[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : بیداری اسلامی
کلیدواژه(ها) : بیداری اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
جهت حرکت جامعه اسلامی، امروز باید همان جهت ضد استکباری و ضد سلطه جهانی باشد که متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افکنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ باایران اسلامی، به خاطر اسلامی بودنش دشمنند. همه تلاش آنها این است که حرکت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت - البته - دولت متجبر و متجاوز امریکاست و پشت سر او، همه قدرتهای کوچک وبزرگی که نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطکاک منافع دارند، یا از اسلام می‌ترسند. با ایران اسلامی هم که دشمنند، به سبب همین است که بیداری اسلامی، از این‌جا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا که هستند، امیدشان را از این حرکت و این انقلاب پیروز می‌گیرند و گامهایشان را محکم می‌کنند و به پیش می‌روند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذبالله، شکست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آورده‌اند. این، آن حقیقتی است که امروز وجود دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : بیداری اسلامی
کلیدواژه(ها) : بیداری اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
درست است که ضعفهای درونی یک جامعه، زمینه‌ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امکانات خود بر یک جامعه سالم تحمیل می‌کند. نباید دچار اشتباه شویم. جهت حرکت جامعه اسلامی، امروز باید همان جهت ضد استکباری و ضد سلطه جهانی باشد که متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افکنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ باایران اسلامی، به خاطر اسلامی بودنش دشمنند. همه تلاش آنها این است که حرکت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت - البته - دولت متجبر و متجاوز امریکاست و پشت سر او، همه قدرتهای کوچک وبزرگی که نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطکاک منافع دارند، یا از اسلام می‌ترسند. با ایران اسلامی هم که دشمنند، به سبب همین است که بیداری اسلامی، از این‌جا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا که هستند، امیدشان را از این حرکت و این انقلاب پیروز می‌گیرند و گامهایشان را محکم می‌کنند و به پیش می‌روند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذبالله، شکست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آورده‌اند. این، آن حقیقتی است که امروز وجود دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : دشمن‌شناسی
کلیدواژه(ها) : دشمن‌شناسی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
درهمان زمانِ حرکت اباعبداللَّه علیه‏السّلام، کسانی بودند که اگر با آنها در باب این قضیه صحبت می‏شد که «اکنون وقت قیام است» و می‏فهمیدند که این کار، به دنبال خود مشکلات و دردسرهایی دارد، به تکالیف درجه دو می‏چسبیدند؛ کما این‏که دیدیم، عدّه‏ای همین کار را کردند. در میان آنهایی که با امام حسین علیه‏السّلام، حرکت نکردند و نرفتند، آدمهای مؤمن و متعهّد وجود داشت. این‏طور نبود که همه، اهل دنیا باشند. آن روز در بین سران و برگزیدگان دنیای اسلام، آدمهای مؤمن و کسانی که می‏خواستند طبق وظیفه عمل کنند، بودند؛ امّا تکلیف را نمی‏فهمیدند؛ وضعیت زمان را تشخیص نمی‏دادند؛ دشمن اصلی را نمی‏شناختند و کار اصلی و محوری را با کارهای درجه دو و درجه سه، اشتباه می‏کردند. این، یکی از ابتلائات بزرگ دنیای اسلام بوده است. امروز هم ممکن است ما دچار آن شویم، و آنچه را که مهم است، با چیز کم اهمیّت‏تر اشتباه کنیم. باید وظیفه اساسی را که قوام و حیات جامعه به آن است، پیدا کرد.

روزی در همین کشور ما، مبارزات ضدّ استعماری و ضدّ استبدادی و ضدّ دستگاه کفر و طاغوت، مطرح بود؛ اما بعضی، این تکلیف را تشخیص نمی‏دادند و به کارهای دیگر چسبیده بودند. احیاناً اگر کسی تدریسی داشت، اگر تألیفی داشت، اگر یک حوزه کوچک تبلیغی داشت، اگر هدایت جمع محدودی از مردم در کارهای دینی برعهده او بود، فکر می‏کرد اگر به آن مبارزه بپردازد، آن کارها معطل خواهد ماند! مبارزه به آن عظمت و به آن اهمیت را ترک می‏کرد، برای این‏که از این کارها باز نماند! یعنی اشتباه در شناختنِ آنچه لازم بود، آنچه مهم بود و آنچه اهمّ بود.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
کلیدواژه(ها) : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز علیه ما، تهاجم نظامی نیست. در هشت سال جنگ تحمیلی، دشمن علناً با ما صف‌آرایی داشت. ظاهر قضیه، عراق بود؛ اما پشتِ سرِ عراق، امریکا بود؛ پشت سرِ عراق، ناتو بود؛ پشت سرِ عراق، همه مرتجعین بودند. این را ما در تمام طول هشت سال جنگ، بارها و بارها گفتیم. خیلیها حاضر نبودند باور کنند؛ ولی همان کسانی که عراق را در این مدّت تجهیز کردند، امروز اعتراف می‌کنند. جنگ، جنگی نظامی بود. در حقیقت همه دنیای استکبار و کفر، با اسلام در جمهوری اسلامی مبارزه می‌کرد. امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهای دیگر، باشدّت کم سابقه‌ای وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه اسلامی، باید زنده، هوشیار، آسیب‌ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه‌زدن و به صورتِ یک موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت کند. این، چگونه ممکن است؟ این است که بنده موضوع امربه‌معروف ونهی‌ازمنکر را مطرح کردم. موضوع امر به معروف که موضوع جدیدی نیست. این، تکلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه اسلامی، با انجام این تکلیف زنده می‌ماند. قوام حکومت اسلامی، با امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر است، که فرمود: اگر این کار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطُنَّ اللَّه عَلَیْکم شِرارُکم فَیَدْعُوا خِیارُکُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم». قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امربه‌معروف ونهی‌ازمنکر باشد. امربه‌معروف فقط این نیست که ما، برای اسقاط تکلیف، دو کلمه بگوییم. آن هم در مقابل منکراتی که معلوم نیست از مهمترین منکرات باشند. وقتی یک جامعه را موظّف می‌کنند که آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منکر نهی کنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممکن است آحاد یک ملت آمر به معروف و ناهی از منکر باشند؟ وقتی که همه، به معنای واقعی در متن مسائل کشور حضور داشته باشند؛ همه کار داشته باشند به کارهای جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف شناس و منکر شناس باشند. این، به معنای یک نظارت عمومی است؛ یک حضور عمومی است؛ یک همکاری عمومی است؛ یک معرفت بالا در همه است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش :مبارزه با دستگاه ظلم وجور وفاسد، هدف قیام امام حسین (ع)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام حسین(علیه السلام), ظلم‌‏ستیزی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، در بیانات خود فهماند که برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجبترین کارهاست. بدیهی است که حسین بن علی علیه‌السّلام، اگر در مدینه می‌ماند و احکام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت رابیان می‌کرد، عدّه‌ای را پرورش می‌داد. اما وقتی برای انجام کاری به سمت عراق حرکت می‌کرد، از همه این کارها باز می‌ماند: نماز مردم را نمی‌توانست به آنها تعلیم دهد؛ احادیث پیغمبر را نمی‌توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می‌شد و از کمک به ایتام و مستمندان و فقرایی که در مدینه بودند، می‌ماند. اینها هر کدام وظیفه‌ای بود که آن حضرت انجام می‌داد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهمتر کرد. حتّی آنچنان که در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‌اللَّه و در هنگامی که مردم برای حج می‌رفتند، این، فدای آن تکلیف بالاتر شد.
آن تکلیف چیست؟ همان‌طور که فرمود، مبارزه با دستگاهی که منشأ فساد بود: «اُریدُ اَن اَمُرَ بالْمَعْروف وَاَنْهی عَنِ الْمُنْکَر وَ اَسیرَ بِسیرة جَدّی» (1) یا آن‌چنان که در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «اَیهاالنّاس! اِنَّ رَسول‌اللَّه، صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرَمِ اللَّه، ناکِثاً لِعَهْداللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ وَ لا قَولٍ کانَ حَقاً عَلَی‌اللَّه اَنْ یَدخل یُدْخِلَهُ مُدْخِلَه » (2) یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتی‌که فساد می‌پراکند و دستگاهی که انسانها را به‌سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی می‌کشاند. این، دلیل حرکت حسین بن علی علیه‌السّلام است که البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منکر هم دانسته‌اند؛ که در باب گرایش به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر، به این نکات هم باید توجّه شود. لذاست که برای تکلیف اهمّ، حرکت می‌کند و تکالیف دیگر را - ولو مهم - فدای این تکلیف اهمّ می‌کند. تشخیص می‌دهد که امروز، کار واجب چیست؟
1 )
المناقب ، ابن شهر آشوب ج 4 ص 89؛
بحارالأنوار،علامه مجلسی ج 44 ص 329 ؛

فقال ع إنی لم أخرج بطرا و لا أشرا و لا مفسدا و لا ظالما و إنما خرجت أطلب الصلاح فی أمة جدی محمد أريد آمر بالمعروف و أنهى عن المنكر أسير بسيرة جدی و سيرة أبی علی بن أبی طالب فمن قبلنی بقبول الحق فالله أولى بالحق و هو أحكم الحاكمين
ترجمه :
امام حسین (ع) فرمودند: من براى سركشى و عداوت و فساد كردن و ظلم نمودن از مدينه خارج نشدم. بلكه،و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدى أريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكر. يعنى جز اين نيست كه من بمنظور ايجاد صلح و سازش در ميان امت جدم خارج شدم، من در نظر دارم امر بمعروف و نهى از منكر نمايم. من ميخواهم مطابق سيره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب عليهم السّلام رفتار نمايم. كسى كه مرا بجهت اينكه حق ميگويم قبول كند او بحق سزاوارتر است و كسى كه دست رد بسينه من بگذارد من صبر ميكنم تا خدا كه بهترين حكم‏كنندگان است بين من و او داورى نمايد.

2 )
بحارالأنوار ،علامه مجلسی ج  44 ص 381؛
تاریخ طبری ، محمد بن جریر طبری ج 4ص 304؛
الكامل فی التاریخ ،ابن اثیر ج 4 ص 48؛
 مقتل ابى‌مخنف، ص 85؛

«مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدٍ وَ الْمُسَيَّبِ بْنِ نَجَبَةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَالٍ وَ جَمَاعَةِ الْمُؤْمِنِينَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّيْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْ‏ءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَتَتْنِی كُتُبُكُمْ وَ قَدِمَتْ عَلَيَّ رُسُلُكُمْ بِبَيْعَتِكُمْ أَنَّكُمْ لَا تُسَلِّمُونِّی وَ لَا تَخْذُلُونِّی فَإِنْ وَفَيْتُمْ لِی بِبَيْعَتِكُمْ فَقَدْ أُصِبْتُمْ حَظَّكُمْ وَ رُشْدَكُمْ وَ نَفْسِی مَعَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی مَعَ أَهَالِيكُمْ وَ أَوْلَادِكُمْ فَلَكُمْ بِی أُسْوَةٌ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ نَقَضْتُمْ عُهُودَكُمْ وَ خَلَعْتُمْ بَيْعَتَكُمْ فَلَعَمْرِی مَا هِيَ مِنْكُمْ بِنُكْرٍ لَقَدْ فَعَلْتُمُوهَا بِأَبِی وَ أَخِی وَ ابْنِ عَمِّی وَ الْمَغْرُورُ مَنِ اغْتَرَّ بِكُمْ فَحَظَّكُمْ أَخْطَأْتُمْ وَ نَصِيبَكُمْ ضَيَّعْتُمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ وَ سَيُغْنِی اللَّهُ عَنْكُمْ وَ السَّلَامُ. ثُمَّ طَوَى الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ وَ دَفَعَهُ إِلَى قَيْسِ بْنِ مُسْهِرٍ الصَّيْدَاوِيِّ وَ سَاقَ الْحَدِيثَ كَمَا مَرَّ ثُمَّ قَالَ وَ لَمَّا بَلَغَ الْحُسَيْنَ قَتْلُ قَيْسٍ اسْتَعْبَرَ بَاكِياً ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا وَ لِشِيعَتِنَا عِنْدَكَ مَنْزِلًا كَرِيماً وَ اجْمَعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.
ترجمه :
[نامه امام حسین (علیه السلام) به كوفيان پس از نزول در سرزمين كربلا] بسم اللَّه الرحمن الرحيم از حسين بن على به سليمان بن صرد، مسيب بن نجبه، رفاعة بن شداد، عبد اللَّه بن وائل و گروهى از مؤمنين. اما بعد؛ براستی می دانيد كه پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله در زمان زندگى خود فرمود: كسى كه حاكم ستمكاری را كه حرام خدا را حلال بداند، عهد و پيمان خدا را بشكند، مخالف سنت رسول خدا باشد، در ميان مردم با گناه و عدوان رفتار نمايد، ببیند اما گفتار و رفتار خود را تغيير ندهد خدا حق دارد كه وى را هم در جايگاهى نظير جايگاه او داخل كند. شما ميدانيد اين گروه پیوسته در اطاعت شیطان هستند و از طاعت خداى رحمان روگردان شده‏اند، فتنه و فساد را ظاهر حدود و احكام خدا را تعطيل نموده‏اند و بهره جنگی را از برای خود بر می گزینند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام كرده‏اند من از اين جهت به مقام خلافت سزاوارتر ميباشم كه از نزدیكان رسول خدا(ص) می باشم و نامه‏هاى شما بمن رسیده است فرستادگان شما بيعت‏هاى شما را بمن رساندند كه مرا تسليم دشمن نكنيد و رها ننمائيد پس اگر شما به بيعت خود وفا كنيد بهره و هدايت خود را يافته‏ايد. جان من با جان شما، اهل و فرزندان من با اهل و فرزندان شما خواهند بود. شما بمن تأسى نمائيد اگر انجام ندهید و عهد و پيمان خود را بشكنيد و از بیعتتان بیرون روید به جان خودم كه اين اعمال از شما ناشناخته و غریب نیست، زيرا شما اين گونه كارها [بی وفایی ها] را با پدر و برادر و پسر عمويم [مسلم] كرديد. كسی كه فریفته شما شود، فریب خورده است. شما راجع به حظ و بهره خود خطا كرديد، و نصيب خويشتن را ضايع نموديد. كسى كه پيمان‏شكنى كند عليه خود پیمان شكسته است. بزودى خدا مرا از شما بی نياز خواهد كرد. و السّلام.سپس آن نامه را تا كرد و مهر كرد و به قيس بن مسهر صيداوى داد.»


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش :امر به معروف و نهی ‌از منکر عامل قوام حکومت اسلامی
کلیدواژه(ها) : امر به معروف و نهی از منکر, جامعه اسلامی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهای دیگر، باشدّت کم سابقه‌ای وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه اسلامی، باید زنده، هوشیار، آسیب‌ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه‌زدن و به صورتِ یک موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت کند. این، چگونه ممکن است؟ این است که بنده موضوع امربه‌معروف ونهی‌ازمنکر را مطرح کردم. موضوع امر به معروف که موضوع جدیدی نیست. این، تکلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه اسلامی، با انجام این تکلیف زنده می‌ماند. قوام حکومت اسلامی، با امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر است، که فرمود: اگر این کار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطُنَّ اللَّه عَلَیْکم شِرارُکم فَیَدْعُوا خِیارُکُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم»(1) قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امربه‌معروف ونهی‌ازمنکر باشد. امربه‌معروف فقط این نیست که ما، برای اسقاط تکلیف، دو کلمه بگوییم. آن هم در مقابل منکراتی که معلوم نیست از مهمترین منکرات باشند. وقتی یک جامعه را موظّف می‌کنند که آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منکر نهی کنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممکن است آحاد یک ملت آمر به معروف و ناهی از منکر باشند؟ وقتی که همه، به معنای واقعی در متن مسائل کشور حضور داشته باشند؛ همه کار داشته باشند به کارهای جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف شناس و منکر شناس باشند. این، به معنای یک نظارت عمومی است؛ یک حضور عمومی است؛ یک همکاری عمومی است؛ یک معرفت بالا در همه است. امربه‌معروف، اینهاست.
1 )
الكافی ،كلینی ج  5 ص  56 ؛
تهذيب‏الأحكام،شیخ طوسی ج 6 ص 176 ؛
 مشكاةالأنوار، على بن حسن طبرسى‏ ص50 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 97 ص  93 ؛

لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أَوْ لَيُسْتَعْمَلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ
ترجمه :
محمد بن عرفه گويد: از امام رضا (ع) شنيدم مى‏فرمود: بایستی كه به معروف امر و از منكر نهی كنید تا [اگر اینكار نكردید]افراد بد كردار بر شما مسلط خواهند شد و خوب هایتان دعا می كنند اما مستجاب نمى‏شوند


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش :وجود دشمنی با مسلمانان تا دست برداشتن آنان از اسلام
کلیدواژه(ها) : بوسنی و هرزگوین, امت بزرگ اسلامی, دشمنان اسلام
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
من قبلاً هم عرض کردم: اگر امروز، جهان اسلام در مورد این مسلمانان مظلوم [مسلمانان بوسنی هرزگوین] حرکتی نکند، در آینده، هر مجموعه مسلمانی که در داخل اروپا، یا به شکل یک کشور، یا به شکل یک جمعیت بزرگ دریک کشور وجود داشته باشند، این خطر وجود دارد که در معرض چنین فشارهایی قرار گیرند. ما نسبت به مسلمانان بوسنی هرزگوین، به‌شدّت نگرانیم. آنها مسلمانند و برادران ما هستند. یک اقلیّت مظلوم، در میان مجموعه مخالف با اسلام در کشورهای گوناگون و در مقابل آنها، یک جمعیت مسلّح، متّکی به یک ارتش نیرومند، دارای سلاحهای پیشرفته و مدرن؛ همانهایی که سالهای متمادی، عراق را هم از لحاظ تجهیزات نظامی، علیه ما تجهیز می‌کردند؛ همین صربها، درمرکز یوگسلاوی سابق. ما البته در مورد این مسلمانان، وظایف خودمان را تا آن‌جا که توانستیم عمل کردیم. از طرف جمهوری اسلامی، از آنها پشتیبانیهای همه جانبه و همه نوع پشتیبانی شده است. ولی این کافی نیست. مسلمانانِ سراسر جهانِ اسلام باید کمک کنند. دشمنی با اسلام، یکی از مظاهرش این است و بالاترین مظاهرش، فشار بر جمهوری اسلامی است. همان‌طور که قرآن کریم بیان فرموده؛ و این حقیقتاً از معجزات قرآن است که فرمود: «وَلَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتُهُم»(1) تا جامعه مسلمانان از اسلام دست برندارند، اینها راضی نمی‌شوند. مقصود این است که دشمن می‌خواهد آن روح اسلامی، آن احکام زنده اسلام و آن نیروی حیاتی اسلام در میان مسلمانان نباشد. البته آنها با یک عدّه مسلمانِ مرده بی‌اطّلاع از مبانی عالیه اسلام، ولو عامل به ظواهر مختصری از اسلام هم باشند، چندان کاری ندارند؛ دشمنی هم با آن ندارند. اما این‌که اسلام نیست! اسلامی اسلام است که پیغمبر آورد و قرآن فرمود که «کُنْتُم خَیْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَت للنّاس»(2) آن اسلام نیست که عدّه‌ای بنشینند و تماشاگر حوادث عالم، یا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند. مسلمانان بیدار، مسلمانان آگاه، مسلمانانی که نیروی خودشان رابرای بنای عالم، به شکل صحیح به کار می‌گیرند و مسلمانانی که از هیچ مانعی نمی‌ترسند؛ این اسلام و این‌گونه مسلمانان مورد حداکثر بغض استکبار جهانی‌اند و ما در این چند سال، اِعمال این بغض را به انواع مختلف دیده‌ایم و امروز هم، بیشترین شکلش را در زمینه‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی، مشاهده می‌کنیم.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 120
وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم ۗ قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ العِلمِ ۙ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصيرٍ
ترجمه :
هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده‌ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.

2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 110
كُنتُم خَيرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَتُؤمِنونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَو آمَنَ أَهلُ الكِتابِ لَكانَ خَيرًا لَهُم ۚ مِنهُمُ المُؤمِنونَ وَأَكثَرُهُمُ الفاسِقونَ
ترجمه :
شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده‌اند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی،) ایمان آورند، برای آنها بهتر است! (ولی تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : اصلی ـ فرعی کردن امور
کلیدواژه(ها) : اصلی ـ فرعی کردن امور
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
حسین بن علی علیه الصّلاة و السّلام، در یک‏فصل بسیار حسّاس تاریخ اسلام، وظیفه اصلی‏ را از وظایف گوناگون و دارای مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند. او در شناخت چیزی که آن روز دنیای اسلام به آن احتیاج داشت، دچار توهّم و اشتباه نشد. در حالی که این، یکی از نقاط آسیب‏پذیر در زندگی مسلمین، در دورانهای مختلف است؛ یعنی اینکه، آحاد ملت و راهنمایان آن‏ها و برجستگان دنیای اسلام، در برهه‏ای از زمان، وظیفه اصلی را اشتباه کنند. ندانند چه چیز اصلی است و باید به آن پرداخت و باید کارهای دیگر را اگر لازم شد فدای آن کرد؛ و چه چیز فرعی‏ و درجه دوم است و هر حرکت و کاری را به قدر خودِ آن باید اهمیّت داد و برایش تلاش کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : حضرت امام حسین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام حسین(علیه السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در قضیه حرکت عاشورا، نکات بسیار زیادی هست که اگر دنیای اسلام و متفکّرین جهان اسلام درباره آنها، از ابعاد مختلف بررسی کنند، راههای زندگی اسلامی و تکلیف نسلهای مسلمان در شرایط مختلف، از این حادثه وآنچه‌که از مقدّمات و مؤخّرات، آن را احاطه کرده است، معلوم خواهد شد. یکی از این درسها، این نکته مهم است که
حسین بن علی علیه‌الصّلاةوالسّلام، در یک فصل بسیار حسّاس تاریخ اسلام، وظیفه اصلی را از وظایف گوناگون و دارای مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند. او در شناخت چیزی که آن روز دنیای اسلام به آن احتیاج داشت، دچار توهّم و اشتباه نشد. در حالی که این، یکی از نقاط آسیب‌پذیر در زندگی مسلمین، در دورانهای مختلف است؛ یعنی این‌که، آحاد ملت و راهنمایان آنها و برجستگان دنیای اسلام، در برهه‌ای از زمان، وظیفه اصلی را اشتباه کنند. ندانند چه چیز اصلی‌است و باید به آن پرداخت و باید کارهای دیگر را - اگر لازم شد - فدای آن کرد؛ و چه چیز فرعی و درجه دوم است و هر حرکت و کاری را به قدر خودِ آن باید اهمیّت داد و برایش تلاش کرد.
درهمان زمانِ حرکت اباعبداللَّه علیه‌السّلام، کسانی بودند که اگر با آنها در باب این قضیه صحبت می‌شد که «اکنون وقت قیام است» و می‌فهمیدند که این کار، به دنبال خود مشکلات و دردسرهایی دارد، به تکالیف درجه دو می‌چسبیدند؛ کما این‌که دیدیم، عدّه‌ای همین کار را کردند. در میان آنهایی که با امام حسین علیه‌السّلام، حرکت نکردند و نرفتند، آدمهای مؤمن و متعهّد وجود داشت. این‌طور نبود که همه، اهل دنیا باشند. آن روز در بین سران و برگزیدگان دنیای اسلام، آدمهای مؤمن و کسانی که می‌خواستند طبق وظیفه عمل کنند، بودند؛ امّا تکلیف را نمی‌فهمیدند؛ وضعیت زمان را تشخیص نمی‌دادند؛ دشمن اصلی را نمی‌شناختند و کار اصلی و محوری را با کارهای درجه دو و درجه سه، اشتباه می‌کردند. این، یکی از ابتلائات بزرگ دنیای اسلام بوده است. امروز هم ممکن است ما دچار آن شویم، و آنچه را که مهم است، با چیز کم اهمیّت‌تر اشتباه کنیم. باید وظیفه اساسی را که قوام و حیات جامعه به آن است، پیدا کرد.
روزی در همین کشور ما، مبارزات ضدّ استعماری و ضدّ استبدادی و ضدّ دستگاه کفر و طاغوت، مطرح بود؛ اما بعضی، این تکلیف را تشخیص نمی‌دادند و به کارهای دیگر چسبیده بودند. احیاناً اگر کسی تدریسی داشت، اگر تألیفی داشت، اگر یک حوزه کوچک تبلیغی داشت، اگر هدایت جمع محدودی از مردم در کارهای دینی برعهده او بود، فکر می‌کرد اگر به آن مبارزه بپردازد، آن کارها معطل خواهد ماند! مبارزه به آن عظمت و به آن اهمیت را ترک می‌کرد، برای این‌که از این کارها باز نماند! یعنی اشتباه در شناختنِ آنچه لازم بود، آنچه مهم بود و آنچه اهمّ بود.
حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، در بیانات خود فهماند که برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجبترین کارهاست. بدیهی است که حسین بن علی علیه‌السّلام، اگر در مدینه می‌ماند و احکام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت رابیان می‌کرد، عدّه‌ای را پرورش می‌داد. اما وقتی برای انجام کاری به سمت عراق حرکت می‌کرد، از همه این کارها باز می‌ماند: نماز مردم را نمی‌توانست به آنها تعلیم دهد؛ احادیث پیغمبر را نمی‌توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می‌شد و از کمک به ایتام و مستمندان و فقرایی که در مدینه بودند، می‌ماند. اینها هر کدام وظیفه‌ای بود که آن حضرت انجام می‌داد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهمتر کرد. حتّی آنچنان که در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‌اللَّه و در هنگامی که مردم برای حج می‌رفتند، این، فدای آن تکلیف بالاتر شد.
آن تکلیف چیست؟ همان‌طور که فرمود، مبارزه با دستگاهی که منشأ فساد بود: «اُریدُ اَن اَمُرَ بالْمَعْروف وَاَنْهی عَنِ الْمُنْکَر وَ اَسیرَ بِسیرة جَدّی(1).» یا آن‌چنان که در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «اَیهاالنّاس! اِنَّ رَسول‌اللَّه، صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرَمِ اللَّه، ناکِثاً لِعَهْداللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و َلا قَولٍ کانَ حَقاً عَلَی‌اللَّه اَنْ یَدخل یُدْخِلَهُ مُدْخِلَه(2).» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتی‌که فساد می‌پراکند و دستگاهی که انسانها را به‌سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی می‌کشاند. این، دلیل حرکت حسین بن علی علیه‌السّلام است که البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منکر هم دانسته‌اند؛ که در باب گرایش به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر، به این نکات هم باید توجّه شود. لذاست که برای تکلیف اهمّ، حرکت می‌کند و تکالیف دیگر را - ولو مهم - فدای این تکلیف اهمّ می‌کند. تشخیص می‌دهد که امروز، کار واجب چیست؟ هر زمانی، یک حرکت برای جامعه اسلامی متعیّن است. یک دشمن و یک جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمین را تهدید می‌کند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه کردیم، در جهتی که از آن جهت، اسلام و مسلمین خسارت می‌بینند و به آنها حمله می‌شود، دچار اشتباه شده‌ایم. خسارتی که پیدا خواهد شد، جبران‌ناپذیر است. فرصتهای بزرگ از دست می‌رود.
امروز ما در دنیای اسلام، مکلَّفیم که همین هشیاری و توجّه و دشمن‌شناسی و تکلیف‌شناسی را به اعلا درجه ممکن، برای امّت اسلام، جهان اسلام و ملت خودمان تدارک ببینیم. امروز با توجّه به تشکیل حکومت اسلامی و برافراشته شدن پرچم اسلام - چیزی که در طول تاریخ اسلام، بعد از صدرِ اوّل تا امروز سابقه ندارد - چنین امکانی در اختیار مسلمانان است.
امروز ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه کنیم. حق نداریم در آگاهی نسبت به جهت و حمله تهاجم، دچار اشتباه شویم. لذا، از اوّل پیروزی انقلاب تا امروز، همه تلاش امام بزرگوار و دیگر کسانی‌که در راه آن بزرگوار حرکت کردند - عَلی اِخْتِلافِ مَراتِبِهْم: بر حسب امکان وتوانایی وبینششان - این بوده است که معلوم شود در دنیای امروز،برای مسلمانان، برای جامعه اسلامی در ایران و برای پایه‌های عدل و حق، چه تهدیدی از همه بالاتر و چه دشمنی از همه خطرناکتر است؟

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : سرنوشت انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : سرنوشت انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
به آقایان محترم، علما و روحانیون و خطبای محترمِ حاضر در جلسه، خوشامد عرض می‌کنم و این فرصت را برای طرح مسائلی که امروز به سرنوشت اسلام و انقلاب ارتباط پیدا می‌کند مغتنم می‌شمارم.
در قضیه حرکت عاشورا، نکات بسیار زیادی هست که اگر دنیای اسلام و متفکّرین جهان اسلام درباره آنها، از ابعاد مختلف بررسی کنند، راههای زندگی اسلامی و تکلیف نسلهای مسلمان در شرایط مختلف، از این حادثه وآنچه‌که از مقدّمات و مؤخّرات، آن را احاطه کرده است، معلوم خواهد شد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : استکبارستیزی
کلیدواژه(ها) : استکبارستیزی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
درست است که ضعفهای درونی یک جامعه، زمینه‏ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امکانات خود بر یک جامعه سالم تحمیل می‏کند. نباید دچار اشتباه شویم. جهت حرکت جامعه اسلامی، امروز باید همان جهتِ ضدّ استکباری و ضدّ سلطه جهانی باشد که متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افکنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ با ایران اسلامی، به خاطر اسلامی بودنش دشمنند. همه تلاش آن‏ها این است که حرکت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت البته دولت متجبّر و متجاوز امریکاست و پشت سرِ او، همه قدرتهای کوچک و بزرگی که نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطکاک منافع دارند، یا از اسلام می‏ترسند. با ایران اسلامی هم که دشمنند، به سبب همین است که بیداری اسلامی، از اینجا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا که هستند، امیدشان را از این حرکت و این انقلابِ پیروز می‏گیرند و گامهایشان را محکم می‏کنند و به پیش می‏روند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذ باللَّه، شکست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آورده‏اند. این، آن حقیقتی است که امروز وجود دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : امر به معروف و نهی از منکر
کلیدواژه(ها) : امر به معروف و نهی از منکر
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
حسین بن علی علیه‏السّلام، در بیانات خود فهماند که برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجب‏ترین کارهاست. بدیهی است که حسین بن علی علیه‏السّلام، اگر در مدینه می‏ماند و احکام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان می‏کرد، عدّه‏ای را پرورش می‏داد. اما وقتی برای انجام کاری به سمت عراق حرکت می‏کرد، از همه این کارها بازمی‏ماند: نماز مردم را نمی‏توانست به آن‏ها تعلیم دهد؛ احادیث پیغمبر را نمی‏توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می‏شد و از کمک به ایتام و مستمندان و فقرایی که در مدینه بودند، می‏ماند. این‏ها هرکدام وظیفه‏ای بود که آن حضرت انجام می‏داد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهم‏تر کرد. حتّی آن‏چنان که در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‏اللَّه و در هنگامی که مردم برای حج می‏رفتند، این، فدای آن تکلیف بالاتر شد.
آن تکلیف چیست؟ همان‏طور که فرمود، مبارزه با دستگاهی که منشأ فساد بود: «اریدُ ان آمُرَ بالْمَعْروف وَ أَنْهی عَنِ الْمُنْکَر وَ اسیرَ بِسیرة جَدّی.» یا آن‏چنان که در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «ایها النّاس! انَّ رَسول اللَّه، صلّی الله علیه و آله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللَّه، ناکِثاً لِعَهْد اللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و لا قَولٍ کانَ حَقّاً عَلَی الله انْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَه.» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتی که فساد می‏پراکند و دستگاهی که انسانها را به سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی می‏کشاند. این، دلیل حرکت حسین بن علی علیه‏السّلام است که البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منکر هم دانسته‏اند؛ که در باب گرایش به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر، به این نکات هم باید توجّه شود. لذاست که برای تکلیف اهمّ، حرکت می‏کند و تکالیف دیگر را و لو مهم فدای این تکلیف اهمّ می‏کند. تشخیص می‏دهد که امروز، کار واجب چیست؟ هر زمانی، یک حرکت برای جامعه اسلامی متعیّن است. یک دشمن و یک جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمین را تهدید می‏کند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه کردیم، در جهتی که از آن جهت، اسلام و مسلمین خسارت می‏بینند و به آن‏ها حمله می‏شود، دچار اشتباه شده‏ایم. خسارتی که پیدا خواهد شد، جبران‏ناپذیر است. فرصتهای بزرگ از دست می‏رود.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : امر به معروف و نهی از منکر
کلیدواژه(ها) : امر به معروف و نهی از منکر
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز علیه ما، تهاجم نظامی نیست. در هشت سال جنگ تحمیلی، دشمن علناً با ما صف‏آرایی داشت. ظاهر قضیه، عراق بود؛ اما پشتِ سرِ عراق، امریکا بود؛ پشت سرِ عراق، ناتو بود؛ پشت سرِ عراق، همه مرتجعین بودند. این را ما در تمام طول هشت سال جنگ، بارها و بارها گفتیم. خیلی‏ها حاضر نبودند باور کنند؛ ولی همان کسانی که عراق را در این مدّت تجهیز کردند، امروز اعتراف می‏کنند. جنگ، جنگی نظامی بود. در حقیقت همه دنیای استکبار و کفر، با اسلام در جمهوری اسلامی مبارزه می‏کرد. امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهای دیگر، با شدّت کم سابقه‏ای وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه اسلامی، باید زنده، هوشیار، آسیب‏ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه زدن و به صورتِ یک موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت کند. این، چگونه ممکن است؟ این است که بنده موضوع امر به معروف و نهی از منکر را مطرح کردم. موضوع امر به معروف که موضوع جدیدی نیست. این، تکلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه اسلامی، با انجام این تکلیف زنده می‏ماند. قوام حکومت اسلامی، با امر به معروف و نهی از منکر است، که فرمود: اگر این کار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطَنَّ اللَّه عَلَیْکم شِرارُکم فَیَدْعُوا خِیارُکُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم». قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امر به معروف و نهی از منکر باشد. امر به معروف فقط این نیست که ما، برای اسقاط تکلیف، دو کلمه بگوییم. آن هم در مقابل منکراتی که معلوم نیست از مهم‏ترین منکرات باشند. وقتی یک جامعه را موظّف می‏کنند که آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منکر نهی کنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممکن است آحاد یک ملت آمر به معروف و ناهی از منکر باشند؟ وقتی‏که همه، به معنای واقعی در متن مسائل کشور حضور داشته باشند؛ همه کار داشته باشند به کارهای جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف‏شناس و منکرشناس باشند. این، به معنای یک نظارت عمومی است؛ یک حضور عمومی است؛ یک همکاری عمومی است؛ یک معرفت بالا در همه است.
امر به معروف، این‏هاست. و الّا اگر ما امر به معروف را در یک دایره محدود، آن هم به وسیله افراد معلومی، زندانی کنیم، دشمن هم در تبلیغات خودش بنا می‏کند سمپاشی‏ کردن؛ که در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهای بدحجاب، این‏طور عمل شود! این واجبِ به این عظمت را، که قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایره‏ای محدود، در خیابانهای تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنی که وضع حجابشان مثلًا درست نیست. این است معنای امر به معروف؟! این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنه‏های گوناگون جامعه؟! قضیه، بالاتر از این حرفهاست. تخلّفها یک اندازه و یک نوع نیست. تخلّفها، تخلّف‏های فردی نیست. بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمی است که پایه‏های نظام را سست می‏کند. نومید کردن مردم، نومید کردن دلهای امیدوار، کج نشان‏دادنِ راه راست، گمراه کردن انسانهای مؤمن و بااخلاص، سوءاستفاده کردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامی، کمک کردن به دشمن، مخالفت کردن با احکام اسلامی و تلاش برای به فساد کشاندن نسل مؤمن. امروز دست‏هایی تلاش می‏کنند تا فساد را به صورت نامحسوس نه آن طوری که شما در خیابان آن را ببینید و بفهمید و مشاهده کنید به شکلهای گروهکی، ترویج کنند و جوانان را به فساد بکشانند؛ پسرها را به فساد بکشانند؛ مردم را به بی‏اعتنایی بکشانند. منکرات این‏هاست؛ منکرات اخلاقی، منکرات سیاسی، منکرات اقتصادی. همه جا، جای نهی از منکر است. یک دانشجو هم، در محیط درس می‏تواند نهی از منکر کند. یک کارمند شریف هم، در محیط کار خود می‏تواند نهی از منکر کند. یک کاسب مؤمن هم، در محیط کار خود می‏تواند نهی از منکر کند. یک هنرمند هم، با وسایل هنری خود، می‏تواند نهی از منکر کند. روحانیون در محیطهای مختلف، یکی از مهم‏ترین عوامل نهی از منکر و امر به معروفند. نمی‏شود این واجبِ بزرگ الهی را در دایره‏های کوچک، محدود کرد. کار هم کار همه است. این‏طور نیست که مخصوص عدّه خاصی باشد. البته هرکس وظیفه‏ای دارد. من در پیام تشکّری که منتشر شد، عرض کردم: قشرهای مختلف، باید جایگاه خود را در امر به معروف و نهی از منکر، پیدا کنند. هرکس جایگاهی دارد. کجا باید نهی از منکر کنید؟ شما در مقابل کدام منکر می‏توانید مقاومت کنید و بایستید؟ کدام را می‏شناسید؟ کار، کار مردمی است. البته، علمای دین باید مردم را هدایت و راهنمایی کنند؛ کیفیّت نهی از منکر را بیان کنند و منکر را برای آن‏ها شرح دهند.
باید خطر را بشناسیم. باید نقاطی را که خطر، از آن نقاط جامعه اسلامی را تهدید می‏کند، درست بشناسیم. آن عبرتهای قضایای صدر اسلام را برای مردم و برای خودمان، باز کنیم. مهم‏ترین وظیفه‏ای که در صراطِ امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد، این است که نیروهای مؤمن و آمر به معروف و ناهی از منکر و آن‏هایی که در نظام اسلامی انگیزه دارند، باید در صحنه باشند. همه جا باید حضور داشته باشند. حزب‏اللّهی بودن، یعنی آماده کار بودن برای انجام تکلیف الهی. این، یک ارزش است؛ یک ارزش انقلابی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
حسین بن علی علیه‌السّلام، در بیانات خود فهماند كه برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجب‌ترین كارهاست. بدیهی است كه حسین بن علی علیه‌السّلام، اگر در مدینه می‌ماند و احكام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان می‌كرد، عدّه‌ای را پرورش می‌داد. اما وقتی برای انجام كاری به سمت عراق حركت می‌كرد، از همه این كارها بازمی‌ماند: نماز مردم را نمی‌توانست به آن‌ها تعلیم دهد؛احادیث پیغمبر را نمی‌توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می‌شد و از كمك به ایتام و مستمندان و فقرایی كه در مدینه بودند، می‌ماند. این‌ها هركدام وظیفه‌ای بود كه آن حضرت انجام می‌داد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهم‌تر كرد. حتّی آن‌چنان كه در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‌اللَّه و در هنگامی كه مردم برای حج می‌رفتند، این، فدای آن تكلیف بالاتر شد.
آن تكلیف چیست؟ همان‌طور كه فرمود، مبارزه با دستگاهی كه منشأ فساد بود: «اریدُ ان آمُرَ بالْمَعْروف وَ أَنْهی عَنِ الْمُنْكَر وَ اسیرَ بِسیرة جَدّی .» یا آن‌چنان كه در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «ایها النّاس! انَّ رَسول اللَّه، صلّی الله علیه و آله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللَّه، ناكِثاً لِعَهْد اللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و لا قَولٍ كانَ حَقّاً عَلَی الله انْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَه .» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتی كه فساد می‌پراكند و دستگاهی كه انسانها را به سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی می‌كشاند. این، دلیل حركت حسین بن علی علیه‌السّلام است كه البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منكر هم دانسته‌اند؛ كه در باب گرایش به تكلیف امر به معروف و نهی از منكر، به این نكات هم باید توجّه شود. لذاست كه برای تكلیف اهمّ، حركت می‌كند و تكالیف دیگر را و لو مهم فدای این تكلیف اهمّ می‌كند. تشخیص می‌دهد كه امروز، كار واجب چیست؟ هر زمانی، یك حركت برای جامعه‌ اسلامی‌ متعیّن است. یك دشمن و یك جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمین را تهدید می‌كند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه كردیم، در جهتی كه از آن جهت، اسلام و مسلمین خسارت می‌بینند و به آن‌ها حمله می‌شود، دچار اشتباه شده‌ایم. خسارتی كه پیدا خواهد شد، جبران‌ناپذیر است. فرصتهای بزرگ از دست می‌رود. امروز ما در دنیای اسلام، مكلَّفیم كه همین هشیاری و توجّه و دشمن‌شناسی و تكلیف‌شناسی را به اعلا درجه ممكن، برای امّت اسلام، جهان اسلام و ملت خودمان تدارك ببینیم. امروز با توجّه به تشكیل حكومت اسلامی و برافراشته شدن پرچم اسلام چیزی كه در طول تاریخ اسلام، بعد از صدرِ اوّل تا امروز سابقه ندارد چنین امكانی در اختیار مسلمانان است. امروز ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه كنیم. حق نداریم در آگاهی نسبت به جهت و حمله تهاجم، دچار اشتباه شویم. لذا، از اوّل پیروزی انقلاب تا امروز، همه تلاش امام بزرگوار و دیگر كسانی كه در راه آن بزرگوار حركت كردند عَلی اخْتِلافِ مَراتِبِهْم: برحسب امكان و توانایی و بینششان این بوده است كه معلوم شود در دنیای امروز، برای مسلمانان، برای جامعه‌ اسلامی‌ در ایران و برای پایه‌های عدل و حق، چه تهدیدی از همه بالاتر و چه دشمنی از همه خطرناك‌تر است؟ امروز هم، مثل تمام این سالهای متمادی، دشمنی اساسی، حمله بزرگ و خطر بنیان كن از سوی سلطه جهانی و سلطه كفر و استكبار جهانی است. این، بزرگترین خطری است كه اسلام و مسلمین را تهدید می‌كند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یكی از این درسها، این نكته مهم است كه حسین بن علی علیه الصّلاة و السّلام، در یك‏فصل بسیار حسّاس تاریخ اسلام، وظیفه اصلی را از وظایف گوناگون و دارای مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند. او در شناخت چیزی كه آن روز دنیای اسلام به آن احتیاج داشت، دچار توهّم و اشتباه نشد. در حالی كه این، یكی از نقاط آسیب‏پذیر در زندگی مسلمین، در دورانهای مختلف است؛ یعنی اینكه، آحاد ملت و راهنمایان آن‏ها و برجستگان دنیای اسلام، در برهه‏ای از زمان، وظیفه اصلی را اشتباه كنند. ندانند چه چیز اصلی است و باید به آن پرداخت و باید كارهای دیگر را اگر لازم شد فدای آن كرد؛ و چه چیز فرعی و درجه دوم است و هر حركت و كاری را به قدر خودِ آن باید اهمیّت داد و برایش تلاش كرد.
درهمان زمانِ حركت ابا عبد اللَّه علیه‏السّلام، كسانی بودند كه اگر با آن‏ها در باب این قضیه صحبت می‏شد كه «اكنون وقت قیام است» و می‏فهمیدند كه این كار، به دنبال خود مشكلات و دردسرهایی دارد، به تكالیف درجه دو می‏چسبیدند؛ كمااینكه دیدیم، عدّه‏ای همین كار را كردند. در میان آن‏هایی كه با امام حسین علیه‏السّلام، حركت نكردند و نرفتند، آدم‏های مؤمن و متعهّد وجود داشت. این‏طور نبود كه همه، اهل دنیا باشند. آن روز در بین سران و برگزیدگان دنیای اسلام، آدم‏های مؤمن و كسانی كه می‏خواستند طبق وظیفه عمل كنند، بودند؛ امّا تكلیف را نمی‏فهمیدند؛ وضعیت زمان را تشخیص نمی‏دادند؛ دشمن اصلی را نمی‏شناختند و كار اصلی و محوری را با كارهای درجه دو و درجه سه، اشتباه می‏كردند. این، یكی از ابتلائات بزرگ دنیای اسلام بوده است. امروز هم ممكن است ما دچار آن شویم، و آنچه را كه مهم است، با چیز كم‏اهمیّت‏تر اشتباه كنیم. باید وظیفه اساسی را كه قوام و حیات جامعه به آن است، پیدا كرد.
روزی در همین كشور ما، مبارزات ضدّ استعماری و ضدّ استبدادی و ضدّ دستگاه كفر و طاغوت، مطرح بود؛ اما بعضی، این تكلیف را تشخیص نمی‏دادند و به كارهای دیگر چسبیده بودند. احیاناً اگر كسی تدریسی داشت، اگر تألیفی داشت، اگر یك حوزه كوچك تبلیغی داشت، اگر هدایت جمع محدودی از مردم در كارهای دینی بر عهده او بود، فكر می‏كرد اگر به آن مبارزه بپردازد، آن كارها معطل خواهد ماند! مبارزه به آن عظمت و به آن اهمیت را ترك می‏كرد، برای اینكه از این كارها بازنماند! یعنی اشتباه در شناختنِ آنچه لازم بود، آنچه مهم بود و آنچه اهمّ بود.
حسین بن علی علیه‏السّلام، در بیانات خود فهماند كه برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجب‏ترین كارهاست. بدیهی است كه حسین بن علی علیه‏السّلام، اگر در مدینه می‏ماند و احكام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان می‏كرد، عدّه‏ای را پرورش می‏داد. اما وقتی برای انجام كاری به سمت عراق حركت می‏كرد، از همه این كارها بازمی‏ماند: نماز مردم را نمی‏توانست به آن‏ها تعلیم دهد؛
احادیث پیغمبر را نمی‏توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می‏شد و از كمك به ایتام و مستمندان و فقرایی كه در مدینه بودند، می‏ماند. این‏ها هركدام وظیفه‏ای بود كه آن حضرت انجام می‏داد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهم‏تر كرد. حتّی آن‏چنان كه در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‏اللَّه و در هنگامی كه مردم برای حج می‏رفتند، این، فدای آن تكلیف بالاتر شد.
آن تكلیف چیست؟ همان‏طور كه فرمود، مبارزه با دستگاهی كه منشأ فساد بود: «اریدُ ان آمُرَ بالْمَعْروف وَ أَنْهی عَنِ الْمُنْكَر وَ اسیرَ بِسیرة جَدّی .» یا آن‏چنان كه در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «ایها النّاس! انَّ رَسول اللَّه، صلّی الله علیه و آله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللَّه، ناكِثاً لِعَهْد اللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و لا قَولٍ كانَ حَقّاً عَلَی الله انْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَه.» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتی كه فساد می‏پراكند و دستگاهی كه انسانها را به سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی می‏كشاند. این، دلیل حركت حسین بن علی علیه‏السّلام است كه البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منكر هم دانسته‏اند؛ كه در باب گرایش به تكلیف امر به معروف و نهی از منكر، به این نكات هم باید توجّه شود. لذاست كه برای تكلیف اهمّ، حركت می‏كند و تكالیف دیگر را و لو مهم فدای این تكلیف اهمّ می‏كند. تشخیص می‏دهد كه امروز، كار واجب چیست؟ هر زمانی، یك حركت برای جامعه اسلامی متعیّن است. یك دشمن و یك جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمین را تهدید می‏كند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه كردیم، در جهتی كه از آن جهت، اسلام و مسلمین خسارت می‏بینند و به آن‏ها حمله می‏شود، دچار اشتباه شده‏ایم. خسارتی كه پیدا خواهد شد، جبران‏ناپذیر است. فرصتهای بزرگ از دست می‏رود. امروز ما در دنیای اسلام، مكلَّفیم كه همین هشیاری و توجّه و دشمن‏شناسی و تكلیف‏شناسی را به اعلا درجه ممكن، برای امّت اسلام، جهان اسلام و ملت خودمان تدارك ببینیم. امروز با توجّه به تشكیل حكومت اسلامی و برافراشته شدن پرچم اسلام چیزی كه در طول تاریخ اسلام، بعد از صدرِ اوّل تا امروز سابقه ندارد چنین امكانی در اختیار مسلمانان است. امروز ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه كنیم. حق نداریم در آگاهی نسبت به جهت و حمله تهاجم، دچار اشتباه شویم. لذا، از اوّل پیروزی انقلاب تا امروز، همه تلاش امام بزرگوار و دیگر كسانی كه در راه آن بزرگوار حركت كردند عَلی اخْتِلافِ مَراتِبِهْم: برحسب امكان و توانایی و بینششان این بوده است كه معلوم شود در دنیای امروز، برای مسلمانان، برای جامعه اسلامی در ایران و برای پایه‏های عدل و حق، چه تهدیدی از همه بالاتر و چه دشمنی از همه خطرناك‏تر است؟ امروز هم، مثل تمام این سالهای متمادی، دشمنی اساسی، حمله بزرگ و خطر بنیان كن از سوی سلطه جهانی و سلطه كفر و استكبار جهانی است. این، بزرگترین خطری است كه اسلام و مسلمین را تهدید می‏كند.
درست است كه ضعفهای درونی یك جامعه‏، زمینه‏ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امكانات خود بر یك جامعه‏ سالم تحمیل می‏كند. نباید دچار اشتباه شویم. جهت حركت جامعه‏ اسلامی‏، امروز باید همان جهتِ ضدّ استكباری و ضدّ سلطه جهانی باشد كه متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افكنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ با ایران اسلامی‏، به خاطر اسلامی‏ بودنش دشمنند. همه تلاش آن‏ها این است كه حركت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت البته دولت متجبّر و متجاوز امریكاست و پشت سرِ او، همه قدرتهای كوچك و بزرگی كه نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطكاك منافع دارند، یا از اسلام می‏ترسند. با ایران اسلامی هم كه دشمنند، به سبب همین است كه بیداری اسلامی، از اینجا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا كه هستند، امیدشان را از این حركت و این انقلابِ پیروز می‏گیرند و گامهایشان را محكم می‏كنند و به پیش می‏روند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذ باللَّه، شكست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آورده‏اند. این، آن حقیقتی است كه امروز وجود دارد.
نباید در شناخت دشمن اشتباه كرد. نباید این گمان و تصوّر را پیدا كرد كه دشمن از دشمنی با اسلام و مسلمین دست برداشته است. ببینید امروز با مسلمانان اروپا، با این كشور مسلمان كوچك در قلب اروپا مسلمانان بوسنی هرزگوین چه می‏كنند! هزاران انسان و هزاران غیر نظامی، در داخل خانه خودشان دچار سخت‏ترین شرایط و بلایا هستند. اگر نگوییم كه دشمنانِ آن‏ها، متجاوزین صرب را تشویق و كمك می‏كنند، حدّ اقل این است كه نشسته‏اند و تماشا می‏كنند، تا آن دستِ قوی‏تر و مجهّز به انواع سلاحها و آن ارتشِ منظّم و آن همه تسلیحات و تجهیزات، این یك عدّه مسلمان را در آن‏ منطقه به كلّی از بین ببرد و نابود كند. قصدشان این است. می‏خواهند این جامعه مسلمان در قلب اروپا، به صورت یك كشور مسلمان نماند. می‏خواهند آن‏ها را وادار كنند به مهاجرت؛ به تشتّت و به كلّی نابودشان سازند. می‏خواهند مجموعه مسلمان، در اروپا باقی نماند.
من قبلًا هم عرض كردم: اگر امروز، جهان اسلام در مورد این مسلمانان مظلوم حركتی نكند، در آینده، هر مجموعه مسلمانی كه در داخل اروپا، یا به شكل یك كشور، یا به شكل یك جمعیت بزرگ در یك كشور وجود داشته باشند، این خطر وجود دارد كه در معرض چنین فشارهایی قرار گیرند. ما نسبت به مسلمانان بوسنی هرزگوین، به شدّت نگرانیم. آن‏ها مسلمانند و برادران ما هستند. یك اقلیّت مظلوم، در میان مجموعه مخالف با اسلام در كشورهای گوناگون و در مقابل آن‏ها، یك جمعیت مسلّح، متّكی به یك ارتش نیرومند، دارای سلاحهای پیشرفته و مدرن؛ همانهایی كه سالهای متمادی، عراق را هم از لحاظ تجهیزات نظامی، علیه ما تجهیز می‏كردند؛ همین صربها، در مركز یوگسلاوی سابق. ما البته در مورد این مسلمانان، وظایف خودمان را تا آنجا كه توانستیم عمل كردیم. از طرف جمهوری اسلامی، از آن‏ها پشتیبانیهای همه‏جانبه و همه نوع پشتیبانی شده است. ولی این كافی نیست. مسلمانانِ سراسر جهانِ اسلام باید كمك كنند. دشمنی با اسلام، یكی از مظاهرش این است و بالاترین مظاهرش، فشار بر جمهوری اسلامی است. همان‏طور كه قرآن كریم بیان فرموده؛ و این حقیقتاً از معجزات قرآن است كه فرمود: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم .» تا جامعه مسلمانان از اسلام دست برندارند، این‏ها راضی نمی‏شوند. مقصود این است كه دشمن می‏خواهد آن روح اسلامی، آن احكام زنده اسلام و آن نیروی حیاتی اسلام در میان مسلمانان نباشد. البته آن‏ها با یك عدّه مسلمانِ مرده بی‏اطّلاع از مبانی عالیه اسلام، و لو عامل به ظواهر مختصری از اسلام هم باشند، چندان كاری ندارند؛ دشمنی هم با آن ندارند. اما اینكه اسلام نیست! اسلامی اسلام است كه پیغمبر آورد و قرآن فرمود كه «كُنْتُم خَیْرَ امَّةٍ اخْرِجَت للنّاس .» آن اسلام نیست كه عدّه‏ای بنشینند و تماشاگر حوادث عالم، یا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند. مسلمانان بیدار، مسلمانان آگاه، مسلمانانی كه نیروی خودشان را برای بنای عالم، به شكل صحیح به كار می‏گیرند و مسلمانانی كه از هیچ مانعی نمی‏ترسند؛ این اسلام و این‏گونه مسلمانان مورد حد اكثر بغض استكبار جهانی‏اند و ما در این چند سال، اعمال این بغض را به انواع مختلف دیده‏ایم و امروز هم، بیشترین شكلش را در زمینه‏های مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی، مشاهده می‏كنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من قبلًا هم عرض كردم: اگر امروز، جهان اسلام در مورد این مسلمانان مظلوم حركتی نكند، در آینده، هر مجموعه مسلمانی كه در داخل اروپا، یا به شكل یك كشور، یا به شكل یك جمعیت بزرگ در یك كشور وجود داشته باشند، این خطر وجود دارد كه در معرض چنین فشارهایی قرار گیرند. ما نسبت به مسلمانان بوسنی هرزگوین، به شدّت نگرانیم. آن‌ها مسلمانند و برادران ما هستند. یك اقلیّت مظلوم، در میان مجموعه مخالف با اسلام در كشورهای گوناگون و در مقابل آن‌ها، یك جمعیت مسلّح، متّكی به یك ارتش نیرومند، دارای سلاحهای پیشرفته و مدرن؛ همانهایی كه سالهای متمادی، عراق را هم از لحاظ تجهیزات نظامی، علیه ما تجهیز می‌كردند؛ همین صربها، در مركز یوگسلاوی سابق. ما البته در مورد این مسلمانان، وظایف خودمان را تا آنجا كه توانستیم عمل كردیم. از طرف جمهوری اسلامی، از آن‌ها پشتیبانیهای همه‌جانبه و همه نوع پشتیبانی شده است. ولی این كافی نیست. مسلمانانِ سراسر جهانِ اسلام باید كمك كنند. دشمنی با اسلام، یكی از مظاهرش این است و بالاترین مظاهرش، فشار بر جمهوری اسلامی است. همان‌طور كه قرآن كریم بیان فرموده؛ و این حقیقتاً از معجزات قرآن است كه فرمود: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم .» تا جامعه مسلمانان از اسلام دست برندارند، این‌ها راضی نمی‌شوند. مقصود این است كه دشمن می‌خواهد آن روح اسلامی، آن احكام زنده اسلام و آن نیروی حیاتی اسلام در میان مسلمانان نباشد. البته آن‌ها با یك عدّه مسلمانِ مرده بی‌اطّلاع از مبانی عالیه اسلام، و لو عامل به ظواهر مختصری از اسلام هم باشند، چندان كاری ندارند؛ دشمنی هم با آن ندارند. اما اینكه اسلام نیست! اسلامی اسلام است كه پیغمبر آورد و قرآن فرمود كه «كُنْتُم خَیْرَ امَّةٍ اخْرِجَت للنّاس.» آن اسلام نیست كه عدّه‌ای بنشینند و تماشاگر حوادث عالم، یا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند. مسلمانان بیدار، مسلمانان آگاه، مسلمانانی كه نیروی خودشان را برای بنای عالم، به شكل صحیح به كار می‌گیرند و مسلمانانی كه از هیچ مانعی نمی‌ترسند؛ این اسلام و این‌گونه مسلمانان مورد حد اكثر بغض استكبار جهانی‌اند و ما در این چند سال، اعمال این بغض را به انواع مختلف دیده‌ایم و امروز هم، بیشترین شكلش را در زمینه‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی، مشاهده می‌كنیم.
امروز علیه ما، تهاجم نظامی نیست. در هشت سال جنگ تحمیلی، دشمن علناً با ما صف‌آرایی داشت. ظاهر قضیه، عراق بود؛ اما پشتِ سرِ عراق، امریكا بود؛ پشت سرِ عراق، ناتو بود؛ پشت سرِ عراق، همه مرتجعین بودند. این را ما در تمام طول هشت سال جنگ، بارها و بارها گفتیم. خیلی‌ها حاضر نبودند باور كنند؛ ولی همان كسانی كه عراق را در این مدّت تجهیز كردند، امروز اعتراف می‌كنند. جنگ، جنگی نظامی بود. در حقیقت همه دنیای استكبار و كفر، با اسلام در جمهوری اسلامی‌ مبارزه می‌كرد. امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهای دیگر، با شدّت كم سابقه‌ای وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه‌ اسلامی‌، باید زنده، هوشیار، آسیب‌ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه زدن و به صورتِ یك موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت كند. این، چگونه ممكن است؟ این است كه بنده موضوع امر به معروف و نهی از منكر را مطرح كردم. موضوع امر به معروف كه موضوع جدیدی نیست. این، تكلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه‌ اسلامی‌، با انجام این تكلیف زنده می‌ماند. قوام حكومت اسلامی‌، با امر به معروف و نهی از منكر است، كه فرمود: اگر این كار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطَنَّ اللَّه عَلَیْكم شِرارُكم فَیَدْعُوا خِیارُكُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم ». قوام حكومت اسلامی‌ و بقای حاكمیت اخیار، به این است كه در جامعه‌ امر به معروف و نهی از منكر باشد. امر به معروف فقط این نیست كه ما، برای اسقاط تكلیف، دو كلمه بگوییم. آن هم در مقابل منكراتی كه معلوم نیست از مهم‌ترین منكرات باشند. وقتی یك جامعه‌ را موظّف می‌كنند كه آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منكر نهی كنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممكن است آحاد یك ملت آمر به معروف و ناهی از منكر باشند؟ وقتی‌كه همه، به معنای واقعی در متن مسائل كشور حضور داشته باشند؛ همه كار داشته باشند به كارهای جامعه‌؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف‌شناس و منكرشناس باشند. این، به معنای یك نظارت عمومی است؛ یك حضور عمومی است؛ یك همكاری عمومی است؛ یك معرفت بالا در همه است.
امر به معروف، این‌هاست. و الّا اگر ما امر به معروف را در یك دایره محدود، آن هم به وسیله افراد معلومی، زندانی كنیم، دشمن هم در تبلیغات خودش بنا می‌كند سمپاشی‌ كردن؛ كه در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهای بدحجاب، این‌طور عمل شود! این واجبِ به این عظمت را، كه قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایره‌ای محدود، در خیابانهای تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنی كه وضع حجابشان مثلًا درست نیست. این است معنای امر به معروف؟! این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنه‌های گوناگون جامعه؟! قضیه، بالاتر از این حرفهاست. تخلّفها یك اندازه و یك نوع نیست. تخلّفها، تخلّف‌های فردی نیست. بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمی است كه پایه‌های نظام را سست می‌كند. نومید كردن مردم، نومید كردن دلهای امیدوار، كج نشان‌دادنِ راه راست، گمراه كردن انسانهای مؤمن و بااخلاص، سوءاستفاده كردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامی، كمك كردن به دشمن، مخالفت كردن با احكام اسلامی و تلاش برای به فساد كشاندن نسل مؤمن. امروز دست‌هایی تلاش می‌كنند تا فساد را به صورت نامحسوس نه آن طوری كه شما در خیابان آن را ببینید و بفهمید و مشاهده كنید به شكلهای گروهكی، ترویج كنند و جوانان را به فساد بكشانند؛ پسرها را به فساد بكشانند؛ مردم را به بی‌اعتنایی بكشانند. منكرات این‌هاست؛ منكرات اخلاقی، منكرات سیاسی، منكرات اقتصادی. همه جا، جای نهی از منكر است. یك دانشجو هم، در محیط درس می‌تواند نهی از منكر كند. یك كارمند شریف هم، در محیط كار خود می‌تواند نهی از منكر كند. یك كاسب مؤمن هم، در محیط كار خود می‌تواند نهی از منكر كند. یك هنرمند هم، با وسایل هنری خود، می‌تواند نهی از منكر كند. روحانیون در محیطهای مختلف، یكی از مهم‌ترین عوامل نهی از منكر و امر به معروفند. نمی‌شود این واجبِ بزرگ الهی را در دایره‌های كوچك، محدود كرد. كار هم كار همه است. این‌طور نیست كه مخصوص عدّه خاصی باشد. البته هركس وظیفه‌ای دارد. من در پیام تشكّری كه منتشر شد، عرض كردم: قشرهای مختلف، باید جایگاه خود را در امر به معروف و نهی از منكر، پیدا كنند. هركس جایگاهی دارد. كجا باید نهی از منكر كنید؟ شما در مقابل كدام منكر می‌توانید مقاومت كنید و بایستید؟ كدام را می‌شناسید؟ كار، كار مردمی است. البته، علمای دین باید مردم را هدایت و راهنمایی كنند؛ كیفیّت نهی از منكر را بیان كنند و منكر را برای آن‌ها شرح دهند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
حسین بن علی علیه‏السّلام، در بیانات خود فهماند كه برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجب‏ترین كارهاست. بدیهی است كه حسین بن علی علیه‏السّلام، اگر در مدینه می‏ماند و احكام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان می‏كرد، عدّه‏ای را پرورش می‏داد. اما وقتی برای انجام كاری به سمت عراق حركت می‏كرد، از همه این كارها بازمی‏ماند: نماز مردم را نمی‏توانست به آن‏ها تعلیم دهد؛
احادیث پیغمبر را نمی‏توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می‏شد و از كمك به ایتام و مستمندان و فقرایی كه در مدینه بودند، می‏ماند. این‏ها هركدام وظیفه‏ای بود كه آن حضرت انجام می‏داد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهم‏تر كرد. حتّی آن‏چنان كه در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‏اللَّه و در هنگامی كه مردم برای حج می‏رفتند، این، فدای آن تكلیف بالاتر شد.
آن تكلیف چیست؟ همان‏طور كه فرمود، مبارزه با دستگاهی كه منشأ فساد بود: «اریدُ ان آمُرَ بالْمَعْروف وَ أَنْهی عَنِ الْمُنْكَر وَ اسیرَ بِسیرة جَدّی .» یا آن‏چنان كه در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «ایها النّاس! انَّ رَسول اللَّه، صلّی الله علیه و آله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللَّه، ناكِثاً لِعَهْد اللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و لا قَولٍ كانَ حَقّاً عَلَی الله انْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَه .» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتی كه فساد می‏پراكند و دستگاهی كه انسانها را به سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی می‏كشاند. این، دلیل حركت حسین بن علی علیه‏السّلام است كه البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منكر هم دانسته‏اند؛ كه در باب گرایش به تكلیف امر به معروف و نهی از منكر، به این نكات هم باید توجّه شود. لذاست كه برای تكلیف اهمّ، حركت می‏كند و تكالیف دیگر را و لو مهم فدای این تكلیف اهمّ می‏كند. تشخیص می‏دهد كه امروز، كار واجب چیست؟ هر زمانی، یك حركت برای جامعه‏ اسلامی‏ متعیّن است. یك دشمن و یك جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمین را تهدید می‏كند. آن را باید شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه كردیم، در جهتی كه از آن جهت، اسلام و مسلمین خسارت می‏بینند و به آن‏ها حمله می‏شود، دچار اشتباه شده‏ایم. خسارتی كه پیدا خواهد شد، جبران‏ناپذیر است. فرصتهای بزرگ از دست می‏رود. امروز ما در دنیای اسلام، مكلَّفیم كه همین هشیاری و توجّه و دشمن‏شناسی و تكلیف‏شناسی را به اعلا درجه ممكن، برای امّت اسلام، جهان اسلام و ملت خودمان تدارك ببینیم. امروز با توجّه به تشكیل حكومت اسلامی‏ و برافراشته شدن پرچم اسلام چیزی كه در طول تاریخ اسلام، بعد از صدرِ اوّل تا امروز سابقه ندارد چنین امكانی در اختیار مسلمانان است. امروز ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن اشتباه كنیم. حق نداریم در آگاهی نسبت به جهت و حمله تهاجم، دچار اشتباه شویم. لذا، از اوّل پیروزی انقلاب تا امروز، همه تلاش امام بزرگوار و دیگر كسانی كه در راه آن بزرگوار حركت كردند عَلی اخْتِلافِ مَراتِبِهْم: برحسب امكان و توانایی و بینششان این بوده است كه معلوم شود در دنیای امروز، برای مسلمانان، برای جامعه‏ اسلامی در ایران و برای پایه‏های عدل و حق، چه تهدیدی از همه بالاتر و چه دشمنی از همه خطرناك‏تر است؟ امروز هم، مثل تمام این سالهای متمادی، دشمنی اساسی، حمله بزرگ و خطر بنیان كن از سوی سلطه جهانی و سلطه كفر و استكبار جهانی است. این، بزرگترین خطری است كه اسلام و مسلمین را تهدید می‏كند.
درست است كه ضعفهای درونی یك جامعه، زمینه‏ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امكانات خود بر یك جامعه سالم تحمیل می‏كند. نباید دچار اشتباه شویم. جهت حركت جامعه اسلامی، امروز باید همان جهتِ ضدّ استكباری و ضدّ سلطه جهانی باشد كه متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افكنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ با ایران اسلامی، به خاطر اسلامی بودنش دشمنند. همه تلاش آن‏ها این است كه حركت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت البته دولت متجبّر و متجاوز امریكاست و پشت سرِ او، همه قدرتهای كوچك و بزرگی كه نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطكاك منافع دارند، یا از اسلام می‏ترسند. با ایران اسلامی هم كه دشمنند، به سبب همین است كه بیداری اسلامی، از اینجا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا كه هستند، امیدشان را از این حركت و این انقلابِ پیروز می‏گیرند و گامهایشان را محكم می‏كنند و به پیش می‏روند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذ باللَّه، شكست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آورده‏اند. این، آن حقیقتی است كه امروز وجود دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
درست است كه ضعفهای درونی یك جامعه، زمینه‌ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امكانات خود بر یك جامعه سالم تحمیل می‌كند. نباید دچار اشتباه شویم. جهت حركت جامعه اسلامی، امروز باید همان جهتِ ضدّ استكباری و ضدّ سلطه جهانی باشد كه متأسفانه پنجه بر همه دنیای اسلام افكنده است. با اسلام دشمنند؛ با بیداری مسلمین دشمنند؛ با ایران اسلامی، به خاطر اسلامی بودنش دشمنند. همه تلاش آن‌ها این است كه حركت اسلامی در دنیا زنده نشود. در رأس این خصومت البته دولت متجبّر و متجاوز امریكاست و پشت سرِ او، همه قدرتهای كوچك و بزرگی كه نسبت به اسلام، خصومت دیرین دارند، یا اصطكاك منافع دارند، یا از اسلام می‌ترسند. با ایران اسلامی هم كه دشمنند، به سبب همین است كه بیداری اسلامی، از اینجا جوشید و امروز ملتهای مسلمان در هرجای دنیا كه هستند، امیدشان را از این حركت و این انقلابِ پیروز می‌گیرند و گامهایشان را محكم می‌كنند و به پیش می‌روند. اگر بتوانند، اسلام را در این نقطه، العیاذ باللَّه، شكست دهند، بزرگترین پیروزی خود را در مقابل موج اسلامی در سرتاسر عالم به دست آورده‌اند. این، آن حقیقتی است كه امروز وجود دارد.
نباید در شناخت دشمن اشتباه كرد. نباید این گمان و تصوّر را پیدا كرد كه دشمن از دشمنی با اسلام و مسلمین دست برداشته است. ببینید امروز با مسلمانان اروپا، با این كشور مسلمان كوچك در قلب اروپا مسلمانان بوسنی هرزگوین چه می‌كنند!...
دشمنی با اسلام، یكی از مظاهرش این است و بالاترین مظاهرش، فشار بر جمهوری اسلامی است. همان‌طور كه قرآن كریم بیان فرموده؛ و این حقیقتاً از معجزات قرآن است كه فرمود: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم .» تا جامعه مسلمانان از اسلام دست برندارند، این‌ها راضی نمی‌شوند. مقصود این است كه دشمن می‌خواهد آن روح اسلامی، آن احكام زنده اسلام و آن نیروی حیاتی اسلام در میان مسلمانان نباشد. البته آن‌ها با یك عدّه مسلمانِ مرده بی‌اطّلاع از مبانی عالیه اسلام، و لو عامل به ظواهر مختصری از اسلام هم باشند، چندان كاری ندارند؛ دشمنی هم با آن ندارند. اما اینكه اسلام نیست! اسلامی اسلام است كه پیغمبر آورد و قرآن فرمود كه «كُنْتُم خَیْرَ امَّةٍ اخْرِجَت للنّاس .» آن اسلام نیست كه عدّه‌ای بنشینند و تماشاگر حوادث عالم، یا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند. مسلمانان بیدار، مسلمانان آگاه، مسلمانانی كه نیروی خودشان را برای بنای عالم، به شكل صحیح به كار می‌گیرند و مسلمانانی كه از هیچ مانعی نمی‌ترسند؛ این اسلام و این‌گونه مسلمانان مورد حد اكثر بغض استكبار جهانی‌اند و ما در این چند سال، اعمال این بغض را به انواع مختلف دیده‌ایم و امروز هم، بیشترین شكلش را در زمینه‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی، مشاهده می‌كنیم.
امروز علیه ما، تهاجم نظامی نیست. در هشت سال جنگ تحمیلی، دشمن علناً با ما صف‌آرایی داشت. ظاهر قضیه، عراق بود؛ اما پشتِ سرِ عراق، امریكا بود؛ پشت سرِ عراق، ناتو بود؛ پشت سرِ عراق، همه مرتجعین بودند. این را ما در تمام طول هشت سال جنگ، بارها و بارها گفتیم. خیلی‌ها حاضر نبودند باور كنند؛ ولی همان كسانی كه عراق را در این مدّت تجهیز كردند، امروز اعتراف می‌كنند. جنگ، جنگی نظامی بود. در حقیقت همه دنیای استكبار و كفر، با اسلام در جمهوری اسلامی مبارزه می‌كرد. امروز فقط جنگ نظامی نیست؛ اما همه تهاجمهای دیگر، با شدّت كم سابقه‌ای وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه‌ اسلامی‌، باید زنده، هوشیار، آسیب‌ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه زدن و به صورتِ یك موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت كند. این، چگونه ممكن است؟ این است كه بنده موضوع امر به معروف و نهی از منكر را مطرح كردم. موضوع امر به معروف كه موضوع جدیدی نیست. این، تكلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه‌ اسلامی‌، با انجام این تكلیف زنده می‌ماند. قوام حكومت اسلامی، با امر به معروف و نهی از منكر است، كه فرمود: اگر این كار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطَنَّ اللَّه عَلَیْكم شِرارُكم فَیَدْعُوا خِیارُكُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم ». قوام حكومت اسلامی و بقای حاكمیت اخیار، به این است كه در جامعه امر به معروف و نهی از منكر باشد. امر به معروف فقط این نیست كه ما، برای اسقاط تكلیف، دو كلمه بگوییم. آن هم در مقابل منكراتی كه معلوم نیست از مهم‌ترین منكرات باشند. وقتی یك جامعه را موظّف می‌كنند كه آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منكر نهی كنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممكن است آحاد یك ملت آمر به معروف و ناهی از منكر باشند؟ وقتی‌كه همه، به معنای واقعی در متن مسائل كشور حضور داشته باشند؛ همه كار داشته باشند به كارهای جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف‌شناس و منكرشناس باشند. این، به معنای یك نظارت عمومی است؛ یك حضور عمومی است؛ یك همكاری عمومی است؛ یك معرفت بالا در همه است.
امر به معروف، این‌هاست. و الّا اگر ما امر به معروف را در یك دایره محدود، آن هم به وسیله افراد معلومی، زندانی كنیم، دشمن هم در تبلیغات خودش بنا می‌كند سمپاشی‌كردن؛ كه در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهای بدحجاب، این‌طور عمل شود! این واجبِ به این عظمت را، كه قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایره‌ای محدود، در خیابانهای تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنی كه وضع حجابشان مثلًا درست نیست. این است معنای امر به معروف؟! این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنه‌های گوناگون جامعه؟! قضیه، بالاتر از این حرفهاست. تخلّفها یك اندازه و یك نوع نیست. تخلّفها، تخلّف‌های فردی نیست. بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمی است كه پایه‌های نظام را سست می‌كند. نومید كردن مردم، نومید كردن دلهای امیدوار، كج نشان‌دادنِ راه راست، گمراه كردن انسانهای مؤمن و بااخلاص، سوءاستفاده كردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامی، كمك كردن به دشمن، مخالفت كردن با احكام اسلامی و تلاش برای به فساد كشاندن نسل مؤمن. امروز دست‌هایی تلاش می‌كنند تا فساد را به صورت نامحسوس نه آن طوری كه شما در خیابان آن را ببینید و بفهمید و مشاهده كنید به شكلهای گروهكی، ترویج كنند و جوانان را به فساد بكشانند؛ پسرها را به فساد بكشانند؛ مردم را به بی‌اعتنایی بكشانند. منكرات این‌هاست؛ منكرات اخلاقی، منكرات سیاسی، منكرات اقتصادی. همه جا، جای نهی از منكر است. یك دانشجو هم، در محیط درس می‌تواند نهی از منكر كند. یك كارمند شریف هم، در محیط كار خود می‌تواند نهی از منكر كند. یك كاسب مؤمن هم، در محیط كار خود می‌تواند نهی از منكر كند. یك هنرمند هم، با وسایل هنری خود، می‌تواند نهی از منكر كند. روحانیون در محیطهای مختلف، یكی از مهم‌ترین عوامل نهی از منكر و امر به معروفند. نمی‌شود این واجبِ بزرگ الهی را در دایره‌های كوچك، محدود كرد. كار هم كار همه است. این‌طور نیست كه مخصوص عدّه خاصی باشد. البته هركس وظیفه‌ای دارد. من در پیام تشكّری كه منتشر شد، عرض كردم: قشرهای مختلف، باید جایگاه خود را در امر به معروف و نهی از منكر، پیدا كنند. هركس جایگاهی دارد. كجا باید نهی از منكر كنید؟ شما در مقابل كدام منكر می‌توانید مقاومت كنید و بایستید؟ كدام را می‌شناسید؟ كار، كار مردمی است. البته، علمای دین باید مردم را هدایت و راهنمایی كنند؛ كیفیّت نهی از منكر را بیان كنند و منكر را برای آن‌ها شرح دهند.
باید خطر را بشناسیم. باید نقاطی را كه خطر، از آن نقاط جامعه اسلامی را تهدید می‌كند، درست بشناسیم. آن عبرتهای قضایای صدر اسلام را برای مردم و برای خودمان، باز كنیم. مهم‌ترین وظیفه‌ای كه در صراطِ امر به معروف و نهی از منكر وجود دارد، این است كه نیروهای مؤمن و آمر به معروف و ناهی از منكر و آن‌هایی كه در نظام اسلامی انگیزه دارند، باید در صحنه باشند. همه جا باید حضور داشته باشند. حزب‌اللّهی بودن، یعنی آماده كار بودن برای انجام تكلیف الهی. این، یك ارزش است؛ یك ارزش انقلابی است. در نظام اسلامی، همه جا، كسی كه دارای روحیه حزب‌اللّهی است بر كسی كه دارای روحیه حزب‌اللّهی نیست، ترجیح دارد. از جمله، یك مدیر حزب‌اللّهی، یك استاد حزب‌اللّهی، یك صاحب‌منصب حزب‌اللّهی، یك فرمانده حزب‌اللّهی، یك هنرمند حزب‌اللّهی، یك نویسنده حزب‌اللهی ... مبادا گمان شود كه حزب‌اللّهی، یعنی جوان پرسروصدا و پرهیاهویی كه نه سواد درستی دارد، نه معلومات درستی! این‌طور نیست. در میان متخصّصین ما، در میان برگزیدگان ما، در میان مدیران ما، در میان علما و اساتید ما، انسانهای حزب‌اللّهی، زیادند. مفهوم حزب‌اللّهی را در ذهن خودمان، غلط تصوّر نكنیم. در محیطهای مختلف، حضور عناصر حزب‌اللّهی، باید حضور برجسته‌ای باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : مقاومت ملت ایران
کلیدواژه(ها) : مقاومت ملت ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
امروز علیه ما، تهاجم نظامى نیست. درهشت سال جنگ تحمیلى، دشمن علناً با ما صف‌آرایى داشت. ظاهر قضیه، عراق بود؛ اما پشتِ سرِ عراق، امریکا بود؛ پشت سرِ عراق، ناتو بود؛ پشت سرِ عراق، همه مرتجعین بودند. این را ما در تمام طول هشت سال جنگ، بارها و بارها گفتیم. خیلیها حاضر نبودند باور کنند؛ ولى همان کسانى که عراق را در این مدّت تجهیز کردند، امروز اعتراف مى‌کنند. جنگ، جنگى نظامى بود. در حقیقت همه دنیاى استکبار و کفر، با اسلام در جمهورى اسلامى مبارزه مى‌کرد. امروز فقط جنگ نظامى نیست؛ اما همه تهاجمهاى دیگر، باشدّت کم سابقه‌اى وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه اسلامى، باید زنده، هوشیار، آسیب‌ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه‌زدن و به صورتِ یک موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : تکلیف‌گرایی
کلیدواژه(ها) : تکلیف‌گرایی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
باید خطر را بشناسیم. باید نقاطی را که خطر، از آن نقاط جامعه اسلامی را تهدید میکند، درست بشناسیم. آن عبرتهای قضایای صدر اسلام را برای مردم و برای خودمان، باز کنیم. مهمترین وظیفه‌ای که در صراطِ امربه معروف ونهیازمنکر وجود دارد، این است که نیروهای مؤمن وآمربه‌معروف و ناهیازمنکر و آنهایی که در نظام اسلامی انگیزه دارند، باید در صحنه باشند. همه‌جا باید حضور داشته باشند. حزب‌الّلهی بودن، یعنی آماده کار بودن برای انجام تکلیف الهی. این، یک ارزش است؛ یک ارزش انقلابی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : بسیج مستضعفین
کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
باید خطر را بشناسیم. باید نقاطی را که خطر، از آن نقاط جامعه اسلامی را تهدید میکند، درست بشناسیم. آن عبرتهای قضایای صدر اسلام را برای مردم و برای خودمان، باز کنیم. مهمترین وظیفه‌ای که در صراطِ امربه معروف ونهیازمنکر وجود دارد، این است که نیروهای مؤمن وآمربه‌معروف و ناهیازمنکر و آنهایی که در نظام اسلامی انگیزه دارند، باید در صحنه باشند. همه‌جا باید حضور داشته باشند. حزب‌الّلهی بودن، یعنی آماده کار بودن برای انجام تکلیف الهی. این، یک ارزش است؛ یک ارزش انقلابی است. در نظام اسلامی، همه جا، کسی که دارای روحیه حزب الّلهی است بر کسی که دارای روحیه حزب الّلهی نیست، ترجیح دارد. از جمله، یک مدیر حزب الّلهی، یک استاد حزب الّلهی، یک صاحب منصب حزب الّلهی، یک فرمانده حزب الّلهی، یک هنرمند حزب الّلهی، یک نویسنده حزب اللهی... مبادا گمان شود که حزب الّلهی، یعنی جوان پر سر و صدا و پر هیاهویی که نه سواد درستی دارد، نه معلومات درستی! این‌طور نیست. درمیان متخصّصین ما، درمیان برگزیدگان ما، در میان مدیران ما، درمیان علما و اساتید ما، انسانهای حزب‌الّلهی، زیادند. مفهوم حزب‌الّلهی را در ذهن خودمان، غلط تصوّر نکنیم. در محیطهای مختلف، حضور عناصر حزب‌الّلهی، باید حضور بر جسته‌ای باشد. دستگاههای اجرایی، اعمّ ازدستگاههای قضایی یا دستگاههای دولتی، باید به طور عملی، این ارزش را در مأموران وکارگزاران خودشان، مورد توجّه قرار دهند. یک دستگاه اداری سالم، چه وقت میتواند کارآیی بیشتری داشته باشد؟ وقتی که عناصر مؤمن، عناصر خالص، عناصری که به معنای حقیقی کلمه حزب‌الّلهی هستند، در آن‌جا مؤثّر باشند. مدیران خوب، مسؤولین خوب و متخصّصین خوب، بر سرِ کار باشند. این‌طور نباشد که همان بحثهای سالهای پیش، که دشمنان آن روزها تعقیب میکردند، رایج شود. بین عناصر مؤمن و متخصّص، تفکیک کنیم! «آیا مؤمنین سرِ کار باشند یا متخصّصین!؟» کانَّه بین مؤمن و متخصّص، یک تضاد طبیعی وجود دارد! این چه حرفی است!؟ عناصر مؤمن، باگذشت سیزده سال از انقلاب، بحمداللَّه در همه سطوح فراوانند؛ در سطوح تصمیم گیری، در سطوح مدیریّت بالای جامعه، در سطوح مسؤولان نظامی؛ از سپاه و ارتش و بسیج. آحاد مردم هم که معلوم است. مردم ما، مردم مؤمنی هستند. مردم امتحان داده‌ای هستند. مردم ما مردمی نیستند که حاضر باشند بین آنها و اسلام و دین و قرآن، فاصله بیفتد؛ بین آنها و اهل بیت فاصله بیفتد. ملت ما اوّلین ملتی است که به اتّکای قرآن و با شعار قرآن و اسلام توانست یک نظام سیاسی با آن عظمت را شکست دهد، امریکا را شکست دهد، و دنیای استکبار را شکست دهد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : حجاب
کلیدواژه(ها) : حجاب
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امربه‌معروف ونهیازمنکر باشد. امربه‌معروف فقط این نیست که ما، برای اسقاط تکلیف، دو کلمه بگوییم. آن هم در مقابل منکراتی که معلوم نیست از مهمترین منکرات باشند. وقتی یک جامعه را موظّف میکنند که آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منکر نهی کنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممکن است آحاد یک ملت آمر به معروف و ناهی از منکر باشند؟ وقتی که همه، به معنای واقعی در متن مسائل کشور حضور داشته باشند؛ همه کار داشته باشند به کارهای جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف شناس و منکر شناس باشند. این، به معنای یک نظارت عمومی است؛ یک حضور عمومی است؛ یک همکاری عمومی است؛ یک معرفت بالا در همه است.
امربه‌معروف، اینهاست. والّا اگر ما امربه‌معروف را در یک دایره محدود، آن هم به وسیله افراد معلومی، زندانی کنیم، دشمن هم در تبلیغات خودش بنا میکند سمپاشی کردن؛ که در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهای بدحجاب، این‌طور عمل شود! این واجبِ به این عظمت را، که قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایره‌ای محدود، در خیابانهای تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنی که وضع حجابشان مثلاً درست نیست. این است معنای امر به معروف!؟ این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنه‌های گوناگون جامعه!؟ قضیه، بالاتر از این حرفهاست. تخلّفها یک اندازه و یک نوع نیست. تخلّفها، تخلّفهای فردی نیست. بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمی است که پایه‌های نظام را سست میکند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : حجاب
کلیدواژه(ها) : حجاب
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر ما امربه‌معروف را در یک دایره محدود، آن هم به وسیله افراد معلومی، زندانی کنیم، دشمن هم در تبلیغات خودش بنا میکند سمپاشی کردن؛ که در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهای بدحجاب، این‌طور عمل شود! این واجبِ به این عظمت را، که قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایره‌ای محدود، در خیابانهای تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنی که وضع حجابشان مثلاً درست نیست. این است معنای امر به معروف!؟ این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنه‌های گوناگون جامعه!؟ قضیه، بالاتر از این حرفهاست. تخلّفها یک اندازه و یک نوع نیست.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : دانشجو
کلیدواژه(ها) : دانشجو
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یک دانشجو در محیط درس هم،میتواند نهی از منکر کند

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : حادثه عاشورا
کلیدواژه(ها) : حادثه عاشورا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حسین بن علی علیه‌الصّلاةوالسّلام، در یک فصل بسیار حسّاس تاریخ اسلام، وظیفه اصلی را از وظایف گوناگون و دارای مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : حادثه عاشورا
کلیدواژه(ها) : حادثه عاشورا
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در قضیه حرکت عاشورا، نکات بسیار زیادی هست که اگر دنیای اسلام و متفکّرین جهان اسلام درباره آنها، از ابعاد مختلف بررسی کنند، راههای زندگی اسلامی و تکلیف نسلهای مسلمان در شرایط مختلف، از این حادثه وآنچه‌که از مقدّمات و مؤخّرات، آن را احاطه کرده است، معلوم خواهد شد. یکی از این درسها، این نکته مهم است که حسین بن علی علیه‌الصّلاةوالسّلام، در یک فصل بسیار حسّاس تاریخ اسلام، وظیفه اصلی را از وظایف گوناگون و دارای مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند. او در شناخت چیزی که آن روز دنیای اسلام به آن احتیاج داشت، دچار توهّم و اشتباه نشد. در حالی که این، یکی از نقاط آسیب‌پذیر در زندگی مسلمین، در دورانهای مختلف است؛ یعنی این‌که، آحاد ملت و راهنمایان آنها و برجستگان دنیای اسلام، در برهه‌ای از زمان، وظیفه اصلی را اشتباه کنند. ندانند چه چیز اصلیاست و باید به آن پرداخت و باید کارهای دیگر را - اگر لازم شد - فدای آن کرد؛ و چه چیز فرعی و درجه دوم است و هر حرکت و کاری را به قدر خودِ آن باید اهمیّت داد و برایش تلاش کرد.
درهمان زمانِ حرکت اباعبداللَّه علیه‌السّلام، کسانی بودند که اگر با آنها در باب این قضیه صحبت میشد که «اکنون وقت قیام است» و میفهمیدند که این کار، به دنبال خود مشکلات و دردسرهایی دارد، به تکالیف درجه دو میچسبیدند؛ کما این‌که دیدیم، عدّه‌ای همین کار را کردند. در میان آنهایی که با امام حسین علیه‌السّلام، حرکت نکردند و نرفتند، آدمهای مؤمن و متعهّد وجود داشت. این‌طور نبود که همه، اهل دنیا باشند. آن روز در بین سران و برگزیدگان دنیای اسلام، آدمهای مؤمن و کسانی که میخواستند طبق وظیفه عمل کنند، بودند؛ امّا تکلیف را نمیفهمیدند؛ وضعیت زمان را تشخیص نمیدادند؛ دشمن اصلی را نمیشناختند و کار اصلی و محوری را با کارهای درجه دو و درجه سه، اشتباه میکردند. این، یکی از ابتلائات بزرگ دنیای اسلام بوده است. امروز هم ممکن است ما دچار آن شویم، و آنچه را که مهم است، با چیز کم اهمیّت‌تر اشتباه کنیم. باید وظیفه اساسی را که قوام و حیات جامعه به آن است، پیدا کرد... حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، در بیانات خود فهماند که برای دنیای اسلام در چنین شرایطی، مبارزه با اصل قدرت طاغوتی و اقدام برای نجات انسانها از سلطه شیطانی و اهریمنی این قدرت، واجبترین کارهاست. بدیهی است که حسین بن علی علیه‌السّلام، اگر در مدینه میماند و احکام الهی را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت رابیان میکرد، عدّه‌ای را پرورش میداد. اما وقتی برای انجام کاری به سمت عراق حرکت میکرد، از همه این کارها باز میماند: نماز مردم را نمیتوانست به آنها تعلیم دهد؛ احادیث پیغمبر را نمیتوانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل میشد و از کمک به ایتام و مستمندان و فقرایی که در مدینه بودند، میماند. اینها هر کدام وظیفه‌ای بود که آن حضرت انجام میداد. اما همه این وظایف را، فدای وظیفه مهمتر کرد. حتّی آنچنان که در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت‌اللَّه و در هنگامی که مردم برای حج میرفتند، این، فدای آن تکلیف بالاتر شد. آن تکلیف چیست؟ همان‌طور که فرمود، مبارزه با دستگاهی که منشأ فساد بود: «اُریدُ اَن اَمُرَ بالْمَعْروف وَاَنْهی عَنِ الْمُنْکَر وَ اَسیرَ بِسیرة جَدّی(۱).» یا آن‌چنان که در خطبه دیگری در بین راه فرمود: «اَیهاالنّاس! اِنَّ رَسول‌اللَّه، صلّیاللَّه‌علیه‌وآله، قال مَنْ رأی سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرَمِ اللَّه، ناکِثاً لِعَهْداللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و َلا قَولٍ کانَ حَقاً عَلَیاللَّه اَنْ یَدخل یُدْخِلَهُ مُدْخِلَه(۲).» یعنی اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتیکه فساد میپراکند و دستگاهی که انسانها را به‌سمت نابودی و فنای مادّی و معنوی میکشاند. این، دلیل حرکت حسین بن علی علیه‌السّلام است که البته این را، مصداق امر به معروف و نهی از منکر هم دانسته‌اند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : دشمن درونی
کلیدواژه(ها) : دشمن درونی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
درست است که ضعفهای درونی یک جامعه، زمینه‌ساز حمله دشمن است؛ اما همین ضعفها را هم، دشمن با ابزارها و امکانات خود ‌بر یک جامعه سالم تحمیل میکند. نباید دچار اشتباه شویم‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : روحانیون (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
روحانیون در محیطهای مختلف، یکی از مهمترین عوامل نهی از منکر و امر به معروفند‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : روحانیون (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
روحانیون در محیطهای مختلف، یکی از مهمترین عوامل نهی از منکر و امر به معروفند‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : حزب اللهی
کلیدواژه(ها) : حزب اللهی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
حزب‌الّلهی بودن، یعنی آماده کار بودن برای انجام تکلیف الهی. این، یک ارزش است؛ یک ارزش انقلابی است. در نظام اسلامی، ‌همه جا، کسی که دارای روحیه حزب الّلهی است بر کسی که دارای روحیه حزب الّلهی نیست، ترجیح دارد. از جمله، یک ‌مدیر حزب الّلهی، یک استاد حزب الّلهی، یک صاحب منصب حزب الّلهی، یک فرمانده حزب الّلهی، یک هنرمند حزب الّلهی، یک ‌نویسنده حزب اللهی... مبادا گمان شود که حزب الّلهی، یعنی جوان پر سر و صدا و پر هیاهویی که نه سواد درستی دارد، نه ‌معلومات درستی! این‌طور نیست. درمیان متخصّصین ما، درمیان برگزیدگان ما، در میان مدیران ما، درمیان علما و اساتید ما، ‌انسانهای حزب‌الّلهی، زیادند. مفهوم حزب‌الّلهی را در ذهن خودمان، غلط تصوّر نکنیم. در محیطهای مختلف، حضور ‌عناصر حزب‌الّلهی، باید حضور بر جسته‌ای باشد. دستگاههای اجرایی، اعمّ ازدستگاههای قضایی یا دستگاههای دولتی، باید به طور ‌عملی، این ارزش را در مأموران وکارگزاران خودشان، مورد توجّه قرار دهند. یک دستگاه اداری سالم، چه وقت میتواند کارآیی ‌بیشتری داشته باشد؟ وقتی که عناصر مؤمن، عناصر خالص، عناصری که به معنای حقیقی کلمه حزب‌الّلهی هستند، در آن‌جا مؤثّر ‌باشند. مدیران خوب، مسؤولین خوب و متخصّصین خوب، بر سرِ کار باشند. این‌طور نباشد که همان بحثهای سالهای پیش، که ‌دشمنان آن روزها تعقیب میکردند، رایج شود. بین عناصر مؤمن و متخصّص، تفکیک کنیم! «آیا مؤمنین سرِ کار باشند یا ‌متخصّصین!؟» کانَّه بین مؤمن و متخصّص، یک تضاد طبیعی وجود دارد! این چه حرفی است!؟ عناصر مؤمن، باگذشت سیزده سال ‌از انقلاب، بحمداللَّه در همه سطوح فراوانند؛ در سطوح تصمیم گیری، در سطوح مدیریّت بالای جامعه، در سطوح مسؤولان نظامی؛ ‌از سپاه و ارتش و بسیج‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : اروپا
کلیدواژه(ها) : اروپا
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز با مسلمانان اروپا، با این کشور مسلمان کوچک در قلب اروپا - مسلمانان بوسنی هرزگوین - چه میکنند! هزاران انسان و هزاران غیرنظامی، در داخل خانه خودشان دچار سخت‌ترین شرایط و بلایا هستند. اگر نگوییم که دشمنانِ آنها، متجاوزین صرب را تشویق و کمک میکنند، حدّاقل این است که نشسته‌اند و تماشا میکنند، تا آن دستِ قویتر و مجهّز به انواع سلاحها و آن ارتشِ منظّم و آن همه تسلیحات و تجهیزات، این یک عدّه مسلمان را در آن منطقه به کلّی از بین ببرد و نابود کند. قصدشان این است. میخواهند این جامعه مسلمان در قلب اروپا، به صورت یک کشور مسلمان نماند. میخواهند آنها را وادار کنند به مهاجرت؛ به تشتّت و به کلّی نابودشان سازند. میخواهند مجموعه مسلمان، در اروپا باقی نماند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/05/07
عنوان فیش : تکلیف‌گرایی
کلیدواژه(ها) : تکلیف‌گرایی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
باید خطر را بشناسیم. باید نقاطی را که خطر، از آن نقاط جامعه اسلامی را تهدید میکند، درست بشناسیم. آن عبرتهای قضایای ‌صدر اسلام را برای مردم و برای خودمان، باز کنیم. مهمترین وظیفه‌ای که در صراطِ امربه معروف ونهی ازمنکر وجود دارد، این است ‌که نیروهای مؤمن وآمربه‌معروف و ناهی ازمنکر و آنهایی که در نظام اسلامی انگیزه دارند، باید در صحنه باشند. همه‌جا باید حضور ‌داشته باشند. حزب‌الّلهی بودن، یعنی آماده کار بودن برای انجام تکلیف الهی. این، یک ارزش است؛ یک ارزش انقلابی است‌.‌