newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
آرمانخواهی یعنی آمادگی برای ادامه کارها

فعال دانشجوئیِ آرمانخواه كه واقعیتها را هم میشناسد، هرگز نباید در هیچ شرائطی احساس انفعال و بن‌بست كند. یعنی نباید از آرمانخواهی دست برداشت؛ نه در هنگام پیروزی‌های شیرین، نه در هنگام هزیمتهای تلخ. ما در عرصه‌ی دفاع مقدس پیروزی‌های بزرگی داشتیم، هزیمتهای تلخی هم داشتیم. امام (رضوان الله علیه) سفارش میكردند و میگفتند: نگوئید شكست، بگوئید عدم‌الفتح. یك جا پیروزی نصیب انسان میشود، یك جا هم پیروزی نصیب انسان نمیشود؛ چه اهمیتی دارد؟ بعضی‌ها هستند كه اگر چنانچه جریان كار بر وفق مرادشان پیش آمد و به نقطه‌ی مورد نظر خودشان رسیدند، از دنبال كردن آرمانها دست میكشند؛ این خطا است. «فاذا فرغت فانصب»؛(۱) قرآن به ما میگوید: وقتی این كار را تمام كردی، این تلاش را تمام كردی، تازه خودت را آماده كن، بایست برای ادامه‌ی كار. بعضی آنجورند - این اشتباه است - بعضی هم بعكس؛ اگر آنچه كه پیش می‌آید، بر طبق خواست آنها نبود، بر وفق مراد آنها نبود، دچار یأس و انفعال و شكست میشوند؛ این هم غلط است؛ هر دو غلط است. اصلاً بن‌بستی وجود ندارد در آرمانخواهیِ صحیح و واقع‌بینانه. وقتی انسان واقعیتها را ملاحظه كند، هیچ چیز به نظرش غیر قابل پیش‌بینی نمی‌آید.1392/05/06

1 ) سوره مبارکه الشرح آیه 7
فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب
ترجمه:
پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می‌شوی به مهم دیگری پرداز،
لینک ثابت
آرمانخواهی

