[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :نزول برکات، فایده استغفار کلیدواژه(ها) : توبه, گناه نوع(ها) : قرآن متن فیش : استغفار، یعنی طلب مغفرت و آمرزش الهی برای گناهان. این استغفار اگر درست انجام گیرد، باب برکات الهی را به روی انسان باز میکند. همهی آنچه که یک فرد بشر و یک جامعهی انسانی از الطاف الهی احتیاج دارد - تفضّلات الهی، رحمت الهی، نورانیّت الهی، هدایت الهی، توفیق از سوی پروردگار، کمک در کارها، فتوح در میدانهای گوناگون - به وسیلهی گناهانی که ما انجام میدهیم، راهش بسته میشود. گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهی، حجاب میشود. استغفار، این حجاب را برمیدارد و راه رحمت و تفضّل خدا به سوی ما باز میشود. این، فایدهی استغفار است. لذا شما چند جا در آیات قرآن ملاحظه میکنید که برای استغفار، فواید دنیوی و گاهی فواید اخروی، مترتّب دانسته شده است. مثلاً: «استغفروا ربّکم ثم توبوا الیه ... یرسل السّماء علیکم مدرارا»(1) و از این قبیل. همهی اینها، اینطور قابل فهم و قابل توجیه است که راه این تفضّلات الهی، به برکت استغفار،یده به سوی دل و جسم انسان و جامعهی انسانی باز میشود. لذا استغفار مهم است. 1 ) سوره مبارکه هود آیه 52 وَيا قَومِ استَغفِروا رَبَّكُم ثُمَّ توبوا إِلَيهِ يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدرارًا وَيَزِدكُم قُوَّةً إِلىٰ قُوَّتِكُم وَلا تَتَوَلَّوا مُجرِمينَ ترجمه : و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد؛ و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید!» مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :غفلت، مانعی برای استغفار کلیدواژه(ها) : توبه, تقوا, غفلت, گناه نوع(ها) : قرآن متن فیش : [اگر بخواهیم استغفار - این نعمت الهی - را به دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم: یکی غفلت و دیگری غرور. ] انسانِ غافل هرگز به فکر استغفار نمیافتد. اصلاً به یادش نمیآید که گناه میکند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعاً مثل آدمی است که در خواب حرکتی انجام میدهد. لذا اهل سلوک اخلاقی، در بیان منازل سالکان در مسلک اخلاق و تهذیب نفس، این منزل را که انسان میخواهد از غفلت خارج شود، منزل «یقظه»، یعنی بیداری میگویند. در اصطلاحات قرآنی، آن چیزی که نقطهی مقابل این غفلت است، تقواست. تقوا، یعنی بهوش بودن و دائم مراقب خود بودن. اگر از آدم غافل دهها گناه سر میزند و اصلاً حس نمیکند که گناه کرده است؛ آدم متّقی، درست نقطهی مقابل اوست. اندک گناهی هم که میکند، فوراً متذکّر میشود که گناه کرده است و به فکر جبران میافتد. «انّ الّذین اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا». به مجرد اینکه شیطان از کنارش عبور میکند و باد شیطان به او میخورد، فوراً حس میکند که شیطانزده شده و دچار اشتباه و غفلت گردیده است؛ «تذکّروا»: به یاد میافتد. «فاذا هم مبصرون»؛(1) چنین آدمی، چشمش باز است. عزیزان من؛ برادران و خواهران! هر که هستید ملتفت باشید. این خطاب، فقط به یک عدّه مردم خاص نیست که بگوییم مثلاً افراد کماطّلاع، کمسواد و یا جوان و کم سن، به آن توجّه کنند. نخیر؛ همه باید ملتفت باشند. علما، دانشمندان، برجستگان، شخصیتها، بزرگان، کوچکان، پولداران، فقیران، همه باید ملتفت باشند که حدّاقل گاهی غفلت گریبان آنها را میگیرد و غافل میشوند. اصلاً گناه از آنها سر میزند و ملتفت نمیشوند که گناه انجام میدهند. خطر بسیار بزرگی است. این گناهی که من و شما انجام میدهیم، ملتفت نمیشویم و چون نمیدانیم گناه کردهایم، از آن گناه توبه و استغفار هم نمیکنیم. بعد روز قیامت که میشود، چشم ما که باز شد، آن وقت میبینیم، عجب چیزهایی در نامهی اعمال ماست! انسان تعجّب میکند، کی من این کارها را انجام دادم؛ اصلاً یادش نیست. این، گناهِ غفلت و اشکال آن است. پس، یک مانع استغفار، عبارت از غفلت است. 1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 201 إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ تَذَكَّروا فَإِذا هُم مُبصِرونَ ترجمه : پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) میافتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :احتیاج همه انسانها به استغفار کلیدواژه(ها) : توبه, حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), حضرت امام سجاد (علیهالسلام) نوع(ها) : قرآن متن فیش : استغفار، مخصوص یک عدّه آدمهای معیّن هم نیست که بگوییم کسانی که خیلی گناه کردند، استغفار کنند؛ نه. همهی انسانها - حتّی در حدّ پیامبر - باید استغفار کنند. «لیغفر لک اللَّه ما تقدم من ذنبک و ما تأخّر».(1) پیامبر هم باید استغفار کند. استغفار، یا از گناهی است که ما انجام دادهایم، یا از گناهان اخلاقی است. اگر فرض کنیم که یک انسان، هیچ گناهی هم انجام نداد؛ نه دروغ، نه غیبت، نه ظلم، نه خلاف، نه شهوترانی، نه اهانت به کسی، نه تعدّی به مال مردم - البته اینطور آدمها، خیلی کمند - اما بسیاری از همینطور آدمهایی که اینگونه گناهان جوارحی را هم ندارند، مبتلا به گناه جوانحی - گناه اخلاقی - هستند. اگر همین آدمی که هیچ گناهی نمیکند، وقتی که میان مردم راه میرود، نگاه کند و بگوید: این بیچاره مردم، همه مشغول گناهند؛ ولی ما الحمدللَّه خودمان را نگهداشتیم و گناه نمیکنیم - خود را بالاتر از آنها به حساب بیاورد - این خودش یک گناه و یک تنزّل و یک سقوط میشود و استغفار لازم دارد. تحقیر انسانها، خود را بالاتر از دیگران دانستن، کار خود را ارزشی بیش از ارزش کار مردم دادن، یا بعضی از صفات اخلاقی زشت دیگری که در انسانها هست - مثل حسد و طمع و خود بزرگبینی - اینها استغفار لازم دارد. اگر فرض کنیم، انسانی است که این گناهان را هم ندارد؛ ولی مثلاً در باب علم توحید، پیش نرفت. در این صورت، یک قصور است و باید استغفار کند. باب علم توحید و معرفت به پروردگار، باب محدود و راه بنبستی که نیست؛ راه بینهایت است که همهی انبیا و اولیا، در این راه مشغول پیشرفت و تکامل نفس و فراهم کردن معرفت بیشتر نسبت به ذات مقدّس پروردگار و صفات کمالیّهی حضرت حقّند. هر مقداری که این گونه افراد، در این راه پیش نرفتند، یک قصور و یک عقبماندگی و یک ناتوانی معنوی است که استغفار لازم دارد. استغفار، برای همه است. لذا ملاحظه میکنید که ائمّه علیهمالسّلام در این دعاها، چه سوزوگدازی دارند. بعضی خیال میکنند که امام سجاد این سوزوگداز را کرده است، برای اینکه به دیگران یاد بدهد. بله؛ یاد دادن به دیگران که هست - هم در شکل و هم در مضمون کار - اما اصل قضیه این نیست. اصل قضیه، آن حالت طلبِ خود این بندهی صالح و انسان والا و بزرگوار است. این سوزوگداز، متعلّق به خود اوست. این اظهار تضرّع پیش پروردگار، متعلّق به خود اوست. این ترس از عذاب خدا و میل به تقرّب الیاللَّه و رضوان الهی، متعلّق به خود اوست. این استغفار و طلب از خدا، واقعاً متعلّق به خود اوست. ممکن است مثلاً توجه به مباحات در زندگی - لذّتهای مباح، کارهای مباح - در نظر انسانی که در آن حدّ از علوّ درجه است، یک نوع سقوط و انحطاط محسوب شود. دلش میخواست که در چارچوب ضرورتهای مادّی و جسمانی قرار نمیداشت و همین نیم نگاه را هم به مباحات و به مسائل عادی زندگی نمیکرد و در راه معرفت و در آن وادی بینهایت به سوی رضوان الهی و بهشت معرفت الهی، بیشتر پیش میرفت. وقتی چنین چیزی نشده است، پس استغفار میکند. بنابراین، استغفار برای همه است. 1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 2 لِيَغفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَما تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَيكَ وَيَهدِيَكَ صِراطًا مُستَقيمًا ترجمه : تا خداوند گناهان گذشته و آیندهای را که به تو نسبت میدادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید؛ مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :گروه فداییان اسلام مصداق جوانان با ایمان کلیدواژه(ها) : شهید نواب صفوی نوع(ها) : قرآن متن فیش : این روزها، همچنین یادآور یکی از روزهای تلخ این ملت در سالهای دههی سی است که آن، شهادت فداییان اسلام است و من در چند کلمه، فقط یاد این عزیزان را گرامی بدارم. آن وقتی را که خبر شهادت این جوانان مخلص و مؤمن و پاکباز به مشهد رسید، فراموش نمیکنم. در بین طلاّب جوان حوزهی مشهد، در آن مدرسهای که ما بودیم، هیجان عجیبی پیدا شد. علّت هم این بود که سال قبل یا دو سال قبلش، مرحوم نوّاب صفوی، این جوان مؤمن روحانی، در همین مدرسه - که اتّفاقاً اسم مدرسه، مدرسهی نوّاب است - آمده و سخنرانی کرده بود و نماز جماعت اقامه نموده بود و غوغایی از شور و هیجان به وجود آورده بود که تأثیرات او بر روحیهی طلاب، در هنگام شهادتش محسوس بود. یکی از مدرّسان بزرگ هم در درس اشارهای کرده بود و یادی از اینها نموده بود. جامعهی آن وقت، از اهمیت این قیام غافل بود. اینها را به عنوان چند نفری که فقط بلدند گلولهای از دهانهی اسلحهای خارج کنند و به سینهی کسی بنشانند، معرفی میکردند. حتّی بزرگان آن دستگاه جبّار منحوس که خودشان مظهر اوباشگری و چاقوکشی و الواطی بودند و جزو افرادی بهشمار میرفتند که ارزش نداشتند از آنها یاد شود، به عنوان یک انسان تربیت یافته، به این جوانان مؤمنِ صالحِ پاکبازِ مخلصِ و بیطمع و بیاعتنای به دنیا و به زخارف دنیا، چاقوکش میگفتند! بعضی از مردم نیز همینطور میشناختند و باور میکردند و بعضیها هم باور نمیکردند و بعضی هم غافل بودند. از مسألهی فداییان اسلام، غفلت شد. اگرچه شاید آن زمان، آمادگی هم نبود که بخواهند آنچه را که میگفتند - که همان حکومت اسلامی بود - بر سرِ پا کنند. برای این کار، یک حرکت عمومی در درازمدّت لازم بود؛ لیکن سخن اینها در بین فریادها و عربدههای مستانهی دشمنانشان گم شد. اینها مردمانی بودند که «انّهم فتیة امنوا بربّهم».(1) واقعاً جوانانی بودند که به خدا ایمان آوردند و از روی اخلاص، در راه حاکمیت معارف و احکام نورانی اسلام تلاش کردند و در مقابل ظلم و فساد ایستادند. ظلم و فساد خاندان پهلوی و وابستگی آنها به بیگانگان، این حرکت و نهضت را به وجود آورد. اصلاً قضیهی اینها چنین بود که در جهت اسلامی شدن جامعه، مبارزهی ضدّ استبدادی و ضدّ سلطنتی خودشان را آغاز کردند و متأسّفانه در وسط کار، همهشان از بین رفتند. البته برای خود آنها خوب شد؛ چون به شهادت رسیدند و به مقام عالی شهادت دست یافتند؛ اما برای جامعه خسارتی بود. بههرحال از آن تاریخ، چهل سال میگذرد. الان چهل سال است که از این قضیه گذشته است؛ اما بعد از چهل سال، شما ملاحظه میکنید که اسم این عزیزان، اینطور در ملأ عام و علیرؤس الاشهاد آورده میشود؛ چون آرزوی آنها عملی شد و این ملت در این راه به حرکت درآمد و فداکاری و ایستادگی نمود و آن چهرهی کفر و استکبار را نابود کرد. 1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 13 نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَأَهُم بِالحَقِّ ۚ إِنَّهُم فِتيَةٌ آمَنوا بِرَبِّهِم وَزِدناهُم هُدًى ترجمه : ما داستان آنان را بحق برای تو بازگو میکنیم؛ آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :رمضان ، ماه استغفار کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, توبه نوع(ها) : حدیث متن فیش : در دعایی که در روزهای ماه مبارک رمضان وارد شده است، این طور میخوانیم که «و هذا شهرالانابة و هذا شهر التوبة و هذا شهر العتق من النّار».(1) ماه، ماه توبه و استغفار و بازگشت به خداست. 1 ) الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج 4 ص 75 ح7؛ تهذیب الاحكام،طوسی،ج3ص111 ؛ الفقیه،صدوق،ج2ص104ح1849 ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی ج 94 ص 359 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...)