[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم - 1389/08/02 عنوان فیش :لزوم توجه به تخصص گرایی در حوزه کلیدواژه(ها) : تاریخ علما و فقهای سلف, شیخ طوسی, شیخ نجاشی, علامه حلی, آثار علامه حلی, توجه به رشتههای تخصصی در حوزه نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : کسی که بتواند همه این علوم را [فقه،اصول،رجال، فلسفه، تفسیر،کلام]با همدیگر جمع کند و در همه اینها صاحب فن و صاحب نظر شود، این علی الظاهر یا ممکن نیست یا بالاخره خیلی آسان نیست. در گذشته هم ممکن نبود؛ این را هم به شما عرض بکنیم. گاهی برای فنان بودن فقهای بزرگ ما و علمای بزرگ ما، از مرحوم شیخ طوسی یا علامه حلی اسم می آورند. بله، شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) فقیه بزرگ و صاحب مکتب و صاحب ابتکار در اصول بود؛ اولین پایههای اصول را ایشان و امثال ایشان در آن زمان پایه گذاری کردند؛ شیخ طوسی فقیه هست، اصولی هست، مفسر هست، محدث هست، رجالی هم هست؛ اما آیا در همه این رشتهها سرآمدند؟ نه. بله، در فقه ایشان سرآمد است - که گفتهاند تا ۲۰۰ سال بعد از شیخ، فقهایی که آمدند، شیوه و راه ایشان را دنبال می کردند؛ به آنها مقلده می گفتند - اما شما ملاحظه کنید در رجال، نجاشی مسلطتر است. او یک آدم کنارهگیر و در واقع گمنامی در مقابل شیخ و معاصر با شیخ است؛ اما اعتبار کتاب رجالش نزد کسانی که به این فن واردند، بیشتر از کتب شیخ است؛ هم بیشتر از «رجال» شیخ است، هم بیشتر از «فهرست» شیخ است. حقیقتا هم همینجور است؛ متقنتر است، معتبرتر است. یعنی نمیشود گفت که شیخ به آن عظمت، در رجال هم همان عظمت را داشته است. یا علامه (رضوان الله علیه)، که هم فقیه است، هم اصولی است، هم منطقی است، هم فیلسوف است، هم متکلم است، هم رجالی است و در همه اینها علامه کتاب دارد و در فلسفه هم شرح «حکمتالعین» را نوشته است - که شرح کتاب «دبیران کاتبی قزوینی» است، که استاد علامه بوده و علامه پیش دبیران کاتبی فلسفه تحصیل کرده - اما کتاب فلسفهی علامه جزو کتب درجه یک فلسفه ما نیست؛ یعنی با کتب ابنسینا قابل مقایسه نیست، با کتب متأخرین قابل مقایسه نیست. بنابراین اینجور نیست که ما بگوییم در گذشته افراد میتوانستند در همه فنون متخصص باشند؛ نه، بعضی در فنی و بعضی در فن دیگری. خب، یک علامهای داریم، محققی داریم در فقه؛ یک خواجه نصیری هم داریم در فلسفه یا در کلام؛ اشکالی ندارد. امروز هم همین جور است. هیچ اشکالی ندارد که امروز هم فقهایی داشته باشیم، فلاسفهای داشته باشیم، متخصصین در علوم انسانی اسلامی داشته باشیم، متخصصین در تفسیر داشه باشیم - تفسیر را نمیشود دست کم گرفت؛ متخصص لازم دارد - متخصص در فنون تبلیغ داشته باشیم. چه اشکال دارد از بزرگان حوزه کسانی باشند که فن تبلیغ را، خصوصیات تبلیغ را در این دنیای عجیب و غریب امروز - و به قول آقای کعبی دنیای عجیب و غریب تر آینده - تدریس کنند و بتوانند دین را تبلیغ کنند؟ در رشته های گوناگون، اساتیدی داشته باشیم. منزلت علمی اینها باید محفوظ بماند. نباید اینجور باشد که اگر کسی یک رتبهای از فقه را - ولو نه رتبه اعلی را - پیدا کرد، او در جامعه محترم باشد؛ اما اگر کسی رتبه اعلای فلسفه را پیدا کرد، به قدر او احترام نداشته باشد. اینجوری نیست؛ علم است، علم اسلامی است، مورد نیاز حوزه است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی - 1374/09/13 عنوان فیش :استفاده بهینه علامه حلی ازاستعدادها به وسیله ایجاد مدرسه سیار کلیدواژه(ها) : حوزههای علمیه, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, علامه حلی, استعدادهای ناشناخته حوزه, تاریخ علما و فقهای سلف نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : حوزه نسبت به گذشته خیلى پیشرفت کرده است و هیچ کس نمىتواند این حقیقت را منکر شود. یعنى اگر ما قدر مطلق را حساب کنیم، قابل مقایسه با گذشته نیست. همانطور که حضرت «آیةاللَّه مشکینى» فرمودند، این حوزه کمّاً و کیفاً پیش رفته است. آن روز، چهار صد نفر طلبه داشت، ولى امروز هزاران طلبه و فاضل مشغول تحصیلند. فضلاى امروز از فضلاى آن روز کمتر نیستند. بعضى از طلاّبِ امروز از طلاّبِ آن روز کم شوقتر نیستند. کارى که فضلا و طلاّبِ امروز مىکنند، بعضى اوقات دهها برابر کارى که آن روز طلاّب و فضلا مىکردند، اهمیت عملى و بعضاً علمى دارد. کسى نمىتواند بگوید که حوزه دچار عقبگرد است؛ نه. از این جهتى که بررسى مىکنیم، حوزه پیشرفت کرده است. حرفهاى گذشتگان هم دست علماى امروز است. امروز، این کتاب مکاسبى که شما مىخوانید، درس خارج «شیخ» است. عالیترین تحقیقات «شیخ»، همینهاست. کفایهاى که شما مىخوانید، اوج افکار اصولى «محقّق خراسانى» است. اگر امروز طلبهى کفایه خوان ما، کفایه را که مىخواند آن را بفهمد، مثل اکابر شاگردان «آخوند» که آن روز آن حرفها را بلد شدند، فهمیده است. منتها باید بداند که امروز پلّهى آخر نیست؛ ولى آن روز، پلّهى آخر بود. بنابراین، حوزه در فقه و اصول و در کار حوزهاىِ کمّى و در تبلیغات و گسترش خود و توسعه در اطراف عالم و مسؤولیتهایى که بر عهده گرفته است، با گذشته تفاوت زیادى دارد و پیشرفت زیادى کرده است. امّا از لحاظ یک دیدگاه دیگر، حوزه دو اشکال اساسى دارد که یکى از آنها حتماً در گذشته نبوده و متعلّق به امروز است و دیگرى هم به احتمال زیاد، این گونه است ... عیب دوم که احتمال مىدهم این عیب هم مخصوصِ ما باشد و در گذشته نبوده است، این است که از موجودى انسانى کنونى حوزه، استفادهى بهینه نمىشود. همین حالا در همین حوزهى علمیهى قم، هزاران استعداد برجسته و طلاّب فاضل و جوانان خوب وجود دارد که اگر اندکى به آنان توجّه شود و در جاى خود قرار گیرند و کار بایستهاى از آنان خواسته شود و از تضییع وقتشان به زواید، جلوگیرى شود، هر کدامشان خواهند توانست بخشى از این خلأ را پر کنند. البته این عیب، زمانِ ما هم بود. آن زمان که ما ساکن حوزه بودیم، همین عیب وجود داشت؛ اما احتمال مىدهم که در گذشته ها این گونه نبوده است. مثلاً «علاّمهى حلّى»، مدرسهى سیار درست کرده بود و با «الجایتوى خدابنده» به اطراف راه مىافتاد و طلبه ها را با خودش به مدرسه مىبرد. بعضى از قضایاى تاریخى، واقعاً انسان را به شک مىاندازند که شاید در آن وقت، واقعاً از موجودىِ انسانىِ خود، استفادهى درست مىکردند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی - 1374/09/13 عنوان فیش :مقاطع تکامل فقاهت شیعه در طول تاریخ کلیدواژه(ها) : تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, سیدحسین بروجردی, علامه حلی, وحید بهبهانی, شیخ مرتضی انصاری, صاحب جواهر, فقه, عمیقتر شدن فقه, گسترش فقه نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : فقاهت، در دورههاى متعدّدى تکامل پیدا کرده است. انسان، همینطور که به تاریخ فقاهت نگاه مىکند، مقاطعى را مىیابد. البته نظرات، مختلف است. من تصوّرم این است که زمانِ «شیخ»، یک مقطع است و زمان «علاّمه»، مقطع دیگرى است. «علّامه» مىگوییم، «محقّق» نمىگوییم؛ در حالى که قاعدتاً اینها یکى هستند؛ براى اینکه بحث استدلالى در بساط «علاّمه» زیادتر است و انسان بیشتر مىتواند بفهمد که با مسأله چگونه برخورد مىکرده است؛ ولى در مورد «محقّق» به این روشنى نمىشود فهمید. بعد، یک دورهى تقریباً 250 ساله مىگذرد. زمان «محقّق کرکى» باز یک مقطع دیگر است و به طور واضح انسان مىفهمد که کیفیت استنباط «محقّق کرکى» با کیفیت استنباط «علاّمه» فرق دارد. همان فقاهت است؛ ولى کامل شده است. بعد به مقطع بعدى مىرسد که مقطع تلامذهى «وحید بهبهانى» است که آن، شکوفایى فقاهت اصولى است. صاحبِ«ریاض» و صاحبِ «قوانین» و «شیخ جعفر» و «سید بحرالعلوم» و ... در این مقطع هستند. بعد به زمان «شیخ انصارى» و صاحبِ «جواهر» مىرسد که البته این مقطع و تحول در شیوهى فقاهت، در کار «شیخ» نسبت به کار صاحب «جواهر»، بیشتر آشکار است. هر چند کار صاحب «جواهر» هم کار نو و جدیدى است؛ اما بعد از «شیخ انصارى» - به گمان قاصر این حقیر - اگر بخواهیم از مقطعى اسم بیاوریم و بگوییم که تحّولى در فقاهت انجام شده است، آن مقطع، مقطعِ مرحوم «آیةاللَّه بروجردى» است که یک مقطع و باب جدیدى است که آن بزرگوار در کار فقاهت باز کرد. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31 عنوان فیش :نقش تاریخی حوزههای علمیه در بقای دین و تقویت روحیه دینی مردم کلیدواژه(ها) : حوزههای علمیه, تاریخ حوزه های علمیه, نقش حیاتی حوزه های علمیه, بقای دین, تقویت روحیهی دینی مردم, هدایت فکر دینی مردم, علامه حلی, شیخ طوسی, شیخ جعفر کاشفالغطاء, میرزای شیرازی, آخوند خراسانی, شاگردان شیخ انصاری, تحقق انقلاب اسلامی, تحقق نظام اسلامی, نقش حوزه های علمیه در انقلاب اسلامی, تاثیرگذاری حوزه های علمیه در مسائل سیاسی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در جامعهی ما چه در گذشته، چه حال و چه در آینده در بارهی این نقش[حوزه های علمیه]باید خیلی مطالعه و تدبر بشود. از مجموعهی روحانیت، بخصوص حوزهی علمیه را انتخاب کردیم؛ چون اینجا مزرع علمای دین و پرورشگاه نهالهای بالندهی فقاهت در آینده است. این حوزهها در طول زمان توانستهاند اولًا دین را حفظ و تبیین کنند که اگر زحمات حوزههای علمیه از آغاز تا امروز نمیبود، یقیناً از دین و حقایق دینی چیزی باقی نمیماند؛ بقای دین مدیون تلاش علمی حوزههاست ثانیاً توانستهاند روحیهی دینی مردم را تقویت کنند. از این حوزهها بوده است که علما و مبلّغانی برخاستند و در میان مردم تبلیغ دین کردند و روحیهی دینی را در مردم تقویت نمودند و همچنین توانستند فکر جامعه را هدایت کنند. از هزار سال پیش تا امروز یعنی بعد از دوران حدیث و متنگرایی، و از اول دوران استدلال این حوزههای علمیه بودند که توانستند فکر دینی مردم را هدایت کنند و به آنها روحیهی دینی بدهند و دین را حفظ نمایند. در طول زمان، در مسائل سیاسی هم این حوزهها تأثیر گذاشتند، و ما این را در تاریخ گذشتهی خودمان هم دیدهایم؛ مثل دوران علامهی حلی (رضوان اللّه علیه) که مدرسهی سیار داشت و طلاب را حتّی با خود در شهرها و بلاد گوناگون حرکت میداد؛ و قبل از آن، در زمان شیخ طوسی و شاگردان آن بزرگوار، که در آفاق دنیای اسلام پخش میشدند چه در طرف شرق، چه در طرف غرب؛ مثل شهرهای شام و طرابلس و مصر و دیگر مناطق و یا در زمان سیّد مرتضی و چه در زمانهای نزدیک به زمان ما، مثل دوران قبل از شیخ انصاری زمان مرحوم کاشف الغطاء که حوزههای علمیه آن وقت در وضع تحولات جاری زندگی مؤثر بودند؛ و بعد شاگردان شیخ انصاری مثل مرحوم میرزای شیرازی و بعد آخوند خراسانی و دیگرانی که نقش آنها را در قضایای قبل از مشروطیت و در خود قضیهی مشروطیت و بعد از آن تا زمان ما، همه میدانند (یعنی باید گفت همه هم نمیدانند. متأسفانه این جزو مباحث کم تحقیق شده و کمکار ماست؛ باید همه بدانند. اینها چیزهای دانسته شده و شناختهشده و ثبت و ضبطشدهیی است)؛ و چه در زمان ما، که تحرک ملت و تحقق انقلاب اسلامی و حدوث جامعهای با پایههای اسلامی، به وسیلهی حوزههای علمیه انجام گرفت. استاد حوزهی علمیه بود که پیشاهنگ بود. طلاب و فضلای حوزهی علمیه بودند که در سرتاسر کشور، سربازان آن فرمانده و آن رهبر بودند. کاری انجام گرفت که در طول تاریخ اسلام، از بعد از صدر اول تا امروز انجام نگرفته بود، و آن تحقق این نظام اسلامی بود. در دوران بعد از انقلاب تا امروز هم که حضور طلاب و حوزههای علمیه در مراحل مختلف انقلاب واضح است. پس، حوزهی علمیه از جهات مختلف برای جامعه یک نقش حیاتی دارد و همانطور که عرض کردیم این باید مورد تدبر قرار بگیرد؛ یعنی کسانی روی این فکر کنند، تحقیق کنند، مواد لازم را جمعآوری کنند و در این زمینه فکر نو ارائه نمایند. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31 عنوان فیش :تاثیرگذاری تاریخی حوزه های علمیه در مسائل سیاسی کلیدواژه(ها) : حوزههای علمیه, تاریخ حوزه های علمیه, علامه حلی, شیخ جعفر کاشفالغطاء, میرزای شیرازی, آخوند خراسانی, شاگردان شیخ انصاری, تحقق انقلاب اسلامی, تحقق نظام اسلامی, نقش حوزه های علمیه در انقلاب اسلامی, تاثیرگذاری حوزه های علمیه در مسائل سیاسی, شیخ طوسی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در طول زمان، در مسائل سیاسی هم این حوزهها[ی علمیه] تأثیر گذاشتند، و ما این را در تاریخ گذشتهی خودمان هم دیدهایم؛ مثل دوران علامهی حلی (رضوان اللّه علیه) که مدرسهی سیار داشت و طلاب را حتّی با خود در شهرها و بلاد گوناگون حرکت میداد؛ و قبل از آن، در زمان شیخ طوسی و شاگردان آن بزرگوار، که در آفاق دنیای اسلام پخش میشدند چه در طرف شرق، چه در طرف غرب؛ مثل شهرهای شام و طرابلس و مصر و دیگر مناطق و یا در زمان سیّد مرتضی و چه در زمانهای نزدیک به زمان ما، مثل دوران قبل از شیخ انصاری ، زمان مرحوم کاشف الغطاء که حوزههای علمیه آن وقت در وضع تحولات جاری زندگی مؤثر بودند؛ و بعد شاگردان شیخ انصاری مثل مرحوم میرزای شیرازی و بعد آخوند خراسانی و دیگرانی که نقش آنها را در قضایای قبل از مشروطیت و در خود قضیهی مشروطیت و بعد از آن تا زمان ما، همه میدانند (یعنی باید گفت همه هم نمیدانند. متأسفانه این جزو مباحث کم تحقیق شده و کمکار ماست؛ باید همه بدانند. اینها چیزهای دانسته شده و شناختهشده و ثبت و ضبطشدهیی است)؛ و چه در زمان ما، که تحرک ملت و تحقق انقلاب اسلامی و حدوث جامعهای با پایههای اسلامی، به وسیلهی حوزههای علمیه انجام گرفت. استاد حوزهی علمیه بود که پیشاهنگ بود. طلاب و فضلای حوزهی علمیه بودند که در سرتاسر کشور، سربازان آن فرمانده و آن رهبر بودند. کاری انجام گرفت که در طول تاریخ اسلام، از بعد از صدر اول تا امروز انجام نگرفته بود، و آن تحقق این نظام اسلامی بود. در دوران بعد از انقلاب تا امروز هم که حضور طلاب و حوزههای علمیه در مراحل مختلف انقلاب واضح است. |