1388/05/12
رودها به دریا میپیوندندحاشیهنگاری مراسم تنفیذ حکم رییس جمهور اسلامی ایران توسط رهبر انقلاب
باسمهتعالی
یک رودخانه باریک انسانی به سمت پایین خیابان فلسطین سرازیر است. ساعت هنوز هشت و نیم است و دو ساعتی تا شروع مراسم تنفیذ باقی است. نردههای کوتاه و بعد، دروازه ورودی را که پشت سر میگذاری، رودخانه به حوضچهای در حال جوشیدن تبدیل میشود. جنب و جوش آدمها زیادتر از دو ساعت مانده به مراسم است و انگار میکنی دیر شده است. در میان موجهایی که به هم میرسند، دیدهبوسی میکنند و به سرعت به سمت حسینیه میروند، چهرههای آشنا زیاد است. از وزیر و وکیل گرفته تا چهرههای روحانی، علمی، فرهنگی و نظامی و حتی ورزشی. آنهایی که معانقهکنندگان بیشتری دارند گاهی میایستند یا آرامتر جلو میروند، اما رودخانه متوقف نمیشود و با سرعت از آنها میگذرد.
چهار نفر که یکی در میان یا روی صندلی چرخدار نشستهاند یا عینک دودی به چشم زدهاند از دروازه میآیند داخل. یکی آنها را راهنمایی میکند: «آقایان جانبازها لطفا اتاق چک.» یک ساختمان، محل استقرار گروه چک و خنثی است. جانباز اولی که روی صندلی نشسته سوژه را پیدا کرده است. دو سه بار میپرسد: «آقا کجا چک میدهند؟ اینجا چک ما را میدهند؟» جانباز روشندلی که چرخ او را به جلو هل میدهد رفیقش را بهتر میشناسد: «هر وقت چک قبلی را نقد کردی این یکی را هم میگیری.» هر چهار نفر با هم میخندند. اتاق چک سه تا دستگاه اشعه ایکس در سه اندازه مختلف دارد. اولی یک جعبه به اندازه کیفهای دستی است و اصلا تسمه نقاله ندارد. دومی از همین دستگاههای فرودگاهی است که چمدانها و بارهای متوسط را میکشد داخل. ولی سومی دستگاه بزرگی است که میتواند یک صندلی چرخدار را به راحتی نوش جان کند. در طول فعالیت سخت و پرتلاش آنها برای جابهجا شدن از روی صندلیهای چرخدار به صندلی معمولی، و دوباره نشستن روی آنها پس از رد شدن صندلیهای چرخدار از دستگاه، شوخیهای جانباز اولی قطع نمیشود، خندههای سه جانباز دیگر هم. یک ساعت و نیم به شروع مراسم مانده است. در میان جمعیتی که برای ورود به حسینیه ازدحام کردهاند، چند نفر از معاونان وزیر نفت، از جمله مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران را میتوان دید. جمعیت در چهار پنج صف منظم وارد حسینیه میشود. جلوی یک پارتیشن بلند، میز پذیرایی با شربت و شیرینی است؛ مزد کسانی که زودتر به مراسم رسیدهاند. تا یک ساعت دیگر جمعیت آنقدر زیاد میشود که نه تنها جایی برای میز نیست، که پارتیشن را هم به ناچار عقب میکشند. علیاکبر اشعری، مشاور رئیس جمهور و رئیس کتابخانه ملی ایران، به عادت همیشگی در انتهای جمعیت مینشیند و با یکی از مشاوران وزیر ارشاد همکلام میشود. حمید مولانا روی صندلیهای میهمانان خارجی نشسته که دوربین صدا و سیما پیدایش میکند. سوال خبرنگار مقایسه انتخابات در ایران و کشورهای غربی است. رحیم صفوی در میان جمعی از سرداران از در جلویی میآید و از اولین کسانی است که ردیفهای جلویی را پر میکند. محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان هم با او میآید و همان جاها مینشیند. یکی از وزرا که این روزها یک موج خبری منفی را پشت سر گذاشته است، به بهانه صحبت با یکی دیگر، 5 دقیقهای جلوی دید همه میایستد و هر از چندگاهی برای یکی دست تکان میدهد. صدای کوک سازهای بادی و نواختن پراکنده و تمرینی از بالکن پشت سر به گوش میرسد. ناگهان سرود ملی کشور با صدای پرصلابت ارکستر رسمی فضا را پر میکند و همه بیاختیار، به احترام از جا کنده میشوند. یک تمرین مشترک برای ارکستر و حاضران، یک ساعت پیش از شروع مراسم. اصفهانیها موقع بذلهگویی امکانات نهفته در لهجه شیرین اصفهانی را از دست نمیدهند. هر اصفهانی که از راه میرسد، اول با صدای بلند با اطرافیان شوخی میکند و بعد مینشیند. یکی از آنها حسن کامران نماینده مردم اصفهان است که نزدیک به گروهی از روحانیان اصفهانی مینشیند. در میان روحانیان بلندپایهای که بالای مجلس، به دیوار تکیه دادهاند، دو نفر کتشلواری هم نشستهاند. یکی از آنها علیاکبر ولایتی است. آیتالله امامی کاشانی با اشاره دست، سید کاظم وزیری هامانه، وزیر سابق نفت را که در گوشهای دورتر از دیگران نشسته کنار خود میخواند و جمع کتشلواریهای بالای مجلس سه تا میشود. سفرا و نمایندگان خارجی مقیم تهران هم از راه رسیدهاند. از سفرا و نمایندگان خارجی کشورهای آسیایی گرفته تا کشورهای اروپایی و امریکایی و افریقایی و عربی و همسایگان ایران. گویی همه هستند. چند نفر از این افراد که زن هستند، اول میخواهند در قسمتی که برای بانوان در نظر گرفته شده و در کنار سایر خانمها بنشینند که جلوتر است و دید بهتری دارد، ولی چون آنجا صندلی نیست ترجیح میدهند برگردند و همان عقب در کنار سایر خارجیها باشند. با نزدیک شدن ساعت آغاز مراسم، بر سرعت ورود افراد افزوده شده است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این زمان پرتعداد هستند. به نحوی که تعدادشان از عددی که بهطور متوسط در جلسات رسمی مجلس حاضر میشوند بیشتر نباشد کمتر نیست. جمع وزرا هم تقریبا تکمیل شده است. صفار هرندی، محسنی اژهای و جهرمی دورتر از دیگران و در کنار هم نشستهاند. مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران و محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، هر کدام از یک گوشه سر میرسند. داوود دانش جعفری در میانه سالن نشسته است. محسن رضایی کمی دیر میرسد. عبدالله جاسبی جای نشستناش را با دقت انتخاب میکند. چشمم به فرزند شهید ستاری خورد و بیشتر که دقت کردم افرادی از خانوادههای شخصیتهای برجسته انقلاب و سرداران و امیران دفاع مقدس در میان جمعیت دیدم. همچنین پدران و مادران چند شهیدی که مدال درجه یک ایثار دریافت کردهاند همچون جمعی دیگر از دریافتکنندگان مدال درجه یک جمهوری اسلامی در زمینههای مختلف به چشم میخورد. حضور چهرههای سینما و تلویزیون مشهود است. چشمها محمدرضا شریفینیا، احمد نجفی، مجید مظفری، جهانگیر الماسی، داریوش فرضیایی(عموپورنگ)، سیروس مقدم، سید اقبال واحدی و محمد صالح علا را دنبال میکند. همچنان که عزتالله ضرغامی و جمعی از مدیران حوزه سینما و صدا و سیما به چشم میآیند. این حکایت درباره اهالی ورزش هم صادق است. آنجا که قویترین مرد جهان و سرمربی فعلی و سابق تیم ملی فوتبال در کنار مسئولان فدراسیونهای فوتبال و ورزش جانبازان و معلولین حاضر هستند. جنب و جوش اطراف جایگاه از آغاز قریب الوقوع مراسم خبر میدهد. دو پشتی در هر سوی صندلی روی جایگاه، تعداد کسانی که همراه رهبر انقلاب وارد خواهند شد را چهار نفر نشان میدهد. آن سوی پرده، رهبر انقلاب به همراه روسای سه قوه و دبیر شورای نگهبان به سمت حسینیه میآیند. در راه، وزیر ارتباطات از تمبر منتشر شده به مناسبت حضور 40 میلیونی مردم در انتخابات ریاست جمهوری رونمایی میکند. عنوان تمبر «جشن 22 خرداد» است. رهبر و روسای قوا و دبیر شورای نگهبان تابلوی یادبود تمبر را امضا میکنند. عقربههای ساعت به ده و سی دقیقه رسیده است. با ورود رهبر و همراهان به حسینیه صدای صلوات بلند میشود. آیتالله سید محمود شاهرودی و دکتر محمود احمدی نژاد در سمت چپ رهبر و دکتر علی لاریجانی و آیت الله علی جنتی سمت راست رهبر میایستند. سرود ملی نواخته میشود. قاری آیات آخر سوره فتح را با صوت داوودیاش میخواند: لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِینَ ...و بلندترین طنین صدایش را در یادآوری این نکته به کار میگیرد که: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ. سید صادق محصولی در یک گزارش 15 دقیقهای، اولینهای به کار گرفته شده برای دقت و سلامت انتخابات دهم را مرور میکند و آن را دقیقترین و سالمترین انتخاب پس انقلاب میخواند. رئیس دفتر مقام معظم رهبری، متن حکم تنفیذ را میخواند. گردنها کشیده و گوشها برای شنیدن متن حکم تیز شده است: «رأی قاطع و بیسابقهی مردم به رئیس جمهور منتخب و محترم، رأی به ویژگیهایی است که کارنامه چهارساله دولت نهم بدانها زینت یافته است.» «این، رأی به گفتمان پربرکت و عزتمدار انقلاب اسلامی است؛ رأی به استکبارستیزی و ایستادگی شجاعانه در برابر سلطه طلبان بینالمللی است؛ رأی به مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و مبارزه با اشرافیگری است؛ رأی به سادهزیستی و نزدیکی با مردم و غمگساری از ضعیفان و مستضعفان است؛ رأی به کار و تلاشِ بیوقفه و خستگیناپذیر است.» و سرانجام: «به پیروی از ملت بزرگوار ایران، رأی آنان را تنفیذ و این مرد شجاع و سختکوش و هوشمند را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم.» محمود احمدینژاد حکم خود را به مثابه مدال شجاعت از دست رهبر انقلاب گرفت، پشت میکروفون ایستاد و بر تداوم محورهای فعالیت دولتش در چهار سال بعد تاکید کرد. خود را رئیس جمهور و خدمتگزار همه آحاد مردم، مستقل از این که چه کسی در انتخابات به چه کسی رای داده است، دانست و در پایان سخنانش، کشورهای خارجی را با لحن شدیدی از دخالت در امور داخلی کشور بر حذر داشت. بالاخره مهمترین بخش مراسم که شنیدن سخنان رهبر انقلاب است فرا میرسد. در میان کلمات رهبری که مثل همیشه با دقت تمام در کنار هم قرار میگیرند، جملاتی بیشتر در ذهن حاضران مینشیند: «جمهوریت نظام اسلامی در دل اسلامیت آن است و این دو از هم جدا نیست...» «انقلاب اسلامی کهنه نشده است و با گذشت سه دهه قدرت به صحنه آوردن مردم را در این حد دارد...» «انتخابات این دوره نشان داد، بین مردم و نظام اعتماد متقابل وجود دارد...این وظیفه مسئولان است که با رفتار عملی خود بر اعتماد ملی که سرمایهی نظام است بیافزایند.» «یکی از پیامهای این انتخابات وجود نشاط در مردم و امید آنان به آینده بود» «تجربه مهم این انتخابات عارت بود از اینکه حتی در بهترین شرایط هم امکان ضربه زدن دشمن هست... مَن نامَ لَم یُـنَم عَنه؛ اگر تو خوابت برد باید بدانی که دشمن بیدار است...» «با یک تقلید مغلوط از انقلاب 1357، با یک کاریکاتور از آن انقلاب نمیتوان به عظمت انقلاب و نظام اسلامی ضربه زد...» و «با مسجد ضرار نمیشود این ملت را شکست داد.» (تکبیر حضار) و در انتهای صحبت: «البته در کنار علاقهمندان به رئیس جمهور محترم، که ایشان علاقهمندان زیادی در داخل کشور و حتی در خارج از کشور دارند، دو دسته دیگر هم هستند که باید به اینها توجه کرد، یعنی حضور آنها را بایستی محاسبه کرد. یک دسته مخالفان عصبانی و زخمخورده هستند. مطمئنا اینها در این دورهی چهارساله، در مقام معارضه با دولت برخواهند آمد. مخالفت کردند، باز هم مخالفت خواهند کرد. لیکن یک دسته دیگر هم هستند که اینها جزو نظامند. با رئیس جمهور، با نظام هیچ دشمنیای ندارند. ممکن است منتقد باشند. این منتقدان را بایستی به حساب آورد. نظرات آنها را باید شنید. آنچه که قابل فهم است، قابل قبول است، آن را پذیرفت. و من امیدوارم که همین جور عمل بشود و انشاءالله خواهد شد.» و نیز: «ملت همه با یکدیگر برادرند. از جمله کارهایی که باید انجام بگیرد، این است که در این حوادث اخیر عدهای آسیب دیدند؛ آسیبهای مالی، آسیبهای جانی، احیانا آسیبهای آبرویی. مسئولین کشور باید به کمک آنها بشتابند. آسیبدیدگان باید مورد حمایت قرار بگیرند. آسیبزنندگان باید شناسائی بشوند، مورد مؤاخذه قرار بگیرند؛ هر کی باشند. »مردم در این انتخابات قبول شدند... برخی از خواص و جریانات نیز در این انتخابات قبول شدند ولی برخی از خواص مردود شدند» (تکبیر حضار) صحبت تمام میشود، ولی مجلس نه. جماعت برای گپ و گفت در حسینیه پهن شدهاند. از هر دسته و قماشی را در حال اختلاط با هم میتوان دید؛ علمای بزرگ و روحانیون جوان، نخبگان و فرهیختگان دانشگاه، هنرمند و سیاستمدار، امیر و سردار، برکنار و دستاندرکار، چپنشین و راستنشان. چهار جانباز شوخطبع و سرزنده منتظر خلوت شدن راه خروجاند. جمعیت آرام آرام پراکنده میشود و حسینیه خالی. بیرون دروازهها، تا اولین مغازه صد قدم بیشتر فاصله نیست. گرمای هوا همه را تشنه کرده است. پیرمرد باصفای فروشنده بطریهای بزرگ آب را نشان میدهد و میگوید: «کوچکهایش تمام شد، بزرگش را بگیرید، با هم بخورید.» رودخانهها که در دریا آرام گرفتهاند دوباره جاری میشوند. برگزیدهها
آخرینها
|