دشمنان ملت ایران وادار به اعتراف شدند
بعد از هشت سال جنگ، لازم نیست ما قسم و آیه بخوریم که در جنگ پیروز شدهایم. پیروزی در جنگ مگر چیست؟ اگر دشمنی با آن حجم قدرت و با آن عظمت مادّی به یک ملت حمله کند، هشت سال هم علیه او مبارزه کند، اما بعد از هشت سال همه چیز مثل روز اول باشد؛ نه یک قدم از سرزمین این ملت دست دیگری باشد، نه این ملت کوچکترین تحمیلی را از دشمن قبول کرده باشد، آیا این پیروزی این ملت نیست؟ ملت ما با جوانانش، با رزمندگانش، با ارتش و سپاه و بسیج مردمیش، با عشایر دلاورش، با مردم کوچه و بازارش، با خانوادههای ایثارگرش، با زنان و مردان آگاه و هوشیارش، با شجاعت و ایمان و توکل بینظیر رهبر عظیمالشأنش، توانست در مقابل امریکا و اروپا و شوروىِ آن روز و امپراتوری شرق و غرب بایستد و بعد از هشت سال همهی آنها را وادار بکند که به پیروزی ملت ایران و به شکست خودشان اعتراف کنند. ۱۳۷۰/۰۷/۰۵
***
ترس مستکبران از اسلام بهدلیل حضور ملت در جنگ ۸ ساله
امروز مستکبران عالم از اسلام میترسند؛ چون جوانانِ شما را دیدهاند؛ چون جبهههای شما را دیدهاند؛ چون بسیج را دیدهاند؛ دیدهاند که این مردم چهطور مثل اقیانوسی خروشان به طوفان میآیند و از هیچ چیزی در راه خدا نمیهراسند؛ چون پدران و مادران را دیدهاند؛ دیدهاند که مادر با آن عاطفهی رقیق و جوشان - که هیچ مادری نمیتواند تحمل کند که خاری به پای فرزندش برود - از جوان خودش در راه خدا آنچنان آسان میگذشت که همه را به حیرت در میآورد. یک شهید، دو شهید، سه شهید، چهار شهید؛ این پدران و مادران و همسران و کسان این عزیزان و جوانان ما آنچنان تحمل کردند که انسان از حیرت و تعجب، هرچه نگاه میکند، نظیری برای آن پیدا نمیکند. این صبرها بود که لطف خدا را متوجه این ملت کرد. ۱۳۷۰/۱۱/۳۰
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای قم
***
اهتزار پرچم اسلام به برکت خون شهدا است
امروز شما وقتی به صحنهی عالم نگاه میکنید، میبینید که پرچم اسلام در اهتزاز است؛ اسلام عزیز است؛ ملتهای مسلمان برای حکومت اسلامی مجاهدت و تلاش میکنند؛ دلهای مسلمین پُر از امید است؛ آینده برای مسلمانان روشن است و ملتها در مقابل قدرتهای جهنمی عالم، دچار ترس و رعب نمیشوند. آن احساس ذلت و زبونییی که ملتهای ضعیف در طول دهها سال گذشته - بلکه قرنهای گذشته - دچار آن بودند، امروز از آن احساس ضعف و ذلت خبری نیست؛ ملتها شجاع و قوی و اهل اقدام و عمل شدهاند. اگر کسی باانصاف باشد و بخواهد این پدیدهی عظیم عالم را تحلیل بکند، به این نتیجه میرسد که همهی این برکات، از برکت خون همین جوانان و فرزندان شماست؛ از برکت همین رزمندگانی است که در مدت سالهای بعد از پیروزی انقلاب، در جبهههای مختلف حضور پیدا کردند؛ جان خود را مورد توجه قرار ندادند؛ هدفهای الهی را مورد توجه قرار دادند؛ بعضی به شهادت رسیدند، بعضی مجروح و جانباز شدند و در عین جوانی، از عافیت جسمانی محروم شدند؛ بعضی هم به اسارت دشمن درآمدند و سالها سختیهای زندان و شکنجهی تسلط دشمن عنود را تحمل کردند؛ اینها بودند که آن عزت و آن عظمت را برای اسلام به ارمغان آوردند. ای بسا پدر و مادری که جوان خود را درست نمیشناختند. من گاهی که با پدران یا مادران شهدای عزیز دربارهی شهیدشان گفتگو میکنم، آنها به من میگویند که فرزندشان تا زنده بود، عظمت روحی او را درست درک نمیکردند. جوان آنها، همان کودکی است که او را بزرگ کردهاند. پدران و مادران، درست نمیتوانند عظمت این مجاهد فیسبیلاللَّه را درک کنند؛ بلکه ملت نمیتواند عظمت این ستارگان درخشان را بفهمد. بنده عرض میکنم که ما هنوز قادر نیستیم عظمت کار این شهدای عزیز را درست تشخیص بدهیم. آیا میدانید که این شهدای بزرگوار ما - همین جوانان فداکار ما، همین بسیجىِ مؤمنِ پُرشورِ عاشقوش ما، یا ارتشی و سپاهی ما - چه عظمتی در دنیا و در تاریخ آفریدهاند؟ ۱۳۷۰/۱۰/۱۱
بیانات در دیدار خانوادههای شهدای استان بوشهر
***
اسلامخواهی ملتها بهبرکت مجاهدت رزمندگان و شهیدان