جوان، دانشجو و عنصر انقلابی نسبتش با آرمانهای انقلاب چیست؟ بنده معتقدم كه آرمانهای انقلاب - كه چهارچوبهایش مشخص است، بنده هم بعضی‌ها را تصریح خواهم كرد و اسم خواهم آورد - بدون نیرو و نشاط و جسارت جوانی، قابل تعقیب و قابل دسترسی نیست. نسبت شما با آرمانها، اینچنین نسبتی است. عقیده‌ی من این است كه اگر چنانچه نیروی جوانی، یعنی قدرت فكری و بدنی، و اگر نشاط و روحیه و حالت تحرك، و همچنین جسارت، یعنی خطشكنی‌ها، كه در جوانها به عنوان خصیصه وجود دارد، نباشد، ما به آرمانها دست پیدا نخواهیم كرد. لذا جوانها در زمینه‌ی دسترسی به آرمانها و تحقق آرمانهای انقلاب و آرمانهای اسلامی، دارای مسئولیتهای بزرگی هستند و كارآمدی بسیار بالائی هم دارند. هر كسی كه در پی تحقق آرمانها است، باید نقش جوانها را جدی بگیرد؛ و بدانید بنده نقش جوانها را جدی میگیرم. آنچه كه من در مورد جوانها، چه جوان دانشجو - البته بخصوص جوان دانشجو - و چه غیر دانشجویان، بارها بر زبان آوردم، تعارف زبانی نیست؛ اعتقادم این است و معتقدم كه جوانها میتوانند گره‌گشائی كنند. البته مهم این است كه میدان كار را، میدان تحرك را بشناسند، آن را درست تعریف كنند؛ كاری را هم كه میخواهند انجام دهند، درست تعریف كنند. این یك مطلب.
مطلب دیگر این است كه آرمانهای نظام اسلامی - كه در حقیقت آرمانهای اسلامی است - یك منظومه‌ای است، یك مجموعه‌ای است، مراتب مختلفی هم دارد؛ بعضی از اینها اهداف غائی‌تر و نهائی‌ترند، بعضی‌ها اهداف كوتاه‌مدتند، اما جزو آرمانهایند؛ همه‌ی اینها را باید دنبال كرد. مثلاً فرض بفرمائید جامعه‌ی عادلانه و عادل و پیشرفته و معنوی - با این خصوصیات - خب، یك آرمان است؛ جزو آرمانهای درجه‌ی یك و جزو برترین آرمانها است. اسلام در پی آن است كه اولاً یك جامعه‌ای ایجاد كند كه عادلانه اداره شود؛ یعنی مسئولان و مدیران جامعه به عدالت رفتار كنند؛ ثانیاً خود جامعه، جامعه‌ی عادلی باشد - عدالت مخصوص مدیران نیست؛ آحاد مردم هم باید نسبت به یكدیگر عدالت داشته باشند - و آنگاه جامعه، جامعه‌ی پیشرفته‌ای باشد. اسلام به‌هیچ‌وجه برنمیتابد جامعه‌ی عقب‌افتاده‌ی در مسائل علمی، در مسائل سیاسی، در مسائل تمدنی و در هر عرصه‌ی دیگری را؛ اسلام دنبال ایجاد یك جامعه‌ی پیشرفته است؛ بخش مهمی از احكام اسلام این را فریاد میزند. بنابراین، این جزو آن مجموعه‌ی كلان جامعه‌ی اسلامی است. اسلام همچنین در پی ایجاد جامعه‌ی معنوی است. در نظام اسلامی، جامعه، هم عادلانه اداره میشود، هم در درون خود جامعه‌ی عادلی است، هم جامعه‌ی پیشرفته است، هم جامعه‌ی معنوی است؛ یعنی از معنویت سیراب است، برخوردار است؛ معنویتی كه موجب میشود انسان اهداف حقیر مادی و شهوات روزمره‌ی زندگی را اهداف بلند خود نشمارد؛ هدفهای والاتری، هدفهای بالاتری برای او مطرح باشد؛ ارتباط آحاد انسان، ارتباط دلها با خدا، محفوظ باشد؛ این جامعه‌ی مورد نظر اسلام است. خب، این شد یك آرمان. البته یك چنین جامعه‌ای آن‌وقت الگو هم خواهد شد. اگر ما بتوانیم با كوشش جمعی، یك چنین جامعه‌ای را به‌وجود بیاوریم - كه البته به نظر من كاملاً ممكن و كاملاً قابل تحقق و عملی است و بخش زیادی هم ما در این زمینه پیش رفتیم - این جامعه الگو خواهد شد؛ نه فقط برای جوامع مسلمان و كشورهای مسلمان، بلكه حتّی برای كشورهای غیر مسلمان. خب، ایجاد یك جامعه‌ای با این خصوصیات، یكی از آرمانهاست.
