![]() |
[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار کارگران - 1385/02/06 عنوان فیش :بوسه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به دستان کارگر کلیدواژه(ها) : عمل صالح, کار در اسلام, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر (ص), تکریم کار و کارگر نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : نفس «كار» از نظر اسلام، عمل صالح است. این كه «انّ الانسان لفی خسر الّا الّذین آمنوا و عملوا الصالحات»؛ این عمل صالحی كه انسان را از خسران خارج میكند، این فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و زیارت رفتن و ذكر گفتن نیست؛ آنها هم هست؛ اما كارِ وظیفهی زندگی را خوب انجام دادن هم عمل صالح است و یكی از مهمترینهایش «كار» است. در روایت وارد شده است كه اگر پیغمبر میدید یك آدم جوانی و قادر بر كاری نشسته است، تنبلی میكند و كار انجام نمیدهد، میفرمود: «سقط من عینی»؛ از چشمم افتاد. كار، عمل صالح است. شنیدهاید، پیغمبر دست این صحابی را دید زمخت و پینهبسته است؛ گفت: چرا دستت اینطور است؟ گفت: یا رسول اللّه! من با این دست كار میكنم. پیغمبر این دست را گرفت و بوسید و فرمود: «هذه ید لا تمسّه النار»؛ آتش، این دست را لمس نمیكند. عمل صالح بالاتر از این؟! اینطوری كار كنید. وقتی به كارگاه میروید، وقتی به مزرعه میروید، وقتی به محیط كار میروید، از هر نوع كاری كه اسمش «كار» است؛ چه آن كارِ كارگر ماهر و متخصص سطح بالا- كه امروز بحمد اللّه كارگرانِ ماهر متخصصِ سطح بالا ما در كشور كم نداریم- چه كارگران متوسط و چه كارگر ساده- آن كارگر ساده هم عیناً همینطور است- وقتی پای ماشین میرود یا در هر نقطهای از نقاط كارخانه كه میخواهد مشغول كار شود، بداند این كاری كه امروز او میخواهد بكند، كاری است كه خدای متعال برای این كار به او ثواب و اجر خواهد داد. نفس كار ارزش دارد؛ غیر از اینكه «كار» وسیلهی اعاشه و درآمد زندگی است؛ كه آن هم به جای خود مطلب مهم و عبادت دیگری است. مربوط به :خطبههای نماز جمعهی تهران - 1368/07/28 عنوان فیش :سیره رسول خدا(ص) در ایجاد روحیه ارزشمند کار و فعالیت کلیدواژه(ها) : کار در اسلام, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر (ص), رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), تربیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : پیامبر اکرم به اینکه دستور بدهند مردم باید کار و تلاش کنند، اکتفا نمیکردند. ایشان، با روشهای مختلف، روحیهی کار و تلاش را در مردم زنده میکردند و گاهی اگر جوانی را مشاهده میکردند که بیکار است، میفرمودند: «انّ اللَّه لا یحبّ الشّابّ الفارغ»: خدا از جوانی که عمر خود را تلف میکند و به بیکاری میگذراند، خشنود نیست. در روایتی دارد که رسول اکرم(ص) وقتی جوانی را میدیدند که «کان یعجبه» و از اندام و سلامت و جوانی او خوششان میآمد، از او دو سؤال میکردند و میپرسیدند: ازدواج کردی و آیا شغلی داری یا نه؟ اگر آن جوان میگفت ازدواج نکردم و شغلی ندارم، پیامبر میفرمود: «سقط من عینی»: این جوان از چشمم افتاد. او، با اینطور روشها و برخوردها، مردم را به اهمیت کار و تلاش متوجه میکرد. یک وقت، چند نفر خدمت رسول اکرم آمدند و از شخصی تعریف کردند و گفتند: یا رسولاللَّه! ما با این مرد همسفر بودیم و او مرد بسیار خوب و پاک و با خدایی بود، دایماً عبادت میکرد، در هر منزلی که فرود میآمدیم، از لحظهی فرود تا وقتیکه مجدداً سوار میشدیم، او مشغول نماز و ذکر و قرآن و اینها میشد. وقتی که این تعریفها را کردند، پیامبر(ص) با تعجب از آنها سؤال کردند: پس چه کسی کارهایش را میکرد؟ کسی که وقتی از مرکب پیاده میشود، دایم مشغول نماز و قرآن است، چه کسی غذای او را میپخت؟ چه کسی وسایل او را فرود میآورد و سوار میکرد؟ چه کسی کارهایش را انجام میداد؟ اینها در جواب گفتند: یا رسولاللَّه! ما با کمال میل، همهی کارهای او را انجام میدادیم. پیامبر فرمود: «کلّکم خیر منه»: همهی شما از او بهترید. اینکه او کار خودش را انجام نمیداد و به دوش شما میانداخت و خود مشغول عبادت میشد، موجب نمیشود که او مرد خوبی باشد. مردِ خوب، شما هستید که کار و تلاش میکنید و حتّی کار دیگری را هم شما به عهده میگیرید. با این گونه روشها، فضای زندگی در جامعهی اسلامی، از علاقهی به کار و تلاش زندگی پُر میشود. همهی این مواردی که مطرح کردم، امروز مورد ابتلا و احتیاج ماست. |