امروز سران کشورهای مسلمان، حتّی آنهایی که از اسلام بهرهی چندانی هم ندارند، خود را مجبور میبینند که به اسلام تظاهر کنند! چرا؟ چون ملتها اسلام را میخواهند. امروز دستگاههای کفر و استکبار جهانی، در مقابل مسلمین احساس رعب میکنند. چرا؟ چون مسلمانان دیگر احساس حقارت ندارند. مسلمانان، امروز در هیچ نقطهی دنیا از مسلمانی خودشان خجالت نمیکشند؛ بلکه به آن افتخار میکنند؛ اینها را انقلاب کرد. در این حرکت عظیم، نقش همین بچههای شما، همین شهیدان شما، همین بهخونغلتیدگان جبهههای نبرد و سایر جبههها، نقش اول است. ما امروز هنوز قادر نیستیم عظمت این کار را درک بکنیم؛ تاریخ دربارهی اینها قضاوت خواهد کرد. ما در تاریخ، زندگی شهدای گرانقدر زمان پیامبر را که مطالعه میکردیم - حنظلهی غسیلالملائکة را، حمزه را، آن دو برادر شجاع جنگ اُحد را، و دیگران و دیگران را - تعجب میکردیم؛ اما این جوانان ما، هزاران حمزهی سیّدالشهداء و هزاران حنظلهی غسیلالملائکه را به ما نشان دادند؛ به چشم خودمان آنها را دیدیم و عظمت آنها را درک کردیم. ۱۳۷۰/۱۰/۱۱
بیانات در دیدار خانوادههای شهدای استان بوشهر
***
جمهوری اسلامی در دنیا قویتر شد
ایام آخرِ شهریور و اوّلِ مهر، برای ملت ما یادآور یک حادثه و یک ماجرای عبرتانگیز است که در خلال آن، اصالتهای زیادی آشکار میشود. اینها در تاریخ خواهد ماند و علاوه بر این، در دفتر «کرام الکاتبین» و در علم واسع الهی و دیوان اجر و مزد و پاداش پروردگار هم، ثبت و ضبط است. آن حادثه و ماجرای عبرتانگیز عبارت است از دفاع هشت ساله جانانه ملت ایران.... همه نیروهای مسلّح - از ارتش و دیگران - هر کدام نقشی داشتند که خدای متعال به آنها اجر و پاداش عنایت خواهد فرمود. لیکن سپاه، با حضور و فداکاری صادقانه خود که مصداق این آیه شریفه است که «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه»، حقیقتی از حقایق اسلام را زنده کرد؛ و آن اینکه: بشر - همین بشر معمولی و اسیر علل و اسباب عادّی - وقتی که با خدا رابطه برقرار میکند، چگونه آن سلطه عظیم و اقتدار معنوی را مییابد، که حتّی بر علل و عوامل تردید ناپذیر عالم مادّه هم غلبه پیدا میکند. ما قدر این را دانسته بودیم. در معارف اسلامی که در این شکّی نبود؛ اما دانستن کجا و دیدن و لمس کردن کجا!؟... همه دنیا با هم متّفق شدند و بر سر جمهوری اسلامی ریختند. در اینکه کسی تردید ندارد. آن روز هم ما میگفتیم. لکن بعد از پایان جنگ و فروکش کردن قضایا، همه گفتند و اسرار پنهان، برای ما هم - حتّی - برملا شد. همه بر سر ایران اسلامی ریختند، برای خاموش کردن این شعله که در اینجا مشتعل شده بود و آنها از آن بیمناک بودند. قصد آنها از این اقامه جنگ و تهاجم به جمهوری اسلامی چه بود؟ اینکه شما در این هشت ساله همیشه مشاهده میکردید که از لحاظ تسلیحاتی، از لحاظ تبلیغاتی و از لحاظ سیاسی، همواره امریکا و شوروىِ آن روز، قدرتهای پیمانهای دفاعی بزرگ دنیا، مرتجعین سراسر عالم و وابستگان به قدرتهای دوگانه آن روزِ دنیا، در همه جای دنیا علیه ما بودند و دشمنِ زبونِ ظالمِ ما را تقویت میکردند، برای چه بود؟ برای این بود که هشت سال دو طرف سرگرم شوند؛ بعد هم همان مرزهای بینالمللی باقی بماند و قضیه تمام شود و حکومت اسلامی، قویتر و مقتدرتر گردد؟
اینها قصدشان از این جنگ چه بود؟ غیر از این بود که یا میخواستند نظام اسلامی را سرنگون کنند، یا میخواستند نظام اسلامی را متّهم به ناتوانی کنند؟ بگویند: «شما نتوانستید؛ مرزهای شما را به هم زدند، شکستند و کشورتان را تجزیه کردند.» اینها را میخواستند دیگر! و یا میخواستند جمهوری اسلامی، چون میبیند که پشت سرِ عراق، قدرتهای جهانی هستند، برای نرم کردن دل قدرتها، از اصول خود صرفنظر کند؛ با سلطههای جهانی بسازد؛ در مقابل اسرائیل اینقدر سرسختی بهخرج ندهد و در دفاع از مسلمین و از مظلومان، آنطور صریح وارد نشود؟
هشت سال جنگ گذشت؛ امّا کدام یک از این اهداف دشمن عملی شد؟ میلیاردها دلار خرج کردند. مگر شوخی بود!؟ از همه زرّادخانههای بزرگ دنیا به مرزهایی که با ما میجنگید سلاح حمل کردند. آن همه متفکّرین و مغزهای سیاسی و استراتژیستهای درجه یک دنیا، از روسی و امریکایی و انگلیسی و امثال اینها، دور هم نشستند. اما کدام یک از این اهداف عملی شد؟ همه دنیا شاهدند و ملت ایران بهتر از همه شاهد است، که کوچکترین هدفی از هدفهای دشمن، عملی نشد. نه توانستند حکومت اسلامی را ساقط کنند و نه توانستند آن را تضعیف نمایند. بلکه حکومت اسلامی، در سایه اداره الهی و حیرتانگیز دوران جنگ و آن سازماندهىِ معنوىِ عظیم و تشکیل این نیروی عظیمِ بینظیر از لحاظ معنوی، در دنیا قویتر هم جلوه کرد؛ در چشمها شیرینتر هم شد. نتوانستند مرزهای ما را، یک سر سوزن این ورو آن ور کنند. نتوانستند حاکمیت ما را تضعیف کنند. بلکه ما توانستیم حاکمیت خودمان را بر مناطقی که میخواستند آنها را متزلزل کنند، بیشتر تثبیت کنیم. ما را از اصولمان هم نتوانستند منصرف کنند.
حال این سؤال مطرح است که «این پیروزیهای بزرگ، چگونه برای ما به وجود آمد؟» پاسخ یک کلمه است: «در سایه ایمان و معنویت.» 25/06/1372
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه
***
غلبه بر اهداف دشمنان در جنگ و قویتر شدن ما
ایام آخرِ شهریور و اوّلِ مهر، برای ملت ما یادآور یک حادثه و یک ماجرای عبرتانگیز است که در خلال آن، اصالتهای زیادی آشکار میشود. اینها در تاریخ خواهد ماند و علاوه بر این، در دفتر «کرام الکاتبین» و در علم واسع الهی و دیوان اجر و مزد و پاداش پروردگار هم، ثبت و ضبط است. آن حادثه و ماجرای عبرتانگیز عبارت است از دفاع هشت ساله جانانه ملت ایران.... همه نیروهای مسلّح - از ارتش و دیگران - هر کدام نقشی داشتند که خدای متعال به آنها اجر و پاداش عنایت خواهد فرمود. لیکن سپاه، با حضور و فداکاری صادقانه خود که مصداق این آیه شریفه است که «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه»، حقیقتی از حقایق اسلام را زنده کرد؛ و آن اینکه: بشر - همین بشر معمولی و اسیر علل و اسباب عادّی - وقتی که با خدا رابطه برقرار میکند، چگونه آن سلطه عظیم و اقتدار معنوی را مییابد، که حتّی بر علل و عوامل تردید ناپذیر عالم مادّه هم غلبه پیدا میکند. ما قدر این را دانسته بودیم. در معارف اسلامی که در این شکّی نبود؛ اما دانستن کجا و دیدن و لمس کردن کجا!؟... همه دنیا با هم متّفق شدند و بر سر جمهوری اسلامی ریختند. در اینکه کسی تردید ندارد. آن روز هم ما میگفتیم. لکن بعد از پایان جنگ و فروکش کردن قضایا، همه گفتند و اسرار پنهان، برای ما هم - حتّی - برملا شد. همه بر سر ایران اسلامی ریختند، برای خاموش کردن این شعله که در اینجا مشتعل شده بود و آنها از آن بیمناک بودند. قصد آنها از این اقامه جنگ و تهاجم به جمهوری اسلامی چه بود؟ اینکه شما در این هشت ساله همیشه مشاهده میکردید که از لحاظ تسلیحاتی، از لحاظ تبلیغاتی و از لحاظ سیاسی، همواره امریکا و شوروىِ آن روز، قدرتهای پیمانهای دفاعی بزرگ دنیا، مرتجعین سراسر عالم و وابستگان به قدرتهای دوگانه آن روزِ دنیا، در همه جای دنیا علیه ما بودند و دشمنِ زبونِ ظالمِ ما را تقویت میکردند، برای چه بود؟ برای این بود که هشت سال دو طرف سرگرم شوند؛ بعد هم همان مرزهای بینالمللی باقی بماند و قضیه تمام شود و حکومت اسلامی، قویتر و مقتدرتر گردد؟
اینها قصدشان از این جنگ چه بود؟ غیر از این بود که یا میخواستند نظام اسلامی را سرنگون کنند، یا میخواستند نظام اسلامی را متّهم به ناتوانی کنند؟ بگویند: «شما نتوانستید؛ مرزهای شما را به هم زدند، شکستند و کشورتان را تجزیه کردند.» اینها را میخواستند دیگر! و یا میخواستند جمهوری اسلامی، چون میبیند که پشت سرِ عراق، قدرتهای جهانی هستند، برای نرم کردن دل قدرتها، از اصول خود صرفنظر کند؛ با سلطههای جهانی بسازد؛ در مقابل اسرائیل اینقدر سرسختی بهخرج ندهد و در دفاع از مسلمین و از مظلومان، آنطور صریح وارد نشود؟ 25/06/1372
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه
***
ایستادگی یک ملت در مقابل قدرتهای عالم
مجموعه ایثارها، امروز کشور ما را به اینجا رسانده است. مگر تصوّر میشد که کوچک و بزرگِ ملتی تنها، بدون هیچ پشتوانه جهانی و بدون هیچ کمک قابل ذکر از سوی هیچ گوشهای از قدرتهای عالم، بتواند اینگونه در میدان جهاد مقدّس و دفاع از خود و سازندگی و استقلال و مبارزه با همه نوع فشارهای دشمنان قلدر ایستادگی کند و روزبهروز دشمنان را متعجّبتر نماید؟ مگر ممکن بود که بدون این گذشتها و این ایثارها و این فداکاریها، ما به اینجا برسیم؟ چه آزادگان عزیز، چه آنهایی که هنوز دربندند، چه خانوادههایتان، چه فرزندانتان، چه پدران و مادرانتان، چه همسرانتان، چه خانوادههای شهدا، چه خانوادههای جانبازان، چه فرزندان شهدا، و همه کسانی که به نحوی رنجها را بر جسم و جان خودشان تحمّل کردند، ایثارگران و پشتیبانی کنندگان، هر کدام به سهم خودشان در به وجود آمدن این ذخیره عظیم و تمام نشدنی و بینظیر ملت ایران سهیم هستند. ۱۳۷۶/۰۵/۲۹
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا
***
معجزات در جنگ حول محور ایمان به خدا و عمل صالح
ما در جنگ، بسیار جانهای عزیز را از دست دادیم و خسارتهای مادّی و معنوی زیادی هم تحمل کردیم؛ اما چیزی در دل این ملت جوشید که برکات و ارزشش برای امروز و فردای این ملت، از همه چیز بالاتر است و آن، احساس اتّکاء به نفس، احساس عزّت، احساس استقلال، احساس خودباورىِ ملىِ عظیم و احساس اعتقاد به این بود که اگر یک ملت حول محور ایمان به خدا و عمل صالح جمع شوند، معجزاتِ نشدنی یکی پس از دیگری قابل شدن خواهد شد. این در زندگی ما اتّفاق افتاد. ۰۶/۰۷/۱۳۷۹
بیانات در دیدار جمعی از مدیران و فعالان فرهنگی دفاع مقدس
***
ناکامی عراق و غرب در جنگ هشت ساله
ملت مؤمن و انقلابی ایران با اتحاد و استقامت خود توانست جنگ متجاوزانهی رژیم صدام را که از سوی همین آمریکا و انگلیس بعلاوهی شوروی و بلوک شرق سابق پشتیبانی تسلیحاتی و اطلاعاتی و سیاسی میشد، ناکام سازد و دشمن را به پشت مرزهای خود براند. شهرهای ایران سالها از سوی همین صدام حسین ستمگر موشکباران و بمباران شد و بر سر جوانان آزاده و فداکارش بمب شیمیایی ریخته شد. ولی مقاومت یک ملت همهی افسونهای دیکتاتوری و سرکوبگری و تجاوز باطل میکند. ۱۳۸۲/۰۱/۳۱
***
اگر در دفاع مقدس پیروز نمیشدیم...
اگر این ملت در دفاع مقدس پیروز نمی شد، ایران تا قرنها ممکن بود روی خوشبختی را نبیند. ۱۳۸۳/۰۴/۱۵
بیانات در دیدار مردم استان همدان
***
پیروزی بر قدرتهای نظامی دنیا در دفاع مقدس
از تجربه های دوران دفاع مقدس حداکثرِ استفاده را بکنید. در آن روز، همین نیروی هوایی و همین ارتش و سپاه و بسیج، با امکانات کم، با محاصرهی اقتصادی و با تحریم عمومی توانستند در مقابل جبههیی بایستند که اگر چه صفوف مقدمش نظامیان بعثی صدام بودند؛ اما صفوف مؤخر آن، همه ی قدرتهای نظامىِ شرق و غرب بودند و پشتیبانی فنی و علمی و اطلاعاتی و سازماندهی و مدیریتی از سوی آنها انجام می گرفت. در مقابل چنین جبههی وسیعی، ما توانستیم به همت جوانهایمان، به همت بسیجمان، سپاهمان، ارتش مان، خلبانان و فنی های شجاع مان و عناصر کارآمد رسته های مختلف نیروهای مسلحمان بر دشمن پیروز شویم. ۱۳۸۳/۰۷/۲۲
بیانات در مراسم مشترک دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش
***
پیشرفتهای ایران مرهون مجاهدتهای شهدا و ایثارگران است
فرزندان شهدا! به پدران خود افتخار کنید. اینها کسانی بودند که مسیر تاریخ را عوض کردند؛ اینها کسانی بودند که قوی پنجهترین و وحشیترین مستکبران دنیا را به زانو درآوردند؛ ملت خود را سرافراز کردند و دین خدا را به پا داشتند. امروز در عرصههای اقتصادی، سیاسی، علمی، فناوری و فعالیتهای بینالملل، کشور ایران پیشرفتهای بسیار زیادی کرده.... اما این پیشرفتها مرهون آن دفاعها و مجاهدتهاست. ملت ایران با همهی وجود مرهون تلاش و مجاهدت این ایثارگران است؛ چه ایثارگرانی که شهید شدند، چه ایثارگرانی که شهید دادند - مثل شماها - چه ایثارگرانی که جانباز شدند، چه ایثارگرانی که زندگی دشوار جانبازی را برای عزیزان خودشان تحمل کردند - پدران اینها، مادران اینها، همسران اینها - چه آنهایی که در بند دشمن جبارِ جرّار اسیر شدند و پدر و مادرها لحظهلحظهی دوران اسارت را با خون دل تحمل کردند، و چه آنهایی که از اسارت برنگشتند و در همانجا شهید شدند؛ و چه آنهایی که به جبهههای جنگ رفتند و خطر را پذیرفتند و جان خودشان را کف دست گرفتند و همهی نیروی خودشان را صرف کردند، اما خدای متعال خواست اینها زنده بمانند و برکاتشان برای کشورشان و دنیای اسلام ادامه پیدا کند. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدای استان کرمان
***
دفاع مقدس نشان دهنده اعماق جوهره ملت
به نظر من مسألهی دفاع مقدس و آنچه در این دوران بروز کرد، یک مسألهی عادی نیست؛ برای همهی ملتها اینطور است؛ در مورد ملت ما به دلایل گوناگون بیشتر از دیگران است؛ لذا این را نمیشود جزو روال عادی زندگی ملتها به حساب آورد. دوران دفاع مقدس برای ملت ما ظرفیت و موقعیتی بود که این ملت بتواند اعماق جوهرهی خودش را در ابعاد مختلف نشان دهد، و نشان داد. ۳۱/۰۶/۱۳۸۴
بیانات در دیدار جمعی از پیشکسوتان جهاد و شهادت و خاطره گویان دفتر ادبیات و هنر مقاومت
***
ایستادگیای که الگوی ملتها شد...
در مورد قضیهی اصل جنگ: اولاً این جنگ، یک جنگ دفاعی بود. جنگ دفاعی با جنگ تهاجمی دو فرق عمده در معنا و مضمون دارد؛ یک فرق این است که جنگ تهاجمی، حاکی از خوی تجاوزطلبی است؛ اما جنگ دفاعی اینطور نیست. دوم اینکه جنگ تدافعی و دفاعی، محل بروز غیرت و تعصب و وفاداری عمیق انسانها به آرمانهایی است که به آنها پایبند است؛ حالا یا این آرمانها وطن است یا بالاتر از آن؛ یعنی دین و عقیده و اسلام. در جنگ تهاجمی، این مطرح نیست. فرض کنید امریکا که به عراق حمله میکند، سرباز امریکایی نمیتواند ادعا کند که این کار را دارد برای عشق به وطن خود میکند؛ عراق به وطن او چه ربطی دارد؟! در خدمت اهداف دیگری است. اما اگر عراقی در داخل کشور خود، در مقابل این حمله و این هجوم نظامی و حضور نظامی ایستادگی کرد، معنای این ایستادگی، دفاع از وطن، دفاع از هویت ملی و دفاع از ارزشهایی است که این به آن پایبند است. جنگ دفاعی و جنگ هجومی، این دو تفاوت را دارد.
جنگ ما، جنگ دفاعی بود. ملت ایران نشان نداد که مایل به تجاوز و تعرض است؛ و ملت ایران نشان داد آنجایی که پای دفاع از هویت ملی و آرمانهای عزیزتر از هویت ملی درمیان است، ایستادگی او، ایستادگىِ درسآموز است؛ ایستادگىِ معمولی نیست، ایستادگیای است که میتواند برای ملتهای دیگر، به عنوان الگو و سرمشق به حساب بیاید؛ کما اینکه به حساب آمد؛ هم فلسطینیها به ما گفتند که ما از شما یاد گرفتیم؛ هم لبنانیها در طول این سالها مکرر به ما گفتند که ما از شما یاد گرفتیم؛ هم ملتهایی که نامسلمان بودند و مسلمان شدند یا مسلمان بودند و پیرو مکتب اهلبیت شدند، مکرر در مکرر از جاهای مختلف گفتهاند که ما از جنگ شما، از دفاع شما و از ایستادگی شما، به صدق شما پی بردیم. حقیقتاً دوران دفاع مقدس، چنین دورانی بود و دفاع مقدس، حامل یک چنین مضمونی بود. ۲۹/۰۷/۱۳۸۵
بیانات در دیدار جمعی از رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس
***
دفاع مقدس جمهوری اسلامی را قویتر کرد
با اینکه منطقه، منطقهی خطیری است، منطقهی نفت است و غربیها خیلی به مسألهی نفت و خلیج فارس اهمیت میدهند و امنیتِ اینجا برایشان حیاتی است، لیکن درعینحال وارد میدان شدند، صدام را تقویت کردند، بلکه او را تشجیع کردند که این جنگ را شروع کند؛ او هم چون آدم نادانِ کلهشقِ قدرتطلبِ خامی بود، خیال میکرد که حالا میآید دو سه روزه یا چند هفتهای مسأله را تمام میکند و باقدرت برمیگردد سر جای خود. لذا وارد این جنگ شدند و هشت سال تمام ایران اسلامی فشارهای همهجانبهای را که از سوی همهی قدرتهای بزرگ دنیا بر ایران از کانال جنگ وارد شد، تحمل کرد؛ این خیلی مهم است. شوروىِ سابق از این کانال به ایران فشار آورد، امریکا فشار آورد، پیمان ناتو - اروپائیها - فشار آوردند، مرتجعین منطقه با انواع و اقسام طرق از این کانال علیه جمهوری اسلامی فشار آوردند. یکی از این فشارها هر انقلابی را، هر دولتی را به زانو درمیآورد و از پا میانداخت؛ اما مجموع این فشارها نه فقط جمهوری اسلامی را از پا درنیاورد، بلکه ملت ایران را قویتر و آگاهتر، و عزم و ارادهی آنها را راسختر کرد و جمهوری اسلامی را روزبهروز به سمت قوت اسلامی و الهی پیشتر برد. ایستادگی در میدان دفاع، چنین اثری را به وجود آورد. ضربات فراوانی هم به جبههی مقابل زده شد. یعنی صدام و رژیم بعثی ضربهی اصلی را اینجا خوردند. امریکا به فکر افتاد که میتواند دست و پای آنها را جمع کند. یعنی دیدند رژیمی است توخالی که متکی به مردمش نیست؛ این را فهمیدند. در واقع ضربهی اصلی را ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به این متجاوز زد، که آخرش به اینجاها منتهی شد که ملاحظه میکنید. اما جمهوری اسلامی روزبهروز قویتر شد. ۱۳۸۶/۰۶/۲۳
بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران
***
فرهنگ شهادتطلبی ملت ما را سرافراز و پرافتخار کرد
خانوادهی شهید، مادر شهید، پدر شهید، همسر و فرزندان شهید، برادران و خواهران و نزدیکان و دوستان شهید - که اگر این جوان با مرگ معمولی از دنیا رفته بود، اینها گریبان پاره میکردند و صبر نمیکردند - در مقابل خون این شهید، آنچنان صبر و متانت و آرامش و استقامتی نشان میدادند که انسان متحیر میماند. مادر دو شهید به من گفت: من بچههایم را خودم دفن کردم، در خاک گذاشتم و دستم نلرزید! پدر چند شهید گفت: اگر چند برابر اینها من بچه داشتم، حاضر بودم آنها را در راه خدا بدهم! این چه عنصری است؟ این چه جوهری است؟ این چه برق درخشندهای است که خدا در دل حادثهی شهادت قرار داده است که اینجور دنیای تاریک را روشن میکند؟ هشت سال ملت ایران با این برق درخشان در دل مرد و زن خود، همراه بود. و خدا دستگیری کرد؛ خدا کمک کرد. شهدا پیشرو و پیشگام بودند و سنگر دوم، خانوادههای شهیدان و دیگر ایثارگران. رفتند جلو، مانعها را از سر راه برداشتند و توانستند یک ملتی را که چند قرن او را به بیحالی و تسلیم در مقابل زورگویان عادت داده بودند، تبدیل کنند به این ملت بانشاط، سرافراز، پرافتخار و با عزم و ارادهی مستحکم و راسخ. این کار را شهدای ما کردند؛ این کار را رزمندگان ما کردند؛ این کار را جانبازان ما کردند؛ این کار را استقامت آزادگان ما در زندانهای دشمن کرد؛ این کار را شما خانوادههای شهدا کردید. حق شما بر گردن ایران و ایرانی تا ابد باقی است و تاریخ ایران باید نسبت به خانوادهی شهدا، حقگذاری کند. ۱۳۸۷/۰۲/۱۳
بیانات در دیدار جانبازان و ایثارگران و خانوادههای شهدای استان فارس
***
تبدیل تهدید جنگ به فرصت
[در جنگ هشت ساله] این نیروی متراکمی که ملت ما در مقابلهی با دشمن گذاشت و توانست دشمن را به زانو دربیاورد - نه فقط صدام را، بلکه آن کسانی که پشت سر صدام بودند، اینها به زانو درآمدند در مقابل انقلاب اسلامی - اگر در خدمت به سمت هدفهای عمرانی و آبادانی و سازندگی جمهوری اسلامی بنا بود قرار بگیرد، چقدر کار پیش میرفت. البته ما از تحمیل جنگ سود بردیم. ما از این تهدید به مثابهی بهترین فرصتها استفاده کردیم. ملت ایران این تهدید را به معنای حقیقىِ کلمه تبدیل کرد به یک فرصت بزرگ، یک آزمایشگاه عظیم؛ یک میدان عظیمِ تجربهها شد و خیلی برکات عاید شد؛ اما واقعیت قضیه هم این بود که تحمیل جنگ بر یک کشور مشکلات را درست میکند. ۳۸۷/۰۲/۱۴
بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز
***
حفظ استقلال کشور، پرچم اسلام و هویت ایران اسلامی در دفاع مقدس
در جنگ تحمیلی، ما این همه شهید دادیم، این همه جانباز دادیم، این همه خانواده داغدار شدند. این، بهای بزرگی است؛ اما در مقابل، چه؟ در مقابل، استقلال کشور، پرچم اسلام، هویت ایران اسلامی را در مقابل آن طوفان عظیم حفظ کردیم. آن طوفانی که درست کرده بودند، طوفان صدام نبود. صدام، آن سرباز جلوِ جبههی دشمن بود. پشت سر صدام همهی دستگاه و دنیای کفر و استکبار قرار گرفته بودند. اگر فرض کنیم از اول هم وارد این توطئه نبودند، در ادامه واضح و روشن بود؛ همه آمدند پشت سر صدام. آمریکا آمد، شوروىِ آن روز آمد، ناتو آمد، کشورهای مرتجع و وابستهی به استکبار آمدند؛ پول دادند، اطلاعات دادند، نقشه دادند، تبلیغات کردند. این جبههی عظیم آمده بود تا ایران بزرگ، ایران رشید و شجاع، ایران مؤمن را بکلی در هم بپیچد. یک منطقهی دستنشاندهی برای استکبار را در درجهی اول، مغلوبِ عنصر پست و کوچکی مثل صدام کند و در درجهی بعد هم در مشت و چنگال آمریکا نگه دارد. مصیبتی را که در طول دویست سال بر سر کشور ما آوردند و این همه مشکل برای این ملت درست کردند، این مصیبت را صد سال دیگر، دویست سال دیگر ادامه بدهند. ملت ما ایستاد، امام بزرگوار ایستاد. البته جانهای عزیزی را دادیم، شهیدان بزرگی را دادیم، جوانهای محبوبی را فدا کردیم؛ اما این بهای گزافی در مقابل آن دستاورد نبود. ۱۳۸۷/۱۰/۱۹
بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت قیام نوزدهم دی
***
نصرت الهی در آزاد شدن اسرای دفاع مقدس
بعد از آغاز جنگ تحمیلی هم دهها بار - حالا اگر ریزهایش را بخواهیم حساب کنیم، بیش از این حرفها شاید بشود گفت؛ هزارها بار، اما حالا آن رقمهای درشت را آدم بخواهد حساب کند - ما نصرت الهی را دیدیم؛ کمک الهی را دیدیم. یکیاش همین آمدن اسرا بود. ما حدود پنجاه هزار اسیر پیش عراق داشتیم؛ پنجاه هزار. او هم یک خرده کمتر از این، در همین حدودها، اسیر دست ما داشت. منتها فرقش این بود که اسیرهائی که او پیش ما داشت، همه نظامی بودند، اسیرهائی که ما پیش او داشتیم، خیلیشان غیرنظامی بودند. توی همین بیابانها مردم را جمع کرده بودند، برده بودند. من وقتی که جنگ تمام شد، به نظرم رسید که پس گرفتن این اسیرها از صدام، احتمالاً سی سال طول میکشد؛ سی سال! چون تبادل اسرا را در جنگهای معروف دیده بودیم دیگر. در جنگ بینالملل، جنگ ژاپن، بعد از گذشت بیست سی سال، هنوز یک طرف مدعی بود که ما چند تا اسیر پیش شما داریم؛ او میگفت نداریم؛ چک چونه، بنشین برخیز؛ تا بالاخره به یک نتیجهای میرسیدند. باید صد تا کنفرانس گذاشته بشود، نشست و برخاست بشود، تا ثابت کنیم که بله، فلان تعداد اسیر هنوز باقیاند؛ آن هم قطره چکانی. صدام اینجوری بود دیگر؛ آدم بدقلق، بداخلاق، خبیث، موذی، هر وقت احساس قدرت کند، حتماً قدرتنمائیای از خودش نشان بدهد؛ اینجور آدمی بود؛ صدام طبیعتش خیلی طبیعت پستِ دنیای بود. آدمهای پست و دنی هرجا احساس قدرت بکنند، آنچنان منتفخ میشوند که با آنها اصلاً نمیشود هیچ مبادله کرد؛ هیچ. آن وقتی که احساس ضعف میکنند، در مقابل یک قویتری قرار میگیرند، از مورچه خاکسارتر میشوند! دیدید دیگر؛ صدام به آمریکائیها التماس میکرد. قبل از اینکه آمریکائیها به عراق حمله کنند - این دفعهی اخیر - التماس میکرد که بیائید با ما بسازید، همهمان علیه جمهوری اسلامی متحد بشویم. منتها شانسش نیامد دیگر که آمریکائیها از او قبول کنند.من میگفتم سی سال طول میکشد که اسرا آزاد بشوند. خدای متعال صحنهای درست کرد و این احمق قضیهی حملهاش به کویت پیش آمد، احساس کرد که اگر بخواهد با کویت بجنگد - البته جنگش با کویت به قصد تصرف کامل کویت بود - احتیاج دارد به اینکه از ایران خاطرش جمع باشد؛ این هم با بودن اسرا امکانپذیر نیست. اول نامه نوشت به رئیس جمهور وقت و به نحوی به بنده، چون از این طرف جواب درستی نگرفت، بنا کرد اسرا را خودش آزاد کردن، که دیگر آنهائی که یادشان است، یادشان هست. یکهو خبر شدیم که اسرا از مرز دارند میآیند؛ همین طور پشت سر هم گروه گروه آمدند، تا تمام شد. این کار خدا بود، این نصرت الهی بود. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر
***
قدرت جمهوری اسلامی بعد از جنگ چشمها را خیره کرد
هشت سال همهی قدرتهای سیاسی و نظامی و مالی بزرگ دنیا پشت سر رژیم بعثی عراق ایستادند، با ایران اسلامی جنگیدند، همهی توان خودشان را به میدان آوردند تا جمهوری اسلامی را شکست بدهند یا تضعیف کنند؛ نتیجه چه شد؟ وقتی که این هشت سال تمام شد، دنیا با کمال حیرت، ناظر به پا خاستن جمهوری اسلامی با یک قدرت دفاعی و نظامی بمراتب قویتر و عظیمتر از هنگام جنگ شد. قدرت جمهوری اسلامی بعد از جنگ آنچنان در دنیا طلوع کرد که چشمها را خیره کرد. ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
خطبههای نمازجمعه در بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
***
فعالیت همهجانبه قدرتها علیه ما در جنگ هشت ساله