یك آرمان دیگر، اقتصاد مقاومتی است؛ كه نسبت به آرمان قبلی كه گفتیم، یك آرمان خُرد است. با اینكه خود اقتصاد مقاومتی چیز مهمی است، اما در واقع در ذیل آن آرمان قبلی تعریف میشود. سلامت در جامعه، صنعت برتر، كشاورزی برتر، تجارت پر رونق، علم پیشرو، اینها همه‌اش جزو آرمانها است. نفوذ فرهنگی در جهان، نفوذ سیاسی در جهان و در منظومه‌ی سیاسی سلطه در عالم، اینها همه‌اش جزو آرمانها است. رسیدن به عدالت اجتماعی، جزو آرمانها است. بنابراین وقتی میگوئیم آرمان، ذهن ما به یك امر غیر قابل تعریفِ دور از دسترسی نرود؛ آرمان یعنی اینها، اینها همه آرمانهایند؛ البته در درجات مختلف.
مجموعه‌ی این خواسته‌ها و هدفها، منظومه‌ی آرمانی اسلام را تشكیل میدهد. شما برای هر كدام از اینها كه تلاش كنید، تلاش برای آرمانها كرده‌اید. آن مجموعه‌ای كه فرض كنیم در راه اقتصاد مقاومتی كار میكند، یا آن مجموعه‌ای كه در زمینه‌ی گسترش فرهنگ انقلابی و اسلامی در دنیای اسلام تلاش میكند، اینها همه دارند كار آرمانی میكنند. آن كسی كه همین تلاش را در زمینه‌ی سیاسی و دیپلماسی دارد انجام میدهد، كارش آرمانی است. آن كسی كه فرضاً در زمینه‌ی سلامت تلاش میكند، دارد كاری برای آرمانها انجام میدهد. آرمانها اینهایند؛ مجموعه‌ی رتبه‌های مختلف برای آرمانها، و همه لازم.
سؤال دیگری كه مطرح شد و من هم اینجا از قبل یادداشت كردم - كه این نشان میدهد این سؤال قبلاً به من منتقل شده؛ یعنی سؤالی است كه مطرح است - این است: نسبت آرمانها با واقعیتهائی كه وجود دارد، چیست؟ مثلاً فرض بفرمائید تحریم. تحریم یك واقعیتی است. خب، یكی از آرمانهای ما پیشرفت اقتصادی كشور است، از آن طرف هم واقعیتی وجود دارد به نام تحریم. یا در مسائل گوناگون سیاسی؛ در انتخابات، در غیره، غیره. آنچه كه من میتوانم عرض كنم، این است كه ما آرمانگرائی را صددرصد تأیید میكنیم، دیدن واقعیتها را هم صددرصد تأیید میكنیم. آرمانگرائی بدون ملاحظه‌ی واقعیتها، به خیالپردازی و توهّم خواهد انجامید. وقتی شما دنبال یك مقصودی، یك آرمانی حركت میكنید، واقعیتهای اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیتها برنامه‌ریزی كنید. بدون دیدن واقعیتهای جامعه، تصور آرمانها خیلی تصور درست و صحیحی نخواهد بود، چه برسد به دستیابی به آرمانها.
اگر بخواهیم مثال بزنیم، باید بگوئیم آرمانها مثل قله‌اند. كسانی كه اهل گردش در كوهستان و رفتن به سمت قله‌ها هستند، قله را درست تصور میكنند. رسیدن به قله، یك آرمان است؛ آرمانها را به این تشبیه كنید. انسان دوست میدارد به آن قله برسد. وقتی شما این پائین هستید، دوست میدارید بروید و برسید به آن نقطه‌ی اوج و ستیغ این بلندی و ارتفاع؛ منتها واقعیتی وجود دارد؛ اگر بی‌توجه به این واقعیت بخواهید این كار را بكنید، نیروی خودتان را هدر میدهید؛ آن واقعیت این است كه راه رسیدن به این قله، این نیست كه شما جلوی چشمت مشاهده میكنی كه حالا اینجا قله است، این هم دامنه است، بگیر و برو بالا؛ اینجوری نیست، راه دارد. اگر چنانچه شما بی‌احتیاطی كردید، همینی كه جلوی چشم شما است، دامنه را گرفتید رفتید بالا، قطعاً به نقاطی خواهید رسید كه نه راه پیش رفتن دارید، نه راه عقب آمدن. اینهائی كه اهل رفتن به كوه و گردش در كوهستان هستند، چنین چیزی برایشان پیش می‌آید؛ برای بنده هم پیش آمده. وقتی انسان بدون آشنائی با راه حركت میكند، به نقطه‌هائی میرسد كه راه جلو رفتن و عقب ماندن ندارد؛ با زحمت زیاد انسان باید خودش را از مشكل خلاص كند. واقعیت عبارت است از همین راه؛ راه را باید پیدا كرد.1392/05/06

لینک ثابت
فتنه ۸۸, اصلی ـ فرعی کردن امور

یكی از برادرها به قضایای سال ۸۸ و این حرفها اشاره كردند. من خواهش میكنم اگر چنانچه مسائل سال ۸۸ را مطرح میكنید، مسئله‌ی اصلی و عمده را در این قضایا مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار دهید؛ آن مسئله‌ی اصلی این است كه یك جماعتی در مقابل جریان قانونی كشور، به شكل غیر قانونی و به شكل غیر نجیبانه ایستادگی كردند و به كشور لطمه و ضربه وارد كردند؛ این را چرا فراموش میكنید؟ البته ممكن است در گوشه و كنار یك حادثه‌ی بزرگ زد و خوردهائی انجام بگیرد كه انسان نتواند ظالم را از مظلوم تشخیص دهد؛ یا یك نفر در موردی ظالم، در موردی مظلوم باشد؛ این كاملاً امكان‌پذیر است؛ اما در این قضایا، مسئله‌ی اصلی گم نشود. خب، در انتخابات سال ۸۸، آن كسانی كه فكر میكردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجهه‌ی با تقلب، اردوكشی خیابانی كردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال كردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شكلی كه قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیكنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میكنیم كه تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا كشور را دچار این ضایعات كردید؟ چرا برای كشور هزینه درست كردید؟ اگر خدای متعال به این ملت كمك نمیكرد، گروه‌های مردم به جان هم می‌افتادند، میدانید چه اتفاقی می‌افتاد؟ می‌بینید امروز در كشورهای منطقه، آنجاهائی كه گروه‌های مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ كشور را لب یك چنین پرتگاهی بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت به‌خرج دادند. در قضایای سال ۸۸، این مسئله‌ی اصلی است؛ این را چرا فراموش میكنید؟1392/05/06
لینک ثابت
بصیرت

در انتخابات سال ۸۸، آن كسانی كه فكر میكردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجهه‌ی با تقلب، اردوكشی خیابانی كردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال كردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شكلی كه قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیكنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میكنیم كه تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا كشور را دچار این ضایعات كردید؟ چرا برای كشور هزینه درست كردید؟ اگر خدای متعال به این ملت كمك نمیكرد، گروه‌های مردم به جان هم می‌افتادند، میدانید چه اتفاقی می‌افتاد؟ می‌بینید امروز در كشورهای منطقه، آنجاهائی كه گروه‌های مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ كشور را لب یك چنین پرتگاهی بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت به‌خرج دادند.1392/05/06
لینک ثابت
بصیرت

باید واقعیتها را به معنای واقعی كلمه دید، نه آنچه كه به عنوان واقعیت القاء میشود. شما جوانها خیلی خوب میدانید؛ در جنگهای روانی كه امروز در دنیا معمول است، یكی از كارها القای واقعیتهای غیر واقعی است؛ چیزهائی را به عنوان واقعیت القاء میكنند كه واقعیت ندارد؛ شایعه درست میكنند، حرف میزنند، كه واقعیت نیست؛ اگر چنانچه كسی چشم باز و بینا نداشته باشد، دچار اشتباه میشود. اینكه ما میگوئیم بصیرت، به خاطر این است. یكی از كاركردهای بصیرت همین است كه انسان واقعیتها را آنچنان كه هست، ببیند. در تبلیغات گاهی یك واقعیتی را از آنچه كه هست، چندین برابر بزرگتر نشان میدهند؛ در حالی كه بعضی از واقعیتهای دیگر را اصلاً نشان نمیدهند.1392/05/06
لینک ثابت
نخبه‌پروری

یكی از كاركردهای بصیرت همین است كه انسان واقعیتها را آنچنان كه هست، ببیند. در تبلیغات گاهی یك واقعیتی را از آنچه كه هست، چندین برابر بزرگتر نشان میدهند؛ در حالی كه بعضی از واقعیتهای دیگر را اصلاً نشان نمیدهند. مثلاً فرض بفرمائید یكی از واقعیتها این است كه بخشی از نخبگان كشور از كشور خارج میشوند؛ بله، این یك واقعیتی است؛ اما در قبال این، یك واقعیت دیگری هم وجود دارد و آن عبارت است از افزایش نخبه، افزایش دانشجویان نخبه. ما كِی این همه دانشجوی نخبه داشتیم؟ به تاریخ دانشگاه كشور نگاه كنید؛ در این ده بیست سال اخیر، فراوانی دانشجویان نخبه‌ی ما در بخشهای مختلف كاملاً چشمگیر است. چقدر ما استاد نخبه داریم. جمهوری اسلامی وقتی كه پیروز شد، تعداد اساتید دانشگاه‌های كشور، یك تعداد معدودی بود - كه البته چون دقیقش یادم نیست، نمیخواهم بگویم، اما تعداد خیلی معدودی بود؛ حدودش یادم هست - امروز بیش از ده برابر، این تعداد بالا رفته؛ خب، اینها همه نخبگانند. حالا گیرم از این مجموعه‌ی عظیم نخبه‌ای كه در دانشگاه‌های كشور پروریده شده‌اند - اعم از دانشجو و استاد و نخبه‌های علمی و اینها - یك تعدادی هم رفتند خارج. اگر انسان آن واقعیت را می‌بیند، این واقعیت را هم ببیند.1392/05/06
لینک ثابت
عمق راهبردی جمهوری اسلامی

