newspart/index2
هنر / شعر/فیلم/نقاشی/خطاطی/تئاتر/موسیقی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
هنر

به کار بردن هنر، باید مثل همه‌ی ابزارهاى دیگرى که حامل یک فکر هستند، جهت‌گیری‌اش خیلى دقیق و روشن و درست باشد؛ ‌دچار اشتباه در جهت‌گیرى نباید شد. مثلاً ملاحظه کنید پیغمبر اسلام از همه‌ی ابزارها استفاده کرده براى حمل همین فکرى که ‌شما دنبالش هستید؛ حتّى از ابزار هنر، آن هم در راقی‌ترین و فاخرترین حلّه و پوشش خودش، یعنى قرآن. خب قرآن خیلى واقعاً ‌مایه‌ی هنرىِ عجیبى دارد که براى ماها اصلاً قابل تصویر نیست. از اوّل قرآن تا آخر قرآن را که شما ملاحظه بفرمایید ‌-و ‌همین‌طور بیانات رسول اکرم- خواهید دید توحید در همه‌ی این کلمات موج میزند؛ دشمنى با شرک و بت و شیطان ‌-که مظهر ‌شر و بدى و پلیدى است- از اوّل تا آخر قرآن وجود دارد و موج میزند؛ تصمیم بر تلاش و کار و خسته نشدن در همه‌ی قرآن موج ‌میزند؛ محبّت به مردم و تکریم انسان و انسانیّت همین‌طور؛ یعنى آن اصول اسلامى و چیزهایى که پایه‌هاى انقلاب است، در تمامِ ‌اوّل تا آخر قرآن و اوّل تا آخر ادبیّات اسلام ‌-ادبیّات صدر اسلام و ادبیّات درست اسلامى یعنى همین روایاتى که از ائمّه رسیده، ‌نهج‌البلاغه و دیگرِ این چیزها- موج میزند؛ در آن حالت حرکت زیگزاگى نیست که یک روز جهت‌گیری‌مان این‌جورى باشد، باز ‌برویم طرف چپ، باز بپیچیم طرف راست؛ این غلط است.با مجوّز هنرمند بودن نمیشود این حالت تذبذب را براى خودمان روا ‌بدانیم؛ نه. چون شنفته میشود: خب فلانى هنرمند است! یعنى کأنّه بعضى از اصول زندگى هست که براى همه‌ی مردمْ اینها اصل ‌است، براى هنرمندْ اینها اصل نیست و هنرمند به‌خاطر رقّت روحش، به‌خاطر لطافتش، به‌خاطر مثلاً آن ظرافت اندیشه و برداشتش ‌از اصول معمول زندگى مستثنا است. نه، اصلاً چنین چیزى نیست‌. ‌هنرمند به‌خاطر آن ظرافت و لطافت و حسّاسیّت و مانند اینها، ‌حقیقت را بهتر میفهمد، زودتر میفهمد، بهتر بیان میکند [و لذا] پابندتر به آن میماند؛ نه اینکه این حقیقت را که زودتر از دیگران ‌به دست آورده یا لطیف‌تر و ظریف‌ترِ آن را به دست آورده، آسان‌تر از دست میدهد. مگر میشود چنین چیزى؟ اصلاً به نظر من این ‌اهانت به هنر است که ما یک تذبذبهایى را که در ذات خودمان است یا ناشى از احساسات غلطى در خودمان است، این را ببندیم ‌به پاى هنر؛ کمااینکه در گذشته، این هنرمندها غالباً معتاد بودند ‌-نمیگویم همه‌ی آنها، [ولى] غالبشان اعتیادهاى بدى داشتند- ‌و به انواع و اقسام این آلودگی‌ها آن‌وقت پابند بودند. بنده بعضى را می‌شناختم، بعضى را هم از دور می‌شناختم و میدانستم که در ‌چه وضعیّتى هستند. یک وقت من به یک نفرى گفتم چرا همه‌ی اینها این‌جورى هستند و هر کسى که ما شنفتیم، فهمیدیم، ‌دیدیم، معلوم شد که یک جورى گرفتار است؟ گفت خب، هنرمند است دیگر! ببینید، واقعاً هیچ اهانتى به هنر بالاتر از این نیست. ‌البتّه او به‌عنوان اهانت نمیگفت، به‌عنوان عذرخواهى میگفت؛ میخواست بگوید بالاخره هنرمند آدم لطیفى است و دچار یک چنین ‌چیزهایى میشود؛ درحالی‌که این اصلاً مجوّز نمیشود‌.
من میگویم حالا در دورانى که آن آلودگی‌ها و آن گرفتاری‌ها، بالاخره یا بگوییم کم شده یا در معیارهاى موجود زندگى ساقط ‌شده ‌-یک وقتى بود که این چیزها عیب نبود؛ حالا خب خیلى عیب است و در معیارهاى دوران بعد از انقلاب این حرفها بیش از ‌گذشته عیب است و آن چیزها از محدوده‌ی این مطالب خارج شده- به اعتقاد من یک چیزهاى دیگرى را ما نیاییم به ‌حجّت هنرمند بودن، با مجوّز هنرمند بودن جایگزین همان گرفتاری‌ها بکنیم. غرض این است که آن خطّ اصیل اسلامىِ ناب، خطّ ‌قرآن ‌-که همان خطّ انقلاب اصیل ما است و خطّ امام ما است- [حفظ شود]‌‌.‌1368/08/21

