news/content
نسخه قابل چاپ
۱۳۷۰/۰۳/۲۶

پیام به کنگره عظیم حج

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجِّ یَأتوکَ رِجالًا وَ عَلیٰ کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُـلِّ فَجٍّ عَمیقٍ * لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم وَ یَذکُرُوا اسمَ اللهِ فیٓ اَیّامٍ مَعلوماتٍ عَلیٰ ما رَزَقَهُم مِن بَهیمَةِ الاَنعامِ فَکـُلوا مِنها وَ اَطعِمُوا الباٰئِسَ الفَقیر.(۱)

خداوند حکیم عزیز را حمد و سپاس که بر بندگان منّت نهاد و آنان را به گرد  آمدن در خانهى خود فراخواند و پیامبر بزرگ خود را به سر دادن بانگ اذان حج بر گلدستهى تاریخ مأمور ساخت؛ ساحت خانه را امن و امان کرد و از بتهاى جاهلیّت پیراست و مطاف مؤمنان و میعاد دورافتادگان و مظهر جماعت و جلوهگاه شوکت و مجمع امّت قرار داد؛ بیتالله را که سَدَنهى(۲) کعبه و خدمهى مطاف و مسعىٰ در عهد جاهلیّت اولىٰ، بازار تجارت و دکّان ریاست و سیادت خود کرده بودند، از آنِ مردم و منبع بهره و سود آنان دانست و بهرغم انحصارطلبان، ازراهرسیدگان را با ساکنان، داراى حقّى برابر ساخت؛ حج را رمز وحدت و عظمت مسلمین و هماهنگى و پیوند میان آنان قرار داد و باطلالسّحر بسیارى از ابتلائاتى که افراد و جوامع مسلمین بر اثر جداماندگى از اصل و ریشهى خود به آن دچار میشوند؛ مانند: بیگانهگرایى و خودفراموشى و ترفندپذیرى و غفلت از خدا و اسارت در دست اهل دنیا و بدبینى به برادران و شنودن سخن دشمن دربارهى آنان و عدم حسّاسیّت به سرنوشت امّت اسلامى بلکه نشناختن کلّیّتى به نام امّت اسلامى، و بىخبرى از حوادث دیگر بلاد اسلامى و ناهشیارى در برابر نقشههاى دشمنانِ دوبارهى اسلام و مسلمین و بسى بیمارىهاى مهلک دیگر که در طول تاریخ اسلام بر اثر تسلّط نااهلان و از خدا بى‌خبران بر زندگى سیاسى و سرنوشت مسلمین، همواره مسلمانان را تهدید کرده و در قرنهاى اخیر با حضور قدرتهاى استعمارى بیگانه در منطقه یا دست‌نشاندگان فاسد و دنیاپرست‌شان، شکلى بحرانى و ویرانگر به خود گرفته است.

خدا را سپاس که حج را همچون ذخیرهاى تمامنشدنى و چشمهاى همیشهجوشان و چون جویبارى زلال و مستمر براى امّت خالده قرار داد که در هر حال، آن که بشناسد و قدر داند، توان استفاده از آن را خواهد داشت و آن را داروى این بیمارىهاى مهلک خواهد ساخت. و خدا را سپاس که بر ملّت شایستهى ایران رحمت آورد و شوق کعبهى مقصود را پس از سرزنش خارهاى مغیلان بیابانِ طلب، به جام وصلى که شیرینى عزّت و کامیابى ــ هر دو ــ را داشت برآورده ساخت؛ حقّى را که سالى چند بناروا از آنان باز داشته شده بود، کریمانه به آنان برگرداند و جاى خالى ملّتى را که حجّ ابراهیمى و محمّدى (صلّى الله علیهما و آلهما) را جایگزین حجّ بوجهلى کرده بود، به نیکو وجهى پُر کرد؛ دل تفتیدهى مشتاقان مهجور(۳) و مسدود و محصور را با جرعهى وصال آرامش بخشید و جان مبتهج(۴) از انوار معرفت و لبریز از شوق زیارت را لبّیک اجابت گفت؛ بندگان مخلص را به لطفى ویژه نواخت و وعدهى نصرت مؤمنان را انجاز(۵) کرد و خانهى خود را جایگاه طائفین و  عاکفین قرار داد.

