اکنون آمریکا و غرب مستکبر به این جمعبندی رسیدهاند که کانون بیداری و ایستادگی در برابر نقشهی حاکمیت آنان بر همهی جهان، کشورها و ملتهای مسلمان و بویژه در منطقهی خاورمیانه است، و اگر با ابزار اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی و سرانجام، نظامی نتوانند در چند سال آینده، نهضت بیداری اسلامی را مهار و سرکوب کنند، همهی محاسبات آنان برای حاکمیت مطلق بر جهان و سیطره بر مهمترین منابع نفت و گاز که تنها وسیلهی محرّکه ماشین صنعتی و برتری مادّی آنان بر همهی بشریت است، به هم خواهد ریخت، و کلان سرمایه داران غربی و صهیونیست که بازیگر پشت صحنهی همه دولتهای مستکبرند، از اوج اقتدار تحمیلی خود ساقط خواهند شد.
استکبار، همهی ظرفیت توانائیهای خود را به میدان آورده است. در یکجا با فشار سیاسی، در یکجا با تهدید اقتصادی، در جائی با ترفند تبلیغاتی و در جائی دیگر - مانند عراق و افغانستان و پیش از آن در فلسطین و قدس با بمب و موشک و تانک و چکمه پوشان نظامی، به عرصهی نبرد سرنوشت ساز وارد شده است.
مهمترین ابزار این ددمنشان آدمیخوار، پردهی نفاق و فریبی است که بر چهرهی خود کشیدهاند. جوخههای تروریستی را تجهیز و به قصد جان بیگناهان روانه میکنند، و دم از مبارزه با تروریسم میزنند. از دولت تروریست و جلادی که فلسطین را غصب کرده، علناً پشتیبانی میکنند و مدافعان جان به لب رسیدهی فلسطینی را تروریست مینامند.
سلاحهای کشتار جمعی اتمی و شیمیائی و میکربی را تولید و توزیع و مصرف میکنند و فجایعی مانند هیروشیما و حلبچه و خطوط دفاعی ایرانیان در جنگ تحمیلی پدید میآورند و درعینحال شعار کنترل سلاح کشتار جمعی سر میدهند. آنان خود در پشت سر مافیای کثیف مواد مخدرند و دم از مبارزه با مواد مخدر میزنند. آنان نمایش علمگرائی و جهانی سازی علم میدهند و آنگاه با پیشرفت دانش و فناوری در جهان اسلام مقابله میکنند و سر بر آوردن فناوری هستهئی صلحآمیز در کشورهای اسلامی را، گناهی بزرگ میشمارند. از آزادی و حقوق اقلیتها سخن میگویند، و حق آموزش و تحصیل را از دختران مسلمان، به جرم پایبندی به حجاب اسلامی سلب میکنند. دربارهی آزادی بیان و عقیده داد سخن میدهند، و ابراز عقیده دربارهی صهیونیزم را جرم میشمرند و بسیاری از آثار فکری و قلمی برجستهی اسلامی را و حتی اسناد به دست آمده از لانهی جاسوسی آمریکا در تهران را، در آمریکا اجازهی نشر نمیدهند. درباب حقوق بشر پرگوئی میکنند، اما دهها اردوگاه شکنجه چون گوانتانامو و ابوغریب بپا میکنند، یا در مقابل چنین فجایع کم نظیری سکوت رضایتآمیز در پیش میگیرند. آنها از احترام به همهی مذاهب سخن میگویند، اما از مرتد مهدورالدّمی چون سلمان رشدی حمایت میکنند و در رادیوی دولتی انگلیس، سخن کفرآمیز بر ضدّ مقدسات اسلامی میپراکنند.1383/10/29
لینک ثابت