زندگی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) / زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)/ زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها)
درخشش نورانیت حضرت زهرا در آن شبهای تاریک زندگی پیامبر
27. این دختر [حضرت فاطمه سلام الله علیها]، در حالی که بزرگ میشد و به پنج، شش سالگی میرسید، ماجرای شعبابیطالب پیش آمد. در آن گرسنگیها، سختیها، فشارها، غربتها؛ در آن روزهای داغ از آفتاب و شبهای سرد از هوای آن منطقه. در حالی که بچهها با شکمهای گرسنه و لبهای تشنه، جلو چشمشان پرپر میزدند. سه سال پیغمبر، در بیابانهای اطراف مکه اینطور زندگی میکرد و این دختر، در این دوران سخت، فرشتهی نجات پیغمبر بود. در همین دوران بود که خدیجه از دنیا رفت. در همین دوران بود که ابوطالب از دنیا رفت و پیغمبر، تک و تنها ماند. در این حال، این دختر بود که نوازشش میکرد، از او پذیرایی میکرد، دلداریاش میداد و غبارغم و کدورت را از چهرهی او میزدود.
این کارها آنقدر تکرار شد، که پیغمبر به این دختر بچهی هفت، هشت ساله گفت: «مادر.» مثل مادر از پدرش مراقبت میکرد. پدری که همهی مشکلات عالم وجود و مشکل هدایت همهی بشریت بر دوش او بود؛ پیغمبری که خدا او را به خاطر سختیها، به خاطر غصهها و به خاطر مشقتهایی که میکشید، تسلی میداد: «طه. ما انزلنا علیک القران لتشقی. (1)» چرا اینقدر به خودت سختی میدهی؟ چرا اینقدر رنج میکشی؟ چرا اینقدر فشار بر آن روح ملکوتی وارد میکنی؟ خدا تسلّا میدهد.
فشار روانی پیغمبر در آن دوران، اینقدر سطحش بالاست و این فرشتهی کوچک، این دختر ملکوتی و معنوی - دختر پیغمبر - مثل نوری است که در آن شبهای تاریک زندگی پیغمبر و مسلمانان میدرخشد.1371/09/24
1 )
سوره مبارکه طه آیه 2
ما أَنزَلنا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقىٰ
ترجمه:
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی!
لینک ثابت
فاطمه را زهرا نامیدند، چون روزی سه بار در چشم علی علیهالسّلام میدرخشید
فشار روانی پیغمبر در آن دوران، اینقدر سطحش بالاست و این فرشتهی کوچک، این دختر ملکوتی و معنوی - دختر پیغمبر - مثل نوری است که در آن شبهای تاریک زندگی پیغمبر و مسلمانان میدرخشد.
برای امیرالمؤمنین علیهالسّلام نیز همینطور بود. روایت دارد: «سمیت فاطمة، زهراء ...(1)» «فاطمه را زهرا نامیدند، چون روزی سه بار در چشم علی علیهالسّلام میدرخشید.» زن اگر در هر میدانی پشتیبان مرد باشد، نیروی مرد به چندین برابر میرسد. این زن حکیم؛ این زن عالم؛ این زن محدث؛ این زنی که با عوالم غیب ارتباط داشت؛ این زنی که فرشتگان با او حرف میزدند؛ این زنی که قلب او همچون قلب علی و پیغمبر، روشن به عوالم ملک و ملکوت بود؛ با همهی این ظرفیت؛ با همهی این مقام شامخ، در همهی مراحل زندگی و تا زمانی که زنده بود، پشت سر امیرالمؤمنین علیهالسّلام مثل کوه ایستاد. دفاعش از علی و از ولایت و آن خطبهی غرا، که علامهی مجلسی رضوان الله علیه میگوید «بزرگان فصحا و بلغا، از فصاحت و علو کلمات و معانی و ظاهر و باطن آن، انگشت تعجب به دندان گزیدهاند» ...!1371/09/24
1 )
علل الشرائع، ج1، ص: 180؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 11
عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءُ ع زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي النَّهَارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ كَانَ يَزْهَرُ نُورُ وَجْهِهَا صَلَاةَ الْغَدَاةِ وَ النَّاسُ فِي فُرُشِهِمْ فَيَدْخُلُ بَيَاضُ ذَلِكَ النُّورِ إِلَى حُجُرَاتِهِمْ بِالْمَدِينَةِ فَتَبْيَضُّ حِيطَانُهُمْ فَيَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِكَ فَيَأْتُونَ النَّبِيَّ ص فَيَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع فَيَأْتُونَ مَنْزِلَهَا فَيَرَوْنَهَا قَاعِدَةً فِي مِحْرَابِهَا تُصَلِّي وَ النُّورُ يَسْطَعُ مِنْ مِحْرَابِهَا مِنْ وَجْهِهَا فَيَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِي رَأَوْهُ كَانَ مِنْ نُورِ فَاطِمَةَ فَإِذَا نَصَفَ النَّهَارُ وَ تَرَتَّبَتْ لِلصَّلَاةِ زَهَرَ وَجْهُهَا ع بِالصُّفْرَةِ فَتَدْخُلُ الصُّفْرَةُ حُجُرَاتِ النَّاسِ فَتَصْفَرُّ ثِيَابُهُمْ وَ أَلْوَانُهُمْ فَيَأْتُونَ النَّبِيَّ ص فَيَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع فَيَرَوْنَهَا قَائِمَةً فِي مِحْرَابِهَا وَ قَدْ زَهَرَ نُورُ وَجْهِهَا ع فَإِذَا كَانَ آخِرُ النَّهَارِ وَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ احْمَرَّ وَجْهُ فَاطِمَةَ ع فَأَشْرَقَ وَجْهُهَا بِالْحُمْرَةِ فَرَحاً وَ شُكْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَكَانَ يَدْخُلُ حُمْرَةُ وَجْهِهَا حُجُرَاتِ الْقَوْمِ وَ تَحْمَرُّ حِيطَانُهُمْ فَيَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِكَ وَ يَأْتُونَ النَّبِيَّ ص وَ يَسْأَلُونَهُ عَنْ ذَلِكَ فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَيَرَوْنَهَا جَالِسَةً تُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُمَجِّدُهُ وَ نُورُ وَجْهِهَا يَزْهَرُ بِالْحُمْرَةِ فَيَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِي رَأَوْا كَانَ مِنْ نُورِ وَجْهِ فَاطِمَةَ ع فَلَمْ يَزَلْ ذَلِكَ النُّورُ فِي وَجْهِهَا حَتَّى وُلِدَ الْحُسَيْنُ ع فَهُوَ يَتَقَلَّبُ فِي وُجُوهِنَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فِي الْأَئِمَّةِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ.
ترجمه:
از ابان بن تغلب،وى مىگويد:محضر امام صادق عليه السّلام عرضه داشتم:اى فرزند رسول خدا براى چه حضرت زهراء سلام اللّٰه عليها به زهراء موسوم گرديد؟ امام عليه السّلام فرمودند:زيرا زهراء سلام اللّٰه عليها در روز سه مرتبه با سه نور مختلف براى امير المؤمنين عليه السّلام مىدرخشيد: الف:هنگام نماز صبح كه مردم در فراش و بسترشان بودند نور صورت آن حضرت مىدرخشيد و سفيدى آن نور به اطاقهاى آنها در مدينه مىتابيد و ديوار اطاق و منازل ايشان منوّر به نور سفيد مىشد،آنها تعجّب مىكردند و محضر رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله مشرّف شده و راجع به آنچه ديده بودند از حضرت سؤال مىنمودند پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله آنها را به منزل فاطمه سلام اللّٰه عليها مىفرستادند،ايشان آنجا رفته مىديدند حضرتش در محراب نماز نشسته و نور از محراب و صورت آن بانو ساطع است پس مىفهميدند نورى كه ديده بودند از نور حضرت فاطمه سلام اللّٰه عليها مىباشد. ب:نيم روز يعنى ظهر كه مىشد و خانم خود را براى خواندن نماز ظهر ترتيب مىدادند نورى زرد رنگ از صورت آن حضرت مىدرخشيد و زردى نور در حجرات و منازل مردم مىافتاد و بدين ترتيب لباسها و رنگشان زرد مىگرديد،به نبىّ اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله مراجعه مىكردند و از آن جناب راجع به آنچه ديده بودند مىپرسيدند،پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله ايشان را به منزل حضرت فاطمه عليها السّلام فرستاده و وقتى به آنجا مىرفتند مىديدند آن حضرت در محراب نماز ايستاده و نور صورتش با رنگ زرد تلألؤ و درخشش دارد،مىفهميدند نورى كه ديدهاند،نور صورت آن بانو مىباشد. ج:هنگامى كه روز به آخر مىرسيد و خورشيد غروب مىكرد نور صورت آن حضرت به سرخى مىگراييد پس صورتش با رنگ سرخ مىدرخشيد و اين علامت فرح و نشانه شكرگزارى آن حضرت در مقابل حقّ عزّ و جلّ بود،سرخى نور آن حضرت داخل منازل مردم مىشد و ديوارهاى حجرات آنها را سرخ مىكرد،ايشان به شگفت آمده و محضر رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله مشرّف مىشدند و سرّ آن را از آن حضرت سؤال مىكردند،پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله ايشان را به منزل حضرت زهراء سلام اللّٰه عليها فرستاده آنها به منزل خانم مىرفتند و مىديدند كه آن حضرت نشسته و خدا را تسبيح و تمجيد مىنمايد و نور صورتش با رنگى قرمز مىدرخشد،آنها دانستند نورى كه ديده بودند از نور صورت فاطمه علي
لینک ثابت