[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : منافع ملی کلیدواژه(ها) : منافع ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : ثالثاً، مبارزهی با غربزدگانی بود که در همان ایام، تازه شروع به ایجاد جریانهای فکری در داخل کشور کرده بودند و روی خودشان نام «روشنفکر» گذاشته بودند؛ از قبیل میرزا ملکمخان و امثال او؛ که اینها نه فقط با این حرکت خیانتبار ناصرالدین شاه مبارزه نکردند، بلکه همین شخص نامبرده - که او را به اصطلاح بنیانگذار و پدر روشنفکری در ایران دانستهاند - حتّی خود دلال انحصارات خارجی هم بود! آنهایی که دم از روشنفکری و دفاع از منافع ملت میزدند، آنطور برخورد کردند؛ اما روحانیت و در رأس آن میرزای بزرگ، اینگونه قاطع و کوبنده با همهی اینها مبارزه کرد؛ این پرچم پُرافتخاری است که میرزای شیرازی آن را بلند کرد و بعد از او این پرچم نخوابید. اگرچه قبل از میرزا هم از اینگونه قضایا بود - زمان میرزای قمی، زمان کاشفالغطاء و دیگران و دیگران، که در دفاع از منافع ملت اسلامی و اسلام و مسلمین و ورود در مسائل اجتماعی سعی وافری داشتند - لیکن نمونهی کامل آن، این حرکت بود. بعد از میرزا نیز شاگردان او و بزرگان حوزهی علمیهی نجف و کربلا و سامرا و قم و بقیهی مراکز اسلامی، هرجا که محل حضور یک رهبر اسلامی و حضور قدرتمندانهی اسلام بود، اینها حضور داشتند؛ و این یکی از عجایب تاریخ ایران است؛ و عجیبتر این است که این حادثه برای مردم ما شناخته شده نیست! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش :حمایت از حاکمیت اسلامی وظیفه تمام علما کلیدواژه(ها) : علمای اسلام, تکلیف نوع(ها) : قرآن متن فیش : [حرکت میرزای شیرازی یک حرکت ذوابعاد و پُرمعنا و بسیار پُربرکت بوده است. سلطهی استعماری را موقتاً از کشور قطع کرد، یک مبارزهی چند جانبه بود:] مطلب بعدی، مطلب خود ماست. «تلک امّة قد خلت لها ما کسبت»؛(1) اجر آنها [علمایی که در صحنهی سیاست حضور یافتند] با خدا، نام نیک آنها در تاریخ ماندگار، و تأثیر سازندهی جهاد آنها انشاءاللَّه برای همیشه باقی خواهد ماند؛ اما حالا نوبت من و شماست؛ «روزگار عشق را بازیگران دیگر شدند»؛ ما باید ببینیم امروز در این میدان چه خواهیم کرد. امروز تمام سطوح علمای اسلامی یک وظیفهی مضاعف دارند - از سطح یک طلبهی کوچک یا یک منبریِ تازهکار بگیرید، تا سطح علمای بزرگ و طراز اول حوزهها - و آن وظیفه عبارت از حمایت از اسلام است که امروز به شکل حاکمیت اسلامی در این کشورِ مورد نظر ولیّعصر (ارواحنافداه) تحقق پیدا کرده است؛ این یک وظیفهی عمومی است که به عهدهی همه است؛ استثناءبردار هم نیست. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 134 تِلكَ أُمَّةٌ قَد خَلَت ۖ لَها ما كَسَبَت وَلَكُم ما كَسَبتُم ۖ وَلا تُسأَلونَ عَمّا كانوا يَعمَلونَ ترجمه : آنها امتی بودند که درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نیز مربوط به خود شماست؛ و شما هیچگاه مسئول اعمال آنها نخواهید بود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش :لزوم برنامه ریزی بر ای تحول بخشیدن و پیشرفت روز افزون مساجد کلیدواژه(ها) : مسجد, پیشرفت نوع(ها) : حدیث متن فیش : [راجع به برنامه ریزی برای تحول و پیشرفت در مساجد] در دورههای پیش از انقلاب، عالمی به مسجد میرفت، نمازی میخواند و مسألهیی میگفت؛ در ایام مخصوص هم یک منبری دعوت میشد و سخنرانی میکرد. اگر امروز - که روز حاکمیت اسلام و ارزشهای اسلامی است - مساجد به همان شکل، بلکه در مواردی با افت کیفی و کمی اداره بشود، آیا این مقتضای حق و مصلحت است؟ آیا این پیشرفت است؟ پس «من استوی یوماه فهو مغبون»(1) یعنی چه؟ ما باید برای مساجد برنامهریزی کنیم. غیر از خود علما و روحانیون و ائمهی جماعات، چه کسی باید برنامهریزی کند؟ من نمیگویم حتماً بیاییم در مساجد از وسایل و دستگاههای تبلیغاتیِ جدید مثل فیلم و اینطور چیزها استفاده کنیم - حالا اگر در موردی امام جماعتی مصلحت دانست، بحث دیگری است - اما من عرض میکنم که همان شیوهی گذشته را هم میتوان با محتوای بهتر ادامه داد؛ این کار را باید بکنیم. 1 ) معانيالأخبار ، شیخ صدوق ص342 ؛ امالي صدوق ، شیخ صدوق ص 668 ؛ إرشادالقلوب ،حسن بن ابى الحسن ديلمى ج 1 ص 87؛ بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 68 ص 173؛ من استوى يوماه فهو مغبون و من كان آخر يوميه خيرهما فهو مغبوط و من كان آخر يوميه شرهما فهو ملعون و من لم ير الزيادة فی نفسه فهو إلى النقصان و من كان إلى النقصان فالموت خير له من الحياة ترجمه : هر كس كه (كردار نيك) دو روزش برابر باشد مغبون گشته است، و كسى كه پايان دو روزش بهترين لحظات آن دو روزش باشد همه آرزوى او را كشند و بر او رشك برند، شخص كه آخر دو روزش بدترين اوقات آن دو روز باشد، از نيكى و رحمت خدا دور شده است. و آن كس كه بهتر شدنى در خود نبيند، پس او رو به كاهش نهاده، و كسى كه رو به كاهش باشد، مرگ برايش از زندگانى بهتر است.» مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : روشنفکری کلیدواژه(ها) : روشنفکری نوع(ها) : جستار متن فیش : حرکت میرزای شیرازی که برخلاف بسیاری از حوادث صد و پنجاه سال اخیر، متأسفانه هنوز کار درست و کاملی در بارهی آن نشده است یک حرکت ذو ابعاد و پُرمعنا و بسیار پُربرکت بوده است. آن یک سطری که میرزای شیرازی نوشت و آن روز بساط کمپانی انگلیسی را از ایران برچید و سلطهی استعماری را موقتاً از کشور قطع کرد، یک مبارزهی چند چندجانبه: اولًا، مبارزه با دستگاه استبدادی سلطنت مطلقهی ناصرالدینشاهی بود که در اوج خود هم بود؛ یعنی تا آن روز چهل و چند سال بود که آن پادشاه ظالم بر ایران حکومت مطلقه میکرد و حقیقتاً هیچچیز هم جلودار او نبود. مفاسد حکومت ناصرالدینشاهی، هم دامنهی اقتصادی داشت، هم دامنهی سیاسی داشت، هم دامنهی معارفی و دینی داشت؛ مثلًا یکی از اهداف ناصر الدّین شاه طبق اسنادی که امروز در اختیار هست این بود که نفوذ علما را در جامعه کم کند. بعضی از غربزدهها و قدرتزدههای زمان ما میخواستند مبارزهی رضا خان با روحانیت را به حساب جریانات روشنفکری بگذارند؛ که بله، رضا خان میدید که علما مرتجعند، و چون میخواست کشور را نوسازی کند، لذا با علما مبارزه میکرد! معلوم میشود که این قضیه اینطورها نیست؛ مسألهی مبارزهی با علما، در دستور کار همهی سلاطین مستبد بود؛ نمیتوانستند در کنار و روبهروی خود کانون قدرتی را تحمل کنند که تا اعماق دل مردم نفوذ دارد. رضا خان با همان انگیزهای با علما برخورد میکرد که ناصر الدّین شاه میخواست برخورد کند. در همین قضیه، میرزای بزرگ (رضوان اللّه علیه) قبلًا یکی، دو نامه به ناصر الدّین شاه نوشت و او را از این کارها نهی کرد؛ اما او با تعبیرات توهینآمیز و سبکی به میرزا جواب داد: شما مشغول درس و کار خودتان باشید؛ به این کارها کاری نداشته باشید! میبینید که این عبارت هم عبارت آشنایی است و در طول این صد و چند سال، طرفداران قدرت مطلقهی شخصی، بارها آن را به علما گفتند: بروید مشغول مدرسه و مسجد خودتان باشید؛ به سیاست چه کار دارید؟! پس ناصر الدّین شاه دارای یک حکومت مطلقه و مستبدهی فردی بود که با اخلاق و اقتصاد و دین و روحانیت محبوب مردم معارضه و ناسازگاری داشت. بنابراین، یک بعد فتوای میرزای شیرازی، مبارزه با این خودکامه و کشیدن دندان قدرتمند این پلنگ تیزدندان بود؛ و حقیقتاً دندان او کشیده شد و قدرت او کم شد. این قضیه مربوط به سال 1308 هجری است؛ یعنی چهار سال پیش از رحلت میرزا، و تقریباً پنج سال پیش از مرگ ناصر الدّین شاه. ثانیاً، مبارزهی با استعمار و نفوذ خارجیها در این کشور بود. در چند سال آخر عمر ناصر الدّین شاه سالهای اول قرن چهاردهم؛ یعنی از سال 1300 به بعد کار دربار ناصر الدّین شاه، امتیاز دادن به این دولت و آن دولت، این کمپانی و آن کمپانی، و گرفتن پول و فروختن مملکت شده بود؛ مثل امتیاز رویتر و همین امتیاز تنباکو و غیره! با آن حرکت عظیم میرزا و آن فتوای کوبنده، جلوی این انحصارها و امتیازها و دخالتهای خارجی هم گرفته شد. ثالثاً، مبارزهی با غربزدگانی بود که در همان ایام، تازه شروع به ایجاد جریانهای فکری در داخل کشور کرده بودند و روی خودشان نام «روشنفکر» گذاشته بودند؛ از قبیل میرزا ملکمخان و امثال او؛ که اینها نه فقط با این حرکت خیانتبار ناصر الدّین شاه مبارزه نکردند، بلکه همین شخص نامبرده که او را به اصطلاح بنیانگذار و پدر روشنفکری در ایران دانستهاند حتّی خود دلال انحصارات خارجی هم بود! آنهایی که دم از روشنفکری و دفاع از منافع ملت میزدند، آنطور برخورد کردند؛ اما روحانیت و در رأس آن میرزای بزرگ، اینگونه قاطع و کوبنده با همهی اینها مبارزه کرد؛ این پرچم پُرافتخاری است که میرزای شیرازی آن را بلند کرد و بعد از او این پرچم نخوابید. اگرچه قبل از میرزا هم از اینگونه قضایا بود زمان میرزای قمی، زمان کاشف الغطاء و دیگران و دیگران، که در دفاع از منافع ملت اسلامی و اسلام و مسلمین و ورود در مسائل اجتماعی سعی وافری داشتند لیکن نمونهی کامل آن، این حرکت بود. بعد از میرزا نیز شاگردان او و بزرگان حوزهی علمیهی نجف و کربلا و سامرا و قم و بقیهی مراکز اسلامی، هرجا که محل حضور یک رهبر اسلامی و حضور قدرتمندانهی اسلام بود، اینها حضور داشتند؛ و این یکی از عجایب تاریخ ایران است؛ و عجیبتر این است که این حادثه برای مردم ما شناختهشده نیست! مردم ما نمیدانند که وقتی ایتالیاییها وارد لیبی شدند و آن کشور را اشغال کردند، مرحوم سیّد محمّد کاظم طباطبایی صاحب عروه و بعضی دیگر از مراجع قم، به نفع مردم مسلمان لیبی و علیه ایتالیاییها فتوای جهاد دادند. مردم نمیدانند که وقتی انگلیسیها در بوشهر نیرو پیاده کردند، مرحوم آیتاللّه العظمی سیّد عبد الحسین لاری آن ملای مجاهد طراز اول اعلام جهاد داد و مردم را مسلح کرد و خودش نیز مسلح شد و پیشاپیش مردم حرکت و جهاد کرد. مردم ایران نمیدانند که مرحوم شیخ الشریعهی اصفهانی مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف فتوا داد که استعمال اجناس مصنوعهی در داخل کشور لازم است و مردم باید از استفاده از مصنوعات خارجی اجتناب کنند، تا به این ترتیب دیگران در داخل کشور نفوذ نکنند. همه میدانند که در ژاپن، حدود صد سال پیش از این گفتند که مردم حق ندارند از مصنوعات خارجی استفاده کنند، تا در داخل آن کشور چرخ اقتصاد به کار بیفتد؛ اما نمیدانند که در همان زمان، بلکه زودتر از آن، عین همین پیشنهاد و همین فتوا، از طرف مراجع و علمای شیعه صادر شد؛ منتها متأسفانه در داخل کشور، هیچکس از سرجنبانها و اهل قلم و اهل سیاست و روشنفکران کمکشان نکرد! فتوای میرزای شیرازی دوم مرحوم میرزا محمّد تقی شیرازی در مقابلهی با انگلیسیها، و فتوای تحریم انتخابات قلابی انگلیسیها در عراق، نمونهیی دیگر از حضور علما در صحنهی سیاست است. آن روز مرحوم شریعت اصفهانی فتوا داد که شرکت در انتخابات قلابی انگلیسیها حرام است؛ کار سیاسی از این روشنتر، از این قویتر، از این روشنبینانهتر؟ امروز مسألهی آن انتخابات یواشیواش دارد از لابلای کتابها خارج میشود! آن علما و مراجع، سلف صالح شما هستند. این است معنای آن مطلبی که امام بزرگوار ما مکرر میفرمودند که علما پیشوایان نهضت مردم علیه ظلم و استبداد در طول سالیان متمادی بودهاند؛ و اینهاست که به شخصیتهایی مثل مرحوم سیّد حسن مدرس و مرحوم آیتاللّه کاشانی منتهی شد؛ اینها طلبههای همان مدرسه و شاگردان همان اساتید بودند که اینطور در ایران درخشیدند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : روحانیها, مسجد, وظایف روحانیت کلیدواژه(ها) : روحانیها, مسجد, وظایف روحانیت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما (روحانیون) باید صبحها و ظهرها و شبها برویم و با مردم نماز بخوانیم؛ این اوّلیترین و ضروریترین کار ما در مساجد است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : کالای داخلی کلیدواژه(ها) : کالای داخلی نوع(ها) : جستار متن فیش : مردم ایران نمیدانند که مرحوم شیخالشریعهی اصفهانی- مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف - فتوا داد که استعمال اجناس مصنوعهی در داخل کشور لازم است و مردم باید از استفاده از مصنوعات خارجی اجتناب کنند، تا به این ترتیب دیگران در داخل کشور نفوذ نکنند. همه میدانند که در ژاپن، حدود صد سال پیش از این گفتند که مردم حق ندارند از مصنوعات خارجی استفاده کنند، تا در داخل آن کشور چرخ اقتصاد به کار بیفتد؛ اما نمیدانند که در همان زمان، بلکه زودتر از آن، عین همین پیشنهاد و همین فتوا، از طرف مراجع و علمای شیعه صادر شد؛ منتها متأسفانه در داخل کشور، هیچ کس از سرجنبانها و اهل قلم و اهل سیاست و روشنفکران کمکشان نکرد! فتوای میرزای شیرازی دوم - مرحوم میرزا محمّدتقی شیرازی - در مقابلهی با انگلیسیها، و فتوای تحریم انتخابات قلابی انگلیسیها در عراق، نمونهیی دیگر از حضور علما در صحنهی سیاست است. آن روز مرحوم شریعت اصفهانی فتوا داد که شرکت در انتخابات قلابی انگلیسیها حرام است؛ کار سیاسی از این روشنتر، از این قویتر، از این روشنبینانهتر؟ امروز مسألهی آن انتخابات یواش یواش دارد از لابلای کتابها خارج میشود! آن علما و مراجع، سلف صالح شما هستند. این است معنای آن مطلبی که امام بزرگوار ما مکرر میفرمودند که علما پیشوایان نهضت مردم علیه ظلم و استبداد در طول سالیان متمادی بودهاند؛ و اینهاست که به شخصیتهایی مثل مرحوم سیّدحسن مدرس و مرحوم آیةاللَّه کاشانی منتهی شد؛ اینها طلبههای همان مدرسه و شاگردان همان اساتید بودند که اینطور در ایران درخشیدند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : سیاستزدائی کلیدواژه(ها) : سیاستزدائی نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی از اهداف ناصر الدّین شاه طبق اسنادی که امروز در اختیار هست این بود که نفوذ علما را در جامعه کم کند. بعضی از غربزدهها و قدرتزدههای زمان ما میخواستند مبارزهی رضا خان با روحانیت را به حساب جریانات روشنفکری بگذارند؛ که بله، رضا خان میدید که علما مرتجعند، و چون میخواست کشور را نوسازی کند، لذا با علما مبارزه میکرد! معلوم میشود که این قضیه اینطورها نیست؛ مسألهی مبارزهی با علما، در دستور کار همهی سلاطین مستبد بود؛ نمیتوانستند در کنار و روبهروی خود کانون قدرتی را تحمل کنند که تا اعماق دل مردم نفوذ دارد. رضا خان با همان انگیزهای با علما برخورد میکرد که ناصر الدّین شاه میخواست برخورد کند. در همین قضیه، میرزای بزرگ (رضوان اللّه علیه) قبلًا یکی، دو نامه به ناصر الدّین شاه نوشت و او را از این کارها نهی کرد؛ اما او با تعبیرات توهینآمیز و سبکی به میرزا جواب داد: شما مشغول درس و کار خودتان باشید؛ به این کارها کاری نداشته باشید! میبینید که این عبارت هم عبارت آشنایی است و در طول این صد و چند سال، طرفداران قدرت مطلقهی شخصی، بارها آن را به علما گفتند: بروید مشغول مدرسه و مسجد خودتان باشید؛ به سیاست چه کار دارید؟! پس ناصر الدّین شاه دارای یک حکومت مطلقه و مستبدهی فردی بود که با اخلاق و اقتصاد و دین و روحانیت محبوب مردم معارضه و ناسازگاری داشت. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : احساس مسئولیت کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت نوع(ها) : جستار متن فیش : چقدر امروز دنیا نسبت به حقوق بشر به معنای واقعی بیاعتناست! مگر در دنیا صدایی از کسی بلند شد؟! یکمشت چکمهپوش دهها هزار مسلمان میانماری را با فجیعترین وضع از خانهی خودشان بیرون کردند؛ بچهها و زنان و مردانشان را کشتند؛ اموالشان را غارت کردند؛ هرکس توانسته جان خودش را بردارد، فرار کرده؛ در دنیا هم کسی به کسی نیست؛ نه سازمان ملل حرفی میزند، نه کمیتهی حقوق بشر فریادی میکشد، نه صلیب سرخ جهانی احساس مسئولیتی میکند، نه این کنفرانسها و مؤسسههای دروغیِ دفاع از حقوق بشر و دفاع از صلح و غیره حرفی میزنند؛ کأنه اینها انسان نیستند! این، دشمنی دنیا را با اسلام و مفاهیم و ارزشهای اسلامی نشان میدهد؛ این نشان میدهد که چقدر نسبت به انسان بیاهتمام و بیاعتنایند و آنچه که در بارهی حقوق بشر و اینگونه تعبیرات میگویند، حربهای سیاسی است؛ برای اینکه کسی را در جایی بکوبند؛ کسی را بزرگ کنند؛ دولتی را تضعیف کنند و مردمی را از صحنه خارج نمایند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : حقوق بشر کلیدواژه(ها) : حقوق بشر نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز جریان ظلم در دنیا، حقیقتاً یک جریان بیسابقه است. امروز این قدرتهای بزرگ با وسایل تبلیغاتیِ همهگیر و با امکاناتی که حق را به صورت باطل و باطل را به صورت حق جلوه میدهد، در دنیا مسلطند؛ قدرتهایی که برای ارزشهای انسانی و الهی ذرهیی ارزش قائل نیستند و به آن اعتنایی ندارند؛ چه کسی میخواهد در مقابل اینها بایستد و مطلب حق را بیان کند؟ ببینید امروز در دنیا چه میکنند و چهقدر ملتها - بخصوص ملتهای مسلمان - مظلوم واقع میشوند؛ آن وقت آقایان مینشینند و دم از طرفداری از حقوق بشر میزنند و شرم هم نمیکنند! این وضع مردم مظلوم فلسطین است با آن فشارهایی که حکومت غاصب صهیونیستی بر آنها وارد میکند؛ که در خانهی خودشان هم نمیتوانند براحتی زندگی کنند و آزادانه رفت و آمد نمایند. این وضع مردم لبنان است؛ این وضع مسلمانان کشمیر است؛ این وضع مسلمانان مستضعف بیچارهی میانماری است که دهها هزار نفر از آنها امروز با بدترین وضع در بنگلادش زندگی میکنند. نمایندگان ما به آنجا رفتند و آمدند و خبرهایی به ما دادند که واقعاً خواب از چشم انسان میپرد! چهقدر امروز دنیا نسبت به حقوق بشر - به معنای واقعی - بیاعتناست! مگر در دنیا صدایی از کسی بلند شد؟! یک مشت چکمهپوش دهها هزار مسلمان میانماری را با فجیعترین وضع از خانهی خودشان بیرون کردند؛ بچهها و زنان و مردانشان را کشتند؛ اموالشان را غارت کردند؛ هر کس توانسته جان خودش را بردارد، فرار کرده؛ در دنیا هم کسی به کسی نیست؛ نه سازمان ملل حرفی میزند، نه کمیتهی حقوق بشر فریادی میکشد، نه صلیب سرخ جهانی احساس مسؤولیتی میکند، نه این کنفرانسها و مؤسسههای دروغیِ دفاع از حقوق بشر و دفاع از صلح و غیره حرفی میزنند؛ کأنه اینها انسان نیستند! این، دشمنی دنیا را با اسلام و مفاهیم و ارزشهای اسلامی نشان میدهد؛ این نشان میدهد که چهقدر نسبت به انسان بیاهتمام و بیاعتنایند و آنچه که دربارهی حقوق بشر و اینگونه تعبیرات میگویند، حربهیی سیاسی است؛ برای اینکه کسی را در جایی بکوبند؛ کسی را بزرگ کنند؛ دولتی را تضعیف کنند و مردمی را از صحنه خارج نمایند. متأسفانه این حرفها به گوش افکار عمومی اروپا و امریکا نمیرسد تا بفهمند که زمامدارانشان در دنیا چه دارند میکنند. مردم ما این حقایق را میدانند؛ میدانند که اینها در بیان ادعاهای بشردوستانه و طرفداری از حقوق بشر، چهقدر دروغگو هستند. آن سادهلوحهایی که به این حرفها دل خوش کردهاند، آنها باید این مطالب را بشنوند. اگر اینها طرفدار حقوق بشر بودند، در مقابل شهادت این شهید عزیز - مرحوم سیّد عباس موسوی - که همراه با زن و بچهاش توسط موشک اسرائیلیها در داخل خاک لبنان به شهادت رسید، یک کلمه اعتراض میکردند؛ اما اعتراضی نکردند! بعضیها آنقدر بیشرمی بخرج دادند که حتّی این حرکت را تأیید کردند! اینها تجاوز اسرائیل به لبنان را محکوم نمیکنند؛ تجاوز اسرائیل به مردم مسلمان صاحب فلسطین را محکوم نمیکنند؛ قضایای کشمیر را به زبان نمیآورند؛ مسائل مسلمانان میانماری را اصلاً بکلی کأنلمیکن فرض میکنند؛ چرا؟! مگر جرم اینها چیست؟! جرم اینها این است که مسلمانند. آنها با اسلام دشمنند و از اسلام میترسند. امروز کار به جایی رسیده است که مبارزهی با اسلام، زیر پوشش انجام نمیگیرد! در الجزایر تصریح میکنند که ما با گرایشهای اسلامی مبارزه میکنیم! الجزایر یک کشور اسلامی است؛ وقتی در آنجا اینطور بگویند، شما از دولتهای غیراسلامی و ضداسلامی، دیگر چه انتظاری دارید؟! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : امر به معروف و نهی از منکر کلیدواژه(ها) : امر به معروف و نهی از منکر نوع(ها) : جستار متن فیش : تحقق آرزوهای اسلامی، کار ده سال و بیست سال نیست؛ تحقق آرزوهای اسلامی، کار بلندمدت است و باید بتدریج انجام بگیرد و همهی عوامل دست به دست هم بدهند. معلوم است که آرزوهای اسلامی در مدت کوتاه تحقق پیدا نمیکند؛ معلوم است که در اینجا و آنجا تخلفی پیدا میشود؛ معلوم است که همهی دستگاهها هنوز با نوای اسلامی حرکت نمیکنند؛ در این تردیدی نیست؛ غیر از این هم انتظاری نیست. اگر شما به صدر اسلام هم نگاه کنید، میبینید حتّی زمانی که نَفَس مطهر پیامبر هم به مردم میخورد، اینطور نبود که همهی مردم یکشبه مسلمان بشوند و همهی کارها در مدت کوتاهی اصلاح بشود. اصلاح کلی و عمومی، حرکت بلندمدت لازم دارد، که آن هم به عهدهی همه است؛ و از جملهی این همه، ما معممان و روحانیون هستیم که بیشترین تکلیف به عهدهی ماست. پس وظیفهی اول، حفظ نظام است. هیچکس نمیتواند به اتکای اینکه فلانجا فلان تخلف شده، حرکتی انجام بدهد یا حرفی بزند که این نظام اسلامی را تضعیف کند. البته برای اصلاح مفاسد، همه باید از طرق معقول خودش کار کنند. امر به معروف و نهی از منکر یک واجب اسلامی است و باید در میان مردم رایج بشود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : امر به معروف و نهی از منکر کلیدواژه(ها) : امر به معروف و نهی از منکر نوع(ها) : جستار متن فیش : تنها دریچهی امیدی هم که برای ملتهای مسلمان باقی مانده، جمهوری اسلامی است؛ آیا ما این دریچه را ببندیم و امید ملتها را کور کنیم؟ آیا ما هم سکوت کنیم؟ آیا ما هم در مقابل فشار قلدرمآبانهی قدرتهای بزرگ تسلیم بشویم؟ آیا حکم خدا این است؟ آیا خدا به این راضی است؟ آیا سنت جهاد در مقابل ظلم، و امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، اجازهی چنین فکری را به ما میدهد؟ حاشا و کلًّا. اینجا پرچم مبارزهی با ظلم را حفظ خواهد کرد. ما در مقابل هر قدرت سلطهطلب و ستمگری که در برابر ملتها به سرنیزهی خود تکیه میکند، میایستیم؛ هرکس میخواهد باشد. امریکا که هیچ؛ اگر قدرت و دولتی قدرتمندتر از امریکا هم باشد، در مقابلش میایستیم؛ کمااینکه ایستادیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : شهید حجت الاسلام سید عباس موسوی کلیدواژه(ها) : شهید حجت الاسلام سید عباس موسوی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : متأسفانه این حرفها به گوش افکار عمومی اروپا و امریکا نمیرسد تا بفهمند که زمامدارانشان در دنیا چه دارند میکنند. مردم ما این حقایق را میدانند؛ میدانند که اینها در بیان ادعاهای بشردوستانه و طرفداری از حقوق بشر، چقدر دروغگو هستند. آن سادهلوحهایی که به این حرفها دل خوش کردهاند، آنها باید این مطالب را بشنوند. اگر اینها طرفدار حقوق بشر بودند، در مقابل شهادت این شهید عزیز مرحوم سیّد عباس موسوی که همراه با زن و بچهاش توسط موشک اسرائیلیها در داخل خاک لبنان به شهادت رسید، یککلمه اعتراض میکردند؛ اما اعتراضی نکردند! بعضیها آنقدر بیشرمی بخرج دادند که حتّی این حرکت را تأیید کردند! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش :حرکت مبارزاتی میرزای شیرازی علیه استعمار، استبداد و غربزدگان کلیدواژه(ها) : میرزای شیرازی, علمای شیعه, مبارزه علما, نقش تعیینکننده علمای بزرگ, مبارزات ضد استعماری علما, تاریخ روحانیت شیعه, تاریخ قیام تحریم تنباکو, تاریخ قاجاریه, تاریخ قیام تحریم تنباکو, قیام تحریم تنباکو, ناصرالدین شاه قاجار, رضا شاه پهلوی, مبارزات ضد استعماری علما, مبارزه سلاطین با علما, مبارزه علما با انگلیس, مبارزات اقتصادی علما, شیخ الشریعهی اصفهانی, تاریخ قاجاریه, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, تاریخ روشنفکری در ایران, سیدمحمدکاظم یزدی, میرزا محمّدتقی شیرازی, تاریخ قیام تحریم تنباکو نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : آن عالم [میرزای شیرازی]، بزرگ تاریخ روحانیت و پرچمدار یک مبارزهی پُرمغز و پُرمعنا علیه مراکز فساد و کانونهای طغیان و انحراف. حرکت میرزای شیرازی - که برخلاف بسیاری از حوادث صدوپنجاه سال اخیر، متأسفانه هنوز کار درست و کاملی دربارهی آن نشده است - یک حرکت ذوابعاد و پُرمعنا و بسیار پُربرکت بوده است. آن یک سطری که میرزای شیرازی نوشت و آن روز بساط کمپانی انگلیسی را از ایران برچید و سلطهی استعماری را موقتاً از کشور قطع کرد، یک مبارزهی چند جانبه بود: اولاً، مبارزه با دستگاه استبدادی سلطنت مطلقهی ناصرالدینشاهی بود که در اوج خود هم بود؛ یعنی تا آن روز چهل و چند سال بود که آن پادشاه ظالم بر ایران حکومت مطلقه میکرد و حقیقتاً هیچ چیز هم جلودار او نبود. مفاسد حکومت ناصرالدینشاهی، هم دامنهی اقتصادی داشت، هم دامنهی سیاسی داشت، هم دامنهی معارفی و دینی داشت؛ مثلاً یکی از اهداف ناصرالدین شاه - طبق اسنادی که امروز در اختیار هست - این بود که نفوذ علما را در جامعه کم کند. بعضی از غربزدهها و قدرتزدههای زمان ما میخواستند مبارزهی رضاخان با روحانیت را به حساب جریانات روشنفکری بگذارند؛ که بله، رضاخان میدید که علما مرتجعند، و چون میخواست کشور را نوسازی کند، لذا با علما مبارزه میکرد! معلوم میشود که این قضیه اینطورها نیست؛ مسألهی مبارزهی با علما، در دستور کار همهی سلاطین مستبد بود؛ نمیتوانستند در کنار و روبهروی خود کانون قدرتی را تحمل کنند که تا اعماق دل مردم نفوذ دارد. رضاخان با همان انگیزهیی با علما برخورد میکرد که ناصرالدین شاه میخواست برخورد کند. در همین قضیه، میرزای بزرگ (رضواناللَّهعلیه) قبلاً یکی، دو نامه به ناصرالدین شاه نوشت و او را از این کارها نهی کرد؛ اما او با تعبیرات توهینآمیز و سبکی به میرزا جواب داد: شما مشغول درس و کار خودتان باشید؛ به این کارها کاری نداشته باشید! میبینید که این عبارت هم عبارت آشنایی است و در طول این صد و چند سال، طرفداران قدرت مطلقهی شخصی، بارها آن را به علما گفتند: بروید مشغول مدرسه و مسجد خودتان باشید؛ به سیاست چه کار دارید؟! پس ناصرالدین شاه دارای یک حکومت مطلقه و مستبدهی فردی بود که با اخلاق و اقتصاد و دین و روحانیت محبوب مردم معارضه و ناسازگاری داشت. بنابراین، یک بعد فتوای میرزای شیرازی، مبارزه با این خودکامه و کشیدن دندان قدرتمند این پلنگ تیزدندان بود؛ و حقیقتاً دندان او کشیده شد و قدرت او کم شد. این قضیه مربوط به سال 1308 هجری است؛ یعنی چهار سال پیش از رحلت میرزا، و تقریباً پنج سال پیش از مرگ ناصرالدین شاه. ثانیاً، مبارزهی با استعمار و نفوذ خارجیها در این کشور بود. در چند سال آخر عمر ناصرالدین شاه - سالهای اول قرن چهاردهم؛ یعنی از سال 1300 به بعد - کار دربار ناصرالدین شاه، امتیاز دادن به این دولت و آن دولت، این کمپانی و آن کمپانی، و گرفتن پول و فروختن مملکت شده بود؛ مثل امتیاز رویتر و همین امتیاز تنباکو و غیره! با آن حرکت عظیم میرزا و آن فتوای کوبنده، جلوی این انحصارها و امتیازها و دخالتهای خارجی هم گرفته شد. ثالثاً، مبارزهی با غربزدگانی بود که در همان ایام، تازه شروع به ایجاد جریانهای فکری در داخل کشور کرده بودند و روی خودشان نام «روشنفکر» گذاشته بودند؛ از قبیل میرزا ملکمخان و امثال او؛ که اینها نه فقط با این حرکت خیانتبار ناصرالدین شاه مبارزه نکردند، بلکه همین شخص نامبرده - که او را به اصطلاح بنیانگذار و پدر روشنفکری در ایران دانستهاند - حتّی خود دلال انحصارات خارجی هم بود! آنهایی که دم از روشنفکری و دفاع از منافع ملت میزدند، آنطور برخورد کردند؛ اما روحانیت و در رأس آن میرزای بزرگ، اینگونه قاطع و کوبنده با همهی اینها مبارزه کرد؛ این پرچم پُرافتخاری است که میرزای شیرازی آن را بلند کرد و بعد از او این پرچم نخوابید. اگرچه قبل از میرزا هم از اینگونه قضایا بود - زمان میرزای قمی، زمان کاشفالغطاء و دیگران و دیگران، که در دفاع از منافع ملت اسلامی و اسلام و مسلمین و ورود در مسائل اجتماعی سعی وافری داشتند - لیکن نمونهی کامل آن، این حرکت بود. بعد از میرزا نیز شاگردان او و بزرگان حوزهی علمیهی نجف و کربلا و سامرا و قم و بقیهی مراکز اسلامی، هرجا که محل حضور یک رهبر اسلامی و حضور قدرتمندانهی اسلام بود، اینها حضور داشتند؛ و این یکی از عجایب تاریخ ایران است؛ و عجیبتر این است که این حادثه برای مردم ما شناخته شده نیست! مردم ما نمیدانند که وقتی ایتالیاییها وارد لیبی شدند و آن کشور را اشغال کردند، مرحوم سیّدمحمّد کاظم طباطبایی - صاحب عروه - و بعضی دیگر از مراجع قم، به نفع مردم مسلمان لیبی و علیه ایتالیاییها فتوای جهاد دادند. مردم نمیدانند که وقتی انگلیسیها در بوشهر نیرو پیاده کردند، مرحوم آیةاللَّهالعظمی سیّد عبدالحسین لاری - آن ملای مجاهد طراز اول - اعلام جهاد داد و مردم را مسلح کرد و خودش نیز مسلح شد و پیشاپیش مردم حرکت و جهاد کرد. مردم ایران نمیدانند که مرحوم شیخالشریعهی اصفهانی - مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف - فتوا داد که استعمال اجناس مصنوعهی در داخل کشور لازم است و مردم باید از استفاده از مصنوعات خارجی اجتناب کنند، تا به این ترتیب دیگران در داخل کشور نفوذ نکنند. همه میدانند که در ژاپن، حدود صد سال پیش از این گفتند که مردم حق ندارند از مصنوعات خارجی استفاده کنند، تا در داخل آن کشور چرخ اقتصاد به کار بیفتد؛ اما نمیدانند که در همان زمان، بلکه زودتر از آن، عین همین پیشنهاد و همین فتوا، از طرف مراجع و علمای شیعه صادر شد؛ منتها متأسفانه در داخل کشور، هیچ کس از سرجنبانها و اهل قلم و اهل سیاست و روشنفکران کمکشان نکرد! فتوای میرزای شیرازی دوم - مرحوم میرزا محمّدتقی شیرازی - در مقابلهی با انگلیسیها، و فتوای تحریم انتخابات قلابی انگلیسیها در عراق، نمونهیی دیگر از حضور علما در صحنهی سیاست است. آن روز مرحوم شریعت اصفهانی فتوا داد که شرکت در انتخابات قلابی انگلیسیها حرام است؛ کار سیاسی از این روشنتر، از این قویتر، از این روشنبینانهتر؟ امروز مسألهی آن انتخابات یواش یواش دارد از لابلای کتابها خارج میشود! آن علما و مراجع، سلف صالح شما هستند. این است معنای آن مطلبی که امام بزرگوار ما مکرر میفرمودند که علما پیشوایان نهضت مردم علیه ظلم و استبداد در طول سالیان متمادی بودهاند؛ و اینهاست که به شخصیتهایی مثل مرحوم سیّدحسن مدرس و مرحوم آیةاللَّه کاشانی منتهی شد؛ اینها طلبههای همان مدرسه و شاگردان همان اساتید بودند که اینطور در ایران درخشیدند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش :سابقه ورود علمای قبل و بعد از میرزای شیرازی به صحنه سیاست کلیدواژه(ها) : میرزای شیرازی, مبارزات ضد استعماری علما, علمای شیعه, مبارزه علما, مبارزه علما با انگلیس, مبارزات ضد استعماری علما, حضور روحانیت در صحنه, علما پیشوایان نهضت مردم, سیدعبدالحسین لاری, مبارزات اقتصادی علما, شیخ الشریعهی اصفهانی, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : این پرچم پُرافتخاری است که میرزای شیرازی آن را بلند کرد و بعد از او این پرچم نخوابید. اگرچه قبل از میرزا هم از اینگونه قضایا بود زمان میرزای قمی، زمان کاشف الغطاء و دیگران و دیگران، که در دفاع از منافع ملت اسلامی و اسلام و مسلمین و ورود در مسائل اجتماعی سعی وافری داشتند لیکن نمونهی کامل آن، این حرکت بود. بعد از میرزا نیز شاگردان او و بزرگان حوزهی علمیهی نجف و کربلا و سامرا و قم و بقیهی مراکز اسلامی، هرجا که محل حضور یک رهبر اسلامی و حضور قدرتمندانهی اسلام بود، اینها حضور داشتند؛ و این یکی از عجایب تاریخ ایران است؛ و عجیبتر این است که این حادثه برای مردم ما شناختهشده نیست! مردم ما نمیدانند که وقتی ایتالیاییها وارد لیبی شدند و آن کشور را اشغال کردند، مرحوم سیّد محمّد کاظم طباطبایی صاحب عروه و بعضی دیگر از مراجع قم، به نفع مردم مسلمان لیبی و علیه ایتالیاییها فتوای جهاد دادند. مردم نمیدانند که وقتی انگلیسیها در بوشهر نیرو پیاده کردند، مرحوم آیتاللّه العظمی سیّد عبد الحسین لاری آن ملای مجاهد طراز اول اعلام جهاد داد و مردم را مسلح کرد و خودش نیز مسلح شد و پیشاپیش مردم حرکت و جهاد کرد. مردم ایران نمیدانند که مرحوم شیخ الشریعهی اصفهانی مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف فتوا داد که استعمال اجناس مصنوعهی در داخل کشور لازم است و مردم باید از استفاده از مصنوعات خارجی اجتناب کنند، ، تا به این ترتیب دیگران در داخل کشور نفوذ نکنند. همه میدانند که در ژاپن، حدود صد سال پیش از این گفتند که مردم حق ندارند از مصنوعات خارجی استفاده کنند، تا در داخل آن کشور چرخ اقتصاد به کار بیفتد؛ اما نمیدانند که در همان زمان، بلکه زودتر از آن، عین همین پیشنهاد و همین فتوا، از طرف مراجع و علمای شیعه صادر شد؛ منتها متأسفانه در داخل کشور، هیچکس از سرجنبانها و اهل قلم و اهل سیاست و روشنفکران کمکشان نکرد! فتوای میرزای شیرازی دوم مرحوم میرزا محمّد تقی شیرازی در مقابلهی با انگلیسیها، و فتوای تحریم انتخابات قلابی انگلیسیها در عراق، نمونهیی دیگر از حضور علما در صحنهی سیاست است. آن روز مرحوم شریعت اصفهانی فتوا داد که شرکت در انتخابات قلابی انگلیسیها حرام است؛ کار سیاسی از این روشنتر، از این قویتر، از این روشنبینانهتر؟ امروز مسألهی آن انتخابات یواشیواش دارد از لابلای کتابها خارج میشود! آن علما و مراجع، سلف صالح شما هستند. این است معنای آن مطلبی که امام بزرگوار ما مکرر میفرمودند که علما پیشوایان نهضت مردم علیه ظلم و استبداد در طول سالیان متمادی بودهاند؛ و اینهاست که به شخصیتهایی مثل مرحوم سیّد حسن مدرس و مرحوم آیتاللّه کاشانی منتهی شد؛ اینها طلبههای همان مدرسه و شاگردان همان اساتید بودند که اینطور در ایران درخشیدند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : دولت اسلامی کلیدواژه(ها) : دولت اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز تمام سطوح علمای اسلامی یك وظیفهی مضاعف دارند - از سطح یك طلبهی كوچك یا یك منبریِ تازهكار بگیرید، تا سطح علمای بزرگ و طراز اول حوزهها - و آن وظیفه عبارت از حمایت از اسلام است كه امروز به شكل حاكمیت اسلامی در این كشورِ مورد نظر ولیّعصر (ارواحنافداه) تحقق پیدا كرده است؛ این یك وظیفهی عمومی است كه به عهدهی همه است؛ استثناءبردار هم نیست. آن بزرگواران قصدشان این بود كه حركت بكنند تا مردم را بیدار كنند؛ امروز مردم بیدار شدهاند، قیام كردهاند، انقلاب كردهاند و حكومتی بر پایهی اسلام تشكیل دادهاند.امروز وظیفهی جهاد هست؛ منتها هدف كوتاهمدت آن جهاد، با هدف كوتاهمدت این جهاد متفاوت است. البته هدف بلندمدت، اعلای كلمهی اسلام در همیشهی زمانهاست. آنها میخواستند جلوی نفوذ دشمن را بگیرند، شاید بتوانند در این كشور اسلام را پیاده كنند؛ اما امروز در این كشور اسلام پیاده شده است و قانون اسلام حكمفرماست؛ اعضای دولت اسلامی و مجریان و مدیران كشور انسانهایی هستند كه برطبق معیارهای اسلامی، شایستهی این منزلت و مقامند. آن روز اگر علمای ما میتوانستند افسدی مثل ناصرالدین شاه را كنار بزنند و یك نفر را كه نسبت به او اقلّ فساداً است، سر كار بیاورند، تأمل نمیكردند؛ اما امروز مسأله، مسألهی بندگان صالح خداست كه در رأس كارها قرار گرفتهاند و امور اجرایی این كشور را در دست دارند. این دولت ماست، این مجلس ماست، این قوهی قضاییهی ماست؛ این نظام است كه توانسته این مجموعه را به وجود بیاورد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : حفظ نظام اسلامی کلیدواژه(ها) : حفظ نظام اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : تحقق آرزوهای اسلامی، كار ده سال و بیست سال نیست؛ تحقق آرزوهای اسلامی، كار بلندمدت است و باید بتدریج انجام بگیرد و همهی عوامل دست به دست هم بدهند. معلوم است كه آرزوهای اسلامی در مدت كوتاه تحقق پیدا نمیكند؛ معلوم است كه در اینجا و آنجا تخلفی پیدا میشود؛ معلوم است كه همهی دستگاهها هنوز با نوای اسلامی حركت نمیكنند؛ در این تردیدی نیست؛ غیر از این هم انتظاری نیست. اگر شما به صدر اسلام هم نگاه كنید، میبینید حتّی زمانی كه نَفَس مطهر پیامبر هم به مردم میخورد، اینطور نبود كه همهی مردم یكشبه مسلمان بشوند و همهی كارها در مدت كوتاهی اصلاح بشود. اصلاح كلی و عمومی، حركت بلندمدت لازم دارد، كه آن هم به عهدهی همه است؛ و از جملهی این همه، ما معممان و روحانیون هستیم كه بیشترین تكلیف به عهدهی ماست. پس وظیفهی اول، حفظ نظام است. هیچ كس نمیتواند به اتكای اینكه فلانجا فلان تخلف شده، حركتی انجام بدهد یا حرفی بزند كه این نظام اسلامی را تضعیف كند. البته برای اصلاح مفاسد، همه باید از طرق معقول خودش كار كنند. امر به معروف و نهی از منكر یك واجب اسلامی است و باید در میان مردم رایج بشود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : شهید حجت الاسلام سید عباس موسوی کلیدواژه(ها) : شهید حجت الاسلام سید عباس موسوی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : متأسفانه این حرفها به گوش افكار عمومی اروپا و امریكا نمیرسد تا بفهمند كه زمامدارانشان در دنیا چه دارند میكنند. مردم ما این حقایق را میدانند؛ میدانند كه اینها در بیان ادعاهای بشردوستانه و طرفداری از حقوق بشر، چقدر دروغگو هستند. آن سادهلوحهایی كه به این حرفها دل خوش كردهاند، آنها باید این مطالب را بشنوند. اگر اینها طرفدار حقوق بشر بودند، در مقابل شهادت این شهید عزیز مرحوم سیّد عباس موسوی كه همراه با زن و بچهاش توسط موشك اسرائیلیها در داخل خاك لبنان به شهادت رسید، یككلمه اعتراض میكردند؛ اما اعتراضی نكردند! بعضیها آنقدر بیشرمی بخرج دادند كه حتّی این حركت را تأیید كردند!متأسفانه این حرفها به گوش افكار عمومی اروپا و امریكا نمیرسد تا بفهمند كه زمامدارانشان در دنیا چه دارند میكنند. مردم ما این حقایق را میدانند؛ میدانند كه اینها در بیان ادعاهای بشردوستانه و طرفداری از حقوق بشر، چقدر دروغگو هستند. آن سادهلوحهایی كه به این حرفها دل خوش كردهاند، آنها باید این مطالب را بشنوند. اگر اینها طرفدار حقوق بشر بودند، در مقابل شهادت این شهید عزیز مرحوم سیّد عباس موسوی كه همراه با زن و بچهاش توسط موشك اسرائیلیها در داخل خاك لبنان به شهادت رسید، یككلمه اعتراض میكردند؛ اما اعتراضی نكردند! بعضیها آنقدر بیشرمی بخرج دادند كه حتّی این حركت را تأیید كردند! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : مقاومت ملت ایران کلیدواژه(ها) : مقاومت ملت ایران نوع(ها) : جستار متن فیش : تنها دریچهى امیدى هم که براى ملتهاى مسلمان باقى مانده، جمهورى اسلامى است؛ آیا ما این دریچه را ببندیم و امید ملتها را کور کنیم؟ آیا ما هم سکوت کنیم؟ آیا ما هم در مقابل فشار قلدرمآبانهى قدرتهاى بزرگ تسلیم بشویم؟ آیا حکم خدا این است؟ آیا خدا به این راضى است؟ آیا سنت جهاد در مقابل ظلم، و امر به معروف و نهى از منکر در اسلام، اجازهى چنین فکرى را به ما مىدهد؟ حاشا و کلّا. اینجا پرچم مبارزهى با ظلم را حفظ خواهد کرد. ما در مقابل هر قدرت سلطهطلب و ستمگرى که در برابر ملتها به سرنیزهى خود تکیه مىکند، مىایستیم؛ هرکس مىخواهد باشد. امریکا که هیچ؛ اگر قدرت و دولتى قدرتمندتر از امریکا هم باشد، در مقابلش مىایستیم؛ کمااینکه ایستادیم. ما یک روز در مقابل قدرت متحد امریکا و شوروى علیه خودمان، ایستادیم. امریکا و شوروى دو ابرقدرت بودند که مجموعاً قدرتشان از امریکاى فعلى به مراتب بیشتر بود و هر دو علیه ما همدست و متحد بودند؛ ولى ما در مقابل آنها ایستادیم و باز هم مىایستیم؛ اما این ایستادگى، به عمیقتر شدن و پُررونق شدن ایمان مردم احتیاج دارد؛ و این از جمله در دست شما علماست که باید با قول و عملِ خودتان آن را محقق کنید. عمل هم در کنار قول است. ما بایستى با عملمان، با تقوایمان، با پارساییمان، با بىاعتناییمان به دنیا، با وابسته نشدنمان به این زخارف ظاهرى دنیوى - که اهل دنیا را به خود مجذوب مىکند و گول مىزند - و با فکر کردن و با سخنِ سنجیدهمان و نیز ارشاد و هدایت مردم، به این ایمان عمق بدهیم. ملت بحمداللَّه ایستادهاند. ملت ما، ملت خوب و قوى و مقاوم و شجاع و فداکارى هستند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : بسیج مستضعفین کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین نوع(ها) : جستار متن فیش : مسألهی مهمی که به نظرم میرسد عرض بکنم، مسألهی پایگاههای اسلامی - یعنی مساجد و مجالس تبلیغ - است. ما با مساجد و مجالس تبلیغ چه کردهایم و چه میخواهیم بکنیم؟ این سؤالی است که ما باید از خودمان بکنیم. در همهی مراحلِ این تاریخ پُرافتخار، مساجد همیشه پایگاه دینداری و حرکت مردم در جهت دین بوده است. شما خودتان یادتان است که انقلاب از مساجد شروع شد؛ امروز هم در هنگامی که حرکت و بسیج مردم مطرح میشود - چه سیاسی و چه نظامی - باز مساجد کانونند؛ این برکت مساجد است؛ لیکن مساجد که فقط در و دیوار نیست. این سؤال واجبی است که ما باید از خودمان بکنیم، و اگر نکنیم، دیگران از ما سؤال میکنند که شما برای تحول بخشیدن و پیشرفت دادن به مساجد چه کارهایی میخواهید بکنید و چه برنامههایی در پیش دارید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : نقش زنان در دفاع مقدس کلیدواژه(ها) : نقش زنان در دفاع مقدس نوع(ها) : جستار متن فیش : ملت بحمداللَّه ایستادهاند. ملت ما، ملت خوب و قوی و مقاوم و شجاع و فداکاری هستند. این بچهبسیجیها، این جوانان فداکار، این پدران و مادران فداکار، این خانوادههای شهدا، این قشرهایی که در دوران سیزدهسالهی گذشته این همه امتحان دادند، باز هم هستند. اگر کسی خیال کند که اینها مأیوس شدهاند یا رو برگرداندهاند، خطاست؛ بههیچوجه اینطور نیست. شما در بیستودوم بهمن و در همهی مراسم دیدید و هرجا هم لازم باشد، خواهید دید که این ملت ایستادهاند. روحانیت هم بایستی وظیفهی خودش را بداند که در میدانهای کار و تلاش و بخصوص خطر، پیشاپیش مردم باشد؛ امیدواریم که خداوند به همهی ما این توفیق را عنایت کند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : مسجد کلیدواژه(ها) : مسجد نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما باید برای مساجد برنامهریزی کنیم. غیر از خود علما و روحانیون و ائمهی جماعات، چه کسی باید برنامهریزی کند؟ من نمیگویم حتماً بیاییم در مساجد از وسایل و دستگاههای تبلیغاتىِ جدید مثل فیلم و اینطور چیزها استفاده کنیم - حالا اگر در موردی امام جماعتی مصلحت دانست، بحث دیگری است - اما من عرض میکنم که همان شیوهی گذشته را هم میتوان با محتوای بهتر ادامه داد؛ این کار را باید بکنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : مسجد کلیدواژه(ها) : مسجد نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : برقرار نمیشود!؟ ما باید صبحها و ظهرها و شبها برویم و با مردم نماز بخوانیم؛ این اوّلیترین و ضروریترین کار ما در مساجد است. چرا باید در این شهر با این عظمت، با این همه هیاهوهای گوناگون از اطراف و اکناف، نغمهی اذان در همه جای شهر شنیده نشود!؟ اذان، علامت مسلمانی است. چه کسی گفته باید در پشت بام مساجد یا در مساجد بزرگ و عمده، حتّی در سحرها - ظهر و شب که جای خود را دارد - از طریق بلندگو اذان نگویند؟ وقت اذان که میشود، باید تهران یکسره صدای اذان باشد. مگر اینجا قبةالاسلام نیست؟ مگر ما این حرف را نمیگوییم؟ اینکه ظهر بشود، از ظهر یک ساعت هم بگذرد، کسی در خیابان راه برود، اما احساس نکند که ظهر شده است، آیا این قضیه با آن ادعا میسازد!؟ اگر ما مساجد را گرم نگه نداریم، در مساجد حضور نداشته باشیم و در حد توان و امکانِ یک روحانی و پیشنماز به مسجد نرسیم، چهطور میتوانیم توقع کنیم که به هنگام اذان ظهر مردم دکانهاشان را ببندند و بیایند پشت سر ما نماز بخوانند!؟ ما باید آنجا باشیم تا زمینه برای آمدن مردم فراهم بشود. البته آمدن مردم هم تبلیغات و گفتن میخواهد؛ اما زمینه و مقتضی آن، عبارت از حضور ما در آنجاست، که متأسفانه ضعیف شده است؛ ما باید اینها را علاج کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : جهاد کلیدواژه(ها) : جهاد نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز وظیفهی جهاد هست؛ منتها هدف کوتاهمدت آن جهاد، با هدف کوتاهمدت این جهاد متفاوت است. البته هدف بلندمدت، اعلای کلمهی اسلام در همیشهی زمانهاست مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : بسیج مستضعفین کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز در هنگامی که حرکت و بسیج مردم مطرح میشود مساجد کانونند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : عالِم دینی کلیدواژه(ها) : عالِم دینی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از اهداف ناصرالدین شاه - طبق اسنادی که امروز در اختیار هست - این بود که نفوذ علما را در جامعه کم کند. بعضی از غربزدهها و قدرتزدههای زمان ما میخواستند مبارزهی رضاخان با روحانیت را به حساب جریانات روشنفکری بگذارند؛ که بله، رضاخان میدید که علما مرتجعند، و چون میخواست کشور را نوسازی کند، لذا با علما مبارزه میکرد! معلوم میشود که این قضیه اینطورها نیست؛ مسألهی مبارزهی با علما، در دستور کار همهی سلاطین مستبد بود؛ نمیتوانستند در کنار و روبهروی خود کانون قدرتی را تحمل کنند که تا اعماق دل مردم نفوذ دارد. رضاخان با همان انگیزهیی با علما برخورد میکرد که ناصرالدین شاه میخواست برخورد کند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : عالِم دینی کلیدواژه(ها) : عالِم دینی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز تمام سطوح علمای اسلامی یک وظیفهی مضاعف دارند - از سطح یک طلبهی کوچک یا یک منبرىِ تازهکار بگیرید، تا سطح علمای بزرگ و طراز اول حوزهها - و آن وظیفه عبارت از حمایت از اسلام است که امروز به شکل حاکمیت اسلامی در این کشورِ مورد نظر ولىّعصر (ارواحنافداه) تحقق پیدا کرده است؛ این یک وظیفهی عمومی است که به عهدهی همه است؛ استثناءبردار هم نیست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : استقامت ملی کلیدواژه(ها) : استقامت ملی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ملت بحمداللَّه ایستادهاند. ملت ما، ملت خوب و قوی و مقاوم و شجاع و فداکاری هستند. این بچهبسیجیها، این جوانان فداکار، این پدران و مادران فداکار، این خانوادههای شهدا، این قشرهایی که در دوران... گذشته این همه امتحان دادند، باز هم هستند. اگر کسی خیال کند که اینها مأیوس شدهاند یا رو برگرداندهاند، خطاست؛ بههیچوجه اینطور نیست. شما در بیستودوم بهمن و در همهی مراسم[ها] دیدید و هرجا هم لازم باشد، خواهید دید که این ملت ایستادهاند. |