[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان - 1387/08/08 عنوان فیش : احساس مسئولیت, جوان, مبارزه با رژیم پهلوی کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت, جوان, مبارزه با رژیم پهلوی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : احساس مسئولیت جوانها، این معجزهی بزرگ تاریخی را آفرید كه سنگر و قلعهی مستحكم استكبار در این منطقه- یعنی رژیم پادشاهی ایران- را همین دستهای استوار و مومن فروریختند و یك نظام مردمی و اسلامی برپا كردند. مربوط به :بیانات در دیدار مردم شهرستان رفسنجان - 1384/02/18 عنوان فیش :نامگذاری مسجدی به نام امام(ره) توسط مردم رفسنجان در دوران طاغوت کلیدواژه(ها) : تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, مبارزه با رژیم پهلوی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : حضور در رفسنجان، برای این بندهی خدمتگزار، بسیار خاطرهانگیز است. شهر رفسنجان و مردم عزیز آن را از سالهای بسیار دور مركز و كانون توجه به حقایق اسلام و نقطهی ثقلی از نقاط مهم كشور در مبارزهی با طاغوت شناختیم. مردم رفسنجان در دوران اختناق به معنای حقیقی كلمه در صراط مستقیم الهی پایداری و پافشاری كردند. روزی كه نام و یاد و فتوای امام بزرگوار در سرتاسر كشور به وسیلهی دستگاه پلیسیِ اختناقِ طاغوتی ممنوع و جرم بود، مردم رفسنجان در شهر شجاع و آزادهی خودشان، مسجدی به نام امام بزرگوار نامگذاری كردند؛ به نام آن بزرگوار سخن گفتند و راه او را ترویج كردند. بنده در سفرهای متعددی كه به این شهر آمدم و با محبت صمیمانهی شما مردم رفسنجان روبهرو شدم، مطالبی را در این شهر بهصورت علنی و بر سر منبرها میتوانستم تشریح كنم كه در هیچ نقطهی دیگر كشور چنین امكانی برای ما بهوجود نمیآمد. در اینجا مردم، آگاه و هوشیار بودند؛ آماده به كار و پا به ركاب بودند؛ همین وضعیت در طول سالهای متمادی ادامه پیدا كرد و بعد از پیروزی انقلاب هم رفسنجان از جملهی مراكزی بود كه به مصداق «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه»، پیمان خود را با خدا، با امام زمان و با حركت عظیم اسلامی نگسست. در میدانهای دفاع مقدس، مردان رفسنجانی، جوانان رفسنجانی، و در پشت جبهه و در بخش پشتیبانی، زنان رفسنجانی نقش بسیار مهمی ایفا كردند. مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامی و جوانان) - 1377/11/13 عنوان فیش :کشاندن مبارزه به سطح مردمی؛ راز پیروزی امام خمینی(ره) کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), مبارزه با رژیم پهلوی, مبارزه علما, مبارزه علما با رژیم پهلوی, مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), شخصیت امام خمینی, رهبری امام خمینی, اتکا امام خمینی(ره) به مردم, نهضت پانزده خرداد, نهضت امام خمینی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : مبارزات با رژیم پهلوی، از دیرباز شروع شده بود؛ یعنی از دورهی رضاخان و از سال 1314. البته قبلاً مرحوم مدرّس مبارزاتش را شروع كرده بود، اما ایشان را به شهادت رساندند. در سال 1314، نهضت بزرگ علما از مشهد شروع شد و مرحوم آیةاللَّه قمی و عدّهای از علما كه با ایشان همراه بودند، مبارزهی خود را شروع كردند. در اواخر دورهی رضاخان، گروههای غیر اسلامی تجمّعهایی داشتند و مبارزاتی را شروع كردند. بعد در دههی بیست، باز مبارزات حزبی و گروهی از یك طرف و نهضت علمایی و مردمی از طرف دیگر آغاز گردید. در سالهای بعد هم همینطور بود و مبارزات زیادی شروع شد. البته همهی این مبارزات هم تأثیراتی داشت؛ اما همانطور كه میگویید، هیچكدام از اینها قدرت بسیج تودهها را نداشت و نتوانست مبارزه را از جمعهای كوچك و خواص، به جمع عظیم مردم بكشاند. راز پیروزی امام هم این بود كه توانست این هنر بزرگ و این معجزهی بزرگ را انجام دهد و مبارزه را به سطح مردم بكشاند. اما علّتش چه بود؟ البته برخی از این علل، به خصوصیّات شخص امام بزرگوارمان برمیگردد كه آنها را هم عرض خواهم كرد؛ لیكن عمدهی علت، عبارت بود از اینكه امام در موضع یك روحانی والا مقام و مورد اعتماد، از اسلام حرف میزدند. اسلام، باور عمومی مردم بود و هست. این، خاصیت حركت دینی و خاصیت انگیزهی دینی است. انگیزهی دینی، با انگیزههای مادّی و حزبی فرق میكند. در انگیزههای مادّی و حزبی، كسب قدرت و حكومت، بیشتر مطرح است. اشخاصی كه وارد مبارزه میشوند، هر كدام برای خودشان جایگاه و موضعی را تعریف میكنند: در نظام آینده، ما چه كار باید بكنیم؟ چهكاره باید بشویم؟ اما در حركت دینی، این حرفها نیست؛ همه برای انجام تكلیف وارد میشوند. امام بر اسلام تكیه كردند و تعالی اسلام را بیان نمودند. عمق حركت مردمی از اینجا شروع شد؛ چون همهی مردم، با ایمان خودشان وارد شده بودند. شما مثلاً میدیدید كه در فلان روستا، مردم نسبت به مسائل پاسخ میدهند. حالا شما ببینید اگر یك حزب سیاسی بخواهد مردمِ یك روستای دور افتاده را با خودش همراه نماید، چقدر باید تلاش كند تا فرد فرد آنها را به خودش متوجّه سازد؛ در حالی كه امام چنین تلاشی با این خصوصیت نداشتند؛ اما با پیام ایشان آنها با ایمان وارد میدان میشدند. در شهرهای بزرگ هم همینطور بود. در تهران كه مركز هم بود، همینگونه بود. بنابراین، عمده، مسألهی اسلام بود؛ یعنی امام به اسلام تكیه داشتند. البته خصوصیّات دیگری هم بود. امام طبیعتاً یك شخص مردمی بودند و به مردم اتّكاء داشتند. من فراموش نمیكنم كه در سال چهل و یك - كه هنوز امام بزرگوار ما اینقدر هم معروفیت و شهرت نداشتند - در یكی از سخنرانیهایی كه آن سال در قم و در همان محلّ درس انجام میدادند، خطاب به دولت آن زمان گفتند كه اگر مثلاً به این رفتارتان ادامه دهید، من این صحرای بیپایان قم را از مردم پُر میكنم! همه تعجّب میكردند كه امام چطور از گوشهی مسجدی در قم، اینطور به مردم متّكی و معتقد و خاطرجمع از مردمند. چند ماه بیشتر نگذشت؛ در سال چهلودو كه امام آن سخنرانی را در مدرسهی فیضیّه كردند، دو روز بعدش در تهران حادثهی پانزده خرداد اتّفاق افتاد و با آن وضع خونین، مردم در مقابل تانكها و مسلسلها و تفنگها ایستادند. البته عرض كردم كه خصوصیّات شخصِ امام خیلی دخیل بود. امام به معنای حقیقی كلمه، مردی با اراده و عزم پولادین بودند؛ شخصی بودند صددرصد مؤمن به راه خود؛ همانطور كه در قرآن نسبت به پیامبر آمده كه «امن الرسول بما انزل الیه من ربّه». ایشان به راه خود ایمان كامل داشتند؛ مردی بودند صادق و صریح؛ اهل سیاستبازی و سیاستكاری نبودند؛ مردی بودند بسیار هوشمند و آیندهنگر. هوشمندی امام، آیندهنگری امام و قدرت تشخیص قدمهای بعدی، در امام بسیار بالا بود. ایشان پیگیر و خستگیناپذیر بودند. بد نیست به یاد بیاورید كه امام این مبارزات را در سن شصت و سه سالگی شروع كردند. یادم هست كه در همان سال چهل و یك ایشان در سخنرانی خود گفتند كه من امسال شصت و سه سال دارم، كه اگر مرا بكُشند، تازه در سنّی از دنیا رفتهام كه پیامبر و امیرالمؤمنین در این سن از دنیا رفتند. مرد شصت و سه ساله، جوانان را گرم میكرد و به آنان نیرو و نشاط میداد. ایشان وقتی كه وارد تهران شدند و وقایع روزهای دوازده بهمن به بعد و حادثهی پیروزی انقلاب اتّفاق افتاد، مردی نزدیك هشتاد ساله بودند. ببینید پیرمردی در این سن - كه وقت بازنشستگی و خستگی و بیكارگی است - اینگونه با نشاطِ جوانان وارد میدان میشوند. بنابراین، خصوصیّات شخصی امام بسیار مؤثّر بود؛ مسألهی تكیه به اسلام و دین و ایمان و باور مردم هم كه وجود داشت. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان - 1374/08/10 عنوان فیش :تبلیغ و مبارزه علیه رژیم پهلوی توسط روحانیت از سال 1341 تا 1357 کلیدواژه(ها) : نقش حوزه های علمیه در انقلاب اسلامی, جلوداری روحانیت در انقلاب اسلامی, جایگاه روحانیون در روند انقلاب اسلامی, مواضع روحانیت نسبت به حکومتها, مبارزه با رژیم پهلوی, مبارزه روحانیت علیه رژیم پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاثیر روحانیت نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اگر روحانیت و طلبههای معمّم نبودند، این انقلاب شكل نمیگرفت. شانزده سال - از سال 1341 تا سال 1357 - طلبهها به سرتاسر كشور سفر میكردند و در هر شهر و روستا و منطقهای - حتی در پادگانهای ارتشی - اسلام و مبارزه علیه رژیم را تبلیغ میكردند. دستگاه حكومتی هم نمیتوانست مانع آنها شود. با یك طلبه چه میتوانستند بكنند؟ همهی حقوق ماهانهای كه طلبهی یك لاقبا از حوزهی علمیّه میگرفت، به قدر حقوق پنج روز یك كارمند دون پایه بود. یك رژیم ستمگر با چنین آدمی چه میتوانست بكند؟ او را به زندان میانداختند. تاجر نبود كه پول و سرمایهاش را مصادره كنند. كارمند دولتی نبود كه حقوقش را ببرند. به زندان میرفت و مردم بیشتر به او علاقهمند میشدند. لذا رژیم نمیتوانست كاری بكند. نیروی طلبگیِ روحانیت با همین سازمان رسمی و با استفاده از اعتقاد عمیق مردم به خود، به سراسر كشور میرفت و نهضت، امام، مبارزه، جمهوری اسلامی و ضدیّت با استكبار را تبلیغ میكرد و معنای استكبار را به همه میفهماند، والّا مردم امریكا را نمیشناختند. مردم ایران سالهای متمادی از سیاست دور افتاده بودند. روحانیون جوان در گوشه و كنار كشور این شناخت را به مردم تزریق كردند. آن روزها جوانان دانشجو و دانشگاهیِ بسیاری، از تبلیغات روحانیون استفاده كردند. آن روزها ایادی استكبار به روحانیون مؤثّر و فعّال میگفتند: شما دانشجویان را گمراه میكنید! گمراهی از نظر آنها این بود كه روحانیون مردم را به مبارزه میكشاندند. تأثیر روحانیت تا به این حدّ است. |