[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : حرف نو جمهوری اسلامی کلیدواژه(ها) : حرف نو جمهوری اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : در مقابل سترون و نازا بودن غرب در برونزائی اندیشههای نو - که بعد از اومانیسم و مکتبهائی که متکی به اومانیسم هستند و فلسفههای زائیده و منشأ گرفتهی از اومانیسم غربی، دیگر غرب زایش فکری نداشته و ایدهی نو برای بشر و حیات انسان ارائه نداده - جمهوری اسلامی دارای زایش فکری است. ما برای مسائل روحی انسان، برای مسائل اجتماعی انسان، برای مسائل حکومتی انسان، حرفهای تازهای داریم. حرف تازه معنایش این نیست که اگر گفته شد، همهی دنیا آن را قبول خواهند کرد؛ معنایش این است که یک جریان جدیدی را در دریاچهی عظیم فکر بشری به وجود میآورد؛ موجآفرینی میکند. ما امروز در زمینهی مسائل سیاسی، «مردمسالاری دینی» را عرضه میکنیم؛ در زمینهی مسائل عمومیِ اجتماعی، «ابتناء تمدن بر معنویت» را ارائه میکنیم؛ در زمینههای گوناگون، «کرامت انسان» را مطرح میکنیم؛ «آمیختگی دین و زندگی» را مطرح میکنیم. اینها حرف نوئی است؛ اینها هیچ وقت در دنیا وجود نداشته؛ حتّی قبل از دوران مادیگری و اومانیسم غرب و روی کار آمدن اندیشههای سکولار هم اینجور نبود که دین با زندگی توأم و همراه باشد؛ ابداً. بله، در یک بخشهائی از دنیا روحانیون حکومت داشتند؛ حکومت کلیسا. حالا با تاریخ پیچیده و طولانیای که اروپا دارد، بین دستگاههای کلیسائی و حکومتها یک جنگی بود؛ اما به هر حال دستگاههای کلیسائی هم حکومت داشتند. این معنایش این نبود که زندگی مردم آمیختهی با دین است؛ دین منشأ مقررات و قوانین زندگی برای مردم است؛ بههیچوجه چنین چیزی در غرب وجود نداشته؛ در کشورهای اسلامی هم هرگز وجود نداشته، جز در صدر اسلام. این حرف نوئی است که امروز ما داریم مطرح میکنیم و میگوئیم دین با زندگی یکی است. زندگی چیست؟ زندگی یعنی سیاست، فعالیت، تجارت، اقتصاد و همه چیز؛ این حرف نوئی است که دارد مطرح میشود. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : تغییر هندسه دنیا کلیدواژه(ها) : تغییر هندسه دنیا نوع(ها) : جستار متن فیش : امروز هیچ کس نمیتواند منکر شود که جهان در حال عبور و گذار به سمت یک مرحلهی تازه است؛ این را دارید مشاهده میکنید. من یک تصویر مختصری عرض میکنم، سپس یک سؤالی را مطرح میکنم، بعد هم دو سه تا توصیه در مورد دانشگاهها عرض میکنم. وضعیتی که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسهی جدید است. اگر بخواهیم در گذشتههای نزدیک - مثلاً در حدود یکی دو قرن - نظیری برای این پیدا کنیم، تقریباً شبیه اوضاعِ بعد از جنگ بینالملل اول، البته در جهت عکس آن است؛ آن روز هم هندسهی سیاسی و اقتصادی دنیا تغییر اساسی و بنیادی کرد. یا قبل از آن، در دورانی که اروپائیها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدی در دنیا به وجود آمد، شکل عمومی دنیا عوض شد. تحولاتی که امروز مشاهده میشود، از این جنس است؛ جنس تغییر شکل عمومی دنیا؛ البته در جهت عکس آن دو مثالی که زدم؛ در جهت تبادل قدرت و توانائیهای عمومی بین شرق و غرب، یا بین بخشی از ملتهای دنیا با بخش دیگر. پیداست که به سوی تحولات تازهای داریم پیش میرویم. شواهد و نشانههائی که این تحول را نشان میدهد، چه چیزهائی است؟ من چند تا مثال را عرض میکنم. یکی بیداری اسلامی است. ما در طول تاریخمان، چنین وضعیتی را در کشورهای اسلامی نداشتیم. اینکه احساس هویت، احساس بیداری، نه در یک ملت، بلکه در کشورهای متعددی از کشورهای اسلامی پدید بیاید و این احساس بیداری، این احساس هویت، متکی به اسلام باشد، این را ما در گذشته هرگز نداشتیم؛ این مال امروز است؛ این یک نشانه است، نشانهی تحول است. چون مسلمانها یک میلیارد و نیم از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، دهها کشور شامل اکثریتهای مسلمان هستند و کشورها هم جاهای حساسی قرار دارند، بنابراین این بیداری یک امر عادی نیست؛ نشاندهندهی یک تحول در ساخت و نقشه و هندسهی جدید دنیاست. یک نشانهی دیگر، خیزش ناخیزِ ناموفق غرب به رهبری آمریکا، برای تسلط هرچه بیشتر بر منطقهی ماست. یک خیزی برداشتند، این خیز ناموفق بود. قضیهی عراق یا قضیهی افغانستان، قضایای دفعی نبود؛ حوادثی نبود که بر اساس یک تصمیم آنی، فوری و دفعی به وجود آمده باشد؛ نه، اینها کاملاً برنامهریزی شده بود؛ هدف هم تسلط کامل غرب به پیشتازی و رهبری آمریکا بر کل این منطقه بود. البته من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنی مرکز دنیا اروپاست؛ هر جائی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیکتر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفی است که خود اروپائیها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قارهای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقهی ما اسمش منطقهی غرب آسیاست، نه منطقهی خاورمیانه. بنابراین یک نشانهی دیگر، تسلط کامل بر این منطقهی حساس است. چرا این منطقه حساس است؟ چون اولاً در این منطقه، منابع بسیار غنی و عظیمی قرار دارد؛ منابعی که غرب به آنها نیاز دارد، و در درجهی اول منابع انرژی. ثانیاً در اینجا موج اسلامی همیشه قابل انتظار و قابل توقع بوده؛ بخصوص بعد از پیدایش انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، این موج را همیشه به نحو مبهم انتظار داشتند، برای اینکه بر این موج سیطره پیدا کنند. بنابراین سیطرهی همزمان، هم بر منابع غنی، هم بر موج اسلامی، آنها را وادار کرد که یک خیزی بردارند و این منطقه را تصرف کنند، اما وسط راه افتادند؛ مثل کسی که خیز برمیدارد تا از یک جوئی عبور کند، اما زورش نمیرسد، وسط جوب میافتد. یک چنین اتفاقی افتاد. این خودش یکی از نشانههای تحول است. یک نشانهی دیگر، حوادث امروز اروپاست. این آیندهی مبهمی که سایه افکنده بر کشورهای ثروتمند اروپا، کشورهای غرب اروپا، حوادث بسیار مهمی است. این قضایای اقتصادی ربطی هم به خطاهای تاکتیکی و راهبردی ندارد که بگوئیم فلان تاکتیکشان در فلان جا غلط بود، دچار این مخمصه شدند؛ یا فلان راهبردشان غلط بود، دچار این گرفتاری شدند؛ نخیر، قضیه این نیست؛ قضیه، قضیهی بنیانی است. خطاهای بنیانی وجود دارد. آنچه که امروز دارد اتفاق میافتد، ناشی از خطای در نگاه فلسفی و بنیانی و فکر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ خطای در جهانبینی است. البته اینجور خطاها، مثل خطاهای تاکتیکی تأثیراتش سریع نیست؛ مثل خطاهای راهبردی، تأثیراتش میانمدت نیست؛ این خطاها تأثیراتش بلندمدت است. بعد از دو سه قرن، این خطاها دارد خودش را نشان میدهد؛ و بدانید که اینها را زمین خواهد زد. یکی دیگر از نشانههای این تحول اساسیای که در نقشهی دنیا انسان احساس میکند، افول وجههی آمریکاست. آمریکا به عنوان قدرت اولِ ثروت و علم و فناوری و نظامی دنیا، چندین دهه با وجهه زندگی کرد؛ که همین وجهه موجب شد نفوذ پیدا کند. در دهههای اولِ نیمهی دوم قرن بیستم، این وجهه در اوج بود. در ایران خود ما همین جور بود؛ دولت ملیای مثل دولت مصدق که از زیر بار انگلیس میگریخت، به دامن آمریکا پناه میبرد؛ این وجهه بود. در همهی دنیا یک چنین حالتی بود. امروز این وجهه به طور کامل از بین رفته است؛ یعنی آمریکا به عنوان یک متهم در دنیا مطرح است. دولت آمریکا در هیچ کشوری، میان هیچ ملتی، یک وجههی عمومی ندارد. «مرگ بر آمریکا» دیگر جزو شعارهای اختصاصی ملت ایران نیست؛ در بسیاری از کشورها گفته میشود. یک دولتِ طرفدار ظلم، طرفدار جنگ، طرفدار انباشت تسلیحات، طرفدار سلطهی بر ملتها، طرفدار زورگوئی، دخالت در همه جا، یک چنین عنوانی پیدا کرده؛ این هم یکی از نشانههاست. بنابراین تحول در سطح جهان، یک امر قطعی است. نشانه های دیگری هم دارد که حالا من اکتفاء میکنم به همین مقداری که گفته شد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : تغییر هندسه دنیا کلیدواژه(ها) : تغییر هندسه دنیا نوع(ها) : جستار متن فیش : نکتهی دوم این است که منکر هم نمیتوان شد که کشور ما در این تحول، در این ماجرا، در این داستان طولانی، یک جایگاه ویژهای دارد. ما در این قضیه، یک تماشاچی نیستیم، یک عنصر برکنار نیستیم؛ کشور ما یک جایگاه ویژهای دارد. این جایگاه ویژه ناشی از چیست؟ اولاً چون بیداری اسلامی از اینجا آغاز شد. این را همه میگویند، همه میفهمند، همه میدانند. آنچه که امروز ما به آن بیداری اسلامی میگوئیم، سی و چند سال قبل از این در این کشور شروع شد، قربانیان خودش را گرفت، مجاهدتهای خودش را عرضه کرد، به مقاصد و اهداف عالیِ خودش هم رسید، که تشکیل نظام اسلامی است. ثانیاً نظام جمهوری اسلامی در کشور ما بر یک ساخت مستحکمی بنا شده که شالودهاش عبارت است از اعتقاد و ایمان، عقل و عاطفه. در شالودهی این نظام مستحکم، هم اعتقادات و ایمان مردم و مسئولین سهیم است، هم عقلانیتها - که حالا اگر انشاءاللّه فرصت شد، به برخی از این عقلانیتها اشاره میکنم - و هم عواطف. یک چنین ساخت مستحکمی به وجود آمده، که من نظیر این را همین الان دیگر در سطح دنیا به یاد ندارم؛ نظامی که متکی است به ایمان مردم، در عین حال به مبانی اعتقادی، در عین حال به عقلانیت، و در عین حال به عواطف شدید. ثالثاً بخش عظیمی از این ثروتی که گفتم دنیای غرب چشمش دنبال آن است و صد سال است که از این ثروت ارتزاق میکند - یعنی انرژی، نفت و گاز - در سرزمین ماست. من یک وقتی چند سال قبل از این در یک جلسهی مفصلی در این حسینیه، با آمار و با جزئیات عرض کردم که ما تقریباً یکصدم جمعیت دنیائیم، اما بیش از یکصدم از منابع طبیعیِ اساسیِ مورد نیاز حیات کنونی بشر برخورداریم. حالا نفت که جای خود دارد؛ در فلزات مهم و اساسی، دو صدم، سه صدم، پنج صدم، هفت صدم برخورداریم. علاوهی بر این، ذخائر نیروی انسانی ما، استعداد ما، بیش از این حرفهاست. در کشور ما استعداد برتری وجود دارد؛ بالاتر از متوسط دنیا. خب، پس ما یک کشوری هستیم با این ثروت طبیعی و انسانی، آن هم در مواردی که مورد نیاز غرب است. امروز میبینید دنبال جوانهای بااستعداد ما هستند، دنبال نخبههای ما هستند؛ دانه دانه استاد ما را، دانشجوی ما را، نخبهی ما را شناسائی میکنند، پیگیری میکنند که ببرند. ما دچار ضعفهائی هستیم که آنها از همین ضعفهای ما هم استفاده میکنند و موفق میشوند. به هر حال این نشان دهندهی وجود این ثروت در اینجاست؛ این هم یک جهت دیگر برای حساس بودن و ویژه بودن جایگاه کشور ما در این تحولات جهانی است. رابعاً در مقابل سترون و نازا بودن غرب در برونزائی اندیشههای نو - که بعد از اومانیسم و مکتبهائی که متکی به اومانیسم هستند و فلسفههای زائیده و منشأ گرفتهی از اومانیسم غربی، دیگر غرب زایش فکری نداشته و ایدهی نو برای بشر و حیات انسان ارائه نداده - جمهوری اسلامی دارای زایش فکری است. ما برای مسائل روحی انسان، برای مسائل اجتماعی انسان، برای مسائل حکومتی انسان، حرفهای تازهای داریم. حرف تازه معنایش این نیست که اگر گفته شد، همهی دنیا آن را قبول خواهند کرد؛ معنایش این است که یک جریان جدیدی را در دریاچهی عظیم فکر بشری به وجود میآورد؛ موجآفرینی میکند. ما امروز در زمینهی مسائل سیاسی، «مردمسالاری دینی» را عرضه میکنیم؛ در زمینهی مسائل عمومیِ اجتماعی، «ابتناء تمدن بر معنویت» را ارائه میکنیم؛ در زمینههای گوناگون، «کرامت انسان» را مطرح میکنیم؛ «آمیختگی دین و زندگی» را مطرح میکنیم. اینها حرف نوئی است؛ اینها هیچ وقت در دنیا وجود نداشته؛ حتّی قبل از دوران مادیگری و اومانیسم غرب و روی کار آمدن اندیشههای سکولار هم اینجور نبود که دین با زندگی توأم و همراه باشد؛ ابداً. بله، در یک بخشهائی از دنیا روحانیون حکومت داشتند؛ حکومت کلیسا. حالا با تاریخ پیچیده و طولانیای که اروپا دارد، بین دستگاههای کلیسائی و حکومتها یک جنگی بود؛ اما به هر حال دستگاههای کلیسائی هم حکومت داشتند. این معنایش این نبود که زندگی مردم آمیختهی با دین است؛ دین منشأ مقررات و قوانین زندگی برای مردم است؛ بههیچوجه چنین چیزی در غرب وجود نداشته؛ در کشورهای اسلامی هم هرگز وجود نداشته، جز در صدر اسلام. این حرف نوئی است که امروز ما داریم مطرح میکنیم و میگوئیم دین با زندگی یکی است. زندگی چیست؟ زندگی یعنی سیاست، فعالیت، تجارت، اقتصاد و همه چیز؛ این حرف نوئی است که دارد مطرح میشود. پنجمین نکته و عاملی که کشور را از موقعیت ویژه برخوردار میکند، سرسختی در برابر شیوههای متداول غرب در پیشبرد کارهای خود است. در طول این دورانی که غرب سیادت سیاسی بر دنیا داشته، شیوههای متداولی به کار برده؛ این شیوهها را مکرر ملاحظه کردید: تهدید میکنند، جنگآفرینی میکنند، ترور میکنند، کشتار میکنند، تطمیع میکنند، اختلافافکنی میکنند. اینها شیوههای معروف و شناخته شدهی غرب در دوران سیادت دویست سیصد سالهاش است. کشور ایران، نظام جمهوری اسلامی، ملت ایران، نخبگان ایران در مقابل این شیوهها سرسختی نشان دادند؛ تهدید اثر نکرده، اختلافافکنیها اثر نکرده - مسئلهی اختلافافکنی خیلی مهم است - نتوانستند بر حرکت عمومی ملت ایران غلبه کنند. خب، این موقعیت ویژهی کشور ماست. بنابراین وضع دنیا که در آستانهی یک تحول یا در حال یک تحول است، قابل انکار نیست؛ موقعیت ویژهی کشور هم قابل انکار نیست. حالا اینجا یک سؤالی مطرح میشود. سؤال این است که آیا دانشگاه کشور - و نیز البته حوزهی علمیه - در قبال این حوادثی که در دنیا دارد اتفاق میافتد، مسئولیتی دارد یا نه؟ من میخواهم شما اساتید محترم، دانشمندان محترم، نخبگان بزرگ کشور، این را مورد توجه قرار دهید. آیا در یک چنین شرائط به این اهمیت و حساسیت، دانشگاه یا حوزه میتوانند برای خودشان یک مسئولیتی تعریف نکنند و نقش تماشاچی داشته باشند؟ چه برسد به اینکه خدای نکرده بخواهند نقشی در حمایت از جبههی مقابلِ جبههی حق به عهده بگیرند. آنچه که به نظرم میرسد لازم است، این است که دانشگاههای کشور و حوزههای علمیهی کشور در این شرائط، مسئولیت سنگینی دارند. کار توفیق ملت ایران و کشور ایران در این برههی بسیار مهم و حساس تاریخی، در درجهی اول بر دوش دانشمندان است. اگر در درجهی اول هم نگوئیم، یقیناً یکی از عناصر رتبهی اول و صف اول برای تأثیرگذاری در این تحولات، دانشگاهها هستند. دانشگاه میتواند کاری کند که کشور و ملت و تاریخ ما در این تحول برنده باشد؛ میتواند هم خدای نکرده کاری کند که نه، برنده نباشد. به نظر من دانشگاه در این زمینه مسئولیت بسیار حساس و بزرگی دارد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : افول آمریکا کلیدواژه(ها) : افول آمریکا نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی دیگر از نشانههای این تحول اساسیای که در نقشهی دنیا انسان احساس میکند، افول وجههی آمریکاست. آمریکا به عنوان قدرت اولِ ثروت و علم و فناوری و نظامی دنیا، چندین دهه با وجهه زندگی کرد؛ که همین وجهه موجب شد نفوذ پیدا کند. در دهههای اولِ نیمهی دوم قرن بیستم، این وجهه در اوج بود. در ایران خود ما همین جور بود؛ دولت ملیای مثل دولت مصدق که از زیر بار انگلیس میگریخت، به دامن آمریکا پناه میبرد؛ این وجهه بود. در همهی دنیا یک چنین حالتی بود. امروز این وجهه به طور کامل از بین رفته است؛ یعنی آمریکا به عنوان یک متهم در دنیا مطرح است. دولت آمریکا در هیچ کشوری، میان هیچ ملتی، یک وجههی عمومی ندارد. «مرگ بر آمریکا» دیگر جزو شعارهای اختصاصی ملت ایران نیست؛ در بسیاری از کشورها گفته میشود. یک دولتِ طرفدار ظلم، طرفدار جنگ، طرفدار انباشت تسلیحات، طرفدار سلطهی بر ملتها، طرفدار زورگوئی، دخالت در همه جا، یک چنین عنوانی پیدا کرده؛ این هم یکی از نشانههاست. بنابراین تحول در سطح جهان، یک امر قطعی است. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : ارتباط صنعت و دانشگاه کلیدواژه(ها) : ارتباط صنعت و دانشگاه نوع(ها) : جستار متن فیش : مسئلهی برنامهریزی و سرمایهگذاری بر روی پژوهش، بر روی کارهای اساسی و بنیانی، چه در علوم انسانی، چه در علوم تجربی، که تعدادی از دوستان روی آنها تکیه کردند، جزو دغدغههای ماست و باید حتماً انجام بگیرد. مسئلهی ارتباط صنعت و دانشگاه جزو توصیههای ماست؛ نکات خوبی در این زمینه بیان شد؛ معلوم شد کارهای خوبی هم انجام گرفته؛ این تشکیل گروه صنایع عمده، تبیین ارزش کار - بما هو کار - که بعضی از دوستان بیان کردند، پیشنهاد کردند، نکات لازمی است. از جملهی مطالبی که گفته شد، مسئلهی مقالههای علمی است، مسئلهی مرجعیت I.S.I است؛ که این هم جزو حرفهای ماست، جزو دغدغههای ماست؛ حتماً باید مدیران و برنامهریزان و طراحان اصلی مسائل علمی کشور بنشینند روی این مسئله فکر کنند و راههای درست را - که بعضی از آنها گفته شد - پیدا کنند. لزوم طرحهای اجرائی برای ایدههای عالی، از جملهی چیزهائی است که بنده رویش تکیه میکنم. آنچه که گفته شد، ایدههای بسیار خوبی بود؛ اما اینها غالباً نیاز دارد به ارائهی طرحهای اجرائی. یکی از کارهائی که باید در دانشگاهها انجام بگیرد، همین است. حالا مثلاً فرض بفرمائید «اقتصاد اخلاقی» که یکی از دوستان اینجا بیان کردند؛ خیلی خوب، این فکر بسیار خوبی است، ایدهی بسیار درستی است؛ راهکار اجرائیاش چیست؟ یا مثلاً در همین زمینهی ارتباط دانشگاه و صنعت که دربارهی آن در طول این سالها بحثهای متعددی شده و خوشبختانه راهکارهائی هم در این موردِ بالخصوص در پیش گرفته شده، ولی در عین حال نقصهائی وجود دارد؛ خب، برای رفع این نقصها راهکارهای اجرائی چیست؟ این از جملهی نیازهای ماست. من خواهش میکنم در این زمینه اساتید محترم و صاحبان فکر و اندیشه کار کنند. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : بیداری اسلامی کلیدواژه(ها) : بیداری اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : وضعیتی که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسهی جدید است. اگر بخواهیم در گذشتههای نزدیک - مثلاً در حدود یکی دو قرن - نظیری برای این پیدا کنیم، تقریباً شبیه اوضاعِ بعد از جنگ بینالملل اول، البته در جهت عکس آن است؛ آن روز هم هندسهی سیاسی و اقتصادی دنیا تغییر اساسی و بنیادی کرد. یا قبل از آن، در دورانی که اروپائیها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدی در دنیا به وجود آمد، شکل عمومی دنیا عوض شد. تحولاتی که امروز مشاهده میشود، از این جنس است؛ جنس تغییر شکل عمومی دنیا؛ البته در جهت عکس آن دو مثالی که زدم؛ در جهت تبادل قدرت و توانائیهای عمومی بین شرق و غرب، یا بین بخشی از ملتهای دنیا با بخش دیگر. پیداست که به سوی تحولات تازهای داریم پیش میرویم. شواهد و نشانههائی که این تحول را نشان میدهد، چه چیزهائی است؟ من چند تا مثال را عرض میکنم. یکی بیداری اسلامی است. ما در طول تاریخمان، چنین وضعیتی را در کشورهای اسلامی نداشتیم. اینکه احساس هویت، احساس بیداری، نه در یک ملت، بلکه در کشورهای متعددی از کشورهای اسلامی پدید بیاید و این احساس بیداری، این احساس هویت، متکی به اسلام باشد، این را ما در گذشته هرگز نداشتیم؛ این مال امروز است؛ این یک نشانه است، نشانهی تحول است. چون مسلمانها یک میلیارد و نیم از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، دهها کشور شامل اکثریتهای مسلمان هستند و کشورها هم جاهای حساسی قرار دارند، بنابراین این بیداری یک امر عادی نیست؛ نشاندهندهی یک تحول در ساخت و نقشه و هندسهی جدید دنیاست. یک نشانهی دیگر، خیزش ناخیزِ ناموفق غرب به رهبری آمریکا، برای تسلط هرچه بیشتر بر منطقهی ماست. یک خیزی برداشتند، این خیز ناموفق بود. قضیهی عراق یا قضیهی افغانستان، قضایای دفعی نبود؛ حوادثی نبود که بر اساس یک تصمیم آنی، فوری و دفعی به وجود آمده باشد؛ نه، اینها کاملاً برنامهریزی شده بود؛ هدف هم تسلط کامل غرب به پیشتازی و رهبری آمریکا بر کل این منطقه بود. البته من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنی مرکز دنیا اروپاست؛ هر جائی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیکتر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفی است که خود اروپائیها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قارهای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقهی ما اسمش منطقهی غرب آسیاست، نه منطقهی خاورمیانه. بنابراین یک نشانهی دیگر، تسلط کامل بر این منطقهی حساس است. چرا این منطقه حساس است؟ چون اولاً در این منطقه، منابع بسیار غنی و عظیمی قرار دارد؛ منابعی که غرب به آنها نیاز دارد، و در درجهی اول منابع انرژی. ثانیاً در اینجا موج اسلامی همیشه قابل انتظار و قابل توقع بوده؛ بخصوص بعد از پیدایش انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، این موج را همیشه به نحو مبهم انتظار داشتند، برای اینکه بر این موج سیطره پیدا کنند. بنابراین سیطرهی همزمان، هم بر منابع غنی، هم بر موج اسلامی، آنها را وادار کرد که یک خیزی بردارند و این منطقه را تصرف کنند، اما وسط راه افتادند؛ مثل کسی که خیز برمیدارد تا از یک جوئی عبور کند، اما زورش نمیرسد، وسط جوب میافتد. یک چنین اتفاقی افتاد. این خودش یکی از نشانههای تحول است. یک نشانهی دیگر، حوادث امروز اروپاست. این آیندهی مبهمی که سایه افکنده بر کشورهای ثروتمند اروپا، کشورهای غرب اروپا، حوادث بسیار مهمی است. این قضایای اقتصادی ربطی هم به خطاهای تاکتیکی و راهبردی ندارد که بگوئیم فلان تاکتیکشان در فلان جا غلط بود، دچار این مخمصه شدند؛ یا فلان راهبردشان غلط بود، دچار این گرفتاری شدند؛ نخیر، قضیه این نیست؛ قضیه، قضیهی بنیانی است. خطاهای بنیانی وجود دارد. آنچه که امروز دارد اتفاق میافتد، ناشی از خطای در نگاه فلسفی و بنیانی و فکر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ خطای در جهانبینی است. البته اینجور خطاها، مثل خطاهای تاکتیکی تأثیراتش سریع نیست؛ مثل خطاهای راهبردی، تأثیراتش میانمدت نیست؛ این خطاها تأثیراتش بلندمدت است. بعد از دو سه قرن، این خطاها دارد خودش را نشان میدهد؛ و بدانید که اینها را زمین خواهد زد. یکی دیگر از نشانههای این تحول اساسیای که در نقشهی دنیا انسان احساس میکند، افول وجههی آمریکاست. آمریکا به عنوان قدرت اولِ ثروت و علم و فناوری و نظامی دنیا، چندین دهه با وجهه زندگی کرد؛ که همین وجهه موجب شد نفوذ پیدا کند. در دهههای اولِ نیمهی دوم قرن بیستم، این وجهه در اوج بود. در ایران خود ما همین جور بود؛ دولت ملیای مثل دولت مصدق که از زیر بار انگلیس میگریخت، به دامن آمریکا پناه میبرد؛ این وجهه بود. در همهی دنیا یک چنین حالتی بود. امروز این وجهه به طور کامل از بین رفته است؛ یعنی آمریکا به عنوان یک متهم در دنیا مطرح است. دولت آمریکا در هیچ کشوری، میان هیچ ملتی، یک وجههی عمومی ندارد. «مرگ بر آمریکا» دیگر جزو شعارهای اختصاصی ملت ایران نیست؛ در بسیاری از کشورها گفته میشود. یک دولتِ طرفدار ظلم، طرفدار جنگ، طرفدار انباشت تسلیحات، طرفدار سلطهی بر ملتها، طرفدار زورگوئی، دخالت در همه جا، یک چنین عنوانی پیدا کرده؛ این هم یکی از نشانههاست. بنابراین تحول در سطح جهان، یک امر قطعی است. نشانه های دیگری هم دارد که حالا من اکتفاء میکنم به همین مقداری که گفته شد. این یک نکته. نکتهی دوم این است که منکر هم نمیتوان شد که کشور ما در این تحول، در این ماجرا، در این داستان طولانی، یک جایگاه ویژهای دارد. ما در این قضیه، یک تماشاچی نیستیم، یک عنصر برکنار نیستیم؛ کشور ما یک جایگاه ویژهای دارد. این جایگاه ویژه ناشی از چیست؟ اولاً چون بیداری اسلامی از اینجا آغاز شد. این را همه میگویند، همه میفهمند، همه میدانند. آنچه که امروز ما به آن بیداری اسلامی میگوئیم، سی و چند سال قبل از این در این کشور شروع شد، قربانیان خودش را گرفت، مجاهدتهای خودش را عرضه کرد، به مقاصد و اهداف عالیِ خودش هم رسید، که تشکیل نظام اسلامی است. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : هویت اسلامی کلیدواژه(ها) : هویت اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما در طول تاریخمان، چنین وضعیتی را در کشورهای اسلامی نداشتیم. اینکه احساس هویت، احساس بیداری، نه در یک ملت، بلکه در کشورهای متعددی از کشورهای اسلامی پدید بیاید و این احساس بیداری، این احساس هویت، متکی به اسلام باشد، این را ما در گذشته هرگز نداشتیم؛ این مال امروز است؛ این یک نشانه است، نشانهی تحول است. چون مسلمانها یک میلیارد و نیم از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، دهها کشور شامل اکثریتهای مسلمان هستند و کشورها هم جاهای حساسی قرار دارند، بنابراین این بیداری یک امر عادی نیست؛ نشاندهندهی یک تحول در ساخت و نقشه و هندسهی جدید دنیاست. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : مردمسالاری دینی کلیدواژه(ها) : مردمسالاری دینی نوع(ها) : جستار متن فیش : در مقابل سترون و نازا بودن غرب در برونزائی اندیشههای نو - که بعد از اومانیسم و مکتبهائی که متکی به اومانیسم هستند و فلسفههای زائیده و منشأ گرفتهی از اومانیسم غربی، دیگر غرب زایش فکری نداشته و ایدهی نو برای بشر و حیات انسان ارائه نداده - جمهوری اسلامی دارای زایش فکری است. ما برای مسائل روحی انسان، برای مسائل اجتماعی انسان، برای مسائل حکومتی انسان، حرفهای تازهای داریم. حرف تازه معنایش این نیست که اگر گفته شد، همهی دنیا آن را قبول خواهند کرد؛ معنایش این است که یک جریان جدیدی را در دریاچهی عظیم فکر بشری به وجود میآورد؛ موجآفرینی میکند. ما امروز در زمینهی مسائل سیاسی، «مردمسالاری دینی» را عرضه میکنیم؛ در زمینهی مسائل عمومیِ اجتماعی، «ابتناء تمدن بر معنویت» را ارائه میکنیم؛ در زمینههای گوناگون، «کرامت انسان» را مطرح میکنیم؛ «آمیختگی دین و زندگی» را مطرح میکنیم. اینها حرف نوئی است؛ اینها هیچ وقت در دنیا وجود نداشته؛ حتّی قبل از دوران مادیگری و اومانیسم غرب و روی کار آمدن اندیشههای سکولار هم اینجور نبود که دین با زندگی توأم و همراه باشد؛ ابداً. بله، در یک بخشهائی از دنیا روحانیون حکومت داشتند؛ حکومت کلیسا. حالا با تاریخ پیچیده و طولانیای که اروپا دارد، بین دستگاههای کلیسائی و حکومتها یک جنگی بود؛ اما به هر حال دستگاههای کلیسائی هم حکومت داشتند. این معنایش این نبود که زندگی مردم آمیختهی با دین است؛ دین منشأ مقررات و قوانین زندگی برای مردم است؛ بههیچوجه چنین چیزی در غرب وجود نداشته؛ در کشورهای اسلامی هم هرگز وجود نداشته، جز در صدر اسلام. این حرف نوئی است که امروز ما داریم مطرح میکنیم و میگوئیم دین با زندگی یکی است. زندگی چیست؟ زندگی یعنی سیاست، فعالیت، تجارت، اقتصاد و همه چیز؛ این حرف نوئی است که دارد مطرح میشود. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : جنگ نرم کلیدواژه(ها) : جنگ نرم نوع(ها) : جستار متن فیش : فرهنگ تلاش و مجاهدت برای جبههی حق باید در دانشگاه توسعه پیدا کند. از جملهی مطالبی هم که دوستان گفتند، یکی همین است؛ فرهنگ معنویت و اخلاق، یا آنچنان که یکی از آقایان بیان کردند، هنر به معنای آزادگی، به معنای سربلندی، به معنای ارزش؛ این کاملاً درست است. این فرهنگ باید در دانشگاه توسعه پیدا کند. در این مورد، نقش اساتید، نقش بسیار برجستهای است؛ و این همان فرماندهی جنگ نرم است که من مکرر مطرح کردم و گفتم اساتید فرماندهان جنگ نرمند. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : نقشه جامع علمی کلیدواژه(ها) : نقشه جامع علمی نوع(ها) : جستار متن فیش : توصیهی آخر - چون دیگر ظاهراً وقت هم خیلی گذشته - توصیه به نظام ملیِ نوآوری است. الان اینجا یک خلأیی وجود دارد - و همین خلأ موجب شده نقشهی جامع علمی هم آنچنان که باید و شاید عملیاتی نشود - و آن عبارت است از همین خلأ نظام ملیِ نوآوری، که عبارت است از یک شبکهای از فعالیتها، تعاملهای زنجیرهای، در سطحهای کلان و میانی و خرد، بین دستگاههای علمی کشور؛ چه در درون محیط علمی، چه بیرون محیط علمی. یک تعامل اینچنینی باید به وجود بیاید، که این به عنوان نظام ملیِ نوآوری شناخته شود؛ کارش هم عبارت است از این که جریان دانش و نوآوری را مدیریت کند، رصد کند، ارزیابی کند، هدایت کند. این امروز یک چیز لازمی است و به نظر من مسئولان و مدیران باید به این مسئله فکر کنند. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : اختلافافکنی کلیدواژه(ها) : اختلافافکنی نوع(ها) : جستار متن فیش : پنجمین نکته و عاملی که کشور را از موقعیت ویژه برخوردار میکند، سرسختی در برابر شیوههای متداول غرب در پیشبرد کارهای خود است. در طول این دورانی که غرب سیادت سیاسی بر دنیا داشته، شیوههای متداولی به کار برده؛ این شیوهها را مکرر ملاحظه کردید: تهدید میکنند، جنگآفرینی میکنند، ترور میکنند، کشتار میکنند، تطمیع میکنند، اختلافافکنی میکنند. اینها شیوههای معروف و شناخته شدهی غرب در دوران سیادت دویست سیصد سالهاش است. کشور ایران، نظام جمهوری اسلامی، ملت ایران، نخبگان ایران در مقابل این شیوهها سرسختی نشان دادند؛ تهدید اثر نکرده، اختلافافکنیها اثر نکرده - مسئلهی اختلافافکنی خیلی مهم است - نتوانستند بر حرکت عمومی ملت ایران غلبه کنند. خب، این موقعیت ویژهی کشور ماست. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : پیچ تاریخی کلیدواژه(ها) : پیچ تاریخی نوع(ها) : جستار متن فیش : وضع دنیا که در آستانهی یک تحول یا در حال یک تحول است، قابل انکار نیست؛ موقعیت ویژهی کشور هم قابل انکار نیست. حالا اینجا یک سؤالی مطرح میشود. سؤال این است که آیا دانشگاه کشور - و نیز البته حوزهی علمیه - در قبال این حوادثی که در دنیا دارد اتفاق میافتد، مسئولیتی دارد یا نه؟ من میخواهم شما اساتید محترم، دانشمندان محترم، نخبگان بزرگ کشور، این را مورد توجه قرار دهید. آیا در یک چنین شرائط به این اهمیت و حساسیت، دانشگاه یا حوزه میتوانند برای خودشان یک مسئولیتی تعریف نکنند و نقش تماشاچی داشته باشند؟ چه برسد به اینکه خدای نکرده بخواهند نقشی در حمایت از جبههی مقابلِ جبههی حق به عهده بگیرند. آنچه که به نظرم میرسد لازم است، این است که دانشگاههای کشور و حوزههای علمیهی کشور در این شرائط، مسئولیت سنگینی دارند. کار توفیق ملت ایران و کشور ایران در این برههی بسیار مهم و حساس تاریخی، در درجهی اول بر دوش دانشمندان است. اگر در درجهی اول هم نگوئیم، یقیناً یکی از عناصر رتبهی اول و صف اول برای تأثیرگذاری در این تحولات، دانشگاهها هستند. دانشگاه میتواند کاری کند که کشور و ملت و تاریخ ما در این تحول برنده باشد؛ میتواند هم خدای نکرده کاری کند که نه، برنده نباشد. به نظر من دانشگاه در این زمینه مسئولیت بسیار حساس و بزرگی دارد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : کرامت انسان کلیدواژه(ها) : کرامت انسان نوع(ها) : جستار متن فیش : رابعاً در مقابل سترون و نازا بودن غرب در برونزائی اندیشههای نو - كه بعد از اومانیسم و مكتبهائی كه متكی به اومانیسم هستند و فلسفههای زائیده و منشأ گرفتهی از اومانیسم غربی، دیگر غرب زایش فكری نداشته و ایدهی نو برای بشر و حیات انسان ارائه نداده - جمهوری اسلامی دارای زایش فكری است. ما برای مسائل روحی انسان، برای مسائل اجتماعی انسان، برای مسائل حكومتی انسان، حرفهای تازهای داریم. حرف تازه معنایش این نیست كه اگر گفته شد، همهی دنیا آن را قبول خواهند كرد؛ معنایش این است كه یك جریان جدیدی را در دریاچهی عظیم فكر بشری به وجود میآورد؛ موجآفرینی میكند. ما امروز در زمینهی مسائل سیاسی، «مردمسالاری دینی» را عرضه میكنیم؛ در زمینهی مسائل عمومیِ اجتماعی، «ابتناء تمدن بر معنویت» را ارائه میكنیم؛ در زمینههای گوناگون، «كرامت انسان» را مطرح میكنیم؛ «آمیختگی دین و زندگی» را مطرح میكنیم. اینها حرف نوئی است؛ اینها هیچ وقت در دنیا وجود نداشته؛ حتّی قبل از دوران مادیگری و اومانیسم غرب و روی كار آمدن اندیشههای سكولار هم اینجور نبود كه دین با زندگی توأم و همراه باشد؛ ابداً. بله، در یك بخشهائی از دنیا روحانیون حكومت داشتند؛ حكومت كلیسا. حالا با تاریخ پیچیده و طولانیای كه اروپا دارد، بین دستگاههای كلیسائی و حكومتها یك جنگی بود؛ اما به هر حال دستگاههای كلیسائی هم حكومت داشتند. این معنایش این نبود كه زندگی مردم آمیختهی با دین است؛ دین منشأ مقررات و قوانین زندگی برای مردم است؛ بههیچوجه چنین چیزی در غرب وجود نداشته؛ در كشورهای اسلامی هم هرگز وجود نداشته، جز در صدر اسلام. این حرف نوئی است كه امروز ما داریم مطرح میكنیم و میگوئیم دین با زندگی یكی است. زندگی چیست؟ زندگی یعنی سیاست، فعالیت، تجارت، اقتصاد و همه چیز؛ این حرف نوئی است كه دارد مطرح میشود. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : تمدنسازی نوین اسلامی کلیدواژه(ها) : تمدنسازی نوین اسلامی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما امروز در زمینهی مسائل سیاسی، «مردمسالاری دینی» را عرضه میكنیم؛ در زمینهی مسائل عمومیِ اجتماعی، «ابتناء تمدن بر معنویت» را ارائه میكنیم؛ در زمینههای گوناگون، «كرامت انسان» را مطرح میكنیم؛ «آمیختگی دین و زندگی» را مطرح میكنیم. اینها حرف نوئی است؛ اینها هیچ وقت در دنیا وجود نداشته؛ حتّی قبل از دوران مادیگری و اومانیسم غرب و روی كار آمدن اندیشههای سكولار هم اینجور نبود كه دین با زندگی توأم و همراه باشد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : منطقه غرب آسیا کلیدواژه(ها) : منطقه غرب آسیا نوع(ها) : جستار متن فیش : یكی بیداری اسلامی است. ما در طول تاریخمان، چنین وضعیتی را در كشورهای اسلامی نداشتیم. اینكه احساس هویت، احساس بیداری، نه در یك ملت، بلكه در كشورهای متعددی از كشورهای اسلامی پدید بیاید و این احساس بیداری، این احساس هویت، متكی به اسلام باشد، این را ما در گذشته هرگز نداشتیم؛ این مال امروز است؛ این یك نشانه است، نشانهی تحول است. چون مسلمانها یك میلیارد و نیم از جمعیت دنیا را تشكیل میدهند، دهها كشور شامل اكثریتهای مسلمان هستند و كشورها هم جاهای حساسی قرار دارند، بنابراین این بیداری یك امر عادی نیست؛ نشاندهندهی یك تحول در ساخت و نقشه و هندسهی جدید دنیاست. یك نشانهی دیگر، خیزش ناخیزِ ناموفق غرب به رهبری آمریكا، برای تسلط هرچه بیشتر بر منطقهی ماست. یك خیزی برداشتند، این خیز ناموفق بود. قضیهی عراق یا قضیهی افغانستان، قضایای دفعی نبود؛ حوادثی نبود كه بر اساس یك تصمیم آنی، فوری و دفعی به وجود آمده باشد؛ نه، اینها كاملاً برنامهریزی شده بود؛ هدف هم تسلط كامل غرب به پیشتازی و رهبری آمریكا بر كل این منطقه بود. البته من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیك، خاور میانه درست نیست. دور از كجا؟ از اروپا. نزدیك به كجا؟ به اروپا. یعنی مركز دنیا اروپاست؛ هر جائی كه از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیكتر است، خاور نزدیك است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفی است كه خود اروپائیها كردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یك قارهای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقهی ما اسمش منطقهی غرب آسیاست، نه منطقهی خاورمیانه. بنابراین یك نشانهی دیگر، تسلط كامل بر این منطقهی حساس است. چرا این منطقه حساس است؟ چون اولاً در این منطقه، منابع بسیار غنی و عظیمی قرار دارد؛ منابعی كه غرب به آنها نیاز دارد، و در درجهی اول منابع انرژی. ثانیاً در اینجا موج اسلامی همیشه قابل انتظار و قابل توقع بوده؛ بخصوص بعد از پیدایش انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، این موج را همیشه به نحو مبهم انتظار داشتند، برای اینكه بر این موج سیطره پیدا كنند. بنابراین سیطرهی همزمان، هم بر منابع غنی، هم بر موج اسلامی، آنها را وادار كرد كه یك خیزی بردارند و این منطقه را تصرف كنند، اما وسط راه افتادند؛ مثل كسی كه خیز برمیدارد تا از یك جوئی عبور كند، اما زورش نمیرسد، وسط جوب میافتد. یك چنین اتفاقی افتاد. این خودش یكی از نشانههای تحول است. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : چرخه علم و فناوری کلیدواژه(ها) : چرخه علم و فناوری نوع(ها) : جستار متن فیش : توصیهی آخر - چون دیگر ظاهراً وقت هم خیلی گذشته - توصیه به نظام ملیِ نوآوری است. الان اینجا یك خلأیی وجود دارد - و همین خلأ موجب شده نقشهی جامع علمی هم آنچنان كه باید و شاید عملیاتی نشود - و آن عبارت است از همین خلأ نظام ملیِ نوآوری، كه عبارت است از یك شبكهای از فعالیتها، تعاملهای زنجیرهای، در سطحهای كلان و میانی و خرد، بین دستگاههای علمی كشور؛ چه در درون محیط علمی، چه بیرون محیط علمی. یك تعامل اینچنینی باید به وجود بیاید، كه این به عنوان نظام ملیِ نوآوری شناخته شود؛ كارش هم عبارت است از این كه جریان دانش و نوآوری را مدیریت كند، رصد كند، ارزیابی كند، هدایت كند. این امروز یك چیز لازمی است و به نظر من مسئولان و مدیران باید به این مسئله فكر كنند. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : دانشمندان هستهای کلیدواژه(ها) : دانشمندان هستهای نوع(ها) : جستار متن فیش : جلسهی ما امروز شاهد حضور خانوادههای عزیزان شهید علم، شهدای هستهای است، كه به این عزیزان هم خوشامد عرض میكنم؛ خانوادههای محترم شهید علیمحمدی، شهید شهریاری، شهید رضائینژاد و شهید احمدی روشن؛ كه یاد اینها هرگز از خاطرهی این ملت و حافظهی تاریخ ما بیرون نخواهد رفت. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : حرف نو جمهوری اسلامی کلیدواژه(ها) : حرف نو جمهوری اسلامی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : این حرف نوئی است كه امروز ما داریم مطرح میكنیم و میگوئیم دین با زندگی یكی است. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : تغییر هندسه دنیا کلیدواژه(ها) : تغییر هندسه دنیا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز هیچ كس نمیتواند منكر شود كه جهان در حال عبور و گذار به سمت یك مرحلهی تازه است؛ این را دارید مشاهده میكنید. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : تغییر هندسه دنیا کلیدواژه(ها) : تغییر هندسه دنیا نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اوضاع جهان در حال تبدیل به یك شكل جدید و هندسهی جدید است. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : استقلال ملی کلیدواژه(ها) : استقلال ملی نوع(ها) : جستار متن فیش : اگر چنانچه کسی متهم شد به این که در خدمت آمریکاست، در خدمت صهیونیسم است، در خدمت مخالفان استقلال کشور و سربلندی کشور است، این حقیقتاً ننگ است؛ این دشنام است. اینکه گفته شود فلان دانشجو دولتی است، فلان استاد دولتی است، فلان تشکل دولتی است، بههیچوجه دشنام نیست، این چیز بدی نیست؛ باید افتخار کنند. بله، دولتی، یعنی مربوط به نظام. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : شعار مرگ بر آمریکا کلیدواژه(ها) : شعار مرگ بر آمریکا نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی دیگر از نشانههای این تحول اساسیای که در نقشهی دنیا انسان احساس میکند، افول وجههی آمریکاست. آمریکا به عنوان قدرت اولِ ثروت و علم و فناوری و نظامی دنیا، چندین دهه با وجهه زندگی کرد؛ که همین وجهه موجب شد نفوذ پیدا کند. در دهههای اولِ نیمهی دوم قرن بیستم، این وجهه در اوج بود. در ایران خود ما همین جور بود؛ دولت ملیای مثل دولت مصدق که از زیر بار انگلیس میگریخت، به دامن آمریکا پناه میبرد؛ این وجهه بود. در همهی دنیا یک چنین حالتی بود. امروز این وجهه به طور کامل از بین رفته است؛ یعنی آمریکا به عنوان یک متهم در دنیا مطرح است. دولت آمریکا در هیچ کشوری، میان هیچ ملتی، یک وجههی عمومی ندارد. «مرگ بر آمریکا» دیگر جزو شعارهای اختصاصی ملت ایران نیست؛ در بسیاری از کشورها گفته میشود. یک دولتِ طرفدار ظلم، طرفدار جنگ، طرفدار انباشت تسلیحات، طرفدار سلطهی بر ملتها، طرفدار زورگوئی، دخالت در همه جا، یک چنین عنوانی پیدا کرده؛ این هم یکی از نشانههاست. بنابراین تحول در سطح جهان، یک امر قطعی است. نشانه های دیگری هم دارد که حالا من اکتفاء میکنم به همین مقداری که گفته شد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : شعار مرگ بر آمریکا کلیدواژه(ها) : شعار مرگ بر آمریکا نوع(ها) : جستار متن فیش : یکی دیگر از نشانههای این تحول اساسیای که در نقشهی دنیا انسان احساس میکند، افول وجههی آمریکاست. آمریکا به عنوان قدرت اولِ ثروت و علم و فناوری و نظامی دنیا، چندین دهه با وجهه زندگی کرد؛ که همین وجهه موجب شد نفوذ پیدا کند. در دهههای اولِ نیمهی دوم قرن بیستم، این وجهه در اوج بود. در ایران خود ما همین جور بود؛ دولت ملیای مثل دولت مصدق که از زیر بار انگلیس میگریخت، به دامن آمریکا پناه میبرد؛ این وجهه بود. در همهی دنیا یک چنین حالتی بود. امروز این وجهه به طور کامل از بین رفته است؛ یعنی آمریکا به عنوان یک متهم در دنیا مطرح است. دولت آمریکا در هیچ کشوری، میان هیچ ملتی، یک وجههی عمومی ندارد. «مرگ بر آمریکا» دیگر جزو شعارهای اختصاصی ملت ایران نیست؛ در بسیاری از کشورها گفته میشود. یک دولتِ طرفدار ظلم، طرفدار جنگ، طرفدار انباشت تسلیحات، طرفدار سلطهی بر ملتها، طرفدار زورگوئی، دخالت در همه جا، یک چنین عنوانی پیدا کرده؛ این هم یکی از نشانههاست. بنابراین تحول در سطح جهان، یک امر قطعی است. نشانه های دیگری هم دارد که حالا من اکتفاء میکنم به همین مقداری که گفته شد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : استعمار کلیدواژه(ها) : استعمار نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : همان کسانی که گاهی سر جمهوری اسلامی و سر مجموعهی متدین دانشگاهی کشور داد میکشند که آقا علم را سیاسی کردید، علم را جهتدار کردید، خودشان علم را در خدمت استعمار قرار دادند، در خدمت سلطهی بر ملتها قرار دادند، در خدمت به زنجیر کشیدن کشورها قرار دادند. استعمار با علم به وجود آمد؛ اگر علم نداشتند، نمیتوانستند این همه کشورها را استعمار کنند، این همه تسلیحات را در دنیا انباشته کنند مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : استعمار کلیدواژه(ها) : استعمار نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : استعمار با علم به وجود آمد؛ اگر علم نداشتند، نمیتوانستند این همه کشورها را استعمار کنند، این همه تسلیحات را در دنیا انباشته کنند. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : استعمار کلیدواژه(ها) : استعمار نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در دورانی که اروپائیها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدی در دنیا به وجود آمد، شکل عمومی دنیا عوض شد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : آزادی کلیدواژه(ها) : آزادی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : پیام اسلام پیام آزادی انسانهاست، پیام سعادت انسانهاست مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : نخبگان علمی(مخاطب), نخبگان جوان کلیدواژه(ها) : نخبگان علمی(مخاطب), نخبگان جوان نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز میبینید [غربی ها] دنبال جوانهای بااستعداد ما هستند، دنبال نخبههای ما هستند؛ دانه دانه استاد ما را، دانشجوی ما را، نخبهی ما را شناسائی میکنند، پیگیری میکنند که ببرند. ما دچار ضعفهائی هستیم که آنها از همین ضعفهای ما هم استفاده میکنند و موفق میشوند. به هر حال این نشان دهندهی وجود این ثروت در اینجاست. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : نخبگان علمی(مخاطب) کلیدواژه(ها) : نخبگان علمی(مخاطب) نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز غربی ها دنبال نخبه های ما هستند؛ دانه دانه استاد و دانشجو و نخبه ی ما را شناسائی میکنند، پیگیری میکنند که از کشور ببرند. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : قانون کلیدواژه(ها) : قانون نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : دین منشأ مقررات و قوانین زندگی برای مردم است. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : صنعت کلیدواژه(ها) : صنعت نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در همین زمینهی ارتباط دانشگاه و صنعت که دربارهی آن در طول این سالها بحثهای متعددی شده و خوشبختانه راهکارهائی هم در این موردِ بالخصوص در پیش گرفته شده، ولی در عین حال نقصهائی وجود دارد؛ خب، برای رفع این نقصها راهکارهای اجرائی چیست؟ این از جملهی نیازهای ماست. من خواهش میکنم در این زمینه اساتید محترم و صاحبان فکر و اندیشه کار کنند. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : تحول کلیدواژه(ها) : تحول نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وضعیتی که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسهی جدید است. اگر بخواهیم در گذشتههای نزدیک - مثلاً در حدود یکی دو قرن - نظیری برای این پیدا کنیم، تقریباً شبیه اوضاعِ بعد از جنگ بینالملل اول، البته در جهت عکس آن است؛ آن روز هم هندسهی سیاسی و اقتصادی دنیا تغییر اساسی و بنیادی کرد. یا قبل از آن، در دورانی که اروپائیها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدی در دنیا به وجود آمد، شکل عمومی دنیا عوض شد. تحولاتی که امروز مشاهده میشود، از این جنس است؛ جنس تغییر شکل عمومی دنیا؛ البته در جهت عکس آن دو مثالی که زدم؛ در جهت تبادل قدرت و توانائیهای عمومی بین شرق و غرب، یا بین بخشی از ملتهای دنیا با بخش دیگر. پیداست که به سوی تحولات تازهای داریم پیش میرویم. شواهد و نشانههائی که این تحول را نشان میدهد، چه چیزهائی است؟ من چند تا مثال را عرض میکنم. یکی بیداری اسلامی است... این یک نشانه است، نشانهی تحول است. چون مسلمانها یک میلیارد و نیم از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، دهها کشور شامل اکثریتهای مسلمان هستند و کشورها هم جاهای حساسی قرار دارند، بنابراین این بیداری یک امر عادی نیست؛ نشاندهندهی یک تحول در ساخت و نقشه و هندسهی جدید دنیاست. یک نشانهی دیگر، خیزش ناخیزِ ناموفق غرب به رهبری آمریکا، برای تسلط هرچه بیشتر بر منطقهی ماست. یک خیزی برداشتند، این خیز ناموفق بود. قضیهی عراق یا قضیهی افغانستان، قضایای دفعی نبود؛ حوادثی نبود که بر اساس یک تصمیم آنی، فوری و دفعی به وجود آمده باشد؛ نه، اینها کاملاً برنامهریزی شده بود؛ هدف هم تسلط کامل غرب به پیشتازی و رهبری آمریکا بر کل این منطقه بود. یک نشانهی دیگر، حوادث امروز اروپاست. این آیندهی مبهمی که سایه افکنده بر کشورهای ثروتمند اروپا، کشورهای غرب اروپا، حوادث بسیار مهمی است. این قضایای اقتصادی ربطی هم به خطاهای تاکتیکی و راهبردی ندارد که بگوئیم فلان تاکتیکشان در فلان جا غلط بود، دچار این مخمصه شدند؛ یا فلان راهبردشان غلط بود، دچار این گرفتاری شدند؛ نخیر، قضیه این نیست؛ قضیه، قضیهی بنیانی است. خطاهای بنیانی وجود دارد. آنچه که امروز دارد اتفاق میافتد، ناشی از خطای در نگاه فلسفی و بنیانی و فکر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ خطای در جهانبینی است... یکی دیگر از نشانههای این تحول اساسیای که در نقشهی دنیا انسان احساس میکند، افول وجههی آمریکاست. آمریکا به عنوان قدرت اولِ ثروت و علم و فناوری و نظامی دنیا، چندین دهه با وجهه زندگی کرد؛ که همین وجهه موجب شد نفوذ پیدا کند. در دهههای اولِ نیمهی دوم قرن بیستم، این وجهه در اوج بود. در ایران خود ما همین جور بود؛ دولت ملیای مثل دولت مصدق که از زیر بار انگلیس میگریخت، به دامن آمریکا پناه میبرد؛ این وجهه بود. در همهی دنیا یک چنین حالتی بود. امروز این وجهه به طور کامل از بین رفته است؛ یعنی آمریکا به عنوان یک متهم در دنیا مطرح است. دولت آمریکا در هیچ کشوری، میان هیچ ملتی، یک وجههی عمومی ندارد. «مرگ بر آمریکا» دیگر جزو شعارهای اختصاصی ملت ایران نیست؛ در بسیاری از کشورها گفته میشود. یک دولتِ طرفدار ظلم، طرفدار جنگ، طرفدار انباشت تسلیحات، طرفدار سلطهی بر ملتها، طرفدار زورگوئی، دخالت در همه جا، یک چنین عنوانی پیدا کرده؛ این هم یکی از نشانههاست. بنابراین تحول در سطح جهان، یک امر قطعی است. نشانه های دیگری هم دارد که حالا من اکتفاء میکنم به همین مقداری که گفته شد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : تحول کلیدواژه(ها) : تحول نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وضعیتی که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسهی جدید است. اگر بخواهیم در گذشتههای نزدیک - مثلاً در حدود یکی دو قرن - نظیری برای این پیدا کنیم، تقریباً شبیه اوضاعِ بعد از جنگ بینالملل اول، البته در جهت عکس آن است؛ آن روز هم هندسهی سیاسی و اقتصادی دنیا تغییر اساسی و بنیادی کرد. یا قبل از آن، در دورانی که اروپائیها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدی در دنیا به وجود آمد، شکل عمومی دنیا عوض شد. تحولاتی که امروز مشاهده میشود، از این جنس است؛ جنس تغییر شکل عمومی دنیا؛ البته در جهت عکس آن دو مثالی که زدم؛ در جهت تبادل قدرت و توانائیهای عمومی بین شرق و غرب، یا بین بخشی از ملتهای دنیا با بخش دیگر. پیداست که به سوی تحولات تازهای داریم پیش میرویم... منکر هم نمیتوان شد که کشور ما در این تحول، در این ماجرا، در این داستان طولانی، یک جایگاه ویژهای دارد. ما در این قضیه، یک تماشاچی نیستیم، یک عنصر برکنار نیستیم؛ کشور ما یک جایگاه ویژهای دارد. این جایگاه ویژه ناشی از چیست؟ اولاً چون بیداری اسلامی از اینجا آغاز شد. این را همه میگویند، همه میفهمند، همه میدانند. آنچه که امروز ما به آن بیداری اسلامی میگوئیم، [چندین سال] قبل از این در این کشور شروع شد، قربانیان خودش را گرفت، مجاهدتهای خودش را عرضه کرد، به مقاصد و اهداف عالىِ خودش هم رسید، که تشکیل نظام اسلامی است. ثانیاً نظام جمهوری اسلامی در کشور ما بر یک ساخت مستحکمی بنا شده که شالودهاش عبارت است از اعتقاد و ایمان، عقل و عاطفه. در شالودهی این نظام مستحکم، هم اعتقادات و ایمان مردم و مسئولین سهیم است، هم عقلانیتها... و هم عواطف. یک چنین ساخت مستحکمی به وجود آمده، که من نظیر این را همین الان دیگر در سطح دنیا به یاد ندارم؛ نظامی که متکی است به ایمان مردم، در عین حال به مبانی اعتقادی، در عین حال به عقلانیت، و در عین حال به عواطف شدید. ثالثاً بخش عظیمی از این ثروتی که گفتم دنیای غرب چشمش دنبال آن است و صد سال است که از این ثروت ارتزاق میکند - یعنی انرژی، نفت و گاز - در سرزمین ماست... رابعاً در مقابل سترون و نازا بودن غرب در برونزائی اندیشههای نو - که بعد از اومانیسم و مکتبهائی که متکی به اومانیسم هستند و فلسفههای زائیده و منشأ گرفتهی از اومانیسم غربی، دیگر غرب زایش فکری نداشته و ایدهی نو برای بشر و حیات انسان ارائه نداده - جمهوری اسلامی دارای زایش فکری است. ما برای مسائل روحی انسان، برای مسائل اجتماعی انسان، برای مسائل حکومتی انسان، حرفهای تازهای داریم... پنجمین نکته و عاملی که کشور را از موقعیت ویژه برخوردار میکند، سرسختی در برابر شیوههای متداول غرب در پیشبرد کارهای خود است... بنابراین وضع دنیا که در آستانهی یک تحول یا در حال یک تحول است، قابل انکار نیست؛ موقعیت ویژهی کشور هم قابل انکار نیست. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : تحول کلیدواژه(ها) : تحول نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : وضع دنیا که در آستانهی یک تحول یا در حال یک تحول است، قابل انکار نیست؛ موقعیت ویژهی کشور هم قابل انکار نیست. حالا اینجا یک سؤالی مطرح میشود. سؤال این است که آیا دانشگاه کشور - و نیز البته حوزهی علمیه - در قبال این حوادثی که در دنیا دارد اتفاق میافتد، مسئولیتی دارد یا نه؟... آنچه که به نظرم میرسد لازم است، این است که دانشگاههای کشور و حوزههای علمیهی کشور در این شرائط، مسئولیت سنگینی دارند. کار توفیق ملت ایران و کشور ایران در این برههی بسیار مهم و حساس تاریخی، در درجهی اول بر دوش دانشمندان است. اگر در درجهی اول هم نگوئیم، یقیناً یکی از عناصر رتبهی اول و صف اول برای تأثیرگذاری در این تحولات، دانشگاهها هستند. دانشگاه میتواند کاری کند که کشور و ملت و تاریخ ما در این تحول برنده باشد؛ میتواند هم خدای نکرده کاری کند که نه، برنده نباشد. به نظر من دانشگاه در این زمینه مسئولیت بسیار حساس و بزرگی دارد. مربوط به :بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها - 1391/05/22 عنوان فیش : اروپا کلیدواژه(ها) : اروپا نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در مقابل سترون و نازا بودن غرب در برونزائی اندیشههای نو - که بعد از اومانیسم و مکتبهائی که متکی به اومانیسم هستند و فلسفههای زائیده و منشأ گرفتهی از اومانیسم غربی، دیگر غرب زایش فکری نداشته و ایدهی نو برای بشر و حیات انسان ارائه نداده - جمهوری اسلامی دارای زایش فکری است. ما برای مسائل روحی انسان، برای مسائل اجتماعی انسان، برای مسائل حکومتی انسان، حرفهای تازهای داریم. حرف تازه معنایش این نیست که اگر گفته شد، همهی دنیا آن را قبول خواهند کرد؛ معنایش این است که یک جریان جدیدی را در دریاچهی عظیم فکر بشری به وجود میآورد؛ موجآفرینی میکند. ما امروز در زمینهی مسائل سیاسی، «مردمسالاری دینی» را عرضه میکنیم؛ در زمینهی مسائل عمومىِ اجتماعی، «ابتناء تمدن بر معنویت» را ارائه میکنیم؛ در زمینههای گوناگون، «کرامت انسان» را مطرح میکنیم؛ «آمیختگی دین و زندگی» را مطرح میکنیم. اینها حرف نوئی است؛ اینها هیچ وقت در دنیا وجود نداشته؛ حتّی قبل از دوران مادیگری و اومانیسم غرب و روی کار آمدن اندیشههای سکولار هم اینجور نبود که دین با زندگی توأم و همراه باشد؛ ابداً. بله، در یک بخشهائی از دنیا روحانیون حکومت داشتند؛ حکومت کلیسا. حالا با تاریخ پیچیده و طولانیای که اروپا دارد، بین دستگاههای کلیسائی و حکومتها یک جنگی بود؛ اما به هر حال دستگاههای کلیسائی هم حکومت داشتند. این معنایش این نبود که زندگی مردم آمیختهی با دین است؛ دین منشأ مقررات و قوانین زندگی برای مردم است؛ بههیچوجه چنین چیزی در غرب وجود نداشته؛ در کشورهای اسلامی هم هرگز وجود نداشته، جز در صدر اسلام. این حرف نوئی است که امروز ما داریم مطرح میکنیم و میگوئیم دین با زندگی یکی است. زندگی چیست؟ زندگی یعنی سیاست، فعالیت، تجارت، اقتصاد و همه چیز؛ این حرف نوئی است که دارد مطرح میشود. |