[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : آبروی روحانیت
کلیدواژه(ها) : آبروی روحانیت
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من یک‌وقت خدمت امام عرض کردم که در این انقلاب و در پیروزی آن، تمام ذخیره‌ی آبروی هزارساله‌ی روحانیت به کار آمد. این‌طور نبود که فقط روحانیت نسل حاضر و شخص امام بزرگوار (رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) به تنهایی این کار را کرده باشند. آن آبرویی که امام ما پیدا کرد، ناشی از هزار سال سابقه‌ی خوب علمای شیعه در بین مردم بود. شیخ طوسی و سیّد مرتضی و علمای بزرگ فیمابین آن دوره تا دوره‌ی ما، هر کدام قطره‌یی بر این ظرف آبرو و حیثیت روحانیت شیعه اضافه کردند. مجموع این آبرو به کار آمد، تا این انقلاب پیروز شد. ایشان این حرف را تصدیق فرمودند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : منش طلبگی
کلیدواژه(ها) : منش طلبگی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
خداوند ان‌شاءاللَّه توفیق انجام وظیفه و اهتدا به وظیفه به ما عنایت کند؛ ما را هرگز از این زی مقدس روحانی جدا نکند؛ ما را در راه خدمت به دین و خدمت به این رشته‌ی مقدس و افتخارآمیز، زنده بدارد و در همین راه هم بمیراند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش :هدف همه ادیان بر اقامه عدل
کلیدواژه(ها) : امامت و ولایت
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
اقامه‌ی دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط»(1). قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمه‌ی ما(علیهم‌الصّلاةوالسّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلوات‌اللَّه‌علیهما) یک گوشه می‌نشستند و چند نفر دور خودشان جمع می‌کردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی می‌گفتند، کسی به آنها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث می‌فرماید: «هذا ابوحنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب»؛(2) ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس، چرا به آنها کاری ندارند؟ چون می‌دانند که آن حضرت داعیه‌ی امامت دارد؛ اما آنها داعیه‌ی امامت نداشتند. ابوحنیفه داعیه‌ی امامت نداشت. این علمای معروف اهل سنت - محدثان و فقهایشان - داعیه‌ی امامت نداشتند. اینها امام زمان را که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند.
1 ) سوره مبارکه الحديد آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکست‌ناپذیر است!

2 )
الكافی ،ثقة الاسلام كلینی ج  2 ص  222ح 5 
بحارالأنوار،علامه مجلسی ج  47 ص371

إِنَّهُ لَيْسَ مِنِ احْتِمَالِ أَمْرِنَا التَّصْدِيقُ لَهُ وَ الْقَبُولُ فَقَطْ مِنِ احْتِمَالِ أَمْرِنَا سَتْرُهُ وَ صِيَانَتُهُ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ فَأَقْرِئْهُمُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلَى نَفْسِهِ حَدِّثُوهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ اسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا يُنْكِرُونَ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا النَّاصِبُ لَنَا حَرْباً بِأَشَدَّ عَلَيْنَا مَئُونَةً مِنَ النَّاطِقِ عَلَيْنَا بِمَا نَكْرَهُ فَإِذَا عَرَفْتُمْ مِنْ عَبْدٍ إِذَاعَةً فَامْشُوا إِلَيْهِ وَ رُدُّوهُ عَنْهَا فَإِنْ قَبِلَ مِنْكُمْ وَ إِلَّا فَتَحَمَّلُوا عَلَيْهِ بِمَنْ يُثَقِّلُ عَلَيْهِ وَ يَسْمَعُ مِنْهُ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ يَطْلُبُ الْحَاجَةَ فَيَلْطُفُ فِيهَا حَتَّى تُقْضَى لَهُ فَالْطُفُوا فِی حَاجَتِی كَمَا تَلْطُفُونَ فِی حَوَائِجِكُمْ فَإِنْ هُوَ قَبِلَ مِنْكُمْ وَ إِلَّا فَادْفِنُوا كَلَامَهُ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ وَ لَا تَقُولُوا إِنَّهُ يَقُولُ وَ يَقُولُ فَإِنَّ ذَلِكَ يُحْمَلُ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتُمْ تَقُولُونَ مَا أَقُولُ لَأَقْرَرْتُ أَنَّكُمْ أَصْحَابِی هَذَا أَبُو حَنِيفَةَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ هَذَا الْحَسَنُ الْبَصْرِيُّ لَهُ أَصْحَابٌ وَ أَنَا امْرُؤٌ مِنْ قُرَيْشٍ قَدْ وَلَدَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِمْتُ كِتَابَ اللَّهِ وَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ بَدْءِ الْخَلْقِ وَ أَمْرِ السَّمَاءِ وَ أَمْرِ الْأَرْضِ وَ أَمْرِ الْأَوَّلِينَ وَ أَمْرِ الْآخِرِينَ وَ أَمْرِ مَا كَانَ وَ أَمْرِ مَا يَكُونُ كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى ذَلِكَ نُصْبَ عَيْنِی
ترجمه :
