[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : اصلاح‌طلبی
کلیدواژه(ها) : اصلاح‌طلبی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دشمن سه هدف مرحله‌ای و مقطعی را تعقیب می‌کند. اول، عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یکپارچگی ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای کارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریب ایمانها و باورها و اعتقاداتی که این ملت را از یک ملت عقب افتاده‌ی توسری‌خور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، بپردازند. این حرکت، با اعتقادات و باورهایی انجام گرفت؛ بدون این باورها که انسان حرکت نمی‌کرد و این ملت پیش نمی‌رفت. دشمن می‌خواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب کند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظر دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای کارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم «اصلاح» می‌گذارند! من کاری به این دوستان و خودیهای غافل ندارم؛ بحث من بر سر دشمن است که سلسله جنبان این حرکت، به بیرون از این مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم کسانی‌که اساس کار دست آنهاست، جزو دشمنانند؛ مثل جبهه‌ی قاسطین که من سال گذشته در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض کردم. در مقابل حکومت علوی، سه جبهه وجود داشت: قاسطین و مارقین و ناکثین. مارقین و ناکثین، جبهه‌ی داخلی و جبهه‌ی خودی بودند؛ منتها خودیهای فریب خورده و به دام افتاده - یا به دام ثروت طلبی و مقام‌خواهی و عقده‌های خودشان، یا به دام جهالتها و حماقتها و تعصبهای خودشان - اما جبهه‌ی قاسطین، جبهه‌ی دشمن بود؛ جبهه‌ی آشتی‌ناپذیر بود؛ با علی آشتی‌بکن نبود. آمدند به امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض کردند: «یا امیرالمؤمنین! بگذارید جناب معاویة بن ابی‌سفیان چند صباحی در رأس حکومت بماند» اما حضرت فرمود: «نه؛ اگر من حاکمم، او نمی‌تواند استاندار این حکومت باشد؛ باید کنار برود.» آنها امیرالمؤمنین علیه‌السلام را تخطئه کردند و گفتند بی‌سیاستی کرده است! بعضی از نویسندگان تا امروز هم می‌گویند امیرالمؤمنین علیه‌السلام بی‌سیاستی کرد! اما خودشان بی‌سیاستند؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام بسیار پخته عمل کرد؛ برای این‌که معاویةبن ابی‌سفیان، جناب طلحه و زبیر نبود که اگر آن امتیازی را که می‌خواست، به او می‌دادند، او ساکت می‌نشست؛ نه. آن جبهه، جبهه‌ی قاسطین بود؛ جبهه‌ای بود که با جبهه‌ی علوی نمی‌ساخت؛ در هیچ شرایطی هم نمی‌ساخت. هرچه او عقب می‌رفت، این یک قدم جلو می‌آمد و جز در میدان جنگ، نقطه‌ی تلاقی با هم نداشتند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام این را می‌دانست و لذا تا زمانی که بر سرکار بود، جبهه‌ی قاسطین هیچ کار نتوانستند بکنند و همیشه شکست خوردند؛ اما وقتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شهادت رسید - که شهادت علی هم به‌دست آن گروههای شبه‌خودی متعصب عقده‌ای بدفهم کج فهم فریب خورده بود، نه بیگانه‌ی آن‌چنانی - آن بیگانه‌ها - قاسطین - حکومت را گرفتند و با گذشت چند سال، نشان دادند که ایده‌آل آنها در حکومت چیست! حکومت «حجاج بن یوسف» در همین کوفه به‌وجود آمد؛ حکومت «یوسف بن عمر ثقفی» به‌وجود آمد؛ حکومت یزید بن معاویه به‌وجود آمد! معلوم شد که آن جریان، اصلا جریانی نیست که بتواند در یک نقطه با جریان علوی تلاقی کند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : دشمن‌شناسی
کلیدواژه(ها) : دشمن‌شناسی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یک ملت زنده و ملتی که اهل پیشرفت است، از جمله کارهایی که در کنار سازندگی، در کنار پیشرفت علمی و در کنار کارهای بزرگ، حتما باید از آن غفلت نکند، شناخت هدفهای دشمن در هر مرحله است. این خاصیت زنده بودن است. نمی‌شود ملتی را فرض کرد که آرمانهای بزرگی داشته باشد و بخواهد کارهای بزرگی بکند؛ اما دشمن نداشته باشد. بله؛ ملتهایی هستند که به گوشه‌ای خزیده‌اند، کاری به کار سرنوشتشان ندارند، بیگانگان هم بر آنها مسلطند، آنها هم مثل گوسفند می‌چرند و بیگانگان مثل چوپانهای خائن هرچه می‌خواهند، از آنها استفاده می‌کنند! البته آنها اگر بخواهند همان‌طور زندگی کنند، هیچ لزومی ندارد که به این فکرها باشند؛ چون آینده‌ای برایشان وجود ندارد. البته امروز در دنیا چنین ملتهایی را خیلی کم می‌شود سراغ داد. اگر وجود داشته باشند، خیلی کم هستند. بالاخره ملتها بیدار شده‌اند. به‌هرحال، ملتی مثل ملت ایران که علیه دخالت بیگانگان قیام کرد و دست بیگانگان را کوتاه نمود و به مداخله‌ی بیگانگان در کشور خود پایان داد - اینها کارهای کوچکی نیست - دشمن دارد. ملت ایران به غارت بیگانگان از منابع نفتی و منابع گوناگون مادی خود خاتمه داد و دستگاه حکومتی را که به نفع بیگانگان کار می‌کرد، ریشه کن کرد و از بیخ و بن برانداخت. این ملت با این خصوصیات، بالاخره دشمن دارد و بدون دشمن نخواهد بود.

امروز هم ملت ایران، یک ملت آرمانگراست و با ظلم و زورگویی و تحمیل و تبعیض مخالف است. همه‌ی کسانی که اهل ظلمند، همه‌ی کسانی که اهل تبعیضند، همه‌ی کسانی که اهل زورگویی هستند و همه‌ی کسانی که اهل چپاولگریند، طبعا با این ملت میانه‌ی خوبی ندارند. البته بعضیها می‌گویند و ترویج می‌کنند که ما توهم می‌کنیم که علیهمان توطئه هست و دشمنی وجود دارد! خیلی خوب؛ کسانی که دلشان می‌خواهد چشم خودشان را روی هم بگذارند و بگویند ان‌شاءالله گربه است، بگذارند؛ اما واقعیت که عوض نمی‌شود. وجود دشمن، با به خواب رفتن من و شما که از بین نمی‌رود. اگر دشمن، کمین گرفته و منتظر فرصت است که ضربه وارد کند، چه من و شما بدانیم، چه ندانیم؛ اگر به فرض خود را به ندانستن هم بزنیم، بالاخره دشمنی خودش را می‌کند، چون دشمن است. با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن از دشمنی خود دست برنمی‌دارد. افرادی مایلند اثبات کنند که نخیر؛ ملت ایران هیچ دشمنی ندارد! کنار خانه‌ی خودتان بنشینید و به کار خودتان سرگرم باشید؛ خاطرتان هم جمع باشد که همه جا امن و امان است! نه؛ این حرفها واقعیت ندارد. یک ملت زنده نمی‌تواند این‌گونه فکر کند. حتی ما بعضی از ملتها و دولتها را سراغ داریم که در دورانی، که یا دشمنانشان آن‌قدر هم خطرناک نبودند، یا دشمنانشان آن‌قدر به آنها نزدیک نبودند، این‌طور وانمود می‌کردند که دشمن در خانه‌ی آنهاست؛ برای این‌که بتوانند از خودشان درست دفاع کنند! در همین سالهای طولانی جنگ سرد بین شرق و غرب، غالبا در کشورهای غربی و عمدتا در امریکا این‌طور بود. حتی دشمن موهوم درست می‌کردند؛ دشمنی که شاید آن‌قدرها هم دشمنی او نزدیک نبود؛ اما آن‌چنان دشمن را به افکار عمومی‌شان نزدیک جلوه می‌دادند که بتوانند کارهای بزرگ و اقدامات مورد نظر خودشان را انجام دهند! این مربوط به کسانی است که دشمن این‌قدر نزدیک به آنها هم نیست. آن‌وقت در کشوری مثل ایران، با این دشمنیها و توطئه‌های آشکار، با آنچه که در داخل کشور می‌بینیم، با آنچه که از اطراف و اکناف علیه ما به‌طور دائم توطئه و دشمنی انجام می‌گیرد، عاقلانه نیست که بگوییم: «نه آقا، ما دشمنی نداریم. دشمنمان، دشمن نیست و در فکر توطئه نیست.» این حرف قابل اعتنایی نیست. پس، آن کسانی‌که نمی‌خواهند خودشان را به حماقت بزنند و بگویند دشمن نداریم، ناچارند در هر مرحله‌ای هدفهای دشمنشان را بشناسند و بدانند که دشمن در فکر چیست.

در جبهه، یک فرمانده‌ی خوب، آن کسی است که بتواند بفهمد دشمن از کجا می‌خواهد حمله کند و این را به نیروهای خودش تفهیم نماید. در دوران جنگ تحمیلی، جوانانی که آن روز در میدان جنگ بودند، این نکته را خیلی خوب می‌دانند. اگر در هر نقطه‌ای که شما هستید، بتوانید بفهمید دشمن در فکر چیست، یقینا مبالغ زیادی از حمله‌ی دشمن را پیشگیری خواهید کرد و خودتان را مصونیت خواهید بخشید و کارهایی را که باید انجام دهید، انجام خواهید داد. البته ما نمی‌خواهیم حالا دشمن معرفی کنیم. غالبا ملت ایران دشمنان بین‌المللی و جهانی خودش را می‌شناسد. اما هدفهای دشمن در این مرحله چیست؟ اگر از من سؤال کنند، من می‌توانم دو، سه هدف را به‌عنوان هدفهای مرحله‌ای دشمن در این مقطع زمانی برای کشور و ملتمان نام ببرم. البته برخلاف تبلیغات رادیوهای همان دشمنان، ما ادعا نمی‌کنیم که آنچه ما می‌فهمیم، مر حقیقت است و هیچ خدشه‌ای در آن نیست و ما در فهمیدن، معصوم هستیم؛ نه. این فهم من است؛ این آن چیزی است که من به‌عنوان خدمتگزاری که خدای متعال با همه‌ی حقارت این بنده‌ی حقیر، مسؤولیت سنگینی را بر دوشم گذاشته، احساس می‌کنم و درمی‌یابم که بایستی ذهن مردم را نسبت به این مطالبی که می‌فهمم، روشن کنم. البته اگر کسی اطلاعات بیشتر و فهم بهتری از مسائل دارد و طور دیگری می‌فهمد، او هم فهم خودش برایش معتبر است؛ اما آنچه که من می‌فهمم، اینهاست.

دشمن سه هدف مرحله‌ای و مقطعی را تعقیب می‌کند. اول، عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یکپارچگی ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای کارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریب ایمانها و باورها و اعتقاداتی که این ملت را از یک ملت عقب افتاده‌ی توسری‌خور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، بپردازند. این حرکت، با اعتقادات و باورهایی انجام گرفت؛ بدون این باورها که انسان حرکت نمی‌کرد و این ملت پیش نمی‌رفت. دشمن می‌خواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب کند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظر دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای کارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم «اصلاح» می‌گذارند! من کاری به این دوستان و خودیهای غافل ندارم؛ بحث من بر سر دشمن است که سلسله جنبان این حرکت، به بیرون از این مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم کسانی‌که اساس کار دست آنهاست، جزو دشمنانند؛ مثل جبهه‌ی قاسطین که من سال گذشته در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض کردم. در مقابل حکومت علوی، سه جبهه وجود داشت: قاسطین و مارقین و ناکثین. مارقین و ناکثین، جبهه‌ی داخلی و جبهه‌ی خودی بودند؛ منتها خودیهای فریب خورده و به دام افتاده - یا به دام ثروت طلبی و مقام‌خواهی و عقده‌های خودشان، یا به دام جهالتها و حماقتها و تعصبهای خودشان - اما جبهه‌ی قاسطین، جبهه‌ی دشمن بود؛ جبهه‌ی آشتی‌ناپذیر بود؛ با علی آشتی‌بکن نبود. آمدند به امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض کردند: «یا امیرالمؤمنین! بگذارید جناب معاویة بن ابی‌سفیان چند صباحی در رأس حکومت بماند» اما حضرت فرمود: «نه؛ اگر من حاکمم، او نمی‌تواند استاندار این حکومت باشد؛ باید کنار برود.» آنها امیرالمؤمنین علیه‌السلام را تخطئه کردند و گفتند بی‌سیاستی کرده است! بعضی از نویسندگان تا امروز هم می‌گویند امیرالمؤمنین علیه‌السلام بی‌سیاستی کرد! اما خودشان بی‌سیاستند؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام بسیار پخته عمل کرد؛ برای این‌که معاویةبن ابی‌سفیان، جناب طلحه و زبیر نبود که اگر آن امتیازی را که می‌خواست، به او می‌دادند، او ساکت می‌نشست؛ نه. آن جبهه، جبهه‌ی قاسطین بود؛ جبهه‌ای بود که با جبهه‌ی علوی نمی‌ساخت؛ در هیچ شرایطی هم نمی‌ساخت. هرچه او عقب می‌رفت، این یک قدم جلو می‌آمد و جز در میدان جنگ، نقطه‌ی تلاقی با هم نداشتند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام این را می‌دانست و لذا تا زمانی که بر سرکار بود، جبهه‌ی قاسطین هیچ کار نتوانستند بکنند و همیشه شکست خوردند؛ اما وقتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شهادت رسید - که شهادت علی هم به‌دست آن گروههای شبه‌خودی متعصب عقده‌ای بدفهم کج فهم فریب خورده بود، نه بیگانه‌ی آن‌چنانی - آن بیگانه‌ها - قاسطین - حکومت را گرفتند و با گذشت چند سال، نشان دادند که ایده‌آل آنها در حکومت چیست! حکومت «حجاج بن یوسف» در همین کوفه به‌وجود آمد؛ حکومت «یوسف بن عمر ثقفی» به‌وجود آمد؛ حکومت یزید بن معاویه به‌وجود آمد! معلوم شد که آن جریان، اصلا جریانی نیست که بتواند در یک نقطه با جریان علوی تلاقی کند.

امروز هم عینا همان‌طور است. جبهه‌ی دشمن، غیر از آن آدم غافلی است که خودی هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب می‌شود؛ بر اثر حادثه‌ای، عقده و کینه‌ای پیدا می‌کند و در مقابل نظام می‌ایستد؛ در مقابل سخن حق می‌ایستد؛ در مقابل امام و راه امام می‌ایستد. این، آن دشمن اصلی نیست؛ این یک آدم فریب خورده است؛ این یک آدم قابل ترحم است! دشمن اصلی آن کسی است که پشت سر این قرار می‌گیرد، اما خودش را نشان نمی‌دهد. در داخل کشور، خودش را نشان نمی‌دهد؛ در خارج کشور چرا؛ در جبهه‌ی جهانی، در جبهه‌ی بین المللی، به‌عنوان یک عضو وفادار سازمان جاسوسی سیای امریکا، یا موساد صهیونیستها چرا. کاملا چهره‌ی او آشکار است؛ حرف هم می‌زند، حقایق را هم می‌گوید؛ انگیزه‌هایی را هم که او برای مبارزه با اسلام و مسلمین دارد، بیان می‌کند؛ اما آن دنباله‌ی او که داخل کشور است، خود را دم چک اقتدار حکومت قرار نمی‌دهد. می‌داند که این حکومت، حکومت مقتدری است؛ حکومتی است که متکی به آراء مردم است؛ متکی به محبت مردم است؛ متکی به ایمان مردم است. از این حکومت می‌ترسند و خودشان را جلو نمی‌دهند؛ حرفشان را با یک واسطه، با دو واسطه، با سه واسطه، از زبان آدمهای غافل می‌زنند. یک وقت می‌بینید طرف یک روحانی است، اما غافل و فریب خورده و بی‌خبر؛ یا یک دانشجوست، اما اسیر احساسات شده و نیندیشیده؛ یا یک فرد معمولی حتی انقلابی است، اما زمان را نشناخته، دشمن را نشناخته، یا احیانا دچار عقده و کینه‌ای شده است. حرف از زبان این فرد خارج می‌شود؛ اما این بیچاره حرف خودش نیست؛ حرف دشمن است! دشمن ما آن کسی است که: «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفی صدورهم اکبر». دشمن ما آن کسی است که برای این انقلاب، نه فقط دل نسوزانده است، بلکه حتی در مقابل این انقلاب، در برهه‌هایی از زمان شاید ایستاده است. بعضیشان در مقابل انقلاب در زمان رژیم پهلوی ایستادند؛ بعضیشان بعد از آن‌که نظام اسلامی بر سرکار آمد، خرابکاری کردند؛ بعضیشان مدتی را ترسیدند، کنار رفتند و خود را مخفی کردند؛ بعد که حالا فرصتی برایشان پیش آمده، از لاک خود بیرون خزیده‌اند!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : رویشها و ریزشهای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : رویشها و ریزشهای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
آن اندیشه‌ای که یک ملت، مثل یک اقیانوس، براساس آن توفانی می‌شود؛ قریب بیست سال برای آن مبارزه می‌کند تا به پیروزی می‌رسد؛ بعد براساس آن بیست سال مقاومت می‌کند، صدها هزار جوان خود را در این راه قربانی می‌کند؛ این فکر و اندیشه‌ای که برای یک ملت این‌قدر عمیق است، آیا چیزی است که شما بتوانید به این آسانی آن را از این ملت بگیرید؟! این‌قدر کارشناسان اطّلاعاتی شما ابله و سطحی‌نگر و ساده‌لوحند؟! شما ندیدید آن روزی که بر همه چیزِ این ملت مسلّط بودید - دانشگاه دست شما بود؛ حکومت دست شما بود؛ شاه در مشت شما بود؛ دولت و نخست‌وزیر و وزرا بر کشیده‌ی خود شما بودند؛ در این مملکت هرچه می‌خواستید، در روزنامه‌ها نوشته می‌شد؛ هر سیاستی که می‌خواستید، اتّخاذ می‌شد؛ یک روحانی جرأت نداشت در گوشه‌ی فلان مسجد علیه امریکا یک کلمه حرف بزند؛ اگر حرف می‌زد، او را به زندان می‌بردند؛ البته روحانیون جرأت می‌کردند، می‌گفتند و دنبالش را هم می‌کشیدند؛ اما اختناق تا این حدّ بود - آن روز، همین روحانیت، همین دین، همین ملت مسلمان، همین جوانان مؤمن، توانستند آن بلای تاریخی را بر سر شما امریکاییها درآورند و این کشور با این عظمت را از چنگ شما بیرون بشکند! امروز که قدرت، متعلّق به این اسلام است، متعلّق به این جوانان است - همه چیز در دست اسلام است - شما خیال می‌کنید خواهید توانست این ایمان و این دین را از مردم بگیرید؟! زهی خیال باطل! زهی اشتباه در فهم و در برداشت! همیشه خوشبختانه دشمنان ما چوب اشتباهات خودشان را خورده‌اند؛ این بار هم چوب اشتباهات خودشان را می‌خورند؛ منتها من و شما باید حواسمان جمع باشد و غفلت نکنیم. فقط تنها توصیه‌ای که من دارم، عدم غفلت است. از توطئه‌ی دشمنان، جوانان غفلت نکنند؛ روحانیون غفلت نکنند؛ بزرگان غفلت نکنند؛ کوچکان غفلت نکنند؛ قشرهای مختلف غفلت نکنند. غفلت که نباشد، خدای متعال هدایت خواهد کرد و راه را روشن خواهد نمود؛ و راه، روشن است.

حالا واقعیت چیست؟ عرض کردم، غصّه‌هایی هم هست. من اصلاً نمی‌خواهم غصّه‌ها و غمها را مطرح کنم. بحمداللَّه غمگسار داریم. خدای متعال و اولیای او، بهترین غمگسارند. در همه‌ی مراحل زندگی این‌طور بوده است؛ امروز هم همان‌طور است. اما اگر من فقط بخواهم یک اشاره کنم، غم بزرگ این است که - همان‌طور که قبلاً اشاره کردم - بعضی عناصری که هیچ سودی در سلطه‌ی امریکا بر این کشور ندارند، از روی غفلت و اشتباه و ضعفها و عقده‌ها، برای سلطه‌ی امریکا بر این کشور تلاش می‌کنند! البته اشخاص مختلفند؛ بعضیها عقده‌ای دارند؛ بعضیها کینه‌ای دارند؛ بعضیها گله‌ای از کسی دارند؛ برای خاطر دستمالی، قیصریه را آتش می‌زنند؛ به‌خاطر یک دشمنی و یک کینه‌ی شخصی و یک محرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بوده به او بدهند و مثلاً نشده و به‌خاطر یک اشتباه در فهم، می‌بینید که حرفی می‌زنند، اقدامی می‌کنند، موضعی می‌گیرند و کاری می‌کنند که به ضرر تمام می‌شود و در خدمت دشمن قرار می‌گیرند! بدانید؛ این رادیوهای بیگانه، با میلیونها دلار صرف و خرج راه می‌افتد. اینها هدف دارند از این‌که این تبلیغات را می‌کنند؛ می‌خواهند افکار عمومی کشورهای مخاطب خودشان را تحت تأثیر قرار دهند. بیخودی که نمی‌آیند از شخصی، از حرفی، از جریانی، این‌طور دفاع کنند! هر آدم عاقلی تا دید دشمن برایش کف می‌زند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطی کردم؛ من چه کار کردم که دشمن برای من کف می‌زند؟! باید به خود بیاید. این مایه‌ی غصّه است که بعضی از کف زدن دشمن خوششان می‌آید! اگر گلزنِ مهاجم ما در میدان فوتبال، اشتباهاً به دروازه‌ی خودش گل بزند، چه کسی در آن میدان کف خواهد زد؟ طرفداران تیم مقابل و مخالف. حالا شما وقتی که می‌بینی دشمن برایت کف می‌زند، باید بفهمی که به دروازه‌ی خودی گل زده‌ای! ببین چرا زدی؟ ببین چرا کردی؟ ببین چه اشتباهی کرده‌ای؟ ببین مشکلت کجاست؟ بگرد مشکل خودت را پیدا کن و توبه کن. من در این ماه رمضان، از همه‌ی کسانی‌که این خطای بزرگ را در مقابل ملت ایران کردند، می‌خواهم که در مقابل خدا و در مقابل اسلام توبه کنند. مبادا خیال شود که این خطا در مقابل شخص این بنده‌ی حقیر است؛ نه. بنده که کسی نیستم؛ بنده هیچ اهمیتی ندارم؛ این را بدانند. هیچ ادّعایی هم ندارم؛ هیچ دلبستگی‌ای هم به مسؤولیت و اقتدار ندارم. البته مایه‌ی افتخار است برای هر کسی که بتواند به این مردم خدمت کند؛ اما دلبستگی نیست؛ آنهایی که باید بدانند، می‌دانند. دل انسان غمگین می‌شود و می‌شکند به‌خاطر این‌که چرا کسانی که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّه‌ی معصومین زدند، حالا طوری مشی کنند که اسرائیل و امریکا و سیا و هرکسی که در هر گوشه‌ی دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند! این، انسان را غصّه‌دار می‌کند. ولی به شما عرض کنم، بشارتهای الهی این‌قدر زیاد است که هر غمی را از دل پاک می‌کند. بشارتهای الهی خیلی زیاد است. نباید خیال کرد که اگر چهار نفر آدمی که سابقه‌ی انقلابی دارند، از کاروان انقلاب کنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همه‌ی انقلابها، همه‌ی فکرها، همه‌ی جریانهای گوناگون اجتماعی، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در کنار رویش.


شما به صدر اسلام نگاه کنید، ببینید آن کسانی‌که در دوران غربت اسلام و غربت علی، از امیرالمؤمنین دفاع کردند، چه کسانی بودند؟ اینها سابقه‌داران اسلام نبودند. سابقه‌داران اسلام، جناب طلحه و جناب زبیر و جناب سعدبن‌ابی وقّاص و امثال اینها بودند. بعضی از اینها علی را تنها گذاشتند؛ بعضی از اینها در مقابل علی ایستادند. اینها ریزشها بودند. اما رویش کدام است؟ رویش، عبداللَّه‌بن‌عبّاس است؛ محمّدبن‌ابی‌بکر است؛ مالک اشتر است؛ میثم تمّار است. اینها رویشهای جدیدند. اینها که در زمان پیامبر نبودند؛ اینها در همان دوران غربت اسلام روییدند؛ اینها نهالهای تازه‌اند. شما ببینید یک مالک اشتر در همه‌ی تاریخ اسلام چقدر مؤثّر است. بله؛ ممکن است کسانی ریزش پیدا کنند که البته مایه‌ی تأسّف است. وقتی به امیرالمؤمنین شمشیر زبیر را دادند، گریه کرد. همان‌طور که گفتم، غصّه دارد. غصّه دارد کسانی ریزش پیدا کنند که یک روز پای سفره‌ی انقلاب، پای سفره‌ی امام زمان، پای سفره‌ی اسلام و قرآن نشستند و نان و نمک اسلام را خوردند؛ اما در کنار آن ریزشها، مالک اشترها هستند؛ عبداللَّه‌بن‌عباسها هستند. امیرالمؤمنین هرجا در میدانهای جنگ احتیاج به زبان داشت، عبداللَّه‌بن‌عباس می‌رفت و امیرالمؤمنین را یاری می‌کرد. هرجا احتیاج به شمشیر داشت، مالک اشتر بود. مثل مالک اشتر، مثل عبداللَّه‌بن‌عباس، مثل محمّدبن‌ابی‌بکر - مثل این رجال - نه یکی، نه ده نفر، نه هزار نفر که هزاران نفر بودند. این‌طور نیست که شما خیال کنید حالا چهار نفر آدمی که از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است که نیروی این گردونه‌ی عظیم تمام شده است. نه آقا؛ بعضیها در بین راه قوّه‌شان تمام می‌شود. بله؛ ضعیفترها وسط راه آذوقه‌شان تمام می‌شود. یک نفر از مشهد حرکت کرده بود که با کاروانی به کربلا برود. به خواجه اباصلت که رسیدند - کسانی که به مشهد رفته‌اند، می‌دانند که خواجه اباصلت کجاست - گفت ما که خرجیمان تمام شد! بعضیها خرجیشان در خواجه اباصلت تمام می‌شود؛ بعضیها خرجیشان بین راه تمام می‌شود؛ بعضیها دو سه کیلومتر می‌آیند، بعد خرجیشان تمام می‌شود! این همان ارتجاع و برگشتن است. این افتخار نیست؛ این ننگ است؛ این بریدن است؛ این از راه ماندن است؛ اما: «الم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء»؛ ریشه مستحکم است و شاخه‌ها روزبه‌روز همین‌طور زیادتر می‌شود: «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛ رویش جدید هست. جا دارد که درباره‌ی این ریزشها و رویشها، از دیدگاه جامعه‌شناختی و روان‌شناختی و تاریخی، کار و بحث کنند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : آرمانخواهی
کلیدواژه(ها) : آرمانخواهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز هم ملت ایران، یک ملت آرمانگراست و با ظلم و زورگویی و تحمیل و تبعیض مخالف است. همه‌ی کسانی که اهل ظلمند، همه‌ی کسانی که اهل تبعیضند، همه‌ی کسانی که اهل زورگویی هستند و همه‌ی کسانی که اهل چپاولگریند، طبعا با این ملت میانه‌ی خوبی ندارند. البته بعضیها می‌گویند و ترویج می‌کنند که ما توهم می‌کنیم که علیهمان توطئه هست و دشمنی وجود دارد! خیلی خوب؛ کسانی که دلشان می‌خواهد چشم خودشان را روی هم بگذارند و بگویند ان‌شاءالله گربه است، بگذارند؛ اما واقعیت که عوض نمی‌شود. وجود دشمن، با به خواب رفتن من و شما که از بین نمی‌رود. اگر دشمن، کمین گرفته و منتظر فرصت است که ضربه وارد کند، چه من و شما بدانیم، چه ندانیم؛ اگر به فرض خود را به ندانستن هم بزنیم، بالاخره دشمنی خودش را می‌کند، چون دشمن است. با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن از دشمنی خود دست برنمی‌دارد


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : اتحاد ملی و انسجام اسلامی
کلیدواژه(ها) : اتحاد ملی و انسجام اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اینها از پی بی‌آلتی افسرده بودند، بعد آفتابی به تنشان خورد، خیال می‌کنند که الان میدانی است که بتوانند نیش بزنند. وارد میدان می‌شوند، منتها باز هم مارگونه! هدف اینها این است که وحدت ملی را تخریب کنند و این اتحاد عمومی ملت را بگیرند. شما می‌دانید که عوامل تجزیه در داخل این ملت بزرگ منتفی و مفقود نیست. در مواردی، اختلاف زبان و اختلاف مناطق جغرافیایی هست؛ اما ملت رشید ایران از قبل از انقلاب و در جریان انقلاب تا امروز، این وحدت یکپارچه‌ی خود را بر همه‌ی عوامل تفرقه ترجیح داده است و علی‌رغم میل دشمن توانسته است اتحاد و یکپارچگی خود را در همه‌ی میدانهای حساس حفظ کند. بر اثر همین یکپارچگی، ملت ما در جنگ پیروز شد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : تخریب اذهان
کلیدواژه(ها) : تخریب اذهان
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دشمن سه هدفِ مرحله‌ای و مقطعی را تعقیب می‌کند. اوّل، عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یکپارچگی ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای کارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریبِ ایمانها و باورها و اعتقاداتی که این ملت را از یک ملت عقب افتاده‌ی توسری‌خور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، بپردازند. این حرکت، با اعتقادات و باورهایی انجام گرفت؛ بدون این باورها که انسان حرکت نمی‌کرد و این ملت پیش نمی‌رفت. دشمن می‌خواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب کند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظرِ دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای کارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم «اصلاح» می‌گذارند! من کاری به این دوستان و خودیهای غافل ندارم؛ بحثِ من بر سر دشمن است که سلسله جنبان این حرکت، به بیرون از این مرزها مربوط است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : منافع ملی
کلیدواژه(ها) : منافع ملی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امریکاییها بیست سال است که مرتّب علیه این ملت حرف می‌زنند، اقدام می‌کنند، کار می‌کنند؛ می‌گویند هم که ما با این نظام و با این دین و با این جهتگیری دشمنیم؛ چون منافع ما را در منطقه تهدید کرده است. منافع ما یعنی چه؟ یعنی یک روز در این کشور همه چیز دست ما بوده است؛ اما این نظام اسلامی و این جوانان مسلمان و این آخوندهای مسلمان و این بساط اسلامی آمده‌اند دست ما را از نفت و از منابع طبیعی و از ارتش و ... کوتاه کرده‌اند؛ ما به‌خاطر این مبارزه می‌کنیم. این‌قدر شرم هم نمی‌کنند که نگویند ما هدفمان این است که می‌خواهیم منافعمان را در ایران بازیابیم! دیگر دشمنی علیه یک ملت از این بالاتر و واضحتر؟ حالا آن آقا بردارد با یک قلم نارسای ناقص پوسیده‌ی خود بخواهد اثبات کند که نخیر؛ امریکا دشمن ملت ایران نیست؛ دشمن منافع ملت ایران نیست؛ دشمن ما نیست؛ ما هم بایستی مثل بقیه‌ی دولتها یا عناصری در دنیا که تسلیم قدرت امریکا شدند و عتبه‌ی امریکا را بوسیدند، برویم در مقابلش زانو بزنیم! شما خیال می‌کنید که ملت ایران این چیزها را رها خواهد کرد؟ این فکری که امروز بر این ملت حاکم است، مگر یک فکر سطحی است؟

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :دشمن اصلی نبودن انسان های فریب خورده و دچار غفلت و اشتباه شده
کلیدواژه(ها) : دشمن‌شناسی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
جبهه‌ی دشمن، غیر از آن آدم غافلی است که خودی هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب می‌شود؛ بر اثر حادثه‌ای، عقده و کینه‌ای پیدا می‌کند و در مقابل نظام می‌ایستد؛ در مقابل سخن حق می‌ایستد؛ در مقابل امام و راه امام می‌ایستد. این، آن دشمن اصلی نیست؛ این یک آدم فریب خورده است؛ این یک آدم قابل ترحّم است! دشمن اصلی آن کسی است که پشت سر این قرار می‌گیرد، اما خودش را نشان نمی‌دهد. در داخل کشور، خودش را نشان نمی‌دهد؛ در خارج کشور چرا؛ در جبهه‌ی جهانی، در جبهه‌ی بین المللی، به‌عنوان یک عضو وفادار سازمان جاسوسی سیای امریکا، یا موساد صهیونیستها چرا. کاملاً چهره‌ی او آشکار است؛ حرف هم می‌زند، حقایق را هم می‌گوید؛ انگیزه‌هایی را هم که او برای مبارزه با اسلام و مسلمین دارد، بیان می‌کند؛ اما آن دنباله‌ی او که داخل کشور است، خود را دمِ چکِ اقتدار حکومت قرار نمی‌دهد. می‌داند که این حکومت، حکومت مقتدری است؛ حکومتی است که متّکی به آراءِ مردم است؛ متّکی به محبّت مردم است؛ متّکی به ایمان مردم است. از این حکومت می‌ترسند و خودشان را جلو نمی‌دهند؛ حرفشان را با یک واسطه، با دو واسطه، با سه واسطه، از زبان آدمهای غافل می‌زنند. یک وقت می‌بینید طرف یک روحانی است، اما غافل و فریب خورده و بی‌خبر؛ یا یک دانشجوست، اما اسیر احساسات شده و نیندیشیده؛ یا یک فرد معمولیِ حتّی انقلابی است، اما زمان را نشناخته، دشمن را نشناخته، یا احیاناً دچار عقده و کینه‌ای شده است. حرف از زبان این فرد خارج می‌شود؛ اما این بیچاره حرف خودش نیست؛ حرف دشمن است! دشمن ما آن کسی است که: «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفی صدورهم اکبر(1)». دشمن ما آن کسی است که برای این انقلاب، نه فقط دل نسوزانده است، بلکه حتّی در مقابل این انقلاب، در برهه‌هایی از زمان شاید ایستاده است. بعضیشان در مقابل انقلاب در زمان رژیم پهلوی ایستادند؛ بعضیشان بعد از آن‌که نظام اسلامی بر سرِکار آمد، خرابکاری کردند؛ بعضیشان مدتی را ترسیدند، کنار رفتند و خود را مخفی کردند؛ بعد که حالا فرصتی برایشان پیش آمده، از لاک خود بیرون خزیده‌اند! خیال می‌کنند که فرصتی هست
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 118
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تَتَّخِذوا بِطانَةً مِن دونِكُم لا يَألونَكُم خَبالًا وَدّوا ما عَنِتُّم قَد بَدَتِ البَغضاءُ مِن أَفواهِهِم وَما تُخفي صُدورُهُم أَكبَرُ ۚ قَد بَيَّنّا لَكُمُ الآياتِ ۖ إِن كُنتُم تَعقِلونَ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هرگونه شرّ و فسادی در باره شما، کوتاهی نمی‌کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانه‌های) دشمنی از دهان (و کلام) شان آشکار شده؛ و آنچه در دلهایشان پنهان می‌دارند، از آن مهمتر است. ما آیات (و راه‌های پیشگیری از شرّ آنها) را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید!


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :ریشه مستحکم اسلام عامل به وجود آمدن رویش های جدید
کلیدواژه(ها) : شجره طیبه
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
شما به صدر اسلام نگاه کنید، ببینید آن کسانی‌که در دوران غربت اسلام و غربت علی، از امیرالمؤمنین دفاع کردند، چه کسانی بودند؟ اینها سابقه‌داران اسلام نبودند. سابقه‌داران اسلام، جناب طلحه و جناب زبیر و جناب سعدبن‌ابی وقّاص و امثال اینها بودند. بعضی از اینها علی را تنها گذاشتند؛ بعضی از اینها در مقابل علی ایستادند. اینها ریزشها بودند. اما رویش کدام است؟ رویش، عبداللَّه‌بن‌عبّاس است؛ محمّدبن‌ابی‌بکر است؛ مالک اشتر است؛ میثم تمّار است. اینها رویشهای جدیدند. اینها که در زمان پیامبر نبودند؛ اینها در همان دوران غربت اسلام روییدند؛ اینها نهالهای تازه‌اند. شما ببینید یک مالک اشتر در همه‌ی تاریخ اسلام چقدر مؤثّر است. بله؛ ممکن است کسانی ریزش پیدا کنند که البته مایه‌ی تأسّف است. وقتی به امیرالمؤمنین شمشیر زبیر را دادند، گریه کرد(1). همان‌طور که گفتم، غصّه دارد. غصّه دارد کسانی ریزش پیدا کنند که یک روز پای سفره‌ی انقلاب، پای سفره‌ی امام زمان، پای سفره‌ی اسلام و قرآن نشستند و نان و نمک اسلام را خوردند؛ اما در کنار آن ریزشها، مالک اشترها هستند؛ عبداللَّه‌بن‌عباسها هستند. امیرالمؤمنین هرجا در میدانهای جنگ احتیاج به زبان داشت، عبداللَّه‌بن‌عباس می‌رفت و امیرالمؤمنین را یاری می‌کرد. هرجا احتیاج به شمشیر داشت، مالک اشتر بود. مثل مالک اشتر، مثل عبداللَّه‌بن‌عباس، مثل محمّدبن‌ابی‌بکر - مثل این رجال - نه یکی، نه ده نفر، نه هزار نفر که هزاران نفر بودند. این‌طور نیست که شما خیال کنید حالا چهار نفر آدمی که از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است که نیروی این گردونه‌ی عظیم تمام شده است. نه آقا؛ بعضیها در بین راه قوّه‌شان تمام می‌شود. بله؛ ضعیفترها وسط راه آذوقه‌شان تمام می‌شود. یک نفر از مشهد حرکت کرده بود که با کاروانی به کربلا برود. به خواجه اباصلت که رسیدند - کسانی که به مشهد رفته‌اند، می‌دانند که خواجه اباصلت کجاست - گفت ما که خرجیمان تمام شد! بعضیها خرجیشان در خواجه اباصلت تمام می‌شود؛ بعضیها خرجیشان بین راه تمام می‌شود؛ بعضیها دو سه کیلومتر می‌آیند، بعد خرجیشان تمام می‌شود! این همان ارتجاع و برگشتن است. این افتخار نیست؛ این ننگ است؛ این بریدن است؛ این از راه ماندن است؛ اما: «الم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء(2)»؛ ریشه مستحکم است و شاخه‌ها روزبه‌روز همین‌طور زیادتر می‌شود: «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها(3)»؛ رویش جدید هست. جا دارد که درباره‌ی این ریزشها و رویشها، از دیدگاه جامعه‌شناختی و روان‌شناختی و تاریخی، کار و بحث کنند.
1 )
احتجاج ، احمد بن على طبرسى‏  ج 1 ص 239 ؛
بحارالانوار ،علامه مجلسی : ج 32 ص 200 ح 149 ؛

وَ رُوِيَ أَنَّهُ جِي‏ءَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ بِرَأْسِ الزُّبَيْرِ وَ سَيْفِهِ فَتَنَاوَلَ سَيْفَهُ وَ قَالَ طَالَمَا وَ اللَّهِ جَلَا بِهِ الْكَرْبَ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ لَكِنَّ الْحَيْنَ وَ مَصَارِعَ السَّوْء
ترجمه :
و روايت است كه [پس از كشته شدن زبير] سر و شمشير او خدمت امام علی (ع) آورده شد و حضرت شمشير را گرفت و فرمود: به خدا سوگند كه اين شمشير مدّتهاى مديد رنج و مصيبت را از رخسار مبارك رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله زدود، ولى افسوس بر مرگ و این چنین كشته شدن بدی

2 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 24
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
ترجمه :
آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه‌ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!

3 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 25
تُؤتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذنِ رَبِّها ۗ وَيَضرِبُ اللَّهُ الأَمثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرونَ
ترجمه :
هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می‌دهد. و خداوند برای مردم مثلها می‌زند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند)!


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :وجوب روزه برای برابر شدن فقیر و غنی در ساعات روزه
کلیدواژه(ها) : روزه, برابری
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
روزه که از آن به‌عنوان تکلیف الهی یاد می‌کنیم، در حقیقت یک تشریف الهی است؛ یک نعمت خداست؛ یک فرصت بسیار ذی‌قیمت برای کسانی است که موفّق می‌شوند روزه بگیرند؛ البته سختیهایی هم دارد. همه‌ی کارهای مبارک و مفید، از سختی خالی نیست. بشر بدون تحمّل سختیها به جایی نمی‌رسد. این مقدار سختی که در تحمّل روزه‌گیری وجود دارد، در مقابل آنچه که از روزه عاید انسان می‌شود، چیزِ کم و سرمایه‌ی اندکی است که انسان مصرف می‌کند و سود بسیاری را می‌برد. سه مرحله برای روزه ذکر کرده‌اند؛ هر سه مرحله هم برای کسانی‌که اهل آن هستند، مفید است. یک مرحله، همین مرحله‌ی عمومی روزه است؛ یعنی پرهیز از خوردن و نوشیدن و سایر محرّمات. اگر تنها محتوای روزه‌ی ما همین امساک باشد، این منافع زیادی دارد. هم ما را می‌آزماید و هم به ما می‌آموزد؛ هم درس هست، هم آزمایش برای زندگی است. تمرین و ورزش است؛ یک ورزش بسیار با اهمیت‌تر از ورزش جسمانی در این کار وجود دارد. روایاتی از ائمه علیهم‌السّلام وارد شده است که به همین مرحله از روزه توجّه دارد. یک روایت از امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام است که می‌فرماید: «لیستوی به الغنی و الفقیر(1)»؛ خدای متعال روزه را واجب کرده است، تا در این ساعات و روزها، فقیر و غنی با یکدیگر برابر شوند. انسانی که تهیدست و فقیر است، نمی‌تواند در طول روز هرچه هوس کرد، بخرد و بخورد و بیاشامد؛ اما آدمهای غنی، در طول روز، هرچه که هوس می‌کنند و هرچه که می‌خواهند، برایشان فراهم است. غنی، حال فقیر و گرسنگی فقیر و تهیدستی او را از به‌دست آوردن چیزهایی که مورد اشتهای اوست، درک نمی‌کند؛ اما در روزی که روزه می‌گیرد، همه یکسانند و با اختیار خودشان، از مشتهیّات نفسانی محرومند.
1 )
من لایحضره الفقیه ،شیخ صدوق ج 2 ص 73 ح1766 ؛
علل الشرایع ،شیخ صدوق: ج 2 ص 378 ح2 ؛ 
تفسیر مجمع البیان ،شیخ طبرسی : ج 2 ص 6 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 93 ص 371 ح 51 ؛

سَأَلَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عن عِلَّةِ الصِّيَامِ قَالَ الْعِلَّةُ فِی الصِّيَامِ لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْفَقِيرُ وَ الْغَنِيُّ وَ ذَلِكَ لِأَنَّ الْغَنِيَّ لَمْ يَكُنْ لِيَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ فَيَرْحَمَ الْفَقِيرَ لِأَنَّ الْغَنِيَّ كُلَّمَا أَرَادَ شَيْئاً قَدَرَ عَلَيْهِ فَأَرَادَ اللَّهُ أَنْ يُسَوِّيَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ أَنْ يُذِيقَ الْغَنِيَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعِيفِ وَ يَرْحَمَ الْجَائِعَ
ترجمه :
هشام بن حكم، از حضرت ابا عبد اللَّه عليه السّلام راجع به علّت روزه سؤال كردم؟حضرت فرمودند: دلیل روزه گرفتن اين است كه به واسطه آن فقير و غنى با هم برابر گردند و توضيح آن اين است كه غنى هيچ گاه درد گرسنگى را حسّ نمى‏كند تا به فقير ترحّم نمايد چه آنكه وى هر گاه هر چيزى را كه اراده كند بر آن دست ‏يابد لذا حق تعالى خواست بين مخلوقات تساوى بر قرار نموده و به غنی را گرسنگى و درد را بچشاند تا بر انسان ضعیف و گرسنه شفقت و مهربان نمايد


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :لزوم اجتناب روزه‌دار از گناه ، همانند اجتناب وی از خوردن
کلیدواژه(ها) : روزه, تقوا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
مرحله‌ی دوم روزه، پرهیز از گناه است؛ یعنی نگاهداری گوش و چشم و زبان و دل - حتّی طبق بعضی از روایات - نگاهداری بشره‌ی انسان، پوست بدن و موی بدن انسان از گناه. از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نقل شده است که «الصّیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرّجل من الطّعام و الشّراب(1)»؛ همان‌طوری که از غذا و از آشامیدنی و از مشتهیّات نفسانی اجتناب می‌کنید، از گناه هم اجتناب کنید. این یک مرحله‌ی بالاتر برای روزه است. این فرصت ماه رمضان، فرصت مغتنمی است که انسان تمرین اجتناب از گناه کند. بعضی از جوانان در مراجعاتی که دارند، به بنده التماس دعا که می‌کنند، از جمله مکرّر می‌گویند شما دعا کنید که ما بتوانیم گناه نکنیم. البته دعا کردن خوب و لازم است و می‌کنیم؛ اما گناه نکردن، به اراده‌ی انسان احتیاج دارد. باید تصمیم بگیرید که گناه نکنید و وقتی تصمیم گرفتید، این کار بسیار آسانی خواهد شد. اجتناب از گناه، چیزی است که مثل یک کوه در چشم انسان جلوه می‌کند؛ اما با تصمیم، مثل یک زمین هموار می‌شود. در ماه رمضان، بهترین فرصت است که همه این را تمرین بکنند. روایت دیگری از فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها نقل شده است که فرمود: «ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه(2)»؛ انسان از روزه چه بهره‌ای خواهد برد، اگر زبان و گوش و چشم و جوارح خود را از گناه باز ندارد؟ در یک روایت نقل شده است که زنی به خدمتکار خود اهانت کرد. ظاهراً آنها در همسایگی پیامبر، یا مثلاً در سفری همراه آن حضرت بودند. پیامبر اکرم طعامی در دستشان بود، به او تعارف کردند و فرمودند: از این بخور. آن زن گفت من روزه‌ام. نقل شده است که پیامبر به او این‌طور فرمودند: «کیف تکونین صائمه و قد سببت جاریتک»؛ چطور تو روزه‌ای؛ در حالی که به خدمتکار خودت دشنام داده‌ای؟ «انّ الصوم لیس من الطعام و الشّراب»؛ روزه فقط این نیست که از خوراک و نوشیدنی اجتناب کنید. «و انما جعل اللَّه ذلک حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل والقول»(3)؛ خدا خواست که انسان روزه‌دار به سراغ گناهان و آلودگیها نرود؛ و از جمله‌ی این گناهان، گناهان زبان است؛ بدگویی و اهانت به دیگران است. از جمله‌ی این گناهان، گناهان دل است؛ دشمنی و کینه‌ی دیگران را در دل پروراندن است. بعضی گناهان به معنای اصطلاح شرعی است؛ بعضی گناهان اخلاقی است؛ مراتب گوناگونی دارد. پس، مرحله‌ی دوم روزه‌داری این است که انسان بتواند از گناهان، خود را جدا کند و بخصوص شما جوانان عزیز از این فرصت استفاده کنید. شما جوانید. جوان، هم قدرت و توانایی دارد و هم صافیِ دل و نورانیّتِ دل برای او یک فرصت است. در طول ماه رمضان، از این فرصت استفاده کنید و اجتناب از گناهان را - که مرحله‌ی دوم روزه‌داری است - تمرین نمایید.
1 )
الغارات ، ابراهیم بن محمد ثقفی، ج 2، ص 342 ؛
مستدرك‏الوسائل، محدث نوری، ج 7 ، ص 367 ؛
 بحارالأنوار ، علامه مجلسی، ج 68 ، ص 231 ؛ و ج 93 ، ص 294 ؛

خطب علی ع فحمد الله و أثنى عليه و ذكر النبی فصلى عليه ثم قال أما بعد فإنی أوصيكم بتقوى الله‏ ..... الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب
ترجمه :
... امام علی (ع) فرمودند: روزه یعنی دوری از محرمات همانگونه كه انسان از غذا و نوشیدنی منع می شود.

2 )
دعائم الاسلام، نعمان بن محمد تميمى‏  ج 1 ص 268 ؛
بحارالانوار ، علامه مجلسی : ج 93 ص 295 ح 25 ؛ 
میزان الحكمه : ج 2 ص 1687 ؛

ما يصنع الصائم بصيامه إذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه
ترجمه :
حضرت فاطمه (س) فرمودند: روزه دار تا زمانی كه زبان و گوش و چشم و اعضایش را حفظ نكند با روزه گرفتنش كاری نیكی نمی كند.

3 )
النوادر، احمد بن محمد بن عیسی ص 21 ؛
بحارالأنوار ، علامه مجلسی، ج 93 ، ص 292 ؛
 كافی،شیخ كلینی ، ج 4 ص 87 ح3 ، نحوه ؛

إن الصيام ليس من الطعام و الشراب وحده .... و إن أبی ع قال سمع رسول الله ص امرأة تساب جارية لها و هی صائمة فدعا رسول الله ص بطعام فقال لها كلی فقالت أنا صائمة يا رسول الله فقال كيف تكونين صائمة و قد سببت جاريتك إن الصوم ليس من الطعام و الشراب و إنما جعل الله ذلك حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل و القول يفطر الصائم ما أقل الصوام و أكثر الجواع
ترجمه :
... رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شنيدند زنى روزه‏دار، كنيز خود را دشنام مى‏دهد، حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله غذايى خواستند، و به آن زن فرمودند: بخور، عرض كرد: يا رسول اللَّه، من روزه دارم، فرمودند: چگونه روزه‏دار هستى و حال آنكه كنيزت را دشنام مى‏دهى؟ روزه [تنها امساك كردن از خوردن‏] غذا و نوشيدنى نيست، در واقع خداى تبارك و تعالى آن را مانعى از غیر از آن دو از رفتار و گفتار زشت قرار داد كه روزه‏دار روزه اش را افطار مى‏كند چه اندكند روزه داران و چه زيادند گرسنه‏ها.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :یقین، بالاترین دستاورد روزه‌داری
کلیدواژه(ها) : روزه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
مرحله‌ی سوم از روزه‌داری، پرهیز از هرچیزی است که ذهن و ضمیر انسان را از یاد خدا غافل کند. این، آن مرحله‌ی بالای روزه‌داری است که در حدیث آن‌طور که وارد شده است، پیامبر به حضرت پروردگار (جلّت عظمته) عرض می‌کند: «یا ربّ و ما میراث الصّوم»؛ دستاورد روزه چیست؟ ذات اقدس ربوبی فرمود: «الصوم یورث الحکمة و الحکمة تورث المعرفة و المعرفة تورث الیقین فاذا استیقن العبد لا یبالی کیف اصبح بعسر ام بیسر(1)»؛ روزه سرچشمه‌های حکمت را در دل می‌جوشاند. وقتی که حکمت بر دل حاکم شد، آن معرفت نورانی و روشن به‌وجود می‌آید. معرفت که به‌وجود آمد، همان یقینی به‌وجود می‌آید که حضرت ابراهیم از خدای متعال آن را می‌خواست و در دعاهای این ماه مرتّب درخواست شده است. وقتی کسی دارای یقین بود، همه‌ی دشواریهای زندگی بر او آسان می‌شود و انسان شکست‌ناپذیر از حوادث می‌گردد. ببینید چقدر اهمیت دارد! این انسانی که می‌خواهد در مدّت سالهای عمر خود، یک راه تعالی و تکامل را بپیماید، در مقابل مشکلات و حوادث زندگی و موانع راه، شکست‌ناپذیر می‌شود. یقین، چنین حالتی به انسان می‌دهد. اینها ناشی از روزه است. وقتی که روزه یاد خدا را در دل زنده کرد و فروغ معرفت خدا را در دل به‌وجود آورد و دل را روشن نمود، اینها به دنبالش می‌آید. هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند، به روزه برای این مرحله مضرّ است. خوشا به‌حال کسانی که می‌توانند خود را به این مرحله برسانند. البته ما باید آرزو کنیم و از خدا بخواهیم و همّت کنیم که خودمان را به این مرحله برسانیم.
1 )
ارشاد القلوب،حسن بن محمد دیلمی  ج 1 ص 199 ؛
بحارالانوار ،علامه مجلسی : ج 74 ص 27 ح 6 ؛

... یا أَحْمَدُ إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَالِ- فَإِذَا طَيَّبْتَ مَطْعَمَكَ وَ مَشْرَبَكَ فَأَنْتَ فِی حِفْظِی وَ كَنَفِی- قَالَ يَا رَبِّ مَا أَوَّلُ الْعِبَادَةِ- قَالَ أَوَّلُ الْعِبَادَةِ الصَّمْتُ وَ الصَّوْمُ- قَالَ يَا رَبِّ وَ مَا مِيرَاثُ الصَّوْمِ- قَالَ الصَّوْمُ يُورِثُ الحِكْمَةَ وَ الحِكْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْيَقِينَ- فَإِذَا اسْتَيْقَنَ الْعَبْدُ لَا يُبَالِی كَيْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِيُسْرٍ...
ترجمه :
... اى احمد! عبادت ده بخش است نه بخش از آن در جستجوى رزق حلال است پس هر گاه خوردنی و نوشیدنییت پاكيزه كردی تو در پناه و حمایت من هستی، عرض كرد: اول عبادت چيست؟ فرمود اول عبادت خاموش بودن و روزه گرفتن است.عرض كرد: پروردگارا دستاورد روزه چيست؟ فرمود: دستاورد روزه گرفتن حكمت و دستاورد حكمت شناخت و دستاورد شناخت يقين است پس هر گاه بنده به يقين رسید اهمیتی نمی دهد كه چگونه روز را آغاز كند به سختى باشد يا به آسانى...


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : روشنفکری
کلیدواژه(ها) : روشنفکری
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مرحوم شهید مفتّح علاوه بر اینکه یک روحانی برجسته و فداکار و روشن‏فکر و آشنای به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت دیده می‏شد. آن، قدرت ارتباطگیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی بود که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند. لذا هم در دوران قبل از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب، میدان کار این مرد روحانی بزرگوار، غالباً منطقه‏ی جوانان بخصوص دانشجویان بود؛ هم در مساجدی که ایشان حضور پیدا می‏کرد و هم در سخنرانیهایی که در محیط کار و شغل معمولی خود داشت. تصادفی هم نیست که روز اتّحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ایشان قرار داده شد؛ چون انصافاً حلقه‏ی وصلی بود که متناسب با چنین خصوصیتی می‏نمود. خدای متعال پاداش این شهید عزیز را داد، و آن شهادت بود. شهادت پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای متعال بندگان صالح خود از جمله این بنده‏ی صالح را از این اجر محروم نکرد. امیدواریم که درجاتش روز به روز عالی باشد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : رویشها و ریزشهای انقلاب اسلامی, انقلاب
کلیدواژه(ها) : رویشها و ریزشهای انقلاب اسلامی, انقلاب
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه‌ی انقلابها، افکار و جریانهای گوناگون اجتماعی، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش و رویش در کنار هم هستند .

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : اسلام, انقلاب اسلامی, نظام جمهوری اسلامی ایران, ایران, قوای سه‌گانه
کلیدواژه(ها) : اسلام, انقلاب اسلامی, نظام جمهوری اسلامی ایران, ایران, قوای سه‌گانه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز عمده قوای حیاتی این کشور، در اختیار اسلام و انقلاب است .

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : توهم توطئه
کلیدواژه(ها) : توهم توطئه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز هم ملت ایران، یک ملت آرمان‏گراست و با ظلم و زورگویی و تحمیل و تبعیض مخالف است. همه‏ی کسانی که اهل ظلمند، همه‏ی کسانی که اهل تبعیضند، همه‏ی کسانی که اهل زورگویی هستند و همه‏ی کسانی که اهل چپاولگریند، طبعاً با این ملت میانه‏ی خوبی ندارند. البته بعضیها می‏گویند و ترویج می‏کنند که ما توهّم می‏کنیم که علیهمان توطئه هست و دشمنی وجود دارد! خیلی خوب؛ کسانی که دلشان می‏خواهد چشم خودشان را روی هم بگذارند و بگویند إن شاء اللّه گربه است، بگذارند؛ اما واقعیت که عوض نمی‏شود. وجود دشمن، با به خواب رفتن من و شما که از بین نمی‏رود. اگر دشمن، کمین گرفته و منتظر فرصت است که ضربه وارد کند، چه من و شما بدانیم، چه ندانیم؛ اگر به فرض خود را به ندانستن هم بزنیم، بالاخره دشمنی خودش را می‏کند، چون دشمن است. با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن از دشمنیِ خود دست برنمی‏دارد. افرادی مایلند اثبات کنند که نخیر؛ ملت ایران هیچ دشمنی ندارد! کنار خانه‏ی خودتان بنشینید و به کار خودتان سرگرم باشید؛ خاطرتان هم جمع باشد که همه جا امن و امان است! نه؛ این حرفها واقعیت ندارد. یک ملت زنده نمی‏تواند این‏گونه فکر کند. حتّی ما بعضی از ملتها و دولتها را سراغ داریم که در دورانی، که یا دشمنانشان آن‏قدر هم خطرناک نبودند، یا دشمنانشان آن‏قدر به آن‏ها نزدیک نبودند، این‏طور وانمود می‏کردند که دشمن در خانه‏ی آن‏هاست؛ برای اینکه بتوانند از خودشان درست دفاع کنند! در همین سالهای طولانی جنگ سرد بین شرق و غرب، غالباً در کشورهای غربی و عمدتاً در امریکا این‏طور بود. حتّی دشمن موهوم درست می‏کردند؛ دشمنی که شاید آن‏قدرها هم دشمنی او نزدیک نبود؛ اما آن‏چنان دشمن را به افکار عمومی‏شان نزدیک جلوه می‏دادند که بتوانند کارهای بزرگ و اقدامات مورد نظر خودشان را انجام دهند! این مربوط به کسانی است که دشمن این‏قدر نزدیک به آن‏ها هم نیست. آن‏وقت در کشوری مثل ایران، با این دشمنیها و توطئه‏های آشکار، با آنچه که در داخل کشور می‏بینیم، با آنچه که از اطراف و اکناف علیه ما به‏طور دائم توطئه و دشمنی انجام می‏گیرد، عاقلانه نیست که بگوییم: «نه آقا، ما دشمنی نداریم. دشمنمان، دشمن نیست و در فکر توطئه نیست.» این حرف قابل اعتنایی نیست. پس، آن کسانی که نمی‏خواهند خودشان را به حماقت بزنند و بگویند دشمن نداریم، ناچارند در هر مرحله‏ای هدفهای دشمنشان را بشناسند و بدانند که دشمن در فکر چیست.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : احساس مسئولیت
کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در جبهه، یک فرمانده‌ی خوب، آن کسی است که بتواند بفهمد دشمن از کجا می‌خواهد حمله کند و این را به نیروهای خودش تفهیم نماید. در دوران جنگ تحمیلی، جوانانی که آن روز در میدان جنگ بودند، این نکته را خیلی خوب می‌دانند. اگر در هر نقطه‌ای که شما هستید، بتوانید بفهمید دشمن در فکر چیست، یقیناً مبالغ زیادی از حمله‌ی دشمن را پیشگیری خواهید کرد و خودتان را مصونیّت خواهید بخشید و کارهایی را که باید انجام دهید، انجام خواهید داد. البته ما نمی‌خواهیم حالا دشمن معرفی کنیم. غالباً ملت ایران دشمنان بین‌المللی و جهانی خودش را می‌شناسد. اما هدفهای دشمن در این مرحله چیست؟ اگر از من سؤال کنند، من می‌توانم دو، سه هدف را به‌عنوان هدفهای مرحله‌ایِ دشمن در این مقطع زمانی برای کشور و ملتمان نام ببرم. البته برخلاف تبلیغات رادیوهای همان دشمنان، ما ادّعا نمی‌کنیم که آنچه‌ ما می‌فهمیم، مُرّ حقیقت است و هیچ خدشه‌ای در آن نیست و ما در فهمیدن، معصوم هستیم؛ نه. این فهمِ من است؛ این آن چیزی است که من به‌عنوان خدمتگزاری که خدای متعال با همه‌ی حقارتِ این بنده‌ی حقیر، مسئولیت سنگینی را بر دوشم گذاشته، احساس می‌کنم و درمی‌یابم که بایستی ذهن مردم را نسبت به این مطالبی که می‌فهمم، روشن کنم. البته اگر کسی اطّلاعات بیشتر و فهم بهتری از مسائل دارد و طور دیگری می‌فهمد، او هم فهم خودش برایش معتبر است؛ اما آنچه که من می‌فهمم، این‌هاست.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : خودی و غیرخودی
کلیدواژه(ها) : خودی و غیرخودی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دشمن سه هدف مرحله‌ای و مقطعی را تعقیب می‌کند. اول، عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یکپارچگی ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای کارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریب ایمانها و باورها و اعتقاداتی که این ملت را از یک ملت عقب افتاده‌ی توسری‌خور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، بپردازند. این حرکت، با اعتقادات و باورهایی انجام گرفت؛ بدون این باورها که انسان حرکت نمی‌کرد و این ملت پیش نمی‌رفت. دشمن می‌خواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب کند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظر دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای کارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم «اصلاح» می‌گذارند! من کاری به این دوستان و خودیهای غافل ندارم؛ بحث من بر سر دشمن است که سلسله جنبان این حرکت، به بیرون از این مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم کسانی‌که اساس کار دست آنهاست، جزو دشمنانند؛ مثل جبهه‌ی قاسطین که من سال گذشته در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض کردم. در مقابل حکومت علوی، سه جبهه وجود داشت: قاسطین و مارقین و ناکثین. مارقین و ناکثین، جبهه‌ی داخلی و جبهه‌ی خودی بودند؛ منتها خودیهای فریب خورده و به دام افتاده - یا به دام ثروت طلبی و مقام‌خواهی و عقده‌های خودشان، یا به دام جهالتها و حماقتها و تعصبهای خودشان - اما جبهه‌ی قاسطین، جبهه‌ی دشمن بود؛ جبهه‌ی آشتی‌ناپذیر بود؛ با علی آشتی‌بکن نبود. آمدند به امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض کردند: «یا امیرالمؤمنین! بگذارید جناب معاویة بن ابی‌سفیان چند صباحی در رأس حکومت بماند» اما حضرت فرمود: «نه؛ اگر من حاکمم، او نمی‌تواند استاندار این حکومت باشد؛ باید کنار برود.» آنها امیرالمؤمنین علیه‌السلام را تخطئه کردند و گفتند بی‌سیاستی کرده است! بعضی از نویسندگان تا امروز هم می‌گویند امیرالمؤمنین علیه‌السلام بی‌سیاستی کرد! اما خودشان بی‌سیاستند؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام بسیار پخته عمل کرد؛ برای این‌که معاویةبن ابی‌سفیان، جناب طلحه و زبیر نبود که اگر آن امتیازی را که می‌خواست، به او می‌دادند، او ساکت می‌نشست؛ نه. آن جبهه، جبهه‌ی قاسطین بود؛ جبهه‌ای بود که با جبهه‌ی علوی نمی‌ساخت؛ در هیچ شرایطی هم نمی‌ساخت. هرچه او عقب می‌رفت، این یک قدم جلو می‌آمد و جز در میدان جنگ، نقطه‌ی تلاقی با هم نداشتند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام این را می‌دانست و لذا تا زمانی که بر سرکار بود، جبهه‌ی قاسطین هیچ کار نتوانستند بکنند و همیشه شکست خوردند؛ اما وقتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شهادت رسید - که شهادت علی هم به‌دست آن گروههای شبه‌خودی متعصب عقده‌ای بدفهم کج فهم فریب خورده بود، نه بیگانه‌ی آن‌چنانی - آن بیگانه‌ها - قاسطین - حکومت را گرفتند و با گذشت چند سال، نشان دادند که ایده‌آل آنها در حکومت چیست! حکومت «حجاج بن یوسف» در همین کوفه به‌وجود آمد؛ حکومت «یوسف بن عمر ثقفی» به‌وجود آمد؛ حکومت یزید بن معاویه به‌وجود آمد! معلوم شد که آن جریان، اصلا جریانی نیست که بتواند در یک نقطه با جریان علوی تلاقی کند.
امروز هم عینا همان‌طور است. جبهه‌ی دشمن، غیر از آن آدم غافلی است که خودی هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب می‌شود؛ بر اثر حادثه‌ای، عقده و کینه‌ای پیدا می‌کند و در مقابل نظام می‌ایستد؛ در مقابل سخن حق می‌ایستد؛ در مقابل امام و راه امام می‌ایستد. این، آن دشمن اصلی نیست؛ این یک آدم فریب خورده است؛ این یک آدم قابل ترحم است! دشمن اصلی آن کسی است که پشت سر این قرار می‌گیرد، اما خودش را نشان نمی‌دهد. در داخل کشور، خودش را نشان نمی‌دهد؛ در خارج کشور چرا؛ در جبهه‌ی جهانی، در جبهه‌ی بین المللی، به‌عنوان یک عضو وفادار سازمان جاسوسی سیای امریکا، یا موساد صهیونیستها چرا. کاملا چهره‌ی او آشکار است؛ حرف هم می‌زند، حقایق را هم می‌گوید؛ انگیزه‌هایی را هم که او برای مبارزه با اسلام و مسلمین دارد، بیان می‌کند؛ اما آن دنباله‌ی او که داخل کشور است، خود را دم چک اقتدار حکومت قرار نمی‌دهد. می‌داند که این حکومت، حکومت مقتدری است؛ حکومتی است که متکی به آراء مردم است؛ متکی به محبت مردم است؛ متکی به ایمان مردم است. از این حکومت می‌ترسند و خودشان را جلو نمی‌دهند؛ حرفشان را با یک واسطه، با دو واسطه، با سه واسطه، از زبان آدمهای غافل می‌زنند. یک وقت می‌بینید طرف یک روحانی است، اما غافل و فریب خورده و بی‌خبر؛ یا یک دانشجوست، اما اسیر احساسات شده و نیندیشیده؛ یا یک فرد معمولی حتی انقلابی است، اما زمان را نشناخته، دشمن را نشناخته، یا احیانا دچار عقده و کینه‌ای شده است. حرف از زبان این فرد خارج می‌شود؛ اما این بیچاره حرف خودش نیست؛ حرف دشمن است! دشمن ما آن کسی است که: «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفی صدورهم اکبر». دشمن ما آن کسی است که برای این انقلاب، نه فقط دل نسوزانده است، بلکه حتی در مقابل این انقلاب، در برهه‌هایی از زمان شاید ایستاده است. بعضیشان در مقابل انقلاب در زمان رژیم پهلوی ایستادند؛ بعضیشان بعد از آن‌که نظام اسلامی بر سرکار آمد، خرابکاری کردند؛ بعضیشان مدتی را ترسیدند، کنار رفتند و خود را مخفی کردند؛ بعد که حالا فرصتی برایشان پیش آمده، از لاک خود بیرون خزیده‌اند! خیال می‌کنند که فرصتی هست.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : پیشرفت علمی ایران
کلیدواژه(ها) : پیشرفت علمی ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یک ملت زنده و ملتی که اهل پیشرفت‏ است، از جمله کارهایی که در کنار سازندگی، در کنار پیشرفت علمی‏ و در کنار کارهای بزرگ، حتماً باید از آن غفلت نکند، شناخت هدفهای دشمن در هر مرحله است. این خاصیت زنده بودن است. نمی‏شود ملتی را فرض کرد که آرمان‏های بزرگی داشته باشد و بخواهد کارهای بزرگی بکند؛ اما دشمن نداشته باشد. بله؛ ملتهایی هستند که به گوشه‏ای خزیده‏اند، کاری به کار سرنوشتشان ندارند، بیگانگان هم بر آن‏ها مسلّطند، آن‏ها هم مثل گوسفند می‏چرند و بیگانگان مثل چوپانهای خائن هرچه می‏خواهند، از آن‏ها استفاده می‏کنند! البته آن‏ها اگر بخواهند همان‏طور زندگی کنند، هیچ لزومی ندارد که به این فکرها باشند؛ چون آینده‏ای برایشان وجود ندارد. البته امروز در دنیا چنین ملتهایی را خیلی کم می‏شود سراغ داد. اگر وجود داشته باشند، خیلی کم هستند. بالاخره ملتها بیدار شده‏اند. به‏هرحال، ملتی مثل ملت ایران که علیه دخالت بیگانگان قیام کرد و دست بیگانگان را کوتاه نمود و به مداخله‏ی بیگانگان در کشور خود پایان داد این‏ها کارهای کوچکی نیست دشمن دارد. ملت ایران به غارت بیگانگان از منابع نفتی و منابع گوناگون مادّی خود خاتمه داد و دستگاه حکومتی را که به نفع بیگانگان کار می‏کرد، ریشه کن کرد و از بیخ و بن برانداخت. این ملت با این خصوصیات، بالاخره دشمن دارد و بدون دشمن نخواهد بود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : لحظه‌شناسی
کلیدواژه(ها) : لحظه‌شناسی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
انتخابات در پیش است. حالا من ان‌شاءاللَّه در باب انتخابات، مفصّل حرف خواهم زد. تنها چیزی که من حالا درباره انتخابات عرض می‌کنم، این است که این انتخابات باید مثل انتخابات دوم خرداد، مایه سربلندی و افتخار این ملت باشد. حضور مردم در پای صندوقهای انتخابات، باید توطئه‌های دشمن را بشکند. خدای متعال را سپاسگزاریم که الطافش، فضلش، رحمتش و حمایتش، دستگیر این مردم است. همین‌طور که عرض کردیم، مسؤولان این کشور، آحاد این مردم، امّت حزب‌اللَّه، این جوانان مؤمن، این بسیجیها، این آحاد قشرهای مختلف، همه در خدمت اسلام و مترصّد لحظه نیاز اسلام و مسلمینند؛ مترصّد لحظه نیازند و در میدان خواهند بود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : شهید آیت‌الله مفتح
کلیدواژه(ها) : شهید آیت‌الله مفتح
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مرحوم شهید مفتّح علاوه بر این که یک روحانی برجسته و فداکار و روشنفکر و آشنای به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت دیده می‌شد. آن، قدرت ارتباطگیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی بود که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند. لذا هم در دوران قبل از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب، میدان کار این مرد روحانی بزرگوار، غالباً منطقه جوانان - بخصوص دانشجویان - بود؛ هم در مساجدی که ایشان حضور پیدا می‌کرد و هم در سخنرانیهایی که در محیط کار و شغل معمولی خود داشت. تصادفی هم نیست که روز اتّحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ایشان قرار داده شد؛ چون انصافاً حلقه وصلی بود که متناسب با چنین خصوصیتی می‌نمود. خدای متعال پاداش این شهید عزیز را داد، و آن شهادت بود. شهادت پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای متعال بندگان صالح خود - از جمله این بنده صالح - را از این اجر محروم نکرد. امیدواریم که درجاتش روز به روز عالی باشد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : حضور مردم در صحنه
کلیدواژه(ها) : حضور مردم در صحنه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
تنها چیزی که من حالا درباره انتخابات عرض می‌کنم، این است که این انتخابات باید مثل انتخابات دوم خرداد، مایه سربلندی و افتخار این ملت باشد. حضور مردم در پای صندوقهای انتخابات، باید توطئه‌های دشمن را بشکند. خدای متعال را سپاسگزاریم که الطافش، فضلش، رحمتش و حمایتش، دستگیر این مردم است. همین‌طور که عرض کردیم، مسؤولان این کشور، آحاد این مردم، امّت حزب‌اللَّه، این جوانان مؤمن، این بسیجیها، این آحاد قشرهای مختلف، همه در خدمت اسلام و مترصّد لحظه نیاز اسلام و مسلمینند؛ مترصّد لحظه نیازند و در میدان خواهند بود. بحمداللَّه امروز قدرت اسلام و نظام اسلامی، به شکل طبیعی از همیشه گذشته بیشتر است و متّکی به عواطف مردم، پشتیبانی مردم، فکر مردم، حمایت مردم و آراءِ مردم است و خدای متعال این لطف و رحمت را ان‌شاءاللَّه بر سر این ملت مستدام خواهد داشت.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :شخصيت و نقش شهيد مفتح در قبل و بعد انقلاب
کلیدواژه(ها) : شهید آیت‌الله مفتح, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
مرحوم شهید مفتّح علاوه بر این‌كه یك روحانی برجسته و فداكار و روشنفكر و آشنای به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت كه در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت دیده می‌شد. آن، قدرت ارتباطگیری با نسل جوان و دانشجویان و كسانی بود كه مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یك روحانی و یك عالم به دین بشنوند. لذا هم در دوران قبل از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب، میدان كار این مرد روحانی بزرگوار، غالباً منطقه‌ی جوانان - بخصوص دانشجویان - بود؛ هم در مساجدی كه ایشان حضور پیدا می‌كرد و هم در سخنرانیهایی كه در محیط كار و شغل معمولی خود داشت. تصادفی هم نیست كه روز اتّحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ایشان قرار داده شد؛ چون انصافاً حلقه‌ی وصلی بود كه متناسب با چنین خصوصیتی می‌نمود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :شباهت جبهه‌بندی دشمنان در مقابل نظام اسلامی با جبهه‌بندی دشمنان حکومت علوی
کلیدواژه(ها) : مارقین, معاویة‌ابن ابی سفیان, قاسطین, نقشه دشمن, خودی و غیرخودی, ناکثین, دشمنان انقلاب اسلامی, دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام), دشمنان داخلی و خارجی (مخاطب), تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
دشمن سه هدفِ مرحله‌ای و مقطعی را تعقیب می‌كند. اوّل، عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یكپارچگی ملت ایران را بشكنند و تخریب كنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای كارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریبِ ایمانها و باورها و اعتقاداتی كه این ملت را از یك ملت عقب افتاده‌ی توسری‌خور، به یك ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل كرد، بپردازند. این حركت، با اعتقادات و باورهایی انجام گرفت؛ بدون این باورها كه انسان حركت نمی‌كرد و این ملت پیش نمی‌رفت. دشمن می‌خواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب كند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظرِ دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای كارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم «اصلاح» می‌گذارند! من كاری به این دوستان و خودیهای غافل ندارم؛ بحثِ من بر سر دشمن است كه سلسله جنبان این حركت، به بیرون از این مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم كسانی كه اساس كار دست آن‌هاست، جزو دشمنانند؛ مثل جبهه‌ی قاسطین كه من سال گذشته در مورد امیر المؤمنین علیه‌السّلام عرض كردم. در مقابلِ حكومت علوی، سه جبهه وجود داشت: قاسطین و مارقین و ناكثین. مارقین و ناكثین، جبهه‌ی داخلی و جبهه‌ی خودی بودند؛ منتها خودی‌های فریب خورده و به دام افتاده یا به دام ثروت‌طلبی و مقام‌خواهی و عقده‌های خودشان، یا به دام جهالتها و حماقتها و تعصّب‌های خودشان اما جبهه‌ی قاسطین، جبهه‌ی دشمن بود؛ جبهه‌ی آشتی‌ناپذیر بود؛ با علی آشتی‌بكن نبود. آمدند به امیر المؤمنین علیه‌السّلام عرض كردند: «یا امیر المؤمنین! بگذارید جناب معاویة بن ابی سفیان چند صباحی در رأس حكومت بماند» اما حضرت فرمود: «نه؛ اگر من حاكمم، او نمی‌تواند استاندار این حكومت باشد؛ باید كنار برود.» آن‌ها امیر المؤمنین علیه‌السّلام را تخطئه كردند و گفتند بی‌سیاستی كرده است! بعضی از نویسندگان تا امروز هم می‌گویند امیر المؤمنین علیه‌السّلام بی‌سیاستی كرد! اما خودشان بی‌سیاستند؛ امیر المؤمنین علیه‌السّلام بسیار پخته عمل كرد؛ برای اینكه معاویة بن ابی سفیان، جناب طلحه و زبیر نبود كه اگر آن امتیازی را كه می‌خواست، به او می‌دادند، او ساكت می‌نشست؛ نه. آن جبهه، جبهه‌ی قاسطین بود؛ جبهه‌ای بود كه با جبهه‌ی علوی نمی‌ساخت؛ در هیچ شرایطی هم نمی‌ساخت. هرچه او عقب می‌رفت، این یك‌قدم جلو می‌آمد و جز در میدان جنگ، نقطه‌ی تلاقی باهم نداشتند. امیر المؤمنین علیه‌السّلام این را می‌دانست و لذا تا زمانی كه بر سرِ كار بود، جبهه‌ی قاسطین هیچ كار نتوانستند بكنند و همیشه شكست خوردند؛ اما وقتی امیر المؤمنین علیه‌السّلام به شهادت رسید كه شهادت علی هم به‌دست آن گروههای شبه خودیِ متعصّبِ عقده‌ایِ بدفهمِ كج‌فهمِ فریب خورده بود، نه بیگانه‌ی آن‌چنانی آن بیگانه‌ها قاسطین حكومت را گرفتند و با گذشت چند سال، نشان دادند كه ایده‌آل آن‌ها در حكومت چیست! حكومت «حَجّاج بن یوسف» در همین كوفه به وجود آمد؛ حكومت «یوسف بن عمر ثقفی» به وجود آمد؛ حكومت یزید بن معاویه به وجود آمد! معلوم شد كه آن جریان، اصلًا جریانی نیست كه بتواند در یك نقطه با جریان علوی تلاقی كند. امروز هم عیناً همان‌طور است. جبهه‌ی دشمن، غیر از آن آدم غافلی است كه خودی هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب می‌شود؛ بر اثر حادثه‌ای، عقده و كینه‌ای پیدا می‌كند و در مقابل نظام می‌ایستد؛ در مقابل سخن حق می‌ایستد؛ در مقابل امام و راه امام می‌ایستد. این، آن دشمن اصلی نیست؛ این یك آدم فریب خورده است؛ این یك آدم قابل ترحّم است! دشمن اصلی آن كسی است كه پشت سر این قرار می‌گیرد، اما خودش را نشان نمی‌دهد. در داخل كشور، خودش را نشان نمی‌دهد؛ در خارج كشور چرا؛ در جبهه‌ی جهانی، در جبهه‌ی بین‌المللی، به‌عنوان یك عضو وفادار سازمان جاسوسی سیای امریكا، یا موساد صهیونیستها چرا. كاملًا چهره‌ی او آشكار است؛ حرف هم می‌زند، حقایق را هم می‌گوید؛ انگیزه‌هایی را هم كه او برای مبارزه با اسلام و مسلمین دارد، بیان می‌كند؛ اما آن دنباله‌ی او كه داخل كشور است، خود را دمِ چكِ اقتدار حكومت قرار نمی‌دهد. می‌داند كه این حكومت، حكومت مقتدری است؛ حكومتی است كه متّكی به آراءِ مردم است؛ متّكی به محبّت مردم است؛ متّكی به ایمان مردم است. از این حكومت می‌ترسند و خودشان را جلو نمی‌دهند؛ حرفشان را با یك واسطه، با دو واسطه، با سه واسطه، از زبان آدم‌های غافل می‌زنند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :عبداللَّه‌بن‌عباس و مالك اشتر؛ مصادیق رویش در صدر اسلام
کلیدواژه(ها) : عبداللَّه بن عبّاس, مالک اشتر نخعی, رویشها و ریزشهای انقلاب اسلامی, تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
دل انسان غمگین می‌شود و می‌شكند به‌خاطر این‌كه چرا كسانی كه نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّه‌ی معصومین زدند، حالا طوری مشی كنند كه اسرائیل و امریكا و سیا و هركسی كه در هر گوشه‌ی دنیا با اسلام دشمن است، برایشان كف بزنند! این، انسان را غصّه‌دار می‌كند. ولی به شما عرض كنم، بشارتهای الهی این‌قدر زیاد است كه هر غمی را از دل پاك می‌كند. بشارتهای الهی خیلی زیاد است. نباید خیال كرد كه اگر چهار نفر آدمی كه سابقه‌ی انقلابی دارند، از كاروان انقلاب كنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همه‌ی انقلابها، همه‌ی فكرها، همه‌ی جریانهای گوناگون اجتماعی، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در كنار رویش.
شما به صدر اسلام نگاه كنید، ببینید آن كسانی‌كه در دوران غربت اسلام و غربت علی، از امیرالمؤمنین دفاع كردند، چه كسانی بودند؟ اینها سابقه‌داران اسلام نبودند. سابقه‌داران اسلام، جناب طلحه و جناب زبیر و جناب سعدبن‌ابی وقّاص و امثال اینها بودند. بعضی از اینها علی را تنها گذاشتند؛ بعضی از اینها در مقابل علی ایستادند. اینها ریزشها بودند. اما رویش كدام است؟ رویش، عبداللَّه‌بن‌عبّاس است؛ محمّدبن‌ابی‌بكر است؛ مالك اشتر است؛ میثم تمّار است. اینها رویشهای جدیدند. اینها كه در زمان پیامبر نبودند؛ اینها در همان دوران غربت اسلام روییدند؛ اینها نهالهای تازه‌اند.
شما ببینید یك مالك اشتر در همه‌ی تاریخ اسلام چقدر مؤثّر است. بله؛ ممكن است كسانی ریزش پیدا كنند كه البته مایه‌ی تأسّف است. وقتی به امیرالمؤمنین شمشیر زبیر را دادند، گریه كرد. همان‌طور كه گفتم، غصّه دارد. غصّه دارد كسانی ریزش پیدا كنند كه یك روز پای سفره‌ی انقلاب، پای سفره‌ی امام زمان، پای سفره‌ی اسلام و قرآن نشستند و نان و نمك اسلام را خوردند؛ اما در كنار آن ریزشها، مالك اشترها هستند؛ عبداللَّه‌بن‌عباسها هستند. امیرالمؤمنین هرجا در میدانهای جنگ احتیاج به زبان داشت، عبداللَّه‌بن‌عباس می‌رفت و امیرالمؤمنین را یاری می‌كرد. هرجا احتیاج به شمشیر داشت، مالك اشتر بود. مثل مالك اشتر، مثل عبداللَّه‌بن‌عباس، مثل محمّدبن‌ابی‌بكر - مثل این رجال - نه یكی، نه ده نفر، نه هزار نفر كه هزاران نفر بودند. این‌طور نیست كه شما خیال كنید حالا چهار نفر آدمی كه از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است كه نیروی این گردونه‌ی عظیم تمام شده است. نه آقا؛ بعضیها در بین راه قوّه‌شان تمام می‌شود. بله؛ ضعیفترها وسط راه آذوقه‌شان تمام می‌شود. یك نفر از مشهد حركت كرده بود كه با كاروانی به كربلا برود. به خواجه اباصلت كه رسیدند - كسانی كه به مشهد رفته‌اند، می‌دانند كه خواجه اباصلت كجاست - گفت ما كه خرجیمان تمام شد! بعضیها خرجیشان در خواجه اباصلت تمام می‌شود؛ بعضیها خرجیشان بین راه تمام می‌شود؛ بعضیها دو سه كیلومتر می‌آیند، بعد خرجیشان تمام می‌شود! این همان ارتجاع و برگشتن است. این افتخار نیست؛ این ننگ است؛ این بریدن است؛ این از راه ماندن است؛ اما: «الم تر كیف ضرب اللَّه مثلاً كلمة طیبة كشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء»؛ ریشه مستحكم است و شاخه‌ها روزبه‌روز همین‌طور زیادتر می‌شود: «تؤتی اكلها كلّ حین باذن ربّها»؛ رویش جدید هست.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : شهید آیت‌الله مفتح
کلیدواژه(ها) : شهید آیت‌الله مفتح
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مرحوم شهید مفتّح علاوه بر این كه یك روحانی برجسته و فداكار و روشنفكر و آشنای به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت كه در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت دیده می‌شد. آن، قدرت ارتباطگیری با نسل جوان و دانشجویان و كسانی بود كه مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یك روحانی و یك عالم به دین بشنوند. لذا هم در دوران قبل از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب، میدان كار این مرد روحانی بزرگوار، غالباً منطقه جوانان - بخصوص دانشجویان - بود؛ هم در مساجدی كه ایشان حضور پیدا می‌كرد و هم در سخنرانیهایی كه در محیط كار و شغل معمولی خود داشت. تصادفی هم نیست كه روز اتّحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ایشان قرار داده شد؛ چون انصافاً حلقه وصلی بود كه متناسب با چنین خصوصیتی می‌نمود. خدای متعال پاداش این شهید عزیز را داد، و آن شهادت بود. شهادت پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای متعال بندگان صالح خود - از جمله این بنده صالح - را از این اجر محروم نكرد. امیدواریم كه درجاتش روز به روز عالی باشد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : وحدت, پیشرفت ملت ایران, سازندگی کشور, قوه مجریه‏
کلیدواژه(ها) : وحدت, پیشرفت ملت ایران, سازندگی کشور, قوه مجریه‏
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
[دولتهاى ما] هر پيشرفتى كه در زمينه‌هاى سازندگى تا امروز داشته‌اند، به‌خاطر همين يكپارچگى مردم بوده است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : آرمانخواهی, مردم ایران, ظلم‌‏ستیزی, تبعیض
کلیدواژه(ها) : آرمانخواهی, مردم ایران, ظلم‌‏ستیزی, تبعیض
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ملت ايران، يك ملت آرمانگراست و با ظلم و زورگويى و تحميل و تبعيض مخالف است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : مردم ایران, پایبندی به مبانی ارزشی, پایبندی مردم ایران به دین, پایبندی مردم به نظام اسلامی, پایبندی به اسلام, دلبستگان به نظام اسلامی
کلیدواژه(ها) : مردم ایران, پایبندی به مبانی ارزشی, پایبندی مردم ایران به دین, پایبندی مردم به نظام اسلامی, پایبندی به اسلام, دلبستگان به نظام اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اساسي‌ترين پايه‌هاى قدرت در اين كشور - يعنى مردم - دلبسته‌ى اسلام و انقلاب و راه امام و ارزشهاى الهى و اسلامى‌اند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :توصیه رهبری به خاتمی برای موضعگیری در برابر رادیوهای دشمن
کلیدواژه(ها) : نقشه دشمن, سیدمحمد خاتمی, بنیه‌ی انقلاب اسلامی ایران, تبلیغات دشمن, برنامه دشمن در انتخابات, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
عمده قوای حیاتی این کشور، در اختیار اسلام و انقلاب است. اساسیترین پایه‌های قدرت در این کشور - یعنی مردم - دلبسته اسلام و انقلاب و راه امام و ارزشهای الهی و اسلامی‌اند. جوان این‌طور است؛ دانشجو این‌طور است؛ قشرهای غیرجوان این‌طورند؛ روحانیون این‌طورند؛ کسبه و متوسّطین این‌طورند؛ کارگران و اکثریت قشرهای مختلف مردم این‌طورند؛ دستگاه اداره کننده کشور این‌طور است؛ رؤسای کشور این‌طورند. بحمداللَّه رؤسای کشور، رؤسای سه قوّه، در خدمت اسلام و برای اسلام‌مند. واقعاً خیلی چیزها را بعضیها نمی‌دانند؛ دشمنان هم طور دیگری قضایا را منعکس می‌کنند. بد نیست همه این چیزها را بدانند. دو سال قبل از این در دوم خرداد و در انتخابات ریاست جمهوری، ملت ایران حماسه بزرگی آفرید. سی میلیون نفر پای صندوقها آمدند. تا قبل از این‌که روز انتخابات شود، رادیوهای بیگانه هرچه توانستند، علیه این انتخابات حرف زدند. مرتّب گفتند تقلّب خواهد شد. مرتّب گفتند چنین خواهد شد، چنان خواهد شد؛ برای آن‌که مردم را دلسرد کنند. هدفشان این بود. اگر شما به مجموعه‌ها و بولتنهایی که اخبار رادیوهای بیگانه را در آن سه، چهار ماه منتهی به انتخابات دوم خرداد پخش می‌کردند، نگاه کنید، خیلی از حقایق روشن خواهد شد. طوری حرف می‌زدند که مردم را دلسرد کنند تا پای صندوقهای رأی نیایند؛ اما مردم به حرف دلسوزانِ خودشان گوش کردند و به وسط میدان آمدند و با سی میلیون رأی در انتخابات شرکت کردند. واقعاً حرکت خیلی عظیمی بود و موفقیّت بزرگی برای ملت ایران و برای نظام جمهوری اسلامی شد. به مجرّد این‌که این انتخابات به پایان رسید و معلوم شد که جمعیتِ زیادی آمده‌اند و رئیس جمهوریِ منتخب مشخّص شد، رادیوهای بیگانه طوری لحنهایشان را برگرداندند که انگاری دوم خرداد را آنها راه انداخته‌اند؛ انگاری که دوم خرداد مال آنهاست! تا به‌حال هم هنوز رها نکرده‌اند؛ تا الان هم که تقریباً دو سال و نیم می‌گذرد، همچنان همان‌طور حرکت می‌کنند! تبلیغات کردند و راجع به رئیس جمهوری محترممان حرف زدند و مطالبی گفتند.

من این خاطره را می‌خواهم عرض کنم: در همان روزهای اوّل، دومِ بعد از انتخابات بود که جناب آقای خاتمی - رئیس جمهور عزیزمان - از من وقت ملاقات خواستند و آمدند با من ملاقات کردند. به ایشان گفتم من نمی‌دانم شما در این چند روز که گرفتار مسائل انتخابات بوده‌اید، فرصت کرده‌اید این رادیوها را گوش کنید یا نه؟ اما من گوش کرده‌ام. این رادیوها این‌طور وانمود می‌کنند که حرکت دوم خرداد، حرکتی بر ضدّ انقلاب، بر ضدّ امام و بر ضدّ اسلام بود! روشهای تبلیغات است؛ این‌طور حرکت می‌کنند. من مایلم شما در همین اوّلین صحبتی که خواهید کرد، تو دهن اینها بزنید و نشان دهید که نه، قضیه این‌طور نیست؛ راه، راه امام است؛ راه، راه انقلاب است. بعد از سه، چهار روز ایشان یک مصاحبه مطبوعاتی داشتند. بعد که ایشان با من مجدّداً ملاقات کردند، گفتند من در حال آن مصاحبه مطبوعاتی چیزهایی در ذهنم آماده کرده بودم که بگویم؛ اما همه‌اش از یادم رفت. تنها چیزی که به یادم بود، همان حرف شما بود که گفتید تو دهن اینها بزنید. ایشان در آن مصاحبه، تو دهن آنها زد. تا امروز هم بحمداللَّه رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوّه قضایّیه و مسؤولان کشور، موضع انقلاب، موضع امام، موضع اسلام و پایبندی به ارزشهای اسلامی را هر روز تکرار می‌کنند. این مایه افتخار است؛ این خودش یکی از وسایل وحدت‌بخش است. یکی از عواملی که می‌تواند در سطح کشور دلها را به هم نزدیک کند، همین است. این است که بنده مکرّر عرض می‌کنم دلها باید با هم اُنس پیدا کند، وفاق پیدا شود و جریانها به هم نزدیک شوند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : مقاومت ملت ایران
کلیدواژه(ها) : مقاومت ملت ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این نکته را همه توجّه کنند؛ دشمنان ما هم به این نکته توجّه کنند. من خطابم در این حرف، بیشتر به دشمنان ما در اطراف دنیاست. آن اندیشه‌اى که یک ملت، مثل یک اقیانوس، براساس آن توفانى مى‌شود؛ قریب بیست سال براى آن مبارزه مى‌کند تا به پیروزى مى‌رسد؛ بعد براساس آن بیست سال مقاومت مى‌کند، صدها هزار جوان خود را در این راه قربانى مى‌کند؛ این فکر و اندیشه‌اى که براى یک ملت این‌قدر عمیق است، آیا چیزى است که شما بتوانید به این آسانى آن را از این ملت بگیرید؟! این‌قدر کارشناسان اطّلاعاتى شما ابله و سطحى‌نگر و ساده‌لوحند؟!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : مقاومت ملت ایران
کلیدواژه(ها) : مقاومت ملت ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دشمن سه هدفِ مرحله‌اى و مقطعى را تعقیب مى‌کند. اوّل، عبارت است از تخریب وحدت ملى؛ یکپارچگى ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهاى کارساز در دل مردم؛ یعنى به تخریبِ ایمانها و باورها و اعتقاداتى که این ملت را از یک ملت عقب افتاده توسرى‌خور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، بپردازند. این حرکت، با اعتقادات و باورهایى انجام گرفت؛ بدون این باورها که انسان حرکت نمى‌کرد و این ملت پیش نمى‌رفت. دشمن مى‌خواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب کند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظرِ دشمن است: تخریب وحدت ملى، تخریب باورهاى کارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم «اصلاح» مى‌گذارند!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : بسیج مستضعفین
کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
خدای متعال را سپاسگزاریم که الطافش، فضلش، رحمتش و حمایتش، دستگیر این مردم است. همین‌طور که عرض کردیم، مسؤولان این کشور، آحاد این مردم، امّت حزب‌اللَّه، این جوانان مؤمن، این بسیجیها، این آحاد قشرهای مختلف، همه در خدمت اسلام و مترصّد لحظه نیاز اسلام و مسلمینند؛ مترصّد لحظه نیازند و در میدان خواهند بود. بحمداللَّه امروز قدرت اسلام و نظام اسلامی، به شکل طبیعی از همیشه گذشته بیشتر است و متّکی به عواطف مردم، پشتیبانی مردم، فکر مردم، حمایت مردم و آراءِ مردم است و خدای متعال این لطف و رحمت را ان‌شاءاللَّه بر سر این ملت مستدام خواهد داشت.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : انتخابات ریاست جمهوری
کلیدواژه(ها) : انتخابات ریاست جمهوری
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دو سال قبل از این در دوم خرداد و در انتخابات ریاست جمهوری، ملت ایران حماسه بزرگی آفرید. سی میلیون نفر پای صندوقها آمدند. تا قبل از این‌که روز انتخابات شود، رادیوهای بیگانه هرچه توانستند، علیه این انتخابات حرف زدند. مرتّب گفتند تقلّب خواهد شد. مرتّب گفتند چنین خواهد شد، چنان خواهد شد؛ برای آن‌که مردم را دلسرد کنند. هدفشان این بود. اگر شما به مجموعه‌ها و بولتنهایی که اخبار رادیوهای بیگانه را در آن سه، چهار ماه منتهی به انتخابات دوم خرداد پخش میکردند، نگاه کنید، خیلی از حقایق روشن خواهد شد. طوری حرف میزدند که مردم را دلسرد کنند تا پای صندوقهای رأی نیایند؛ اما مردم به حرف دلسوزانِ خودشان گوش کردند و به وسط میدان آمدند و با سی میلیون رأی در انتخابات شرکت کردند. واقعاً حرکت خیلی عظیمی بود و موفقیّت بزرگی برای ملت ایران و برای نظام جمهوری اسلامی شد. به مجرّد این‌که این انتخابات به پایان رسید و معلوم شد که جمعیتِ زیادی آمده‌اند و رئیس جمهورىِ منتخب مشخّص شد، رادیوهای بیگانه طوری لحنهایشان را برگرداندند که انگاری دوم خرداد را آنها راه انداخته‌اند؛ انگاری که دوم خرداد مال آنهاست! تا به‌حال هم هنوز رها نکرده‌اند؛ تا الان هم که تقریباً دو سال و نیم میگذرد، همچنان همان‌طور حرکت میکنند! تبلیغات کردند و راجع به رئیس جمهوری محترممان حرف زدند و مطالبی گفتند.
 
من این خاطره را میخواهم عرض کنم: در همان روزهای اوّل، دومِ بعد از انتخابات بود که جناب آقای خاتمی - رئیس جمهور عزیزمان - از من وقت ملاقات خواستند و آمدند با من ملاقات کردند. به ایشان گفتم من نمیدانم شما در این چند روز که گرفتار مسائل انتخابات بوده‌اید، فرصت کرده‌اید این رادیوها را گوش کنید یا نه؟ اما من گوش کرده‌ام. این رادیوها این‌طور وانمود میکنند که حرکت دوم خرداد، حرکتی بر ضدّ انقلاب، بر ضدّ امام و بر ضدّ اسلام بود! روشهای تبلیغات است؛ این‌طور حرکت میکنند. من مایلم شما در همین اوّلین صحبتی که خواهید کرد، تو دهن اینها بزنید و نشان دهید که نه، قضیه این‌طور نیست؛ راه، راه امام است؛ راه، راه انقلاب است. بعد از سه، چهار روز ایشان یک مصاحبه مطبوعاتی داشتند. بعد که ایشان با من مجدّداً ملاقات کردند، گفتند من در حال آن مصاحبه مطبوعاتی چیزهایی در ذهنم آماده کرده بودم که بگویم؛ اما همه‌اش از یادم رفت. تنها چیزی که به یادم بود، همان حرف شما بود که گفتید تو دهن اینها بزنید. ایشان در آن مصاحبه، تو دهن آنها زد. تا امروز هم بحمداللَّه رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوّه قضایّیه و مسؤولان کشور، موضع انقلاب، موضع امام، موضع اسلام و پایبندی به ارزشهای اسلامی را هر روز تکرار میکنند. این مایه افتخار است؛ این خودش یکی از وسایل وحدت‌بخش است. یکی از عواملی که میتواند در سطح کشور دلها را به هم نزدیک کند، همین است. این است که بنده مکرّر عرض میکنم دلها باید با هم اُنس پیدا کند، وفاق پیدا شود و جریانها به هم نزدیک شوند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نباید خیال کرد که اگر چهار نفر آدمی که سابقه انقلابی دارند، از کاروان انقلاب کنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همه انقلابها، همه فکرها، همه جریانهای گوناگون اجتماعی، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در کنار رویش.
شما به صدر اسلام نگاه کنید، ببینید آن کسانیکه در دوران غربت اسلام و غربت علی، از امیرالمؤمنین دفاع کردند، چه کسانی بودند؟ اینها سابقه‌داران اسلام نبودند. سابقه‌داران اسلام، جناب طلحه و جناب زبیر و جناب سعدبن‌ابی وقّاص و امثال اینها بودند. بعضی از اینها علی را تنها گذاشتند؛ بعضی از اینها در مقابل علی ایستادند. اینها ریزشها بودند. اما رویش کدام است؟ رویش، عبداللَّه‌بن‌عبّاس است؛ محمّدبن‌ابیبکر است؛ مالک اشتر است؛ میثم تمّار است. اینها رویشهای جدیدند. اینها که در زمان پیامبر نبودند؛ اینها در همان دوران غربت اسلام روییدند؛ اینها نهالهای تازه‌اند. شما ببینید یک مالک اشتر در همه تاریخ اسلام چقدر مؤثّر است. بله؛ ممکن است کسانی ریزش پیدا کنند که البته مایه تأسّف است. وقتی به امیرالمؤمنین شمشیر زبیر را دادند، گریه کرد. همان‌طور که گفتم، غصّه دارد. غصّه دارد کسانی ریزش پیدا کنند که یک روز پای سفره انقلاب، پای سفره امام زمان، پای سفره اسلام و قرآن نشستند و نان و نمک اسلام را خوردند؛ اما در کنار آن ریزشها، مالک اشترها هستند؛ عبداللَّه‌بن‌عباسها هستند. امیرالمؤمنین هرجا در میدانهای جنگ احتیاج به زبان داشت، عبداللَّه‌بن‌عباس میرفت و امیرالمؤمنین را یاری میکرد. هرجا احتیاج به شمشیر داشت، مالک اشتر بود. مثل مالک اشتر، مثل عبداللَّه‌بن‌عباس، مثل محمّدبن‌ابیبکر - مثل این رجال - نه یکی، نه ده نفر، نه هزار نفر که هزاران نفر بودند. این‌طور نیست که شما خیال کنید حالا چهار نفر آدمی که از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است که نیروی این گردونه عظیم تمام شده است. نه آقا؛ بعضیها در بین راه قوّه‌شان تمام میشود. بله؛ ضعیفترها وسط راه آذوقه‌شان تمام میشود. یک نفر از مشهد حرکت کرده بود که با کاروانی به کربلا برود. به خواجه اباصلت که رسیدند - کسانی که به مشهد رفته‌اند، میدانند که خواجه اباصلت کجاست - گفت ما که خرجیمان تمام شد! بعضیها خرجیشان در خواجه اباصلت تمام میشود؛ بعضیها خرجیشان بین راه تمام میشود؛ بعضیها دو سه کیلومتر میآیند، بعد خرجیشان تمام میشود! این همان ارتجاع و برگشتن است. این افتخار نیست؛ این ننگ است؛ این بریدن است؛ این از راه ماندن است؛ اما: «الم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء»؛ ریشه مستحکم است و شاخه‌ها روزبه‌روز همین‌طور زیادتر میشود: «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛ رویش جدید هست. جا دارد که درباره این ریزشها و رویشها، از دیدگاه جامعه‌شناختی و روان‌شناختی و تاریخی، کار و بحث کنند. بحثهای بسیار مهمّی است و من متأسّفانه مجالش را ندارم.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش :قوّت ایمانی و قدرت فرماندهی، عوامل پیروزی در عملیاتها
کلیدواژه(ها) : ایمان و معنویت در دفاع مقدس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
عملیات بیت‌المقدّس و عملیات عظیمی که در آن روزها اتّفاق افتاد، کار پیچیده عظیمی بود که از دو عامل ترکیب شده بود:
عامل اوّل، دانش نظامی و قوّت فرماندهی و هوشیاری و استعداد جوانان مؤمن ما بود. در آن روز کسانی وانمود میکردند - و شاید امروز هم بعضی خیال کنند - که عملیاتی مثل عملیات بیت‌المقدّس، فقط یک هجوم انبوه انسانی بود! اینها سخت در اشتباهند. هیچ امواج انسانی، بدون فرماندهىِ قادرِ قاطعِ هوشیار، نمیتواند هیچ عملی را انجام دهد. در جنگ نظامی، سازماندهی و عملیات و فرماندهی و تاکتیک و دقّت‌نظر و موقع‌شناسی و دهها عامل در کنار هم، دانش نظامی را به وجود میآورد و استعداد و نبوغ نظامی را نشان میدهد. این اتّفاق، در عملیات فتح خرّمشهر - یعنی همان عملیات بیت‌المقدّس - روی داد، که همین شهید عزیزِ اخیرِ ما - شهید صیّاد شیرازی - یکی از کارگردانان اصلی این عملیات بود و خودِ او مثل ظهر چنین روزی، از آن‌جا با تلفن با بنده تماس گرفت و مژده پیروزی را داد و گفت سربازان عراقی صف طولانی کشیده‌اند تا بیایند اسیر شوند! ببینید این عملیات چقدر هوشمندانه و قوی و همه‌جانبه بود که نیروهای دشمن احساس اضطرار میکردند که برای حفظ جان خودشان بیایند خود را تسلیم اسارت کنند! که در آن روز هزاران نفر از نیروهای دشمن متجاوز - که آن همه با غرور و تکبّر، فریاد سر داده بودند - آمدند دودستی خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند! بنابراین، یک عامل از دو عامل مهمِّ چنین پیروزیهای مهمّی، قدرت فرماندهی، دانش، مسلّط بودن بر عملیات پیچیده جنگ و توان بکارگیری نیروها بود، که آن روز هم دشمنان ما در تبلیغات خودشان اینها را مخفی میکردند و میگفتند ایران امواج انسانی را به جنگ فرستاد! مگر امواج انسانی میتواند پیروز شود؟! چند قبضه مسلسل از چند طرف کار بگذارند، همه امواج انسانی را درو خواهد کرد. نخیر، فقط امواج انسانی نبود؛ فقط انبوه جمعیت نبود؛ قوّت سازماندهی بود، قوّت اراده بود، نیروی نظامی بود.
عامل دوم که از عامل اوّل مهمتر است، نیروی ایمان و شجاعت ناشی از قوّت ایمان رزمندگان و مردم و جوانان بود؛ یعنی عشق ایمانی - نه عشق حیوانی، نه عشق مادّی، نه عشق به چیزهای خُرد و حقیر - عشق به ارزشها؛ عشق به آرمانهای الهی و اسلامی؛ همان چیزی که کشته شدن در راه خدا را برای کسی که چنین عشقی را دارد، شیرین میکند؛ نه این‌که آسان میکند، شیرین میکند. پیامبر اکرم به امیرالمؤمنین فرمود: «یا علی! آن روزی که به تو ضربتی میزنند و این ضربت، به شهادتت منتهی خواهد شد، صبر تو چگونه خواهد بود؟» امیرالمؤمنین عرض کرد: «یا رسول‌الله! این موضعِ صبر نیست؛ این موضعِ شُکر است.» کسی که در راه خدا به شهادت میرسد، بزرگترین شاکر خدا برای این حادثه، خود اوست؛ زیرا که چنین نعمت بزرگی را خدای متعال به او داده است. چه چیزی یک رزمنده، یک جوان و یک انسان را در میدانهای گوناگون، این‌گونه به روشن‌بینی میرساند؟ ایمان آگاهانه. عزیزان من! این ایمان آگاهانه در رزمندگان، موجب این میشد که خطر را به هیچ بگیرند. در فرماندهان موجب این میشد که لحظه‌ای به راحتی خود و یا به خطر برای خود فکر نکنند. شب و روز تلاش و کار کردند؛ حیثیت حقیر خودی را نادیده گرفتند؛ برای خدا و برای اهداف اسلام و برای آزادی و سربلندی ملت مسلمان، حاضر شدند جان خودشان را بدهند. هر ملتی که این‌طور احساسی در او باشد، شکست‌خوردنی نیست. چه کسی میتواند چنین ملتی را شکست دهد؟ همه زورگوییهای قلدران دنیا به این است که جان کسی را تهدید کنند؛ بالاترینش این است. اگر کسی حاضر شد جان خود را در راهی بدهد، دیگر چه تهدیدی بر او کارگر خواهد شد؟
من میخواهم عرض کنم، حتّی همان عامل اوّل هم - یعنی آن قوّت فرماندهی و دانش نظامی و تسلّط بر امر نظامیگری - از این عامل دوم ناشی شد. همین نیروی ایمان بود که توانست ارتش و سپاه و بقیه عناصری را که در جنگ شرکت داشتند - مثل نیروهای مردمی، مثل جهاد سازندگی، مثل عشایر - به نقطه‌ای برساند که بتوانند یک نیروی عظیم نظامی را با یک فرماندهی قوی و قاطع به وجود آورند. این ایمان و این عشق معنوی بود که آن استعداد را در آنها به جوشش درآورد، والّا ما قبل از این هم در این کشور جنگهایی داشتیم که نیروهای ما نتوانستند آن جایگاه شایسته را برای خود کسب کنند. این قوّت ایمان بود که قدرت فرماندهی را پدید آورد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : توبه
کلیدواژه(ها) : توبه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
حالا واقعیت چیست؟ عرض کردم، غصّه‌هایی هم هست. من اصلاً نمیخواهم غصّه‌ها و غمها را مطرح کنم. بحمداللَّه غمگسار داریم. خدای متعال و اولیای او، بهترین غمگسارند. در همه مراحل زندگی این‌طور بوده است؛ امروز هم همان‌طور است. اما اگر من فقط بخواهم یک اشاره کنم، غم بزرگ این است که - همان‌طور که قبلاً اشاره کردم - بعضی عناصری که هیچ سودی در سلطه امریکا بر این کشور ندارند، از روی غفلت و اشتباه و ضعفها و عقده‌ها، برای سلطه امریکا بر این کشور تلاش میکنند! البته اشخاص مختلفند؛ بعضیها عقده‌ای دارند؛ بعضیها کینه‌ای دارند؛ بعضیها گله‌ای از کسی دارند؛ برای خاطر دستمالی، قیصریه را آتش میزنند؛ به‌خاطر یک دشمنی و یک کینه شخصی و یک محرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بوده به او بدهند و مثلاً نشده و به‌خاطر یک اشتباه در فهم، میبینید که حرفی میزنند، اقدامی میکنند، موضعی میگیرند و کاری میکنند که به ضرر تمام میشود و در خدمت دشمن قرار میگیرند! بدانید؛ این رادیوهای بیگانه، با میلیونها دلار صرف و خرج راه میافتد. اینها هدف دارند از این‌که این تبلیغات را میکنند؛ میخواهند افکار عمومی کشورهای مخاطب خودشان را تحت تأثیر قرار دهند. بیخودی که نمیآیند از شخصی، از حرفی، از جریانی، این‌طور دفاع کنند! هر آدم عاقلی تا دید دشمن برایش کف میزند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطی کردم؛ من چه کار کردم که دشمن برای من کف میزند!؟ باید به خود بیاید. این مایه غصّه است که بعضی از کف زدن دشمن خوششان می‌آید! اگر گلزنِ مهاجم ما در میدان فوتبال، اشتباهاً به دروازه خودش گل بزند، چه کسی در آن میدان کف خواهد زد؟ طرفداران تیم مقابل و مخالف. حالا شما وقتی که میبینی دشمن برایت کف میزند، باید بفهمی که به دروازه خودی گل زده‌ای! ببین چرا زدی؟ ببین چرا کردی؟ ببین چه اشتباهی کرده‌ای؟ ببین مشکلت کجاست؟ بگرد مشکل خودت را پیدا کن و توبه کن. من در این ماه رمضان، از همه کسانیکه این خطای بزرگ را در مقابل ملت ایران کردند، میخواهم که در مقابل خدا و در مقابل اسلام توبه کنند. مبادا خیال شود که این خطا در مقابل شخص این بنده حقیر است؛ نه. بنده که کسی نیستم؛ بنده هیچ اهمیتی ندارم؛ این را بدانند. هیچ ادّعایی هم ندارم؛ هیچ دلبستگیای هم به مسؤولیت و اقتدار ندارم.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : صبر
کلیدواژه(ها) : صبر
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
[روایتی]از امام رضا علیه‌السّلام است که به بُعد دیگری از ابعاد روزه در همین مرحله گرسنگی و تشنگی کشیدن توجّه میکند. آن، این است که میفرماید: «صابراً علی ما اصابه من الجوع والعطش». قدرت صبر به انسان داده میشود که بتواند گرسنگی و تشنگی را تحمّل کند. انسانهای نازپرورده - کسانیکه معنای گرسنگی و تشنگی را نچشیده‌اند و نفهمیده‌اند - قدرت صبر و تحمّل هم ندارند؛ در بسیاری از میدانها، خیلی زود از پا درمیآیند و امتحانهای گوناگون زندگی، آنها را درهم میفشرد و له میکند. انسانی که گرسنگی و تشنگی را چشیده است، معنای اینها را میداند و در مقابل دشواریهایی که از این راه ممکن است پیش بیاید، قدرت تحمّل دارد. ماه رمضان، این قدرت تحمل و این صبر را به همه میدهد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : صبر
کلیدواژه(ها) : صبر
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
همین مرحله از روزه - یعنی مرحله تحمّل گرسنگی و تشنگی - در اغنیا احساس همسانی با فقرا ایجاد میکند؛ احساس گرسنگی روز قیامت را به انسان منتقل میکند؛ صبر و تحمّل در مقابل شدائد را به انسان میبخشد؛ صبر بر اداء تکلیف را به عنوان یک ریاضت الهی به انسان اهداء میکند؛ یعنی این همه فواید در همین مرحله است. علاوه بر خالی بودن شکم از غذا و اجتناب از کارهایی که در حال عادی برای انسان مباح است، نورانیّت و صفا و لطافتی هم به انسان میدهد که بسیار مغتنم است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : صبر
کلیدواژه(ها) : صبر
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
انسانهای نازپرورده قدرت صبر و تحمّل هم ندارند؛ در بسیاری از میدانها، خیلی زود از پا درمیآیند و امتحانهای گوناگون زندگی، آنها را درهم میفشرد و له میکند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : روزه
کلیدواژه(ها) : روزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
«یا ایّها الذین امنوا کتب علیکم الصّیام کما کتب علی الّذین من قبلکم»..... مسأله روزه و این‌که این فریضه الهی بر امّتهای قبل از امّت اسلام هم قرار داده شده بود، مطرح شده است. از جمله فرایض و واجباتی که بشر در طول ادوار گوناگون به آن نیازمند است، یکی همین روزه گرفتن است؛ همچنان که نماز خواندن و ذکر الهی چنین است. در همه ادوار، در همه احوال، در همه تمدّنها و در همه دوره‌های حیات بشری، در هر حالی که بشر باشد، به‌خاطر خاصیت بشرىِ خود، به بعضی از این اعمال و فرایض نیازمند است که یکی از آنها هم همین روزه است...
روزه که از آن به‌عنوان تکلیف الهی یاد میکنیم، در حقیقت یک تشریف الهی است؛ یک نعمت خداست؛ یک فرصت بسیار ذی دقیمت برای کسانی است که موفّق میشوند روزه بگیرند؛ البته سختیهایی هم دارد. همه کارهای مبارک و مفید، از سختی خالی نیست. بشر بدون تحمّل سختیها به جایی نمیرسد. این مقدار سختی که در تحمّل روزه‌گیری وجود دارد، در مقابل آنچه که از روزه عاید انسان میشود، چیزِ کم و سرمایه اندکی است که انسان مصرف میکند و سود بسیاری را می‌برد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : روزه
کلیدواژه(ها) : روزه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
سه مرحله برای روزه ذکر کرده‌اند؛ هر سه مرحله هم برای کسانیکه اهل آن هستند، مفید است. یک مرحله، همین مرحله‌ی عمومی روزه است؛ یعنی پرهیز از خوردن و نوشیدن و سایر محرّمات. اگر تنها محتوای روزه ما همین امساک باشد، این منافع زیادی دارد. هم ما را میآزماید و هم به ما میآموزد؛ هم درس هست، هم آزمایش برای زندگی است. تمرین و ورزش است؛ یک ورزش بسیار با اهمیت‌تر از ورزش جسمانی در این کار وجود دارد. روایاتی از ائمه علیهم‌السّلام وارد شده است که به همین مرحله از روزه توجّه دارد. یک روایت از امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام است که میفرماید: «لیستوی به الغنی و الفقیر»؛ خدای متعال روزه را واجب کرده است، تا در این ساعات و روزها، فقیر و غنی با یکدیگر برابر شوند. انسانی که تهیدست و فقیر است، نمیتواند در طول روز هرچه هوس کرد، بخرد و بخورد و بیاشامد؛ اما آدمهای غنی، در طول روز، هرچه که هوس میکنند و هرچه که میخواهند، برایشان فراهم است. غنی، حال فقیر و گرسنگی فقیر و تهیدستی او را از به‌دست آوردن چیزهایی که مورد اشتهای اوست، درک نمیکند؛ اما در روزی که روزه میگیرد، همه یکسانند و با اختیار خودشان، از مشتهیّات نفسانی محرومند. یک روایت دیگر از امام رضا علیه‌السّلام نقل شده است که به نکته دیگری اشاره دارد. میفرماید: «لکی یعرفوا الم الجوع و العطش و یستدلوا علی فقر الآخره» در این روایت، به تهیدستی و گرسنگی و تشنگی روز قیامت اشاره میشود. در روز قیامت، یکی از ابتلائات انسان، تشنگی و گرسنگی است که در آن حالت، انسان در مقابل مؤاخذه و سؤال و جواب الهی قرار میگیرد. انسان باید در گرسنگی و تشنگی روز ماه رمضان، به آن حالت روز قیامت توجّه کند و به آن لحظه بسیار سخت و دشوار متنبّه شود.
باز روایت دیگری از امام رضا علیه‌السّلام است که به بُعد دیگری از ابعاد روزه در همین مرحله گرسنگی و تشنگی کشیدن توجّه میکند. آن، این است که میفرماید: «صابراً علی ما اصابه من الجوع والعطش». قدرت صبر به انسان داده میشود که بتواند گرسنگی و تشنگی را تحمّل کند. انسانهای نازپرورده - کسانیکه معنای گرسنگی و تشنگی را نچشیده‌اند و نفهمیده‌اند - قدرت صبر و تحمّل هم ندارند؛ در بسیاری از میدانها، خیلی زود از پا درمیآیند و امتحانهای گوناگون زندگی، آنها را درهم میفشرد و له میکند. انسانی که گرسنگی و تشنگی را چشیده است، معنای اینها را میداند و در مقابل دشواریهایی که از این راه ممکن است پیش بیاید، قدرت تحمّل دارد. ماه رمضان، این قدرت تحمل و این صبر را به همه میدهد. یک روایت دیگر ... آن هم از امام رضا علیه‌الصّلاةوالسّلام است؛ گرچه شاید این یکی، دو مورد، فقره‌های یک حدیث باشد. «و رائضا لهم علی اداء ما کلّفهم»؛ یعنی تحمّل گرسنگی و تشنگی و اجتناب از مشتهیّات نفسانی در روز ماه رمضان، یک نوع ریاضت است که انسان را بر اداء تکالیف گوناگون زندگی قادر میسازد. البته منظور، ریاضتهای شرعی و ریاضتهای الهی و ریاضتهای اختیاری است. یکی از چیزهایی که انسان را قدرتمند میکند و بر پیمودن راههای دشوار زندگی توانا میسازد، ریاضت کشیدن است که خیلیها به آن پناه میبرند. این یک ریاضت شرعی است. بنابراین، در همین چند حدیثی که خوانده شد، میبینید که همین مرحله از روزه - یعنی مرحله تحمّل گرسنگی و تشنگی - در اغنیا احساس همسانی با فقرا ایجاد میکند؛ احساس گرسنگی روز قیامت را به انسان منتقل میکند؛ صبر و تحمّل در مقابل شدائد را به انسان میبخشد؛ صبر بر اداء تکلیف را به عنوان یک ریاضت الهی به انسان اهداء میکند؛ یعنی این همه فواید در همین مرحله است. علاوه بر خالی بودن شکم از غذا و اجتناب از کارهایی که در حال عادی برای انسان مباح است، نورانیّت و صفا و لطافتی هم به انسان میدهد که بسیار مغتنم است.
مرحله دوم روزه، پرهیز از گناه است؛ یعنی نگاهداری گوش و چشم و زبان و دل - حتّی طبق بعضی از روایات - نگاهداری بشره انسان، پوست بدن و موی بدن انسان از گناه. از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نقل شده است که «الصّیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرّجل من الطّعام و الشّراب»؛ همان‌طوری که از غذا و از آشامیدنی و از مشتهیّات نفسانی اجتناب میکنید، از گناه هم اجتناب کنید. این یک مرحله بالاتر برای روزه است... روایت دیگری از فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها نقل شده است که فرمود: «ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه»؛ انسان از روزه چه بهره‌ای خواهد برد، اگر زبان و گوش و چشم و جوارح خود را از گناه باز ندارد؟ در یک روایت نقل شده است که زنی به خدمتکار خود اهانت کرد. ظاهراً آنها در همسایگی پیامبر، یا مثلاً در سفری همراه آن حضرت بودند. پیامبر اکرم طعامی در دستشان بود، به او تعارف کردند و فرمودند: از این بخور. آن زن گفت من روزه‌ام. نقل شده است که پیامبر به او این‌طور فرمودند: «کیف تکونین صائمه و قد سببت جاریتک»؛ چطور تو روزه‌ای؛ در حالی که به خدمتکار خودت دشنام داده‌ای؟ «انّ الصوم لیس من الطعام و الشّراب»؛ روزه فقط این نیست که از خوراک و نوشیدنی اجتناب کنید. «و انما جعل‌اللَّه ذلک حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل والقول»؛ خدا خواست که انسان روزه‌دار به سراغ گناهان و آلودگیها نرود؛ و از جمله این گناهان، گناهان زبان است؛ بدگویی و اهانت به دیگران است. از جمله این گناهان، گناهان دل است؛ دشمنی و کینه دیگران را در دل پروراندن است. بعضی گناهان به معنای اصطلاح شرعی است؛ بعضی گناهان اخلاقی است؛ مراتب گوناگونی دارد. پس، مرحله دوم روزه‌داری این است که انسان بتواند از گناهان، خود را جدا کند و بخصوص شما جوانان عزیز از این فرصت استفاده کنید. ... در طول ماه رمضان، از این فرصت استفاده کنید و اجتناب از گناهان را - که مرحله‌ی دوم روزه‌داری است - تمرین نمایید.
مرحله سوم از روزه‌داری، پرهیز از هرچیزی است که ذهن و ضمیر انسان را از یاد خدا غافل کند. این، آن مرحله بالای روزه‌داری است که در حدیث آن‌طور که وارد شده است، پیامبر به حضرت پروردگار (جلّت عظمته) عرض میکند: «یا ربّ و ما میراث الصّوم»؛ دستاورد روزه چیست؟ ذات اقدس ربوبی فرمود: «الصوم یورث الحکمة و الحکمة تورث المعرفة و المعرفة تورث الیقین فاذا استیقن العبد لا یبالی کیف اصبح بعسر ام بیسر»؛ روزه سرچشمه‌های حکمت را در دل میجوشاند. وقتی که حکمت بر دل حاکم شد، آن معرفت نورانی و روشن به‌وجود می‌آید. معرفت که به‌وجود آمد، همان یقینی به‌وجود می‌آید که حضرت ابراهیم از خدای متعال آن را میخواست و در دعاهای این ماه [رمضان] مرتّب درخواست شده است. وقتی کسی دارای یقین بود، همه دشواریهای زندگی بر او آسان میشود و انسان شکست‌ناپذیر از حوادث میگردد. ببینید چقدر اهمیت دارد! این انسانی که میخواهد در مدّت سالهای عمر خود، یک راه تعالی و تکامل را بپیماید، در مقابل مشکلات و حوادث زندگی و موانع راه، شکست‌ناپذیر میشود. یقین، چنین حالتی به انسان میدهد. اینها ناشی از روزه است. وقتی که روزه یاد خدا را در دل زنده کرد و فروغ معرفت خدا را در دل به‌وجود آورد و دل را روشن نمود، اینها به دنبالش می‌آید. هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند، به روزه برای این مرحله مضرّ است

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : روزه
کلیدواژه(ها) : روزه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
برجسته‌ترین اثر روزه ماه رمضان تقواست.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : روزه
کلیدواژه(ها) : روزه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
روزه که از آن به‌عنوان تکلیف الهی یاد میکنیم، در حقیقت یک تشریف الهی و یک نعمت خداست

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : روزه
کلیدواژه(ها) : روزه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بشر بدون تحمّل سختیها به جایی نمیرسد. این مقدار سختی که در تحمّل روزه‌گیری وجود دارد، در مقابل آنچه که از روزه عاید انسان میشود، چیزِ کم و سرمایه اندکی است که انسان مصرف میکند و سود بسیاری را می‌برد

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : روزه
کلیدواژه(ها) : روزه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خدا خواست که انسان روزه‌دار به سراغ گناهان و آلودگیها نرود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : امید و امیدواری
کلیدواژه(ها) : امید و امیدواری
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
سه تخریب، مورد نظرِ دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای کارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در مقابلِ حکومت علوی، سه جبهه وجود داشت: قاسطین و مارقین و ناکثین. مارقین و ناکثین، جبهه داخلی و جبهه خودی بودند؛ منتها خودیهای فریب خورده و به دام افتاده - یا به دام ثروت طلبی و مقام‌خواهی و عقده‌های خودشان، یا به دام جهالتها و حماقتها و تعصّبهای خودشان - اما جبهه قاسطین، جبهه دشمن بود؛ جبهه آشتی ناپذیر بود؛ با علی آشتی بکن نبود. آمدند به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام عرض کردند: «یا امیرالمؤمنین! بگذارید جناب معاویة بن ابی سفیان چند صباحی در رأس حکومت بماند» اما حضرت فرمود: «نه؛ اگر من حاکمم، او نمیتواند استاندار این حکومت باشد؛ باید کنار برود.» آنها امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را تخطئه کردند و گفتند بی سیاستی کرده است! بعضی از نویسندگان تا امروز هم میگویند امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بی سیاستی کرد! اما خودشان بی سیاستند؛ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بسیار پخته عمل کرد؛ برای این‌که معاویةبن ابیسفیان، جناب طلحه و زبیر نبود که اگر آن امتیازی را که میخواست، به او میدادند، او ساکت مینشست؛ نه. آن جبهه، جبهه قاسطین بود؛ جبهه‌ای بود که با جبهه علوی نمیساخت؛ در هیچ شرایطی هم نمیساخت. هرچه او عقب میرفت، این یک قدم جلو میآمد و جز در میدان جنگ، نقطه تلاقی با هم نداشتند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام این را میدانست و لذا تا زمانی که بر سرِکار بود، جبهه قاسطین هیچ کار نتوانستند بکنند و همیشه شکست خوردند؛ اما وقتی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به شهادت رسید - که شهادت علی هم به‌دست آن گروههای شبه‌خودىِ متعصّبِ عقده‌اىِ بدفهمِ کج فهمِ فریب خورده بود، نه بیگانه آن‌چنانی - آن بیگانه‌ها - قاسطین - حکومت را گرفتند و با گذشت چند سال، نشان دادند که ایده‌آل آنها در حکومت چیست!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : غفلت از دشمن
کلیدواژه(ها) : غفلت از دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک ملت زنده و ملتی که اهل پیشرفت است، از جمله کارهایی که در کنار سازندگی، در کنار پیشرفت علمی و در کنار کارهای بزرگ، حتماً باید از آن غفلت نکند، شناخت هدفهای دشمن در هر مرحله است. این خاصیت زنده بودن است. نمیشود ملتی را فرض کرد که آرمانهای بزرگی داشته باشد و بخواهد کارهای بزرگی بکند؛ اما دشمن نداشته باشد. بله؛ ملتهایی هستند که به گوشه‌ای خزیده‌اند، کاری به کار سرنوشتشان ندارند، بیگانگان هم بر آنها مسلّطند، آنها هم مثل گوسفند میچرند و بیگانگان مثل چوپانهای خائن هرچه میخواهند، از آنها استفاده میکنند! البته آنها اگر بخواهند همان‌طور زندگی کنند، هیچ لزومی ندارد که به این فکرها باشند؛ چون آینده‌ای برایشان وجود ندارد. البته امروز در دنیا چنین ملتهایی را خیلی کم میشود سراغ داد. اگر وجود داشته باشند، خیلی کم هستند. بالاخره ملتها بیدار شده‌اند. به‌هرحال، ملتی مثل ملت ایران که علیه دخالت بیگانگان قیام کرد و دست بیگانگان را کوتاه نمود و به مداخله بیگانگان در کشور خود پایان داد - اینها کارهای کوچکی نیست - دشمن دارد. ملت ایران به غارت بیگانگان از منابع نفتی و منابع گوناگون مادّی خود خاتمه داد و دستگاه حکومتی را که به نفع بیگانگان کار میکرد، ریشه کن کرد و از بیخ و بن برانداخت. این ملت با این خصوصیات، بالاخره دشمن دارد و بدون دشمن نخواهد بود.
امروز هم ملت ایران، یک ملت آرمانگراست و با ظلم و زورگویی و تحمیل و تبعیض مخالف است. همه کسانی که اهل ظلمند، همه کسانی که اهل تبعیضند، همه کسانی که اهل زورگویی هستند و همه کسانی که اهل چپاولگریند، طبعاً با این ملت میانه خوبی ندارند. البته بعضیها میگویند و ترویج میکنند که ما توهّم میکنیم که علیهمان توطئه هست و دشمنی وجود دارد! خیلی خوب؛ کسانی که دلشان میخواهد چشم خودشان را روی هم بگذارند و بگویند ان‌شاءاللَّه گربه است، بگذارند؛ اما واقعیت که عوض نمیشود. وجود دشمن، با به خواب رفتن من و شما که از بین نمیرود. اگر دشمن، کمین گرفته و منتظر فرصت است که ضربه وارد کند، چه من و شما بدانیم، چه ندانیم؛ اگر به فرض خود را به ندانستن هم بزنیم، بالاخره دشمنی خودش را میکند، چون دشمن است. با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن از دشمنىِ خود دست برنمیدارد. افرادی مایلند اثبات کنند که نخیر؛ ملت ایران هیچ دشمنی ندارد! کنار خانه خودتان بنشینید و به کار خودتان سرگرم باشید؛ خاطرتان هم جمع باشد که همه جا امن و امان است! نه؛ این حرفها واقعیت ندارد. یک ملت زنده نمیتواند این‌گونه فکر کند. حتّی ما بعضی از ملتها و دولتها را سراغ داریم که در دورانی، که یا دشمنانشان آن‌قدر هم خطرناک نبودند، یا دشمنانشان آن‌قدر به آنها نزدیک نبودند، این‌طور وانمود میکردند که دشمن در خانه آنهاست؛ برای این‌که بتوانند از خودشان درست دفاع کنند! در همین سالهای طولانی جنگ سرد بین شرق و غرب، غالباً در کشورهای غربی و عمدتاً در امریکا این‌طور بود. حتّی دشمن موهوم درست میکردند؛ دشمنی که شاید آن‌قدرها هم دشمنی او نزدیک نبود؛ اما آن‌چنان دشمن را به افکار عمومیشان نزدیک جلوه میدادند که بتوانند کارهای بزرگ و اقدامات مورد نظر خودشان را انجام دهند! این مربوط به کسانی است که دشمن این‌قدر نزدیک به آنها هم نیست. آن‌وقت در کشوری مثل ایران، با این دشمنیها و توطئه‌های آشکار، با آنچه که در داخل کشور میبینیم، با آنچه که از اطراف و اکناف علیه ما به‌طور دائم توطئه و دشمنی انجام میگیرد، عاقلانه نیست که بگوییم: «نه آقا، ما دشمنی نداریم. دشمنمان، دشمن نیست و در فکر توطئه نیست.» این حرف قابل اعتنایی نیست. پس، آن کسانیکه نمیخواهند خودشان را به حماقت بزنند و بگویند دشمن نداریم، ناچارند در هر مرحله‌ای هدفهای دشمنشان را بشناسند و بدانند که دشمن در فکر چیست.
در جبهه، یک فرمانده خوب، آن کسی است که بتواند بفهمد دشمن از کجا میخواهد حمله کند و این را به نیروهای خودش تفهیم نماید. در دوران جنگ تحمیلی، جوانانی که آن روز در میدان جنگ بودند، این نکته را خیلی خوب میدانند. اگر در هر نقطه‌ای که شما هستید، بتوانید بفهمید دشمن در فکر چیست، یقیناً مبالغ زیادی از حمله دشمن را پیشگیری خواهید کرد و خودتان را مصونیّت خواهید بخشید و کارهایی را که باید انجام دهید، انجام خواهید داد

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : غفلت از دشمن
کلیدواژه(ها) : غفلت از دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
همیشه خوشبختانه دشمنان ما چوب اشتباهات خودشان را خورده‌اند؛ این بار هم چوب اشتباهات خودشان را میخورند؛ منتها من و شما باید حواسمان جمع باشد و غفلت نکنیم. فقط تنها توصیه‌ای که من دارم، عدم غفلت است. از توطئه دشمنان، جوانان غفلت نکنند؛ روحانیون غفلت نکنند؛ بزرگان غفلت نکنند؛ کوچکان غفلت نکنند؛ قشرهای مختلف غفلت نکنند. غفلت که نباشد، خدای متعال هدایت خواهد کرد و راه را روشن خواهد نمود

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : تقوا
کلیدواژه(ها) : تقوا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
برجسته‌ترین اثر روزه ماه رمضان تقواست.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در مقابلِ حکومت علوی، سه جبهه وجود داشت: قاسطین و مارقین و ناکثین. مارقین و ناکثین، جبهه داخلی و جبهه خودی بودند؛ منتها خودیهای فریب خورده و به دام افتاده - یا به دام ثروت طلبی و مقام‌خواهی و عقده‌های خودشان، یا به دام جهالتها و حماقتها و تعصّبهای خودشان - اما جبهه قاسطین، جبهه دشمن بود؛ جبهه آشتی ناپذیر بود؛ با علی آشتی بکن نبود. آمدند به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام عرض کردند: «یا امیرالمؤمنین! بگذارید جناب معاویة بن ابی سفیان چند صباحی در رأس حکومت بماند» اما حضرت فرمود: «نه؛ اگر من حاکمم، او نمیتواند استاندار این حکومت باشد؛ باید کنار برود.» آنها امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را تخطئه کردند و گفتند بیسیاستی کرده است! بعضی از نویسندگان تا امروز هم میگویند امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بیسیاستی کرد! اما خودشان بیسیاستند؛ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بسیار پخته عمل کرد؛ برای این‌که معاویةبن ابیسفیان، جناب طلحه و زبیر نبود که اگر آن امتیازی را که میخواست، به او میدادند، او ساکت مینشست؛ نه. آن جبهه، جبهه قاسطین بود؛ جبهه‌ای بود که با جبهه علوی نمیساخت؛ در هیچ شرایطی هم نمیساخت. هرچه او عقب میرفت، این یک قدم جلو میآمد و جز در میدان جنگ، نقطه تلاقی با هم نداشتند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام این را میدانست و لذا تا زمانی که بر سرِکار بود، جبهه قاسطین هیچ کار نتوانستند بکنند و همیشه شکست خوردند؛ اما وقتی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به شهادت رسید - که شهادت علی هم به‌دست آن گروههای شبه‌خودىِ متعصّبِ عقده‌اىِ بدفهمِ کج فهمِ فریب خورده بود، نه بیگانه آن‌چنانی - آن بیگانه‌ها - قاسطین - حکومت را گرفتند و با گذشت چند سال، نشان دادند که ایده‌آل آنها در حکومت چیست!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : ماه مبارک رمضان
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فرصت ماه رمضان، فرصت مغتنمی است که انسان تمرین اجتناب از گناه کند

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : ماه مبارک رمضان
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
انسانهای نازپرورده - کسانیکه معنای گرسنگی و تشنگی را نچشیده‌اند و نفهمیده‌اند - قدرت صبر و تحمّل هم ندارند؛ در بسیاری از میدانها، خیلی زود از پا درمیآیند و امتحانهای گوناگون زندگی، آنها را درهم میفشرد و له میکند. انسانی که گرسنگی و تشنگی را چشیده است، معنای اینها را میداند و در مقابل دشواریهایی که از این راه ممکن است پیش بیاید، قدرت تحمّل دارد. ماه رمضان، این قدرت تحمل و این صبر را به همه میدهد. یک روایت... در همین زمینه عرض میکنم که... از امام رضا علیه‌الصّلاةوالسّلام است... «و رائضا لهم علی اداء ما کلّفهم»؛ یعنی تحمّل گرسنگی و تشنگی و اجتناب از مشتهیّات نفسانی در روز ماه رمضان، یک نوع ریاضت است که انسان را بر اداء تکالیف گوناگون زندگی قادر میسازد

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در یک روایت نقل شده است که زنی به خدمتکار خود اهانت کرد. ظاهراً آنها در همسایگی پیامبر، یا مثلاً در سفری همراه آن حضرت بودند. پیامبر اکرم طعامی در دستشان بود، به او تعارف کردند و فرمودند: از این بخور. آن زن گفت من روزه‌ام. نقل شده است که پیامبر به او این‌طور فرمودند: «کیف تکونین صائمه و قد سببت جاریتک»؛ چطور تو روزه‌ای؛ در حالی که به خدمتکار خودت دشنام داده‌ای؟ «انّ الصوم لیس من الطعام و الشّراب»؛ روزه فقط این نیست که از خوراک و نوشیدنی اجتناب کنید. «و انما جعل‌اللَّه ذلک حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل والقول»؛ خدا خواست که انسان روزه‌دار به سراغ گناهان و آلودگیها نرود؛ و از جمله این گناهان، گناهان زبان است؛ بدگویی و اهانت به دیگران است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : گناه
کلیدواژه(ها) : گناه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مرحله ... [ای از]روزه، پرهیز از گناه است؛ یعنی نگاهداری گوش و چشم و زبان و دل - حتّی طبق بعضی از روایات - نگاهداری بشره انسان، پوست بدن و موی بدن انسان از گناه. از امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نقل شده است که «الصّیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرّجل من الطّعام و الشّراب»؛ همان‌طوری که از غذا و از آشامیدنی و از مشتهیّات نفسانی اجتناب میکنید، از گناه هم اجتناب کنید. این یک مرحله بالاتر برای روزه است. ... این مرحله از روزه‌داری این است که انسان بتواند از گناهان، خود را جدا کند و بخصوص شما جوانان عزیز از این فرصت استفاده کنید.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : گناه
کلیدواژه(ها) : گناه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فرصت ماه رمضان، فرصت مغتنمی است که انسان تمرین اجتناب از گناه کند. بعضی از جوانان در مراجعاتی که دارند، به بنده التماس دعا که میکنند، از جمله مکرّر میگویند شما دعا کنید که ما بتوانیم گناه نکنیم. البته دعا کردن خوب و لازم است و میکنیم؛ اما گناه نکردن، به اراده انسان احتیاج دارد. باید تصمیم بگیرید که گناه نکنید و وقتی تصمیم گرفتید، این کار بسیار آسانی خواهد شد. اجتناب از گناه، چیزی است که مثل یک کوه در چشم انسان جلوه میکند؛ اما با تصمیم، مثل یک زمین هموار میشود. در ماه رمضان، بهترین فرصت است که همه این را تمرین بکنند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : گناه
کلیدواژه(ها) : گناه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
روایت دیگری از فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها نقل شده است که فرمود: «ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه»؛ انسان از روزه چه بهره‌ای خواهد برد، اگر زبان و گوش و چشم و جوارح خود را از گناه باز ندارد؟ در یک روایت نقل شده است که زنی به خدمتکار خود اهانت کرد. ظاهراً آنها در همسایگی پیامبر، یا مثلاً در سفری همراه آن حضرت بودند. پیامبر اکرم طعامی در دستشان بود، به او تعارف کردند و فرمودند: از این بخور. آن زن گفت من روزه‌ام. نقل شده است که پیامبر به او این‌طور فرمودند: «کیف تکونین صائمه و قد سببت جاریتک»؛ چطور تو روزه‌ای؛ در حالی که به خدمتکار خودت دشنام داده‌ای؟ «انّ الصوم لیس من الطعام و الشّراب»؛ روزه فقط این نیست که از خوراک و نوشیدنی اجتناب کنید. «و انما جعل‌اللَّه ذلک حجابا عن سواهما من الفواحش من الفعل والقول»؛ خدا خواست که انسان روزه‌دار به سراغ گناهان و آلودگیها نرود؛ و از جمله این گناهان، گناهان زبان است؛ بدگویی و اهانت به دیگران است. از جمله این گناهان، گناهان دل است؛ دشمنی و کینه دیگران را در دل پروراندن است. بعضی گناهان به معنای اصطلاح شرعی است؛ بعضی گناهان اخلاقی است؛ مراتب گوناگونی دارد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : بسیج مستضعفین
کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بسیجیها، همه در خدمت اسلام و مترصّد لحظه نیاز اسلام و مسلمینند.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : بسیج مستضعفین
کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بسیجیها، مترصّد لحظه نیازند و در میدان خواهند بود. ‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شما امروز میبینید که ایادی دشمن در تبلیغاتشان ‌‌- ‌چه در رادیوهای بیگانه، چه در ادامه آن رادیوها در داخل و در بعضی از ‌رسانه‌های داخلی - مرتّب حرفهایی میزنند و کارهایی میکنند که این‌طور احساس شود که تشنّج عظیم سیاسیای وجود دارد؛ در ‌حالی که واقعیت این نیست. شما به بعضی از این رسانه‌های داخلی نگاه کنید! البته همه اینها بیگانه نیستند؛ اما بعضی چرا؛ ‌بعضی مال آن دشمنانند! البته اینها را هم میشناسید؛ همه‌اش هم فریاد میزنند که اختناق هست. حالا نمیفهمند همین فریادی ‌که میزنند اختناق هست، این آنها را بیشتر رسوا میکند؛ به‌خاطر این که هرروز حرفهای دروغ و خلاف و تشنّج آفرینشان منتشر ‌میشود؛ دستگاهها هم میبینند. مادامی که یک جرم مشخّصی را مرتکب نشده باشند، کسی به آنها کاری ندارد؛ حرفهایشان را ‌میزنند و در واقع خودشان را تخطئه و تکذیب میکنند؛ اما هستند و سعی میکنند فضا را آشفته، مغشوش، متشنّج و ناآرام جلوه ‌دهند. در حالی که چنین چیزی نیست. دانشجو در محیط دانشگاه خود نگاه میکند، میبیند کلاسهای درس دایر است، آزمایشگاه ‌مشغول است، امتحانات بر سرِ جای خود هست. کاسب در محیط کسب خودش نگاه میکند، کارگر در کارخانه خودش نگاه میکند، ‌روحانی در حوزه خودش نگاه میکند و میبیند که همه چیز سرِ جای خودش هست؛ وقتی که به تیتر فلان روزنامه نگاه میکنند، ‌گویی که الان این جا تشنّجی هست! آن کارشناسان خارجی هم بیچاره‌ها به همین تیترها نگاه میکنند و به طمع میافتند و باور ‌میکنند‌! ‌آنها که نزدیک نیستند تا ببینند چه خبر است. پس، این یکی از اهداف امروز دشمنان است که از طریق همین روشهای ‌تبلیغی و رادیوهای مزدور - رادیو امریکا که باید گفت رادیو صهیونیستها، رادیو انگلیس و رادیوی صهیونیستها - و از طریق ‌دنباله‌های کم‌ارزششان در داخل دنبال میشود‌.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
رادیوهای بیگانه، با میلیونها دلار صرف و خرج راه میافتد. اینها هدف دارند از این‌که این تبلیغات را میکنند؛ میخواهند افکار ‌عمومی کشورهای مخاطب خودشان را تحت تأثیر قرار دهند. بیخودی که نمیآیند از شخصی، از حرفی، از جریانی، این‌طور دفاع ‌کنند‌! ‌هر آدم عاقلی تا دید دشمن برایش کف میزند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطی کردم؛ من چه کار کردم که ‌دشمن برای من کف میزند!؟ باید به خود بیاید‌.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دشمن سه هدفِ مرحله‌ای و مقطعی را تعقیب میکند. اوّل، عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یکپارچگی ملت ایران را بشکنند و ‌تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای کارساز در دل مردم... سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه ‌تخریب، مورد نظرِ دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای کارساز و مقاومت‌بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها ‌را هم «اصلاح» میگذارند‌!‌‌... هدف اینها این است که وحدت ملی را تخریب کنند و این اتّحاد عمومی ملت را بگیرند. شما میدانید ‌که عوامل تجزیه در داخل این ملتِ بزرگ منتفی و مفقود نیست. در مواردی، اختلاف زبان و اختلاف مناطق جغرافیایی هست؛ اما ‌ملت رشید ایران از قبل از انقلاب و در جریان انقلاب تا امروز، این وحدت یکپارچه خود را بر همه عوامل تفرقه ترجیح داده است و ‌علی‌رغم میل دشمن توانسته است اتّحاد و یکپارچگی خود را در همه‌ی میدانهای حساس حفظ کند. بر اثر همین یکپارچگی، ملت ‌ما در جنگ پیروز شد. دولتهای ما هرکاری که توانستند بکنند و بحمداللَّه هر پیشرفتی که در زمینه‌های سازندگی تا امروز ‌داشته‌اند، به‌خاطر همین یکپارچگی مردم بوده است. دشمن نمیتواند این را ببیند. برای دشمن، آرزوست که بتواند قشرها را در ‌مقابل هم قرار دهد. روحانی را از یک طرف، دانشگاهی را از یک طرف، بازاری را از یک طرف، کارگر را از یک طرف، کشاورز را از ‌یک طرف، قشرهای جوان را از یک طرف، قشرهای میانسال را از یک طرف؛ هر کدام را با انگیزه و با شعاری سرگرم کند؛ به ‌دیگران بدبین کند؛ اگر در جامعه نقاط ایمنی بخشی هم وجود دارد که همه مردم به آنها اعتماد دارند و در اختلافات به آنها ‌مراجعه میکنند و آنها اختلافات را برطرف میکنند، این نقاط را هم بمباران کند. دشمن اینها را میخواهد‌.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هدف دشمنان این است که وحدت ملی را تخریب کنند و این اتّحاد عمومی ملت را بگیرند.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عوامل تجزیه در داخل ملتِ بزرگ ایران منتفی و مفقود نیست. در مواردی، اختلاف زبان و مناطق جغرافیایی هست؛ اما ملت رشید ‌ایران از قبل از انقلاب و در جریان انقلاب تا امروز، این وحدت یکپارچه خود را بر همه عوامل تفرقه ترجیح داده است و علی‌رغم ‌میل دشمن توانسته است اتّحاد و یکپارچگی خود را در همه‌ی میدانهای حساس حفظ کند.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بر اثر یکپارچگی، ملت ما در جنگ پیروز شد.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دولتهای ما هرکاری که توانستند بکنند و بحمداللَّه هر پیشرفتی که در زمینه‌های سازندگی تا امروز داشته‌اند، به‌خاطر یکپارچگی ‌مردم بوده است.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : وحدت ملی
کلیدواژه(ها) : وحدت ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
برای دشمن، آرزوست که بتواند قشرها را در مقابل هم قرار دهد. روحانی را از یک طرف، دانشگاهی را ، بازاری را ، کارگر را ، ‌کشاورز را ، قشرهای جوان را ، قشرهای میانسال را ؛ هر کدام را با انگیزه و با شعاری سرگرم و به دیگران بدبین کند.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/09/26
عنوان فیش : اشتباه دشمن
کلیدواژه(ها) : اشتباه دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من خطابم در این حرف، بیشتر به دشمنان ما در اطراف دنیاست. آن اندیشه‌ای که یک ملت، مثل یک اقیانوس، براساس آن ‌توفانی میشود؛ قریب بیست سال برای آن مبارزه میکند تا به پیروزی میرسد؛ بعد براساس آن بیست سال مقاومت میکند، صدها ‌هزار جوان خود را در این راه قربانی میکند؛ این فکر و اندیشه‌ای که برای یک ملت این‌قدر عمیق است، آیا چیزی است که شما ‌بتوانید به این آسانی آن را از این ملت بگیرید!؟ این‌قدر کارشناسان اطّلاعاتی شما ابله و سطحی نگر و ساده‌لوحند!؟ شما ندیدید ‌آن روزی که بر همه چیزِ این ملت مسلّط بودید - دانشگاه دست شما بود؛ حکومت دست شما بود؛ شاه در مشت شما بود؛ دولت و ‌نخست‌وزیر و وزرا بر کشیده خود شما بودند؛ در این مملکت هرچه میخواستید، در روزنامه‌ها نوشته میشد؛ هر سیاستی که ‌میخواستید، اتّخاذ میشد؛ یک روحانی جرأت نداشت در گوشه فلان مسجد علیه امریکا یک کلمه حرف بزند؛ اگر حرف میزد، او را ‌به زندان می‌بردند؛ البته روحانیون جرأت میکردند، میگفتند و زندانش را هم میکشیدند؛ اما اختناق تا این حدّ بود - آن روز، ‌همین روحانیت، همین دین، همین ملت مسلمان، همین جوانان مؤمن، توانستند آن بلای تاریخی را بر سر شما امریکاییها درآورند ‌و این کشور با این عظمت را از چنگ شما بیرون بشکند! امروز که قدرت، متعلّق به این اسلام است، متعلّق به این جوانان است - ‌همه چیز در دست اسلام است - شما خیال میکنید خواهید توانست این ایمان و این دین را از مردم بگیرید!؟ زهی خیال باطل! ‌زهی اشتباه در فهم و در برداشت! همیشه خوشبختانه دشمنان ما چوب اشتباهات خودشان را خورده‌اند؛ این بار هم ‌چوب اشتباهات خودشان را میخورند؛ منتها من و شما باید حواسمان جمع باشد و غفلت نکنیم‌. ‌