![]()
۱۳۹۰/۰۳/۲۳
بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی
پایگاه اطلاعرسانی رهبر انقلاب اسلامی، گزیدهای از بیانات معظمله در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را که در روز بیست و سوم خردادماه سال جاری برگزار شد، به شرح زیر منتشر میکند (تاریخ انتشار: اول دیماه 90).
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم اولاً خوشامد عرض میکنیم به دوستان عزیز و برادران و خواهران، و خوشوقتیم از اینکه این جلسه تشکیل شد و مجدداً این فرصت به وجود آمد که چیزی بشنویم و چیزی عرض کنیم. مطالبی که بنده عرض خواهم کرد، در واقع دو بخش است؛ یک بخش تشکرات ماست از دوستان، یک بخش هم توقعات ماست از برادران و خواهران. جناب آقای دکتر مخبر قبلاً هم گزارش مکتوبی داده بودند و من این گزارش را دیده بودم. البته بیان شفاهی طبعاً جذابتر و شیرینتر است و انسان لذت میبرد از اینکه بشنود در زمینهی مهمترین مسئله و مهمترین عرصهی حیاتی ما - یعنی عرصهی فرهنگ - تحرکی در جمع نخبگان برتر نظام وجود دارد. کارهای خیلی خوبی انجام گرفته؛ هم کارهائی که خود شورا مستقیماً انجام داده است، و هم پشتیبانیهائی که مجموعهی دبیرخانه انجام دادند؛ مثل همین نقشهی جامع علمی که خب، کار بزرگی است، کار مهمی است. حالا هم مژده دادند که کارها و تلاشهای اجرائی کردن نقشهی جامع و تطبیق کردن آن بر موجودیتهای تعلیم و تربیت کشور در جریان است، که انشاءاللَّه این کار باید پیش برود. اگر ما این بخش دوم مربوط به نقشهی جامع را عملی نکنیم، درست مثل این میماند که یک سدی را با هزینهی زیادی تولید کنیم، اما کانالهای آبرسانی را که باید این آب را به مزارع و به مناطق تشنه برساند، تولید نکنیم. متأسفانه در زمینهی سد، این موارد هست، که آقای رئیس جمهور بجد دنبال میکنند. گاهی ایشان از این قضیه به من هم شکوه کردند. این کانالها را بایستی زودتر راه بیندازید، و آن کانالها همین تدابیر اجرائی است برای اجرای نقشهی جامع علمی. همچنین کارهای دیگری که ایشان اشاره کردند و انصافاً باارزش است. و من تشکر میکنم؛ هم از یکایک اعضای محترم شورا، هم از دبیرخانه و کسانی که در دبیرخانه دارند با ایشان کار میکنند؛ یعنی گروهها و هیئتهای کاری که اطراف دبیرخانه هستند. انشاءاللَّه همهتان موفق باشید. در بخش توقعها باید عرض بکنم: نه اینکه چون شما هستید و شورای انقلاب فرهنگی است و این حقیر توقعاتی دارم؛ طبیعت قضیه این است که توقعات در زمینهی مسائل فرهنگی بالاتر است. ما عقبماندگیهای زیادی داریم، نقیصههای زیادی داریم؛ ضعفهای زیادی وجود دارد که یک جائی بایستی برای ترمیم و اصلاح اینها و معالجهی آنچه که نابسامان است، به طور مداوم فکر کند، تلاش کند، کار کند؛ و آن در ترکیب کلی نظام ما، همین شورای عالی انقلاب فرهنگی است. من در مورد اهمیت فرهنگ لازم نیست چیزی عرض بکنم؛ همهی شماها فرهنگی هستید و جزو نخبگان هستید و واقفید به اینکه چقدر مسئلهی فرهنگ در یک جامعه اهمیت دارد. ما هم بارها عرایضی عرض کردیم. به طور خلاصه اینجور میتوان گفت که فرهنگ یک ملت و یک کشور، در حقیقت شاکلهی معنوی این ملت است. یعنی اگر ما در یک کشور، وضع اقتصادی، نظام اقتصادی و نظام سیاسی را شاکلهی جسمی برای یک ملت بدانیم، روح این مجموعه عبارت است از فرهنگ. در حقیقت فرهنگ است که هویت و شاکلهی معنوی یک ملت را معین میکند. طبعاً این فرهنگ، شاخصهای مصداقی دارد. شاخصهای مصداقیاش عقاید است، اخلاق است، آداب است، رفتارهای اجتماعی است، رفتارهای فردی است، خلقیات و خصال ملی است؛ اینها شاخصهای آن هویت معنوی است. از روی این شاخصها میتوان کشف کرد و شناخت که این ملت هویتش چیست، شاکلهی معنویاش چیست، شخصیت این ملت کدام است. حتّی اگر چنانچه فرض کنیم در زمینهی شکل سیاسی یا شکل اقتصادی دچار مشکلاتی باشد، اما فرهنگ غنی و عمیقی داشته باشد، این ملت، بالقوه ملت مقتدری است. این که ما به مواریث فرهنگی اهمیت میدهیم، به خاطر همین است. مواریث فرهنگی، آن ذخیرهها و گنجینههائی هستند که در یک جامعهای حفظ میشوند. یک وقت ممکن است ساختمانی خراب شود، فرو بریزد، یا سست شود؛ اما آن گنج، آنجا محفوظ است. وقتی این گنج در آنجا بود، به برکت این گنج میتوان آن ساختمان را بازسازی کرد. یعنی برای یک ملت، ویرانی و خرابی ظاهری، دلیل ویرانی و نابودی حقیقی و نهائی نیست. آنچه که دلیل ویرانی نهائی است، ویرانی فرهنگی است. اگر چنانچه یک کشوری از لحاظ فرهنگ - یعنی از لحاظ علم، از لحاظ عقیده، از لحاظ اخلاق، از لحاظ رفتارها، از لحاظ خصال و خلقیات مدنی - وضع نابسامانی داشته باشد، وضع منحطی داشته باشد، این ملت ورشکسته است؛ ولو حالا ظاهراً هم یک شمایل و شاکلهی مقبولی داشته باشد؛ لیکن باطن خراب شده است، ویران شده است و با یک حادثه از بین میرود و دیگر قابل بازسازی نیست؛ برخلاف آن وقتی که این ذخیره را داشته باشد. اهمیت فرهنگ این است. خب، برای اینکه این شاکله حفظ شود، یا اگر نقصی دارد، تکمیل شود، یا اگر رخنهای در آن هست، فسادی در آن هست، برطرف شود و به اصلاح تبدیل شود، طبعاً در جامعه اقطاب اثرگذاری وجود دارند. روشنفکران جامعه، نخبگان جامعه، علمای دینی، فعالان سیاسی، و در رأس همه، حکومت و دولت - دولت به معنای عام، به معنای حکومت - اینها آن اقطاب تأثیرگذار هستند؛ اینها میتوانند فرهنگ را منحط کنند، یا تضعیف کنند، یا تقویت کنند، یا ترمیم کنند، یا بعکس مجروح کنند و در آن خلل وارد کنند. حقیقتاً اینجوری است؛ یعنی میتوان فرهنگ یک ملت را، حتّی در بخشهائی که مربوط به خصوصیات اقلیمی است - چون بخشی از فرهنگ یک ملت، از اقلیم، از آب و هوا، از موقعیت جغرافیائی، از جغرافیای سیاسی سرچشمه میگیرد - در بلندمدت تغییر داد. آن که میتواند تأثیر بگذارد و به سمت مثبت یا به سمت منفی تغییر بدهد، همین قطبهای اثرگذارند؛ که علما هستند و نخبگان هستند و روشنفکران هستند و حکام هستند. «النّاس علی دین ملوکهم» ناظر به همین معناست و شواهدش در تاریخ زیاد است. در کشور خود ما، در تاریخ خود ما هم این هست. خب، این حقیقت، ما را در مقابل یک مسئولیت عظیمی قرار میدهد. ما یک نگاهی بکنیم به وضع کشورمان، به وضع جامعهمان؛ آیا فرهنگ جامعه، آن فرهنگ مطلوب و منظور نظر انقلاب عظیم اسلامی هست یا نیست؟ اگر چنانچه نقصی وجود دارد، خللی وجود دارد، نارسائیای وجود دارد، باید این نارسائی را اصلاح کرد. کی اصلاح کند؟ طبعاً در درجهی اول، ما هستیم؛ یعنی من و شما. شما نخبگانی هستید. مجموعهی شما هم یک رکنی از ارکان نظام اسلامی است. یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی یک بخشی از نظام است با یک اقتداری و تسلطی از لحاظ قانونی، که میتواند امر کند، نهی کند، باز بدارد، اقدام کند. بنابراین مسئولیت سنگین است. من همهی همتم در این بیان این است که اهمیت کار را مجدداً گوشزد کنم. خب، امروز به واقعیت که نگاه میکنیم، میبینیم نه، حقاً و انصافاً اختلالهائی وجود دارد. البته من این را به شما بگویم، بارها هم در اعلانهای عمومی گفتهام - که همان عقیدهی قلبی و عمیق خود بنده است - من به این نسل جوانِ خودمان خیلی اعتقاد دارم. من معتقدم با این همه عوامل مخرب، در عین حال نسل جوان ما نمایشهای دینی و اعتقادیاش بمراتب عمیقتر، جذابتر و پرمغزتر و پرمعناتر است. حالا همین روزها، روزهای اعتکاف است؛ ماه رمضانش یک جور دیگر، ایام توسلات یک جور دیگر، نوع ورودشان در میدانهای مقابلهی نظام با دستگاههای بینالمللی یک جور دیگر است. بنابراین هیچگونه اختلالی در اعتقاد بنده نسبت به این مردم و به این جوانها به وجود نیامده و انشاءاللَّه به وجود نخواهد آمد؛ لیکن واقعیتها را باید نگاه کرد و دید. ما ظرفیتمان بیش از اینهاست، ما توانائیمان بیش از اینهاست. ما بایستی کاری کنیم که اخلاق اسلامی در جامعه رائج شود. وقتی میگوئیم انقلاب اسلامی، خب، اسلام یک بخشش اخلاق است. پس بایستی رسالت اخلاقی انقلاب در جامعه تحقق پیدا کند. یک بخش هم مربوط به عقاید و باورهاست. این عقاید و باورها باید در عمق جان مردم ما رسوخ و نفوذ کند. همین عقاید است که ما را به میدان میآورد و در میدان نگه میدارد. این عقاید باید روی رفتارهای ما اثر بگذارد. جامعهی ما باید جامعهی گناه نباشد. گناه باید در جامعه روزبهروز کم شود. گناه موجب میشود که ما نتوانیم در مقابل دشمن بزرگ خودمان - که شیطان انس و جن، دشمن ماست - مقاومت کنیم؛ «انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»،(1) یا در آیهی دیگر: «ثمّ کان عاقبة الّذین اساؤا السّوای ان کذّبوا بأیات اللَّه».(2) عمل بد، به عدم استقامت در میدان منتهی میشود. عمل بد، به تغییر باورها منتهی میشود؛ «ان کذّبوا بأیات اللَّه». ما تعجب میکنیم گاهی اوقات وقتی میبینیم عقاید افراد دگرگونی پیدا میکند. حالا به عامهی مردم و به متن جامعه خیلی کاری ندارم؛ انسان گاهی روی نخبگان نگاه میکند، وقتی یک خرده تفحص میکند، میبیند که این مربوط میشود به همین آیهی شریفهی «انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا». یک پوسیدگی در دندان به وجود میآید، به آن نمیرسیم، یک وقت میبینیم زیر یک چیز سختی دندان شکست؛ میفهمیم ظاهر خوبی داشته، اما پوک بوده. انسان یک شکستگیهای اینجوری را مشاهده میکند. خب، اینها همهاش مربوط به فرهنگ است. جمع شما دوستان عزیز، متصدی این مسئولیت بزرگید. این بارِ سنگین بر دوش شماست. یعنی شما اینجا در یک قرارگاه اصلی ایستادید، برای پشتیبانی این مبارزهی عظیم. بخشی از این، مربوط به مسائل علم است - که حالا اشاره کردند، بنده هم تأیید میکنم، تقدیر میکنم - همین نقشهی جامع علمی یا آنچه که در مورد دانشگاهها اتفاق افتاده. بخش تعلیم، یک بخشی از این کار بزرگ است، منتها همهی این کارِ بزرگ نیست. بخش تربیت هست، بخش مربوط به خانواده هست، بخش زن و مرد هست، مسائل گوناگون اخلاقی هست، ارتباطات اجتماعی هست، همکاری و تکافل اجتماعی هست؛ حسن ظن افراد به یکدیگر، در مقابل سوءظن افراد نسبت به یکدیگر هست؛ بددلی و بدخواهی نسبت به یکدیگر، در مقابل خیرخواهی و خیرطلبی برای یکدیگر هست؛ اینها مسائلی است که در زندگی اجتماعی ما وجود دارد. یا همین مسئلهی تنبلی اجتماعی که ایشان گفتند، که من یک وقتی هم قبلاً روی این خیلی تکیه کردم. احساس تلاش، احساس مسئولیت در کل جامعه و عناصر جامعه، اینها چیزهائی است که اگر کمبودهائی در آن وجود دارد، مربوط به اختلال فرهنگی است؛ اینها باید برطرف شود. کی باید برطرف کند؟ دستگاههای میدانی. کی باید سیاستگذاری کند، پشتیبانی کند، هدایت کند؟ شما. یعنی اینجا یک چنین قرارگاه عظیمی است. نکتهی بعد، تضمین مصوبات اینجاست. شورای عالی انقلاب فرهنگی جزو نهادهای قطعی نظام است. خب، قبل از این شورا، ستاد انقلاب فرهنگی بود، که امام یک عدهای از دوستان را برای مسئلهی دانشگاهها معین کرده بودند. بنده رئیس جمهور بودم، مسئول بودم، حضور داشتم، میآمدیم، میرفتیم؛ به این نتیجه رسیدیم که این کافی نیست؛ ما بایستی اینجا را، هم دائرهاش را وسیعتر کنیم، هم مسئولیتش را بیشتر تبیین کنیم، و هم ضمانت بدهیم. آن وقت رؤسای سه قوه و بعضی دوستان دیگر را وارد کردیم و «شورای عالی انقلاب فرهنگی» را به امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) پیشنهاد کردیم، ایشان هم تأیید کردند. خب، چند سال ادامه داشت و روزبهروز تکمیل شده. این شورائی که امروز ما داریم، نسبت به آن شورائی که ما آن وقت داشتیم، کاملتر، قویتر، مجربتر و پختهتر است. علاوه بر این، کارهائی که در این شورا انجام میگیرد، خیلی گستردهتر است و دائرهی وسیعتری دارد. آن وقت بیشتر توجه ما به دانشگاهها بود و اندکی هم به آموزش و پرورش و بخش دیگر؛ امروز دائره خیلی وسیعتر است. اعتقادم این است که باید این نقش را جدی گرفت. خب، رؤسای سه قوه اینجا حضور دارند. کشور هم متشکل است از سه قوه؛ قوهی مجریه، قوهی مقننه، قوهی قضائیه. بنابراین آنچه که در اینجا تصویب میشود - با همان سازوکار تصویبی که قانونىِ جلسهی شماست - باید راحت در دستگاهها اجرائی شود؛ یعنی هیچ توقفی نباید داشته باشد. تضمین عملیاتیشدن مصوبات اینجا، در واقع در خود ترکیب این شورا مندرج یا مندمج است. در زمینههای گوناگون هم، همینطور که به بعضی از زمینهها اشاره کردند، واقعاً سندهای مکتوب و مدون لازم است، که اینها سندهای بالادستی قوانین خواهند بود. در زمینههای مختلف، این سندها لازم است؛ در مسئلهی خانواده، مسئلهی زن، خود مسئلهی تعلیم و تربیت، مسئلهی علم؛ همین نقشهی جامع علمی، یا آن موضوع عام و وسیعی که ما عرض کردیم، که مهندسی فرهنگی است. یک نقشهی مهندسی فرهنگی لازم است. ما وضع فرهنگی مطلوب کشور را تصویر کنیم و اجزاء متشکل آن را در مقابل خودمان ترسیم کنیم، بعد ببینیم کجاها اولویت دارد، کجاها احتیاج به مراقبت بیشتر دارد؛ به آنجاهائی که در این مدت مغفولعنه باقی مانده، برسیم و مسئله را دنبال کنیم؛ یک جاهائی سرمایهگذاری بیشتری لازم دارد، به اینها توجه کنیم. این، مهندسی فرهنگی است؛ که خب، کار سختی است؛ از نقشهی جامع علمی سختتر است. به همین دلیل هم که کار سختتری است، کمتر پیش رفته. الان چند سال است که در شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئلهی مهندسی فرهنگی مطرح است؛ حالا تازه آقای دکتر مخبر گزارش میدهند که این موضوع، مورد بحث است! بایستی به این مسئله پرداخت؛ مسئلهی مهمی است. یا همین بحث آموزش و پرورش و تحول نظام آموزشی کشور؛ این هم یک سند بالادستی لازم دارد. تحول، معنای خودش را دارد. تحول، یعنی در بعضی از موارد، زیر و رو شدن. اصلاحات، مورد نظر نیست - که یک بخشهائی مثلاً کم شود، زیاد شود - واقعاً یک تحول لازم است. علتش هم واضح است: چون نظام کنونی آموزش و پرورش، یک نظام وارداتی است؛ حالا وارداتیای که به یک معنا بومیسازی هم شده، اما شاکله، شاکلهی وارداتی است. نه اینکه ما بخواهیم هرچه وارداتی است، رد کنیم؛ نه، ما خیلی چیزها را وارد میکنیم، از آن هم استفاده میکنیم، خوب هم هست؛ اما آنچه که نامطلوب است، تبعیت است. تبعیت بد است؛ اما گرفتن و پسندیدن و به کار بستن، چیز خوبی است؛ هیچ اشکالی ندارد. ما الان از پیشرفتهای فناوری غربیها داریم استفاده میکنیم. البته با خیلیهاش هم آنها راضی نیستند، دندشان هم نرم؛ ولی ما استفادهی خودمان را خواهیم کرد، بیشتر هم استفاده میکنیم. بنابراین استفاده کردن مهم نیست، منتها تبعیت بد است. تبعیت چیز نامطلوبی است. در قرآن و در آیات متعدد، نتیجهی تبعیت، ضلال است؛ «یضلّوک عن سبیلاللَّه».(3) نبایستی تبعیت کرد؛ بایستی نگاه کرد، آنچه را که خوب است، پسندید. ما تبعیتاً نظام کنونی آموزش و پرورش را قبول کردیم. یعنی یک چیزی را عمل میکردند، دادند به ما، ما هم قبول کردیم. حالا آنها خودشان در همین نظام، تغییرات فراوانی به وجود آوردند. بعضی از تغییرات آنها در جهت آن چیزی است که برای ما از قدیم بومی و سنتی هم بوده. ما نه، چسبیدیم به همان شکل قدیمیای که از آنها گرفتیم؛ و این شده برای ما یک سنت. بنابراین یک تحول لازم است. البته تحول - همین طور که اشاره کردند - احتیاج دارد به این که ما فلسفهی آموزش و پرورش را بدانیم، وضع کشور را بدانیم، نیازهای آینده را بدانیم. بر اساس اینها باید افراد صاحب فکر و به اصطلاح «راهبردنگران فرهنگی» - به تعبیر رائج، استراتژیستهای فرهنگی - بنشینند و راه حلهای اساسی پیدا کنند. انشاءاللَّه خداوند شماها را موفق و مؤید بدارد. بنده مجدداً تشکر میکنم. میدانم کار سنگینی است، کار بزرگی است، مسئولیت بزرگی است. ما از دوستانی که این زحمت دادن ما را قبول کردند و وارد این شورا شدند و سختی کار را تحمل کردند، حقیقتاً تشکر میکنیم و امیدواریم انشاءاللَّه خداوند روزبهروز بر برکات خودش بر شما و بر ما و بر مجموعهی کشور و نظام بیفزاید. والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته 1) آل عمران: 155 2) روم: 10 3) انعام: 116 ![]() جملههای برگزیده این دیدار
برگزیدهها
آخرینها
|