عبدالاعلى گويد: شنيدم امام صادق (ع) می فرمود: تحمل امر ما تنها بتصديق و پذيرفتن آن نيست، از جمله تحمل امر ما پنهاندارى و نگهداشتن آن از نااهلش می باشد. [به شيعيان ما] سلام برسان و به آنها بگو: خدا رحمت كند بنده‏اى را كه دوستى مردم (مخالفين ما) را بسوى خود كشاند، آنچه را می فهمند به آنها بگوئيد و آنچه را نمى‏پذيرند از آنها بپوشيد. سپس فرمود: بخدا كسى كه به جنگ ما برخاسته زحمتش براى ما از كسى كه چيزى را كه نمی خواهيم از قول ما می گويد بيشتر نيست. و چون دانستيد بنده ای (امر امامت و احاديث مخصوص ما را) فاش ميكند، نزدش رويد و او را از آن بازداريد، اگر از شما پذيرفت [چه بهتر] و گر نه كسى را كه بالاتر از اوست و از او شنوائى دارد بر او تحميل كنيد (تا منعش كند و بازش دارد) همانا مردى از شما نیازی كه دارد با نرمی و لطف چاره جویی می كند تا حاجتش بر آورده شود، پس نسبت به حاجت من هم با نرمی و لطف چاره‏جوئى كنيد چنان كه نسبت به حوائج خود ميكنيد (يعنى با لطائف و حيل او را از فاش كردن اسرار ما باز داريد) اگر از شما پذيرفت [چه بهتر] و گر نه سخنش را زير پاى خود دفن كنيد (نشنيده انگاريد) و نگوئيد او چنين و چنان می گويد، زيرا نقل شما به ديگران، مردم را بر من و شما می شوراند. هان بخدا اگر شما آنچه را من ميگويم بگوئيد، اقرار ميكنم كه شما اصحاب منيد، اين ابو حنيفه است كه اصحابى دارد، و اين حسن بصرى است كه اصحابى دارد (با وجود نادانى و گمراهى آنها اصحابشان سخن آنها را می شنوند و فرمان می برند) و من مردى قرشى و زاده رسول خدا (ص) هستم و كتاب خدا را فهميده‏ام، بيان همه چيز در كتاب خدا هست از ابتداء خلقت و امر آسمان و زمين و امر پيشينيان و پسينيان و امر گذشته و آينده و گويا همگى در برابر چشم من است و به آن می نگرم.»


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : اسلام منهای روحانیت
کلیدواژه(ها) : اسلام منهای روحانیت
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
برای اهل علم و آقایان روحانیون، این دوران، دوران بسیار حساسی است؛ روحانیت از مردم دعوتی کرد، مراجع اسلام و در رأس همه امام بزرگوار ما(طاب‌ثراه) از مردم برای عمل به اسلام و محقق کردن آن در متن جامعه، دعوت کردند. این دعوت، منجر به این انقلاب عظیم و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شد. حالا خود دعوت کننده که آمر بالبر است، قهرا دو تکلیف عمده بر دوش دارد: یکی تکلیف شخصی در عمل اوست فیما بینه و بین الله، یکی همگامی با انقلاب و خدمت در جهت پیشبرد انقلاب است. هردو هم مهم است؛ اما اگر خدای نکرده ما در تکلیف اول سستی کنیم و کوتاهی بخرج بدهیم، ایمان مردم به معنویت روحانیت سست خواهد شد؛ چون ما با توپ و تفنگ و این چیزها که پیش نبردیم؛ ما با اعتقادی که مردم به روحانیت داشتند، پیش بردیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : روحانی‌ها, جدایی سیاست از روحانیت, دخالت روحانیون در حکومت دینی, وظایف روحانیت
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, جدایی سیاست از روحانیت, دخالت روحانیون در حکومت دینی, وظایف روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز هر روحانی و هر عمامه‌به‌سر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : لحظه‌شناسی
کلیدواژه(ها) : لحظه‌شناسی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
چرا شما عمار را «سلام‌اللَّه‌علیه» می‌گویید، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی - رفیق عمار - که او هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است، «سلام‌اللَّه‌علیه» نمی‌گویید؟ چون عمار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛ ولی او اشتباه کرد.

ببینید، خط عمار را خط مستقیم می‌گویند. به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است. عمار یاسر را خود ماها هم درست نمی‌شناسیم. عمار یاسر، یک حجت قاطعه‌ی الهی است. من در زندگی امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) که نگاه کردم، دیدم هیچ‌کس مثل عمار یاسر نیست؛ یعنی از صحابه‌ی رسول‌اللَّه، هیچ‌کس نقش عمار یاسر را در طول این مدت نداشت. آنان زنده نماندند، ولی ایشان حیات بابرکتش ادامه پیداکرد. هر وقت برای امیرالمؤمنین یک مشکل ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد - یعنی در یک گوشه شبهه‌یی پیدا شد - زبان این مرد، مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در اول خلافت حضرت همین‌طور، در قضایای جمل و صفین هم همین‌طور، تا در صفین به شهادت رسید.

باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست. نمی‌شود گفت به من ربطی ندارد. امروز هر روحانی و هر عمامه‌به‌سر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هر کس هرطور می‌تواند. یکی شمشیر به دست می‌گیرد و به جبهه می‌رود؛ یکی زبان گویایی دارد، به منبر می‌رود؛ یکی پست قضاوتی یا غیر قضاوتی از عهده‌اش برمی‌آید، آن را انجام می‌دهد؛ یکی این کارها را نمی‌تواند بکند، اما اهل مسجد و اهل محراب است - اشکالی ندارد - همه بدانند که این روحانی، خود را خادم این انقلاب می‌داند. این، افتخار است. خدمت به این انقلاب، افتخار است.

ماها به خواب شب هم نمی‌دیدیم که موقعیتی پیش بیاید و ما بتوانیم این‌طور به اسلام خدمت بکنیم. امروز میدان باز، زمینه فراوان، و ملت به این خوبی است. شما به این لرستان خودتان نگاه کنید. این مردم شما واقعاً جواهرند. این مردم لُر حقیقتاً جواهرند؛ با صفا، درخشان، مخلص - مثل آب زلال - و عاشق دین. نباید همین که کسی اشتباهی می‌کند، ما فوراً اخم کنیم که او نفهمید و اشتباه کرد. من و شما باید اشتباه را برطرف کنیم. خدمت به این مردم، خدمت به دین است. این، آن دو وظیفه‌یی است که بنده اعتقادم این است که من و شمای معمم آن را برعهده داریم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش :داعیه‌ امامت وحکومت؛ فصل تمایز ائمه (ع) با علمای زمانشان
کلیدواژه(ها) : روحانی‌ها, حاکمیت اسلام, حاکمیت دین, امامت و ولایت, اقامه دین, حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام), سلیمان بن عبد الملک, خلفای بنی‌عباس, حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام), دخالت روحانیون در حکومت دینی, تاریخ عصر حضور ائمه اطهار (ع) و حادثه کربلا
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ما [روحانیون] در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، باید دایم سهیم باشیم. نمی‌شود عالم دینی خودش را کنار بکشد و بگوید به من ربطی ندارد. چه‌طور ربطی ندارد؟! حکومت دین، حکومت اسلام، به ما ربطی ندارد؟! اگر در گوشه‌یی از زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل می‌شد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم.
اقامه‌ی دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط» . قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلًا ائمه‌ی ما (علیهم الصّلاة و السّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ و الّا اگر امام صادق و امام باقر (صلوات الله علیهما) یک‌گوشه می‌نشستند و چند نفر دور خودشان جمع می‌کردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی می‌گفتند، کسی به آن‌ها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث می‌فرماید: «هذا أبو حنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب» ؛ ابو حنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس، چرا به آن‌ها کاری ندارند؟ چون می‌دانند که آن حضرت داعیه‌ی امامت دارد؛ اما آن‌ها داعیه‌ی امامت نداشتند. ابو حنیفه داعیه‌ی امامت نداشت. این علمای معروف اهل سنت محدثان و فقهایشان داعیه‌ی امامت نداشتند. این‌ها امام زمان را که هارون، منصور و عبد الملک بود، قبول داشتند. می‌گویند وقتی سلیمان بن عبد الملک از دنیا رفت، کتب محمّد بن شهاب زهری را از خزانه‌ی او بیرون آوردند. امام زمانش سلیمان بن عبد الملک بود؛ برای او کتاب می‌نوشت. امام یعنی چه؟ امام یعنی رئیس دین و دنیا. او رئیس دین و دنیا بود. حتّی بااینکه به حسب ظاهر، هارون و بقیه‌ی خلفای جوری که بودند، درسی نخوانده بودند؛ چون آن‌ها وقت درس خواندن که نداشتند، شاهزاده و آقازاده بودند، مشغول پلو چلو خوردن و شکار و عیاشی و این حرفها بودند تا به خلافت می‌رسیدند؛ موقع خلافت هم جوان بودند، مثلًا هارون الرشید بیست و دوساله بود که به خلافت رسید؛ بعضیها بیست‌وپنج‌ساله یا سی‌ساله بودند و درسی نخوانده بودند؛ درعین‌حال همان عباد و زهادی که اسمهایشان را شنیده‌اید از قبیل عمروبن‌عبیدها و غیر ذلک وقتی‌که هارون با آن‌ها روبه‌رو می‌شد، اعتراف می‌کردند که هارون افقه از آن‌هاست! مالک در مدینه به‌وسیله‌ی استاندار مدینه سر قضیه‌یی کتک خورد؛ بعد خلیفه از او عذرخواهی فراوان کرد و برایش پول فرستاد. بعد از سفر مکه، به مدینه رفت و از او استمالت کرد. بعد با اصحاب ابو حنیفه که از لحاظ فقهی با مالک مخالف بودند شروع به بحث کرد و عقاید مالک را اثبات نمود. یعنی چه؟ یعنی مجتهد و فقیه بود؛ رئیس دین و دنیا بود. این‌ها ادعای امامت نداشتند؛ کسی که ادعای امامت داشت، او همین امام مظلوم و عزیز ما بود؛ امام صادق (علیه‌السّلام)، امام باقر (علیه‌السّلام)، امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام). آن‌ها این را می‌فهمیدند؛ یعنی واضح بود. البته گاهی در مقابل خلفا تقیه می‌کردند، اما معلوم بود که داعیه‌ی امامت داشتند. شیعیان آنان در همه جا تعبیر این معنا را می‌کردند. وقتی‌که می‌خواستند در مورد موسی بن جعفر (سلام‌الله‌علیه) سعایت کنند، تا هارون ایشان را به زندان ببرد، آن شخصی که پیش هارون آمد و سعایت کرد، گفت: «خلیفتان فی الارض موسی بن جعفر بالمدینة یجبی له الخراج و انت بالعراق یجبی لک الخراج» پرسید: آیا برای دو خلیفه خراج جمع می‌شود؟ هارون گفت: برای چه کسی غیر از من؟ گفت: از خراسان و هرات و جاهای مختلف، مردم خمس مالشان را پیش موسی بن جعفر می‌برند. پس درست توجه کنید، مسئله، مسأله‌ی داعیه‌ی خلافت و امامت بود. در راه این داعیه، ائمه‌ی ما کشته شدند، یا به زندان رفتند. امامت یعنی چه؟ آیا یعنی همین که مسئله بگویی، و دنیا را دیگری اداره کند؟ آیا معنای امامت در نظر شیعه و در نظر مسلمین، این است؟ هیچ مسلمانی این را قائل نیست؛ چطور من و شمای شیعه می‌توانیم به این معنا قائل باشیم؟ امام صادق دنبال امامت بود یعنی ریاست دین و دنیا منتها شرایط جور نمی‌آمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند. پس، این معنای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند. حالا حاکمیت دین، در بلد و در وطن خود ما نه آن سر دنیا به وجود آمده است؛ آیا می‌شود یک نفر بگوید من دین‌دارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی می‌شود؟ هرکسی که ادعای دین‌داری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است، از خود نداند و دفاع از آن را وظیفه‌ی خود نشمارد، دروغ می‌گوید. وقتی‌که می‌گوییم دروغ می‌گوید، یعنی اشتباه می‌کند و خلاف واقع می‌گوید؛ ولی نمی‌فهمد. بعضیها ملتفت نیستند، تشخیصشان چیز دیگر است و منکرند که این برنامه‌ها بر اساس دین است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش :ضرورت دفاع روحانیت از حاکمیت دین مانند عمار یاسر
کلیدواژه(ها) : حاکمیت اسلام, حاکمیت دین, دخالت روحانیون در حکومت دینی, عمار, روحانی‌ها, خدمت به انقلاب, تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
الآن این قوانین [نظام اسلامی] ما بر اساس چیست؟ بر اساس دین نیست؟ پس شورای نگهبان چه‌کاره است؟ قوانین قضائی، قوانین کشور و همه چیز بر اساس شرع مطهر است. یک حاکمیت این‌چنینی به وجود آمده، حالا من عبایم را جمع کنم و کنار بکشم و بگویم من کاری به این کارها ندارم؟! چطور کاری به این کارها نداری؟ مثل آن مقدس‌مآبهای زمان امیر المؤمنین که وقتی علی بن ابی طالب دارد با معاویه، با اهل شام، یا با اهل بصره می‌ جنگد، خدمتش آمدند و گفتند: «یا امیر المؤمنین انّا شککنا فی هذا القتال»! فرمود: شک؟ چه شکی؟! گفتند: آن‌ها برادر مسلمانند؛ ما را بفرست تا برویم مرزداری کنیم! فرمود: بروید، حاجتی به شما نداریم. واقعاً هم امیر المؤمنین به امثال این افراد حالا می‌گویند ربیع بن خثیم؛ -که من قطعاً نسبت نمی‌دهم-احتیاجی نداشت. اصحاب عبد الله بن مسعود، با همین خیالات باطل از دور امیر المؤمنین پراکنده شدند. امروز من و شما آن‌ها را نمی‌پسندیم. چرا شما عمار را «سلام‌ الله‌ علیه» می‌ گویید، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی رفیق عمار که او هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است، «سلام‌ الله‌ علیه» نمی‌گویید؟ چون عمار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛ ولی او اشتباه کرد. ببینید، خط عمار را خط مستقیم می ‌گویند. به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است. عمار یاسر را خود ماها هم درست نمی ‌شناسیم. عمار یاسر، یک حجت قاطعه‌ ی الهی است. من در زندگی امیر المؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) که نگاه کردم، دیدم هیچ‌کس مثل عمار یاسر نیست؛ یعنی از صحابه‌ی رسول اللّه، هیچ‌کس نقش عمار یاسر را در طول این مدت نداشت. آنان زنده نماندند، ولی ایشان حیات بابرکتش ادامه پیدا کرد. هر وقت برای امیر المؤمنین یک مشکل ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد یعنی در یک‌ گوشه شبهه‌یی پیدا شد زبان این مرد، مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در اول خلافت حضرت همین‌طور، در قضایای جمل و صفین هم همین‌طور، تا در صفین به شهادت رسید. باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست. نمی‌شود گفت به من ربطی ندارد. امروز هر روحانی و هر عمامه‌ به‌ سر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هرکس هرطور می‌تواند. یکی شمشیر به دست می‌ گیرد و به جبهه می‌رود؛ یکی زبان گویایی دارد، به منبر می‌رود؛ یکی پست قضاوتی یا غیر قضاوتی از عهده‌اش برمی‌آید، آن را انجام می‌دهد؛ یکی این کارها را نمی ‌تواند بکند، اما اهل مسجد و اهل محراب است اشکالی ندارد همه بدانند که این روحانی، خود را خادم این انقلاب می‌داند. این، افتخار است. خدمت به این انقلاب، افتخار است. ماها به خواب شب هم نمی‌دیدیم که موقعیتی پیش بیاید و ما بتوانیم این‌طور به اسلام خدمت بکنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : انقلاب اسلامی, پیروزی انقلاب اسلامی 57, پیروزی انقلاب اسلامی 57, آبروی روحانیت
کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, پیروزی انقلاب اسلامی 57, پیروزی انقلاب اسلامی 57, آبروی روحانیت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در این انقلاب و در پیروزی آن، تمام ذخیره‌ی آبروی هزارساله‌ی روحانیت به كار آمد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), علمای شیعه
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), علمای شیعه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آن آبرویی كه امام ما پیدا كرد، ناشی از هزار سال سابقه‌ی خوب علمای شیعه در بین مردم بود.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : مردم ایران, وظیفه ملی
کلیدواژه(ها) : مردم ایران, وظیفه ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
همه‌ى آحاد ملت وظيفه دارند آگاهى و هوشيارى خودشان را نسبت به مسائل كشور و مسائل انقلاب و اسلام روزبه‌روز بيشتر كنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : دخالت روحانیون در حکومت دینی, عالِم دینی
کلیدواژه(ها) : دخالت روحانیون در حکومت دینی, عالِم دینی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در حرکت این قطار جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى، باید دایم سهیم باشیم. نمى‌شود عالم دینى خودش را کنار بکشد و بگوید به من ربطى ندارد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : حکومت قرآنی
کلیدواژه(ها) : حکومت قرآنی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
چرا شما عمار را «سلام‌اللَّه‌علیه» میگویید، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی - رفیق عمار - که او هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است، «سلام‌اللَّه‌علیه» نمیگویید؟ چون عمار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛ ولی او اشتباه کرد.
ببینید، خط عمار را خط مستقیم میگویند. به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است. عمار یاسر را خود ماها هم درست نمیشناسیم. عمار یاسر، یک حجت قاطعه‌ی الهی است. من در زندگی امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام) که نگاه کردم، دیدم هیچ‌کس مثل عمار یاسر نیست؛ یعنی از صحابه‌ی رسول‌اللَّه، هیچ‌کس نقش عمار یاسر را در طول این مدت نداشت. آنان زنده نماندند، ولی ایشان حیات بابرکتش ادامه پیداکرد. هر وقت برای امیرالمؤمنین یک مشکل ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد - یعنی در یک گوشه شبهه‌یی پیدا شد - زبان این مرد، مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در اول خلافت حضرت همین‌طور، در قضایای جمل و صفین هم همین‌طور، تا در صفین به شهادت رسید. باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست. نمیشود گفت به من ربطی ندارد. امروز هر روحانی و هر عمامه‌به‌سر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هر کس هرطور میتواند. یکی شمشیر به دست میگیرد و به جبهه میرود؛ یکی زبان گویایی دارد، به منبر میرود؛ یکی پست قضاوتی یا غیر قضاوتی از عهده‌اش برمی‌آید، آن را انجام میدهد؛ یکی این کارها را نمیتواند بکند، اما اهل مسجد و اهل محراب است - اشکالی ندارد - همه بدانند که این روحانی، خود را خادم این انقلاب میداند. این، افتخار است. خدمت به این انقلاب، افتخار است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : حکومت قرآنی
کلیدواژه(ها) : حکومت قرآنی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
هر روحانی و عمامه‌به‌سر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر در گوشه‌یی از زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل میشد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم.
اقامه‌ی دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط». قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمه‌ی ما(علیهم‌الصّلاةوالسّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلوات‌اللَّه‌علیهما) یک گوشه مینشستند و چندنفر دور خودشان جمع میکردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث میفرماید: «هذا ابوحنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب»؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس، چرا به آنها کاری ندارند؟ چون میدانند که آن حضرت داعیه‌ی امامت دارد؛ اما آنها داعیه‌ی امامت نداشتند. ابوحنیفه داعیه‌ی امامت نداشت. این علمای معروف اهل سنت - محدثان و فقهایشان - داعیه‌ی امامت نداشتند. اینها امام زمان را که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند... اینها ادعای امامت نداشتند؛ کسی که ادعای امامت داشت، او همین امام مظلوم و عزیز ما بود؛ امام صادق(علیه‌السّلام)، امام باقر(علیه‌السّلام)، امام موسیبن‌جعفر (علیه‌السّلام). آنها این را میفهمیدند؛ یعنی واضح بود. البته گاهی در مقابل خلفا تقیه میکردند، اما معلوم بود که داعیه‌ی امامت داشتند. شیعیان آنان در همه‌جا تعبیر این معنا را میکردند.
وقتی که میخواستند در مورد موسیبن‌جعفر(سلام‌اللَّه‌علیه) سعایت کنند، تا هارون ایشان را به زندان ببرد، آن شخصی که پیش هارون آمد و سعایت کرد، گفت: «خلیفتان فی الارض موسیبن‌جعفر بالمدینة یجبی له الخراج و انت بالعراق یجبی لک الخراج»پرسید: آیا برای دو خلیفه خراج جمع میشود؟ هارون گفت: برای چه کسی غیر از من؟ گفت: از خراسان و هرات و جاهای مختلف، مردم خمس مالشان را پیش موسیبن‌جعفر میبرند.
پس درست توجه کنید، مسأله، مسأله‌ی داعیه‌ی خلافت و امامت بود. در راه این داعیه، ائمه‌ی ما کشته شدند، یا به زندان رفتند. امامت یعنی چه؟ آیا یعنی همین که مسأله بگویی، و دنیا را دیگری اداره کند؟ آیا معنای امامت در نظر شیعه و در نظر مسلمین، این است؟ هیچ مسلمانی این را قایل نیست؛ چه‌طور من و شمای شیعه میتوانیم به این معنا قایل باشیم؟ امام صادق دنبال امامت بود - یعنی ریاست دین و دنیا - منتها شرایط جور نمیآمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند.
پس، این معنای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند. حالا حاکمیت دین، در بلد و در وطن خود ما - نه آن سر دنیا - به وجود آمده است؛ آیا میشود یک نفر بگوید من دیندارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی میشود؟ هر کسی که ادعای دینداری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است، از خود نداند و دفاع از آن را وظیفه‌ی خود نشمارد، دروغ میگوید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : حاکمیت دین
کلیدواژه(ها) : حاکمیت دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آبرویی که امام ما پیدا کرد، ناشی از هزار سال سابقه‌ی خوب علمای شیعه دربین مردم بود.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امام بزرگوارمان(رضوان‌اللَّه‌علیه) به روحانیت و به دین آبرو بخشید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : شورای نگهبان‌
کلیدواژه(ها) : شورای نگهبان‌
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قوانین ما بر اساس چیست؟ بر اساس دین نیست؟ پس شورای نگهبان چکاره است؟ قوانین قضایی، قوانین کشور و همه چیز بر اساس شرع مطهر است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : اقامه دین
کلیدواژه(ها) : اقامه دین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اقامه‌ی دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : اقامه دین
کلیدواژه(ها) : اقامه دین
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، باید دایم سهیم باشیم. نمیشود عالم دینی خودش را کنار بکشد و بگوید به من ربطی ندارد. چه‌طور ربطی ندارد؟! حکومت دین، حکومت اسلام، به ما ربطی ندارد؟! اگر در گوشه‌یی از زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل میشد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم. اقامه‌ی دین، وظیفه است.
حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط». قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمه‌ی ما(علیهم‌الصّلاةوالسّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلوات‌اللَّه‌علیهما) یک گوشه مینشستند و چندنفر دور خودشان جمع میکردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت... مسأله، مسأله‌ی داعیه‌ی خلافت و امامت بود. در راه این داعیه، ائمه‌ی ما کشته شدند، یا به زندان رفتند. امامت یعنی چه؟ آیا یعنی همین که مسأله بگویی، و دنیا را دیگری اداره کند؟ آیا معنای امامت در نظر شیعه و در نظر مسلمین، این است؟ هیچ مسلمانی این را قایل نیست؛ چه‌طور من و شمای شیعه میتوانیم به این معنا قایل باشیم؟ امام صادق دنبال امامت بود - یعنی ریاست دین و دنیا - منتها شرایط جور نمیآمد؛ اما ادعا که بود. برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را کشتند.
پس، این معنای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند. حالا حاکمیت دین، در بلد و در وطن خود ما - نه آن سر دنیا - به وجود آمده است؛ آیا میشود یک نفر بگوید من دیندارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی میشود؟ هر کسی که ادعای دینداری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است، از خود نداند و دفاع از آن را وظیفه‌ی خود نشمارد، دروغ میگوید. وقتی که میگوییم دروغ میگوید، یعنی اشتباه میکند و خلاف واقع میگوید؛ ولی نمیفهمد. بعضیها ملتفت نیستند، تشخیصشان چیز دیگر است و منکرند که این برنامه‌ها بر اساس دین است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : اهل بیت (علیهم السلام‏)
کلیدواژه(ها) : اهل بیت (علیهم السلام‏)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمه‌ی ما(علیهم‌الصّلاةوالسّلام) تمام زجر و مصیبتشان ‌به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلوات‌اللَّه‌علیهما) یک گوشه مینشستند و چندنفر ‌دور خودشان جمع میکردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث ‌میفرماید: «هذا ابوحنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب»؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس، چرا ‌به آنها کاری ندارند؟ چون میدانند که آن حضرت داعیه‌ی امامت دارد؛ اما آنها داعیه‌ی امامت نداشتند. ابوحنیفه داعیه‌ی امامت ‌نداشت. این علمای معروف اهل سنت - محدثان و فقهایشان - داعیه‌ی امامت نداشتند. اینها امام زمان را که هارون، منصور و ‌عبدالملک بود، قبول داشتند.‌‌
میگویند وقتی سلیمان‌بن‌عبدالملک از دنیا رفت، کتب محمّدبن‌شهاب زهری را از خزانه‌ی او بیرون آوردند. امام زمانش ‌سلیمان‌بن‌عبدالملک بود؛ برای او کتاب مینوشت. امام یعنی چه؟ امام یعنی رئیس دین و دنیا. او رئیس دین و دنیا بود. حتّی با ‌این‌که به حسب ظاهر، هارون و بقیه‌ی خلفای جوری که بودند، درسی نخوانده بودند؛ چون آنها وقت درس خواندن که نداشتند، ‌شاهزاده و آقازاده بودند، مشغول پلوچلوخوردن و شکار و عیاشی و این حرفها بودند تا به خلافت میرسیدند؛ موقع خلافت هم جوان ‌بودند، مثلاً هارون‌الرشید بیست‌ودوساله بود که به خلافت رسید؛ بعضیها بیست‌وپنج‌ساله یا سی ساله بودند و درسی نخوانده ‌بودند؛ درعین‌حال همان عباد و زهادی که اسمهایشان را شنیده‌اید - از قبیل عمروبن‌عبیدها و غیرذلک - وقتی که هارون با آنها ‌روبه‌رو میشد، اعتراف میکردند که هارون افقه از آنهاست!‌‌
مالک در مدینه به‌وسیله‌ی استاندار مدینه سر قضیه‌یی کتک خورد؛ بعد خلیفه از او عذرخواهی فراوان کرد و برایش پول فرستاد. ‌بعد از سفر مکه، به مدینه رفت و از او استمالت کرد. بعد با اصحاب ابوحنیفه - که از لحاظ فقهی با مالک مخالف بودند - شروع ‌به بحث کرد و عقاید مالک را اثبات نمود. یعنی چه؟ یعنی مجتهد و فقیه بود؛ رئیس دین و دنیا بود.‌‌
اینها ادعای امامت نداشتند؛ کسی که ادعای امامت داشت، او همین امام مظلوم و عزیز ما بود؛ امام صادق(علیه‌السّلام)، امام ‌باقر(علیه‌السّلام)، امام موسی بن‌جعفر (علیه‌السّلام). آنها این را میفهمیدند؛ یعنی واضح بود. البته گاهی در مقابل خلفا تقیه ‌میکردند، اما معلوم بود که داعیه‌ی امامت داشتند. شیعیان آنان در همه‌جا تعبیر این معنا را میکردند.‌‌
وقتی که میخواستند در مورد موسی بن‌جعفر(سلام‌اللَّه‌علیه) سعایت کنند، تا هارون ایشان را به زندان ببرد، آن شخصی که پیش ‌هارون آمد و سعایت کرد، گفت: «خلیفتان فی الارض موسیبن‌جعفر بالمدینة یجبی له الخراج و انت بالعراق یجبی لک الخراج» ‌پرسید: آیا برای دو خلیفه خراج جمع میشود؟ هارون گفت: برای چه کسی غیر از من؟ گفت: از خراسان و هرات و جاهای مختلف، ‌مردم خمس مالشان را پیش موسی بن‌جعفر میبرند. پس درست توجه کنید، مسأله، مسأله‌ی داعیه‌ی خلافت و امامت بود. در راه ‌این داعیه، ائمه‌ی ما کشته شدند، یا به زندان رفتند. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : اهل بیت (علیهم السلام‏)
کلیدواژه(ها) : اهل بیت (علیهم السلام‏)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
تمام زجر و مصیبت ائمه‌ی ما(علیهم‌الصّلاةوالسّلام) به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : اهل بیت (علیهم السلام‏)
کلیدواژه(ها) : اهل بیت (علیهم السلام‏)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بخاطر داعیه‌ی خلافت و امامت بود که ائمه‌ی ما کشته شدند، یا به زندان رفتند‌.‌‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : اهل بیت (علیهم السلام‏)
کلیدواژه(ها) : اهل بیت (علیهم السلام‏)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حاکمیت دین چیزی است که پیامبران برایش مجاهدت و ائمه (ع) برایش کشته شدند‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : روحانیون (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
تصور من این است که برای اهل علم و آقایان روحانیون، این دوران، دوران بسیار حساسی است؛ چه روحانیونی که در دستگاههای ‌دولتی، مثل دستگاه قضایی، یا دولت و نهادها مشغول خدمات رسمی و موظف هستند، و چه آقایانی که در شهرها به تدریس، یا ‌امامت جمعه، یا امامت جماعات، یا منبر مشغولند. علت هم این است که امروز توقع مردم از ما بیش از گذشته است. روحانیت از ‌مردم دعوتی کرد، مراجع اسلام و در رأس همه امام بزرگوار ما(طاب‌ثراه) از مردم برای عمل به اسلام و محقق کردن آن در متن ‌جامعه، دعوت کردند. این دعوت، منجر به این انقلاب عظیم و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شد. حالا خود دعوت کننده که آمر ‌بالبر است، قهراً دو تکلیف عمده بر دوش دارد: یکی تکلیف شخصی در عمل اوست فیمابینه‌وبین‌اللَّه، یکی همگامی با انقلاب و ‌خدمت در جهت پیشبرد انقلاب است. هردو هم مهم است؛ اما اگر خدای نکرده ما در تکلیف اول سستی کنیم و کوتاهی بخرج ‌بدهیم، ایمان مردم به معنویت روحانیت سست خواهد شد؛ چون ما با توپ و تفنگ و این چیزها که پیش نبردیم؛ ما با اعتقادی ‌که مردم به روحانیت داشتند، پیش بردیم‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : روحانیون (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من یکوقت خدمت امام عرض کردم که در این انقلاب و در پیروزی آن، تمام ذخیره‌ی آبروی هزارساله‌ی روحانیت به کار آمد. ‌این‌طور نبود که فقط روحانیت نسل حاضر و شخص امام بزرگوار (رضوان‌اللَّه‌تعالیعلیه) به‌تنهایی این کار را کرده باشند. آن آبرویی ‌که امام ما پیدا کرد، ناشی از هزار سال سابقه‌ی خوب علمای شیعه دربین مردم بود. شیخ طوسی و سیّد مرتضی و علمای بزرگ ‌فیمابین آن دوره تا دوره‌ی ما، هر کدام قطره‌یی بر این ظرف آبرو و حیثیت روحانیت شیعه اضافه کردند. مجموع این آبرو به کار ‌آمد، تا این انقلاب پیروز شد. ایشان این حرف را تصدیق فرمودند‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : روحانیون (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من یکوقت خدمت امام عرض کردم که در این انقلاب و در پیروزی آن، تمام ذخیره‌ی آبروی هزارساله‌ی روحانیت به کار آمد. ‌این‌طور نبود که فقط روحانیت نسل حاضر و شخص امام بزرگوار (رضوان‌اللَّه‌تعالیعلیه) به‌تنهایی این کار را کرده باشند. آن آبرویی ‌که امام ما پیدا کرد، ناشی از هزار سال سابقه‌ی خوب علمای شیعه دربین مردم بود. شیخ طوسی و سیّد مرتضی و علمای بزرگ ‌فیمابین آن دوره تا دوره‌ی ما، هر کدام قطره‌یی بر این ظرف آبرو و حیثیت روحانیت شیعه اضافه کردند. مجموع این آبرو به کار ‌آمد، تا این انقلاب پیروز شد. ایشان این حرف را تصدیق فرمودند‌.‌‌ اگر امروز خدای ناخواسته در همان رفتار شخصی خودمان ‌چیزی مشاهده بشود که با آنچه مردم درباره‌ی ما گمان میبرند، منافات داشته باشد، به ایمان مردم ضربه خواهد خورد و در نتیجه ‌پایه خواهد لرزید... لذا ما واقعاً موظفیم که بیش از همیشه، جهات الهی و شرعی و آن چیزهایی را که دستگاه روحانیت با آنها ‌شناخته شده است؛ مثل آزادمنشی، بیاعتنایی به زخارف دنیا، بیاعتنایی به مال و منال و اقتدار مادّی، ارتباط و اتصال به خدا، ورع ‌و پرهیز از محارم، و توجه به علم - که مردم روحانیت را به علم شناخته‌اند - رعایت کنیم‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : روحانیون (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما[روحانیت] در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، باید دایم سهیم باشیم. نمیشود عالم دینی خودش را کنار ‌بکشد و بگوید به من ربطی ندارد. چه‌طور ربطی ندارد؟! حکومت دین، حکومت اسلام، به ما ربطی ندارد؟! اگر در گوشه‌یی از ‌زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل میشد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن ‌حکومت کمک کنیم‌.‌‌.. ‌‌ ‌نمیشود گفت به من ربطی ندارد. امروز هر روحانی و هر عمامه‌به‌سر، به مقتضای تلبس به این لباس، ‌موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هر کس هرطور میتواند. یکی شمشیر به دست میگیرد و به جبهه میرود؛ ‌یکی زبان گویایی دارد، به منبر میرود؛ یکی پست قضاوتی یا غیر قضاوتی از عهده‌اش برمی‌آید، آن را انجام میدهد؛ یکی این کارها ‌را نمیتواند بکند، اما اهل مسجد و اهل محراب است - اشکالی ندارد - همه بدانند که این روحانی، خود را خادم این انقلاب میداند. ‌این، افتخار است. خدمت به این انقلاب، افتخار است‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : قانون
کلیدواژه(ها) : قانون
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قوانین قضایی، قوانین کشور و همه چیز بر اساس شرع مطهر است‌.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اقامه‌ی دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط». قیام به قسط، قیام به ‌عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمه‌ی ما(علیهم‌الصّلاةوالسّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این ‌بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلوات‌اللَّه‌علیهما) یک گوشه مینشستند و چندنفر دور ‌خودشان جمع میکردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث ‌میفرماید: «هذا ابوحنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب»؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. ‌پس، چرا به آنها کاری ندارند؟ چون میدانند که آن حضرت داعیه‌ی امامت دارد؛ اما آنها داعیه‌ی امامت نداشتند. ابوحنیفه ‌داعیه‌ی امامت نداشت. این علمای معروف اهل سنت - محدثان و فقهایشان - داعیه‌ی امامت نداشتند. اینها امام زمان را ‌که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند...‌‌ ‌اینها ادعای امامت نداشتند؛ کسی که ادعای امامت داشت، او ‌همین امام مظلوم و عزیز ما بود؛ امام صادق(علیه‌السّلام)، امام باقر(علیه‌السّلام)، امام موسیبن‌جعفر (علیه‌السّلام). آنها این را ‌میفهمیدند؛ یعنی واضح بود. البته گاهی در مقابل خلفا تقیه میکردند، اما معلوم بود که داعیه‌ی امامت داشتند. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : روحانیون (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در این انقلاب و در پیروزی آن، تمام ذخیره‌ی آبروی هزارساله‌ی روحانیت به کار آمد.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : روحانیون (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ما روحانیت در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، باید دایم سهیم باشیم. نمیشود عالم دینی خودش را کنار ‌بکشد و بگوید به من ربطی ندارد.‌

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان‌ - 1370/05/30
عنوان فیش : روحانیون (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : روحانیون (مخاطب)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز هر روحانی و هر عمامه‌به‌سر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هر ‌کس هرطور میتواند. ‌