لینک ثابت
هنر

هر یک هنرمند، میتواند کشورى را و بلکه دنیایى را پوشش بدهد با هنرِ خودش و ذهنیّتهایى را بسازد، هدایتهایى را براى افراد ‌بیافریند، یا لذّتهاى روحى و معنوى را ببخشد به کسانى که اهل التذاذ به هنر هستند‌.‌1368/08/21
لینک ثابت
هنر

‌ ‌شما از اینکه کسانى نخواهند هنر اسلامى را بفهمند یا اقرار کنند به آن، به نظر من نباید خیلى متأثّر بشوید... اگر کسانى حاضر ‌نیستند قبول کنند هنر ما را و ما را که هنرمندیم ‌-از زبان شما عرض میکنم- این اصلاً چیز مهمّى نیست؛ چیز بدى هم نیست. ‌مگر میشود همه با یک هنرِ برخاسته‌ی از یک اندیشه و تفکّر خاصّى موافق باشند؟ لابد یک عدّه‌اى مخالفند، خب باشند. لابد یک ‌عدّه‌اى با محتوا و با جهت‌گیرى مخالفت خواهند کرد؛ این مسئله که نباید براى آدم خیلى بزرگ بیاید. یک چیز هست که با آن ‌نمیتواند کسى مخالفت کند و آن خود هنر است، مایه‌ی هنرى شما است. شما اگر چنانچه یک نوشته‌ی خوبى، یک شعر خوبى، ‌یک آهنگ خوبى، یک نقّاشى خوبى، یک محصول خوب هنر را که سرشار و برخوردار از مایه‌ی هنرى است، عرضه کردید گذاشتید ‌وسط، هیچ کس نمیتواند بگوید که این بد است؛ هیچ کس نمیتواند با آن مخالفت کند؛ زیرا مثل همان دشمنى با خورشید ‌میشود:‌‌
مادح خورشید مدّاح خودست
که دو چشمم روشن و نامُرمدست
‌ ‌اگر من هنر شما را ستایش کردم، درحقیقت از خودم ستایش کرده‌ام، منّتى بر سر شما کسى که از هنر شما تعریف کند ندارد. اگر ‌کسى به هنر شما تهاجم کرد، درحقیقت خودش را خراب کرده، به خودش حمله کرده. مگر میشود کسى یک کار هنرىِ ‌برجسته‌اى را ‌-نمیگویم برجسته‌ی به معنى آن آثار استثنائى تاریخ؛ نه، یعنى برخوردار از مایه‌ی کافى هنر‌- ‌انکار کند؟ خب، در ‌این [کار] هنر هست؛ [لذا] کسانى که اهل انصافند، آن آدم را تخطئه خواهند کرد‌.‌1368/08/21

لینک ثابت
هنر

شکّى نیست آن کسانى که تفکّرات غلط یا انگیزه‌هاى غلط یا اهواء غلط دارند، از هنر استفاده خواهند کرد‌. ‌هنر یک چیزى است ‌که همه‌ی ذی‌شعورهاى عالم ‌-یعنى عامل و مستمع- میخواهند از آن استفاده کنند؛ چه با به کار بردن آن، چه با التذاذ به آن. ‌اصلاً در دنیا کسى وجود دارد که صاحب عقل باشد و نخواهد از هنر استفاده بکند؟ خب همه میخواهند استفاده کنند از هنر؛ یکى ‌از انواع استفاده هم این است که یک نفرى یک اندیشه‌ی ناپاکى را با یک وسیله‌ی هنرى در ذهنها بریزد، او هم میخواهد استفاده ‌کند... جلوى این را نمیشود گرفت؛ این هست. آن کارى که میشود کرد این است که ما بیاییم آن چیزى را که صاحب اندیشه‌ی ‌ناپاک میخواهد از آن استفاده بکند یا کرده، در اختیار سرپنجه‌ی مقتدر اندیشه‌ی مقدّس و پاک و والا قرار بدهیم؛ وَالّا اگر آن ‌اندیشه‌ی پاک و مقدّس و والا نتوانست از این مایه استفاده کند، عقب خواهد ماند؛ شکّى نداریم. مثل یک اتومبیل، مثل یک ‌هواپیماى جت؛ خب، آن کسى که میخواهد برود یک فسادى را در یک نقطه‌ی دنیا به وجود بیاورد، از همین وسیله‌ی تندرو ‌استفاده خواهد کرد؛ پول دارد، کرایه میکند، می‌نشیند میرود که مثلاً یک دزدی‌اى را آنجا سازمان‌دهى کند، یک قتلى آنجا راه ‌بیندازد؛ خب شما که میخواهید مانع بشوید، شما که میخواهید بروید آنجا احیاى نفوس بکنید، باید سوار همین هواپیما بشوید و ‌راه بیفتید بروید که زودتر از او یا هماهنگ با او یا لااقل بلافاصله پشت سر او برسید آنجا؛ اگر شما خیلى آدم خوبى هستید، خیلى ‌هم قوى هستید، خیلى هم دلتان میخواهد که کارِ خوب انجام بگیرد و احیاى نفوس بشود، امّا خودتان را نمیرسانید پاى کار با این ‌هواپیماى تندرو، خب قهرى است که عقب میمانید؛ این که اصلاً بحثى ندارد‌.‌‌ همه‌ی این صحبت من بدین معنا است و در این ‌جهت است که به شما عرض بکنم ... باید کوشش کنید مایه‌ی هنرى را غلیظ کنید تا بتوانید این اندیشه‌ی مقدّس را، این روح ‌پاک امروزِ دنیا را یعنى انقلاب اسلامى که مثل یک روح پاکى و مثل یک اندیشه‌ی معصومى در دنیاى ناپاک افکار غلط در روزگار ‌سیاهِ ما دارد بالاخره جاى خودش را در دنیا باز میکند [پیش ببرید]‌‌.‌1368/08/21
لینک ثابت
هنر

در... حرکت عظیم و در صف‌آرایى بین این فکر پاک و مقدّسى که در دنیا به وجود آمده [یعنى] فکر انقلابى و فکر توحیدى و فکر ‌الهى، و فکر شیطانى و اهریمنى، اهل هنر... باید این هنر را و این مایه‌ی هنر را به کار ببرند و غلیظ کنند و شاعر و نویسنده و ‌هر هنرمند دیگرى، در خدمت این تفکّر مقدّس قرار بگیرند؛ یعنى از هنر، از مایه‌ی هنر و ابزار هنر حدّاکثر استفاده را بکنند‌. ‌1368/08/21
لینک ثابت
هنر

‌[کسانی] که هنرمندند... باید بدانند که حقیقتاً آن هنر حیف است، آن سرمایه خیلى دریغ است که در راه چیزى غیر از راه خدا و ‌معنویّت و انقلاب و نجات انسانها و کمک به محرومین و مستضعفین به کار برود؛ حیف است که در مصارف و راه‌هاى خیلى ‌کم‌ارزشى که متأسّفانه آن مبتذلات به کار میروند، به کار برود.‌1368/08/21
لینک ثابت
هنر

هر یک هنرمند، میتواند کشورى را و بلکه دنیایى را پوشش بدهد با هنرِ خودش و ذهنیّتهایى را بسازد، هدایتهایى را براى افراد ‌بیافریند، یا لذّتهاى روحى و معنوى را ببخشد به کسانى که اهل التذاذ به هنر هستند.‌1368/08/21
لینک ثابت
هنر

باید کوشش کنید مایه‌ی هنرى را غلیظ کنید تا بتوانید این اندیشه‌ی مقدّس را، این روح پاک امروزِ دنیا را یعنى انقلاب اسلامى ‌که مثل یک روح پاکى و مثل یک اندیشه‌ی معصومى در دنیاى ناپاک افکار غلط در روزگار سیاهِ ما دارد بالاخره جاى خودش را ‌در دنیا باز میکند پیش ببرید.1368/08/21
لینک ثابت
هنر

در حرکت عظیم و در صف‌آرایى بین این فکر پاک و مقدّسى که در دنیا به وجود آمده یعنى فکر انقلابى و فکر توحیدى و فکر ‌الهى، و فکر شیطانى و اهریمنى، اهل هنر باید این هنر و این مایه‌ی هنر را به کار ببرند و غلیظ کنند و شاعر و نویسنده و ‌هر هنرمند دیگرى، در خدمت این تفکّر مقدّس قرار بگیرند.‌1368/08/21
لینک ثابت
هنر

هنرمندان باید بدانند که حقیقتاً آن هنر حیف است، آن سرمایه خیلى دریغ است که در راه چیزى غیر از راه خدا و معنویّت و ‌انقلاب و نجات انسانها و کمک به محرومین و مستضعفین به کار برود؛ حیف است که در مصارف و راه‌هاى خیلى کم‌ارزشى که ‌متأسّفانه آن مبتذلات به کار میروند، به کار برود.‌1368/08/21
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی