[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : پاسخگویی مسئولان
کلیدواژه(ها) : پاسخگویی مسئولان
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در کنار این، نظام پاسخگویی را برای خودتان متحتم بدانید. واقعا وزیر در حوزه‌ی کار خودش، مدیران وزارتی در حوزه‌ی کار خودشان، معاونان هر کدام در حوزه‌ی کار خودشان پاسخگو باشند. یعنی هم در برابر خطایی که انجام می‌گیرد، واقعا پاسخگو باشند؛ هم در برابر کار لازمی که باید انجام می‌گرفته و انجام نمی‌گیرد، پاسخگو باشند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزاداندیشی
کلیدواژه(ها) : آزاداندیشی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
وظیفه‌ی حتمی دیگر دولت اسلامی، گسترش علم و دانایی است؛ چون دولت اسلامی بدون گسترش علم و دانایی به جایی نخواهد رسید. گسترش آزاداندیشی هم مهم است. واقعا انسانها باید بتوانند در یک فضای آزاد فکر کنند. آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است. وقتی آزادی فکر بود، به‌طور طبیعی آزادی بیان هم هست. عمده، آزادی فکر است که انسانها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضای آزاد فکری، امکان رشد وجود ندارد. برای فکر، برای علم، برای میدان‌های عظیم پیشرفت بشری اصلا جایی وجود نخواهد داشت. ما در مباحث کلامی و مباحث فلسفی هرچه پیشرفت داشتیم، در سایه‌ی مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتیم. اشکالی که ما همواره به بخش‌های فرهنگی داشته‌ایم، این بوده که به نقش خودشان به عنوان یک دولت اسلامی در صحنه‌ی کارزار فکری درست عمل نمی‌کنند. کارزار فکری باید باشد؛ منتها کارزار فکری عملا به این شکل درنیاید که ما به قول سعدی، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکری که حق می‌دانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایی می‌خواهند، سر جوانهای ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید. ما به تجربه دریافته‌ایم که آن‌جایی‌که سخن حق با منطق و آرایش لازم خودش به میدان می‌آید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نظام سلطه
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
معنای شعار دولت اسلامی این است که ما می‌خواهیم اعمال فردی، رفتار با مردم، رفتار بین خودمان، و رفتار با نظامهای بین‌المللی و نظام سلطه‌ی امروز جهانی را به معیارها و ضوابط اسلامی نزدیکتر کنیم. این شعار، بسیار باارزش است؛ ان‌شاءاللَّه به این شعار پایبند بمانید و این تلاش را جدی‌تر، بی‌آسیب‌تر و واقعی‌تر کنید؛ چون گامی بلند خواهد بود در راه رسیدن به آن هدفها؛ و همان‌طور که عرض کردم، رسیدن به آن هدفها مردان خودش را می‌خواهد. البته «مردان» که می‌گوییم، به معنای «رجال» در قانون اساسی نیست؛ شامل خانمها هم می‌شود؛ یعنی کسان و عناصر و کارگزارانِ خودش را می‌خواهد. به قول شاعر، آن دو صد من استخوان را داشته باشند تا بتوانند این صد من بار را بردارند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نظام سلطه
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشید؛ در این صورت می‌توانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بعدی است. بعضی‌ها اهل معنایند، اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این نمی‌شود. اسلام، معنویت بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسانها ندارد؛ «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم». آدم معنوی‌یی که با ظلم می‌سازد، با طاغوت می‌سازد، با نظام ظالمانه و سلطه می‌سازد، این چطور معنویتی است؟ این‌گونه معنویت را ما نمی‌توانیم بفهمیم. بنابراین معنویت و عدالت در هم تنیده است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نظام سلطه
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مبارزه‌ی با سلطه هم یکی از وظایف دولت اسلامی است. نظام سلطه، نظامی است که مثل بختک سنگینی روی پیکر جامعه‌ی بشری می‌افتد - و افتاده است - و او را نابود می‌کند و از بین می‌برد. این نظام سلطه دو طرف دارد؛ سلطه‌گر و سلطه‌پذیر. با این نظام باید مبارزه کرد. مبارزه‌اش هم با شمشیر نیست؛ مبارزه‌اش با عقل، با کار حرفه‌یی سیاسی، و با شجاعت در میدان‌های لازم و متناسب خودش است.

دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه‌ی سلطه‌گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی‌اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصه‌ی زندگی معتقد نیستند - به اصطلاح سکولارها - اینها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ می‌گویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرکات و نشاطهای مردمی عمومی از دین جدا باشد. مخالفت‌ها هم در طیف وسیعی انجام می‌گیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضه‌های جدی کردن. مترفین بین‌المللی - یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمده‌ی جهانی را در اختیار خودشان می‌خواهند و برای این کار دارند حداکثر تلاش علمی و عملی را می‌کنند - اینها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامی‌اند. عرض کردیم دشمن‌ها لزوما دشمنی نمی‌کنند؛ بعضی از آنها دشمن‌اند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان می‌شوند و گلاویز می‌شوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هر کدام به نحوی برخورد کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : خواب‌آلودگی سیاسی
کلیدواژه(ها) : خواب‌آلودگی سیاسی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
عقلانیت و محاسبه که می‏گوییم، فوراً به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معنای محافظه‏کاری، عقل‏گرایی و تابع عقل بودن است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظه‏کاری فرق دارد. محافظه کار، طرفدار وضع موجود است؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمی‏تابد و از تحول و دگرگونی می‏ترسد؛ اما عقلانیت این‏طور نیست؛ محاسبه‏ی عقلانی گاهی اوقات خودش منشأ تحولات عظیمی می‏شود. انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. این‏طور نبود که مردم همین‏طور بی‏حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیمِ آن‏چنانی را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانی و کار عقلانی و کار فکری شده بود. در طول سالهای متمادی - به تعبیر رایج امروز - یک گفتمان حق‏طلبی، عدالت‏خواهی و آزادی‏خواهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به این‏که نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‏آرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است. الان هم همین‏طور است. الان در نظام ما برخی از تحولات هست که مُنتجه‏ی یک نگاه عقلانی و دقیق و موشکافانه‏ی به وضع موجود و وضع دنیاست. من در زمینه‏ی مسائل گوناگون این را دارم مشاهده می‏کنم. حالت خواب‏رفتگی و تن دادن به آنچه در جریان عمومیِ سیاسی و اقتصادی دنیا دارد می‏گذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه‏ی ماست و اگر کسی درست بفهمد و بیندیشد، می‏فهمد که باید با یک تحرک و تحول، این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینه‏ی مسائل اقتصادی، هم در زمینه‏ی مسائل سیاسی. بنابراین عقلانیت با محافظه‏کاری فرق دارد. محاسبه‏ی عقلانی را با محاسبه‏ی محافظه‏کارانه به هیچ‏وجه مخلوط نکنید؛ اینها دو چیز است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دشمن درونی.دشمن بیرونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی.دشمن بیرونی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه‌ی سلطه‌گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی‌اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصه‌ی زندگی معتقد نیستند - به اصطلاح سکولارها - اینها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ می‌گویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرکات و نشاطهای مردمیِ عمومی از دین جدا باشد. مخالفت‌ها هم در طیف وسیعی انجام می‌گیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضه‌های جدی کردن. مترفین بین‌المللی - یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمده‌ی جهانی را در اختیار خودشان می‌خواهند و برای این کار دارند حداکثر تلاش علمی و عملی را می‌کنند - اینها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامی‌اند. عرض کردیم دشمن‌ها لزوماً دشمنی نمی‌کنند؛ بعضی از آنها دشمن‌اند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان می‌شوند و گلاویز می‌شوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هر کدام به نحوی برخورد کرد.
دسته‌ی دوم دشمنان درونی‌اند؛ یعنی آفت‌ها، بیماری‌ها و میکروب‌ها. مرگ ما بیش از آنچه ناشی از این باشد که دیگری بیاید ما را بکُشد، ناشی از این است که در درون خودمان اختلافی به‌وجود می‌آید. غالباً مرگ‌های ما ناشی از ویروسی، میکروبی، بیماری‌یی و سلول عاصی‌یی است که سرطان درست می‌کند؛ کمتر ناشی از این است که کسی بیاید آدم را بکُشد. دولت اسلامی هم همین‌طور است؛ باید مواظب دشمن‌های درونی‌اش باشد؛ اینها آفتهایش است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : جنبش عدالتخواهی
کلیدواژه(ها) : جنبش عدالتخواهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. این‌طور نبود که مردم همین‌طور بی‌حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیم آن‌چنانی را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانی و کار عقلانی و کار فکری شده بود. در طول سالهای متمادی - به تعبیر رایج امروز - یک گفتمان حق‌طلبی، عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به این‌که نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‌آرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : جدایی دین از سیاست
کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه‌ی سلطه‌گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی‌اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصه‌ی زندگی معتقد نیستند - به اصطلاح سکولارها - اینها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ می‌گویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرکات و نشاطهای مردمیِ عمومی از دین جدا باشد. مخالفت‌ها هم در طیف وسیعی انجام می‌گیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضه‌های جدی کردن. مترفین بین‌المللی - یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمده‌ی جهانی را در اختیار خودشان می‌خواهند و برای این کار دارند حداکثر تلاش علمی و عملی را می‌کنند - اینها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامی‌اند. عرض کردیم دشمن‌ها لزوماً دشمنی نمی‌کنند؛ بعضی از آنها دشمن‌اند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان می‌شوند و گلاویز می‌شوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هر کدام به نحوی برخورد کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : سلطه‌پذیری
کلیدواژه(ها) : سلطه‌پذیری
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مبارزه‏ی با سلطه هم یکی از وظایف دولت اسلامی است. نظام سلطه، نظامی است که مثل بختک سنگینی روی پیکر جامعه‏ی بشری می‏افتد- و افتاده است- و او را نابود می‏کند و از بین می‏برد. این نظام سلطه دو طرف دارد؛ سلطه‏گر و سلطه‏پذیر. با این نظام باید مبارزه کرد. مبارزه‏اش هم با شمشیر نیست؛ مبارزه‏اش با عقل، با کار حرفه‏ایِ سیاسی، و با شجاعت در میدان‏های لازم و متناسبِ خودش است.

دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته‏شده هستند. همه‏ی سلطه‏گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی‏اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصه‏ی زندگی معتقد نیستند- به اصطلاح سکولارها- این‏ها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ می‏گویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرکات و نشاطهای مردمیِ عمومی از دین جدا باشد. مخالفت‏ها هم در طیف وسیعی انجام می‏گیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضه‏های جدی کردن. مترفین بین‏المللی- یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمده‏ی جهانی را در اختیار خودشان می‏خواهند و برای این کار دارند حد اکثر تلاش علمی و عملی را می‏کنند- این‏ها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامی‏اند. عرض کردیم دشمن‏ها لزوماً دشمنی نمی‏کنند؛ بعضی از آن‏ها دشمن‏اند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان می‏شوند و گلاویز می‏شوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هرکدام به نحوی برخورد کرد.

دسته‏ی دوم دشمنان درونی‏اند؛ یعنی آفت‏ها، بیماری‏ها و میکروب‏ها. مرگ ما بیش از آنچه ناشی از این باشد که دیگری بیاید ما را بکُشد، ناشی از این است که در درون خودمان اختلافی به وجود می‏آید. غالباً مرگ‏های ما ناشی از ویروسی، میکروبی، بیماری‏ای و سلول عاصی‏یی است که سرطان درست می‏کند؛ کمتر ناشی از این است که کسی بیاید آدم را بکُشد. دولت اسلامی هم همین‏طور است؛ باید مواظب دشمن‏های درونی‏اش باشد؛ این‏ها آفتهایش است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : گفتمان‌سازی
کلیدواژه(ها) : گفتمان‌سازی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. این‌طور نبود که مردم همین‌طور بی‌حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیم آن‌چنانی را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانی و کار عقلانی و کار فکری شده بود. در طول سالهای متمادی - به تعبیر رایج امروز - یک گفتمان حق‌طلبی، عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به این‌که نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‌آرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش :درهم‌تنیدگی عدالت با معنویت
کلیدواژه(ها) : عدالت, معنویت‎گرایی, ظلم
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشید؛ در این صورت می‌توانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بُعدی است. بعضی‌ها اهل معنایند، اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این نمی‌شود. اسلام، معنویتِ بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسانها ندارد؛ «من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم».(1) آدم معنوی‌یی که با ظلم می‌سازد، با طاغوت می‌سازد، با نظام ظالمانه و سلطه می‌سازد، این چطور معنویتی است؟ این‌گونه معنویت را ما نمی‌توانیم بفهمیم. بنابراین معنویت و عدالت در هم تنیده است.
1 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج ‏2، ص 164، ح 5 ؛
تهذیب الاحكام ، شیخ طوسی، ج 6 ص 175 ح 29 ؛
النوادرللراوندی ، سيد فضل الله راوندى،‏ ص  21 ؛ 
جامع الاحادیث الشیعه،  ج 16 ص 172 ح 3 ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی  ج 71 ص 339، ح 120 ؛

« مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِی يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم‏»،
ترجمه :
امام صادق (ع): رسول خدا (ص) فرمود:كسی كه صبح كند و اهمیتی به كارهای مسلمانان ندهد او از آنان نیست و كسی كه صدای مردی بشنود كه فریاد كمك خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست.


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش :اسلامی‌شدن کشور در صورت اسلامی‌شدن مسئولان
کلیدواژه(ها) : کارگزاران نظام, عمل
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
من چهار پنج سال پیش همین‌جا در حسینیه این مطلب را با مجموعه‌ی کارگزاران مطرح کردم؛ گفتم انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی و بعد کشور اسلامی. اگر دولت ما اسلامی شد، آن وقت کشورمان اسلامی خواهد شد. اگر من و شما در معاشرتمان، در رفتارمان، در طلب مالمان، در مجاهدتمان، نتوانستیم خود را به حد نصاب برسانیم، از آن دانشجو، از آن جوان بازاری، از آن عنصر در رده‌های پایین دولتی، از آن کارگر، از آن روستایی، از آن شهری چه توقعی می‌توانیم داشته باشیم که اسلامی عمل کنند؟ چرا مردم را بیخود ملامت می‌کنیم؟ نباید ملامت کنیم. اگر کمبودی هست، خودمان را باید ملامت کنیم؛ «لوموا انفسکم».(1)
اول، ما اسلامی می‌شویم؛ وقتی اسلامی شدیم، «کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم»(2)آن وقت عملِ ما مردم را مسلمان واقعی خواهد کرد و کشور، اسلامی خواهد شد؛ هم احکام و مقررات اسلامی است، هم اجرا اسلامی است، هم دولتمردان اسلامی‌اند، هم مردم به تبع حال و به تبع دولتمردان از لحاظ اخلاقی اسلامی خواهند شد. البته شیطان نمی‌میرد؛ شیطان زنده است. همیشه عده‌یی، جریانی، مجموعه‌هایی هستند که تسلیم شیطان بشوند؛ اما شکل کلی، اسلامی خواهد شد.
1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 22
وَقالَ الشَّيطانُ لَمّا قُضِيَ الأَمرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُم وَعدَ الحَقِّ وَوَعَدتُكُم فَأَخلَفتُكُم ۖ وَما كانَ لِيَ عَلَيكُم مِن سُلطانٍ إِلّا أَن دَعَوتُكُم فَاستَجَبتُم لي ۖ فَلا تَلوموني وَلوموا أَنفُسَكُم ۖ ما أَنا بِمُصرِخِكُم وَما أَنتُم بِمُصرِخِيَّ ۖ إِنّي كَفَرتُ بِما أَشرَكتُمونِ مِن قَبلُ ۗ إِنَّ الظّالِمينَ لَهُم عَذابٌ أَليمٌ
ترجمه :
و شیطان، هنگامی که کار تمام می‌شود، می‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند!

2 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج 2، ص 105 ؛
محاسن، برقی، ج 1، ص 18 ؛ 
مشكاة الانوار ،الطبرسی، ص 46 ؛ 
بحار الانوار ،مجلسی، ج 82 ص 135 ح 15 ؛

كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِالْخَيْرِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ
ترجمه :
امام صادق(ع) فرمود با غیر از زبان دعوت كنندگان مردم به سوی خوبی باشید تا از شما تلاش و راستی و پرهیزكاری ببینند.


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش :آسانی توصیف حق و دشواری عمل به آن
کلیدواژه(ها) : عدالت
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
عدالت، به‌حسب ظاهر، مفهوم ساده‌یی است و همه می‌گویند و آن را تکرار می‌کنند؛ منتها در مصداق و در عمل، رسیدن به عدالت خیلی دشوار است؛ همان نکته‌یی که امیرالمؤمنین درباره‌ی حق فرموده است: « الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف ».(1) در مورد عدل هم عیناً همین‌طور است؛ چون عدل هم حق است و اصلاً از هم جدا نیستند. به یک معنا، حق همان عدل است؛ عدل همان حق است؛ تواصفش آسان است، اما در عمل، رسیدن به عدالت مشکل است؛ حتّی شناختن موارد عدالت و مصادیق عدالت هم گاهی خیلی مشکل است؛ کجا عدالت است، کجا بی‌عدالتی است. من نمی‌خواهم الان عدالت را تعریف کنم که چیست. تعریف‌های کلی و عمده‌یی از عدالت شده؛ تقسیم عادلانه‌ی امکانات و از این قبیل حرفها، که درست هم هست و محتاج تدقیق و ریزبینی هم هست؛ یعنی شما در هر یک از بخش‌هایتان واقعاً باید ببینید عدالت چیست و با چه چیزی حاصل می‌شود.
1 ) خطبه 216 : از خطبه‏هاى آن حضرت است كه در صفين بيان فرمود
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُمْ فَالْحَقُّ أَوْسَعُ الْأَشْيَاءِ فِي التَّوَاصُفِ وَ أَضْيَقُهَا فِي التَّنَاصُفِ لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لِعَدْلِهِ فِي كُلِّ مَا جَرَتْ عَلَيْهِ صُرُوفُ قَضَائِهِ وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يُطِيعُوهُ وَ جَعَلَ جَزَاءَهُمْ عَلَيْهِ مُضَاعَفَةَ الثَّوَابِ تَفَضُّلًا مِنْهُ وَ تَوَسُّعاً بِمَا هُوَ مِنَ الْمَزِيدِ أَهْلُهُ . ثُمَّ جَعَلَ سُبْحَانَهُ مِنْ حُقُوقِهِ حُقُوقاً افْتَرَضَهَا لِبَعْضِ النَّاسِ عَلَى بَعْضٍ فَجَعَلَهَا تَتَكَافَأُ فِي وُجُوهِهَا وَ يُوجِبُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ لَا يُسْتَوْجَبُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ. وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَى الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَى الْوَالِي فَرِيضَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكُلٍّ عَلَى كُلٍّ فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِينِهِمْ فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّةِ فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ الزَّمَانُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ. وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ وَالِيَهَا أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِي بِرَعِيَّتِهِ اخْتَلَفَتْ هُنَالِكَ الْكَلِمَةُ وَ ظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ وَ كَثُرَ الْإِدْغَالُ فِي الدِّينِ وَ تُرِكَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ فَعُمِلَ بِالْهَوَى وَ عُطِّلَتِ الْأَحْكَامُ وَ كَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ فَلَا يُسْتَوْحَشُ لِعَظِيمِ حَقٍّ عُطِّلَ وَ لَا لِعَظِيمِ بَاطِلٍ فُعِلَ فَهُنَالِكَ تَذِلُّ الْأَبْرَارُ وَ تَعِزُّ الْأَشْرَارُ وَ تَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْعِبَادِ. فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ فَلَيْسَ أَحَدٌ وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلَى رِضَا اللَّهِ حِرْصُهُ وَ طَالَ فِي الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ بِبَالِغٍ حَقِيقَةَ مَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ وَ لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ وَ لَيْسَ امْرُؤٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ فِي الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِي الدِّينِ فَضِيلَتُهُ بِفَوْقِ أَنْ يُعَانَ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ مِنْ حَقِّهِ وَ لَا امْرُؤٌ وَ إِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ وَ اقْتَحَمَتْهُ الْعُيُونُ بِدُونِ أَنْ يُعِينَ عَلَى ذَلِكَ أَوْ يُعَانَ عَلَيْهِ . فَأَجَابَهُ ( عليه السلام ) رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ بِكَلَامٍ طَوِيلٍ يُكْثِرُ فِيهِ الثَّنَاءَ عَلَيْهِ وَ يَذْكُرُ سَمْعَهُ وَ طَاعَتَهُ لَهُ ، فَقَالَ ( عليه السلام ) : إِنَّ مِنْ حَقِّ مَنْ عَظُمَ جَلَالُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فِي نَفْسِهِ وَ جَلَّ مَوْضِعُهُ مِنْ قَلْبِهِ أَنْ يَصْغُرَ عِنْدَهُ لِعِظَمِ ذَلِكَ كُلُّ مَا سِوَاهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ كَانَ كَذَلِكَ لَمَنْ عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ لَطُفَ إِحْسَانُهُ إِلَيْهِ فَإِنَّهُ لَمْ تَعْظُمْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا ازْدَادَ حَقُّ اللَّهِ عَلَيْهِ عِظَماً وَ إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالَاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ وَ يُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْكِبْرِ وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ كَذَلِكَ وَ لَوْ كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ يُقَالَ ذَلِكَ لَتَرَكْتُهُ انْحِطَاطاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ عَنْ تَنَاوُلِ مَا هُوَ أَحَقُّ بِهِ مِنَ الْعَظَمَةِ وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ فَلَا تُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِلَيْكُمْ مِنَ التَّقِيَّةِ فِي حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِي فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ كَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَيْهِ فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِيدٌ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَيْرُهُ يَمْلِكُ مِنَّا مَا لَا نَمْلِكُ مِنْ أَنْفُسِنَا وَ أَخْرَجَنَا مِمَّا كُنَّا فِيهِ إِلَى مَا صَلَحْنَا عَلَيْهِ فَأَبْدَلَنَا بَعْدَ الضَّلَالَةِ بِالْهُدَى وَ أَعْطَانَا الْبَصِيرَةَ بَعْدَ الْعَمَى .
ترجمه :
اما بعد، خداوند به خاطر حكمرانى من بر شما براى من بر عهده شما حقّى قرار داده، و شما را نيز بر من حقّى است مانند حقّى كه مرا بر شماست. حقّ در عرصه وصف وسيع‏ترين اشياء، و در مرحله انصاف تنگ‏ترين چيزهاست. كسى را بر ديگرى حقّى نيست جز اينكه آن ديگرى را نيز بر او حقّى است. و حقى از ديگرى بر عهده كسى نيست جز اينكه براى او نيز بر گردن وى حقّى است. و اگر كسى را بر ديگرى حقّى ثابت است و آن كس را بر وى حقّى نباشد اين حق فقط براى خداى سبحان است نه غير او، به خاطر احاطه قدرتش بر بندگان، و عدالتش در تمام آنچه كه فرمانش در آنها جارى است. ولى حقّش را بر بندگان چنين مقرّر فرمود كه او را بندگى كنند، و مزد عبادت را بر عهده خود براى بندگان چند برابر قرار داد به علّت فضل و كرمى كه دارد، و افزون دهى كه شايسته و اهل آن است. آن گاه خداوند از حقوق خود حقوقى را بر بعض مردم نسبت به بعض ديگر واجب گرداند، و آن حقوق را در جهات و حالات با هم برابر قرار داد و بعضى را در برابر بعضى ديگر واجب نمود، و بعضى واجب نگردد مگر به انجام حقّى كه در برابر آن است. و بزرگترين چيزى كه از اين حقوق واجب فرمود حقّ حاكم بر رعيت، و حقّ رعيت بر حاكم است، اين فريضه‏اى است كه خداوند براى هر يك نسبت به ديگرى واجب نموده، و اين حقوق را موجب برقرارى الفت، و ارجمندى دينشان قرار داد. رعيت اصلاح نشود مگر به صلاح حاكمان، و حاكمان اصلاح نگردند مگر به استقامت رعيت. پس زمانى كه رعيت حقّ والى را ادا كرد، و والى هم حقّ رعيت را رعايت نمود، حق ميان ايشان ارجمند گردد، و راههاى دين بر پا شود، و نشانه‏هاى عدالت اعتدال گيرد، و سنّت‏ها در مجراى خود روان شود، و زمان آراسته و شايسته گردد، و به دوام دولت اميد رود، و مطامع دشمنان به يأس مبدّل گردد. ولى اگر رعيت بر والى غالب شود، يا والى بر رعيت ستم كند، اختلاف كلمه پيدا شود، و نشانه‏هاى ستم آشكار گردد، و افساد و اختلال در دين زياد شود، و راههاى روشن سنّت‏ها رها گردد، و از روى هواى نفس عمل شود، و اجراى احكام رو به تعطيلى رود، و بيمارى روانها زياد شود، در آن وقت مردم از تعطيل حقّ عظيم نترسند، و بر انجام گرفتن باطل بزرگ وحشت نكنند. به آن هنگام است كه نيكوكاران خوار، و بدكاران عزيز شوند، و كيفر خداوند نزد بندگان بزرگ گردد. پس بر شما باد به خيرخواهى در حقّ يكديگر و كمك نيكوى يكديگر بر اين كار، زيرا كسى را- هر چند براى به دست آوردن رضاى حق حرصش شديد، و كوشش او در بندگى طولانى گردد- قدرت آن نيست كه حق طاعت خدا را چنانكه هست ادا كند، لكن از جمله حقوق واجب خدا بر بندگان اين است كه به اندازه طاقت خود به خيرخواهى يكديگر برخيزند، و در كمك به هم براى اقامه حق در بين خود اقدام كنند. و هيچ كس- گرچه منزلتش در حق عظيم باشد، و فضيلتش در دين بر ديگران پيشى داشته باشد،- چنان نيست كه در اداى حقّى كه‏ خدا بر او واجب كرده محتاج به كمك نباشد، و هيچ كس- گر چه او را كوچك شمارند، و در ديده حقير بينند- كمتر از آن نيست كه در اداى حق به ديگران كمك كند و يا از سوى ديگران كمك شود. در آن وقت مردى از ياران آن حضرت به جواب برخاست و سخن را طولانى نمود، و در ضمن آن امام را بسيار ستود، و شنوايى و طاعت خود را نسبت به آن حضرت اظهار كرد، حضرت فرمود: آن كس كه جلال خدا در جانش بزرگ، و موضع حق در دلش با عظمت است، مى‏سزد كه به خاطر اين بزرگى، ما سواى خدا در نظرش كوچك باشد. و سزاوارترين كس به اين معنا كسى است كه نعمت و لطف و احسان خدا بر او بسيار است، زيرا خداوند نعمت بسيار به كسى عنايت نكرده مگر اينكه عظمت حقّ خدا بر او افزون گشته. و از پست‏ترين حالات حاكمان نزد مرد شايسته اين است كه به آنان گمان عشق به خود ستايى برده شود، و كارشان قيافه برترى جويى به خود گرفته باشد، و من ميل ندارم كه در خاطر شما بگذرد كه من به خودستايى علاقه مندم و عاشق شنيدن مدح و ثنايم، به حمد خدا اين گونه نيستم، و اگر دوستدار اين مسأله بودم باز هم به خاطر خاكسارى در برابر عظمت و كبريايى حق كه از همه كس به آن سزاوارتر است آن را رها مى‏كردم. چه بسا مردمى كه ستايش خود را به وسيله جامعه پس از رنج و زحمت شيرين شمارند، ولى مرا به خاطر آنكه نفس خود را براى خدا و خدمت به شما به كار گرفته‏ام و هنوز از اداى كامل آن حقوق فارغ نشده‏ام و واجباتى كه چاره‏اى جز انجام آنها ندارم ثنا نگوييد. پس با من چنانكه با سركشان سخن مى‏گويند سخن مگوييد، و آنچه را در برابر مردم خشمگين پنهان مى‏كنند از من پنهان مداريد، و با مدارا و چاپلوسى با من معاشرت ننماييد، و گمان نكنيد كه شنيدن سخن حق بر من سنگين است، و مپنداريد كه تعظيم نابجاى خود را از شما درخواست دارم، زيرا آن كه اگر سخن حق به او گفته شود، يا عدالت به او پيشنهاد گردد بر او سنگين آيد، عمل به حق و عدل بر او دشوارتر است. بنا بر اين از حق گويى يا مشورت به عدل خوددارى نكنيد، كه من در نظر خود نه بالاتر از آنم كه خطا كنم، و نه در كارم از اشتباه ايمنم مگر اينكه خداوند مرا از نفسم كفايت كند نفسى كه خداوند از من به آن مالك‏تر است، زيرا من و شما بندگانى در اختيار پروردگارى هستيم كه جز او پروردگارى نيست، مالك و صاحب آن چيزى از ماست كه ما مالك آن نيستيم، و ما را از آنچه در آن بوديم بيرون آورد و به آنچه صلاح ما بود در آورد هدايت را عوض گمراهى، و بينايى را بعد از كور دلى به ما عنايت فرمود


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش :لزوم استقامت در حفظ نیت الهی
کلیدواژه(ها) : مقاومت, فرصت, خدمت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
شما چهار سال، یعنی حدود 1450 روز وقت دارید. هر روزی که می‌گذرد، یکی از این عددها برداشته می‌شود و مجموعه به صفر نزدیک می‌شود. هر یک روزتان غنیمت است. این 1450 روز، چشم‌انداز و گستره‌ی وسیعی است. برای این مدتِ نسبتاً طولانی خیلی کارها می‌شود کرد. امیرکبیر که یک چهره‌ی ماندگار در تاریخ ماست و واقعاً کارهای بزرگی هم کرده، همه‌ی حکومت او سه سال بود؛ یعنی یک سال از مدتی که بناست علی‌العجاله شما در این مسؤولیت مشغول باشید، کمتر است؛ اما آنقدر این کار، مهم و بزرگ و جدی بود که تاریخ امیرکبیر را فراموش نمی‌کند؛ والّا قبل از این‌که بیاید در رأس صدارت قرار بگیرد، و بعد که به کاشان تبعید شد، دیگر چیزی در پرونده‌ی او وجود ندارد؛ همین سه سال است. بنابراین، این چهار سال وقت کمی نیست؛ یک گستره‌ی طولانی است. از الان که شما شروع کنید و به آفاق بلندی که جلوی چشم دارید، نگاه کنید، همه کار می‌توانید انجام دهید. روزی خواهد رسید که شما وقتی به جلوی رویتان نگاه می‌کنید، می‌بینید دیگر فرصتی باقی نمانده؛ مثلاً سه ماه یا شش ماه مانده. در آن سه ماه و شش ماه، دیگر نمی‌شود کار جدی انجام داد؛ مگر استمرار و به نتیجه رساندن این کارها. از الان به فکر باشید و یک روز را هم غنیمت بشمارید؛ یعنی یک روز هم نباید هدر برود. این‌طور نباشد که بگوییم چهار سال وقت هست؛ ان‌شاءاللَّه سرِ فرصت به‌کار می‌رسیم؛ نه، از همین روز اول و ساعت اول باید کار را به‌طور جدی شروع کنید. چون می‌دانم نیت‌هایتان خوب و خدایی است و برای خدمت وارد این مقوله شده‌اید، مطمئنم که اگر ان‌شاءاللَّه همین نیت را برای خودتان حفظ کنید، خدای متعال کمک خواهد کرد. البته بدانید حفظ نعمت بمراتب مشکل‌تر از کسب نعمت است. در قرآن می‌گوید: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا». فقط «ربّنا اللَّه» گفتن کافی نیست؛ «ثمّ استقاموا» هم لازم است؛ آن وقت «تتنزّل علیهم الملائکه»(1)
استقامت کردن اساس کار است؛ والّا یک وزنه‌ی سنگین را آدم ضعیفی مثل بنده هم ممکن است بردارد و یک لحظه سرِ دست بلند کند؛ لیکن نمی‌تواند نگه دارد؛ آن را می‌اندازد. قوی و کننده‌ی کار، کسی است که بتواند این وزنه‌ی سنگین را ظرف مدت لازم سرِ دستش نگه دارد. خیلی از ماها نیت‌هایمان خوب است و با نیتِ خوب وارد می‌شویم؛ اما نمی‌توانیم این نیت را نگه داریم؛ این نیت در اثنای راه به موانعی برخورد می‌کند؛ سایش پیدا می‌کند؛ کمرنگ و ضعیف می‌شود و احیاناً یک جاذبه‌ی قویِ معارضی دل را - که جایگاه نیت، دل است - به سوی خودش جذب می‌کند؛ یک وقت نگاه می‌کنید، می‌بینید اصلاً نیت رفت؛ نیت یک چیز دیگر شده؛ آن وقت راه انسان عوض می‌شود.
اگر می‌بینید بعضی‌ها «ربّنا اللَّه» را گفتند، اما امروز به جای کعبه رو به بتکده دارند؛ شعارِ خوب را دادند، اما امروز 180 درجه در جهت عکس آن شعار حرکت می‌کنند، عاملش این است؛ نتوانستند نگه دارند. چرا نتوانستند؟ چون در اثنای راه، جاذبه‌ها پیدا می‌شود.
1 ) سوره مبارکه فصلت آیه 30
إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ
ترجمه :
به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش :لزوم تحقیق شعائر اسلامی در رفتار و عمل و پرهیز از تظاهر
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی.دشمن بیرونی, تحول
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
دسته‌ی دوم [دشمنان دولت اسلامی] دشمنان درونی‌اند؛ یعنی آفت‌ها، بیماری‌ها و میکروب‌ها. مرگ ما بیش از آنچه ناشی از این باشد که دیگری بیاید ما را بکُشد، ناشی از این است که در درون خودمان اختلافی به‌وجود می‌آید. غالباً مرگ‌های ما ناشی از ویروسی، میکروبی، بیماری‌یی و سلول عاصی‌یی است که سرطان درست می‌کند؛ کمتر ناشی از این است که کسی بیاید آدم را بکُشد. دولت اسلامی هم همین‌طور است؛ باید مواظب دشمن‌های درونی‌اش باشد؛ اینها آفتهایش است.
یکی دو مورد از این آفتها را بگویم. اولِ صحبت به بخشی از این آفتها اشاره کردم. غفلت کردن و از راه منحرف شدن، یکی از آفتهایش این است که ما ادبیات دینی را غلیظ کنیم؛ بدون این‌که مابازایی در عمل داشته باشد. این ما را، هم به ریاکاری می‌کشاند و هم ریاکاری را در بین مردم تشویق می‌کند. این‌که ادبیات دینی تقویت شود، من با آن هیچ مخالفتی ندارم؛ ولی باید مابازا داشته باشد. بیش از آنچه در رفتارمان اسلامی عمل می‌کنیم، در زبان و اظهار و تظاهراتمان نخواهیم خود را جلوه دهیم. بیشتر اهمیت دادن به فرم تا به محتوا، از آن آفتهاست.
محتوا را باید اسلامی کرد. اگر می‌خواهیم حقیقتاً اسلامی شویم، باید در نحوه‌ی مدیریتمان تحول ایجاد کنیم. یکی از حرفهای خوب آقای رئیس جمهورمان در تبلیغات انتخاباتی - که به نظر من این حرف، عده‌ی زیادی را جذب کرد - تحول در مدیریت بود. این تحول در مدیریت را چه کسی باید انجام دهد؟ خود ما باید انجام دهیم. اولین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اِعمال مدیریت خودمان، جذبه‌یی که به خرج می‌دهیم، انعطافی که به خرج می‌دهیم، برخوردی که با طبقات مخاطب و مراجع به خودمان انجام می‌دهیم، اسلامی باشد.
البته این‌که گفتم ادبیات دینی را غلیظ کردن بدون مابازا، یکی از آفتهاست، اشتباه نشود با کاری که بعضی‌ها گوشه و کنار دنبالش هستند که پرچم‌های اسلامی و نشانه‌های اسلامی را از بین مردم بردارند؛ نخیر، بنده این را نمی‌گویم. مطلقاً نباید نشانه‌های اسلامی را تضعیف کرد. «و من یعظّم شعائر اللَّه فانّها من تقوی القلوب»(1) اصلاً بنای شعائر بر تظاهر و بر نشان دادن و بر مطرح کردن و جلو چشم نگهداشتن است. شعائر را مطلقاً نباید تضعیف کرد. بعضی‌ها به اسم این‌که ما اهل ریا نیستیم و نمی‌خواهیم تظاهر کنیم، شعائر اسلامی و علامتهای اسلامی و سیمای اسلامی و وجهه‌ی اسلامی و رفتار اسلامی و پرچمهای اسلامی را از زندگیِ خودشان و زندگی مردم جمع می‌کنند؛ نخیر، بنده مطلقاً این را توصیه نمی‌کنم؛ بلکه بعکس، توصیه می‌کنم مقید باشید اینها را نگه دارید. منتها اگر بناست جانماز آب بکشیم، واقعاً روی آن جانماز نماز هم بخوانیم؛ والاّ انسان جانماز را آب بکشد و رویش نماز نخواند و کنار بیندازد، فایده‌یی ندارد.
1 ) سوره مبارکه الحج آیه 32
ذٰلِكَ وَمَن يُعَظِّم شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِن تَقوَى القُلوبِ
ترجمه :
این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست.


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : گفتمان عدالت
کلیدواژه(ها) : گفتمان عدالت
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یکی از شعارهای این دولت، عدالت است. عدالت یقیناً محور انقلاب بود؛ در این شکی نیست. هیچ دولتی هم از اول نیامده صریحاً بگوید من نمی‏خواهم طبق عدالت رفتار کنم؛ لیکن من باید از آقای احمدی‏نژاد تشکر کنم که ایشان کار جدیدی کردند؛ عدالت محوری را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط؛ این کار خیلی بزرگی بود. وقتی‏که ایشان تبلیغات انتخاباتی می‏کردند، به افراد خانواده‏ی خودم می‏گفتم اگر آقای احمدی‏نژاد رأی هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالت محوری را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشی سپردنِ این شعار بشود یک سنت. این شعار مطرح شد و ذهن‏ها را به خودش متوجه‏ کرد. خوشبختانه مردم هم فهمیدند، خواستند، دوست داشتند و رأی دادند. این کار، کار مهمی است. بنابراین عدالت‏محور بودنِ این دولت حرف بزرگی است؛ طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت، یک کار جدید است؛ خودش یک تحول است؛ به این پایبند باشید.برای تحقق عدالت، خیلی کار شده است. از اول انقلاب همه‏ی فعالیت‏هایی که به نفع طبقات محروم انجام گرفته؛ یعنی بردن امکانات رفاهی، امکانات آموزشی و امکانات بهداشتی به اقصی نقاط کشور- که واقعاً از بس زیاد است، قابل شمارش نیست- در جهت عدالت بوده است. حقاً و انصافاً این خدمت‏رسانی، اوضاع را زیر و رو کرده. کسانی که در دوره‏ی قبل اوضاع طبقات محروم را دیدند، می‏توانند بفهمند. من خودم در نقاط محروم بودم و جاهای محروم را در آن دوره دیدم؛ حالا هم که خیلی اوقات رفتم و از نزدیک دیدم؛ واقعاً زیر و رو شده. همین زیرساخت‏های عظیمی که برای استفاده‏ی عموم است، همه‏ی این‏ها کمک به عدالت است؛ در این تردیدی نیست؛ منتها نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجه‏ی دو کم‏کم در مقابل ارزشهای دیگر به فراموشی سپرده شود؛ در نظام ما این خطر وجود داشته است. ارزش‏های دیگر هم خیلی مهم است؛ مثلًا ارزش پیشرفت و توسعه، ارزش سازندگی، ارزش آزادی و مردم‏سالاری. مطرح کردن ارزش عدالت مطلقاً به معنای نفی این‏ها نیست؛ اما وقتی ما این ارزش‏ها را عمده می‏کنیم و مسأله‏ی عدالت و نفی تبعیض و توجه به نیازهای طبقات محروم در جامعه کم‏رنگ می‏شود، خطر بزرگی است؛ اما با عدالت‏محور بودن یک دولت، این خطر از بین می‏رود یا ضعیف می‏شود.

اصلًا عدالت چیست؟ عدالت، به‏حسب ظاهر، مفهوم ساده‏یی است و همه می‏گویند و آن را تکرار می‏کنند؛ منتها در مصداق و در عمل، رسیدن به عدالت خیلی دشوار است؛ همان نکته‏یی که امیر المؤمنین در باره‏ی حق فرموده است: «الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف». در مورد عدل هم عیناً همین‏طور است؛ چون عدل هم حق است و اصلًا از هم جدا نیستند. به یک معنا، حق همان عدل است؛ عدل همان حق است؛ تواصفش آسان است، اما در عمل، رسیدن به عدالت مشکل است؛ حتّی شناختن موارد عدالت و مصادیق عدالت هم گاهی خیلی مشکل است؛ کجا عدالت است، کجا بی‏عدالتی است. من نمی‏خواهم الآن عدالت را تعریف کنم که چیست. تعریف‏های کلی و عمده‏یی از عدالت شده؛ تقسیم عادلانه‏ی امکانات و از این قبیل حرفها، که درست هم هست و محتاج تدقیق و ریزبینی هم هست؛ یعنی شما در هریک از بخش‏هایتان واقعاً باید ببینید عدالت چیست و با چه چیزی حاصل می‏شود.

من می‏خواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقیِ خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر به‏شدت در هم تنیده است؛ یکی مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلًا عدالت نخواهد بود. عقلانیت به‏خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار می‏شود؛ خیال می‏کند چیزهایی عدالت است، درحالی‏که نیست؛ و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمی‏بیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازمِ رسیدن به عدالت است.
عقلانیت و محاسبه که می‏گوییم، فوراً به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معنای محافظه‏کاری، عقل‏گرایی و تابع عقل بودن است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظه‏کاری فرق دارد. محافظه‏کار، طرف‏دار وضع موجود است؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمی‏تابد و از تحول و دگرگونی می‏ترسد؛ اما عقلانیت این‏طور نیست؛ محاسبه‏ی عقلانی گاهی اوقات خودش منشأ تحولات عظیمی می‏شود. انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. این‏طور نبود که مردم همین‏طور بی‏حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیمِ آن‏چنانی را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانی و کار عقلانی و کار فکری شده بود. در طول سالهای متمادی- به تعبیر رایج امروز- یک گفتمان حق‏طلبی، عدالت‏خواهی و آزادی‏خواهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به اینکه نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‏آرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است. الآن هم همین‏طور است. الآن در نظام ما برخی از تحولات هست که مُنتجه‏ی یک نگاه عقلانی و دقیق و موشکافانه‏ی به وضع موجود و وضع دنیاست. من در زمینه‏ی مسائل گوناگون این را دارم مشاهده می‏کنم. حالت خواب‏رفتگی و تن دادن به آنچه در جریان عمومیِ سیاسی و اقتصادی دنیا دارد می‏گذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه‏ی ماست و اگر کسی درست بفهمد و بیندیشد، می‏فهمد که باید با یک تحرک و تحول، این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینه‏ی مسائل اقتصادی، هم در زمینه‏ی مسائل سیاسی. بنابراین عقلانیت با محافظه‏کاری فرق دارد. محاسبه‏ی عقلانی را با محاسبه‏ی محافظه‏کارانه به‏هیچ‏وجه مخلوط نکنید؛ این‏ها دو چیز است.

تا می‏گوییم محاسبه و عقلانیت، عده‏یی می‏گویند مواظب باشید، دست از پا خطا نکنید، عقل را رعایت کنید؛ نبادا یک حرفِ آن‏چنانی بزنید که در دنیا آن‏طوری بشود؛ نبادا یک کارِ آن‏چنانی بکنید که دنیا صف‏آرایی کند. این‏ها عقلانیتِ محافظه‏کارانه است؛ من به این اصلًا اعتقاد ندارم. بنابراین اگر بخواهید عدالت را به‏درستی اجرا کنید، احتیاج دارید به محاسبه‏ی عقلانی و به کار گرفتن خرد و علم در بخش‏های مختلف، تا بفهمید چه چیزی می‏تواند عدالت را برقرار کند و اعتدالی را که ما بنای زمین و زمان را بر اساس آن اعتدالِ خدادادی می‏دانیم و مظهرش در زندگی ما عدالت اجتماعی است، تأمین کند.
اگر عدالت را از معنویت جدا کنیم- یعنی عدالتی که با معنویت همراه نباشد- این هم عدالت نخواهد بود. عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنویِ عالم وجود و کائنات‏ نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد؛ مثل نظامهای کمونیستی که شعارشان عدالت بود. ما می‏گفتیم عدالت و آزادی؛ اما آزادی اصلًا جزو شعارهای آن‏ها نبود. در همه‏ی کشورهایی که حرکت کمونیستی در آنجا به شکلی از اشکال- انقلاب یا کودتا- تحقق پیدا کرده بود، «عدالت» محور شعارهای آن‏ها بود؛ اما واقعیت زندگی آن‏ها مطلقاً نشان‏دهنده‏ی عدالت نبود؛ درست ضد عدالت بود. عده‏یی به اسم کارگر سر کار آمدند، که همان طبقه‏ی اشرافیِ رژیم‏های طاغوتی بودند و هیچ تفاوتی با آن‏ها نداشتند. زندگی سران کشورهای مارکسیستی این‏طور بود. بنده زمان مسئولیت ریاست جمهوری وضعیت اقشار پایین بعضی از کشورهای سوسیالیستی را دیده بودم؛ آن چیزی که اسمش عدالت است و آن مفهومی که عدالت دارد، مطلقاً در آنجاها وجود نداشت. طبقه‏ی اشراف جدیدی در آنجا وجود داشت که با معیارهای حزبی و سیاسیِ خاص خودشان روی کار آمده بود و از همه‏ی امکانات برخوردار بود؛ مردم هم در فقر و تهی‏دستی و بدبختی زندگی می‏کردند. این وضعیت حتّی در بعضی از کشورهای درجه‏ی یکشان هم دیده می‏شد. بنابراین، این‏گونه عدالت‏طلبی بی‏دوام خواهد بود و از طریق درستِ خودش منحرف و ریاکارانه و دروغین خواهد بود.

عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشید؛ در این صورت می‏توانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک‏بُعدی است. بعضی‏ها اهل معنایند، اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این نمی‏شود. اسلام، معنویتِ بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسانها ندارد؛ «من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم». آدم معنوی‏یی که با ظلم می‏سازد، با طاغوت می‏سازد، با نظام ظالمانه و سلطه می‏سازد، این چطور معنویتی است؟ این‏گونه معنویت را ما نمی‏توانیم بفهمیم. بنابراین معنویت و عدالت در هم تنیده است. این نکته را هم در باب عدالت عرض کنیم که بعضی‏ها می‏گویند عدالت یعنی توزیع فقر. نخیر، کسانی که بحث عدالت را می‏کنند، به‏هیچ‏وجه منظورشان توزیع فقر نیست؛ بلکه توزیع عادلانه‏ی امکانات موجود است. آن‏هایی که می‏گویند عدالت توزیع فقر است، مغز و روح حرفشان این است که دنبال عدالت نروید؛ دنبال تولید ثروت بروید تا آنچه تقسیم می‏شود، ثروت باشد. دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چیزی می‏شود که امروز در کشورهای سرمایه‏داری مشاهده می‏کنیم. در غنی‏ترین کشور عالم- یعنی امریکا- کسانی هستند که از گرسنگی و از سرما و گرما می‏میرند؛ این‏ها که شعار نیست؛ واقعیتهایی است که مشاهده می‏کنیم. کسانی هستند که در آرزوی یک آپارتمانِ سه چهار اتاقه سالهای سال تلاش می‏کنند و چون به جایی نمی‏رسند، می‏روند خیانت می‏کنند تا به این امکانات برسند.

دو سه سال قبل یک عضو عالی‏رتبه‏ی سی. آی. ای را به جرم جاسوسی برای شوروی سابق و دنباله‏اش روسیه، دستگیر کردند. در مصاحبه‏یی از او پرسیدند- که ما این مصاحبه را در مطبوعه‏یی خواندیم- چرا این کار را کردی؟ گفته بود من دلم می‏خواست یک ویلای سه اتاقه داشته باشم، اما دیدم با این حقوق و درآمد نمی‏شود؛ مجبور شدم بروم نوکری شوروی را بکنم؛ با آن دشمنی و نقاضتی که آن روز بین آن دو کشور وجود داشت. وقتی دنبال تولید ثروت رفتن از نگاه عدالت محور جدا باشد، به این جاها می‏رسد که در جامعه‏ای، کسانی که زرنگ‏تر و باهوش‏ترند، یکشبه به ثروتهای کلان و انبوه می‏رسند؛ کسانی هم که خودشان خانواده‏ی ثروتند؛ اکثریتی هم هستند که در زندگی‏های معمولی همراه با حسرت، و تعدادی هم در زندگی‏های بسیار سخت و دشوار به‏سرمی‏برند. بنابراین، اینکه ما بگوییم عدالت را مطرح نکنید، تولید ثروت را مطرح کنید؛ بهانه را هم این بیاوریم که بعد از تولید ثروت سراغ عدالت می‏رویم، این نمی‏شود. عدالت یعنی امکاناتی که در کشور هست، عادلانه و عاقلانه تقسیم کنیم- نه عادلانه‏ی بی‏حساب و کتاب- و سعی کنیم همین امکانات را بیشتر کنیم تا به همه بیشتر برسد؛ نه اینکه به قشر خاص و به دسته‏ی خاصی بیشتر برسد. این وظیفه از وظایف دولت اسلامی بود که شما شعارش را دادید؛ خیلی هم خوب کردید؛ دنبالش هم باشید؛ متعهد به این هم باشید؛ و این اساس کار شماست. عدالت را واقعاً محور همه‏ی برنامه‏ریزی‏های خودتان قرار دهید و ببینید در بخش‏های مختلف چگونه می‏شود آن را تأمین کرد. در این زمینه، بخصوص سازمان مدیریت و برنامه‏ریزی نقش خیلی زیادی دارد و بعد هم بخش‏های مالی و اقتصادی دولت و بخش خدماتی و دیگر بخش‏ها.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نهضت خدمت‌رسانی
کلیدواژه(ها) : نهضت خدمت‌رسانی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
کاری کنید خدمت‏رسانی‏ شما محسوس شود. واقعاً گاهی اوقات دولتها سرمایه‏گذاری‏هایی کردند که خیلی هم کلان نبوده؛ اما اثرش را مردم در مقابل چشمشان دیدند. گاهی هم چند برابرِ آن سرمایه‏گذاری می‏کنیم و اینجا و آنجا هم گفته می‏شود فلان‏جا سرمایه‏گذاری شد یا از صندوق ذخیره‏ی ارزی فلان مبلغ برداشت شد؛ اما هیچ اثری در زندگی مردم مشاهده نمی‏شود. سعی کنید خدمت‏رسانی‏ شما مابازا داشته باشد؛ یعنی واقعاً در همه‏ی بخش‏ها و در همه‏ی وزارتخانه‏ها تحول در خدمت‏رسانی‏ به وجود بیاید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نظام سرمایه‌داری غرب
کلیدواژه(ها) : نظام سرمایه‌داری غرب
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
بعضی‏ها می‏گویند عدالت یعنی توزیع فقر. نخیر، کسانی که بحث عدالت را می‏کنند، به‏هیچ‏وجه منظورشان توزیع فقر نیست؛ بلکه توزیع عادلانه‏ی امکانات موجود است. آن‏هایی که می‏گویند عدالت توزیع فقر است، مغز و روح حرفشان این است که دنبال عدالت نروید؛ دنبال تولید ثروت بروید تا آنچه تقسیم می‏شود، ثروت باشد. دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چیزی می‏شود که امروز در کشورهای سرمایه‏داری مشاهده می‏کنیم. در غنی‏ترین کشور عالم- یعنی امریکا- کسانی هستند که از گرسنگی و از سرما و گرما می‏میرند؛ این‏ها که شعار نیست؛ واقعیتهایی است که مشاهده می‏کنیم. کسانی هستند که در آرزوی یک آپارتمانِ سه چهار اتاقه سالهای سال تلاش می‏کنند و چون به جایی نمی‏رسند، می‏روند خیانت می‏کنند تا به این امکانات برسند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عزت ملی
کلیدواژه(ها) : عزت ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نکته‏ی بعد، تأمین عزت ملی است. یک ملت اگر احساس عزت کرد، پیشرفت خواهد کرد و خواهد بالید؛ اما اگر توسری خورد، استعدادها در او خفه خواهد شد. عزت ملی و آنچه را که امروز به آن غرور ملی گفته می‏شود- البته تعبیر «غرور» با توجه به معنای لغوی‏اش خیلی رسا نیست، اما رایج است- باید در ملت تقویت کرد تا احساس عزت و توانایی کند. آنچه مایه‏ی عزت یک ملت است، مثل تُراث عظیم فکری و فرهنگی و علمی در مقابل چشم آن‏ها قرار می‏گیرد؛ شخصیت‏های برجسته‏شان، گذشته‏ی روشنشان، استعداد والایشان.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عقل, محافظه‌کاری
کلیدواژه(ها) : عقل, محافظه‌کاری
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عقلانیت با محافظه‌کاری فرق دارد. محاسبه‌ی عقلانی را با محاسبه‌ی محافظه‌کارانه به هیچ‌وجه مخلوط نکنید؛ اینها دو چیز است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, معنویت‎گرایی, عدالت‏خواهی, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت همراه با معنویت
کلیدواژه(ها) : عدالت, معنویت‎گرایی, عدالت‏خواهی, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت همراه با معنویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
معنویت و عدالت در هم تنیده است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : پیشرفت‏ علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, وظیفه دولت
کلیدواژه(ها) : پیشرفت‏ علمی و فناوری, پیشرفت علمی ایران, وظیفه دولت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وظیفه‌ی حتمیِ دیگرِ دولت اسلامی، گسترش علم و دانایی است؛ چون دولت اسلامی بدون گسترش علم و دانایی به جایی نخواهد رسید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزادی بیان, آزادی عقیده, آزادی اندیشه
کلیدواژه(ها) : آزادی بیان, آزادی عقیده, آزادی اندیشه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است. وقتی آزادی فکر بود، به‌طور طبیعی آزادی بیان هم هست.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : مردم ایران, عزت, پیشرفت, عزت ملی, پیشرفت ملت ایران
کلیدواژه(ها) : مردم ایران, عزت, پیشرفت, عزت ملی, پیشرفت ملت ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یک ملت اگر احساس عزت کرد، پیشرفت خواهد کرد و خواهد بالید؛ اما اگر توسری خورد، استعدادها در او خفه خواهد شد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نظام سلطه
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نظام سلطه، نظامی است که مثل بختک سنگینی روی پیکر جامعه‌ی بشری می‌افتد .

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تدبر در قرآن
کلیدواژه(ها) : تدبر در قرآن
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
برادران عزیز و خواهران عزیز! بارتان سنگین و کارتان دشوار است. اگر خوب عمل کنید، اجرتان دو برابر است؛ اما اگر خدای نکرده بد عمل کنید، مؤاخذه‏تان هم دو برابر است. برای اینکه بتوانید این راه را سالم طی کنید و 1450 روزی را که در پیش دارید، بخوبی سپری کنید، باید خود را به خدا وصل کنید. قرآن خواندنِ هر روز را فراموش نکنید. هر روز حتماً قرآن بخوانید؛ هر مقداری می‏توانید. آن‏هایی که ترجمه‏ی قرآن را می‏فهمند، با تدبر به ترجمه نگاه کنند. آن‏هایی که ترجمه‏ی قرآن را نمی‏فهمند، یک قرآن مترجَم خوب- که الحمد للّه زیاد هم داریم- کنار دستشان بگذارند و به ترجمه‏ی آن نگاه کنند. ممکن است ده دقیقه صرف وقت کنید و یک صفحه یا دو صفحه بخوانید؛ اما هر روز بخوانید؛ این را یک سیره‏ی قطعی برای خودتان قرار دهید. علامت بگذارید، فردا از دنباله‏اش بخوانید. تا آنجایی که می‏توانید، به نماز و توجه و ذکر در نماز و به نوافل اهمیت دهید. خدای متعال به پیغمبر اکرم می‏فرماید: «قم اللّیل الّا قلیلًا. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتّل القرآن ترتیلا. انّا سنلقی علیک قولا ثقیلا»؛ یعنی نصف شب را بیدار بمان، یا دو ثلث شب را بیدار بمان و عبادت کن- که این برای پیغمبر است؛ من و شما خیلی دهنمان می‏چاید که از این حرفها برای خودمان بزنیم- چرا؟ «انّا سنلقی علیک قولا ثقیلا»؛ ما می‏خواهیم سخن سنگینی را به تو القاء کنیم؛ می‏خواهیم حرف بزرگی را به تو بزنیم؛ بنابراین باید خودت را آماده کنی.
بار سنگین احتیاج به آمادگی روحی دارد؛ این آمادگی روحی هم همین‏طوری به دست نمی‏آید. اینکه ما بگوییم آقا برو دلت را صاف کن، بله، اساس همان صاف کردن دل است؛ اما صاف کردن دل فقط از راه نماز، از راه توسل، از راه توجه و از راه ذکر به دست می‏آید.
اگر کسی خیال کند که می‏توان دل و روح را بدون این‏ها صاف کرد، سخت در اشتباه است. از راه گریه‏ی نیمه‏شب، از راه خواندن قرآن با تدبر و با دقت، از راه خواندن ادعیه‏ی صحیفه‏ی سجادیه، دل انسان صاف می‏شود؛ و الّا این‏طوری نیست که بگوییم آقا برو دلت را صاف کن؛ هر کاری هم کردی، کردی.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : معنویت عقلانیت عدالت
کلیدواژه(ها) : معنویت عقلانیت عدالت
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یکی از شعارهای این دولت، عدالت است. عدالت یقیناً محور انقلاب بود؛ در این شکی نیست. هیچ دولتی هم از اول نیامده صریحاً بگوید من نمی‏خواهم طبق عدالت رفتار کنم؛ لیکن من باید از آقای احمدی‏نژاد تشکر کنم که ایشان کار جدیدی کردند؛ عدالت محوری را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط؛ این کار خیلی بزرگی بود. وقتی‏که ایشان تبلیغات انتخاباتی می‏کردند، به افراد خانواده‏ی خودم می‏گفتم اگر آقای احمدی‏نژاد رأی هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالت محوری را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشی سپردنِ این شعار بشود یک سنت. این شعار مطرح شد و ذهن‏ها را به خودش متوجه‏ کرد. خوشبختانه مردم هم فهمیدند، خواستند، دوست داشتند و رأی دادند. این کار، کار مهمی است. بنابراین عدالت‏محور بودنِ این دولت حرف بزرگی است؛ طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت، یک کار جدید است؛ خودش یک تحول است؛ به این پایبند باشید.
برای تحقق عدالت، خیلی کار شده است. از اول انقلاب همه‏ی فعالیت‏هایی که به نفع طبقات محروم انجام گرفته؛ یعنی بردن امکانات رفاهی، امکانات آموزشی و امکانات بهداشتی به اقصی نقاط کشور- که واقعاً از بس زیاد است، قابل شمارش نیست- در جهت عدالت بوده است. حقاً و انصافاً این خدمت‏رسانی، اوضاع را زیر و رو کرده. کسانی که در دوره‏ی قبل اوضاع طبقات محروم را دیدند، می‏توانند بفهمند. من خودم در نقاط محروم بودم و جاهای محروم را در آن دوره دیدم؛ حالا هم که خیلی اوقات رفتم و از نزدیک دیدم؛ واقعاً زیر و رو شده. همین زیرساخت‏های عظیمی که برای استفاده‏ی عموم است، همه‏ی این‏ها کمک به عدالت است؛ در این تردیدی نیست؛ منتها نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجه‏ی دو کم‏کم در مقابل ارزشهای دیگر به فراموشی سپرده شود؛ در نظام ما این خطر وجود داشته است. ارزش‏های دیگر هم خیلی مهم است؛ مثلًا ارزش پیشرفت و توسعه، ارزش سازندگی، ارزش آزادی و مردم‏سالاری. مطرح کردن ارزش عدالت مطلقاً به معنای نفی این‏ها نیست؛ اما وقتی ما این ارزش‏ها را عمده می‏کنیم و مسأله‏ی عدالت و نفی تبعیض و توجه به نیازهای طبقات محروم در جامعه کم‏رنگ می‏شود، خطر بزرگی است؛ اما با عدالت‏محور بودن یک دولت، این خطر از بین می‏رود یا ضعیف می‏شود.
اصلًا عدالت چیست؟ عدالت، به‏حسب ظاهر، مفهوم ساده‏یی است و همه می‏گویند و آن را تکرار می‏کنند؛ منتها در مصداق و در عمل، رسیدن به عدالت خیلی دشوار است؛ همان نکته‏یی که امیر المؤمنین در باره‏ی حق فرموده است: «الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف». در مورد عدل هم عیناً همین‏طور است؛ چون عدل هم حق است و اصلًا از هم جدا نیستند. به یک معنا، حق همان عدل است؛ عدل همان حق است؛ تواصفش آسان است، اما در عمل، رسیدن به عدالت مشکل است؛ حتّی شناختن موارد عدالت و مصادیق عدالت هم گاهی خیلی مشکل است؛ کجا عدالت است، کجا بی‏عدالتی است. من نمی‏خواهم الآن عدالت را تعریف کنم که چیست. تعریف‏های کلی و عمده‏یی از عدالت شده؛ تقسیم عادلانه‏ی امکانات و از این قبیل حرفها، که درست هم هست و محتاج تدقیق و ریزبینی هم هست؛ یعنی شما در هریک از بخش‏هایتان واقعاً باید ببینید عدالت چیست و با چه چیزی حاصل می‏شود.
من می‏خواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقیِ خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر به‏شدت در هم تنیده است؛ یکی مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلًا عدالت نخواهد بود. عقلانیت به‏خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار می‏شود؛ خیال می‏کند چیزهایی عدالت است، درحالی‏که نیست؛ و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمی‏بیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازمِ رسیدن به عدالت است.
عقلانیت و محاسبه که می‏گوییم، فوراً به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معنای محافظه‏کاری، عقل‏گرایی و تابع عقل بودن است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظه‏کاری فرق دارد. محافظه‏کار، طرف‏دار وضع موجود است؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمی‏تابد و از تحول و دگرگونی می‏ترسد؛ اما عقلانیت این‏طور نیست؛ محاسبه‏ی عقلانی گاهی اوقات خودش منشأ تحولات عظیمی می‏شود. انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. این‏طور نبود که مردم همین‏طور بی‏حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیمِ آن‏چنانی را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانی و کار عقلانی و کار فکری شده بود. در طول سالهای متمادی- به تعبیر رایج امروز- یک گفتمان حق‏طلبی، عدالت‏خواهی و آزادی‏خواهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به اینکه نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‏آرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است. الآن هم همین‏طور است. الآن در نظام ما برخی از تحولات هست که مُنتجه‏ی یک نگاه عقلانی و دقیق و موشکافانه‏ی به وضع موجود و وضع دنیاست. من در زمینه‏ی مسائل گوناگون این را دارم مشاهده می‏کنم. حالت خواب‏رفتگی و تن دادن به آنچه در جریان عمومیِ سیاسی و اقتصادی دنیا دارد می‏گذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه‏ی ماست و اگر کسی درست بفهمد و بیندیشد، می‏فهمد که باید با یک تحرک و تحول، این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینه‏ی مسائل اقتصادی، هم در زمینه‏ی مسائل سیاسی. بنابراین عقلانیت با محافظه‏کاری فرق دارد. محاسبه‏ی عقلانی را با محاسبه‏ی محافظه‏کارانه به‏هیچ‏وجه مخلوط نکنید؛ این‏ها دو چیز است.
تا می‏گوییم محاسبه و عقلانیت، عده‏یی می‏گویند مواظب باشید، دست از پا خطا نکنید، عقل را رعایت کنید؛ نبادا یک حرفِ آن‏چنانی بزنید که در دنیا آن‏طوری بشود؛ نبادا یک کارِ آن‏چنانی بکنید که دنیا صف‏آرایی کند. این‏ها عقلانیتِ محافظه‏کارانه است؛ من به این اصلًا اعتقاد ندارم. بنابراین اگر بخواهید عدالت را به‏درستی اجرا کنید، احتیاج دارید به محاسبه‏ی عقلانی و به کار گرفتن خرد و علم در بخش‏های مختلف، تا بفهمید چه چیزی می‏تواند عدالت را برقرار کند و اعتدالی را که ما بنای زمین و زمان را بر اساس آن اعتدالِ خدادادی می‏دانیم و مظهرش در زندگی ما عدالت اجتماعی است، تأمین کند.
اگر عدالت را از معنویت جدا کنیم- یعنی عدالتی که با معنویت همراه نباشد- این هم عدالت نخواهد بود. عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنویِ عالم وجود و کائنات‏ نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد؛ مثل نظامهای کمونیستی که شعارشان عدالت بود. ما می‏گفتیم عدالت و آزادی؛ اما آزادی اصلًا جزو شعارهای آن‏ها نبود. در همه‏ی کشورهایی که حرکت کمونیستی در آنجا به شکلی از اشکال- انقلاب یا کودتا- تحقق پیدا کرده بود، «عدالت» محور شعارهای آن‏ها بود؛ اما واقعیت زندگی آن‏ها مطلقاً نشان‏دهنده‏ی عدالت نبود؛ درست ضد عدالت بود. عده‏یی به اسم کارگر سر کار آمدند، که همان طبقه‏ی اشرافیِ رژیم‏های طاغوتی بودند و هیچ تفاوتی با آن‏ها نداشتند. زندگی سران کشورهای مارکسیستی این‏طور بود. بنده زمان مسئولیت ریاست جمهوری وضعیت اقشار پایین بعضی از کشورهای سوسیالیستی را دیده بودم؛ آن چیزی که اسمش عدالت است و آن مفهومی که عدالت دارد، مطلقاً در آنجاها وجود نداشت. طبقه‏ی اشراف جدیدی در آنجا وجود داشت که با معیارهای حزبی و سیاسیِ خاص خودشان روی کار آمده بود و از همه‏ی امکانات برخوردار بود؛ مردم هم در فقر و تهی‏دستی و بدبختی زندگی می‏کردند. این وضعیت حتّی در بعضی از کشورهای درجه‏ی یکشان هم دیده می‏شد. بنابراین، این‏گونه عدالت‏طلبی بی‏دوام خواهد بود و از طریق درستِ خودش منحرف و ریاکارانه و دروغین خواهد بود.
عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشید؛ در این صورت می‏توانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک‏بُعدی است. بعضی‏ها اهل معنایند، اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این نمی‏شود. اسلام، معنویتِ بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسانها ندارد؛ «من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم». آدم معنوی‏یی که با ظلم می‏سازد، با طاغوت می‏سازد، با نظام ظالمانه و سلطه می‏سازد، این چطور معنویتی است؟ این‏گونه معنویت را ما نمی‏توانیم بفهمیم. بنابراین معنویت و عدالت در هم تنیده است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دولت اسلامی, فرآیند انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : دولت اسلامی, فرآیند انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یک نکته در باب دولت اسلامی عرض کنیم. یکی از شعارهای خوبی که آقای رئیس‌جمهور، هم در دوره‌ی انتخابات، هم بعد از آن تکرار کردند، مسأله‌ی دولت اسلامی است. من به این موضوع در نماز جمعه اشاره‌یی کردم. باید قدری بیشتر این مفهوم را بشکافیم. نظام اسلامی پس از انقلاب اسلامی تشکیل شد. شورش انقلابی و نهضت انقلابی می‌توانست انجام بگیرد، اما نظام غیراسلامی تشکیل شود. خیلی جاها این‌طور شده؛ در الجزایر همین‌طور بود. در الجزایر، نهضت، اسلامی بود. اصلاً پایگاه نهضت و رهبران نهضت، مسلمانها بودند؛ اما بعد از آن‌که نهضت به نتیجه رسید، کسانی که اعتقادی به مبانی تفکر اسلامی نداشتند، آمدند قدرت را در دست گرفتند. این‌جا هم همین کارها داشت می‌شد. در همان روز 21 بهمن و 22 بهمن و 23 بهمن از این کارها داشت می‌شد. بنده از نزدیک در جریان برخی از کارها بودم؛ داشتند حرکت می‌کردند که به اصطلاحِ خودشان یک جنبش کارگری و یک حرکت کارگری را بر این حرکت عمومی تغلیب کنند و همان فرمولی که در روی کار آمدن نظامهای سوسیالیستی در دنیا معمول است - یعنی انقلاب طبقه‌ی کارگر - تحقق بدهند و بعد هم یک چند نفر سر کار بیایند؛ منتها امام را محاسبه نکرده بودند؛ یعنی این گوهر خدشه‌ناپذیرِ شکست‌ناپذیر را در محاسباتشان ندیده بودند؛ لذا سخت ضربه خوردند. حتّی روز سومِ بعد از پیروزی انقلاب راه افتادند آمدند جلوی بیت امام در مدرسه‌ی علوی و تظاهرات کردند و مطالباتِ به‌اصطلاح سوسیالیستی و کارگری را مطرح کردند. ولی نظام اسلامی تشکیل شد.

نظام اسلامی یعنی چه؟ یعنی منبع تقنین و معیار و ملاک اجرا و ارکان تصمیم‌گیری در کشور معلوم شد چیست؛ ارکان حکومت - قوه‌ی مجریه، قوه‌ی مقننه، رهبری، قوه‌ی قضاییه و دیگر ارکان - چیده شد و قانون اساسی آمد همه‌ی اینها را تثبیت کرد؛ لذا پایه‌گذاری‌های اصولی انجام گرفت. این نظام اسلامی فقط شکل نیست؛ محتوایی دارد؛ یعنی کارهایی باید در واقعیت زندگی مردم انجام بگیرد. تحقق این واقعیت‌ها در زندگی مردم، مردان و عناصر مؤمن و معتقد به خودش را - که دارای صفات و خصوصیات لازم هم باشند - می‌طلبد؛ این می‌شود دولت اسلامی. دولت اسلامی شامل همه‌ی کارگزاران نظام اسلامی است؛ نه فقط قوه‌ی مجریه؛ یعنی حکومتگران و خدمتگزاران عمومی. اینها باید جهتگیری‌ها و رفتار اجتماعی و رفتار فردیِ خود و رابطه‌شان با مردم را با معیارهای اسلامی تطبیق دهند تا بتوانند به آن اهداف برسند. بعد هم باید آن جهتگیری‌ها را در مدّ نگاه خودشان قرار دهند و بسرعت به سمت آن جهتگیری‌ها حرکت کنند؛ این می‌شود دولت اسلامی.

از همان اوان کار، تلاش برای تشکیل دولت اسلامی شروع شد. بعضی‌ها می‌گویند شما بعد از 27 سال می‌خواهید دولت اسلامی تشکیل دهید؟ نه، تلاش و اقدام برای تشکیل دولت اسلامی از روز اول شروع شد؛ منتها افت و خیز داشته؛ پیشرفت و عقبگرد داشته؛ در جاهایی موفق بودیم، در برهه‌یی موفق نبودیم. بعضی از ماها وسط راه پایمان لغزید؛ بعضی از ماها در اصل هدف مردد شدیم؛ بعضی از ماها نتوانستیم خود را نگه داریم؛ دلبسته‌ی به رفتارهای طاغوتی شدیم.

اسم ما که دولت اسلامی باشد، کافی نیست؛ والّا قبل از ما چند دولت جمهوری اسلامیِ دیگر در منطقه‌ی ما و آفریقا و جاهای دیگر وجود داشته و الان هم هست. قبل از انقلاب، در جایی دولتی تشکیل شد که ما شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم جمهوری اسلامی امریکاییِ فلان جا! آن دولت با نام جمهوری اسلامی هم بود. بنابراین اسم ما دولت اسلامی باشد، کافی نیست؛ باید عمل و جهتگیری ما اسلامی باشد. اگر در اینها اختلال پیدا شد، حرکت مستمر و مداوم و پوینده‌یی که لازم است تا دولت اسلامی به صورت کامل شکل بگیرد، دچار نُکث می‌شود و طبعاً کار عقب می‌افتد. البته دولت اسلامیِ کامل به معنای واقعی کلمه، در زمان انسان کامل تشکیل خواهد شد؛ ان‌شاءاللَّه. خوشا به حال کسانی که آن روز را درک می‌کنند. همه‌ی ما انسانهای ناقصی هستیم. ما به قدر توان و تلاشِ خود می‌خواهیم مجموعه‌ی کارگزاران حکومت را - که خودمان هم جزو آنها هستیم - به نقطه‌یی برسانیم که با نصاب جمهوری اسلامی تطبیق کند. ما می‌خواهیم خود را به حد نصاب نزدیک کنیم. اگر دولتی می‌آید و می‌گوید هدفم این است که این را تحقق ببخشم، خیلی چیز مبارک و خوبی است.

من چهار پنج سال پیش همین‌جا در حسینیه این مطلب را با مجموعه‌ی کارگزاران مطرح کردم؛ گفتم انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی و بعد کشور اسلامی. اگر دولت ما اسلامی شد، آن وقت کشورمان اسلامی خواهد شد. اگر من و شما در معاشرتمان، در رفتارمان، در طلب مالمان، در مجاهدتمان، نتوانستیم خود را به حد نصاب برسانیم، از آن دانشجو، از آن جوان بازاری، از آن عنصر در رده‌های پایین دولتی، از آن کارگر، از آن روستایی، از آن شهری چه توقعی می‌توانیم داشته باشیم که اسلامی عمل کنند؟ چرا مردم را بیخود ملامت می‌کنیم؟ نباید ملامت کنیم. اگر کمبودی هست، خودمان را باید ملامت کنیم؛ «لوموا انفسکم».

اول، ما اسلامی می‌شویم؛ وقتی اسلامی شدیم، «کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم»؛آن وقت عملِ ما مردم را مسلمان واقعی خواهد کرد و کشور، اسلامی خواهد شد؛ هم احکام و مقررات اسلامی است، هم اجرا اسلامی است، هم دولتمردان اسلامی‌اند، هم مردم به تبع حال و به تبع دولتمردان از لحاظ اخلاقی اسلامی خواهند شد. البته شیطان نمی‌میرد؛ شیطان زنده است. همیشه عده‌یی، جریانی، مجموعه‌هایی هستند که تسلیم شیطان بشوند؛ اما شکل کلی، اسلامی خواهد شد.

معنای شعار دولت اسلامی این است که ما می‌خواهیم اعمال فردی، رفتار با مردم، رفتار بین خودمان، و رفتار با نظامهای بین‌المللی و نظام سلطه‌ی امروز جهانی را به معیارها و ضوابط اسلامی نزدیکتر کنیم. این شعار، بسیار باارزش است؛ ان‌شاءاللَّه به این شعار پایبند بمانید و این تلاش را جدی‌تر، بی‌آسیب‌تر و واقعی‌تر کنید؛ چون گامی بلند خواهد بود در راه رسیدن به آن هدفها؛ و همان‌طور که عرض کردم، رسیدن به آن هدفها مردان خودش را می‌خواهد. البته «مردان» که می‌گوییم، به معنای «رجال» در قانون اساسی نیست؛ شامل خانمها هم می‌شود؛ یعنی کسان و عناصر و کارگزارانِ خودش را می‌خواهد. به قول شاعر، آن دو صد من استخوان را داشته باشند تا بتوانند این صد من بار را بردارند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش :تلاش برای تغلیب جنبش کارگری بر حرکت عمومی مردم در اوایل انقلاب
کلیدواژه(ها) : دولت اسلامی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, یوم‌الله ۲۲ بهمن
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
یك نكته در باب دولت اسلامی عرض كنیم. یكی از شعارهای خوبی كه آقای رئیس‌جمهور [دکتر احمدی نژاد]، هم در دوره‌ی انتخابات، هم بعد از آن تكرار كردند، مسأله‌ی دولت اسلامی است. من به این موضوع در نماز جمعه اشاره‌ای كردم. باید قدری بیشتر این مفهوم را بشكافیم. نظام اسلامی پس از انقلاب اسلامی تشكیل شد. شورش انقلابی و نهضت انقلابی می‌توانست انجام بگیرد، اما نظام غیر اسلامی تشكیل شود. خیلی جاها این‌طور شده؛ در الجزائر همین‌طور بود. در الجزائر، نهضت، اسلامی بود. اصلًا پایگاه نهضت و رهبران نهضت، مسلمانها بودند؛ اما بعد از آنكه نهضت به نتیجه رسید، كسانی كه اعتقادی به مبانی تفكر اسلامی نداشتند، آمدند قدرت را در دست گرفتند. اینجا هم همین كارها داشت می‌شد. در همان روز 21 بهمن و 22 بهمن و 23 بهمن از این كارها داشت می‌شد. بنده از نزدیك در جریان برخی از كارها بودم؛ داشتند حركت می‌كردند كه به اصطلاحِ خودشان یك جنبش كارگری و یك حركت كارگری را بر این حركت عمومی تغلیب كنند و همان فرمولی كه در روی كار آمدن نظامهای سوسیالیستی در دنیا معمول است- یعنی‌ انقلاب طبقه‌ی كارگر- تحقق بدهند و بعد هم یك چند نفر سر كار بیایند؛ منتها امام را محاسبه نكرده بودند؛ یعنی این گوهر خدشه‌ناپذیرِ شكست‌ناپذیر را در محاسباتشان ندیده بودند؛ لذا سخت ضربه خوردند. حتّی روز سوّمِ بعد از پیروزی انقلاب راه افتادند آمدند جلوی بیت امام در مدرسه‌ی علوی و تظاهرات كردند و مطالباتِ به‌اصطلاح سوسیالیستی و كارگری را مطرح كردند. ولی نظام اسلامی تشكیل شد.
نظام اسلامی یعنی چه؟ یعنی منبع تقنین و معیار و ملاك اجرا و اركان تصمیم‌گیری در كشور معلوم شد چیست؛ اركان حكومت- قوه‌ی مجریه، قوه‌ی مقنّنه، رهبری، قوه‌ی قضائیه و دیگر اركان- چیده شد و قانون اساسی آمد همه‌ی این‌ها را تثبیت كرد؛ لذا پایه‌گذاری‌های اصولی انجام گرفت. این نظام اسلامی فقط شكل نیست؛ محتوایی دارد؛ یعنی كارهایی باید در واقعیت زندگی مردم انجام بگیرد. تحقق این واقعیت‌ها در زندگی مردم، مردان و عناصر مؤمن و معتقد به خودش را- كه دارای صفات و خصوصیات لازم هم باشند- می‌طلبد؛ این می‌شود دولت اسلامی. دولت اسلامی شامل همه‌ی كارگزاران نظام اسلامی است؛ نه فقط قوه‌ی مجریه؛ یعنی حكومت‌گران و خدمتگزاران عمومی. این‌ها باید جهت‌گیری‌ها و رفتار اجتماعی و رفتار فردیِ خود و رابطه‌شان با مردم را با معیارهای اسلامی تطبیق دهند تا بتوانند به آن اهداف برسند. بعد هم باید آن جهت‌گیری‌ها را در مدّ نگاه خودشان قرار دهند و بسرعت به سمت آن جهت‌گیری‌ها حركت كنند؛ این می‌شود دولت اسلامی.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش :مصادیق تاریخی الگو بودن رفتار حاکمان برای مردم
کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر حضور ائمه اطهار (ع) و حادثه کربلا, اشرافی‌گری مسئولان
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
یكی از شعارهای خوب آقای احمدی‌نژاد مسأله‌ی ساده‌زیستی است. این شعار، شعار بسیار مهمی است؛ این را نباید دست‌كم گرفت. یك وقت هست كه ما در زندگی شخصی خود مثلاً حركت اشراف‌گونه‌یی داریم بین خودمان و خدا؛ كه اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مكروه باشد، مكروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یك وقت هست كه ما جلوی چشم مردم یك مانور اشرافی‌گری می‌دهیم؛ این دیگر مباح و مكروه ندارد؛ همه‌اش حرام است؛ به‌خاطر این‌كه تعلیم‌دهنده‌ی اشرافی‌گری است به: اولاً زیردست‌های خودمان، ثانیاً آحاد مردم به این كار تشویق می‌شوند. ما نباید مردم را به این كار تشویق كنیم. ممكن است در داخل جامعه كسانی پولدار باشند و ریخت و پاش كنند - البته این كار بدی است، ولی به خودشان مربوط است - اما ریخت و پاش ما اولاً از جیبمان نیست، از بیت‌المال است؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق ریخت و پاش دیگران است. واقعاً «النّاس علی دین ملوكهم». ملوك در این‌جا به معنی پادشاهان نیست كه بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوك شماها هستید؛ النّاس علی دین ماها.
در یكی از تاریخ‌ها خواندم زمانی كه ولیدبن‌عبدالملك خلیفه شده بود، چون خیلی اهل جمع‌كردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتی بود، مردم كوچه و بازار وقتی به همدیگر می‌رسیدند، مكالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان كس آورده، شما خریدید؟ یعنی مردم همه‌اش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتی و امثال اینها حرف می‌زدند. بعد از ولید، سلیمان‌بن عبدالملك خلیفه شد. او اهل ساختمان‌سازی بود و به كاخ‌سازی و ساختمان‌سازی خیلی عشق می‌ورزید. این مورخ می‌گوید مردم حتّی وقتی برای نماز به مسجد می‌آمدند، یكی می‌گفت: آقا! شما كار ساختمانیِ منزلتان را تمام كردید؟ دیگری می‌گفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگری می‌گفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه كردید؟ حرفهایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمربن‌عبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ می‌گوید مردمِ كوچه و بازار وقتی به هم می‌رسیدند، یكی می‌گفت: آقا! راستی شما دیروز دعای ماه رجب را خواندید؟ دیگری می‌گفت: آن دو ركعت نماز را خواندید؟ بنابراین رفتار ماها یك تأثیر قهری در رفتار مردم دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دولت اسلامی
کلیدواژه(ها) : دولت اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
‌این نكته را هم در باب عدالت عرض كنیم كه بعضی‌ها می‌گویند عدالت یعنی توزیع فقر. نخیر، كسانی كه بحث عدالت را می‌كنند، به‌هیچ‌وجه منظورشان توزیع فقر نیست؛ بلكه توزیع عادلانه‌ی امكانات موجود است. آن‌هایی كه می‌گویند عدالت توزیع فقر است، مغز و روح حرفشان این است كه دنبال عدالت نروید؛ دنبال تولید ثروت بروید تا آنچه تقسیم می‌شود، ثروت باشد. دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چیزی می‌شود كه امروز در كشورهای سرمایه‌داری مشاهده می‌كنیم. در غنی‌ترین كشور عالم- یعنی امریكا- كسانی هستند كه از گرسنگی و از سرما و گرما می‌میرند؛ این‌ها كه شعار نیست؛ واقعیتهایی است كه مشاهده می‌كنیم. كسانی هستند كه در آرزوی یك آپارتمانِ سه چهار اتاقه سالهای سال تلاش می‌كنند و چون به جایی نمی‌رسند، می‌روند خیانت می‌كنند تا به این امكانات برسند.
دو سه سال قبل یك عضو عالی‌رتبه‌ی سی. آی. ای را به جرم جاسوسی برای شوروی سابق و دنباله‌اش روسیه، دستگیر كردند. در مصاحبه‌یی از او پرسیدند- كه ما این مصاحبه را در مطبوعه‌یی خواندیم- چرا این كار را كردی؟ گفته بود من دلم می‌خواست یك ویلای سه اتاقه داشته باشم، اما دیدم با این حقوق و درآمد نمی‌شود؛ مجبور شدم بروم نوكری شوروی را بكنم؛ با آن دشمنی و نقاضتی كه آن روز بین آن دو كشور وجود داشت. وقتی دنبال تولید ثروت رفتن از نگاه عدالت محور جدا باشد، به این جاها می‌رسد كه در جامعه‌ای، كسانی كه زرنگ‌تر و باهوش‌ترند، یكشبه به ثروتهای كلان و انبوه می‌رسند؛ كسانی هم كه خودشان خانواده‌ی ثروتند؛ اكثریتی هم هستند كه در زندگی‌های معمولی همراه با حسرت، و تعدادی هم در زندگی‌های بسیار سخت و دشوار به‌سرمی‌برند. بنابراین، اینكه ما بگوییم عدالت را مطرح نكنید، تولید ثروت را مطرح كنید؛ بهانه را هم این بیاوریم كه بعد از تولید ثروت سراغ عدالت می‌رویم، این نمی‌شود. عدالت یعنی امكاناتی كه در كشور هست، عادلانه و عاقلانه تقسیم كنیم- نه عادلانه‌ی بی‌حساب و كتاب- و سعی كنیم همین امكانات را بیشتر كنیم تا به همه بیشتر برسد؛ نه اینكه به قشر خاص و به دسته‌ی خاصی بیشتر برسد. این وظیفه از وظایف دولت‌ اسلامی‌ بود كه شما شعارش را دادید؛ خیلی هم خوب كردید؛ دنبالش هم باشید؛ متعهد به این هم باشید؛ و این اساس كار شماست.
عدالت را واقعاً محور همه‌ی برنامه‌ریزی‌های خودتان قرار دهید و ببینید در بخش‌های مختلف چگونه می‌شود آن را تأمین كرد. در این زمینه، بخصوص سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی نقش خیلی زیادی دارد و بعد هم بخش‌های مالی و اقتصادی دولت و بخش خدماتی و دیگر بخش‌ها.
وظیفه‌ی حتمیِ دیگرِ دولت اسلامی، گسترش علم و دانایی است؛ چون دولت اسلامی بدون گسترش علم و دانایی به جایی نخواهد رسید. گسترش آزاداندیشی هم مهم است. واقعاً انسانها باید بتوانند در یك فضای آزاد فكر كنند. آزادی بیان تابعی از آزادی فكر است. وقتی آزادی فكر بود، به‌طور طبیعی آزادی بیان هم هست. عمده، آزادی فكر است كه انسانها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضای آزاد فكری، امكان رشد وجود ندارد. برای فكر، برای علم، برای میدان‌های عظیم پیشرفت بشری اصلًا جایی وجود نخواهد داشت. ما در مباحث كلامی و مباحث فلسفی هرچه پیشرفت داشتیم، در سایه‌ی مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتیم. اشكالی كه ما همواره به بخش‌های فرهنگی داشته‌ایم، این بوده كه به نقشِ خودشان به عنوان یك دولت اسلامی در صحنه‌ی كارزار فكری درست عمل نمی‌كنند. كارزار فكری باید باشد؛ منتها كارزار فكری عملًا به این شكل درنیاید كه ما به قول سعدی، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فكری كه حق می‌دانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم كه هر بلایی می‌خواهند، سر جوانهای ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فكر تزریق كنید. ما به تجربه دریافته‌ایم كه آنجایی كه سخن حق با منطق‌ و آرایش لازمِ خودش به میدان می‌آید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت كردن نخواهد داشت.
مبارزه‌ی با فساد، یكی دیگر از وظایف بسیار مهم است. من در باره‌ی مبارزه‌ی با فساد این‌قدر در صحبت‌های عمومی و خصوصی حرف زده‌ام كه فكر می‌كنم تكراری است. البته بحمد اللّه اركانی در این دولت هم خودشان به این مسئله كاملًا توجه دارند.
نكته‌ی بعد، تأمین عزت ملی است. یك ملت اگر احساس عزت كرد، پیشرفت خواهد كرد و خواهد بالید؛ اما اگر توسری خورد، استعدادها در او خفه خواهد شد. عزت ملی و آنچه را كه امروز به آن غرور ملی گفته می‌شود- البته تعبیر «غرور» با توجه به معنای لغوی‌اش خیلی رسا نیست، اما رایج است- باید در ملت تقویت كرد تا احساس عزت و توانایی كند. آنچه مایه‌ی عزت یك ملت است، مثل تُراث عظیم فكری و فرهنگی و علمی در مقابل چشم آن‌ها قرار می‌گیرد؛ شخصیت‌های برجسته‌شان، گذشته‌ی روشنشان، استعداد والایشان.
مبارزه‌ی با سلطه هم یكی از وظایف دولت اسلامی است. نظام سلطه، نظامی است كه مثل بختك سنگینی روی پیكر جامعه‌ی بشری می‌افتد- و افتاده است- و او را نابود می‌كند و از بین می‌برد. این نظام سلطه دو طرف دارد؛ سلطه‌گر و سلطه‌پذیر. با این نظام باید مبارزه كرد. مبارزه‌اش هم با شمشیر نیست؛ مبارزه‌اش با عقل، با كار حرفه‌ایِ سیاسی، و با شجاعت در میدان‌های لازم و متناسبِ خودش است.
دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یك دسته دشمنان شناخته‌شده هستند. همه‌ی سلطه‌گران و دیكتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی‌اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیكتاتوری مخالف است. كسانی هستند كه به دین یا به ورود دین در عرصه‌ی زندگی معتقد نیستند- به اصطلاح سكولارها- این‌ها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ می‌گویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحركات و نشاطهای مردمیِ عمومی از دین جدا باشد. مخالفت‌ها هم در طیف وسیعی انجام می‌گیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت كردن، تا معارضه‌های جدی كردن. مترفین بین‌المللی- یعنی ثروتمندان عظیم جهانی كه نفت و منابع عمده‌ی جهانی را در اختیار خودشان می‌خواهند و برای این كار دارند حد اكثر تلاش علمی و عملی را می‌كنند- این‌ها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامی‌اند. عرض كردیم دشمن‌ها لزوماً دشمنی نمی‌كنند؛ بعضی از آن‌ها دشمن‌اند، بعضی دشمنی كردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان می‌شوند و گلاویز می‌شوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هركدام به نحوی برخورد كرد.
دسته‌ی دوم دشمنان درونی‌اند؛ یعنی آفت‌ها، بیماری‌ها و میكروب‌ها. مرگ ما بیش از آنچه ناشی از این باشد كه دیگری بیاید ما را بكُشد، ناشی از این است كه در درون خودمان اختلافی به وجود می‌آید. غالباً مرگ‌های ما ناشی از ویروسی، میكروبی، بیماری‌ای و سلول عاصی‌یی است كه سرطان درست می‌كند؛ كمتر ناشی از این است كه كسی بیاید آدم را بكُشد. دولت اسلامی هم همین‌طور است؛ باید مواظب دشمن‌های درونی‌اش باشد؛ این‌ها آفتهایش است.
یكی دو مورد از این آفتها را بگویم. اولِ صحبت به بخشی از این آفتها اشاره كردم. غفلت كردن و از راه منحرف شدن، یكی از آفتهایش این است كه ما ادبیات دینی را غلیظ كنیم؛ بدون اینكه مابازایی در عمل داشته باشد. این ما را، هم به ریاكاری می‌كشاند و هم ریاكاری را در بین مردم تشویق می‌كند. اینكه ادبیات دینی تقویت شود، من با آن هیچ مخالفتی ندارم؛ ولی باید مابازا داشته باشد. بیش از آنچه در رفتارمان اسلامی عمل می‌كنیم، در زبان و اظهار و تظاهراتمان نخواهیم خود را جلوه دهیم. بیشتر اهمیت دادن به فرم تا به محتوا، از آن آفتهاست.
محتوا را باید اسلامی كرد. اگر می‌خواهیم حقیقتاً اسلامی شویم، باید در نحوه‌ی مدیریتمان تحول ایجاد كنیم. یكی از حرفهای خوب آقای رئیس‌جمهورمان در تبلیغات انتخاباتی- كه به نظر من این حرف، عده‌ی زیادی را جذب كرد- تحول در مدیریت بود. این تحول در مدیریت را چه كسی باید انجام دهد؟ خود ما باید انجام دهیم. اولین گام در تحول این است كه رفتار خودمان، كیفیت كارمان، عزل و نصب خودمان، اعمال مدیریت خودمان، جذبه‌ای كه به خرج می‌دهیم، انعطافی كه به خرج می‌دهیم، برخوردی كه با طبقات مخاطب و مراجع به خودمان انجام می‌دهیم، اسلامی باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نظام سلطه, استکبارستیزی, دشمن‏‌ستیزی, وظیفه دولت
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه, استکبارستیزی, دشمن‏‌ستیزی, وظیفه دولت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مبارزه‌ی با سلطه یكی از وظایف دولت اسلامی است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نظام سلطه, استکبارستیزی, دشمن‏‌ستیزی
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه, استکبارستیزی, دشمن‏‌ستیزی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
با نظام سلطه باید مبارزه كرد. مبارزه‌اش هم با شمشیر نیست؛ مبارزه‌اش با عقل، با كار حرفه‌یی سیاسی، و با شجاعت در میدان‌های لازم و متناسب خودش است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نظام سلطه, دشمنی با جامعه اسلامی, دشمن, دشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی, دشمنی با جمهوری اسلامی
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه, دشمنی با جامعه اسلامی, دشمن, دشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی, دشمنی با جمهوری اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه‌ی سلطه‌گران و دیكتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی‌اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیكتاتوری مخالف است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نماز, توجه به نوافل
کلیدواژه(ها) : نماز, توجه به نوافل
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
تا آن‌جایی كه می‌توانید، به نماز و توجه و ذكر در نماز و به نوافل اهمیت دهید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : نهضت خدمت‌رسانی, خدمت به مردم, کارگزاران نظام, قوه مجریه‏, هیئت دولت(مخاطب)
کلیدواژه(ها) : نهضت خدمت‌رسانی, خدمت به مردم, کارگزاران نظام, قوه مجریه‏, هیئت دولت(مخاطب)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
سعی كنید خدمت‌رسانی‌ شما مابازا داشته باشد؛ یعنی واقعا در همه‌ی بخش‌ها و در همه‌ی وزارتخانه‌ها تحول در خدمت‌رسانی‌ به وجود بیاید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عزت ملی, غرور ملی
کلیدواژه(ها) : عزت ملی, غرور ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عزت ملی و آنچه را كه امروز به آن غرور ملی گفته می‌شود باید در ملت تقویت كرد تا احساس عزت و توانایی كند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : غفلت, انحراف
کلیدواژه(ها) : غفلت, انحراف
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
غفلت كردن و از راه منحرف شدن، یكی از آفتهایش این است كه ما ادبیات دینی را غلیظ كنیم؛ بدون این‌كه مابازایی در عمل داشته باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلاب اسلامی, منطق مستحکم انقلاب اسلامی, ویژگیهای انقلاب اسلامی, عقل
کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلاب اسلامی, منطق مستحکم انقلاب اسلامی, ویژگیهای انقلاب اسلامی, عقل
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یك عقلانیت بود.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تفکر, آزادی اندیشه
کلیدواژه(ها) : تفکر, آزادی اندیشه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در غیر فضای آزاد فكری، امكان رشد وجود ندارد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : کار فرهنگی, آسیب‏‌‌های فرهنگی
کلیدواژه(ها) : کار فرهنگی, آسیب‏‌‌های فرهنگی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اشكالی كه ما همواره به بخش‌های فرهنگی داشته‌ایم، این بوده كه به نقش خودشان به عنوان یك دولت اسلامی در صحنه‌ی كارزار فكری درست عمل نمی‌كنند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : حق, حق‏‌طلبی, حق, حق‌گویی
کلیدواژه(ها) : حق, حق‏‌طلبی, حق, حق‌گویی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ما به تجربه دریافته‌ایم كه آن‌جایی‌كه سخن حق با منطق و آرایش لازم خودش به میدان می‌آید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت كردن نخواهد داشت.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : شهدای دولت, شهید رجائی, شهید باهنر
کلیدواژه(ها) : شهدای دولت, شهید رجائی, شهید باهنر
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مناسبت خوبی است برای تجدید یاد این دو شهید عزیز و عالی‌قدر؛ شهید رجایی و شهید باهنر. این حرف درستی است كه این دو نفر حقاً نماد دولتمردان متعهد و پایبند و مردان جمهوری اسلامی بودند. امیدواریم إن شاء اللّه خداوند متعال با رحمت و مغفرت و فضل بی‌پایانش با آن‌ها رفتار كند و ما را هم موفق بدارد تا بتوانیم إن شاء اللّه در همان راه و مسیر حركت كنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : ظلم‌پذیری, اسلام آمریکایی, ظلم, تسلیم ظلم شدن, معنویت‎گرایی, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت همراه با معنویت
کلیدواژه(ها) : ظلم‌پذیری, اسلام آمریکایی, ظلم, تسلیم ظلم شدن, معنویت‎گرایی, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت همراه با معنویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آدم معنوى‌یى که با ظلم مى‌سازد، با طاغوت مى‌سازد، با نظام ظالمانه و سلطه مى‌سازد، این چطور معنویتى است؟ این‌گونه معنویت را ما نمى‌توانیم بفهمیم.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : عدالت, انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عدالت یقینا محور انقلاب بود؛ در این شکى نیست.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, اهمیت عدالت, عدالت‏خواهی, آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
کلیدواژه(ها) : عدالت, اهمیت عدالت, عدالت‏خواهی, آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجه‌ى دو کم‌کم در مقابل ارزشهاى دیگر به فراموشى سپرده شود؛ در نظام ما این خطر وجود داشته است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت‏خواهی, عقلانیت در عدالت, عدالت همراه با معنویت, اجرای عدالت, معنویت‎گرایی
کلیدواژه(ها) : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت‏خواهی, عقلانیت در عدالت, عدالت همراه با معنویت, اجرای عدالت, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر بخواهیم عدالت به معناى حقیقى خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر بشدت در هم تنیده است؛ یکى مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت‏خواهی, عقلانیت در عدالت, معنویت‎گرایی, عدالت همراه با معنویت
کلیدواژه(ها) : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت‏خواهی, عقلانیت در عدالت, معنویت‎گرایی, عدالت همراه با معنویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتى که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلا عدالت نخواهد بود.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عقلانیت در عدالت, عدالت‏خواهی
کلیدواژه(ها) : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عقلانیت در عدالت, عدالت‏خواهی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عقلانیت و محاسبه، یکى از شرایط لازم رسیدن به عدالت است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت غیر اسلامی, عدالت‏خواهی, عدالت همراه با معنویت, اجرای عدالت, معنویت‎گرایی, کمونیسم
کلیدواژه(ها) : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت غیر اسلامی, عدالت‏خواهی, عدالت همراه با معنویت, اجرای عدالت, معنویت‎گرایی, کمونیسم
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عدالتى که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنوى عالم وجود و کائنات نباشد، به ریاکارى و دروغ و انحراف و ظاهرسازى و تصنع تبدیل خواهد شد؛ مثل نظامهاى کمونیستى که شعارشان عدالت بود.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت‏خواهی, مبارزه با بی عدالتی, دشمنان عدالت, معنویت‎گرایی, عدالت همراه با معنویت
کلیدواژه(ها) : عدالت, معنویت عقلانیت عدالت, عدالت‏خواهی, مبارزه با بی عدالتی, دشمنان عدالت, معنویت‎گرایی, عدالت همراه با معنویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنى باید شما براى خدا و اجر الهى دنبال عدالت باشید؛ در این صورت مى‌توانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : معنویت عقلانیت عدالت, عدالت, معنویت‎گرایی, اهمیت عدالت, عدالت همراه با معنویت
کلیدواژه(ها) : معنویت عقلانیت عدالت, عدالت, معنویت‎گرایی, اهمیت عدالت, عدالت همراه با معنویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بعدى است. بعضى‌ها اهل معنایند، اما هیچ نگاهى به عدالت ندارند؛ این نمى‌شود.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, عدالت اجتماعی, اقتصاد سرمایه‏‌داری, معنای عدالت
کلیدواژه(ها) : عدالت, عدالت اجتماعی, اقتصاد سرمایه‏‌داری, معنای عدالت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آنهایى که مى‌گویند عدالت توزیع فقر است، مغزا و روح حرفشان این است که دنبال عدالت نروید؛ دنبال تولید ثروت بروید تا آنچه تقسیم مى‌شود، ثروت باشد. دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چیزى مى‌شود که امروز در کشورهاى سرمایه‌دارى مشاهده مى‌کنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : عدالت, توزیع متناسب فرصت‌های کشور, عدالت اجتماعی, اجرای عدالت, معنای عدالت, قوه مجریه‏
کلیدواژه(ها) : عدالت, توزیع متناسب فرصت‌های کشور, عدالت اجتماعی, اجرای عدالت, معنای عدالت, قوه مجریه‏
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عدالت یعنى امکاناتى که در کشور هست، عادلانه و عاقلانه تقسیم کنیم - نه عادلانه‌ى بى‌حساب و کتاب - و سعى کنیم همین امکانات را بیشتر کنیم تا به همه بیشتر برسد؛ نه این‌که به قشر خاص و به دسته‌ى خاصى بیشتر برسد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : اختلال دستگاه محاسباتی
کلیدواژه(ها) : اختلال دستگاه محاسباتی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نظام اسلامی پس از انقلاب اسلامی تشکیل شد. شورش انقلابی و نهضت انقلابی میتوانست انجام بگیرد، اما نظام غیراسلامی تشکیل شود. خیلی جاها این‌طور شده؛ در الجزایر همین‌طور بود. در الجزایر، نهضت، اسلامی بود. اصلاً پایگاه نهضت و رهبران نهضت، مسلمانها بودند؛ اما بعد از آن‌که نهضت به نتیجه رسید، کسانی که اعتقادی به مبانی تفکر اسلامی نداشتند، آمدند قدرت را در دست گرفتند. این‌جا هم همین کارها داشت میشد. در همان روز 21 بهمن و 22 بهمن و 23 بهمن از این کارها داشت میشد. بنده از نزدیک در جریان برخی از کارها بودم؛ داشتند حرکت میکردند که به اصطلاحِ خودشان یک جنبش کارگری و یک حرکت کارگری را بر این حرکت عمومی تغلیب کنند و همان فرمولی که در روی کار آمدن نظامهای سوسیالیستی در دنیا معمول است - یعنی انقلاب طبقه‌ی کارگر - تحقق بدهند و بعد هم یک چند نفر سر کار بیایند؛ منتها امام را محاسبه نکرده بودند؛ یعنی این گوهر خدشه‌ناپذیرِ شکست‌ناپذیر را در محاسباتشان ندیده بودند؛ لذا سخت ضربه خوردند. حتّی روز سومِ بعد از پیروزی انقلاب راه افتادند آمدند جلوی بیت امام در مدرسه‌ی علوی و تظاهرات کردند و مطالباتِ به‌اصطلاح سوسیالیستی و کارگری را مطرح کردند. ولی نظام اسلامی تشکیل شد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : اشرافی‌گری مسئولان
کلیدواژه(ها) : اشرافی‌گری مسئولان
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یکی از شعارهای خوب آقای احمدینژاد مسأله‌ی ساده‌زیستی است. این شعار، شعار بسیار مهمی است؛ این را نباید دست‌کم گرفت. یک وقت هست که ما در زندگی شخصی خود مثلاً حرکت اشراف‌گونه‌یی داریم بین خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافی‌گری میدهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همه‌اش حرام است؛ به‌خاطر این‌که تعلیم‌دهنده‌ی اشرافی‌گری است به: اولاً زیردست‌های خودمان، ثانیاً آحاد مردم به این کار تشویق میشوند. ما نباید مردم را به این کار تشویق کنیم. ممکن است در داخل جامعه کسانی پولدار باشند و ریخت و پاش کنند - البته این کار بدی است، ولی به خودشان مربوط است - اما ریخت و پاش ما اولاً از جیبمان نیست، از بیت‌المال است؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق ریخت و پاش دیگران است. واقعاً «النّاس علی دین ملوکهم». ملوک در این‌جا به معنی پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ النّاس علی دین ماها.
در یکی از تاریخ‌ها خواندم زمانی که ولیدبن‌عبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلی اهل جمع‌کردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتی بود، مردم کوچه و بازار وقتی به همدیگر میرسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنی مردم همه‌اش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتی و امثال اینها حرف میزدند. بعد از ولید، سلیمان‌بن‌عبدالملک خلیفه شد. او اهل ساختمان‌سازی بود و به کاخ‌سازی و ساختمان‌سازی خیلی عشق میورزید. این مورخ میگوید مردم حتّی وقتی برای نماز به مسجد میآمدند، یکی میگفت: آقا! شما کار ساختمانىِ منزلتان را تمام کردید؟ دیگری میگفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگری میگفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه کردید؟ حرفهایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمربن‌عبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ میگوید مردمِ کوچه و بازار وقتی به هم میرسیدند، یکی میگفت: آقا! راستی شما دیروز دعای ماه رجب را خواندید؟ دیگری میگفت: آن دو رکعت نماز را خواندید؟ بنابراین رفتار ماها یک تأثیر قهری در رفتار مردم دارد. ساده‌زیستی بسیار چیز خوبی است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تکلیف‌گرایی
کلیدواژه(ها) : تکلیف‌گرایی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
باید دائم در یاد خدا بود. در هر تصمیمی، در هر اقدامی، در هر حرفی که میزنیم - که حرف من و شما، حرف یک آدم عادی نیست؛ تأثیراتش خیلی وسیع است - در هر گزینشی که میکنیم، در هر جذبی، در هر دفعی، معیار خدایی را در نظر داشته باشیم. ملاک هم این است که هوای نفس و اغراض شخصی در کار نباشد. در هر چیزی اغراض شخصی و هوای نفس وارد شود، غیر خدایی است. اگر اینها دخالتی نداشت، عامل اصلی و عمده عبارت خواهد بود از ادای وظیفه و انجام تکلیف؛ این خدایی است. همیشه به این یاد باشید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : اشتباه محاسباتی دشمن
کلیدواژه(ها) : اشتباه محاسباتی دشمن
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یکی از شعارهای خوبی که آقای رئیس‌جمهور، هم در دوره‌ی انتخابات، هم بعد از آن تکرار کردند، مسأله‌ی دولت اسلامی است. من به این موضوع در نماز جمعه اشاره‌یی کردم. باید قدری بیشتر این مفهوم را بشکافیم. نظام اسلامی پس از انقلاب اسلامی تشکیل شد. شورش انقلابی و نهضت انقلابی میتوانست انجام بگیرد، اما نظام غیراسلامی تشکیل شود. خیلی جاها این‌طور شده؛ در الجزایر همین‌طور بود. در الجزایر، نهضت، اسلامی بود. اصلاً پایگاه نهضت و رهبران نهضت، مسلمانها بودند؛ اما بعد از آن‌که نهضت به نتیجه رسید، کسانی که اعتقادی به مبانی تفکر اسلامی نداشتند، آمدند قدرت را در دست گرفتند. این‌جا هم همین کارها داشت میشد. در همان روز 21 بهمن و 22 بهمن و 23 بهمن از این کارها داشت میشد. بنده از نزدیک در جریان برخی از کارها بودم؛ داشتند حرکت میکردند که به اصطلاحِ خودشان یک جنبش کارگری و یک حرکت کارگری را بر این حرکت عمومی تغلیب کنند و همان فرمولی که در روی کار آمدن نظامهای سوسیالیستی در دنیا معمول است - یعنی انقلاب طبقه‌ی کارگر - تحقق بدهند و بعد هم یک چند نفر سر کار بیایند؛ منتها امام را محاسبه نکرده بودند؛ یعنی این گوهر خدشه‌ناپذیرِ شکست‌ناپذیر را در محاسباتشان ندیده بودند؛ لذا سخت ضربه خوردند. حتّی روز سومِ بعد از پیروزی انقلاب راه افتادند آمدند جلوی بیت امام در مدرسه‌ی علوی و تظاهرات کردند و مطالباتِ به‌اصطلاح سوسیالیستی و کارگری را مطرح کردند. ولی نظام اسلامی تشکیل شد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزادی بیان
کلیدواژه(ها) : آزادی بیان
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
وظیفه‌ی حتمىِ دیگرِ دولت اسلامی، گسترش علم و دانایی است؛ چون دولت اسلامی بدون گسترش علم و دانایی به جایی نخواهد رسید. گسترش آزاداندیشی هم مهم است. واقعاً انسانها باید بتوانند در یک فضای آزاد فکر کنند. آزادی بیان تابعی ازآزادی فکر است. وقتی آزادی فکر بود، به‌طور طبیعی آزادی بیان هم هست. عمده، آزادی فکر است که انسانها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضای آزاد فکری، امکان رشد وجود ندارد. برای فکر، برای علم، برای میدان‌های عظیم پیشرفت بشری اصلاً جایی وجود نخواهد داشت. ما در مباحث کلامی و مباحث فلسفی هرچه پیشرفت داشتیم، در سایه‌ی مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتیم. اشکالی که ما همواره به بخش‌های فرهنگی داشته‌ایم، این بوده که به نقشِ خودشان به عنوان یک دولت اسلامی در صحنه‌ی کارزار فکری درست عمل نمیکنند. کارزار فکری باید باشد؛ منتها کارزار فکری عملاً به این شکل درنیاید که ما به قول سعدی، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکری که حق میدانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایی میخواهند، سر جوانهای ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید. ما به تجربه دریافته‌ایم که آن‌جاییکه سخن حق با منطق و آرایش لازمِ خودش به میدان می‌آید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : اهداف انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : اهداف انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
باید همواره متوجه این حقیقت بود که کارهای شما اگرچه انواع مختلفی دارد، اما همه‌ی آنها در حقیقت یک کار است؛ مظهرش هم هیأت وزیران است که دور هم جمع میشوید. هدایت کننده و به تعبیری که بنده تکرار میکنم، پلیس راهنمای این بیست و چند راه، رئیس‌جمهور محترم است که هماهنگی ایجاد میکند تا بشود این کار واحد بزرگ را انجام داد؛ و آن کارِ واحدِ بزرگ عبارت است از پیشرفت و ارتقاء کشور به سمت و سوی اهدافی که برای خودمان ترسیم کرده‌ایم، که همان اهداف انقلاب اسلامی است و ریزتر شده، آنچه در سند چشم‌انداز بیست‌ساله تبیین شده است. برای این کار بزرگ، همه‌ی این مدت را قدر بدانید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : حمایت از محرومان
کلیدواژه(ها) : حمایت از محرومان
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
برای تحقق عدالت، خیلی کار شده است. از اول انقلاب همه‌ی فعالیت‌هایی که به نفع طبقات محروم انجام گرفته؛ یعنی بردن امکانات رفاهی، امکانات آموزشی و امکانات بهداشتی به اقصی نقاط کشور - که واقعاً از بس زیاد است، قابل شمارش نیست - در جهت عدالت بوده است. حقاً و انصافاً این خدمت‌رسانی، اوضاع را زیر و رو کرده. کسانی که در دوره‌ی قبل اوضاع طبقات محروم را دیدند، میتوانند بفهمند. من خودم در نقاط محروم بودم و جاهای محروم را در آن دوره دیدم؛ حالا هم که خیلی اوقات رفتم و از نزدیک دیدم؛ واقعاً زیر و رو شده. همین زیرساخت‌های عظیمی که برای استفاده‌ی عموم است، همه‌ی اینها کمک به عدالت است؛ در این تردیدی نیست؛ منتها نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجه‌ی دو کم‌کم در مقابل ارزشهای دیگر به فراموشی سپرده شود؛ در نظام ما این خطر وجود داشته است. ارزش‌های دیگر هم خیلی مهم است؛ مثلاً ارزش پیشرفت و توسعه، ارزش سازندگی، ارزش آزادی و مردم‌سالاری. مطرح کردن ارزش عدالت مطلقاً به معنای نفی اینها نیست؛ اما وقتی ما این ارزش‌ها را عمده میکنیم و مسأله‌ی عدالت و نفی تبعیض و توجه به نیازهای طبقات محروم در جامعه کمرنگ میشود، خطر بزرگی است؛ اما با عدالت‌محور بودن یک دولت، این خطر از بین میرود یا ضعیف میشود.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : شیطان
کلیدواژه(ها) : شیطان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شیطان نمیمیرد؛ شیطان زنده است. همیشه عده‌یی، جریانی، مجموعه‌هایی هستند که تسلیم شیطان بشوند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تزکیه نفس
کلیدواژه(ها) : تزکیه نفس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بار سنگین احتیاج به آمادگی روحی دارد؛ این آمادگی روحی هم همین‌طوری به دست نمی‌آید. این‌که ما بگوییم آقا برو دلت را صاف کن، بله، اساس همان صاف کردن دل است؛ اما صاف کردن دل فقط از راه نماز، از راه توسل، از راه توجه و از راه ذکر به دست می‌آید.
اگر کسی خیال کند که میتوان دل و روح را بدون اینها صاف کرد، سخت در اشتباه است. از راه گریه‌ی نیمه‌شب، از راه خواندن قرآن با تدبر و با دقت، از راه خواندن ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیه، دل انسان صاف میشود؛ والّا این‌طوری نیست که بگوییم آقا برو دلت را صاف کن؛ هر کاری هم کردی، کردی.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : ذکر خدا
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این‌که شاعر میگوید «خوشا آنان که دائم در نمازند»، منظورش این نیست که دائم رو به قبله نشسته‌اند یا ایستاده‌اند و یا رکوع و سجود میکنند؛ منظور، روح نماز و ذکر و یاد خداست. باید دائم در یاد خدا بود

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : ذکر خدا
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
صاف کردن دل فقط از راه نماز، از راه توسل، از راه توجه و از راه ذکر به دست می‌آید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : محرومین
کلیدواژه(ها) : محرومین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
از اول انقلاب همه‌ی فعالیت‌هایی که به نفع طبقات محروم انجام گرفته؛ یعنی بردن امکانات رفاهی، امکانات آموزشی و امکانات بهداشتی به اقصی نقاط کشور - که واقعاً از بس زیاد است، قابل شمارش نیست - در جهت عدالت بوده است. حقاً و انصافاً این خدمت‌رسانی، اوضاع را زیر و رو کرده. کسانی که در دوره‌ی قبل اوضاع طبقات محروم را دیدند، میتوانند بفهمند. من خودم در نقاط محروم بودم و جاهای محروم را در آن دوره دیدم؛ حالا هم که خیلی اوقات رفتم و از نزدیک دیدم؛ واقعاً زیر و رو شده [است].

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : محرومین
کلیدواژه(ها) : محرومین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وقتی توجه به نیازهای طبقات محروم در جامعه کمرنگ میشود، خطر بزرگی است

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در دولت اسلامی گسترش آزاداندیشی مهم است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در دولت اسلامی انسانها باید بتوانند در یک فضای آزاد فکر کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
وقتی آزادی فکر بود، به‌طور طبیعی آزادی بیان هم هست.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در غیر فضای آزاد فکری، امکان رشد وجود ندارد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
[در دولت اسلامی] گسترش آزاداندیشی... مهم است. واقعاً انسانها باید بتوانند در یک فضای آزاد فکر کنند. آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است. وقتی آزادی فکر بود، به‌طور طبیعی آزادی بیان هم هست. عمده، آزادی فکر است که انسانها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضای آزاد فکری، امکان رشد وجود ندارد. برای فکر، برای علم، برای میدان‌های عظیم پیشرفت بشری اصلاً جایی وجود نخواهد داشت. ما در مباحث کلامی و مباحث فلسفی هرچه پیشرفت داشتیم، در سایه‌ی مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتیم. اشکالی که ما همواره به بخش‌های فرهنگی داشته‌ایم، این بوده که به نقشِ خودشان به عنوان یک دولت اسلامی در صحنه‌ی کارزار فکری درست عمل نمیکنند. کارزار فکری باید باشد؛ منتها کارزار فکری عملاً به این شکل درنیاید که ما به قول سعدی، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکری که حق میدانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایی میخواهند، سر جوانهای ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید. ما به تجربه دریافته‌ایم که آن‌جاییکه سخن حق با منطق و آرایش لازمِ خودش به میدان می‌آید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : معنویت‎گرایی
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اسلام، معنویتِ بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسانها ندارد

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : معنویت‎گرایی
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنوىِ عالم وجود و کائنات نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد... عدالت باید با معنویت همراه باشد؛ یعنی باید شما برای خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشید؛ در این صورت میتوانید با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله کنید. البته معنویت هم بدون گرایش به عدالت، یک بُعدی است. بعضیها اهل معنایند، اما هیچ نگاهی به عدالت ندارند؛ این نمیشود. اسلام، معنویتِ بدون نگاه به مسائل اجتماعی و سرنوشت انسانها ندارد؛ «من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم». آدم معنوییی که با ظلم میسازد، با طاغوت میسازد، با نظام ظالمانه و سلطه میسازد، این چطور معنویتی است؟ این‌گونه معنویت را ما نمیتوانیم بفهمیم. بنابراین معنویت و عدالت در هم تنیده است

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : قوه مجریه‏
کلیدواژه(ها) : قوه مجریه‏
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
کار [دولت]، دستهجمعی است؛ آن هم در یک گسترهی عظیم ملی. بنابراین...مجموعه [دولت] دارد یک کار انجام میدهد. باید همواره متوجه این حقیقت بود که کارهای شما اگرچه انواع مختلفی دارد، اما همهی آنها در حقیقت یک کار است؛ مظهرش هم هیأت وزیران است که دور هم جمع میشوید. هدایت کننده و به تعبیری که بنده تکرار میکنم، پلیس راهنمای این بیست و چند راه، رئیسجمهور محترم است که هماهنگی ایجاد میکند تا بشود این کار واحد بزرگ را انجام داد؛ و آن کارِ واحدِ بزرگ عبارت است از پیشرفت و ارتقاء کشور به سمت و سوی اهدافی که برای خودمان ترسیم کردهایم، که همان اهداف انقلاب اسلامی است و ریزتر شده، آنچه در سند چشمانداز بیستساله تبیین شده است. برای این کار بزرگ، همهی این مدت را قدر بدانید. شما چهار سال، یعنی حدود 1450 روز وقت دارید. هر روزی که میگذرد، یکی از این عددها برداشته میشود و مجموعه به صفر نزدیک میشود. هر یک روزتان غنیمت است. این 1450 روز، چشمانداز و گسترهی وسیعی است. برای این مدتِ نسبتاً طولانی خیلی کارها میشود کرد. امیرکبیر که یک چهرهی ماندگار در تاریخ ماست و واقعاً کارهای بزرگی هم کرده، همهی حکومت او سه سال بود؛ یعنی یک سال از مدتی که بناست علیالعجاله شما در این مسؤولیت مشغول باشید، کمتر است؛ اما آنقدر این کار، مهم و بزرگ و جدی بود که تاریخ امیرکبیر را فراموش نمیکند؛ والّا قبل از اینکه بیاید در رأس صدارت قرار بگیرد، و بعد که به کاشان تبعید شد، دیگر چیزی در پروندهی او وجود ندارد؛ همین سه سال است. بنابراین، این چهار سال وقت کمی نیست؛ یک گسترهی طولانی است. از الان که شما شروع کنید و به آفاق بلندی که جلوی چشم دارید، نگاه کنید، همه کار میتوانید انجام دهید. روزی خواهد رسید که شما وقتی به جلوی رویتان نگاه میکنید، میبینید دیگر فرصتی باقی نمانده؛ مثلاً سه ماه یا شش ماه مانده. در آن سه ماه و شش ماه، دیگر نمیشود کار جدی انجام داد؛ مگر استمرار و به نتیجه رساندن این کارها. از الان به فکر باشید و یک روز را هم غنیمت بشمارید؛ یعنی یک روز هم نباید هدر برود. اینطور نباشد که بگوییم چهار سال وقت هست؛ انشاءاللَّه سرِ فرصت بهکار میرسیم؛ نه، از همین روز اول و ساعت اول باید کار را بهطور جدی شروع کنید. چون میدانم نیتهایتان خوب و خدایی است و برای خدمت وارد این مقوله شدهاید، مطمئنم که اگر انشاءاللَّه همین نیت را برای خودتان حفظ کنید، خدای متعال کمک خواهد کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تحول‌گرایی
کلیدواژه(ها) : تحول‌گرایی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نکته‌ى دوم: یکى از شعارهاى این دولت، عدالت است. عدالت یقیناً محور انقلاب بود؛ در این شکى نیست. هیچ دولتى هم از اول نیامده صریحاً بگوید من نمى‌خواهم طبق عدالت رفتار کنم؛ لیکن من باید از آقاى احمدى‌نژاد تشکر کنم که ایشان کار جدیدى کردند؛ عدالت محورى را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط؛ این کار خیلى بزرگى بود. وقتى‌که ایشان تبلیغات انتخاباتى مى‌کردند، به افراد خانواده‌ى خودم مى‌گفتم اگر آقاى احمدى‌نژاد رأى هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالت محورى را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشى سپردنِ این شعار بشود یک سنت. این شعار مطرح شد و ذهن‌ها را به خودش متوجه‌کرد. خوشبختانه مردم هم فهمیدند، خواستند، دوست داشتند و رأى دادند. این کار، کار مهمى است. بنابراین عدالت‌محور بودنِ این دولت حرف بزرگى است؛ طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت، یک کار جدید است؛ خودش یک تحول است؛ به این پایبند باشید.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تحول‌گرایی
کلیدواژه(ها) : تحول‌گرایی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من مى‌خواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معناى حقیقىِ خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر به‌شدت در هم تنیده است؛ یکى مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتى که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلًا عدالت نخواهد بود. عقلانیت به‌خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهى و اشتباه دچار مى‌شود؛ خیال مى‌کند چیزهایى عدالت است، درحالى‌که نیست؛ و چیزهایى را هم که عدالت است، گاهى نمى‌بیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکى از شرایط لازمِ رسیدن به عدالت است.
عقلانیت و محاسبه که مى‌گوییم، فوراً به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معناى محافظه‌کارى، عقل‌گرایى و تابع عقل بودن است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظه‌کارى فرق دارد. محافظه‌کار، طرف‌دار وضع موجود است؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمى‌تابد و از تحول و دگرگونى مى‌ترسد؛ اما عقلانیت این‌طور نیست؛ محاسبه‌ى عقلانى گاهى اوقات خودش منشأ تحولات عظیمى مى‌شود. انقلاب عظیم اسلامى ما ناشى از یک عقلانیت بود. این‌طور نبود که مردم همین‌طور بى‌حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیمِ آن‌چنانى را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانى و کار عقلانى و کار فکرى شده بود. در طول سالهاى متمادى- به تعبیر رایج امروز- یک گفتمان حق‌طلبى، عدالت‌خواهى و آزادى‌خواهى در بین مردم به وجود آمده بود و منتهى شد به اینکه نیروهاى مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‌آرایى کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهى منشأ چنین تحولات عظیمى است. الآن هم همین‌طور است. الآن در نظام ما برخى از تحولات هست که مُنتجه‌ى یک نگاه عقلانى و دقیق و موشکافانه‌ى به وضع موجود و وضع دنیاست. من در زمینه‌ى مسائل گوناگون این را دارم مشاهده مى‌کنم. حالت خواب‌رفتگى و تن دادن به آنچه در جریان عمومىِ سیاسى و اقتصادى دنیا دارد مى‌گذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه‌ى ماست و اگر کسى درست بفهمد و بیندیشد، مى‌فهمد که باید با یک تحرک و تحول‌، این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینه‌ى مسائل اقتصادى، هم در زمینه‌ى مسائل سیاسى. بنابراین عقلانیت با محافظه‌کارى فرق دارد. محاسبه‌ى عقلانى را با محاسبه‌ى محافظه‌کارانه به‌هیچ‌وجه مخلوط نکنید؛ این‌ها دو چیز است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تحول‌گرایی
کلیدواژه(ها) : تحول‌گرایی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
محتوا را باید اسلامى کرد. اگر مى‌خواهیم حقیقتاً اسلامى شویم، باید در نحوه‌ى مدیریتمان تحول ایجاد کنیم. یکى از حرفهاى خوب آقاى رئیس‌جمهورمان در تبلیغات انتخاباتى- که به نظر من این حرف، عده‌ى زیادى را جذب کرد- تحول در مدیریت بود. این تحول در مدیریت را چه کسى باید انجام دهد؟ خود ما باید انجام دهیم. اولین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اعمال مدیریت خودمان، جذبه‌اى که به خرج مى‌دهیم، انعطافى که به خرج مى‌دهیم، برخوردى که با طبقات مخاطب و مراجع به خودمان انجام مى‌دهیم، اسلامى باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : اتکا به خدا
کلیدواژه(ها) : اتکا به خدا
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر بخواهیم در این جاده درست حرکت کنیم، با ظواهر دلفریب زودگذر از راه پرت نیفتیم و به سمت هدف، مستقیم حرکت کنیم، حتماً در این کار، یاد خدا و اتکاء به خدا و اتصال دائمی به خدا مورد نیاز است؛ این را باید دستور همیشگی خودمان قرار دهیم.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : اسلام آمریکایی
کلیدواژه(ها) : اسلام آمریکایی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اسم ما که دولت اسلامی باشد، کافی نیست؛ والّا قبل از ما چند دولت جمهوری اسلامىِ دیگر در منطقه‌ی ما و آفریقا و جاهای دیگر وجود داشته و الان هم هست. قبل از انقلاب، در جایی دولتی تشکیل شد که ما شوخی میکردیم و میگفتیم جمهوری اسلامی امریکایىِ فلان جا! آن دولت با نام جمهوری اسلامی هم بود. بنابراین اسم ما دولت اسلامی باشد، کافی نیست؛ باید عمل و جهتگیری ما اسلامی باشد. اگر در اینها اختلال پیدا شد، حرکت مستمر و مداوم و پوینده‌یی که لازم است تا دولت اسلامی به صورت کامل شکل بگیرد، دچار نُکث میشود و طبعاً کار عقب میافتد.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند دسته‌ی دوم دشمنان درونیاند؛ یعنی آفت‌ها، ‌بیماریها و میکروب‌ها ،غلباً مرگ‌های ما ناشی از ویروسی، میکروبی، بیمارییی و سلول عاصییی است که سرطان درست میکند؛ ‌کمتر ناشی از این است که کسی بیاید آدم را بکُشد. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مرگ ما بیش از آنچه ناشی از این باشد که دیگری بیاید ما را بکُشد، ناشی از این است که در درون خودمان اختلافی به‌وجود ‌می‌آید‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه‌ی سلطه‌گران ‌و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامیاند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. ...‌‌
دسته‌ی دوم دشمنان درونیاند؛ یعنی آفت‌ها، بیماریها و میکروب‌ها. مرگ ما بیش از آنچه ناشی از این باشد که دیگری بیاید ما را ‌بکُشد، ناشی از این است که در درون خودمان اختلافی به‌وجود می‌آید. غالباً مرگ‌های ما ناشی از ویروسی، میکروبی، بیمارییی و ‌سلول عاصییی است که سرطان درست میکند؛ کمتر ناشی از این است که کسی بیاید آدم را بکُشد. دولت اسلامی هم همین‌طور ‌است؛ باید مواظب دشمن‌های درونیاش باشد؛ اینها آفتهایش است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : رئیس جمهوری اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : رئیس جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هدایت کننده [هیئت وزیران] و به تعبیری که بنده تکرار میکنم، پلیس راهنمای این بیست و چند راه، رئیس‌جمهور محترم است که هماهنگی ایجاد میکند تا بشود این کار واحد بزرگ را انجام داد؛ و آن کارِ واحدِ بزرگ عبارت است از پیشرفت و ارتقاء کشور به سمت و سوی اهدافی که برای خودمان ترسیم کرده‌ایم، که همان اهداف انقلاب اسلامی است.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دشمن بیرونی
کلیدواژه(ها) : دشمن بیرونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه‌ی سلطه‌گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل ‌واضح دشمن دولت اسلامیاند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود ‌دین در عرصه‌ی زندگی معتقد نیستند - به اصطلاح سکولارها - اینها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ میگویند اقتصاد باید از دین ‌جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرکات و نشاطهای مردمىِ عمومی از دین جدا باشد. ‌مخالفت‌ها هم در طیف وسیعی انجام میگیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضه‌های جدی کردن. مترفین بین‌المللی - ‌یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمده‌ی جهانی را در اختیار خودشان میخواهند و برای این کار دارند حداکثر تلاش ‌علمی و عملی را میکنند - اینها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامیاند. عرض کردیم دشمن‌ها لزوماً دشمنی نمیکنند؛ بعضی از ‌آنها دشمن‌اند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان میشوند و گلاویز میشوند. بنابراین ‌انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هر کدام به نحوی برخورد کرد‌.‌‌ دسته‌ی دوم دشمنان درونیاند.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : دشمن بیرونی
کلیدواژه(ها) : دشمن بیرونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه‌ی سلطه‌گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری ‌مخالف است.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آزادی بیان
کلیدواژه(ها) : آزادی بیان
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
انسانها باید بتوانند در یک فضای آزاد فکر کنند‌. ‌آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است. وقتی آزادی فکر بود، به‌طور ‌طبیعی آزادی بیان هم هست. عمده، آزادی فکر است که انسانها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضای آزاد فکری، امکان رشد وجود ‌ندارد. برای فکر، برای علم، برای میدان‌های عظیم پیشرفت بشری اصلاً جایی وجود نخواهد داشت

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : اسلام سکولار
کلیدواژه(ها) : اسلام سکولار
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصه‌ی زندگی معتقد نیستند - به اصطلاح سکولارها – اینها... با دولت اسلامی ‌مخالفند؛ میگویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرکات و ‌نشاطهای مردمىِ عمومی از دین جدا باشد. مخالفت‌ها هم در طیف وسیعی انجام میگیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، ‌تا معارضه‌های جدی کردن‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : آمادگی معنوی
کلیدواژه(ها) : آمادگی معنوی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
برادران عزیز و خواهران عزیز [مسئول]! بارتان سنگین و کارتان دشوار است. اگر خوب عمل کنید، اجرتان دو برابر است؛ اما اگر ‌خدای نکرده بد عمل کنید، مؤاخذه‌تان هم دو برابر است. برای این‌که بتوانید این راه را سالم طی کنید و 1450 روزی را که در ‌پیش دارید، بخوبی سپری کنید، باید خود را به خدا وصل کنید. قرآن خواندنِ هر روز را فراموش نکنید. هر روز حتماً قرآن ‌بخوانید؛ هر مقداری میتوانید. آنهایی که ترجمه‌ی قرآن را میفهمند، با تدبر به ترجمه نگاه کنند. آنهایی که ترجمه‌ی قرآن را ‌نمیفهمند، یک قرآن مترجَم خوب - که الحمدللَّه زیاد هم داریم - کنار دستشان بگذارند و به ترجمه‌ی آن نگاه کنند. ممکن است ‌ده دقیقه صرف وقت کنید و یک صفحه یا دو صفحه بخوانید؛ اما هر روز بخوانید؛ این را یک سیره‌ی قطعی برای خودتان قرار ‌دهید. علامت بگذارید، فردا از دنباله‌اش بخوانید. تا آن‌جایی که میتوانید، به نماز و توجه و ذکر در نماز و به نوافل اهمیت دهید. ‌خدای متعال به پیغمبر اکرم میفرماید: «قم اللّیل الّا قلیلاً. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتّل القرآن ترتیلا. انّا سنلقی ‌علیک قولا ثقیلا»؛ یعنی نصف شب را بیدار بمان، یا دو ثلث شب را بیدار بمان و عبادت کن - که این برای پیغمبر است؛ من و ‌شما خیلی دهنمان میچاید که از این حرفها برای خودمان بزنیم - چرا؟ «انّا سنلقی علیک قولا ثقیلا»؛ ما میخواهیم سخن ‌سنگینی را به تو القاء کنیم؛ میخواهیم حرف بزرگی را به تو بزنیم؛ بنابراین باید خودت را آماده کنی‌.‌‌ بار سنگین احتیاج ‌به آمادگی روحی دارد؛ این آمادگی روحی هم همین‌طوری به دست نمی‌آید. این‌که ما بگوییم آقا برو دلت را صاف کن، بله، اساس ‌همان صاف کردن دل است؛ اما صاف کردن دل فقط از راه نماز، از راه توسل، از راه توجه و از راه ذکر به دست می‌آید‌.‌‌ اگر کسی ‌خیال کند که میتوان دل و روح را بدون اینها صاف کرد، سخت در اشتباه است. از راه گریه‌ی نیمه‌شب، از راه خواندن قرآن با تدبر ‌و با دقت، از راه خواندن ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیه، دل انسان صاف میشود؛ والّا این‌طوری نیست که بگوییم آقا برو دلت را صاف ‌کن؛ هر کاری هم کردی، کردی‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : اشرافی‌گری
کلیدواژه(ها) : اشرافی‌گری
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک وقت هست که ما در زندگی شخصی خود مثلاً حرکت اشراف‌گونه‌یی داریم بین خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ ‌اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافی‌گری ‌میدهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همه‌اش حرام است؛ به‌خاطر این‌که تعلیم‌دهنده‌ی اشرافی‌گری است به: اولاً زیردست‌های ‌خودمان، ثانیاً آحاد مردم به این کار تشویق میشوند. ما نباید مردم را به این کار تشویق کنیم. ممکن است در داخل جامعه کسانی ‌پولدار باشند و ریخت و پاش کنند - البته این کار بدی است، ولی به خودشان مربوط است - اما ریخت و پاش ما اولاً از جیبمان ‌نیست، از بیت‌المال است؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق ریخت و پاش دیگران است. واقعاً «النّاس علی دین ملوکهم». ملوک در ‌این‌جا به معنی پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ النّاس علی دین ماها.‌
در یکی از تاریخ‌ها خواندم زمانی که ولیدبن‌عبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلی اهل جمع‌کردن ثروت و جواهرات و اشیاء ‌قیمتی بود، مردم کوچه و بازار وقتی به همدیگر میرسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ ‌آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنی مردم همه‌اش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتی و امثال اینها ‌حرف میزدند. بعد از ولید، سلیمان‌بن‌عبدالملک خلیفه شد. او اهل ساختمان‌سازی بود و به کاخ‌سازی و ساختمان‌سازی خیلی ‌عشق میورزید. این مورخ میگوید مردم حتّی وقتی برای نماز به مسجد میآمدند، یکی میگفت: آقا! شما کار ساختمانىِ منزلتان را ‌تمام کردید؟ دیگری میگفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگری میگفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه کردید؟ ‌حرفهایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمربن‌عبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ میگوید مردمِ کوچه و بازار ‌وقتی به هم میرسیدند، یکی میگفت: آقا! راستی شما دیروز دعای ماه رجب را خواندید؟ دیگری میگفت: آن دو رکعت نماز را ‌خواندید؟ بنابراین رفتار ماها یک تأثیر قهری در رفتار مردم دارد. ساده‌زیستی بسیار چیز خوبی است.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تحول
کلیدواژه(ها) : تحول
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
عقلانیت و محاسبه که میگوییم، فوراً به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معنای محافظه‌کاری، عقل‌گرایی و تابع عقل بودن ‌است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظه‌کاری فرق دارد. محافظه کار، طرفدار وضع موجود است؛ از هر تحولی بیمناک ‌است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمیتابد و از تحول و دگرگونی میترسد؛ اما عقلانیت این‌طور نیست؛ محاسبه‌ی عقلانی گاهی ‌اوقات خودش منشأ تحولات عظیمی میشود. انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. این‌طور نبود که مردم همین‌طور ‌بیحساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیمِ آن‌چنانی را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانی و کار عقلانی و کار فکری شده ‌بود. در طول سالهای متمادی - به تعبیر رایج امروز - یک گفتمان حق‌طلبی، عدالت‌خواهی و آزادیخواهی در بین مردم به وجود ‌آمده بود و منتهی شد به این‌که نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف‌آرایی ‌کند و بر آن دشمن پیروز کند. بنابراین عقلانیت گاهی منشأ چنین تحولات عظیمی است. الان هم همین‌طور است. الان در نظام ‌ما برخی از تحولات هست که مُنتجه‌ی یک نگاه عقلانی و دقیق و موشکافانه‌ی به وضع موجود و وضع دنیاست. من در زمینه‌ی ‌مسائل گوناگون این را دارم مشاهده میکنم. حالت خواب‌رفتگی و تن دادن به آنچه در جریان عمومىِ سیاسی و اقتصادی دنیا دارد ‌میگذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه‌ی ماست و اگر کسی درست بفهمد و بیندیشد، میفهمد که باید با یک تحرک ‌و تحول، این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینه‌ی مسائل اقتصادی، هم در زمینه‌ی مسائل سیاسی. بنابراین عقلانیت با ‌محافظه‌کاری فرق دارد. محاسبه‌ی عقلانی را با محاسبه‌ی محافظه‌کارانه به هیچ‌وجه مخلوط نکنید؛ اینها دو چیز است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تحول
کلیدواژه(ها) : تحول
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر میخواهیم حقیقتاً اسلامی شویم، باید در نحوه‌ی مدیریتمان تحول ایجاد کنیم... این تحول در مدیریت را چه کسی باید انجام ‌دهد؟ خود ما باید انجام دهیم. اولین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اِعمال ‌مدیریت خودمان، جذبه‌یی که به خرج میدهیم، انعطافی که به خرج میدهیم، برخوردی که با طبقات مخاطب و مراجع به خودمان ‌انجام میدهیم، اسلامی باشد‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : خودسازی
کلیدواژه(ها) : خودسازی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بار سنگین احتیاج به آمادگی روحی دارد؛ این آمادگی روحی هم همین‌طوری به دست نمی‌آید. این‌که ما بگوییم آقا برو دلت را ‌صاف کن، بله، اساس همان صاف کردن دل است؛ اما صاف کردن دل فقط از راه نماز، از راه توسل، از راه توجه و از راه ذکر به ‌دست می‌آید‌.‌
اگر کسی خیال کند که میتوان دل و روح را بدون اینها صاف کرد، سخت در اشتباه است. از راه گریه‌ی نیمه‌شب، از راه خواندن ‌قرآن با تدبر و با دقت، از راه خواندن ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیه، دل انسان صاف میشود؛ والّا این‌طوری نیست که بگوییم آقا برو ‌دلت را صاف کن؛ هر کاری هم کردی، کردی.‌

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت - 1384/06/08
عنوان فیش : تحجّر
کلیدواژه(ها) : تحجّر
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این که بگویند شما متحجرید و طالبانی عمل میکنید، به این حرفها خیلی گوشتان بدهکار نباشد؛ از این حرفها همیشه هست و گفته‌اند و میگویند. ما با هر حرکت و گرایشی از نوع طالبان، در اصل و بنیاد مخالفیم. آنها اصلاً مخالف عقلند؛ آنها متحجر بودند. اتفاقاً کسانی که در مقابل جناح متعبد و پایبند ایستادند، به یک معنا بیشتر به تحجر و به طالبانیسم نزدیکترند؛ چون آنها هم نسبت به آموخته‌ها و درسهای غربی تحجر دارند. هرچه غربیها گفتند، همان را صددرصد باید اجرا کرد؛ این تحجر نیست؟ تحجر همین است. تازه حرفهای جدید غربیها را به گوش ما نمیرسانند؛ حرفهای قرن نوزدهمی، حرفهای کهنه شده و حرفهای منسوخ را می‌آورند در جامعه مطرح میکنند؛ چه در سیاست، چه در اخلاق، چه در گرایش دینی، چه در شکل حکومت و چه در اقتصاد، متحجرانه و متعصبانه میایستند؛ این‌که بیشتر طالبانیسم است. اصلاً مظهر طالبانیسم تحجر است. تحجر و دوری از عقلانیت، مظهرش همین است. ما به تعقل توصیه میکنیم. قرآن اساساً از اولش بر اساس تعقل پیدا شده.