پروردگارا! به این حاجیان مشتاق و سر از پانشناخته و پس از انتظارى جان‌گزا به خلوت دوست باریافته و به همهى برادران و خواهرانى که از اقطار(۶) عالم به بارگاه عامّ رحمت و غفران شتافتهاند، نظرى به لطف و رأفت بیفکن و دلهایشان را از  انوار معرفت و بصیرت روشن فرما و هدایت و کمک خود را شامل حال آنان کن و آنان را به عزمى راسخ بر اصلاح حال امّت مسلّح ساز و بر دشمنانشان پیروز فرما؛ آمین ربّ العالمین.

پروردگارا! بر ارواح شهدائى که در چهار سال پیش از این، در حریم امن الهى، هدف خصومت و کین قرار گرفته و زن و مرد و پیر و جوان، مظلومانه در عتبهى(۷) خانهى دوست به خون غلتیدند(۸) و کسان و عزیزان چشمانتظار خود را با جنازههاى خونینِ خود از انتظار به در آوردند، رحمت و فضل خود را نازل فرما و ثواب حجّ تمام را به آنان که در حسرت آن به ملکوت پرواز کردند، عطا کن.

پروردگارا! به امام و قائد راحل ما، آن عبد صالح ممتحَن(۹) و آن خلف صدق اولیا، آن انسان پرهیزکار و پارسا و هوشیار که رضاى تو را میجُست و دوستى و دشمنىاش به خاطر تو بود و در راه تو از هیچ مشکل هراس نداشت، رحمت و فضل خود را نازل و شامل فرما و از حجّ حاجیان و عبادت عبادتگران و کوشش تلاشگرانى که مشمول هدایت و راهبرى او گشتهاند، نصیب وافر به روح پاک او عاید فرما و آرزوى بزرگ او را که همانا قیام حجّ ابراهیمى و بهرهبردارى امّت اسلامى از این مراسم عظیم الهى است، جامهى عمل بپوشان.

پروردگارا! برترین صلوات و سلام و تحیّت خود را بر منجى بشریّت در همهى اعصار و قرون و برترین پیامبر و برگزیدهات، حضرت محمّدبنعبدالله (صلّى الله علیه و آله و سلّم) نازل فرما، که راه راست را به بشر نشان داد و وحى تو را بر آنان فروخواند و کلیدهاى سعادت دنیا و آخرت را در دسترس آنان نهاد و در حیات بابرکتش، سرمشق قرنهاى طولانى انسانیّت را گنجانید. درود و سلام و تحیّت تو بر او و اهلبیت طیّب و معصومش، بویژه حضرت بقیّةالله‌الاعظم، مهدى منتظَر و حجّت خدا بر زمین؛ عجّل الله فرجه و ارواحنا فداه.

اینک شما برادران و خواهران که از نقاط مختلف جهان در محشر عظیم حج گرد آمده و در هجرت از «منِ» قومى و نژادى و فرقهاى، به «ما»ى اسلامى و قرآنى پیوستهاید، مناسب است مسائلى را در مدّ نظر داشته، دربارهى آن با دیگر مسلمین تبادل اندیشه کنید و پس از سفر حج، آن را سررشتهى تأمّل و فکر و عمل سازید:
۱) اوّلین مطلب، قدرشناسى واجب بزرگ و پُررَمزوراز حجّ بیتالله است. حجْ مظهر توحید، و کعبه خانهى توحید است. اینکه در آیات کریمهى مربوط به حج، بارها از ذکرالله سخن رفته، نشانهى آن است که در این خانه و به برکت آن، باید هر عامل غیر خدا از صحنهى ذهن و عمل مسلمین زدوده شود و بساط انواع شرک از زندگى آنان برچیده شود. در این محیط، محور و مرکز هر حرکتى خدا است و طواف و سعى و رمى و وقوف و دیگر شعائرالله حج، هر یک به نحوى نمایش انجذاب(۱۰) به «الله» و طرد و نفى و برائت از «اندادالله» است. این است آن «ملّت حنیف» ابراهیم (علیه السّلام)؛ بتشکن بزرگ و منادى توحید بر فراز قلّهى تاریخ.

شرک همواره به یک گونه نیست، و بت همیشه به شکل هیاکل چوب و سنگ و فلز ظاهر نمیشود. خانهى خدا و حج باید در همهى زمانها شرک را در لباس خاصّ آن زمان، و بت شریک خدا را با جلوهى مخصوص آن بشناساند و نفى و طرد کند. امروز البتّه از «لات» و «منات» و «عزّىٰ» خبرى نیست امّا به جاى آن و خطرناکتر از آن، بتهاى زر و زور استکبار و نظامهاى جاهلى و استکبارى است که همهى فضاى زندگى مسلمین را در کشورهاى اسلامى فراگرفته است.

