[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : دشمنشناسی کلیدواژه(ها) : دشمنشناسی نوع(ها) : جستار متن فیش : باید دید دشمن از کجا دارد حمله میکند. برای یک دفاع خوب، یک معرفت خوب لازم است؛ اگرچه حتی برای یک هجوم خوب هم یک معرفت خوب لازم است. اینها با همفکری و با تبادل نظر و با کار مشترک تأمین میشود. بنابراین، هفتهیی یک بار که شما دور هم جمع میشوید، اگر فراغتی به این جلسهی هفتگی شما بذل شود - فقط برای مثلا رفع خستگی نباشد؛ یک آمادگی باشد و برنامهریزی بشود - و همین مجمع شما کنار خودش دفتر یا دبیرخانهیی داشته باشد که کارها را ردیف کند، خوب است. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : احساس مسئولیت کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت نوع(ها) : جستار متن فیش : باید هنرپیشهها و هنرمندان خوب را به کار گرفت. در این فیلمهای تلویزیونی، من اشکال را بیشتر در این تهیهکنندههای فیلم که خیلیهایشان هم وابسته به خود رادیو و تلویزیون هستند و مسئولیت احساس نمیکنند میدانم؛ حتّی کارگردانها کمتر مسئولیت دارند. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : تولستوی آلکسی کلیدواژه(ها) : تولستوی آلکسی نوع(ها) : كتاب متن فیش : این روزها یک رمان روسی به نام «پطر بزرگ» - که دو، سه جلد است و نویسندهی آن، آلکسی تولستوی است - منتشر شده است. این رمان، رمانی بسیار قوی در شرح حال پطر است. به نظر من، اگر یک مترجمِ خوب این کتاب را ترجمه میکرد، میتوانست کتاب مفیدی حتّی برای ادبیات کنونی جامعهی ما باشد؛ اما آنطوری برخورد نمیشود. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : حسینی، سید حسن کلیدواژه(ها) : حسینی، سید حسن نوع(ها) : كتاب متن فیش : حدود شش، هفت سال پیش از این، در جُنگ سوره(224)، نقد خوبی از آقای حسن حسینی دیدم که دربارهی شاعر عرب، نزار قبانی(225) نوشته شده بود. بعدازظهری بود که میخواستم بخوابم؛ این نقد را که مطالعه میکردم، اصلاً خواب را از سر من برد! خدا میداند که من گریه کردم. گفتم واقعاً ببین انقلاب چه کرده است. جوانی آمده، در عالم نقد وارد شده و اینقدر خوب و قشنگ و شجاعانه حرف زده است. شماها بحمداللَّه چنین قدرتهایی دارید و چنین امکاناتی در شما هست. قلم شما خوب است. ذهن شما، ذهن قویفن است. هر کدام شما برای انقلاب ارزشی دارید و واقعاً یک جواهرید. این تعریف برای شماها کوچک است - شماها بیش از آن هستید - اما واقعیت این است. هر کدام باید با معرفت به ارزش خودتان، این کار را جدی بگیرید و دنبال کنید. اصلاً کارتان، کار هنری و کار ادبی بشود؛ این اساسیترین کار است. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : شیخ مفید کلیدواژه(ها) : شیخ مفید نوع(ها) : كتاب متن فیش : آقایان آمده بودند شکایت میکردند که برای خواجوی کرمانی(216) سالگرد گرفته میشود و مبلغی هزینه میگردد، اما مثلاً برای شیخ مفید(217) سالگرد گرفته نمیشود. این حرف درستی هم هست؛ یعنی شخصیت شیخ مفید، با شخصیت خواجوی کرمانی قابل مقایسه نیست. اگر شیخ مفید را محاسبهاش کنیم و اندازهاش مثلاً 100 باشد، خواجوی کرمانی 5/8 است؛ نه از جهت اینکه شیخ مفید یک فرد دینی است و خواجوی کرمانی یک نفر غیر دینی؛ نه، اصلاً فینفسه و در همان شأن خودش، شیخ مفید برجستهتر است. این اشکال، اشکال درستی است؛ اما به آقایان گفتم که به نظر شما این اشکال بر چه کسی وارد است؟ شما خیال میکنید که دولت جمهوری اسلامی نشسته سالگرد خواجو را تصویب کرده است؟ نه، آدم با همتی در کرمان، چون همشهری خواجو بوده، به نظرش رسیده که چهطور است یک سالگرد برای خواجو بگیریم؛ بعد دوندگی کرده، این را دیده، آن را دیده، پولی جمع کرده، زحمتی کشیده، و این مراسم سالگرد درست شده است. شما که در حوزهی قم نشستهاید و شیخ مفید را میشناسید، کدامتان دویدهاید، سراغ این و سراغ آن رفتهاید، ولی برای شیخ مفید سمینار گرفته نشد، که حالا اعتراض میکنید؟ آقایان ساکت شدند! بعد من گفتم هزار نفر هستند؛ شما از شیخ مفید بگیرید و همینطور جلو بیایید. بزرگان، علما، با رتبههای عظیم، از لحاظ علمی، از لحاظ ادبی، از لحاظ جایگاهشان در بنای عظیم معارف اسلامی - مثل خواجه نصیر(218)، ابنادریس و دیگران - هستند، اما همت نیست! به نظر من، این بیهمتی در خیلی جاها هست. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : خودی و غیرخودی کلیدواژه(ها) : خودی و غیرخودی نوع(ها) : جستار متن فیش : بعضی از چیزها از حیطهی بعضی از این تصمیمگیریها خارج است. مثلا ممکن است شما تصمیمگیری کنید که در کشور فیلمی با این خصوصیات ساخته نشود. بنیادهایی که فیلم میسازند، در اختیار شما نیستند. در اختیار نبودنشان هم به این معنا نیست که جایی وجود دارد که کلیدش در دست یکی دیگر است؛ حالا کلیدش را بگیریم و بگوییم همانهایی که ما میگوییم، در بیاید. قضیه اینطوری نیست. آنجا هم یک مجموعهی انسانی هستند که تفکر و گرایشی دارند؛ بعضیشان هم عناصر خودی هستند؛ اگر غریبه بودند، میگفتیم غلط کردند، باید توی سرشان زد و کلیدش را به دست فلانی داد، تا اینطور کار کند. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : خودی و غیرخودی کلیدواژه(ها) : خودی و غیرخودی نوع(ها) : جستار متن فیش : اگر به این جوانهها و نهالهایمان نرسیم، خشک میشوند؛ اینها باید پرورش پیدا کنند. این حرف درستی است؛ منتها من میگویم که ما با توجه به یک اصل، باید از ادبیات و از هنر قدیمیها استفاده کنیم؛ و آن عبارت است از اصالت دادن به این نسل انقلابیِ خودی ادبیات و هنر. اگر در جایی دیدیم اصطکاک پیدا شد، آن را حذف کنیم، این را نگهداریم. سرمایهگذاری و خرج پول را در آن حدی بکنیم که این جوان تازهرس بتواند مثل مدیر انقلابی یک کارخانه عمل کند. شما یک مهندس انقلابی را در رأس یک کارخانه میگذارید، که احتمالًا صد نفر کارگزار از قدیمیها هم در این کارخانه یا در این شرکت کار میکنند. ممکن است اینها آدمهای کارآمدی هم باشند، اما مدیر اوست. اینطوری خوب است؛ یعنی استفادهکننده و منشأ و منبع قدرت و صاحب نظر و رأی، یک عنصر انقلابی باشد، و نوع کاری که با آن غریبهها میشود، طوری باشد که این خودیِ انقلاب پژمرده نشود و از میدان خارج نگردد. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش :استفاده از هنرمندان قدیمی در فیلمها در عین اصالت دادن به هنرمندان انقلابی کلیدواژه(ها) : سینما نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : استفاده از قدیمیها هم مسألهى مورد بحث بین شماها بوده است. طبق همان نامههایى که خانم ثقفى براى من فرستادند که من واقعاً از ایشان تشکر هم مىکنم؛ خیلى لطف کردند و زحمت کشیدند و بانى ارتباط من با شماها در این حد، و برآورده شدن آن نیاز معنوى من شدند دیدم که این یکى از بحثهاست. در این خصوص، دو نظر وجود دارد: یک نظر این است که الآن متأسفانه این نظر دارد عمل مىشود که ما میدان را باز کنیم، تا این غریبهها به داخل بیایند و ما دیگر اسیر و دچار این تازهکارهاى تازهرسیده نباشیم. استدلالشان این است که آن فرد قدیمى ادبیات بلد است، شاعر است، هنرمند است، نویسنده است، میدان ادبیات متعلق به اوست، بگذار بیاید؛ چرا نیاید؟ این ایده، قطعاً و بلاشک ایدهى غلطى است؛ از چند جهت هم غلط است. به نظر من، اگر بخواهیم براى غلط بودن این ایده استدلال کنیم، از سه، چهار جهت مىتوانیم استدلال کنیم. نظر دوم این است که نه، ما اینها را ردشان کنیم؛ براى خاطر اینکه اگر به این جوانهها و نهالهایمان نرسیم، خشک مىشوند؛ اینها باید پرورش پیدا کنند. این حرف درستى است؛ منتها من مىگویم که ما با توجه به یک اصل، باید از ادبیات و از هنر قدیمیها استفاده کنیم؛ و آن عبارت است از اصالت دادن به این نسل انقلابىِ خودى ادبیات و هنر. اگر در جایى دیدیم اصطکاک پیدا شد، آن را حذف کنیم، این را نگهداریم. سرمایهگذارى و خرج پول را در آن حدى بکنیم که این جوان تازهرس بتواند مثل مدیر انقلابى یک کارخانه عمل کند. شما یک مهندس انقلابى را در رأس یک کارخانه مىگذارید، که احتمالًا صد نفر کارگزار از قدیمیها هم در این کارخانه یا در این شرکت کار مىکنند. ممکن است اینها آدمهاى کارآمدى هم باشند، اما مدیر اوست. اینطورى خوب است؛ یعنى استفادهکننده و منشأ و منبع قدرت و صاحب نظر و رأى، یک عنصر انقلابى باشد، و نوع کارى که با آن غریبهها مىشود، طورى باشد که این خودىِ انقلاب پژمرده نشود و از میدان خارج نگردد. رد کردن مطلق آن قدیمیها، هیچ مصلحت نیست؛ براى خاطر اینکه اگر رد کردیم، دو اشکال بزرگ به وجود مىآید: اولًا آنها سرمایههایى دارند که متعلق به ماست و ما از آن سرمایهها محروم مىمانیم. مثلًا فرض کنید همین هنرپیشهیى که دارد در این فیلم بازى مىکند، درست است که در ده فیلم زمان طاغوت هم بازى کرده، اما بالاخره این هنرپیشه متعلق به ماست؛ چنانچه بیاید در یک نقش خوب بازى کند، اشکالى ندارد؛ مگر کسانى که خیلى فاسد باشند. من نمىخواهم کلى بگویم که آنها را هم شامل بشود؛ اما همینطورى که شامل موارد استثنایى نمىشود، چه عیبى دارد که از همین افراد استفاده شود؟ مثلًا چرا از مشایخى استفاده نشود؟ مشایخى، یک هنرپیشهى خیلى خوب است؛ خیلى خوب بازى مىکند و بر کار خودش خیلى مسلط است. چند نفر دیگر هم از همین قدیمیها هستند که خوب بازى مىکنند؛ اینها بیایند. اشکال دوم این است که بالاخره عدهیى مىروند از اینها استفاده مىکنند. این صحنهى عظیم جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى است؛ فقط هم شما نیستید. کسانى پیدا مىشوند، مىروند به اینها ارزش مىدهند، اینها را ترجیح مىدهند، دودستگى به وجود مىآورند، زیر چتر اختلافات خطى قایمشان مىکنند؛ اصلًا وضعیت بدتر مىشود. آن وقت اینها کسانى مىشوند که باید به فلان دانشگاه دعوتشان هم بکنند و یکمشت از همین بچههاى حزباللهى انجمن اسلامى ما مثلًا برایشان کف هم بزنند! کمااینکه گاهى اوقات چنین چیزهایى هم اتفاق افتاده است؛ البته نه در مورد مشایخى، بلکه در مورد بعضیهاى دیگر. در جایى، از لج گروه مقابل، هنرپیشهى چرند و هنرمند بىربطى را آوردند و برایش مثلًا کف هم زدند! نه، این هم اشکال دوم است. بالاخره آن هنرمند، خودش را ظاهر خواهد کرد. پرىرو تاب مستورى ندارد چو دربندى سر از روزن برآرد او بالاخره خودش را نشان خواهد داد و شما محروم مىمانید. بنابراین، باید سیاست، جذب اینها باشد؛ منتها نه سپردن اختیار به آنها. باید هنرپیشهها و هنرمندان خوب را به کار گرفت. در این فیلمهاى تلویزیونى، من اشکال را بیشتر در این تهیهکنندههاى فیلم که خیلىهایشان هم وابسته به خود رادیو و تلویزیون هستند و مسئولیت احساس نمىکنند مىدانم؛ حتّى کارگردانها کمتر مسئولیت دارند. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش :جذابتر شدن فیلمنامهها با افزایش مطابقت آنها با واقع کلیدواژه(ها) : سینما, سینمای غرب نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : چند شب پیش از این، نمایشنامهیى را در اینجا نمایش دادند «ایوب پیامبر» که خیلى خیلى خوب بود؛ کار یکى از همین آقایان رفقاى شما آقاى سلحشور بود. در این فیلمهاى فارسى، بااینکه هنرپیشههاى خوبى داریم و چند نفر هنرپیشهى واقعاً خیلى خوب داریم که از لحاظ بازى خیلى قویند این چند نفرى که معروف هستند اما بعضى از فیلمنامهها بىارزشند! واقعاً آدم تعجب مىکند که این فیلمنامهنویس، چطور نشسته این فیلمنامهى به این چرندى را سرهم کرده است! امسال در ایام نوروز سریالى را نشان مىدادند که ما هم هر شب متأسفانه نشستیم تماشا کردیم! دائماً انتظار داشتم که این سریال به جایى برسد؛ تا اینکه شب آخر تمام شد و به جایى هم نرسید و ما بورِ بور شدیم! بااینکه چند نفر هنرپیشهى خیلى خوب در آن بازى مىکردند، انصافاً هم خوب بازى مىکردند و فضاسازیهاى خوبى هم داشت، اما یک فیلمنامهى چرندِ چرند و خالىِ خالى داشت، که اصلًا اول تا آخرش یکذره خوب نبود، مطابق با واقع نبود، غلط بود، دروغ بود، و بعد هم بىمعنى و بىمزه تمام شد! ژاپنیها برمىدارند از زندگى معمولى و شخصى یک نفر، یک موضوع براى فیلم درست مىکنند، که مطابق با واقع است. اصلًا علت جاذبهى فیلمهاى ژاپنى هم این است. البته هنرپیشههاى خوبى دارند، اما علت جاذبه این است که درست مطابق با واقع است. این سریال «سالهاى دور از خانهیى» که نشان مىدادند، که همه را جذب کرد، حتّى امام را حاج احمد آقا مىگفت که امام مرتب این سریال را نگاه مىکردند علتش چیست؟ چون زندگىاى که آن شخص در فیلم دارد، و آن کارى که او دارد مىکند، درست مطابق با واقع است؛ یعنى همانى است که واقعیت دارد. اصلًا هنرمند این است؛ باید واقعیت را عکسبرگردان کند و به آدم نشان بدهد؛ حتّى آن مقدارى که آدم نمىبیند، برجسته کند، واقعیت را با همهى ریزهکارىهایش جلا بدهد و جلوى چشم آدم بگذارد. آن سریالى که اشاره کردم، اینطور نبود؛ آن سحرِ ماه رمضانش، آن افطارِ ماه رمضانش، آن مجلس روضهاش؛ آخر هم بىمعنى و بىمزه و بىواقعیت! واقعاً جامعهى ما این است؟! اصلًا هیچچیز سرشان نمىشود! در چنین فضایى، من نمایشنامهى «ایوب پیامبر» را واقعاً یک برداشتِ صحیحِ متینِ بىاشکالى از یک کار به آن مهمى دیدم. آدم اگر بخواهد زندگى یک پیامبر را نشان بدهد، کار آسانى نیست؛ آن وقت این آقاى سلحشور اینقدر قشنگ این نقش را بازى کرده بود. اولِ این نمایش اینطور است که کروبیانِ ملأ اعلى دارند مدح آن مثال ملکوتى و به اصطلاح قالب مثالى ایوب را مىکنند. آدم وقتى نگاه مىکرد، خیال مىکرد که واقعاً خود ایوب پیامبر آنجا ایستاده است. بعد از نمایش گفتم: من که آخوندم و این همه در زندگى پیامبران مطالعه کردهام، بعد از این نمایش تو، معرفت و ارادتم به حضرت ایوب بیشتر شد! و این خاصیت هنر است که دانستههاى ذهنى را به صورت ملموس در اختیار آدم مىگذارد. شماها چنین هنرهاى بحمد اللّه غزیر و پُرمایه در اختیارتان هست؛ باید کار کنید، باید زیاد کار کنید، باید بنویسید، باید قصه بنویسید، باید نمایشنامه بنویسید، باید اجرا کنید. این، آن کارى است که الآن وجود دارد. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش :طولانی بودن راه برای اصلاح جهتگیریها در حوزه سینما کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بعضى از چیزها از حیطهى بعضى از این تصمیمگیرىها خارج است. مثلًا ممکن است شما تصمیمگیرى کنید که در کشور فیلمى با این خصوصیات ساخته نشود. بنیادهایى که فیلم مىسازند، در اختیار شما نیستند. در اختیار نبودنشان هم به این معنا نیست که جایى وجود دارد که کلیدش در دست یکى دیگر است؛ حالا کلیدش را بگیریم و بگوییم همانهایى که ما مىگوییم، در بیاید. قضیه اینطورى نیست. آنجا هم یک مجموعهى انسانى هستند که تفکر و گرایشى دارند؛ بعضیشان هم عناصر خودى هستند؛ اگر غریبه بودند، مىگفتیم غلط کردند، باید توى سرشان زد و کلیدش را به دست فلانى داد، تا اینطور کار کند. البته در مجموعههاى متکى به ارادهى انسانها، هیچ جایش نمىشود اینطورى عمل کرد. اگر فرضاً با تدابیر خاص خودش مىشد، چیز دیگرى بود؛ اما اینها اینطور نیستند. مثلًا بنیاد فارابى یا آن مراکزى که بههرحال مربوط به وزارت ارشاد است، یک مجموعهى انسانى با تفکرى در باب هنر و ادبیات است و اعتقادش این است که باید این مشى را کرد. ما اگر بخواهیم این مشى را بگردانیم، راهى طولانى باید طى بکنیم. باید اینقدر بنویسیم، اینقدر بگوییم، اینقدر کار کنیم؛ راهش اعمال زور نیست. بنابراین، این مجموعهها را به یک معنا باید از دسترس دور دانست. یعنى گیرم که حالا مثلًا مجموعهى فارابى هم در اختیار یکى از شما برادران باشد، یا شما در آن مجموعه حضور داشته باشید، معلوم نیست که با این مدیریت خوب، بشود آنجا را خوب کرد؛ آنجا با بعضى از مراکز دیگر فرق مىکند. البته بعضى از مراکز دیگر اینطورى نیست. مثلًا در رادیو و تلویزیون اگر مسئول معارف یک آدم داراى بینش صحیح و قوى باشد، تأثیر قاطع مىگذارد؛ کمااینکه من پیشنهاد آقایان را در مورد مسألهى معارف هم قبول کردم. خانم ثقفى در این زمینه چیزى مرقوم کرده بودند و نظرات آقایان را نوشته بودند. یکى از پیشنهادها این بود که بخش معارف کلًا در اختیار یکى از شما آقایان گذاشته بشود. من این را قبول کردم و گفتم فکر درستى است. البته نمىدانم حالا چقدر اصلًا در این زمینه پیش رفتید؛ آیا بحثى شده یا نه؛ این الآن دیگر در ذهنم نیست. غرض، بعضى از جاها اینطور است. یا مثلًا میدان کار در کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان اصلًا به گونهیى است که اگر فردى در آنجا باشد که داراى جهت درستى است، مىتواند همهى آن قطار را از این طرف برگرداند. یعنى تکیهى بعضى از جاها به ارادههاى فردى، کمتر است تا بعضى جاهاى دیگر. بنابراین، باید تدابیرى اندیشید. من موافقم که شما در خود این مجموعه که نشستهاید، روى این مسئله فکر کنید که براى اجراى این تصمیمات چه کار باید کرد. اىبسا تصمیمى را طورى بشود اجرا کرد، که تصمیم دیگر را آنگونه نشود. بنابراین، مىشود حتّى موردى بحث کنیم. شما به تصمیمى مىرسید، بعد مىگویید فرضاً فلان طور فیلمى وارد بشود، یا وارد نشود، یا مثلًا ده فیلم در این مقوله ساخته بشود؛ این یک تصمیم است. ممکن است تصمیم شما این باشد؛ خیلى خوب، حالا مىخواهیم ده حلقه فیلم بسازیم. فرض بفرمایید در همهى زمینههاى مربوط به زن مثلًا از کرامت زن، از حجاب زن و ... و سایر مسائلى که در جامعه مطرح است، باید ده حلقه فیلم ساخت؛ خیلى خوب، حالا مىخواهیم این را اجرا کنیم. اجراى این، نیروى انسانى مىخواهد، پول مىخواهد، ابزار مىخواهد؛ این ابزار در بعضى از مراکز هست، باید به اینها دستور داده بشود که مثلًا کارگردانى با هنرپیشههاى خودش مىآید و مىخواهد از امکانات اینجا استفاده کند. ممکن است با فشار و با هُل ما این قضیه به صورت موردى حل بشود. بنابراین، گاهى هم مىشود موردى تصمیمگیرى کرد. پس، این را هم من قبول مىکنم که بایستى براى اجراى تصمیمات مجمع، تدابیر عمومى و موردى اندیشید. خلاصهگیرى مىکنیم: عمومیش به این صورت است که در جاهایى باید مدیریتهاى خاصى را به افرادى از جمع شماها داد. این کاملًا براى من حل شده و روشن است و باید این کار بشود؛ جاهایش را باید پیدا کنیم. در جاهایى هم بایستى سفارشهایى کرد و به دستگاههایى فشارهایى وارد آورد که این تصویب را اجرا کنند. در جاهایى هم باید پول در اختیار شماها گذاشت، تا شما خودتان بتوانید اجرا کنید. من فکر مىکنم که همهى انواعش قابل تأمین باشد؛ لااقل تلاش کنیم که هر مقدارش شد، تأمین بشود. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : کرامت زن کلیدواژه(ها) : کرامت زن نوع(ها) : جستار متن فیش : من موافقم که شما در خود این مجموعه که نشستهاید، روی این مسأله فکر کنید که برای اجرای این تصمیمات چه کار باید کرد. ای بسا تصمیمی را طوری بشود اجرا کرد، که تصمیم دیگر را آنگونه نشود. بنابراین، میشود حتّی موردی بحث کنیم. شما به تصمیمی میرسید، بعد میگویید فرضاً فلان طور فیلمی وارد بشود، یا وارد نشود، یا مثلاً ده فیلم در این مقوله ساخته بشود؛ این یک تصمیم است. ممکن است تصمیم شما این باشد؛ خیلی خوب، حالا میخواهیم ده حلقه فیلم بسازیم. فرض بفرمایید در همهی زمینههای مربوط به زن - مثلاً از کرامت زن، از حجاب زن و ... - و سایر مسائلی که در جامعه مطرح است، باید ده حلقه فیلم ساخت؛ خیلی خوب، حالا میخواهیم این را اجرا کنیم. اجرای این، نیروی انسانی میخواهد، پول میخواهد، ابزار میخواهد؛ این ابزار در بعضی از مراکز هست، باید به اینها دستور داده بشود که مثلاً کارگردانی با هنرپیشههای خودش میآید و میخواهد از امکانات اینجا استفاده کند. ممکن است با فشار و با هُل ما این قضیه به صورت موردی حل بشود. بنابراین، گاهی هم میشود موردی تصمیمگیری کرد. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : حجاب کلیدواژه(ها) : حجاب نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : فرض بفرمایید در همهی زمینههای مربوط به زن - مثلاً از کرامت زن، از حجاب زن و ... - و سایر مسائلی که در جامعه مطرح است، باید ده حلقه فیلم ساخت؛ خیلی خوب، حالا میخواهیم این را اجرا کنیم. اجرای این، نیروی انسانی میخواهد، پول میخواهد، ابزار میخواهد؛ این ابزار در بعضی از مراکز هست، باید به اینها دستور داده بشود که مثلاً کارگردانی با هنرپیشههای خودش میآید و میخواهد از امکانات اینجا استفاده کند. ممکن است با فشار و با هُل ما این قضیه به صورت موردی حل بشود. بنابراین، گاهی هم میشود موردی تصمیمگیری کرد. پس، این را هم من قبول میکنم که بایستی برای اجرای تصمیمات مجمع، تدابیر عمومی و موردی اندیشید. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : زبان سادهی امام از خصوصیات امام بود. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در دنیا همه میگفتند که قدرت نفوذ امام، مقدار زیادی ناشی از این است که با زبان سادهی مردم و زبان طلبگی حرف میزند. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28 عنوان فیش : هنرمندان کلیدواژه(ها) : هنرمندان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : هنرمند... باید واقعیت را عکسبرگردان کند و به آدم نشان بدهد؛ حتّی آن مقداری که آدم نمیبیند، برجسته کند، واقعیت را با همهی ریزهکاریهایش جلا بدهد و جلوی چشم آدم بگذارد. |