ما در طول دو سه قرن اخیر ضربههای سختی خوردیم؛ هم از ناحیهی استبداد داخلی و دیکتاتوریهای داخل کشور، هم از ناحیهی تهاجمهای بیرونی. این یک واقعیتی است که ما ضربه خوردیم. تاریخ ورود و نفوذ دولتهای بیگانه در کشور ما از سال ۱۸۰۰ میلادی است؛ یعنی دویست و دوازده سال است که اولین نفوذ خارجی از طریق حکومت انگلیسىِ هند اتفاق افتاد؛ جان ملکمِ انگلیسی آمد ایران - که حالا تاریخش را کسانی که ملاحظه کردند، میدانند - و تبعاتی که پیش آمد. ضعف آن دولتها در مواجههی با نفوذ و تهاجم فرهنگ غربی و سیاست غربی و حکومتهای غربی، موجب انفعال کشور شد و همین طور رفته رفته ما دچار ضعف شدیم، هزیمتهائی داشتیم؛ این هم یک واقعیتی است. ما در برآورد مسائل کشور و شناخت وضعیت کنونی کشور نمیتوانیم این دوره را ندیده بگیریم. ضربههای سختی به ما زدند؛ هم نفوذ سیاسی پیدا کردند، هم نفوذ فرهنگی پیدا کردند، هم منابع ما را غارت کردند.
متأسفانه هنوز کار درستی در این زمینه انجام نگرفته. محققین و مورخین ما باید بنشینند یک کار مبسوط و مشروحی را انجام دهند در مورد غارت منابع اقتصادی کشور به وسیلهی کشورهای متنفذ خارجی که وارد اینجا شدند؛ مثل انگلیس در یک برههای، روسها در یک برههی دیگری، و دیگرانی که در کنار اینها بودند - که البته عمده اینها بودند - بعد هم آمریکا در نهایت کار. غارت ثروت، سلطهی سیاسی، تحقیر ملت. آنچه که شما از زبان سیاستمداران و دولتمردان وابستهی به سیاستهای غربی و دستگاههای استبدادی شنفتید در زمینهی تحقیر ایران و ایرانی و اینکه «نمیتوانیم» و چه و چه، اینها همهاش ناشی از همان سلطهی فرهنگ غربی و سلطهی سیاسی غرب بر کشور ما بوده. اینها جزو واقعیتها است.1392/04/30
لینک ثابت