[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1370/01/16 عنوان فیش :زندگی و شخصیت امیرالمؤمنین(ع) کلیدواژه(ها) : شخصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام), حضرت علی (علیهالسلام), زندگی امیرالمؤمنین(علیه السلام), اخلاص امیرالمؤمنین(علیه السلام), فداکاریهای امیرالمؤمنین(علیه السلام), تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : شاید در زندگی علیبنابیطالب هم اخلاص جوهر و روح کار آن حضرت بود؛ یعنی کار را فقط برای رضای خدا و برطبق تکلیف الهی و اسلامی و بدون هیچ انگیزهی شخصی و نفسانی و امثال اینها انجام میداد. به گمان اینجانب، در باب شخصیت امیرالمؤمنین، اصل قضیه این است. امیرالمؤمنین این اخلاص را از دوران کودکی و نوجوانی که اسلام را از پیامبر قبول کرد و سختیهای آن را به جان خرید، نشان داد. او برای خدا از آسایش محترمانهی یک آقازادهی قریشی صرف نظر کرد و در طول سیزده سال، مبارزات خود را در کنار پیامبر ادامه داد، و بعد هم ماجرای خوابیدن آن بزرگوار در جای پیامبر در شبی که رسول اکرم از مکه به طرف مدینه هجرت کردند. این خوابیدن امیرالمؤمنین در جای پیامبر، از جملهی کارهایی است که اگر کسی تدبر بکند، درمییابد که بزرگترین فداکاری است که یک انسان میتواند از خود نشان بدهد؛ یعنی به طور قاطع تسلیم مرگ شدن. شب تاریک، دشمن مسلح و خشمگین و آمادهی در پشت دیوارها و عازم بر قتل پیامبر که در این بستر باید خوابیده باشد. امیرالمؤمنین آن شب به پیامبر عرض کرد که اگر من در جای تو بخوابم، تو بسلامت خواهی جست؟ فرمود: بله. عرض کرد: پس میخوابم. کسانی مثل آن نویسندهی مسیحی که از دین ما خارج هستند و با رؤیت اسلامی و شیعی به امیرالمؤمنین نگاه نمیکنند، میگویند که این کار امیرالمؤمنین فقط قابل مقایسهی با کار سقراط است که برای مصلحت جامعه، به دست خود جام زهر را نوشید؛ یعنی یک فداکاری قطعی. اخلاص، تنها چیزی بود که در آن شب حاکم بود. کسانی که در چنین مواردی به فکر خودشان باشند، در فکر این هستند که از موقعیت استفاده کنند؛ اما او در همین لحظه به فکر نجات جان پیامبر است. در جنگهای پیامبر، در اُحد آنوقتی که همه به جز اندکی رفتند و امیرالمؤمنین از پیامبر دفاع کرد، در خندق آنوقتی که همه از مبارزهی با عمروبنعبدود سرپیچیدند و آن حضرت مکرر داوطلب شد، در قضیهی خیبر، در قضیهی آیات برائت، بعد از رحلت پیامبر، در ماجرای انتخاب جانشین برای پیامبر در سقیفه، در شورای تشکیلشدهی بعد از درگذشت خلیفهی دوم، در همهی این موارد امیرالمؤمنین فقط و فقط رضای الهی را در نظر گرفت و خالصاً للَّه آن چیزی را که به نفع اسلام و مسلمین بود، انتخاب کرد و «خود» را دخالتی نداد. در وقتی که خلافت را قبول کرد، در بیستوپنج سالی که از خلافت دور ماند، در همکاریش با خلفا، در کارش برای اسلام، در حضورش در میدان جهاد و کار و مبارزه و خدمت به نظام اسلامی، در تعلیم مردم، در تربیت و تزکیهی انسانهای جامعه، و بعد در دوران خلافتش در برخورد با جناحهای مختلف، که هرکدام شعاری داشتند و دارای خصوصیتی بودند، و در همهی موارد دیگر، علیبنابیطالب، همان علیبنابیطالبی است که خدا میپسندد و رسول خدا انتخاب میکند و برمیگزیند؛ بندهی خالص خدا. این، آن چیزی است که من و شما باید رشحهیی از آن را در عمل و زندگی خود از علیبنابیطالب بیاموزیم و عمل کنیم. در آن روز، این باعث پیشرفت اسلام شد، و همین است که اگر یک قطرهی از آن در وجود انسانی باشد، او را به موجودی مفید برای اسلام و مسلمین تبدیل میکند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران - 1359/03/09 عنوان فیش :امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نام پیامبر و آوازهى اسلام را صریحا همه جا پراکنده کردند کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیهالسلام), شخصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام), فداکاریهای امیرالمؤمنین(علیه السلام), اخلاص امیرالمؤمنین(علیه السلام), جنگهای امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : حدیث متن فیش : در این ۵۳ سال زندگى، امیرالمؤمنین به پیغمبر و به اسلام و به این مکتب و به مبارزهاش ایمان آورده بود. این ۵۳ سال را شما نگاه کنید؛ در این مدّت، شما یک روزِ بیکار در زندگى علىّبنابىطالب نمىبینید؛ دائماً کار، دائماً تلاش، دائماً عمل، آن هم به طور خالص براى خدا و در راه اسلام. تا وقتى در مکّه بودند، سرباز فداکار و پاکباختهى پیغمبر؛ آن وقتى که همه پیغمبر را رد کردند، او ایمان آورد؛ آن وقتى که همه او را تنها گذاشتند، او محکم دامان پیغمبر را چسبید؛ آن وقتى که دیگران جرئت اظهار همکارى و همراهى با پیامبر را نداشتند، او صریحاً و با صداى بلند نام پیامبر و آوازهى اسلام را به همه جا پراکنده کرد؛ و آن وقتى که دیگران به فکر جان خود بودند، او به فکر جان پیغمبر بود و او بود که در بستر پیغمبر خوابید؛ و او بود که سه سال در شِعب ابىطالب بارهاى نان و خرمایى را که از این گوشه و آن گوشه به دست مىآمد، بر دوش گرفت و از این پیچوخمهاى کوه شِعب بالا برد و فریاد و فغان کودکان گرسنه را فرونشاند؛ و او بود که بعد از هجرت پیغمبر، چند روز با همهى خطر و زحمت در مکّه ماند ــ وَ اَنتَ تَقضى دَینى وَ تُنجِزُ عِداتى(1) ــ قرضهاى پیغمبر را اداء کرد، امانتهاى پیغمبر را به صاحبانش رد کرد؛ [بعد] استوار و آزاد، آخرین بقایاى خانوادهى پیغمبر را با خود به مدینه آورد و وارد مدینه شد. از اوّلین جنگ پیغمبر __ قبل از جنگ بدر __ تا آخرین لحظاتى که پیغمبر با دشمنان میجنگید، امیرالمؤمنین یک لحظه شمشیر را بر زمین نگذاشت. 1 ) مناقب الإمام علي بن أبي طالب (ع)، إبن المغازلي الشافعي، ص 261 ح 309 أنتَ وارِثي ، ووَصِيّي ، تَقضي دَيني ، وتُنجِزُ عِداتي ، وتَقتُلُ عَلى سُنَّتي . ترجمه : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمودند: تو وارث و وصىّ منى، بدهى هايم را ادا مى كنى، تعهّداتم را برآورده مى سازى، و بر پايه سنّت من مبارزه مى كنى. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران - 1359/03/09 عنوان فیش :امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در مقابل پیغمبر تسلیم محض بود کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیهالسلام), شخصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام), اخلاص امیرالمؤمنین(علیه السلام), سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوع(ها) : قرآن متن فیش : خصوصیّت بزرگ دیگر على (علیه السّلام) این است که در مقابل پیغمبر، سِلم محض است. آن وقتى که رسول خدا به او میگوید در مکّه بمان، میماند؛ آن وقتى که در جنگ تبوک به او میگوید در مدینه بمان، میماند؛ آن وقتى هم که به او میگوید با عمروبنعبدود بجنگ و جانت را در خطر بینداز، مىاندازد؛ لا یَسبِقونَه بِالقَولِ وَ هُم بِاَمرِه؛ یَعمَلون.(1) در مقابل خدا و در مقابل پیامبر و در مقابل اسلام باید از على این خصلت را آموخت: تسلیم محض بودن. اسلام دین زندگى و دین سعادت ما است؛ براى این سعادت، همه چیز را هم اسلام به ما آموخته است. باید به طور مطلق تسلیم اسلام باشیم، از اسلام سخن بشنویم، از اسلام راهنمایى بجوییم. امروز ما میتوانیم این کار را انجام بدهیم. 1 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 27 لا يَسبِقونَهُ بِالقَولِ وَهُم بِأَمرِهِ يَعمَلونَ ترجمه : هرگز در سخن بر او پیشی نمیگیرند؛ و (پیوسته) به فرمان او عمل میکنند. |