[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت - 1397/06/07 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حقیقتاً غدیر و معرّفی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بهعنوان ولیّ امر امّت اسلامی و جانشین پیغمبر، یکی از نعمتهای بزرگ خدای متعال بود؛ یعنی همچنان که خود اصل نبوّت و رسالت، منّت الهی و نعمت بزرگ الهی است که «لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم»، در مورد ولایت امیرالمؤمنین هم حقیقتاً یک نعمت بزرگ و یک منّت بزرگی بود: «خَلَقَکُمُ اللهُ اَنوَاراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقینَ حَتّى مَنَّ اللهُ عَلَینا بِکُم فَجَعَلَکُم فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَن تُرفَع» تا آخر؛ حقیقتاً نعمت بزرگی است. خب ولایت امیرالمؤمنین و مسئلهی ولایت، یک جا در قرآن -در سورهی مائده- مایهی یأس کفّار است: اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم؛ آن روزی که مسئلهی ولایت مطرح شده، آن روزی است که به نصّ قرآن «یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»، مایهی یأس کّفار است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر - 1395/06/30 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیداللهالاکبر و از همهی اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئلهی غدیر به مسئلهی دیگری قابل تطبیق نیست. همین آیهی معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سورهی مائده است، با غیر مسئلهای در وزن و اهمّیّت و اندازهی مسئلهی غدیر، قابل تطبیق نیست؛ فقط یکچنین مسئلهای است که میتواند تعبیر «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» دربارهاش بیاید. آنکسانی که در مضمون این آیات خدشه کردهاند، حرفهایی میزنند، مطالبی گفتهاند، مخالفین و کسانی که قضیّهی غدیر را قبول ندارند این آیه را به نحوی تأویل کردهاند لکن این بخش از آیه قابل تأویل نیست. امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ آن احکامی که در این آیه، در اوّل سورهی مائده، قبل و بعد از این فِقره آمده است، مگر چقدر اهمّیّت دارد؟ این تعبیر دربارهی نماز نیامده است، دربارهی زکات نیامده است، دربارهی جهاد نیامده است؛ دربارهی هیچ یک از احکام فرعی الهی نیامده است که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ پس این یک قضیّهی دیگری است؛ غیر از این احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّهی رهبری جامعهی اسلامی؛ قضیّهی نظام حکومت و امامت در جامعهی اسلامی. بله، ممکن است تخلّف کنند -کما اینکه کردند؛ چند قرن بنیامیّه و بنیعبّاس و امثال اینها با نام امامت و خلافت و مانند اینها، پادشاهی کردند؛ سلطنت کردند- [امّا] این لطمهای نمیزند به فلسفهی غدیر. ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است، تعیین قاعده است. یک قاعدهای در اسلام درست شد؛ پیغمبر اکرم در ماههای آخر عمر، این قاعده را وضع کرد؛ آن قاعده چیست؟ قاعدهی امامت؛ قاعدهی ولایت. جوامع بشری از دیرباز حکومت داشتند؛ بشر انواع و اقسام حکومتها را تجربه کرده است؛ اسلام این حکومتها را، این نوع قدرتمندیها و قدرتمداریها را قبول ندارد؛ امامت را قبول دارد. این قاعدهی اسلام است؛ غدیر این را بیان میکند. .... قاعدهی حکومت و اقتدار و قدرتمداری در جامعهی اسلامی، با غدیر معیّن شد و پایهگذاری شد؛ اهمّیّت غدیر این است. اهمّیّت غدیر فقط این نیست که امیرالمؤمنین را معیّن کردند؛ این هم مهم است امّا از این مهمتر این است که ضابطه را معیّن کردند، قاعده را معیّن کردند؛ معلوم شد که در جامعهی اسلامی، حکومت سلطنتی معنا ندارد، حکومت شخصی معنا ندارد، حکومت زَر و زور معنا ندارد، حکومت اشرافی معنا ندارد، حکومت تکبّر بر مردم معنا ندارد، حکومت امتیازخواهی و زیادهخواهی و برای خود جمع کردن و افزودن معنا ندارد، حکومت شهوترانی معنا ندارد؛ معلوم شد که در اسلام اینجوری است. این قاعده در غدیر وضع شد. وقتی این قاعده وضع شد، آنوقت «یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ دیگر دشمنها از اینکه بتوانند مسیر این دین را تغییر بدهند مأیوس میشوند؛ چون مسیر دین آنوقتی تغییر پیدا میکند که آن نقطهی اصلی، آن هستهی اصلی تغییر پیدا کند؛ یعنی هستهی قدرت، هستهی مدیریّت، هستهی ریاست؛ اگر تغییر پیدا کند، همهچیز تغییر میکند؛ بله، در واقعیّت عملی، تغییراتی به وجود میآید و افرادی از قبیل خلفای بنیامیّه و بنیعباس سرِ کار میآیند بهعنوان اسلام، حجّاجبنیوسف هم [سرِ کار] میآید، امّا اینها دیگر ضابطه را نمیتوانند به هم بزنند. امروز اگر کسانی در دنیای اسلام؛ آنهایی که با معارف اسلامی آشنا هستند مراجعه کنند به قرآن، مراجعه کنند به ضوابطی که در قرآن برای بندگی حق و زندگی و جهتگیری بندگان حق -یعنی ملّتها- در قرآن معیّن شده است، امکان ندارد به نتیجهای برسند جز نتیجهی امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و آنچه دنبالهی او است. این ادّعای ما است و میتوانیم این ادّعا را کاملاً ثابت کنیم. هرکسی در دنیای اسلام، روشنفکران، متفکّرین، صاحبان عقیده، کسانی که از اوّل با یک عقیدهی دیگری بار آمدهاند، اگر قرآن را و ارزشهای قرآنی و ضوابط قرآنی را برای زندگی جوامع بشری ملاک قرار بدهند، به هیچ نتیجهای نمیرسند جز اینکه کسی مثل علیّبنابیطالب (علیهالسّلام) بایستی بر جوامع اسلامی حکومت بکند؛ یعنی راه، این است؛ راه، امامت است. این مربوط به غدیر. خب، وقتی غدیر اینقدر اهمّیّت دارد، آنوقت آن آیهی شریفهی دیگر که «یاَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ مآ اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، معنایش روشن میشود. [میفرماید] اگر این حکم را ابلاغ نکنی، اصلاً رسالتت را انجام ندادهای. پیغمبر ۲۳ سال است دارد مجاهدت میکند -آن مجاهدات مکّه، آن مجاهدات مدینه، آن جنگها، آن فداکاریها، آن گذشتها، آن سختگیریهای بر خود، آن هدایت عظیم بشری که آن بزرگوار انجام داده است، اینها همه در این مدّت انجام گرفته- این چه حادثهای و چه عارضهای است که اگر نباشد، همهی اینها [گویی] نیست «وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، این نمیتواند چند حکم فرعی باشد؛ این یک چیزی فراتر از اینها است؛ آن چیست؟ امامت است. اوّلامام کیست؟ خود پیغمبر. امام صادق (علیهالسّلام) در منا فرمود: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام؛ پیغمبر، امام اوّل است؛ «ثُمَّ مِن بَعدِهِ عَلیِّبنِاَبیطالِب» و بعد بقیّهی ائمّه. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر - 1395/06/30 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ببینید، این هم بخش سوّم از صفات امیرالمؤمنین که صفات حکومتی است؛ غیر از صفات شخصی، غیر از آن جنبههای معنوی و الهی غیرقابل فهم برای ما، غیرقابل توصیف برای زبانهای قاصر و ناقص ما. این شخصیّت امیرالمؤمنین است؛ یعنی شخصیّت جامعی که واقعاً «تو بزرگی و در آئینهی کوچک ننمایی». ما نمیتوانیم با این چشمهای ضعیف و ناتوان، با این دید ناقص، با این دلهای پوشیدهی از اوهام، آن شخصیّت عظیم را ببینیم؛ امّا خب، یک چیزی از آن بزرگوار، یک توصیفی از آن بزرگوار میدانیم و میگوییم؛ این انسان در غدیر معیّن شد. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر - 1395/06/30 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسئلهى غدیر مسئلهى بسیار مهمّى است در تاریخ اسلام. اوّلاً اصل این حادثهى عجیب و مهم و این بیان شریف که «مَن کُنتُ مَولاه فَهذا عَلىٌّ مَولاه»، چیزى نیست که فقط شیعه آن را نقل کرده باشد؛ این جزو مسلّمات است. آنکسانى که خواستهاند اشکال کنند، ایراد کنند، اصل صدور این بیان را مورد تردید قرار ندادهاند، [بلکه] رفتند سراغ تأویل و توجیه و معناکردن این جمله. اصل حادثه، یک مسئلهى مسلّم تاریخى و اسلامى است؛ شبهههایى هم که در معناى این جمله به ذهن بعضى از نورسیدگان و نوکیسهگان فکرى و معرفتى امروز میرسد، همان حرفهایى است که هزار سال است این حرفها مطرح بوده، جوابهاى آنها بهوسیلهى علماى بزرگ داده شده و جاى کمترین شبههاى در اصل این مسئله و حادثه و معناى جملهى رسول اکرم که سؤال کرد از مردم «اَلَستُ اَولى بِکُم مِن اَنفُسِکُم» - که اشاره به آیهى قرآن بود که «اَلنَّبِىُّ اَولى بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم» - و بعد از آن این جمله که «مَن کُنتُ مَولاه فَهذا علىٌّ مَولاه» [نیست]؛ [در] اصل این مسئله جاى هیچ تردیدى نیست. آنچه در مورد محتواى این جملهى تاریخى و شریف و پر مغز بایستى بیان بشود [اینکه]، غیر از نصب امیرالمؤمنین به خلافت و امامت بعد از نبىّ اکرم و وصایت پیغمبر - که معناى رایج و شایع این جمله است - یک مضمون مهمّ دیگرى در این بیان وجود دارد که نباید مورد غفلت قرار بگیرد و آن، پرداختن اسلام به امر حکومت و امر سیاست امّت و اهمّیّت این موضوع از نظر اسلام است. آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصىِ زندگى افراد - و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند که تبلیغات دشمنان و دستهاى دشمنان هم این بینش را در بین مسلمانان در طول سالیان دراز ترویج کرده است - جوابشان مسئلهى غدیر است. پیغمبر اکرم (صلّىاللَّه علیه و آله و سلّم) در آن موقعیّت حسّاس، در آخرین ماههاى زندگى، به دستور خداى متعال، یک مسئلهى اساسى و مهم را بیان میکنند و آن عبارت است از پرداختن به مسئلهى حکومت براى بعد از زمان پیغمبر. اینجا نصب امیرالمؤمنین، فقط بهمعناى نصب جنبههاى معنوى نبود، بلکه میشود گفت که مسئلهى جنبههاى معنوى قابل نصب نیست؛ آنچه قابل نصب است عبارت است از: حکومت، کشوردارى، سیاست، مدیریّت جامعهى اسلامى؛ این را پیغمبر اکرم به مردم توصیه کرد. این نکتهى بسیار مهمّى است در مسئلهى غدیر که پاسخ دندانشکنى است به همهى کسانى که فکر میکنند و تبلیغ میکنند که اسلام را از مسائل سیاست و مسائل حکومت و مانند اینها برکنار بدارند. بنابراین، این دو حقیقت، یعنى حقیقتِ نصب امیرالمؤمنین بهعنوان امامتِ بعد از پیغمبر، و مسئلهى پرداختن به حکومت و سیاست و امامت و ادارهى امّت بعد از پیغمبر، این دو موضوع بسیار مهمّ و حسّاس، در مسئلهى غدیر وجود دارد و جزو معارفى است که غدیر متضمّن آن است و درس بزرگى است براى همهى مسلمانان، براى امروز و فرداى مسلمین. آنچه امروز ما باید به آن توجّه کنیم، این است که مسئلهى غدیر یک مسئلهى اعتقادى است؛ شیعه و پیروان مکتب اهل بیت و مکتب امامت، به مسئلهى غدیر پایبندند؛ این پایه و اساس تفکّر شیعه است؛ بدون تردید، و جاى بحث نیست. کسانى که شبهه دارند و کسانى که بحث دارند، میتوانند در محافل علمى، در مجالس تخصّصى، بنشینند راجع به این بحث کنند؛ منطق شیعه قوى، حجّت شیعه حجّت قاطع و بدون تردیدى است؛ لکن این در زندگىِ عمومى مسلمانان، در همگامىِ مسلمانان با یکدیگر، در برادرى مسلمانان با یکدیگر، باید اثر نگذارد. مربوط به :بیانات در دیدار نوروزی جمعی از مسئولان کشور - 1395/01/18 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عید نوروز هم واقعاً یک فرصتی است برای ما ایرانیها. با قطعِنظر از جنبهی ارتباط این روز معیّن با آنچه در تاریخ اسلام است -که حالا بعضیها تطبیق میکنند با روز غدیر و بعضیها با روزهای دیگر، که من نمیتوانم قضاوتی نسبت به صحّتوسقم این تطبیقها بکنم- خود این عید که اوّل سال خورشیدی ما و منتسب به هجرت پیغمبر اکرم است، واقعاً یک فرصت بزرگ و خوبی است. مربوط به :بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان - 1391/08/10 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : غدیر حادثهی مهمی است؛ یک حادثهی اصولی است؛ ناظر به توجه اسلام به مهمترین رکن تشکیل نظام اسلامی و جامعهی اسلامی است. یعنی مسئلهی امامت و مسئلهی ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسئله فقط مسئلهی شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسئلهی غدیر میتواند وحدتآفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحلهی دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگری است. اسلام عالیترین مسئله در باب تشکیل جامعهی اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئلهی غدیر متجلی کرده است. امیدواریم که ما به معنای واقعی کلمه، به دنبال مفهوم و مضمون و معنای حقیقی غدیر و ولایت باشیم؛ که این را شما جوانها باید در ذهنتان داشته باشید و انشاءاللّه در طول زندگی دنبال کنید. مربوط به :بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیر - 1389/09/04 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عید سعید غدیر را به همهی شما عزیزانی که در این محضر عظیم و باشکوه شرکت کردهاید و به همهی بسیجیان مخلص در سرتاسر کشور و به همهی کسانی که در سراسر گیتی خود را متعهد به اسلام و حاکمیت اسلام میدانند و به همهی کسانی که به نام مبارک علی بن ابی طالب احترام میگذارند، تبریک عرض میکنم. عید غدیر اگرچه شاخص فرقهی امامیهی شیعه است، ولی در واقع با مفهوم و محتوا و مضمون گستردهای که این حادثه دارد، این عید متعلق به همهی مسلمانان، بلکه با توضیحی که عرض خواهم کرد، متعلق به همهی کسانی است که برای بهروزی انسان دل میسوزانند. ما شیعیان این اعتقاد راسخ را که متکی به دلیل متقن و غیر قابل تردید است، دربارهی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) داریم. این حدیث متواتر - یعنی حدیث روز غدیر - را که همهی محدثین بزرگ اسلام، از شیعه و سنی نقل کردهاند، مستند این عقیدهی متقن میدانیم. پیغمبر اکرم در یک روز گرم و در یک نقطهی حساس، در مقابل چشم مردم، علی بن ابی طالب (علیه الصّلاة و السّلام) را به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولی امر امور اسلام معین کرد و به مردم معرفی کرد؛ «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه». این عطف به آیات متعددی است که ولایت پیغمبر از سوی خدای متعال تثبیت شده است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله» و آیات متعدد دیگر. میفرماید: آن کسی که من ولی او هستم، این علی ولی اوست. هر معنائی که ولایت در مورد پیغمبر دارد، همان معنا در مورد امیرالمؤمنین با این نصب پیغمبر و معرفی پیغمبر محقق است. این یک دلیل محکم و مستندِ غیر قابل تردید است. در این خصوص، بزرگان بحث کردهاند. لازم نیست وارد بحثهای اعتقادی بشویم؛ این مسلّم است. علی بن ابی طالب را آن روز همهی مردم از نزدیک آزموده بودند؛ کسی نبود که نسبت به این نصب امیرالمؤمنین دچار تردید شود. روشن بود که این مرد فداکارِ مخلصِ دارای مرتبهی عالی ایمان و تقوا، شایستهی یک چنین حرکتی از سوی پیغمبر اکرم و در واقع از سوی خدای متعال است. نصب امیرالمؤمنین، نصب نبوی نبود؛ نصب الهی بود؛ این شأن پروردگار بود که پیغمبر این را به مردم مؤمن ابلاغ کرد. مربوط به :بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیر - 1389/09/04 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبهی نصب جانشین است. جنبهی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئلهی امامت است؛ امامت با همان معنائی که همهی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئلهی امامت، یک مسئلهی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعهای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئلهی همگانی است برای همهی جوامع بشری. مربوط به :بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیر - 1389/09/04 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اسلام با تشکیل حکومت در مدینه و تشکیل جامعهی مدنی نبوی نشان داد و ثابت کرد که اسلام فقط نصیحت کردن، موعظه کردن و دعوت کردن به زبان نیست. اسلام میخواهد حقایق احکام الهی در جامعه تحقق پیدا کند؛ این جز با ایجاد قدرت الهی امکانپذیر نیست. بعد هم پیغمبر اکرم در پایان عمر مبارکش، به دستور الهی، به الهام الهی، نفر بعد را خودش معین کرد. البته مسیر تاریخ اسلام مسیر دیگری رفت. آنچه که پیغمبر میخواست، آنچه که اسلام میخواست، این بود. این یک طرحی شد که در تاریخ ماند. نباید تصور کرد که اندیشهی پیغمبر شکست خورد؛ نه، شکست نخورد؛ در آن برهه تحقق پیدا نکرد، اما این خط شاخص در جامعهی اسلامی و در تاریخ اسلامی باقی ماند. امروز شما در این گوشهی از دنیای اسلام نتائج آن را میبینید و به فضل الهی، به حول و قوهی الهی، این الگو، این خط واضح، در دنیای اسلام روزبهروز همهگیرتر خواهد شد؛ این مضمون غدیر است. بنابراین مسئلهی غدیر، فقط مسئلهی شیعه نیست؛ مسئلهی مسلمانان، بلکه مسئلهی همهی انسانهاست. آنهائی که بیندیشند، میدانند که این خط روشن، خطی است که متعلق به همهی انسانهاست؛ جز این راهی وجود ندارد. اگر قدرت در اجتماعات انسانی دست شیطانصفتان باشد، دنیا به همان راهی میرود که شما امروز مظاهر آن را در دنیای مدرن مشاهده میکنید. هرچه دنیا مدرنتر بشود، خطرِ آنگونه حکومتها بیشتر میشود. البته هرچه دنیا از لحاظ علم و معرفت پیشتر برود، امکان و احتمال بروز خط هدایت هم بیشتر میشود. اینجور نیست که ما با پیشرفت علم احساس کنیم که این خط هدایت عقب افتاد؛ نه، جلو میرود. مربوط به :بیانات در دیدار مردم به مناسبت عید غدیر - 1388/09/15 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عید غدیر را فرمودهاند: «عید اللَّه الاکبر»؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همهی این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینهی هدایت، در زمینهی حکومت، در این حادثهی غدیر معیّن شده است. حرفی نیست که بر طبق توصیهی پیامبر اعظم در غدیر عمل نشد - پیغمبر هم طبق بعضی از روایتها خبر داده بود که عمل نخواهد شد - اما مسئلهی غدیر، مسئلهی ایجاد یک شاخص است، یک معیار و میزان است. تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومىِ امت را معیّن کنند. اینی که پیغمبر اکرم حساسترین زمان را برای اعلام مسئلهی ولایت انتخاب کرد، این انتخابِ پیغمبر نبود، انتخابِ خدای متعال بود. از طرف پروردگار وحی رسید که: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک». نه اینکه پیغمبر مسئلهی امامت و ولایت را از سوی پروردگار قبلاً نمیدانست؛ چرا، از اولِ بعثت برای پیغمبر مسئله روشن بود. بعد هم حوادث گوناگون این بیست و سه سال، آنچنان این حقیقت را عریان کرد و آشکار کرد که جای تردیدی باقی نمیگذاشت؛ اما اعلان رسمی باید در حساسترین زمان اتفاق میافتاد و به دستور پروردگار اتفاق افتاد: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک و أن لم تفعل فما بلّغت رسالته»؛ یعنی این یک رسالت الهی است که باید بگوئی. بعد هم که در غدیر خم، در نزدیکی جحفه، نبی مکرم مردم را متوقف کردند، کاروانهای حجاج را جمع کردند و این مطلب را اعلان کردند، آیهی شریفه آمد که: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»؛ نعمت کامل شد، دین کامل شد. در سورهی مبارک مائده قبل از آیهی «الیوم اکملت»، این آیهی مبارک است: «الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون»؛ امروز روز یأس و ناامیدی دشمنان است؛ یعنی معیار مشخص شد، شاخص معلوم شد؛ امت هر وقت بخواهند، هر وقت چشم خود را بر حقیقت باز کنند، شاخص را خواهند دید، معیار را مشاهده خواهند کرد، تردیدی باقی نخواهد ماند. اهمیت غدیر این است. مربوط به :بیانات در دیدار مردم به مناسبت عید غدیر - 1388/09/15 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : به عنوان بیان حقیقت و طلب حقیقت، این یک درخواست منطقی است از همهی مسلمانان: بروند تحقیق کنند، ملاحظه کنند، آنچه را که محققین شیعه نوشتند، علمای بزرگ شیعه در زمان خود ما جمع کردند، نوشتند، تحقیق کردند، در دنیای اسلام آنها را عرضه کردند، نوشتهی آنها مورد تقدیر علمای اسلام، روشنفکران اسلام، برجستگان اسلام قرار گرفته است، اینها را ملاحظه کنند؛ خودشان را محصور نکنند، محروم نکنند. کتابهای مرحوم سید شرفالدین عاملی (رضوان اللَّه علیه)، کتاب شریف الغدیر تألیف علامهی امینی، اینها حقایقی است که جمع شده است. مسئلهی غدیر یک مسئلهی مسلّم تاریخی است. در دهها کتاب، مرحوم امینی دهها طریق از طرق اهل سنت را نقل میکند که ماجرای غدیر را به همین شکل که ما نقل میکنیم، نقل کردهاند. این چیزی نیست که فقط در کتابهای ما باشد. حالا در معنای مولا، بعضی ممکن است خدشه کنند، بعضی خدشه هم نمیکنند. ماجرا یک ماجرای حقیقی، واقعی و بیان معیار است؛ مشخص است که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه آلاف التّحیّة و السّلام) یک قلهی مرتفع است؛ هم برای حاکم اسلامی و حکومت اسلامی، هم برای هر فرد مسلمان. مربوط به :بیانات در دیدار مردم به مناسبت عید غدیر - 1388/09/15 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حادثهی غدیر به نگاه مرحوم علامهی امینی (رضوان اللَّه تعالی علیه) صاحب کتاب الغدیر و بعد در نگاه مرحوم شهید مطهری (رضوان اللَّه علیه) وسیلهی وحدت امت اسلامی است. گمان نکنند بعضی که حادثهی غدیر مایهی اختلاف است؛ نه. امروز ببینید که بیش از همیشه - در گذشته هم بوده است - شیعه را متهم میکنند. ببینند مسئلهی تشیع برآمدهی از یک اعتقاد صحیحِ سالمِ خالصِ نسبت به وحی الهی است - این است معنای تشیع - اعتقاد به ارزشهاست، اعتقاد به معیارهاست، ملاک قرار دادن معیارهائی است که قرآن آنها را ملاک قرار داده است. حالا یک مشت یاوهگوی هرزهگو در گوشه و کنار دنیای اسلام شیعه را متهم کنند به آن چیزی که شیعه فرسنگها از آنها دور است؛ مسئلهی ساختگی بودن و جعلی بودن و بعداً به وجود آمدن و سیاسی بودن و این حرفها را پیش بیاورند! نه، مسئلهی غدیر خط بطلان میکشد بر همهی اینها. مربوط به :بیانات در دیدار مردم به مناسبت عید غدیر - 1388/09/15 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : قضیهی امامت و ولایت آنچنانی که در تاریخ اسلام هم مشخص است، معلوم است، یک قضیهی الهی است. این جور نیست که پیغمبر اکرم با محاسبهی شخصی خود، امیرالمؤمنین را انتخاب کرده باشد؛ اگرچه همهی محاسبات شخصی هم هر کسی را به همین نتیجه میرساند که جانشین پیغمبر علی است؛ اما اقدام پیغمبر، یک اقدام الهی بود. از اوائل بعثت، آن وقتی که پیغمبر اکرم خود را در مکه بر قبائل گوناگون عرب عرضه کرد، اسلام را بر آنها عرضه کرد - که این یک ماجرای مفصلی است در تاریخ قبل از هجرت، در اوائل بعثت - به این قبیله رفت، به آن قبیله رفت، رئیس یکی از قبائل که در تاریخ مشخص شده است - اینها جزو مسلّمات تاریخ است و مسئلهی شیعه و سنی در بیان این وقایع نقشی ندارد؛ خود برادران اهل سنت این را نقل کردهاند - به پیغمبر عرض کرد که ما حاضریم دستهجمعی به اسلام ایمان بیاوریم، به یک شرط؛ آن شرط این است که بعد از تو، این کار در اختیار ما باشد؛ رئیس قبیلهی ما بشود جانشین تو. در تاریخ دارد که پیغمبر در پاسخ این شخص فرمود: نه، «هذا امر سماوىّ»؛ این یک مطلبی است که در اختیار من نیست؛ این آسمانی است، در اختیار خداست. آنها هم ایمان نیاوردند و رفتند. پس مسئلهی خلافت پیغمبر بر اساس وحی الهی است؛ بر اساس ارادهی پروردگار است، دست پیغمبر هم نبود. اما اگر پیغمبر اکرم میخواست انتخاب بکند، چه کسی را باید انتخاب بکند؟ آن کسی باید قاعدتاً مورد گزینش نبی مکرم قرار بگیرد که همهی معیارهای اساسی اسلام در او در حد کامل باشد. خب، حالا امیرالمؤمنین را همهی مسلمانان عالم در محاسبهها بسنجند - درست است که احادیث گوناگونی در فضیلت برخی از صحابه نقل شده است - معیارها را نگاه کنند، پهلوی هم بگذارند، ردیف کنند، اینها را با قرآن و با سنت مسلّم مقایسه کنند، ببینند چه کسی برگزیده خواهد شد. علم امیرالمؤمنین، که علم یکی از معیارهاست؛ پیغمبر اکرم دربارهی امیرالمؤمنین طبق نقل همهی مسلمانان - شیعه و سنی - میفرمود: «انا مدینة العلم و علىّ بابها»، از این بالاتر چه شهادتی؟ دربارهی جهاد امیرالمؤمنین، خدای متعال: «و من النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللَّه»، آیه نازل شده است در مورد مجاهدت امیرالمؤمنین و ایثار امیرالمؤمنین؛ دربارهی کس دیگری این آیه نازل نشده است. دربارهی انفاق امیرالمؤمنین: «و یطعمون الطّعام علی حبّه مسکینا و یتیما و اسیرا»؛ امیرالمؤمنین و خاندان مکرم نزدیک او مشمول این آیهاند. «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلاة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون». همه گفتهاند این، دربارهی امیرالمؤمنین است. این معیارها - معیارهای متعددی که در اسلام، معیار برگزیدگی است، معیار برتری است - از علم و تقوا و انفاق و ایثار و جهاد و بقیهی معیارهائی که در اسلام وارد شده است، همه و همه، یکی یکی با امیرالمؤمنین تطبیق میکند. کیست که بتواند این چیزها را در علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) انکار کند؟ دعوت ما از همهی مسلمانان عالم این است که این حقائق را مورد تأمل قرار بدهند. ما در عالم وحدت امت اسلامی هیچ اصراری نداریم که یک فرقه عقائد یک فرقهی دیگر را حتماً قبول کنند؛ نه، وحدت به معنای این نیست. وحدت به معنای این است که با عقائد مختلف، شعب مختلف، مشترکات را بگیرند، موارد محل اختلاف را وسیلهی برادرکشی و جنگ و دشمنی قرار ندهند؛ مسئلهی وحدت این است. اما به عنوان بیان حقیقت و طلب حقیقت، این یک درخواست منطقی است از همهی مسلمانان: بروند تحقیق کنند، ملاحظه کنند، آنچه را که محققین شیعه نوشتند، علمای بزرگ شیعه در زمان خود ما جمع کردند، نوشتند، تحقیق کردند، در دنیای اسلام آنها را عرضه کردند، نوشتهی آنها مورد تقدیر علمای اسلام، روشنفکران اسلام، برجستگان اسلام قرار گرفته است، اینها را ملاحظه کنند؛ خودشان را محصور نکنند، محروم نکنند. کتابهای مرحوم سید شرفالدین عاملی (رضوان اللَّه علیه)، کتاب شریف الغدیر تألیف علامهی امینی، اینها حقایقی است که جمع شده است. مسئلهی غدیر یک مسئلهی مسلّم تاریخی است. در دهها کتاب، مرحوم امینی دهها طریق از طرق اهل سنت را نقل میکند که ماجرای غدیر را به همین شکل که ما نقل میکنیم، نقل کردهاند. این چیزی نیست که فقط در کتابهای ما باشد. حالا در معنای مولا، بعضی ممکن است خدشه کنند، بعضی خدشه هم نمیکنند. ماجرا یک ماجرای حقیقی، واقعی و بیان معیار است؛ مشخص است که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه آلاف التّحیّة و السّلام) یک قلهی مرتفع است؛ هم برای حاکم اسلامی و حکومت اسلامی، هم برای هر فرد مسلمان. مربوط به :بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور - 1388/09/04 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از روز عید قربان تا روز عید غدیر، در واقع یک مقطعی است متصل و مرتبط با مسئلهی امامت. خدای متعال در قرآن یاد میفرماید: «و اذ ابتلی ابراهیم ربّه بکلمات فأتمّهنّ قال انّی جاعلک للنّاس اماما».*** ۱ بقره: ۱۲۴؛ «و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: من تو را پیشوای مردم قرار دادم ... » *** ابراهیم از طرف پروردگار منصوب شد به امامت. چرا؟ چون از عهدهی امتحانهای دشوار برآمد. مبدأ این را میشود روز عید قربان به حساب آورد، تا روز عید غدیر که روز امامت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه ءالاف التّحیّة و الثّناء) است. این هم به دنبالهی امتحانات سخت بود. امیرالمؤمنین طول حیات مبارکش را با امتحان - امتحانهائی که از آن سرافراز بیرون آمده است - گذرانده؛ از سیزده سالگی یا یازده سالگی و قبول نبوت تا لیلةالمبیت، یک جوان فداکار و فانی در پیغمبر که آماده است جان خود را فدای پیغمبر بکند - عملاً این را در ماجرای هجرت پیغمبر به اثبات میرساند - و بعد هم آن امتحانهای بزرگ در بدر و احد و حنین و خیبر و بقیهی جاها. این منصب والا، دنبالهی این امتحانهاست؛ لذا دلها متوجه شده است به اینکه بین عید قربان و عید غدیر یک ارتباط است. بعضی هم این را «دههی امامت» نامیدهاند و نام مناسبی است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم در روز عید غدیر - 1387/09/27 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عید سعید غدیر را که بخش عمدهای از شناسنامهی شیعهی ائمه (علیهمالسّلام) محسوب میشود و مرد و زن شیعی در طول سالیان طولانی و قرنهای متمادی با یاد این روز و این حادثه هویت خود را احساس کردهاند، به شما حضار عزیز و همهی مردم مؤمن کشورمان و به دنیای اسلام تبریک عرض میکنیم. و به شما برادران و خواهران گرامی؛ بخصوص برادران و خواهرانی که از راههای دور و شهرهای گوناگون تشریف آوردید و همچنین به خانوادهی معظم شهیدان خوشامد عرض میکنیم. مسئلهی غدیر جزو مسائلی است که در پیرامون آن فکر کردن، امروز به جامعهی اسلامی و بخصوص به مردم و کشور ما خیلی کمک میکند برای اینکه راه درستِ حرکت را گم نکنند. دو سه نکته را در پیرامون مسئلهی غدیر عرض میکنیم. یک نکته خود واقعهی غدیر است. دنیای اسلام در زمان پیامبر اکرم که بالنسبه وسعتی پیدا کرده بود، شاهد یک امر بسیار مهمی بودند و آن اعلام جانشینی امیرالمؤمنین بود. قضیهی حادثهی غدیر را فقط شیعه نقل نکردند، محدثین اهل سنت و بزرگان اهل سنت هم بسیاری این حادثه را نقل کردند، ولی فهم آنها از مسئله گاهی متفاوت است؛ اما اصل این حادثه در بین مسلمین جزو مسلّمات محسوب میشود. این حادثه که تعیین جانشین برای پیغمبر در ماههای آخر زندگی ایشان - تقریباً هفتاد روز به پایان زندگی پیغمبر - بود، رخ داده است و در حقیقتِ خود نشاندهندهی اهمیت مسئلهی حکومت و سیاست و ولایت امر امت اسلامی از نظر اسلام است. اینکه امام بزرگوار ما و پیش از ایشان بسیاری از بزرگان فقها بر روی مسئلهی وحدت دین و سیاست و اهمیت مسئلهی حکومت در دین تکیه میکردند، ریشهاش در تعالیم اسلام و از جمله در درس بزرگ غدیر است. این اهمیت موضوع را میرساند. همهی مردمانی که از واقعهی غدیر خم این معنا را میفهمند - یعنی ما شیعیان و حتی بسیاری از غیر شیعه که همین معنا را احساس کردند یا درک کردند از قضیهی غدیر - بایستی در همهی دورانهای تاریخ اسلام توجه کنند به اینکه مسئلهی حکومت یک مسئلهی اساسی و مهم و درجهی اول در اسلام است؛ نمیشود نسبت به مسئلهی حکومت و حاکمیت بیاعتناء و بیتفاوت بود. نقش حکومتها هم در هدایت مردم یا در گمراه کردن مردم امری است که تجربهی بشر به آن حکم میکند. اینکه در نظام جمهوری اسلامی - چه در قانون اساسی، چه در بقیهی معارف جمهوری اسلامی - این همه بر روی مسئلهی مدیریت کشور اسلامی تکیه میشود، به خاطر همین ریشهی بسیار عمیق و عریقی است که در اسلام نسبت به این قضیه هست. این یک نکته است که نباید از نظر دور باشد. نکتهی دیگر در کنار این مسئله این است که در واقعهی غدیر، پیغمبر اسلام امیرالمؤمنین؛ علی بن ابی طالب (علیه الصّلاة و السّلام) را معرفی کردند. خصوصیاتی که در آن دوران و در دورانهای بعد، زندگی به آن شناخته شد، چه بود؟ اینها برای ما معیار است. امیرالمؤمنین اولین خصوصیتش دلبستگی و پایبندی به رضای الهی و حرکت در مسیر صراط مستقیم بود؛ هر مقداری که دشواری داشته باشد، هرچه مجاهدت بخواهد، هرچه گذشت، بخواهد. این مهمترین خصوصیت امیرالمؤمنین است. امیرالمؤمنین کسی است که برای خدا و در راه خدا از دوران کودکی تا لحظهی شهادت یک لحظه و در یک قضیه پا عقب نکشید و دچار تردید نشد و همهی وجود خود را در راه خدا به میدان آورد. آنوقتی که باید تبلیغ میکرد، تبلیغ کرد؛ آنوقتی که باید شمشیر میزد، در رکاب پیغمبر شمشیر زد و از مرگ نترسید؛ آنوقتی که لازم بود صبر کند، صبر کرد؛ آنوقتی که لازم بود زمام سیاست را به دست بگیرد، سیاست را به دست گرفت و وارد میدان سیاست شد. و در همهی این دورانهای گوناگون، آنچه لازمهی فداکاری از آن بزرگوار بود، بروز و ظهور پیدا کرد. پیغمبر اکرم یک چنین کسی را در رأس جامعهی اسلامی قرار میدهد. این شد درس؛ این یک درس برای امت اسلامی است. فقط یک حافظهی تاریخی و خاطرهی مربوط به قرنهای گذشته نیست. این نشان میدهد که برای ادارهی جامعهی اسلامی و جوامع اسلامی و امت اسلامی، معیارها اینهاست: خداپرستی، در راه رضای خدا مجاهدت کردن، جان و مال را به عرصه آوردن، از هیچ سختی و مشکلی روگردان نبودن، و از دنیا اعراض کردن. این قله، امیرالمؤمنین است؛ شاخص، وجود امیرالمؤمنین است. این درس بزرگ غدیر است. یک نکتهی دیگر هم در باب مسئلهی غدیر عرض کنیم. مسئلهی غدیر برای ما شیعیان پایهی عقیدهی شیعی است. ما معتقدیم که بعد از وجود مقدس نبی مکرم اسلام (صلّی اللَّه و علیه و اله و سلّم) امام بهحق برای امت اسلامی، امیرالمؤمنین بود؛ این، پایه و مایهی اصلی عقیدهی شیعه است. معلوم است که برادران اهل سنت ما، این عقیده را قبول ندارند؛ جور دیگری نظر میدهند، جور دیگری فکر میکنند؛ این شاخص وجود دارد. لکن همین قضیهی غدیر در یک نقطه وسیله و مایهی اجتماع امت اسلامی است و او شخصیت امیرالمؤمنین است. دربارهی شخصیت و عظمت این انسان بزرگ و والا بینِ مسلمین اختلافی نیست. امیرالمؤمنین را همه در همان نقطهی عالی و سامی که باید به او در آن نقطه نگریست - از لحاظ علم، از لحاظ تقوا، از لحاظ شجاعت - مینگرند و میبینند؛ یعنی ملتقای عقیدهی همهی آحاد امت اسلامی امیرالمؤمنین است. آنچه که ما امروز باید به آن توجه کنیم، این است که شیعه این عقیده را برای خود مثل جان عزیزی در طول قرنهای متمادی حفظ کرده است؛ با وجود دشمنیهایی که شده است - که این دشمنیها را کم و بیش همه میدانند؛ چقدر ظلم کردند، چقدر فشار آوردند، چقدر اختناق ایجاد کردند - شیعه این عقیده را حفظ کرد؛ معارف تشیع را گسترش داد؛ فقه شیعه، کلام شیعه، فلسفهی شیعه، علوم گوناگون شیعه، تمدن شیعی، فکر راقی شیعیان، بزرگان شیعه و برجستگان شیعه در تاریخ اسلام درخشان است. بنابراین، این عقیدهای است که شیعه آن را حفظ کرده است و حفظ خواهد کرد؛ اما توجه بکنید که این اعتقاد مایهی دعوا و نزاع نباید بشود. این، آن حرفی است که ما سالهاست این را گفتیم و تکرار کردیم، باز هم تکرار میکنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم در روز عید غدیر - 1387/09/27 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در واقعهی غدیر، پیغمبر اسلام امیرالمؤمنین؛ علی بن ابی طالب (علیه الصّلاة و السّلام) را معرفی کردند. خصوصیاتی که در آن دوران و در دورانهای بعد، زندگی به آن شناخته شد، چه بود؟ اینها برای ما معیار است. امیرالمؤمنین اولین خصوصیتش دلبستگی و پایبندی به رضای الهی و حرکت در مسیر صراط مستقیم بود؛ هر مقداری که دشواری داشته باشد، هرچه مجاهدت بخواهد، هرچه گذشت، بخواهد. این مهمترین خصوصیت امیرالمؤمنین است. امیرالمؤمنین کسی است که برای خدا و در راه خدا از دوران کودکی تا لحظهی شهادت یک لحظه و در یک قضیه پا عقب نکشید و دچار تردید نشد و همهی وجود خود را در راه خدا به میدان آورد. آنوقتی که باید تبلیغ میکرد، تبلیغ کرد؛ آنوقتی که باید شمشیر میزد، در رکاب پیغمبر شمشیر زد و از مرگ نترسید؛ آنوقتی که لازم بود صبر کند، صبر کرد؛ آنوقتی که لازم بود زمام سیاست را به دست بگیرد، سیاست را به دست گرفت و وارد میدان سیاست شد. و در همهی این دورانهای گوناگون، آنچه لازمهی فداکاری از آن بزرگوار بود، بروز و ظهور پیدا کرد. پیغمبر اکرم یک چنین کسی را در رأس جامعهی اسلامی قرار میدهد. این شد درس؛ این یک درس برای امت اسلامی است. فقط یک حافظهی تاریخی و خاطرهی مربوط به قرنهای گذشته نیست. این نشان میدهد که برای ادارهی جامعهی اسلامی و جوامع اسلامی و امت اسلامی، معیارها اینهاست: خداپرستی، در راه رضای خدا مجاهدت کردن، جان و مال را به عرصه آوردن، از هیچ سختی و مشکلی روگردان نبودن، و از دنیا اعراض کردن. این قله، امیرالمؤمنین است؛ شاخص، وجود امیرالمؤمنین است. این درس بزرگ غدیر است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم در روز عید غدیر - 1387/09/27 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : نگاه کنیم به دنیای اسلام و حکومتهای اسلامی و به سطح عالم و مدیریتهای سیاسی در دنیا و ببینید فاصله چقدر است بین آنچه که اسلام به بشریت ارائه کرد و آنچه امروز در واقعیتها وجود دارد. ضربهای که بشریت میخورد، بخش عمدهای از این ناحیه است. اسلام برای سعادت بشریت مدیریتی از نوع مدیریت امیرالمؤمنین را لازم میداند، که البته امیرالمؤمنین در این قسمت شاگرد و پیرو پیغمبر است. خود امیرالمؤمنین وقتی دربارهی زهد او سخن گفته شد، گفت زهد من کجا و زهد پیغمبر! در مجاهدت، در صبر و در همهی این مراتب، امیرالمؤمنین شاگرد برجسته و ارشد پیامبر خداست. و این چنین کسی است که شایسته است. همهی ما باید این را به عنوان الگو در نظر بگیریم؛ نه فقط برای کشور خودمان، برای دنیای اسلام؛ داعیه این است، توقع این است. یک چنین انسان والا و بزرگ و بیاعتنای به دنیا، به زر و زیورها، آمادهی برای جانفشانی در راه حق و حقیقت است که میتواند جوامع بزرگ انسانی را نجات بدهد. تسلیم خواهشهای نفسانی نشود، مصلحتهای حقیر شخصی، او را مغلوب حوادث بزرگ زندگی نکند. اینکه ما بارها عرض میکنیم پیام اسلام و پیام جمهوری اسلامی برای دنیا، پیام نویی است، یعنی این؛ این یک نمونهی برجستهی آن است. امروز شما نگاه کنید به سطح زندگی بشریت در دنیا؛ رؤسای کشورها، مدیران امور سیاست ملتها را نگاه کنید؛ کدامشان حاضرند از منافع شخصی خودشان صرفنظر کنند و بگذرند؛ آنجایی که این منفعت برایشان دم دست است و میتوانند از آن بهره بگیرند؟ کدامشان حاضرند جان خودشان را در راه مصلحت ملتشان و کشورشان قربانی کنند و فدا کنند؟ کدامشان حاضرند پا روی رودربایستیها و ملاحظهکاریها بگذارند؟ امروز فقر بزرگ بشریت از جمله، فقرِ همین گونه مردان است که اسلام نمونهی عالی آن را به بشریت نشان داده است. البته پیداست رسیدن به آن قله، کار افراد عادی بشر نیست؛ کسی نمیتواند مثل امیرالمؤمنین زندگی و مشی کند؛ این یک آرزوی نشدنی است. اما قله، جهت را به ما نشان میدهد. به سمت آن قله باید حرکت کرد، به او باید شبیه و نزدیک شد. این، آن نقیصهی بزرگ و کمبود بزرگ بشریت است. این نکتهای است که در ماجرای غدیر وجود دارد. این هم یک مسئله است، که باید به این توجه کرد؛ پیام غدیر به دنیا، پیام الگوی حکومت اسلامی است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم در روز عید غدیر - 1387/09/27 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عید سعید غدیر را که بخش عمدهای از شناسنامهی شیعهی ائمه (علیهمالسّلام) محسوب میشود و مرد و زن شیعی در طول سالیان طولانی و قرنهای متمادی با یاد این روز و این حادثه هویت خود را احساس کردهاند، ... مسئلهی غدیر جزو مسائلی است که در پیرامون آن فکر کردن، امروز به جامعهی اسلامی و بخصوص به مردم و کشور ما خیلی کمک میکند برای اینکه راه درستِ حرکت را گم نکنند. ... یک نکته خود واقعهی غدیر است. دنیای اسلام در زمان پیامبر اکرم که بالنسبه وسعتی پیدا کرده بود، شاهد یک امر بسیار مهمی بودند و آن اعلام جانشینی امیرالمؤمنین بود. قضیهی حادثهی غدیر را فقط شیعه نقل نکردند، محدثین اهل سنت و بزرگان اهل سنت هم بسیاری این حادثه را نقل کردند، ولی فهم آنها از مسئله گاهی متفاوت است؛ اما اصل این حادثه در بین مسلمین جزو مسلّمات محسوب میشود. این حادثه که تعیین جانشین برای پیغمبر در ماههای آخر زندگی ایشان - تقریباً هفتاد روز به پایان زندگی پیغمبر - بود، رخ داده است و در حقیقتِ خود نشاندهندهی اهمیت مسئلهی حکومت و سیاست و ولایت امر امت اسلامی از نظر اسلام است. اینکه امام بزرگوار ما و پیش از ایشان بسیاری از بزرگان فقها بر روی مسئلهی وحدت دین و سیاست و اهمیت مسئلهی حکومت در دین تکیه میکردند، ریشهاش در تعالیم اسلام و از جمله در درس بزرگ غدیر است. این اهمیت موضوع را میرساند. همهی مردمانی که از واقعهی غدیر خم این معنا را میفهمند - یعنی ما شیعیان و حتی بسیاری از غیر شیعه که همین معنا را احساس کردند یا درک کردند از قضیهی غدیر - بایستی در همهی دورانهای تاریخ اسلام توجه کنند به اینکه مسئلهی حکومت یک مسئلهی اساسی و مهم و درجهی اول در اسلام است؛ نمیشود نسبت به مسئلهی حکومت و حاکمیت بیاعتناء و بیتفاوت بود. نقش حکومتها هم در هدایت مردم یا در گمراه کردن مردم امری است که تجربهی بشر به آن حکم میکند. اینکه در نظام جمهوری اسلامی - چه در قانون اساسی، چه در بقیهی معارف جمهوری اسلامی - این همه بر روی مسئلهی مدیریت کشور اسلامی تکیه میشود، به خاطر همین ریشهی بسیار عمیق و عریقی است که در اسلام نسبت به این قضیه هست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم در روز عید غدیر - 1387/09/27 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسئلهی غدیر برای ما شیعیان پایهی عقیدهی شیعی است. ما معتقدیم که بعد از وجود مقدس نبی مکرم اسلام (صلّی اللَّه و علیه و اله و سلّم) امام بهحق برای امت اسلامی، امیرالمؤمنین بود؛ این، پایه و مایهی اصلی عقیدهی شیعه است. معلوم است که برادران اهل سنت ما، این عقیده را قبول ندارند؛ جور دیگری نظر میدهند، جور دیگری فکر میکنند؛ این شاخص وجود دارد. لکن همین قضیهی غدیر در یک نقطه وسیله و مایهی اجتماع امت اسلامی است و او شخصیت امیرالمؤمنین است. دربارهی شخصیت و عظمت این انسان بزرگ و والا بینِ مسلمین اختلافی نیست. امیرالمؤمنین را همه در همان نقطهی عالی و سامی که باید به او در آن نقطه نگریست - از لحاظ علم، از لحاظ تقوا، از لحاظ شجاعت - مینگرند و میبینند؛ یعنی ملتقای عقیدهی همهی آحاد امت اسلامی امیرالمؤمنین است. آنچه که ما امروز باید به آن توجه کنیم، این است که شیعه این عقیده را برای خود مثل جان عزیزی در طول قرنهای متمادی حفظ کرده است؛ با وجود دشمنیهایی که شده است - که این دشمنیها را کم و بیش همه میدانند؛ چقدر ظلم کردند، چقدر فشار آوردند، چقدر اختناق ایجاد کردند - شیعه این عقیده را حفظ کرد؛ معارف تشیع را گسترش داد؛ فقه شیعه، کلام شیعه، فلسفهی شیعه، علوم گوناگون شیعه، تمدن شیعی، فکر راقی شیعیان، بزرگان شیعه و برجستگان شیعه در تاریخ اسلام درخشان است. بنابراین، این عقیدهای است که شیعه آن را حفظ کرده است و حفظ خواهد کرد؛ اما توجه بکنید که این اعتقاد مایهی دعوا و نزاع نباید بشود. این، آن حرفی است که ما سالهاست این را گفتیم و تکرار کردیم، باز هم تکرار میکنیم. و میبینیم که دشمن چه نیتی دارد، چه قصد خبیثی دارد از ایجاد اختلاف بین آحاد امت اسلامی به عناوین مختلف، از جمله با عنوان شیعه و سنی. دشمن یعنی دشمن اسلام، دشمن قرآن، دشمن مشترکات، دشمن توحید؛ نه دشمنِ یک بخشی از اسلام. دشمن سعیاش این است که بین امت اسلامی، دشمنی برقرار کند؛ میفهمد که اتحاد دنیای اسلام چقدر برای او مضر است. دشمن دید که وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، عظمت این انقلاب و تشعشع این انقلاب، چطور در دنیای اسلام و در کشورهای اسلامی توانست دلها را به خود جذب کند؛ دلهایی که شیعه نبودند. میلیونها نفر از برادران اهل سنت در کشورهای عربی، در کشورهای آفریقایی، در کشورهای آسیایی مجذوب انقلاب شدند و از این ناحیه، دشمن ضربه خورد؛ از اتحاد دلها، از توجه دلها به جمهوری اسلامی - دلهای آحاد مسلمانها - دشمن ضربه خورد. میخواهد این توجه را از بین ببرد؛ چه جور؟ با ایجاد دشمنىِ بین شیعه و سنی. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز عید سعید غدیر خم - 1386/10/08 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عید مبارک غدیر را به همهی مؤمنان، به همهی مسلمین در سراسر دنیای اسلام، به همهی آزادگان که از اعماق دل مشتاق و دلباختهی آن صفات و خصوصیاتی هستند که ما در امیر مؤمنان (علیهالصّلاةوالسّلام) آنها را سراغ داریم، تبریک عرض میکنیم. همچنین بالخصوص این عید سعید را به همهی ملت ایران و به شما حضار محترم که در این جلسهی صمیمی حضور یافتید و بخصوص به مردم عزیز و مؤمن کاشان، علمای اعلام و حوزهی علمیهی این شهر تبریک عرض میکنیم. برادران و خواهران عزیز! مسئلهی غدیر از چند جهت قابل توجه و اهتمام است. نباید تصور کرد که عید غدیر یک عیدی مثل بقیهی اعیاد است. اگرچه جنبهی نمادین و معنا و مضمون در همهی اعیاد اسلامی هست، ولی نه به اندازهای که در عید غدیر این معنا وجود دارد. یک بُعد این مسئله، مسئلهی جهت اسلام و سمتگیری حرکت اسلامی است که این جزو اعتقادات ماست؛ این جنبهی ولایت است، اعتقاد به مسئلهی امامت و نصب امام از سوی پیغمبر یعنی در واقع از سوی خداوند متعال. این یک بُعد قضیه است، که اگر با چشم تحقیق مسلمین به این حادثه نگاه کنند، همه این معنا را تصدیق خواهند کرد که این حرکت عظیم پیغمبر در میانهی راه حج، برگشت از حج، در وسط بیابان، در سال آخر عمر، با آن مقدمات، با آن مؤخرات، نام بردن از امیرالمؤمنین، معرفی کردن امیرالمؤمنین به اینکه «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، هیچ معنائی جز تعیین خط حکومت و ولایت در اسلام بعد از رحلت پیغمبر اکرم ندارد. معناش فقط همین است. محققین دنیای اسلام در طول تاریخ همین معنا را احساس کردهاند و فهمیدهاند از این حادثه و این عبارت پیغمبر. معلوم میشود که از نظر اسلام، مسئلهی حکومت فقط این نیست که یک قدرتی بیاید در رأس جامعهی اسلامی قرار بگیرد و کارائی داشته باشد برای ادارهی حکومت و زندگی مردم با نظم و انضباط اداره بشود؛ مسئله فقط این نیست از نظر اسلام، بلکه حکومت در نگاه اسلامی معنای امامت دارد. امامت یعنی پیشوائی جسم و دل؛ هردو. فقط حاکمیت بر اجسام نیست، ادارهی زندگی دنیائی و روزمرهی متعارف مردم نیست؛ مدیریت دلهاست، تکامل بخشیدن به روحها و جانهاست، بالا بردن فکرها و معنویتهاست. این معنای امامت است. اسلام این را میخواهد. ادیان دیگر هم همینجور بودهاند. حالا از ادیان دیگر، سند باقیماندهی متقنی در دست بشر نیست، لکن اسلام سند روشن دارد. حرکت اسلام، پیدایش اسلام برای ادارهی زندگی بشر، این معنا فرق جوهری و معنوی را با همهی حرکتهای دیگر دارد. دنیا و آخرت را میخواهد اداره کند، تکامل و تعالىِ حقیقىِ انسان را در کنار ادارهی زندگی روزمرهی مردم به عهده بگیرد. این، همان معنای امامت است. خود پیغمبر هم به این معنا امام بود که در آن روایت امام باقر (علیهالصّلاةوالسّلام) در منی، در میان جمعیت، حضرت صداشان را بلند کردند، فرمودند: «انّ رسولاللَّه صلّی اللَّه علیه و آله کان هو الامام»؛ پیغمبر امام بود. امام یعنی حاکمیت دین و دنیا در زندگی مردم. خوب، این یک بُعد قضیه است که این بُعد اعتقادی است و شیعه با این مشعل درخشان، با این منطق روشن، در طول قرنهای متمادی توانسته است حقانیت خود را برای همهی دلهائی که جستجوگر بودند و با انصاف بودند، اثبات بکند. اینکه شیعه توانسته است بماند و رشد کند، در میان این همه موانع و اشکالاتی که وجود داشته است و فشارهائی که بوده است در طول تاریخ، این به پشتیبانی و اتکاء به همین منطق قوی و روشن بوده است. اگر این منطق قوی نبود، شیعه مضمحل میشد و از بین میرفت. این منطق، منطق بسیار مستحکمی است. یک بُعد دیگر قضیه، توجه به ارزش معنوی آن شخصیتی است که در این حادثه، پیغمبر او را معین کرد و منصوب کرد؛ یعنی امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام). برای گزینش نسبت به یک چنین منصبی، اگر همهی عوامل را که در کمال یک انسان دخالت دارند، بشر معمولی بخواهد محاسبه کند، یقیناً نمیتواند به همهی آنها دست پیدا کند. این یک محاسبهی الهی و فوق بشری لازم دارد. با یک چنین محاسبهای، نبىّ مکرم اسلام امیرالمؤمنین را متناسب با این موقعیت و این مقام دانسته است. خوب، اسلام تا ابدالدهر حکومت خواهد داشت؛ انواع و اقسام آدمهائی که صلاحیتهائی در سطوح مختلف دارند، به حکومت خواهند رسید. این، قابل پیشبینی بوده از اولِ اسلام. آن کسی که سرچشمه را باید به او سپرد تا طول تاریخ اسلام از این سرچشمه سیراب شود، او باید کسی باشد در تراز امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)؛ او نمیتواند یک انسانی معمولی باشد. سرچشمه در اختیار اوست؛ لذاست همهی ائمهی ما (علیهمالسّلام) که خودشان هم صاحب همین منصب بودند - اگر چه فرصت حکومت به آنها داده نشد - همه به امیرالمؤمنین با چشم عظمت نگاه میکردند. ائمه (علیهمالسّلام) همه، علی بن ابی طالب را مثل یک خورشیدی در آسمان امامت میدیدند که بقیهی ائمه مثل ستارگان آن آسمانند. امیرالمؤمنین افضل از آنها بود، کما اینکه دربارهی امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) با آن مقاماتی که آن دو بزرگوار دارند، پیغمبر میفرماید: «و ابوهما افضل منهما»؛ پدرشان از امام حسن و امام حسین بالاتر است، بافضیلتتر است. این است مقام امیرالمؤمنین. بنابراین همهی صفات کمالی که ما برای برگزیدگان خدا قائلیم، این در امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) باید وجود میداشت تا پیغمبر به امر پروردگار او را منصوب کند به این مقام. این هم بُعد دوم است که نگاه به فضیلت امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) است. یک بُعد دیگر هم که امروز برای ما این بُعد خیلی اهمیت دارد و در غدیر وجود دارد، این است که همهی ما بدانیم حکومت اسلامی و جامعهی اسلامی باید شخصیت امیرالمؤمنین و جامعهای را که امیرالمؤمنین میخواست درست کند، الگو قرار بدهد. الگوی ما این است؛ به آن سمت باید حرکت کنیم. معنایش این نیست که در طول تاریخ از بزرگان و علما و شخصیتهای برجسته، ممکن است کسانی پیدا بشوند که مثل امیرالمؤمنین یا یک درجه پایینتر از امیرالمؤمنین باشند؛ نه، این نیست؛ بزرگان ما، علمای ما، برجستگان ما، شخصیتهای ما از قنبرِ خادم امیرالمؤمنین هم پایینترند، خاک پای امیرالمؤمنین هم نمیشوند. اینجور نیست که ما بخواهیم کسی را، یا بتوانیم کسی را با آن شخصیت والا مقایسه کنیم؛ این نیست، لکن این هست که ما بایستی کار را با توجه به آن سرمشق انجام بدهیم. وقتی که سرمشق را مینویسند، الگو را میدهند به دست متعلم که تمرین بکند؛ معنایش این نیست که حتماً این متعلم خواهد توانست مثل آن خط یا مثل آن نقاشی یا مثل آن الگو را از آب دربیاورد آخر کار؛ نه، میگوید به این سمت باید حرکت کنی؛ هدفت باید این باشد؛ همتت باید این باشد. امروز جامعهی اسلامی ما باید همتش همان چیزی باشد که آن روز امیرالمؤمنین در صدد انجام دادن او بود و در آن فرصتی که به دست آورد برای حاکمیت، آنها را انجام داد. شما نگاه کنید ببینید شاخصههای امیرالمؤمنین و نظامی که او درصدد تشکیل آن نظام بود، چیست. ما باید آن شاخصها را در نظر بگیریم، به سمت آنها حرکت بکنیم. شاخصهی عدالت، شاخصهی اخلاق، توحید، کار را برای خدا انجام دادن، در نگاه به آحاد جامعه، نگاه مهربان و عطوفتبار به همه - همهی افراد جامعه - داشتن. امیرالمؤمنین به عامل خود میفرماید که: مردم یا برادر دینی تو هستند یا همجنس تو در بشریتند. ببینید این نگاه چقدر وسیع است. آحاد بشر؛ نگاه عطوفتبار انسان - انسانی که امیرالمؤمنین میخواهد بسازد - نسبت به همهی آحاد بشر این است؛ نگاه عطوفتبار. بعد، نگاه جدی و قاطع نسبت به گناه و تخلف و خیانت. امیرالمؤمنین از نزدیکترین نزدیکان خود هم تخلف را، خیانت را، انحراف از راه خدا را تحمل نمیکرد. آن عطوفت به جای خود، آن نگاه قاطع و ضابطهمند به جای خود. این نگاه امیرالمؤمنین است. اینها الگوست. ممکن است ما در حرکت به سمت این هدف و این الگو بتوانیم از ده درجه، دو درجه، سه درجه جلو برویم و بیشتر نتوانیم؛ اما باید در این جهت حرکت کنیم؛ شاخص ما باید این باشد. این، معنای غدیر است. اینیکه ما غدیر را زنده نگه میداریم، فقط به خاطر جنبهی اعتقادی آن نیست؛ یا جنبهی مناقبی آن نسبت به وجود مقدس امیرالمؤمنین. این جنبه هم جنبهی بسیار مهمی است. فراموش نباید بکنیم که جامعهی ما یک جامعهی علوی است. آرزوی ما این است که در تراز جامعهای که امیرالمؤمنین میخواست بسازد، قرار بگیریم. پس بایستی این معیارها را رعایت کنیم. یک بُعد دیگر این است که توجه داشته باشیم امیرالمؤمنین با این موقعیت، با این وضوحِ معنای امامت آن بزرگوار که منصوب پیغمبر و منصوب الهی است، آن وقتی که ملاحظه کرد و دید که جامعهی اسلامی آسیبپذیر است و اگر او بخواهد دنبالهی این حق را بگیرد و مطالبه کند، ممکن است اسلام به خطر بیفتد، کنار نشست. این هم یک مسئلهی مهمی است. نه فقط کنار نشست - یعنی ادعا را مطرح نکرد که اختلاف و شق عصای مسلمین نشود - بلکه همکاری کرد با کسانی که به نظر امیرالمؤمنین صاحبان منصب حق نبودند - که بر جامعهی اسلامی حکومت میکردند - چون دید که امروز اسلام به این احتیاج دارد؛ فداکاری. این هم یک درس دیگر است برای ما. این هم درس غدیر است، درس علوی است. ما امروز منطقمان در دنیای اسلام قویترین منطق است. در این هیچ شک و شبههای نباید داشت. منطق شیعه، منطق امامت و ولایت در همهی دورانهای تاریخ همینجور بوده، امروز هم همینجور است. قویترین منطقهاست؛ اما درعینحال ما با اینکه کمال اعتماد را به منطق خود، به روش خود، به منش خود داریم - امروز هم پرچم اسلام دست ملت ایران است - درعینحال همهی برادران دنیای اسلام را از هر مذهبی که هستند، به اتحاد و برادری دعوت میکنیم، نمیخواهیم اختلاف ایجاد شود. اثبات خود را با نفی دیگران نمیخواهیم بکنیم. این، بسیار نکتهی مهمی است. این همان انسجام اسلامی است که ما اول امسال عرض کردیم. درست همان نقطهای است که دشمنان میخواهند از این نقطه وارد شوند و دنیای اسلام را از آنچه که هست، باز هم ضعیفتر کنند. سالهای متمادی اینها از ضعف دنیای اسلام، ضعف حکومتهای اسلامی استفاده کردند و هر کار دلشان خواست در دنیای اسلام، در منطقهی اسلامی انجام دادند. حالا که ملتهای اسلام بیدار شدند و در بخشی از امت اسلامی یعنی این بخش ایران اسلامی یک چنین شکوه و عظمتی به وجود آمده است از اقتدار و حضور مردمی، و ملتهای دیگر هم روزبهروز بیدارتر میشوند، امروز استکبار - یعنی همان دشمنان همیشگی - باز این ویروس اختلاف را میخواهند با کمال خیانت و رذالت در پیکر بخشهای اسلامی تزریق کنند؛ اختلافات را تشدید کنند. با این باید مواجه شد. این هم درس غدیر است، این هم درس امیرالمؤمنین است. کسانی در همان وقت آمدند پیش امیرالمؤمنین که یا علی حق با توست؛ ما میآئیم چنین میکنیم، چنان میکنیم، از تو حمایت میکنیم، زیر بار اینها نرو. امیرالمؤمنین ردشان کرد. خود او اگر میخواست از حق خود دفاع کند و قیام کند، احتیاج به کسی نداشت؛ اما دید جامعهی اسلامی تاب تحمل این اختلاف و درگیری را ندارد؛ لذا کنار کشید. این درس است برای ما. امروز اختلافات را نباید زنده کرد؛ نباید برجسته کرد. نباید فرق اسلامی مقدسات یکدیگر را - که نقطهی حساسیتزای هر فرقهای همان بخش مقدساتش است - مورد اهانت قرار بدهند. روی نقاط حساس یکدیگر انگشت گذاشتن و فشار آوردن، معلوم است تحریککننده است؛ این به اختلاف دنیای اسلام منتهی میشود؛ این اختلاف نباید باشد. حرف ما این است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز عید سعید غدیر خم - 1386/10/08 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک بُعد مسئله ]غدیر[، مسئلهی جهت اسلام و سمتگیری حرکت اسلامی است که این جزو اعتقادات ماست؛ این جنبهی ولایت است، اعتقاد به مسئلهی امامت و نصب امام از سوی پیغمبر یعنی در واقع از سوی خداوند متعال. این یک بُعد قضیه است، که اگر با چشم تحقیق مسلمین به این حادثه نگاه کنند، همه این معنا را تصدیق خواهند کرد که این حرکت عظیم پیغمبر در میانهی راه حج، برگشت از حج، در وسط بیابان، در سال آخر عمر، با آن مقدمات، با آن مؤخرات، نام بردن از امیرالمؤمنین، معرفی کردن امیرالمؤمنین به اینکه «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، هیچ معنائی جز تعیین خط حکومت و ولایت در اسلام بعد از رحلت پیغمبر اکرم ندارد. معناش فقط همین است. محققین دنیای اسلام در طول تاریخ همین معنا را احساس کردهاند و فهمیدهاند از این حادثه و این عبارت پیغمبر. معلوم میشود که از نظر اسلام، مسئلهی حکومت فقط این نیست که یک قدرتی بیاید در رأس جامعهی اسلامی قرار بگیرد و کارائی داشته باشد برای ادارهی حکومت و زندگی مردم با نظم و انضباط اداره بشود؛ مسئله فقط این نیست از نظر اسلام، بلکه حکومت در نگاه اسلامی معنای امامت دارد. امامت یعنی پیشوائی جسم و دل؛ هردو. فقط حاکمیت بر اجسام نیست، ادارهی زندگی دنیائی و روزمرهی متعارف مردم نیست؛ مدیریت دلهاست، تکامل بخشیدن به روحها و جانهاست، بالا بردن فکرها و معنویتهاست. این معنای امامت است. اسلام این را میخواهد. ادیان دیگر هم همینجور بودهاند. حالا از ادیان دیگر، سند باقیماندهی متقنی در دست بشر نیست، لکن اسلام سند روشن دارد. حرکت اسلام، پیدایش اسلام برای ادارهی زندگی بشر، این معنا فرق جوهری و معنوی را با همهی حرکتهای دیگر دارد. دنیا و آخرت را میخواهد اداره کند، تکامل و تعالىِ حقیقىِ انسان را در کنار ادارهی زندگی روزمرهی مردم به عهده بگیرد. این، همان معنای امامت است. خود پیغمبر هم به این معنا امام بود که در آن روایت امام باقر (علیهالصّلاةوالسّلام) در منی، در میان جمعیت، حضرت صداشان را بلند کردند، فرمودند: «انّ رسولاللَّه صلّی اللَّه علیه و آله کان هو الامام»؛ پیغمبر امام بود. امام یعنی حاکمیت دین و دنیا در زندگی مردم. خوب، این یک بُعد قضیه است که این بُعد اعتقادی است و شیعه با این مشعل درخشان، با این منطق روشن، در طول قرنهای متمادی توانسته است حقانیت خود را برای همهی دلهائی که جستجوگر بودند و با انصاف بودند، اثبات بکند. اینکه شیعه توانسته است بماند و رشد کند، در میان این همه موانع و اشکالاتی که وجود داشته است و فشارهائی که بوده است در طول تاریخ، این به پشتیبانی و اتکاء به همین منطق قوی و روشن بوده است. اگر این منطق قوی نبود، شیعه مضمحل میشد و از بین میرفت. این منطق، منطق بسیار مستحکمی است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز عید سعید غدیر خم - 1386/10/08 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک بُعد]ی که[در غدیر وجود دارد، این است که همهی ما بدانیم حکومت اسلامی و جامعهی اسلامی باید شخصیت امیرالمؤمنین و جامعهای را که امیرالمؤمنین میخواست درست کند، الگو قرار بدهد. الگوی ما این است؛ به آن سمت باید حرکت کنیم. معنایش این نیست که در طول تاریخ از بزرگان و علما و شخصیتهای برجسته، ممکن است کسانی پیدا بشوند که مثل امیرالمؤمنین یا یک درجه پایینتر از امیرالمؤمنین باشند؛ نه، این نیست؛ بزرگان ما، علمای ما، برجستگان ما، شخصیتهای ما از قنبرِ خادم امیرالمؤمنین هم پایینترند، خاک پای امیرالمؤمنین هم نمیشوند. اینجور نیست که ما بخواهیم کسی را، یا بتوانیم کسی را با آن شخصیت والا مقایسه کنیم؛ این نیست، لکن این هست که ما بایستی کار را با توجه به آن سرمشق انجام بدهیم.وقتی که سرمشق را مینویسند، الگو را میدهند به دست متعلم که تمرین بکند؛ معنایش این نیست که حتماً این متعلم خواهد توانست مثل آن خط یا مثل آن نقاشی یا مثل آن الگو را از آب دربیاورد آخر کار؛ نه، میگوید به این سمت باید حرکت کنی؛ هدفت باید این باشد؛ همتت باید این باشد. امروز جامعهی اسلامی ما باید همتش همان چیزی باشد که آن روز امیرالمؤمنین در صدد انجام دادن او بود و در آن فرصتی که به دست آورد برای حاکمیت، آنها را انجام داد. شما نگاه کنید ببینید شاخصههای امیرالمؤمنین و نظامی که او درصدد تشکیل آن نظام بود، چیست. ما باید آن شاخصها را در نظر بگیریم، به سمت آنها حرکت بکنیم.شاخصهی عدالت، شاخصهی اخلاق، توحید، کار را برای خدا انجام دادن، در نگاه به آحاد جامعه، نگاه مهربان و عطوفتبار به همه - همهی افراد جامعه - داشتن. امیرالمؤمنین به عامل خود میفرماید که: مردم یا برادر دینی تو هستند یا همجنس تو در بشریتند. ببینید این نگاه چقدر وسیع است. آحاد بشر؛ نگاه عطوفتبار انسان - انسانی که امیرالمؤمنین میخواهد بسازد - نسبت به همهی آحاد بشر این است؛ نگاه عطوفتبار. بعد، نگاه جدی و قاطع نسبت به گناه و تخلف و خیانت. امیرالمؤمنین از نزدیکترین نزدیکان خود هم تخلف را، خیانت را، انحراف از راه خدا را تحمل نمیکرد. آن عطوفت به جای خود، آن نگاه قاطع و ضابطهمند به جای خود. این نگاه امیرالمؤمنین است. اینها الگوست. ممکن است ما در حرکت به سمت این هدف و این الگو بتوانیم از ده درجه، دو درجه، سه درجه جلو برویم و بیشتر نتوانیم؛ اما باید در این جهت حرکت کنیم؛ شاخص ما باید این باشد. این، معنای غدیر است. اینیکه ما غدیر را زنده نگه میداریم، فقط به خاطر جنبهی اعتقادی آن نیست؛ یا جنبهی مناقبی آن نسبت به وجود مقدس امیرالمؤمنین. این جنبه هم جنبهی بسیار مهمی است. فراموش نباید بکنیم که جامعهی ما یک جامعهی علوی است. آرزوی ما این است که در تراز جامعهای که امیرالمؤمنین میخواست بسازد، قرار بگیریم. پس بایستی این معیارها را رعایت کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز عید سعید غدیر خم - 1386/10/08 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک بُعد ]غدیر[ این است که توجه داشته باشیم امیرالمؤمنین با این موقعیت، با این وضوحِ معنای امامت آن بزرگوار که منصوب پیغمبر و منصوب الهی است، آن وقتی که ملاحظه کرد و دید که جامعهی اسلامی آسیبپذیر است و اگر او بخواهد دنبالهی این حق را بگیرد و مطالبه کند، ممکن است اسلام به خطر بیفتد، کنار نشست. این هم یک مسئلهی مهمی است. نه فقط کنار نشست - یعنی ادعا را مطرح نکرد که اختلاف و شق عصای مسلمین نشود - بلکه همکاری کرد با کسانی که به نظر امیرالمؤمنین صاحبان منصب حق نبودند - که بر جامعهی اسلامی حکومت میکردند - چون دید که امروز اسلام به این احتیاج دارد؛ فداکاری. این ... یک درس دیگر است برای ما. این ... درس غدیر است، درس علوی است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز عید سعید غدیر خم - 1386/10/08 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما امروز منطقمان در دنیای اسلام قویترین منطق است. در این هیچ شک و شبههای نباید داشت. منطق شیعه، منطق امامت و ولایت در همهی دورانهای تاریخ همینجور بوده، امروز هم همینجور است. قویترین منطقهاست؛ اما درعینحال ما با اینکه کمال اعتماد را به منطق خود، به روش خود، به منش خود داریم - امروز هم پرچم اسلام دست ملت ایران است - درعینحال همهی برادران دنیای اسلام را از هر مذهبی که هستند، به اتحاد و برادری دعوت میکنیم، نمیخواهیم اختلاف ایجاد شود. اثبات خود را با نفی دیگران نمیخواهیم بکنیم. این، بسیار نکتهی مهمی است. این همان انسجام اسلامی است .... درست همان نقطهای است که دشمنان میخواهند از این نقطه وارد شوند و دنیای اسلام را از آنچه که هست، باز هم ضعیفتر کنند. سالهای متمادی اینها از ضعف دنیای اسلام، ضعف حکومتهای اسلامی استفاده کردند و هر کار دلشان خواست در دنیای اسلام، در منطقهی اسلامی انجام دادند. حالا که ملتهای اسلام بیدار شدند و در بخشی از امت اسلامی یعنی این بخش ایران اسلامی یک چنین شکوه و عظمتی به وجود آمده است از اقتدار و حضور مردمی، و ملتهای دیگر هم روزبهروز بیدارتر میشوند، امروز استکبار - یعنی همان دشمنان همیشگی - باز این ویروس اختلاف را میخواهند با کمال خیانت و رذالت در پیکر بخشهای اسلامی تزریق کنند؛ اختلافات را تشدید کنند. با این باید مواجه شد. این ... درس غدیر است. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم در سالروز عید سعید غدیر خم - 1385/10/18 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبریک عرض میکنیم عید سعید غدیر را - که در تعبیرات احادیث ما از آن به «عیداللَّه الاکبر» تعبیر شده است ... مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم در سالروز عید سعید غدیر خم - 1385/10/18 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسئلهی «غدیر» یک مسئلهی تاریخىِ صرف نیست؛ نشانهای از جامعیت اسلام است. اگر نبیمکرم - که در طول ده سال، یک جامعهی بدوىِ آلودهی به تعصبات و خرافات را با آن مجاهدتهای عظیمی که آن بزرگوار انجام داد و به کمک اصحاب باوفایش به یک جامعهی مترقی اسلامی تبدیل کرد - برای بعد از این ده سال، فکری نکرده بود و نقشهای در اختیار امت نگذاشته بود، این کار ناتمام بود. رسوبات تعصبات جاهلی به قدری عمیق بود که شاید برای زدودن آنها سالهای بسیار طولانی نیاز بود. ظواهر، خوب بود؛ ایمان مردم، ایمان خوبی بود؛ البته همه در یک سطح نبودند؛ بعضی در زمان وفات پیغمبر اکرم یک سال بود، شش ماه بود، دو سال بود که اسلام آورده بودند؛ آن هم هیمنهی قدرت نظامی پیغمبر همراه با جاذبههای اسلام، اینها را به اسلام کشانده بود. همه که جزو آن مسلمانان عمیقِ دوران اول نبودند. برای پاک کردن رسوبات جاهلی از اعماق این جامعه و مستقیم نگه داشتن خط هدایت اسلامی بعد از ده سالِ زمان پیغمبر، یک تدبیری لازم بود. اگر این تدبیر انجام نمیشد، کار ناتمام بود. این که در آیهی مبارکهی سورهی مائده میفرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»، تصریح به همین معناست که این نعمت - نعمت اسلام، نعمت هدایت، نعمت نشان دادن صراط مستقیم به جامعهی بشریت - آن وقتی تمام و کامل میشد که نقشهی راه برای بعد از پیغمبر هم معین باشد؛ این یک امر طبیعی است. این کار را پیغمبر در غدیر انجام دادند؛ امیرالمؤمنین را که از لحاظ شخصیت - چه شخصیت ایمانی، چه شخصیت اخلاقی، چه شخصیت انقلابی و نظامی، چه شخصیت رفتاری با قشرهای مختلف افراد - یک فرد ممتاز و منحصر بفردی بود، منصوب کردند و مردم را به تبعیت از او موظف کردند. این هم فکر پیغمبر نبود، این هدایت الهی بود، دستور الهی بود، نصب الهی بود؛ مثل بقیهی سخنان و هدایتهای نبی مکرم که همه، الهام الهی بود. این دستور صریح پروردگار به پیغمبر اکرم بود، پیغمبر اکرم هم این دستور را عمل کردند. مسئلهی غدیر این است؛ یعنی نشاندهندهی جامعیت اسلام و نگاه به آینده و آن چیزی که در هدایت و زعامت امت اسلامی شرط است. آن چیست؟ همان چیزهایی که شخصیت امیرالمؤمنین، مظهر آنهاست: یعنی «تقوا»، «تدین»، «پایبندی مطلق به دین»، «ملاحظهی غیر خدا و غیر راه حق را نکردن»، «بیپروا در راه خدا حرکت کردن»، «برخورداری از علم»، «برخورداری از عقل و تدبیر»، «برخورداری از قدرت عزم و اراده»؛ این یک عمل واقعی و در عین حال نمادین است. امیرالمؤمنین را با همین خصوصیات نصب کردند، در عین حال این نماد زعامت امت اسلامی در طول عمر اسلام - هر چه که بشود - همین عمل است؛ یعنی نماد زعامت و رهبری اسلامی در طول زمان همین است، همان چیزی که در انتخاب الهی امیرالمؤمنین تحقق پیدا کرد. غدیر، یک چنین حقیقتی است. ما شیعیان و پیروان اهل بیت، هزاران بار خدا را شکر میگزاریم که چشم ما را به این حقیقت باز کرد، دل ما را پذیرای این حقیقت کرد، ما را در محیطهایی به دنیا آورد و پرورش داد که این حقیقت در آن محیطها جا افتاده بود؛ اینها خیلی نعمتهای بزرگی است. یک نکتهای که در کنار این لازم است پیروان اهل بیت و نیز همهی مسلمانان در نظر داشته باشند، این است که: ما از حادثه و واقعهی غدیر - که نشانهی عظمت اسلام و جامعیت اسلام است - به عنوان وسیلهای برای تضعیف اسلام استفاده نکنیم. این را من بالخصوص امروز و این روزها موظفم و مقیدم که به همهی ملت عزیزمان و همهی مسلمانها در هر نقطهی دنیا عرض بکنم که مراقب باشند امروز برای تضعیف اسلام، دشمنان به دنبال همین نقطهی خاص، همین چیزی که منشأ عظمت اسلام است، هستند؛ یعنی مسئلهی شیعه و سنی، قبول غدیر و انکار غدیر. دشمن میخواهد مسئلهی غدیر را یک مایهی برادرکشی و جنگ و خونریزی قرار بدهد؛ در حالی که غدیر میتواند وسیلهی ائتلاف و برادری مسلمانها با هم باشد. مرحوم شهید مطهری (رضواناللَّهعلیه) قبل از انقلاب یک مقالهی مفصلی دربارهی کتاب «الغدیر» علامهی امینی نوشتند و ثابت کردند که الغدیر علامهی امینی، وسیلهی وحدت مسلمین است. بعضی خیال میکردند کتاب الغدیر ممکن است مایهی افتراق بشود. ایشان میگوید اگر درست فکر کنیم، درست عمل کنیم و سنجیده پیش برویم، کتاب الغدیر مایهی وحدت دنیای اسلام است. برادران اهل سنت ما هم میتوانند در یک محیط خالی از پیشداوری به منابع غدیر مراجعه کنند؛ یا میپذیرند، یا نمیپذیرند. در هر دو صورت، چه بپذیرند و چه نپذیرند، این معنا مسلّم است که قضیهی غدیر هیچگونه جنگ و دعوای بین پذیرنده و نپذیرنده به وجود نمیآورد و اختلافات را ایجاب نمیکند. برای شیعیان هم همینطور است. شیعیان هم خدا را شکر کنند که از طرف پروردگار به نعمت این اعتقاد و معرفت متنعم شدند. آن برادرهایی هم که این حقیقت را قبول نکردند، یا مراجعه نکردند، یا اطلاع ندارند و یا نتوانستند ذهنهایشان را قانع کنند، آنها هم اعتقادی ندارند. این، اختلاف و درگیری را ایجاب نمیکند. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم در سالروز عید سعید غدیر خم - 1385/10/18 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک نکتهای که ... لازم است پیروان اهل بیت و نیز همهی مسلمانان در نظر داشته باشند، این است که: ما از حادثه و واقعهی غدیر - که نشانهی عظمت اسلام و جامعیت اسلام است - به عنوان وسیلهای برای تضعیف اسلام استفاده نکنیم. این را من بالخصوص امروز و این روزها موظفم و مقیدم که به همهی ملت عزیزمان و همهی مسلمانها در هر نقطهی دنیا عرض بکنم که مراقب باشند امروز برای تضعیف اسلام، دشمنان به دنبال همین نقطهی خاص، همین چیزی که منشأ عظمت اسلام است، هستند؛ یعنی مسئلهی شیعه و سنی، قبول غدیر و انکار غدیر. دشمن میخواهد مسئلهی غدیر را یک مایهی برادرکشی و جنگ و خونریزی قرار بدهد؛ در حالی که غدیر میتواند وسیلهی ائتلاف و برادری مسلمانها با هم باشد. مرحوم شهید مطهری (رضواناللَّهعلیه) قبل از انقلاب یک مقالهی مفصلی دربارهی کتاب «الغدیر» علامهی امینی نوشتند و ثابت کردند که الغدیر علامهی امینی، وسیلهی وحدت مسلمین است. بعضی خیال میکردند کتاب الغدیر ممکن است مایهی افتراق بشود. ایشان میگوید اگر درست فکر کنیم، درست عمل کنیم و سنجیده پیش برویم، کتاب الغدیر مایهی وحدت دنیای اسلام است. برادران اهل سنت ما هم میتوانند در یک محیط خالی از پیشداوری به منابع غدیر مراجعه کنند؛ یا میپذیرند، یا نمیپذیرند. در هر دو صورت، چه بپذیرند و چه نپذیرند، این معنا مسلّم است که قضیهی غدیر هیچگونه جنگ و دعوای بین پذیرنده و نپذیرنده به وجود نمیآورد و اختلافات را ایجاب نمیکند. برای شیعیان هم همینطور است. شیعیان هم خدا را شکر کنند که از طرف پروردگار به نعمت این اعتقاد و معرفت متنعم شدند. آن برادرهایی هم که این حقیقت را قبول نکردند، یا مراجعه نکردند، یا اطلاع ندارند و یا نتوانستند ذهنهایشان را قانع کنند، آنها هم اعتقادی ندارند. این، اختلاف و درگیری را ایجاب نمیکند. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیهالسّلام) - 1384/10/29 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسألهی غدیر، صرفاً یک مسألهای که ما جمع شیعه به آن اعتقاد داریم و یک عده از مسلمانها هم به آن اعتقاد ندارند، این نیست. در نگاه تاریخی به اسلام و در تحلیل تاریخىِ حوادث صدر اسلام، موضوع غدیر - یعنی نصب جانشین - یک ضرورتی بود که اگر آنچنان که تدبیر شده بود - تدبیر رحمانی و الهی، و تدبیر نبوی - عمل میشد، بدون تردید مسیر تاریخ بشر عوض میشد و امروز ما در جایگاه بسیار جلوتری از تاریخ طولانی بشریت قرار داشتیم. این که یک مکتب و نظام فراگیرِ نیازهای زندگی بشر، به وسیلهی پیامبر خاتم در جامعه فرصت پیاده شدن پیدا کند، که این خود یک معجزهی بزرگ بود، که پیغمبر توانست این نظام فکری و عملی را واقعیت ببخشد و بر روی زمین واقعیت، آن را بنا کند؛ آن هم در دشوارترین جاها. خودِ اینکه در دشوارترین جاها توانسته این بنا پیاده شود و قرار بگیرد، نشاندهندهی این بود که در همهی نقاط زندگی بشر و جغرافیای انسانىِ آن روز دنیا و بعد از آن، این بنا قابل تحقق است. این شکل علمی را در مقام عمل، در دشوارترین صورت، پیغمبر توانست تحقق ببخشد. اگر این حادثه اتفاق میافتاد که حفظ و گسترش کمّی و گسترش کیفی در این موجود خلق شدهی الهی - یعنی جامعهی اسلامی نبوی - میتوانست به قدر ده، دوازده نسل، پیدرپی حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلّم بود که این حرکت در طول تاریخ بشر، شکستناپذیر میماند. معنایش این نبود که بشر، دوران انتظاری نخواهد داشت و خود در طول این دوازده نسل، به نهایت مطلوب خود خواهد رسید. اگر آنطوری که پیغمبر معین کرده بود، امیرالمؤمنین، بعد امام حسن، بعد امام حسین، بعد ائمهی دیگر، یکی پس از دیگری میآمدند، باز به گمان بیشتر، بشر نیاز به یک دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعهی آرمانی را تحقق ببخشد. اما در آن صورت اگر این تعاقب معصومین، این دستهای امین و کارآمد، میتوانستند این حادثهی ایجاد شدهی در واقعیت را حفظ کنند، آن وقت مسیر بشر، مسیر دیگری میشد. امروز بشر عیناً همان نیازهایی را دارد که پنجهزار سال پیش، این نیازها را داشت؛ نیازهای اصولی بشر، هیچ تفاوتی نکرده است. آن روز هم بشر از نفوذ قدرتهای ستمگر رنج میبرد؛ امروز هم شما - شماها چشمتان باز است - اگر دنیا را از نفوذ قدرتهای ستمگر و ویرانگر نگاه کنید، خواهید دید که بشر دارد رنج میبرد. آن روز هم نیاز بزرگ بشر عدالت بود و برترین رنج او بیعدالتی؛ امروز هم شما نگاه کنید، در دنیا بزرگترین مشکل بشر، بیعدالتی است. خطاست اگر خیال کنیم که این آزادی فردی - که لیبرال دمکراسی غرب به بشر هدیه داده - این نیاز بشر بوده که قبلاً نبوده؛ چرا؛ به این شکلهایی که امروز آزادیهای فردی هست، در بسیاری از دورههای تاریخ و در بسیاری از مناطق تاریخ وجود داشته است. همین محدودیتهایی که امروز به شکل پنهان ارادهی انسانها را به زنجیر میکشند، اینها یک روز به صورت آشکار بوده است. این تور احاطهکنندهی بر اراده، حرکت و حیات انسان، امروز ریزتر بافته شده، از خیوط و نخهای باریکتری استفاده شده و با مهارت بیشتری به آب انداخته میشود. آن روز این مهارتها نبود؛ اما آشکارتر و قلدرمآبانهتر بود. پس نیازهای بشر تفاوتی نکرده است. اگر آن دست به دست شدن امانت نبوی و گسترش کمّی و کیفىِ متناسب و درست، انجام میگرفت، امروز بشر این نیازها را گذرانده بود (نیازهای فراوان دیگری ممکن بود برای بشر پیش بیاید که امروز ما آن نیازها را حتی نمیشناسیم) آن نیازها ممکن بود باشد؛ اما دیگر اینقدر ابتدایی نبود. امروز ما و جامعهی بشری، همچنان در دوران نیازهای ابتدایی بشری قرار داریم. در دنیا گرسنگی هست، تبعیض هست - کم هم نیست؛ بلکه گسترده است، به یک جا هم تعلق ندارد؛ بلکه همه جا هست - زورگویی هست، ولایت نابحق انسانها بر انسانها هست؛ همان چیزهایی که چهار هزار سال پیش، دو هزار سال پیش به شکلهای دیگری وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همین چیزهاست و فقط رنگها عوض شده است. «غدیر» شروع آن روندی بود که میتوانست بشر را از این مرحله خارج کند و به یک مرحلهی دیگری وارد کند. آن وقت نیازهای لطیفتر و برتری، و خواهشها و عشقهای به مراتب بالاتری، چالش اصلی بشر را تشکیل میداد. راه پیشرفت بشر که بسته نیست! ممکن است هزارها سال یا میلیونها سال دیگر بشریت عمر کند؛ هر چه عمر کند، پیوسته پیشرفت خواهد داشت. منتها امروز پایههای اصلی خراب است؛ این پایهها را پیغمبر اسلام بنیانگزاری کرد و برای حفاظت از آن، مسألهی وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلّف شد. اگر تخلّف نمیشد، چیز دیگری پیش میآمد. «غدیر» این است. در طول دوران دویستوپنجاه سالهی زندگی ائمه (علیهمالسّلام) - که عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پیغمبر تا زمان وفات حضرت عسکری، دویستوپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانستهاند و خودشان را آماده کردهاند تا اینکه به همان مسیری که پیغمبر پیشبینی کرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است دیگر. حالا ماها در این برههی از زمان، به میدان آمدهایم و همّتی هست به فضل و توفیق الهی و انشاءاللَّه که به بهترین وجهی ادامه پیدا کند. مربوط به :بیانات در دیدار مردم پاکدشت - 1383/11/10 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبریک عرض می کنم عید مبارک غدیر را، که عید بزرگ خداوند و یکی از مقاطع بسیار مهم و تعیین کننده در تاریخ اسلام است. مسأله ی غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیه الصّلاةوالسّلام) به عنوان ولی امر امت اسلامی از سوی پیامبر مکرم اسلام (صلّی الله علیه واله وسلّم) یک حادثه ی بسیار بزرگ و پُرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبی مکرم در امر مدیریت جامعه است. معنای این حرکت که در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسأله ی مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه می کند. این طور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامی و جامعه ی اسلامی، رها و بی اعتنا باشد. علت هم این است که مدیریت یک جامعه، جزو اثرگذارترین مسائل جامعه است. تعیین امیرالمؤمنین هم - که مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداکاری و عدل در میان صحابه ی پیغمبر است - ابعاد این مدیریت را روشن می کند. معلوم می شود آنچه از نظر اسلام در باب مدیریت جامعه اهمیت دارد، اینهاست. کسانی که امیرالمؤمنین را به جانشینی بلافصل هم قبول ندارند، در علم و زهد و تقوا و شجاعت آن بزرگوار و در فداکاری او برای حق و عدل، تردید ندارند؛ این موردِ اتفاق همه ی مسلمین و همه ی کسانی است که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاةوالسّلام) را می شناسند. این نشان می دهد که جامعه ی اسلامی از نظر اسلام و پیغمبر، چه نوع مدیریت و زمامداری و حکومتی را باید به عنوان هدفِ مطلوب دنبال کند. مشکل جوامع بشری هم در مهمترین مقاطع، در همین نقطه بوده است؛ یعنی جوامع بشری هرگاه از زمامداران باتدبیر و باتقوا و پرهیزگار و شجاع برخوردار بوده اند، توانسته اند قدمهایی جلو بروند. آن وقتی که جوامع دچار مدیرانی شدند که برای آنها پرهیزگاری و پاکدامنی معنا نداشت، ترجیح منافع مردم بر منافع خودشان مطرح نبود، ترس از خدا و محاسبه ی الهی برایشان مطرح نبود -انسانهای ضعیف، انسانهای دلبسته ی به منافع و شهوات شخصی - مشکلات برایشان به وجود آمد؛ چه مشکلات مادی و چه مشکلات اخلاقی و معنوی. این که می بینید ملل اسلامی و کشورهای اسلامی در برهه یی از تاریخ، مقهور قدرتهای ظالم و متجاوز شدند، علت همین بود. اگر آن روزی که استعمار و لشکرکشی ها و کشورگشایی های غربی در مناطق اسلامی شروع شد، زمامداران مسلمان از دین، از پاکدامنی، از غیرت و از شجاعت برخوردار بودند، قضیه این طور نمی شد. اگر پایبند به شهوات و پایبند به تسلط خودشان بر مقام و قدرتِ چند روزه نبودند، موضوع این طور نمی شد. ضعف مسلمانان و جوامع اسلامی، اغلب ناشی شده است از ضعف مدیران جوامع و زمامداران آنها؛ البته هر دو روی هم اثر می گذارند. مدیریتهای ناتوان و نااهل، نظام اخلاقی و سیاسی را در جامعه سست می کنند و انسانها را به ضعف می کشانند؛ آن وقت در چنین جامعه یی به طور طبیعی باز زمامداران از انسانهای نااهل تر و ضعیف تر رنج می برند و مبتلای به آنها می شوند. امروز وقتی به دنیای اسلام نگاه می کنید، می بینید که بیداری مسلمانان در همه ی نقاط مسلمان نشین عالم و در کشورهای اسلامی به برکت بیداری ملت ایران است، و ملت ایران به برکت رهبری امام بزرگوار - که جان خود را به میدان آورد، سینه ی خود را در مقابل تیرهای دشمن سپر کرد و صادقانه حرف زد و صادقانه عمل کرد - پا در این میدان عظیم گذاشت. دنیایی که می خواهد ملل مسلمان را ذلیل ببیند، ملت ایران به برکت رهبری شجاعانه و مخلصانه یی که امام بزرگوار نشان داد، عزت خودشان را بر اینها تحمیل کردند. ولایت امام (رضوان الله علیه) پرتوی از چشمه ی فروزنده ی خورشیدی غدیر بود؛ لذا توانست این همه آثار را به وجود بیاورد، ملت را بیدار کند، ایران را بازسازی معنوی و مادی بکند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1381/12/01 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگرچه ارتباط قلبی ما شیعیان با واقعهی غدیر، ارتباط مستحکم و برجستهای در دنیای اسلام است، ولی حقیقت این است که مسألهی غدیر در محتوا و روح حقیقی خود فقط متعلق به شیعیان نیست بلکه به همهی دنیای اسلام تعلق دارد. چون حادثهی غدیر برخاسته از روح و مضمون حقیقی اسلام است. اینکه خدای متعال به پیغمبر اکرم - با آن همه مجاهدتها - حدود هفتاد روز قبل از وفاتش بفرماید که «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»، آنچه را که به تو دستور دادیم، به مردم برسان و اگر نرسانی، رسالت خود را انجام ندادهای، نشاندهندهی این است که روح و مضمون حقیقی اسلام در واقعهی غدیر وجود دارد. دو مطلب در غدیر هست: یکی تعیین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام است و دیگری آن معیارهایی است که نبی اکرم صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم در بیان علت و فلسفهی تعیین امیرالمؤمنین در خطبهی غدیر بیان میفرماید. این حرکت بزرگ و تاریخساز، یعنی نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام متکی به ملاکهایی است و این کار، مفهومی دارد. اگرچه ولایت یک امر سیاسی است، اما همهی مضمون ولایت در سیاست خلاصه نمیشود. این ولایت، پرتوی از ولایت ذات مقدّس پروردگار است. این ولایت، ناشی از حضور ولایت الهی در وجود امیرالمؤمنین است، همچنانکه در وجود پیامبر مکرّم اسلام بود. این ولایت، فرعی از آن اصل و میوهای از آن ریشه است. لذا از آن به «ولایت» تعبیر شده است. ولایت در حقیقت به معنای پیوند، ارتباط و اتصال است. آن کسی که منصوب به این مقام است، برخلاف حکام و فرمانروایان عالم، فقط یک فرمانروا یا یک سلطان و یک حاکم نیست بلکه یک ولی است، به مردم نزدیک است، به آنها پیوسته است و مورد اتکای دل و جان مردم است. این معنا در امیرالمؤمنین و در ائمهی معصومین علیهمالسّلام وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه هم اگر پرتوهای ضعیفی از این حقیقت در جایی پیدا شود، ولایت در آنجا شکل میگیرد. حقیقت و معنای واقعىِ امر این است. لذا نبیاکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادلترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونی و معنوی و فردی امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی او. اینها چیزهایی است که در زبان به آسانی میشود بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانی که تجسم این حقیقت بودهاند، پی میبرد. عدالت به معنای واقعی کلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقوای او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونی او هم عدالت تجسم پیدا میکند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسّلام نمیتوانیم پیدا کنیم. این است که نبیاکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب میکند. این یک حقیقت اسلامی است. این کجا و اینکه کسی معتقد باشد که هر ظالمی با هر شیوه و رفتار بازیگرانهای توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت کنند، کجا؟! این اسلام است یا آن؟! لذا مسألهی غدیر با این مضمون والا متعلق به همهی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایتاللَّه است. اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیک کنیم. بزرگترین نمونه این است که هرچه بتوانیم، استقرار عدل کنیم. چون دامنهی عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد. امروز مردم دنیا تشنهی عدالتاند. این پیام به گوش مردم دنیا هم میرسد. امروز شما در اوضاع دنیا نگاه کنید. با همهی پیشرفت علم و با این همه تحقیقات علمی که دانشمندان و علما در مسائل کون و حیات انجام دادهاند و با این همه اکتشافات و اختراعات و ترقی در علم که محیّرالعقول است، در ناحیهی اخلاق، افتخار قدرتهای برتر امروز دنیا به زورگویی، تجاوز، ظلم و بیاعتنایی به آرای انسانهاست. حتی امروز وقاحت به قدری در میان این قدرتمداران زیاد است که اعتراف هم میکنند و میگویند افکار عمومی مردم دنیا مانعِ حملهی ما به عراق نیست، این یعنی یک حرکت صددرصد حیوانی. کسی که در عمل و حرکت خود اخلاق، عدالت، فضیلت و حقوق مردم را درنظر نمیگیرد، حیوان است. وگرنه روح انسانی این معیارها و ارزشها را رعایت میکند و زندگی انسانی قائم به این ارزشهاست. عالم و آسمان و زمین قائم به عدالت است؛ «بالعدل قامت السّموات والارض». آن وقت عدالت را اینطور زیر پا بگذارند! البته قدرتمندان در بلندگوها میگویند و فریاد میزنند و تُنِ صدای آنها فضای دنیا را پُر میکند، اما حقایق عالم از بین نمیرود. حقیقت عالم این است که ظلم نمیتواند استقرار پیدا کند و پایدار بماند و پایدار نخواهد ماند. ملتها، انسانها، ارادهها، خواستها و قدرت معنویت و فضیلت کار خود را خواهد کرد. امیدواریم خداوند متعال روزی را به بشرِ زمان ما نشان بدهد که رشحهای از عدالت علوی و معنا و مفهوم حقیقی غدیر در دنیای اسلام و در همهی بشریت پرتوافکن باشد و مردم را بهرهمند کند. امیدواریم که خداوند متعال این عید را بر شما و بر همهی ملت ایران مبارک فرماید و روح مطهّر امام بزرگوار ما و شهدای عزیز راه انقلاب و راه سربلندی این ملت را با اولیایش محشور کند و سلام همهی ما را به حضور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه برساند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1381/12/01 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دو مطلب در غدیر هست: یکی تعیین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام است و دیگری آن معیارهایی است که نبی اکرم صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم در بیان علت و فلسفهی تعیین امیرالمؤمنین در خطبهی غدیر بیان میفرماید. این حرکت بزرگ و تاریخساز، یعنی نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام متکی به ملاکهایی است و این کار، مفهومی دارد. اگرچه ولایت یک امر سیاسی است، اما همهی مضمون ولایت در سیاست خلاصه نمیشود. این ولایت، پرتوی از ولایت ذات مقدّس پروردگار است. این ولایت، ناشی از حضور ولایت الهی در وجود امیرالمؤمنین است، همچنانکه در وجود پیامبر مکرّم اسلام بود. این ولایت، فرعی از آن اصل و میوهای از آن ریشه است. لذا از آن به «ولایت» تعبیر شده است. ولایت در حقیقت به معنای پیوند، ارتباط و اتصال است. آن کسی که منصوب به این مقام است، برخلاف حکام و فرمانروایان عالم، فقط یک فرمانروا یا یک سلطان و یک حاکم نیست بلکه یک ولی است، به مردم نزدیک است، به آنها پیوسته است و مورد اتکای دل و جان مردم است. این معنا در امیرالمؤمنین و در ائمهی معصومین علیهمالسّلام وجود دارد. بعد از دوران حضور ائمه هم اگر پرتوهای ضعیفی از این حقیقت در جایی پیدا شود، ولایت در آنجا شکل میگیرد. حقیقت و معنای واقعىِ امر این است. لذا نبی اکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادلترین شما در بین مردم است. ...امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسّلام نمیتوانیم پیدا کنیم. این است که نبیاکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب میکند. این یک حقیقت اسلامی است. این کجا و اینکه کسی معتقد باشد که هر ظالمی با هر شیوه و رفتار بازیگرانهای توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت کنند، کجا؟! این اسلام است یا آن؟!لذا مسألهی غدیر با این مضمون والا متعلق به همهی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایتاللَّه است. مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1381/10/19 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بسیاری از شما جوانان عزیز که در این جلسه حضور دارید، حادثه پُرحماسه نوزدهمِ دی را ندیدید؛ کمااینکه اکثر شما شاید حادثه بزرگ و تعیینکننده فیضیه قم را در سال چهلویک ندیدید. شما از این حوادث فقط خبری شنیدهاید و در آنها حضور نداشتید؛ لیکن حوادث بزرگ و مقاطع تاریخی، برای همه شیوا و مهم و درسآموز است، نه فقط برای کسانی که در آنها حضور داشتند؛ چون حادثه بزرگ شروع یک حرکت و آغاز یک راه و بهار یک مجموعه از زندگىِ جامعه و انسان است. شاید اکثر آن کسانی هم که در ماجرای بیعت امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، گرد آن بزرگوار را گرفتند و با او بیعت کردند و پای فشردند و فداکاری نمودند، واقعه غدیر و به طریق اولی ظهور اسلام و جنگهای امیرالمؤمنین را ندیده بودند. اما اسلام و هدایت و نور آن فقط برای کسانی نیست که در آن وقت حضور داشتند، بلکه برای همه و برای همیشه است: «و اخرین منهم لمّا یلحقوا بهم». انقلاب اسلامی شروع یک راه پُرافتخار و سعادتبخش بود. همه کسانی که از بیعدالتی رنج بردهاند و تشنه عدالتند، این پدیده را به جان دوست دارند و برای آن تلاش میکنند. همه کسانی که سنگینی و فشار نظام دیکتاتوری و اختناق و زورگویی و قدرت فردی را احساس کرده یا درباره آن فکر کردهاند، از انقلاب اسلامی، از حرکت ملت مسلمان و از مبارزه فراگیر این ملت استقبال کردهاند و میکنند. مخصوص امروز نیست، در آینده هم همینطور خواهد بود. مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1380/12/12 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : قال اللَّه الحکیم فی کتابه: «الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الأسلام دینا». روز بسیار بزرگ و پُرکرامتی است. خدا را سپاسگزارم که این توفیق را عنایت فرمود تا در روز عید مبارک غدیر، در زیر سایه مرقد مطهّر حضرت علیبنموسیالرّضا علیهالصّلاةوالسّلام با شما برادران و خواهران عزیز - از مردم مشهد و زوّار این آستان بلندپایه - در اینجا اجتماع کنیم و به بزرگداشت غدیر بپردازیم. عید سعید غدیر را به همه شما عزیزان، به همه ملت عظیمالشّأن ایران و به همه شیعیان و مسلمانان جهان تبریک عرض میکنم. ملت عزیز ما در طول امسال و سال گذشته، یاد مبارک امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب علیهالصّلاةوالسّلام را گرامی داشته و این دو سال به نام «سال امام علی» و «سال رفتار علوی» موجب شده است تا دلها به سمت آن کعبه محبوب قلوب عارفان و عدالتدوستان عالم، توجّه بیشتری پیدا کند. من در اینجا در آغاز عرایض خود لازم میدانم اشاره گذرایی به مفهوم غدیر بکنم. به حادثه تاریخی و عظیم غدیر که ما امروز آن را عید گرفتهایم، نباید فقط به چشم یک خاطره فرقهای نگاه کرد. غدیر در حقیقتِ معنای خود، مخصوص شیعه نیست. اگرچه شیعیان به میمنت نصب مولای متّقیان به مقام امامت و ولایت، در این روز عید میگیرند و شکرگزاری میکنند؛ اما در حقیقت، روز غدیر امتداد خطّ همه رسالتهای الهی و اوج این خطّ روشن و نورانی در طول تاریخ است. اگر به مضمون رسالتهای الهی نگاه کنیم، میبینیم که در طول تاریخ نبّوتها و رسالتها، این خطّ روشن دست به دست گشته، تا به نبىّ مکرم خاتم رسیده و در پایان حیات آن بزرگوار، تجسّم و تبلور آن به شکل حادثه غدیر خود را نشان داده است. در اینجا لازم میدانم به اهمیت دعای ندبه اشارهای بکنم، که در حقیقت خطابه غرّایی در تبیین باورها و آرزوها و شِکوههای فرقه امامیّه و شیعه در طول تاریخ خود است. اگر نگاه کنید، همین خطّ روشن را در اوّلِ دعای ندبه ملاحظه میکنید: «الحمد علی ما جری به قضائک فی اولیائک». از ابتدای تاریخ رسالتها تا دوران نبوّت خاتم، این خطّ روشن ادامه دارد. مضمون رسالت که عبارت است از دین خدا، در حقیقت شکل دادن و جهت دادن و قالب بخشیدن به همه تلاشهای انسانی است. دین، یعنی صراط زندگی. اگر شما به یک جامعه انسانی و به یک کشور نگاه کنید، میبینید انسانها در این جامعه، برای مسائل شخصی و عاطفی و معیشتی و عمومی خود، فعّالیتهای متنوّع و گوناگونی دارند. دین، همه این فعّالیتها را جهت میدهد؛ آنها را هدایت میکند و به کمک خرد انسانی میشتابد تا انسان بتواند این فعّالیتها را طوری تنظیم کند و کنار هم بنشاند تا سعادت او را در دنیا و آخرت تأمین کند. تلاشهایی که انسانها میکنند، بعضی مربوط به مسائل شخصی آنهاست که بخش کوچکتری از فعّالیتهای انسانی را شامل میشود - مثل معیشت و معنویّت و عواطف و ارتباطات شخصی آنها با این و آن - اما بخش بزرگتر فعّالیتهای انسانی، فعّالیتهایی است که در صحنه جامعه با تلاش جمعی صورت میگیرد، که به آن «سیاست» میگویند؛ سیاستهای اقتصادی، سیاستهای اجتماعی، سیاستهای نظامی، سیاستهای فرهنگی، سیاستهای مدنی، سیاستهای بینالمللی. اینها بخش عمده تلاش انسانها در زندگی خود است. چرا عمده است؟ چون این سیاستها در واقع افراد را در فعّالیتهای شخصی خود به سمت و سوی خاصّی میکشاند. عمده تلاش انسان، تلاش کلانی است که جهتگیریهای کلّی فعّالیتهای شخصی و ریز و کوچک را هم جهت میدهد. دین، به هر دو صحنه مربوط میشود؛ هم صحنه تلاشهای فردىِ انسان، هم صحنه سیاست که صحنه بسیار گسترده و وسیعی برای زندگی انسان است. دو آفت، هم دینداری را تهدید میکند و هم سیاست را. یکی از آفتهای دینداری این است که دیندارىِ یک جامعه یا یک شخص، با انحراف یا بیمبالاتی یا تحجّر و جمود یا فراموش کردن نقش عقل یا التقاط و از این چیزها همراه شود. آفت دیگر دینداری این است که دین به زندگی شخصی محدود شود؛ عرصه وسیع زندگی جمعی انسانها و جامعه را فراموش یا درباره آن سکوت کند و از آن کناره بگیرد. دو خطر هم سیاست را تهدید میکند: یکی این است که سیاست از اخلاق فاصله بگیرد و از معنویّت و فضیلت خالی شود؛ یعنی شیطنتها بر سیاست غلبه پیدا کند؛ هواهای نفسانی اشخاص، سیاست را قبضه کند؛ منافع طبقات زورگو و زرسالاران جوامع، سیاست را به دست گیرد و به این سمت و آن سمت بکشاند. اگر این آفت به سیاست خورد، آنگاه همه صحنه اجتماعی انسانها دچار عیب و آفت میشود. آفت دیگرِ سیاست این است که انسانهای کوتهبین، کودکمنش و ضعیف، سیاست را در دست گیرند و زمام سیاست از دستهای پُرقدرت خارج شود و به دست انسانهای بیکفایت بیفتد. راهِ کار چیست؟ بهترین شکل و راهِ کار این است که در رأس سیاست و اداره امور جوامع، کسانی قرار گیرند که دینداری و سیاستگذاری آنها این دو آفت را نداشته باشد؛ یعنی کسانی اداره امور جوامع را بر عهده گیرند که دیندار و دارای معنویّت باشند؛ فکر دینی آنها بلند باشد؛ از انحراف و خطا و التقاط و کجبینی در دین مصون باشند؛ از تحجّر و جمود و متوقّف ماندن در فهم دین برکنار باشند؛ دین را ملعبه دست زندگی خود نکنند؛ از لحاظ سیاست، انسانهای باکفایت و باتدبیر و شجاعی باشند و سیاست را از معنویّت و اخلاق و فضیلت جدا نکنند. چنین کسانی اگر زمام امور یک جامعه را به دست گرفتند، آنگاه جامعه از بیشترین خطراتی که ممکن است برای آن پیش آید، محفوظ خواهد ماند. اوج چنین وضعیّتی کجاست؟ آنجاست که یک انسان معصوم از خطا و اشتباه در رأس قدرت سیاسی و دینی قرار گیرد. امام یعنی این. امامِ معصوم، انسان والایی است که از لحاظ دینی، قلب او آیینه تابناک انوار هدایت الهی است؛ روح او به سرچشمه وحی متّصل است؛ هدایت او، هدایت خالص است؛ از لحاظ اخلاق انسانی، رفتار و اخلاق او صددرصد همراه با فضیلت است؛ هوای نفس در او راهی ندارد؛ گناه بر او چیره نمیشود؛ شهوت و تمایلات انسانی، او را مغلوب خود نمیکند؛ خشم و غضب، او را از راه خدا دور نمیکند؛ از لحاظ سیاسی، بینش وسیع او آنچنان است که آرامترین حرکات و ریزترین حوادث را در صحنهی زندگی جامعه، با چشم تیزبین خود میبیند - که امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام فرمود: «واللَّه لا اکون کالضبع تنام علی طول اللدم»؛ یعنی من کسی نیستم که بشود با لالایی او را خواب کرد - در مواجهه با حوادث زندگی و وقایع کمرشکن، از خود شجاعت و اقتدار روحی و معنوی نشان میدهد؛ جانش برای او ارزشی ندارد، اما برای جان انسانها، حتّی مردم دور دست، حتّی زنانی که جزو پیروان دین او نیستند، ارزش قائل است و میگوید اگر کسی از غصّه دق کند، حق دارد. امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام در مقابله با خطرها آنچنان شجاعانه عمل میکند که میگوید کسی نمیتوانست با فتنهای که من چشم آن را درآوردم - منظور، فتنه خوارج است - یا فتنه ناکثین درافتد. آن معنویّت و دین و اخلاق و فضیلت از یک طرف، آن بینش عمیق و شجاعت و فداکاری و عواطف رقیق انسانی در کنار صلابت و استحکام معنوی و روحی از طرف دیگر؛ همه اینها ناشی از عصمت است؛ چون خدای متعال او را به مقام عصمت برگزیده است و گناه و اشتباه در کار او وجود ندارد. اگر چنین کسی در رأس جامعه باشد، اوج مطلوب همه رسالتهاست. این معنای غدیر است. در غدیر، چنین کاری اتّفاق افتاد. غدیر را فقط در حدّ یک نصب یا معرفی ساده که پیغمبر اکرم کسی را معرفی کرد، تلقّی نکنید. البته پیغمبر، امیرالمؤمنین را در حضور جمعِ چند ده هزار نفری مسلمانها به خلافت منصوب کرد. در این تردیدی نیست و این مطلبی نیست که فقط شیعه آن را نقل کند. حادثه غدیر را برادران اهل سنّت ما و محدّثان آنها در کتابهای خود با همان خصوصیّاتی که شیعه نقل میکند، نقل کردهاند. این چیزی نیست که کسی بتواند آن را انکار کند؛ اما قضیه در این حد متوقّف نمیماند. مسأله این است که از دوران حضرت آدم که رشته نبوّتها و رسالتها شروع شد و بارها و بارها حکومتهای نبوی در طول تاریخ تشکیل گردید - مثل سلیمان و داوود و کسان دیگری از بنیاسرائیل تا زمان پیغمبر ما - آن جایی که ترکیبِ بدیع و شیوای دین و سیاست در اوج خود به صورت یک سنّت ماندگار درآید و هدایت جامعه را تضمین کند، در قضیه غدیر اتّفاق افتاد. لذا در همین دعای ندبهای که عرض کردم، میخوانیم: «فلمّا انقضت ایّامه اقام ولیّه علىّبنابیطالب صلواتک علیهما و الهما هادیا اذ کان هو المنذر و لکلّ قوم هاد». چقدر خوب است که ما به معارفی که به برکت هدایت اهلبیت علیهمالسّلام این طور ارزان در اختیار افکار ما قرار گرفته است، با دقّت و تأمّل، توجّه کنیم. دعای ندبه - همان طور که عرض کردم - یک خطبه غرّاست و تاریخچه این فکر و ریشه این حرکت را از دوران رسالتها بیان میکند. اگر دقّت کنید، در این دعا هیچ نقطه اختلافانگیزی بین شیعه و سنّی - که جنگ تاریخىِ برافروخته شده به دست انسانهای با انگیزههای مختلف است - وجود ندارد و مسأله امامت و ولایت به صورت استدلالی بیان میشود. «اذ کان هو المنذر و لکلّ قوم هاد»؛ یعنی پیغمبر دارای مقام رسالت و انذار و تبشیر است؛ آغاز کننده یک راه و باز کننده افق در مقابل بشریّت است. اما پیغمبر، ابدی و دائمی نیست. جوامع، هدایت کننده لازم دارند. این هدایت کننده را اسلام پیشبینی کرده است: معصومین در نسلهای متعدّد پشت سر هم بیایند، زمام امور را به دست گیرند، جامعه را با تعلیمات قرآنىِ ناب و خالص در طول چند نسل و چند قرن هدایت کنند و در واقع همه افکار و خصوصیات و رفتارها و خُلقیّات اسلامی را در جامعه اسلامی نهادینه کنند. البته بعد از آن، باز حجّت خدا در میان مردم زنده میماند؛ چون دنیا و بشریت بدون قیام حجّت امکان ندارد؛ اما بشریّت راه خود را پیدا میکرد، که این البته اتّفاق نیفتاد. نقشه و طرح کلّىِ اسلام این است و این معنای غدیر است. امامت، یعنی همان اوج معنای مطلوب اداره جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریّتهای جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزونطلبىِ انسانی سرچشمه میگیرد. اسلام شیوه و نسخه امامت را به بشریّت ارائه میکند؛ یعنی این که یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهی سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد - یعنی راه را درست تشخیص دهد - هم دارای قدرت عملکرد باشد - که «یا یحیی خذ الکتاب بقوّة» - هم جان و خواست و زندگی شخصی برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگی و سعادت انسانها برای او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد. شما میبینید که مدّت کوتاهِ کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزی که بشریّت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان میدرخشد و باقی مانده است. این نتیجه درس و معنا و تفسیر واقعه غدیر است. ما دو سال با عنوان نام امیرالمؤمنین، جامعه و دلهای خود را به عظمت این مقام شامخ و این چهره فراموش نشدنىِ تاریخ متوجّه کردیم؛ اما معنای آن این نیست که وقتی امسال - که سال ۸۰ است - تمام شود، دیگر رفتارهای علوی و پرداختن به زندگی امیرالمؤمنین برای ما لازم نیست و تاریخ مصرف آن میگذرد؛ نخیر، ما هر لحظه احتیاج داریم که به آن نقطه الگو و خطِّ نشان و انگشت اشارهای که در زندگی امیرالمؤمنین وجود دارد، نگاه کنیم؛ از آن الگو بگیریم و فاصله طولانی بین خودمان و او را هر چه ممکن است، قدم به قدم کم کنیم. بزرگترین خطر برای نظام و حکومتی مثل نظام و حکومت ما که با نام اسلام به وجود آمده، این است که ما فراموش کنیم الگوی حکومت ما، امیرالمؤمنین است؛ به الگوهای رایج دنیا و تاریخ نگاه کنیم و خود را با آنها مقایسه کنیم؛ به روش حکومتهای منحرفی که در طول تاریخ روزبهروز به بشریّت ضربه زدند، نگاه کنیم که اگر یک جنبه از زندگی انسان را رونقی بخشیدند، جنبه دیگری را دچار ضایعات جبرانناشدنی کردند. همّت جمهوری اسلامی باید این باشد که خود را به آن الگویی که در غدیر معرفی شد و در دوران پنجساله حکومت امیرالمؤمنین، نمونه آن نشان داده شد، نزدیک کند. اگر دقّت کنید، میبینید جنگهای امیرالمؤمنین در این مدّتِ کوتاه، همه در راه جلوگیری از تبدیل امامت و ولایت اسلامی به آن شکلهای منحرف است؛ تبدیل امامت به سلطنت؛ تبدیل حکومت معرفت به حکومت جهالت؛ تبدیل حکومت مبتنی بر نادیده گرفتن منافع شخصی به حکومتی که در رأس آن کسانی باشند که بیش از همه چیز، به منافع شخصی خود و جمع کردن مال و منال دنیوی میاندیشند. امروز در جمهوری اسلامی اگر بخواهیم سعادت این کشور تأمین شود و مردم عزیز ایران با تواناییهایی که خدای متعال در جوهر این کشور و این ملت قرار داده، به تمنیّات و آرزوهای مشروع خود برسند، باید همان خط را دنبال کنیم و دین و دنیای خود را از روی آن حکومت، الگو بگیریم: سیاست ناآلوده به اغراض و امیال و شهوات؛ سیاست الهام گرفته از دین و اخلاق؛ سیاستی که در شکلدهی آن، منافع عمومی ملت بر منافع شخصی و گروهی و قومی و منافع بیگانگانی که همه دنیا را برای خود میخواهند، ترجیح پیدا کند؛ سیاستی که در آن، دنیا و زندگی و معیشت مردم، در کنار عزّت، اقتدار ملی، آبروی جهانی، فرهنگ متعالی، پیشرفت علمی، معنویّت، فضیلت، دین و اخلاق تأمین شود. ما امروز این را لازم داریم و این به وسیله حاکمان و زمامدارانی تأمین میشود که با میل و انتخاب و خواست و عاطفه جوشان و بر طبق عقیده مردم بر مسند مسؤولیت نشستهاند و کارها را دنبال میکنند. این میشود نمونه کامل. اگر ما در جمهوری اسلامی این خط و این راه را دنبال کنیم - که به توفیق الهی، این کار، هم عملی است؛ هم نمونهها و تجربه آن را در طول این بیست و سه سال، مسؤولان کشور به دست آوردهاند و هم مورد علاقه مردم است - آنگاه خدا راضی میشود؛ مردم اعتماد بیشتری پیدا میکنند و اقتدار نظام دنبال میشود. مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1380/12/12 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : به حادثه تاریخی و عظیم غدیر که ما امروز آن را عید گرفتهایم، نباید فقط به چشم یک خاطره فرقهای نگاه کرد. غدیر در حقیقتِ معنای خود، مخصوص شیعه نیست. اگرچه شیعیان به میمنت نصب مولای متّقیان به مقام امامت و ولایت، در این روز عید میگیرند و شکرگزاری میکنند؛ اما در حقیقت، روز غدیر امتداد خطّ همه رسالتهای الهی و اوج این خطّ روشن و نورانی در طول تاریخ است. اگر به مضمون رسالتهای الهی نگاه کنیم، میبینیم که در طول تاریخ نبّوتها و رسالتها، این خطّ روشن دست به دست گشته، تا به نبىّ مکرم خاتم رسیده و در پایان حیات آن بزرگوار، تجسّم و تبلور آن به شکل حادثه غدیر خود را نشان داده است. مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1380/12/12 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : غدیر را فقط در حدّ یک نصب یا معرفی ساده که پیغمبر اکرم کسی را معرفی کرد، تلقّی نکنید. البته پیغمبر، امیرالمؤمنین را در حضور جمعِ چند ده هزار نفری مسلمانها به خلافت منصوب کرد. در این تردیدی نیست و این مطلبی نیست که فقط شیعه آن را نقل کند. حادثه غدیر را برادران اهل سنّت ما و محدّثان آنها در کتابهای خود با همان خصوصیّاتی که شیعه نقل میکند، نقل کردهاند. این چیزی نیست که کسی بتواند آن را انکار کند؛ اما قضیه در این حد متوقّف نمیماند. مسأله این است که از دوران حضرت آدم که رشته نبوّتها و رسالتها شروع شد و بارها و بارها حکومتهای نبوی در طول تاریخ تشکیل گردید - مثل سلیمان و داوود و کسان دیگری از بنیاسرائیل تا زمان پیغمبر ما - آن جایی که ترکیبِ بدیع و شیوای دین و سیاست در اوج خود به صورت یک سنّت ماندگار درآید و هدایت جامعه را تضمین کند، در قضیه غدیر اتّفاق افتاد. لذا در … دعای ندبه… میخوانیم: «فلمّا انقضت ایّامه اقام ولیّه علىّبنابیطالب صلواتک علیهما و الهما هادیا اذ کان هو المنذر و لکلّ قوم هاد». … دعای ندبه … یک خطبه غرّاست و تاریخچه این فکر و ریشه این حرکت را از دوران رسالتها بیان میکند. اگر دقّت کنید، در این دعا هیچ نقطه اختلافانگیزی بین شیعه و سنّی - که جنگ تاریخىِ برافروخته شده به دست انسانهای با انگیزههای مختلف است - وجود ندارد و مسأله امامت و ولایت به صورت استدلالی بیان میشود. «اذ کان هو المنذر و لکلّ قوم هاد»؛ یعنی پیغمبر دارای مقام رسالت و انذار و تبشیر است؛ آغاز کننده یک راه و باز کننده افق در مقابل بشریّت است. اما پیغمبر، ابدی و دائمی نیست. جوامع، هدایت کننده لازم دارند. این هدایت کننده را اسلام پیشبینی کرده است: معصومین در نسلهای متعدّد پشت سر هم بیایند، زمام امور را به دست گیرند، جامعه را با تعلیمات قرآنىِ ناب و خالص در طول چند نسل و چند قرن هدایت کنند و در واقع همه افکار و خصوصیات و رفتارها و خُلقیّات اسلامی را در جامعه اسلامی نهادینه کنند. البته بعد از آن، باز حجّت خدا در میان مردم زنده میماند؛ چون دنیا و بشریت بدون قیام حجّت امکان ندارد؛ اما بشریّت راه خود را پیدا میکرد، که این البته اتّفاق نیفتاد. نقشه و طرح کلّىِ اسلام این است و این معنای غدیر است. امامت، یعنی همان اوج معنای مطلوب اداره جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریّتهای جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزونطلبىِ انسانی سرچشمه میگیرد. اسلام شیوه و نسخه امامت را به بشریّت ارائه میکند؛ یعنی این که یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهی سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد - یعنی راه را درست تشخیص دهد - هم دارای قدرت عملکرد باشد - که «یا یحیی خذ الکتاب بقوّة» - هم جان و خواست و زندگی شخصی برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگی و سعادت انسانها برای او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد. شما میبینید که مدّت کوتاهِ کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزی که بشریّت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان میدرخشد و باقی مانده است. این نتیجه درس و معنا و تفسیر واقعه غدیر است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز عید سعید غدیر خم - 1379/12/24 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخی است؛ لیکن در مضمون عید غدیر درسهایی وجود دارد که هرگاه ملت اسلام این درسها را به گوش جان بشنود، حقیقتاً از این روز بهره خواهد برد. در واقعه غدیر، درسهای بزرگی وجود دارد: اوّلاً این واقعه جزو وقایع مسلّم تاریخ اسلام است. اینطور نیست که فقط شیعه حدیث غدیر را نقل کرده باشد. در بین علما و محدّثان اهل سنّت، تعداد بسیاری این حدیث را نقل کردهاند و همانطور که شیعه این حادثه را بیان کرده است، آنها هم بیان کردهاند. فهم علما و دانشمندان - همانند فهم خود حضّار آن حادثه - از این عمل پیغمبر، که دست امیرالمؤمنین را بلند کرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» این بود که پیغمبر، امیرالمؤمنین را برای جانشینىِ خود نصب کرد. نمیخواهیم وارد مسأله شیعه و سنّی و اختلافات و درگیریهای اعتقادی شویم - دنیای اسلام تا امروز هرچه از دعوای شیعه و سنی کشیده، بس است! - ولی معرفتی که در این کلام عمیق پیغمبر وجود دارد، باید درست فهمیده شود؛ پیغمبر امیرالمؤمنین را منصوب کرد. پیغمبر برای این مبعوث شده بود که مردم را تعلیم دهد و تزکیه کند؛ «یعلّمهم الکتاب و الحکمة و یزکّیهم»؛ یا در جای دیگر «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة». باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره خاکی و این جامعه بزرگ بشری بتواند مثل یک خانواده سالم، راه کمال را طی کند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. هدف همه نبوّتها و بعثتها این است. هرکدام از انبیا به نبوّت مبعوث شدند، این اقدام بزرگِ تعلیم و تربیت را تا آن حدّی که امکانات زمان اجازه میداد، پیش بردند؛ اما دین خاتم و نبىّ خاتم باید این حرکت عظیم الهی را ابدیّت بخشد؛ چون پیغمبرِ دیگری مبعوث نخواهد شد تا بشر به آن سر منزل نهایی خود در این عالم - که زندگی در کره خاکی و در خانواده بشری، باید همراه با صلح و صفا و عدالت و با بهرهمندی از خیرات عالم باشد - نزدیک شود و بالأخره به آن برسد. چگونه میشود بشریت را به آن سرمنزل نهایی نزدیک کرد؟ آن وقتی که این تربیت مستمر باشد. باید تعلیم و تربیت مستمرّی از موضع حکومت و قدرت سیاسی - آن هم قدرت سیاسىِ کسی مثل پیغمبر؛ یعنی معصوم - این جامعه بشری را بتدریج پیش ببرد و تربیت کند و ناهنجاریها را در میان آنها کاهش دهد تا بشریت بتواند به آن نقطهای که شروع زندگی سعادتمندانه همه انسانهاست - که ما آن دوره را، دوره حضرت ولىّعصر ارواحنافداه میدانیم - برسد. دوره ولىّعصر ارواحنافداه، دوره آغاز زندگی بشر است؛ دوره پایان زندگی بشر نیست. از آنجا حیات حقیقی انسان و سعادت حقیقی این خانواده عظیم بشری تازه شروع خواهد شد و استفاده از برکات این کره خاکی و استعدادها و انرژیهای نهفته در این فضا، برای انسان - بدون ضرر، بدون خسارت، بدون نابودی و ضایع کردن - ممکن خواهد شد. درست است که امروز بشر از چیزی استفاده میکند، اما به یک چیز دیگر ضرر میزند. امروز نیروی اتم را کشف میکند، اما نیروی اتم را برای نابودی انسان به کار میبرد؛ نفت را از اعماق زمین استخراج میکند، اما این نفت در راه تضییع و تخریب محیط زیست انسان به کار میرود؛ کمااینکه در این صد سال اخیر اینگونه بوده است. بشر نیروهای محرّکه و انرژیهای پنهان و قوّه بخار و سایر نیروها را کشف میکند، اما انسانها را به انواع و اقسام گرفتاریهای جسمانی از ناحیه این مشکلاتی که زندگی مادّی برای انسانها به وجود میآورد، آلوده میکند. به بشر سرعت و سهولت داده میشود؛ اما خیلی چیزها از او گرفته میشود. از آن طرف هم تخریب ارزشهای اخلاقی است که امروز انسان دچار آنهاست؛ لیکن در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه قضیه اینگونه نیست. بشر از خیرات عالم، از انرژیهای پنهان و از نیروهای نهفته در طبیعت، استفاده بیضرر و بی خسارت میکند؛ استفادهای که مایه رشد و پیشرفت انسان است. همه پیغمبران آمدهاند تا ما را به آن نقطهای برسانند که زندگی بشر تازه شروع میشود. پیغمبر خاتم اگر بخواهد انسانها را به مقتضای دین خاتم به اینجا برساند، باید چه کار کند؟ باید این تربیتی که او ارزانی انسانها کرده است، مستمر و طولانی باشد و چندین نسل را پیدرپی شامل شود. خود پیغمبر اکرم که از دنیا خواهد رفت - «انّک میّت و انّهم میّتون» - پس باید کسی را نصب کند که بعد از خود او دقیقاً همان راه و همان جهت و همان شیوهها را مورد استفاده قرار دهد، و او علی بن ابی طالب است. معنای نصب غدیر این است. اگر آن روز امّت اسلامی، نصب پیغمبر را درست و با معنای حقیقىِ خودش درک میکرد و تحویل میگرفت و دنبال علی بن ابی طالب علیهالسّلام راه میافتاد و این تربیت نبوی استمرار پیدا میکرد و بعد از امیرالمؤمنین هم انسانهای معصوم و بدون خطا، نسلهای بشری را مثل خودِ پیغمبر، پیدرپی زیر تربیت الهىِ خویش قرار میدادند، بشریت بسیار زود به آن نقطهای میرسید که هنوز به آن نقطه نرسیده است. علم و فکر بشری پیشرفت میکرد؛ درجات روحی انسانها بالا میرفت؛ صلح و صفا در بین انسانها برقرار میشد و ظلم و جور و ناامنی و تبعیض و بیعدالتی از بین مردم رخت برمیبست. اینکه فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها - که در آن زمان عارفترین انسانها به مقام پیغمبر و امیرالمؤمنین بود - فرمود اگر دنبال علی راه میافتادید، شما را به چنین سرمنزلی هدایت میکرد و از چنین راهی میبرد، به همین خاطر است. ولی بشر زیاد اشتباه میکند. در تاریخ، اشتباهات بزرگ همیشه سرنوشت انسانها را با مشکلات بزرگ دچار کرده است. ماجرای سیر انسان در دوران نبوت نبىّ خاتم صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم، ماجرای بسیار پُرحادثه و داستان بسیار مهم و حامل فلسفه بسیار عمیقی است. در سال امیرالمؤمنین - که امسال و سالهای دیگر هم متعلّق به ایشان است - شایسته است که این فلسفه مورد مدّاقه قرار گیرد. امروز هم بشر باید همان حرکت و تلاش را انجام دهد. جوامع بشری هرچه با عدالت و معنویت همراه شوند و هرچه انسانها از رذایل اخلاقی، خودخواهیها، بداندیشیها، بددلیها، شهوترانیها و خودپرستیها دور شوند، آن آینده نزدیکتر خواهد شد. بشر در طول تاریخ در کجراهههایی قرار گرفته و به راه افتاده که او را از سرمنزل نهایىِ خودش بسیار دور کرده است. امروز انقلاب اسلامی فرصت دوبارهای است که به بشریت داده شده است. این بیداری اسلامی یک فرصت دوباره است. از این فرصتها در طول تاریخ پیش آمده، منتها کم؛ در طول تاریخ اسلام هم پیش آمده، باز هم کمتر. در دریای متلاطمی از امواج گوناگون مادّی و نابودی ارزشهای اخلاقی و معنوی، ناگهان این کشتىِ مستقرِّ ثابتِ نجاتدهنده - کشتی اسلامی با ناخدایىِ اسلام و با رهبرىِ قرآن، ظاهر شده و انسانها را به سمت خودش دعوت کرده است. بحثِ یک حادثه کوچک نیست. یک ملت به این کشتی نجات چسبیدهاند و ملتهای دیگر هم دیدند که یک ملت چگونه میتواند از زیر بار حکومت زور و فساد و وابستگی و دنبالهروىِ طاغوتها و مستکبران عالم، با پیروی از سفینه نجات اسلام، نجات پیدا کند. همه بدانند و بخصوص جوانها بیشتر توجه کنند؛ امروز آوازه و نشانهها و انعکاسهای بسیار مؤثّر و کار آمد فریاد انقلاب در دنیا بسیار عمیق شده است. البته از تبلیغات مخالفانی که از فریاد اسلام به وحشت افتادهاند، انتظاری نیست که این بازتابهای جهانی را منعکس کنند. آنها عکسش را منعکس میکنند؛ لیکن حقیقت قضیه این است که عرض میکنم: تا اعماق جان انسانها - آن هم در چهار گوشه عالم؛ نه فقط در دنیای اسلام - بازتاب حرکت ملت ایران منعکس شده است. در بسیاری از کشورها - و در کشورهای اسلامی، بیشتر - جوانها به ندای اسلام دل بستهاند. در دوره قبل از انقلاب اسلامی و قبل از تشکیل حکومت اسلامی در اینجا، این دلبستگی وجود نداشت. این تداومِ راه غدیر است. این مطرح کردنِ یک خطّ روشن برای بشریت است تا در سایه این خطّ روشن، هر چه زودتر به آن سرانجامی که همه پیغمبران مژدهاش را دادهاند، برسد. همه پیغمبران و مصلحان عالم این نوید را به بشریت دادهاند که یک روز نجات خواهد یافت. امروز ما - هم مسؤولانمان، هم مردممان - در قبال مسأله غدیر مسؤولیم. مسؤولان کشور باید سعی کنند اعمال و رفتار و حرکات و سکنات و برنامهریزیهایشان را به گونهای تنظیم کنند که با هدفهای اسلام - که همان هدفهای غدیر است - تطبیق کند. اگر چه همه دنیا، بخصوص کمپانیهای صهیونیستی و قدرتمندان و زرسالاران عالم، ناراحت شوند و هجمه تبلیغاتی کنند، باکی نیست. امروز پایه انقلاب مستحکم است و این توفانها نمیتواند این بنای شامخ را متزلزل کند. از چه چیزی میترسند؟ ملاحظه چه چیزی را میکنند؟ بعضی کسان در برنامهریزیهایشان، در اجرایشان، در تصمیمگیریهایشان، در حرفزدنهایشان و در موضعگیریهایشان، دائماً مواظبند که نکند فلان رادیوی گوشه دنیا - که به فلان دستگاه جاسوسی وابسته است - علیه این صحبت یا علیه این شخص حرفی بزند! خوب؛ بزند. امروز پیام اسلام، پیام جذّابی است. پیام ما، پیام عدالت است؛ پیام ما، پیام نجات انسانها و نجات جوانهاست. وقتی ما اسم جوان را میآوریم، فقط به جوانهای جامعه خودمان نگاه نمیکنیم. امروز نسل جوان در دنیا غرق در بدبختی و نابسامانی است. رنجها، فشارهای روحی و عصبی و ابهام آینده، امروز نسلهای جوان را در سرتاسر دنیا بر اثر دوری از معنویت، زیر فشار قرار میدهد. مسؤولان، به نام اسلام، برای اسلام، با پیام اسلام، شجاعانه، قدرتمندانه و بدون ملاحظه این و آن، هم موضعگیری کنند، هم حرف بزنند و هم عمل کنند. مردم عزیزمان و بخصوص جوانها هم به برکت غدیر، بدانند این راهی که اسلام و قرآن و خطّ غدیر ترسیم کرده، یک راه روشن است؛ راهی است که با استدلال و فلسفه مستحکمی ترسیم شده و روندگان بسیار بزرگ و عظیمالمنزلتی پیدا کرده است. امروز هم خوشبختانه این راه در دنیا مطرح است و دیگر ما در تنهایی و عزلت نیستیم. امروز ما در مرکز و محور توجّه مردم جهان - بخصوص کشورهای اسلامی - هستیم. راه، راه خوشعاقبت و روشنی است؛ با تلاش مسؤولان و با امید و پشتیبانی قشرهای مختلف مردم بایستی قدم به قدم این راه را طی کنیم و پیش برویم. این راه گرچه کوتاهمدت نیست، اما همان راهی است که بالأخره به نجات بشریت منتهی خواهد شد. همان راهی است که انشاءاللَّه زمینههای ظهور مهدی موعود صلواتاللَّهعلیهوعجّلاللَّهفرجه را فراهم خواهد کرد. مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) - 1379/01/06 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عید سعید غدیر را - که در روایات ما از آن به «عیداللَه الاکبر» تعبیر شده است(۲) - به همه شیعیان جهان، به ملت شریف ایران، به شما حضار محترم و به همه کسانی که برای معارف اصیل الهی ارج و منزلتی قائل هستند، تبریک عرض میکنم. ایام اولِ سال و روزهای شادمانىِ عمومی مردم است: عید نوروز، قبل از آن عید قربان، امروز هم عید غدیر. در این فضای با نشاط و شاد و در کنار مرقد نورانی حضرت ابیالحسن امام علیبنموسیالرضا علیهالصلاةوالسلام اولین مطلبی که میخواهم در جمع شما برادران و خواهران گرامی و عزیز عرض کنم، راجع به خودِ مسأله غدیر است. غدیر یک مسأله اسلامی است؛ یک مسأله فقط شیعی نیست. در تاریخ اسلام، پیامبر اکرم یک روز سخنی بر زبان رانده و عملی انجام داده است که این سخن و این عمل، از ابعاد گوناگون دارای درس و معناست. نمیشود ما بگوییم که از غدیر و حدیث آن، فقط شیعه استفاده کند؛ اما بقیه مسلمانان از محتوای بسیار غنیای که در این کلام شریف نبوی وجود دارد و مخصوص یک دوره هم نیست، بهره نبرند. البته چون در قضیه غدیر، نصب امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام به امامت و ولایت وجود دارد، شیعه دلبستگىِ بیشتری به این روز و این حدیث دارد؛ ولی مضمون حدیث غدیر، فقط مسأله نصب آن حضرت به خلافت نیست؛ مضامین دیگری هم دارد که همه مسلمانان میتوانند از آن بهره ببرند. در مورد اصل واقعه غدیر، خوب است همه افرادی که به مسائل تاریخ اسلام علاقهمندند، بدانند که قضیه غدیر، یک قضیه مسلم است. مشکوک نیست؛ فقط شیعیان نیستند که آن را نقل کردهاند؛ بلکه محدثان سنی - چه در دورههای گذشته و چه در دورههای میانی و بعدی - این ماجرا را نقل کردهاند؛ یعنی همین ماجرایی که در سفر حجةالوداع پیامبر اکرم در غدیر خم اتفاق افتاد. از کاروان بزرگ مسلمانان که در این سفر با پیامبر حج گزارده بودند، بعضی جلو رفته بودند. پیامبر پیکهایی را فرستاد تا آنها را به عقب برگردانند و ایستاد تا آنهایی که عقب ماندهاند، برسند. اجتماع عظیمی در آنجا تشکیل شد. بعضی گفتهاند نود هزار، بعضی گفتهاند صدهزار و بعضی هم گفتهاند صدوبیست هزار نفر در آن اجتماع حضور داشتند. در آن هوای گرم، مردم ساکن جزیرةالعرب - که بسیاری از آنها هم اهل بیابانها و روستاها بودند و به گرما عادت داشتند - طاقت نمیآوردند روی زمین داغ بایستند. لذا عباهایشان را زیر پاهایشان میگذاشتند تا طاقت بیاورند و بایستند. این نکته در روایت مربوط به اهل سنت هم آمده است. در چنین شرایطی، پیامبر اکرم از جای برخاست، امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام را از زمین بلند کرد و جلوِ چشم خلایق نگه داشت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».(۳) البته این جملات، قبل و بعد هم دارد؛ اما مهمترین قسمتش این است که پیامبر در اینجا مسأله ولایت - یعنی حاکمیت اسلامی - را به طور رسمی و صریح مطرح میکند و امیرالمؤمنین را به عنوان شخص، معین و مطرح مینماید. این را همانطور که لابد شنیدهاید و من هم عرض کردم، برادران اهل سنت ما در کتابهای معتبر - نه یکی، نه دوتا؛ در دهها کتاب معتبر - نقل کردهاند. مرحوم علامه امینی اینها را جمع کرده است، و غیر از ایشان هم کتابهای زیادی در اینخصوص نوشتهاند. بنابراین، این روز، اولاً روز ولایت است؛ ثانیاً روز ولایت امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام است. در این جملهای که پیامبر بیان کردهاند، معنای ولایت چیست؟ بهطور خلاصه معنایش این است که اسلام در نماز و روزه و زکات و اعمال فردی و عبادات خلاصه نمیشود. اسلام دارای نظام سیاسی است و در آن حکومتی بر مبانی مقررات اسلامی پیشبینی شده است. در اصطلاح و عرف اسلامی، نام حکومت، «ولایت» است. ولایت، چطور حکومتی است؟ ولایت، حکومتی است که در آن، شخص حاکم با آحاد مردم دارای پیوندهای محبتآمیز و عاطفی و فکری و عقیدتی است. آن حکومتی که زورکی باشد؛ آن حکومتی که با کودتا همراه باشد؛ آن حکومتی که حاکم، عقاید مردمش را قبول نداشته باشد و افکار و احساسات مردمش را مورد اعتناء قرار ندهد؛ آن حکومتی که حاکم حتی در عرف خود مردم - مثل حکومتهای امروز دنیا - از امکانات خاص و از برخورداریهای ویژه بهرهمند باشد و برای او، منطقه ویژهای برای تمتعات دنیوی وجود داشته باشد، هیچکدام به معنای «ولایت» نیست و ولایت، یعنی حکومتی که در آن، ارتباطات حاکم با مردم، ارتباطات فکری، عقیدتی، عاطفی، انسانی و محبتآمیز است؛ مردم به او متصل و پیوستهاند؛ به او علاقهمندند و او منشأ همه این نظام سیاسی و وظایف خود را از خدا میداند و خود را عبد و بنده خدا میانگارد. استکبار در ولایت وجود ندارد. حکومتی که اسلام معرفی میکند، از دمکراسیهای رایج دنیا مردمیتر است؛ با دلها و افکار و احساسات و عقاید و نیازهای فکری مردم ارتباط دارد؛ حکومت در خدمت مردم است. از جنبه مادی، حکومت برای شخص حاکم و ولى و تشکیلات حکومتی، به عنوان یک طعمه نباید محسوب شود؛ والا ولایت نیست. اگر آن کسی که در رأس حکومت اسلامی است، برای حکومت، برای خود، برای این شأن و مقامی که به او رسیده است یا میخواهد به او برسد، کیسه مادیای دوخته باشد، آن شخص، ولى نیست؛ آن حکومت هم ولایت نیست. در حکومت اسلامی، کسی که ولىامر است - یعنی کار اداره نظام سیاسی به او سپرده شده است - از لحاظ قانون با دیگران یکسان است. او حق دارد بسیاری از کارهای بزرگ را برای مردم و کشور و اسلام و مسلمین انجام دهد؛ اما خودش محکوم قانون است. از روز اول تا امروز - بخصوص بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی - در معنای ولایت تحریف کردند؛ بهدروغ، ولایت را چیزی غیر از آنچه که هست، معرفی کردند. گفتند ولایت معنایش این است که مردم محجورند و به سرپرست و قیم احتیاج دارند. آدمهای نام و نشاندار، این را صریحاً در کتابها و مطبوعاتشان نوشتند! دروغ محض، تهمت به اسلام، تهمت به ولایت! در غدیر، مسأله ولایت، به عنوان یک امر رسمی از سوی پیامبر مطرح شد و امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام به عنوان مصداق آن تعیین گردید؛ که البته تفاصیل زیادی دارد و شما آن را میدانید. و اگر کسانی هم از تفاصیل آن اطلاعی ندارند - بخصوص جوانان - بهتر این است که در نوشتهها و کتابهای استدلالی و علمی آن را دنبال کنند. کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده و مفید است. بنده در آغاز سال جاری، شعار «وحدت ملی» و «امنیت ملی» را مطرح کردم. امروز مایلم درباره این دو شعار، به شما عزیزانی که در این جا تشریف دارید و نیز به همه ملت ایران، چند مطلب کوتاه را عرض کنم. همین مسأله غدیر هم میتواند مایه وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم آیةاللَه شهید مطهری مقالهای با عنوان «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد. او کتاب الغدیر را - که درباره مسائل مربوط به غدیر است - یکی از محورهای وحدت اسلامی میداند که درست هم هست. ممکن است به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است. خودِ مسأله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است - یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است - اصل مسأله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنی ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سر دهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد گشت. مسأله حکومت و نظام سیاسی و حاکمیت سیاسی، یکی از دشوارترین مسائل برای کشورهاست. بعضی کشورها دچار استبداد و دیکتاتوریاند؛ بعضی دچار حکومتهای فاسدند؛ بعضی دچار حکومتهای ضعیفند؛ بعضی دچار حکومتهای دست نشاندهاند. اگر حکومت اسلامىِ به معنای حقیقی - یعنی همان ولایت - به عنوان شعار برای مسلمانان مطرح شود، علاج ضعف را هم میکند؛ علاج اقتصاد را هم میکند؛ علاج دستنشاندگی را هم میکند؛ علاج دیکتاتوری را هم میکند. بنابراین، پرچم ولایت، یک پرچم اسلامی است. من از همه برادران شیعه و سنی در کشور خودمان دعوت میکنم - فعلاً آن محدوده جغرافیایی خودمان را مطرح میکنم - که به مسأله غدیر با این چشم نگاه کنند و این بخش از حدیث غدیر و مسأله غدیر را مورد توجه قرار دهند. برادران سنی ما هم مثل ما روز غدیر را عید بگیرند؛ عید ولایت. برای این که اصل تولد مسأله ولایت، اهمیتش بسیار زیاد است؛ مثل اهمیت ولایت امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام که این دیگر بین ما و برادران سنی مشترک است. هم در دوران بعد از پیروزی انقلاب و هم پیش از پیروزی انقلاب، همیشه عقیده من بر این بود که امروز شیعه و سنی باید اختلافات دیرین خود را در تعامل روزمره خودشان کنار بگذارند. جنگ و دعوا را کنار بگذارند و مشترکات خود را بچسبند؛ که این یکی از مشترکات میتواند باشد. امروز هم عقیدهام همین است. مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) - 1379/01/06 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در مورد اصل واقعه غدیر، خوب است همه افرادی که به مسائل تاریخ اسلام علاقهمندند، بدانند که قضیه غدیر، یک قضیه مسلم است. مشکوک نیست؛ فقط شیعیان نیستند که آن را نقل کردهاند؛ بلکه محدثان سنی - چه در دورههای گذشته و چه در دورههای میانی و بعدی - این ماجرا را نقل کردهاند؛ یعنی همین ماجرایی که در سفر حجةالوداع پیامبر اکرم در غدیر خم اتفاق افتاد. از کاروان بزرگ مسلمانان که در این سفر با پیامبر حج گزارده بودند، بعضی جلو رفته بودند. پیامبر پیکهایی را فرستاد تا آنها را به عقب برگردانند و ایستاد تا آنهایی که عقب ماندهاند، برسند. اجتماع عظیمی در آنجا تشکیل شد. بعضی گفتهاند نود هزار، بعضی گفتهاند صدهزار و بعضی هم گفتهاند صدوبیست هزار نفر در آن اجتماع حضور داشتند. در آن هوای گرم، مردم ساکن جزیرةالعرب - که بسیاری از آنها هم اهل بیابانها و روستاها بودند و به گرما عادت داشتند - طاقت نمیآوردند روی زمین داغ بایستند. لذا عباهایشان را زیر پاهایشان میگذاشتند تا طاقت بیاورند و بایستند. این نکته در روایت مربوط به اهل سنت هم آمده است. در چنین شرایطی، پیامبر اکرم از جای برخاست، امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام را از زمین بلند کرد و جلوِ چشم خلایق نگه داشت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». البته این جملات، قبل و بعد هم دارد؛ اما مهمترین قسمتش این است که پیامبر در اینجا مسأله ولایت - یعنی حاکمیت اسلامی - را به طور رسمی و صریح مطرح میکند و امیرالمؤمنین را به عنوان شخص، معین و مطرح مینماید. این را همانطور که لابد شنیدهاید و من هم عرض کردم، برادران اهل سنت ما در کتابهای معتبر - نه یکی، نه دوتا؛ در دهها کتاب معتبر - نقل کردهاند. مرحوم علامه امینی اینها را جمع کرده است، و غیر از ایشان هم کتابهای زیادی در اینخصوص نوشتهاند. بنابراین، این روز، اولاً روز ولایت است؛ ثانیاً روز ولایت امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام است. مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) - 1379/01/06 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسأله غدیر ... میتواند مایه وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم آیةاللَه شهید مطهری مقالهای با عنوان «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد. او کتاب الغدیر را - که درباره مسائل مربوط به غدیر است - یکی از محورهای وحدت اسلامی میداند که درست هم هست. ممکن است به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است. خودِ مسأله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است - یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است - اصل مسأله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنی ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سر دهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد گشت.... من از همه برادران شیعه و سنی در کشور خودمان دعوت میکنم - فعلاً آن محدوده جغرافیایی خودمان را مطرح میکنم - که به مسأله غدیر با این چشم نگاه کنند و این بخش از حدیث غدیر و مسأله غدیر را مورد توجه قرار دهند. برادران سنی ما هم مثل ما روز غدیر را عید بگیرند؛ عید ولایت. برای این که اصل تولد مسأله ولایت، اهمیتش بسیار زیاد است؛ مثل اهمیت ولایت امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام که این دیگر بین ما و برادران سنی مشترک است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/01/16 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بنده هم این عید شریف و بزرگ را به همه مسلمانان عالم، بخصوص به شیعیان - که معروف به پیروی از اهل بیت و امیرالمؤمنین علیهمالسّلام در میان همه مسلمینند - و به ملت بزرگ ایران و به شما حضّار عزیز و مسؤولین محترم، صمیمانه تبریک عرض میکنم. غدیر در آثار اسلامی ما به «عیداللَّهالاکبر»، «یوم العهد المعهود» و «یوم المیثاق المأخوذ» تعبیر شده است. این تعبیرات که نشان دهنده تأکید و اهتمامی خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسأله ولایت است. آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است، والّا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصی داشته باشند، لیکن حاکمیت - چه در مرحله قانونگذاری و چه در مرحله اجرا - در دست دیگران باشد، تحقّق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگی دارد. اگر آنها افراد بیانصافی بودند، مسلمانان همان وضعی را پیدا میکنند که شما امروز در کوزوو، دیروز در بوسنی و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهای دیگر شاهدش بودهاید و هستید - ما هم در ایرانِ مسلمانِ عریق و عمیق خودمان، سالهای متمادی همین را مشاهده میکردیم - اما چنانچه حکّام، قدری با انصاف باشند، اجازه خواهند داد که این مسلمانان به قدر دایره خانه خودشان - یا حدّاکثر ارتباطات محلّهای - چیزهایی از اسلام را رعایت کنند؛ ولی اسلام نخواهد بود! «و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذناللَّه»؛ مسأله حکومت، اساس قضایای همه پیغمبران بوده است. حال بعضی کسان دوست دارند که حرفهای موهوم و رد شده و غلط را در قالبهای علیالظّاهر نو بیان کنند! آنها میگویند که اگر دین، حکومت پیدا کند، قداست خود را از دست میدهد! قداست یعنی چه؟ آیا قداست یعنی اینکه کسی یک چیز بیخاصیت، یک نام، یا یک حیثیّت اعتباری و بیحقیقت را به خود ببندد؟ این قداست خواهد شد!؟ قداستِ حقیقی این است که حقیقتی در میان مردم، بر زندگی و بر روابط مردم، بر امور دنیا و آخرت مردم، اثر خوب بگذارد و زندگی را اصلاح کند. این، دین است؛ اگر دینی توانست این کار را بکند، قداست متعلّق به آن است. حال به فرض، زید و عمروی که در موضع حکومت در این دین قرار گرفتهاند، بهوسیله عدّهای مورد تهمت، اهانت و دشنام هم قرار بگیرند؛ مانعی ندارد. افراد، انسانها، من و هزاران هزار امثال من، فدای بقای دین؛ چه اهمیتی دارد!؟ دین باید اجرا شود، دین باید تحقّق پیدا کند و این در غدیر، رسماً و بهعنوان یک حقیقت قانونی در اسلام، مشخص شد. البته از اوّلِ هجرت، پیغمبر اکرم صلیاللَّهعلیه و آله و سلّم حاکم بود؛ اما خیلیها امید بسته بودند که وقتی این شخص که آورنده اسلام است و این رشتهای که افراد و دلها را به هم متّصل کرده است، از میان مردم خارج شد، چیزی باقی نمانَد! با نصب ولی، با نصب حاکم و تعیین کسی که میتوانست رشته این کار شود، جلوِ این پندار در عالم قانونگذاری گرفته شد. اساس قضیه هم این است که قانونی وجود داشته باشد؛ لذا فرمود: «الیوم یَئس الّذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم»؛ از امروز به بعد که ولایت، معیّن و تکلیف حکومت و سرپرستی و اداره و زمامداری کشور، معلوم شد، دیگر از دشمن خارجی نترسید. «واخشونی»؛ حالا از من بترسید. ترس از خدا یعنی چه؟ یعنی حالا مواظب خودتان، مواظب دل و جان و عمل خودتان، مواظب تقوای خودتان و ثبات و استقامتی که از هر انسانی در این راه، متوقّع است، باشید. «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»؛ روز غدیر، چنین روزی است. هرچند که از این قانون در تحقّق خارجی خود در عالم اسلام، تخلّف شد؛ ولی قانون ماند و تکلیف مشخّص گردید. این مهمّ است. ممکن است جمعی یا جماعتی، مدّتی یا مدّتهایی به آیه قرآن هم عمل نکنند، اما فرق میکند با این که آیه قرآن، نازل نشده باشد. نازل و مسجّل شد و جای پایی ماند برای این که یک روز، قومی به آن عمل کنند. «فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه». نمیشود گفت که این آیه در طول تاریخ اسلام، هیچ وقت تحقّق پیدا نکرده است. چرا؛ در دورانهایی تحقّق پیدا کرده است و بهوسیله بندگانی حاکمیت حقّ و ولایت الهی به وجود آمده است؛ اما ما سرافرازیم و از خدای متعال متشکریم که این امر در زمان ما بهوسیله یکی از صالحترین بندگانش، صورت تحقّق گرفت؛ یعنی ولایت، محقّق شد. ولایت، یعنی حکومت الهی که هیچ اثری از خودپرستی، سلطنت و اقتدار خودخواهانه در آن وجود ندارد. اگر وجود پیدا کرد، ولایت نیست. فرق بین حکومت و ضمانتهای الهی با غیر الهی، این است که در ضمانتهای الهی، ضمانت درونی است. اگر کسی که متصدّی مقامی است، شرایط آن را نداشت، بهخودی خود این پیوند از او خلع میشود. این امرِ خیلی مهمّی است. بنای ولایت الهی، بر هضم شدن در امر و نهی پروردگار است؛ درست نقطه مقابل سلاطین مادّی و حکومتهای بشری. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/01/16 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : غدیر در آثار اسلامی ما به «عیداللَّهالاکبر»، «یوم العهد المعهود» و «یوم المیثاق المأخوذ» تعبیر شده است. این تعبیرات که نشان دهنده تأکید و اهتمامی خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسأله ولایت است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/01/16 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : «و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذناللَّه»؛ مسأله حکومت، اساس قضایای همه پیغمبران بوده است. حال بعضی کسان دوست دارند که حرفهای موهوم و رد شده و غلط را در قالبهای علیالظّاهر نو بیان کنند! آنها میگویند که اگر دین، حکومت پیدا کند، قداست خود را از دست میدهد... قداستِ حقیقی این است که حقیقتی در میان مردم، بر زندگی و بر روابط مردم، بر امور دنیا و آخرت مردم، اثر خوب بگذارد و زندگی را اصلاح کند. این، دین است؛ اگر دینی توانست این کار را بکند، قداست متعلّق به آن است... دین باید اجرا شود، دین باید تحقّق پیدا کند و این در غدیر، رسماً و بهعنوان یک حقیقت قانونی در اسلام، مشخص شد. البته از اوّلِ هجرت، پیغمبر اکرم صلیاللَّهعلیه و آله و سلّم حاکم بود؛ اما خیلیها امید بسته بودند که وقتی این شخص که آورنده اسلام است و این رشتهای که افراد و دلها را به هم متّصل کرده است، از میان مردم خارج شد، چیزی باقی نمانَد! با نصب ولی، با نصب حاکم و تعیین کسی که میتوانست رشته این کار شود، جلوِ این پندار در عالم قانونگذاری گرفته شد. اساس قضیه هم این است که قانونی وجود داشته باشد؛ لذا فرمود: «الیوم یَئس الّذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم»؛ از امروز به بعد که ولایت، معیّن و تکلیف حکومت و سرپرستی و اداره و زمامداری کشور، معلوم شد، دیگر از دشمن خارجی نترسید. «واخشونی»؛ حالا از من بترسید. ترس از خدا یعنی چه؟ یعنی حالا مواظب خودتان، مواظب دل و جان و عمل خودتان، مواظب تقوای خودتان و ثبات و استقامتی که از هر انسانی در این راه، متوقّع است، باشید. «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»؛ روز غدیر، چنین روزی است. هرچند که از این قانون در تحقّق خارجی خود در عالم اسلام، تخلّف شد؛ ولی قانون ماند و تکلیف مشخّص گردید. این مهمّ است. ممکن است جمعی یا جماعتی، مدّتی یا مدّتهایی به آیه قرآن هم عمل نکنند، اما فرق میکند با این که آیه قرآن، نازل نشده باشد. نازل و مسجّل شد و جای پایی ماند برای این که یک روز، قومی به آن عمل کنند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1377/01/27 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بنده هم این عید سعید و روز بزرگ و مقطع عظیم تاریخی برای جهان اسلام، بلکه برای عالم بشریت را به شما عزیزان، به همه ملت ایران و به همه کسانی که در سراسر جهان و در طول تاریخ، دلشان برای حقیقت و عدالت میتپد، تبریک عرض میکنم. روز عید غدیر «عید ولایت» نامیده میشود. نامگذاری درستی است؛ روزی است که مفهوم ولایت اسلامی به وسیله پیامبر اکرم صلیاللَّهعلیهوآلهوسلّم یک مصداق روشن و عینی پیدا کرد. برای کسانی که میخواهند از الگوی انسان طراز اسلام، نمونهای ذکر کنند، بهترین نمونه همان کسی است که آن روز نبىّ مکرّم اسلام صلیاللَّه علیه و آله و سلّم، او را به الهام الهی و به دستور پروردگار عالم، برای منصب عظیم ولایت، معیّن فرمود. معنای ولایت و مفهوم عظیمی که در روز عید غدیر، مصداق مشخّصی پیدا کرد، یکی از نکات اساسی است که برای جامعه اسلامی ما و صاحبان فکر، نقطه حسّاسی است و جا دارد روی آن تأمّل کنند. وقتی که در نظامی، ولیاللَّه - کسی مثل پیغمبر اکرم یا امیرالمؤمنین - در رأس نظام قرار دارد، آن جامعه، جامعه ولایت است؛ نظام، نظام ولایت است. ولایت، هم صفتی است برای منصبی که نبىّ اکرم و جانشینان او از سوی پروردگار، حائز آن بودهاند، هم خصوصیتی است برای آن جامعه اسلامی که در سایه آن حکومت، زندگی میکند و از پرتو آن بهره میگیرد. من این نکته را بارها عرض کردهام، امروز هم میخواهم بر روی همان نکته تکیه کنم؛ برای این که مسائل زندگی، مسائل سرنوشتساز و وظیفه مهم ملت اسلام، وابسته به همین نکات اساسی و زیربنایی است. آن نکته این است که ولایت که عنوان حکومت در اسلام و شاخصه نظام اجتماعی و سیاسی برای اسلام است، یک معنای دقیق و ظریفی دارد که معنای اصلی ولایت هم همان است و آن عبارت است از پیوستگی، پیوند، درهمپیچیدن و در هم تنیدگی. این، معنای ولایت است. چیزی که مفهوم وحدت، دست به دست هم دادن، با هم بودن، با هم حرکت کردن، اتّحاد در هدف، اتّحاد در راه و وحدت در همه شؤون سیاسی و اجتماعی را برای انسان، تداعی میکند. ولایت، یعنی پیوند. «والذین آمنوا و لم یهاجراو مالکم من ولایتهم من شیء حتی یهاجروا» یعنی این. پیوند افراد جامعه اسلامی، با هجرت حاصل میشود؛ نه فقط با ایمان. ایمان کافی نیست. پیوند ولایت که یک پدیده سیاسی، یک پدیده اجتماعی و یک حادثه تعیین کننده برای زندگی است، با تلاش، با حرکت، با هجرت، با در کنار همبودن و با هم کارکردن حاصل میشود؛ لذاست که در نظام اسلامی، «ولىّ» از مردم جدا نیست. ولایت که معنایش پیوند و پیوستگی و با همبودن است، یک جا هم به معنای محبّت میآید، یک جا هم به معنای پشتیبانی میآید که همه اینها در واقع مصادیق به همپیوستگی، وحدت و اتّحاد است، والاّ معنای حقیقی، همان اتّحاد و یگانگی و با هم بودن و برای هم بودن است. معنای ولایت، این است. اگر با این دید به جامعه اسلامی نگاه کنید، ابعاد این وحدت اجتماعی و وحدت سیاسی و وحدت معنوی و روحی و وحدت عملی، ابعاد عجیبی مییابد که بسیاری از معارف اسلامی را برای ما معنی میکند. به سمت مرکز عالم وجود حرکت کردن انسان، در جهت ولایت اللَّه حرکت کردن است. همه ذرّات عالم، خواه و ناخواه در چنبر ولایت الهی، در دایره ولایت اللَّه قرار دارند و انسانهای آگاه، مختار، تصمیم گیرنده و دارای حُسن انتخاب، عملاً هم ولایت الهی را برمیگزینند و در آن راه حرکت میکنند؛ محبت الهی را کسب میکنند و خود از محبّت پروردگار، پر میشوند. صفای دنیای اسلام و محیط اسلامی و محیط معنوی، ناشی از همین ولایت اللَّه است. این ولایت الهی، با ولایت خداوند در عالم سیاست و محیط سیاسی، تفاوت جوهری ندارد؛ حقیقت هر دو یکی است. لذا در نظام اسلامی، حکومت با محبّت، با ایمان، با وحدت و همدلی، همچنین با هم بودن مردم و حکومت، با هم بودن اجزای حکومت و با هم بودن اجزای مردم است؛ اینهاست که مصداق حقیقی ولایت را در جهانِ متشتّت و متفرّق و متنازع، متمایز و مشخّص میکند و نشان میدهد که این نظام اسلامی است. وجه غالب زندگی در نظام اسلامی و در نظام ولایت، باید تعاطف، همدلی، تعاون و همکاری باشد؛ لذا شما در آیات کریمه قرآن هم که نگاه میکنید، میبینید این مسأله همکاری و همدلی و همراهی، بخش قابل توجّهی از آیات قرآن را به خود اختصاص داده است. آیاتی هست که صریحاً در این معناست، مثل «واعتصموا بحبل اللَّه جمیعاً» و غیر اینها. آیاتی هم هست که اگر چه به صراحت در این معنا نیست، اما مفاد و جهت حقیقی آن، اتّحاد دلها و جانها و همگامی انسانهاست و میدانید که امیرالمؤمنین صلوات اللَّه و سلامه علیه، مظهر همدلی یک رهبری سیاسی، یک حاکم سیاسی و یک ولىّ و امام، با آحاد مردم است. مثال زدنیتر از امیرالمؤمنین هم نمیشود کسی را در دنیا و در تاریخ پیدا کرد - علىٌ ولی اللَّه - ولایت به معنای حقیقی، این است. ما از اوّل در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، به برکت وحدت و اتّحاد، هر کاری کردیم و توانستهایم بکنیم. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1377/01/27 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : برای کسانی که میخواهند از الگوی انسان طراز اسلام، نمونهای ذکر کنند، بهترین نمونه همان کسی است که آن روز نبىّ مکرّم اسلام صلیاللَّه علیه و آله و سلّم، او را به الهام الهی و به دستور پروردگار عالم، برای منصب عظیم ولایت، معیّن فرمود. معنای ولایت و مفهوم عظیمی که در روز عید غدیر، مصداق مشخّصی پیدا کرد، یکی از نکات اساسی است که برای جامعه اسلامی ما و صاحبان فکر، نقطه حسّاسی است و جا دارد روی آن تأمّل کنند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1376/02/06 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من هم متقابلاً این عید عظیم و سعید را به شما حضّار محترم و ملت بزرگ ایران و نیز به همه مسلمانان و حقطلبان عالم، صمیمانه تبریک عرض میکنم. در روایات ما، از این عید به «عید اللَّهالاکبر» - بزرگترین عید الهی - تعبیر شده است. یک وقت مسأله این است که شخصیت والایی مثل امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام که از همه خصوصیّات و جهات، منحصر به فرد است، در مراسمی به حکومت برگزیده شده است. البته این، مطلبِ مهم و حادثه عظیمی است و جا دارد که در طول سالهای متمادی - بلکه قرنها - برای این واقعه عید گرفته شود. معمول هم هست که وقتی مردم به کسی علاقه و اعتقاد دارند، هنگامی که او به امکانی دست پیدا میکند - به حکومت و قدرت و ریاست میرسد - اظهار شادمانی و خوشحالی میکنند. البته این هم مهم است و امر کوچکی نیست که کسی مثل امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام به حاکمیت امّت اسلام منصوب شود؛ لیکن مسأله غدیر، از اینها بالاتر است. مسأله غدیر، فقط از این جهت شرافت ندارد که در آن شخصی مثل امیرالمؤمنین علیه الصّلاةوالسّلام که همطراز او در عالم وجود کسی نیست، به حکومت و خلافت و ولایت منصوب شده است؛ بلکه علاوه بر این، جهت مهمّ دیگری در غدیر است - شاید جهاتی وجود دارد، ولی ما این جهت را امروز میخواهیم عرض کنیم - که از نفْسِ نصب امیرالمؤمنین به عنوان یک شخص، اهمیت کمتری ندارد و آن، عبارت از اصل مسأله ولایت است؛ مضمون ویژهای که در مسأله ولایت در اسلام وجود دارد. آن چیزی که در طول زمان، به صورت یک جریان باقی میماند و افراد بشر میتوانند از آن درس بگیرند و زندگی و آینده خودشان را با آن تطبیق دهند، مضمونی است که در حادثه غدیر وجود دارد. نفس این که خدای متعال، دستور خاصّی صادر میفرماید و بر اساس این دستور، نبی مکرّم اسلام صلیاللَّه علیه و آله و سلّم کسی را به عنوان «ولی» معیّن میکند - آن هم کسی با این خصوصیات - یک امر مهم و یک درس بزرگ و بخش مهمّی از اسلام است. شاید بشود گفت که اساس و پایه حقیقی اسلام، در این بخش از قضیه است. مضمون حقیقی غدیر، اهمیتش چنان است که آیه قرآن میفرماید: «فإن لم تفعل فما بلغت رسالته». حقیقت غدیر و حقیقت این نصب چیست که این قدر حائز اهمیت است؟ این قضیه، ابعاد گوناگونی دارد. یکی همین مسأله است که اداره امور بشر، یک امر الهی است و بشری نیست و با همه مسایل دیگر انسان، تفاوت دارد. کسانی ممکن است از این جنبه، سوء استفاده کنند و بسیاری از خلاف کاریها و کجرفتاریها را به حساب ارتباط با خدا بگذارند. البته در مورد همه حقایق عالم، ممکن است چنین سوء استفادههایی اتّفاق بیفتند. از خودِ مسأله نبوّت هم کسانی سوء استفاده نمودند؛ ادّعای نبوّت کردند و کسانی را به گمراهی کشاندند. این، دلیل نمیشود که ما از این بُعدِ با این عظمت، به آسانی عبور کنیم. خودِ این، یک نکته است که مسأله اداره امور اجتماع و مسیر و سرنوشت و آنچه که سازنده دنیا بشر است، چیزی است که به معدن اراده الهی و نصب الهی ارتباط پیدا میکند. یک بُعد از این مضمون، این است. بُعد دیگری که من امروز میخواستم قدری روی آن تکیه کنم، کلمه و مضمون ولایت است که در ماجرای غدیر تکرار شد: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». پیامبر اکرم در این ماجرای تاریخی و در این نصب بزرگ، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان کرد. در زبان عربی و زبانهای دیگر، برای این پدیدهای که اسمش حکومت و زمامداری و حکمرانی است - یعنی کسی یا جماعتی که بر یک جامعه حکومت میکند و فرمان میراند - تعبیرات گوناگونی آورده شده است که هر یک از این تعبیرات، اشاره به جهت خاصی است. مثلاً تعبیر حکومت، اشاره به این دارد که آن کسی که در رأس قدرت است، یا آن جماعتی که در رأس قدرتند، حکم میکنند و جامعه و افراد مردم، حکم و فرمان آنها را اطاعت میکنند. یک تعبیر دیگر، تعبیر سلطنت است که به معنای مسلّط بودن و مقتدر بودن و امور را در سلطه خود درآوردن است. در فارسی نیز همین تعابیر وجود دارد. مثلاً زمامداری، اشاره به یک جنبه از حکومت است. یا مثلاً حکمرانی و فرماندهی، هر کدام به یک جنبه اشاره میکند. در اسلام، بیشتر ازهمه بر روی کلمه «ولایت» تکیه شده است. هم در این جا و هم در آیه شریفه «انّما ولیکم اللَّه و رسوله»، پدیده حکومت را با نام «ولایت» بیان کرده است. ولایت، معنای عجیبی است. اصل معنای ولایت، عبارت از نزدیک بودن دوچیز با یکدیگر است. فرض بفرمایید وقتی که دو ریسمان، محکم به هم تابیده میشوند و جدا کردن آنها از یکدیگر، به آسانی ممکن نیست، آن را در عربی «ولایت» میگویند. ولایت، یعنی اتّصال و ارتباط و قرب دو چیز به صورت مماس و مستحکم با یکدیگر. همهی معانیای که برای «ولایت» در لغت ذکر شده است - معنای محبّت، معنای قیومیت و بقیه معانی، که هفت، هشت معنا در زبان عربی هست - از این جهت است که در هر کدام از اینها، به نوعی این قرب و نزدیکی بین دو طرف ولایت وجود دارد. مثلاً «ولایت» به معنای محبّت است؛ چون محبّ و محبوب، با یکدیگر یک ارتباط و اتّصال معنوی دارند و جدا کردنشان از یکدیگر، امکانپذیر نیست. اسلام، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان میکند و شخصی را که در رأس حکومت قرار دارد، به عنوان والی، ولىّ، مولا - یعنی اشتقاقات کلمه ولایت - معرفی میکند. معنای آن چیست؟ معنای آن، این است که در نظام سیاسی اسلام، آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرتِ حکومت بر آنها در اختیار اوست، ارتباط و اتّصال و پیوستگىِ جدایی ناپذیری ازهم دارند. این، معنای این قضیه است. این، فلسفه سیاسی اسلام را در مسأله حکومت برای ما معنا میکند. هر حکومتی که این طور نباشد، این ولایت نیست؛ یعنی حاکمیتی که اسلام پیشبینی کرده است، نیست. اگر فرض کنیم در رأس قدرت، کسانی باشند که با مردم ارتباطی نداشته باشند، این ولایت نیست. اگر کسانی باشند که رابطه آنها با مردم، رابطه ترس و رعب و خوف باشد - نه رابطه محبّت و التیام و پیوستگی - این ولایت نیست. اگر کسانی با کودتا بر سر کار بیایند، این ولایت نیست. اگر کسی با وراثت و جانشینىِ نَسَبی - منهای فضایل و کیفیّات حقیقی که در حکومت شرط است - در رأس کار قرار گیرد، این ولایت نیست. ولایت، آن وقتی است که ارتباط والی یا ولىّ، با مردمی که ولایتِ بر آنهاست، یک ارتباط نزدیک، صمیمانه، محبّتآمیز و همان طوری که در مورد خود پیامبر وجود دارد - یعنی «بعث فیهم رسولا من انفسهم» یا «بعث منهم» : از خود آنها کسی را مبعوث کرده است - باشد؛ یعنی از خود مردم کسی باشد که عهدهدار مسأله ولایت و حکومت باشد. اساس کار در حاکمیت اسلام این است. البته معیارها سر جای خود محفوظ است. اگر کسی همین ارتباط با مردم را بدون داشتن آن معیارهای واقعی پیدا کرد، این باز هم ولایت نیست و این ملاکها را ندارد؛ اگر چه ممکن است بُعد دیگری را داشته باشد. پس، علاوه بر آن معانی حقیقیای که وجود دارد، حکومت در اسلام، حکومت ولایی است و ولایت یعنی حکومت، که با این تعبیر لطیف و متناسب با شخصیت و شرافت انسان بیان شده است. در اسلام، چون افراد جامعه و افراد انسان، در حساب سیاسی اسلام به حساب میآیند، در واقع همه چیز مردمند. مردم هستند که شخصیت و خواست و مصالح و همه چیز آنها، در نظام سیاسی اسلام به حساب میآید. آن وقت، ولایت الهی، با چنین حضوری از مردم معنا میدهد. حقیقت ولایت الهی این است: ارتباط با مردم. لذا شما میبینید امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام که مظهر ولایتِ اسلام و مصداق کامل ولىّای است که برای مردم مشخّص شده است، در هیچ برههای، از این حالت ارتباط و اتّصال و انسجام با مردم خالی نبوده است. نه در دورانی که او را عملاً از حکومت کنار گذاشتند و مردم را از او به عنوان ارتباطِ حکومتی جدا کردند؛ یعنی عملاً حکومت را از او گرفتند، ولایت و حکومت و فرماندهی و حکمرانیای که در اسلام، از آن به «ولایت» تعبیر میشود و حقّ او بود از او سلب کردند - البته ولایت معنوی، آن چیزی که در امامت تشیّع فرض شده است و وجود دارد، در هر حال هست و بسته به ولایت ظاهری نیست - و نه در دورههای دیگر، از ارتباط و اتّصال با مردم خالی نبوده است. در همان وقت هم امیرالمؤمنین یکی از آحاد ملت و جزو مردم است. منزوی و منعزل و کنارهجوی از مردم نیست. آن وقتی هم که به حکومت میرسد، یک حاکم به تمام معنا مردمی است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1376/02/06 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در روایات ما، از ... عید]غدیر[ به «عید اللَّهالاکبر» - بزرگترین عید الهی - تعبیر شده است. یک وقت مسأله این است که شخصیت والایی مثل امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام که از همه خصوصیّات و جهات، منحصر به فرد است، در مراسمی به حکومت برگزیده شده است. البته این، مطلبِ مهم و حادثه عظیمی است و جا دارد که در طول سالهای متمادی - بلکه قرنها - برای این واقعه عید گرفته شود. معمول هم هست که وقتی مردم به کسی علاقه و اعتقاد دارند، هنگامی که او به امکانی دست پیدا میکند - به حکومت و قدرت و ریاست میرسد - اظهار شادمانی و خوشحالی میکنند. البته این هم مهم است و امر کوچکی نیست که کسی مثل امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام به حاکمیت امّت اسلام منصوب شود؛ لیکن مسأله غدیر، از اینها بالاتر است مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1376/02/06 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسأله غدیر، فقط از این جهت شرافت ندارد که در آن شخصی مثل امیرالمؤمنین علیه الصّلاةوالسّلام که همطراز او در عالم وجود کسی نیست، به حکومت و خلافت و ولایت منصوب شده است؛ بلکه علاوه بر این، جهت مهمّ دیگری در غدیر است ... که از نفْسِ نصب امیرالمؤمنین به عنوان یک شخص، اهمیت کمتری ندارد و آن، عبارت از اصل مسأله ولایت است؛ مضمون ویژهای که در مسأله ولایت در اسلام وجود دارد. آن چیزی که در طول زمان، به صورت یک جریان باقی میماند و افراد بشر میتوانند از آن درس بگیرند و زندگی و آینده خودشان را با آن تطبیق دهند، مضمونی است که در حادثه غدیر وجود دارد. نفس این که خدای متعال، دستور خاصّی صادر میفرماید و بر اساس این دستور، نبی مکرّم اسلام صلیاللَّه علیه و آله و سلّم کسی را به عنوان «ولی» معیّن میکند - آن هم کسی با این خصوصیات - یک امر مهم و یک درس بزرگ و بخش مهمّی از اسلام است. شاید بشود گفت که اساس و پایه حقیقی اسلام، در این بخش از قضیه است. مضمون حقیقی غدیر، اهمیتش چنان است که آیه قرآن میفرماید: «فإن لم تفعل فما بلغت رسالته» حقیقت غدیر و حقیقت این نصب چیست که این قدر حائز اهمیت است؟ این قضیه، ابعاد گوناگونی دارد. یکی همین مسأله است که اداره امور بشر، یک امر الهی است و بشری نیست و با همه مسایل دیگر انسان، تفاوت دارد. کسانی ممکن است از این جنبه، سوء استفاده کنند و بسیاری از خلاف کاریها و کجرفتاریها را به حساب ارتباط با خدا بگذارند. البته در مورد همه حقایق عالم، ممکن است چنین سوء استفادههایی اتّفاق بیفتند. از خودِ مسأله نبوّت هم کسانی سوء استفاده نمودند؛ ادّعای نبوّت کردند و کسانی را به گمراهی کشاندند. این، دلیل نمیشود که ما از این بُعدِ با این عظمت، به آسانی عبور کنیم. خودِ این، یک نکته است که مسأله اداره امور اجتماع و مسیر و سرنوشت و آنچه که سازنده دنیا بشر است، چیزی است که به معدن اراده الهی و نصب الهی ارتباط پیدا میکند. یک بُعد از این مضمون، این است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1376/02/06 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کلمه و مضمون ولایت در ماجرای غدیر تکرار شد: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». پیامبر اکرم در این ماجرای تاریخی و در این نصب بزرگ، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان کرد...در اسلام، بیشتر ازهمه بر روی کلمه «ولایت» تکیه شده است. هم در این جا و هم در آیه شریفه «انّما ولیکم اللَّه و رسوله»، پدیده حکومت را با نام «ولایت» بیان کرده است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بنده هم این عید سعید را به شما حضّار گرامی و مسؤولان زحمتکش و خدمتگزار کشور و به همه ملت سرافراز و بزرگ و عالیقدرمان و جمیع مسلمین جهان و مستضعفان و نیازمندان به سرچشمه مبارک غدیر، تبریک عرض میکنم. حقیقتاً روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیمالقدری است. این روز، هم از لحاظ شخصیت امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام - در ابعاد این شخصیت عظیم و خصوصیات شخصی و سیاسی و اجتماعی که در این مردِ الهی و ملکوتی وجود داشت، نه در زمان نبىّاکرم علیه و علی آله الصّلاة والسّلام و نه بعد از او، غیر از امیرالمؤمنین کسی را با این خصوصیات سراغ نداریم - قابل اعتنا و توجّه و بررسی است، و هم از لحاظ خودِ این حادثه و نصب عجیب. در مورد امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام، همه کسانی که از روی مدارک با حالات آن بزرگوار آشنایی دارند، باید اقرار کنند که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام، به واسطه غدیر به شخصیت والای خود نرسید. غدیر چیزی نبود که گوهر نایاب امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام را شکل دهد. غدیر، نتیجه فضایل، مزایا و کمالات آن حضرت بود. البته افتخار برخورداری از فرمان الهی، از نصب پیغمبر و از بیعت مؤمنین و صحابه، افتخار بزرگی است. اما بزرگتر از آن، خصوصیاتی است که در این انسان والا و بینظیر وجود داشت، که به چنین حادثه و دستور نصبی از طرف پروردگار منتهی شد. خودِ حادثه غدیر هم، دارای ابعاد بسیاری است. حقیقتاً مسلمین عالم میتوانند از همین حادثه، وسیلهای برای رشد و هدایت وافی و کامل همه جهان اسلام پیدا کنند. هیچ کس هم وقوع این حادثه و صدور آن کلمات را از نبىّ مکرم اسلام منکر نشده است. مثل چنین روزی، در آن موقعیت مهم و حسّاس که پیغمبر اکرم، علیه و علی آله الصّلاة والسّلام، آخرین ماههای حیات مبارک خود را میگذراند، امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام را به ولایت - یعنی سرپرستی مسلمین - و به حکومت - یعنی مدیریّت جامعه اسلامی - نصب فرمود. ولایتی که در اینجا مورد نصب و محلّ اشاره پیغمبر اسلام قرار گرفته، صرفاً آن ولایت کلّیه الهیّه معنوی که مبتنی بر عناصر دیگری است، نیست. بلکه یک امر الهی و یک فرمان آسمانی و ملکوتی است، که با این بیان تشریعی نبوی که فرمود «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، قابل نصب و جعل نیست. این بیان پیغمبر که ولایت را به امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام سپرد، مبیّن نصب تشریعی است و به معنای حکومت، مدیریّت جامعه اسلامی و ولایت امر مسلمین است که البته با ولایت کلیّه الهیّه که در وجود مقدس پیغمبر و ائمّه هدی علیهمالسّلام وجود داشت، همراه است. آن ولایت به آن معنا، در ائمّهای هم که به ولایت ظاهری نرسیدند وجود داشت. ولایتی که از آنِ امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسلام و منصوب پیغمبر بود ولایت سیاسی بود. همان معنایی که ذات اقدس پروردگار آن را به وسیله پیغمبر اکرم در اسلام به وجود آورد و جعل کرد، و با آن معلوم شد که اسلام در ردیف والاترین احکام و مقرّرات خود، مسأله حکومت و ولایت و سرپرستىِ امّت را دارد. اگر کسی از این بُعد به موضوع غدیر نگاه کند، بسیاری از اشتباهاتی که متأسفانه در طول قرنها در اذهان وجود داشته است، باید برای او زایل شود. کسانی که با چهره طرفداری از دین، چنین عنوان میکنند که «دین نباید به امور سیاسی بپردازد»، خبر ندارند که این شگرد جدید تبلیغات استکباری و استعماری، علیه حاکمیت اسلام و حیات مجدّد اسلام است. البته جدایی دین از سیاست» را قرنهاست که مطرح میکنند. اوّل، ایادی استبداد؛ یعنی قدرتمندانی که زمام امور جامعه را مستبدانه در دست داشتند و میخواستند آزادانه، هر کاری میخواهند با ملت و کشور انجام دهند، مطرح کردند و بدیهی است که نمیخواستند احکام اسلامی و منادیان احکام اسلامی، در امر حکومت آنها دخالتی بکنند. لذا، حکّام و سلاطین مستبد، اوّلین پیشروان فکر انحرافىِ «جدایی دین از سیاست» محسوب میشوند. قبل از استعمارگران و قبل از دشمنان خارجی و قبل از طرّاحان سیاسی صهیونیسم و دیگران، کسانی که بر این کشور و بر دیگر کشورهای اسلامی، سالها مستبدانه حکومت کردند، مروّج و منادی این فکر بودند که «دین از سیاست جداست.» وقتی در زمان ناصرالدّین شاه، یک عالم روحانی در یک امر سیاسی دخالت کرد و همه تدابیر و مکر استعماری را که منافع مشترک کمپانیها و دربار پادشاهی ایران به وسیله آن تأمین میشد، به هم ریخت، آیا اطرافیان و درباریهای ناصرالدّین شاه به این فکر نیفتادند که چرا دین در امر سیاست دخالت میکند؟ کما اینکه در ادبیات دوران ناصرالدّین شاه - دوران اواسط و اواخر قاجار - همین معنا وجود دارد که «چرا علما و کسانی که به امور دینی مشغولند، در امر حکومت دخالت میکنند؟» این معنا، در نوشتههای عهد ناصری، به طور واضح وجود دارد. پس، اوّل مسأله، به مستبدان و افسار گسیختگانِ دستگاه حاکمیت در کشور ما و کشورهای دیگر برمیگردد که از هر گونه دخالتی از ناحیه دین و اهل دین و منادیان و علمای دین در پهنه سیاست، میهراسیدند و با آن مخالفت میکردند. استعمارگران هم که قضیه را منطبق با آمال و سیاستهای خود میدیدند، آن را دنبال کردند و تزِ جدایی دین از سیاست، بعد از آنکه بر خلقیّات آحاد مردم متدیّن و حتّی بسیاری از علما تحمیل شده بود و به خورد آنها رفته بود، شکل مبنایی هم پیدا کرد. یعنی برای آن، استدلال درست کردند و به یک مبنا و یک فکر تبدیل شد. این همه، مربوط به گذشته است. یکی از بزرگترین خدماتِ حرکت عظیم دینی ملت ایران، این بود که افسانه غلط «جدایی دین از سیاست» را زایل کرد و از بین برد. هم مردم با انگیزه دین وارد میدان شدند و پرچم آزادی بلند کردند و هم به دستور دین، منادیان احکام دینی و علمای بزرگ، پیشرو قافله آنها شدند و به حرکت درآمدند تا اینکه آن حرکت، منتهی به حاکمیتِ دینِ خدا در این کشور شد. آنگاه برای مسلمین، روشن گردید که امور سیاسی - و برتر از همه امور سیاسی، امر حکومت و ولایت - با دین عجین است و از دین جداییپذیر نیست. وقتی نصوص و متون دینی، معنای خود را آشکار کرد، همه فهمیدند که سالها به چنین امر واضحی توجّه نداشتهاند. بدیهی است که یک انحراف، وقتی از سوی دشمنانِ خوشبختىِ یک ملت پشتیبانی میشود، به آسانی از بین نمیرود. بنابراین، استدلالهایی جدید برای جدایی دین از سیاست درست شد. استدلال کردند که «اگر دین را وارد سیاست کنیم و اگر سیاستِ یک کشور از دین سرچشمه و منشأ بگیرد، چون امور سیاسی و امر حکومت، مشکلات دارد، دنبالش نارضاییها، دلزدگیها و ناکامیهاست. لذا، این امر موجب میشود که مردم از اصل دین، بیزار شوند. پس، اصلاً دین، باید به کل از سیاست کنار برود؛ جنبه قداست پیدا کند؛ نورانیّتی بیابد؛ به کناری بنشیند و به امور معنوی و ذهنی و روحی مردم بپردازد.» امروز ایادی استکبار، در دنیا - بخصوص دنیای اسلام - با شیوههای مختلف این استدلال و نظریه را ترویج میکنند. ناسخ این سفسطهها، غدیر است. در موضوع غدیر، نبىّ مکرم اسلام به پیروی از امر خدا و به خاطر عمل به آیات صریح قرآن، یکی از بالاترین واجبات را انجام داد: «و ان تفعل فما بلّغت رسالته.» قضیه نصب امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام به ولایت و خلافت، آن قدر مهم است که اگر آن را انجام ندهی، رسالت خود را انجام ندادهای! یا مراد این است که رسالت در این قضیه بخصوص را انجام ندادهای؛ چون خداوند متعال دستور داده است که «این کار را انجام بده.» یا از این بالاتر، اصل رسالت پیغمبر، با انجام ندادن این کار، مورد خدشه قرار میگیرد و پایهاش متزلزل میشود. احتمال این هم هست. کأنّه اصل رسالت، تبلیغ نشده است! احتمال دارد، معنا این باشد که در این صورت، قضیه خیلی اهمیت پیدا میکند. یعنی موضوع تشکیل حکومت، امر ولایت و امر مدیریّت کشور، جزو متون اصلی دین است و پیغمبر، با این عظمت، اهتمام میورزد و این رسالت خود را در مقابل چشم آحاد مردم، به کیفیّتی انجام میدهد که شاید هیچ واجبی را این گونه ابلاغ نکرده است! نه نماز را، نه زکات را، نه روزه را و نه جهاد را. مردم را از قشرها و قبایل و مناطق مختلف، بر سرِ چهار راه بین مکه و مدینه به انگیزه انجام امری مهم جمع کند؛ آنگاه چنین رسالتی را ابلاغ فرماید، که در دنیای اسلام بپیچد: «پیغمبر، پیام جدیدی را ابلاغ فرمود.» با قطع نظر از شخص امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام و موضوع منصوب بودن آن حضرت - که شیعه متمسّک و پایبند به این معناست - دیگران به این بخشِ قضیه، توجّه چندانی نکردند و نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام را مورد ملاحظه قرار ندادند. در این قضیه، اصل مسأله نصب حاکم، مسأله مهمی است که پیام غدیر است. چرا باید این پیام روشن را که پیغمبر اکرم - مؤسّس اسلام - به همه مسلمین داده است، العیاذُ باللَّه نادیده گرفت؟ آنجا که میگوید: «مسلمانان! دین را از اساس زندگی و از امر حکومت که پایه زندگی فردی و اجتماعی است، جدا نکنید. دین را به گوشه خلوتِ خانهها و ذهن و مسائل روحی منحصر نکنید. دین را به انزوا نیندازید.» اساس زندگی بشر، که بر پایه حکومت است، امری است متوجه دین؛ مسؤولیتی است بر دوش دین و دین باید این کار را انجام دهد. هیچ کس هم آن روز این معنا به ذهنش نیامد که «مگر مردم صغیرند که ولی میخواهند؟!» سفسطه عوامانهای که بعضی افراد با ظواهر علمی و استدلالی مطرح میکنند. سرپرستی، همه جا به معنای «سرپرستی آدم قاصر» نیست. آموزگاری و معلّمی، همه جا به معنی معلّمىِ کلاس اوّل دبستان نیست که ما اگر به یک استاد دانشگاه گفتیم «معلّم»، بگوییم «اهانت شد؛ چون به معلّم کلاس اوّل هم معلم میگویند»! معلمی در هر جا، به اقتضای خودِ آنجاست. معلّم دانشگاه، معنا و اقتضایی دارد. معلّم کلاس اوّل، یک اقتضا دارد. سرپرستی محجور و صغیر، معنایی و اقتضایی دارد. سرپرستی امت اسلامی، سرپرستی جنگ، سرپرستی صلح و سرپرستی سیاست هم، معنای دیگر و اقتضای دیگری دارد. اینها با هم قابل خَلط نیستند. این، پیام غدیر است. امام راحلِ بزرگوارِ ما، بزرگترین حق را از این ناحیه به گردن امّت اسلامی دارد که آحاد مردم را به مسؤولیت خودشان که دخالت در امر حکومت است، متنبّه و واقف کرد. از این روست که در نظام اسلامی، هر کس متدیّن به عقیده و شریعت اسلامی باشد، در امر حکومت دارای مسؤولیت است. هیچ کس نمیتواند خود را از موضوع حکومت کنار بکشد. هیچ کس نمیتواند بگوید: «کاری انجام میگیرد؛ به من چه!؟» در موضوع حکومت و مسائل سیاسی و مسائل عمومی جامعه در نظام اسلامی، «به من چه» نداریم! مردم برکنار نیستند. بزرگترین مظهر دخالت مردم در امور حکومت، غدیر است. خودِ غدیر این را به ما آموخت و لذاست که عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امّت اسلامی است. این عید، مخصوص شیعه هم نیست. جا دارد و حق آن است که همه امّت اسلامی، این روز را برای خودشان عید بدانند. غدیر، عید امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام هم هست و شیعیان آن حضرت، به طور ویژه از این عید استفاده میکنند. امیدواریم که وجود مقدّس ولىّ عصر ارواحنا فداه، به همه امّت اسلامی؛ بخصوص به ملت بزرگ ما و به شیعیان عالم، در این روز عیدی مناسبی عنایت فرماید. از ما راضی و قلب مقدّسش نسبت به ما عطوف باشد و ما مشمول ادعیه زاکیّه آن بزرگوار باشیم. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حقیقتاً]عید غدیر[ روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیمالقدری است. این روز، هم از لحاظ شخصیت امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام... قابل اعتنا و توجّه و بررسی است، و هم از لحاظ خودِ این حادثه و نصب عجیب. در مورد امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام، همه کسانی که از روی مدارک با حالات آن بزرگوار آشنایی دارند، باید اقرار کنند که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام، به واسطه غدیر به شخصیت والای خود نرسید. غدیر چیزی نبود که گوهر نایاب امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام را شکل دهد. غدیر، نتیجه فضایل، مزایا و کمالات آن حضرت بود. البته افتخار برخورداری از فرمان الهی، از نصب پیغمبر و از بیعت مؤمنین و صحابه، افتخار بزرگی است. اما بزرگتر از آن، خصوصیاتی است که در این انسان والا و بینظیر وجود داشت، که به چنین حادثه و دستور نصبی از طرف پروردگار منتهی شد. خودِ حادثه غدیر هم، دارای ابعاد بسیاری است. حقیقتاً مسلمین عالم میتوانند از همین حادثه، وسیلهای برای رشد و هدایت وافی و کامل همه جهان اسلام پیدا کنند. هیچ کس هم وقوع این حادثه و صدور آن کلمات را از نبىّ مکرم اسلام منکر نشده است. مثل چنین روزی، در آن موقعیت مهم و حسّاس که پیغمبر اکرم، علیه و علی آله الصّلاة والسّلام، آخرین ماههای حیات مبارک خود را میگذراند، امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام را به ولایت - یعنی سرپرستی مسلمین - و به حکومت - یعنی مدیریّت جامعه اسلامی - نصب فرمود. ولایتی که در اینجا مورد نصب و محلّ اشاره پیغمبر اسلام قرار گرفته، صرفاً آن ولایت کلّیه الهیّه معنوی که مبتنی بر عناصر دیگری است، نیست. بلکه یک امر الهی و یک فرمان آسمانی و ملکوتی است، که با این بیان تشریعی نبوی که فرمود «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، قابل نصب و جعل نیست. این بیان پیغمبر که ولایت را به امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام سپرد، مبیّن نصب تشریعی است و به معنای حکومت، مدیریّت جامعه اسلامی و ولایت امر مسلمین است که البته با ولایت کلیّه الهیّه که در وجود مقدس پیغمبر و ائمّه هدی علیهمالسّلام وجود داشت، همراه است.اگر کسی از این بُعد به موضوع غدیر نگاه کند، بسیاری از اشتباهاتی که متأسفانه در طول قرنها در اذهان وجود داشته است، باید برای او زایل شود. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کسانی که با چهره طرفداری از دین، چنین عنوان میکنند که «دین نباید به امور سیاسی بپردازد»، خبر ندارند که این شگرد جدید تبلیغات استکباری و استعماری، علیه حاکمیت اسلام و حیات مجدّد اسلام است... وقتی نصوص و متون دینی، معنای خود را آشکار کرد، همه فهمیدند که سالها به چنین امر واضحی توجّه نداشتهاند. بدیهی است که یک انحراف، وقتی از سوی دشمنانِ خوشبختىِ یک ملت پشتیبانی میشود، به آسانی از بین نمیرود. بنابراین، استدلالهایی جدید برای جدایی دین از سیاست درست شد. استدلال کردند که «اگر دین را وارد سیاست کنیم و اگر سیاستِ یک کشور از دین سرچشمه و منشأ بگیرد، چون امور سیاسی و امر حکومت، مشکلات دارد، دنبالش نارضاییها، دلزدگیها و ناکامیهاست. لذا، این امر موجب میشود که مردم از اصل دین، بیزار شوند. پس، اصلاً دین، باید به کل از سیاست کنار برود؛ جنبه قداست پیدا کند؛ نورانیّتی بیابد؛ به کناری بنشیند و به امور معنوی و ذهنی و روحی مردم بپردازد»... ناسخ این سفسطهها، غدیر است. در موضوع غدیر، نبىّ مکرم اسلام به پیروی از امر خدا و به خاطر عمل به آیات صریح قرآن، یکی از بالاترین واجبات را انجام داد: «و ان تفعل فما بلّغت رسالته.» قضیه نصب امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام به ولایت و خلافت، آن قدر مهم است که اگر آن را انجام ندهی، رسالت خود را انجام ندادهای! یا مراد این است که رسالت در این قضیه بخصوص را انجام ندادهای؛ چون خداوند متعال دستور داده است که «این کار را انجام بده.» یا از این بالاتر، اصل رسالت پیغمبر، با انجام ندادن این کار، مورد خدشه قرار میگیرد و پایهاش متزلزل میشود. احتمال این هم هست. کأنّه اصل رسالت، تبلیغ نشده است! احتمال دارد، معنا این باشد که در این صورت، قضیه خیلی اهمیت پیدا میکند. یعنی موضوع تشکیل حکومت، امر ولایت و امر مدیریّت کشور، جزو متون اصلی دین است و پیغمبر، با این عظمت، اهتمام میورزد و این رسالت خود را در مقابل چشم آحاد مردم، به کیفیّتی انجام میدهد که شاید هیچ واجبی را این گونه ابلاغ نکرده است! نه نماز را، نه زکات را، نه روزه را و نه جهاد را. مردم را از قشرها و قبایل و مناطق مختلف، بر سرِ چهار راه بین مکه و مدینه به انگیزه انجام امری مهم جمع کند؛ آنگاه چنین رسالتی را ابلاغ فرماید، که در دنیای اسلام بپیچد: «پیغمبر، پیام جدیدی را ابلاغ فرمود.» مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1375/02/18 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : با قطع نظر از شخص امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام و موضوع منصوب بودن آن حضرت - که شیعه متمسّک و پایبند به این معناست - دیگران به این بخشِ قضیه، توجّه چندانی نکردند و نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام را مورد ملاحظه قرار ندادند. در این قضیه، اصل مسأله نصب حاکم، مسأله مهمی است که پیام غدیر است. چرا باید این پیام روشن را که پیغمبر اکرم - مؤسّس اسلام - به همه مسلمین داده است، العیاذُ باللَّه نادیده گرفت؟ آنجا که میگوید: «مسلمانان! دین را از اساس زندگی و از امر حکومت که پایه زندگی فردی و اجتماعی است، جدا نکنید. دین را به گوشه خلوتِ خانهها و ذهن و مسائل روحی منحصر نکنید. دین را به انزوا نیندازید.» اساس زندگی بشر، که بر پایه حکومت است، امری است متوجه دین؛ مسؤولیتی است بر دوش دین و دین باید این کار را انجام دهد. هیچ کس هم آن روز این معنا به ذهنش نیامد که «مگر مردم صغیرند که ولی میخواهند؟!» سفسطه عوامانهای که بعضی افراد با ظواهر علمی و استدلالی مطرح میکنند. سرپرستی، همه جا به معنای «سرپرستی آدم قاصر» نیست. آموزگاری و معلّمی، همه جا به معنی معلّمىِ کلاس اوّل دبستان نیست که ما اگر به یک استاد دانشگاه گفتیم «معلّم»، بگوییم «اهانت شد؛ چون به معلّم کلاس اوّل هم معلم میگویند»! معلمی در هر جا، به اقتضای خودِ آنجاست. معلّم دانشگاه، معنا و اقتضایی دارد. معلّم کلاس اوّل، یک اقتضا دارد. سرپرستی محجور و صغیر، معنایی و اقتضایی دارد. سرپرستی امت اسلامی، سرپرستی جنگ، سرپرستی صلح و سرپرستی سیاست هم، معنای دیگر و اقتضای دیگری دارد. اینها با هم قابل خَلط نیستند. این، پیام غدیر است... در موضوع حکومت و مسائل سیاسی و مسائل عمومی جامعه در نظام اسلامی، «به من چه» نداریم! مردم برکنار نیستند. بزرگترین مظهر دخالت مردم در امور حکومت، غدیر است. خودِ غدیر این را به ما آموخت و لذاست که عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امّت اسلامی است. این عید، مخصوص شیعه هم نیست. جا دارد و حق آن است که همه امّت اسلامی، این روز را برای خودشان عید بدانند. غدیر، عید امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام هم هست و شیعیان آن حضرت، به طور ویژه از این عید استفاده میکنند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1374/02/28 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در باب غدیر، انسان از ابعاد گوناگونی میتواند نظر بیندازد و بهرهی معنوی و فکری بگیرد؛ یکی، اصل و موضوع «ولایت»، بهعنوانِ استمرار نبوّت است. این، موضوع مهمّی است. نبوّت عبارت است از گزاردن پیغام پروردگار در میان بشر در برههای از زمان و تحقّق ارادهی الهی بهوسیلهی شخصی که مبعوث و برگزیدهی پروردگار است. بدیهی است این دوره هم تمام میشد و میگذشت. که: «انّک میّت و انّهم میّتون.» امّا این حادثهی الهی و معنوی، با رفتن پیغمبر، منقطع نمیشود؛ بلکه هر دو جنبهاش باقی میماند. یکی جنبهی اقتدار الهی، حاکمیّت دین و ارادهی پروردگار در میان بشر است. انبیا مظهر اقتدار پروردگار در میان بشر بودند. انبیا که نیامدند مردم را فقط نصیحت کنند. نصیحت و تبلیغ، بخشی از کار پیغمبران است. پیغمبران همه آمدند تا جامعهای را بر اساس ارزشهای الهی به وجود آورند؛ یعنی در واقعیتِ زندگىِ مردم تأثیر بگذارند. بعضی توانستند و مبارزاتشان به نتیجه رسید؛ بعضی هم نتوانستند. این جنبه از زندگی پیغمبر که مظهر قدرت خدا در زمین و در میان بشر و مظهر حاکمیّت و ولایت الهی در میان مردم است، استمرار پیدا میکند؛ برای اینکه معلوم شود، دین در هیچ زمانی نمیتواند اثر خود را ببخشد، مگر اینکه زمامداری، حاکمیّت و اقتدار، در آن وجود داشته باشد. جنبهی دومِ موضوع که آن هم به همین اندازه مهم است، این است که حال که این حاکمیّت، با رفتن نبی قطع نمیشود و استمرار پیدا میکند، نمیتواند یک حاکمیّت برهنه و بینصیب از معنوّیات پیغمبر باشد. درست است که پیغمبر دارای مقام ممتازِ استثنائی است و هیچکس دیگر با او مقایسه نمیشود؛ امّا استمرار وجود او، باید متناسب با او باشد. ارزشهاىِ وجود مقدّس پیغمبر، باید در کسی که استمرار وجود اوست به قصد ظرفیّت آن شخص، حفظ شود. در آن دوره و فصل مهم از تاریخ نبوّت و ولایت، که بایستی معصوم میبود تا انحراف پیش نیاید، جز در وجود مقدّس امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب علیهالسّلام، چنین چیزی متحقّق و متبلور نبود. ماجرای غدیر، این دو چیز را با هم، در تاریخ اسلام ثبت کرده است. لذا، این یک بُعد از مسئله غدیر است. یک بُعد دیگر، شخصیتِ خودِ امیرالمؤمنین است. بُعد دیگر، اهتمام نبىّ اکرم به مسائل بعد از وفات خودشان است. اینها دیدگاههای مختلفی است که مسئلهی غدیر را از همهی این جنبهها میشود مورد بررسی قرار داد... غدیر، واقعیّتی است که اتّفاق افتاده است و مفهومی هم دارد که ممکن است یک نفر این مفهوم را درک کند، یک نفر دیگر درک نکند. ما که شیعه هستیم، معنای غدیر را همان چیزی میدانیم که در طول این هزار و چهار صد سال بازگو کردهایم، تحقیق کردهایم، نوشتهایم و آن را در جان و دل خودمان ثبت و ضبط کردهایم. دیگران و بقیّهی فِرَق اسلامی هم، هر کدام نظرات خودشان را دارند. در مورد ماجرای غدیر، دو چیز هست که جامعه ایرانی و همه شیعیان در نقاط مختلف عالم و کشورهای گوناگون، باید آنها را با هم مورد توجّه قرار دهند. یکی این است که اعتقاد به غدیر، ولایت و امامت، که رکن اصلی مذهب شیعه است، باید مثل بقیّه مباحث مهم کلامی، مایه اختلاف بین مسلمانان نشود. نه شیعه و نه غیر شیعه از فِرَق اسلامی، نسبت به این مسئله، این حالتِ حسّاسیت را به وجود نیاورند که در میان خودشان اختلاف و تفرقه بیندازند؛ چون، این چیزی است که دشمن میخواهد. حالا قضیه غدیر، که قضیه مهم و بزرگی است؛ دشمنان اسلام حتّی از قضایای کوچک مربوط به هر یک از فِرَق و جماعات اسلامی، میخواهند برای ایجاد اختلاف استفاده کنند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1374/02/28 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در مورد ماجرای غدیر، دو چیز هست که جامعه ایرانی و همه شیعیان در نقاط مختلف عالم و کشورهای گوناگون، باید آنها را با هم مورد توجّه قرار دهند. یکی این است که اعتقاد به غدیر، ولایت و امامت، که رکن اصلی مذهب شیعه است، باید مثل بقیّه مباحث مهم کلامی، مایه اختلاف بین مسلمانان نشود. نه شیعه و نه غیر شیعه از فِرَق اسلامی، نسبت به این مسئله، این حالتِ حسّاسیت را به وجود نیاورند که در میان خودشان اختلاف و تفرقه بیندازند؛ چون، این چیزی است که دشمن میخواهد. حالا قضیه غدیر، که قضیه مهم و بزرگی است؛ دشمنان اسلام حتّی از قضایای کوچک مربوط به هر یک از فِرَق و جماعات اسلامی، میخواهند برای ایجاد اختلاف استفاده کنند. به کشورهای اسلامی نگاه کنید! همهجا وسایل برای تفرقه افکنی هست. یک عدّه هم، حقیقتاً در این بین، سرشان کلاه میرود. یعنی فریب میخورند، بازی میخورند و بازیچه دست دشمن میشوند. امروز امّت اسلامی، باید متّحد باشد. نقاط اتّحاد و اجتماع زیادی هست که همیشه باید آنها را در نظر داشته باشیم. مطلب دومی که باید مورد نظر باشد، اصلِ خودِ مفهومِ حدیثِ غدیر و حادثه غدیر است که باید مغفولٌعنه واقع نشود. ما البته به همه فِرق اسلامی این سفارش را میکنیم، نه اینکه فقط به شیعه بخواهیم بگوییم «آقا غدیرت را فراموش نکن!» ما به همه فِرق اسلامی میگوییم: «مبانیتان را فراموش نکنید.» در اینجا به شیعه تأکید میکنیم که بر اندیشه و فکر غدیر، تکیه کند. این، یک فکر مترقّی است. اگر ما میگوییم «اتّحاد اسلامی» و پایش هم میایستیم (ما با همه قدرت، پای موضوع وحدت اسلامی، در مقابل دشمنان وحدت ایستادهایم) نباید تصوّر شود که این مفهومِ مهم، مترقّی، اصلی و نجاتبخش اسلامی، یعنی مفهوم ولایت و غدیر را فراموش خواهیم کرد. موضوع غدیر نباید فراموش شود؛ چون مسئله خیلی مهمّی است. همانطور که عرض کردم، اگر مسئله غدیر ... مورد ملاحظه قرار گیرد، امروز اسلام دنیا را نجات خواهد داد. یک عدّه هستند که تصوّر میکنند میشود ملتی مسلمان بود؛ امّا به احکام اسلامی عمل نکرد! این تصوّر، معنایش جدایی دین از سیاست است. معنایش این است که اسمتان مسلمان باشد، امّا به احکام اسلامی عمل نکنید و سیستم بانکداری، اقتصاد، آموزش و پرورش، شکل و محتوای حکومت و ارتباطات فرد و جامعهتان، به خلاف اسلام و طبق قوانین غیراسلامی و حتّی ضد اسلامی باشد. البته، این، در مورد کشورهایی است که قانون دارند؛ اگرچه طبق اراده و خواست یک انسان قاصر و ناقص باشد. امروز در بعضی کشورهای اسلامی، حتّی قانون هم نیست؛ حتّی قانون غیراسلامی هم وجود ندارد و اراده اشخاص مهمّ است. در رأس قدرت یک نفر نشسته است و دستور میدهد: اینطوری شود، آنطوری شود. نمیشود که ما فرض کنیم عدّهای مسلمانند، امّا از اسلام فقط نماز، روزه، طهارت و نجاست و امثال این چیزها را دارند. در جوامعی که میخواهند مسلمان باشند، اسلام باید حاکم باشد. غدیر، این پیام را داشت. امروز بسیاری از جوامع، چوب عدم اعتقاد به این معنا را میخورند. ببینید ماجرای غدیر، اینجا چقدر میتواند الهامبخش باشد! نکته دوم این است که بعضی از کشورهایی که به نحوی خودشان را مقیّد به احکام اسلامی نشان میدهند، برای مسائلشان، به آیه و روایتی استناد میکنند؛ چهار نفر عمّامه به سر را هم به خدمت میگیرند، برای اینکه در جایی برایشان فتوایی بدهند و کاری کنند. این کشورها، اگر چه بهظاهر چیزی مثل حاکمیّت اسلامی دارند، امّا حاکمیّت اسلامی با ارزشها و معیارهای نَبَوی و وَلَوی، علم و تقوا، عدالت، عبودیّت خدا و خشیّت الهی و «ترتعد فرائسه فی المحراب» ، که روش انبیا و اولیا و مقرّبترین افراد به خدا بوده است، در جامعهشان مطرح نیست. اگر تعبیرات تندتر و واضحتری نخواهیم بکنیم، آنها یک عدّه آدمهای دور از دینند. پس، غدیر یک مفهوم مترقّی و نجاتبخش است. ولایت در اسلام یک مفهوم عالی است. این را باید بفهمند. شیعه باید به ولایت افتخار کند و غیر شیعه هم سعی کند آن را بشناسد. بحث علمی و دانستن که دعوا ندارد. بدانند که اصلاً این موضوع چیست. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1373/03/08 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بنده هم این روز بزرگ را به همه مسلمین عالم و حقطلبان و انصاف دوستانِ همه جای جهان، بخصوص ملت عزیز ایران و به شما برادران و خواهرانی که در این جلسه حضور دارید و پایههای اساسی و سنگین اداره کشور بر دوش شماست، صمیمانه تبریک عرض میکنم. آنچه که در ماجرای غدیر از دیدگاه مطالعه کنندگانی از قبیل ما میشود فهمید، مضمون این نصب الهی در باب کیفیّت اداره کشور و گزینش انسانهای صالح برای مسؤولیتهای بزرگ است. البته کسانی که اهل بینش عالىِ عرفانىِ حق شناسانه هستند و دلشان با منابع نور و معرفت متّصل است، ای بسا حقایق دیگری را هم در این ماجرا میفهمند. آنچه ما در این ماجرا احساس میکنیم، این است که با نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام در روز غدیر، پیغمبر اکرم صلّیاللَّه علیه و آله و سلّم به دستور پروردگار، این حقیقت را از اسلام آشکار کرد که مسؤولیت بزرگِ اداره جامعه در نظام اسلامی، چیزی نیست که نسبت به معیارهای اسلامی، بشود درباره آن از موردی صرف نظر کرد. در این کار بزرگ، صددرصد باید معیارها و ارزشهای اسلامی در نظر گرفته شود. بالاتر از امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام کیست؟ همه خصوصیاتی که از نظر اسلام، ارزش است و البته از نظر عقل سالمِ توأم با انصاف هم، همانها ارزش محسوب میشود، در امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام جمع بود. ایمان او، اخلاص او، فداکاری و ایثار او، تقوای او، جهاد او، سبقت او به اسلام، بیاعتنایی او به هر چه غیرِ خدا و هر چه غیرِ از هدف خدایی، بیاعتنایی او به زخارف مادّی، بیارزش بودن دنیا درنظر او، علم او، معرفت او و اوج انسانیّت در او از همه ابعاد، خصوصیّاتی است که در زندگی امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام واضح است. ادّعای این حرفها، مخصوص شیعه هم نیست. همه مسلمین و مورّخین و محدّثینی که درباره امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام خواستهاند به انصاف حرف بزنند، همین خصوصیّات و بیش از اینها را بیان کردهاند. پیغمبر اکرم صلّیاللَّه علیه و آله و سلّم، در آن روز در مقابل چشم کسانی که این خصوصیّات را در امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام میشناختند، او را به منصب ولایت نصب کرد. معنای این نصب، اهمیت دادن به آن معیارهاست. این همان نکتهای است که باید در نظام و جامعه اسلامی، تا قیام قائم مورد نظرِ همه باشد. اگر مسلمین در طول تاریخ نتوانستهاند از مواهب اسلامی به طور کامل بهره ببرند، به دلیل نقیصه بزرگِ ناشی از نشناختن معیارها بوده است. مطلب به اینجا هم تمام نمیشود. نکتهای که برای ما، مسؤولین و کارگزاران نظام اسلامی در ایران، اهمیت دارد، این است که وقتی در رأس نظام اسلامىِ نبوی - یعنی نظام اسلامىِ ساخته دست مقدّس پیغمبر در صدر اوّل - انسانی مثل امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام گذاشته میشود، معنایش این است که در همه تاریخ، در همه مسؤولیتهای اساسی در نظام اسلامی، باید معیارها رعایت شود. رعایت معیارها هم، مخصوص ریاست جامعه اسلامی نیست؛ بلکه اهمیت دادن به ارزشها، معیارها و ملاکهای اسلامی، یک امرِ ساری و جاری در کلِّ جامعه اسلامی است، و این است که برکات را متوجّه مسلمین میکند. همین اندازه که ما مردم ایران توانستهایم این اصل والای اسلامی را در محیط زندگىِ خودمان تحقّق ببخشیم، برکاتش را هم امروز مشاهده میکنیم. این خود آگاهىِ ملت ایران و احساس عزّتش به اسلام، درست نقطه مقابل آن چیزی است که دشمنان اسلام، همیشه خواستهاند. تلقین کردهاند که مسلمانان از مسلمانی خودشان سرافکنده باشند و سعی کنند اثر اسلام و مسلمانی را در حرکات و سکناتشان نشان ندهند. بلکه آنچه نشان میدهند، گرایش ضدّ اسلامی و گرایش به سمت دشمنان اسلام باشد. یکی از کارهای استعمارگران در جوامع اسلامی، این بوده است که خواستهاند کاری کنند که مردم مسلمان، در هر طبقه و رتبهای از اهمیت و مسؤولیت در زندگی و جامعه، خودشان را به ارزشهای غیر اسلامی نزدیکتر کنند. یعنی لباسشان مثل لباس آنها، رفتارشان مثل رفتار آنها، بینششان مثل بینش آنها و اعمالشان هم مثل اعمال آنها باشد. در واقع، ارزشهای آنها را ارزش بشمارند، ضدّارزشهای آنها را ضدّ ارزش به حساب آورند و از اسلام یادشان نیاید. سعی کردند این کار را بکنند. متأسفانه، آنها در اکثر مناطق اسلامی، در طول سالهای استعمار و ورود فرهنگ استعماری به کشورهای اسلامی، موفّق هم شدند. لباسها را عوض کردند، رفتارها را عوض کردند، آداب زندگی را عوض کردند، بینشها را عوض کردند و مسلمانان را از اسلام دور، و به آنچه که ضدّ اسلام و غیراسلام است، نزدیک نمودند. امروز هم که ملت ایران اصرار دارد و پافشاری میکند بر اینکه مواضع اسلامی، ارزش اسلامی و فرهنگ اسلامی را در رفتار خود، در حرکات خود، در لباس خود، در برخورد جهانی خود و در گزینش دوست و دشمن خود رعایت کند، بیشترین حملهها را برای همین میکنند. در چنین دنیایی، ملت ایران توانست اعتزاز به شخصیّت و هویّت اسلامی را به خودش برگرداند. یعنی مردم ما احساس عزت میکنند که مسلمانند؛ و حقیقت قضیه نیز همین است. «وللَّه العزّة ولرسوله و للمؤمنین.» مؤمنین، عزیزند. آن کس که در دل خود ایمان دارد و در عمل خود، آنچه را لازمه ایمان است رعایت میکند، حقیقتاً عزیز است. بحمداللَّه، احساس عزّت هم در دل ملت ما هست و این از برکات رعایت همان ارزشهایی است که در غدیر تثبیت شد. ما، بخصوص کسانی که پایبند به غدیریم، مسأله غدیر را اساس اعتقادات خود میدانیم. اصلاً شیعه، مسأله غدیر را پایه و ریشه عقایدِ شیعی خود میداند. ما باید از این قضیه حداکثرِ تبعیّت و استفاده و پیروی را بکنیم. در دوران طاغوت، که روز عید غدیر معمول بود، میخواندیم: «الحمدللَّه الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمّة علیهم السّلام.» این تمسّک به ولایت، آن روز در اعتقادات و عواطف بود؛ امّا در عمل که ولایتی نبود. در عمل، ولایتِ طاغوت بود؛ ولایتِ استکبار بود؛ ولایت دشمنان دین بود. آن روز دوستان ما میخواندند: «الّلهم اجعلنا منالمتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین.» یعنی از خدا میخواستند که متمسّک به ولایت امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام باشند. امروز این دعا مستجاب شده است. ملت ایران، امروز با نظام اسلامیای که به تدبیر امام بزرگوار، از حاقِّ قرآن و دین استخراج شد و در این کشور به اجرا درآمد، به ولایت امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام تمسّک کرده است. این تمسّک را باید هر چه بیشتر کنیم. اساس کارِ تمسّک به ولایت هم، تمسّک به ارزشهای اسلامی است. هر چه را که در اسلام ارزش است، باید در صدد باشید در عمل جذب کنید. چه ارزشهای فردی - مثل آنچه که به رابطه و علقه هر کس با خدای خود ارتباط پیدا میکند و یکی از مهمترین ارزشهای امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام؛ یعنی ارتباط با خدا، توسّل به پروردگار و خوب کردن رابطه خود و خدا بودن - چه ارزشهای اجتماعی که مربوط به جامعه است - مانند ارزشهای سیاسی، اقتصادی و بینالمللی - و چه ارزشهایی که مربوط به آداب و عادات عمومی است. ببینید اسلام کدام خصوصیّت و عمل را ارزش دانسته است؛ آن وقت سعی در پیاده کردن آن داشته باشید. به تعبیر دیگر، آن ارزشها را در محیط کار، در انتخاب همکاران، در اجرای مأموریت و در تهیه کردن طرح برای بخشی که مشغول کار در آن هستید، حتماً اعمال کنید. این به معنای تمسّکِ کامل به ولایت است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1373/03/08 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : *** آنچه که در ماجرای غدیر از دیدگاه مطالعه کنندگانی از قبیل ما میشود فهمید، مضمون این نصب الهی در باب کیفیّت اداره کشور و گزینش انسانهای صالح برای مسؤولیتهای بزرگ است. البته کسانی که اهل بینش عالىِ عرفانىِ حق شناسانه هستند و دلشان با منابع نور و معرفت متّصل است، ای بسا حقایق دیگری را هم در این ماجرا میفهمند. آنچه ما در این ماجرا احساس میکنیم، این است که با نصب امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام در روز غدیر، پیغمبر اکرم صلّیاللَّه علیه و آله و سلّم به دستور پروردگار، این حقیقت را از اسلام آشکار کرد که مسؤولیت بزرگِ اداره جامعه در نظام اسلامی، چیزی نیست که نسبت به معیارهای اسلامی، بشود درباره آن از موردی صرف نظر کرد. در این کار بزرگ، صددرصد باید معیارها و ارزشهای اسلامی در نظر گرفته شود. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1372/03/19 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بدون شک روز «عید غدیر» اهمیت بسیاری دارد. در روایات ما وارد شده که عظمت این روز، حتی از روز «عید فطر» و روز «عید قربان» هم بیشتر است. نه اینکه از اهمیت آن دو عید عظیم اسلامی چیزی کم بشود، بلکه به خاطر اینکه این عید حاوی یک مضمون والاتر است. اهمیت این عیدی که طبق روایات ما برترین اعیاد است، در همین است که متضمن موضوع ولایت است. شاید بتوان گفت که هدف از همه زحماتی که پیغمبراکرم و بزرگان دین و انبیاء الهی علیهمالصّلاةوالسّلام، متحمّل شدهاند، استقرار ولایت الهی بوده است. گویا در روایتی از امام صادق علیهالصّلاةوالسّلام است که در مقام هدف جهاد فی سبیلاللَّه - مجموعه تلاشهایی که برای دین میشود - فرمودهاند: «لیخرج الناس من عبادة العبید الی عبادت اللَّه و من ولایت العبید الی ولایت اللَّه(1).» هدف این است که انسانها را از ولایت بندگان و بردگان - با معنای وسیعی که این کلمه دارد - خارج سازند و به ولایتاللَّه نائل کنند. منتها در موضوع عید غدیر، این نکته هم وجود دارد که در باب ولایت، دو قلمرو اساسی هست: یکی قلمرو نفس انسانی است که انسان بتواند اراده الهی را بر نفس خودش ولایت بدهد و نفس خود را داخل ولایت اللَّه کند. این، آن قدم اوّل و اساسی است و تا این نشود، قدم دوم هم تحقّق پیدا نخواهد کرد. جانب و مرحله دوم این است که محیط زندگی را در ولایتاللَّه داخل کند. یعنی جامعه، با ولایت الهی حرکت کند. هیچ ولایتی - ولایت پول، ولایت قوم و قبیله، ولایت زور، ولایت سنّتها و آداب و عادات غلط - نتواند مانع از ولایتاللَّه شود و در مقابلولایتاللَّه عرض اندام کند. آن نکتهای که عرض کردم بالخصوص در این روز وجود دارد، این است که کسی که در این روز معرّفی شده؛ یعنی وجود مقدّس امیرالمؤمنین، مولای متقیان سلاماللَّهعلیه، درهر دو منطقه ولایت، یک الگو و شخصیت ممتاز است. هم در ولایت برنفس خود و به مهار کشیدن نفس خود - که عرض کردیم این همان بخش اصلی است - و هم در الگویی که او برای حکومت اسلامی و ولایت الهی از خود نشان داد و تثبیت کرد، در تاریخ نمونهای است که هرکس بخواهد ولایت الهی را بشناسد، نمونه اَتَمّ و الگویش آنجاست. آنچه امروز برای ما به عنوان درس باید مطرح شود - بخصوص که جلسه ما عمدتاً از کسانی متشکّل است که بهنحوی در نظام ولایت اسلامی مسؤولیت و دخالت و شأنی دارند - این است که در این دو منطقه ولایت که مولا و محبوب ما علی بن ابیطالب علیهالصّلاةوالسّلام، در آن درخشیده، و کلمه کلمه سخن او و قدم قدم حرکات او میتواند برای هرکس درس باشد، حقیقتاً مشغول تلاش و مجاهدت شویم. یک مسأله، مسأله استقرار ولایتاللَّه در جامعه است. البته این ولایت، در دنیای امروز، دشمنان زیادی دارد که صریحاً با آن دشمنی میکنند. از روز اوّل هم داشت؛ مخصوص امروز نیست. علّت آن هم معلوم است که چرا دنیا با جامعهای که براساس قیمومت و ولایت و حکومت الهی میخواهد اداره شود، مخالف است؟ در اینباره صحبت شده است و همه چیز تقریباً روشن است. طبیعتاً کسانی که پایهگذاران و پایههای چنین نظامی محسوب میشوند، باید سعی کنند هر ساعت از ساعات کار و تلاششان، نسبت به ساعات قبل، به آن الگوی اصلی نزدیکتر شود. این درسِ غدیراست برای ما. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1372/03/19 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بدون شک روز «عید غدیر» اهمیت بسیاری دارد. در روایات ما وارد شده که عظمت این روز، حتی از روز «عید فطر» و روز «عید قربان» هم بیشتر است. نه اینکه از اهمیت آن دو عید عظیم اسلامی چیزی کم بشود، بلکه به خاطر اینکه این عید حاوی یک مضمون والاتر است. اهمیت این عیدی که طبق روایات ما برترین اعیاد است، در همین است که متضمن موضوع ولایت است. شاید بتوان گفت که هدف از همه زحماتی که پیغمبراکرم و بزرگان دین و انبیاء الهی علیهمالصّلاةوالسّلام، متحمّل شدهاند، استقرار ولایت الهی بوده است. گویا در روایتی از امام صادق علیهالصّلاةوالسّلام است که در مقام هدف جهاد فی سبیلاللَّه - مجموعه تلاشهایی که برای دین میشود - فرمودهاند: «لیخرج الناس من عبادة العبید الی عبادت اللَّه و من ولایت العبید الی ولایت اللَّه.» هدف این است که انسانها را از ولایت بندگان و بردگان - با معنای وسیعی که این کلمه دارد - خارج سازند و به ولایتاللَّه نائل کنند. منتها در موضوع عید غدیر، این نکته هم وجود دارد که در باب ولایت، دو قلمرو اساسی هست: یکی قلمرو نفس انسانی است که انسان بتواند اراده الهی را بر نفس خودش ولایت بدهد و نفس خود را داخل ولایت اللَّه کند. این، آن قدم اوّل و اساسی است و تا این نشود، قدم دوم هم تحقّق پیدا نخواهد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1371/03/30 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در ماجرای غدیر، حقایق بسیاری نهفته است. صورت قضیه این است که برای جامعه نو پای اسلامی در آن روز، که در حدود ده سال از پیروزی اسلام و تشکیل آن جامعه گذشته بود، نبىّ مکرّم صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم، موضوع حکومت وامامت را - با همان معنای وسیعی که دارد - حل میکردند و در غدیر خم و در بازگشت از حج، امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام را به جانشینی خود نصب میفرمودند. خودِ همین ظاهر قضیه، البته بسیار مهم است و برای کسانی که در مسائل یک جامعه انقلابی، اهل تحقیق و تدبّر باشند، یک تدبیرالهی است. ولی ماورای این ظاهر، حقایق بزرگی وجود دارد که اگر امّت و جامعه اسلامی به آن نکات برجسته توجّه کند، خط و راه زندگی روشن خواهد شد. اساساً اگر در قضیه غدیر، عموم مسلمین - چه شیعیان که این قضیه را قضیه امامت و ولایت میدانند و چه غیرشیعیان که اصل قضیه را قبول دارند، اما برداشت آنها از این موضوع، امامت و ولایت نیست - بیشترِ توجّه خودشان را امروز متوجّه و متمرکز به نکاتی کنند که در قضیه غدیر است، برای مصالح مسلمین دستاوردهای زیادی خواهد داشت. بنده به یکی دو نکته از آن نکات، به صورت کوتاه، اشاره میکنم. یکی از این نکات مهم، عبارت است از اینکه، با مطرح کردن امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام و با نصب آن بزرگوار برای حکومت، معیارها و ارزشهای حاکمیّت، معلوم شد. پیغمبر، در قضیه غدیر، کسی را در مقابل چشم مسلمانان و دیدگان تاریخ قرار دادند که از ارزشهای اسلامی، به طور کامل برخوردار بودند. یک انسان مؤمن؛ دارای حدّ اعلای تقوا و پرهیزکاری؛ فداکار در راه دین؛ بیرغبت نسبت به مطامع دنیوی؛ تجربه شده و امتحان داده در همه میدانهای اسلامی: میدانهای خطر؛ میدانهای علم و دانش؛ میدان قضاوت و امثال اینها. یعنی با مطرح شدن امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام به عنوان حاکم و امام و ولىّ اسلامی، همه مسلمانان در طول تاریخ باید بدانند که حاکم اسلامی، باید فردی در این جهت، با این قوارهها و نزدیک به این الگو و نمونه باشد. پس، در جوامع اسلامی، انسانهایی که از آن ارزشها نصیبی ندارند؛ از فهم اسلامی، از عمل اسلامی، از جهاد اسلامی، از انفاق و گذشت، از تواضع و فروتنی در مقابل بندگان خدا و آن خصوصیّاتی که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام داشتند، بهرهای نداشته باشند، شایسته حکومت کردن نیستند. پیغمبر، این معیار را در اختیار مسلمانان گذاشتند. و این، یک درس فراموش نشدنی است. نکته دیگری که در ماجرای غدیر میشود فهمید، این است که امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، در همان چند سالی که به خلافت و حکومت رسیدند، نشان دادند که اولویّت در نظر آن بزرگوار، استقرار عدل الهی واسلامی است. یعنی عدالت، یعنی تأمین کردن هدفی که قرآن برای ارسال رسلوانزالکتب و شرایع آسمانی، بیان فرموده است: «لیقوم النّاس بالقسط.» اقامه قسط الهی. قسط و عدل با دستوری که اسلام معیّن کرده، بهترین تضمین و تأمین کننده عدالت است. این، در نظر امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، اولویّت درجه اوّل بود. جامعه اسلامی، با عدل و قسط است که قوام پیدا میکند و میتواند به عنوان شاهد و مبشّر و هدایتگر و الگو و نمونه، برای ملتهای عالم مطرح شود. بدون عدل، ممکن نیست. ولو همه ارزشهای مادّی وظاهری و دنیایی هم فراهم شود، اگر عدالت نباشد، در حقیقت هیچ کاری انجام نشده است. این، آن برجستهترین مسأله در زندگىِ حکومتىِ امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام بود. پیغمبر اکرم صلواتاللَّه و سلامه علیه که چنین عنصری رابه حکومت و ولایت مسلمین منصوب میکردند، در حقیقت اهمیت عدل را بیان فرمودند. پیغمبر میدانستند امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، در چه جهتی فکر میکنند و حرکت خواهند کرد. آن حضرت دست پرورده پیغمبرند؛ شاگرد پیغمبرند؛ مطیع و عمل کننده به فرمان و درس پیغمبرند. پیغمبر با منصوب کردن امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، در حقیقت عدل را در جامعه اسلامی اهمیّت بخشیدند و امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، در طول همان چهار سال و نه ماه یا ده ماه حکومت ظاهری که داشتند، بیشترین اهتمامشان بر استقرار عدل در جامعه بود. آن حضرت، عدالت رامایه حیات اسلام و در حقیقت روح مسلمانی و جامعه اسلامی میدانستند. و این، آن چیزی است که ملتها به آن نیاز دارند و جوامع بشری در دورههای مختلف، از آن محروم بودهاند. در آن زمان هم محروم بودند؛ قبل از آن زمان هم محروم بودند؛ امروز هم اگر به صحنه عالم و کاری که ابرقدرتها میکنند و روش حکومتی که حکّام مادی در دنیا عمل میکنند نگاه کنید، باز هم میبینید مشکل همین است. مشکل بشریّت، در حقیقت فقدان عدالت و اسلام و حکومت علوی و روش و منهاج امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است. ایستادگی شما، دنیایی را وادار کرد که در مقابل ظلم و جور و زورگویی استکبار بایستند. دنیا اینطور نبود! تنها علاج، در مقابل ظلم و تعدّی و تجاوز و نامردمی استکبار، عبارت است از ایستادگی و پایداری روی همان معیارها و میزانهایی که غدیر، سمبل و رمز واقعی آن است؛ یعنی عدالت؛ تلاش برای خدا؛ ارزش دادن به تقوا و جهاد فیسبیلاللَّه. ایستادگی بر روی این معیارهاست که خواهد توانست این راه را در مقابل ملت ایران، بازهم، بازتر و هموارتر کند. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1371/03/30 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در ماجرای غدیر، حقایق بسیاری نهفته است. صورت قضیه این است که برای جامعه نو پای اسلامی در آن روز، که در حدود ده سال از پیروزی اسلام و تشکیل آن جامعه گذشته بود، نبىّ مکرّم صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم، موضوع حکومت وامامت را - با همان معنای وسیعی که دارد - حل میکردند و در غدیر خم و در بازگشت از حج، امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام را به جانشینی خود نصب میفرمودند. خودِ همین ظاهر قضیه، البته بسیار مهم است و برای کسانی که در مسائل یک جامعه انقلابی، اهل تحقیق و تدبّر باشند، یک تدبیرالهی است. ولی ماورای این ظاهر، حقایق بزرگی وجود دارد که اگر امّت و جامعه اسلامی به آن نکات برجسته توجّه کند، خط و راه زندگی روشن خواهد شد. اساساً اگر در قضیه غدیر، عموم مسلمین - چه شیعیان که این قضیه را قضیه امامت و ولایت میدانند و چه غیرشیعیان که اصل قضیه را قبول دارند، اما برداشت آنها از این موضوع، امامت و ولایت نیست - بیشترِ توجّه خودشان را امروز متوجّه و متمرکز به نکاتی کنند که در قضیه غدیر است، برای مصالح مسلمین دستاوردهای زیادی خواهد داشت. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1371/03/30 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : با مطرح کردن امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام و با نصب آن بزرگوار برای حکومت، معیارها و ارزشهای حاکمیّت، معلوم شد. پیغمبر، در قضیه غدیر، کسی را در مقابل چشم مسلمانان و دیدگان تاریخ قرار دادند که از ارزشهای اسلامی، به طور کامل برخوردار بودند. یک انسان مؤمن؛ دارای حدّ اعلای تقوا و پرهیزکاری؛ فداکار در راه دین؛ بیرغبت نسبت به مطامع دنیوی؛ تجربه شده و امتحان داده در همه میدانهای اسلامی: میدانهای خطر؛ میدانهای علم و دانش؛ میدان قضاوت و امثال اینها. یعنی با مطرح شدن امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام به عنوان حاکم و امام و ولىّ اسلامی، همه مسلمانان در طول تاریخ باید بدانند که حاکم اسلامی، باید فردی در این جهت، با این قوارهها و نزدیک به این الگو و نمونه باشد. پس، در جوامع اسلامی، انسانهایی که از آن ارزشها نصیبی ندارند؛ از فهم اسلامی، از عمل اسلامی، از جهاد اسلامی، از انفاق و گذشت، از تواضع و فروتنی در مقابل بندگان خدا و آن خصوصیّاتی که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام داشتند، بهرهای نداشته باشند، شایسته حکومت کردن نیستند. پیغمبر، این معیار را در اختیار مسلمانان گذاشتند. و این، یک درس فراموش نشدنی است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1370/04/10 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در روز غدیر، این حرکت عظیمی که طبق روایات متواتره، به وسیلهی نبىّاکرم (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) انجام شد، دارای ابعادی بود. البته یک بُعد، فضیلت امیرالمؤمنین بود. مردم هم میدانستند و از نزدیک این فضایل را در آن بزرگوار مشاهده میکردند. پیامبر اکرم، و در واقع ارادهی الهی هم همان فضایل و ارزشها را معتبر دانست و بر اساس آن ارزشها، ولایت و حاکمیت بعد از پیامبر را تعیین کرد. معلوم شد آن کسی میتواند در مرتبهی حکومت بر مسلمین قرار بگیرد، که دارای آن ارزشها باشد. لازم نبود که پیامبر اکرم فضایل امیرالمؤمنین را در آن روز بیان کند؛ مردم میدانستند. «ابنابیالحدید» میگوید: فضایل علی بن ابی طالب به طوری در آن روز برای مردم واضح بود که بعد از رحلت پیامبر، احدی از مهاجران و اغلب انصار شک نداشتند که مسألهی خلافت بر علی قرار خواهد گرفت؛ یعنی در نظر آنان جزو مسلّمات بود. در موارد دیگر، خود رسول اکرم هم راجع به امیرالمؤمنین چیزهای زیادی فرموده است. آنچه از طرق ما شیعیان و نیز از طریق اهل سنت روایت شده، متواتر است. خیلی از فضایل را به شکل متواتر، هم شیعه و هم سنی روایت کردهاند؛ مخصوص شیعه نیست. حتّی یکی از مورخان قدیمی مشهور - «ابن اسحاق» صاحب سیرهی معروف - میگوید: پیامبر به امیرالمؤمنین فرمود: اگر بیم این را نداشتم که مردم در باب تو حرفهایی بزنند که پیروان عیسی دربارهی او زدند، چیزی را دربارهی تو میگفتم که هرجا عبور میکنی، مردم خاک زیر پای تو را به عنوان تبرک بردارند. این روایت شاید از طرق شیعه هم نقل شده باشد؛ من ندیدهام. «ابنابیالحدید» از «ابناسحاق» نقل میکند؛ یعنی کسانی که معتقد به نصب امیرالمؤمنین هم نیستند، اما این حرفها را در فضایل آن حضرت دارند. این، یک بُعد واقعهی غدیر است؛ یعنی امضاء و اثبات این فضایل و اینکه این فضایل و ارزشها، به حکومت و به این ارزش قراردادی در جامعهی اسلامی منتهی میشود. این بُعد، بُعد بسیار مهمی است و معلوم میشود که در اسلام، طبق دید پیامبر و وحی الهی، حکومت تابع ارزشهاست؛ تابع چیزهای دیگر نیست. این، خود یک اصل اسلامی است. یک بُعد دیگر در قضیه و حدیث غدیر، همین مسألهی ولایت است؛ یعنی تعبیر از حکومت به ولایت؛ «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه». آن وقتی که پیامبر(ص) در مقام تعیین حق حاکمیت برای یک شخص است، تعبیر مولا را برای او بهکار میبرد و ولایت او را به ولایت خود مقترن میکند. خود این مفهومی که در ولایت هست، بسیار حایز اهمیت است. یعنی اسلام، منهای همین مفهوم ولایت - که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسانهاست - هیچ حاکمیتی را بر مردم نمیپذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت قایل نیست. آن کسی که ولىّ و حاکم مردم است، یک سلطان نیست؛ یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف ملاحظه نمیشود؛ از بُعد اینکه او هر کاری که میخواهد، میتواند بکند، مورد توجه و رعایت نیست؛ بلکه از باب ولایت و سرپرستی او، و اینکه ولىّ مؤمنین یا ولىّ امور مسلمین است، این حق یا این شغل یا این سمت مورد توجه قرار میگیرد. قضیهی حکومت در اسلام، از این جهت مورد توجه است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1370/04/10 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در روز غدیر، این حرکت عظیمی که طبق روایات متواتره، به وسیلهی نبىّاکرم (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) انجام شد، دارای ابعادی بود. البته یک بُعد، فضیلت امیرالمؤمنین بود. مردم هم میدانستند و از نزدیک این فضایل را در آن بزرگوار مشاهده میکردند. پیامبر اکرم، و در واقع ارادهی الهی هم همان فضایل و ارزشها را معتبر دانست و بر اساس آن ارزشها، ولایت و حاکمیت بعد از پیامبر را تعیین کرد. معلوم شد آن کسی میتواند در مرتبهی حکومت بر مسلمین قرار بگیرد، که دارای آن ارزشها باشد. لازم نبود که پیامبر اکرم فضایل امیرالمؤمنین را در آن روز بیان کند؛ مردم میدانستند. «ابنابیالحدید» میگوید: فضایل علی بن ابی طالب به طوری در آن روز برای مردم واضح بود که بعد از رحلت پیامبر، احدی از مهاجران و اغلب انصار شک نداشتند که مسألهی خلافت بر علی قرار خواهد گرفت؛ یعنی در نظر آنان جزو مسلّمات بود. در موارد دیگر، خود رسول اکرم هم راجع به امیرالمؤمنین چیزهای زیادی فرموده است. آنچه از طرق ما شیعیان و نیز از طریق اهل سنت روایت شده، متواتر است. خیلی از فضایل را به شکل متواتر، هم شیعه و هم سنی روایت کردهاند؛ مخصوص شیعه نیست. حتّی یکی از مورخان قدیمی مشهور - «ابن اسحاق» صاحب سیرهی معروف - میگوید: پیامبر به امیرالمؤمنین فرمود: اگر بیم این را نداشتم که مردم در باب تو حرفهایی بزنند که پیروان عیسی دربارهی او زدند، چیزی را دربارهی تو میگفتم که هرجا عبور میکنی، مردم خاک زیر پای تو را به عنوان تبرک بردارند. این روایت شاید از طرق شیعه هم نقل شده باشد؛ من ندیدهام. «ابنابیالحدید» از «ابناسحاق» نقل میکند؛ یعنی کسانی که معتقد به نصب امیرالمؤمنین هم نیستند، اما این حرفها را در فضایل آن حضرت دارند. این، یک بُعد واقعهی غدیر است؛ یعنی امضاء و اثبات این فضایل و اینکه این فضایل و ارزشها، به حکومت و به این ارزش قراردادی در جامعهی اسلامی منتهی میشود. این بُعد، بُعد بسیار مهمی است و معلوم میشود که در اسلام، طبق دید پیامبر و وحی الهی، حکومت تابع ارزشهاست؛ تابع چیزهای دیگر نیست. این، خود یک اصل اسلامی است. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1370/04/10 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک بُعد... در قضیه و حدیث غدیر، همین مسألهی ولایت است؛ یعنی تعبیر از حکومت به ولایت؛ «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه». آن وقتی که پیامبر(ص) در مقام تعیین حق حاکمیت برای یک شخص است، تعبیر مولا را برای او بهکار میبرد و ولایت او را به ولایت خود مقترن میکند. خود این مفهومی که در ولایت هست، بسیار حایز اهمیت است. یعنی اسلام، منهای همین مفهوم ولایت - که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسانهاست - هیچ حاکمیتی را بر مردم نمیپذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت قایل نیست. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز عید سعید غدیر - 1369/04/20 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : متقابلاً این عید سعید را به همهی ملت عظیمالشأن ایران و به سایر مسلمین در سرتاسر عالم و به شما برادران و خواهران، صمیمانه تبریک عرض میکنم. امسال، به خاطر آغاز پانزدهمین قرن اعلام ولایت در غدیرخم، خصوصیتی دارد. بزرگداشت عید مبارک غدیر در تمام سالهای بعد از انقلاب، معنای روشنتر و مفهوم زیباتر و شیرینتری را برای ملت ما داشته است و دارد. عید غدیر، حقیقتاً یکی از عظیمترین اعیاد اسلامی است و بنا بر بعضی از روایات، بزرگتر از اعیاد دیگر است و در این باب که فضیلت عیدغدیر نسبت به دیگر اعیاد، چهقدر افزونتر است، روایات معتبری هم داریم. علت اهمیت عیدغدیر، مسألهی ولایت است. در این ماه - ذی حجةالحرام - هم عیدغدیر را داریم و هم روز مباهله را که آن هم اشارهی روشنی به مسألهی ولایت است. به خاطر این دو خاطره - که هر دو مربوط به ولایت است - بعضی از بزرگان، این ماه را «شهرالولایة» و افضل ماهها دانستهاند. وقتی برای یک ملت، قضیهی ولایت و حکومت حل شود، آن هم به شکلی که در غدیرخم حل شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملت، عید است. چون اگر ما بگوییم که مهمترین و حساسترین مسألهی هر ملتی، همین مسألهی حکومت و ولایت و مدیریت و حاکمیتِ والای بر آن جامعه است، این تعیینکنندهترین مسأله برای آن ملت است. ملتها هرکدام به نحوی، این قضیه را حل کردهاند؛ ولی غالباً نارسا و ناتمام و حتّی زیانبخش. پس، اگر ملتی توانسته باشد این مسألهی اساسی را به نحوی حل کند که در آن، همه چیز آن ملت - کرامت او، معنویت او، توجه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیهی چیزهایی که برای یک ملت مهم است - رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه، برای آن ملت عید است. در اسلام، این قضیه اتفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامی - یعنی رشحه و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم - تجسم پیدا کرد و اینچنین بود که دین کامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسأله، دین واقعاً ناقص میماند و به همین خاطر بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مسألهی ولایت در اسلام، اینطور مسألهیی است. ولایت، یعنی حاکمیت و سرپرستی در جامعهی اسلامی، طبیعتاً چیزی جدا از ولایت و سرپرستی و حکومت در جوامع دیگر است. در اسلام، سرپرستی جامعه، متعلق به خدای متعال است. هیچ انسانی این حق را ندارد که ادارهی امور انسانهای دیگر را بهعهده بگیرد. این حق، مخصوص خدای متعال است که خالق و منشئ و عالم به مصالح و مالک امور انسانها، بلکه مالک امور همهی ذرات عالم وجود است. خود این احساس در جامعهی اسلامی، چیز کمنظیری است. هیچ قدرتی، هیچ شمشیر برایی، هیچ ثروتی، حتّی هیچ قدرت علم و تدبیری، به کسی این حق را نمیدهد که مالک و تصمیمگیرنده دربارهی سرنوشت انسانهای دیگر باشد. اینها ارزش هستند. حق تولیت امور و زمامداری مردم را به کسی اعطا نمیکند. این حق، متعلق به خداست. خدای متعال، این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاصی اعمال میکند. یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی و ولىّ امور مسلمین، چه بر اساس تعیین شخص - آنچنانکه طبق عقیدهی ما، در مورد امیرالمؤمنین و ائمه(علیهمالسّلام) تحقق پیدا کرد - و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده میشود که امور مردم را اداره بکند، باز این ولایت، ولایت خداست؛ این حق، حق خداست و این قدرت و سلطان الهی است که بر مردم اعمال میشود. آن انسان - هرکه و هرچه باشد - منهای ولایت الهی و قدرت پروردگار، هیچگونه حقی نسبت به انسانها و مردمِ دیگر ندارد. خود این، یک نکتهی بسیار مهم و تعیینکننده در سرنوشت جامعهی اسلامی است. و اما آن کسی که این ولایت را ازطرف خداوند عهدهدار میشود، باید نمونهی ضعیف و پرتو و سایهیی از آن ولایت الهی را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهی، قدرت و حکمت و عدالت و رحمت و امثال اینهاست. آن شخص یا آن دستگاهی که ادارهی امور مردم را به عهده میگیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعهی اسلامی و همهی جوامع دیگری است که به شکلهای دیگر اداره میشوند. جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصىِ متکىِ به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند که زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد؛ خودخواهی نباید حاکم بشود، هوی و هوس - از هر کس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی - نباید حکومت کند. سرّ عصمت امام در شکل غایی و اصلی و مطلوب در اسلام هم همین است که هیچگونه امکان تخطی و تخلفی وجود نداشته باشد. آنجایی هم که عصمت وجود ندارد و میسر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حکومت کند که نمونهیی از ولایت الهی محسوب میشود. پس، روز عید غدیر، روز ولایت و روز تعیینکنندهیی در سرنوشت جامعهی اسلامی است. اهمیتی که به این روز دادهاند، چه خود نبىّاکرم (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) که بنا به وحی الهی، یک موقعیت استثنایی و روزگرم و جایگاه سختی را انتخاب کرد، تا اهمیت قضیه را نشان بدهد، و چه روایات ما و ائمهی اطهار(علیهمالسّلام) که به این روز، اینقدر اهمیت دادند، به خاطر این است که مسألهی ولایت و حکومت در اسلام، مسألهی اساسی و مهم است. اگر اسلام - که دین خداست و میخواهد زندگی مردم را بر اساس ارزشهای الهی اداره بکند - در امر حکومت، دچار یک وضعیت دنیایی شد؛ دچار همان چیزی شد که جوامع دیگر به آن مبتلا هستند، مصالحِ مترتب بر نظام اسلامی، بکلی از آن سلب خواهد شد. در دستگاه ادارهکننده و مدیریت و حاکمیت، باید یک نظام معنوی و الهی باشد. اینکه علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، اینقدر روی مسألهی ولایت فقیه عادل تکیه میکنند و امام بزرگوار ما(رضواناللَّهتعالیعلیه)، آن را آنقدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود که اگر این مسألهی معنوی را از جامعهی اسلامیمان سلب بکنیم - همچنانکه آن کسانی که دلسپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در باب حکومت در جامعهی اسلامی، میخواستند در سالهای اول، به همان شیوههای غربی عمل بکنند - و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسألهی حکومت و مدیریت جامعه، ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعهی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیینکننده است. شاید این حدیث را ماها بارها گفتهایم و شنیدهایم و نقل کردهایم که «لاعذّبنّ کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه عزّ و جل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة ولاعفونّ عن کلّ رعیّة فیالاسلام اطاعت اماما هادیا من اللَّه عزّ و جل و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة»(1). حاصل، اینکه اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض است و در مسیر جامعه، مشکلی بهوجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنهی مردم، نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند. یعنی تأثیر رأس قله و هرم و مجموعهی مدیریت و دستگاه اداره کننده در یک جامعه، اینقدر فوقالعاده است. این است که ما روی مسألهی غدیر، اینقدر تکیه میکنیم. مسألهی غدیر، یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه، یک قضیهی ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلکه برای همهی مسلمانان، آموزنده و حاوی درس است و میتواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد که حالا نمیخواهیم در این زمینهها، وارد بحثهای فرقهیی و طایفهیی بشویم و نباید بشویم. عید غدیر، حقیقتاً برای مردم عید است؛ چون به یادآورندهی یک امر حساس و مهم است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز عید سعید غدیر - 1369/04/20 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : غدیرخم، برای کسانی که اهل معنا و معنویت و درک حقایقند، درسهای فراوان و بینهایت و فوقالعادهیی دارد. برای ما نیز، درس صفا و معنویت و تقوا در مدیریت کشور و همهی بازوهای گرداننده و اجرایی دارد. ما باید این درس را از غدیر بگیریم و مطمئناً در این راه، دست قدرت الهی، کمک و پشتیبان ماست. ارادهی الهی بر این است که در این برهه از زمان، انشاءاللَّه کلمهی حق پیروز بشود و اسلام جایگاه برجستهی خودش را در دنیا پیدا بکند و این تلاشهای دشمنان هم، به جایی نخواهد رسید. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز عید سعید غدیر - 1369/04/20 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عید غدیر حقیقتاً یکی از عظیمترین اعیاد اسلامی است و بنا بر بعضی از روایات، بزرگتر از اعیاد دیگر است و در این باب که فضیلت عید غدیر نسبت به دیگر اعیاد چقدر افزونتر است، روایات معتبری هم داریم. علّت اهمّیّت عید غدیر مسئلهی ولایت است و ما در ماه ذیحجّةالحرام، هم عید غدیر را داریم، هم بیستوچهارم ذیحجّه، روز مباهله را، که آن هم اشارهی روشنی است به مسئلهی ولایت؛ و به خاطر این دو خاطره که هر دو مربوط به ولایت است، بعضی از بزرگان این ماه را «شهرالولایه» و افضل ماهها دانستهاند. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز عید سعید غدیر - 1369/04/20 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وقتی برای یک ملّت، قضیّهی ولایت و حکومت حل شود، آن هم به شکلی که در غدیر خم حل شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملّت عید است؛ چون مهمترین و حسّاسترین مسئلهی هر ملّتی، همین مسئلهی حکومت و ولایت او است؛ مسئلهی مدیریّت و حاکمیّتِ والای بر آن جامعه است؛ این تعیینکنندهترین مسئله برای هر ملّتی است و ملّتها هر کدام به یک نحوی این قضیّه را حل کردهاند و غالباً نارسا، ناتمام، حتّی زیانبخش؛ پس اگر یک ملّتی توانسته باشد این مسئلهی اساسی را به نحوی حل کند که در آن همه چیزِ آن ملّت -کرامت او، معنویّت او، توجّه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیّهی چیزهایی که برای یک ملّت مهم است- رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه برای آن ملّت عید است و در اسلام این اتّفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحهای و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و لذا بود که دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز عید سعید غدیر - 1369/04/20 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روز عید غدیر روز ولایت است، روز تعیینکنندهای در سرنوشت جامعهی اسلامی است. اهمّیّتی که به این روز دادهاند -چه خود نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که بنا به وحی الهی یک موقعیّت استثنائی را، روز گرمی را، جایگاه سختی را انتخاب کرد تا اهمّیّت قضیّه را نشان بدهد و چه روایات ما و ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) که این روز را این قدر اهمّیّت دادند- به خاطر این است که مسئلهی ولایت مهم است؛ مسئلهی حکومت در اسلام مسئلهی اساسی است. اگر اسلام که دین خدا است و زندگی مردم را بر اساس ارزشهای الهی میخواهد اداره بکند، در امر حکومت دچار یک وضعیّت دنیایی شد، دچار همان چیزی شد که جوامع دیگر دچار آن هستند، بکلّی مصالحِ مترتّب بر نظام اسلامی از آن سلب خواهد شد. یک نظام معنوی و الهی باید در دستگاه ادارهکننده و مدیریّت و حاکمیّت، الهی و معنوی باشد. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز عید سعید غدیر - 1369/04/20 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روز عید غدیر روز ولایت است، روز تعیینکنندهای در سرنوشت جامعهی اسلامی است. اهمّیّتی که به این روز دادهاند -چه خود نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که بنا به وحی الهی یک موقعیّت استثنائی را، روز گرمی را، جایگاه سختی را انتخاب کرد تا اهمّیّت قضیّه را نشان بدهد و چه روایات ما و ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) که این روز را این قدر اهمّیّت دادند- به خاطر این است که مسئلهی ولایت مهم است؛ مسئلهی حکومت در اسلام مسئلهی اساسی است. اگر اسلام که دین خدا است و زندگی مردم را بر اساس ارزشهای الهی میخواهد اداره بکند، در امر حکومت دچار یک وضعیّت دنیایی شد، دچار همان چیزی شد که جوامع دیگر دچار آن هستند، بکلّی مصالحِ مترتّب بر نظام اسلامی از آن سلب خواهد شد. یک نظام معنوی و الهی باید در دستگاه ادارهکننده و مدیریّت و حاکمیّت، الهی و معنوی باشد. اینکه علمای اسلام و ملّت انقلابی ما و دلسوزان جامعه روی مسئلهی ولایت فقیه عادل، این قدر تکیه میکنند و امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالی علیه) آن را آن قدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود که اگر ما این مسئلهی معنوی را از جامعهی اسلامیمان سلب بکنیم -همچنان که آن کسانی که دلسپردهی به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در سالهای اوّل میخواستند به همان شیوههای غربی در باب حکومت در جامعهی اسلامی عمل بکنند- و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسئلهی حکومت و مدیریّت جامعه ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و برویم در همان فرمهای رایج دنیایی، معنای جامعهی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیینکننده است. شاید این حدیث را بارها ماها گفتهایم و شنیدهایم و نقل کردهایم: لَاُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الاِسلامِ اَطاعَت اِماماً جائِراً لَیسَ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اِن کانَتِ الرَعِیّةُ فِی اَعمالِها بَرَّةً تَقیَّةً وَ لَاَعفُوَنَّ عَن کُلِّ رَعِیّةٍ فِی الاِسلامِ اَطاعَت اِماماً هادِیاً مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اِن کانَتِ الرَّعِیّةُ فی اَعمالِها ظالِمَةً مُسیئَة؛ حاصل اینکه اگر دستگاه مدیریّت جامعه صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه قابل اغماض است و در مسیر جامعه مشکلی به وجود نخواهد آورد؛ امّا اگر مدیریّت جامعه و رأس جامعه از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنهی مردم نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند؛ یعنی تأثیر رأس قلّه و رأس هرم و مجموعهی مدیریّت و دستگاه ادارهکننده در یک جامعه این قدر فوقالعاده است. این است که ما روی مسئلهی غدیر این قدر تکیه میکنیم. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز عید سعید غدیر - 1369/04/20 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسئلهی غدیر یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیهی بر روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریّت جامعه؛ قضیّه این است. مسئلهی غدیر، یک قضیّهی ارزشی است و به این معنا غدیر نه برای شیعیان بلکه برای همهی مسلمانان آموزنده است، حاوی درس است، میتواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد که حالا وارد بحثهای فرقهای و طایفهای در این زمینهها نمیخواهیم بشویم و نباید بشویم. عید غدیر حقیقتاً عید است برای مردم؛ چون بهیادآورندهی یک امر حسّاس و مهم است. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز عید سعید غدیر - 1369/04/20 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کوشش کنید این جامعه را، این نظام اسلامی را، این کشور اسلامی را، با وحدت، با یکپارچگی، با مدیریّتِ توأم با محبّت و عواطف و همراهی مردم، با وحدت کلمه، آن چنان بسازید و پیش ببرید که امیدهای ملّتها با دیدن شما روزافزون بشود. این، آن چیزی است که اسلام از ما میخواهد و درس غدیر خم برای ما -که درسهای فراوان و فوقالعاده و بینهایتی دارد برای کسانی که اهل معنا و معنویّت و درک حقایقند- درس صفا و معنویّت و تقوا در مدیریّت کشور و در همهی بازوهای گرداننده و مدیر اجرائی در کشور [است]. این درس را ما از غدیر باید بگیریم . مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/11/04 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت. مربوط به :خطبه اول نماز جمعه تهران - 1366/05/23 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روز عید غدیر، عید بزرگ اسلامى، روز ولایت، روز پیوند، و روز اکمال دین و اتمام نعمت الهى است. ... حادثهى غدیر خم یک حادثهى بسیار مهم و تعیینکنندهى تاریخ اسلام است. به این حادثه از دو دیدگاه و از دو بُعد میشود نگاه کرد: یک بُعد مخصوص شیعه است، یک بُعد متعلّق به همهى فِرق اسلامى است. با توجّه به بُعد دوّم این حادثه، باید این روحیه و این احساس در همهى مسلمانهاى عالم بهوجود بیاید که عید غدیر که یادآور این حادثهى بزرگ است، فقط متعلّق به شیعه نیست. بُعد اوّل حادثه همانطور که گفته شد مخصوص شیعیان است؛ زیرا در این حادثه امیرالمؤمنین بهوسیلهى پیغمبر به خلافت منصوب شده است و در همان روز و در همان ماجرا کسانى از رسول خدا پرسیدند که اى رسول خدا! آیا این اعلام از طرف تو است یا از طرف خدا؟ فرمود: مِنَ اللهِ وَ رَسولِه؛ یعنى هم امر الهى است و هم از سوى من است. شیعیان این حادثه را از این دید، بزرگ میدارند که اعتقاد شیعه، یعنى خلافت بلافصل امیرالمؤمنین بیشتر از همهى دلایل، مستند به این حادثه است. و البتّه بحث در باب استنباط و استدلال به این حادثه در کتابهاى فراوان و متعدّد در طول تاریخ اسلام از روز اوّل تا امروز ادامه داشته.... و امّا بُعد دوّم حادثه که از لحاظ اهمّیّت کمتر از این بُعد نیست، یک امر مشترک بین شیعه و سنّى است .... آن بُعدى که مورد نظر من است، [یعنی] بُعد بینالمللى اسلامى و بینالفرق اسلامى که مخصوص شیعه نیست، این است که اگر فرض کنیم که پیغمبر در این اعلان که حتماً این اعلان انجام گرفته و این جمله از زبان پیغمبر صادر شده، رسول خدا نمیخواست حکومت بلافصل امیرالمؤمنین را بیان کند، حدّاقل این بود که میخواست موالات و پیوند و رابطهى عمیق مسلمین با امیرالمؤمنین و با عترت خود را در این بیان استقرار ببخشد و تثبیت کند. علّت اینکه پیغمبر عترت را در کنار قرآن میگذارد، هم در سخنرانى منىٰ و در حدیث ثقلین -که حدیث ثقلین ظاهراً بارها هم از پیغمبر صادر شده- و هم در حدیث غدیر و در واقعهى غدیر، با تکیهى روى امیرالمؤمنین و شخص او، و علّت اینکه این رابطه را برقرار میکند، از جمله این است که اوّلاً در طول زمان یک نمونههاى کامل از انسان تراز اسلام، از انسان مقبول و مورد پذیرش اسلام را به مردم و به همهى نسلهاى آینده ارائه بدهد؛ نمونهى کامل انسان را بهصورت مجسّم و عینى با حالات واضح و غیر قابل تردید در اختیار همهى انسانها بگذارد، بگوید تربیت اسلامى باید به این سمت حرکت کند و شخصیّت انسان مسلمان آن شخصیّتى است که غایت و نمونهى کاملش اینهایند. انسانهایى که طهارتشان، علمشان، تقوایشان، درستکارىشان، عبودیّتشان در مقابل خدا، احاطهشان به مسائل اسلامى، فداکارى شجاعانهشان براى تحقّق آرمانهاى اسلامى و از خودگذشتگىشان براى همه آشکار و واضح است. امیرالمؤمنین را بهعنوان یک نمونه معرّفى میکند که مردم -چه مردم آن زمان، چه مردم نسلهاى دیگر- با او پیوند برقرار کنند، رابطه داشته باشند، حالا گیرم بهعنوان خلیفهى بلافصل بعد از پیغمبر هم عملاً نشد و بعد از گذشت بیست و پنج سال جانشین شد، بالاخره که خلیفهى پیغمبر شد، بالاخره که مقام امامت او تثبیت شد، بالاخره که همهى مسلمانها او را بهعنوان آن فردى که پیشواى جامعه است، قبول کردند. این خصوصیّت، این پیوند، این رابطه، همهى مسلمانها را نسبت به شخصیّتى که همه قبول دارند که خلیفهى پیغمبر است؛ منتها بعضى میگویند خلیفهى بلافصل پیغمبر، بعضى معتقدند نه، خلیفهى بعد از بیست و پنج سال، این شخصیّتى که همهى مسلمانها او را بهعنوان جانشینى پیغمبر قبول دارند، باید براى همهى مسلمانها بهعنوان یک الگو، یک مستورهى کامل از انسان اسلامى، جاودانه بماند و پیوند میان او و میان مسلمانها باید تا ابد بهعنوان یک رابطهى فکرى، رابطهى اعتقادى، رابطهى عاطفى، رابطهى عملى باقى بماند. امیرالمؤمنین با این دیدگاه دیگر فقط متعلّق به شیعیان نیست، متعلّق به همهى مسلمانها است و مخصوص امیرالمؤمنین هم نیست بلکه عترت و خاندان پیغمبر و ائمّهى شیعه که اولاد امیرالمؤمنین هستند، آنها هم چون که مشمول عترت هستند، آنها هم همواره بهعنوان نمونهى کامل انسان اسلامى در دیدگاه مسلمانها باید باقى بمانند. ... با تعیین عترت در کنار قرآن و با اعلام لزوم پیوند میان مسلمین و میان عترت، در حقیقت رسول اکرم تکلیف تحریفهاى در قرآن و انحراف از مفاهیم اصلى قرآن را هم روشن کرده. آنجایى که دستگاههاى زر و زور براى مصالح خودشان مفاهیم اسلامى را منحرف میکنند، قرآن را بد معنا میکنند، مسلمانها را گمراه میکنند، از فهم آئین اسلامى مردم را محروم میکنند، آن مرجعى، آن محورى و قطبى که باید مردم را آگاه کند که حقیقت چیست، مفهوم و معرفت درست کدام است و مردم را از گمراهى نجات بدهد و مردم باید حرف او را گوش کنند، آن عترت است. و این همان چیزى است که امروز براى دنیاى اسلام یک ضرورت و یک امر لازم است. امروز همهى مسلمانها احتیاج دارند که از معارف اسلامى که از طریق اهل بیت پیغمبر میرسد استفاده کنند؛ فرق نمیکند که معتقد باشند به امامت بلافصل امیرالمؤمنین و امامت اولاد او یا معتقد نباشند. البتّه شیعه عقیدهى حق و مستفاد قطعى از این حدیث را خلافت بلافصل میداند و به آن معتقد و پایبند است. آنهایى هم که به این عقیده پایبند نیستند، یعنى برادران اهل سنّت، ارتباط و پیوند فکرى و عقلانى و اعتقادى و عاطفى خودشان را از خاندان پیغمبر و از امیرالمؤمنین باید قطع نکنند. لذا مسئلهى غدیر از این بُعد دوّم که بُعد ایجاد پیوند میان علىّبنابىطالب (علیه السّلام) و عترت پیغمبر با آحاد مسلمانها است، مال همهى مسلمانها است و برادران اهل سنّت هم بایستى این روز را عید بدانند و از آن استقبال کنند و حقیقتاً یک عید بزرگ است. چرا؟ براى خاطر اینکه تفسیر درست اسلام و بقاء معنویّت اسلام و ادامهى راه اسلام به سمت آرمانها وابسته به این است که عترت پیغمبر اعتبار لازم را در چشم مسلمانان و متفکّرانشان و علمایشان و فقهایشان داشته باشد. مربوط به :خطبه اول نماز جمعه تهران - 1366/05/23 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من یادم مىآید مرحوم آیتالله بروجردى (رضوان الله علیه) روى حدیث ثقلین تکیه میکردند و میگفتند آنچه امروز در دنیاى اسلام ملاک عمل شیعه و سنّى است، همین حدیث ثقلین است، که به اعتقاد من حدیث غدیر هم همین خصوصیّت را دارد. حدیث غدیر به نظر ما دلالت میکند بر نصب امیرالمؤمنین به خلافت بلافصل پیغمبر امّا برادران اهل سنّت هم اگر این استنباط را از این حدیث نمیکنند و نکردند، حدّاقل دلالت میکند بر ایجاد پیوند میان امیرالمؤمنین و میان عامّهى مسلمانها. ... امروز در دنیاى برادران تسنّن اعتبار خاندان پیغمبر یک اعتبار بالایى است و عامّهى مردم نسبت به این بزرگواران با عشق و علاقه برخورد میکنند ولى خب این کافى نیست، باید روایات اهل بیت، نظرات این بزرگواران، درسهاى آنها از اسلام مورد توجّه کامل قرار بگیرد و این آن بُعد صددرصد زنده و کارسازى است که در ماجراى غدیر هست و دنیاى اسلام باید از این استفاده کند؛ هم براى ایجاد وحدت بین مسلمین و بین فِرق اسلامى و هم براى استفادهى صحیح از احکام اسلام و فهم درست قرآن و معارف اسلامى. مربوط به :خطبه اول نماز جمعه تهران - 1366/05/23 عنوان فیش : عید غدیر کلیدواژه(ها) : عید غدیر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حادثه]غدیر[ عبارت است از اینکه رسول خدا در سال دهم از هجرت به حجِّ مشرّف شدند، با جمعى از مسلمانان از مدینه و از سایر نقاط جزیرهالعرب که مسلمان شده بودند. در این سفر پیغمبر اکرم از حج خانهى خدا براى بیان مفاهیم اسلامى، چه سیاسى، چه نظامى، چه اخلاقى و چه اعتقادى استفادهى کامل و شایان توجّهى کردند. دو سخنرانى از رسول خدا در منى نقل شده است که یکى ظاهراً در روز دهم یا همان حولوحوش روز دهم است و یکى در پایان ایّام تشریق که تصریح شده؛ و به نظر میرسد که این، دو سخنرانى است و نه یک سخنرانى. در این سخنرانىها رسول خدا تقریباً همهى مطالب عمدهاى را که مسلمانان باید به آن توجّه عمیق بکنند، بیان کردند که عمدتاً مسائل سیاسى است ... بعد از اینکه اعمال حج انجام گرفت، بلافاصله راه افتادند طرف مدینه؛ در بین راه در سر یک سهراهى که باید قوافل مدینه از قوافل یمن از هم جدا میشدند، در محلّى به نام غدیر خم حضرت ایستادند و در حالى که نقل میکنند شاهدان و حاضران حادثه که هوا به قدرى داغ بود که اگر گوشت را روى زمین مىانداختند کباب میشد، در یک چنین وضعیّتى، حضرت میروند روى بلندى مىایستند تا مردم تدریجاً جمع میشوند، وقتى مىبینند همه جمع شدند، مسئلهى ولایت را، «وَ مَن کنتُ مَولاه فَهذا عَلِىٌّ مَولاه»را اعلان میکنند و دست امیرالمؤمنین را میگیرند بلند میکنند، اینجور که همه ببینند و در روایات متعدّد هست که زیر بغل پیغمبر و زیر بغل علىّبنابىطالب دیده شد وقتى که دست را بلند کردند، براى اینکه به همه نشان بدهند. این اجمالى از حادثه است. ثانیاً با تعیین عترت در کنار قرآن و با اعلام لزوم پیوند میان مسلمین و میان عترت، در حقیقت رسول اکرم تکلیف تحریفهاى در قرآن و انحراف از مفاهیم اصلى قرآن را هم روشن کرده. آنجایى که دستگاههاى زر و زور براى مصالح خودشان مفاهیم اسلامى را منحرف میکنند، قرآن را بد معنا میکنند، مسلمانها را گمراه میکنند، از فهم آئین اسلامى مردم را محروم میکنند، آن مرجعى، آن محورى و قطبى که باید مردم را آگاه کند که حقیقت چیست، مفهوم و معرفت درست کدام است و مردم را از گمراهى نجات بدهد و مردم باید حرف او را گوش کنند، آن عترت است. |