؛ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ فَسَلِّمْهُ لِی وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّی وَ أَعِنِّی عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِی فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ فَرِّغْنِی فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِی فِيهِ الْبَرَكَةَ وَ أَحْسِنْ لِی فِيهِ الْعَاقِبَةَ وَ أَصِحَّ لِی فِيهِ بَدَنِی وَ أَوْسِعْ فِيهِ رِزْقِی وَ اكْفِنِی فِيهِ مَا أَهَمَّنِی وَ اسْتَجِبْ لِی فِيهِ دُعَائِی وَ بَلِّغْنِی فِيهِ رَجَائِی اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ اللَّهُمَّ جَنِّبْنِی فِيهِ الْعِلَلَ وَ الْأَسْقَامَ وَ الْهُمُومَ وَ الْأَحْزَانَ وَ الْأَعْرَاضَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبَ وَ اصْرِفْ عَنِّی فِيهِ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ وَ الْجَهْدَ وَ الْبَلَاءَ وَ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ أَعِذْنِی فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ وَوَسْوَاسِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ وَ حِيَلِهِ وَ أَمَانِيِّهِ وَ خُدَعِهِ وَ غُرُورِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ رَجْلِهِ وَ شَرَكِهِ وَ اعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَخْدَانِه وَ أَشْيَاعِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ شُرَكَائِهِ وَ جَمِيعِ كَيْدِهِمْ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ تَمَامَ صِيَامِهِ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِی قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ فِيهِ صَبْراً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً وَ احْتِسَاباً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنَّا بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ الْجِدَّ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْقُوَّةَ وَ النَّشَاطَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ وَ الرَّغْبَةَ وَ الرَّهْبَةَ وَ الْجَزَعَ وَ الرِّقَّةَ وَ صِدْقَ اللِّسَانِ وَ الْوَجَلَ مِنْكَ وَ الرَّجَاءَ لَكَ وَ التَّوَكُّلَ ترجمه : امام سجاد (ع) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: خدایا براستی كه این ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن و ماه بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت و ماه آزادی از آتش و ماه رسیدن به بهشت است بارالها آن را خالص به من بده و از من دریافت كن و مرا در آن با برترین یاریت یاری نما و برای اطاعتت توفیقم ده و و مرا برای بندگیت و خواستنت و خواندن كتابت فراغتم ده و بركتت را برایم زیاد كن و تندرستیم را بهبود بخش و بدنم را در آن تندرست دار و رزقم را فراوان گردان و هر آنچه برایم مهم است كفایت كن و دعایم را اجابت كن و مرا به آرزویم برسان. خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر. پروردگارا مرا در آن از درد ها و بیماری ها و اندوه ها و غم ها و نشانه های بیماری و مریضی ها و اشتباهات و گناهان دور گردان. و در آن بدی و زشتی و مشقت و مصیبت و خستگی و رنج را از من دور كن، زیرا كه تو دعا را می شنوی. خدایا در آن مرا از شیطان رانده شده و دسیسه واشاره و دمیدن و وسوسه كردن و حقه و نیرنگ و حیله و آرزوها و فریب و غرور و فتنه و پیاده نظام و تور و یاران و پیروان و دوستان واقعی و یاوران و دوستان و شریكان و تمامی مكرش مرا پناه ده. خدایا در این ماه روزه كامل و رسیدن به آرزو در به پا داشتن آن و به كمال رساندن آنچه تو را خشنود می كند از شكیبایی و ایمان و یقین و رضایت روزیم كن. پروردگارا از ما به چندین برابر و پاداش بزرگ قبول فرما. خدایا در آن پشت كار و كوشش و نیرو و نشاط و بازگشت و توبه و امید و بیم و بی تابی و نرمی و زبان راستگو و ترس از تو و امید به تو و توكل بر تو و اطمینان به تو و پرهیز از حرام هایت و كوشش قبول شده و عمل سرافراز كننده و دعای اجابت شده روزیم كن و میان من و چیزی از آن به بیماری و مرضی و غم و اندوهی حایل نگردان ای مهربان ترین مهربانان. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :استغفارحقیقی یعنی پشیمانی قلبی و عزم جدی برترک گناه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : حدیث متن فیش : استغفاری کارگشاست که استغفار حقیقی و جدّی و حقیقتاً طلب باشد. فرض بفرمایید شما گرفتاری بزرگی دارید و میخواهید رفع این گرفتاری را از خدای متعال بخواهید. مثلاً خدای نکرده، عزیزی از عزیزان شما دچار مشکلی است؛ راههای عادی را هم رفتهاید، ولی نتوانستهاید آن مشکل را حل کنید؛ حالا به پروردگار عالم متوسّل شدهاید و دعا و تضرّع میکنید. ببینید! انسان در آن حال که فرضاً فرزند یا عزیزی از عزیزانش دچار بیماری است و درِ خانهی خدا رفته و حال دعا پیدا کرده است، چگونه از خدا طلب میکند؟ آمرزش گناهان را اینگونه از خدا طلب کنید. حقیقتاً آمرزش را طلب کنید و تصمیم داشته باشید که آن گناه را دیگر انجام ندهید. البته انسان ممکن است تصمیم هم داشته باشد که گناه را انجام ندهد، باز دچار لغزش شود و انجام دهد؛ باز دوباره توبه میکند. اگر انسان صد بار هم دچار توبهشکنی شد، باز دفعهی صدویکم، بابِ توبه باز است. منتها شما که توبه و استغفار میکنید، از اوّل نباید تصمیم داشته باشید که حالا ما استغفار میکنیم، باز میرویم دوباره همان کار غلط و خلاف را انجام میدهیم! اینکه نشد. روایتی دیدم که از قول یکی از ائمّه اینطور فرموده است: «من استغفر بلسانه و لم یندم بقلبه فقد استهزئ بنفسه»؛(1) کسی که به زبان استغفار میکند، اما در دل از گناه پشیمان نیست و خیلی هم خوشحال است که این گناه را انجام داده است - به زبان میگوید: «استغفر اللَّه» - این آدم خودش را مسخره میکند. این، چگونه استغفاری است؟! این، استغفار نیست. استغفار، یعنی انسان برگردد، واقعاً به طور جدّ از خدای متعال بخواهد که او را بهخاطر این کارِ خلاف ببخشد. چطور انسان تصمیم دارد که باز همان کار خلاف را انجام دهد؟ آیا رویش میشود که از خدای متعال، طلب بخشش کند؟ سبحه در کف، توبه بر لب، دل پُر از شوق گناه معصیت را خنده میآید بر استغفار ما! این، چطور استغفار کردنی است؟! این استغفار، کافی نیست. استغفار باید جدّی و حقیقی باشد. 1 ) معدن الجواهر و رياضة الخواطر ، شيخ ابو الفتح كراجكى ص 59 ؛ سبعة أشياء من الاستهزاء من استغفر بلسانه و لم يندم بقلبه فقد استهزأ بنفسه و من سأل الله التوفيق و لم يجتهد فقد استهزأ بنفسه و من سأل الله الجنة و لم يصبر على الشدائد فقد استهزأ بنفسه و من تعوذ بالله من النار و لم يترك الشهوات فقد استهزأ بنفسه و من ذكر الموت و لم يستعد له فقد استهزأ بنفسه و من ذكر الله تعالى خاليا و لم يشتق إلى لقائه فقد استهزأ بنفسه. ترجمه : حضرت رضا (ع) فرمود هفت چيز بدون هفت چيز ديگر مسخره است: 1- هر كه با زبان استغفار كند ولى دلش پشيمان نشود براستی كه خود را مسخره كرده است. 2- هر كه از خدا توفيق بخواهد و كوشش ننمايد همانا خود را مسخره كرده است3- هر كه از خدا بهشت بخواهد و بر گرفتاريها صبر نكند خود را مسخره كرده است . 4- و هر كه به خدا از آتش جهنم پناه برد ولى ترك شهوات ننمايد خود را مسخره كرده است. 5- هر كس یاد مرگ كند اما برای آن آماده نشود خود را مسخره كرده است6 - هر كه فقط به ياد خدا باشد ولى مشتاق ديدارش نباشد خود را مسخره كرده است (هفتمى ذكر نشده). مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : انس با قرآن کلیدواژه(ها) : انس با قرآن نوع(ها) : جستار متن فیش : پروردگارا! ما را بندگان صالح خودت قرار بده. پروردگارا! توفیق توبه، انابه، بازگشت به تو و استغفار به معنای واقعی کلمه، به همهی ما عنایت کن. پروردگارا! انوار فیض و لطف خودت را که از جهات مختلف، همیشه بر این ملت تاباندهای، باز هم بیش از پیش بر این ملت بتابان. پروردگارا! کوتاهیها و قصورها و اسرافهای ما را ببخش و بیامرز. پروردگارا! خطاها و نادانیها و کممعرفتیها و کوتاهیهای ما را مشمول عفو و رحمت و مغفرت خودت قرار بده. پروردگارا! به حرمت پاکان و نیکان، به حرمت دلهای نورانی که در میان جامعه و مردم ما و در میان همین جمع امروز هست، غبار جهالت و پردهی ظلمت را از دلهای ما برطرف کن. پروردگارا! معرفت خودت را نصیب ما بگردان. پروردگارا! سلوک در راه خودت و در راه کمال انسانی را عاید همهی ما بفرما. پروردگارا! از گناهان ما بگذر. پروردگارا! خیر و لطف خود را بر این ملت روزافزون کن. پروردگارا! شر دشمنان این ملت و این کشور و این انقلاب را - کسانی که از تو بیگانهاند، با تو قهرند، از تو دورند و با این ملت هم به خاطر ارتباطش با تو دشمنند - از سر این ملت کم و کوتاه کن. شر آنها را به خودشان برگردان. این ملت را در همهی میدانها پیروز کن. پروردگارا! توفیق انس با قرآن و نزدیکی به معارف قرآنی را در این ماه به ما عنایت کن. گذشتگان ما، بخصوص امام بزرگوارمان و ارواح مطهرهی شهدای گرامی را مشمول رحمت و مغفرت خودت بگردان. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : اقتصاد بدون نفت کلیدواژه(ها) : اقتصاد بدون نفت نوع(ها) : جستار متن فیش : من یکوقت عرض میکردم که اگر یک روز نفت منطقهی خاورمیانه تمام شود- که ممکن هم هست چنان روزی پیش آید- دولتها باید به فکر باشند. اینکه ما این قدر روی اقتصاد بدون نفت تکیه میکنیم و اصرار داریم که هرچه ممکن است، درآمد کشور را از نفت به درآمدهای دیگر ببریم، به همین خاطر است. امروز بعضی از کشورها- از جمله خود امریکا- نفت خودشان را استخراج نمیکنند؛ نفت وارد میکنند، چون به این قیمتی که نفت را میخرند، یعنی در واقع مفت! نفت صادرکنندگان این منطقه، با استخراج هرچه بیشتر و فروختن هرچه بیشتر به این ثَمن بَخس، بعد از گذشت چند سال تمام میشود؛ ولی چاههای آنها هنوز نفت خواهد داشت. البته چاههای نفت امریکا، به برکت وفور چاههای نفت ما نیست- چاههای متوسّطی است- ولی بههرحال نفت هست. آن روزی که آنها نفت داشته باشند و کشوری مثل ما العیاذُ باللّه نفت نداشته باشد و بخواهد از آنها نفت بخرد- که امیدوارم چنین روزی پیش نیاید- آنها بابت هر شیشهی نفتی که به ما بدهند، ده برابر قیمت یک بشکهی نفت از ما پول خواهند گرفت! آنها به ما نفت میدهند؟ کسانی که جلوِ چشمشان، ملتها از گرسنگی میمیرند، ولی گندمشان را در دریا میریزند و به ملتهای گرسنه نمیدهند، برای اینکه قیمت گندم پایین نیاید، به کسی نفت خواهند داد؟! مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :استغفار ، کلید درِ توبه و مغفرت/صحیفه سجادیه دعای 46 کلیدواژه(ها) : توبه, گناه نوع(ها) : قرآن, حدیث متن فیش : خدای متعال نعمت بزرگی به انسان داده که نعمت مغفرت است و فرموده است اگر شما از این کاری که کردید - که اثر این کار باید بماند - پشیمان شدید، باب توبه و استغفار باز است.(1) شما با گناهی که مرتکب میشوید، مثل این است که زخمی به بدن خودتان زده و میکروبی را وارد بدنتان کرده باشید؛ بیماری اجتنابناپذیر است. اگر میخواهید اثر این زخم و این بیماری و این ضربه، در وجود شما از بین برود، خدای متعال بابی باز کرده و آن باب توبه و استغفار و انابه و بازگشت به خداست. اگر برگردید، خدای متعال جبران خواهد کرد. این، نعمت بزرگی است که خدای متعال به ما داده است. در دعای وداع ماه مبارک رمضان - که دعای چهلوپنجم صحیفهی سجادیه است - امام سجّاد علیهالصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبی عرض میکند: «انت الّذی فتحت لعبادک باباً الی عفوک»؛ تو آن کسی هستی که به روی بندگانت، دری به عفو خودت باز کردی. «و سمیته التوبة ؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتی. «و جعلت علی ذلک الباب دلیلا من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحی برای این در گذاشتی تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتی میفرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و اقامة الدلیل»؛ (2) انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهی، استفاده نکند! راه مغفرت الهی هم، استغفار - یعنی طلب مغفرت - است. از خدا باید مغفرت را بخواهید. حدیثی از نبیّ مکرّم اسلام دیدم که ایشان فرمودهاند: «اناللَّه تعالی یغفر للمذنبین الّا من لا یرید أن یغفر له». یک روز، پیامبر به اصحابش اینطور فرمود که خدای متعال گناهکاران را میآمرزد؛ مگر آن کسی را که خواسته نیامرزد. بعد اصحاب سؤال میکردند: «قالوا یا رسولاللَّه من الذی یرید ان لایغفرله»؛ آن کسی که خدای متعال میخواهد او را نیامرزد، کیست؟ «قال من لایستغفر»؛(3) آن کسی که استغفار نمیکند. پس، استغفار کلید درِ توبه و مغفرت است. با استغفار، میشود آمرزش الهی را به دست آورد. استغفار، این قدر اهمیت دارد. استغفار، یعنی طلب مغفرت از خدا. 1 ) سوره مبارکه النساء آیه 17 إِنَّمَا التَّوبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعمَلونَ السّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتوبونَ مِن قَريبٍ فَأُولٰئِكَ يَتوبُ اللَّهُ عَلَيهِم ۗ وَكانَ اللَّهُ عَليمًا حَكيمًا ترجمه : پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام میدهند، سپس زود توبه میکنند. خداوند، توبه چنین اشخاصی را میپذیرد؛ و خدا دانا و حکیم است. 1 ) سوره مبارکه الشورى آیه 25 وَهُوَ الَّذي يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَيَعفو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعلَمُ ما تَفعَلونَ ترجمه : او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد و بدیها را میبخشد، و آنچه را انجام میدهید میداند. 2 ) الصحیفه السجادیه، دعای46؛ مصباح المتهجد،طوسی ص369 ؛ مصباح الكفعمی،كفعمی ص433 ؛ ... حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ ... ترجمه : حجت و برهان تو استوار است و باطل نمی شود و فرمانروایی تو پابرجاست و از بین نمی رود پس عذاب همیشگی از آن كسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن كسی است كه از تو ناامید گشته است و بدترين تیره روزی نصيب كسى است كه به تو مغرور شود. چنين كسى چه بسيار عذابهاى گوناگون خواهد چشيد و چه زمانهاى دراز كه در وادى شكنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است و چه ناامید است برای رهايى از تنگنايى كه در آن افتاده. همه اینها به خاطر عدالت در تدبیرت می باشد كه كه در آن ستم نمی كنی و به سبب داوری منصفانه توست كه در آن ظلم نمی كنی. 3 ) مستدرك الوسائل ،میرزای النوری ج 12 ص122 ؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَغْفِرُ لِلْمُذْنِبِينَ إِلَّا مَنْ لَا يُرِيدُ أَنْ يُغْفَرَ لَهُ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ الَّذِی يُرِيدُ أَنْ لَا يُغْفَرَ لَهُ قَالَ مَنْ لَا يَسْتَغْفِرُ ترجمه : پیامبر (ص) فرمود: خداوند گنهكاران را می آمرزد جز كسی كه نخواهد كه آمرزیده شود. گفتند ای رسول خدا چه كسی است كه نخواهد بخشیده شود؟ گفت كسی كه استغفار نمی كند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :غرور، مانعی برای استغفار/صحیفه سجادیه دعاهای 39 و 46 کلیدواژه(ها) : غرور, توبه, گناه نوع(ها) : حدیث متن فیش : [اگر بخواهیم استغفار - این نعمت الهی - را به دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم: یکی غفلت و دیگری غرور. ] مانع دوم، غرور است. اندک کار کوچکی که انسان انجام میدهد، مغرور میشود. در تعبیرات دعا و روایت داریم که «الاغترار باللَّه». در دعای چهلوششم صحیفهی سجّادیه که روزهای جمعه خوانده میشود، عبارتی وجود دارد که خیلی تکان دهنده است. میفرماید: «و الشّقاء الاشقی لمن اغترّ بک»؛ بالاترین شقاوتها، متعلّق به کسی است که به تو مغرور شود. «ما اکثر تصرّفه فی عذابک و ما اطول تردّده فی عقابک و ما ابعد غایته من الفرج و ماأقنطه من سهولة المخرج»(1). کسی که مغرور میشود - به تعبیر این روایت - دچار حالت «اغترار باللَّه» میگردد. غرور، اینگونه است. مغرور، خیلی دور از آبادی است، خیلی دستش کوتاه از رهایی و سلامتی است. چرا؟ بهخاطر اینکه اندک کار کوچکی که انجام داد، دو رکعت نمازی که خواند، مثلاً خدمتی برای مردم انجام داد، پولی در فلان صندوق انداخت، یا کاری در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور میشود که ما دیگر پیش خدای متعال، کار خودمان را درست کردیم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نمودیم و احتیاج به چیزی نداریم! این را به زبان نمیآورد، اما در دل او اینگونه میگذرد. مراقب باشید، اینکه خدای متعال باب توبه را باز کرده و فرموده است من گناهان را میآمرزم، معنایش این نیست که گناهان، چیزهای کم و کوچکی هستند؛ نه. گاهی گناهان، همهی وجود حقیقی انسانی را ضایع میکنند، از بین میبرند و یک انسانِ در مرتبهی عالی حیاتِ انسانی را به یک حیوان درندهی کثیفِ پلیدِ بیارزش تبدیل میکنند. گناه، اینگونه است. خیال نکنید گناه، چیز کمی است. همین دروغگویی، همین غیبت کردن، همین بیاعتنایی به شرافت انسانها، همین ظلم کردن - ولو با یک کلمه - گناهان کم و کوچکی نیست. لازم نیست که اگر انسان میخواهد احساس گناه کند، حتماً بایستی سالهای متمادی غرق در گناه شده باشد. نخیر؛ یک گناه هم، یک گناه است؛ نباید گناه را کوچک دانست. در روایات، باب «استحقار الذّنوب»(2) داریم که حقیر شمردن گناهان را مذمّت کردهاند. علت اینکه خدای متعال میفرماید: «میآمرزیم»، این است که بازگشت به خدا، خیلی مهم است؛ نه اینکه گناه، کم و کوچک است. گناه، عمل بسیار خطرناکی است؛ منتها بازگشت و توجّه به خدا و ذکر او، این قدر اهمیت دارد که اگر کسی این را صادقانه و درست و حقیقی انجام دهد، آن وقت آن بیماری صعبالعلاج، از بین میرود. بنابراین، اغترار و مغرور شدن به کار نیک - کار نیکی که ما خیال میکنیم کار نیک است؛ ولی ممکن است آن قدرها هم نیک نباشد، یا چندان اهمیت نداشته باشد - موجب میشود که شما سراغ استغفار نروید. امام سجّاد در دعای دیگری به خدا عرض میکند: «فامّا انت یا الهی فاهل ان لایغترّ بک الصدّیقون»(3).ببینید واقعاً چه بیان و چه معرفتی در این دعا وجود دارد! راه، این است. ایشان میفرماید، صدّیقین هم که مقام بالایی از مقام بندگی انسانها را دارند، باید مغرور نشوند به اینکه ما راه خدا را درست رفتیم و دیگر احتیاج به کار و تلاش نداریم. نخیر؛ «ان لایغترّ بک الصدّیقون». این هم مانع استغفار است. اگر غفلت نبود، «اغترارباللَّه» هم نبود، خودفریبی و ودشگفتی هم نبود، آن وقت انسان استغفار میکند. 1 ) الصحیفه السجادیه، دعای46؛ مصباح المتهجد،طوسی ص369 ؛ مصباح الكفعمی،كفعمی ص433 ؛ ...حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ ... ترجمه : حجت و برهان تو استوار است و باطل نمی شود و فرمانروایی تو پابرجاست و از بین نمی رود پس عذاب همیشگی از آن كسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن كسی است كه از تو ناامید گشته است و بدترين تیره روزی نصيب كسى است كه به تو مغرور شود. چنين كسى چه بسيار عذابهاى گوناگون خواهد چشيد و چه زمانهاى دراز كه در وادى شكنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است و چه ناامید است برای رهايى از تنگنايى كه در آن افتاده. همه اینها به خاطر عدالت در تدبیرت می باشد كه كه در آن ستم نمی كنی و به سبب داوری منصفانه توست كه در آن ظلم نمی كنی. 2 ) الكافی،ثقة السلام كلینی ج 2 ص 287 ؛ اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ قُلْتُ وَ مَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَقُولُ طُوبَى لِی لَوْ لَمْ يَكُنْ لِی غَيْرُ ذَلِكَ ترجمه : زيد شحام گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: از گناهان محقر بپرهيزيد كه آمرزيده نشوند، عرضكردم: گناهان محقر چيست؟ فرمود: اينست كه مردى گناه كند و بگويد، خوشا حال من اگر غير از اين گناه نداشته باشم 3 ) صحیفه سجادیه دعای 39 مصباح الكفعمی، شیخ كفعمی، ص 387 ؛ إنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِكَ- يَا إِلَهِی- تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا يَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِكَ، وَ لَا يُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِيجَابِ نَقِمَتِكَ تَفْعَلْ ذَلِكَ- يَا إِلَهِی- بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ أَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِيكَ، وَ بِمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ، لَا أَنْ يَكُونَ يَأْسُهُ قُنُوطاً، أَوْ أَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِرَاراً، بَلْ لِقِلَّةِ حَسَنَاتِهِ بَيْنَ سَيِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِی جَمِيعِ تَبِعَاتِهِ فَأَمَّا أَنْتَ يَا إِلَهِی فَأَهْلٌ أَنْ لَا يَغْتَرَّ بِكَ الصِّدِّيقُونَ، وَ لَا يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِی لَا يَمْنَعُ أَحَداً فَضْلَهُ، وَ لَا يَسْتَقْصِی مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ تَعَالَى ذِكْرُكَ عَنِ الْمَذْكُورِينَ، وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ عَنِ الْمَنْسُوبِينَ، وَ فَشَتْ نِعْمَتُكَ فِی جَمِيعِ الْمَخْلُوقِينَ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى ذَلِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ. ترجمه : اى خداى من، اگر با من چنين كنى، اين لطف و رحمت در حق كسى كردهاى كه خود منكر آن نيست كه مستحق عقوبت توست، و خويشتن مبرا نمىداند كه سزاوار خشم توست. اى خداى من، اگر با من چنين كنى، اين لطف و رحمت در حق كسى است كه بيمش از تو از آزمنديش در رحمت تو بيش است و نوميدش از رهايى، استوارتر از اميدش به رهايى است. نه چنان است كه نوميديش، نوميدى از رحمت تو باشد، يا اميدش از آن روست كه مىخواهد خود را به رحمت تو بفريبد، بلكه به سبب قلّت حسنات اوست در برابر كثرت سيّئاتش و ضعف حجت اوست در دادگاه داورى تو. اما تو اى خداى من، شايستهاى كه صدّيقان به تو مغرور نشوند و مجرمان از تو نوميد نگردند، كه تو آن پروردگار بزرگ هستى كه فضل خود از كسى باز ندارى و همه حق خود را از كسی باز نمی ستاند. ياد تو از همه یادشدگان برتر است و نام های تو منزه از آن است كه مردمان بر خود نهند. نعمت تو در ميان همه آفريدگانت پراكنده است پس به خاطر این سپاس مخصوص توست ای پروردگار جهانیان. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه, نعمت الهی کلیدواژه(ها) : توبه, نعمت الهی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : خودِ استغفار، در واقع جزئی از توبه است. توبه هم یعنی بازگشت به سوی خدا. بنابراین، یکی از ارکان توبه، استغفار است؛ یعنی طلب آمرزش از خدای متعال. این، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه, اثر گناه کلیدواژه(ها) : گناه, اثر گناه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : گناه، انسان را از اوج اعتلای انسانی ساقط میکند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه, نعمت الهی کلیدواژه(ها) : توبه, نعمت الهی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : خدای متعال نعمت بزرگی به انسان داده که نعمت مغفرت است. و فرموده است اگر شما از این کاری که کردید پشیمان شدید، باب توبه و استغفار باز است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : انسان, غفلت, دشمن شناسی, دشمن درونی.دشمن بیرونی کلیدواژه(ها) : انسان, غفلت, دشمن شناسی, دشمن درونی.دشمن بیرونی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : شاید واقعاً برای انسان، هیچ خطری بالاتر و هیچ دشمنی بزرگتر از غفلت نباشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : قرآن, تقوا, غفلت کلیدواژه(ها) : قرآن, تقوا, غفلت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در اصطلاحات قرآنی، آن چیزی که نقطهی مقابل غفلت است، تقواست. تقوا، یعنی بهوش بودن و دائم مراقب خود بودن. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : استغفاری کارگشاست که استغفار حقیقی و جدّی و حقیقتاً طلب باشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : استغفار، یعنی انسان برگردد، واقعاً به طور جدّ از خدای متعال بخواهد که او را بهخاطر این کارِ خلاف ببخشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : مردم ایران, توبه, ملت ایران(مخاطب) کلیدواژه(ها) : مردم ایران, توبه, ملت ایران(مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : این ملت با استغفار، رحمت الهی را به سوی خود جلب کند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : مردم ایران, مقاومت, تسلیم, ملت ایران(مخاطب), مقاومت ملت ایران, ایستادگی ملت ایران کلیدواژه(ها) : مردم ایران, مقاومت, تسلیم, ملت ایران(مخاطب), مقاومت ملت ایران, ایستادگی ملت ایران نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : این ملت، تسلیم کسی نخواهد شد؛ این را همه باید بدانند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : ورع کلیدواژه(ها) : ورع نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ورع یعنی چه؟ یعنی انسان از هر چیزِ شبههناکی که بوی مخالفت با دین از آن استشمام میشود، اجتناب کند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : انقلاب اسلامی, امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), انبیای الهی کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), انبیای الهی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : حرکتی که امام بزرگوار در این کشور به وجود آورد، حرکت انبیاست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : عدالت, تلاشگری, حق, نظام جمهوری اسلامی ایران کلیدواژه(ها) : عدالت, تلاشگری, حق, نظام جمهوری اسلامی ایران نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تلاش ما حکومت حقّ و عدل است؛ تلاش برای ایجاد عدالت است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : اسلام, عدالت کلیدواژه(ها) : اسلام, عدالت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در اسلام در مورد مسائل اجتماعی، هیچ چیز به قدر عدالت، مورد توجّه قرار نگرفته است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : دشمن, نظام جمهوری اسلامی ایران, عدالت, دشمنان نظام (مخاطب), دشمنشناسی کلیدواژه(ها) : دشمن, نظام جمهوری اسلامی ایران, عدالت, دشمنان نظام (مخاطب), دشمنشناسی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دشمنانی که با این حکومت مخالفند، با عدالت و با حقیقت مخالفند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : حکومت اسلامی, مقاومت, شعارهای انقلاب اسلامی, ظلمستیزی, ایستادگی مقابل ظلم کلیدواژه(ها) : حکومت اسلامی, مقاومت, شعارهای انقلاب اسلامی, ظلمستیزی, ایستادگی مقابل ظلم نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : شعار حکومت اسلامی از ساعت اوّل، مقابله با زورگوییها و قلدریها و گردن کلفتیها بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : مردم ایران, ترس, مقاومت, ترساندن مردم کلیدواژه(ها) : مردم ایران, ترس, مقاومت, ترساندن مردم نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر کسی خیال میکند که این ملت را میشود با تهدید ترساند، سخت در اشتباه است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : انقلاب اسلامی, دشمن, پیروزی, پیروزی حق کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, دشمن, پیروزی, پیروزی حق نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : همچنان که پیامبران به طور عام و بدون استثنا، بر دشمنانشان پیروز شدند؛ این انقلاب هم بدون هیچ تردیدی بر دشمنانش پیروز خواهد شد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : صهیونیسم بینالملل کلیدواژه(ها) : صهیونیسم بینالملل نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز جنگ روانیای علیه جمهوری اسلامی مشاهده میشود که مظهرش هم همین رسانههای صهیونیستیاند. این خبرگزاریها و این تلویزیونها، غالباً دست صهیونیستهاست و من چون نمیخواهم از خبرگزاریِ خاصی اسم بیاورم، نام آنها را مطرح نمیکنم؛ و الّا میگفتم که کدام خبرگزاری دست صهیونیستها و سرمایهداران یهودی بینالمللی است. اغلب این سروصداها و جنجالها، کار این صهیونیستهایی است که حتّی در سیاستهای هیئت حاکمهی دولت امریکا نیز چنگ انداختهاند. البته خود آمریکاییها هم انگیزه دارند. این، کار آنهاست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :اثرات گناه ؛خارج شدن روح معنویت و ضعیف شدن اراده انسان درمبارزات اجتماعی کلیدواژه(ها) : اثر گناه, جنگ اُحد نوع(ها) : قرآن متن فیش : هر کدام از گناهان، ضربهای به روح انسان، صفای انسانی، معنویت و اعتزاز روحی وارد میآورند و شفّافیت روح انسان را از بین میبرند و آن را کدر میکنند. گناه، آن جنبهی معنویتی را که در انسان است و مایهی تمایز انسان با بقیهی موجودات این عالم مادّه است، از شفّافیت میاندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک میکند. گناهان در زندگی انسان، علاوه بر این جنبهی معنوی، عدم موفّقیتهایی را نیز به بار میآورند. بسیاری از میدانهای تحرّک بشری وجود دارد که انسان به خاطر گناهانی که از او سرزده است، در آنها ناکام میشود. اینها البته توجیه علمی و فلسفی و روانی هم دارد؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور میشود که گناه، انسان را زمینگیر میکند؟ مثلاً در جنگ اُحد، به خاطر کوتاهی و تقصیر جمعی از مسلمین، پیروزی اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنی مسلمین، اوّل پیروز شدند، ولی بعد کماندارانی که باید در شکاف کوه مینشستند و پشت جبهه را نفوذناپذیر میکردند، به طمع غنیمت، سنگر خودشان را رها کردند و به طرف میدان آمدند و دشمن هم از پشت، آنها را دور زد و با یک شبیخون، حملهای غافلگیرانه کرد و مسلمانان را تار و مار نمود. شکست اُحد، از اینجا به وجود آمد. در سورهی آلعمران، شاید ده، دوازده آیه و یا بیشتر، راجع به همین قضیهی شکست است. چون مسلمانان از نظر روحی بهشدّت متلاطم و ناآرام بودند و این شکست برایشان خیلی سنگین تمام شده بود، آیات قرآن هم آرامششان میداد، هم هدایتشان میکرد و هم به آنها تفهیم مینمود که چه شد شما این شکست را متحمّل شدید و این حادثه از کجا آمد. بعد به این آیهی شریفه میرسد که میفرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا».(1) یعنی اینکه دیدید عدّهای از شما در جنگ اُحد، پشت به دشمن کردند و تن به شکست دادند، مسألهی اینها از قبل زمینهسازی شده بود. اینها اشکال درونی داشتند. شیطان اینها را به کمک کارهایی که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنی گناهان قبلی، اثرش را در جبهه ظاهر میکند؛ در جبههی نظامی، در جبههی سیاسی، در مقابله با دشمن، در کار سازندگی، در کار تعلیم و تربیت، آن جایی که استقامت لازم است، آن جایی که فهم و درک دقیق لازم است، آن جایی که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد. البته گناهانی که توبهی نصوح و استغفار حقیقی از آنها حاصل نشده باشد. در همین سوره، آیهی دیگری هست که آن هم به صورت دیگری، همین معنا را بیان میکند. قرآن میخواهد بگوید، تعجّبی ندارد که شما شکست خوردید و در جبههی جنگ، برایتان مشکلی پیش آمد. از این قبیل مسائل پیش میآید و قبلاً هم پیش آمده است. میفرماید: «و کأین من نبیّ قاتل معه ربیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل اللَّه و ما ضعفوا و مااستکانوا».(2) یعنی چه خبر است؟ شما از اینکه در جنگ اُحد، شکستی برایتان پیش آمده است و عدّهای کشته شدهاند، همه متلاطم و ناراحت شدهاید و بعضیها احساس ضعف و یأس میکنید. نه؛ برای پیامبران قبلی هم در میدان جنگ حوادثی پیش میآمد که به خاطر آنچه که پیش میآمد، احساس ضعف و سستی نمیکردند. بعد میفرماید: «و ما کان قولهم الّا أن قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فیامرنا». یعنی در گذشته، وقتی اصحاب و حواریّون پیامبران، در جنگها و حوادث گوناگون، دچار مصیبتی میشدند، روی دعا به جانب پروردگار مینمودند و عرض میکردند: «ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فیامرنا»(3)؛ خدایا! گناهان و زیادهرویها و بیتوجّهیهایی را که در کار خودمان کردیم، بیامرز. این، در واقع نشان میدهد که حادثه و مصیبت، از آنچه که خود شما با گناهان فراهم کردید، ناشی میشود. این، مسألهی گناهان است. پس ببینید! گناهانی که انسان انجام میدهد، این تخلّفهای گوناگون، این کارهایی که ناشی از شهوترانی و دنیاطلبی و طمعورزی و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به داراییهای موجود در دست آدمی و نیز حسد و حرص و غضب است، به طور قطعی دو اثر در وجود انسان میگذارد: یک اثر، معنوی است که روح را از روحانیت میاندازد، از نورانیت خارج میکند؛ معنویت را در انسان ضعیف میکند و راه رحمت الهی را بر انسان میبندد. اثر دیگر این است که در صحنهی مبارزات اجتماعی، آن جایی که حرکت زندگی احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار ارادهی انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را میگیرد و اگر عامل دیگری نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمیآورد. البته گاهی ممکن است عاملهای دیگری مثل یک صفت و یا کار خوب در انسان باشد که جبران کند. بحث بر سر آن موارد نیست؛ اما گناه، فینفسه اثرش این است. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 155 إِنَّ الَّذينَ تَوَلَّوا مِنكُم يَومَ التَقَى الجَمعانِ إِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّيطانُ بِبَعضِ ما كَسَبوا ۖ وَلَقَد عَفَا اللَّهُ عَنهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ حَليمٌ ترجمه : کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. 2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 146 وَكَأَيِّن مِن نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنوا لِما أَصابَهُم في سَبيلِ اللَّهِ وَما ضَعُفوا وَمَا استَكانوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصّابِرينَ ترجمه : چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان میرسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامتکنندگان را دوست دارد. 3 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 147 وَما كانَ قَولَهُم إِلّا أَن قالوا رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنوبَنا وَإِسرافَنا في أَمرِنا وَثَبِّت أَقدامَنا وَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ ترجمه : سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرویهای ما در کارها، چشمپوشی کن! قدمهای ما را استوار بدار! و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان! مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : عزم ملی کلیدواژه(ها) : عزم ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : «من جرّب المجرّب حلّت به الندامة»؛ کاری را که یکبار تجربه کردی، اگر دفعهی دوم تجربه کنی، پشیمان میشوی. آنها این ملت را نه یکبار، بلکه ده بار از اوّل انقلاب تابهحال تجربه کردند؛ ولی دیدند که هرچه فشار سیاسی، اقتصادی و بخصوص نظامی، بر این ملت بیشتر شود، عزم و ارادهی این ملت بر ایستادگی در این راه و مبارزه با دشمنان، بیشتر خواهد شد. مسألهی جنگ روانی رادیوها و خبرگزاریها و روزنامهها و مجلّات و نویسندگان مزدور و بعضی از سیاستمدارانی که حدسیّاتی میزنند، به این نکتهای که عرض شد برمیگردد و این هم تازگی ندارد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : شهدای فدائیان اسلام کلیدواژه(ها) : شهدای فدائیان اسلام نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : این روزها، همچنین یادآور یکی از روزهای تلخ این ملت در سالهای دههی سی است که آن، شهادت فداییان اسلام است و من در چند کلمه، فقط یاد این عزیزان را گرامی بدارم. آن وقتی را که خبر شهادت این جوانان مخلص و مؤمن و پاکباز به مشهد رسید، فراموش نمیکنم. در بین طلّاب جوان حوزهی مشهد، در آن مدرسهای که ما بودیم، هیجان عجیبی پیدا شد. علّت هم این بود که سال قبل یا دو سال قبلش، مرحوم نوّاب صفوی، این جوان مؤمن روحانی، در همین مدرسه- که اتّفاقاً اسم مدرسه، مدرسهی نوّاب است- آمده و سخنرانی کرده بود و نماز جماعت اقامه نموده بود و غوغایی از شور و هیجان به وجود آورده بود که تأثیرات او بر روحیهی طلاب، در هنگام شهادتش محسوس بود. یکی از مدرّسان بزرگ هم در درس اشارهای کرده بود و یادی از اینها نموده بود. جامعهی آن وقت، از اهمیت این قیام غافل بود. اینها را به عنوان چند نفری که فقط بلدند گلولهای از دهانهی اسلحهای خارج کنند و به سینهی کسی بنشانند، معرفی میکردند. حتّی بزرگان آن دستگاه جبّار منحوس که خودشان مظهر اوباشگری و چاقوکشی و الواطی بودند و جزو افرادی بهشمار میرفتند که ارزش نداشتند از آنها یاد شود، به عنوان یک انسان تربیت یافته، به این جوانان مؤمنِ صالحِ پاکبازِ مخلصِ و بیطمع و بیاعتنای به دنیا و به زخارف دنیا، چاقوکش میگفتند! بعضی از مردم نیز همینطور میشناختند و باور میکردند و بعضیها هم باور نمیکردند و بعضی هم غافل بودند. از مسألهی فداییان اسلام، غفلت شد. اگرچه شاید آن زمان، آمادگی هم نبود که بخواهند آنچه را که میگفتند- که همان حکومت اسلامی بود- بر سرِپا کنند. برای این کار، یک حرکت عمومی در درازمدّت لازم بود؛ لیکن سخن اینها در بین فریادها و عربدههای مستانهی دشمنانشان گم شد. اینها مردمانی بودند که «انّهم فتیة ءامنوا بربّهم». (274) واقعاً جوانانی بودند که به خدا ایمان آوردند و از روی اخلاص، در راه حاکمیت معارف و احکام نورانی اسلام تلاش کردند و در مقابل ظلم و فساد ایستادند. ظلم و فساد خاندان پهلوی و وابستگی آنها به بیگانگان، این حرکت و نهضت را به وجود آورد. اصلًا قضیهی اینها چنین بود که در جهت اسلامی شدن جامعه، مبارزهی ضدّ استبدادی و ضدّ سلطنتی خودشان را آغاز کردند و متأسّفانه در وسط کار، همهشان از بین رفتند. البته برای خود آنها خوب شد؛ چون به شهادت رسیدند و به مقام عالی شهادت دست یافتند؛ اما برای جامعه خسارتی بود. بههرحال از آن تاریخ، چهل سال میگذرد. الآن چهل سال است که از این قضیه گذشته است؛ اما بعد از چهل سال، شما ملاحظه میکنید که اسم این عزیزان، اینطور در ملأ عام و علی رءوس الاشهاد آورده میشود؛ چون آرزوی آنها عملی شد و این ملت در این راه به حرکت درآمد و فداکاری و ایستادگی نمود و آن چهرهی کفر و استکبار را نابود کرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :مبارزه ضدّ استبدادی و ضدّ سلطنتی؛ بنیان حرکت فدائیان اسلام کلیدواژه(ها) : شهید نواب صفوی, شهدای فدائیان اسلام, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, حرکت فدائیان اسلام نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : آن وقتی را كه خبر شهادت این جوانان مخلص و مؤمن و پاكباز [فداییان اسلام ] به مشهد رسید، فراموش نمیكنم. در بین طلّاب جوان حوزهی مشهد، در آن مدرسهای كه ما بودیم، هیجان عجیبی پیدا شد. علّت هم این بود كه سال قبل یا دو سال قبلش، مرحوم نوّاب صفوی، این جوان مؤمن روحانی، در همین مدرسه- كه اتّفاقاً اسم مدرسه، مدرسهی نوّاب است- آمده و سخنرانی كرده بود و نماز جماعت اقامه نموده بود و غوغایی از شور و هیجان به وجود آورده بود كه تأثیرات او بر روحیهی طلاب، در هنگام شهادتش محسوس بود. یكی از مدرّسان بزرگ هم در درس اشارهای كرده بود و یادی از اینها نموده بود.جامعهی آن وقت، از اهمیت این قیام غافل بود. اینها را به عنوان چند نفری كه فقط بلدند گلولهای از دهانهی اسلحهای خارج كنند و به سینهی كسی بنشانند، معرفی میكردند. حتّی بزرگان آن دستگاه جبّار منحوس كه خودشان مظهر اوباشگری و چاقوكشی و الواطی بودند و جزو افرادی بهشمار میرفتند كه ارزش نداشتند از آنها یاد شود، به عنوان یك انسان تربیت یافته، به این جوانان مؤمنِ صالحِ پاكبازِ مخلصِ و بیطمع و بیاعتنای به دنیا و به زخارف دنیا، چاقوكش میگفتند! بعضی از مردم نیز همینطور میشناختند و باور میكردند و بعضیها هم باور نمیكردند و بعضی هم غافل بودند. از مسألهی فداییان اسلام، غفلت شد. اگرچه شاید آن زمان، آمادگی هم نبود كه بخواهند آنچه را كه میگفتند- كه همان حكومت اسلامی بود- بر سرِپا كنند. برای این كار، یك حركت عمومی در درازمدّت لازم بود؛ لیكن سخن اینها در بین فریادها و عربدههای مستانهی دشمنانشان گم شد. اینها مردمانی بودند كه «انّهم فتیة ءامنوا بربّهم». واقعاً جوانانی بودند كه به خدا ایمان آوردند و از روی اخلاص، در راه حاكمیت معارف و احكام نورانی اسلام تلاش كردند و در مقابل ظلم و فساد ایستادند. ظلم و فساد خاندان پهلوی و وابستگی آنها به بیگانگان، این حركت و نهضت را به وجود آورد. اصلًا قضیهی اینها چنین بود كه در جهت اسلامی شدن جامعه، مبارزهی ضدّ استبدادی و ضدّ سلطنتی خودشان را آغاز كردند و متأسّفانه در وسط كار، همهشان از بین رفتند. البته برای خود آنها خوب شد؛ چون به شهادت رسیدند و به مقام عالی شهادت دست یافتند؛ اما برای جامعه خسارتی بود. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش :برهم زدن سیطره آمریکا بر ایران؛ دلیل دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کلیدواژه(ها) : تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دخالتهای آمریکا در ایران, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : علّت اینكه امریكاییها با این انقلاب و با این ملت بدند، معلوم است. روزگاری این كشور از صدر تا ذیل، در مشت امریكا بود و او منافعش را از این كشور تأمین میكرد. در این كشور، پادشاهی بود كه خود را در مقابل امریكا متعهّد میدانست. به تعبیر رایج، نوكر حلقه به گوش امریكا بود. به تعبیر سیاسی، طرفدار و متعهّد نسبت به مصالح امریكا در این كشور بود. این كشور در رأسش، چنان كسی بوده است كه مصالح امریكا برای او، از مصالح خود ملت و كشور ایران، اهمیت بیشتری داشته است. برای مجموعهی دستگاه حكومتی در آن روزگار كه اعم از دوروبریها و دولت و وزرا و رجال حكومت باشند، به اضافهی شخص شاه، مطامع و سود كلان خودشان، از مصالح ملی به مراتب اهمیت بیشتری داشت. طبعاً اینطور آدمها، با دشمن زود كنار میآیند. آدمی كه به فكر استفادهی مادی خود و پركردن جیب خود است، با دشمن كنار میآید و بهراحتی خیانت انجام میدهد. در رأس حكومت، اینها بودند. اسلحهی امریكایی به هر قیمتی كه آنها میخواستند، در این كشور فروش میرفته است. كارهای مهمّی كه در این كشور انجام میشده است، یا به وسیلهی سرمایهداران امریكایی، یا بالاخره مجموعهی سرمایهدارانی كه حول و حوش همین محور استكباری حضور داشتهاند، انجام میگرفته است. البته گاهی هم برای اینكه دهان رقبای سیاسی خودشان را ببندند، پای روسها و شورویها و امثال آنها را هم در بعضی از امور باز میكردند و اجازه میدادند كه حضور داشته باشند. اما زمام كار در این كشور، در دست رژیم ایالات متّحدهی امریكا بود. اینكه چقدر در این چند ساله، از كشور خوردند و بردند و از پول این كشور برای سركوب ملتهای این منطقه استفاده كردند؛ از هیأت حاكمهی این كشور، برای به دام كشیدن هیأتهای حاكمهی كشورهای همسایه استفاده نمودند، حكایت دیگری است. یعنی واقعاً كشور ایران در دورهی دوم حكومت پهلوی - یعنی بعد از 28 مرداد به این طرف - در واقع متعلّق به دولت امریكا بوده است. ناگهان انقلابی آمد و مردم را بیدار كرد. مردم، این انقلاب را به پیروزی رساندند. حكومتی را خود این مردم به وجود آوردند كه حرف اوّلش این است كه میگوید، من مصالح این ملت را محترم میشمارم؛ نه مصالح كشورها و دولتهای دیگران را؛ هر كس میخواهد باشد. در باب سیاست خارجی و ارتباط با دنیا، حرف اساسی نظام جمهوری اسلامی، این است دیگر. از این موضع، عصبانیاند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : مصالح ملّی کلیدواژه(ها) : مصالح ملّی نوع(ها) : جستار متن فیش : علّت این كه امریكاییها با این انقلاب و با این ملت بدند، معلوم است. روزگاری این كشور از صدر تا ذیل، در مشت امریكا بود و او منافعش را از این كشور تأمین میكرد. در این كشور، پادشاهی بود كه خود را در مقابل امریكا متعهّد میدانست. به تعبیر رایج، نوكر حلقه به گوش امریكا بود. به تعبیر سیاسی، طرفدار و متعهّد نسبت به مصالح امریكا در این كشور بود. این كشور در رأسش، چنان كسی بوده است كه مصالح امریكا برای او، از مصالح خود ملت و كشور ایران، اهمیت بیشتری داشته است. برای مجموعه دستگاه حكومتی در آن روزگار كه اعم از دوروبریها و دولت و وزرا و رجال حكومت باشند، به اضافه شخص شاه، مطامع و سود كلان خودشان، از مصالح ملی به مراتب اهمیت بیشتری داشت. طبعاً اینطور آدمها، با دشمن زود كنار میآیند. آدمی كه به فكر استفاده مادی خود و پركردن جیب خود است، با دشمن كنار میآید و بهراحتی خیانت انجام میدهد. در رأس حكومت، اینها بودند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : مصالح ملّی کلیدواژه(ها) : مصالح ملّی نوع(ها) : جستار متن فیش : مردم، این انقلاب را به پیروزی رساندند. حكومتی را خود این مردم به وجود آوردند كه حرف اوّلش این است كه میگوید، من مصالح این ملت را محترم میشمارم؛ نه مصالح كشورها و دولتهای دیگران را؛ هر كس میخواهد باشد. در باب سیاست خارجی و ارتباط با دنیا، حرف اساسی نظام جمهوری اسلامی، این است دیگر. از این موضع، عصبانیاند. در گذشته، اگر گفته میشد كه نفت را به فلان قیمت بفروشید، میگفتند چشم. به فلان كشورها بفروشید، میگفتند چشم. به فلان كشورها نفروشید، میگفتند چشم. كما این كه امروز نمونههایش را در اوپك میبینیم. امروز بعضی از كشورها هستند كه به خاطر امریكا، به خاطر سرمایهداران بینالمللی، به خاطر كمپانیها غربی، قیمت نفت خودشان را از صفر هم كمتر میدهند! یعنی واقعاً این پولی كه امروز بابت نفت میگیرند، چیزی نزدیك به صفر است! اگر یك مقدار ملاحظه كنند و مدّت و مهلت بدهند، زیر صفر میشود! برای خاطر این كه مصالح آنها تأمین شود، دستور شركتهای خارجی و كمپانیهای بزرگ این است كه بایستی این مادّه حیاتی - كه امروز تمدّن بشری متوقّف به همین نفتی است كه متعلّق به ماست و اگر نفت ما نباشد، تمام چرخهای بزرگ صنعت عالم از كار خواهد افتاد و تمام شهرها خاموش خواهد شد - با قیمت پایین عرضه شود. نفت هم قسمت عمدهاش در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه است. هر چه كه آنها بخواهند، بعضی از این آقایانی كه در اوپك هستند، همان را عمل میكنند؛ ملاحظه خودشان را نمیكنند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : جامعه اسلامی کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : این روزها، همچنین یادآور یكی از روزهای تلخ این ملت در سالهای دههی سی است كه آن، شهادت فداییان اسلام است و من در چند كلمه، فقط یاد این عزیزان را گرامی بدارم. آن وقتی را كه خبر شهادت این جوانان مخلص و مؤمن و پاكباز به مشهد رسید، فراموش نمیكنم. در بین طلّاب جوان حوزهی مشهد، در آن مدرسهای كه ما بودیم، هیجان عجیبی پیدا شد. علّت هم این بود كه سال قبل یا دو سال قبلش، مرحوم نوّاب صفوی، این جوان مؤمن روحانی، در همین مدرسه- كه اتّفاقاً اسم مدرسه، مدرسهی نوّاب است- آمده و سخنرانی كرده بود و نماز جماعت اقامه نموده بود و غوغایی از شور و هیجان به وجود آورده بود كه تأثیرات او بر روحیهی طلاب، در هنگام شهادتش محسوس بود. یكی از مدرّسان بزرگ هم در درس اشارهای كرده بود و یادی از اینها نموده بود. جامعهی آن وقت، از اهمیت این قیام غافل بود. اینها را به عنوان چند نفری كه فقط بلدند گلولهای از دهانهی اسلحهای خارج كنند و به سینهی كسی بنشانند، معرفی میكردند. حتّی بزرگان آن دستگاه جبّار منحوس كه خودشان مظهر اوباشگری و چاقوكشی و الواطی بودند و جزو افرادی بهشمار میرفتند كه ارزش نداشتند از آنها یاد شود، به عنوان یك انسان تربیت یافته، به این جوانان مؤمنِ صالحِ پاكبازِ مخلصِ و بیطمع و بیاعتنای به دنیا و به زخارف دنیا، چاقوكش میگفتند! بعضی از مردم نیز همینطور میشناختند و باور میكردند و بعضیها هم باور نمیكردند و بعضی هم غافل بودند. از مسألهی فداییان اسلام، غفلت شد. اگرچه شاید آن زمان، آمادگی هم نبود كه بخواهند آنچه را كه میگفتند- كه همان حكومت اسلامی بود- بر سرِپا كنند. برای این كار، یك حركت عمومی در درازمدّت لازم بود؛ لیكن سخن اینها در بین فریادها و عربدههای مستانهی دشمنانشان گم شد. اینها مردمانی بودند كه «انّهم فتیة ءامنوا بربّهم». واقعاً جوانانی بودند كه به خدا ایمان آوردند و از روی اخلاص، در راه حاكمیت معارف و احكام نورانی اسلام تلاش كردند و در مقابل ظلم و فساد ایستادند. ظلم و فساد خاندان پهلوی و وابستگی آنها به بیگانگان، این حركت و نهضت را به وجود آورد. اصلًا قضیهی اینها چنین بود كه در جهت اسلامی شدن جامعه، مبارزهی ضدّ استبدادی و ضدّ سلطنتی خودشان را آغاز كردند و متأسّفانه در وسط كار، همهشان از بین رفتند. البته برای خود آنها خوب شد؛ چون به شهادت رسیدند و به مقام عالی شهادت دست یافتند؛ اما برای جامعه خسارتی بود. بههرحال از آن تاریخ، چهل سال میگذرد. الآن چهل سال است كه از این قضیه گذشته است؛ اما بعد از چهل سال، شما ملاحظه میكنید كه اسم این عزیزان، اینطور در ملأ عام و علی رءوس الاشهاد آورده میشود؛ چون آرزوی آنها عملی شد و این ملت در این راه به حركت درآمد و فداكاری و ایستادگی نمود و آن چهرهی كفر و استكبار را نابود كرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه, گناه, اثر گناه کلیدواژه(ها) : توبه, گناه, اثر گناه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : گناه، میان ما و رحمت و تفضلات الهی، حجاب میشود. استغفار، این حجاب را برمیدارد و راه رحمت و تفضل خدا به سوی ما باز میشود. این، فایدهی استغفار است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : صهیونیسم بینالملل, بلندگوهای صهیونیستی و استکباری, جنگ روانی, دشمنان انقلاب اسلامی, عوامل بیرونی دشمنی با انقلاب, دشمنی با جمهوری اسلامی کلیدواژه(ها) : صهیونیسم بینالملل, بلندگوهای صهیونیستی و استکباری, جنگ روانی, دشمنان انقلاب اسلامی, عوامل بیرونی دشمنی با انقلاب, دشمنی با جمهوری اسلامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز جنگ روانىاى علیه جمهورى اسلامى مشاهده مىشود که مظهرش هم همین رسانههاى صهیونیستىاند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : عدالت, عدل, حق کلیدواژه(ها) : عدالت, عدل, حق نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عدل و حق، در نهایت یک چیزند و یک معنا و یک حقیقت دارند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : صحیفه سجادیه کلیدواژه(ها) : صحیفه سجادیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در دعای وداع ماه مبارک رمضان - که دعای چهلوپنجم صحیفه سجادیه است - امام سجّاد علیهالصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبی عرض میکند: «انت الّذی فتحت لعبادک باباً الی عفوک»؛ تو آن کسی هستی که به روی بندگانت، دری به عفو خودت باز کردی. «و سمیته التوبة» ؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتی. «و جعلت علی ذلک الباب دلیلا من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحی برای این در گذاشتی تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتی میفرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و اقامة الدلیل»؛ انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهی، استفاده نکند! راه مغفرت الهی هم، استغفار - یعنی طلب مغفرت - است. از خدا باید مغفرت را بخواهید. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : صحیفه سجادیه کلیدواژه(ها) : صحیفه سجادیه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اندک کار کوچکی که انسان انجام میدهد، مغرور میشود. در تعبیرات دعا و روایت داریم که «الاغترار باللَّه». در دعای چهلوششم صحیفه سجّادیه که روزهای جمعه خوانده میشود، عبارتی وجود دارد که خیلی تکان دهنده است. میفرماید: «و الشّقاء الاشقی لمن اغترّ بک»؛ بالاترین شقاوتها، متعلّق به کسی است که به تو مغرور شود. «مااکثر تصرّفه فی عذابک و ما اطول تردّده فی عقابک و ما ابعد غایته من الفرج و ماأقنطه من سهولة المخرج». کسی که مغرور میشود - به تعبیر این روایت - دچار حالت «اغترار باللَّه» میگردد. غرور، اینگونه است. مغرور، خیلی دور از آبادی است، خیلی دستش کوتاه از رهایی و سلامتی است. چرا؟ به خاطر این که اندک کار کوچکی که انجام داد، دو رکعت نمازی که خواند، مثلاً خدمتی برای مردم انجام داد، پولی در فلان صندوق انداخت، یا کاری در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور میشود که ما دیگر پیش خدای متعال، کار خودمان را درست کردیم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نمودیم و احتیاج به چیزی نداریم! این را به زبان نمیآورد، اما در دل او اینگونه میگذرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیهالسلام) کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیهالسلام) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امام سجّاد در دعای دیگری به خدا عرض میکند: «فامّا انت یا الهی فاهل ان لایغترّ بک الصدّیقون». ببینید واقعاً چه بیان و چه معرفتی در این دعا وجود دارد! راه، این است. ایشان میفرماید، صدّیقین هم که مقام بالایی از مقام بندگی انسانها را دارند، باید مغرور نشوند به این که ما راه خدا را درست رفتیم و دیگر احتیاج به کار و تلاش نداریم. نخیر؛ «ان لایغترّ بک الصدّیقون». این هم مانع استغفار است. اگر غفلت نبود، «اغترارباللَّه» هم نبود، خودفریبی و خودشگفتی هم نبود، آن وقت انسان استغفار میکند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیهالسلام) کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیهالسلام) نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : استغفار، برای همه است. لذا ملاحظه میکنید که ائمّه علیهمالسّلام در این دعاها، چه سوزوگدازی دارند. بعضی خیال میکنند که امام سجاد این سوزوگداز را کرده است، برای این که به دیگران یاد بدهد. بله؛ یاد دادن به دیگران که هست - هم در شکل و هم در مضمون کار - اما اصل قضیه این نیست. اصل قضیه، آن حالت طلبِ خود این بنده صالح و انسان والا و بزرگوار است. این سوزوگداز، متعلّق به خود اوست. این اظهار تضرّع پیش پروردگار، متعلّق به خود اوست. این ترس از عذاب خدا و میل به تقرّب الیاللَّه و رضوان الهی، متعلّق به خود اوست. این استغفار و طلب از خدا، واقعاً متعلّق به خود اوست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در دعایی که در روزهای ماه مبارک رمضان وارد شده است، این طور میخوانیم که «و هذا شهرالانابة و هذا شهر التوبة و هذا شهر العتق من النّار». ماه، ماه توبه و استغفار و بازگشت به خداست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : استغفار، یعنی طلب مغفرت و آمرزش الهی برای گناهان. این استغفار اگر درست انجام گیرد، باب برکات الهی را به روی انسان باز میکند. همه آنچه که یک فرد بشر و یک جامعه انسانی از الطاف الهی احتیاج دارد - تفضّلات الهی، رحمت الهی، نورانیّت الهی، هدایت الهی، توفیق از سوی پروردگار، کمک در کارها، فتوح در میدانهای گوناگون - به وسیله گناهانی که ما انجام میدهیم، راهش بسته میشود. گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهی، حجاب میشود. استغفار، این حجاب را برمیدارد و راه رحمت و تفضّل خدا به سوی ما باز میشود. این، فایده استغفار است. لذا شما چند جا در آیات قرآن ملاحظه میکنید که برای استغفار، فواید دنیوی و گاهی فواید اخروی، مترتّب دانسته شده است. مثلاً: «استغفروا ربّکم ثم توبوا الیه ... یرسل السّماء علیکم مدرارا» و از این قبیل. همه اینها، اینطور قابل فهم و قابل توجیه است که راه این تفضّلات الهی، به برکت استغفار، به سوی دل و جسم انسان و جامعه انسانی باز میشود. لذا استغفار مهم است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در دعایی که در روزهای ماه مبارک رمضان وارد شده است، این طور میخوانیم که «و هذا شهرالانابة و هذا شهر التوبة و هذا شهر العتق من النّار». ماه، ماه توبه و استغفار و بازگشت به خداست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : خودِ استغفار، در واقع جزئی از توبه است. توبه هم یعنی بازگشت به سوی خدا. بنابراین، یکی از ارکان توبه، استغفار است؛ یعنی طلب آمرزش از خدای متعال. این، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است. یعنی خداوند متعال، باب توبه را به روی بندگان باز کرده است، تا آنها بتوانند در راه کمال پیش بروند و گناه زمینگیرشان نکند؛ چون گناه، انسان را از اوج اعتلای انسانی ساقط میکند. هر کدام از گناهان، ضربهای به روح انسان، صفای انسانی، معنویت و اعتزاز روحی وارد میآورند و شفّافیت روح انسان را از بین میبرند و آن را کدر میکنند. گناه، آن جنبه معنویتی را که در انسان است و مایه تمایز انسان با بقیه موجودات این عالم مادّه است، از شفّافیت میاندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک میکند. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : شما با گناهی که مرتکب میشوید، مثل این است که زخمی به بدن خودتان زده و میکروبی را وارد بدنتان کرده باشید؛ بیماری اجتنابناپذیر است. اگر میخواهید اثر این زخم و این بیماری و این ضربه، در وجود شما از بین برود، خدای متعال بابی باز کرده و آن باب توبه و استغفار و انابه و بازگشت به خداست. اگر برگردید، خدای متعال جبران خواهد کرد. این، نعمت بزرگی است که خدای متعال به ما داده است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در دعای وداع ماه مبارک رمضان - که دعای چهلوپنجم صحیفه سجادیه است - امام سجّاد علیهالصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبی عرض میکند: «انت الّذی فتحت لعبادک باباً الی عفوک» تو آن کسی هستی که به روی بندگانت، دری به عفو خودت باز کردی. «و سمیته التوبة» ؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتی. «و جعلت علی ذلک الباب دلیلا من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحی برای این در گذاشتی تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتی میفرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و اقامة الدلیل»؛ انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهی، استفاده نکند! راه مغفرت الهی هم، استغفار - یعنی طلب مغفرت - است. از خدا باید مغفرت را بخواهید. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حدیثی از نبىّ مکرّم اسلام دیدم که ایشان فرمودهاند: «اناللَّه تعالی یغفر للمذنبین الّا من لا یرید أن یغفر له». یک روز، پیامبر به اصحابش اینطور فرمود که خدای متعال گناهکاران را میآمرزد؛ مگر آن کسی را که خواسته نیامرزد. بعد اصحاب سؤال میکردند: «قالوا یا رسولاللَّه من الذی یرید ان لایغفرله»؛ آن کسی که خدای متعال میخواهد او را نیامرزد، کیست؟ «قال من لایستغفر»؛ آن کسی که استغفار نمیکند. پس، استغفار کلید درِ توبه و مغفرت است. با استغفار، میشود آمرزش الهی را به دست آورد. استغفار، این قدر اهمیت دارد. استغفار، یعنی طلب مغفرت از خدا. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : این گناهی که من و شما انجام میدهیم، ملتفت نمیشویم و چون نمیدانیم گناه کردهایم، از آن گناه توبه و استغفار هم نمیکنیم. بعد روز قیامت که میشود، چشم ما که باز شد، آن وقت میبینیم، عجب چیزهایی در نامه اعمال ماست! انسان تعجّب میکند، کی من این کارها را انجام دادم؛ اصلاً یادش نیست. این، گناهِ غفلت و اشکال آن است. پس، یک مانع استغفار، عبارت از غفلت است. مانع دوم، غرور است. اندک کار کوچکی که انسان انجام میدهد، مغرور میشود. در تعبیرات دعا و روایت داریم که «الاغترار باللَّه». در دعای چهلوششم صحیفه سجّادیه که روزهای جمعه خوانده میشود، عبارتی وجود دارد که خیلی تکان دهنده است. میفرماید: «و الشّقاء الاشقی لمن اغترّ بک»؛ بالاترین شقاوتها، متعلّق به کسی است که به تو مغرور شود. «مااکثر تصرّفه فی عذابک و ما اطول تردّده فی عقابک و ما ابعد غایته من الفرج و ماأقنطه من سهولة المخرج». کسی که مغرور میشود - به تعبیر این روایت - دچار حالت «اغترار باللَّه» میگردد. غرور، اینگونه است. مغرور، خیلی دور از آبادی است، خیلی دستش کوتاه از رهایی و سلامتی است. چرا؟ به خاطر این که اندک کار کوچکی که انجام داد، دو رکعت نمازی که خواند، مثلاً خدمتی برای مردم انجام داد، پولی در فلان صندوق انداخت، یا کاری در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور میشود که ما دیگر پیش خدای متعال، کار خودمان را درست کردیم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نمودیم و احتیاج به چیزی نداریم! این را به زبان نمیآورد، اما در دل او اینگونه میگذرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : این گناهی که من و شما انجام میدهیم، ملتفت نمیشویم و چون نمیدانیم گناه کردهایم، از آن گناه توبه و استغفار هم نمیکنیم. بعد روز قیامت که میشود، چشم ما که باز شد، آن وقت میبینیم، عجب چیزهایی در نامه اعمال ماست! انسان تعجّب میکند، کی من این کارها را انجام دادم؛ اصلاً یادش نیست. این، گناهِ غفلت و اشکال آن است. پس، مانع استغفار، عبارت از غفلت است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : البته انسان ممکن است تصمیم هم داشته باشد که گناه را انجام ندهد، باز دچار لغزش شود و انجام دهد؛ باز دوباره توبه میکند. اگر انسان صد بار هم دچار توبهشکنی شد، باز دفعه صدویکم، بابِ توبه باز است. منتها شما که توبه و استغفار میکنید، از اوّل نباید تصمیم داشته باشید که حالا ما استغفار میکنیم، باز میرویم دوباره همان کار غلط و خلاف را انجام میدهیم! این که نشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ماه مبارک رمضان که ماه خدا و ماه توبه و تضرّع و استغفار و استغاثه است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهی، حجاب میشود. استغفار، این حجاب را برمیدارد و راه رحمت و تفضّل خدا به سوی ما باز میشود. این، فایده استغفار است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : توبه کلیدواژه(ها) : توبه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ماه مبارک رمضان که ماه خدا و ماه توبه و تضرّع و استغفار و استغاثه است، مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : روزه کلیدواژه(ها) : روزه نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روزه، وسیلهای برای تقواست مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : «روز قدس» یکی از روزهای مهم و از یادگارهای باارزش و ماندگار امام بزرگوار ماست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : انسانِ غافل هرگز به فکر استغفار نمیافتد. اصلاً به یادش نمیآید که گناه میکند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعاً مثل آدمی است که در خواب حرکتی انجام میدهد. ... در اصطلاحات قرآنی، آن چیزی که نقطه مقابل این غفلت است، تقواست. تقوا، یعنی بهوش بودن و دائم مراقب خود بودن. اگر از آدم غافل دهها گناه سر میزند و اصلاً حس نمیکند که گناه کرده است؛ آدم متّقی، درست نقطه مقابل اوست. اندک گناهی هم که میکند، فوراً متذکّر میشود که گناه کرده است و به فکر جبران میافتد. «انّ الّذین اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا». به مجرد این که شیطان از کنارش عبور میکند و باد شیطان به او میخورد، فوراً حس میکند که شیطانزده شده و دچار اشتباه و غفلت گردیده است؛ «تذکّروا» : به یاد میافتد. «فاذا هم مبصرون»؛ چنین آدمی، چشمش باز است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ماه رمضان ماه تقواست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روزه، وسیلهای برای تقواست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تقوا، ذخیره مؤمن برای دنیا و آخرت است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در اصطلاحات قرآنی، آن چیزی که نقطه مقابل غفلت است، تقواست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تقوا، یعنی به هوش بودن و دائم مراقب خود بودن. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : تقوا کلیدواژه(ها) : تقوا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر از آدم غافل دهها گناه سر میزند و اصلاً حس نمیکند که گناه کرده است؛ آدم متّقی، درست نقطه مقابل اوست. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : ماه مبارک رمضان کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ماه مبارک رمضان ماه خدا و ماه توبه و تضرّع و استغفار و استغاثه است مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : ماه مبارک رمضان کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ماه رمضان را برای استغفار مغتنم بشمارید و از خدای متعال طلب مغفرت کنید مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : همه آنچه که یک فرد بشر و یک جامعه انسانی از الطاف الهی احتیاج دارد - تفضّلات الهی، رحمت الهی، نورانیّت الهی، هدایت الهی، توفیق از سوی پروردگار، کمک در کارها، فتوح در میدانهای گوناگون - به وسیله گناهانی که ما انجام میدهیم، راهش بسته میشود. گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهی، حجاب میشود. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : گناه، انسان را از اوج اعتلای انسانی ساقط میکند. هر کدام از گناهان، ضربهای به روح انسان، صفای انسانی، معنویت و اعتزاز روحی وارد میآورند و شفّافیت روح انسان را از بین میبرند و آن را کدر میکنند. گناه، آن جنبه معنویتی را که در انسان است و مایه تمایز انسان با بقیه موجودات این عالم مادّه است، از شفّافیت میاندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک میکند. گناهان در زندگی انسان، علاوه بر این جنبه معنوی، عدم موفّقیتهایی را نیز به بار میآورند. بسیاری از میدانهای تحرّک بشری وجود دارد که انسان به خاطر گناهانی که از او سرزده است، در آنها ناکام میشود. اینها البته توجیه علمی و فلسفی و روانی هم دارد؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور میشود که گناه، انسان را زمینگیر میکند؟ مثلاً در جنگ اُحد، به خاطر کوتاهی و تقصیر جمعی از مسلمین، پیروزی اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنی مسلمین، اوّل پیروز شدند، ولی بعد کماندارانی که باید در شکاف کوه مینشستند و پشت جبهه را نفوذناپذیر میکردند، به طمع غنیمت، سنگر خودشان را رها کردند و بهطرف میدان آمدند و دشمن هم از پشت، آنها را دور زد و با یک شبیخون، حملهای غافلگیرانه کرد و مسلمانان را تار و مار نمود. شکست اُحد، از این جا به وجود آمد. در سوره آلعمران، شاید ده، دوازده آیه و یا بیشتر، راجع به همین قضیه شکست است. چون مسلمانان از نظر روحی بهشدّت متلاطم و ناآرام بودند و این شکست برایشان خیلی سنگین تمام شده بود، آیات قرآن هم آرامششان میداد، هم هدایتشان میکرد و هم به آنها تفهیم مینمود که چه شد شما این شکست را متحمّل شدید و این حادثه از کجا آمد. بعد به این آیه شریفه میرسد که میفرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا».یعنی این که دیدید عدّهای از شما در جنگ اُحد، پشت به دشمن کردند و تن به شکست دادند، مسأله اینها از قبل زمینهسازی شده بود. اینها اشکال درونی داشتند. شیطان اینها را به کمک کارهایی که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنی گناهان قبلی، اثرش را در جبهه ظاهر میکند؛ در جبهه نظامی، در جبهه سیاسی، در مقابله با دشمن، در کار سازندگی، در کار تعلیم و تربیت، آن جایی که استقامت لازم است، آن جایی که فهم و درک دقیق لازم است، آن جایی که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد. البته گناهانی که توبه نصوح و استغفار حقیقی از آنها حاصل نشده باشد. در همین سوره، آیه دیگری هست که آن هم به صورت دیگری، همین معنا را بیان میکند. قرآن میخواهد بگوید، تعجّبی ندارد که شما شکست خوردید و در جبهه جنگ، برایتان مشکلی پیشآمد. از این قبیل مسائل پیش میآید و قبلاً هم پیش آمده است. میفرماید: «و کأین من نبىّ قاتل معه ربیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل اللَّه و ما ضعفوا و مااستکانوا». یعنی چه خبر است؟ شما از این که در جنگ اُحد، شکستی برایتان پیش آمده است و عدّهای کشته شدهاند، همه متلاطم و ناراحت شدهاید و بعضیها احساس ضعف و یأس میکنید. نه؛ برای پیامبران قبلی هم در میدان جنگ حوادثی پیش میآمد که به خاطر آنچه که پیش میآمد، احساس ضعف و سستی نمیکردند. بعد میفرماید: «و ما کان قولهم الّا أن قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فیامرنا».یعنی در گذشته، وقتی اصحاب و حواریّون پیامبران، در جنگها و حوادث گوناگون، دچار مصیبتی میشدند، روی دعا به جانب پروردگار مینمودند و عرض میکردند: «ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فیامرنا»؛ خدایا! گناهان و زیادهرویها و بیتوجّهیهایی را که در کار خودمان کردیم، بیامرز. این، در واقع نشان میدهد که حادثه و مصیبت، از آنچه که خود شما با گناهان فراهم کردید، ناشی میشود. این، مسأله گناهان است. پس ببینید! گناهانی که انسان انجام میدهد، این تخلّفهای گوناگون، این کارهایی که ناشی از شهوترانی و دنیاطلبی و طمعورزی و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به داراییهای موجود در دست آدمی و نیز حسد و حرص و غضب است، به طور قطعی دو اثر در وجود انسان میگذارد: یک اثر، معنوی است که روح را از روحانیت میاندازد، از نورانیت خارج میکند؛ معنویت را در انسان ضعیف میکند و راه رحمت الهی را بر انسان میبندد. اثر دیگر این است که در صحنه مبارزات اجتماعی، آن جایی که حرکت زندگی احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار اراده انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را میگیرد و اگر عامل دیگری نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمیآورد. البته گاهی ممکن است عاملهای دیگری مثل یک صفت و یا کار خوب در انسان باشد که جبران کند. بحث بر سر آن موارد نیست؛ اما گناه، فینفسه اثرش این است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : گناهانی که انسان انجام میدهد، این تخلّفهای گوناگون، این کارهایی که ناشی از شهوترانی و دنیاطلبی و طمعورزی و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به داراییهای موجود در دست آدمی و نیز حسد و حرص و غضب است، به طور قطعی دو اثر در وجود انسان میگذارد: یک اثر، معنوی است که روح را از روحانیت میاندازد، از نورانیت خارج میکند؛ معنویت را در انسان ضعیف میکند و راه رحمت الهی را بر انسان میبندد. اثر دیگر این است که در صحنه مبارزات اجتماعی، آن جایی که حرکت زندگی احتیاج به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار اراده انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را میگیرد و اگر عامل دیگری نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمیآورد. البته گاهی ممکن است عاملهای دیگری مثل یک صفت و یا کار خوب در انسان باشد که جبران کند. بحث بر سر آن موارد نیست؛ اما گناه، فینفسه اثرش این است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : گناه، انسان را از اوج اعتلای انسانی ساقط میکند. هر کدام از گناهان، ضربهای به روح انسان، صفای انسانی، معنویت و اعتزاز روحی وارد میآورند و شفّافیت روح انسان را از بین میبرند و آن را کدر میکنند. گناه، آن جنبه معنویتی را که در انسان است و مایه تمایز انسان با بقیه موجودات این عالم مادّه است، از شفّافیت میاندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک میکند. گناهان در زندگی انسان، علاوه بر این جنبه معنوی، عدم موفّقیتهایی را نیز به بار میآورند. بسیاری از میدانهای تحرّک بشری وجود دارد که انسان به خاطر گناهانی که از او سرزده است، در آنها ناکام میشود. اینها البته توجیه علمی و فلسفی و روانی هم دارد؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور میشود که گناه، انسان را زمینگیر میکند؟ مثلاً در جنگ اُحد، به خاطر کوتاهی و تقصیر جمعی از مسلمین، پیروزی اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنی مسلمین، اوّل پیروز شدند، ولی بعد کماندارانی که باید در شکاف کوه مینشستند و پشت جبهه را نفوذناپذیر میکردند، به طمع غنیمت، سنگر خودشان را رها کردند و بهطرف میدان آمدند و دشمن هم از پشت، آنها را دور زد و با یک شبیخون، حملهای غافلگیرانه کرد و مسلمانان را تار و مار نمود. شکست اُحد، از این جا به وجود آمد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : خداوند متعال، باب توبه را به روی بندگان باز کرده است، تا آنها بتوانند در راه کمال پیش بروند و گناه زمینگیرشان نکند؛ چون گناه، انسان را از اوج اعتلای انسانی ساقط میکند. هر کدام از گناهان، ضربهای به روح انسان، صفای انسانی، معنویت و اعتزاز روحی وارد میآورند و شفّافیت روح انسان را از بین میبرند و آن را کدر میکنند.... خدای متعال نعمت بزرگی به انسان داده که نعمت مغفرت است و فرموده است اگر شما از این کاری[گناهی] که کردید - که اثر این کار باید بماند - پشیمان شدید، باب توبه و استغفار باز است. شما با گناهی که مرتکب میشوید، مثل این است که زخمی به بدن خودتان زده و میکروبی را وارد بدنتان کرده باشید؛ بیماری اجتنابناپذیر است. اگر میخواهید اثر این زخم و این بیماری و این ضربه، در وجود شما از بین برود، خدای متعال بابی باز کرده و آن باب توبه و استغفار و انابه و بازگشت به خداست. اگر برگردید، خدای متعال جبران خواهد کرد. این، نعمت بزرگی است که خدای متعال به ما داده است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بسیاری... ممکن است در بعضی از جوامع، کمتر باشند. به هر حال، این نوع آدمها در دنیا و در میان افراد انسانها هستند که غافلند و گناه میکنند؛ بدون این که متوجّه باشند خلافی از آنها سر میزند. دروغ میگوید، توطئه میکند، غیبت میکند، ضرر میرساند، شرّ میرساند، ویرانی درست میکند، قتل مرتکب میشود، برای انسانهای گوناگون و بیگناه پاپوش درست میکند، در افقهای دورتر و در سطح وسیعتر، برای ملتها خوابهای وحشتناک میبیند، مردم را گمراه میکند، اصلاً متنبّه هم نیست که این کارهای خلاف را انجام میدهد. اگر کسی به او بگوید که گناه میکنی، ممکن است از روی بیخیالی، قهقههای هم بزند و تمسخر کند: گناه؟ چه گناهی! ... انسانِ غافل هرگز به فکر استغفار نمیافتد. اصلاً به یادش نمیآید که گناه میکند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعاً مثل آدمی است که در خواب حرکتی انجام میدهد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر از آدم غافل دهها گناه سر میزند و اصلاً حس نمیکند که گناه کرده است؛ آدم متّقی، درست نقطه مقابل اوست. اندک گناهی هم که میکند، فوراً متذکّر میشود که گناه کرده است و به فکر جبران میافتد. «انّ الّذین اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا».به مجرد این که شیطان از کنارش عبور میکند و باد شیطان به او میخورد، فوراً حس میکند که شیطانزده شده و دچار اشتباه و غفلت گردیده است؛ «تذکّروا» : به یاد میافتد. «فاذا هم مبصرون»؛ چنین آدمی، چشمش باز است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : هر که هستید ملتفت باشید. این خطاب، فقط به یک عدّه مردم خاص نیست که بگوییم مثلاً افراد کماطّلاع، کمسواد و یا جوان و کم سن، به آن توجّه کنند. نخیر؛ همه باید ملتفت باشند. علما، دانشمندان، برجستگان، شخصیتها، بزرگان، کوچکان، پولداران، فقیران، همه باید ملتفت باشند که حدّاقل گاهی غفلت گریبان آنها را میگیرد و غافل میشوند. اصلاً گناه از آنها سر میزند و ملتفت نمیشوند که گناه انجام میدهند. خطر بسیار بزرگی است. این گناهی که من و شما انجام میدهیم، ملتفت نمیشویم و چون نمیدانیم گناه کردهایم، از آن گناه توبه و استغفار هم نمیکنیم. بعد روز قیامت که میشود، چشم ما که باز شد، آن وقت میبینیم، عجب چیزهایی در نامه اعمال ماست! انسان تعجّب میکند، کی من این کارها را انجام دادم؛ اصلاً یادش نیست. این، گناهِ غفلت و اشکال آن است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مراقب باشید، این که خدای متعال باب توبه را باز کرده و فرموده است من گناهان را میآمرزم، معنایش این نیست که گناهان، چیزهای کم و کوچکی هستند؛ نه. گاهی گناهان، همه وجود حقیقی انسانی را ضایع میکنند، از بین میبرند و یک انسانِ در مرتبه عالی حیاتِ انسانی را به یک حیوان درنده کثیفِ پلیدِ بیارزش تبدیل میکنند. گناه، اینگونه است. خیال نکنید گناه، چیز کمی است. همین دروغگویی، همین غیبت کردن، همین بیاعتنایی به شرافت انسانها، همین ظلم کردن - ولو با یک کلمه - گناهان کم و کوچکی نیست. لازم نیست که اگر انسان میخواهد احساس گناه کند، حتماً بایستی سالهای متمادی غرق در گناه شده باشد. نخیر؛ یک گناه هم، یک گناه است؛ نباید گناه را کوچک دانست. در روایات، باب «استحقار الذّنوب» داریم که حقیر شمردن گناهان را مذمّت کردهاند. علت این که خدای متعال میفرماید: «میآمرزیم»، این است که بازگشت به خدا، خیلی مهم است؛ نه این که گناه، کم و کوچک است. گناه، عمل بسیار خطرناکی است. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : انسان ممکن است تصمیم داشته باشد که گناه را انجام ندهد، باز دچار لغزش شود و انجام دهد؛ باز دوباره توبه میکند. اگر انسان صد بار هم دچار توبهشکنی شد، باز دفعه صدویکم، بابِ توبه باز است. منتها شما که توبه و استغفار میکنید، از اوّل نباید تصمیم داشته باشید که حالا ما استغفار میکنیم، باز میرویم دوباره همان کار غلط و خلاف را انجام میدهیم! این که نشد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر فرض کنیم که یک انسان، هیچ گناهی هم انجام نداد؛ نه دروغ، نه غیبت، نه ظلم، نه خلاف، نه شهوترانی، نه اهانت به کسی، نه تعدّی به مال مردم - البته اینطور آدمها، خیلی کمند - اما بسیاری از همینطور آدمهایی که اینگونه گناهان جوارحی را هم ندارند، مبتلا به گناه جوانحی - گناه اخلاقی - هستند. اگر همین آدمی که هیچ گناهی نمیکند، وقتی که میان مردم راه میرود، نگاه کند و بگوید: این بیچاره مردم، همه مشغول گناهند؛ ولی ما الحمدللَّه خودمان را نگهداشتیم و گناه نمیکنیم - خود را بالاتر از آنها به حساب بیاورد - این خودش یک گناه و یک تنزّل و یک سقوط میشود و استغفار لازم دارد. تحقیر انسانها، خود را بالاتر از دیگران دانستن، کار خود را ارزشی بیش از ارزش کار مردم دادن، یا بعضی از صفات اخلاقی زشت دیگری که در انسانها هست - مثل حسد و طمع و خود بزرگبینی - اینها استغفار لازم دارد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : گناه کلیدواژه(ها) : گناه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از خدا بخواهید که مانع گناه را بردارد؛ این ابر را از مقابل خورشید فیض و لطف و تفضلّات خودش برطرف کند، تا لطفش بر این دلها و جانها بتابد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : دشمن درونی کلیدواژه(ها) : دشمن درونی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : گناهان در زندگی انسان، علاوه بر ... جنبه معنوی، عدم موفّقیتهایی را نیز به بار میآورند. بسیاری از میدانهای تحرّک بشری وجود دارد که انسان به خاطر گناهانی که از او سرزده است، در آنها ناکام میشود. اینها البته توجیه علمی و فلسفی و روانی هم دارد؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور میشود که گناه، انسان را زمینگیر میکند؟ مثلاً در جنگ اُحد، به خاطر کوتاهی و تقصیر جمعی از مسلمین، پیروزی اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنی مسلمین، اوّل پیروز شدند، ولی بعد کماندارانی که باید در شکاف کوه مینشستند و پشت جبهه را نفوذناپذیر میکردند، به طمع غنیمت، سنگر خودشان را رها کردند و بهطرف میدان آمدند و دشمن هم از پشت، آنها را دور زد و با یک شبیخون، حملهای غافلگیرانه کرد و مسلمانان را تار و مار نمود. شکست اُحد، از این جا به وجود آمد. در سوره آلعمران، شاید ده، دوازده آیه و یا بیشتر، راجع به همین قضیه شکست است. چون مسلمانان از نظر روحی بهشدّت متلاطم و ناآرام بودند و این شکست برایشان خیلی سنگین تمام شده بود، آیات قرآن هم آرامششان میداد، هم هدایتشان میکرد و هم به آنها تفهیم مینمود که چه شد شما این شکست را متحمّل شدید و این حادثه از کجا آمد. بعد به این آیه شریفه میرسد که میفرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا». یعنی این که دیدید عدّهای از شما در جنگ اُحد، پشت به دشمن کردند و تن به شکست دادند، مسأله اینها از قبل زمینهسازی شده بود. اینها اشکال درونی داشتند. شیطان اینها را به کمک کارهایی که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنی گناهان قبلی، اثرش را در جبهه ظاهر میکند؛ در جبهه نظامی، در جبهه سیاسی، در مقابله با دشمن، در کار سازندگی، در کار تعلیم و تربیت، آن جایی که استقامت لازم است، آن جایی که فهم و درک دقیق لازم است، آن جایی که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد. مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1375/10/28 عنوان فیش : تبلیغات دشمن کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز جنگ روانی ای علیه جمهوری اسلامی مشاهده میشود که مظهرش هم همین رسانههای صهیونیستیاند. این خبرگزاریها و این تلویزیونها، غالباً دست صهیونیستهاست. |