بتى که بسیارى از مردم جهان و از جمله بسیارى از مسلمین، امروز به جبر و تحمیل به عبادت و اطاعت از آن وادار میشوند، بت قدرت آمریکا است که همهى شئون فرهنگى و سیاسى و اقتصادى مسلمین را در قبضه گرفته و ملّتها را خواه و ناخواه در جهت منافع و اغراض خود ــ که نقطهى مقابل مصالح مسلمین است ــ حرکت میدهد. عبادت، همین اطاعت بى‌چون‌وچرا است که امروز در برابر خواست استکبار و در رأس آن آمریکا، بر ملّتها تحمیل میشود و آنان با شیوههاى گوناگون به سمت آن سوق داده میشوند.

فرهنگ فساد و فحشا که به وسیلهى دستهاى استعمارى در میان ملّتها ترویج میشود، فرهنگ مصرفزدگى که روزبهروز زندگى ملّتهاى ما را بیشتر در لجنزار خود فرو میبرد تا کمپانىهاى غربى ــ که مغز و قلب اردوگاه استکبارند ــ بیشتر سود ببرند، سلطهى سیاسى غرب استکبارى که پایههاى آن به وسیلهى حکومتهاى دستنشانده و ضدّمردمى کار گذاشته شده است، حضور نظامى که با هر بهانهاى شکل آشکارترى به خود میگیرد، اینها و امثال آن، همه مظاهر همان شرک و بتپرستى است که در ضدّیّت کامل با نظام توحیدى و حیات توحیدى است که اسلام براى مسلمانان مقرّر داشته است. حج و اجتماع عظیم بر گِرد خانهى توحید باید آن مظاهر شرک را نفى کند و مسلمانان را از آن برحذر دارد. حجّ با این مفهوم روشن و جلى است که برترین جایگاه برائت از مشرکین شناخته شده و خداى متعال از زبان خود و نبىّ مکرّمش (صلّى الله علیه و آله) اعلام برائت از مشرکین را به روز حجّ اکبر موکول ساخته است؛ وَ اَذانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسولِه!  اِلَی النّاسِ یَومَ الحَجِّ الاَکـبَرِ اَنَّ اللهَ بَریٰءٌ مِنَ المُشرِکینَ وَ رَسُولُهُ فَاِن تُبتُم فَهُوَ خَیرٌ لَکُم وَ اِن تَوَلَّیتُم فَاعلَموٓا اَنَّکُم غَیرُ مُعجِزِى اللهِ وَ بَشِّرِ الَّذینَ کَفَروا بِعَذابٍ اَلیم.(۱۱)

فریاد برائت که امروز مسلمان در حج سر میدهد، فریاد برائت از استکبار و ایادى آن است که معالأسف در کشورهاى اسلامى قدرتمندانه اِعمال نفوذ میکنند و با تحمیل فرهنگ و سیاست و نظام زندگى شرکآلود بر جوامع اسلامى، پایههاى توحید عملى را در زندگى مسلمانان منهدم ساخته و آنان را دچار عبادت غیر خدا کردهاند، و توحید آنان فقط لقلقهى زبان و نام توحید است و از معناى توحید در زندگى آنان اثرى باقى نمانده است.