به نظر من امروز موضوعاتی وجود دارد كه میتواند مورد بحث در محیطهای دانشجوئی واقع شود و همین زمینه‌های شور و نشاط گوناگون علمی و اجتماعی را به‌وجود آورد؛ (...)
یكی از موضوعاتی كه باز میتواند مورد بحث و مطالعه قرار بگیرد، عمق راهبردی نظام در نگاه به مسائل منطقه است. در نگاه به مسائل منطقه، انسان متوجه یك موضوعی میشود و آن، عمق راهبردی جمهوری اسلامی در این مناطق است. یك جاهائی یك حوادثی است كه میتواند مثل ریشه و مایه‌ی استحكام یا ریسمانهای نگهدارنده‌ی خیمه، برای داخل كشور به حساب بیاید؛ اینها عمق راهبردی است. اینكه شما ملاحظه كردید امام در زمینه‌ی انقلابهای خارج از كشور و هسته‌های انقلابی، بیانات صریحی را در آن روزها بیان میكردند، برای تشكیل یك چنین عمقی بود؛ كه تشكیل هم شد. امروز دستگاه استكبار با دستپاچگی دارد با این عمق استراتژیك مبارزه میكند؛ البته به جائی هم نرسیده و نخواهد رسید.
یك بحث مهم در همین قضیه، كاری است كه دشمن دارد در زمینه‌ی اختلاف شیعه و سنی میكند؛ كوبیدن مجموعه‌های شیعه در نقاط مختلف دنیای اسلام. دشمن با این تصور كه چون عناصر شیعه در واقع پایگاه‌های طبیعی برای جمهوری اسلامی محسوب میشوند، میخواهد این پایگاه‌ها را بكوبد؛ البته اشتباه میكند. پایگاه‌های جمهوری اسلامی منحصر به شیعه‌ها نیست. خیلی از برادران سنی در خیلی از كشورها آنچنان دفاع جانانه‌ای از جمهوری اسلامی میكنند كه خیلی از شیعه‌ها نمیكنند. بعضی از این مخالفین ضدانقلابی كه در خارج از كشور نشسته‌اند - به قول شماها، آن ور آب - و علیه جمهوری اسلامی مرتب حرف میزنند، اگر به آنها بگویند مذهبت چیست، میگوید شیعه. خیلی از مسلمانهائی كه شیعه‌ی امامی هم نیستند - حالا یا شیعه‌ی زیدی‌اند، یا سنی‌اند - در دفاع از نظام اسلامی، از برادران شیعه كمتر نیستند. بنابراین در مورد عمق راهبردی، دشمنان ما فهم درستی ندارند و كاری كه دارند میكنند، كار اشتباهی است.1392/05/06

لینک ثابت
بیداری اسلامی

دانشگاهِ دچار ركود، دانشگاه خوبی نیست. مراد از این شور و نشاط چیست؟ این شور و نشاط در بخشهای مختلفی خودش را نشان میدهد؛ هم در بخشهای علمی، هم در بخشهای اجتماعی و سیاسی، این شور و نشاط میتواند خودش را نشان دهد. محیط دانشگاه، محیط جستجو كردن از نقطه‌نظرات درست در زمینه‌ی سیاسی و در زمینه‌ی اداره‌ی كشور و همچنین در زمینه‌ی مسائل كلان دیگر است. فرض كنید راجع به مسئله‌ی بیداری اسلامی - كه یك مسئله‌ی مهمی است - جای جستجو كردن از نقطه‌نظر صحیح در این باره، محیطهای دانشگاهی و دانشجوئی است. بر اساس فكر و بحث و تحرك ذهنی، تحرك عملی به وجود می‌آید؛ وظائف آشكار میشود؛ بر طبق آن وظائف باید كارهائی انجام بگیرد، كه انجام میگیرد. بنابراین بحث و تحلیل و فهم و تشخیص در دانشگاهها، یكی از عرصه‌های گوناگون شور و نشاط است.1392/05/06
لینک ثابت
بیداری اسلامی

به نظر من امروز موضوعاتی وجود دارد كه میتواند مورد بحث در محیطهای دانشجوئی واقع شود و همین زمینه‌های شور و نشاط گوناگون علمی و اجتماعی را به‌وجود آورد؛ (...)
همین مسئله‌ی «بیداری اسلامی»، آفتهای بیداری اسلامی. اتفاقی كه در دنیای اسلام در این چند كشور رخ داد، اتفاق كوچكی نبود؛ اتفاق بزرگی بود. البته تحلیل یكی از برادران كاملاً درست است؛ بلا شك برخاسته‌ی از بیداری اسلامی در جمهوری اسلامی در ایران اسلامی بود. نمیخواهیم این را بیخودی مطرح كنیم كه حساسیتها در میان كشورهای مختلف تحریك شود؛ اما واقعیت این است. خود این بیداری اسلامی یك پدیده‌ی بسیار مهمی است؛ اینجور هم نیست كه حالا با آنتی‌تزهائی كه به قول خودشان برایش درست كردند، بگوئیم این بیداری از بین رفته است؛ نه، اینجوری نیست؛ این بیداری به وجود آمده. همین حوادثی كه امروز شما در مصر و در بعضی جاهای دیگر مشاهده میكنید، اینها همه‌اش نشانه‌ی این است كه عمق بیداری اسلامی در این كشورها وجود دارد؛ البته خوب مدیریت نشد، ناشیگری كردند. یكی از همین حرفها این است كه شما این ناشیگری‌ها را پیدا كنید، ببینید كجا اشتباه كردند؛ چه كار كردند كه نباید میكردند، یا چه كارهائی نكردند كه باید میكردند؛ این یكی از موضوعات مهم بحثهای حلقه‌های دانشجوئی است. به نظر من مهم است كه بدانیم و مقایسه كنیم بین انقلاب اسلامی و تشكیل نظام اسلامی در ایران، و آنچه كه به عنوان انقلاب اسلامی مثلاً در كشور بزرگی مثل مصر اتفاق افتاد. آنجا این آفتها به وجود آمد. امروز صحنه‌ی مصر، صحنه‌ی بسیار دردناكی است؛ برای ماها كه نگاه میكنیم، واقعاً دردناك است. این به خاطر اشتباهاتی است كه صورت گرفت؛ یك كارهائی نباید میشد، شد؛ یك كارهائی باید میشد، نشد. آن‌وقت اینها مقایسه شود با نظائر خودش در نظام جمهوری اسلامی؛ اینجااز اول چگونه عمل شد، و آنجا چگونه؟ به نظر ما اینها خیلی مهم است. امروز استكبار یك صف‌آرائی عجیبی دارد، یك خاكریز طولانی‌ای در مقابل این بیداری به‌وجود آورده؛ حالا یك بخشهائی‌اش را شما در این كشورها و در این حوادث و همچنین در حوادث كشور خودمان دارید مشاهده میكنید.1392/05/06

لینک ثابت
اقتصاد مقاومتی

یك آرمان دیگر، اقتصاد مقاومتی است؛ كه نسبت به آرمان قبلی كه گفتیم،[ایجاد جامعه‌ی عادلانه و عادل و پیشرفته و معنوی] یك آرمان خُرد است. با اینكه خود اقتصاد مقاومتی چیز مهمی است، اما در واقع در ذیل آن آرمان قبلی تعریف میشود. سلامت در جامعه، صنعت برتر، كشاورزی برتر، تجارت پر رونق، علم پیشرو، اینها همه‌اش جزو آرمانها است. نفوذ فرهنگی در جهان، نفوذ سیاسی در جهان و در منظومه‌ی سیاسی سلطه در عالم، اینها همه‌اش جزو آرمانها است. رسیدن به عدالت اجتماعی، جزو آرمانها است. بنابراین وقتی میگوئیم آرمان، ذهن ما به یك امر غیر قابل تعریفِ دور از دسترسی نرود؛ آرمان یعنی اینها، اینها همه آرمانهایند؛ البته در درجات مختلف.
مجموعه‌ی این خواسته‌ها و هدفها، منظومه‌ی آرمانی اسلام را تشكیل میدهد. شما برای هر كدام از اینها كه تلاش كنید، تلاش برای آرمانها كرده‌اید. آن مجموعه‌ای كه فرض كنیم در راه اقتصاد مقاومتی كار میكند، یا آن مجموعه‌ای كه در زمینه‌ی گسترش فرهنگ انقلابی و اسلامی در دنیای اسلام تلاش میكند، اینها همه دارند كار آرمانی میكنند.1392/05/06

لینک ثابت
اقتصاد مقاومتی

به نظر من امروز موضوعاتی وجود دارد كه میتواند مورد بحث در محیطهای دانشجوئی واقع شود و همین زمینه‌های شور و نشاط گوناگون علمی و اجتماعی را به‌وجود آورد؛ (...)
عنوان «اقتصاد مقاومتی»، عنوان مهمی است. البته كار شده، تعریف شده، بحث شده، سیاستگذاری شده - در مراكزی كه برای سیاستگذاری است - منتها جای بحث دارد: اقتصاد مقاومتی یعنی چه؟ در زمینه‌ی مسائل اقتصادی كشور، چه جور مقاومتی مورد نظر است؟ دانشگاه به عنوان یك كار علمی، یك موضوع علمی، چقدر میتواند به این قضیه بپردازد؟ اینها همه میتواند موضوع بحثهای دانشجوئی قرار بگیرد.1392/05/06

لینک ثابت
سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی

به نظر من امروز موضوعاتی وجود دارد كه میتواند مورد بحث در محیطهای دانشجوئی واقع شود و همین زمینه‌های شور و نشاط گوناگون علمی و اجتماعی را به‌وجود آورد؛ یكی‌اش مسئله‌ی «حماسه‌ی اقتصادی» است. خب، حماسه‌ی اقتصادی یك عنوان است، به كار رفت؛ درباره‌ی حدود این عنوان میشود فكر كرد، بحث كرد؛ راهكارهای رسیدن به این حماسه را میشود بحث كرد. محیطهای دانشگاهی و دانشجوئی میتوانند در این زمینه فعال باشند. اینها جزو بحثهائی است كه میتواند سرنوشت كشور را تغییر دهد. البته حماسه‌ی اقتصادی یك مسئله‌ی زودگذر نیست؛ اینجور نیست كه حالا ما چند ماه حماسه‌ی اقتصادی به راه بیندازیم و به نتائجی دست پیدا كنیم؛ نه، حماسه‌ی اقتصادی یك عنوان و یك تیتر برای یك حركت بلندمدت است، كه میتواند در سال ۹۲ شروع شود، و باید هم شروع شود.1392/05/06
لینک ثابت
روشنفکری

به نظر من امروز موضوعاتی وجود دارد كه میتواند مورد بحث در محیطهای دانشجوئی واقع شود و همین زمینه‌های شور و نشاط گوناگون علمی و اجتماعی را به‌وجود آورد؛ (...)
مسئله‌ی «سبك زندگی» - كه بنده سال گذشته در سفر بجنورد آن را مطرح كردم و مورد استقبال هم قرار گرفت - مسئله‌ی مهمی است. بحث درباره‌ی مسائل سبك زندگی، اظهارنظر، موافقت، مخالفت، در مواد گوناگون؛ اینها بحثهائی است كه دانشگاه را زنده و بانشاط نگه میدارد. اینجور بحثهای مهم و ناظر به واقعیتها، خون در رگهای این پیكره‌ی عظیم جاری میكند. اینها غیر از بحثهای رائجی است كه ما دیده بودیم و زمان جوانی ما معمول بود. ما آن‌وقتها به این بحثها میگفتیم بحثهای روشنفكری، كه هیچ ناظر به واقعیت نبود؛ ساعتها می‌نشستند بحث میكردند، یك چیزی را یكی اثبات میكرد، دیگری نفی میكرد؛ هیچ نتیجه‌ای هم نداشت، هیچ ناظر به واقعیتهای اجتماعی هم نبود؛ اما اینها بحثهائی است كه همه‌اش ناظر به مسائل اجتماعی است.1392/05/06

لینک ثابت
عدالت اجتماعی

یك آرمان دیگر، اقتصاد مقاومتی است؛ كه نسبت به آرمان قبلی كه گفتیم،[ایجاد جامعه‌ی عادلانه و عادل و پیشرفته و معنوی] یك آرمان خُرد است. با اینكه خود اقتصاد مقاومتی چیز مهمی است، اما در واقع در ذیل آن آرمان قبلی تعریف میشود. سلامت در جامعه، صنعت برتر، كشاورزی برتر، تجارت پر رونق، علم پیشرو، اینها همه‌اش جزو آرمانها است. نفوذ فرهنگی در جهان، نفوذ سیاسی در جهان و در منظومه‌ی سیاسی سلطه در عالم، اینها همه‌اش جزو آرمانها است. رسیدن به عدالت اجتماعی، جزو آرمانها است. بنابراین وقتی میگوئیم آرمان، ذهن ما به یك امر غیر قابل تعریفِ دور از دسترسی نرود؛ آرمان یعنی اینها، اینها همه آرمانهایند؛ البته در درجات مختلف.1392/05/06
لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران, جهاد علمی

امروز یكی از نیازهای اساسی و درجه‌ی یك كشور، نیاز علمی است. اگر چنانچه ما توانستیم در عرصه‌ی علمی، پیشرفتهائی را كه تا امروز بحمدالله به دست آمده است، با همین سرعت دنبال كنیم، هم در زمینه‌ی مشكلات اقتصادی، هم در زمینه‌ی مشكلات سیاسی، هم در زمینه‌ی مشكلات اجتماعی، هم در زمینه‌ی مسائل بین‌المللی، مطمئناً گره‌گشائی‌های بزرگی خواهد شد. علم مسئله‌ی بسیار مهمی است. در این حدود ده سال، یازده سال گذشته، در این زمینه خیلی كار شده؛ لیكن بعد از این هم باید كار شود؛ كار مضاعف شود. من عقیده‌ام این است كه كار علمی در دانشگاه و در كشور باید جهادی باشد؛ كار علمیِ جهادی انجام بگیرد.1392/05/06
لینک ثابت
اصلی ـ فرعی کردن امور

جدا كردن مسائل اصلی از فرعی، مسائل درجه‌ی یك از مسائل درجه‌ی دو، سرگرم نشدن به مسائلی كه از اولویت برخوردار نیستند و شناختن این مسائل، از عرصه‌های شور و شوق دانشجوئی و دانشگاهی است. اگر شما می‌بینید در بیرون كسانی احیاناً به مسائل فرعی سرگرم میشوند، خودشان را مشغول میكنند، محیط دانشگاه باید بتواند در این زمینه داوری درستی داشته باشد: آقا این مسئله اصلی است، این مسئله فرعی است؛ این مسئله از اولویت برخوردار است، این مسئله از اولویت برخوردار نیست. محیط دانشجوئی، یك چنین محیطی است. این معنایش این نیست كه حتماً بر همه‌ی این جمع دانشجوئی، فكر واحدی حاكم باشد؛ نه، ممكن است اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ شما میگوئید این مسئله از اولویت برخوردار نیست، دیگری میگوید هست؛ خیلی خوب، محیط، محیط بحث است؛ همین، نشاط ایجاد میكند.1392/05/06
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی