[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش :عدالت، اساس کار حیات طیّبه‌ی انسانی
کلیدواژه(ها) : عدالت, عدالت‌ورزی, اجرای عدالت, قوه قضائیه‏
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
درباره‌ی اهمّیّت قوّه‌ی قضائیّه خیلی حرف زده شده، ما هم مطالبی را عرض کرده‌ایم؛ دیگران هم همه دربا‌ره‌ی اهمّیّت قوّه‌ سخن گفته‌اند؛ امر معلومی است. محور این اهمّیّت هم عدل است که در قرآن کریم [آمده] : وَ اِذا حَکَمتُم بَینَ النّاسِ اَن تَحکُموا بِالعَدل.(1) عدالت، اساس کار حیات طیّبه‌ی انسانی است. شما برای تعجیل فرج امام زمان (ارواحنا فداه) هم که دعا میکنید، میگویید ایشان بیایند که عدالت را برقرار کنند؛ این است دیگر. یَملَاُ اللهُ‌ بِه الاَرضَ‌ عَدلًا وَ قِسطاً بعدَ ما مُلِئَت ظُلما وَ جَورا؛(2) با اینکه آن بزرگوار دین را هم، تقوا را هم، اخلاق را هم به جامعه تزریق خواهد کرد امّا شما نمیگویید: «یملا الله به الارض دیناً»؛ [بلکه] میگویید: «عدلاً»؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که عدل، نیاز اصلی حیات طیّبه‌ی انسانی است. شما هم دادگستری هستید، عدلیّه هستید، مأموریّت اصلی شما اقامه‌ی عدل است. اهمّیّت قوّه‌ی قضائیّه از اینجا است. البتّه حالا در قانون اساسی نکات دیگری هم هست که عرض خواهم کرد.
1 ) سوره مبارکه النساء آیه 58
إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلىٰ أَهلِها وَإِذا حَكَمتُم بَينَ النّاسِ أَن تَحكُموا بِالعَدلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمّا يَعِظُكُم بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعًا بَصيرًا
ترجمه :
خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! خداوند، اندرزهای خوبی به شما می‌دهد! خداوند، شنوا و بیناست.

2 )
كمال الدين و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج ‏۲، ص ۳۷۷؛ 
كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، على بن محمد خزاز قمى‏، ص ۲۸۰؛ 
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۵۱، ص ۱۵۶.

دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ‏ يَبْقَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُصْلِحُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى ع إِذْ ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولٌ نَبِيٌّ ثُمَّ قَالَ ع أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ.
ترجمه :
حضرت عبدالعظيم علیه‌السلام فرمود: خدمت حضرت جواد عليه السلام مشرف شدم و مى خواستم از آن جناب سئوال كنم آيا قائم كه مهدى موعود است اوست يا غير او؟ پس آن بزرگوار ابتداء فرمود و گفت: اى ابوالقاسم، قائم ما آن مهدى است كه انتظار غيبت او واجب است، و وقتى كه ظاهر مى شود مطاع است، و سوّمِ از فرزندان من است. به حق آن كسى كه محمّد را به نبوت فرستاد و مخصوص كرد ما را به امامت! اگر باقى نماند از دنيا مگر يك روز، خداوند طولانى مى كند اين روز را تا آن كه بيرون آيد آن بزرگوار، و پر كند زمين را از عدل و داد چنان كه از جور و ستم پر شد[ه باشد]. و خداوند سبحان امر او را اصلاح مى كند در همان شبى كه فرداى آن ظاهر مى شود چنان كه اصلاح فرمود امر حضرت موسى عليه السلام را در وقتى كه رفت آتش از براى عيالش بياورد، پس مراجعت كرد در حالتى كه پيغمبر خدا بود بعد از آن فرمود: افضل اعمال شيعه ما انتظار فرج است.


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش :فساد، گناه نابخشودنی قوه قضاییه
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏, مبارزه با فساد
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
نسبت به فسادِ درون قوّه‌ی قضائیّه سخت‌گیری کنید. علّتش هم این است که این [قوّه]، مسئولِ رفع فساد است؛ اگر خودش فاسد شد، گناه او نابخشودنی است. هر چه رتبه‌ی شأنی و حقوقیِ انسان بالاتر رفت، به همان اندازه اهمّیّت کار او بیشتر میشود؛ هم در جنبه‌ی مثبت، هم در جنبه‌ی منفی. شما ملاحظه کنید خداوند متعال به زنهای پیغمبر خطاب میکند در قرآن که «یٰنِساءَ النَّبِیِّ‌ مَن‌ یَأتِ ‌مِنکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضٰعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَینِ»(1) -هر کدام از شماها کار خلافی بکنید، عذابتان دوبرابر است؛ یعنی همان کاری را که یک زن دیگر اگر بکند پیش خدای متعال صد چوب خوردن دارد، اگر شما انجام بدهید، دویست‌ چوب به شما میزنند؛ چرا؟ چون زن پیغمبرید- «وَمَن یَقنُت مِنکُنَّ لِله وَ رَسولِه»(2) آن وقت جزای او و پاداش او هم دو برابر است؛ کار خوب هم که بکنید، پاداشتان دو برابر است. این به خاطر اهمّیّت جایگاه انسان است.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 30
يا نِساءَ النَّبِيِّ مَن يَأتِ مِنكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَينِ ۚ وَكانَ ذٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرًا
ترجمه :
ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و این برای خدا آسان است.

2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 31
وَمَن يَقنُت مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسولِهِ وَتَعمَل صالِحًا نُؤتِها أَجرَها مَرَّتَينِ وَأَعتَدنا لَها رِزقًا كَريمًا
ترجمه :
و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزی پرارزشی برای او آماده کرده‌ایم.


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش :نکوهش چند برابری فساد در قوه قضاییه
کلیدواژه(ها) : فساد, مبارزه با فساد, قوه قضائیه‏, مسئولین قوه قضائیه(مخاطب)
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
بنده خیلی اوقات دلم به حال حضرت یونس (سلام ‌الله‌ علیه) میسوزد. مگر چه کار کرده بود [که گفت] : سُبحٰنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظٰلِمینَ‌؟(1) [آن هم] با آن مجازات سختی که خدای متعال به حضرت یونس داد. خب ایشان هر چه قومش را دعوت کرد، هر چه کرد، گوش نکردند، این هم با آنها قهر کرد، گذاشت رفت بیرون [شهر]؛ کارش همین بود دیگر. حالا اگر چنانچه یک عالِمی مثلاً‌ فرض کنید در یک شهری نصیحت کند، مردم گوش نکنند حرفش را و بگوید پس من نمیمانم در این شهر و پا شود برود بیرون، خب کار بدی است امّا [آیا] مجازاتش این است که برود در دریا و در دل نهنگ و خدای متعال بگوید اگر او تسبیح نمیکرد، «لَلَبِثَ فی بَطنِه اِلی یَومِ یُبعَثونَ»؟(2) بنا بوده تا قیامت در شکم ماهی بماند! جزائش این است؟ امّا [با این حال] یونس را خدای متعال این‌ جوری مجازات میکند؛ چرا؟ چون پیغمبر است؛ میگوید شما پیغمبری؛ فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیهِ‌ -خیال کرد ما بر او سخت نمیگیریم؛ «نَقدِرَ» یعنی سخت گرفتن- فَنادیٰ فِی الظُّلمٰتِ اَن لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحٰنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظٰلِمینَ؛(3) خودش را ظالم دانست، اعتراف کرد، فَاستَجَبنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ.(4) این ‌جوری است، شما با آدم معمولی فرق میکنید؛ اگر آدم معمولی یک حرکتی انجام بدهد که دارای نکوهش است، شما اگر آن عمل را انجام دادید، نکوهش شما یا دو برابرِ او است یا چند برابرِ او است، تفاوت میکند. با این چشم به مفاسدِ درون قوّه نگاه کنید.
البتّه نسبت به قوّه، تعرّض و تهمت و بدگویی و مانند اینها هم زیاد است، این را هم ما میدانیم؛ یعنی واقعاً خیلی بیش از آنچه واقعیّت دارد، علیه قوّه حرف میزنند، ‌مینویسند. حالا که دیگر فضای مجازی هم هست؛ یک دستگاهِ بی ‌در و دروازه که هر کس هر چه دلش میخواهد مینویسد. اینها اهمّیّتی ندارد، اینها شما را از کار باز ندارد. از امیرالمؤمنین کسی عادل‌تر در دنیا، در تاریخ بشر شما سراغ دارید؟ همین امیرالمؤمنینِ مظهر عدالت را، به بی‌عدالتی متّهم کردند؛ خب میگویند دیگر؛ علیه همه میگویند؛ علیه پیغمبر، پیغمبران، علیه امیرالمؤمنین، ‌ علیه خدا، علیه شما هم میگویند؛ بگویند؛ این مانع از این نشود که شما کارتان را انجام بدهید.
1 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 87
وَذَا النّونِ إِذ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ أَن لَن نَقدِرَ عَلَيهِ فَنادىٰ فِي الظُّلُماتِ أَن لا إِلٰهَ إِلّا أَنتَ سُبحانَكَ إِنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ
ترجمه :
و ذاالنون [= یونس‌] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»

2 ) سوره مبارکه الصافات آیه 144
لَلَبِثَ في بَطنِهِ إِلىٰ يَومِ يُبعَثونَ
ترجمه :
تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند!

3 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 87
وَذَا النّونِ إِذ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ أَن لَن نَقدِرَ عَلَيهِ فَنادىٰ فِي الظُّلُماتِ أَن لا إِلٰهَ إِلّا أَنتَ سُبحانَكَ إِنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ
ترجمه :
و ذاالنون [= یونس‌] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»

4 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 88
فَاستَجَبنا لَهُ وَنَجَّيناهُ مِنَ الغَمِّ ۚ وَكَذٰلِكَ نُنجِي المُؤمِنينَ
ترجمه :
ما دعای او را به اجابت رساندیم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم!


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش :مراجعه به فرمان حضرت امیر به مالک اشتر قبل از گزینشها
کلیدواژه(ها) : انتخاب اصلح, شایسته‌سالاری
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
یک نکته‌ی دیگر درمورد انتصابات است؛ ببینید، امیرالمؤمنین (علیه ‌الصّلاة ‌و السّلام) در این فرمان معروف به مالک اشتر -که بلندترین نوشته‌ی ایشان است و یک بخشی مربوط به قوّه‌ی قضائیّه دارد و به غلط به آن میگویند عهدنامه، ‌عهدنامه نیست؛ «عهد» است؛ عهد یعنی فرمان- این ‌جوری میفرماید اوّل که «ثُمَّ اختَر لِلحُکمِ بَینَ النّاسِ اَفضَلَ رَعِیَّتِکَ فی نَفسِک‌»؛(۱) برای قضاوت، برترین مردم را انتخاب بکن؛ «برترین»، این خیلی چیز مهمّی است. بعد آن وقت حضرت این خصوصیّاتی را که باید این شخص برتر داشته باشد، ذکر میکنند؛ ده دوازده خصوصیّت است، مراجعه کنید؛ من خواهش میکنم که حتماً همه -بخصوص مدیران قوّه‌ی قضائیّه و آن کسانی که دستشان در انتصابات هست و مانند اینها- مراجعه کنند نگاه کنند. خصوصیّاتی را حضرت ذکر میکنند که درست منطبق با همان نیازهایی است که انسان احساس میکند حضرت همه‌ی اینها را احصا فرموده است و بیان کرده‌اند که [قاضی باید] دارای این خصوصیّات باشد. پس انتصابات خیلی مهم است، گزینش‌های شغلی خیلی مهم است؛ هم انتصابات، هم گزینش‌ها. میخواهید قاضی گزینش کنید، میخواهید برای یک کارهایی گزینش بکنید، اینها را حتماً نگاه کنید و به این مراجعه کنید؛ من خواهش میکنم به این قسمت از نامه‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌ السّلام)، [یعنی] فرمان حضرت به مالک اشتر مراجعه بشود.
1 ) نامه 53 : عهد نامه مكتوب آن حضرت است براى مالك اشتر نخعى- رحمه اللّه- زمانى كه او را به امارت مصر و مناطق تابعه آن انتخاب نمود و اين برنامه به وقتى بود كه كار حاكم مصر محمد بن ابو بكر در آشفتگى قرار داشت. اين عهد نامه طولانى‏ترين عهد نامه و از جهت در برداشتن خوبيها جامع‏ترين آنهاست
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فِي عَهْدِهِ إِلَيْهِ حِينَ وَلَّاهُ مِصْرَ جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِي لَا يَسْعَدُ أَحَدٌ إِلَّا بِاتِّبَاعِهَا وَ لَا يَشْقَى إِلَّا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا وَ أَنْ يَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ يَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّهُ ثُمَّ اعْلَمْ يَا مَالِكُ أَنِّي قَدْ وَجَّهْتُكَ إِلَى بِلَادٍ قَدْ جَرَتْ عَلَيْهَا دُوَلٌ قَبْلَكَ مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ وَ أَنَّ النَّاسَ يَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِي مِثْلِ مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِيهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلَاةِ قَبْلَكَ وَ يَقُولُونَ فِيكَ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِيهِمْ وَ إِنَّمَا يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ فَلْيَكُنْ أَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَيْكَ ذَخِيرَةُ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَامْلِكْ هَوَاكَ وَ شُحَّ بِنَفْسِكَ عَمَّا لَا يَحِلُّ لَكَ فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ الْإِنْصَافُ مِنْهَا فِيمَا أَحَبَّتْ أَوْ كَرِهَتْ وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ وَ قَدِ اسْتَكْفَاكَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاكَ بِهِمْ وَ لَا تَنْصِبَنَّ نَفْسَكَ لِحَرْبِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا يَدَ لَكَ بِنِقْمَتِهِ وَ لَا غِنَى بِكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ لَا تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ وَ لَا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَةٍ وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ وَ مَنْهَكَةٌ لِلدِّينِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ وَ إِذَا أَحْدَثَ لَكَ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ سُلْطَانِكَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِيلَةً فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْكِ اللَّهِ فَوْقَكَ وَ قُدْرَتِهِ مِنْكَ عَلَى مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ نَفْسِكَ فَإِنَّ ذَلِكَ يُطَامِنُ إِلَيْكَ مِنْ طِمَاحِكَ وَ يَكُفُّ عَنْكَ مِنْ غَرْبِكَ وَ يَفِي‏ءُ إِلَيْكَ بِمَا عَزَبَ عَنْكَ مِنْ عَقْلِكَ إِيَّاكَ وَ مُسَامَاةَ اللَّهِ فِي عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِي جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ يُذِلُّ كُلَّ جَبَّارٍ وَ يُهِينُ كُلَّ مُخْتَالٍ أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ وَ مَنْ لَكَ فِيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّكَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى يَنْزِعَ أَوْ يَتُوبَ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ وَ لْيَكُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَئُونَةً فِي الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِي الْبَلَاءِ وَ أَكْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُكْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَ مَيْلُكَ مَعَهُمْ وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ وَ اللَّهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللَّهُ مِنْكَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْرٍ وَ تَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لَا يَضِحُ لَكَ وَ لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ فَإِنَّ السَّاعِيَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً يُضْعِفُكَ عَنِ الْأُمُورِ وَ لَا حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْأَشْرَارِ قَبْلَكَ وَزِيراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِي الْآثَامِ فَلَا يَكُونَنَّ لَكَ بِطَانَةً فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الْأَثَمَةِ وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلَاتِكَ ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّا يُطْرُوكَ وَ لَا يَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ وَ لَا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِي‏ءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِي الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ فَلْيَكُنْ مِنْكَ فِي ذَلِكَ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِيَّتِكَ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَوِيلًا وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ وَ لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ مَاضِي تِلْكَ السُّنَنِ فَيَكُونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَيْكَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ الْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لَا يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ وَ لَا غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اللَّهِ وَ مِنْهَا كُتَّابُ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ الْإِنْصَافِ وَ الرِّفْقِ وَ مِنْهَا أَهْلُ الْجِزْيَةِ وَ الْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النَّاسِ وَ مِنْهَا التُّجَّارُ وَ أَهْلُ الصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِي الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ كُلٌّ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ وَ زَيْنُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّينِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ وَ لَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلَّا بِمَا يُخْرِجُ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَ يَكُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِهَذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ إِلَّا بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَ الْعُمَّالِ وَ الْكُتَّابِ لِمَا يُحْكِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ وَ يَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ وَ يُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ الْأُمُورِ وَ عَوَامِّهَا وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لَا يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ وَ فِي اللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ الْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِكَ إِلَّا بِالِاهْتِمَامِ وَ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ وَ الصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ أَنْصَحَهُمْ فِي نَفْسِكَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِكَ وَ أَنْقَاهُمْ جَيْباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً مِمَّنْ يُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ وَ يَسْتَرِيحُ إِلَى الْعُذْرِ وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ يَنْبُو عَلَى الْأَقْوِيَاءِ وَ مِمَّنْ لَا يُثِيرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَةِ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا وَ لَا يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْ‏ءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ وَ لَا تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ وَ لَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّكَالًا عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَا يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ وَ لْيَكُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي مَعُونَتِهِ وَ أَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِمَا يَسَعُهُمْ وَ يَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ حَتَّى يَكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ فَإِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ و إِنَّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلَّا بِسَلَامَةِ صُدُورِهِمْ وَ لَا تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلَّا بِحِيطَتِهِمْ عَلَى وُلَاةِ الْأُمُورِ وَ قِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلَائِهِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً وَ ارْدُدْ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ يَشْتَبِهُ عَلَيْكَ مِنَ الْأُمُورِ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّكُهُ الْخُصُومُ وَ لَا يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ وَ لَا يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْ‏ءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ مِمَّنْ لَا يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِيلٌ ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لَا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِيَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِي ذَلِكَ نَظَراً بَلِيغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لَا صَلَاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلَّا بِهِمْ لِأَنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًا أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ مَعَ اسْتِجْلَابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ كُتَّابِكَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِكَ خَيْرَهُمْ وَ اخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْكَ فِي خِلَافٍ لَكَ بِحَضْرَةِ مَلَإٍ وَ لَا تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُكَاتَبَاتِ عُمِّالِكَ عَلَيْكَ وَ إِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْكَ فِيمَا يَأْخُذُ لَكَ وَ يُعْطِي مِنْكَ وَ لَا يُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَكَ وَ لَا يَعْجِزُ عَنْ إِطْلَاقِ مَا عُقِدَ عَلَيْكَ وَ لَا يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي الْأُمُورِ فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَكُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ ثُمَّ لَا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْكَ فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَ الْأَمَانَةِ شَيْ‏ءٌ وَ لَكِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَكَ فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ كَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ وَ اجْعَلْ لِرَأْسِ كُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِكَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا يَقْهَرُهُ كَبِيرُهَا وَ لَا يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ كَثِيرُهَا وَ مَهْمَا كَانَ فِي كُتَّابِكَ مِنْ عَيْبٍ فَتَغَابَيْتَ عَنْهُ أُلْزِمْتَهُ ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ الْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ الْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَ جُلَّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَ الْمَطَارِحِ فِي بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ وَ سَهْلِكَ وَ جَبَلِكَ وَ حَيْثُ لَا يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لَا يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لَا تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لَا تُخْشَى غَائِلَتُهُ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِكَ وَ فِي حَوَاشِي بِلَادِكَ وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظِ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِيهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِي الْإِسْلَامِ فِي كُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى وَ كُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ وَ لَا يَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِمَّ فَلَا تُشْخِصْ هَمَّكَ عَنْهُمْ وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لَهُمْ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ ثُمَّ اعْمَلْ فِيهِمْ بِالْإِعْذَارِ إِلَى اللَّهِ يَوْمَ تَلْقَاهُ فَإِنَّ هَؤُلَاءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّةِ أَحْوَجُ إِلَى الْإِنْصَافِ مِنْ غَيْرِهِمْ وَ كُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَى اللَّهِ فِي تَأْدِيَةِ حَقِّهِ إِلَيْهِ وَ تَعَهَّدْ أَهْلَ الْيُتْمِ وَ ذَوِي الرِّقَّةِ فِي السِّنِّ مِمَّنْ لَا حِيلَةَ لَهُ وَ لَا يَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذَلِكَ عَلَى الْوُلَاةِ ثَقِيلٌ وَ الْحَقُّ كُلُّهُ ثَقِيلٌ وَ قَدْ يُخَفِّفُهُ اللَّهُ عَلَى أَقْوَامٍ طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللَّهِ لَهُمْ وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِيَّ وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَ الْأَنَفَ يَبْسُطِ اللَّهُ عَلَيْكَ بِذَلِكَ أَكْنَافَ رَحْمَتِهِ وَ يُوجِبْ لَكَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً وَ امْنَعْ فِي إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ ثُمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِكَ لَا بُدَّ لَكَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا مِنْهَا إِجَابَةُ عُمَّالِكَ بِمَا يَعْيَا عَنْهُ كُتَّابُكَ وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ النَّاسِ يَوْمَ وُرُودِهَا عَلَيْكَ بِمَا تَحْرَجُ بِهِ صُدُورُ أَعْوَانِكَ وَ أَمْضِ لِكُلِّ يَوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِكُلِّ يَوْمٍ مَا فِيهِ وَ اجْعَلْ لِنَفْسِكَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَفْضَلَ تِلْكَ الْمَوَاقِيتِ وَ أَجْزَلَ تِلْكَ الْأَقْسَامِ وَ إِنْ كَانَتْ كُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِيهَا النِّيَّةُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لْيَكُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَكَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً فَأَعْطِ اللَّهَ مِنْ بَدَنِكَ فِي لَيْلِكَ وَ نَهَارِكَ وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ كَامِلًا غَيْرَ مَثْلُومٍ وَ لَا مَنْقُوصٍ بَالِغاً مِنْ بَدَنِكَ مَا بَلَغَ وَ إِذَا قُمْتَ فِي صَلَاتِكَ لِلنَّاسِ فَلَا تَكُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لَا مُضَيِّعاً فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ وَ قَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) حِينَ وَجَّهَنِي إِلَى الْيَمَنِ كَيْفَ أُصَلِّي بِهِمْ فَقَالَ صَلِّ بِهِمْ كَصَلَاةِ أَضْعَفِهِمْ وَ كُنْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً وَ أَمَّا بَعْدُ فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ وَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ الصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ الْقَبِيحُ وَ يُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ إِنَّمَا الْوَالِي بَشَرٌ لَا يَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الْأُمُورِ وَ لَيْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْكَذِبِ وَ إِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَيْنِ إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُكَ بِالْبَذْلِ فِي الْحَقِّ فَفِيمَ احْتِجَابُكَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِيهِ أَوْ فِعْلٍ كَرِيمٍ تُسْدِيهِ أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ فَمَا أَسْرَعَ كَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِكَ إِذَا أَيِسُوا مِنْ بَذْلِكَ مَعَ أَنَّ أَكْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَيْكَ مِمَّا لَا مَئُونَةَ فِيهِ عَلَيْكَ مِنْ شَكَاةِ مَظْلِمَةٍ أَوْ طَلَبِ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الْأَحْوَالِ وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِيبِ وَ الْبَعِيدِ وَ كُنْ فِي ذَلِكَ صَابِراً مُحْتَسِباً وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ قَرَابَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ ابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثْقُلُ عَلَيْكَ مِنْهُ فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِكَ مَحْمُودَةٌ وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلَادِكَ وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْ‏ءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِكَ الْمُشْرِكُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِكَ وَ لَا تَخِيسَنَّ بِعَهْدِكَ وَ لَا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّكَ فَإِنَّهُ لَا يَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا جَاهِلٌ شَقِيٌّ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ وَ حَرِيماً يَسْكُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ وَ يَسْتَفِيضُونَ إِلَى جِوَارِهِ فَلَا إِدْغَالَ وَ لَا مُدَالَسَةَ وَ لَا خِدَاعَ فِيهِ وَ لَا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ الْعِلَلَ وَ لَا تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَّأْكِيدِ وَ التَّوْثِقَةِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ ضِيقُ أَمْرٍ لَزِمَكَ فِيهِ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَيْرِ الْحَقِّ فَإِنَّ صَبْرَكَ عَلَى ضِيقِ أَمْرٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَ فَضْلَ عَاقِبَتِهِ خَيْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ وَ أَنْ تُحِيطَ بِكَ مِنَ اللَّهِ فِيهِ طِلْبَةٌ لَا تَسْتَقْبِلُ فِيهَا دُنْيَاكَ وَ لَا آخِرَتَكَ إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ فِيمَا تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرَامٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ بَلْ يُزِيلُهُ وَ يَنْقُلُهُ وَ لَا عُذْرَ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَا عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْدِ لِأَنَّ فِيهِ قَوَدَ الْبَدَنِ وَ إِنِ ابْتُلِيتَ بِخَطَإٍ وَ أَفْرَطَ عَلَيْكَ سَوْطُكَ أَوْ سَيْفُكَ أَوْ يَدُكَ بِالْعُقُوبَةِ فَإِنَّ فِي الْوَكْزَةِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً فَلَا تَطْمَحَنَّ بِكَ نَخْوَةُ سُلْطَانِكَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ وَ إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ وَ إِيَّاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ التَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَ الْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاسِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ وَ إِيَّاكَ وَ الْعَجَلَةَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِيهَا عِنْدَ إِمْكَانِهَا أَوِ اللَّجَاجَةَ فِيهَا إِذَا تَنَكَّرَتْ أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ فَضَعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْضِعَهُ وَ أَوْقِعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْقِعَهُ وَ إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ وَ التَّغَابِيَ عَمَّا تُعْنَى بِهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُيُونِ فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْكَ لِغَيْرِكَ وَ عَمَّا قَلِيلٍ تَنْكَشِفُ عَنْكَ أَغْطِيَةُ الْأُمُورِ وَ يُنْتَصَفُ مِنْكَ لِلْمَظْلُومِ امْلِكْ حَمِيَّةَ أَنْفِكَ وَ سَوْرَةَ حَدِّكَ وَ سَطْوَةَ يَدِكَ وَ غَرْبَ لِسَانِكَ وَ احْتَرِسْ مِنْ كُلِّ ذَلِكَ بِكَفِّ الْبَادِرَةِ وَ تَأْخِيرِ السَّطْوَةِ حَتَّى يَسْكُنَ غَضَبُكَ فَتَمْلِكَ الِاخْتِيَارَ وَ لَنْ تَحْكُمَ ذَلِكَ مِنْ نَفْسِكَ حَتَّى تُكْثِرَ هُمُومَكَ بِذِكْرِ الْمَعَادِ إِلَى رَبِّكَ وَ الْوَاجِبُ عَلَيْكَ أَنْ تَتَذَكَّرَ مَا مَضَى لِمَنْ تَقَدَّمَكَ مِنْ حُكُومَةٍ عَادِلَةٍ أَوْ سُنَّةٍ فَاضِلَةٍ أَوْ أَثَرٍ عَنْ نَبِيِّنَا ( صلى الله عليه وآله ) أَوْ فَرِيضَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَتَقْتَدِيَ بِمَا شَاهَدْتَ مِمَّا عَمِلْنَا بِهِ فِيهَا وَ تَجْتَهِدَ لِنَفْسِكَ فِي اتِّبَاعِ مَا عَهِدْتُ إِلَيْكَ فِي عَهْدِي هَذَا وَ اسْتَوْثَقْتُ بِهِ مِنَ الْحُجَّةِ لِنَفْسِي عَلَيْكَ لِكَيْلَا تَكُونَ لَكَ عِلَّةٌ عِنْدَ تَسَرُّعِ نَفْسِكَ إِلَى هَوَاهَا وَ أَنَا أَسْأَلُ اللَّهَ بِسَعَةِ رَحْمَتِهِ وَ عَظِيمِ قُدْرَتِهِ عَلَى إِعْطَاءِ كُلِّ رَغْبَةٍ أَنْ يُوَفِّقَنِي وَ إِيَّاكَ لِمَا فِيهِ رِضَاهُ مِنَ الْإِقَامَةِ عَلَى الْعُذْرِ الْوَاضِحِ إِلَيْهِ وَ إِلَى خَلْقِهِ مَعَ حُسْنِ الثَّنَاءِ فِي الْعِبَادِ وَ جَمِيلِ الْأَثَرِ فِي الْبِلَادِ وَ تَمَامِ النِّعْمَةِ وَ تَضْعِيفِ الْكَرَامَةِ وَ أَنْ يَخْتِمَ لِي وَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً وَ السَّلَامُ .
ترجمه :
اين فرمانى است كه بنده خدا امير المؤمنين در پيمانش به مالك بن حارث‏ اشتر زمانى كه او را به فرمانروايى مصر برگزيد دستور داد، تا مالياتهاى آن را جمع كند، و با دشمنش جهاد نمايد، و به اصلاح اهلش برخيزد، و شهرهايش را آباد سازد. او را فرمان مى‏دهد به تقواى الهى، و مقدم داشتن طاعت خدا، و پيروى آنچه را كه خداوند در كتابش از واجبات و سنّت‏هاى خود امر فرموده، كه كسى جز به پيروى آنها خوشبخت نمى‏شود، و جز به انكار و ضايع نمودن آنها بدبخت نمى‏گردد، و ديگر آنكه خداوند سبحان را به قلب و دست و زبانش يارى كند، زيرا خداوند يارى يارى كننده خود، و عزّت آن كس را كه او را عزيز بدارد ضامن شده. او را دستور مى‏دهد كه نفس را به وقت خواسته‏هاى نابجا درهم شكند، و آن را به هنگام سركشى‏ها باز دارد، كه نفس امر كننده به بدى است مگر خداوند رحم نمايد. اى مالك، آگاه باش كه تو را به شهرهايى روانه كردم كه پيش از تو فرمانروايانى در آن به عدالت و ستم حكومت كردند، و مردم به وضع تو به همان صورت مى‏نگرند كه‏ توبه حاكمان پيش از خود مى‏نگريسته‏اى، و همان را در حق تو مى‏گويند كه تو در باره حاكمان گذشته مصر مى‏گفته‏اى، شايستگان را به ذكر خيرى كه خداوند بر زبان بندگانش جارى مى‏كند مى‏توان شناخت. پس بايد محبوبترين اندوخته‏ها در نزد تو عمل صالح باشد. بنا بر اين بر هواهايت مسلط باش، نسبت به خود از آنچه بر تو حلال نيست بخل بورز، زيرا بخل به خود انصاف دادن از خود است در رابطه با آنچه محبوب يا منفور انسان است. مهربانى و محبت و لطف به رعيت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعيت همچون حيوان درنده مباش كه خوردن آنان را غنيمت دانى، كه رعيت بر دو گروهند: يا برادر دينى تواند، يا انسانهايى مانند تو، كه خطاهايى از آنان سر مى‏زند، علل گناهى بر آنان عارض مى‏شود، و گناهانى از آنان به عمد يا اشتباه بروز مى‏كند، پس همان گونه كه علاقه دارى خداوند بخشش و چشم پوشى را به تو عنايت نمايد رعيت را مورد عفو و چشم پوشى قرار بده، چرا كه تو از نظر قدرت برتر از آنانى، و آن كه بر تو ولايت دارد بالاتر از تو مى‏باشد، و خداوند برتر از آن كسى كه تو را والى مصر نموده، خداوند كفايت امور رعيّت را از تو خواسته، و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمايش قرار داده. خود را در موقف جنگ با خدا قرار مده، كه تو را تحمّل كيفر او نيست، و از عفو و رحمتش بى‏نياز نمى‏باشى. از گذشتى كه از مردم كرده‏اى پشيمان مشو، و بر كيفرى كه داده‏اى شاد مباش، و به خشمى كه راه بيرون رفتن از آن وجود دارد شتاب مكن، و فرياد مزن كه من بر شما گمارده‏ام، فرمان مى‏دهم بايد اطاعت شوم، كه اين وضع موجب فساد دل، و كاهش و ضعف دين، و باعث نزديك شدن زوال قدرت است. هرگاه حكومت براى تو خود بزرگ بينى و كبر به وجود آورد، به بزرگى سلطنت خداوند كه فوق توست و قدرتى كه بر تو دارد و تو را بر خودت آن قدرت و توانايى نيست نظر كن، كه اين نظر كبر و غرورت را مى‏نشاند، و تندى و شدت را از تو باز مى‏دارد، و عقل از دست رفته را به تو باز مى‏گرداند. از برابر داشتن خود با عظمت حق، و از تشبّه خود با جبروت خداوند بر حذر باش، كه حضرت او هر گردنكشى را خوار، و هر متكبرى را بى‏ارزش و پست مى‏كند. خدا و مردم را از جانب خود و خواص از خاندانت و كسانى از رعيتت كه به او علاقه دارى انصاف ده، كه اگر انصاف ندهى ستم كرده‏اى، و هر كه به بندگان خدا ستم كند خداوند به جاى بندگان ستمديده خصم او مى‏باشد، و هر كه خداوند خصم او باشد عذرش را باطل كند، و شخص ستمكار محارب با خداست تا وقتى كه از ستم دست بردارد و توبه كند. چيزى در تغيير نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او قوى‏تر از ستمكارى نيست، كه خداوند شنواى دعاى ستمديدگان، و در كمين ستمكاران است. بايد محبوبترين امور نزد تو ميانه‏ترينش در حق، و همگانى‏ترينش در عدالت، و جامع‏ترينش در خشنودى رعيت باشد، چرا كه خشم عموم خشنودى خواص را بى‏نتيجه مى‏كند، و خشم خواص در برابر خشنودى عموم بى‏اثر است. و به وقت آسانى و رفاه احدى از رعيّت بر والى پر خرج‏تر، و زمان‏ مشكلات كم يارى تر، و هنگام انصاف ناخشنودتر، و در خواهش و خواسته با اصرارتر، و زمان بخشش كم سپاس‏تر، و وقت منع از عطا دير عذر پذيرتر، و در حوادث روزگار بى‏صبرتر از خواص نيست. همانا ستون دين، و جمعيّت مسلمانان، و مهيا شدگان براى جنگ با دشمن توده مردمند، پس بايد توجه و ميل تو به آنان باشد. بايد دورترين رعيّت تو از حريم تو، و در شدّت كينه تو نسبت به او كسى باشد كه در حق مردم عيب جوتر است، زيرا در مردم عيوبى هست كه والى در پوشاندن آن عيوب از همه كس سزاوارتر است، پس در رابطه با عيوبى كه از مردم بر تو پنهان است كنجكاوى مكن، چرا كه فقط در آنچه از عيوب مردم نزد تو معلوم است وظيفه اصلاح دارى، و نسبت به آنچه از عيوب رعيّت بر تو پنهان است خداوند داورى مى‏كند. پس تا مى‏توانى عيوب مردم را بپوشان، تا خداوند عيوب تو را كه علاقه دارى از مردم پوشيده بماند. پرده پوشى كند. گره هر كينه‏اى كه از مردم به دل دارى بگشاى، و رشته هر انتقامى را قطع كن، و در هر چه از ديگران برايت ثابت نشده خود را به غفلت زن، در باور كردن گفتار سخن چينان شتاب مكن، زيرا سخن چين خائن است گرچه خود را شبيه خير خواهان نشان دهد. مشاوران در امور خود بخيل را وارد مشورت مكن كه تو را از بخشش مانع گردد، و از تهيدستى مى‏ترساند، و همچنين با بزدل و ترسو كه تو را در اجراى برنامه‏هايت سست مى‏نمايد، و نه با طمع كار كه حرص بر اندوختن و ستمگرى را در نظرت مى‏آرايد، همانا بخل و ترس و حرص سرشت‏هايى جداى از هم‏اند كه جمع كننده آنها در انسان سوء ظن به خداوند است وزيران بدترين وزراى تو وزيرى است كه پيش از تو وزير اشرار بوده، و در گناهانشان شركت داشته، چنين كسى نبايد از محرمان تو باشد، كه اينان ياران اهل گناه، و برادران اهل ستم‏اند، البته در حالى كه قدرت دارى جانشينى بهتر از آنان بيابى كه در كشور دارى مانند آنان داراى‏ رأى و كار دانى است، و بار سنگين گناهان آنان هم بر او نيست، از كسانى كه اهل ستم را در ستمكارى و گناهكاران را در گناهشان يارى نكرده است. هزينه اينان بر تو سبكتر، و همكاريشان بهتر، و نسبت به تو در طريق عطوفت مايل‏تر، و الفتشان با بيگانه كمتر است. اينان را از خاصان خود در خلوتها و مجالس خويش قرار ده. و نيز بايد از وزرايت برگزيده‏ترينشان نزد تو وزيرى باشد كه سخن تلخ حق را به تو بيشتر بگويد، و نسبت به آنچه كه خداوند براى اوليائش خوش ندارد كمتر تو را يارى دهد، گرچه اين برنامه بر عليه ميل تو به هر جا كه خواهد برسد. به اهل پاكدامنى و صدق بپيوند، و آنان را آنچنان تعليم ده كه تو را زياد تعريف نكنند، و بيهوده به كارى كه انجام نداده‏اى تو را شاد ننمايند، كه تمجيد فراوان ايجاد كبر و نخوت كند، و به گردنكشى نزديك نمايد نيكوكار و بدكار نيكوكار و بدكار در برابرت يكسان نباشند، كه اين كار نيكوكار را در انجام كار نيك بى‏رغبت، و بدكار را در بدى ترغيب مى‏كند، هر كدام را نسبت به كارشان پاداش بخش. آگاه باش كه چيزى براى جلب خوشبينى حاكم بر رعيت بهتر از نيكى به آنان، و سبك كردن هزينه بر دوش ايشان، و اجبار نكردنشان به حقّى كه حاكم بر آنان ندارد نيست. به صورتى بايد رفتار كنى كه خوش گمانى بر رعيتت را در كمك همه جانبه به حاكم فراهم آرى، كه اين خوش گمانى رنجى طولانى را از تو بر مى‏دارد، و به خوش گمانى تو كسى شايسته‏تر است كه از تو احسان ديده، و به بد گمانيت كسى سزاوارتر است كه از جانب تو به او ناراحتى رسيده روشها روشى را كه بزرگان امت بر اساس آن رفتار كرده‏اند، و به سبب آن در ميان مردم الفت برقرار شده، و اصلاح جامعه بر پايه آن بوده از بين مبر، و روشى را كه به روشهاى گذشته ضرر مى‏زند به وجود نياور، كه پاداش و اجر براى كسى است كه روشهاى درست را بر پا كرده، و گناه از بين بردن آن روشها بر گردن توست با دانشمندان در استوار ساختن آنچه صلاح كار شهرهايت بر آن است، و برپا داشتن آنچه مردم پيش از اين به آن مستقيم شده‏اند با دانشمندان و انديشمندان زياد گفتگو كن طبقات جامعه آگاه باش كه مردم مملكت گروههاى مختلفند كه هر گروه جز به گروه ديگر اصلاح نمى‏شود، و با داشتن گروهى از گروه ديگر بى‏نيازى نيست. اينان عبارتند از ارتش حق، و نويسندگان عمومى و خصوصى، و قاضيان عدل، و مأموران انصاف و مدارا، و اهل جزيه و ماليات از غير مسلمان و مسلمان، و تاجران و صنعتگران، و طبقه پايين از نيازمندان و افتادگان. خداوند سهم هر يك از اين طبقات را مقرر فرموده، و در كتابش‏ يا سنّت پيامبرش صلّى اللّه عليه و آله عهدى محفوظ را بر حدّ و اندازه واجب آن نزد ما قرار داده است سپاهيان ارتش به اذن خداوند دژ مردم، و زينت حاكمان، و ارجمندى دين، و راههاى امنيت‏اند، كه مردم بدون آنان برپاى نمانند. سپس نظام ارتش جز با مالياتى كه خداوند براى آنان قرار داده استوار نگردد، مالياتى كه به وسيله آن در جنگ با دشمن توانا مى‏شوند، و براى اصلاح زندگى خود به آن تكيه مى‏نمايند، و مايه رفع نيازمنديهاى آنان است. سپس كار ارتش و ماليات دهندگان استوار نگردد جز با گروه سوم كه عبارتند از قضات و كارگزاران حكومت و منشيان حسابگر كه قراردادها را محكم مى‏كنند، و آنچه را به سود رعيّت است جمع مى‏نمايند، و در امور خصوصى و عمومى بر آنان اعتماد مى‏شود. و كار اينان نيز به سامان نشود جز با تاجران و صنعتگران كه آنچه براى مردم سودمند است فراهم مى‏آورند، و بازارها را به آن برپا مى‏دارند، و به كارهايى كه به نفع مردم است دست مى‏زنند، كارهايى كه از غير ايشان ساخته نيست. سپس جمع نيازمند و از كار افتاده است كه احسان و يارى ايشان لازم است. و براى هر كدام از اين گروهها نزد خداوند گشايشى است، و براى هر يك از اين طبقات به مقدارى كه امور آنان را اصلاح نمايد بر عهده والى حقّى است، و والى از اداى آنچه خداوند بر عهده او قرار داده بر نيايد جز با كوشش و يارى خواستن از خداوند، و مهيّا نمودن خود بر به كار گيرى حق و استقامت بر آن، چه اينكه بر او آسان باشد يا سخت. آن كه پيش تو نسبت به خداوند و پيامبر و پيشوايت خير خواه‏تر و پاك دامن‏تر و بردبارتر است او را به فرماندهى ارتشت انتخاب كن، از آنان كه دير به خشم آيند، و پوزش پذيرترند، و به ناتوانان مهربان، و در برابر زورمندان گردن فرازند، و از آنان كه خشونت او را برنينگيزد، و ناتوانى وى را بر جاى ننشاند. با صاحبان مكارم و شرافت، و خانواده‏هاى شايسته و داراى سوابق نيكو پيوند برقرار كن، پس از آن با دلاور مردان و شجاعان و بخشندگان و جوانمردان رابطه برقرار ساز، زيرا اينان جامع بزرگوارى، و شاخه‏هايى از خوبى و احسانند. سپس از آنان چنان دلجويى كن كه پدر و مادر از فرزندشان دلجويى مى‏نمايند، و نبايد چيزى كه آنان را به وسيله آن نيرومند مى‏سازى در ديده‏ات بزرگ آيد، و لطفى كه نسبت به ايشان متعهد شده‏اى كوچك شمارى گر چه كوچك باشد، زيرا لطف تو آنان را نسبت به تو خير خواه و خوش گمان مى‏نمايد. از بررسى امور ناچيز آنان به اميد بررسى كارهاى بزرگشان چشم مپوش، كه نيكى اندك تو جايى دارد كه از آن بهره‏مند مى‏گردند، و براى احسان بزرگ تو نيز موقفى است كه از آن بى‏نياز نيستند. و بايد برگزيده‏ترين سران سپاهت نزد تو كسى باشد كه در كمك به سپاهيان مواسات را رعايت نمايد، و از توانگرى خود به آنان احسان كند به اندازه‏اى كه بتواند سپاهيان و خانواده‏هاى آنان را كه از خود به جاى نهاده‏اند اداره نمايد، تا انديشه آنان در جنگ با دشمن يك انديشه باشد، چرا كه عنايت تو نسبت به آنان دلهايشان را متوجه تو مى‏گرداند. برترين چيزى كه موجب چشم روشنى‏ زمامداران مى‏شود برقرارى عدالت در شهرها، و ظهور دوستى و محبت رعيت است. و دوستى رعيت آشكار نشود مگر به سلامت دل آنان، و خير خواهى ايشان درست و راست نگردد جز آنكه زمامداران خود را حمايت نمايند، و حكومت حاكمان را بر خود سنگين نشمارند، و توقع به پايان رسيدن زمان حكومتشان را نداشته باشند. پس آرزوهاى رعيّت را بر آور، و نيكو ستودن آنان را پيوسته دار، و رنج و زحمت و كوشش و ابتلاى صاحبان فعاليت را در نظر داشته باش، چه اينكه بسيار ياد كردن كارهاى خوب دلير را به هيجان آورده، و ترسو را به كوش وامى‏دارد ان شاء اللّه. سپس كوشش هر يك از آنان را به دقّت بشناس، و زحمت كسى را به ديگرى نسبت مده، و در اجر و مزدش به اندازه رنجى كه برده كوتاهى مكن، و مقام كسى باعث نشود كه كوشش اندكش را بزرگ شمارى، و معمولى بودن شخص علت نگردد كه كار بزرگش را اندك دانى رجوع به كتاب و سنّت جايى كه كارها بر تو مشكل شود و در امورى كه برايت شبهه حاصل گردد حلّ آن را به خدا و پيامبرش ارجاع ده، كه خداوند به مردمى كه هدايتشان را علاقه داشته فرموده: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خدا و پيامبر و اولى الامر از خودتان را اطاعت كنيد، و اگر در برنامه‏اى اختلاف كرديد حكمش را به خدا و رسول باز گردانيد». باز گردان به خدا قبول آيات محكم او، و ارجاع به رسول پذيرفتن سنّت اوست كه جمع كننده همگان بر يك رأى است و پراكنده نيست قاضيان براى قضاوت بين مردم برترين شخص نزد خودت را انتخاب كن، كسى كه امور قضاوت او را دچار تنگنا نكند، و بر خورد مدعيان پرونده وى را گرفتار لجبازى ننمايد، و در خطا پافشارى نورزد، و هنگام شناخت حق از باز گشت به آن درنماند، و درونش به طمع‏ ميل نكند، و در رسيدن به حقيقت مقصود به اندك فهم اكتفا ننمايد، و درنگش در شبهات از همه بيشتر باشد، و دلايل را بيش از همه به كار گيرد، و از رفت و آمد نزاع كنندگان كمتر ملول شود، و در كشف امور از همه شكيباتر، و در وقت روشن شدن حكم از همه قاطع تر باشد، كسى كه ستايش مردم او را دچار خود بينى نكند، و تمجيد و تعريف او را به تعريف كننده مايل ننمايد، كه آراستگان به اين صفات در جامعه اندكند. قضاوت قاضى را هر چه بيشتر بررسى كن، و در پرداخت مال به او گشاده دست باش آن مقدار كه نيازش را بر طرف كند، و احتياجش به مردم كم شود، و آنچنان مقامش را نزد خود بالا بر كه از نزديكانت احدى در نفوذ به او طمع ننمايد، تا از ضايع شدنش به توسط مردم نزد تو در امان بماند. در زمينه انتخاب قاضى از هر جهت دقت كن دقّتى بليغ و رسا، كه اين دين اسير دست اشرار بود، در آن به هوا و هوس عمل مى‏كردند، و وسيله دنيا طلبى آنان بود رسيدگى به كار كارگزاران سپس در امور كارگزاران حكومتت دقت كن و آنان را پس از آزمايش به كار گير، از راه هوا و هوس‏ و خود رأيى آنان را به كار گردانى مگمار، زيرا هوا و هوس و خود رأيى جامع همه شعبه‏هاى ستم و خيانت است. از عمّال حكومت كسانى را انتخاب كن كه اهل تجربه و حياءاند، و از خانواده‏هاى شايسته و در اسلام پيش قدم ترند، چرا كه اخلاق آنان كريمانه‏تر، و خانواده ايشان سالم‏تر، و مردمى كم طمع‏تر، و در ارزيابى عواقب امور دقيق‏ترند. سپس جيره آنان را فراوان ده، زيرا اين برنامه براى آنان در اصلاح وجودشان قوّت است، و از خيانت در آنچه زير دست آنان مى‏باشد بى‏نياز كننده است، و اگر از فرمانت سر بر تابند و يا در امانت خيانت كنند بر آنان حجّت است. به كارهايشان رسيدگى كن، و جاسوسانى از اهل راستى و وفا بر آنان بگمار، زيرا بازرسى پنهانى تو از كارهاى آنان سبب امانت دارى ايشان و مداراى با رعيّت است. از ياران و ياوران بر حذر باش، اگر يكى از آنان دست به خيانت دراز كند و مأموران مخفى تو بالاتفاق خيانتش را گزارش نمايند اكتفاى به همين گزارش تو را بس باشد، و او را به جرم خيانت‏ كيفر بدنى بده، و وى را به اندازه عمل ناپسندش عقوبت كن، و سپس او را به مرحله ذلّت و خوارى به نشان، و داغ خيانت را بر او بگذار، و گردن بند عار و بد نامى را به گردنش بينداز ماليات در مسأله ماليات به صورتى كه اصلاح ماليات دهندگان در آن است رسيدگى كن، چه اينكه صلاح و بهبودى ماليات و ماليات دهندگان صلاح ديگران است، و براى ديگران آسايش جز با بهبودى آنان وجود ندارد چرا كه تمام مردم جيره خوار ماليات و پرداخت كنندگان آن هستند. بايد انديشه‏ات در آبادى زمين از تدبيرت در جمع‏آورى ماليات بيشتر باشد، زيرا ماليات جز با آباد كردن زمين به دست نمى‏آيد، و هر كس بخواهد منهاى آباد نمودن ماليات بگيرد شهرها را خراب كرده، و بندگان خدا را به هلاكت انداخته، و حكومتش جز اندك زمانى نماند. اگر ماليات دهندگان از سنگينى ماليات، يا بر خورد به آفات، يا خشك شدن چشمه‏ها، يا كمى باران، يا تغيير زمين بر اثر آب گرفتگى، يا بى آبى شكايت كنند ماليات را به اندازه‏اى كه اوضاع آنان بهبود يابد تخفيف ده، و اين تخفيف خرجى آنان بر تو سنگين نيايد، زيرا تخفيف تو ذخيره‏اى است كه با آباد كردن شهرهاى تو و آرايش حكومتت به تو باز مى‏گردانند، علاوه ستايش مردم را به خود جلب نموده، و شادمان هستى كه سفره عدالت را در بين آنان گسترده‏اى، در حالى كه با قوت بخشيدن به آنان به وسيله ذخيره‏اى كه در تخفيف ماليات نزد ايشان نهاده‏اى مى‏توانى بر آنان اعتماد كنى، و با عدالت و مهربانيت كه آنان را به آن عادت داده‏اى بر آنان مطمئن باشى، چه بسا گرفتاريهايى كه پيش آيد كه پس از نيكى به ماليات دهندگان اگر حلّ آن را به آنان واگذارى با طيب خاطر بپذيرند، چه اينكه بر مملكت آباد آنچه را بار كنى تحمّل كشيدنش را دارد، و علّت خرابى زمين بى‏چيزى و تنگدستى اهل آن زمين است، و فقر و ندارى آنان ناشى از زراندوزى واليان، و بدگمانى آنان به بقاء حكومت، و كم بهره گيرى آنان از عبرتها و پندهاست كاتبان سپس در حال نويسندگان و منشيان حكومت دقّت كن، و امورت را به بهترين آنها بسپار، نامه‏هايت را كه در بر دارنده امور محرمانه است به آنان كه در تمام خوبيهاى اخلاق از ديگران جامع ترند بسپار، كسى كه پست و مقام او را مست نكند و منزلتش باعث جرأت او در مخالفت با تو در جمع حاضران نگردد، و غفلتش سبب كوتاهى در رساندن نامه‏هاى كار گزارانت به تو، و گرفتن جوابهاى صحيح آن نامه‏ها از تو نشود، و در آنچه براى تو مى‏ستاند و يا از جانب تو مى‏دهد فروگذارى ننمايد، و پيمان و قراردادى كه براى تو مى‏بندد سست نبندد، و از به هم زدن قراردادى كه به زيان تو منعقد شده ناتوان نماند، به مرتبه و اندازه‏اش جاهل نباشد تا در امور به اندازه مقام خود وارد گردد، كه جاهل به مقام خويش به مقام ديگران جاهل‏تر است. انتخاب منشيان به فراست و اعتماد و خوش گمانى خودت نباشد، چرا كه مردان براى جلب نظر حاكمان خود را به ظاهر سازى‏ و خوش خدمتى مى‏شناسانند، در حالى كه پشت پرده اين ظاهر سازى خبرى از خير خواهى و امانت دارى نيست، بلكه آنان را به كارهايى كه براى نيكان پيش از تو انجام داده‏اند امتحان كن، پس به آن شخص روى آر كه در ميان مردم اثرش نيكوتر، و در امانت دارى معروفتر است، كه اين برنامه نشانه خيرخواهى تو براى خدا و براى كسى است كه عهده دار كار اويى. براى هر كارى از كارهايت رئيسى از منشيان قرار ده، كه بزرگى امور او را عاجز نكند، و كثرت كارها پريشانش نسازد. چنانچه در منشيانت عيبى باشد و تو از آن بى‏خبر بمانى مسئول آن هستى تاجران و صنعتگران در باره تاجران و صنعتگران پذيراى سفارش باش، و نسبت به آنان سفارش به نيكى كن، بدون فرق بين آنان كه در يك جا مقيمند، و آنان كه با مال خود در رفت و آمدند، و آنان كه با هنر دست خود در پى كسب و سودند، چه اينكه اينان مايه‏هاى منافع، و اسباب راحت جامعه، و جلب كننده سودها از مكانهاى دور دست، در بيابان و دريا، و زمين هموار و ناهموار منطقه حكومت تواند، از مناطقى‏ كه مردم در آن جمع نمى‏شوند، و به رفت و آمد در آنها جرأت نمى‏كنند، اينان اهل سلامت‏اند كه از ضرر آنان بيمى نيست، و اهل صلح و مسالمت‏اند كه ترسى از بدى و آسيب آنان وجود ندارد. از آنان كه در منطقه حكومت تو به سر مى‏برند و آنان كه در گوشه و كنار شهرهايت هستند كنجكاوى كن، ولى روشن باش كه با همه آنچه تذكر دادم در ميان ايشان گروهى تنگ نظر و بخيل به شكلى قبيح و زشت، و مردمى محتكر، و نرخ گذارانى به دلخواه در امر خريد و فروش وجود دارد، كه در اين وضع زيان جامعه و عيب و ننگ زمامداران است. پس از احتكار جلوگيرى كن كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آن را منع فرمود. داد و ستد بايد آسان باشد، و بر موازين عدالت صورت گيرد، و به نرخى معامله شود كه به فروشنده و خريدار اجحاف نشود. هرگاه كسى پس از نهى تو دست به احتكار زد او را مجازات كن ولى در مجازاتش از زياده روى بپرهيز طبقه پايين جامعه خدا را خدا را در طبقه پايين اجتماع، از آنان كه راه چاره ندارند، و از كار افتادگان و نيازمندان و دچارشدگان به زيان و سختى و صاحبان امراضى كه از پا در آمده‏اند، در ميان اينان كسانى هستند كه روى سؤال و اظهار حاجت دارند و كسانى كه عفت نفسشان مانع از سؤال است. بنا بر اين آنچه را كه خداوند در مورد آنان از حفظ حقوق از تو خواسته به حفظ آن پرداز، نصيبى از بيت المال كه در اختيار توست، و سهمى از غلّات خالصه جات اسلامى را در هر منطقه براى آنان قرار ده، كه براى دورترين آنها همان سهمى است كه براى نزديكترين آنان است، در هر صورت رعايت حق هر يك از آنان از تو خواسته شده، پس نشاط و فرو رفتن در نعمت تو را از توجه به آنان باز ندارد، چه اينكه از بى‏توجهى به امور كوچك آنان به بهانه پرداختن به كارهاى زياد و مهم معذور نيستى، از انديشه‏ات در امور ايشان دريغ مكن، و رخ از آنان برمتاب، نسبت به امور نيازمندان و محتاجانى كه به تو دسترسى ندارند، از آنان كه ديده‏ها خوارشان مى‏شمارد، و مردم تحقيرشان مى‏كنند كنجكاوى كن، براى به عهده گرفتن امور اينان انسانى مورد اعتماد خود را كه خدا ترس و فروتن است مهيّا كن، تا وضع آنان را به تو خبر دهد. سپس با آنان به صورتى عمل كن كه به وقت لقاء حق عذرت پذيرفته شود، زيرا اينان در ميان رعيت از همه به دادگرى و انصاف نيازمندترند، و در اداى حق همگان بايد چنان باشى كه عذرت نزد خداوند قبول شود. به اوضاع يتيمان و سالخوردگان كه راه چاره‏اى ندارند، و خود را در معرض سؤال از مردم قرار نداده‏اند رسيدگى كن. آنچه سفارش كردم بر حاكمان سنگين است، البته همه حق سنگين است، و گاهى خداوند آن را بر اقوامى سبك مى‏كند كه خواهان عاقبت به خيرى هستند، و خود را به صبر و استقامت واداشته، و به صدق آنچه خداوند به آن وعده داده اعتماد كرده‏اند ملاقات با نيازمندان از جانب خود وقتى را براى آنان كه به شخص تو نيازمندند قرار ده و در آن وقت وجود خود را براى آنان از هر كارى فارغ كن، و جلوست براى آنان در مجلس عمومى باشد، و براى خداوندى كه تو را آفريده تواضع كن، و لشگريان و ياران از پاسبانان و محافظان خود را از اين مجلس بركنار دار، تا سخنگوى نيازمندان بدون ترس و نگرانى و لكنت و ترديد با تو سخن بگويد، كه من بارها از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى‏فرمود: «امتى به پاكى و قداست نرسد مگر اينكه حق‏ ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانى كلام بگيرد». آن گاه خشونت و درست حرف نزدن آنان را تحمل كن، تنگ خويى و غرور و خودپسندى نسبت به آنان را از خود دور كن تا خداوند جوانب رحمتش را بر تو بگشايد، و ثواب طاعتش را بر تو واجب كند. آنچه عطا مى‏كنى به خوشرويى عطا كن، و خوددارى از عطا را با مهربانى و عذر همراه نما. قسمتى از امور است كه بايد خودت به انجام آنها بر خيزى، از جمله پاسخ دادن به كارگزاران دولت آنجا كه منشيانت از پاسخ گويى ناتوانند. و نيز جواب دادن به حاجات و مطالب مردم در همان روزى كه حاجاتشان به تو مى‏رسد و پاسخش همكارانت را تنگدل و ناراحت مى‏كند. برنامه هر روز را در همان روز انجام ده، زيرا هر روز را كارى مخصوص به همان روز است. بهترين اوقات و با عظمت‏ترين ساعات را براى خود در آنچه بين تو و خداوند است اختصاص ده، هر چند همه كارها در تمام اوقات براى خداست اگر نيّت صحيح باشد، و رعيّت از آن كارها روى آسايش ببيند توجه به واجبات الهى و بايد در خصوص آنچه به آن دينت را براى خدا خالص مى‏كنى اقامه واجبات باشد واجباتى كه مخصوص به خداوند است، روى اين ملاك از بدنت در شب و روز در اختيار خداوند قرار بده، و از آنچه موجب قرب تو به خداوند مى‏شود به نحو كامل و بدون كم و كاست انجام ده، گر چه هر گونه صدمه و فرسايشى به بدنت وارد آيد. چون با مردم به نماز جماعت بايستى نه چنان نماز بگزار كه مردم را رميده كنى نه به آن صورت كه نماز را ضايع نمايى، كه در ميان مردم هم بيمار وجود دارد و هم كسى كه حاجتى دارد و بايد به دنبال آن برود. من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هنگام سفرى كه مرا به يمن فرستاد پرسيدم: با مردم چگونه نماز بگزارم فرمود: «با آنان نمازى بخوان مانند نماز ناتوان‏ترين آنان، و به مردم مؤمن مهربان باش» در ميان مردم اما بعد از اين، پنهان ماندنت را از رعيت طولانى مكن، كه در پرده ماندن‏ حاكم شعبه‏اى است از تنگ خويى و كم اطلاعى به امور. و پنهان ماندن حاكم از رعيت حاكمان را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است باز مى‏دارد، بر اين اساس كار بزرگ پيش آنان كوچك و كار كوچك بزرگ جلوه مى‏كند، زيبا زشت گردد و زشت زيبا شود، و حق به باطل آميخته مى‏گردد. زمامدار انسانى است كه آنچه را مردم از او پوشيده دارند نخواهد دانست، و حق را هم نشانه‏اى نيست كه به وسيله آن انواع راستى از دروغ شناخته شود، و تو يكى از دو مردى: يا انسانى هستى كه وجودت به بخشيدن در راه خدا سخاوتمند است، پس نسبت به حق مردم واجبى كه بايد عطا كنى يا كار نيكى كه بايد ادا نمايى علّت روى نشان ندادنت به رعيت چيست يا انسانى هستى مبتلا به بخل، كه در اين صورت زود باشد كه مردم دست درخواستشان را از تو باز دارند آن گاه كه از عطا و بخششت نا اميد گردند. با اينكه بيشترين حاجات مردم از تو چيزى است كه برايت زحمت و رنجى ندارد، از قبيل شكايت از ستمى، يا درخواست انصاف در خريد و فروشى. سپس واليان را نزديكانى است كه آنان را خوى خود خواهى و دست درازى به مال مردم، و كمى انصاف در داد و ستد است، به جدا كردن اسباب و وسايل اين حالات ماده و ريشه آنان را قطع كن. به هيچ يك از اطرافيان و اقوام خود زمينى از اقطاع مسلمين واگذار مكن. نبايد در تو طمع ورزد كسى به گرفتن مزرعه‏اى كه در آبشخور آن به همسايه زيان رساند، يا كارى كه بايد با شركت به سامان رسد مشقّت كار مشترك را به همسايگان تحميل كند، در آن صورت سودش براى آن طمع كاران و عيب و زشتى آن در دنيا و آخرت بر عهده تو خواهد بود. حق را نسبت به هر كه لازم است از نزديك و دور رعايت كن، و در اين زمينه شكيبا و مزد خواه از خدا باش، گر چه اين برنامه به زيان نزديكان و خاصانت باشد، و در اين مورد نسبت آنچه بر تو گران است جوياى عاقبتش باش، كه سر انجام رعايت حق پسنديده و نيكوست. هرگاه رعيت گمان ستمى بر تو ببرد آشكارا عذرت را به آنان ارائه كن، و به اظهار عذر گمانهاى آنان را از خود بگردان، چرا كه اظهار عذر موجب عادت دادن نفس به اخلاق حسنه، و مهربانى و نرمى نسبت به رعيت است، و اين عذر خواهى تو را به خواسته‏ات در واداشتن رعيت به حق مى‏رساند صلح از صلحى كه دشمنت به آن دعوت مى‏كند و خشنودى خدا در آن است روى مگردان، زيرا صلح موجب آسايش لشگريان، و آسودگى خاطر آنها، و امنيت شهرهاى توست. ولى پس از صلح به كلى از دشمن حذر كن، چه بسا كه دشمن براى غافلگير كردن تن به صلح دهد. در اين زمينه طريق احتياط گير، و به راه خوش گمانى قدم مگذار. اگر بين خود و دشمنت قراردادى بستى، يا از جانب خود به او لباس امان پوشاندى، به قراردادت وفا كن، و امان دادنت را به امانت رعايت نما، و خود را سپر تعهدات خود قرار ده، زيرا مردم بر چيزى از واجبات الهى چون بزرگ شمردن وفاى به پيمان- با همه هواهاى گوناگون و اختلاف آرايى كه دارند- اتفاق‏ ندارند. مشركين هم علاوه بر مسلمين وفاى بر عهد را بر خود لازم مى‏دانستند، چرا كه عواقب زشت پيمان شكنى را آزموده بودند. پس در آنچه به عهده گرفته‏اى خيانت نورز، و پيمان خود را مشكن، و دشمنت را گول مزن، كه بر خداوند جز نادان بدبخت گستاخى نكند، خداوند عهد و پيمانش را امان قرار داده و رعايت آن را از باب رحمتش بر عهده همه بندگان گذاشته، عهد و پيمان حريم امنى است تا در استوارى آن بياسايند، و همگان به پناه آن روند. بنا بر اين در عهد و پيمان خيانت و فريب و مكر روا نيست. عهد و پيمانى برقرار مكن كه در آن راه تأويل و بهانه و توريه و فريب باز باشد، و پس از تأكيد و استوار نمودن عهد و پيمان گفتار توريه مانند و دو پهلو به كار مبر، و نبايد در تنگنا افتادنت به خاطر اينكه عهد و پيمان خدا براى تو الزام آور شده تو را به فسخ آن به طور نامشروع بكشاند، چرا كه صبر تو در تنگناى عهد و پيمان كه اميد گشايش و برترى عاقبتش را دارى بهتر است از خيانتى كه از مجازاتش ترسانى، و نيكوتر است از اينكه از جانب حق مورد بازخواست واقع گردى، به صورتى كه نتوانى در دنيا و آخرت از خداوند در خواست بخشش كنى پرهيز از خونريزى از ريختن خون به ناحق بر حذر باش، زيرا چيزى در نزديك ساختن انتقام حق، و عظمت مجازات، و از بين رفتن نعمت و پايان گرفتن زمان حكومت به مانند خون به ناحق ريختن نيست. خداوند در قيامت اول چيزى كه بين مردم حكم مى‏كند در رابطه با خونهايى است كه به ناحق ريخته‏اند. پس حكومت را به ريختن خون حرام تقويت مكن، كه ريختن خون حرام قدرت را به سستى كشاند، بلكه حكومت را ساقط نموده و به ديگرى انتقال دهد. براى تو در قتل عمد نزد خدا و نزد من عذرى نيست، چرا كه كيفر قتل عمد كشتن قاتل است. و اگر دچار اشتباه شدى، و تازيانه يا شمشير يا دستت در كيفر دادن از حد بيرون رفت- چه اينكه در مشت زدن و بالاتر از آن بيم قتل است- مبادا نخوت حكومت تو را از پرداخت خون بها به خاندان مقتول مانع گردد سفارشات گوناگون از خودپسندى و تكيه بر آنچه تو را آلوده به خود پسندى كند، و از علاقه به ستايش و تعريف مردم برحذر باش، زيرا اين حالات از مطمئن‏ترين فرصت‏هاى شيطان در نظر اوست تا نيكى نيكوكاران را نابود كند. بپرهيز از اينكه احسانت را بر رعيّت منّت گذارى، يا كرده خود را بيش از آنچه هست بزرگ شمارى، يا به رعيّت وعده‏اى دهى و خلاف آن را به جا آورى، چرا كه منّت موجب بطلان احسان، و كار را بيش از آنچه هست پنداشتن باعث از بين بردن نور حق در قلب، و خلف وعده سبب خشم خدا و مردم است، خداوند بزرگ فرموده: «اين باعث خشم بزرگ خداست كه بگوييد و انجام ندهيد». از عجله در كارهايى كه وقتش نرسيده، يا سهل انگارى در امورى كه انجامش ممكن شده، يا لجبازى در چيزى كه نامعلوم است، يا سستى در آنچه كه روشن است‏ بر حذر باش. هر چيزى را در جاى خودش بگذار، و هر كارى را به موقع خودش انجام ده. از اينكه چيزى را به خود اختصاص دهى در حالى كه همه مردم در آن مساوى هستند بپرهيز، و از غفلت در آنچه كه توجه تو به آن ضرورى است و براى همگان معلوم است بر حذر باش، زيرا آنچه را به خود اختصاص داده‏اى از تو به نفع ديگران مى‏گيرند، و در اندك زمانى پرده از روى كارهايت برداشته مى‏شود، و داد مظلوم را از تو بستانند. خشم و شدّت و غضب و سركشى و قدرت و تيزى زبانت را در اختيار گير، و از تمام اين امور به باز داشتن خود از شتاب در انتقام، و تأخير انداختن حمله و سطوت خود را حفظ كن، تا خشمت آرام گردد و عنان اختيارت را مالك شوى، و هرگز حاكم و مسلط بر خود نخواهى شد تا اينكه بسيار به ياد بازگشت به خداوند افتى. بر تو واجب است كه به ياد حكومتهاى عدل پيش از خود باشى، و نيز لازم است كه به روش‏هاى خوب، يا اثرى كه از پيامبرمان صلّى اللّه عليه و آله رسيده‏ يا فريضه‏اى كه در كتاب خداوند است توجه نمايى، پس به آنچه كه ديدى ما بر اساس آن عمل كرديم اقتدا نمايى، و در دنبال كردن آنچه كه در اين عهد نامه برايت مقرر كردم و به وسيله آن حجت را بر تو تمام نمودم كوشش كنى، تا براى تو به هنگام شتاب نفس به سوى هوا و هوس بهانه و عذرى نباشد. جز خداى بزرگ هرگز احدى نگاه‏دارنده از بدى، و توفيق دهنده به خير و خوبى نيست، و از جمله چيزهايى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در وصايايش به من سفارش نمود ترغيب بر نماز و زكات و مهربانى بر غلامانتان بود، و من سفارش حضرت را پايان عهدى كه براى تو نوشتم قرار مى‏دهم، و كسى را حول و قوّتى جز به خداى بزرگ نيست قسمتى از اين پيمان كه پايان آن مى‏باشد من از خداوند با رحمت فراگيرش، و بزرگى قدرتش بر انجام هر گونه درخواست مسئلت مى‏نمايم من و تو را به آنچه رضاى او در آن است، از معذور بودن‏ نزد خودش و مخلوقش، به همراه ثناى نيك در بين بندگانش، و آثار زيبا در شهرهايش، و تمام نعمت و فزونى كرامت توفيق دهد، و پايان زندگى من و تو را سعادت و شهادت قرار دهد، همه ما به سوى او باز مى‏گرديم. و سلام و درود بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و بر اهل پاكيزه و پاكش باد. و السلام


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش :لزوم احیای حکمیّت در مسائل خانواده
کلیدواژه(ها) : خانواده, مسئله خانواده
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در عملکردها، در آنجاهایی که تخاصم وجود دارد، توصیه‌ی به عفو و گذشت و بخشش و مانند اینها [باشد]. در اسلام هم در مسائل خانوادگی فرمودند: وَ الصُّلحُ خَیر؛ (۱)صلح بدهند، آشتی بدهند. همین مسئله‌ِی احیای حکمیّت که مربوط به خانواده است یا این شوراهای حل اختلاف -البتّه به شکل صحیح- اینها همان دخالت دادن اخلاق در مسائل قوّه‌ی قضائیّه و چرخ و پَر قوّه‌ِی قضائیّه است. خب، حالا اینکه مربوط به مسائل قوّه‌ی قضائیّه [بود].
1 ) سوره مبارکه النساء آیه 128
وَإِنِ امرَأَةٌ خافَت مِن بَعلِها نُشوزًا أَو إِعراضًا فَلا جُناحَ عَلَيهِما أَن يُصلِحا بَينَهُما صُلحًا ۚ وَالصُّلحُ خَيرٌ ۗ وَأُحضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ ۚ وَإِن تُحسِنوا وَتَتَّقوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعمَلونَ خَبيرًا
ترجمه :
و اگر زنی، از طغیان و سرکشی یا اعراضِ شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پاره‌ای از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است؛ اگر چه مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل می‌ورزند. و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید (و بخاطر صلح، گذشت نمایید)، خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد).


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش :خدابا ما است
کلیدواژه(ها) : اقتدار ملی, اقتدار نظام, اعتماد به خدا, توکل به خدا, خدا باوری, معیت الهی, نصرت الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
ما مورد ظلم هستیم، مظلومیم، امّا ضعیف نیستیم؛ ما مقتدریم. بخش اصلی و مهمّ قوّت ملّت ایران به خاطر اعتقاد به حمایت الهی است؛ قالَ لا تَخافا «اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ؛(۱) خدای متعال با ما است، دارد کمک میکند؛ نشانه‌اش هم همین چهل سالی است که این همه علیه ما توطئه کرده‌اند، این همه فشار آورده‌اند، جنگ راه انداخته‌اند، فتنه راه‌ انداخته‌اند، نفوذ درست کرده‌اند، عوامل تروریستی را به جان مردم انداخته‌اند، هزار کار زشت و خیانت‌آمیز با این ملّت انجام داده‌اند، این ملّت مثل کوه ایستاد و روزبه‌روز هم استوارتر شد؛ امروز هم از ده سال پیش، بیست سال پیش قوی‌تر، قدرتمندتر و استوارتر است. حالا وقتی که نتوانستند مقاصد خودشان را از راه فشارها و مانند اینها به دست بیاورند، به خیال اینکه ملّت ایران، ملّت ساده‌ای هستند و گول‌خورند، آمده‌اند که «بیایید با ما مذاکره کنید؛ شما قابل پیشرفتید»! بله، ملّت ایران حتماً پیشرفت میکند امّا بدون شما؛ شما اگر بیایید پیشرفتی نیست. شما و انگلیس و دیگران، پنجاه سال در دوران پهلوی -و بخصوص آمریکا حدود سی سال در دوران پهلوی دوّم- همه‌کاره‌ی این مملکت بودید، این مملکت روزبه‌روز عقب رفت؛ شماها عامل پیشرفت نمیتوانید بشوید؛ شماها عامل عقب‌ماندگی ملّت ایرانید. ملّت ایران پیشرفت میکند به شرطی که شماها نزدیک نیایید.
1 ) سوره مبارکه طه آیه 46
قالَ لا تَخافا ۖ إِنَّني مَعَكُما أَسمَعُ وَأَرىٰ
ترجمه :
فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ (همه چیز را) می‌شنوم و می‌بینم!


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : آراستگی به فضائل اخلاقی
کلیدواژه(ها) : آراستگی به فضائل اخلاقی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
[وظیفه‌ی] قوّه‌ی قضائیّه قانون است و حقوق است و بریدن و حد معیّن کردن است؛ لکن لابه‌لای این چرخ و پَر مهمّ پولادین قوّه‌ی قضائیّه، بایستی وسیله‌ی تلطیف هم وجود داشته باشد. یک چیزهایی وجود دارد که اینها تلطیف میکند؛ هم خود قوّه‌ی قضائیّه را، هم محصول کار قوّه‌ی قضائیّه را؛ در خود قوّه‌ی قضائیّه با رعایت اخلاق [است].‌ بخصوص [پرهیز از] بداخلاقی با مراجعین؛ حالا با زیردست‌ها هم همین ‌جور است امّا بیشتر از زیردست‌ها، مراجعین [هستند]. خوش‌اخلاقی؛ حتماً موظّف کنید خودتان را که با اخلاق [با آنها] برخورد کنید. بازپرس در مقام بازپرسی، ‌ دادستان در مقام مجادله‌ی با متّهم یا وکیل متّهم در دادگاه، [وقتی] استدلال میکند، استدلال کند امّا این استدلال با اخلاق باشد. بعضی از این کارهایی که غربی‌ها میکنند و فیلم‌هایش را هم منتشر میکنند که مثلاً‌ فرض کنید دادستان فلان لحن را به کار برد، فلان [بی احترامی را] کرد، اوّلاً خیلی از اینها دروغ است، ثانیاً اصلاً کار غربی‌ها را هیچ ملاک عمل قرار ندهید؛ نگاه کنید ببینید اسلام چه میگوید، دستورات اسلامی چیست. با اخلاق برخورد کنید؛ بعد هم گاهی اوقات خود قاضی با متّهم بگومگو میکند، حرف میزند، یک چیزی میپرسد، یک چیزی جواب میدهد، [اینها] با اخلاق، با نرمش، با حوصله و صبر [باشد]؛

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : اقتدار قضایی
کلیدواژه(ها) : اقتدار قضایی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
باید بفهمند قوّه‌ی قضائیّه دارای اقتدار است، آنچه را تشخیص میدهد، به آن قاطعاً عمل میکند. این ماندن پرونده‌ها که بنده بارها در همین جلسه‌ی دیدار با قوّه‌ی قضائیّه این را تکرار کرده‌ام، لگد به این حالت است. وقتی پرونده یک سال، دو سال، پنج سال، ده سال میماند، معنایش این است که دستگاه قضائی در این مسئله دچار «چه کنم - چه کنم» است، نمیداند چه کار باید بکند؛ این نمیشود؛ به هر نتیجه‌ای که رسیدند، قاطع آن نتیجه را عمل بکنند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : اقتدار ملی
کلیدواژه(ها) : اقتدار ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
راجع به مسائل جاری سیاسی روز هم بحمدالله ملّت ایران به معنای واقعی کلمه یک عزّت و عظمت و اقتداری را از خود نشان داده؛ نه حالا برای این قضایای اخیر -خب این هم یک نمونه‌ای است- [بلکه] در طول این چهل سال، واقعاً نشان داده. اینکه می‌بینید در خبرگزاری‌های خارجی از زبان سیاستمدارها و دیپلمات‌ها و مانند اینها این روزها زیاد تکرار میشود که ایران را با فشار و تحریم و تهدید و مانند اینها نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر که نیست، [بلکه] ناشی از چهل سال حرکت ملّت ایران است. ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد.
...
ملّت ایران مورد ظلم قرار گرفته -همین تحریمهای ظالمانه، ظلم بارزی است به ملّت ایران- ملّت ایران مظلوم واقع شده لکن ضعیف نیست؛ ملّت ایران مقتدر است. به فضل الهی، به حول و قوّه‌ی الهی همه‌ی مقاصدی که ملّت ایران برای خودش ترسیم کرده، با قوّت و اقتدار، خودش را به آن مقاصد خواهد رساند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : امنیت ملّی
کلیدواژه(ها) : امنیت ملّی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ملّت ایران راه خودش را پیدا کرده است؛ راه ما را انقلاب ترسیم کرده، امام بزرگوار ترسیم کرده؛ اهداف ما مشخّص است. در این ده‌ها سال، بارها و بارها این اهداف تکرار شده و اهداف با‌ارزش و جذّابی است؛ رسیدن به رفاه مادّی، رسیدن به عزّت اجتماعی، رسیدن به عقلانیّت بالا، رسیدن به دانش برجسته و ممتاز و رسیدن به آرامش اجتماعی و امنیّت اجتماعی؛ اینها اهداف ما است که اسلام اینها را برای هر ملّتی قرار داده؛ برای ما هم این اهداف را اسلام ترسیم کرده و دنبال این، حرکت کرده‌ایم و به کوری چشم دشمن به همه‌ی آنها هم خواهیم رسید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : تحریم اقتصادی
کلیدواژه(ها) : تحریم اقتصادی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اینکه می‌بینید در خبرگزاری‌های خارجی از زبان سیاستمدارها و دیپلمات‌ها و مانند اینها این روزها زیاد تکرار میشود که ایران را با فشار و تحریم و تهدید و مانند اینها نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر که نیست، [بلکه] ناشی از چهل سال حرکت ملّت ایران است. ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون.
...
ملّت ایران مورد ظلم قرار گرفته -همین تحریمهای ظالمانه، ظلم بارزی است به ملّت ایران- ملّت ایران مظلوم واقع شده لکن ضعیف نیست؛ ملّت ایران مقتدر است. به فضل الهی، به حول و قوّه‌ی الهی همه‌ی مقاصدی که ملّت ایران برای خودش ترسیم کرده، با قوّت و اقتدار، خودش را به آن مقاصد خواهد رساند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : حضور مردم در صحنه
کلیدواژه(ها) : حضور مردم در صحنه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اینکه می‌بینید در خبرگزاری‌های خارجی از زبان سیاستمدارها و دیپلمات‌ها و مانند اینها این روزها زیاد تکرار میشود که ایران را با فشار و تحریم و تهدید و مانند اینها نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر که نیست، [بلکه] ناشی از چهل سال حرکت ملّت ایران است. ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد. شما نگاه کنید این راه‌پیمایی‌ها را، شما نگاه کنید این روز قدس را، این بیست‌و‌دوّم بهمن را؛ چهل سال است، شوخی است؟ شما نگاه کنید این انتخابات‌ها را؛ این همه کارشکنی برای انتخابات‌های کشور کردند، [امّا] مردم با عزم و اراده‌ی واقعاً تحسین‌برانگیز در میدانهای انتخابات حاضر میشوند. حالا آخر امسال هم یک انتخاباتی هست؛ باز هم با وجود بعضی از تردیدآفرینی‌هایی که بعضی از افراد میکنند، من میدانم که مردم با شور و شوق در این انتخابات شرکت خواهند کرد؛ اینها عظمت ملّت ایران را نشان میدهد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : حقوق بشر
کلیدواژه(ها) : حقوق بشر
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
میگویند بیایید مذاکره؛ مذاکره یک فریب است؛ مذاکره بر سر چه؟ بر سر آنچه او میخواهد؛ یعنی اسلحه در دست شما است، جرئت نمیکند بیاید جلو، میگوید آقا آن اسلحه را بده به من، آن اسلحه را بینداز تا من بتوانم هر کاری که میخواهم با تو بکنم، تا من بتوانم هر بلایی میخواهم سر تو بیاورم؛ مذاکره این است. اگر چنانچه در این مذاکره‌ای که انجام میگیرد شما حرف او را قبول کردی، پدرت درآمده؛ اگر حرف او را قبول نکردی باز همین آش است و همین کاسه: دعوا و سر و صدا و تبلیغات و «آقا اینها زیر بار نمیروند» و حقوق بشرِ آمریکایی و از این مزخرفات. میزنند قریب سیصد نفر را روی آسمان از بین میبرند، ادّعای حقوق بشر هم میکنند؛ به کمک سعودی میروند، مردم را در یمن آن‌ جور در بازار و در مسجد و در مجلس عزا و در مجلس شادی و در بیمارستان و مانند اینها بمباران میکنند، ادّعای حقوق بشر [هم] میکنند؛ اینها این [جور] هستند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : عزت ملی
کلیدواژه(ها) : عزت ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
راجع به مسائل جاری سیاسی روز هم بحمدالله ملّت ایران به معنای واقعی کلمه یک عزّت و عظمت و اقتداری را از خود نشان داده؛ نه حالا برای این قضایای اخیر -خب این هم یک نمونه‌ای است- [بلکه] در طول این چهل سال، واقعاً نشان داده. اینکه می‌بینید در خبرگزاری‌های خارجی از زبان سیاستمدارها و دیپلمات‌ها و مانند اینها این روزها زیاد تکرار میشود که ایران را با فشار و تحریم و تهدید و مانند اینها نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر که نیست، [بلکه] ناشی از چهل سال حرکت ملّت ایران است. ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : عزت ملی
کلیدواژه(ها) : عزت ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اینکه می‌بینید در خبرگزاری‌های خارجی از زبان سیاستمدارها و دیپلمات‌ها و مانند اینها این روزها زیاد تکرار میشود که ایران را با فشار و تحریم و تهدید و مانند اینها نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر که نیست، [بلکه] ناشی از چهل سال حرکت ملّت ایران است. ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد. شما نگاه کنید این راه‌پیمایی‌ها را، شما نگاه کنید این روز قدس را، این بیست‌و‌دوّم بهمن را؛ چهل سال است، شوخی است؟ شما نگاه کنید این انتخابات‌ها را؛ این همه کارشکنی برای انتخابات‌های کشور کردند، [امّا] مردم با عزم و اراده‌ی واقعاً تحسین‌برانگیز در میدانهای انتخابات حاضر میشوند. حالا آخر امسال هم یک انتخاباتی هست؛ باز هم با وجود بعضی از تردیدآفرینی‌هایی که بعضی از افراد میکنند، من میدانم که مردم با شور و شوق در این انتخابات شرکت خواهند کرد؛ اینها عظمت ملّت ایران را نشان میدهد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : فتنه‌سازی
کلیدواژه(ها) : فتنه‌سازی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ما مورد ظلم هستیم، مظلومیم، امّا ضعیف نیستیم؛ ما مقتدریم. بخش اصلی و مهمّ قوّت ملّت ایران به خاطر اعتقاد به حمایت الهی است؛ قالَ لا تَخافا «اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ؛(۱۷) خدای متعال با ما است، دارد کمک میکند؛ نشانه‌اش هم همین چهل سالی است که این همه علیه ما توطئه کرده‌اند، این همه فشار آورده‌اند، جنگ راه انداخته‌اند، فتنه راه‌ انداخته‌اند، نفوذ درست کرده‌اند، عوامل تروریستی را به جان مردم انداخته‌اند، هزار کار زشت و خیانت‌آمیز با این ملّت انجام داده‌اند، این ملّت مثل کوه ایستاد و روزبه‌روز هم استوارتر شد؛ امروز هم از ده سال پیش، بیست سال پیش قوی‌تر، قدرتمندتر و استوارتر است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : فضای مجازی
کلیدواژه(ها) : فضای مجازی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نسبت به قوّه ]قضائیه[، تعرّض و تهمت و بدگویی و مانند اینها هم زیاد است، این را هم ما میدانیم؛ یعنی واقعاً خیلی بیش از آنچه واقعیّت دارد، علیه قوّه حرف میزنند، ‌مینویسند. حالا که دیگر فضای مجازی هم هست؛ یک دستگاهِ بی ‌در و دروازه که هر کس هر چه دلش میخواهد مینویسد. اینها اهمّیّتی ندارد، اینها شما را از کار باز ندارد. از امیرالمؤمنین کسی عادل‌تر در دنیا، در تاریخ بشر شما سراغ دارید؟ همین امیرالمؤمنینِ مظهر عدالت را، به بی‌عدالتی متّهم کردند؛ خب میگویند دیگر؛ علیه همه میگویند؛ علیه پیغمبر، پیغمبران، علیه امیرالمؤمنین، ‌ علیه خدا، علیه شما هم میگویند؛ بگویند؛ این مانع از این نشود که شما کارتان را انجام بدهید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : مذاکره با آمریکا
کلیدواژه(ها) : مذاکره با آمریکا
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ما مورد ظلم هستیم، مظلومیم، امّا ضعیف نیستیم؛ ما مقتدریم. بخش اصلی و مهمّ قوّت ملّت ایران به خاطر اعتقاد به حمایت الهی است؛ قالَ لا تَخافا «اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ؛(۱۷) خدای متعال با ما است، دارد کمک میکند؛ نشانه‌اش هم همین چهل سالی است که این همه علیه ما توطئه کرده‌اند، این همه فشار آورده‌اند، جنگ راه انداخته‌اند، فتنه راه‌ انداخته‌اند، نفوذ درست کرده‌اند، عوامل تروریستی را به جان مردم انداخته‌اند، هزار کار زشت و خیانت‌آمیز با این ملّت انجام داده‌اند، این ملّت مثل کوه ایستاد و روزبه‌روز هم استوارتر شد؛ امروز هم از ده سال پیش، بیست سال پیش قوی‌تر، قدرتمندتر و استوارتر است. حالا وقتی که نتوانستند مقاصد خودشان را از راه فشارها و مانند اینها به دست بیاورند، به خیال اینکه ملّت ایران، ملّت ساده‌ای هستند و گول‌خورند، آمده‌اند که «بیایید با ما مذاکره کنید؛ شما قابل پیشرفتید»! بله، ملّت ایران حتماً پیشرفت میکند امّا بدون شما؛ شما اگر بیایید پیشرفتی نیست. شما و انگلیس و دیگران، پنجاه سال در دوران پهلوی -و بخصوص آمریکا حدود سی سال در دوران پهلوی دوّم- همه‌کاره‌ی این مملکت بودید، این مملکت روزبه‌روز عقب رفت؛ شماها عامل پیشرفت نمیتوانید بشوید؛ شماها عامل عقب‌ماندگی ملّت ایرانید. ملّت ایران پیشرفت میکند به شرطی که شماها نزدیک نیایید.

میگویند بیایید مذاکره؛ مذاکره یک فریب است؛ مذاکره بر سر چه؟ بر سر آنچه او میخواهد؛ یعنی اسلحه در دست شما است، جرئت نمیکند بیاید جلو، میگوید آقا آن اسلحه را بده به من، آن اسلحه را بینداز تا من بتوانم هر کاری که میخواهم با تو بکنم، تا من بتوانم هر بلایی میخواهم سر تو بیاورم؛ مذاکره این است. اگر چنانچه در این مذاکره‌ای که انجام میگیرد شما حرف او را قبول کردی، پدرت درآمده؛ اگر حرف او را قبول نکردی باز همین آش است و همین کاسه: دعوا و سر و صدا و تبلیغات و «آقا اینها زیر بار نمیروند» و حقوق بشرِ آمریکایی و از این مزخرفات.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : مشارکت مردم
کلیدواژه(ها) : مشارکت مردم
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اینکه می‌بینید در خبرگزاری‌های خارجی از زبان سیاستمدارها و دیپلمات‌ها و مانند اینها این روزها زیاد تکرار میشود که ایران را با فشار و تحریم و تهدید و مانند اینها نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر که نیست، [بلکه] ناشی از چهل سال حرکت ملّت ایران است. ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد. شما نگاه کنید این راه‌پیمایی‌ها را، شما نگاه کنید این روز قدس را، این بیست‌و‌دوّم بهمن را؛ چهل سال است، شوخی است؟ شما نگاه کنید این انتخابات‌ها را؛ این همه کارشکنی برای انتخابات‌های کشور کردند، [امّا] مردم با عزم و اراده‌ی واقعاً تحسین‌برانگیز در میدانهای انتخابات حاضر میشوند. حالا آخر امسال هم یک انتخاباتی هست؛ باز هم با وجود بعضی از تردیدآفرینی‌هایی که بعضی از افراد میکنند، من میدانم که مردم با شور و شوق در این انتخابات شرکت خواهند کرد؛ اینها عظمت ملّت ایران را نشان میدهد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : مفاسد اقتصادی
کلیدواژه(ها) : مفاسد اقتصادی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مبارزه‌ی با فساد، هم در درون قوّه محلّ کلام است، هم بیرون قوّه؛ لکن اولویّت با درون قوّه است. خب، هزاران قاضی شریف و پاک‌دامن و کارمندان امین در سراسر قوّه دارند کار میکنند، تلاش میکنند؛ یک عنصر ناباب در یک دادگستری‌ای در یک شهری پیدا میشود، یک حرکتی انجام میدهد، این روانهای(۵) پاکیزه‌ی شریف را بدنام میکند؛ این چیز کمی است؟ این چیز کوچکی است؟ شاید آن تعداد آدم نابابی که در مجموعِ قوّه‌ی قضائیّه هستند، یک درصد خیلی کمی نسبت به آدمهایی است که یا در اوج شرافتند -ما داریم قضاتی که با زندگی‌های سختی زندگی میکنند، پرونده‌های سنگین مهمّی هم دستشان هست، [امّا] یک ذرّه‌ هم تخطّی نمیکنند؛ اگر اهل خطا بودند ممکن بود زندگی‌های خیلی بهتری داشته باشند، ابداً [تخطّی نمیکنند]- یا قضات معمولی‌ای [هستند] که دارند کار خودشان را با امانت، با صداقت انجام میدهند؛ نسبت آن افراد فاسد و افراد ناباب در مقابل این افراد، خیلی نسبت کمی است امّا یک نسبت کم، یک درصد کوچک هم تأثیرات مخرّبی میگذارد؛ که حالا من در تصویرسازی از قوّه‌ی قضائیّه، بعداً این را باز عرض خواهم کرد. نسبت به فسادِ درون قوّه‌ی قضائیّه سخت‌گیری کنید. علّتش هم این است که این [قوّه]، مسئولِ رفع فساد است؛ اگر خودش فاسد شد، گناه او نابخشودنی است. هر چه رتبه‌ی شأنی و حقوقیِ انسان بالاتر رفت، به همان اندازه اهمّیّت کار او بیشتر میشود؛ هم در جنبه‌ی مثبت، هم در جنبه‌ی منفی. 

شما با آدم معمولی فرق میکنید؛ اگر آدم معمولی یک حرکتی انجام بدهد که دارای نکوهش است، شما اگر آن عمل را انجام دادید، نکوهش شما یا دو برابرِ او است یا چند برابرِ او است، تفاوت میکند. با این چشم به مفاسدِ درون قوّه نگاه کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : نصرت الهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ایشان ایستادگی و مقاومت مردم غزه و ساکنان ساحل غربی رود اردن را بشارت دهنده فتح و پیروزی خواندند و افزودند: خداوند به کسانی که ثابت‌قدم در راه او ایستادگی کنند، وعده یاری و پیروزی داده است و البته تحقق این وعده الزاماتی دارد که از مهمترین آنها جهاد و مبارزه و تلاش خستگی ناپذیر در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، فکری، اقتصادی و نظامی است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : نفوذ دشمن
کلیدواژه(ها) : نفوذ دشمن
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ما مورد ظلم هستیم، مظلومیم، امّا ضعیف نیستیم؛ ما مقتدریم. بخش اصلی و مهمّ قوّت ملّت ایران به خاطر اعتقاد به حمایت الهی است؛ قالَ لا تَخافا «اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ؛(۱۷) خدای متعال با ما است، دارد کمک میکند؛ نشانه‌اش هم همین چهل سالی است که این همه علیه ما توطئه کرده‌اند، این همه فشار آورده‌اند، جنگ راه انداخته‌اند، فتنه راه‌ انداخته‌اند، نفوذ درست کرده‌اند، عوامل تروریستی را به جان مردم انداخته‌اند، هزار کار زشت و خیانت‌آمیز با این ملّت انجام داده‌اند، این ملّت مثل کوه ایستاد و روزبه‌روز هم استوارتر شد؛ امروز هم از ده سال پیش، بیست سال پیش قوی‌تر، قدرتمندتر و استوارتر است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : هویت اسلامی
کلیدواژه(ها) : هویت اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اینکه می‌بینید در خبرگزاری‌های خارجی از زبان سیاستمدارها و دیپلمات‌ها و مانند اینها این روزها زیاد تکرار میشود که ایران را با فشار و تحریم و تهدید و مانند اینها نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر که نیست، [بلکه] ناشی از چهل سال حرکت ملّت ایران است. ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : حقوق بشر آمریکایی
کلیدواژه(ها) : حقوق بشر آمریکایی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
[آمریکاییها] میزنند قریب سیصد نفر را روی آسمان از بین میبرند، ادّعای حقوق بشر هم میکنند؛ به کمک سعودی میروند، مردم را در یمن آن‌ جور در بازار و در مسجد و در مجلس عزا و در مجلس شادی و در بیمارستان و مانند اینها بمباران میکنند، ادّعای حقوق بشر [هم] میکنند؛ اینها این [جور] هستند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
گسترش عدل در کنار گسترش آزادی است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
منظور از آزادی در قانون اساسی، آزادی‌های مشروع است

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
گسترش آزادی جزو وظایف قوه قضائیه است

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : فضای مجازی
کلیدواژه(ها) : فضای مجازی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فضای مجازی یک دستگاهِ بی ‌در و دروازه است که هر کس هر چه دلش میخواهد مینویسد، اینها شما را از کار باز ندارد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : حقوق عامه
کلیدواژه(ها) : حقوق عامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در قانون اساسی احیای حقوق عامّه جزو وظایف قوّه‌ی قضائیّه است؛ احیای حقوق عامّه، خیلی دامنه‌ی وسیعی دارد؛ از مسئله‌ی اقتصاد تا مسئله‌ی امنیّت تا عرصه‌ی بین‌المللی، جایگاه حقوق عامّه است. دفاع از حقّ مردم در عرصه‌ی بین‌الملل چیز خیلی مهمّی است؛ این جزو وظایف شما است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : گناه
کلیدواژه(ها) : گناه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
نسبت به فسادِ درون قوّه‌ی قضائیّه سخت‌گیری کنید. علّتش هم این است که این [قوّه]، مسئولِ رفع فساد است؛ اگر خودش فاسد ‌شد، گناه او نابخشودنی است. هر چه رتبه‌ی شأنی و حقوقیِ انسان بالاتر رفت، به همان اندازه اهمّیّت کار او بیشتر میشود؛ هم در ‌جنبه‌ی مثبت، هم در جنبه‌ی منفی. شما ملاحظه کنید خداوند متعال به زنهای پیغمبر خطاب میکند در قرآن که «یٰنِساءَ ‌النَّبِیِّ‌ مَن‌ یَأتِ ‌مِنکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضٰعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَینِ»-هر کدام از شماها کار خلافی بکنید، عذابتان دوبرابر است؛ ‌یعنی همان کاری را که یک زن دیگر اگر بکند پیش خدای متعال صد چوب خوردن دارد، اگر شما انجام بدهید، دویست‌ چوب به ‌شما میزنند؛ چرا؟ چون زن پیغمبرید- «وَمَن یَقنُت مِنکُنَّ لِله وَ رَسولِه» آن وقت جزای او و پاداش او هم دو برابر است؛ کار خوب ‌هم که بکنید، پاداشتان دو برابر است. این به خاطر اهمّیّت جایگاه انسان است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : گناه
کلیدواژه(ها) : گناه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هر چه رتبه‌ی شأنی و حقوقیِ انسان بالاتر رفت، به همان اندازه اهمّیّت کار او بیشتر میشود؛ هم در جنبه‌ی مثبت، هم در جنبه‌ی ‌منفی. شما ملاحظه کنید خداوند متعال به زنهای پیغمبر خطاب میکند در قرآن که «یٰنِساءَ النَّبِیِّ‌ مَن‌ یَأتِ ‌مِنکُنَّ بِفاحِشَةٍ ‌مُبَیِّنَةٍ یُضٰعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَینِ»-هر کدام از شماها کار خلافی بکنید، عذابتان دوبرابر است؛ یعنی همان کاری را که یک زن ‌دیگر اگر بکند پیش خدای متعال صد چوب خوردن دارد، اگر شما انجام بدهید، دویست‌ چوب به شما میزنند؛ چرا؟ چون زن ‌پیغمبرید- «وَمَن یَقنُت مِنکُنَّ لِله وَ رَسولِه» آن وقت جزای او و پاداش او هم دو برابر است؛ ... این به خاطر اهمّیّت جایگاه انسان ‌است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : قوه قضائیه‏
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
درباره‌ی اهمّیّت قوّه‌ی قضائیّه خیلی حرف زده شده، ما هم مطالبی را عرض کرده‌ایم؛ دیگران هم همه دربا‌ره‌ی اهمّیّت قوّه‌ سخن ‌گفته‌اند؛ امر معلومی است. محور این اهمّیّت هم عدل است که در قرآن کریم [آمده] : وَ اِذا حَکَمتُم بَینَ النّاسِ اَن تَحکُموا بِالعَدل. ‌عدالت، اساس کار حیات طیّبه‌ی انسانی است. شما برای تعجیل فرج امام زمان (ارواحنا فداه) هم که دعا میکنید، میگویید ایشان ‌بیایند که عدالت را برقرار کنند؛ این است دیگر. یَملَاُ اللهُ‌ بِه الاَرضَ‌ عَدلًا وَ قِسطاً بعدَ ما مُلِئَت ظُلما وَ جَورا؛ با اینکه آن بزرگوار ‌دین را هم، تقوا را هم، اخلاق را هم به جامعه تزریق خواهد کرد امّا شما نمیگویید: «یملا الله به الارض دیناً»؛ [بلکه] میگویید: ‌‌«عدلاً»؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که عدل، نیاز اصلی حیات طیّبه‌ی انسانی است. شما هم دادگستری هستید، عدلیّه هستید، ‌مأموریّت اصلی شما اقامه‌ی عدل است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : قوه قضائیه‏
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
قوّه‌ی قضائیّه در جمهوری اسلامی یک بنای جدید بود -مثل یک نهال- و با قوّه‌ی قضائیّه‌ی قبل از انقلاب تفاوتهای اساسی داشت. ‌خب این نهال باید روزبه‌روز رشد کند. هر دوره‌ای باید نسبت به دوره‌ی قبل یک پیشرفتی داشته باشد. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : قوه قضائیه‏
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
تحوّل در قوّه‌ی قضائیّه؛ معنای تحوّل چیست؟ معنای تحوّل این است که شما یک اصول معیّن و مشخّصی بر اساس اسلام و قرآن ‌و جمهوری اسلامی دارید که بایستی اینها را رعایت کنید؛ پایبند به اینها و در چارچوب اینها باید حرکت کنید که اینها ‌مأموریّتهای اساسی قوّه‌ی قضائیّه است؛ اینها که تغییر نمیکند؛ اینها همان است که از اوّل بود، حالا هم هست، بعد از این هم ‌خواهد بود؛ تحوّل این است که شما برای پرداختن به این اصول، انجام این مأموریّتها، رسیدن به این آرمانها، شیوه‌ها و روشهای ‌ابتکاری و مؤثّر و نو و دارای تأثیر فراوان را ابداع کنید، ایجاد کنید و از این شیوه‌ها استفاده کنید؛ این یک؛ عیوب و خلأها و ‌نقصهایی را هم که در گذشته داشته است برطرف کنید؛ معنای تحوّل این است‌.‌
‌ ‌ما یک دستگاهی داریم با یک شیوه‌های عملیّاتی، با یک برنامه‌های اجرائی و در کنارش با مقداری ایراد، نقص، کمبود؛ تحوّل که ‌میخواهید ایجاد کنید بایستی آن شیوه‌ها بهینه بشود، تبدیل بشود به شیوه‌های مؤثّرتر، کارآمدتر، روان‌تر و آن موانع، آن اشکالات، ‌آن کمبودها برطرف بشود؛ این تحوّل است؛ این [کار] البتّه برنامه لازم دارد؛ تحوّل بدون برنامه که امکان ندارد؛ روزمرّه که ‌نمیشود حرکت کرد؛ باید دستگاه عاقله و مفکّره بنشیند یک طرّاحی کلان برای این تغییر عمده در ذهن خودش تصویر کند و ‌روی کاغذ بیاورد و تصمیم بگیرد... لکن برنامه عبارت است از ذهنیّات؛ اگر بخواهیم تحقّق خارجی به وجود بیاید، کار لازم دارد. ‌پس توصیّه‌ی اوّل بنده به رئیس محترم و مسئولان محترم و اجزای قوّه‌ی قضائیّه این است که همین برنامه‌ی خوبی که شما ‌خودتان تدوین کرده‌اید و تهیّه کرده‌اید و ارائه کرده‌اید، این برنامه را بر طبق زمان‌بندی، بدون اغماض پیش ببرید؛ نگذارید لَنگ ‌بشود. از چیزی واهمه نکنید، بروید جلو، به خدای متعال توکّل کنید، اقدام کنید، این برنامه را عملیّاتی کنید. کاری کنید که بعد ‌از گذشت یک مدّت قابل قبولی -البتّه این برنامه‌های کوتاه مدّت و چندماهه و مانند اینها خب کارهای عملیّاتیِ به آن معنا ‌نیست- کاملاً احساس بشود که قوّه‌ی قضائیّه دچار تحوّل شد، دارد متحوّل میشود؛ این با حرکت شما انجام میگیرد. البتّه آن ‌برنامه [کوتاه مدّت هم] مهم است؛ تهیّه‌ی برنامه‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : قوه قضائیه‏
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
‌ به قانون اساسی مراجعه کنید و وظایف قوّه [قضائیه] را در «قانون» ببینید. وظیفه‌ی قوّه فقط قضاوت کردن و محکمه‌داری ‌نیست؛ وظیفه‌ی قوّه فراتر از اینها است. در قانون اساسی احیای حقوق عامّه جزو وظایف قوّه‌ی قضائیّه است؛ احیای حقوق عامّه، ‌خیلی دامنه‌ی وسیعی دارد؛ از مسئله‌ی اقتصاد تا مسئله‌ی امنیّت تا عرصه‌ی بین‌المللی، جایگاه حقوق عامّه است. دفاع از حقّ مردم ‌در عرصه‌ی بین‌الملل چیز خیلی مهمّی است؛ این جزو وظایف شما است؛ یا فرض بفرمایید گسترش عدل و آزادی که خب این ‌گسترش عدل در کنار گسترش آزادی است؛ [منظور از] آزادی هم البتّه در قانون اساسی، آزادی‌های مشروع است؛ معلوم است. ‌گسترش آزادی هم جزو وظایف شما است. چه جوری این را انجام میدهید؟ با چه شیوه‌ای؟ عرض کردم این شیوه‌هایی که باید ‌انتخاب بکنید، شیوه‌های نو و ابتکاری [باشد]؛ به اینها همه نظر هست‌.‌
یا پیشگیری از وقوع جرم؛ مسئله‌ی پیشگیری خیلی مهم است. خب بله یک بخشی از قوّه‌ی قضائیّه را معیّن میکنیم برای ‌پیشگیری، خوب است، لازم است، لکن پیشگیری یک کار بسیار وسیعی است؛ باید جرم را بشناسید، علل جرم را بشناسید، عواملی ‌که جرم را ایجاد میکنند بشناسید، کارهایی را که میتواند از وقوع جرم جلوگیری کند بشناسید؛ یک فصل عظیمی از کار در اینجا ‌وجود دارد. هر کدام از این کارها هم یک کننده‌ی کار لازم دارد؛ نمیشود همین‌ جوری مثلاً بگوییم یک کمیته‌ای، فرض کنید به ‌قولِ ما یک هیئتی گذاشته‌ایم برای این کار؛ نه، اینها باید دانه‌دانه‌ دنبال بشود‌.‌
یا حُسن اجرای قانون؛ قانون را چه کسی نقض میکند؟ قانون که فقط مقرّرات راهنمایی یا فرض کنید فلان قانونی که فلان آدم ‌لاابالی نقض میکند که نیست؛ قانون گاهی به شکل کلان نقض میشود؛ اینجا قوّه‌ی قضائیّه باید سینه سپر کند. غرض، هر چه ‌انسان به قوّه‌ی قضائیّه نگاه میکند، عظمت این قوّه و گستره‌ی پهناور این قوّه را بیشتر مشاهده میکند؛ این دست شما است، ‌ این ‌متعلّق به شما است؛ شما شانه‌ی خودتان را زیر این بارِ سنگین داده‌اید. اگر ان‌شاءالله بتوانید کاری انجام بدهید و موفّق بشوید، ‌خیلی کار بزرگی است، خیلی خدا را راضی میکنید؛ یعنی اگر شما کارتان را ان‌شاءالله خوب انجام بدهید، از آن صدقات و انفاقات ‌بی‌نظیر است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : قوه قضائیه‏
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مبارزه‌ی با فساد، هم در درون قوّه[قضائیه] محلّ کلام است، هم بیرون قوّه؛ لکن اولویّت با درون قوّه است. خب، هزاران قاضی ‌شریف و پاک‌دامن و کارمندان امین در سراسر قوّه دارند کار میکنند، تلاش میکنند؛ یک عنصر ناباب در یک دادگستری‌ای در یک ‌شهری پیدا میشود، یک حرکتی انجام میدهد، این روانهای پاکیزه‌ی شریف را بدنام میکند؛ این چیز کمی است؟ این چیز کوچکی ‌است؟ شاید آن تعداد آدم نابابی که در مجموعِ قوّه‌ی قضائیّه هستند، یک درصد خیلی کمی نسبت به آدمهایی است که یا در اوج ‌شرافتند -ما داریم قضاتی که با زندگی‌های سختی زندگی میکنند، پرونده‌های سنگین مهمّی هم دستشان هست، [امّا] یک ذرّه‌ ‌هم تخطّی نمیکنند؛ اگر اهل خطا بودند ممکن بود زندگی‌های خیلی بهتری داشته باشند، ابداً [تخطّی نمیکنند]- یا قضات ‌معمولی‌ای [هستند] که دارند کار خودشان را با امانت، با صداقت انجام میدهند؛ نسبت آن افراد فاسد و افراد ناباب در مقابل این ‌افراد، خیلی نسبت کمی است امّا یک نسبت کم، یک درصد کوچک هم تأثیرات مخرّبی میگذارد ... نسبت به فسادِ درون قوّه‌ی ‌قضائیّه سخت‌گیری کنید. علّتش هم این است که این [قوّه]، مسئولِ رفع فساد است؛ اگر خودش فاسد شد، گناه او نابخشودنی ‌است. هر چه رتبه‌ی شأنی و حقوقیِ انسان بالاتر رفت، به همان اندازه اهمّیّت کار او بیشتر میشود؛ هم در جنبه‌ی مثبت، هم در ‌جنبه‌ی منفی. شما ملاحظه کنید خداوند متعال به زنهای پیغمبر خطاب میکند در قرآن که «یٰنِساءَ النَّبِیِّ‌ مَن‌ یَأتِ ‌مِنکُنَّ ‌بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضٰعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَینِ»-هر کدام از شماها کار خلافی بکنید، عذابتان دوبرابر است؛ یعنی همان کاری را که ‌یک زن دیگر اگر بکند پیش خدای متعال صد چوب خوردن دارد، اگر شما انجام بدهید، دویست‌ چوب به شما میزنند؛ چرا؟ چون ‌زن پیغمبرید- «وَمَن یَقنُت مِنکُنَّ لِله وَ رَسولِه» آن وقت جزای او و پاداش او هم دو برابر است؛ کار خوب هم که بکنید، پاداشتان ‌دو برابر است. این به خاطر اهمّیّت جایگاه انسان است‌.‌
بنده خیلی اوقات دلم به حال حضرت یونس (سلام ‌الله‌ علیه) میسوزد. مگر چه کار کرده بود [که گفت] : سُبحٰنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ ‌الظٰلِمینَ‌؟ [آن هم] با آن مجازات سختی که خدای متعال به حضرت یونس داد. خب ایشان هر چه قومش را دعوت کرد، هر چه ‌کرد، گوش نکردند، این هم با آنها قهر کرد، گذاشت رفت بیرون [شهر]؛ کارش همین بود دیگر. حالا اگر چنانچه یک عالِمی مثلاً‌ ‌فرض کنید در یک شهری نصیحت کند، مردم گوش نکنند حرفش را و بگوید پس من نمیمانم در این شهر و پا شود برود بیرون، ‌خب کار بدی است امّا [آیا] مجازاتش این است که برود در دریا و در دل نهنگ و خدای متعال بگوید اگر او تسبیح نمیکرد، «لَلَبِثَ ‌فی بَطنِه اِلی یَومِ یُبعَثونَ»؟ بنا بوده تا قیامت در شکم ماهی بماند! جزائش این است؟ امّا [با این حال] یونس را خدای متعال این‌ ‌جوری مجازات میکند؛ چرا؟ چون پیغمبر است؛ میگوید شما پیغمبری؛ فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیهِ‌ -خیال کرد ما بر او سخت ‌نمیگیریم؛ «نَقدِرَ» یعنی سخت گرفتن- فَنادیٰ فِی الظُّلمٰتِ اَن لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحٰنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظٰلِمینَ؛ خودش را ‌ظالم دانست، اعتراف کرد، فَاستَجَبنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ. این ‌جوری است، شما با آدم معمولی فرق میکنید؛ اگر آدم معمولی یک ‌حرکتی انجام بدهد که دارای نکوهش است، شما اگر آن عمل را انجام دادید، نکوهش شما یا دو برابرِ او است یا چند برابرِ او است، ‌تفاوت میکند. با این چشم به مفاسدِ درون قوّه نگاه کنید‌.‌
البتّه نسبت به قوّه، تعرّض و تهمت و بدگویی و مانند اینها هم زیاد است، این را هم ما میدانیم؛ یعنی واقعاً خیلی بیش از آنچه ‌واقعیّت دارد، علیه قوّه حرف میزنند، ‌مینویسند. حالا که دیگر فضای مجازی هم هست؛ یک دستگاهِ بی ‌در و دروازه که هر کس هر ‌چه دلش میخواهد مینویسد. اینها اهمّیّتی ندارد، اینها شما را از کار باز ندارد. از امیرالمؤمنین کسی عادل‌تر در دنیا، در تاریخ بشر ‌شما سراغ دارید؟ همین امیرالمؤمنینِ مظهر عدالت را، به بی‌عدالتی متّهم کردند؛ خب میگویند دیگر؛ علیه همه میگویند؛ علیه ‌پیغمبر، پیغمبران، علیه امیرالمؤمنین، ‌ علیه خدا، علیه شما هم میگویند؛ بگویند؛ این مانع از این نشود که شما کارتان را انجام ‌بدهید‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : قوه قضائیه‏
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک نکته‌... که خیلی مهم است، مسئله‌ی تصویرسازی از قوّه‌ی قضائیّه است. ممکن است شما خیلی هم خوب و شریف باشید امّا ‌یک حادثه‌ای یا حوادثی پیش بیاید که در چشم مردم، آن شرافت، آن امانت، آن صداقت منعکس نشود، عکس آن منعکس بشود؛ ‌این خیلی چیز بدی است. آنچه در چشم مردم باید منعکس بشود این است که قوّه‌ی قضائیّه، دارای این خصوصیّات است:‌
اوّلاً دارای حکمت است، هم در انتصاباتش، هم در احکامش، هم در رفتارش، هم در گفتارش؛ نشان بدهد که دارای حکمت است؛ ‌بخصوص مسئولان بالای قوّه‌ی قضائیّه در این [موضوع] میتوانند نقش ایفا کنند‌.‌
نشان بدهد که دارای علم به مبادی قضا است، این باید نشان داده بشود، معلوم بشود که یک دستگاه عالِم است، از روی علم کار ‌میکند، کارِ کارشناسی علمی انجام میدهد. علم هم یا قانون است یا فقه است؛ در دستگاه قضا، مبادی قضا عبارت است از فقه و ‌قانون‌.‌
قوّه‌ای است دارای گوش شنوا برای شنیدن. حوصله‌ی شنیدن باید داشته باشید، هم در دادسرا به وسیله‌ی بازپرس، هم در ‌مواجهه‌ی با دادستان، هم در نهایت در دادگاه در مواجهه‌ی با دادرس و قاضی. بایستی گوش شنوا وجود داشته باشد. بشنوید! هم ‌از آن کسی که شاکی است و آمده شکایت میکند گوش بدهید ببینید واقعاً چه میگوید، هم از آن کسی که متّهم است و از ‌خودش دفاع میکند، کاملاً گوش کنید ببینید چه میگوید؛ این باید شنیده بشود؛ ممکن است حرف او را قبول هم نکنید امّا گوش ‌کنید‌.‌
یکی هم اقتدار و قاطعیّت است. باید دارای حکمت باشید، دارای علم باشید، دارای حالت و حسّ شنیداری باشید و دارای اقتدار. ‌باید بفهمند قوّه‌ی قضائیّه دارای اقتدار است، آنچه را تشخیص میدهد، به آن قاطعاً عمل میکند. این ماندن پرونده‌ها که بنده بارها ‌در همین جلسه‌ی دیدار با قوّه‌ی قضائیّه این را تکرار کرده‌ام، لگد به این حالت است. وقتی پرونده یک سال، دو سال، پنج سال، ده ‌سال میماند، معنایش این است که دستگاه قضائی در این مسئله دچار «چه کنم - چه کنم» است، نمیداند چه کار باید بکند؛ این ‌نمیشود؛ به هر نتیجه‌ای که رسیدند، قاطع آن نتیجه را عمل بکنند‌.‌
خب حالا چه کار کنیم که این تصویر در ذهن مردم از قوّه‌ به وجود بیاید؟ این دیگر در رفتار شما، در گفتار شما، در عملکرد شما، ‌در تبلیغات درستی که انجام میدهید باید انجام بگیرد؛ البتّه دستگاه‌های گوناگون، صدا و سیما و دیگران هم باید کمک کنند. ‌دستگاه قضائی متعلّق به انقلاب است، متعلّق به مردم است، متعلّق به کشور است؛ همه‌ی دستگاه‌ها بایست به این معنا کمک ‌کنند؛ این جور نباشد که یک چیز کوچک را مثلاً فرض کنید در تلویزیون یا در فلان مطبوعه -مثل فضای مجازی که بی‌مبالات ‌هر چه دلشان میخواهد میگویند- آنها هم همین جور بگویند، یک چیز کوچکی را، یک چیز نامعلوم یا بی‌سند را منتشر بکنند که ‌تضعیف قوّه‌ی قضائیّه باشد؛ نباید [این جور باشد]. این تصویرسازی به عهده‌ی همه است، هم به عهده‌ی خود شما است، هم به ‌عهده‌ی دیگران است.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : قوه قضائیه‏
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک نکته‌... درمورد انتصابات ... ببینید، امیرالمؤمنین (علیه ‌الصّلاة ‌و السّلام) در این فرمان معروف به مالک اشتر -که بلندترین ‌نوشته‌ی ایشان است و یک بخشی مربوط به قوّه‌ی قضائیّه دارد و به غلط به آن میگویند عهدنامه، ‌عهدنامه نیست؛ «عهد» است؛ ‌عهد یعنی فرمان- این ‌جوری میفرماید اوّل که «ثُمَّ اختَر لِلحُکمِ بَینَ النّاسِ اَفضَلَ رَعِیَّتِکَ فی نَفسِک‌»؛ برای قضاوت، برترین مردم ‌را انتخاب بکن؛ «برترین»، این خیلی چیز مهمّی است. بعد آن وقت حضرت این خصوصیّاتی را که باید این شخص برتر داشته ‌باشد، ذکر میکنند؛ ده دوازده خصوصیّت است، مراجعه کنید؛ من خواهش میکنم که حتماً همه -بخصوص مدیران قوّه‌ی قضائیّه و ‌آن کسانی که دستشان در انتصابات هست و مانند اینها- مراجعه کنند نگاه کنند. خصوصیّاتی را حضرت ذکر میکنند که درست ‌منطبق با همان نیازهایی است که انسان احساس میکند حضرت همه‌ی اینها را احصا فرموده است و بیان کرده‌اند که [قاضی باید] ‌دارای این خصوصیّات باشد. پس انتصابات خیلی مهم است، گزینش‌های شغلی خیلی مهم است؛ هم انتصابات، هم گزینش‌ها. ‌میخواهید قاضی گزینش کنید، میخواهید برای یک کارهایی گزینش بکنید، اینها را حتماً نگاه کنید و به این مراجعه کنید؛ من ‌خواهش میکنم به این قسمت از نامه‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌ السّلام)، [یعنی] فرمان حضرت به مالک اشتر مراجعه بشود‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : قوه قضائیه‏
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
‌[وظیفه‌ی] قوّه‌ی قضائیّه قانون است و حقوق است و بریدن و حد معیّن کردن است؛ لکن لابه‌لای این چرخ و پَر مهمّ پولادین ‌قوّه‌ی قضائیّه، بایستی وسیله‌ی تلطیف هم وجود داشته باشد. یک چیزهایی وجود دارد که اینها تلطیف میکند؛ هم خود قوّه‌ی ‌قضائیّه را، هم محصول کار قوّه‌ی قضائیّه را؛ در خود قوّه‌ی قضائیّه با رعایت اخلاق [است].‌ بخصوص [پرهیز از] بداخلاقی با ‌مراجعین؛ حالا با زیردست‌ها هم همین ‌جور است امّا بیشتر از زیردست‌ها، مراجعین [هستند]. خوش‌اخلاقی؛ حتماً موظّف کنید ‌خودتان را که با اخلاق [با آنها] برخورد کنید. بازپرس در مقام بازپرسی، ‌ دادستان در مقام مجادله‌ی با متّهم یا وکیل متّهم در ‌دادگاه، [وقتی] استدلال میکند، استدلال کند امّا این استدلال با اخلاق باشد. بعضی از این کارهایی که غربی‌ها میکنند و ‌فیلم‌هایش را هم منتشر میکنند که مثلاً‌ فرض کنید دادستان فلان لحن را به کار برد، فلان [بی احترامی را] کرد، اوّلاً خیلی از ‌اینها دروغ است، ثانیاً اصلاً کار غربی‌ها را هیچ ملاک عمل قرار ندهید؛ نگاه کنید ببینید اسلام چه میگوید، دستورات اسلامی ‌چیست. با اخلاق برخورد کنید؛ بعد هم گاهی اوقات خود قاضی با متّهم بگومگو میکند، حرف میزند، یک چیزی میپرسد، یک ‌چیزی جواب میدهد، [اینها] با اخلاق، با نرمش، با حوصله و صبر [باشد]؛ این مثلاً در برخورد درونی‌.‌‌ در عملکردها، در آنجاهایی ‌که تخاصم وجود دارد، توصیه‌ی به عفو و گذشت و بخشش و مانند اینها [باشد]. در اسلام هم در مسائل خانوادگی فرمودند: وَ ‌الصُّلحُ خَیر؛ صلح بدهند، آشتی بدهند. همین مسئله‌ِی احیای حکمیّت که مربوط به خانواده است یا این شوراهای حل اختلاف -‌البتّه به شکل صحیح- اینها همان دخالت دادن اخلاق در مسائل قوّه‌ی قضائیّه و چرخ و پَر قوّه‌ِی قضائیّه است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. ‌هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر ‌چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد‌. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : هویت ملی
کلیدواژه(ها) : هویت ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. ‌هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر ‌چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد‌. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : هویت ایرانی
کلیدواژه(ها) : هویت ایرانی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. ‌هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر ‌چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد‌. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : ایران قوی
کلیدواژه(ها) : ایران قوی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما [ملت ایران] مورد ظلم هستیم، مظلومیم، امّا ضعیف نیستیم؛ ما مقتدریم. بخش اصلی و مهمّ قوّت ملّت ایران به خاطر اعتقاد به ‌حمایت الهی است؛ قالَ لا تَخافا «اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ؛ خدای متعال با ما است، دارد کمک میکند؛ نشانه‌اش هم همین چهل سالی ‌است که این همه علیه ما توطئه کرده‌اند، این همه فشار آورده‌اند، جنگ راه انداخته‌اند، فتنه راه‌ انداخته‌اند، نفوذ درست کرده‌اند، عوامل ‌تروریستی را به جان مردم انداخته‌اند، هزار کار زشت و خیانت‌آمیز با این ملّت انجام داده‌اند، این ملّت مثل کوه ایستاد و روزبه‌روز هم ‌استوارتر شد؛ امروز هم از ده سال پیش، بیست سال پیش قوی‌تر، قدرتمندتر و استوارتر است. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : ایران قوی
کلیدواژه(ها) : ایران قوی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این ملّت بزرگ را، این ملّت شجاع را، این ملّت آبرومند را متّهم میکند؛ چه کسی؟ شریرترین حکومتهای دنیا، یعنی حکومت آمریکا؛ ‌شریرترین دولتها و حکومتهای دنیا، عامل جنگ، عامل خونریزی، عامل تفرقه، عامل چاپیدن و غارت کردن ملّتها در طول تاریخ طولانی ‌نه حالا در ظرف ده سال و بیست سال، منفورترین چهره‌های چنین دولتی، ملّت ایران را متّهم میکنند؛ هر روز که میگذرد یک دشنامی، ‌یک اهانتی به ملّت ایران میکنند. ملّت ایران از این اهانتها جا نمیخورد؛ ملّت ایران با این توهینها و ناسزاها عقب‌نشینی نمیکند. ملّت ایران ‌مورد ظلم قرار گرفته -همین تحریمهای ظالمانه، ظلم بارزی است به ملّت ایران- ملّت ایران مظلوم واقع شده لکن ضعیف نیست؛ ملّت ‌ایران مقتدر است. به فضل الهی، به حول و قوّه‌ی الهی همه‌ی مقاصدی که ملّت ایران برای خودش ترسیم کرده، با قوّت و اقتدار، خودش ‌را به آن مقاصد خواهد رساند.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : تحول
کلیدواژه(ها) : تحول
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
قوّه‌ی قضائیّه در جمهوری اسلامی یک بنای جدید بود -مثل یک نهال- و با قوّه‌ی قضائیّه‌ی قبل از انقلاب تفاوتهای اساسی داشت. ‌خب این نهال باید روزبه‌روز رشد کند. هر دوره‌ای باید نسبت به دوره‌ی قبل یک پیشرفتی داشته باشد... و بایستی یک فضلی، ‌یک امتیازی، یک آورده‌ای علاوه‌ی بر آنچه دیگران، گذشتگان انجام داده‌اند به قوّه‌ی قضائیّه اهدا کند؛ این آورده چیست؟ تحوّل، ‌تحوّل در قوّه‌ی قضائیّه؛ معنای تحوّل چیست؟ معنای تحوّل این است که شما یک اصول معیّن و مشخّصی بر اساس اسلام و قرآن ‌و جمهوری اسلامی دارید که بایستی اینها را رعایت کنید؛ پایبند به اینها و در چارچوب اینها باید حرکت کنید که اینها ‌مأموریّتهای اساسی قوّه‌ی قضائیّه است؛ اینها که تغییر نمیکند؛ اینها همان است که از اوّل بود، حالا هم هست، بعد از این هم ‌خواهد بود؛ تحوّل این است که شما برای پرداختن به این اصول، انجام این مأموریّتها، رسیدن به این آرمانها، شیوه‌ها و روشهای ‌ابتکاری و مؤثّر و نو و دارای تأثیر فراوان را ابداع کنید، ایجاد کنید و از این شیوه‌ها استفاده کنید؛ این یک؛ عیوب و خلأها و ‌نقصهایی را هم که در گذشته داشته است برطرف کنید؛ معنای تحوّل این است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : تحول
کلیدواژه(ها) : تحول
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما [در قوه قضاییه] یک دستگاهی داریم با یک شیوه‌های عملیّاتی، با یک برنامه‌های اجرائی و در کنارش با مقداری ایراد، نقص، ‌کمبود؛ تحوّل که میخواهید ایجاد کنید بایستی آن شیوه‌ها بهینه بشود، تبدیل بشود به شیوه‌های مؤثّرتر، کارآمدتر، روان‌تر و آن ‌موانع، آن اشکالات، آن کمبودها برطرف بشود؛ این تحوّل است؛ این [کار] البتّه برنامه لازم دارد؛ تحوّل بدون برنامه که امکان ‌ندارد؛ روزمرّه که نمیشود حرکت کرد؛ باید دستگاه عاقله و مفکّره بنشیند یک طرّاحی کلان برای این تغییر عمده در ذهن خودش ‌تصویر کند و روی کاغذ بیاورد و تصمیم بگیرد. این کار بحمدالله انجام گرفته... این خیلی خوب است لکن برنامه عبارت است از ‌ذهنیّات؛ اگر بخواهیم تحقّق خارجی به وجود بیاید، کار لازم دارد. پس توصیّه‌ی اوّل بنده به رئیس محترم [جناب آقای رئیسی] و ‌مسئولان محترم و اجزای قوّه‌ی قضائیّه این است که همین برنامه‌ی خوبی که شما خودتان تدوین کرده‌اید و تهیّه کرده‌اید و ارائه ‌کرده‌اید، این برنامه را بر طبق زمان‌بندی، بدون اغماض پیش ببرید؛ نگذارید لَنگ بشود. از چیزی واهمه نکنید، بروید جلو، به ‌خدای متعال توکّل کنید، اقدام کنید، این برنامه را عملیّاتی کنید. کاری کنید که بعد از گذشت یک مدّت قابل قبولی -البتّه این ‌برنامه‌های کوتاه مدّت و چندماهه و مانند اینها خب کارهای عملیّاتیِ به آن معنا نیست- کاملاً احساس بشود که قوّه‌ی قضائیّه ‌دچار تحوّل شد، دارد متحوّل میشود؛ این با حرکت شما انجام میگیرد.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش :سخت‌گیری خداوند بر حضرت یونس بخاطر ترک وظیفه‌
کلیدواژه(ها) : تاریخ انبیای الهی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
بنده خیلی اوقات دلم به حال حضرت یونس (سلام ‌الله‌ علیه) میسوزد. مگر چه کار کرده بود [که گفت] : سُبحٰنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظٰلِمینَ‌؟ [آن هم] با آن مجازات سختی که خدای متعال به حضرت یونس داد. خب ایشان هر چه قومش را دعوت کرد، هر چه کرد، گوش نکردند، این هم با آنها قهر کرد، گذاشت رفت بیرون [شهر]؛ کارش همین بود دیگر. حالا اگر چنانچه یک عالِمی مثلاً‌ فرض کنید در یک شهری نصیحت کند، مردم گوش نکنند حرفش را و بگوید پس من نمیمانم در این شهر و پا شود برود بیرون، خب کار بدی است امّا [آیا] مجازاتش این است که برود در دریا و در دل نهنگ و خدای متعال بگوید اگر او تسبیح نمیکرد، «لَلَبِثَ فی بَطنِه اِلی یَومِ یُبعَثونَ»؟ بنا بوده تا قیامت در شکم ماهی بماند! جزائش این است؟ امّا [با این حال] یونس را خدای متعال این‌ جوری مجازات میکند؛ چرا؟ چون پیغمبر است؛ میگوید شما پیغمبری؛ فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیهِ‌ -خیال کرد ما بر او سخت نمیگیریم؛ «نَقدِرَ» یعنی سخت گرفتن- فَنادیٰ فِی الظُّلمٰتِ اَن لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحٰنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظٰلِمینَ؛ خودش را ظالم دانست، اعتراف کرد، فَاستَجَبنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ. این ‌جوری است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : کار کارشناسی
کلیدواژه(ها) : کار کارشناسی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
آنچه در چشم مردم باید منعکس بشود این است که قوّه‌ی قضائیّه ... از روی علم کار میکند، کارِ کارشناسی علمی انجام میدهد.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1398/04/05
عنوان فیش : رفاه عمومی
کلیدواژه(ها) : رفاه عمومی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ملّت ایران راه خودش را پیدا کرده است؛ راه ما را انقلاب ترسیم کرده، امام بزرگوار ترسیم کرده؛ اهداف ما مشخّص است. در این ده‌ها سال، بارها و بارها این اهداف تکرار شده و اهداف با‌ارزش و جذّابی است؛ رسیدن به رفاه مادّی، رسیدن به عزّت اجتماعی، رسیدن به عقلانیّت بالا، رسیدن به دانش برجسته و ممتاز و رسیدن به آرامش اجتماعی و امنیّت اجتماعی؛ اینها اهداف ما است که اسلام اینها را برای هر ملّتی قرار داده؛ برای ما هم این اهداف را اسلام ترسیم کرده و دنبال این، حرکت کرده‌ایم و به کوری چشم دشمن به همه‌ی آنها هم خواهیم رسید. خداوند ان‌شاءالله شماها را و ما را موفّق بدارد تا بتوانیم وظایفی را که برعهده‌مان هست به بهترین وجهی ان‌شاءالله انجام بدهیم.