هشت سال همهی قدرتهای نظامىِ دنیا دست به دست هم دادند علیه ایران. درست است که آمریکا و شوروی سابق، عملاً توی میدان جنگ، سرباز نفرستادند - آنها سرباز نمیفرستند، احتیاج به سرباز فرستادن نبود. بیچاره ملت عراق، اسیر دست اینها بودند - اما تجهیزات میفرستادند، نقشهی جنگی میدادند، تصویر فضائی از وضعیت عرصه برای صدام تهیه میکردند، پول براش میفرستادند، اعتبار سیاسی براش درست میکردند؛ هرچه از دستشان برمیآمد علیه انقلاب، علیه امام، علیه نظام، دروغ و شایعه و تبلیغات میساختند و پخش میکردند. ۱۳۸۹/۰۶/۳۱
بیانات در دیدار جهادگران بسیج سازندگی
***
جنگ تحمیلى نشان داد تهاجم به جمهوری اسلامی پرهزینه است
جنگ تحمیلىِ هشت ساله بر کشور ما و مردم ما به همه نشان داد که تهاجم به جمهوری اسلامی پرهزینه است. فقط رژیم صدام در مقابل ما نبود؛ رژیم صدام و نیروهای مسلح صدامی از سوی شیاطین بزرگ عالم و شیطان بزرگ - آمریکا - تأیید میشد، حمایت میشد. شکست نیروهای مهاجم به کشور ما، در واقع شکست عمده قوای قدرتهای مسلح عالم و سیاستهای شیطانی آنها بود؛ فهمیدند با کی طرفند؛ با نظام اسلامی. ۱۳۹۰/۰۷/۲۱
بیانات در مراسم مشترک نیروهای مسلح کرمانشاه
***
بقای انقلاب اسلامی بهخاطر خون شهیدان است
باور عمیق قلبی این بندهی حقیر این است که ما امروز همهمان بر سر سفرهی شهدا نشستهایم. بقای این انقلاب به خاطر خون شهیدان است... شهادت است که پای ماندگاری و پایداری و بقاء ارزشها را امضاء میکند. بزرگترین اجری که در این دنیا به شهید داده میشود، بقاء و استحکام آن حقیقتی است که شهید جان خود را برای آن حقیقت فدا کرده است. خدای متعال آن حقیقت را به برکت خون شهید حفظ میکند. سازوکار منطقی و عقلائىِ این هم معلوم است؛ وقتی یک جامعهای از جان خود، از هستی خود، از راحتی خود، برای یک ارزشی، یک حقیقتی میگذرد، حقانیت خود را در دنیا به اثبات میرساند؛ و حقانیت است که میماند، حق است که باقی میماند؛ این سنت الهی است. شهدای عزیز ما و ایثارگران ما کسانی هستند که از همهی خواستههای شخصی خود دل بریدند. این به زبان آسان است. فقط دل بریدن از پول و مال و سرمایه نیست؛ دل بریدن از عواطف است. شهید از مهر مادر، از سایهی پدر، از لبخند کودک، از عشق همسر دل میبُرد و به سوی انجام وظیفه حرکت میکند. این جانبازان هم شهیدند. ایثارگران در هر جمعی از جمعهای ایثارگران که هستند، در واقع قدم در وادی شهادت گذاشتند. خدای متعال عدهای را انتخاب کرد، رفتند، عدهای هم ماندند برای امتحانهای بعدی؛ لیکن رتبهی شهید و رتبهی شهادت برای ایثارگران وجود دارد. ۱۳۹۱/۰۷/۲۲
بیانات در دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران استان خراسان شمالی
***
شکستناپذیری ایران در جنگ علیرغم فقدان امکانات
ما در دههی اوّل انقلاب، بخصوص در سالهای اوّل، دستمان از اغلب ابزارهای مادّی کوتاه بود؛ پول نداشتیم، سلاح نداشتیم، تجربه نداشتیم، سازماندهی نداشتیم، نیروی مسلّح کارآمد نداشتیم، ابزارهای جنگی نداشتیم؛ و دشمن ما - چه دشمنی که در صحنهی جنگ با ما میجنگید، یعنی رژیم بعثی صدّام؛ و چه دشمنی که پشت سر او قرار داشت، یعنی همین آمریکا و ناتو و شوروىِ آن روز - اینها در اوج قدرت بودند، در اوج توانایی بودند. همین دولت آمریکا آن روز در زمان ریگان یکی از دولتهای محکم و قوی و توانای در عرصههای سیاسی و نظامی در دنیا بود، و ما در تهیدستی و فقر و تنگدستی قرار داشتیم، [ امّا] نتوانستند با ما کاری بکنند. ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
***
دفاع مقدس آزمونی برای بروز استعدادها
مسئلهی دفاع مقدس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملت ایران، آزمونی هم بود برای بروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکتهی مهم و قابل توجهی است که به آن توجه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. مثلا در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلا فرض کنید شهید حسن باقری منباب مثال، بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! این خیلی نکتهی مهمی است. یا فرض بفرمایید فلان سردار جنگی - حالا از شهدا و رفتگان اسم بیاوریم؛ زندهها هم زیادند، همین آقا مرتضای خودمان که اینجا نشسته و دیگران، همه از همین قبیلند - مثلا شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغالتحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلا مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیتالمقدس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتحالمبین، این جوان یک فرماندهی زبدهی نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. این عجیب نیست؟ این معجزه نیست؟ اینها معجزهی انقلاب است. این در مورد بروز شخصیتها؛ حالا در این زمینه حرف زیاد است، منتها عرض کردم این مطالبی است که از بس روشن است مورد غفلت قرار گرفته؛ یعنی کسی توجه به این [مطلب] نمیکند که اینها که بودند؟ چه بودند؟ یک جوان بیستوهفت بیستوهشت ساله و حداکثر سی ساله در وقت شهادت، و در اوج تواناییهای نظامی یک انسان، یک جوان؛ او از کجا شروع کرد که به اینجا رسید؟ در چه مدتی به اینجا رسید؟ این خیلی مهم است.
دلیل مهارت اینها و عظمت کار اینها این است که پختگان نظامی ما، برادرانی که در ارتش بودند و سالها کار کرده بودند - که در طراحی عملیات با همدیگر مینشستند، در فتحالمبین، در بیتالمقدس، در خیبر، جاهای دیگر، تبادل نظر میکردند - همه، کار اینها را و فکر اینها را تصدیق و تأیید میکردند. و دلیل روشنتر اینکه اینها توانستند یک ارتش مجهز پشتیبانیشدهی از سوی قدرتهای بزرگ را، با آن همه سازوبرگ در عملیاتهای فوقالعاده عجیبی، آنچنان در محاصره بیندازند که آنها خودشان حیرت کنند. فرض کنید در عملیات فتحالمبین طراحیهای همین نیروهای جوان ما، همین بچههای ما موجب شد که - دشمنی که آن صحرای عظیم را [پر کرده بود] که بنده آن صحرا را همان زمان جنگ رفتم کاملا از بالا دیدم؛ استقرار نیروهای دشمن را از آن دیدگاهها بنده نگاه کرده بودم که چطور تمام این صحرا را، دشتعباس و این طرف و آن طرف را اینها [فرا] گرفتهاند - دشمن ناگهان احساس کند که این نیرویی که در مقابل او است و دارد با او میجنگد، از پشت سر دارد به او حمله میکند. این مهم نیست؟ این کوچک است؟ این قابل این نیست که روی این حرکت عظیم کار بشود، فکر بشود، تحقیق بشود، کار هنری بشود، کار تحقیقی انجام بگیرد؟ اینها شوخی است؟ یا در عملیات بیتالمقدس دو سه لشکر مجهز دشمن ناگهان احساس میکنند در محاصره قرار گرفتند؛ در این صحرای منطقهی خوزستان از شمال دارد به آنها حمله میشود، از شرق دارد به آنها حمله میشود، از این طرف دارد به آنها حمله میشود. پس اهمیت و صحت طراحیهای جوانهای ما، این استعدادهای برجسته، از جمله اینجا معلوم شد که یک لشکر مجهز، یک نیروی مسلح از همه جهت مجهز که هم ژنرالهای کارکشته و قدیمی و افسران برجسته به قول خودشان داشتند، هم از طرف دشمنان ما در سطح جهانی به اینها کمک میشد، به اینها دستور داده میشد، روش یاد داده میشد، حتی تاکتیک به اینها تعلیم داده میشد؛ این ارتش آنچنانی در مقابل طراحیهای جوانهای ما دست و پایشان بسته میشد، کم میآوردند و مغلوب میشدند؛ این دلیل چیست؟ این دلیل این است که کار در اینجا دارای یکچنین عظمت و اهمیتی است. [بنابراین] این استعدادها بروز کرد. این در مورد اشخاص. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران
***
دفاع مقدس نشان داد که «ما میتوانیم»
هشت سال جنگ، شوخی نیست؛ جنگهای بزرگ و معروف دنیا در دورانهای نزدیک به ما، چهار سال و پنج سال و شش سال و اینجورها طول کشیده؛ هشت سال جنگ، آنهم در این منطقهی وسیع، از شمال تا جنوب - از منطقهی شمال غربی کشور تا این انتهای جنوب - این درگیریها وجود داشت. قصدشان این بود که کاری کنند که نظام اسلامی احساس کند که قادر بر مقابلهی با این دشمنان نیست؛ میخواستند کاری کنند که جمهوری اسلامی را بهعنوان یک مجموعهی ضعیف و ناتوان معرفی کنند. خدای متعال دست قدرت خود را نشان داد و دهان دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان پرچم برافراشتهی اسلام را با مشت پولادین سنت الهی خُرد کرد و بینی آنها را به خاک مالید و نشان داد که نظام اسلامی، چون متکی به ایمانهای مردم و به عواطف مردم است، در مقابل همهی قدرتهای مادی جهان، هم میتواند از خود دفاع کند، هم میتواند طرف مقابل را وادار به اعتراف به عجز کند. به عجز خودشان اعتراف کردند؛ قبول کردند که در مقابل مشت قاطع گروندگان به اسلام و مؤمنان به وعدههای الهی، نمیتوانند ایستادگی کنند؛ تبلیغاتشان خنثی شد. سعی میکردند به ما مردم ایران - ما مؤمنین به آیات کریمهی الهی - بباورانند که شما نمیتوانید در مقابل قدرتهای مادی دنیا بایستید؛ میخواستند این را به ما بباورانند... شکست یک ملت آنوقتی اتفاق میافتد که معتقد بشود که نمیتواند کاری انجام بدهد؛ این اولِ شکست هر ملتی است. آنها خواستند این احساس را در دوران جنگ تحمیلی در دل ایرانیان بهوجود بیاورند، اما قضیه بهعکس شد. جنگ تحمیلی - یعنی دفاع مقدس ملت ایران - نشان داد که یک ملت در سایهی اتحاد، در سایهی ایمان به خدا، در سایهی حسن ظن به خدای متعال و اعتقاد به صدق وعدهی الهی، میتواند از همهی گذرگاههای دشوار عبور کند و میتواند در مقابل دشمنان بایستد و میتواند دشمن را وادار به هزیمت و عقبنشینی کند؛ جنگ تحمیلی این را به همهی ما نشان داد. ۱۳۹۳/۰۱/۰۶
بیانات در یادمان شهدای شرق کارون
***
نتوانستند یک وجب از خاک ایران را جدا کنند
در دوران جنگ تحمیلی که هشت سال به طول انجامید آمریکا به صدّام کمک میکرد، ناتو به صدّام کمک میکرد، شوروی آن روز به صدّام کمک میکرد، ارتجاع عرب با همهی بیلیاقتی و ضعفی که داشت، به صدّام کمک میکرد؛ همه کمک میکردند؛ یعنی شرق و غرب یک جبههی واحدی شده بودند به نفع صدّام و علیه جمهوری اسلامی؛ جمهوری اسلامی خم به ابرو نیاورد، ایستاد و به توفیق الهی بر همهی آنها هم غالب شد، بر همهی آنها پیروز شد؛ بعد از هشت سال جنگ نتوانستند یک وجب از خاک ایران را از ایران جدا کنند. ۱۳۹۵/۰۱/۰۱
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی
***
یکی از بزرگترین فوائد جنگ حفظ و تقویت روحیه انقلابی بود
یکی از بزرگترین فوائد این جنگ هشت ساله و دفاع هشتساله، حفظ و تقویت روحیهی انقلاب و حرکت، در نسل جوان ما و در جامعهی ما بود. اگرچنانچه این حرکت جهادی و فداکارانه به وجود نمیآمد، روحیهی انقلابی در آن اوایل که هنوز عمق زیادی هم پیدا نکرده بود، در معرض تطاول قرار میگرفت. بله، امام بزرگوار حضور داشت و شخصیّت ایشان یک شخصیّتی بود که خیلی از چیزها را تضمین میکرد؛ لکن خطرات، خطرات سنگینی بود؛ روحیهی انقلابی قطعاً در معرض تهدید قرار میگرفت. انقلاب با حضور در صحنهی دفاع مقدّس، ماندگار شد. ۱۳۹۶/۰۳/۰۳
بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس
***
تنها جنگی که ایران در آن شکست نخورد...
[هدف آمریکایی ها] از تحمیل جنگ این بود که جمهوری اسلامی را در جنگ با صدّام مغلوب کند، بیآبرو کند و اینجور بگوید که «بله، حکومت جمهوری اسلامی و نظام جمهوری اسلامی موجب شد که ایران شکست بخورد»، [امّا] بعکس شد. در همهی جنگهایی که در این دویست سال اخیر ایران با کشوری داشته، ایران شکست خورده؛ این جنگ هشتساله اوّلین جنگی و تنها جنگی است که ایران طرف را شکست داده و شکست نخورده؛ یک وجب از خاک کشور به دست بیگانه نیفتاده؛ این اوّلین جنگ است. درست عکس آنچه آمریکاییها میخواستند، اتّفاق افتاد. ۱۳۹۷/۰۸/۱۲
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
***