[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : تحول و ارتقاء علوم انسانی کلیدواژه(ها) : تحول و ارتقاء علوم انسانی نوع(ها) : جستار متن فیش : اگر بخواهیم در زمینهی گسترش و توسعهی واقعی فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتا کار کنیم، احتیاج داریم به اینکه از مواهب خدادادی و در درجهی اول آزاداندیشی استفاده کنیم. آزاداندیشی در جامعهی ما یک شعار مظلوم است. تا گفته میشود آزاداندیشی، عدهای فوری خیال میکنند که بناست همهی بنیانهای اصیل در هم شکسته شود، و آنها چون به آن بنیانها دلبستهاند، میترسند. عدهای دیگر هم تلقی میکنند که با آزاداندیشی باید این بنیانها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشی - که شرط لازم برای رشد فرهنگ و علم است - ظلم میکنند. ما به آزاداندیشی احتیاج داریم. متأسفانه گذشتهی فرهنگ کشور ما فضا را برای این آزاداندیشی بسیار تنگ کرده بود. همین مطلبی که راجع به ترجمه فرمودند، درست است. منظور از ترجمه فقط ترجمهی کتاب نیست، بلکه ترجمهی فرهنگ، ترجمهی فکر، ترجمهی نظریات بیگانه، آنها را به شکل وحی منزل تلقی کردن و در یک جایگاه غیرقابل خدشه قرار دادن، بلایی بوده که در جامعهی ما وجود داشته است. همان ترجمهها را تکرار کردهایم؛ هر چه را که دیگران گفتهاند، تکرار کردهایم و دچار جمود شدهایم. اگر بخواهیم رشد کنیم، بایستی بتوانیم در فضای لایتناهی فکر بال و پر بزنیم؛ باید حرکت کنیم. اگر بخواهیم در اقتصاد، فرهنگ، علوم انسانی، فلسفه و در همهی زمینههای علمی و فرهنگی در چارچوب آن نظری که فردی در جایی گفته و یک عده طرفدار هم پیدا کرده و حالا مترجمی آن را ترجمه کرده یا خود ما آن را یاد گرفتهایم؛ یعنی در چارچوب آن فکر بهعنوان یک شیء مقدس غیرقابل دست زدن، حرکت کنیم، این آزاداندیشی نیست، بلکه دنبالهی «کاغذباد» شدن است. ما در مشهد به این بادبادکها، کاغذباد میگوییم. خیال میکند در هوا پرواز میکند، اما دنبالهی کاغذباد است، نخ آن هم دست یکی دیگر است. این کار آزاداندیشی نیست. محیط آزاداندیشی، محیط خاصی است که باید آن را ایجاد کرد؛ آن هم کار شماهاست. البته به نظر من، گفتگوی آزاد باید از حوزه و دانشگاه شروع شود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : نوآوری و شکوفایی کلیدواژه(ها) : نوآوری و شکوفایی نوع(ها) : جستار متن فیش : جمهوری اسلامی آزادی را به معنای حقیقی کلمه وارد جامعهی ما کرد؛ اما استفاده از آزادی ادبی دارد. ما ادب استفاده از آزادی را هم باید یاد بگیریم و یاد بدهیم. این هم وظیفهی جمهوری اسلامی است. عدهای به نام آزاداندیشی مرزهای فضیلت و حقیقت را لگدکوب کردهاند و به نام آزاداندیشی و نوآوری، همهی اصول مقدس حقیقی را نادیده گرفته یا تحقیر و یا مسخره کردهاند. یک عده هم بهصورت عکسالعملی یا بهخاطر مسائل دیگری که در ذهنشان بود، به پایههایی چسبیدند که باید بر روی آن پایهها نوآوری میشد. نبایستی به آنچه که گفته شده، اکتفا کرد و متحجر شد؛ یعنی تحجر در مقابل مرز شکنی و افراط در مقابل تفریط. همچنان که بعضی در محیط سیاسی، فاصلهی بین هرج و مرج و دیکتاتوری را اصلا قبول ندارند و معتقدند که در جامعه یا باید هرج و مرج باشد یا دیکتاتوری! کأنه از این دو خارج نیست. در عرصهی فرهنگی هم همینطور: یا باید هرج و مرج و کفرگویی و اهانت به همهی مقدسات و ارزشهای مسلم و مستدل شود و یا باید ذهنها بسته شود و تاکسی حرف تازهای زد، فورا همه او را هو کنند و علیه او جنجال نمایند! کأنه هیچ حد وسطی بین این دو وجود ندارد. ما باید آن حد وسط، همان «امر بین الامرین» و تعادل را پیدا کنیم. البته این هم از راه گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملی است. این کار هم باید در حوزه و در زمینهی مسائل حوزه، در زمینهی فقه، فلسفه، کلام و دیگر علوم رایج حوزه انجام گیرد و هم در دانشگاه. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : جنبش نرم افزاری کلیدواژه(ها) : جنبش نرم افزاری نوع(ها) : جستار متن فیش : البته این کارها باید سازماندهی شود. ما باید این تجربیات ناشی از مباحثه و گفتگوی سالم و محترمانه و شجاعانه را بهصورت تجربههای انباشتهای درآوریم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و علم را بارور نماییم. عین همین قضیه در دانشگاه وجود دارد. بارها گفتهام، این نهضت نرمافزاری که من این همه در دیدارهای دانشگاهی بر روی آن تأکید کردم، به همین معناست. ما باید علم و فرهنگ را تولید نماییم و باید کار اساسی کنیم. حکومت باید بهصورت آشکار از برخورد افکار بهصورت سالم حمایت کند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : اصولگرایی کلیدواژه(ها) : اصولگرایی نوع(ها) : جستار متن فیش : متأسفانه یک عده اصولگرایی را با تحجر اشتباه گرفته و خیال کردهاند که اصولگرایی یعنی تحجر! در حالی که اصولگرایی به معنای تحجر نیست. اصولگرایی یعنی اصول مستدل منطقی را قبول داشتن و به آنها پایبند ماندن و رفتارهای خود را با آن اصول تطبیق کردن؛ مثل شاخصهایی که انسان را در یک جاده هدایت میکند. «ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا»، این استقامت کردن، اصولگرایی است. معنای تحجر این است که از هر آنچه که بهصورت یک باور در ذهن انسان وارد شده، بدون اینکه پایههای استدلالی و استناد مستحکمی داشته باشد، بیدلیل و متعصبانه دفاع کردن. «اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیة حمیة الجاهلیة». «حمیت جاهلیه» گریبان کسانی را میگیرد و آنها جاهلانه از یک چیز دفاع میکنند. اصولگرایی با این دفاع جاهلانه و حمیت متعصبانه و متحجرانه اشتباه نشود. تا گفته میشود تحجر، ذهن بعضی به تحجر جناحهای دینی میرود. در حالیکه جناحهای به اصطلاح روشنفکر و متجدد ما در تحجر دست کمی از متحجرین دینی ندارند، بلکه در مواردی بهمراتب از آنها بدترند. من یادم نمیرود، دوران قبل از انقلاب در این مجالسی که با دانشجویان و بعضی از فعالان سیاسی چپ تشکیل میشد، اگر کسی حرفی میزد که با مبانی مارکسیسم اندک مخالفت و مساسی داشت، استدلال لازم نبود، میگفتند این حرف باطل و غلط است! همان که در قرآن میگوید: «انا وجدنا ابائنا علی أمة». چون این را شنیدهاند، بر آن پای میفشردند و براساس آن هر حرف منطقی را باطل میکردند. تحجر در آنجا بیشتر است. بنابراین اصولگرایی یک حرف است و تحجر یک حرف دیگر. همچنان که آزاداندیشی غیر از بیبندوباری است. آزاداندیشی یک حرف و بیبندوباری یک حرف دیگر است. آزاداندیشی این است که شما در حرکت به سمت سرزمینهای ناشناختهی معارف، خودتان را آزاد کنید، بروید، نیروها و انرژیهایتان را بهکار بیندازید و حرکت کنید؛ اما معنای بیبندوباری این است که در حرکت به سمت قلهی یک کوه، اصلا اهمیت ندهید که از کدام راه بروید. نتیجه این میشود که از راهی میروید و به نقطهای میرسید که نه راه پیش دارید و نه راه پس و فقط راه سقوط دارید! در کوهنوردی، آنهایی که اهل رفتن به ارتفاعاتند، این را کاملا تجربه کردهاند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : تهاجم فرهنگی کلیدواژه(ها) : تهاجم فرهنگی نوع(ها) : جستار متن فیش : این تابلو تهاجم فرهنگی را که ما چند سال پیش بلند کردیم و عدهای سنگبارانش کردند، خوشبختانه اینها قبول و بلند کردهاند. الان در همهی این تشکلهای کوچک ناشناخته و احصا نشده، جهت واحدی وجود دارد و آن مبارزه با تهاجم فرهنگی است. از بچهها میپرسید شما میخواهید چه کار کنید؛ این کتاب، نمایشنامه، جزوه، بروشور و شعر را برای چه نوشتید و این انجمن را برای چه درست کردید؟ میگویند میخواهیم با تهاجم فرهنگی مبارزه کنیم. این کار خیلی مبارک است و این را دست کم نگیرید. در بین همینهاست که شما آن معدنهای الماس و طلا را پیدا میکنید: «الناس معادن کمعادن الذهب والفضة». بروید و آنها را شناسایی و گزینش کنید و به شکل حساب شدهای وارد مجموعه نمایید. البته میتوانید مجموعه را دارای دهلیزها و گردونها و گیتیهای گوناگون کنید تا اینها را راحت و بیدغدغه وارد کنید؛ یعنی از یک قرنطینهی ناآشکاری بگذرانید و بعد وارد اصل مجموعه کنید. از این کارها باید بکنید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : بیداری اسلامی کلیدواژه(ها) : بیداری اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : الان قضیهی فلسطین، قضیهی جمهوری اسلامی ایران، قضیهی بیداری اسلامی در دنیای اسلام، قضیهی عراق و نیمه قضیهی افغانستان - حالا این را نیمه قضیه به حساب آوریم! - مشکلات زیادی برای امریکا بهوجود آورده است. بهقول مرحوم «حاج شیخ حسین لنکرانی» امریکا مثل کسی است که روی گنبدی با یک دستمال گردو در دستش نشسته و گوشهی این دستمال باز شده، گردوها از گنبد میریزد و او در بالای گنبد میخواهد گردوها را بگیرد! یکی از این طرف و یکی از آنطرف به پایین میافتد؛ اگر او بخواهد دست و پا بزند، خودش هم میافتد! الان وضع امریکا حقیقتا اینطور است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : اعتماد به خدا کلیدواژه(ها) : اعتماد به خدا نوع(ها) : جستار متن فیش : اگر کسی به شاهنامه نگاه کند، خواهد دید که یک جریانِ گاهی باریک و پنهان و گاهی وسیع، از روح توحید، توکّل، اعتماد به خدا و اعتماد به حق و مجاهدت در راه حق در سرتاسر شاهنامه جاری است. این را میشود استخراج کرد، دید و فهمید. مخصوصاً بعضی از شخصیتهای شاهنامه خیلی برجسته هستند که اینها را باید شناخت و استخراج کرد. من یک وقت گفتم که «اسفندیار» مثل این بچه حزباللّهی های امروز خودِ ماست! در فرهنگ شاهنامه یک حزباللّهی غیورِ دینخواهِ مبارز وجود دارد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزاداندیشی کلیدواژه(ها) : آزاداندیشی نوع(ها) : جستار متن فیش : اگر بخواهیم در زمینهی گسترش و توسعهی واقعیِ فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به اینکه از مواهب خدادادی و در درجهی اوّل آزاداندیشی استفاده کنیم. آزاداندیشی در جامعهی ما یک شعار مظلوم است. تا گفته میشود آزاداندیشی، عدّهای فوری خیال میکنند که بناست همهی بنیانهای اصیل در هم شکسته شود، و آنها چون به آن بنیانها دلبستهاند، میترسند. عدّهای دیگر هم تلقّی میکنند که با آزاداندیشی باید این بنیانها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشی - که شرطِ لازم برای رشد فرهنگ و علم است - ظلم میکنند. ما به آزاداندیشی احتیاج داریم. متأسّفانه گذشتهی فرهنگ کشور ما فضا را برای این آزاداندیشی بسیار تنگ کرده بود. همین مطلبی که راجع به ترجمه فرمودند، درست است. منظور از ترجمه فقط ترجمهی کتاب نیست، بلکه ترجمهی فرهنگ، ترجمهی فکر، ترجمهی نظریات بیگانه، آنها را به شکل وحی مُنزل تلقّی کردن و در یک جایگاه غیرقابل خدشه قرار دادن، بلایی بوده که در جامعهی ما وجود داشته است. همان ترجمهها را تکرار کردهایم؛ هر چه را که دیگران گفتهاند، تکرار کردهایم و دچار جمود شدهایم. اگر بخواهیم رشد کنیم، بایستی بتوانیم در فضای لایتناهیِ فکر بال و پر بزنیم؛ باید حرکت کنیم. اگر بخواهیم در اقتصاد، فرهنگ، علوم انسانی، فلسفه و در همهی زمینههای علمی و فرهنگی در چارچوب آن نظری که فردی در جایی گفته و یک عدّه طرفدار هم پیدا کرده و حالا مترجمی آن را ترجمه کرده یا خود ما آن را یاد گرفتهایم؛ یعنی در چارچوب آن فکر بهعنوان یک شیءِ مقدّس غیرقابل دست زدن، حرکت کنیم، این آزاداندیشی نیست، بلکه دنبالهی «کاغذباد» شدن است. ما در مشهد به این بادبادکها، کاغذباد میگوییم. خیال میکند در هوا پرواز میکند، اما دنبالهی کاغذباد است، نخ آن هم دست یکی دیگر است. این کار آزاداندیشی نیست. محیط آزاداندیشی، محیط خاصّی است که باید آن را ایجاد کرد؛ آن هم کار شماهاست. البته به نظر من، گفتگوی آزاد باید از حوزه و دانشگاه شروع شود. ببینید؛ جمهوری اسلامی آزادی را به معنای حقیقی کلمه وارد جامعهی ما کرد؛ اما استفاده از آزادی ادبی دارد. ما ادب استفاده از آزادی را هم باید یاد بگیریم و یاد بدهیم. این هم وظیفهی جمهوری اسلامی است. عدّهای به نام آزاداندیشی مرزهای فضیلت و حقیقت را لگدکوب کردهاند و به نام آزاداندیشی و نوآوری، همهی اصول مقدّس حقیقی را نادیده گرفته یا تحقیر و یا مسخره کردهاند. یک عدّه هم بهصورت عکسالعملی یا بهخاطر مسائل دیگری که در ذهنشان بود، به پایههایی چسبیدند که باید بر روی آن پایهها نوآوری میشد. نبایستی به آنچه که گفته شده، اکتفا کرد و متحجّر شد؛ یعنی تحجّر در مقابل مرز شکنی و افراط در مقابل تفریط. همچنان که بعضی در محیط سیاسی، فاصلهی بین هرج و مرج و دیکتاتوری را اصلاً قبول ندارند و معتقدند که در جامعه یا باید هرج و مرج باشد یا دیکتاتوری! کأنه از این دو خارج نیست. در عرصهی فرهنگی هم همینطور: یا باید هرج و مرج و کفرگویی و اهانت به همهی مقدّسات و ارزشهای مسلّم و مستدل شود و یا باید ذهنها بسته شود و تاکسی حرف تازهای زد، فوراً همه او را هو کنند و علیه او جنجال نمایند! کأنه هیچ حدّ وسطی بین این دو وجود ندارد. ما باید آن حدّ وسط، همان «امر بین الامرین» و تعادل را پیدا کنیم. البته این هم از راه گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملی است. این کار هم باید در حوزه و در زمینهی مسائل حوزه، در زمینهی فقه، فلسفه، کلام و دیگر علوم رایج حوزه انجام گیرد و هم در دانشگاه. صاحبان فکر باید بتوانند اندیشهی خود را در محیط تخصّصی، بدون هوچیگری، بدون عوامفریبی و جنجال تحمیلی و زیادی مطرح کنند و آن نقّادی شود؛ یک وقت بهطور کامل رد خواهد شد، یک وقت بهطور کامل قبول خواهد شد، یک وقت هم در نقادی اصلاح خواهد شد و شکل صحیح خود را بهدست خواهد آورد. این اتّفاق باید بیفتد. ما الان این را نداریم. البته من به شما بگویم که محیط حوزه از این جهت بهتر از محیط دانشگاه است. علّت این است که در حوزه، نقادی یکی از محورهای اصلی است. همهی این بزرگان حوزه که شما ملاحظه میکنید - چه آنهایی که امروز هستند و چه بزرگترهایی که در نسلهای گذشتهی ما بودند - اصلاً در همین محیط نقّادی بزرگ شدهاند. هیچ متکلّمی و هیچ فیلسوف یا فقیهی از اینکه یک نظر مسلّم فقهی یا اصولی یا کلامیِ قبل از خود را بهکلّی ابطال کند، ابایی ندارد و از اینکه کسی به او بگوید چرا ابطال کردی هم باکی ندارد؛ چون چنین چیزی اصلاً در حوزه گفته نمیشود. این سنّت حوزه است که نظرات گذشتگان را مطرح کنند. شما ملاحظه کنید؛ امام رضواناللَّهعلیه، آن وقت که در قم تشریف داشتند در درس اصول، نظرات مُد روز را که نظرات مرحوم آیةاللَّه نائینی بود، ذکر میکردند، بعد فیه اوّلاً، ثانیاً، ثالثاً، رابعاً و خامساً، اساس حرف را اصلاً به هم میریختند. هیچکس نمیگفت چرا. خوب؛ اگر کسی طرفدار آن نظریه بود، میرفت در درس خود یا در حاشیهای که به تقریرات استاد میزد، مینوشت که من این حرف استاد را قبول ندارم. تقریرات امام در بعضی از بخشها، چاپ شده است. شما نگاه کنید، در موارد بسیاری، امام مبانی بزرگان قبل از خود را خُرد کرده و مبنای جدیدی به جای آنها گذاشتهاند. آن وقت محشّی که شاگرد امام و تقریرنویس است، در موارد متعدّدی حاشیه زده و به امام اشکال کرده که این فرمایش ایشان درست نیست و همان حرفِ مثلاً صاحب مبنای قبلی درست است. نه صاحبِ مبنای قبلی در نظر کسی کوچک میشود، نه کسی به امام اعتراض میکند و نه کسی به محشّی که شاگرد امام است، اعتراض میکند. این طبیعت حوزه است. البته این کارها باید سازماندهی شود. ما باید این تجربیات ناشی از مباحثه و گفتگوی سالم و محترمانه و شجاعانه را بهصورت تجربههای انباشتهای درآوریم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و علم را بارور نماییم. عین همین قضیه در دانشگاه وجود دارد. بارها گفتهام، این نهضت نرمافزاری که من این همه در دیدارهای دانشگاهی بر روی آن تأکید کردم، به همین معناست. ما باید علم و فرهنگ را تولید نماییم و باید کار اساسی کنیم. حکومت باید بهصورت آشکار از برخورد افکار بهصورت سالم حمایت کند. یکی از وظایف نظام جمهوری اسلامی، حمایت صریح از برخورد افکار به شکل سالم است. اینکار، ظرف و مجرا لازم دارد و این مجرا بایستی به وسیلهی خودِ دوستان دانشگاهی و حوزوی در بخشهای مختلف تنظیم شود. آنها باید این مجرا را درست کنند و امکان بدهند. امروز متأسّفانه فضا طوری است - چون این کارها را نکردهایم - که اگر کسی بیاید نه لزوماً یک نظریهی نو، بلکه یک بدعت، یک سنّتشکنی یا یک لگدکوبی به یک مرز را سرِ چوب کرده و بلند کند و هیاهو راه بیندازد، میتواند عدّهای را بهصورت عوامفریبانه دور خود جمع کند. مخالف او هم با همان روش با او برخورد میکند و بنا میکند به محکوم کردن او از یک موضع طرد و لعن. شاید اصلِ محکوم کردن درست باشد؛ اما خیلی از اوقات شیوهاش درست نیست. گاهی هم میبینیم که کارهای خوبی در این زمینه انجام میشود. البته هر دو کار، غلط است؛ چون اگر آن نظریه یک نظریهی نو است، اوّل باید در یک مجمع تخصّصی مطرح شود، هیأت منصفهی مورد قبولی علمی بودن آن را تأیید کند که بر پایههای علمی استوار است و مثلاً حرّافی و لفّاظی و عوامفریبی و جنجالسازی نیست. اوّل باید این را مشخّص کنند. بعد از آنکه معلوم شد ارزش علمی دارد، مورد نقّادی قرار گیرد و حقّ و ناحق بودن، اشکال کردن بر موارد آن و تثبیت یا رد کردن پایههایش آغاز شود. این معنا در دانشگاهها در همهی زمینههای علمی حتّی علوم محض، علوم پایه، علوم طبیعی و علوم انسانی جاری است و در زمینههای فرهنگی و اعتقادی و معارف و علوم حوزوی هم جاری است. این کارها باید بشود. حوزه و دانشگاه این کارها را باید بکنند. شما جمعی هستید که میتوانید در این مجموعهی کار، نقش ایفا کنید و حقیقتاً ما به آن احتیاج داریم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : استعدادهای ناشناخته حوزه کلیدواژه(ها) : استعدادهای ناشناخته حوزه نوع(ها) : جستار متن فیش : برای اینکه انسان به قلّه برسد، راه وجود دارد؛ باید آن راه را شناخت. هیچ مانعی ندارد که ما یک نقشهی راهنما داشته باشیم و بگوییم راههایی که به قلّه میرود، اینهاست و این نقشهی راهنما را در جیبمان نگهداریم و از آن حفاظت کنیم. اینکار به معنای این نیست که ما متحجّریم، بلکه به معنای این است که ما عاقلیم و میدانیم که بدون این نقشهی هدایت، حرکت کردنِ نااندیشیده ما را به سقوط منتهی خواهد کرد. بنابراین، این کارها لازم است. امروز ما احتیاج مبرمی داریم به اینکه تفکّر آزاداندیشانه - که با آن فرهنگ و علم تولید خواهد شد و گسترش و توسعهی واقعی پیدا خواهد کرد - در جامعه رشد پیدا کند و بتواند استعدادهای افراد را به سمت خود جذب نماید. امیدواریم که عناصر مستعد، با همّت و با توکّل - چه در حوزه، چه در دانشگاه و چه در مجموعههایی مثل مجموعهی شما - قدر این کارها را بدانند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : بنیادگرایی کلیدواژه(ها) : بنیادگرایی نوع(ها) : جستار متن فیش : متأسّفانه یک عدّه اصولگرایی را با تحجّر اشتباه گرفته و خیال کردهاند که اصولگرایی یعنی تحجّر! در حالی که اصولگرایی به معنای تحجّر نیست. اصولگرایی یعنی اصول مستدلِّ منطقی را قبول داشتن و به آنها پایبند ماندن و رفتارهای خود را با آن اصول تطبیق کردن؛ مثل شاخصهایی که انسان را در یک جاده هدایت میکند. «انّ الّذین قالوا ربّنااللَّه ثمّ استقاموا»، این استقامت کردن، اصولگرایی است. معنای تحجّر این است که از هر آنچه که بهصورت یک باور در ذهن انسان وارد شده، بدون اینکه پایههای استدلالی و استناد مستحکمی داشته باشد، بیدلیل و متعصّبانه دفاع کردن. «اذ جعل الّذین کفروا فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة». «حمیّت جاهلیّه» گریبان کسانی را میگیرد و آنها جاهلانه از یک چیز دفاع میکنند. اصولگرایی با این دفاع جاهلانه و حمیّت متعصّبانه و متحجّرانه اشتباه نشود. تا گفته میشود تحجّر، ذهن بعضی به تحجّر جناحهای دینی میرود. در حالیکه جناحهای به اصطلاح روشنفکر و متجدّد ما در تحجّر دست کمی از متحجّرین دینی ندارند، بلکه در مواردی بهمراتب از آنها بدترند. من یادم نمیرود، دوران قبل از انقلاب در این مجالسی که با دانشجویان و بعضی از فعّالان سیاسی چپ تشکیل میشد، اگر کسی حرفی میزد که با مبانی مارکسیسم اندک مخالفت و مساسی داشت، استدلال لازم نبود، میگفتند این حرف باطل و غلط است! همان که در قرآن میگوید: «انّا وجدنا ابائنا علی أمّة». چون این را شنیدهاند، بر آن پای میفشردند و براساس آن هر حرف منطقی را باطل میکردند. تحجّر در آنجا بیشتر است. بنابراین اصولگرایی یک حرف است و تحجّر یک حرف دیگر. همچنان که آزاداندیشی غیر از بیبندوباری است. آزاداندیشی یک حرف و بیبندوباری یک حرف دیگر است. آزاداندیشی این است که شما در حرکت به سمت سرزمینهای ناشناختهی معارف، خودتان را آزاد کنید، بروید، نیروها و انرژیهایتان را بهکار بیندازید و حرکت کنید؛ اما معنای بیبندوباری این است که در حرکت به سمت قلهی یک کوه، اصلاً اهمیت ندهید که از کدام راه بروید. نتیجه این میشود که از راهی میروید و به نقطهای میرسید که نه راه پیش دارید و نه راه پس و فقط راه سقوط دارید! در کوهنوردی، آنهایی که اهل رفتن به ارتفاعاتند، این را کاملاً تجربه کردهاند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش :شناسایی افراد مستعد برای انجمن اهل قلم کلیدواژه(ها) : تربیت نیروی انسانی نوع(ها) : حدیث متن فیش : [کاری که شما باید بکنید این است که اوّل این انجمن را محکم نگهدارید؛ کار دوم این است که برای نگهداشتنِ آن بلاشک احتیاج دارید به اینکه مرتّب نفَس و خون جدید وارد آن کنید.] کار سومی بهوجود میآید که عبارت است از جستجو کردن استعدادهای خوب و تابناک، گزینش کردن صحیح و عادلانه، آوردن و وارد مجموعه کردن آنها. در این هیچ تردیدی نکنید. الان در سرتاسر کشور یک حرکت عمومیِ عجیبی شروع شده است؛ از همین جمعیتهای کوچک دانشآموزی گرفته تا دانشجویی و بالاتر از دانشجویی. الان هزارها نقطه و کانون در این کشور بهوجود آمده است. در همین تهران و در شهرستانهای گوناگون خیلی هست. شاید در همان کنگاور هم - که آقای نوریزاد را آنطور متأثّر و عصبانی کرده - یکی باشد. همهی اینها محض احساس تکلیف مبارزه میکنند. این تابلوِ تهاجم فرهنگی را که ما چند سال پیش بلند کردیم و عدهای سنگبارانش کردند، خوشبختانه اینها قبول و بلند کردهاند. الان در همهی این تشکّلهای کوچک ناشناخته و احصا نشده، جهتِ واحدی وجود دارد و آن مبارزه با تهاجم فرهنگی است. از بچهها میپرسید شما میخواهید چه کار کنید؛ این کتاب، نمایشنامه، جزوه، بروشور و شعر را برای چه نوشتید و این انجمن را برای چه درست کردید؟ میگویند میخواهیم با تهاجم فرهنگی مبارزه کنیم. این کار خیلی مبارک است و این را دست کم نگیرید. در بین همینهاست که شما آن معدنهای الماس و طلا را پیدا میکنید: «النّاس معادن کمعادن الذّهب والفضّة».(1) بروید و آنها را شناسایی و گزینش کنید و به شکل حساب شدهای وارد مجموعه نمایید. البته میتوانید مجموعه را دارای دهلیزها و گردونها و گیتیهای گوناگون کنید تا اینها را راحت و بیدغدغه وارد کنید؛ یعنی از یک قرنطینهی ناآشکاری بگذرانید و بعد وارد اصل مجموعه کنید. از این کارها باید بکنید. 1 ) الكافی،ثقة الإسلام كلينى ج 8 ص 177ح 197؛ منلايحضرهالفقيه، صدوق ج 4 ص380ح5821 ؛ شرحنهجالبلاغة ابن ابی الحدید ج 6 ص 370 ؛ بحارالأنوار،مجلسی، ج 58 ص 106 ؛ النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فَمَنْ كَانَ لَهُ فِی الْجَاهِلِيَّةِ أَصْلٌ فَلَهُ فِی الْإِسْلَامِ أَصْلٌ ترجمه : بكر بن صالح در حديث مرفوعى از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود: مردم معدنهائى هستند چون معدنهاى طلا و نقره، پس هر كه در دوران جاهليت ريشه و اصلى داشته (و عنصر پاكى بوده يا از اهل شرف بوده) در اسلام نيز همان ريشه و اصل را دارا است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : روشنفکری کلیدواژه(ها) : روشنفکری نوع(ها) : جستار متن فیش : معنای تحجّر این است که از هرآنچه که به صورت یک باور در ذهن انسان وارد شده، بدون اینکه پایههای استدلالی و استناد مستحکمی داشته باشد، بیدلیل و متعصّبانه دفاع کردن. «اذ جعل الّذین کفروا فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة ». «حمیّت جاهلیّه» گریبان کسانی را میگیرد و آنها جاهلانه از یک چیز دفاع میکنند. اصولگرایی با این دفاع جاهلانه و حمیّت متعصّبانه و متحجّرانه اشتباه نشود. تا گفته میشود تحجّر، ذهن بعضی به تحجّر جناحهای دینی میرود. درحالیکه جناحهای به اصطلاح روشنفکر و متجدّد ما در تحجّر دست کمی از متحجّرین دینی ندارند، بلکه در مواردی بهمراتب از آنها بدترند. من یادم نمیرود، دوران قبل از انقلاب در این مجالسی که با دانشجویان و بعضی از فعّالان سیاسی چپ تشکیل میشد، اگر کسی حرفی میزد که با مبانی مارکسیسم اندک مخالفت و مساسی داشت، استدلال لازم نبود، میگفتند این حرف باطل و غلط است! همانکه در قرآن میگوید: «انّا وجدنا آباءنا علی أمّة». چون این را شنیدهاند، بر آن پای میفشردند و براساس آن هر حرف منطقی را باطل میکردند. تحجّر در آنجا بیشتر است. بنابراین اصولگرایی یک حرف است و تحجّر یک حرف دیگر. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : فرهنگ, جامعه کلیدواژه(ها) : فرهنگ, جامعه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : فرهنگ، اساس کار ماست. در واقع، فرهنگ با همهی شعب آن، یعنی علم و ادبیّات و غیره، روحِ کالبد هر جامعه است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزاداندیشی کلیدواژه(ها) : آزاداندیشی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : آزاداندیشی در جامعهی ما یک شعار مظلوم است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : عقل, پیشرفت, تفکر, عرصه تفکر کلیدواژه(ها) : عقل, پیشرفت, تفکر, عرصه تفکر نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر بخواهیم رشد کنیم، بایستی بتوانیم در فضای لایتناهیِ فکر بال و پر بزنیم؛ باید حرکت کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : دانشگاه, آزادی بیان, آزادی عقیده, آزادی اندیشه, حوزههای علمیه کلیدواژه(ها) : دانشگاه, آزادی بیان, آزادی عقیده, آزادی اندیشه, حوزههای علمیه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : به نظر من، گفتگوی آزاد باید از حوزه و دانشگاه شروع شود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : تولید علم کلیدواژه(ها) : تولید علم نوع(ها) : جستار متن فیش : ما باید این تجربیات ناشی از مباحثه و گفتگوی سالم و محترمانه و شجاعانه را به صورت تجربههای انباشتهای درآوریم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و علم را بارور نماییم. عین همین قضیه در دانشگاه وجود دارد. بارها گفتهام، این نهضت نرمافزاری که من این همه در دیدارهای دانشگاهی بر روی آن تأکید کردم، به همین معناست. ما باید علم و فرهنگ را تولید نماییم و باید کار اساسی کنیم. حکومت باید به صورت آشکار از برخورد افکار به صورت سالم حمایت کند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : تولید علم کلیدواژه(ها) : تولید علم نوع(ها) : جستار متن فیش : برای اینکه انسان به قلّه برسد، راه وجود دارد؛ باید آن راه را شناخت. هیچ مانعی ندارد که ما یک نقشهی راهنما داشته باشیم و بگوییم راههایی که به قلّه میرود، اینهاست و این نقشهی راهنما را در جیبمان نگه داریم و از آن حفاظت کنیم. این کار به معنای این نیست که ما متحجّریم، بلکه به معنای این است که ما عاقلیم و میدانیم که بدون این نقشهی هدایت، حرکت کردنِ نااندیشیده ما را به سقوط منتهی خواهد کرد. بنابراین، این کارها لازم است. امروز ما احتیاج مبرمی داریم به اینکه تفکّر آزاداندیشانه- که با آن فرهنگ و علم تولید خواهد شد و گسترش و توسعهی واقعی پیدا خواهد کرد- در جامعه رشد پیدا کند و بتواند استعدادهای افراد را به سمت خود جذب نماید. امیدواریم که عناصر مستعد، با همّت و با توکّل- چه در حوزه، چه در دانشگاه و چه در مجموعههایی مثل مجموعهی شما- قدر این کارها را بدانند. شما در مجموعهی خودتان اصلًا شک نکنید که نفسِ این جمع شدن دور هم یک نعمت بزرگ و یک کار حقیقی است که انجام گرفته است. مبادا بگذارید این کار، باطل و ضایع شود. از آن استفاده کنید و إن شاء اللّه کارهای بعدی را بر این اساس مترتّب نمایید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : شهریار زرشناس کلیدواژه(ها) : شهریار زرشناس نوع(ها) : كتاب متن فیش : خوب؛ به سراغ حرفهای حقّی که آقای «زرشناس» گفتند، بیاییم. بنده شبیه همین حرفها را غالباً با دوستان فرهنگی مطرح میکنم. خوب؛ ما قدرت تولید، جرأت تولید، قدرت فروش و پخش و تبلیغات کم داریم و اینها از کمبودهای ماست. این کمبودها چطور حل میشود؟ جنابعالی چند راه به بنده پیشنهاد کردید. مثلاً به پژوهشگاه فلان، دفتر تبلیغات قم، سازمان تبلیغات، بسیج و غیره مطالبی را بگویم. گفتن این حرفها کار آسانی است؛ یعنی با دو خط نوشته این حرفها گفته خواهد شد. آنها هم قطعاً میخواهند کاری بکنند، اما چگونه بکنند؟ اوّلین نیاز این است که یک جمع فرزانهی در حدّ بلوغِ لازم برای این کار را بتوانند جمع کنند، مطلب را به آنها تفهیم نمایند، آنها این مطلب را بپذیرند، به آن ایمان پیدا کنند و حاضر شوند در مقابل ما بهازایی یا بدون ما ازا بنشینند و تولید کنند تا آنها کار کنند. خوب؛ ببینید که اهمیت و تأثیر این کارهایِ پیشنیاز، از اصل سفارش کردنِ من بیشتر و زمانش طولانیتر است! من میگویم این کارها را انجمن قلم بکند، یعنی همهی کارها را شما بکنید. شما نگاه کنید به این مجموعههایی که اسم آوردید و در خدمت شما قرار دارد. از اینها هر چیزی که من بتوانم در خدمت شما قرار دهم، بدانید که در خدمت شما قرار میگیرد. شما کاری کنید که آنها مثل چاپخانه باشند؛ یعنی شما مطلب را تولید کنید، حروفچینی و صفحهآرایی را هم خودتان بکنید و بدهید آنها برایتان چاپ و توزیع کنند. سعی کنید کارها اینطور از آب در آید تا آنها مجبور نباشند برای چاپ یک کتاب دینی به سراغ عوامزدگی و عوامگرایی بروند و مثلاً یک کتاب پُرفروشِ کممایه را پخش کنند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : فردوسی توسی کلیدواژه(ها) : فردوسی توسی نوع(ها) : كتاب متن فیش : من موافقم که از «فردوسی» تجلیل شود، شاهنامه تحلیل شود و حکمت فردوسی استخراج گردد تا همه بدانند که این حکمت، اسلامی است یا غیراسلامی. این بزرگداشتی هم که برگزار شد، اصلا به دستور و خواست من بود؛ منتها چون اواخر ریاست جمهوریام بود، به آقای مهندس «حجت» گفتم که دنبال نمایید و فردوسی را بزرگ کنید. فردوسی باید هم بزرگ شود. فردوسی در قله است. امیدواریم کمکاری - که دوستان اشاره کردند - گریبان ما را نگیرد تا حکمت فردوسی را بیان کنیم. ما هستیم که اسم او را «حکیم ابوالقاسم فردوسی» گذاشتیم؛ دشمنان دین که این اسم را نگذاشتهاند. خوب؛ این حکیم چه کسی است و حکمت او چیست؟ آیا حکمت زردشتی است، حکمت بیدینی است، حکمت پادشاهی است یا حکمت اسلامی؟ این را میشود در آورد. اگر کسی به شاهنامه نگاه کند، خواهد دید که یک جریان گاهی باریک و پنهان و گاهی وسیع، از روح توحید، توکل، اعتماد به خدا و اعتماد به حق و مجاهدت در راه حق در سرتاسر شاهنامه جاری است. این را میشود استخراج کرد، دید و فهمید. مخصوصا بعضی از شخصیتهای شاهنامه خیلی برجسته هستند که اینها را باید شناخت و استخراج کرد. من یک وقت گفتم که «اسفندیار» مثل این بچه حزباللهی های امروز خود ماست! در فرهنگ شاهنامه یک حزباللهی غیور دینخواه مبارز وجود دارد. بله؛ این کارها را شما بکنید تا دیگران نکنند. شما که نکردید، دیگران میکنند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : كتاب متن فیش : آقای «نوریزاد» در باب شاهنامه پرسیدند. بله؛ من موافقم که از «فردوسی» تجلیل شود، شاهنامه تحلیل شود .....الان در سرتاسر کشور یک حرکت عمومیِ عجیبی شروع شده است؛ از همین جمعیتهای کوچک دانشآموزی گرفته تا دانشجویی و بالاتر از دانشجویی. الان هزارها نقطه و کانون در این کشور بهوجود آمده است. در همین تهران و در شهرستانهای گوناگون خیلی هست. شاید در همان کنگاور هم - که آقای نوریزاد را آنطور متأثّر و عصبانی کرده - یکی باشد. همه اینها محض احساس تکلیف مبارزه میکنند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش :نقد نظرات اصولی آیت الله نائینی توسط امام؛ نشان از وجود فرهنگ نقادی در حوزه کلیدواژه(ها) : نقد علمی, درس خارج امام خمینی (ره), فرهنگ نقد در حوزه, تاریخ حوزه های علمیه, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : صاحبان فكر باید بتوانند اندیشهی خود را در محیط تخصّصی، بدون هوچیگری، بدون عوامفریبی و جنجال تحمیلی و زیادی مطرح كنند و آن نقّادی شود؛ یك وقت بهطور كامل رد خواهد شد، یك وقت بهطور كامل قبول خواهد شد، یك وقت هم در نقادی اصلاح خواهد شد و شكل صحیح خود را بهدست خواهد آورد. این اتّفاق باید بیفتد. ما الان این را نداریم. البته من به شما بگویم كه محیط حوزه از این جهت بهتر از محیط دانشگاه است. علّت این است كه در حوزه، نقادی یكی از محورهای اصلی است. همهی این بزرگان حوزه كه شما ملاحظه میكنید - چه آنهایی كه امروز هستند و چه بزرگترهایی كه در نسلهای گذشتهی ما بودند - اصلاً در همین محیط نقّادی بزرگ شدهاند. هیچ متكلّمی و هیچ فیلسوف یا فقیهی از اینكه یك نظر مسلّم فقهی یا اصولی یا كلامیِ قبل از خود را بهكلّی ابطال كند، ابایی ندارد و از اینكه كسی به او بگوید چرا ابطال كردی هم باكی ندارد؛ چون چنین چیزی اصلاً در حوزه گفته نمیشود. این سنّت حوزه است كه نظرات گذشتگان را مطرح كنند. شما ملاحظه كنید؛ امام رضواناللَّهعلیه، آن وقت كه در قم تشریف داشتند در درس اصول، نظرات مُد روز را كه نظرات مرحوم آیةاللَّه نائینی بود، ذكر میكردند، بعد فیه اوّلاً، ثانیاً، ثالثاً، رابعاً و خامساً، اساس حرف را اصلاً به هم میریختند. هیچكس نمیگفت چرا. خوب؛ اگر كسی طرفدار آن نظریه بود، میرفت در درس خود یا در حاشیهای كه به تقریرات استاد میزد، مینوشت كه من این حرف استاد را قبول ندارم. تقریرات امام در بعضی از بخشها، چاپ شده است. شما نگاه كنید، در موارد بسیاری، امام مبانی بزرگان قبل از خود را خُرد كرده و مبنای جدیدی به جای آنها گذاشتهاند. آن وقت محشّی كه شاگرد امام و تقریرنویس است، در موارد متعدّدی حاشیه زده و به امام اشكال كرده كه این فرمایش ایشان درست نیست و همان حرفِ مثلاً صاحب مبنای قبلی درست است. نه صاحبِ مبنای قبلی در نظر كسی كوچك میشود، نه كسی به امام اعتراض میكند و نه كسی به محشّی كه شاگرد امام است، اعتراض میكند. این طبیعت حوزه است. البته این كارها باید سازماندهی شود. ما باید این تجربیات ناشی از مباحثه و گفتگوی سالم و محترمانه و شجاعانه را بهصورت تجربههای انباشتهای درآوریم تا بتوانیم از آنها استفاده كنیم و علم را بارور نماییم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : نظام جمهوری اسلامی ایران, دستاوردهای جمهوری اسلامی, آزادی, آزادی بیان, آزادی عقیده, آزادی اندیشه کلیدواژه(ها) : نظام جمهوری اسلامی ایران, دستاوردهای جمهوری اسلامی, آزادی, آزادی بیان, آزادی عقیده, آزادی اندیشه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : جمهوری اسلامی آزادی را به معنای حقیقی كلمه وارد جامعهی ما كرد؛ اما استفاده از آزادی ادبی دارد. ما ادب استفاده از آزادی را هم باید یاد بگیریم و یاد بدهیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی عقیده, آزادی اندیشه, آزادی بیان, اهداف نظام جمهوری اسلامی کلیدواژه(ها) : آزادی عقیده, آزادی اندیشه, آزادی بیان, اهداف نظام جمهوری اسلامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : یكی از وظایف نظام جمهوری اسلامی، حمایت صریح از برخورد افكار به شكل سالم است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : اصولگرایی کلیدواژه(ها) : اصولگرایی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اصولگرايى يعنى اصول مستدل منطقى را قبول داشتن و به آنها پايبند ماندن و رفتارهاى خود را با آن اصول تطبيق كردن؛ مثل شاخصهايى كه انسان را در يك جاده هدايت مىكند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش :واکنش فعّالان سیاسی چپ نسبت به انتقاد به مبانی مارکسیسم کلیدواژه(ها) : اصولگرایی, تحجّر, تاریخ روشنفکری در ایران, گرایشات مارکسیستی در ایران, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : متأسّفانه یک عدّه اصولگرایی را با تحجّر اشتباه گرفته و خیال کردهاند که اصولگرایی یعنی تحجّر! در حالی که اصولگرایی به معنای تحجّر نیست. اصولگرایی یعنی اصول مستدلِّ منطقی را قبول داشتن و به آنها پایبند ماندن و رفتارهای خود را با آن اصول تطبیق کردن؛ مثل شاخصهایی که انسان را در یک جاده هدایت میکند. «انّالّذین قالوا ربّنااللَّه ثمّ استقاموا، این استقامت کردن، اصولگرایی است. معنای تحجّر این است که از هر آنچه که بهصورت یک باور در ذهن انسان وارد شده، بدون اینکه پایههای استدلالی و استناد مستحکمی داشته باشد، بی دلیل و متعصّبانه دفاع کردن. «اذ جعل الّذین کفروا فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة». «حمیّت جاهلیّه» گریبان کسانی را میگیرد و آنها جاهلانه از یک چیز دفاع میکنند. اصولگرایی با این دفاع جاهلانه و حمیّت متعصّبانه و متحجّرانه اشتباه نشود. تا گفته میشود تحجّر، ذهن بعضی به تحجّر جناحهای دینی میرود. در حالیکه جناحهای به اصطلاح روشنفکر و متجدّد ما در تحجّر دست کمی از متحجّرین دینی ندارند، بلکه در مواردی بهمراتب از آنها بدترند. من یادم نمیرود، دوران قبل از انقلاب در این مجالسی که با دانشجویان و بعضی از فعّالان سیاسی چپ تشکیل میشد، اگر کسی حرفی میزد که با مبانی مارکسیسم اندک مخالفت و مساسی داشت، استدلال لازم نبود، میگفتند این حرف باطل و غلط است! همان که در قرآن میگوید: «انّا وجدنا ابائنا علی أمّة». چون این را شنیدهاند، بر آن پای میفشردند و براساس آن هر حرف منطقی را باطل میکردند. تحجّر در آنجا بیشتر است. بنابراین اصولگرایی یک حرف است و تحجّر یک حرف دیگر. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش :رسیدن تشکلها به لزوم مقابله با تهاجم فرهنگی به وسیله نمایشنامه و دیگر ابزارهای تبلیغاتی کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : این تابلوِ تهاجم فرهنگى را که ما چند سال پیش بلند کردیم و عدهاى سنگبارانش کردند، خوشبختانه اینها قبول و بلند کردهاند. الان در همه این تشکّلهاى کوچک ناشناخته و احصانشده، جهتِ واحدى وجود دارد و آن مبارزه با تهاجم فرهنگى است. از بچهها مىپرسید شما مىخواهید چه کار کنید؛ این کتاب، نمایشنامه، جزوه، بروشور و شعر را براى چه نوشتید و این انجمن را براى چه درست کردید؟ مىگویند مىخواهیم با تهاجم فرهنگى مبارزه کنیم. این کار خیلى مبارک است و این را دست کم نگیرید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : استقلال ملی کلیدواژه(ها) : استقلال ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز هر کس که از اسلام، استقلال کشور و آزادی به معنای درست، حمایت میکند، یک کار سیاسی محض انجام میدهد؛ زیرا کسانی که با ارزشها، مبانی و اصول ما مخالفت میکنند، با اغراض سیاسی مخالفت میکنند و اغراض سیاسی هم خیلی معلوم است؛ یعنی شیوهها پیچیده است، اما اغراض پیچیده نیست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : واقعگرایی کلیدواژه(ها) : واقعگرایی نوع(ها) : جستار متن فیش : شما الان نگاه کنید؛ اگر به اغلب کشورهای اسلامی بگویند که بناست شما از لحاظ اقتصادی به فلان نقطه اوج برسید، قبول میکنند؛ اما اگر بگویند که بناست در رقابت با امریکا، امریکا را به زانو درآورید، هیچ کدام قبول نمیکنند! این یک فرهنگ و فهمی است که به آنها داده شدهاست. نباید این را نشانه واقعبینی آنها گرفت؛ چون واقع قضیه این نیست. ملتی مثل ملت مالزی اگر آدم با عرضهای در رأس امورش باشد، حداقل با یارگیری میتواند این کار را بکند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : اهداف انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : اهداف انقلاب اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : در بخش نهایی کار، هدف انقلاب گسترده کردن این قضیه در همه دنیای اسلام بود. هدف کسانی که درباره انقلاب فکر و کار و بحث کردند و هدف خود امام - که تجسّم انقلاب بود - این بود. حال ممکن است کسی بگوید که اگر ما خودمان را با اهداف بینالمللی درگیر کنیم، در داخل از اهداف کوتاهمدّت خود باز میمانیم. خیلی خوب؛ تاکتیک اتّخاذ کنید. ما در جادهای که به دنبال هدفی حرکت میکنیم، به جاهایی میرسیم که جاده بهطور طبیعی به جهت عکس پیچ میخورد، مثلاً به طرف جنوب میرویم، برمیگردد به طرف شرق یا شمال؛ ولی این موقّتی است. اتّخاذ تاکتیک هیچ منافاتی ندارد با اینکه انسان آن راهبرد اساسی را به هیچ وجه فراموش نکند. این راهبرد و هدف، جلوِ چشم ماست. ما نمیتوانیم از این هدف بگذریم و این به یک بنیه سالم و قوىِ فرهنگی احتیاج دارد. همه عناصر فرهنگی از جمله شما برادران انجمن قلم و دیگر کسانی که در این زمینهها کار میکنند، بایستی این را یکبار و وظیفه بر دوش خود بدانند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : نقد و انتقاد کلیدواژه(ها) : نقد و انتقاد نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : صاحبان فکر باید بتوانند اندیشه خود را در محیط تخصّصی، بدون هوچیگری، بدون عوامفریبی و جنجال تحمیلی و زیادی مطرح کنند و آن نقّادی شود؛ یک وقت بهطور کامل رد خواهد شد، یک وقت بهطور کامل قبول خواهد شد، یک وقت هم در نقّادی اصلاح خواهد شد و شکل صحیح خود را بهدست خواهد آورد. این اتّفاق باید بیفتد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : نقد و انتقاد کلیدواژه(ها) : نقد و انتقاد نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : صاحبان فکر باید بتوانند اندیشه خود را در محیط تخصّصی، بدون هوچیگری، بدون عوامفریبی و جنجال تحمیلی و زیادی مطرح کنند و آن نقّادی شود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امام تجسّم انقلاب بود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر بخواهیم در زمینه گسترش واقعىِ فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم در درجه اوّل از آزاداندیشی استفاده کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : آزاداندیشی در جامعه ما یک شعار مظلوم است مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما به آزاداندیشی احتیاج داریم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : متأسّفانه گذشته فرهنگ کشور ما فضا را برای آزاداندیشی بسیار تنگ کرده بود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : محیط آزاداندیشی، محیط خاصّی است که باید آن را ایجاد کرد مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : گفتگوی آزاد باید از حوزه و دانشگاه شروع شود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : جمهوری اسلامی آزادی را به معنای حقیقی کلمه وارد جامعه ما کرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : استفاده از آزادی ادبی دارد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما ادب استفاده از آزادی را هم باید یاد بگیریم و یاد بدهیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : یاد دادن ادب استفاده از آزادی وظیفه جمهوری اسلامی است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عدّهای به نام آزاداندیشی مرزهای فضیلت و حقیقت را لگدکوب کردهاند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عدّهای به نام آزاداندیشی و نوآوری، همه اصول مقدّس حقیقی را نادیده گرفته یا تحقیر و یا مسخره کردهاند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : آزاداندیشی غیر از بیبندوباری است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : آزاداندیشی این است که شما در حرکت به سمت سرزمینهای ناشناخته معارف، خودتان را آزاد کنید، بروید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : آزاداندیشی این است که شما در حرکت به سمت سرزمینهای ناشناخته معارف، نیروها و انرژیهایتان را بهکار بیندازید و حرکت کنید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز ما احتیاج مبرمی داریم به اینکه تفکّر آزاداندیشانه در جامعه رشد پیدا کند و بتواند استعدادهای افراد را به سمت خود جذب نماید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : با تفکّر آزاداندیشانه فرهنگ و علم تولید خواهد شد و گسترش و توسعه واقعی پیدا خواهد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : با تفکّر آزاداندیشانه فرهنگ و علم تولید خواهد شد و گسترش و توسعه واقعی پیدا خواهد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر بخواهیم در زمینه گسترش و توسعه واقعىِ فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به اینکه از مواهب خدادادی و در درجه اوّل آزاداندیشی استفاده کنیم. آزاداندیشی در جامعه ما یک شعار مظلوم است. تا گفته میشود آزاداندیشی، عدّهای فوری خیال میکنند که بناست همه بنیانهای اصیل در هم شکسته شود، و آنها چون به آن بنیانها دلبستهاند، میترسند. عدّهای دیگر هم تلقّی میکنند که با آزاداندیشی باید این بنیانها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشی - که شرطِ لازم برای رشد فرهنگ و علم است - ظلم میکنند. ما به آزاداندیشی احتیاج داریم. متأسّفانه گذشته فرهنگ کشور ما فضا را برای این آزاداندیشی بسیار تنگ کرده بود... ترجمه فرهنگ، ترجمه فکر، ترجمه نظریات بیگانه، آنها را به شکل وحی مُنزل تلقّی کردن و در یک جایگاه غیرقابل خدشه قرار دادن، بلایی بوده که در جامعه ما وجود داشته است. همان ترجمهها را تکرار کردهایم؛ هر چه را که دیگران گفتهاند، تکرار کردهایم و دچار جمود شدهایم. اگر بخواهیم رشد کنیم، بایستی بتوانیم در فضای لایتناهىِ فکر بال و پر بزنیم؛ باید حرکت کنیم. اگر بخواهیم در اقتصاد، فرهنگ، علوم انسانی، فلسفه و در همه زمینههای علمی و فرهنگی در چارچوب آن نظری که فردی در جایی گفته و یک عدّه طرفدار هم پیدا کرده و حالا مترجمی آن را ترجمه کرده یا خود ما آن را یاد گرفتهایم؛ یعنی در چارچوب آن فکر بهعنوان یک شیءِ مقدّس غیرقابل دست زدن، حرکت کنیم، این آزاداندیشی نیست، بلکه دنباله «کاغذباد» شدن است. ما در مشهد به این بادبادکها، کاغذباد میگوییم. خیال میکند در هوا پرواز میکند، اما دنباله کاغذباد است، نخ آن هم دست یکی دیگر است. این کار آزاداندیشی نیست. محیط آزاداندیشی، محیط خاصّی است که باید آن را ایجاد کرد؛ آن هم کار شماهاست. البته به نظر من، گفتگوی آزاد باید از حوزه و دانشگاه شروع شود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : جمهوری اسلامی آزادی را به معنای حقیقی کلمه وارد جامعه ما کرد؛ اما استفاده از آزادی ادبی دارد. ما ادب استفاده از آزادی را هم باید یاد بگیریم و یاد بدهیم. این هم وظیفه جمهوری اسلامی است. عدّهای به نام آزاداندیشی مرزهای فضیلت و حقیقت را لگدکوب کردهاند و به نام آزاداندیشی و نوآوری، همه اصول مقدّس حقیقی را نادیده گرفته یا تحقیر و یا مسخره کردهاند. یک عدّه هم بهصورت عکسالعملی یا بهخاطر مسائل دیگری که در ذهنشان بود، به پایههایی چسبیدند که باید بر روی آن پایهها نوآوری میشد. نبایستی به آنچه که گفته شده، اکتفا کرد و متحجّر شد؛ یعنی تحجّر در مقابل مرز شکنی و افراط در مقابل تفریط. همچنان که بعضی در محیط سیاسی، فاصله بین هرج و مرج و دیکتاتوری را اصلاً قبول ندارند و معتقدند که در جامعه یا باید هرج و مرج باشد یا دیکتاتوری! کأنّهُ از این دو خارج نیست. در عرصه فرهنگی هم همینطور: یا باید هرج و مرج و کفرگویی و اهانت به همه مقدّسات و ارزشهای مسلّم و مستدل شود و یا باید ذهنها بسته شود و تاکسی حرف تازهای زد، فوراً همه او را هو کنند و علیه او جنجال نمایند! کأنّهُ هیچ حدّ وسطی بین این دو وجود ندارد. ما باید آن حدّ وسط، همان «امر بین الامرین» و تعادل را پیدا کنیم. البته این هم از راه گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملی است. این کار هم باید در حوزه و در زمینه مسائل حوزه، در زمینه فقه، فلسفه، کلام و دیگر علوم رایج حوزه انجام گیرد و هم در دانشگاه. صاحبان فکر باید بتوانند اندیشه خود را در محیط تخصّصی، بدون هوچیگری، بدون عوامفریبی و جنجال تحمیلی و زیادی مطرح کنند و آن نقّادی شود؛ یک وقت بهطور کامل رد خواهد شد، یک وقت بهطور کامل قبول خواهد شد، یک وقت هم در نقّادی اصلاح خواهد شد و شکل صحیح خود را بهدست خواهد آورد. این اتّفاق باید بیفتد. ما الان این را نداریم. البته من به شما بگویم که محیط حوزه از این جهت بهتر از محیط دانشگاه است. علّت این است که در حوزه، نقّادی یکی از محورهای اصلی است. همه این بزرگان حوزه که شما ملاحظه میکنید - چه آنهایی که امروز هستند و چه بزرگترهایی که در نسلهای گذشته ما بودند - اصلاً در همین محیط نقّادی بزرگ شدهاند. هیچ متکلّمی و هیچ فیلسوف یا فقیهی از اینکه یک نظر مسلّم فقهی یا اصولی یا کلامىِ قبل از خود را بهکلّی ابطال کند، ابایی ندارد و از اینکه کسی به او بگوید چرا ابطال کردی هم باکی ندارد؛ چون چنین چیزی اصلاً در حوزه گفته نمیشود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : آزاداندیشی غیر از بیبندوباری است. آزاداندیشی یک حرف و بیبندوباری یک حرف دیگر است. آزاداندیشی این است که شما در حرکت به سمت سرزمینهای ناشناخته معارف، خودتان را آزاد کنید، بروید، نیروها و انرژیهایتان را بهکار بیندازید و حرکت کنید؛ اما معنای بیبندوباری این است که در حرکت به سمت قله یک کوه، اصلاً اهمیت ندهید که از کدام راه بروید. نتیجه این میشود که از راهی میروید و به نقطهای میرسید که نه راه پیش دارید و نه راه پس و فقط راه سقوط دارید! در کوهنوردی، آنهایی که اهل رفتن به ارتفاعاتند، این را کاملاً تجربه کردهاند.خوب؛ برای اینکه انسان به قلّه برسد، راه وجود دارد؛ باید آن راه را شناخت. هیچ مانعی ندارد که ما یک نقشه راهنما داشته باشیم و بگوییم راههایی که به قلّه میرود، اینهاست و این نقشه راهنما را در جیبمان نگهداریم و از آن حفاظت کنیم. اینکار به معنای این نیست که ما متحجّریم، بلکه به معنای این است که ما عاقلیم و میدانیم که بدون این نقشه هدایت، حرکت کردنِ نااندیشیده ما را به سقوط منتهی خواهد کرد. بنابراین، این کارها لازم است. امروز ما احتیاج مبرمی داریم به اینکه تفکّر آزاداندیشانه - که با آن فرهنگ و علم تولید خواهد شد و گسترش و توسعه واقعی پیدا خواهد کرد - در جامعه رشد پیدا کند و بتواند استعدادهای افراد را به سمت خود جذب نماید. امیداوریم که عناصر مستعد، با همّت و با توکّل - چه در حوزه، چه در دانشگاه و چه در مجموعههایی مثل مجموعه شما - قدر این کارها را بدانند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : تحولگرایی کلیدواژه(ها) : تحولگرایی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما امروز وقتى به گذشته و آیندهى خودمان نگاه مىکنیم، مىبینیم کار بزرگ ما در پیش است. مسألهى ما این نبود که یک حکومت فاسد که بر سرِ کار بود، برود و ما چند نفر غیر فاسد بر سرِ کار بیاییم. این مسألهى مقدماتى بود. مسألهى اساسى، انقلاب است؛ یعنى تحول حقیقى در ارکان، بنیادها و زیرساختهاى جامعه در جهت ایجاد عدالت، ایجاد آزادى، ارتقاى فکرى و علمى و خلاصه بارور شدن شخصیت انسانى و از حالت نازایى علمى و فرهنگى و اقتصادى بیرون آمدن. ما که به اینجا نرسیدیم. مىخواهیم برویم تا برسیم. این راجع به بخش مقدّماتى کار. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : فردوسی توسی کلیدواژه(ها) : فردوسی توسی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من موافقم که از «فردوسی» تجلیل شود، شاهنامه تحلیل شود و حکمت فردوسی استخراج گردد تا همه بدانند که این حکمت، اسلامی است یا غیراسلامی. این بزرگداشت[فردوسی] هم که برگزار شد، اصلاً به دستور و خواست من بود؛ منتها چون اواخر ریاست جمهوری ام بود، به آقای مهندس «حجت» گفتم که دنبال نمایید و فردوسی را بزرگ کنید. فردوسی باید هم بزرگ شود. فردوسی در قلّه است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : فردوسی توسی کلیدواژه(ها) : فردوسی توسی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما هستیم که اسم او[فردوسی] را «حکیم ابوالقاسم فردوسی» گذاشتیم؛ دشمنان دین که این اسم را نگذاشتهاند. خوب؛ این حکیم چه کسی است و حکمت او چیست؟ آیا حکمت زردشتی است، حکمت بی دینی است، حکمت پادشاهی است یا حکمت اسلامی؟ این را میشود در آورد. اگر کسی به شاهنامه نگاه کند، خواهد دید که یک جریانِ گاهی باریک و پنهان و گاهی وسیع، از روح توحید، توکّل، اعتماد به خدا و اعتماد به حق و مجاهدت در راه حق در سرتاسر شاهنامه جاری است. این را میشود استخراج کرد، دید و فهمید. مخصوصاً بعضی از شخصیتهای شاهنامه خیلی برجسته هستند که اینها را باید شناخت و استخراج کرد. من یک وقت گفتم که «اسفندیار» مثل این بچه حزباللّهیهای امروز خودِ ماست! در فرهنگ شاهنامه یک حزباللّهی غیورِ دینخواهِ مبارز وجود دارد. بله؛ این کارها را شما بکنید تا دیگران نکنند. شما که نکردید، دیگران میکنند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : فردوسی توسی کلیدواژه(ها) : فردوسی توسی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : یک جریانِ گاهی باریک و پنهان و گاهی وسیع، از روح توحید، توکّل، اعتماد به خدا و اعتماد به حق و مجاهدت در راه حق در سرتاسر شاهنامه جاری است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : تحول کلیدواژه(ها) : تحول نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما امروز وقتی به گذشته و آینده خودمان نگاه میکنیم، میبینیم کار بزرگ ما در پیش است. مسأله ما این نبود که یک حکومت فاسد که بر سرِ کار بود، برود و ما چند نفر غیرفاسد بر سرِکار بیاییم. این مسأله مقدماتی بود. مسأله اساسی، انقلاب است؛ یعنی تحوّل حقیقی در ارکان، بنیادها و زیرساختهای جامعه در جهت ایجاد عدالت، ایجاد آزادی، ارتقای فکری و علمی و خلاصه بارور شدن شخصیت انسانی و از حالت نازایی علمی و فرهنگی و اقتصادی بیرون آمدن. ما که به اینجا نرسیدیم. میخواهیم برویم تا برسیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم - 1381/11/08 عنوان فیش : تحجّر کلیدواژه(ها) : تحجّر نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عدّهای به نام آزاداندیشی مرزهای فضیلت و حقیقت را لگدکوب کردهاند و به نام آزاداندیشی و نوآوری، همه اصول مقدّس حقیقی را نادیده گرفته یا تحقیر و یا مسخره کردهاند. یک عدّه هم بهصورت عکسالعملی یا بهخاطر مسائل دیگری که در ذهنشان بود، به پایههایی چسبیدند که باید بر روی آن پایهها نوآوری میشد. نبایستی به آنچه که گفته شده، اکتفا کرد و متحجّر شد؛ یعنی تحجّر در مقابل مرز شکنی و افراط در مقابل تفریط. همچنان که بعضی در محیط سیاسی، فاصله بین هرج و مرج و دیکتاتوری را اصلاً قبول ندارند و معتقدند که در جامعه یا باید هرج و مرج باشد یا دیکتاتوری! کأنّهُ از این دو خارج نیست. در عرصه فرهنگی هم همینطور: یا باید هرج و مرج و کفرگویی و اهانت به همه مقدّسات و ارزشهای مسلّم و مستدل شود و یا باید ذهنها بسته شود و تاکسی حرف تازهای زد، فوراً همه او را هو کنند و علیه او جنجال نمایند! کأنّهُ هیچ حدّ وسطی بین این دو وجود ندارد. ما باید آن حدّ وسط، همان «امر بین الامرین» و تعادل را پیدا کنیم. البته این هم از راه گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملی است. این کار هم باید در حوزه و در زمینه مسائل حوزه، در زمینه فقه، فلسفه، کلام و دیگر علوم رایج حوزه انجام گیرد و هم در دانشگاه. متأسّفانه یک عدّه اصولگرایی را با تحجّر اشتباه گرفته و خیال کردهاند که اصولگرایی یعنی تحجّر! در حالی که اصولگرایی به معنای تحجّر نیست. اصولگرایی یعنی اصول مستدلِّ منطقی را قبول داشتن و به آنها پایبند ماندن و رفتارهای خود را با آن اصول تطبیق کردن؛ مثل شاخصهایی که انسان را در یک جاده هدایت میکند. «انّالّذین قالوا ربّنااللَّه ثمّ استقاموا»، این استقامت کردن، اصولگرایی است. معنای تحجّر این است که از هر آنچه که بهصورت یک باور در ذهن انسان وارد شده، بدون اینکه پایههای استدلالی و استناد مستحکمی داشته باشد، بی دلیل و متعصّبانه دفاع کردن. «اذ جعل الّذین کفروا فی قلوبهم الحمیّة حمیّة الجاهلیّة». «حمیّت جاهلیّه» گریبان کسانی را میگیرد و آنها جاهلانه از یک چیز دفاع میکنند. اصولگرایی با این دفاع جاهلانه و حمیّت متعصّبانه و متحجّرانه اشتباه نشود. تا گفته میشود تحجّر، ذهن بعضی به تحجّر جناحهای دینی میرود. در حالیکه جناحهای به اصطلاح روشنفکر و متجدّد ما در تحجّر دست کمی از متحجّرین دینی ندارند، بلکه در مواردی بهمراتب از آنها بدترند. من یادم نمیرود، دوران قبل از انقلاب در این مجالسی که با دانشجویان و بعضی از فعّالان سیاسی چپ تشکیل میشد، اگر کسی حرفی میزد که با مبانی مارکسیسم اندک مخالفت و مساسی داشت، استدلال لازم نبود، میگفتند این حرف باطل و غلط است! همان که در قرآن میگوید: «انّا وجدنا ابائنا علی أمّة». چون این را شنیدهاند، بر آن پای میفشردند و براساس آن هر حرف منطقی را باطل میکردند. تحجّر در آنجا بیشتر است. بنابراین اصولگرایی یک حرف است و تحجّر یک حرف دیگر. همچنان که آزاداندیشی غیر از بیبندوباری است. آزاداندیشی یک حرف و بیبندوباری یک حرف دیگر است. آزاداندیشی این است که شما در حرکت به سمت سرزمینهای ناشناخته معارف، خودتان را آزاد کنید، بروید، نیروها و انرژیهایتان را بهکار بیندازید و حرکت کنید؛ اما معنای بیبندوباری این است که در حرکت به سمت قله یک کوه، اصلاً اهمیت ندهید که از کدام راه بروید. نتیجه این میشود که از راهی میروید و به نقطهای میرسید که نه راه پیش دارید و نه راه پس و فقط راه سقوط دارید! در کوهنوردی، آنهایی که اهل رفتن به ارتفاعاتند، این را کاملاً تجربه کردهاند. خوب؛ برای اینکه انسان به قلّه برسد، راه وجود دارد؛ باید آن راه را شناخت. هیچ مانعی ندارد که ما یک نقشه راهنما داشته باشیم و بگوییم راههایی که به قلّه میرود، اینهاست و این نقشه راهنما را در جیبمان نگهداریم و از آن حفاظت کنیم. اینکار به معنای این نیست که ما متحجّریم، بلکه به معنای این است که ما عاقلیم و میدانیم که بدون این نقشه هدایت، حرکت کردنِ نااندیشیده ما را به سقوط منتهی خواهد کرد. بنابراین، این کارها لازم است. امروز ما احتیاج مبرمی داریم به اینکه تفکّر آزاداندیشانه - که با آن فرهنگ و علم تولید خواهد شد و گسترش و توسعه واقعی پیدا خواهد کرد - در جامعه رشد پیدا کند و بتواند استعدادهای افراد را به سمت خود جذب نماید. امیداوریم که عناصر مستعد، با همّت و با توکّل - چه در حوزه، چه در دانشگاه و چه در مجموعههایی مثل مجموعه شما [انجمن قلم]- قدر این کارها را بدانند. |