طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن | خلاصه جلسه بیست و ششم: پیرامون ولایت(۱)

ولی‌امر یعنی اجراکننده فرمان خدا در جامعه

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام  مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند و طی آن به «تبیین پایه‌های تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداخته‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سال ۱۳۹۴ در هفت گزیده بیانات جلسات ابتدایی این سخنرانی‌ها را که به موضوع «ایمان» اختصاص داشته است را منتشر کرده است. جلسات مبحث «توحید» نیز در شش گزیده بیانات و مبحث «نبوت» در نُه گزیده بیانات در ماه رمضان امسال منتشر شد. اکنون و در آخرین بخش از مباحث کتاب جلسات مبحث «ولایت» در شش گزیده بیانات منتشر میگردد.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در چهارمین جلسه از بحث ولایت، با طرح معنای ولیّ به فرمانروا و مدیر جامعه، ولیّ واقعی جامعه‌ی اسلامی را خدا دانسته و این مسئله را نه سلطه‌ی تکوینی پروردگار، بلکه الهام قوانین و حکومت در جامعه اسلامی معنا کرده و این حکومت را حکومت علوی نام نهادند.

ایشان در ادامه ضرورت حضور یک فرمانروا برای اجرای قوانین الهی را عنوان کرده و نظرات مختلف برای انتخاب یک امیر در جامعه را بیان کردند: «یک عده‌ای گفته‌اند: اَلمُلکُ لِمَن غَلَبَ؛ هر کسی غالب شد، یعنی حکومت جنگل. یک عده‌ای گفته‌اند هر کسی که دارای تدبیر بیشتری [است]. یک عده‌ای گفته‌اند هر کسی که از طرف مردم مورد قبول باشد. یک عده‌ای گفته‌اند هر کسی که از آن دودمانِ چنین و چنان باشد.» و در ادامه نظر اسلام را بر طبق آیه‌ی «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُون» بیان فرمودند که ولی خداوند و زمام‌دار از جانب خداوند را پیامبر و پس از ایشان اولی الامر دانسته است.

ایشان تکیه‌ی اسلام در زمامداری امور را عدم واگذاری حکومت به فردی دانستند که انسان‌ها را به دوزخ می‌کشد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه با رد تفکر غلط امیر و ولیّ بودن حکام عباسی و سایر حکام جهان اسلام در آن دوران، منطق اسلام در ارائه معیار ولایت را وصف کردند.

ایشان در ادامه ولایت خداوند را ناشی از یک فلسفه طبیعی در جهان‌بینی اسلام معرفی کرده و افزودند: «هر آنچه در روز و شب آرمیده و ساکن است، از آنِ خداست. خب، چیزی که همه‌ی پدیده‌های خلقت برای اوست و حکومت تکوینیِ بر همه چیز در اختیار او است، حکومت قانونی و تشریعی هم باید در اختیار او باشد، چاره­ای نیست.»

جلسه بیست و ششم: پیرامون ولایت(۱)
ولی‌امر جامعه؛ فرستاده خدا

آیات این جلسه

آیات ۵۸، ۵۹، ۶۰ و ۸۰ سوره­‌ی مبارکه­‌ی نساء
آیات ۱۳و۱۴ سوره‌­ی مبارکه­‌ی انعام

واژگان کلیدی

 

اولی‌الامر

 
 

حکومت علوی

 
 

جامعه الهی اسلامی، قرآنی

 
 

ولیّ امر

 

آیه

نکات کلیدی

إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا (٥٨)

همانا خدا به شما فرمان می‌دهد که امانت­ها را به اهلش ادا کنید. و چون میان مردم حکم و قضاوت می‌کنید، برطبق عدالت قضاوت کنید. همانا که خدا شما را به نیکو چیزی پند می­دهد.(۵۸)

- امانت فقط این نیست که یک تومان من دست شما دارم، این یک تومان را به من برگردانید. مهمترینِ نشانه و نمونه­‌های امانت، این است که آنچه امانت خداست در میان مردم، آن را انسان به جایش برساند و به اهلش برساند. اطاعت از خدا بکند و از آن که خدا فرموده که اطاعت بشود. این مهمترین مصداق امانت است.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى الله وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا (٥٩)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید. و پیامبر را و آن کسانی را که در میان شما (از سوی خدا و به تعیین او) صاحب فرمانند. و هنگامی که در چیزی منازعه کردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، آن چیز را به خدا و پیامبر ارجاع نمایید. این نیکوتر و نیکو عاقبت‌­تر است (برای شما)(۵۹)

- صاحبان فرمان یعنی چه؟ آن جاهلِ نادانِ مسلمان­ نام، خیال می­کند صاحب فرمان، یعنی هر کسی که می­تواند فرمان بدهد، هر کسی که زورش می­چربد برای فرمان دادن؛ می­گوید این اولی‌الامر است. ما می­گوییم نه، اولی­‌الامر او نیست. اگر بنا باشد که هر که می­تواند فرمان بدهد، اولی­‌الامر باشد و از طرف قرآن به رسمیت شناخته شده باشد، خب در فلان کوهستان، فلان دزدِ قداره بندِ سبیل از بناگوش در رفته هم فرمان می­دهد، او هم در آنجا همه‌کاره است؛ پس آنجا اولی­‌الامر است؟ و اطاعت فرمان او واجب است؟... اولی­‌الامری که شیعه معتقد است، آن اولی‌الامریست که منشور فرمان را، خدا به نام او کرده باشد، این را می‌خواهیم ما. آن انسانی­ست که اگر چه ... جزو انسان­های دیگر است، اما ولایت را از خدا گرفته باشد، که صاحب ولایت کبری خداست، از خدا گرفته باشد.

- تِز اسلامی نمی­گوید که حکومت، روزی خواهد بود که لازم نباشد، نه؛ ایده‌ی اسلامی پیش‌بینی نمی­کند آن روزی را که در جامعه، دولت و حکومت نباشد، نه خیر؛ در حالی که بعضی از مکتب­ها پیش­‌بینی می­کنند آن روزی را که جامعه، جامعه‌ی ایده­‌آل است و یکی از خصوصیاتش این است که دیگر دولت و حکومت در آن جامعه نیست؛ نه؛ اسلام این را پیش­‌بینی نمی­کند.

خوارج، با بهانه‌ی حکومت الهی بود که می­گفتند علی بن ابی طالب باید نباشد. می­گفتند «لا حُکمَ الا لله » حکومت برای خداست. امیر­المؤمنین در جواب این می­گوید «کَلِمَةُ حَقٍ یُرادُ بِها باطِلُ» سخن، سخنِ درستی­ست، حاکم واقعاً خداست، آن کسی که مقررات را می­دهد و سررشته زندگی را به دست می­گیرد، واقعاً خداست، اما شما می­گویید «لا حُکمَ اِلّا لله» یا می‌گویید «لا اِمرَةَ اِلّا للهِ» قانون و حکومت برای خدا، مجری قانون کیست؟ آن هم شما می­گویید که غیر خدا، کسی نباید مجری قانون باشد؟ بعد لذا در جواب این سخن میگوید: «لابُدَّ لِلنّاسِ مِن اَمیرٍ» بالاخره انسانیت و جامعه‌ی بشری امیر لازم دارد، حاکم و فرمانروا لازم دارد. این طبع انسانی­ست که باید زندگی­‌اش با یک مجری قانون همراه باشد؛ بودن قانون کفایت نمی­کند، باید کسی باشد تا اینکه این قانون را اجرا کند و نظارت کند بر اجرای دقیق و صحیح این قانون، همین را می­گوید «وَ أُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ»، منتها اولی‌الامر. اینجاست که بین ما و طرز فکر تسنن، یک اختلاف اساسی پیدا می­شود. ما می­گوییم اولی‌الامر، صاحب فرمان، آن صاحب فرمانی­ست که با معیارهای الهی تطبیق بکند. در حالی که آنها این چنین شرطی را عملاً که نمی­کنند. آنی که شایع است در افواه و در زبان­ها، این است که هر کسی که به مقام فرمانرانی و فرمانروایی رسید، برایشان محترم و معتبر است.

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِیدًا (٦٠)

آیا نمی‌­نگری به کسانی که می­پندارند به آیین الهی تو و آیین­‌های آسمانی پیش از تو ایمان آورده‌اند. با این حال می­خواهند برای حل و فصل امور خود به طاغوت مراجعه کنند. در حالی­که (از طرف خدا) مأمور شده­‌اند که بطاغوت کفر و انکار بنمایند و شیطان می­خواهد که آنان را بسی دور از راه راست، گمگشته و گمراه سازد.(۶۰)

- پیشِ خودشان، خودشان را مؤمن فرض می­کنند؛ با اینکه خودشان را مؤمن فرض می­کنند، کاری از آنها سر می­زند که منافی با ایمان به خداست، آن چیست؟ «یُریدونَ اَن یَتَحاکَموا اِلَی الطاغوت» می­خواهند تحاکم کنند به طاغوت، یعنی برای حل و فصل کار خود به طاغوت مراجعه کنند، از طاغوت نظر بخواهند، فرمان بگیرند، بر طبق نظر او، فرمان او، زندگی خود را به راه ببرند؛ این منافی با ایمان است.

- من احتمال می­دهم این شیطان، همان خود طاغوت است، چیز دیگری نیست. اینها می­خواهند سراغ طاغوت بروند، غافل از اینکه این شیطانِ طاغوت، این شیطانی که با عنوان طاغوت در قرآن شناخته می­شود، آنها را از راه درست دور می­کند. طاغوت، آنها را، شیطان، آنها را، از جاده آن چنان دور می­‌اندازد که برگشت‌شان کار یک ذره، دو ذره نیست، خیلی به دشواری، دیگر برگردند به راه راستِ هدایت. این آیه‌ی قرآن است.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در روز دوشنبه ۵۳/۰۷/۲۲ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد:
در اسلام، ولی امر آن کسی­‌ست که فرستاده‌ی خداست، آن کیست که خودِ خدا او را معین می­کند؛ چون فرض این است که هیچ انسانی به حسبِ طبیعت خلقت و آفرینشش، حق تحکم بر انسان‌های دیگر را ندارد.

تنها کسی که حق تحکم دارد، خداست و چون خدا حق تحکم دارد، خدا می­تواند طبق مصلحتِ انسان­ها، این حق را به هر که بخواهد، بدهد و می­دانیم که کار خدا، بیرون از مصلحت نیست، دیکتاتوری نیست، قلدری و زورگویی نیست. کارِ خدا، طبق مصلحت انسان­‌هاست؛ چون طبق مصلحت انسان­‌هاست، پس بنابراین او معین می­کند، ما هم تسلیم می­شویم. او معین می­کند پیغمبر را، معین می­کند امام را، بعد از امام معین می­کند آن کسانی را که با معیارها و ملاک­‌های خاصی تطبیق بکنند. اینها بعد از ائمه هداة معصومین، حاکم بر جامعه‌ی اسلامی هستند. پس ولی را خدا معین می­کند؛ خودش ولی است، پیغمبرش ولی است، امام­ها ولی هستند. امام‌­های خاندان پیغمبر تعیین شده­اند، دوازده امام، در رتبه‌ی بعد، آن کسانی که با یک معیارها و ملاک­‌های خاصی تطبیق بکنند و جور بیایند، آنها معین شده­‌اند برای حکومت و خلافت. مسئله در مورد تعیین ولی در اسلام این است.