نفاق هست جامعه را تحت تأثیر قرار بدهد. خود پیغمبر بود، آیات منافقین نازل می‌‌‌‌شد، منافقین تهدید به افشاگری می‌‌‌‌شدند، خیلی از منافقین بوسیله‌‌‌‌ی پیغمبر شناخته می‌‌‌‌شدند و به دیگران شناسانده می‌‌‌‌شدند. حركات موزیانه‌‌‌‌ی نفاق انجام می‌‌‌‌گرفت اما بر مجموع جامعه‌‌‌‌ی اسلامی یك صراحت و یك حالت افشاگری مسلط بود. كسانی كه در جنگ در مقابل پیغمبر شركت می‌‌‌‌كردند دشمنانی بودند كه دشمنی آنها و ابعاد این دشمنی و میزان دوری و نزدیكی آنها از اسلام حتی معلوم بود. یهود چقدر مخالف اسلام‌‌‌‌اند، قریش چقدر مخالفند، قبائل دیگر چقدر مخالفند، كیفیت مبارزه‌‌‌‌ی آنها با اسلام و مسلمین چگونه است؛ مسلمانها دچار تردید نبودند، دچار حیرت نبودند.
دوران امیرالمؤمنین این خصوصیت را نداشت، و این یكی از بزرگترین دشواریهای حكومت كوتاه كمتر از پنج ساله‌‌‌‌ی امیرالمؤمنین است. در دوران امیرالمؤمنین وقتی كه دو لشگر در مقابل هم قرار می‌‌‌‌گرفتند هر دو لشگر نماز می‌‌‌‌خواندند، هر دو لشگر اگر ماه رمضان پیش می‌‌‌‌آمد روزه می‌‌‌‌گرفتند، از میان هر دولشگر آهنگ تلاوت قرآن شنیده می‌‌‌‌شد. مسلمانها در هر دو لشگری كه در مقابل هم قرار داشت احساس می‌‌‌‌كردند كه صراحت و راحتی خیال دوران پیغمبر را ندارند، لذا در جنگ صفین در نیروهای امیرالمؤمنین چند بار زمزمه‌‌‌‌ی سؤال و حیرت به وجود آمد، و مسلمانهایی كه اسلام قدیمی و از دوران پیغمبر را داشتند و حقایق و مسائل اسلامی را از اولین روزهای ولادت اسلام و به خصوص ولادت حكومت اسلامی تعقیب كرده بودند - مثل عمار و یاسر - می‌‌‌‌توانستند گره‌‌‌‌گشا باشند و مشكل را برطرف كنند؛ بسیاری مردد می‌‌‌‌بودند. در ماجراهای دوران امیرالمؤمنین این حالت آشكار نبودن، اختلاط صفوف، اشتراك در شعارها به قدری فضا را تنگ كرده بود كه امیرالمؤمنین بارها می‌‌‌‌فرمود «لایحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر» تنها مقاومت كافی نیست، بینایی لازم است، هوشمندی لازم است، تیزنگری لازم است، این خصوصیت ممتاز زمان امیرالمؤمنین است؛ رنجهای امیرالمؤمنین و دردسرهای امیرالمؤمنین هم ناشی از همین است.
ما امروز در دنیای عظیمی كه با شعارهای زیبا در بسیاری از نقاط این دنیا شعار داده می‌‌‌‌شود كم و بیش همان وضعیت را داریم. حتی ما امروز در دنیای اسلام - كه درك و دریافت و بینش اسلامی در آن گاهی با فاصله‌‌‌‌هایی به اندازه‌‌‌‌ی فاصله‌‌‌‌ی ایمان و كفر از هم دور هستند - با یك چنین واقعیتی مواجه هستیم. امروز آشكارترین و روشنترین حقایق اسلامی بوسیله‌‌‌‌ی بعضی از مدعیان اسلام در كشورهای اسلامی نادیده گرفته می‌‌‌‌شود. امروز همان روزی است كه شعارها یكسان است اما جهت‌‌‌‌گیریها به شدت مغایر یكدیگر است، امروز شرائطی مشابه شرائط دوران حكومت امیرالمؤمنین است، پس روزگار نهج‌‌‌‌البلاغه است. امروز می‌‌‌‌شود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین علی علیه‌‌‌‌السّلام به واقعیتهایجامعه و واقعیتهای جهان نگاه كرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت و علاج آنها را پیدا كرد. لذاست كه به نظر ما امروز از همیشه به نهج‌‌‌‌البلاغه ما محتاجتریم. این یك جهت كه ضرورت پرداختن به نهج‌‌‌‌البلاغه و بازگشت به این مجموعه‌‌‌‌ای كه از زبان امیرالمؤمنین و مولای متقیان نقل شده، و هر چه بیشتر كار كردن روی اینها از لحاظ مقدماتی كه آنها را بتواند معتبرتر و قابل استنادتر و قابل فهمتر و قابل تطبیقتر بكند از همیشه ضروری‌‌‌‌تر و لازمتر است.1363/01/26

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی