[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : حماسه نوزدهم دی کلیدواژه(ها) : حماسه نوزدهم دی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما باید خدا را شکر کنیم که در یک برههی حساس، خدا روحانیتِ شیعه را از یک امتحانِ سخت، سربلند بیرون آورد؛ بسیار سربلند! آن امتحان سخت، همین امتحانِ نهضتِ ملتِ ایران بود. خیلیها توی این نهضت رفوزه شدند. خیلیها بودند که مدّعی بودند برای مردم حرف میزنند یا قلم میزنند یا فکر میکنند؛ اما از راهِ مردم کناره گرفتند. در تاریخ ما، در تاریخ انقلاب و در آینده نیز همینگونه است. قضاوتِ خوبی دربارهشان نخواهد شد. روحانیت، به فضل الهی، از روز اوّل با دل و جان واردِ این میدان شد. همین شهرِ تبریزِ شما، شاهد قضایای بسیاری بوده است: چه در اوّل انقلاب؛ چه در قضایای ۱۵ خرداد؛ چه در طول این چندین سال و چه در قضایای قبل از پیروزی انقلاب که از آن چهلم پرشکوه و پرسطوت که تبریزیها برای شهدای قم گرفتند شروع شد در همهی این مراحل، روحانیت، به فضل الهی دارای قدم صدق بود و این چیزِ بسیار باارزشی است. البته، بحمدالله، آن کسانی از مسؤولین کشور که از جملهی روحانیون هستند هم، خوب امتحان دادند. روحانیت، البته وظیفهاش قبول مسؤولیتِ ادارهی کشور نیست. روحانیت، وظیفهی مشخّصی دارد. اما اگر شغلی از مشاغل و مسؤولیتی بزرگ و کوچک از مسؤولیتها متوجّه به روحانی شد و او خود را اهل دید، وظیفهی اوست که قبول کند. آنهایی که قبول کردند، بحمدالله امتحان خوبی دادند و خوب عمل کردند. دشمن، البته تبلیغات میکند. دشمن سعی میکند همهی کمبودها و کسریها را به گردن روحانیون بشکند و بگوید «اینها موجب هستند.» بالاخره وقتی کسی کاری به این عظمت را میخواهد انجام دهد، این چیزها هم در آن هست. ما که نباید تعجّب کنیم! یادمان بیاید که شخصیتی مثل امیرالمؤمنین، در زمان خودش متّهم شد به اینکه نماز نمیخواند! ما چه توقّعی داریم!؟ البته زمان ما، از زمان امیرالمؤمنین خیلی بهتر است. ایمان مردمِ ما، از ایمانِ سربازان امیرالمؤمنین به مراتب بالاتر است. مردم ما، امیرالمؤمنین را ندیدند و صدای او را نشنیدند؛ اما به ندای او پاسخ دادند. آنها علی را از نزدیک میدیدند، درعینحال آنطور او را آزار میکردند. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش :امام خمینی به مردم ایمان داشت کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), اتکا امام خمینی(ره) به مردم, خصوصیات امام خمینی(ره) نوع(ها) : قرآن متن فیش : بنده عمرم با علما و بزرگان و قشرهای مختلف روحانی گذشته است؛ امّا احدی را ندیدهام که این قدر به مردم خوشبین باشد و در مردم مایهها و جوهر رشد سراغ داشته باشد. آن ایمانش به خدا بود و آن ایمانش به مردم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین(1)؛ آن توکّلش و آن شجاعت و نترسیدنش از مرگ و آن بیعلاقگیاش به زخارف دنیا. اوّلِ پیروزی انقلاب، وقتی که آقازادهی یکی از علمایِ معروفِ مبارز، چند صباح بازداشت شده بود و آن آقا خیلی متأثّر و ناراحت بود، در قم خدمت امام رفتیم. ایشان گفت: «اگر این احمد را بگیرند و بکشند [حالا اینش یادم نیست] من در باطن قلبم هم متأثّر نمیشوم!» امام چنین شخصیتی بود؛ در حالی که به فرزند خود بسیار علاقه داشت. اگر آن توکّل، آن بیاعتنایی به دنیا و آن شجاعت و قاطعیت نبود، اگر همهی ما و همهی کسانی که در این راه بودند جمع میشدند، این قضیه اتّفاق نمیافتاد، و ممکن بود چیز دیگری بشود. یعنی این نمیشد که شد. این یک فرصت الهی بود و خدای متعال اسباب را جمع آورد و حتّی کسی مثل امام را برای این کار انتخاب کرد. «و انَّ الله اذا اراد شیئاً هیَّئا اسبابة.» این، خواست خدا بود. 1 ) المحاسن , ج 1 , ص 243 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد 5 , صفحه 121 عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً قَدَّرَهُ فَإِذَا قَدَّرَهُ قَضَاهُ فَإِذَا قَضَاهُ أَمْضَاهُ ترجمه : امام صادق علیه السلام: خداوند هرگاه چیزی را اراده کند، آن را مقدر مینماید و چون مقدرش سازد حکم آن را صادر میکند و چون حکمش را داد به اجرایش در میآورد. 1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 61 وَمِنهُمُ الَّذينَ يُؤذونَ النَّبِيَّ وَيَقولونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُل أُذُنُ خَيرٍ لَكُم يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤمِنُ لِلمُؤمِنينَ وَرَحمَةٌ لِلَّذينَ آمَنوا مِنكُم ۚ وَالَّذينَ يُؤذونَ رَسولَ اللَّهِ لَهُم عَذابٌ أَليمٌ ترجمه : از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: «او آدم خوشباوری است!» بگو: «خوشباور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد؛ و (تنها) مؤمنان را تصدیق میکند؛ و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند!» و آنها که رسول خدا را آزار میدهند، عذاب دردناکی دارند! مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش :حکومت اسلامی نعمت الهی کلیدواژه(ها) : نعمت الهی, شکر نعمت, شناخت نعمت نوع(ها) : قرآن متن فیش : این درست است که تا در یک گوشه، مختصر نابسامانیای به عقیده و سلیقه کسی پیدا شود، ریش بجنباند و بنا کند اعتراض و اشکال کردن!؟ تا یک مشکل در ادارهای برایش پیدا شد، یا یک مأمور دولتی، چپ نگاهش کرد، یاوه بسراید که: حالا هم مثل زمان فلان است!؟ این ناشی از نفهمیدن آنچه که واقع شده است نیست!؟ این، ناشی از عدم معرفتِ نعمتِ خدا نیست!؟ یا خدای ناکرده، ناشی از انکار نعمت خداست؟ «یعرفون نعمتالله ثم ینکرونها. (1)» این جفا نیست به این حرکتِ به این عظمت!؟ مگر وقتی حکومت درست شد، صحیح شد، موازین حکومت موازین کاملی شد؛ در سراسر این حکومت همهی کارها درست خواهد بود!؟ از کجا چنین چیزی ثابت شده است!؟ در زمان امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام که مثال عدل و تقواست دیگر شما از امیرالمؤمنین که کسی را عادلتر و با تقواتر سراغ ندارید مگر حُکّامی که بر ولایات مسلّط بودند و خودِ امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام فرستاده بود، همه «ابوذر» و «سلمان» بودند!؟ خیر! چهار نفر مثل ابوذر و سلمان و عمار و فلان داشت. مابقی، آدمهای عوضی بودند. تاریخ را بردارید نگاه کنید! این، تاریخ است. 1 ) سوره مبارکه النحل آیه 83 يَعرِفونَ نِعمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنكِرونَها وَأَكثَرُهُمُ الكافِرونَ ترجمه : آنها نعمت خدا را میشناسند؛ سپس آن را انکار میکنند؛ و اکثرشان کافرند! مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : حکومت قرآنی کلیدواژه(ها) : حکومت قرآنی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : شهرِ باعظمتِ تبریز، با آن جمعیت زیاد و آن فضای وسیع که شاید در ایران آن زمان اوّلین شهر بوده و از تهران هم شاید بزرگتر بوده است …محدودهی کار عالِمِ طراز اوّلِ تبریز، عبارت بود از یک مسجد… امروز چه؟ این است آنچه که ما باید از آن درس بگیریم! گذشتگان را خدای متعال برای آیندگان عبرت قرار داده است. امروز دامنهی نفوذ و شعاع وجود روحانیت، فراتر از این چیزهاست. کاری به آحاد روحانی نداریم؛ مجموعهی دستگاه روحانیت، امروز داستان دیگری است. امروز به پایمردی و همّت یک مرجع تقلید و عالم بزرگ، در طول چند سال البته با کمک دیگران؛ لکن با محوریّت آن یک نفر یک نظام اسلامی به وجود آمده است. من گاهی این شک در ذهنم به وجود میآید که نکند بعضی از ما معمّمین، درست چیز بسیار عظیمی است. انسان وقتی در عمق ماجرایی قرار دارد، عظمت آن را احساس و درک نمیکند.شما ملاحظه بفرمایید که بعد از سال ۴۱ هجری، یعنی سال صلح امام مجتبی علیهالصّلاةوالسّلام تا دوران تشکیل نظام جمهوری اسلامی، یک روز حکومتی بر پایهی قرآن، در حالی که یک شخص عادل هم در رأس آن حکومت باشد، تشکیل نشده بود. این شوخی است!؟ یعنی امام باقر، امام صادق، امام موسیبن جعفر و ائمّهی بعد از حادثهی عاشورا، علیهمسلامالله، بر طبق آنچه که انسان از مجموع حالات آنان به دست میآورد، همتشان این بوده است که یک نظام اسلامی به وجود آورندعمق و عظمت این مسأله را متوجّه نشده باشیم! تشکیل یک حکومت براساس اسلام، یعنی حکومت قرآن و احکام اسلامی، حکومت فقه آل محمّد علیهمافضلصلواتالله،. براساس روایاتی که در این زمینه داریم، بعضی بالمباشره و بعضی بالتسبیب، برای دورانهای نزدیک به زمان خودشان.روایتی از امام صادق علیهالصّلاةوالسّلام است که خدای متعال، این امر امر خلافت و ولایت الهی را برای سال ۷۰ معیّن کرده بود. «فلمّا قتل الحسین اشتدَّ غضب الله علی اهل الارض.» این، عبارت حدیث است. بعد خدا در این تأخیر انداخت تا سال ۱۶۰؛ و ما به شما گفتیم و شما آن را افشا کردید و خدای متعال آن را به تأخیر انداخت. سال ۱۶۰، اگر بر همین روالی که عمر مبارک ائمّه علیهمالسّلام طی شده، طی گردد، میشود دوران امام موسیبنجعفر علیهالصّلاةوالسّلام. امام صادق علیهالسّلام در سال ۱۴۸ رحلت فرمود. این گونه کار میکردند. برای این، کار میکردند. حرکت برای تشکیل نظامی بود که براساس قرآن به وجود آید. از ائمّه علیهمالسّلام که بگذرید، امامزادهها، جناب زیدبنعلی، جناب حسینبنعلی «شهید فخّ»، جناب محمّدبنعبدالله «صاحب نفس زکیّه»، ابراهیمبنعبدالله و دیگران و دیگران، بزرگانی بودند که برای تشکیل یک حکومت عدل حکومت علوی تلاش میکردند. بعد از دوران آنها نیز همینطور. حالا به مبارزات توأم با خودپرستی و سیاستبازی و هوای نفس کار ندارم. خلفای فاطمی، خلفای عبّاسی، سلاطین سلسلههای مختلف در ایران و عراق و شامات و بقیه جاها، را نمیگویم. اینها دنبال دنیای خودشان بودند؛ ولو در دنیای اسلام زندگی میکردند. اما نهضتهای صحیحی که به وجود آمد، برای این به وجود میآمد که بلکه بتوانند حکومتی تشکیل دهند که بر پایهی قرآن باشد. برپایهی قرآن، یعنی چه؟ یعنی قوانین و مقرّرات و عمل نظام عمومی و جمعی در آن جامعه، براساس حکم دینی باشد. این یک. کسی هم که در رأس حکومت قرار میگیرد، با معیارهای دینی برای حکومت منطبق باشد. این دو.این، معنای حکومت اسلامی و قرآنی است. البته مراتب دارد. یک وقت کسی که در رأس حکومت قرار میگیرد، شخصیتی در حدّ معصوم یا دون معصوم است. یک وقت هم نوبت به روسیاهانی امثال بنده میرسد. بههرحال، نظام و ترکیب و قوارهی کلّی، همان است. اشخاص، البته کم و زیاد دارند، کوچک و بزرگ دارند. اما برای این تلاش میکردند. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر شخص امام و آن استقامت، آن توکّل، آن امید به خدا، آن امید به مردم و خوشبینی به آحاد ملت که در شخص ایشان بود و در احدی غیر از امام ندیدیم نمیبود، این معنا حاصل نمیشد. بنده عمرم با علما و بزرگان و قشرهای مختلف روحانی گذشته است؛ امّا احدی را ندیدهام که این قدر به مردم خوشبین باشد و در مردم مایهها و جوهر رشد سراغ داشته باشد. آن ایمانش به خدا بود و آن ایمانش به مردم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین؛ آن توکّلش و آن شجاعت و نترسیدنش از مرگ و آن بیعلاقگیاش به زخارف دنیا. اوّلِ پیروزی انقلاب، وقتی که آقازادهی یکی از علمایِ معروفِ مبارز، چند صباح بازداشت شده بود و آن آقا خیلی متأثّر و ناراحت بود، در قم خدمت امام رفتیم. ایشان گفت: «اگر این احمد را بگیرند و بکشند [حالا اینش یادم نیست] من در باطن قلبم هم متأثّر نمیشوم!» امام چنین شخصیتی بود؛ در حالی که به فرزند خود بسیار علاقه داشت. اگر آن توکّل، آن بیاعتنایی به دنیا و آن شجاعت و قاطعیت نبود، اگر همهی ما و همهی کسانی که در این راه بودند جمع میشدند، این قضیه اتّفاق نمیافتاد، و ممکن بود چیز دیگری بشود. یعنی این نمیشد که شد. این یک فرصت الهی بود و خدای متعال اسباب را جمع آورد و حتّی کسی مثل امام را برای این کار انتخاب کرد ۱۳۷۲/۰۵/۰۵ مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر خدای متعال امام را برای زمان ما ذخیره نکرده بود، همهی شرایط یکسان باز هم منتهی به انقلاب نمیشد. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : وظیفهی تقوایی اهل علم؛ حقیقتاً در جادهی تقوا قدم نهادن و بنایِ قطعی و واقعی بر صحّتِ عمل داشتن است. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : اخلاق امام خمینی کلیدواژه(ها) : اخلاق امام خمینی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر شخص امام و آن استقامت، آن توکّل، آن امید به خدا، آن امید به مردم و خوشبینی به آحاد ملت که در شخص ایشان بود و در احدی غیر از امام ندیدیم نمیبود، این معنا حاصل نمیشد. بنده عمرم با علما و بزرگان و قشرهای مختلف روحانی گذشته است؛ امّا احدی را ندیدهام که این قدر به مردم خوشبین باشد و در مردم مایهها و جوهر رشد سراغ داشته باشد. آن ایمانش به خدا بود و آن ایمانش به مردم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین؛ آن توکّلش و آن شجاعت و نترسیدنش از مرگ و آن بیعلاقگیاش به زخارف دنیا. اوّلِ پیروزی انقلاب، وقتی که آقازادهی یکی از علمایِ معروفِ مبارز، چند صباح بازداشت شده بود و آن آقا خیلی متأثّر و ناراحت بود، در قم خدمت امام رفتیم. ایشان گفت: «اگر این احمد را بگیرند و بکشند [حالا اینش یادم نیست] من در باطن قلبم هم متأثّر نمیشوم!» امام چنین شخصیتی بود؛ در حالی که به فرزند خود بسیار علاقه داشت. اگر آن توکّل، آن بیاعتنایی به دنیا و آن شجاعت و قاطعیت نبود، اگر همهی ما و همهی کسانی که در این راه بودند جمع میشدند، این قضیه اتّفاق نمیافتاد، و ممکن بود چیز دیگری بشود. یعنی این نمیشد که شد. این یک فرصت الهی بود و خدای متعال اسباب را جمع آورد و حتّی کسی مثل امام را برای این کار انتخاب کرد. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : اخلاق امام خمینی کلیدواژه(ها) : اخلاق امام خمینی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بنده عمرم با علما و بزرگان و قشرهای مختلف روحانی گذشته است؛ امّا احدی را ندیدهام که مثل امام خمینی(ره) این قدر به مردم خوشبین باشد و در مردم مایهها و جوهر رشد سراغ داشته باشد. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : اهل بیت (علیهم السلام) کلیدواژه(ها) : اهل بیت (علیهم السلام) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امام باقر، امام صادق، امام موسیبن جعفر و ائمّهی بعد از حادثهی عاشورا، علیهمسلامالله، بر طبق آنچه که انسان از مجموع حالات آنان به دست میآورد، همتشان این بوده است که یک نظام اسلامی به وجود آورند. براساس روایاتی که در این زمینه داریم، بعضی بالمباشره و بعضی بالتسبیب، برای دورانهای نزدیک به زمان خودشان.روایتی از امام صادق علیهالصّلاةوالسّلام است که خدای متعال، این امر امر خلافت و ولایت الهی را برای سال ۷۰ معیّن کرده بود. «فلمّا قتل الحسین اشتدَّ غضب الله علی اهل الارض.» این، عبارت حدیث است. بعد خدا در این تأخیر انداخت تا سال ۱۶۰؛ و ما به شما گفتیم و شما آن را افشا کردید و خدای متعال آن را به تأخیر انداخت. سال ۱۶۰، اگر بر همین روالی که عمر مبارک ائمّه علیهمالسّلام طی شده، طی گردد، میشود دوران امام موسیبنجعفر علیهالصّلاةوالسّلام. امام صادق علیهالسّلام در سال ۱۴۸ رحلت فرمود.این گونه کار میکردند. برای این، کار میکردند. حرکت برای تشکیل نظامی بود که براساس قرآن به وجود آید. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : عالِم دینی کلیدواژه(ها) : عالِم دینی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [در گذشته] محدودهی کار عالِمِ طراز اوّل... عبارت بود از یک مسجد... پدربزرگ ما که ملّای معروفی هم بوده و فاضل بوده است محدودهی کارش عبارت بود از همین مسجد جامع، ظهرها؛ شبها هم «مسجد کوچهی قرهباغیها». چند نفر بازاری و کسبه در اینجا؛ چند نفر هم آنجا، به این آقا علاقهمند بودند. یا مرحوم «آقامیرزا صادق» یک طور دیگر؛ یا مرحوم آقای «انگجی» و دیگران... که زیاد هم بودند. امروز چه؟ این است آنچه که ما باید از آن درس بگیریم! گذشتگان را خدای متعال برای آیندگان عبرت قرار داده است. امروز دامنهی نفوذ و شعاع وجود روحانیت، فراتر از این چیزهاست. کاری به آحاد روحانی نداریم؛ مجموعهی دستگاه روحانیت، امروز داستان دیگری است. امروز به پایمردی و همّت یک مرجع تقلید و عالم بزرگ، در طول چند سال البته با کمک دیگران؛ لکن با محوریّت آن یک نفر یک نظام اسلامی به وجود آمده است. من گاهی این شک در ذهنم به وجود میآید که نکند بعضی از ما معمّمین، درست عمق و عظمت این مسأله را متوجّه نشده باشیم! تشکیل یک حکومت براساس اسلام، یعنی حکومت قرآن و احکام اسلامی، حکومت فقه آل محمّد علیهمافضلصلواتالله، چیز بسیار عظیمی است. انسان وقتی در عمق ماجرایی قرار دارد، عظمت آن را احساس و درک نمیکند. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : «آیا میدانیم امروز چه وظایفی بر عهدهی ما معمّمین است یا نه؟» این مسألهی بسیار مهمّی است... وظیفهی ما چیست؟ همان سه وظیفهی معروفی که برای اهل علم ذکر شده است: اوّل، وظیفهی علمی. عالم شدن، عن علمٍ حرف زدن؛ چون این لباس، لباس علم است. دوم، وظیفهی تقوایی. یعنی حقیقتاً در جادهی تقوا قدم نهادن و بنایِ قطعی و واقعی بر صحّتِ عمل داشتن. سوم، هوشیاری سیاسی. زیرا اشتباه من و شما، اشتباه یک نفر نیست؛ اشتباه جمعی است که به ما نگاه میکنند. امروز نیروهای مسلّح، چشمشان به روحانی است. اداراتِ دولتی، چشمشان به روحانی است. کارخانههای ما، چشمشان به روحانی است. آحادِ مردم، چشمشان به روحانی است. روحانی، در هر جا که باشد، مردم میخواهند از او بیاموزند. و این وظیفهی ما را خیلی سنگین میکند. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما باید خدا را شکر کنیم که در یک برههی حساس، خدا روحانیتِ شیعه را از یک امتحانِ سخت، سربلند بیرون آورد؛ بسیار سربلند! آن امتحان سخت، همین امتحانِ نهضتِ ملتِ ایران بود. خیلیها توی این نهضت رفوزه شدند. خیلیها بودند که مدّعی بودند برای مردم حرف میزنند یا قلم میزنند یا فکر میکنند؛ اما از راهِ مردم کناره گرفتند. در تاریخ ما، در تاریخ انقلاب و در آینده نیز همینگونه است. قضاوتِ خوبی دربارهشان نخواهد شد. روحانیت، به فضل الهی، از روز اوّل با دل و جان واردِ این میدان شد. همین شهرِ تبریزِ شما، شاهد قضایای بسیاری بوده است: چه در اوّل انقلاب؛ چه در قضایای ۱۵ خرداد؛ چه در طول این چندین سال و چه در قضایای قبل از پیروزی انقلاب که از آن چهلم پرشکوه و پرسطوت که تبریزیها برای شهدای قم گرفتند شروع شد در همهی این مراحل، روحانیت، به فضل الهی دارای قدم صدق بود و این چیزِ بسیار باارزشی است. البته، بحمدالله، آن کسانی از مسؤولین کشور که از جملهی روحانیون هستند هم، خوب امتحان دادند. روحانیت، البته وظیفهاش قبول مسؤولیتِ ادارهی کشور نیست. روحانیت، وظیفهی مشخّصی دارد. اما اگر شغلی از مشاغل و مسؤولیتی بزرگ و کوچک از مسؤولیتها متوجّه به روحانی شد و او خود را اهل دید، وظیفهی اوست که قبول کند. آنهایی که قبول کردند، بحمدالله امتحان خوبی دادند و خوب عمل کردند. دشمن، البته تبلیغات میکند. دشمن سعی میکند همهی کمبودها و کسریها را به گردن روحانیون بشکند و بگوید «اینها موجب هستند.» بالاخره وقتی کسی کاری به این عظمت را میخواهد انجام دهد، این چیزها هم در آن هست. ما که نباید تعجّب کنیم! یادمان بیاید که شخصیتی مثل امیرالمؤمنین، در زمان خودش متّهم شد به اینکه نماز نمیخواند! ما چه توقّعی داریم!؟ البته زمان ما، از زمان امیرالمؤمنین خیلی بهتر است. ایمان مردمِ ما، از ایمانِ سربازان امیرالمؤمنین به مراتب بالاتر است. مردم ما، امیرالمؤمنین را ندیدند و صدای او را نشنیدند؛ اما به ندای او پاسخ دادند. آنها علی را از نزدیک میدیدند، درعینحال آنطور او را آزار میکردند. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [در گذشته] محدودهی کار عالِمِ طراز اوّل... عبارت بود از یک مسجد... پدربزرگ ما که ملّای معروفی هم بوده و فاضل بوده است محدودهی کارش عبارت بود از همین مسجد جامع، ظهرها؛ شبها هم «مسجد کوچهی قرهباغیها». چند نفر بازاری و کسبه در اینجا؛ چند نفر هم آنجا، به این آقا علاقهمند بودند. یا مرحوم «آقامیرزا صادق» یک طور دیگر؛ یا مرحوم آقای «انگجی» و دیگران... که زیاد هم بودند. امروز چه؟ این است آنچه که ما باید از آن درس بگیریم! گذشتگان را خدای متعال برای آیندگان عبرت قرار داده است. امروز دامنهی نفوذ و شعاع وجود روحانیت، فراتر از این چیزهاست. کاری به آحاد روحانی نداریم؛ مجموعهی دستگاه روحانیت، امروز داستان دیگری است. امروز به پایمردی و همّت یک مرجع تقلید و عالم بزرگ، در طول چند سال البته با کمک دیگران؛ لکن با محوریّت آن یک نفر یک نظام اسلامی به وجود آمده است. من گاهی این شک در ذهنم به وجود میآید که نکند بعضی از ما معمّمین، درست عمق و عظمت این مسأله را متوجّه نشده باشیم! تشکیل یک حکومت براساس اسلام، یعنی حکومت قرآن و احکام اسلامی، حکومت فقه آل محمّد علیهمافضلصلواتالله، چیز بسیار عظیمی است. انسان وقتی در عمق ماجرایی قرار دارد، عظمت آن را احساس و درک نمیکند. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : تبریز کلیدواژه(ها) : تبریز نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بنده امروز، و بخصوص امشب، که به محوطهی «طالبیّه» قدم گذاشتم، خاطرات گذشته در ذهنم بیدار شد. نه آن خاطراتی که خود من شاهد آن بودم؛ بلکه آنچه را که از گذشتگان و پدران و بزرگتران شنیدهام. به یاد آوردم سالهای ۱۳۱۵ و ۱۶ قمری، یعنی تقریباً صد سال پیش را که مرحوم جدّ ما از نجف به تبریز آمد. در همین مسجد جامع، یکی از علمای معروف تبریز، از خانوادهی «مجتهد» ظاهراً پسر مرحوم «حاج میرزا جواد» نماز جماعت میخواندند. به مجرّد ورود «مرحوم حاج سیّد حسین خامنهای» که از نجف آمده بود و طلبهها و فضلای تبریزی در طول اقامت او در نجف، پیش او درس خوانده بودند و او حقّ استادی بر گردن آنها داشت از جمله پدر همین آقازادهای که در این مسجد نماز میخواند به اصرار، ایشان را آوردند و در این مسجد جامع امام جماعت شد. شنیدهاید و در کتابها هم نوشتهاند که مرحوم «شیخ محمّد خیابانی» قبل از اینکه وارد مبارزات مشروطیت شود، گاهی نایبِ پدرزن خود میشد پدر زن او مرحوم حاج سیّد حسین بود که جدّ ماست و در همین شبستان مسجد جامع، به جای ابوالزّوجهی خود نماز میخواند و از همین جا، شهرت خودش را بتدریج به دست آورد. چه قضایا و چه حوادثی بود، و چه بزرگانی آن روز در تبریز بودند! مرحوم آقا «میرزا ابوالحسن انگجی»، مرحوم آقا «میرزا حسن مجتهد»، مرحوم آقا «میرزا صادق آقایتبریزی»، مرحوم آقا «میرزا محسن آقای تبریزی» که علم اینها، تقوای اینها، قضایای اینها در حوزههای درس، عبادتها و بقیه مسائلشان داستانها و ماجراهایی دارد؛ و بعد هم مسائل سیاسیشان در این شهر بزرگ. علمای تبریز، یک عدّه در طرف مشروطه و یک عدّه در طرف ضدّ مشروطه بودند. هر دو دسته، از علما و هر دو دسته دارای مریدان و دوستان و علاقهمندان؛ و همه عالم و مجتهد و فقیه. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : تبریز کلیدواژه(ها) : تبریز نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبریز، شهر شهیدان، شهر مردان بزرگ، شهر مجاهدتهای تاریخی و به یاد ماندنی[است]. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : تبریز کلیدواژه(ها) : تبریز نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حقیقت این است که شهر تبریز، در میان همهی شهرهای ایران، دارای یک خصوصیاتی است که اگر کسی آن خصوصیات را نداند، دربارهیمردم مؤمن و فداکار این شهر و این استان نمیتواند قضاوت صحیحی داشته باشد. آذربایجان در واقع خط مقدم جبهه ملت ایران در مقابل متجاوزین و متجاسرین در طول تاریخ چند قرن گذشته تا امروز بوده است، و چه قدر بجاست که جوانان آذربایجانی، بخصوص جوانان و نوجوانان تبریزی با این تاریخ پرشکوه و باعظمت هر چه بیشتر آشنا بشوند. در گذشتهی دور در آن وقتی که کشور عزیز ما، مورد تهاجم همسایه شمالی آن روز ما، یعنی کشور روسیه قرار گرفت و به خاطر ضعف پادشاهان قاجار و بیلیاقتی رجال نظامی و سیاسی، گرجستان و هفده شهر قفقاز از ایران عزیز جدا شد، آن نیرویی که توانست لشکر روس را که سرمست از پیروزیها به جلو میآمد، بر سر جای خود متوقف کند، تبریز بود. تبریزیها جلوی لشکر مهاجم را توانستند بگیرند و یک بار این منطقهی از ایران عزیز را نجات بدهند. در دوره بعد یعنی در دوران مشروطیت، چه در قضایای مشروطیت - اول و چه در دوران استبداد صغیر که دوباره مشروطیت در ایران جان گرفت - آن نیروی اصلی و محرّک از تبریز، مرکز آذربایجان، رها شد و آزادی را برای ایران بزرگ به بارآورد. این شهر پر از خاطرات مجاهدت و فداکاری است. و من از گذشتگان خود قضایایی را دربارهیحوادث تبریز شنیدهام که آنها خود شاهد آن قضایا بودهاند، چه در قضایای دوران استبداد صغیر که مرحوم شیخ محمّد خیابانی، مرد مبارز و روحانی آزاده اینجا قیام کرد، و چه در دوران قبل از آن، که آغاز مشروطیت بود که همین محلههای گوناگون تبریز، از جمله محله «خیابان»، منزل عالم بزرگ ساکن محلهی خیابان و کوچهی «قره باغیها»، منزل (خیابان محله سی و قره باغ لار کوچه سی). عالم بزرگ آن روز تبریز، که جدّ ماست، پدربزرگ من، مرحوم حاج سیدحسین خامنهیی که میرفتند مردم، به خانه این عالم و دربارهیقضایای مشروطیت از او سؤال میکردند و او مردم را تشویق میکرد و در سال ۱۳۵۲ که من آمدم تبریز مین اوشیوز التی ایکیده، من اٌزوم گتیم إله او محلیه و او کوچیه، محلهی خیابان و قره باغلار کوچه سی. گدی آفتاری آتابابانون الی نین دافی .... و زیارت المیشم. این بخشی از گذشتهی تبریز است، ... بعد در دوران مشروطیت، سردار ملی و سالار ملی که باز سالار ملی یعنی باقرخان مال همان محله خیابان و کوچه قرهباغیهاست، که الآن هم همان کوچه و همان محله و همان مسجد که در آنجا مردم اجتماع میکردند، به حال خود باقی است و موجود است. دوران سالهای بعد از دیکتاتوری رضاخانی که پیشهوری به کمک شوروی سابق، بر این منطقه تسلط پیدا کردند، آن نیرویی که توانست تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد، آن نیرو، نیروی تبریزی است. هیچ نیروی دیگری نمیتوانست اگر تبریزیها نبودند، تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد. در دوران انقلاب، حرکت گردونهی مبارزه ملت ایران، از چهلمی شروع شد که تبریزیها برای مردم قم گرفتند. فرزندان اسلام، فرزندان قرآن، فرزندان امام در این شهر توانستند پرچم مبارزه اسلام را بلند کنند و یکسره، آذربایجان و تبریز در خدمت انقلاب قرار گرفت. دانشجویش،روحانیش، کاسب بازاریش، زنانش، مردانش، اهل شهرش، اهل روستایش، کارگرانش، کشاورزانش حتی زبان گویایش مرحوم شهریار (رحمةاللهعلیه) در خدمت انقلاب، در خدمت قرآن و اسلام قرار گرفت. و دوران انقلاب وقتی ما نگاه میکنیم، عملکرد شما مردم، عملکرد یک جماعت مؤمن و مخلص و نمونه است، این را من از نزدیک دیدهام، دو شهید محراب این شهر، تقدیم انقلاب کرد، شیراز هم شهید محراب داشت، یزد هم شهید محراب داشت اما یک شهید محراب، تبریز دو شهید محراب در راه اسلام و قرآن قربانی داد. فتنه خلق مسلمان را خود تبریزها، همین جوانان حزباللهی مؤمن توانستند در نطفه خفه کنند. آن وقتی که جنگ پیش آمد، جوانان لشکر عاشورا و سرداران شجاع تبریزی و آذربایجانی، شهید آقامهدی باکری، و شهید حمید باکری، و شهدای متعدد دیگر، از سرداران بزرگ لشکر اسلام از این سرزمین برخاستند، در میدانهای نبرد جانشان را قربان اسلام و قرآن کردند. این آذربایجان است. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : تبریز کلیدواژه(ها) : تبریز نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر ما آذربایجان را و تبریز را یک صحنه آزمایشی بدانیم برای شناسایی انقلاب، برای شناسایی انقلاب اسلامی، نتایجی که به دست خواهد، نتایج بسیار با ارزشی است. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز نیروهای مسلّح، اداراتِ دولتی، کارخانههای ما، آحادِ مردم، چشمشان به روحانی است. روحانی، در هر جا که باشد، مردم میخواهند از او بیاموزند. و این وظیفهی ما را خیلی سنگین میکند. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما باید خدا را شکر کنیم که در یک برههی حساس، خدا روحانیتِ شیعه را از یک امتحانِ سخت، سربلند بیرون آورد؛ بسیار سربلند! آن امتحان سخت، همین امتحانِ نهضتِ ملتِ ایران بود. خیلیها توی این نهضت رفوزه شدند. خیلیها بودند که مدّعی بودند برای مردم حرف میزنند یا قلم میزنند یا فکر میکنند؛ اما از راهِ مردم کناره گرفتند. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون «تبریز» - 1372/05/05 عنوان فیش : روحانیون (مخاطب) کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روحانیت، وظیفهاش قبول مسؤولیتِ ادارهی کشور نیست. روحانیت، وظیفهی مشخّصی دارد. اما اگر شغلی از مشاغل و مسؤولیتی بزرگ و کوچک از مسؤولیتها متوجّه به روحانی شد و او خود را اهل دید، وظیفهی اوست که قبول کند. |