newspart/index2
سینمای غرب / تهاجم فرهنگی / هالیوود/سینمای آمریکا/
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
پرهیز از تقلید از روش‌های دشمن در فیلمنامه‌ها به بهانه جذب مخاطب جبهه مقابل

اگر به فکر این باشید که مخاطب جبهه‌ى مقابل را تصرّف کنید، ممکن است همین فکر، شما را وسوسه کند که به تقلیدِ کارِ جبهه‌ى مقابل بپردازید.
 بعضى از عناصر جبهه‌ى خودى که مثلاً داستان مى‌نویسند یا فیلم مى‌سازند، با این خیال که مخاطبین جبهه‌ى مقابل را جذب کنند، به مسائلى مى‌پردازند که نویسنده یا فیلمساز جبهه‌ى مقابل به آنها پرداخته است. مثلاً آنها براى جاذبه‌ى فیلم از عامل زن - یعنى عامل جنسى - استفاده مى‌کنند؛ اینها هم همین کار را مى‌کنند. این کار، به هیچ وجه صحیح نیست؛ چون به سایش در جبهه‌ى خودى کمک مى‌کند. بنده این را قبول ندارم. نه فقط قبول ندارم، بلکه تصوّر مى‌کنم این فکر، غلط و این کار، اشتباه است. ما باید مخاطب خودمان را خلق کنیم. اگر دشمنِ ما با تکرار یک حرف، گوشها را با آن آشنا مى‌کند، ما نباید مجبور شویم حرفى را که او مى‌خواهد، تکرار کنیم. اگر او با خوراندن یک خوراک، ذائقه‌ى جدیدى براى مردم کشور خلق مى‌کند، ما نباید تبعِ آن ذائقه‌ى خلق شده باشیم. خودمان باید ذائقه‌ى دیگرى خلق کنیم؛ یعنى همانى که مطابق فکر و ایمان و عقیده‌ى ماست. خلاصه این‌که، اگر دشمن خصوصیّاتى را در کار خودش برجسته مى‌کند، ما تقلید نکنیم.
 فرض کنید دشمن در قصّه و شعر و فیلم و فیلمنامه‌ى خود، از خصوصیت انتقاد از وضع موجود استفاده مى‌کند. آیا ما هم باید براى عقب نماندن از او، در قصّه و شعر و فیلم و فیلمنامه‌ى خود، از وضع موجود انتقاد کنیم؟ مى‌دانید نتیجه‌ى این کار چه خواهد شد؟! مى‌دانید آخرش به کجا خواهد رسید؟! آیا انتقاد از وضع موجود یک ارزش است که ما آن را ارزش به حساب بیاوریم؟! اصلاً چرا از وضع اسلامى و الهى خودمان انتقاد کنیم؟! چرا انتقادى کنیم که به معناى عیب جویى، ایرادگیرى و نیش زدن است؟! چرا به خودمان نیش بزنیم؟! آیا وضع موجود، اشکالى دارد؟ اگر دارد، همّت بگماریم تا اشکال را برطرف کنیم. چرا خرابش کنیم؟! ما نباید به خودرُوى که در گردنه‌ى نفسگیرى، ناله‌کنان بالا مى‌رود؛ حرکتش کُند است و مشکلى دارد، سنگ بزنیم. چون اگر سنگ بزنیم، متوقّف مى‌شود. باید به آن خودرو کمک کنیم و هُلش بدهیم تا بالا برود.1373/04/22

لینک ثابت
پرهیز از انتقاد نابجا به تقلید از جبهه مقابل به بهانه جذب مخاطب

امروز سیاست جبهه‌ى مقابل، همان سیاست است. به قول معروف، استدلال و منطق چرندى هم براى آن درست کرده‌اند و مى‌گویند: باید «بر سلطه» باشیم. چرا انسان «بر سلطه» باشد؟ مگر دیوانه است که «بر سلطه» باشد؛ آن هم سلطه‌ى خوب و الهى؟! شما به دولتهایى که از اوّل تاریخ تا به امروز در دنیا و در ایران خودمان روى کار آمده‌اند نگاه کنید! آیا دولتى مثل این دولت و دولتمردانى مثل این دولتمردان که پاک، سالم، وطندوست، مردم‌دوست، خداپرست و خداترس باشند سراغ دارید؟ چرا انسان با اینها مخالفت کند؟ تاریخ خودمان را بردارید و بخوانید. این از تاریخ دوران پهلوى که هیچ؛ واویلاست. تاریخ دوران قاجاریه را بخوانید و ببینید در اواسط و اواخر این سلسله، رجال کشور چه کسانى بوده‌اند! ببینید کسانى که امروز بر سر کارند، جانشین کیانند!
 
با این حال، آیا سزاوار است که به تبع عناصر جبهه‌ى دشمن، در آثار هنرى خودمان حتماً نیشى به دستگاه بزنیم؟ چرا؟ چه داعى داریم که بیهوده به آتشى که آنها مى‌افروزند باد بزنیم، یا آب به آسیاب آنها بریزیم؟ استفاده از عامل جنسى در فیلمها، یا طرح چهره‌هاى ضدّانقلاب و مخالف نظام، از کارهاى آنهاست. آنها اصرار دارند که از چوب هم آدم بتراشند و معرفى کنند. چهره‌ى پوسیده‌ى فسیل شده‌اى را مى‌آورند و به مطرح کردن شعرش و اسم و فلانش مى‌پردازند. آیا ما هم باید همان را تکرار کنیم؟ چرا؟ ما چه داعى داریم.1373/04/22

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی