keyword/content
1402/01/15
1401/02/19
1401/02/06
1401/01/23
1401/01/01
1401/01/01
1401/01/01
1400/12/29
1400/11/28
1400/11/10
1400/11/10
1400/11/10
1400/01/01
1397/11/22
1397/11/22
1397/07/25
1397/03/02
1395/03/25
1395/03/25
1395/01/01
1394/12/20
1394/08/20
1394/07/22
1394/07/22
1394/06/14
1394/06/04
1394/02/09
1394/01/01
1393/11/29
1393/11/11
1393/07/30
1393/06/29
1393/06/29
1393/04/11
1393/02/10
1393/01/01
1392/12/20
1392/11/29
1392/06/06
1391/06/02
1391/05/08
1391/05/08
1391/05/08
1391/05/08
1391/05/08
1391/05/03
1391/01/01
1391/01/01
1390/01/08
1389/07/14
1389/06/16
1389/02/08
1389/02/08

یکی از تجربه‌های خوب[مشارکت دادن مردم]، همین شرکتهای دانش‌بنیان است؛ این تجربه‌ی خوبی است. البتّه فقط منحصر به این نباید باشد ــ که حالا عرض میکنم ــ امّا این یک تجربه‌ی خوبی بود. [برای] شرکتهای دانش‌بنیان سازوکاری به وجود آمد که موجب شد افرادی که بااستعداد بودند، ‌نخبه بودند، توانایی داشتند، انگیزه داشتند، بیایند و هزاران شرکت دانش‌بنیان را به وجود بیاورند، رشد تولید را بالا بردند، کمک کردند؛ این شرکتها خیلی تأثیر داشت و البتّه باید افزایش هم پیدا کند. خودِ این دانش‌بنیان کردنِ کارها یک برنامه‌ریزی لازم دارد. کدام بخشها باید دانش‌بنیان بشوند؟ مثلاً حالا فرض کنید بخش نفت یا بخش کشاورزی باید دانش‌بنیان بشود؛ چه‌جوری؟ با چه برنامه‌ای؟ چه کسانی میتوانند وارد این کار بشوند؟ این یک طرح و برنامه لازم دارد که [باید] به مردمی که توانایی دارند، علاقه دارند و میخواهند در این کار مشارکت کنند، اعلام بشود. ما از لحاظِ نیروی انسانیِ جوانِ تحصیل‌کرده ظرفیّت بالایی داریم؛ بحمدالله تا کنون، جوانِ آماده‌ی تحصیل‌کرده خیلی داریم؛ خیلی‌هایشان به کارهایی مشغول هستند که متناسب با رشته‌های تحصیلی‌شان هم نیست، امّا مشغولند به خاطر اینکه کاری که متناسب با آن رشته باشد در اختیارشان قرار نگرفته.
اگر ما این طرّاحی را بتوانیم درست انجام بدهیم، این مشکل برطرف خواهد شد. نقشه‌ی راهِ دانش‌بنیان کردنِ اقتصاد ملّی و برنامه‌ی عملیّاتی کردن آن را مسئولین محترم در دولت باید تهیّه کنند، به مردم هم اطّلاع بدهند و زمینه‌ی مشارکت آنها را فراهم کنند؛ همین‌ طور که عرض کردم مشخّص بشود چه بخشهایی در اولویّت دانش‌بنیان شدن هستند و شیوه‌های دانش‌بنیان شدن آنها چیست؛ اینها را مشخّص کنند، به اطّلاع مردم برسانند. باید ساختارسازی بشود؛ [برای] اشتراک مردم به صورت شرکتهای دانش‌بنیان، باید یک ساختاری تولید بشود، به وجود بیاید و به مردم هم اعلام بشود.

یکی از موارد و یکی از چیزهایی که میتواند این فرصتهای شغلی را زنده کند، [توسعه‌ی] همین شرکتهای دانش‌بنیان است که ما امسال گفتیم. خصوصیّت شرکتهای دانش‌بنیان این است که بیکاریِ دانش‌آموختگان را از بین میبرد. ما امروز در آمارهای بیکاری که نگاه میکنیم، درصد بیکاری دانش‌آموختگان دانشگاه‌های کشور از همه‌ی قشرهای دیگر بیشتر است. خب این جوان زحمت کشیده، درس خوانده، دولت [هم] سرمایه‌گذاری کرده، پول داده، خرج کرده تا به اینجا رسیده، حالا بیرون بیاید بیکار! گاهی در این گزارشهای مردمی که برای من می‌آید، میبینم که مثلاً رفتند به یک مناسبتی، یک خانواده‌ای را سرکشی کردند ــ به مناسبت [تولّد یک] نوزاد یا به مناسبت‌های گوناگون ــ پدر، دانش‌آموخته‌ی فوق‌لیسانس فلان رشته است، چه کار میکند؟ مسافرکشی میکند؛ این بیکاری است دیگر. این در فلان رشته درس خوانده، باید بتواند از آن استفاده کند. شرکتهای دانش‌بنیان جواب این خلأ را میدهند که حالا بعضی خدشه میکنند که «شما میگویید شرکت دانش‌بنیان، وقتی دانش‌بنیان شد، اتّکاء به نیروی انسانی‌اش کم میشود»؛ نه، میتوان یک شکلی، یک رابطه‌ای درست کرد که اشتغال را افزایش بدهد. لذا من باز هم تکرار میکنم، قبلاً هم گفته‌ام، باز هم عرض میکنم باید شرکتهای دانش‌بنیان توسعه پیدا کنند؛ البتّه دانش‌بنیان به معنای واقعی کلمه.

[موضوع] شعار امسال، در بحث دانش‌بنیان‌ها؛ که حالا یکی از دوستان افزایش دانش‌بنیان‌ها را مفید نمیدانستند. حالا چون تند صحبت میکردند آدم [حرفشان را] درست نمیفهمید؛ به نظرم مضر هم میدانستند افزایش [آنها را]؛ نه، روی این فکر کنید، روی این مسئله‌ی دانش‌بنیان‌ها کار کنید. یکی از مواردی که شما میتوانید روی آن فکر کنید، کار کنید، با آن تماس پیدا کنید، همین مسئله‌ی شرکتهای دانش‌بنیان و بنگاه‌های دانش‌بنیان است، با آن عرض عریضی که دارد؛ که خب با دانشگاه هم طبعاً ارتباط نزدیکی دارد. چه کار میتوانید بکنید در مورد دانش‌بنیان‌ها؟ حالا آن کسانی که میتوانند، مجموعه‌های دانش‌بنیان تشکیل میدهند؛ بحث من آن نیست، بحثِ من بحث دانشجویی است؛ دانشجوها میتوانند گفتمان‌سازی کنند؛ در مورد شرکتهای دانش‌بنیان گفتمان‌سازی بشود. وقتی یک موضوعی گفتمان شد در داخل کشور و به صورت یک موضوع متفاهَمِ عرفیِ عمومی درآمد، به طور طبیعی جریان پیدا میکند؛ گفتمان‌سازی این است.
یا از لحاظ فکری جریان‌سازی کنید؛ علیه مؤلّفه‌های مخلّ دانش‌بنیان جریان‌سازی کنید، مثلاً مثل خام‌فروشی،‌ یعنی فروش مواد بدون ارزش افزوده ــ این ‌جوری بگوییم ــ که الان در کشور ما متأسّفانه وجود دارد، خیلی هم رایج است؛ روی این مسئله جریان‌سازی کنید تا گفتمان مخالف با این، تولید بشود. یا واردات مصرفی، واردات غیر تولیدی؛ بخشی از واردات ما وارداتی است که باید انجام بگیرد، مورد نیاز است امّا بعضی واردات، واردات مصرفی است. بعضی‌ها البتّه لازم است، یک مواردی ناگزیر باید انجام بگیرد، من در این زمینه‌ها معتقد به نگاه کارشناسی هستم، هر چه کارشناس بگوید، امّا به طور کلّی واردات مصرفی‌ای که مشابه داخلی دارد مضر است برای کشور، مخل است؛ از مؤلّفه‌های مخالف و به‌اصطلاح متضادّ با تشکیل حرکت دانش‌بنیان در کشور است. یا مثلاً فرض کنید قاچاق. این هم یک کاری است که دانشجوها میتوانند انجام بدهند.

یک مسئله همان مسئله‌ی شعار سال است که گفتیم تولید با آن دو خصوصیّت: یکی خصوصیّت دانش‌پایه بودن، دانش‌بنیاد بودن؛ یکی هم خصوصیّت اشتغال‌آفرینی. یک اشکالی کردند به ما، گفتند این دو خصوصیّت با هم نمیسازد؛ درست میگویند؛ در یک مواردی همین ‌جور است یعنی هر چه فنّاوری پیشرفته‌تر بشود، نیاز به نیروی انسانی کمتر میشود؛ بعضی‌ها پیغام دادند که «این چه ‌جوری میشود؟» من برای این جواب دارم. بله، در یک مواردی این ‌جوری است امّا در مورد ما این ‌جور نیست؛ برای خاطر اینکه ما کارخانه‌ها و شرکتهای تعطیل یا نیمه‌تعطیل در قسمتهای پایین‌دستی که بسیار هم زیاد است، خیلی داریم. بنابراین دانش‌بنیان شدنِ شرکتها متوجّه این شرکتها میتواند بشود؛ یعنی میتواند حتّی فرصتهای شغلی را چند برابر کند و افزایش بدهد؛ این [جور] است. بنابراین ما میتوانیم [اشتغال‌آفرینی هم داشته باشیم]. علاوه‌ی بر این، خود فنّاوری جدید یک حالت گسترش‌یابی طبیعی دارد؛ یعنی هر چه انسان در مسائل فنّاوری پیشرفت کند، میدانها در مقابل او باز میشود؛ بنابراین اشتغال‌آفرینی قطعاً ضربه‌ای نمیخورد و میتوان تولید دانش‌بنیان را مطمح نظر قرار داد، در عین حال مسئله‌ی اشتغال‌آفرین هم وجود داشته باشد.
یک نکته‌ی دیگری که در مورد تولید دانش‌بنیان و در پاسخ به این اشکال به ذهن انسان میرسد، این است که ما اگر چنانچه تولیدمان را دانش‌بنیان کردیم، در واقع نوعِ نیروی انسانی شاغل را ارتقاء میدهیم؛ یعنی چه کسی می‌آید در مجموعه‌ی دانش‌بنیان کار میکند؟ جوان تحصیل‌کرده‌ی ما. امروز بسیاری از جوانان تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی ما که [جمعیّتشان] یک درصد خیلی بالایی است ــ حالا یک آماری داده‌اند، بنده چون خودم دنبال نکرده‌ام نمیتوانم آمار بدهم، امّا آمار بالایی است ــ در رشته‌هایی کار میکنند که با رشته‌ی تحصیلی آنها هیچ ارتباطی ندارد؛ این [جور] است دیگر؛ این یک اشکال بزرگی است؛ این در واقع یک نوع بیکاری است. زحمت کشیده، درس خوانده، دولت خرج کرده، عمری مصرف شده امّا از او استفاده نمیشود؛ این یک نوع بیکاری است. وقتی که ما توانستیم شرکتهای دانش‌بنیان را توسعه بدهیم، همه‌ی این جوانها به کار جذب میشوند و کیفیّت نیروی انسانیِ دستگاه‌های کاری ما بالا خواهد رفت، ارتقاء پیدا خواهد کرد؛ نخبگان می‌آیند [کار] میکنند و دیگر نخبگان ما مجبور نیستند که به مشاغل خدماتیِ کم‌ارزش رو بیاورند و توجّه کنند.
یک نکته در مورد این شرکتهای دانش‌بنیان و تولید دانش‌بنیان که بنده لازم است تذکّر بدهم، این است که ــ البتّه تذکّراتی قبلاً عرض شده لکن اینها را هم اضافه‌ی بر آن عرض میکنم ــ برای شرکتهای دانش‌بنیان باید ضوابط کیفی تعیین بشود؛ این‌ جور نباشد که فلان شرکتی که با فنّاوری چهل سال پیش دارد کار میکند، بیاید به عنوان شرکت دانش‌بنیان ثبت نام کند، مثلاً از بهره‌مندی‌ها و امکانات و تسهیلاتی که هست استفاده کند؛ این درست نیست. به معنای واقعی کلمه در [یک شرکت] دانش‌بنیان یک نوآوری‌ای باید وجود داشته باشد که حالا بعضی از خصوصیّات دیگر را هم عرض خواهم کرد. یا فلان شرکت مونتاژی، مونتاژگران، که در واقع مونتاژ هم همان واردات بی‌رویّه است با یک شکل دیگری؛ این تولید نیست، این به اصطلاح آفرینندگی محصول نیست؛ این یک نوع واردات است، این بیاید به ‌عنوان شرکت دانش‌بنیان مثلاً‌ شناخته بشود! این‌ جوری نیست. بنابراین احتیاج است به اینکه شاخصهای دقیقی، ‌شاخصهای کیفی‌ای ــ که فکر میکنم [این] کار مربوط به معاونت علمی است یا هر جایی که بالاخره متصدّی تأیید این شرکتها است ــ معیّن کنند و آنها را جدّی بگیرند.
یک نکته‌ی دیگر این است که ما برای اینکه ارزیابی کنیم تولید کشور دانش‌بنیان شد یا نشد، صرفاً تعداد شرکتهای دانش‌بنیان کافی نیست. حالا بنده در صحبت اوّل سال روی تعداد تکیه کردم، مثلاً‌ گفتند فلان مقدار، ما گفتیم نه، بیش از این؛ گفتند سی درصد ممکن است افزایش پیدا کند؛ ما گفتیم نه، اقلّاً پنجاه درصد یا صد درصد افزایش پیدا کند. این، تعداد است؛ خب این یک شاخص است امّا این کافی نیست. بایستی شرکتهایی که به‌ وجود می‌آیند یک خصوصیّاتی داشته باشند که این خصوصیّات حیاتی است، اساسی است، ‌مهم است.
یکی از این خصوصیّات این است که در آن نوآوری باشد؛ یکی اینکه کاهش ارزبری وجود داشته باشد. ‌ما الان در یک مواردی برای واردات یک محصول ارز زیادی مصرف میکنیم؛ اگر این شرکت دانش‌بنیان این را تولید کند یا به تولید نزدیک بکند، این یا کاهش ارزبری دارد یا بکلّی ارزبری را از بین میبرد؛ این یکی از معیارها است.
اشتغال‌آفرینی؛ یکی از شاخصها این است که شرکتها به معنای واقعی کلمه اشتغال‌آفرین باشند. قابلیّت صادرات داشته باشند؛ یعنی در مواجهه‌ی با محصولات جهانی و بین‌المللی رقابت‌پذیر باشند. این قبیل شاخصها باید معیّن بشود و ان‌شاءالله دنبال بشود.
یک نکته‌ی مهمّ دیگر این است که در توسعه‌ی شرکتهای دانش‌بنیان، اولویّتهایی در نظر گرفته بشود. یکی از اولویّتها که خیلی مهم است، این است که این شرکتها در جهت حلّ مسئله باشند؛ ما مسائل اقتصادی مشخّصی در کشور داریم؛ این شرکتها متوجّه به حل مسئله باشند،‌ گره‌گشایی داشته باشند، بر طبق نیاز به‌ وجود بیایند یعنی نیازسنجی بشود در مورد این شرکتها. یک بخشهایی هست که امنیّت اقتصادی متوقّف بر آنها است؛ مثلاً‌ فرض کنید بخش کشاورزی که اتفاقاً بنده آن روز در صحبت اوّل سال گفتم که یکی از وابسته‌ترین بخشهای ما به واردات و به خارج، بخش کشاورزی ما است. در حالی که بخش کشاورزی به امنیّت غذائی ما ارتباط پیدا میکند؛ [این] مسئله‌ی مهمّی است.
در شرکتهای دانش‌بنیان این جهت رعایت بشود که یا امنیّت اقتصادی کشور در گرو آنها است، یا ظرفیّت بالایی از نیروهای متخصّص و غیر شاغل را دارند که نیروهای متخصّص را جذب کنند، یا در بخشهایی که شرکتها موادّ خام صادر میکنند مثل بخش معدن؛ متأسّفانه در کشور ما در بخش معادن، ما مشکلات زیادی داریم؛ یکی از مشکلات همین خام‌فروشی است. حالا نفت که به جای خود؛ در مورد نفت که ما واقعاً هیچ ارزش افزوده‌‌ای نداریم، در مورد گاز تا حدودی [وجود دارد]؛ در حالی که آن طوری که متخصّصین میگویند در بخش نفت میشود ارزش افزوده‌ی زیادی تولید کرد و به ‌وجود آورد، اگر چنانچه به بخشهای پایین‌دستی نفت توجّه بشود. گاز هم همین ‌جور، در بخش معادن دیگر هم همین‌ جور است؛ فلزات ما، سنگ، سنگهای ارزشمند در کشور، چقدر معدن گران‌قیمت سنگ وجود دارد در کشور؛ اینها بدون اینکه یک ارزش افزوده‌ای داشته باشد، بدون کار کردن روی آنها، اینها صادر میشود. این بخشها مهم است که ما شرکتهای دانش‌بنیان را به این بخشها متوجّه کنیم.
یک نکته‌ی دیگر در مورد این تولید دانش‌بنیان این است که ما واقعاً از شرکتهای دانش‌بنیان حمایت کنیم؛ بخشهای دولتی حمایت کنند. مهم‌ترین مصرف‌کننده‌ی تولیدات در کشور دولت است. خب دولت میتواند از تولیدات دانش‌بنیان استفاده کند؛ یعنی این [مسئله‌ی] جلوگیری از واردات بی‌رویّه که ما مکرّر عرض کرده‌ایم، یک مورد و مصداق تامّش اینجا است که از اینها، از این شرکتها، از تولیداتشان حمایت بشود.

حرف امروز من این است که برای رشد اقتصاد کشور و اصلاح امور اقتصادی کشور، به طور قاطع باید به سمت اقتصاد دانش‌بنیان حرکت بکنیم؛ خلاصه‌ی عرض امروز ما این است. «اقتصاد دانش‌بنیان» یعنی چه؟ یعنی اینکه دانش و فنّاوری پیشرفته نقش‌آفرینیِ فراوان و کاملی داشته باشد در همه‌ی عرصه‌های تولید. «همه‌ی عرصه‌های تولید» که عرض میکنیم، یعنی حتّی انتخاب آن کار تولیدی؛ چون لزومی ندارد که انسان همه‌ی کارهای تولیدی را انجام بدهد. انتخاب آن کار تولیدی هم [باید] برخاسته‌ی از نگاه دانشی و بینشی و علمی باشد؛ این معنای اقتصاد دانش‌بنیان است که در همه‌ی عرصه‌های اقتصاد دخالت داشته باشد. اگر ما این سیاست را دنبال کردیم و دانش را پایه و زمینه‌ی اقتصاد کشور قرار دادیم و بنگاه‌های اقتصاد دانش‌بنیان را افزایش دادیم ــ که بعد عرض میکنم ــ منافع زیادی برای کشور و برای اقتصاد کشور خواهد داشت: هزینه‌ها را کاهش میدهد؛ یعنی اقتصاد دانش‌بنیان موجب کاهش هزینه‌های تولید میشود؛ بهره‌وری را افزایش میدهد که امروز یکی از مشکلات ما کاهش بهره‌وری است؛ کیفیّت محصول را افزایش میدهد، بهبود میبخشد و محصولات را رقابت‌پذیر میکند؛ یعنی در بازارهای جهانی، ما میتوانیم از این محصولات به عنوان محصولات رقابت‌پذیر استفاده کنیم، در داخل کشور هم همین جور؛ یعنی در داخل کشور هم، ولو ما در مورد واردات هم خیلی تعرفه نگذاریم و واردات سرازیر بشود، وقتی محصول داخلی کیفیّت بهتری داشت، قیمت ارزان‌تری داشت، مردم طبعاً به آن اقبال میکنند؛ یک چنین خصوصیّاتی در تولید دانش‌بنیان وجود دارد.
من اگر بخواهم از باب نمونه مثال بزنم، مسئله‌ی کشاورزی را مثال میزنم که متأسّفانه بخش کشاورزی از عرصه‌ی دانش‌بنیان یک مقداری دورتر از بخشهای صنعت و خدمات و مانند اینها است. اگر ما در کشاورزی، شرکتهای دانش‌بنیان را افزایش بدهیم و دانش را در مسئله‌ی کشاورزی به‌کارگیری کنیم، میتوانیم در امر اصلاح بذر ــ که خیلی در تولید محصول کشاورزی مهم است ــ در مورد آبیاری نوین، در مورد شیوه‌های جدید تولید، در مورد بهره‌وری بهتر از آب و خاک ــ که آب و خاک دو محصول ارزشمندند که قبلاً هم اشاره کردیم ــ میتوانیم حدّاکثر استفاده را بکنیم، بهره‌وری‌مان را افزایش بدهیم و اینها را اصلاح کنیم. وقتی که در کشاورزی توانستیم این پیشرفتها را به وجود بیاوریم و تحوّل جدّی ایجاد بکنیم، این موجب میشود که اوّلاً امنیّت غذائی کشور حاصل بشود و به دست بیاید، یعنی کشور از لحاظ مسائل غذائی هیچ وقت دچار مشکل نشود، هیچ نگرانی‌ای وجود نداشته باشد؛ ثانیاً درآمد کشاورزان افزایش پیدا کند؛ خیلی خوب است که درآمد کشاورزان ما افزایش پیدا بکند و به کشاورزی دلگرم بشوند و ادامه بدهند، [که این] محصول فوق‌العاده باارزشی است؛ همچنین معضل کمبود آب را میشود حل کرد. در کشور ما آنچه معروف است و آنچه به طور معمول گفته میشود ــ که بنده البتّه نظراتی در این زمینه دارم ــ این است که ما دچار کمبود آب هستیم؛ خب اگر کشاورزی ما دانش‌بنیان شد، مشکل کمبود آب هم حل خواهد شد. مثلاً در باب کشاورزی این را من به عنوان نمونه ذکر کردم.

در همه‌ی بخشهای دیگر هم ــ چه بخشهای مربوط به تولید، چه بخشهای مربوط به خدمات ــ همین برکات وجود دارد؛ یعنی حجم محصول افزایش پیدا میکند، کیفیّت بالا میرود، قیمت تمام‌شده کاهش پیدا میکند؛ در واقع دانش‌بنیان کردن تولید، بهره‌وری فعّالیّتهای اقتصادی را ارتقاء میدهد؛ این امر مهمّی است، یک نقطه‌ی حسّاس و اساسی‌ای است. همان طور که قبلًا اشاره شد، یکی از مشکلات کشور کاهش بهره‌وری است؛ یعنی به تناسب آن مقداری که هزینه مصرف میکنیم، از این هزینه‌مان بهره‌برداری نمیکنیم؛ در بخشهای مختلف همین جور است؛ بهره‌وری در کشور کم است. من به مردم عزیزمان راجع به شدّت [مصرف] انرژی در همین سخنرانی اوّل سال، چند سال قبل در مشهد عرض کردم که آن مقداری که ما برق مصرف میکنیم، به اندازه‌ی متناسب با این مصرف استفاده نمیکنیم؛ در دنیا به طور متوسّط از ما جلو هستند؛ ما در زمینه‌ی بهره‌وری عقبیم. و در موضوعات دیگر هم همین جور است. اگر چنانچه ما به سمت دانش‌بنیان حرکت کردیم، این معضل مهمّ اقتصادی حل خواهد شد.

ما شرکت دانش‌بنیان داریم لکن باید افزایش پیدا کند. مطلب دوّم هم راجع به این است که این کار را میتوانیم بکنیم. ما در حال حاضر قدری کمتر از ۷۰۰۰ شرکت دانش‌بنیان داریم. تقریباً حدود ۶۶۰۰ یا ۶۷۰۰ شرکت دانش‌بنیان در کشور وجود دارد که از اینها نزدیک به ۴۵۰۰ [مورد]شان شرکتهای تولیدی‌اند؛ بقیّه خدماتی و از این قبیل هستند. این تعداد حدود ۳۰۰ هزار اشتغال مستقیم ایجاد میکند، که خب نسبتاً رقم قابل توجّهی است. البتّه آن کسانی که بنده سؤال کردم از آنها و پاسخ دادند، گفتند بیش از ۳۰۰ هزار است؛ حدس میزنند مثلاً ۳۲۰ هزار اشتغال مستقیم در این سال ۱۴۰۰ که گذشت ایجاد کرده؛ اشتغال غیر مستقیم خیلی بیشتر از اینها است. من پرسیدم که در ۱۴۰۱ چقدر میشود این مقدار را افزایش داد و تعداد این شرکتها را بیشتر کرد؟ به من گفتند حدّاکثر سی درصد. بنده قانع نیستم؛ من معتقدم سی درصد آن رقمی نیست که برای کشور مطلوب باشد و مورد نیاز کشور باشد و به نیازهای کشور جواب بدهد. توقّع من از مسئولین این است که صد درصد افزایش پیدا کند، یعنی شرکتها دو برابر بشود. بنابراین ۳۰۰ هزار اشتغال مستقیم تبدیل خواهد شد به ۶۰۰ هزار اشتغال مستقیم در سال ۱۴۰۱.
البتّه این [کار] موجب این نشود که ما یک شرکتی درست کنیم و اسمش را بگذاریم دانش‌بنیان، در حالی که دانش‌بنیان نباشد؛ نه، حقیقتاً شرکتهای دانش‌بنیان [درست شود]؛ باید همّت کنند مسئولین ما و این کار را انجام بدهند؛ بخصوص در بخشهایی که عقب‌ترند، مثل همین بخش کشاورزی که عرض کردیم. شرکتهای دانش‌بنیان در بخش کشاورزی، چهار درصدِ همه‌ی شرکتهای دانش‌بنیان ما است. چهار درصد از این شرکتها مربوط به بخش کشاورزی است که بخش کشاورزی این همه هم حائز اهمّیّت است، که من اشاره کردم. مسئله‌ی کشاورزی مهم است، مسئله‌ی دامداری بسیار مهم است و کشور در محصولات پایه‌ی غذائی بایستی به امنیّت کامل و به خودکفائی لازم حتماً دست پیدا کند. ما بایستی در مورد گندم، در مورد خوراک دام ــ ذرّت، جو، امثال اینها ــ و موادّ اصلی تولید روغن به خودکفائی برسیم. باید در ذرّت،‌ در جو، در بقیّه‌ی چیزهایی که کالاهای اساسی نامیده میشود، حتماً به خودکفائی برسیم؛ و میتوان این کار را کرد. کشور بزرگ است، زمینه‌های زیادی هست، ما دشتهای حاصلخیز زیادی داریم. در بخشهای مختلف کشور دشتهای حاصلخیز داریم، اگر روی اینها کار کنیم، که بنده در چند سال قبل از این در مورد خوزستان یک اقدامی را تشویق کردم، تحریص کردم، که در مورد خوزستان و مقداری در ایلام انجام گرفت، مقداری در سیستان انجام گرفت. البتّه آن مقداری که خواسته بودیم و قول داده شده بود، نشد امّا خب یک مقداری خوب بود. میتوان این را توسعه داد، میتوان این کار را انجام داد؛ ما دشتهای حاصلخیز خوبی داریم، این دشتها را باید صرف کنیم برای [تأمین] کالاهای اساسی.

اشتغال‌آفرینی با همین شرکتهای دانش‌بنیان به دست خواهد آمد؛ یعنی اگر ما به معنای واقعی کلمه بتوانیم این شرکتها را تولید کنیم و به وجود بیاوریم که در این زمینه دچار خطاهایی که گاهی در گذشته شده‌اند نشویم، اشتغال هم زیاد خواهد شد. گفتم خطاهای گذشته؛ ما در دولتهای مختلف طرحهایی با نامهای گوناگون داشتیم که تسهیلات بانکی را در اختیار افراد بگذاریم برای اینکه تولید بالا برود؛ تقریباً همه‌ی این طرحها ناموفّق بود؛ همه‌ی این طرحها ناموفّق بود. پول‌پاشی کردن و بی‌ملاحظه اقدام کردن به جایی نخواهد رسید؛ باید [این] کار خیلی با دقّت و مطالعه و درست انجام بگیرد و فعّالیّت شرکتهای دانش‌بنیان به صورت زنجیره‌ای شکل پیدا بکند. البتّه این را هم من در ذهن داشته‌ام که بعضی از تصمیمهای اخیری که گرفته شده در مراکز تصمیم‌گیری ممکن است به برخی از شرکتهای کوچک و متوسّط کشور ضربه بزند؛ نباید دولت اجازه بدهد و بانک‌ها اجازه بدهند که این ضربه وارد بشود.

چرا امروز جنگ نرم علیه ما این‌ قدر سخت است؟ علّت، این است که ما قوی شده‌ایم؛ ما قوی شده‌ایم. امروز جبهه‌ی حق از لحاظ زیرساخت‌‌ها، از لحاظ امکانات قوی شده. امروز چالش دشمن با جبهه‌ی حق آسان نیست، کار دشواری است؛ لذاست که به جنگ نرم متوسّل میشوند و همه‌ی تلاش خودشان را میکنند که ذهنیّات را خراب کنند؛ این به خاطر قدرت و قوّت ما است. البتّه گفتیم خواص آماجند لکن در بین خواص عدّه‌ی زیادی، مجموعه‌های عظیمی از خواص بحمدالله امروز هستند ــ از پروردگانِ حوزه و دانشگاه، بخصوص جوانها ــ که اینها هم بابصیرتند، هم پُرانگیزه هستند و میتوانند به معنای واقعی کلمه یک ستونی باشند، یک استوانه‌ی مستحکمی باشند. البتّه دشمن هم بشدّت در حال تلاش است، بشدّت در حال اثرگذاری و نفوذ است.

