[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : عوام و خواص
کلیدواژه(ها) : عوام و خواص
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من دشمن داخلی، یعنی در واقع دشمن درونی را در سه چیز، خلاصه می‏کنم. اعتقاد من این است که همه‏ی این چیزها به این سه چیز برمی‏گردد - در بحثهای شما هم که نگاه کردم، به خیلی از این موارد، اشاره و درباره‏اش بحث شده است - اگر ما بتوانیم این سه چیز را علاج کنیم، خیلی از مشکلات، حل خواهد شد. اول هم خود من، نمی‏خواهم از کس دیگری اسم بیاورم. بنده یکی از کسانی هستم که در جریان امور این مملکت، نقش دارم. یک مقدار از ضعفها هم در من است؛ در طبقات مختلف مسؤولین و در خواص است. هرچه پایین بیاییم، نقشها کمرنگتر می‏شود. این ایرادها در ماهاست؛ باید آنها را برطرف بکنیم. اگر هست، باید برطرف بکنیم؛ اگر نیست که چه بهتر!

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : دشمن درونی.دشمن بیرونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی.دشمن بیرونی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یک نکته‌ی دیگر این است که در آسیب‌شناسی انقلاب، باید نقش عوامل درونی و بیرونی، هر دو ملاحظه بشود. البته این جا دو افراط وجود دارد که من مایلم ذهن خودم را همواره از هر دو افراط، رها کنم و ذهن مردم را هم برحذر بدارم که دچار این دو افراط نشوند. یکی این که ما عوامل برونی را عمده کنیم و از عوامل درونی غافل بمانیم؛ دیگری به‌عکس، عوامل درونی را عمده کنیم و از عوامل بیرونی غافل بمانیم. الان کسانی هستند که به هر دو این افراطها هم مبتلا هستند؛ هر دو عامل، جداً وجود دارد. اگر انسان نگاه کند، می‌بیند که عوامل بیرونی، دشمنی دشمنان انقلاب از هر دو جهت است.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : دشمن درونی.دشمن بیرونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی.دشمن بیرونی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ببینید، پس ما دو جور دشمن در داخل داشتیم. در انقلاب شوروی، سرمایه‌دارها، زمین دارها و این‌گونه افراد با انقلاب، مخالفت کردند؛ اما یک مشت روشنفکرهایی بودند که نان و آبی از رژیم گذشته‌ی شوروی عایدشان نمی‌شد، بعد هم با این رژیم، کنار آمدند و این رژیم هم زرنگی کرد و جلبشان کرد. لذا می‌بینید روشنفکرهایی که حتی در برهه‌یی، ناراضی بودند، جزو رژیم جدید شوروی شدند و با آن همکاری کردند؛ برایش کتاب نوشتند! کتابهایشان الان هست؛ همان روشنفکرهای قبلی بودند - رمان نویس، شاعر، موسیقی‌دان و غیره - همه همکاری کردند!
در ایران نه، کسانی بودند که از لحاظ آسیب دیدن از برخورداریهای مادی، هیچ مشکلی با انقلاب نداشتند، تنها از لحاظ این‌که یک حکومت دینی بود و آنها از دین، لجشان می‌گرفت و دین را قبول نداشتند، با انقلاب، مقابل شدند! این یکی از مسایل و حقایق قابل توجه است؛ چون انقلاب، مدعی و مروّج دین بود و مردم را به دینداری سوق می‌داد و آنها تحت تأثیر فرهنگ غربی، یا تفکرات گوناگون - و به قول خودشان گرایش به ایدئولوژیها و مکتبهای گوناگون - با دین، میانه‌یی نداشتند، قبول نداشتند. در صورتی که حکومتهایی بودند که اصلاً انگیزه‌های استعماری نداشتند، نمی‌توانستند هم داشته باشند؛ اما به هر دلیلی - چه به دلایل سیاسی، چه به دلایل عقیدتی - که با دین مخالف بودند، با انقلاب اسلامی، مخالف شدند! لذا یک چنین صف‌آراییهای عظیمی در مقابل کشور ما شده است؛ الان هم ادامه دارد!
اینها عوامل بیرونی هستند که همه، روی تضعیف انقلاب، کار کردند! شما خیال نکنید اینها بی‌کار نشستند؛ اینها همه کار و تلاش کردند، تا جنگی شروع شد و همه به دشمن ما در آن جنگ، کمک کردند!

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : دشمن درونی.دشمن بیرونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی.دشمن بیرونی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
خوب، این دشمنیها با انقلاب، الان هم وجود دارد، الان هم هست، الان هم سرمایه‌های زیاد و پولهای بسیاری دارد صرف می‌شود. بعضی از این موارد را اخیراً آمریکاییها به خاطر این که قدری وقیحتر شده‌اند، اظهار می‌کنند؛ لیکن خیلی بیشتر از این را نمی‌گویند! مثلاً بیست میلیون دلاری را که در مجلسشان رسماً تصویب کردند؛ ولی خرجهایی می‌کنند که خیلی بیشتر از این حرفهاست!
علیه انقلاب، تبلیغاتی سازمان یافته‌یی دارد می‌شود؛ کار مطبوعاتی، کار سیاسی و کار دیپلماسی بسیار قوی دارد می‌شود! عوامل آنها در داخل هم هستند؛ که این هم جزو عوامل بیرونی است. من که می‌گویم عوامل بیرونی، حتی کسانی منظور است که از آنها الهام می‌گیرند و در داخل، علیه انقلاب کار می‌کنند، یا قلم می‌زنند، یا توطئه می‌کنند، یا ضربه‌ی اقتصادی و ضربه‌ی سیاسی می‌زنند!
این عوامل است؛ نباید اینها را ندیده گرفت. هرکس اینها را توهّم بداند - کما این که کسانی می‌خواهند بگویند اینها توهّم است - مثل کسی است که شب در جنگلی قرار گرفته، اطرافش را گرگها احاطه کرده و منتظر یک لحظه غفلت او هستند، تا او را بدرند، ولی او بگوید که من خیال می‌کنم! خیلی خوب، خیال می‌کنی، بگیر بخواب! کسی غیر از خودت که ضرر نخواهد دید. لذا با «خیال می‌کنم»، این دشمن موجود و مترصّد، از دست نخواهد رفت. این یک طرف قضیه است.
طرف دیگر هم عوامل درونی است. عوامل درونی، یعنی مواردی که در درون خود ما انقلابیون و ما مؤمنین است؛ اینها کم نیست، زیاد است. من می‌خواهم عرض کنم که اگر ما این آسیبهای درونی را علاج بکنیم، آن آسیبهای بیرونی، مشکلی برای ما به‌وجود نخواهد آورد.
ببینید، قرآن به طور صریح در این زمینه با ما حرف می‌زند؛ می‌گوید: «ذلک بانّ‌اللَّه لم یک مغیّرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیّروا ما بانفسهم»؛ نعمتی که خدا به شما داد، محال است از شما بگیرد، مگر شما شرایط خودتان را عوض کنید. چون نعمت الهی، بی‌حساب و کتاب نیست؛ خدا تحت شرایطی نعمتی را به کسی می‌دهد. اگر آن شرایط را حفظ کردید، محال است که نعمت، از بین برود و پس گرفته بشود.
این جزو مضامین و مسلّمات و بیّنات دعاهای ماست. انسان در صحیفه‌ی سجادیه و جاهای دیگر که نگاه می‌کند، برایش مسلم می‌شود که این‌جوری است؛ خدا نعمت را نمی‌گیرد، مگر ما آن شرایط را عوض کنیم. الان این اتاق، روشن است، این چراغها الان دارند نور می‌دهند؛ چرا؟ لابد شرایطی وجود دارد، سیمهایی، امکاناتی و فضایی هست؛ اگر اینها تغییر پیدا کند، طبیعی است که این هم نخواهد بود. این چیز واضحی است. تقدیر الهی، یعنی اندازه‌گیریهای دقیق پروردگار؛ این لایتخلّف است. چنانچه ما اندازه‌ها را عوض کردیم، خدای متعال هم نتایج را عوض خواهد کرد.
خوب، حالا من دشمن داخلی، یعنی در واقع دشمن درونی را در سه چیز، خلاصه می‌کنم. اعتقاد من این است که همه‌ی این چیزها به این سه چیز برمی‌گردد - در بحثهای شما هم که نگاه کردم، به خیلی از این موارد، اشاره و درباره‌اش بحث شده است - اگر ما بتوانیم این سه چیز را علاج کنیم، خیلی از مشکلات، حل خواهد شد. اول هم خود من، نمی‌خواهم از کس دیگری اسم بیاورم. بنده یکی از کسانی هستم که در جریان امور این مملکت، نقش دارم. یک مقدار از ضعفها هم در من است؛ در طبقات مختلف مسؤولین و در خواص است. هرچه پایین بیاییم، نقشها کمرنگتر می‌شود. این ایرادها در ماهاست؛ باید آنها را برطرف بکنیم. اگر هست، باید برطرف بکنیم؛ اگر نیست که چه بهتر!
یکی از آنها بی‌ایمانی - ضعف ایمان - است. این آسیب درون است. یکی، سوء عملکرد در همه‌ی زمینه‌هاست؛ از جمله در تبلیغ، که جای صحبت از صدا و سیما هم هست. یکی از آنها دنیا طلبی است؛ یعنی مزه‌ی دنیا را با حرص و ولع، در دهان مزمزه کردن و چرب و شیرین دنیا را قدر دانستن!
به نظر من این سه چیز، عوامل اصلی است و همه چیز، به این سه چیز برمی‌گردد. هر دستگاه، یا هر فردی که موجب این سه چیز بشود، به انقلاب ضربه می‌زند. هر کس موجب گردد که مردم به بی‌ایمانی سوق داده بشوند و ایمان مردم ضعیف بشود، کمک به آسیبهای انقلاب می‌کند.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
کلیدواژه(ها) : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اولاً آسیب‌شناسی یک موجود - چه انقلاب، چه یک انسان - لزوماً به معنای آسیبهایی نیست که الان وجود دارد؛ نباید این طور تلقی کرد که آنچه به‌عنوان آسیب‌شناسی انقلاب مطرح می‌شود، حتماً به آنچه که امروز تحقق و وقوع یافته است، نگاه می‌کند. نه، شما باید آسیبهای ممکن را بررسی بکنید؛ چه آنچه که الان هست، چه آنچه که ممکن است بعداً پیش بیاید. همچنان که وقتی ما با این دید به آسیبهای ممکنِ انقلاب نگاه می‌کنیم، نباید نتیجه بگیریم که آنچه ممکن است به‌عنوان آسیب پیش بیاید، الان وجود دارد. نه، این قضاوت درستی نیست؛ البته ممکن است بعضی دوست بدارند که انقلاب را آسیب یافته، آسیب دیده، بیمار، ناتوان و از کار افتاده معرفی کنند!

امروز در تبلیغات محاسبه شده و دقیق و طراحی شده‌ی دستگاههای خبری، آنچه که بیشترین توجه به آن می‌شود، این است که انقلاب را از کار افتاده، پیر، ناتوان و در راه مانده معرفی کنیم! بنده در پیام 22 بهمن امسال گفتم که انقلاب در بیست سالگی، یعنی در عنفوان جوانی است؛ فوراً جواب دادند! حالا این حضراتی که - به قول خودشان - طراحان و ایدئولوگها و تئوریسینهای ضدانقلاب هستند، سعی می‌کنند در گفته‌های خود، به «انقلاب پیر» تعبیر کنند! من این را بخصوص در خبرها توجه کردم - «انقلاب پیر اسلامی»، «بیست ساله»؛ بعد خواهم گفت که این حرف، چقدر ناشی از دستپاچگی و سراسیمگی است!

به هر حال، توجه کنید که اگر ما درباره‌ی آسیبهای ممکنِ انقلاب بحث می‌کنیم، معنایش این نیست که انقلاب، حالا به این آسیبها دچار شده است و بیمار و ناتوان، در آن‌جا افتاده است! نخیر، این فرض کاملاً ممکن است که انقلاب، به هیچ وجه به بعضی از این آسیبها و بزرگتر از اینها دچار نشده است.

نکته‌ی دوم این است که آسیب‌شناسی هر موجود، باید با توجه به بنیه‌ی آن موجود انجام بگیرد. بنیه‌ی بعضیها ضعیف است، کمترین ویروسی هم ممکن است آنها را از بین ببرد؛ بعضیها قدرت دفاع ندارند. آن کسانی‌که دچار «ایدز» می‌شوند، یک ویروس کوچک سرماخوردگی، آنها را می‌کشد! چون قدرت دفاع بدن آنها از بین می‌رود؛ یعنی سلولهای مدافع بدن، گلبولهای سفید و سربازان بدن، در بدن آنها مرده، ناتوانند و نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند - بنابراین آسیب آدمی که مبتلا به «ایدز» است، یک سرماخوردگی است؛ در حالی‌که آسیب یک آدم توانا، حتی سرطان هم نیست. ما دیده‌ایم آدمهای قوی بنیه‌یی را که سرطان داشتند، بعد با یک شیمی درمانی و مقابله‌ی قوی، حتی با سرطان مبارزه کردند، خوب شدند و الان دارند زندگی می‌کنند. باید ببینیم بنیه‌ی این موجودی که داریم آسیبهایش را بررسی می‌کنیم، چقدر است. من می‌خواهم به شما بگویم که انقلاب ما بسیار عظیم و بسیار بالاتر و برتر از تقویمها و تقدیرهای ناظران بین‌المللی است؛ از لحاظ بنیه، بسیار قوی است - من حالا مختصراً عرض خواهم کرد - به همین دلیل است که با وجود این که علیه این انقلاب، تهاجمها و ضربه‌ها و محاصره‌ها، بیش از همه‌ی انقلابهایی که من می‌شناسم بوده، آسیب‌پذیری این انقلاب، از همه‌ی انقلابهای بزرگ دنیا بمراتب کمتر بوده است.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
کلیدواژه(ها) : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یک نکته‌ی دیگر این است که در آسیب‌شناسی انقلاب، باید نقش عوامل درونی و بیرونی، هر دو ملاحظه بشود. البته این جا دو افراط وجود دارد که من مایلم ذهن خودم را همواره از هر دو افراط، رها کنم و ذهن مردم را هم برحذر بدارم که دچار این دو افراط نشوند. یکی این که ما عوامل برونی را عمده کنیم و از عوامل درونی غافل بمانیم؛ دیگری به‌عکس، عوامل درونی را عمده کنیم و از عوامل بیرونی غافل بمانیم. الان کسانی هستند که به هر دو این افراطها هم مبتلا هستند؛ هر دو عامل، جداً وجود دارد. اگر انسان نگاه کند، می‌بیند که عوامل بیرونی، دشمنی دشمنان انقلاب از هر دو جهت است.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
کلیدواژه(ها) : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
هر دستگاهی که عملکرد مؤثری دارد، اگر این عملکرد را اصلاح نکند، یا در آن اشکالی و آسیبی وجود داشته باشد، دارای سوء عملکرد است. معنای آسیبها هم که می‌گوییم، مطلقاً خیانت نیست؛ که بگوییم همه جا خیانت است. نه، منظورمان تنبلی، بی‌دقتی، بی‌اهتمامی، دلسوزی و تلاش لازم را نکردن، کار علمی انجام ندادن و متناسب با نیاز، پیش نرفتن است؛ همه‌ی اینها سوء عملکرد است. البته من توقّع معصومیت ندارم - که بگوییم ما باید معصوم باشیم - نه، بالاخره گوشه‌ی کار، یک جور خالی خواهد ماند؛ لیکن باید تلاش کنیم کار را درست کنیم.

یا هر دستگاهی که مردم را به دنیا طلبی سوق بدهد و آنها را تشویق به بهره‌مندی شخصی و التذاذطلبانه از دنیا بکند، به‌نظر من کمک به آسیبهای انقلاب و ضربه خوردن به انقلاب می‌کند.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش :تدیّن و ایمان منشأ بنیه‌ی مستحکم انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, ایمان
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
وقتی که ما مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم انقلاب ما بعد از بیست سال، آسیبهای گوناگون یک انقلاب بزرگ مثل انقلاب فرانسه، یک انقلاب پرسروصدا مثل انقلاب شوروی و یک انقلاب - به اصطلاح - اسلامی مثل انقلاب الجزایر را مطلقاً نداشته است؛ و این نشان دهنده‌ی بنیه‌ی این انقلاب است.

پس ببینید من منشأ این بنیه را چه می‌دانم؛ من می‌گویم منشأش در تدیّن و در ایمان است. ایمان به معنای تدیّن و تعبّد، نه ایمان به معنای مجرّد خودش؛ که بگوییم ما آدم با ایمانی هستیم، اما در عمل، نه اهل نمازیم، نه اهل تعبد و ذکریم، نه اهل توجّه به خدا و عمل کردن به هیچ یک از فرایضیم، فقط می‌گوییم ما با ایمانیم!

نه، من اصلاً این ایمان را نمی‌گویم؛ این ایمان، همانی است که قرآن اشاره می‌کند: قالت الاعراب آمنا، قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا»؛(1) تسلیم شدیم. آن، تسلیم شدن است، نه ایمان آوردن؛ ملت ما ایمان اسلامی داشتند.
1 ) سوره مبارکه الحجرات آیه 14
قالَتِ الأَعرابُ آمَنّا ۖ قُل لَم تُؤمِنوا وَلٰكِن قولوا أَسلَمنا وَلَمّا يَدخُلِ الإيمانُ في قُلوبِكُم ۖ وَإِن تُطيعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ لا يَلِتكُم مِن أَعمالِكُم شَيئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ
ترجمه :
عربهای بادیه‌نشین گفتند: «ایمان آورده‌ایم» بگو: «شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آورده‌ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمی‌کند، خداوند، آمرزنده مهربان است.»


مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش :مذموم بودن دل سپردن به دنیا، مبنای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : دنیاگرایی, زهد
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
عزیزان من، یکی از شعارهای ما قبل از پیروزی انقلاب - نه شعارهای انقلاب، شعارهای دوستانه‌ی خودمان در مجموعه‌ی رفاقتی و مجموعه‌هایی که با هم بودیم، با هم فکر می‌کردیم و کار و مبارزه می‌کردیم - «ساده زیستی» بود؛ زندگی ساده و کمتر بهره بردن از جلوه‌های دنیا! بعد که انقلاب، پیروز شد، سعی کردیم باز هم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم.
(...)
ما [که هم مسئول حکومتی هستیم و هم روحانی] باید بیشتر مواظب باشیم، دیگران هم باید مواظب باشند، شما هم که دانشجویید، یا استادید، باید مواظب باشید، شما هم که رئیسید، باید مواظب باشید؛ همه باید مواظب باشند که به دام تکلّفات و تعیّنات زندگی نیفتند و در اشرافیگری و اینها غرق نشوند. زینت دنیا را به قدری که خدای متعال قرار داده و مباح است، برای همه کس بخواهند.

البته «المال و البنون زینة الحیوة الدنیا»،(1) هیچ ایرادی ندارد. نه مال ایراد دارد، نه فرزندان ایراد دارد، نه مقام و اینها؛ لیکن غرق شدن در اینها، عمده کردن و هدف قراردادن اینها و خود را در تکیّفات و تعیّنات زندگی، منحصر کردن است که آسیب می‌زند. چنانچه اینها اصلاح بشود، ما امیدواریم که ان‌شاءاللَّه مشکلی نباشد
1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 46
المالُ وَالبَنونَ زينَةُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَالباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوابًا وَخَيرٌ أَمَلًا
ترجمه :
مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست؛ و باقیات صالحات [= ارزشهای پایدار و شایسته‌] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش‌تر است!


مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : روشنفکری
کلیدواژه(ها) : روشنفکری
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امام بزرگوار ما خودش مظهر همین معنا بود؛ آدمی بود که تعیّنات دنیوی، حقیقتاً برایش ارزش نداشت. آدم این را در آن مرد معنوی و بزرگوار می‏دید که تعیّنات، تعلّقات و تکلّفات دنیوی، اصلًا برای خودش ارزش نداشت! شما که بحمد اللَّه روشن‏فکر و آگاه و فهمیده هستید، احتیاج نمی‏بینم که این‏ها را توضیح بدهم. این که دارم می‏گویم، منظورم بهره‏مندی شخصی است؛ معنایش این نیست که کشور، کار آبادانی و عمران نکند و دنیا را آباد نکند. این‏ها همیشه، تخلیه‏ها و شبهه‏افکنیهای مخالفین اسلام بوده، می‏گفتند که اسلام با دنیا مخالف است؛ یعنی دنیا را آباد نکنیم!

نه، آن دنیایی که گفته می‏شود، دنیای شخصی است؛ یعنی خود شما دنبال تکیّف زندگی دنیایی نباشید و زندگی را ساده بگذرانید. معنایش این است. امیر المؤمنین (علیه‏السّلام)، شخصاً زاهدانه‏ترین زندگی‏ها را داشت؛ اما در عین حال، مرتب هم کار می‏کرد، مزرعه را آباد و چاه آب، جاری می‏کرد، جهاد می‏کرد و کشور را اداره می‏کرد، حکومت به آن عظمت را ریاست می‏کرد، سیاست‏گذاری و سیاستمداری می‏کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : روشنفکری
کلیدواژه(ها) : روشنفکری
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
البته «المال و البنون زینة الحیوة الدنیا»، هیچ ایرادی ندارد. نه مال ایراد دارد، نه فرزندان ایراد دارد، نه مقام و این‏ها؛ لیکن غرق شدن در این‏ها، عمده کردن و هدف قرار دادن این‏ها و خود را در تکیّفات و تعیّنات زندگی، منحصر کردن است که آسیب می‏زند. چنانچه این‏ها اصلاح بشود، ما امیدواریم که إن شاء اللَّه مشکلی نباشد.
البته اینجا باید بگویم که روشن‏فکران اسلامی، روحانیون و مسئولین دانشگاهها رؤسای دانشگاهها، رؤسای دانشکده‏ها و اساتید دانشگاهها نقش دارند؛ شما دانشجوها هم نقش اساسی دارید، صدا و سیما هم نقش بسیار حساس و مهمی دارد. باید صدا و سیما هم حقیقتاً به معنای حقیقی کلمه در این قضیه، آن نقش حقیقی خودش را ایفا کند و از چیزهایی که الآن دچارش است چه در زمینه‏ی هنر، چه در زمینه‏ی فیلم، تبلیغات و گفتارها، چه در زمینه‏ی تظاهرات دینی و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد خودش را خلاص کند.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش :آسیب‌های درونی انقلاب مهم‌تر از آسیب‌های بیرونی آن
کلیدواژه(ها) : انقلاب, آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
[یک نکته‌ی دیگر این است که در آسیب‌شناسی انقلاب، باید نقش عوامل درونی و بیرونی، هر دو ملاحظه بشود.]
طرف دیگر هم عوامل درونی است. عوامل درونی، یعنی مواردی که در درون خود ما انقلابیون و ما مؤمنین است؛ اینها کم نیست، زیاد است. من می‌خواهم عرض کنم که اگر ما این آسیبهای درونی را علاج بکنیم، آن آسیبهای بیرونی، مشکلی برای ما به‌وجود نخواهد آورد.
ببینید، قرآن به طور صریح در این زمینه با ما حرف می‌زند؛ می‌گوید: «ذلک بانّ‌اللَّه لم یک مغیّرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیّروا ما بانفسهم»؛(1) نعمتی که خدا به شما داد، محال است از شما بگیرد، مگر شما شرایط خودتان را عوض کنید. چون نعمت الهی، بی‌حساب و کتاب نیست؛ خدا تحت شرایطی نعمتی را به کسی می‌دهد. اگر آن شرایط را حفظ کردید، محال است که نعمت، از بین برود و پس گرفته بشود.
این جزو مضامین و مسلّمات و بیّنات دعاهای ماست. انسان در صحیفه‌ی سجادیه و جاهای دیگر که نگاه می‌کند، برایش مسلم می‌شود که این‌جوری است؛ خدا نعمت را نمی‌گیرد، مگر ما آن شرایط را عوض کنیم.الان این اتاق، روشن است، این چراغها الان دارند نور می‌دهند؛ چرا؟ لابد شرایطی وجود دارد، سیمهایی، امکاناتی و فضایی هست؛ اگر اینها تغییر پیدا کند، طبیعی است که این هم نخواهد بود. این چیز واضحی است. تقدیر الهی، یعنی اندازه‌گیریهای دقیق پروردگار؛ این لایتخلّف است. چنانچه ما اندازه‌ها را عوض کردیم، خدای متعال هم نتایج را عوض خواهد کرد.
1 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 53
ذٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَم يَكُ مُغَيِّرًا نِعمَةً أَنعَمَها عَلىٰ قَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم ۙ وَأَنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه :
این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی‌دهد؛ جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند؛ و خداوند، شنوا و داناست!


مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش :کمک حتمی خدا برای یاری کنندگان او
کلیدواژه(ها) : نصرت الهی
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
ان‌شاءاللَّه خدای متعال هم کمک خواهد کرد؛ «من کان للَّه کان اللَّه له»،(1) هر کس برای خدا کار کند، خدا هم تمام امکانات و علم و قدرت خودش و سنتهای آفرینش را در خدمت او قرار خواهد داد. «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»؛ (2)این جمله‌ی عجیبی است - «ل» قسم و «ن» تأکید - حتماً خدا کسانی را که او را نصرت کنند، بدون شک نصرت خواهد کرد.
1 )
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏79، ص 197 
روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج‏13 195
الوافی، فیض كاشانی، ج ‏8، ص 784

من‏ كان‏ لله‏ كان الله له و من أصلح أمر دينه أصلح الله أمر دنياه و من أصلح ما بينه و بين الله أصلح الله ما بينه و بين الناس‏
ترجمه :
هر كس كه از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر كس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح كند و هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند.

2 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.


مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : شبهه‏‌افکنی
کلیدواژه(ها) : شبهه‏‌افکنی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یکی از شعارهای ما قبل از پیروزی انقلاب نه شعارهای انقلاب، شعارهای دوستانه‏ی خودمان در مجموعه‏ی رفاقتی و مجموعه‏هایی که باهم بودیم، باهم فکر می‏کردیم و کار و مبارزه می‏کردیم «ساده‏زیستی» بود؛ زندگی ساده و کمتر بهره بردن از جلوه‏های دنیا! بعد که انقلاب، پیروز شد، سعی کردیم بازهم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم.
امام بزرگوار ما خودش مظهر همین معنا بود؛ آدمی بود که تعیّنات دنیوی، حقیقتاً برایش ارزش نداشت. آدم این را در آن مرد معنوی و بزرگوار می‏دید که تعیّنات، تعلّقات و تکلّفات دنیوی، اصلًا برای خودش ارزش نداشت! شما که بحمد اللَّه روشن‏فکر و آگاه و فهمیده هستید، احتیاج نمی‏بینم که این‏ها را توضیح بدهم. این که دارم می‏گویم، منظورم بهره‏مندی شخصی است؛ معنایش این نیست که کشور، کار آبادانی و عمران نکند و دنیا را آباد نکند. این‏ها همیشه، تخلیه‏ها و شبهه‏افکنیهای مخالفین اسلام بوده، می‏گفتند که اسلام با دنیا مخالف است؛ یعنی دنیا را آباد نکنیم!
نه، آن دنیایی که گفته می‏شود، دنیای شخصی است؛ یعنی خود شما دنبال تکیّف زندگی دنیایی نباشید و زندگی را ساده بگذرانید. معنایش این است. امیر المؤمنین (علیه‏السّلام)، شخصاً زاهدانه‏ترین زندگی‏ها را داشت؛ اما در عین حال، مرتب هم کار می‏کرد، مزرعه را آباد و چاه آب، جاری می‏کرد، جهاد می‏کرد و کشور را اداره می‏کرد، حکومت به آن عظمت را ریاست می‏کرد، سیاست‏گذاری و سیاستمداری می‏کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : شبهه‏‌افکنی
کلیدواژه(ها) : شبهه‏‌افکنی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ما در زمان ائمه (علیهم‏السّلام)، مباحثات زیادی از طرف ائمه و اصحاب ائمه داشتیم؛ در همه‏ی این مباحثات، جهت جبهه‏ی حق این بوده است که ایمانها را مستحکم و شبهه‏ها را برطرف کند، نه این که ایجاد شبهه بکند! در دانشگاه بایستی با ایجاد شبهه، مقابله بشود و با شبهه هم مبارزه و کار علمی و قوی انجام گیرد. ما استدلال و حرف محکم و متقن، کم نداریم؛ ما سرمایه‏ی عظیمی از اندیشه و فکر در اختیار داریم. البته هیچ معتقد هم نیستم که بایستی با کسی که فکر غلطی دارد، برخورد خشن صورت بگیرد؛ این را هم بدانید، به‏هیچ‏وجه!

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : نصرت الهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
«من کان للَّه کان اللَّه له»، هرکس برای خدا کار کند، خدا هم تمام امکانات و علم و قدرت خودش و سنتهای آفرینش را در خدمت او قرار خواهد داد. «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛ این جمله‏ی عجیبی است «ل» قسم و «ن» تأکید حتماً خدا کسانی را که او را نصرت کنند، بدون شک نصرت خواهد کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : ژان ژاپلوسه
کلیدواژه(ها) : ژان ژاپلوسه
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
آن چیزی که امروز فرانسه می‏تواند به‏عنوان افتخار بناپارت یاد کند، این است که او ایتالیا و اتریش و بلژیک را فتح کرد - کارهای او این است دیگر - و الا بیست سال بعد از انقلاب برای بناپارت، هیچ افتخار دیگری از لحاظ آرمانهای انقلاب - آن حرفهایی که «ژان ژاپلوسه» و «ولتر» و دیگران می‏گفتند - در حکومت فرانسه، مطلقاً وجود ندارد!

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : فرانسوا ولتر
کلیدواژه(ها) : فرانسوا ولتر
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
آن چیزی که امروز فرانسه می‏تواند به‏عنوان افتخار بناپارت یاد کند، این است که او ایتالیا و اتریش و بلژیک را فتح کرد - کارهای او این است دیگر - و الا بیست سال بعد از انقلاب برای بناپارت، هیچ افتخار دیگری از لحاظ آرمانهای انقلاب - آن حرفهایی که «ژان ژاپلوسه» و «ولتر» و دیگران می‏گفتند - در حکومت فرانسه، مطلقاً وجود ندارد!

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : ویکتور هوگو
کلیدواژه(ها) : ویکتور هوگو
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
در طول این بیست سال در فرانسه - تا قبل از این که ناپلئون روی کار بیاید - سه گروه، هر سه به‏عنوان انقلاب، سرکار آمدند. گروه اول، گروه انقلابیونی بودند که - شاید ماجراهایش را شنیده، یا خوانده‏اید - آن برخوردهای خشن، کور و فراموش نشدنی و آن ویرانیها را در تاریخ فرانسه کردند! به هر حال، یک انقلاب کردند؛ تا حدودی قابل تحمل بود.
بعد از حدود پنج سال، گروه دوم سرکار آمدند و گروه اول را قلع و قمع کردند! شخصیتهای برجسته‏ی انقلابی - تقریباً بدون استثنا - اعدام شدند! این گروه دوم، گروه افراطیون بودند؛ کسانی بودند که انقلابیون اولیه را متهم به سازشکاری کرده و آنها را اعدام کردند.
گروه سوم آمدند و گروه دوم را متهم به تندروی کردند؛ بعضی از آنها را اعدام و خیلی را تبعید کردند و این تبعید، تا سالها ادامه داشت!
شما اگر بینوایان ویکتور هوگو را خوانده باشید، در اول داستان، صحبت پیرمردی است که جزو منتخبین همان گروه دوم بوده است. تا آن تاریخی که داستان ویکتور هوگو شروع می‏شود - تقریباً اواخر قرن نوزدهم، یعنی حدود سال 1825، شاید هم بیشتر - هنوز آن تبعیدی وجود داشته است؛ که شما ماجرای آن تبعیدی را و این که چه می‏کرد و چه می‏گفت و چطور هنوز می‏ترسید، در آن داستان مشاهده می‏کنید!
بعد، گروه سوم که کار خودشان را انجام دادند - البته با ضعف تمام - زمینه را برای روی کار آوردن ناپلئون فراهم کردند و ناپلئون با استفاده از زرنگیها و نبوغ خودش و اوضاع نابسامان فرانسه، در رأس قدرت آمد و پادشاهی را برگرداند؛ منتها نه پادشاهی - به اصطلاح - سلسله‏ی برنبها که همان لوئی شانزدهم و غیره، جزوش بودند. البته این وضعیت، تا زمانی بود که ناپلئون زنده بود؛ بعد که ناپلئون مرد، باز همان گروه - یعنی پادشاهان برنبها، لوئی هجدهم و اینها - سرکار آمدند و فرانسه تا دهها سال دچار اضطراب بود - تقریباً صد سال بعد از انقلاب فرانسه - اینها واقعاً چیزهای عجیب و داستانهای مهمی است!

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : انقلاب کبیر اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : انقلاب کبیر اسلامی ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
انقلاب ما بسیار عظیم و بسیار بالاتر و برتر از تقویمها و تقدیرهای ناظران بین‌المللی است؛ از لحاظ بنیه، بسیار قوی است - من حالا مختصراً عرض خواهم كرد - به همین دلیل است كه با وجود این كه علیه این انقلاب، تهاجمها و ضربه‌ها و محاصره‌ها، بیش از همه‌ی انقلابهایی كه من می‌شناسم بوده، آسیب‌پذیری این انقلاب، از همه‌ی انقلابهای بزرگ دنیا بمراتب كمتر بوده است. من یادداشت كرده‌ام كه انقلابمان را با سه انقلاب معروف - كه كم و بیش شما آقایان می‌شناسید - مقایسه كنم؛ البته غیر از اینها هم مواردی هست، اما این سه انقلاب، مهم است.
یكی انقلاب كبیر فرانسه است - از انقلابهای دور دست؛ با دویست و خرده‌یی سال فاصله - یكی انقلاب شوروی - در فاصله‌ی تقریباً نزدیك به ما - كه یكی از بزرگترین انقلابهای قرون اخیر است، یكی هم یك انقلاب اسلامی، یعنی انقلاب الجزایر كه حقیقتاً انقلاب بود. آدم نمی‌تواند این كودتاهایی كه به اسم انقلاب، در افریقا و امریكای لاتین انجام گرفت، واقعاً خیلی انقلاب بداند؛ والا من بعضی از این‌جاهایی كه انقلاب كردند - كشورهای افریقایی و غیرافریقایی، موزامبیك، زیمبابوه، یا آنچه در هند اتفاق افتاد - دیده‌ام؛ اگر بشود اسم آنها را انقلاب گذاشت!
ما اینها را از نزدیك مشاهده كردیم؛ هیچ كدام آن چنان خصوصیتی را ندارند كه اصلاً بشود آنها را با انقلاب ما مقایسه كرد. اما این سه انقلاب، تا حدودی قابل مقایسه‌اند. البته به نظر من مقایسه‌ی اینها هم یك كار بسیار شیرین علمی است؛ چقدر خوب است كه كسانی هم این كار را بكنند! هم علمی، به معنای جامعه‌شناسی است، هم علمی، به معنای تاریخی است.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش :مقایسه عوامل آسیب زننده به انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه و شوروی
کلیدواژه(ها) : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی, مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, تاریخ انقلاب روسیه و شکل‌گیری اتحاد جماهیر شوروی, تاریخ دفاع مقدس, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, کمبود امکانات در دفاع مقدس, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, تاریخ انقلابهای فرانسه, انقلاب فرانسه, عملکرد روشنفکران غربزده در ایران, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در آسیب‌شناسى انقلاب، باید نقش عوامل درونى و بیرونى، هر دو ملاحظه بشود. البته اینجا دو افراط وجود دارد که من مایلم ذهن خودم را همواره از هر دو افراط، رها کنم و ذهن مردم را هم برحذر بدارم که دچار این دو افراط نشوند. یکى این که ما عوامل برونى را عمده کنیم و از عوامل درونى غافل بمانیم؛ دیگرى به‌عکس، عوامل درونى را عمده کنیم و از عوامل بیرونى غافل بمانیم. الآن کسانى هستند که به هر دو این افراطها هم مبتلا هستند؛ هر دو عامل، جداً وجود دارد. اگر انسان نگاه کند، مى‌بیند که عوامل بیرونى، دشمنى دشمنان انقلاب از هر دو جهت است.
ببینید، این مهم است که آن روز در دنیا با انقلاب کبیر فرانسه، به آن صورت قدرتى وجود نداشت و ارتباطات، آن‌جور نبود که بخواهد بایستد و مقابله و مبارزه کند؛ ولى بعد که فتوحات ناپلئون شروع شد، انگلیس و دیگران با او مقابله کردند. البته صرافهاى انگلیس، مخالف بودند، لردهاى خود فرانسه، یا آلمان، یا فلان ملّاکین عمده، مخالف بودند؛ اما قدرت سازمان‌یافته‌ى منسجم سیاسى که بنشیند طراحى کند و مبارزه‌ى سیاسى و نظامى و تبلیغاتى و روانى و همه را باهم بکند، اصلًا وجود نداشت.
و اما انقلاب شوروى، وقتى‌که واقع شد، یک‌خرده از دشمنان خود روسیه هم کم شد! چون روسیه، یک دشمنان سنتى هم داشت. روسیه، در جنگ بین‌الملل اول هم بود. یکى از دشمن‌هاى روسیه در همان جا آلمان بود؛ به مجرد این که انقلاب شوروى پیروز شد عکس انقلاب ما که وقتى پیروز شد، جنگ را به آن تحمیل کردند جنگش تمام شد! موقتاً شوروى روسیه از جنگ بین‌الملل اول کنار کشید و جبهه‌ى به اصطلاح متفقین آن جنگ را که در مقابل آلمان و این‌ها بودند، تنها گذاشت؛ یعنى جبهه‌ى شرقى را بکلى خالى کرد و ضربه‌هاى محکمى خورد. تقریباً حدود یک سال به همین شکل بود، بعد دوباره شوروى در اواخر جنگ، وارد جنگ شد و در منافع جنگ سهیم گردید! بنابراین در آن زمان، آن هم دشمنان آن‌چنانى نداشت.
آنچه که مهم است، این است که دشمنان انقلاب شوروى که دشمنان سیاسى، یا دشمنان اقتصادى بودند با آن محتواى خودش مبارزه کردند؛ اما با انقلاب ما، هم دشمنان انقلاب یعنى دشمنانى که از لحاظ سیاسى ضربه مى‌دیدند، مثل کسانى که در ایران نفوذ داشتند؛ یا از لحاظ اقتصادى ضربه مى‌دیدند، مثل کسانى که از ایران، بهره مى‌بردند؛ چه داخلیها، چه خارجیها با انقلاب، دشمن شدند، هم دشمنان دین! یعنى کسانى که در دنیا به خاطر اهداف بلندمدت، یعنى به‌خاطر ایده‌ها و تفکرها، با اصل دین مخالف بودند. لذا شوروى با انقلاب ما تقریباً همان قدر دشمنى کرد که امریکا! لااقل در جنگ، این‌جور بود دیگر؛ درحالى‌که شوروى، سابقه‌ى حضور در ایران نداشت که از دست داده باشد.
به‌عکس، چون رقیبش رفته بود و دستگاه‌هاى استراق سمع آمریکاییها در پشت مرز شوروى سابق، برچیده شده بود، باید از ما ممنون مى‌شد و با ما همکارى و به ما کمک مى‌کرد؛ ولى نکردند! چرا؟ براى خاطر این که آن‌ها از دین، ضربه مى‌خوردند. ایجاد یک حکومت دینى براى شوروى بخصوص با همسایگى این جمهوریهاى مسلمان‌نشین همان قدر ضرر داشت که انقلاب براى امریکا و از دست رفتن نفوذ کمپانیهاى امریکایى و مستشاران امریکایى، ضرر داشت!
ببینید، پس ما دو جور دشمن در داخل داشتیم. در انقلاب شوروى، سرمایه‌دارها، زمین دارها و این‌گونه افراد با انقلاب، مخالفت کردند؛ اما یک‌مشت روشن‌فکرهایى بودند که نان و آبى از رژیم گذشته‌ى شوروى عایدشان نمى‌شد، بعد هم با این رژیم، کنار آمدند و این رژیم هم زرنگى کرد و جلبشان کرد. لذا مى‌بینید روشن‌فکرهایى که حتى در برهه‌اى، ناراضى بودند، جزو رژیم جدید شوروى شدند و با آن همکارى کردند؛ برایش کتاب نوشتند! کتابهایشان الآن هست؛ همان روشن‌فکرهاى قبلى بودند رمان نویس، شاعر، موسیقى‌دان و غیره همه همکارى کردند!
در ایران نه، کسانى بودند که از لحاظ آسیب دیدن از برخوردارى‌هاى مادى، هیچ مشکلى با انقلاب نداشتند، تنها از لحاظ اینکه یک حکومت دینى بود و آن‌ها از دین، لجشان مى‌گرفت و دین را قبول نداشتند، با انقلاب، مقابل شدند! این یکى از مسایل و حقایق قابل توجه است؛ چون انقلاب، مدعى و مروّج دین بود و مردم را به دین‌دارى سوق مى‌داد و آن‌ها تحت تأثیر فرهنگ غربى، یا تفکرات گوناگون و به قول خودشان گرایش به ایدئولوژى‌ها و مکتبهاى گوناگون با دین، میانه‌یى نداشتند، قبول نداشتند. در صورتى که حکومتهایى بودند که اصلًا انگیزه‌هاى استعمارى نداشتند، نمى‌توانستند هم داشته باشند؛ اما به هر دلیلى چه به دلایل سیاسى، چه به دلایل عقیدتى که با دین مخالف بودند، با انقلاب اسلامى، مخالف شدند! لذا یک چنین صف‌آراییهاى عظیمى در مقابل کشور ما شده است؛ الآن هم ادامه دارد!
این‌ها عوامل بیرونى هستند که همه، روى تضعیف انقلاب، کار کردند! شما خیال نکنید این‌ها بى‌کار نشستند؛ این‌ها همه کار و تلاش کردند، تا جنگى شروع شد و همه به دشمن ما در آن جنگ، کمک کردند!
یکى از کارهایى که به نظر من فرض و واجب است، این است که شما جوانها لااقل تاریخ جنگ را بخوانید؛ حالا تاریخ انقلاب، یک‌خرده دورتر است، تاریخ جنگ را که نزدیک‌تر است، ببینید. قضایاى جنگ را بدانید. از آنچه که در دوران هشت سال دفاع مقدس در ایران اتفاق افتاده، مطلع بشوید.
در این دوران هشت سال جنگ، همه‌ى دنیا دنیایى که مى‌توانست به میدان بیاید به عراق کمک کرد! من شاید یک‌وقت گفته باشم، ما سیم‌خاردار، لازم داشتیم، از جایى خریدیم؛ وقتى‌که به ایران مى‌آوردند، چون جاده‌اى که از ترکیه مى‌آمد، به دلیلى بسته بود، مجبور بودیم آن‌ها را از طریق شوروى بیاوریم؛ اجازه ندادند! سیم‌خاردار را اجازه ندادند! ما در جنگ، آر پى جى لازم داشتیم آن‌هایى که در جنگ بودند، مى‌دانند دیگر، آر پى جى، یک سلاح‌انفرادى دمِ دستى است ولى به ما نفروختند و اجازه ندادند به ما فروخته بشود! توجه مى‌کنید؟!
همان کسانى با ما این‌جور عمل کردند که پیشرفته‌ترین هواپیماها و پیشرفته‌ترین تجهیزات جنگى را به عراق دادند و بهترین کارشناسهاى نظامى خود را به عراق فرستادند، تا عراق در بیابانهاى اطراف خرمشهر و بین مرز ما و مرز خودشان که در اختیار عراق بود، سالها مستحکمترین استحکامات جنگى را به وجود بیاورد! امریکا که جاى خود دارد؛ آمریکاییها کمک کردند.
ما آن وقت به حدس دریافتیم فقط به حدس، مستند به هیچ اطلاعى نبود که آمریکاییها کمک اطلاعاتى ماهواره‌یى به عراق مى‌کنند. بنده در نماز جمعه، همان وقتها گفتم ماها همه مى‌گفتیم خیلى‌ها هم باور نمى‌کردند؛ ولى یکى دو سال اخیر، خواندید و شنیدید که آمریکاییها در دوران جنگ، اطلاعات ماهواره‌یى خود را به عراق مى‌دادند! یعنى همان چیزى که ما به حدس دریافته بودیم و از قراین مى‌فهمیدیم، معلوم شد که تحقق دارد!
خوب، این دشمنیها با انقلاب، الآن هم وجود دارد، الآن هم هست، الآن هم سرمایه‌هاى زیاد و پولهاى بسیارى دارد صرف مى‌شود. بعضى از این موارد را اخیراً آمریکاییها به خاطر این که قدرى وقیح‌تر شده‌اند، اظهار مى‌کنند؛ لیکن خیلى بیشتر از این را نمى‌گویند! مثلًا بیست میلیون دلارى را که در مجلسشان رسماً تصویب کردند؛ ولى خرجهایى مى‌کنند که خیلى بیشتر از این حرفهاست!
علیه انقلاب، تبلیغاتى سازمان‌یافته‌یى دارد مى‌شود؛ کار مطبوعاتى، کار سیاسى و کار دیپلماسى بسیار قوى دارد مى‌شود! عوامل آن‌ها در داخل هم هستند؛ که این هم جزو عوامل بیرونى است. من که مى‌گویم عوامل بیرونى، حتى کسانى منظور است که از آن‌ها الهام مى‌گیرند و در داخل، علیه انقلاب کار مى‌کنند، یا قلم مى‌زنند، یا توطئه مى‌کنند، یا ضربه‌ى اقتصادى و ضربه‌ى سیاسى مى‌زنند!
این عوامل است؛ نباید این‌ها را ندیده گرفت. هرکس این‌ها را توهّم بداند کمااینکه کسانى مى‌خواهند بگویند این‌ها توهّم است مثل کسى است که شب در جنگلى قرار گرفته، اطرافش را گرگها احاطه کرده و منتظر یک‌لحظه غفلت او هستند، تا او را بدرند، ولى او بگوید که من خیال مى‌کنم! خیلى خوب، خیال مى‌کنى، بگیر بخواب! کسى غیر از خودت که ضرر نخواهد دید. لذا با «خیال مى‌کنم»، این دشمن موجود و مترصّد، از دست نخواهد رفت. این یک طرف قضیه است.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش :مقایسه بیست ساله انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه ، شوروی،الجزائر
کلیدواژه(ها) : مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, انقلاب فرانسه, بینوایان, تاریخ انقلابهای فرانسه, تاریخ انقلاب روسیه و شکل‌گیری اتحاد جماهیر شوروی, انقلاب اکتبر روسیه, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, عملکرد استعمارگران در الجزایر, الجزایر
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
من یادداشت کرده‌ ام که انقلابمان را با سه انقلاب معروف که کم‌ وبیش شما آقایان می شناسید مقایسه کنم؛ البته غیر از این‌ها هم مواردى هست، اما این سه انقلاب، مهم است.
یکى انقلاب کبیر فرانسه است از انقلاب‌هاى دور دست؛ با دویست و خرده‌اى سال فاصله یکى انقلاب شوروى در فاصله‌ى تقریباً نزدیک به ما که یکى از بزرگترین انقلاب‌هاى قرون اخیر است، یکى هم یک انقلاب اسلامى، یعنى انقلاب الجزائر که حقیقتاً انقلاب بود. آدم نمى‌تواند این کودتاهایى که به اسم انقلاب، در آفریقا و امریکاى لاتین انجام گرفت، واقعاً خیلى انقلاب بداند؛ و الا من بعضى از این جاهایى که انقلاب کردند کشورهاى آفریقایى و غیر آفریقایى، موزامبیک، زیمبابوه، یا آنچه در هند اتفاق افتاد دیده‌ام؛ اگر بشود اسم آن‌ها را انقلاب گذاشت!
ما این‌ها را از نزدیک مشاهده کردیم؛ هیچ‌کدام آن‌چنان خصوصیتى را ندارند که اصلًا بشود آن‌ها را با انقلاب ما مقایسه کرد. اما این سه انقلاب، تا حدودى قابل مقایسه‌اند. البته به نظر من مقایسه‌ى این‌ها هم یک کار بسیار شیرین علمى است؛ چقدر خوب است که کسانى هم این کار را بکنند! هم علمى، به معناى جامعه‌شناسى است، هم علمى، به معناى تاریخى است.
بیست سال از انقلاب ما گذشته است؛ شما بیست سال بعد از انقلاب کبیر فرانسه را، بیست سال بعد از انقلاب اکتبر، یا بیست سال بعد از انقلاب الجزائر را در نظر بگیرید. شما بیست سال بعد از انقلاب کبیر فرانسه حدود سال 1809 را نگاه کنید، چیزى که از فرانسه‌ى دوران لوئى شانزدهم تغییر پیدا کرده، شخص پادشاه است! در سال 1809، پادشاهى به نام ناپلئون بناپارت بر سر کار است؛ یک امپراطور، تاجگذارى کرده و به معناى واقعى کلمه، پادشاهى مى‌کند! آراى مردم و آزادى به آن معنایى که انقلاب کبیر فرانسه برایش تلاش کرد در زندگى و در حکومت مطلقه‌ى ناپلئون، یک‌ذرّه وجود ندارد! بله، تفاوت دیگرش آن است که لوئى شانزدهم، پادشاه کم‌عرضه‌یى بود، در حالى که بناپارت، پادشاهى با عرضه و قوى بود.
آن چیزى که امروز فرانسه مى‌تواند به‌عنوان افتخار بناپارت یاد کند، این است که او ایتالیا و اتریش و بلژیک را فتح کرد کارهاى او این است دیگر و الا بیست سال بعد از انقلاب براى بناپارت، هیچ افتخار دیگرى از لحاظ آرمان‌هاى انقلاب آن حرفهایى که «ژان ژاپلوسه» و «ولتر» و دیگران مى‌گفتند در حکومت فرانسه، مطلقاً وجود ندارد! البته اگر شما در این بیست سال نگاه کنید و ببینید در فرانسه چه گذشته است، حقیقتاً خواهید دید که انقلاب عظیم و شکوهمند ما، اصلًا برترین پدیده‌اى است که مى‌تواند در این نمونه‌ها مورد نظر قرار بگیرد.
در طول این بیست سال در فرانسه تا قبل از این که ناپلئون روى کار بیاید سه گروه، هر سه به‌عنوان انقلاب، سرکار آمدند. گروه اول، گروه انقلابیونى بودند که شاید ماجراهایش را شنیده، یا خوانده‌اید آن برخوردهاى خشن، کور و فراموش‌نشدنى و آن ویرانیها را در تاریخ فرانسه کردند! به هر حال، یک انقلاب کردند؛ تا حدودى قابل تحمل بود.
بعد از حدود پنج سال، گروه دوم سرکار آمدند و گروه اول را قلع‌وقمع کردند! شخصیتهاى برجسته‌ى انقلابى تقریباً بدون استثنا اعدام شدند! این گروه دوم، گروه افراطیون بودند؛ کسانى بودند که انقلابیون اولیه را متهم به سازشکارى کرده و آن‌ها را اعدام کردند.
گروه سوم آمدند و گروه دوم را متهم به تندروى کردند؛ بعضى از آن‌ها را اعدام و خیلى را تبعید کردند و این تبعید، تا سالها ادامه داشت!
شما اگر بینوایان ویکتور هوگو را خوانده باشید، در اول داستان، صحبت پیرمردى است که جزو منتخبین همان گروه دوم بوده است. تا آن تاریخى که داستان ویکتور هوگو شروع مى‌شود تقریباً اواخر قرن نوزدهم، یعنى حدود سال 1825، شاید هم بیشتر هنوز آن تبعیدى وجود داشته است؛ که شما ماجراى آن تبعیدى را و این که چه مى‌کرد و چه مى‌گفت و چطور هنوز مى‌ترسید، در آن داستان مشاهده مى‌کنید!
بعد، گروه سوم که کار خودشان را انجام دادند البته با ضعف تمام زمینه را براى روى کار آوردن ناپلئون فراهم کردند و ناپلئون با استفاده از زرنگى‌ها و نبوغ خودش و اوضاع نابسامان فرانسه، در رأس قدرت آمد و پادشاهى را برگرداند؛ منتها نه پادشاهى به اصطلاح سلسله‌ى برنبها که همان لوئى شانزدهم و غیره، جزوش بودند. البته این وضعیت، تا زمانى بود که ناپلئون زنده بود؛ بعد که ناپلئون مرد، باز همان گروه یعنى پادشاهان برنبها، لوئى هجدهم و این‌ها سرکار آمدند و فرانسه تا دهها سال دچار اضطراب بود تقریباً صد سال بعد از انقلاب فرانسه این‌ها واقعاً چیزهاى عجیب و داستانهاى مهمى است!
من افسوس مى‌خورم که چرا بعضى از جوانهاى ما با این ماجراها آشنا نیستند! راست مى‌گویید؛ من هم اتفاقاً مى‌خواستم به رادیو تلویزیون بگویم که شما جلو افتادید! یک مقدار هم تقصیر همین آموزش‌ها و همین چیزهاست که متأسفانه نداریم؛ ولى کتابخوانى هم بى‌نقص نیست، باید کتاب هم نوشته شود.
خلاصه، صد سال بعد از انقلاب، فرانسه مثل یک کشتى در حال تلاطم بوده است؛ پادشاهان متعدد سرکار آمدند و رفتند! بعد از ناپلئون، باز برنبها آمدند و رفتند؛ تا بالاخره کمونیستها سرکار آمدند و باز رفتند؛ تا بالاخره بعد از یک‌صد و خرده‌اى سال، جمهورى فرانسه سروسامانى به خودش گرفت!
حالا شما آن را با بیست سال بعد از انقلاب ما مقایسه کنید. ما الآن سر بیست‌سالگى هستیم دیگر؛ ببینید آنجا چه خبر بوده و اینجا چه خبر است!
شما بیست سال بعد از انقلاب اکتبر یعنى سال 1937 شوروى را نگاه کنید؛ این‌ها را من و امثال من یادمان است؛ دیکتاتورى سیاه استالین بر شوروى در آن بیست سال حاکم بود، که صدها هزار آدم به جرم مخالفت با حکومت استالین یا توهّم مخالفت اعدام و نابود شدند! و چند برابر آن در سیبرى، تبعید شدند و چه شدند! تمام رؤساى سطح اول انقلاب، یکسره به‌وسیله‌ى کسانى که بعداً وارث آن‌ها بودند، اعدام، یا فرارى شدند و عده‌یى در تبعید کشته شدند! شما خود شوروى را هم که در 1937 نگاه کنید، مى‌بینید که آن اوج دیکتاتورى سیاه استالین است.
این دیکتاتورى، با حفظ مبانى انقلاب نبوده؛ یعنى استالین، یک تزار واقعى بود. فقط از خانواده‌ى رُمانف نبود، فرد دیگرى بود؛ اما یک تزار و یک پادشاه مطلق بود! من گمان نمى‌کنم هیچ پادشاهى که در قصر «کرملین» حکومت کرده بود، به قدر استالین پادشاهى کرده باشد! چون او هم در همان قصر و با همان تشریفات و همان امکانات و همان زندگى و این‌ها بود.
استالین، تنها چیزى که از انقلاب حفظ کرد، آن نیم‌تنه‌اى بود که تا آخر عمرش به شکل یک فرم مى‌پوشیدند که تا بالا دکمه مى‌خورد! آن را هم به مُجردى که مرد، اعقابش همان چند نفرى که بودند کنار گذاشتند و هیچ‌چیز دیگر نماند؛ تمام شد! از انقلاب، فقط اسمش ماند؛ اگرچه از اول هم که انقلاب شد و سرکار آمده بودند، حکومت کارگرى، فقط اسم بود! این هم انقلاب شوروى، بعد از بیست سال!
انقلاب الجزائر را بعد از بیست سال، خود من دیدم؛ سالى که من به الجزائر رفتم، حدود نوزده سال از انقلاب گذشته بود. وضع آن‌ها واقعاً عبرت‌انگیز است. انقلاب الجزائر، انقلاب اسلامى، انقلاب مساجد و انقلاب علماى دین بود؛ انقلاب، از مساجد، از مدارس دینى و از حوزه‌هاى علمیه شروع شد مثل انقلاب خود ما لیکن حتى یک روز، حکومت دینى در الجزائر به وجود نیامد! از همان اول، فرانسویها توانستند هم فرهنگ و آداب خودشان، هم بى‌اعتقادى به دین را در الجزائر که تحت نفوذشان بود و داشت از استعمارشان خلاص مى‌شد نفوذ بدهند!
در زمان ریاست جمهورى من، یکى از بزرگان الجزائر به دیدن من آمد؛ با من که صحبت مى‌کرد، به زبان عربى حرف مى‌زد. بعد مى‌خواست جمله‌اى را بگوید، لغت عربى به یادش نیامد؛ با این که زبان خودش و سخنگوى دولت بود! یک‌خرده فکر کرد، یادش نیامد؛ برگشت و به زبان فرانسه، از همراهش پرسید که این لغت، چه مى‌شود؟ او لغت عربى را به وى گفت؛ بعد او حرفش را با بنده ادامه داد!
یعنى آن‌ها حتى زبان عربى را نه دین را، بلکه زبان عربى و عربیت را که ظاهراً خیلى برایش اهمیت قائل بودند، نتوانستند در الجزائر حفظ کنند و نگه بدارند و زنده کنند! در آنجا از اسلام، مطلقاً خبرى نبود؛ از لحاظ وضع زندگى و مادى و اقتصادى هم زیر بد! وضع آن‌ها از لحاظ کشاورزى، از لحاظ اقتصادى همه‌چیزشان واقعاً زیر بد بود! البته یک ظاهر حکومت انقلابى داشتند و مواضع سیاسى خوبى در دنیا مى‌گرفتند.
الجزایریها فقط در زمان «بومدین» که رئیس‌جمهورى بود وقتى انقلاب پیروز شد، بر سر کار آمد مواضع انقلابى، به معناى موضع مستقلى در مقابل امریکا و استکبار مى‌گرفتند و از مسأله‌ى فلسطین دفاع مى‌کردند! بعد از گذشت چند سال، همین هم عوض شد!
البته من وقتى به وضع آن‌ها نگاه مى‌کنم یادم است، خودم هم در یادداشتهاى روزانه‌اى که گاهى مى‌نوشتم، چیزهایى را در همین زمینه نوشته‌ام؛ حالا که ملاحظه مى‌کنم، خیلى عبرت‌انگیز است حرفهایى را که آن روز الجزایریها مى‌گفتند، براى اینکه دفاع خودشان از قضیه‌ى فلسطین را پس بگیرند و از قضیه‌ى فلسطین دفاع نکنند و بخصوص به امریکا نزدیک بشوند، خیلى شبیه به حرفهایى است که مرتب رادیوهاى بیگانه، در شرایط کنونى القا مى‌کنند تا در ذهنیت ماها مسئولین کشور بیاید! نوع حرفها همان حرفهایى است که الآن هم وقتى آدم، رادیوBBC ، رادیو آمریکا و رادیوى صهیونیستى را مى‌شنود، مى‌بیند که آن‌ها مى‌کوشند بلکه بتوانند همان جور استدلالها و همان حرفها را که آن روز در زبان الجزایریها بود، در زبان ما هم جارى کنند! که خوشبختانه نتوانسته‌اند و نخواهند توانست.
آن‌ها حرفهاى رادیوهاى بیگانه را قبول کرده بودند و بیست سال بعد از انقلاب الجزائر، دیگر انقلابى، اسلامى و دینى نبود! ارزشهاى اخلاقى و معنوى، مطلقاً وجود نداشت؛ پیشرفت مادى هم نبود! شورویها اگر نتوانستند زندگى مردم را درست کنند، لااقل توانستند در مسابقه‌ى فضایى، کار برجسته‌اى نشان بدهند. فرانسویها اگر نتوانستند آزادى و استقلال و اصول انقلابشان را تحقق ببخشند، لااقل توانستند فتوحات جهانى بکنند؛ اگرچه آن، مثبت نیست، اما از لحاظ مثلًا عنوان تاریخى مى‌گفتند که ناپلئون از لحاظ فتوحات نظامى، شخص برجسته‌اى بود. که او هم آخر کار، نابود شد؛ یعنى در جنگ با روسیه، به خاکستر نشست و بکلى از بین رفت.
بنابراین وقتى‌که ما مقایسه مى‌کنیم، مى‌بینیم انقلاب ما بعد از بیست سال، آسیبهاى گوناگون یک انقلاب بزرگ مثل انقلاب فرانسه، یک انقلاب پرسروصدا مثل انقلاب شوروى و یک انقلاب به اصطلاح اسلامى مثل انقلاب الجزائر را مطلقاً نداشته است؛ و این نشان‌دهنده‌ى بنیه‌ى این انقلاب است.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش :پاکسازی صدا و سیما از مسئله ی غرق شدن در تکیفات و تعینات زندگی
کلیدواژه(ها) : سینما
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
البته «المال و البنون زینة الحیوة الدنیا»، هیچ ایرادى ندارد. نه مال ایراد دارد، نه فرزندان ایراد دارد، نه مقام و این‌ها؛ لیکن غرق شدن در این‌ها، عمده کردن و هدف قرار دادن این‌ها و خود را در تکیّفات و تعیّنات زندگى، منحصر کردن است که آسیب مى‌زند. چنانچه این‌ها اصلاح بشود، ما امیدواریم که إن شاء اللَّه مشکلى نباشد.
البته اینجا باید بگویم که روشن‌فکران اسلامى، روحانیون و مسئولین دانشگاهها رؤساى دانشگاهها، رؤساى دانشکده‌ها و اساتید دانشگاهها نقش دارند؛ شما دانشجوها هم نقش اساسى دارید، صدا و سیما هم نقش بسیار حساس و مهمى دارد. باید صدا و سیما هم حقیقتاً به معناى حقیقى کلمه در این قضیه، آن نقش حقیقى خودش را ایفا کند و از چیزهایى که الآن دچارش است چه در زمینه‌ى هنر، چه در زمینه‌ى فیلم، تبلیغات و گفتارها، چه در زمینه‌ى تظاهرات دینى و از این قبیل چیزهایى که وجود دارد خودش را خلاص کند.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : توهم توطئه
کلیدواژه(ها) : توهم توطئه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
علیه انقلاب، تبلیغاتی سازمان یافته‌یی دارد میشود؛ کار مطبوعاتی، کار سیاسی و کار دیپلماسی بسیار قوی دارد میشود! عوامل آنها در داخل هم هستند؛ که این هم جزو عوامل بیرونی است. من که میگویم عوامل بیرونی، حتی کسانی منظور است که از آنها الهام میگیرند و در داخل، علیه انقلاب کار میکنند، یا قلم میزنند، یا توطئه میکنند، یا ضربه‌ی اقتصادی و ضربه‌ی سیاسی میزنند!
 این عوامل است؛ نباید اینها را ندیده گرفت. هرکس اینها را توهّم بداند - کما این که کسانی میخواهند بگویند اینها توهّم است - مثل کسی است که شب در جنگلی قرار گرفته، اطرافش را گرگها احاطه کرده و منتظر یک لحظه غفلت او هستند، تا او را بدرند، ولی او بگوید که من خیال میکنم! خیلی خوب، خیال میکنی، بگیر بخواب! کسی غیر از خودت که ضرر نخواهد دید. لذا با «خیال میکنم»، این دشمن موجود و مترصّد، از دست نخواهد رفت. این یک طرف قضیه است.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : شعارهای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : شعارهای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
عزیزان من، یکی از شعارهای ما قبل از پیروزی انقلاب - نه شعارهای انقلاب، شعارهای دوستانه‌ی خودمان در مجموعه‌ی  رفاقتی و مجموعه‌هایی که با هم بودیم، با هم فکر میکردیم و کار و مبارزه میکردیم - «ساده زیستی» بود؛ زندگی ساده و کمتر بهره بردن از جلوه‌های دنیا! بعد که انقلاب، پیروز شد، سعی کردیم باز هم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم.
 امام بزرگوار ما خودش مظهر همین معنا بود؛ آدمی بود که تعیّنات دنیوی، حقیقتاً برایش ارزش نداشت. آدم این را در آن مرد معنوی و بزرگوار میدید که تعیّنات، تعلّقات و تکلّفات دنیوی، اصلاً برای خودش ارزش نداشت! شما که بحمدالله روشنفکر و آگاه و فهمیده هستید، احتیاج نمیبینم که اینها را توضیح بدهم. این که دارم میگویم، منظورم بهره‌مندی شخصی است؛ معنایش این نیست که کشور، کار آبادانی و عمران نکند و دنیا را آباد نکند. اینها همیشه، تخلیه‌ها و شبهه‌افکنیهای مخالفین اسلام بوده، میگفتند که اسلام با دنیا مخالف است؛ یعنی دنیا را آباد نکنیم!
 نه، آن دنیایی که گفته میشود، دنیای شخصی است؛ یعنی خود شما دنبال تکیّف زندگی دنیایی نباشید و زندگی را ساده بگذرانید. معنایش این است. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، شخصاً زاهدانه‌ترین زندگیها را داشت؛ اما در عین حال، مرتب هم کار میکرد، مزرعه را آباد و چاه آب، جاری میکرد، جهاد میکرد و کشور را اداره میکرد، حکومت به آن عظمت را ریاست میکرد، سیاستگذاری و سیاستمداری میکرد.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : مسجد
کلیدواژه(ها) : مسجد
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
انقلاب اسلامی، انقلاب مساجد و انقلاب علمای دین بود؛ انقلاب، از مساجد، از مدارس دینی و از حوزه‌های علمیه شروع شد.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : مسجد
کلیدواژه(ها) : مسجد
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
انقلاب اسلامی، انقلاب مساجد و انقلاب علمای دین بود.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : مسجد
کلیدواژه(ها) : مسجد
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
انقلاب، از مساجد، از مدارس دینی و از حوزه‌های علمیه شروع شد.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، شخصاً زاهدانه‌ترین زندگیها را داشت؛ اما در عین حال، مرتب هم کار میکرد، مزرعه را آباد و چاه آب، جاری میکرد، جهاد میکرد و کشور را اداره میکرد، حکومت به آن عظمت را ریاست میکرد، سیاستگذاری و سیاستمداری میکرد

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امام بزرگوار ما مظهر ساده زیستی بود.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امام بزرگوار ما آدمی بود که تعیّنات دنیوی، حقیقتاً برایش ارزش نداشت.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، شخصاً زاهدانه‌ترین زندگیها را داشت؛ اما در عین حال، مرتب هم کار میکرد، مزرعه را آباد و چاه آب، جاری میکرد، جهاد میکرد و کشور را اداره میکرد، حکومت به آن عظمت را ریاست میکرد، سیاستگذاری و سیاستمداری میکرد

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از شعارهای ما قبل از پیروزی انقلاب - نه شعارهای انقلاب، شعارهای دوستانه‌ی خودمان در مجموعه‌ی رفاقتی و مجموعه‌هایی که با هم بودیم، با هم فکر میکردیم و کار و مبارزه میکردیم - «ساده زیستی» بود؛ زندگی ساده و کمتر بهره بردن از جلوه‌های دنیا! بعد که انقلاب، پیروز شد، سعی کردیم باز هم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم.
امام بزرگوار ما خودش مظهر همین معنا بود؛ آدمی بود که تعیّنات دنیوی، حقیقتاً برایش ارزش نداشت. آدم این را در آن مرد معنوی و بزرگوار میدید که تعیّنات، تعلّقات و تکلّفات دنیوی، اصلاً برای خودش ارزش نداشت! شما که بحمدالله روشنفکر و آگاه و فهمیده هستید، احتیاج نمیبینم که اینها را توضیح بدهم. این که دارم میگویم، منظورم بهره‌مندی شخصی است؛ معنایش این نیست که کشور، کار آبادانی و عمران نکند و دنیا را آباد نکند. اینها همیشه، تخلیه‌ها و شبهه‌افکنیهای مخالفین اسلام بوده، میگفتند که اسلام با دنیا مخالف است؛ یعنی دنیا را آباد نکنیم!
نه، آن دنیایی که گفته میشود، دنیای شخصی است؛ یعنی خود شما دنبال تکیّف زندگی دنیایی نباشید و زندگی را ساده بگذرانید. معنایش این است. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، شخصاً زاهدانه‌ترین زندگیها را داشت؛ اما در عین حال، مرتب هم کار میکرد، مزرعه را آباد و چاه آب، جاری میکرد، جهاد میکرد و کشور را اداره میکرد، حکومت به آن عظمت را ریاست میکرد، سیاستگذاری و سیاستمداری میکرد.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : مطالعه تاریخ
کلیدواژه(ها) : مطالعه تاریخ
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یکی از کارهایی که به‌نظر من فرض و واجب است، این است که شما جوانها لااقل تاریخ جنگ را بخوانید.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : مطالعه تاریخ
کلیدواژه(ها) : مطالعه تاریخ
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از کارهایی که به‌نظر من فرض و واجب است، این است که شما جوانها لااقل تاریخ جنگ را بخوانید؛ حالا تاریخ انقلاب، یک خرده دورتر است، تاریخ جنگ را که نزدیکتر است، ببینید. قضایای جنگ را بدانید. از آنچه که در دوران هشت سال دفاع مقدس در ایران اتفاق افتاده، مطلع بشوید.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من دشمن داخلی، یعنی در واقع دشمن درونی را در سه چیز، خلاصه میکنم. اعتقاد من این است که همه‌ی ... چیزها به این سه ‌چیز برمیگردد...اگر ما بتوانیم این سه چیز را علاج کنیم، خیلی از مشکلات، حل خواهد شد‌...‌
‌ ‌یکی از آنها بیایمانی - ضعف ایمان - است. این آسیب درون است. یکی، سوء عملکرد در همه‌ی زمینه‌هاست؛ از جمله در تبلیغ، ‌که جای صحبت از صدا و سیما هم هست. یکی از آنها دنیا طلبی است؛ یعنی مزه‌ی دنیا را با حرص و ولع، در دهان مزمزه کردن و ‌چرب و شیرین دنیا را قدر دانستن‌!‌

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش آسیب‌‌شناسی انقلاب‌ - 1377/12/15
عنوان فیش : اهل بیت (علیهم السلام‏)
کلیدواژه(ها) : اهل بیت (علیهم السلام‏)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ما در زمان ائمه (علیهم‌السّلام)، مباحثات زیادی از طرف ائمه داشتیم؛ که جهت جبهه‌ی حق بوده که ایمانها را مستحکم و شبهه‌ها ‌را برطرف کند.‌