یکی از دوستان گفتند جوانها کارهای خوبی دارند میکنند، در مسائل گوناگون فکر میکنند، منتها برای اینها مجالی به منظور مطرح شدن و منشأ اثر قرار گرفتن وجود ندارد. فرض بفرمائید در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یا در همان نشستهای راهبردی که اشاره کردند - که انشاءاللَّه ادامه پیدا میکند - جوانها هم حضور پیدا کنند. البته این حرفِ منطقی است، این حرف درستی است؛ حتماً حضور جوانها در بعضی از بخشها تأثیر میگذارد. این را من بگویم؛ ببینید شماها همهتان جوانید و من در حضور شما جوانهای عزیز - که خب، همهتان بچههای من هستید، فرزندان من هستید - دوستانه و پدرانه به شما عرض میکنم؛ اینجور نیست که در همهی بخشهای گوناگون، حضور جوان مثبت باشد. یکی از خانمها در مورد قضا انتقاد کردند و گفتند وارد کردن قاضیهای جوان، به ناکارآمدی دستگاه قضا منتهی میشود؛ قاضیها بایست پخته باشند. خیلی خوب، این خیلی حرف جالبی بود؛ من این حرف را یادداشت کردم. یک جاهائی همین جور است. البته در یک بخشهائی - که بخشهای محدودی هم نیست - حضور جوان تأثیرات بسیار مثبت و سازنده و پیشبرندهای دارد؛ اصلاً فضای جدید و افق جدیدی را در مقابل چشم همه باز میکند؛ اما همه جا اینجور نیست. به هر حال حتماً بایستی از جوانها استفاده بشود، منتها من این نکته را بگویم؛ ببینید عزیزان! فکر شما و کاری که کردید و راه نوئی که پیدا کردید، پیشنهادی که به نظرتان رسیده، تأثیرگذاریاش فقط این نیست که این فوراً به دستگاه اجرائی منتقل بشود و فوراً یک ترجمهی عملیاتی بشود و اجرائی و عملیاتی شود؛ نه، این تنها تأثیر نیست. یکی از مهمترین تأثیرات همین فکر کردنها این است که شما فضاسازی میکنید، گفتمانسازی میکنید. در نتیجه، در یک فضای معتقد به یک مبنای فکری یا عملی، رئیس جمهور هم همان جور فکر میکند، وزیر هم همان جور فکر میکند، مدیرکل هم همان جور فکر میکند، کارکنان هم همه همان جور فکر میکنند؛ این خوب است. و شما این کار را انجام میدهید. فکر کنید، بگوئید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسیهای آزاداندیشی را که من صد بار - با کم و زیادش - تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هی آنجا بگوئید؛ این میشود یک فضا. وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیری پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند؛ این همان چیزی است که شما میخواهید. بنابراین اگر چنانچه این کاری که شما مثلاً در فلان نشستتان، در فلان مجموعهی دانشجوئیتان کردید، فکری که کردید، ترجمهی عملیاتی نشد، به صورت یک قانون یا به صورت یک دستورالعمل اجرائی درنیامد، شما مأیوس نشوید؛ نگوئید پس کار ما بیفایده بود؛ نخیر. و من به شما عرض بکنم؛ در این پانزده شانزده سال اخیر، همین حرکت علمیای که آغاز شده، همین جور آغاز شده؛ همین جور امروز علم شده یک ارزش؛ چند سال قبل اینجوری نبوده. ما همین طور روزبهروز هی پیش رفتیم.
یک روزی یک چیزهائی گفته میشد که به گوشها سنگین میآمد. من یک روزی مسئلهی «تولید علم» را مطرح کردم، بعد دیدم بعضی جاها نشستهاند روی کلمهی «تولید علم» دارند خدشه میکنند - حالا یک مناقشهی لفظی - که علم قابل تولید نیست! امروز این به صورت یک گفتمان قطعی در آمده؛ شماها گلهمندید از این که این کار در مقطع خاص خودش پیش نمیرود. این خیلی پیشرفت است. بنابراین بایستی کار کرد. و کار کنید، فکر کنید؛ حتماً تأثیر دارد.
عزیزان من! بیش از دهها سال، عزت ملت ما، غرور ملت ما، افتخار ملت ما پامال شد. انقلاب، ما را به خود آورد و متوجه به خودمان کرد. کشور ما با این سابقهی تاریخی، با این سابقهی علمی، با این ذخائر عظیم علمی و فکری که ما داشتیم، با آن بزرگان علمیای که کشور ما در دوران جهالت و غفلت دنیا اینها را تربیت کرده - «ابنسینا»ها، «محمدبنزکریا»ها، «فارابی»ها، «خواجه نصیر»ها و چه و چه، اینها مال دوران جهالت بشریت است؛ مال قرون وسطی است که هیچ خبری از دانش، هیچ فروغی از دانش در دنیا نبود - این کشوری که یک چنین ظرفیتی و یک چنین استعدادی دارد، کارش به جائی برسد که برای اوّلیات زندگی خودمان هم باید چشم به دست دیگران داشته باشیم. سیاستمداران ما - بیعرضههای عقبافتاده - میگفتند ایرانی یک لولهنگ هم نمیتواند بسازد! لولهنگ این آفتابههای گِلی بود. خاک بر سر آن سیاستمداری که از ملتش اینجوری حرف بزند. یا آن یکی میگفت که ما از فرق سر تا نوک پا بایستی فرنگی بشویم تا بتوانیم پیش برویم! خب، اینها بیعرضگی است؛ اینها عقبافتادگی است که یک عدهای به خاطر ضعفهای خودشان، این ضعفها را بر ملت تحمیل میکنند؛ ملت تحقیر میشود. انقلاب اینها را از بین برد؛ ما به خود آمدیم. خوشبختانه کارهای خوبی انجام گرفته، ظرفیتهای خوبی آشکار شده؛ ما پیشرفت کردیم و انشاءاللَّه پیشرفت خواهیم کرد.
من میخواهم این را به مسئولین دولتی بگویم که سرمایهگذاری در تولید علم و نوآوری علمی، برای کشور ما و ملت ما سود مضاعف داشته؛ این راه را رها نکنید. سرمایهگذاری برای تولید علم و برای نوآوریهای علمی و برای پیشرفت علمی بایستی روزبهروز بیشتر شود؛ نباید کم شود. البته امروز حتّی به اندازهای که مثلاً کشور انگلیس یا ایتالیا یا فرانسه در آن اوائل ورودشان در عالم صنعت و علم، سرمایهگذاری میکردند، ما آنقدر سرمایهگذاری نمیکنیم؛ سرمایهگذاریمان کمتر است. هرچه ممکن است، بایستی سرمایهگذاری علمی بیشتر شود.1390/07/13
لینک ثابت