این دو وسیله در اختیار دشمن است برای جدا کردن مردم از نظام؛ برای دست‌کاری کردن فکر مردم و اندیشه‌ی مردم، دشمن این دو راه را در پیش گرفته: فشار اقتصادی -که یکی از طرقش همین تحریم و مانند اینها است- یکی هم لجن‌پراکنی و دروغ‌پردازی‌های رسانه‌ای؛ یعنی دشمنیِ اقتصادی، دشمنیِ رسانه‌ای. جوانها در مقابل اینها باید بِایستند؛ ملّت ایران باید در مقابل این دو حرکت بِایستد. فشار اقتصادی را با تلاش درونی، تلاش داخلی و با خنثی کردن تحریمها و البتّه تلاش دیپلماسی -همان طور که مشغولند برادران خوب ما- [باید خنثی کرد]؛ برادران انقلابی ما در زمینه‌ی از بین بردن تحریمها و مجاب کردن طرف مقابل هم مشغول کارند که این هم خوب است، لکن کار عمده خنثی کردن تحریمها است از طریق ایجاد حرکت تولید داخلی و تحرّک اقتصادی داخلی. این دانش‌بنیان‌ها خیلی مهمّند و حقیقتاً این حرکت اقتصاد دانش‌بنیان و شرکتهای دانش‌بنیانی که تولید شده‌اند، حرکت مهمّی است؛ باید این را توسعه بدهند و گسترش بدهند. این از طرفی، و خنثی کردن حرکت رسانه‌ای دشمن و لجن‌پراکنی‌های دشمن [از طرف دیگر].

در باب بهبود فضای کسب و کار، حذف مقرّرات غیر ضرور و مزاحم، آسان‌سازی دریافت مجوّز -مجوّزهای اشتغال- ایجاد پنجره‌ی واحد برای اخذ مجوّز -که حالا یک مقداری، تا یک حدودی اینها انجام گرفته لکن آن ‌جور که باید و شاید انجام نشده- یا ثبات قوانین، قابل پیش‌بینی کردن اقتصاد -جوری بشود که فعّال اقتصادی بتواند محاسبه کند، بتواند پیش‌بینی کند- امنیّت سرمایه‌گذاری، تأکید بر سیاستهای تشویقی برای فعّالیّتهای مولّد، تأکید مکرّر بر دانش‌بنیان کردن زنجیره‌ی تولید در کشور، مبارزه با فساد، حمایت از صنایع داخلی، جلوگیری قاطع از قاچاق که این یکی از آن کارهای لازم است که من به مسئولین تأکید میکنم، جدّی بگیرید این قضیّه را؛ جدّی بگیرید؛ مبارزه‌ی با قاچاق باید کاملاً قاطع و بی‌رحمانه باشد. ملاحظه کنید که حالا این جنس فلان است، بیاوریم استفاده کنیم؛ نه، من گفتم جنس لوکس وارد‌شده را که [به صورت] قاچاق وارد کرده، بیندازید زیر دستگاه خُردکننده، خُردش کنید! وَالّا اگر چنانچه آن را به صورت دیگری وارد بازار کردید، همان میشود؛ صنعت داخلی لطمه میخورد؛ و از این قبیل. ایجاد بازارهای بین‌المللی جدید برای تولیدات خودمان، و بحث کسر بودجه، انضباط مالی دولت؛ این حرفهایی که همیشه تکرار کرده‌ایم. خب برخی از این توصیه‌ها مورد عمل قرار گرفته و نتایجی هم داشته، بعضی هم نه، مورد توجّه قرار نگرفته. بحث [کاهش] مقرّرات و مانند اینها واقعاً مورد توجّه قرار نگرفته.

اینجا کشت گلخانه‌ای را گفتند، تصویرهایی هم که نشان دادند، تصویرهای جالب توجّهی بود؛ مطالبی که گفته شد مطالب خوبی بود. البتّه این کشتهای گلخانه‌ای و مانند اینها مهم هم هست، لکن با کشت گلخانه‌ای کشور را نمیشود اداره کرد. ما خاک داریم، زمین داریم، آب داریم؛ بایستی نوع مصرف بهینه را پیدا کرد. از نابود شدن خاک باید جلوگیری کرد؛ از هدر رفتن آب باید جلوگیری کرد؛ آب هدر میرود. من می‌شناسم افرادی را که در همین زمینه‌ی استفاده‌ی از آب و خاک طرحهایی دارند که حدّاقلّش این است که قابل آزمودن است؛ باید به اینها گوش کرد؛ باید از اینها همکاری خواست تا ما بتوانیم کشاورزی کشور را رونق بدهیم؛ دانش‌بنیان کنیم کشاورزی را.

ما در این چند سال به صنایع دانش‌بنیان تکیه کردیم؛ بارها و بارها تکرار شده، گفته شده، حمایت شده؛ خب خوب هم بوده، یعنی چند هزار صنعت دانش‌بنیان و بنگاه دانش‌بنیان به وجود آمده، و تلاشهای خوبی در این زمینه انجام گرفته، واحدهای کوچک و متوسّط ایجاد شده؛ آنچه مورد غفلت قرار گرفته این است که ما صنایع بزرگ خودمان را دانش‌بنیان کنیم. صنعت نفت [باید] دانش‌بنیان بشود. ما در زمینه‌ی صنعت نفت دچار عقب‌ماندگی فنّاوری هستیم. برخی از کشورهای منطقه از لحاظ نوع استخراج نفت و فنّاوری‌ای که در این جور جاها به کار میرود از ما خیلی جلوترند؛ ما در این زمینه عقب‌ماندگی داریم.
خب این عقب‌ماندگی را چه کسی باید جبران کند؟ از چه کسی کمک بگیریم؟ حتماً باید یک شرکت خارجی بیاید برای ما فنّاوری بیاورد؟ نه، من [به این] عقیده ندارم. خب می‌بینید شرکتهای خارجی چه جوری عمل میکنند؛ نمی‌آیند یا می‌آیند [ولی] امانت‌دارانه عمل نمیکنند، یا می‌آیند [امّا] به یک بهانه‌ای وسط کار رها میکنند، یا می‌آیند [ولی] سوءاستفاده میکنند. من البتّه با آمدن شرکت خارجی به طور کلّی مخالف نیستم لکن بایستی انتخاب کنیم. عقیده‌ی من این است که مجموعه‌های کارآمد داخلی میتوانند این کار را برای ما انجام بدهند؛ عقیده‌ی من این است. به نظر من اگر حالا مثلاً [مسئولین] صنعت نفت از جوانها درخواست کنند و نظرات آنها را بگیرند و کمکهایی را که لازم دارند، منعکس کنند به جوانهای دانش‌آموخته و دانشمند و خوش‌استعداد و علاقه‌مند ما، قطعاً [اینها] میتوانند مشکلات زیادی را برطرف کنند. نمونه‌های معدودی از آن را ما از نزدیک مشاهده کرده‌ایم؛ مثلاً یک جمع جوان آمدند پیش من گفتند ما فلان کارها را در زمینه‌ی نفت میتوانیم انجام بدهیم؛ ما اینها را متّصل کردیم به وزارت نفت -مال یکی دو سال قبل است؛ قبل از کرونا- و کارهای مهمّی را انجام دادند و مسئولین آن روز وزارت نفت تشکّر کردند، گفتند اینها کارهای بزرگی را برای ما توانستند انجام بدهند. نباید گمان کنیم که ارتقاء فنّاوری در صنایع گوناگون ما، از قبیل مثلاً فرض کنید همین صنعت نفت و غیره، فقط به وسیله‌ی کمپانی‌های خارجی باید انجام بگیرد؛ نه، از جوانهای دانشمند کار بخواهید، آنها را به حمایت خودتان دلگرم کنید، خواهید دید که از آنها کار برمی‌آید، برای شما بهترین فراورده‌ها را فراهم میکنند؛ به نظر من این جور است.

حالا بعضی از آمریکایی‌ها روی همان قرارداد برجام هم حرف دارند. شنیدم بعضی از آمریکایی‌ها میگویند که امروز شرایط سال ۹۴ و ۹۵ که برجام امضا شد فرق کرده، تغییر کرده، پس باید برجام هم تغییر پیدا کند؛ بنده قبول دارم، بله، امروز شرایط نسبت به سال ۹۴ و ۹۵ تغییر کرده منتها به نفع آمریکا تغییر نکرده، به نفع ما کرده؛ شرایط تغییر کرده به نفع ایران نه به نفع شما! ایران از ۹۴ تا امروز خیلی قوی‌تر شده، توانسته به خودش متّکی باشد و اعتماد به نفْس پیدا کرده؛ شما از ۹۴ تا حالا بی‌آبرو شده‌اید! یک دولتی سر کار آمد در آمریکا که با حرفش، با عملش، با رفتارش و بعد هم با کناره‌گیری‌اش کشور شما را مفتضح کرد. مشکلات اقتصادی، تمام مجموعه‌ی کشور شما را فرا گرفته؛ یعنی این جور نیست [که به نفع شما باشد]. بله شرایط عوض شده، [امّا] به ضرر شما؛ اگر چنانچه بنا است برجام تغییر پیدا کند، باید به نفع ایران تغییر پیدا کند نه اینها. ما بحمدالله تحریمها را بی‌اثر کردیم؛ با شرکتهای دانش‌بنیان فراوان، حرکت عظیم جوانان، ابتکارهای گوناگون در این زمینه؛ ان‌شاء‌الله همین راه را هم ادامه خواهیم داد، امّا شما روزبه‌روز گرفتارتر شُدید؛ تا امروز هم گرفتارید؛ معلوم نیست سرنوشت این رئیس‌جمهور هم چه جوری خواهد شد.

انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده‌ی ملّی را که جان‌مایه‌‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه‌ی مدیریّت کرد؛ روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
...
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصه‌ی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالنده‌ی آن روزبه‌روز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانش‌بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل‌ونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیون‌ها تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه‌ی سوخت هسته‌ای، سلّول‌های بنیادی، فنّاوری نانو، زیست‌فنّاوری و غیره با رتبه‌های نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش ‌از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت به‌جز مونتاژ و در علم به‌جز ترجمه هنری نداشت.

مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ی ضعیف و امثال آن است.
راه‌حلّ این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرائی برای همه‌ی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راه‌حل‌ها است. بی‌گمان یک مجموعه‌ی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد.

یک وقت مغزهای فعّال و متفکّری وجود ندارند در کشور، انسان یک‌جور برای مسائل کشور برنامه‌ریزی میکند؛ [امّا] یک وقت نه، هزاران نیروی جوان، با نشاط، نخبه، دارای افکار بلند و البتّه یقیناً در بین اینها تعدادی هم دارای قدرت مدیریّت هستند -چون فکر بلند همیشه ملازم نیست با قدرت مدیریّت- و با توجّه به اینها انسان میخواهد برای کشور برنامه‌ریزی کند. پس نگاه به نخبگان، در این جهت هم مورد اهتمام قرار میگیرد و نکته‌ی اساسی‌ای است؛ تأثیر [نخبگان] در برنامه‌ریزی برای مسائل کشور. حتّی مثلاً فرض بفرمایید تبدیل اقتصاد نفتی به اقتصاد مستقل، اقتصاد دانش‌پایه، اقتصاد مقاومتی. اگر ما عناصر نخبه و فعّال و دلسوز و بانشاط نداشته باشیم، اقدام نمیکنیم برای اینکه اقتصادمان را تغییر بدهیم؛ [امّا] وقتی آدمهای حسابی، پابه‌کار، علاقه‌مند، در اختیار نظامِ تصمیم‌گیری کشور هست، طبعاً اقدام میکند دیگر.

اقتصاد دانش‌بنیان را اهمّیّت بدهیم. رشد شتابان اقتصاد به‌وسیله‌ی اقتصاد دانش‌بنیان [ممکن] خواهد شد. امروز ما امکانش را هم داریم؛ جوانهای بسیاری هستند آماده، تحصیل‌کرده، باسواد که میتوانند کارهایی انجام بدهند. گاهی می‌شنوید یا در تلویزیون می‌آیند یک کارآفرین جوان را نشان میدهند که آدم واقعاً لذّت میبرد، حظ میکند که این آمده وارد شده در یک مقوله‌ای -کشاورزی، دامداری، صنعت، صنعتها‌ی کوچک، خدمات و امثال اینها- با سرمایه‌ی کم شروع کرده و با پشتکار به یک جایی رسیده. [تولید] ثروت از راه فکر، از راه کارهای دانشی هم یک مسئله‌ است.

یک مسئله‌ی بسیار مهم، پرداختن به شرکتهای دانش‌بنیان است؛ این ما را پیش خواهد برد. شرکتهای دانش‌بنیان، هم علمند، هم اقتصادند. پرداختن به شرکتهای دانش‌بنیان یکی از اساسی‌ترین کارها است؛ این جزو اولویّتها است و باید به این پرداخت. البتّه بعضی از شرکتهای دانش‌بنیان می‌آیند شکایت میکنند و گزارش میدهند به ما. مسئولین توجّه کنند به این نکته.

منابع کشور -انواع فاینانس‌ها و پولهایی که آزاد میشود- نبایستی هدر برود. صنایع تعطیل شده، بخش اقتصاد دانش‌بنیان، بخش تبدیل ماشینهای فرسوده‌ی صنایعمان، اینها جزو اولویّتها است.

بخشهایی در اقتصاد ما وجود دارد که مهم و دارای اهمّیت است؛ مثلاً بخش نفت و گاز یا بخش تولید موتور که برای خودرو، برای هواپیما، برای قطار، برای کشتی مورد استفاده است، این بخشهای حسّاس و مهم، دانش‌بنیان بشود. اینکه ما میگوییم اقتصاد دانش‌بنیان [این است]. جوانهای ما، دانشمندان ما نشان داده‌اند که میتوانند نوآوری کنند، میتوانند ما را از آن سطحی که در فنّاوری داریم بالاتر ببرند. خب، این کار کوچکی است که موشک بُرد بلند را جوری تنظیم کنند که در دوهزار کیلومتری با انحراف دو متر یا پنج متر به هدف بخورد؟ خب آن مغزی که میتواند این کار را بکند، در موارد گوناگون دیگر هم میتواند؛ مثلاً فرض کنید که سطح موتور خودرو را با یک پیشرفتی بالا ببرد که فرض کنیم مصرفش کم بشود، یا موتور قطار را به فلان شکل به‌وجود بیاورد؛ میتوانند. همین الان در کشور ما بنگاه‌های اقتصادی و تولیدی‌ای وجود دارند که کارهایی که آنها انجام میدهند و تولید میکنند، یا از مشابه خارجی‌اش بهتر است یا برابر آنها است؛ همین الان داریم؛ خب اینها را باید تقویت کرد. پس بنابراین دانش‌بنیان شدنِ بخشهای مهمّ اقتصاد داخلی، یکی از کارهایی است که در اقتصاد مقاومتی شرط است و بایستی انجام بگیرد.

اگر پیشرفت علمی را ما دنبال کردیم، آن‌وقت اقتصاد دانش‌پایه -که سرمایه‌گذاری‌اش اندک است [امّا] فرآورده و محصولش بسیار زیاد است- در اختیار ما قرار خواهد گرفت.

یک مسئله هم مسئله‌ی نقش‌آفرینی در اقتصاد مقاومتی است که اقتصاد دانش‌بنیان پایه‌ی آن است. البتّه در این زمینه هم حرف زیاد زده‌ایم، دوستان هم مطالبی بیان کرده‌اند، دیگران هم گفته‌اند لکن آنچه در واقعِ عمل باید اتّفاق بیفتد، هنوز اتّفاق نیفتاده. بنده این را عرض بکنم؛ تازه گزارش مسئولین دولتی برای برنامه‌های اجرائی اقتصاد مقاومتی دست بنده رسیده؛ تازه چند روز است! یعنی آنچه در واقع باید تحقّق پیدا کند در اقتصاد مقاومتی، هنوز ما با آن فاصله داریم. خب، شما در دانشگاه در این زمینه نقش ایفا کنید؛ یعنی واقعاً بروید سهم خودتان را پیدا کنید و آن سهم را به معنای واقعی کلمه عمل کنید.

یک مسئله تشکیل شرکتهای دانش‌بنیان است که حالا در این زمینه من بعداً عرض خواهم کرد. این شرکتهای دانش‌بنیان، چیز بسیار خوبی است. البتّه امروز من اطّلاع دارم، هزاران شرکت دانش‌بنیان در کشور هست لکن همین تعدادی که الان وجود دارد، میتواند به ده‌برابر افزایش پیدا کند؛ ده‌برابر. جوانها، آن کسانی که محصول علمی دارند، وجودشان در شرکتهای دانش‌بنیان، مفید است.

یکی از پایه‌های محکم اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش‌بنیان است؛ اساس کار در اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش‌بنیان است؛ [زیرا] اقتصاد مقاومتی اقتصاد درون‌زا است، اقتصادی است که در داخل پایه‌های مستحکمی دارد که تکانه‌های بین‌المللی و جهانی و اقتصادی آن را از جا درنمیبرد؛ این اقتصاد مقاومتی [است‌]، اقتصاد مقاوم. یکی از اساسی‌ترین پایه‌های این اقتصاد عبارت است از اقتصاد دانش‌بنیان؛ اقتصادی که متّکی باشد به علم، این خیلی مهم است. خب، به نظر ما نخبه‌های جوان میتوانند در اقتصاد دانش‌بنیان که درواقع ستون اصلی اقتصاد مقاومتی است، نقش ایفا کنند. چطور نقش ایفا کنند؟ خب، این طرّاحی لازم دارد. چه‌جور جوانهای ما نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؟ من جواب این سؤال را از شما میخواهم، بنشینید طرّاحی کنید، منتظر نمانید که دیگران طرّاحی کنند. شما جوانهای نخبه در یکی از اجتماعات خودتان موضوع را همین قرار بدهید: چگونگی نقش‌آفرینی نخبگان جوان در اقتصاد مقاومتی یا اقتصاد دانش‌بنیان. گروه‌هایی به‌وجود بیایند، گروه‌هایی تقسیم بشوند، کار کنند، فکر کنند، مطالعه کنند، با دست پُر در این اجتماع شرکت کنند، راه بدهند، آن‌وقت بنیاد نخبگان از این طرحی که از درون خود نخبگان بیرون آمده، حمایت کند، پشتیبانی کند. به نظر من یک تحوّل به‌وجود می‌آید؛ هم در زمینه‌ی فکر کردن و اندیشیدن و کار کردن، هم در زمینه‌ی واقعیّت، روی زمین؛ در زمینه‌ی اقتصاد [هم‌] قطعاً تحوّل به‌وجود می‌آید.

احراز جایگاه و سهم مناسب برای اقتصاد دانش‌بنیان در فضای مجازی در چارچوب سیاست‌های اقتصاد مقاومتی کشور و برنامه‌ریزی همه‌جانبه برای بهبود شرایط کسب و کار مرتبط با فناوری‌های مجازی و بهره‌گیری از فرصت‌های اشتغال‌زایی و نیز رونق محتوا، خدمات و تجارت در این عرصه.

روی شرکتهای دانش‌بنیان -که حالا گزارش داده شد و خوب بود- حتماً باید تکیه بشود؛ تجاری‌سازی علوم و فنّاوری‌ها، پارک‌های علم و فنّاوری و مانند اینها کارهای بسیار لازم و خوبی است. ببینید ما یکی از مشکلات اقتصادی‌مان مسئله‌ی اشتغال است؛ یکی از بهترین راه‌های اشتغال، همین پارک‌های علم و فنّاوری و همین وارد کردن دانشجویان به فنّاوری‌های قابل تبدیل به ثروت است. یک مقداری به اینها کمک بشود، یک راهنمایی بشوند، یک کار عملی و عملیّاتی -واقعی- جلوی پای اینها گذاشته بشود، اینها مشغول میشوند. این تصوّر که هرکسی فارغ‌التّحصیل شد، باید بیاید در یک مجموعه‌ی دولتی کارمند بشود و مانند اینها، و ما عزا بگیریم که فارغ‌التّحصیل‌ها زیاد شدند، جا نداریم، امکان نداریم، این به نظر من نگاه غلطی است. نگاه درست این است که ما راه را باز کنیم؛ برای این باید فکر بشود؛ یعنی باید برنامه‌ریزی بشود که دانشجوی ما از دوران تحصیل -از مثلاً فرض کنید دوران دانشگاه یا مثلاً فرض کنید تحصیلات تکمیلی؛ وقتی‌که وارد آگاهی‌های علمی سطح بالا شد- راه برای او باز بشود تا بتواند بیاید در یک‌جایی کار علمی بکند؛ و واقعاً شغلهای بی‌پایان [وجود دارد]. به نظر من مشاغلی که ناشی از علم هست، انتها ندارد. هرچه ما آدم داشته باشیم، میتوانیم شغل علمی در اختیار اینها بگذاریم، مشروط بر اینکه بنشینیم کار کن

در صنایع دانش‌بنیان؛ که در همین حسینیّه نمایشگاهی برگزار کردند(۳) و بنده با جوانان علاقه‌مند به این کار و بخشهای مختلف شرکتهای دانش‌بنیان از نزدیک آشنا شدم - البتّه گزارش داشتم، اطّلاع داشتم منتها از نزدیک هم با اینها آشنا شدیم - دارند کار میکنند، دارند تلاش میکنند، دارند پیش میروند. امروز ما در زمینه‌ی شرکتهای دانش‌بنیان [نسبت‌] به ده‌سال پیش و پانزده‌سال پیش خیلی پیشرفت کرده‌ایم؛ اینها همه در حال تحریم اتّفاق افتاده است.

یکی از لازم‌ترین کارها این است که از بنگاه‌های تولیدی متوسّط و کوچک حمایت بشود؛ یکی از کارها این است که فعّالیّتهای بنگاه‌های دانش‌بنیان تقویت بشود. اینکه ما روی علم و فنّاوری تکیه میکنیم، فقط به خاطر این نیست که میخواهیم نِصاب علمی خودمان را بالا ببریم؛ پیشرفت علم و فنّاوری به پیشرفت اقتصاد کمک میکند؛ بنگاه‌هایی که دانش‌بنیان هستند میتوانند به اقتصاد ملّی کمک کنند.

شرکتهای دانش‌بنیان؛ که بنده روی این شرکتهای دانش‌بنیان تکیه میکنم. امروز ما جوان تحصیل‌کرده خیلی داریم. بچّه‌های دبیرستانی یکی دو هفته پیش در این حسینیّه، یک نمایشگاهی تشکیل دادند(۷)، آمدند چیزهای پیشرفته‌ی واقعاً عجیب‌وغریب و حیرت‌آوری را اینجا به ما نشان دادند؛ غالباً جوان، تعدادی جوان دبیرستانی! خب، سرمایه‌ی ما این است، ثروت ما این است. شرکتهای دانش‌بنیان به‌وجود بیاید. شرکتهای دانش‌بنیان هم فقط مخصوص صنعت نیست؛ در صنعت، در کشاورزی، در خدمات، در نیازسنجی؛ جمع بشوند، نگاه کنند ببینند بنگاه‌های گوناگون اقتصادی به چه چیزهایی نیاز دارند، کمبودهایشان کجا است، این را به آنها ارائه بدهند؛ شرکت دانش‌بنیان حتّی در این زمینه هم میتواند فعّال باشد.

ان‌شاءالله کشور پیشرفتهاى شما را خواهد دید. و این مسئله‌ى هدایت کار به سمت بازار و ثروت که در این گزارشها من یک جا ملاحظه کردم، خیلى مهم است؛ یعنى کارى بشود که این شرکتهاى دانش‌بنیان به‌معناى واقعى کلمه بتوانند از این محصول استفاده کنند، از این فکر استفاده کنند؛ این موجب میشود که کار علمى شما و تحقیقاتى شما در محیط زندگى مردم تأثیر خود را نشان بدهد؛ این تضمین پیشرفت کار شما است ان‌شاءالله.

اگر چنانچه این حرکت علمى با همین حواشى و دنباله‌هایى که دارد ادامه پیدا بکند - که یکى از آنها تشکیل همین شرکتهاى دانش‌بنیان و روى آوردن به اقتصاد دانش‌بنیان [است] اینها از لوازم این حرکت علمى است که بحمدالله بتدریج راه افتاده است - کشور نجات پیدا خواهد کرد.

بسم‌ الله‌ الرحمن ‌الرحیم
سیاست‌های کلی علم و فناوری (نظام آموزش عالی، تحقیقات و فناوری)
...
۴- تقویت عزم ملی و افزایش درک اجتماعی نسبت به اهمیت توسعه علم و فناوری:
۱-۴- تقویت و گسترش گفتمان تولید علم و جنبش نرم‌افزاری در کشور.
۲-۴- ارتقاء روحیه نشاط، امید، خودباوری، نوآوری نظام‌مند، شجاعت علمی و کار جمعی و وجدان کاری.
۳-۴- تشکیل کرسی‌های نظریه پردازی و تقویت فرهنگ کسب و کار دانش‌بنیان و تبادل آراء و تضارب افکار، آزاداندیشی علمی.
۴-۴- ارتقاء منزلت و بهبود معیشت استادان، محققان و دانش‌پژوهان و اشتغال دانش آموختگان.
۵-۴- احیاء تاریخ علمی و فرهنگی مسلمانان و ایران و الگوسازی از مفاخر و چهره‌های موفق عرصه علم و فناوری.
۶-۴- گسترش حمایت‌های هدفمند مادی و معنوی از نخبگان و نوآوران و فعالیت‌های عرصه علم و فناوری.

بسم‌ الله‌ الرحمن ‌الرحیم
سیاست‌های کلی علم و فناوری (نظام آموزش عالی، تحقیقات و فناوری)
...
۶– گسترش همکاری و تعامل فعال، سازنده و الهام بخش در حوزه علم و فناوری با سایر کشورها و مراکز علمی و فنی معتبر منطقه‌ای و جهانی بویژه جهان اسلام همراه با تحکیم استقلال کشور، با تأکید بر:
۱-۶- توسعه صنایع و خدمات مبتنی بر علوم و فناوری‌های جدید و حمایت از تولید و صادرات محصولات دانش بنیان و متکی بر فناوری‌های بومی بویژه در حوزه های دارای مزیت و ظرفیت، با اصلاح امر واردات و صادرات کشور.
۲-۶- اهتمام بر انتقال فناوری و کسب دانش طراحی و ساخت برای تولید محصولات در داخل کشور با استفاده از ظرفیت‌ بازار ملی در مصرف کالاهای وارداتی.

از لحاظ کوتاه‌مدّت هم اعتقاد بنده این است - یعنى این اعتقاد ناشى از کارى است که کارشناس‌ها و صاحب‌نظرها کرده‌اند - که تحریمها هم - که امروز مسئله‌ى تحریمها یکى از مسائلى است که در ذهنها مطرح است - با پیشرفت علم بى‌اثر میشود. با نگاه کوتاه‌مدّت و میان‌مدّت هم که نگاه کنیم - با قطع نظر از آن آینده‌ى طولانى و بلندمدّت - اگر کشور میخواهد تحریمها که امروز ابزارى است در دست دشمنان ما براى تحقیر ملّت - از تحریم براى فشار آوردن روى آبروى ملّى، غیر از فشارهاى عملى که مربوط به زندگى است استفاده میکنند و تحقیر میکنند؛ اینکه ما از گذشته، در این چند سال مدام تکرار میکردیم که روى مسئله‌ى تحریمها خیلى تکیه نکنید، به‌خاطر این است - [بى‌اثر شود]، با نگاه علمى به مسائل کشور، و توجّه به علم، و پیوند دادن علم و صنعت و کشاورزى - که توضیحات آقایان محترم را در این زمینه‌ها شنیدید - تحریمها بى‌اثر خواهد شد. و ما در این زمینه‌ها میدان کار برایمان باز است و میتوانیم کار کنیم؛ شرکتهاى دانش‌بنیان یکى از اساسى‌ترین کارها در مقوله‌ى همین اقتصاد مقاومتى است که مطرح شده و درباره‌ى آن بحث شده است و مورد تأیید و تصدیق همه‌ى اطراف مسائل کشور قرار گرفته است.
البتّه در تشخیص شرکتهاى دانش‌بنیان دقّت بشود، یعنى شاخصه‌ها و مشخّصه‌ها [معیّن بشود] و شرکت دانش‌بنیان استانداردسازى بشود؛ این‌جور نباشد که به اسم شرکت دانش‌بنیان کسانى بیایند و همین کارهایى را که در برخى از عرصه‌هاى دیگر معمول است - دلّالى و مانند اینها - در [اینجا] پیش ببرند. به معناى واقعى کلمه، شرکتِ دانش‌بنیان [باشد]؛ این را باید یکى از محورهاى اساسى قرار داد.

عامل مهمّ مدیریّت جهادی عبارت است از خودباوری و اعتماد به نفس و اعتماد به کمک الهی. اینکه من نام مبارک امام باقر (علیه‌السّلام) و نام مبارک امیرالمؤمنین و تبریک ایّام مبارک رجب را در طلیعه‌ی عرایضم عرض میکنم، به‌خاطر این است؛ در همه‌ی کارها توکّل به خدای متعال و استمداد از کمک الهی [کنیم‌]؛ به کمکهای الهی اعتماد کنیم. [وقتی]شما از خدای متعال کمک میخواهید، راه‌ها به‌سوی شما باز میشود: وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا ، وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب. این رزقی که در این آیه و در آیات دیگر گفته شده است، به شکلهای مختلفی به من و شما میرسد؛ گاهی شما ناگهان در ذهنتان یک چیزی برق میزند، میدرخشد، راهی باز میشود؛ این رزق الهی است؛ در یک برهه‌ی فشار، ناگهان یک امید وافری در دل شما به‌وجود می‌آید؛ این همان رزق الهی است. بنابراین اعتماد به کمک الهی؛ به‌کارگیری هوش و دانش که این هم یکی از ارکان مقاومت اقتصادی است که در جای خود شرح داده شد؛ مجموعه‌های دانش‌بنیان که خب خوشبختانه این مجموعه‌ی شما یکی از نمونه‌های برجسته‌ی دانش‌بنیان است؛ و به کارگیری پشتکار، کار را بایستی دستِ‌کم نگرفت، از پیشرفتهایی که به دست آوردید قانع نشوید، به پیشرفتهای بیشتر شایق بشوید، قانع شدن به آن حدّی که به آن رسیده‌ایم، ما را متوقّف و دچار رکود میکند؛ و ابتکار، راه‌های نرفته را، راه‌های میانبر را در پیش گرفتن [اینها لازم است‌].

اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش‌بنیان است یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد؛ امّا معنای آن این نیست که این اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؛ نخیر، تجربه‌ها و مهارتها ـ تجربه‌های صاحبان صنعت، تجربه‌ها و مهارتهای کارگرانی که دارای تجربه و مهارتند ـ میتواند اثر بگذارد و میتواند در این اقتصاد نقش ایفا کند. اینکه گفته میشود دانش‌محور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربه‌ی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام داده‌اند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهده‌ی اینها است.

نکته‌ی دهم از مؤلفه‌های سیاستهای مقاومتی، مسئله‌ی دانش‌محوری است که این هم یک مشخصه‌ی بسیار مهمی است. خوشبختانه وضع علمیِ امروز کشور این اجازه را به ما میدهد که این بلندپروازی را داشته باشیم که بخواهیم اقتصادمان را اقتصاد دانش‌بنیان کنیم؛ که من بعداً باز یک اشاره‌ای به این خواهم کرد. ما دانشمند و متخصص و شرکتهای دانش‌بنیان و افراد مبتکر در کشور زیاد داریم؛ و این جزو مهم‌ترین زیرساخت‌های اقتصادی است در هر کشور؛ یعنی مهم‌ترین زیرساخت اقتصادی برای یک کشور، وجود نیروهای انسانی است. اگر چنانچه ما به این نکته که نکته‌ی دهم بود توجه کنیم، طبعاً چرخه‌ی علم تا ثروت - مخصوصاً در بخشهایی که دارای مزیت هستند - به راه خواهد افتاد و امتداد پیدا خواهد کرد؛ و این در اقتصاد مقاومتی ان‌شاءالله روی میدهد. اینها مهم‌ترین مشخصه‌هایی است که در این سیاستها مورد توجه بوده؛ مطالب دیگری هم البته هست که در متن سیاستها وجود دارد؛ مهم‌ترین آنها این ده نکته بود که من عرض کردم.

با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخص‌های مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز بیست‌ساله، سیاست‌های كلی اقتصاد مقاومتی با رویكردی جهادی، انعطاف پذیر، فرصت ساز، مولد، درون‌زا، پیشرو و برون‌گرا ابلاغ می‌گردد:
...
۲ - پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، پیاده‌سازی و اجرای نقشه جامع علمی كشور و ساماندهی نظام ملی نوآوری به منظور ارتقاء جایگاه جهانی كشور و افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانش‌بنیان و دستیابی به رتبه اول اقتصاد دانش‌بنیان در منطقه.

ما باید بتوانیم در زمینه‌ی علم، اوّلاً نگذاریم حركت پرشتابی كه امروز وجود دارد، مطلقاً كند بشود، بخصوص دولت باید به آن اهتمام بكند. عرض كردم این جزو دو اولویّت اوّلِ برنامه‌های كشور است؛ یعنی به‌طور ویژه روی مسئله‌ی پیشرفت علم باید كار بشود. البتّه مسئول درجه‌ی یك برای پیشرفت علم، دو وزارت علوم و بهداشت‌درمان هستند؛ لكن وزارتهای صنعتی، وزارت كشاورزی، وزارتهای حتّی خدماتی، اینها همه‌شان میتوانند در این زمینه كمك بكنند و باید كمك بكنند؛ یعنی واقعاً همكاری بین دانشگاهها و بین مراكز علمی و تحقیقاتی و دستگاههای خدماتی ما - مثل همین وزارت صنعت، وزارت راه، وزارت نفت، وزارت كشاورزی، این وزارتهای گوناگونی كه با مسائل فنّی سروكار دارند - [لازم است‌]؛ اینها میتوانند واقعاً مثل یك مكنده‌ای عمل بكنند و از درون مراكز تحقیقاتی و علمی، آن شیره‌ی علم را بكشند و آن دستگاه را وادار به كار و تحرّك بكنند. البتّه اینكه عرض كردم، دو نكته است در مورد این مسائل علمی: یكی تكمیل زنجیره‌ی علم و فناوری است؛ یعنی این زنجیره‌ی از ایده و فكر و سپس علم و سپس فناوری و سپس تولید و سپس بازار را ما باید تكمیل بكنیم، والّا اگر چنانچه ما كار تحقیقاتی را كردیم، به فناوری هم رسیدیم، امّا مثلاً تولید انبوه نشد، یا بازار برایش پیش‌بینی نشد، این ضربه خواهد خورد؛ همه‌ی اینها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد و این زنجیره‌ی كار علمی، تا تولید و بازار بایستی دنبال بشود؛ یعنی نگاهها باید روی مجموع این زنجیره باشد؛ این یك نكته است. نكته‌ی بعدی هم شركتهای دانش‌بنیان؛ خوشبختانه امروز شركتهای دانش‌بنیان با تعداد خوبی، بالایی تشكیل شده و وجود دارد، هرچه میتوانید باید بروید سراغ شركتهای دانش‌بنیان.

یک مسئله‌‌ی دیگر در سرفصل اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش‌‌بنیان است. بعضی از کسانی که در باب شرکتهای دانش‌‌بنیان فعال بودند، ماه رمضان اینجا آمدند و صحبتهائی کردند. خب، خوشبختانه انسان می‌‌بیند کارهای خوبی انجام داده‌‌اند. این بخش شرکتهای دانش‌‌بنیان و فعالیتهای اقتصادی دانش‌‌بنیان خیلی جاده‌‌ی باز و امیدبخشی است. البته آنها گلایه‌‌هائی هم داشتند. به نظر من دوستان مسئول در دولت که کارشان به این بخش ارتباط پیدا میکند - چه وزارت صنعت و معدن و تجارت، چه وزات علوم - به این مسئله‌‌ی شرکتهای دانش‌‌بنیان بپردازند و گلایه‌‌هاشان را بشنوند و آنها را برطرف کنند. زمینه‌‌ی بسیار خوبی است. ما استعدادهای برجسته‌‌ای داریم که میتوانند در این مورد کمک کنند.

من امیدوار هستم که این جلسه و جلسات مشابه این بتواند کمک کند به آن نیاز اساسی‌‌‌ای که امروز کشور ما دارد، که عبارت است از توسعه‌‌‌ی دانش، تحقیقات، فناوری و پرورش استعدادها و جاری شدن روزافزون محصول استعدادهای برجسته‌‌‌ی ملت ما در زندگی آحاد مردم در کشور.
جلسه‌‌‌ی امروز با هدف تقویت شرکتهای دانش‌‌‌بنیان و به طور کلی نوآوری در دانش و فناوری و تقویت ورود محصولات این شرکتها به بازار و مصرف، تشکیل شد.

با توجه به واقعیاتی که ما مشاهده میکنیم و جلوی چشم ماست، این اوجگیری، این رسیدن به این تعالی مورد نظر و پیشرفت، به هیچ وجه خیالپردازانه نیست؛ واقع‌‌‌گرایانه است؛ تجربه‌‌‌ی این چند سال هم همین را نشان میدهد. در همین آمارهائی که داده شد، ملاحظه کردید که پیشرفت کشور در بخشهای مهم و دانشهای نو و مؤثر در زندگی، با فاصله‌‌‌ی چند سال، پیشرفت چشمگیری بوده است؛ این نشان‌‌‌دهنده‌‌‌ی این است که استعداد و ظرفیت و آمادگی هست. ما باید این مسئله را جدی بگیریم؛ یعنی به مسئله‌‌‌ی علم و تکیه‌‌‌ی به علم در کشور اهمیت بدهیم؛ یعنی این را اساس کار قرار بدهیم. حرف ما در این چند ساله همین است. اگر چنانچه علم در بخشهای مختلف جدی گرفته شد، آن وقت این شرکتهای دانش‌‌‌بنیان که بر مبنای علم کار میکنند، تولید میکنند و ثروت‌‌‌آفرینی میکنند، خواهند توانست بتدریج اقتصاد کشور را به شکوفائی واقعی برسانند.

اگر ما ان‌‌‌شاءالله بتوانیم بنیانگذاری کارهای اقتصادی بر پایه‌‌‌ی دانش را پیش ببریم و به وجه غالب اقتصاد کشور تبدیل کنیم، این نه تنها به کشور قدرت اقتصادی خواهد داد، بلکه قدرت سیاسی هم خواهد داد، قدرت فرهنگی هم خواهد داد. وقتی یک کشوری احساس کرد که با علم خود، با دانش خود میتواند زندگی خود را و ملت خود را اداره کند و به دیگر ملتها خدمت برساند، احساس هویت میکند، احساس شخصیت میکند؛ این درست همان چیزی است که ملتهای مسلمان امروز به آن احتیاج دارند.ملت ما قبل از انقلاب، سالهای متمادی اسیر تضعیف روحیه‌‌‌ی خودباوری در میان خود بوده است. از آن وقتی که اول مسئولان دولتی، بعد بتدریج آحاد مردم چشم باز کردند و در مقابل پیشرفت خیره کننده‌‌‌ی علمیِ غرب مبهوت شدند، بتدریج احساس کمبود، احساس حقارت، احساس خودکم‌‌‌بینی در این کشور و در میان ملت ما ترویج شد. خوشبختانه انقلاب همه چیز را دگرگون کرد؛ از جمله این حالت و این روحیه را دگرگون کرد. بنابراین بنیانگذاری کارهای اقتصادی بر پایه‌‌‌ی دانش، هم موجب تقویت روحیه و شخصیت و هویت ملی است، هم قدرت سیاسی. خود استقلال و خوداتکائی در یک کشور، قدرت سیاسی میدهد؛ علاوه بر قدرت اقتصادی که خب، طبیعی است و وجود دارد.

یکی از چیزهای مهمی که وجود دارد، بانک اطلاعات است. یکی از فواید این جلسه همین است که کسانی می‌‌‌آیند اطلاعاتی را در اختیار جمعی از نخبگان و زبدگان و مسئولان میگذارند؛ این کار بایستی عمومیت پیدا کند. باید بانک اطلاعات وجود داشته باشد؛ ما داشته‌‌‌های خودمان را بدانیم، نداشته‌‌‌ها را هم بدانیم؛ چیزهائی که مورد نیاز ماست. بخصوص بعضی از بخشهای دولتی که اینجا از آنها اسم آوردند - مثل نفت، مثل دفاع، مثل کشاورزی - اینها نیازهای بسیار زیادی دارند؛ که اگر چنانچه این نیازها برای تشکیل دهندگان شرکتهای دانش‌‌‌بنیان معلوم بشود، کسانی که از لحاظ سرمایه‌‌‌گذاری علمی و سرمایه‌‌‌گذاری پولی آماده هستند، میتوانند سراغ این نیازها بیایند و این نیازها را برطرف کنند. پس تشکیل بانک اطلاعات و در معرض گذاشتن اطلاعات لازم برای همه، چیز بسیار لازمی است.

ما باید هر کدام نقش خودمان را بشناسیم و آن را ایفاء کنیم. یکی از بخشهای ما، اقتصاد است و خاصیت اقتصاد در یک چنین شرائطی، اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی اقتصادی که همراه باشد با مقاومت در مقابل کارشکنی دشمن، خباثت دشمن؛ دشمنانی که ما داریم. به نظر من یکی از بخشهای مهمی که میتواند این اقتصاد مقاومتی را پایدار کند، همین کار شماست؛ همین شرکتهای دانش‌‌‌بنیان است؛ این یکی از بهترین مظاهر و یکی از مؤثرترین مؤلفه‌‌‌های اقتصاد مقاومتی است؛ این را باید دنبال کرد.

کاهش وابستگی به نفت یکی دیگر از الزامات اقتصاد مقاومتی است. این وابستگی، میراث شوم صد ساله‌ی ماست. ما اگر بتوانیم از همین فرصت که امروز وجود دارد، استفاده کنیم و تلاش کنیم نفت را با فعالیتهای اقتصادیِ درآمدزای دیگری جایگزین کنیم، بزرگترین حرکت مهم را در زمینه‌ی اقتصاد انجام داده‌ایم. امروز صنایع دانش‌بنیان از جمله‌ی کارهائی است که میتواند این خلأ را تا میزان زیادی پر کند. ظرفیتهای گوناگونی در کشور وجود دارد که میتواند این خلأ را پر کند. همت را بر این بگماریم؛ برویم به سمت این که هرچه ممکن است، وابستگی خودمان را کم کنیم.

افزایش شش برابری داروهای نوترکیب، افزایش صادرات کالا و خدمات دانش‌بنیان؛ اینها همه مربوط به سال 90 است. اینها بخشی از دستاوردهای «سال جهاد اقتصادی» است. اینها پیشرفت علمی است، پیشرفت فناوری است، نشان دهنده‌ی اقتدار علمی کشور است، اما دارای تأثیر مستقیم اقتصادی برای کشور است. جهاد اقتصادی یعنی این.

همیشه به مسئولان گوناگونِ بخشهای مرتبط دولتهای گذشته سفارش میکردم که سعی کنید بین صنعت و دانشگاه ارتباط برقرار کنید. خوشبختانه در اینجا دیدم که این ارتباط برقرار شده است. البته این باید عمومیت پیدا کند و همه‌ی صنایع ما با دانشگاه‌ها مرتبط شوند، به دانشگاه‌ها متصل شوند؛ هم دانش ما رشد میکند، هم صنعت ما رشد میکند. این خصوصیات را من در آنجا دیدم، اما اینها مخصوص این مرکز علمی و فناوری نفت نیست؛ این را در بازدیدهای دیگر هم مشاهده کردم. این نشان‌دهنده‌ی این است که در کشور قاعده بر این جاری است؛ حرکت، چنین حرکتی است.

من امسال را «سال جهاد اقتصادی» اعلام کرده‌ام. این معنایش این است که ملت ایران در این برهه‌ی از زمان، جهادش به طور عمده در عرصه‌ی اقتصاد است. امروز ما آمدیم این منطقه را از نزدیک بازدید کردیم. این منطقه، یک منطقه‌ی اقتصادی است که متکی است به تولید؛ و برای اقتصاد یک کشور، مهمترین بخشی که میتواند یک شکوفائی پایدار را به وجود بیاورد، تولید است؛ بخصوص آن بخش اقتصاد تولیدی‌ای که متکی است به دانش، متکی است به علم؛ اینجا اینجور است؛ هم اقتصادی است، هم تولیدی است، هم علمی است؛ دانش‌بنیان است. این، شایسته‌ی ملت ایران است.

مسئله‌ی تجاری‌سازی خیلی مهم است. یافته‌های علمی و صنعتی بایستی بتوانند در کشور تولید ثروت کنند. برادران مسئول در دفتر ما یک محاسبه‌ای کردند؛ نظر آنها این است که تا سال 1404 ما باید بتوانیم حداقل بیست درصد از درآمد کشور را از راه صنایع دانش‌بنیان و فعالیتهای تجاری دانش‌بنیان تأمین کنیم؛ یعنی از محل فروش محصولات علمی. این چیزی است که باید خیلی از دسترس دور نباشد. دانش، منشأ تولید ثروت است؛ البته به شکل صحیح، به شکل نجیبانه، نه آنچنان که دنیای غرب از دانش برای تحصیل ثروت استفاده کرد؛ که من بعد ان‌شاءاللَّه اشاره‌ی مختصری خواهم کرد. البته تجاری کردن اگر در ذهنیت دستگاه‌های مسئول باشد، بایستی از آغاز - یعنی از وقتی که ما پروژه‌ی علمی و پروژه‌ی صنعتی را تعریف میکنیم - به فکر تجاری کردنش باشیم؛ نگذاریم بعد از آنکه کار تمام شد، به فکر بیفتیم که بازاریابی کنیم. از اول باید این مسئله در محاسبات بیاید؛ که البته این مربوط به دستگاه‌های مسئول کشور است که دنبال کنند.

پیشنهاد کردند - من اینجا یادداشت کردم - که امکان تأسیس نوع تازه‌ای از شرکتها که عبارت است از شرکتهای علمی و فناوری، در کشور فراهم شود. خیلی‌ها هستند که مایلند دسته‌جمعی کار علمی کنند، تحقیقات علمی کنند. این کمکی که دولت و مسئولان به پیشرفتهای علمی و فناوری میکنند، منحصر نماند به کمک به افراد؛ این شرکتها مورد حمایت قرار بگیرند. البته اینها با شرکتهای تجاری که مالیات و تسهیلات متعارف بانکی به آنها تعلق میگیرد، اشتباه نشوند؛ بلکه به طور ویژه به این شرکتها کمک شود. فکر میکنم این کار، کار لازم و مهمی است. دولت باید در این زمینه یک مدیریت هوشمندانه‌ای به کار ببرد.

به تربیت نیرو، بخصوص در صنایع دانش‌بنیان - همان طور که دوستان گفتند - بایست خیلی اهمیت داد. در بعضی از بخشها خوشبختانه این کار شده است. در بخش انرژی هسته‌ای ما اطلاع داریم، در بخش رویان از نزدیک اطلاع داریم که تربیت نیروی ماهر، نیروی کارآمد، نیروی دانشمند و محقق انجام گرفته. بایست به این در بخشهای مختلف توجه کرد.

پیشرفت مادی کشور در درجه‌ی اول، متوقف بر دو عنصر است: یک عنصر، عنصر علم است؛ یک عنصر، عنصر تولید است. اگر علم نباشد، تولید هم صدمه می‌بیند؛ کشور با علم پیش میرود. اگر علم باشد، اما بر اساس این علم و بر بنیاد دانش، تولید تحول و تکامل و افزایش پیدا نکند، باز کشور درجا میزند. عیب کار ما در دوران حکومت طواغیت این بود که نه علم داشتیم، و چون علم نبود، نه تولید متکی بر پایه‌ی علم و پیشرونده و رشدیابنده داشتیم. لذا دنیا وقتی وارد میدان صنعت شد، پیش رفت؛ قاره‌ی آسیا که دیرتر از اروپا وارد میدان صنعت شده بود، پیش رفت؛ ولی ما بر اثر حکومت این طواغیت و شرائط گوناگون، عقب ماندیم. اگر میخواهیم جبران کنیم - که میخواهیم، و ملتمان حرکت هم کرده است و به میزان زیادی پیش هم رفته است - باید به علم و تولید اهمیت بدهیم؛ باید در مراکز علم، در مراکز تحقیق، با شکلهای نو و مدرن پیگیری شود.

تولید، چه در عرصه‌ی صنعت، چه در عرصه‌ی کشاورزی، از اهمیت درجه‌ی اول برخوردار است. کشوری که تولید نداشته باشد، خواهی نخواهی وابسته است. اگر همه‌ی نفت و گاز دنیا هم زیر زمینهای ما و در چاه‌های ما ذخیره شده باشد، به دردمان نمیخورد؛ کمااینکه می‌بینید کشورهائی وجود دارند که از لحاظ ذخائر معدنی و طبیعی - چه ذخائر انرژی، چه ذخائر فلزهای بسیار ذی‌قیمت و کمیاب - در کمال ثروتمندی هستند؛ اما خودشان بر روی این زمینی که زیرش این همه گنج خفته است، زندگی نکبت‌بار و فلاکت‌باری دارند. باید تولید در کشور - بخصوص تولید دانش‌بنیان، متکی به دانش و مهارتهای علمی و تجربی - پیش برود؛ این به دست کارگر و کارفرماست. مدیریت آن هم با دولت است؛ بایستی سازماندهی کنند، کار کنند.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی