[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش :قدرت نمایی استثنایی خداوند در آزادی اسرای ایرانی
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
روزی بود که وقتی نام آزادگان و گروگانهای عزیز ما در دست دشمن - یعنی شما - برده می‌شد، دل را غبار غم و اندوه می‌پوشاند. یک فضای یأس‌آلود بر دلها حاکم بود. واقعاً انسان نمی‌دانست که سرنوشت این عزیزان، این جوانان پاکیزه و مطهر، این فداکاران میدان جنگ، در دست آن رژیم قسی‌القلب و دور از انسانیت، چگونه خواهد شد و به کجا خواهد رسید. من فراموش نمی‌کنم در ماههای رمضان، وقتی که این دعای شریف را می‌خواندیم: «اللهم‌فک کل‌اسیر»(1)، قلب من مورد هجوم غمهای گوناگونی قرار می‌گرفت. غم اسیران، غم پدران و مادران و همسران و فرزندان، غم آن لحظه‌هایی که ما به تفصیل نمی‌دانستیم چگونه است، اما می‌دانستیم که چقدر تلخ است، قلبمان را می‌فشرد و از اعماق قلب، این دعا را عرض می‌کردیم و فقط امید ما به معجزنمایی ذات مقدس احدیت جلت عظمته بود. والّا اسباب عادّی، روال قضایا را طور دیگری نشان می‌داد. این‌که اسیران پاک نهاد و فداکار ملت ایران، به تعداد دهها هزار، بی‌حرف و بهانه، در مدتی کوتاه، آن هم با ابتکار دشمن و با شروع او، راه بیفتند و به داخل کشور بیایند، جزو رؤیاهایی بود که به نظر ما، جز با قدرت استثنایی خدا، امکان‌پذیر نبود. والّا، همه چیز تابع قدرت خداست. نفسهای ما هم با قدرت الهی آمد و رفت می‌کند. این، فقط با یک قدرت نمایی استثنایی قابل تأمین بود ولا غیر.
1 )
البلدالأمين، كفعمی ابراهيم بن على عاملى كفعمى‏ ص222  ؛
المصباح‏، كفعمی،ص617 ؛ 
بحارالأنوار،مجلسی،ج 95 ،ص 120 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی ، ص 177 (اعمال مشتركه ماه رمضان)

مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بَعْدَ الْمَكْتُوبَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ اللَّهُمّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ
ترجمه :
از پیامبر(ص) روایت شده است كه فرمود: هر كس این دعا را در ماه رمضان بعد ار نماز واجب بخواند خداوند گناهان او را تا روز قیامت خواهد بخشید و آن دعا این است: خدایا بر مردگان نشاط و سرور عطا كن، خدايا هر فقیری را بى‏نياز گردان خدايا هر گرسنه ای را سير گردان، خدايا هر برهنه ای را لباس پوشان، خدايا بدهی هر بدهكاری را ادا فرما خدايا هر غمگينى را دلشاد ساز خدايا هر غريبى را به وطن باز رسان خدايا هر اسيرى را آزاد گردان خدايا مفاسد امور مسلمانان را اصلاح فرما خدايا هر مريض را شفا عنايت كن خدايا به غناى خود جلوی فقر ما را ببند خدايا بديهاى حال ما را به خوبى صفات خودت تغيير ده خدايا بدهی ما را ادا فرما و ما را از فقر بى‏نياز گردان كه تو اى خدا بر هر چيز توانايى


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش :مأیوس شدن از رحمت الهی از گناهان کبیره
کلیدواژه(ها) : یأس
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
یأس، بزرگترین دشمن انسانی است که می‌خواهد آرزو یا آرمانی را دنبال کند. اگر بگوییم «این چه فایده دارد؟ ما که نمی‌توانیم، چرا بی‌خود تلاش کنیم؟» یقین بدانید که آن کار، نخواهد شد. لذا در اسلام، یأس، از عوامل منفی است و بعضی از یأسها، گناه کبیره است. مثلاً «یأس‌من‌روح‌اللَّه»(1) مأیوس شدن از لطف و تفضل الهی و توجه خاص خدا. انسان از این اگر مأیوس شد، گناه کبیره مرتکب شده است. حق نداریم مأیوس شویم. یأس از رحمت خدا، از گناهان کبیره است. کسی حق ندارد از رحمت خدا مأیوس شود؛ ولو موانع آن رحمت را هم زیاد ببیند. اما چرا مأیوس شود؟ بعضی جاها، یأس، گناه کبیره نیست، اما مانع کبیره است. در دوران مبارزات قبل از پیروزی انقلاب، به بعضی کسان می‌گفتیم: «شما که به حکومت اسلامی و نظام اسلامی عقیده دارید و قبول دارید که اسلام از ما یک جامعه اسلامی می‌خواهد، پس چرا اقدام نمی‌کنید؟ وظیفه‌ی ما که فقط عمل فردی و نماز و روزه و طهارت و نجاست نیست!» می‌گفتند: «فایده‌ای ندارد. چه فایده‌ای دارد؟ نمی‌بینید دشمن چطور مسلط است!» امروز وقتی ما می‌گوییم «دشمن»، مراد مان شبکه‌ی عظیم استکبار جهانی است. کمتر از او را که ما دشمن نمی‌دانیم! قابل این نیست! اما آن روز که می‌گفتیم «دشمن»، مراد شبکه‌ی عظیم استکبار جهانی نبود. دستگاه امنیتی نظام شاهنشاهی بود. دست بالا، دستگاه پادشاهی بود. بالاتر از این‌که نبود!
1 ) سوره مبارکه يوسف آیه 87
يا بَنِيَّ اذهَبوا فَتَحَسَّسوا مِن يوسُفَ وَأَخيهِ وَلا تَيأَسوا مِن رَوحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لا يَيأَسُ مِن رَوحِ اللَّهِ إِلَّا القَومُ الكافِرونَ
ترجمه :
پسرانم! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید؛ و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می‌شوند!»


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش : خودی و غیرخودی
کلیدواژه(ها) : خودی و غیرخودی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این‌که بگوییم «کسی کاری را انجام داده و حالا سهم او تمام شده»، اشتباه است. من عرضم به شما عزیزان این است که باید در میدان انقلاب، ثابت قدم، بانشاط و متکی به آنچه که خدا به شما داده است، باشید. یعنی یک آزمایش سخت و سنگین دیگر؛ یعنی خوشبین به آینده و امیدوار به آنچه که با تلاش شما و تلاش مسؤولین پیش خواهد آمد. خلاصه، به عنوان یک عنصر خودی اصلی حقیقی وابسته‌ی به اسلام و انقلاب، همواره در این میدان باید باقی بمانید، و بنده می‌دانم که باقی می‌مانید. آن کس که مثل شما این آزمایشهای سخت را از سر گذرانده است، بیش از همه، چشمش به رحمت خدا باز است. چه انسانهای شایسته و شریفی را ما در بین آزادگانمان مشاهده کردیم و دیدیم! چه روحهای لطیفی! چه انسانهای آزموده‌ای!

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش :سلامت نظام جمهوری اسلامی در مقابل فساد نظام پهلوی
کلیدواژه(ها) : حاکمیت طاغوت, سلسله پهلوی, سلامت جمهوری اسلامی, فساد رژیم پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
از آن روزی که این نظام [جمهوری اسلامی] شروع شده، تا امروز، بسیار پیش رفته‌ایم. این، قابل مقایسه با نظامهای طاغوتی یا نظامهای معمولی عالم و بخصوص با آن نظام خبیث و نجسی که قبل از انقلاب بر ایران حاکم بود، نیست. در آن‌جا مبنای دولت و حکومت و سیاست، فساد بود. از شخص محمدرضا و دوروبریهای نزدیکش بگیرید، تا سطوح پایین. این شرح حالهایشان هم که چاپ شده، لابد دیده‌اید و خوانده‌اید. شاید ده، پانزده عنوان از شرح حالهای اینها چاپ شده است. آدم می‌بیند داخل اینها، چه فساد و چه عفونتی وجود داشته؛ از آن‌جا تا سطوح پایین - وابستگانشان، دستگاههای امنیتی، دستگاههای انتظامی و نظامی - کسانی که وابسته‌ی به آنها بودند، همه فاسد بودند. البته بعضی هم در داخل دستگاهها بودند و آدمهای صالح و سالمی بودند. یعنی وابستگی‌شان نسبت به آنها، کم بود. ارتشیهای سالم داشتیم، انتظامیهای سالم داشتیم - اینها را ما دیده بودیم: افسرهای مؤمن، متدین، سالم؛ چه نظامی و چه انتظامی - یا بعضی از اداریها. بخصوص در بخشهای علمی، زیاد بودند. مردمان خوب کم نبودند؛ اما آن رؤسا و وابستگان، فاسد بودند. وابستگان آنها بین روحانیت هم، فاسد بودند. آخوندهایی بودند وابسته به آنها. حالا ما می‌گوییم «آخوند درباری»؛ لکن دربار به بعضی از آن آخوندها هم اعتنایی نمی‌کرد! یعنی وابسته‌ی به همان ساواک شهر یا منطقه‌ی خودشان بودند. اسیر رئیس شهربانی و رئیس کلانتری محل بودند. به همان نسبت، فاسد بودند.اصلا هرکس که اندکی به نظام پادشاهی نزدیک بود، فاسد بود. هرچه نزدیکتر، فاسدتر. به آن مغز و لبش که می‌رسیدید، مرکز فساد و عفونت بود. در نظام جمهوری اسلامی، قضیه درست صدوهشتاد درجه عکس این است. آنهایی که فاسدند، به همان نسبت از نظام فاصله دارند. در خود نظام، مسؤولین نظام، مردمان پاکیزه و مطهری هستند. رئیس جمهور را ملاحظه بفرمایید! یک انسان والا، مؤمن، عالم، مجاهد فی‌سبیل‌اللَّه، زجر کشیده، مردمی و امتحان داده است. مسؤولینی که با رئیس جمهور مشغول کارند، هر کدام به نحوی، همین گونه‌اند. البته در سطوح پایین‌تر، طبیعی است که سلامت به‌اندازه‌ی سطوح اصلی و بالا نباشد؛ یعنی هرچه از مرکز نظام فاصله می‌گیریم، آن حالت سلامت را نمی‌توان تضمین کرد. البته در نظام جمهوری اسلامی، در سطوح پایین هم، انسانهای والا و واقعاً کم‌نظیری هستند، که هیچ وقت در هیچ نظامی در ایران، این چنین آدمهای پاک و مقدسی - مقدس به معنای واقعی - نبودند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یأس، بزرگترین دشمن انسانی است كه می‌خواهد آرزو یا آرمانی را دنبال كند. اگر بگوییم «این چه فایده دارد؟ ما كه نمی‌توانیم، چرا بی‌خود تلاش كنیم؟» یقین بدانید كه آن كار، نخواهد شد. لذا در اسلام، یأس، از عوامل منفی است و بعضی از یأسها، گناه كبیره است. مثلًا «یأس من روح الله »: مأیوس شدن از لطف و تفضل الهی و توجه خاص خدا. انسان از این اگر مأیوس شد، گناه كبیره مرتكب شده است. حق نداریم مأیوس شویم. یأس از رحمت خدا، از گناهان كبیره است. كسی حق ندارد از رحمت خدا مأیوس شود؛ و لو موانع آن رحمت را هم زیاد ببیند. اما چرا مأیوس شود؟ بعضی جاها، یأس، گناه كبیره نیست، اما مانع كبیره است. در دوران مبارزات قبل از پیروزی انقلاب، به بعضی كسان می‌گفتیم: «شما كه به حكومت اسلامی‌ و نظام اسلامی عقیده دارید و قبول دارید كه اسلام از ما یك جامعه‌ اسلامی می‌خواهد، پس چرا اقدام نمی‌كنید؟ وظیفه‌ی ما كه فقط عمل فردی و نماز و روزه و طهارت و نجاست نیست!» می‌گفتند: «فایده‌ای ندارد. چه فایده‌ای دارد؟ نمی‌بینید دشمن چطور مسلط است!» امروز وقتی ما می‌گوییم «دشمن»، مرادمان شبكه‌ی عظیم استكبار جهانی است. كمتر از او را كه ما دشمن نمی‌دانیم! قابل این نیست! اما آن روز كه می‌گفتیم «دشمن»، مراد شبكه‌ی عظیم استكبار جهانی نبود. دستگاه امنیتی نظام شاهنشاهی بود. دست بالا، دستگاه پادشاهی بود. بالاتر از اینكه نبود!

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش : آزادگان, دفاع از انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : آزادگان, دفاع از انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آزادگان، شايسته‌ترين افراد براى دفاع از انقلاب و نظام جمهورى اسلاميند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش : مردم, مقاومت, ایستادگی ملت ایران, نقاط ضعف دشمن
کلیدواژه(ها) : مردم, مقاومت, ایستادگی ملت ایران, نقاط ضعف دشمن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اين ملت، براى اين‌كه حيثيتش و كيان حقيقى و انسانى و اسلامى وانقلابى و فرهنگ ملى‌اش حفظ شود، احتياج به مجاهدت و مقاومت و ايستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم كردن به نقاط ضعف دشمن دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش : اهداف انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : اهداف انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
شما به عنوان یک آزاده، یازده سال، ده‌سال، هشت سال، پنج سال - هرچه - که در اسارت بودید، ذخیره‌ای از رنجها، برایتان فراهم آورد؛ هم از جنبه فردی، هم از جنبه اجتماعی و عمومی. این مطلب، قابل تأمّل است. دو نوع میشود با محصول تجربه‌ها و امتحانهای سخت برخورد کرد. یک نوع این‌که بگوییم: «ما به این زندانِ سخت رفتیم و این همه شکنجه کشیدیم و آمدیم؛ پس دیگر کار خودمان را کردیم. حالا دیگران بکنند.» این، یک منطق.
...
این منطق، اساساً منطق درستی نیست. اما منطق دوم، منطق درستی است.
منطق دوم این است که بگوییم: «مگر ما این پنج سال زندان، یا ده سال اسارت را آسان به دست آوردیم؟! من ده سال در اسارت بودم و این ملت، ده سال اسارتم را تحمّل کرد. خانواده‌ام، پدر و مادرم، دوستانم، شهر و میهنم، همه اینها رنج اسارت مرا تحمّل نکردند که همین‌طور مفت از دست برود و از آن استفاده‌ای نشود.» اگر رنجی برده شده و محصولی از فضل خدای متعال به دست آمده است، حالا این انسانی که این آزمایش و تجربه بزرگ را انجام داده، مثل آن دانش‌آموزی است که دوره‌ای را گذرانده است. کسی که دوره‌ای را گذرانده باشد با آن کس که آن دوره را نگذرانده، فرق میکند. حالا که ملت و خانواده شما، شما رادادند، رنج فراق شما را تحمّل کردند و شما یک دوره سخت را گذراندید، قاعده امر چیست؟ قاعده امر این است که از این دوره، استفاده کنیم. حالا وقت استفاده از این رنج است. حالا وقتی است که ملت، از ذخیره‌ای که با ده سال، یازده سال - کمتر و بیشتر - به دست آمد، استفاده کند. یعنی عناصرِ تجربه دیده و امتحان داده و محنت کشیده دوران اسارت، کسانی هستند که برای خدمت در راه خدا و مجاهدت برای پیشرفت به سمت هدفهای انقلاب، آماده‌تر از دیگرانند. اینها هستند که رنج کشیده‌اند؛ روحشان و اراده‌شان قوی، وایمانشان تجربه شده است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش : نقش زنان در دفاع مقدس
کلیدواژه(ها) : نقش زنان در دفاع مقدس
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
روزی بود که وقتی نام آزادگان و گروگانهای عزیز ما در دست دشمن - یعنی شما - برده میشد، دل را غبار غم و اندوه میپوشاند. یک فضای یأس‌آلود بر دلها حاکم بود. واقعاً انسان نمیدانست که سرنوشت این عزیزان، این جوانان پاکیزه و مطهّر، این فداکاران میدان جنگ، در دست آن رژیم قسىّ‌القلب و دور ازانسانیّت، چگونه خواهد شد و به کجا خواهد رسید. من فراموش نمیکنم در ماههای رمضان، وقتی که این دعای شریف را میخواندیم: «اَللّهمَ‌فُکَّ کُلّ‌اَسیر»، قلب من مورد هجوم غمهای گوناگونی قرار میگرفت. غمِ اسیران، غمِ پدران و مادران و همسران و فرزندان، غمِ آن لحظه‌هایی که ما به تفصیل نمیدانستیم چگونه است، اما میدانستیم که چقدر تلخ است، قلبمان را میفشرد و از اعماق قلب، این دعا را عرض میکردیم و فقط امید ما به معجزنمایی ذات مقدّس احدیّت جلّت عظمته بود. والّا اسباب عادّی، روال قضایا را طور دیگری نشان میداد. این‌که اسیرانِ پاک نهاد و فداکار ملت ایران، به تعداد دهها هزار، بی حرف وبهانه، در مدّتی کوتاه، آن هم با ابتکار دشمن و با شروع او، راه بیفتند و به داخل کشور بیایند، جزو رؤیاهایی بود که به نظر ما، جز با قدرت استثنایی خدا، امکان‌پذیر نبود. والّا، همه چیز تابع قدرت خداست. نَفَسهای ما هم با قدرت الهی آمد و رفت میکند. این، فقط با یک قدرت نمایی استثنایی قابل تأمین بود ولا غیر.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش : عزت اسلامی
کلیدواژه(ها) : عزت اسلامی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز مسلمانانِ همه جای دنیا مظلومند. آن اروپا، آن آسیا، آن کشمیر و مسلمانانِ بعضی کشورهای دیگر آسیایی؛ آن افریقا، الجزایر، و اسلام خواهان مناطق گوناگون در کشورهای مختلف. همه‌جا مسلمانان مظلومند. خون مسلمانان را میریزند و به آنها بیرحمی میکنند. انسانیّت و معیارهای انسانی، به مسلمانان که میرسد، دیگر رعایت نمیشود! چه در فلسطین اشغالی، چه در لبنان و چه در مناطق دیگر. چرا کسی امیدوار نباشد که روزی، هم در اروپا، هم در آسیا، هم در خاورمیانه، هم در آفریقا، هم در قلب قدرتهای استکباری، مسلمانان از عزّت و شوکت برخوردار باشند؟

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان‌ - 1371/05/26
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در اسلام «نوبت من تمام شد» نداریم! امام عزیز ما، آن روز که به رحمت الهی و به جوار رحمت حق رفت، یک مرد حدوداً نود ساله بود. تا آن زمان، ایشان تلاش و فعّالیت میکرد. ایشان نمی گفت «من کار خودم را کردم و این انقلاب را به پیروزی رساندم؛ حالا بقیه بروند زحمات دیگرش را بکشند.» نه! رنجهای بزرگ و غصّه‌های بزرگ، مال آن بزرگوار بود. باز هم بزرگترین کارهای ما را ایشان میکرد؛ مثل مسأله جنگ؛ تصمیم‌گیری در سرنوشت جنگ و بسیاری از دیگر مسائلِ بزرگ کشور. تصمیم گیری را ایشان میکرد.