حج همچنین مظهر وحدت و اتّحاد مسلمانان است. اینکه خداوند متعال همهى مسلمانان و هر که از ایشان را که بتواند، به نقطهاى خاص و در زمانى خاص فرامیخواند و در اعمال و حرکاتى که مظهر همزیستى و نظم و هماهنگى است، آنان را روزها و شبهایى در کنار یکدیگر مجتمع میسازد، نخستین اثر نمایانش، تزریق احساس وحدت و جماعت در یکایک آنان و نشان دادن شکوه و شوکت اجتماع مسلمین به آنان و سیراب کردن ذهن هر یک تن آنان از احساس عظمت است. با احساس این عظمت است که مسلمان اگر تنها در شکاف کوهى هم زندگى کند، خود را تنها حس نمیکند. با احساس این حقیقت است که مسلمین در هر یک از کشورهاى اسلامى، شجاعت برخورد با اردوگاه ضدّیّت با اسلام، یعنى همین سلطهى سیاسى ـ  اقتصادى دنیاى سرمایهسالارى و عوامل و ایادى آن و نیرنگ و فتنهگرى آن را مىیابند و افسون تحقیر ــ که اوّلین سلاح استعمارگران غربى در برابر ملل مورد تهاجمشان بوده و هست ــ در آنان نمیگیرد. با احساس این عظمت است که دولتهاى مسلمان با تکیه به مردم خود، از تکیه به قدرتهاى بیگانه خود را بىنیاز حس میکنند و این فاصلهى مصیبتبار میان ملّتهاى مسلمان با دستگاههاى حاکم بر آنان پدید نمىآید. با احساس این وحدت و جماعت است که نیرنگ استعمارى دیروز و امروز ــ یعنى احیاى احساسات افراطآمیز ملّىگرایى ــ این فاصلهى وسیع و عمیق میان ملّتهاى مسلمان را پدید نمىآورد و قومیّت عربى و فارسى و ترکى و آفریقایى و آسیایى به جاى آنکه رقیب و معارض هویّت واحدهى اسلامى آنها باشد، بخشى از آن و حاکى از سعهى وجودى آن میگردد؛ و به جاى آنکه هر قومیّتى وسیله و بهانهى نفى و تحقیر قومیّتهاى دیگر شود، وسیلهاى براى نقل و انتقال خصوصیّات مثبت تاریخى و نژادى و جغرافیاییِ هر قوم به سایر اقوام اسلامى میگردد.

حج با مشاهد و مناسک و شعائر خود، باید این روح وحدت و ملائمت(۱۲) و جماعت و عظمت را در مسلمانان همهى اقطار عالم زنده کند و از شعوب و قبایل مختلفه، امّت واحده پدید آورد و آن امّت واحده را به وادى امن عبودیّت مطلق خداوند هدایت نماید و مقدّمات تحقّق گفتهى خداى بزرگ را که: « اِنَّ هـٰذِهٖ اُمَّتُکُم اُمَّةً واحِدَةً وَاَنَا رَبُّکُم فَاعبُدون»(۱۳) فراهم آورد.

تشکیل امّت واحدهاى که ناصیهى(۱۴) عبودیّت بر درگاه ربوبیّت و وحدانیّت میساید، همان آرزوى بزرگ اسلام است و همان است که در سایهى آن، نیل به همهى کمالات فردى و جمعى مسلمین میسّر میگردد و همان هدفى است که جهاد اسلامى براى تحقّق آن تشریع شده و هر یک از عبادات و فرایض اسلامى، بخشى از آن را زمینهسازى و تأمین میکند.

حجّ ابراهیمى و محمّدى (صلّى الله علیهما و آلهما) بىگمان یکى از بزرگ‌ترین مقدّمات و ارکان این دو هدف بزرگ است. بدین جهت در این عرصهى عظیم، در همان حال که ذکر خدا ــ فَاذکُرُوا اللهَ کَذِکـرِکُم ءاباٰءَکُم ‌اَو اَشَدَّ ذِکرًا(۱۵) ــ و اعلام برائت از  مشرکان ــ وَ اَذانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسولِه اِلَی النّاسِ یَومَ الحَجِّ الاَکـبَرِ اَنَّ اللهَ بَریٓءٌ مِنَ المُشرِکینَ وَ رَسولُه ــ رکن حج محسوب میشود، حسّاسیّت در برابر هر حرکتى که میان برادران یعنى اجزاى این امّت واحده، جدایى و دشمنى بیافریند نیز در حدّ اعلىٰ است؛ تا آنجا که حتّى بگومگوى دو برادر مسلمان نیز که در زندگى عادّى چندان مهم نمینماید، در حج ممنوع و حرام است؛ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسوقَ وَ لا جِدالَ فِی الحَج.(۱۶) آرى، همان صحنه که در آن، برائت از مشرکان، یعنى دشمنان بنیانى امّت واحدهى توحیدى، لازم میشود، جدال با برادران مسلمان، یعنى اجزاى بنیانى امّت واحدهى توحیدى، ممنوع و حرام میگردد؛ و بدینگونه پیام وحدت و جماعت در حج، صراحت بیشترى مىیابد.

رازها و رمزهاى حج بسى بیش از آن است که در اینجا بدان اشاره شد، و تدبّر در این رازها ــ که همه در جهت احیاى شخصیّت فرد و جامعهى مسلمان و مبارزه با عوامل نابودى آن است ــ افقى جدید در برابر حاجى میگشاید و او را به عالمى پُرتلاش و پُرحرکت و تمامنشدنى میکشد. اوّلین وظیفهى هر یک از حجّاج، تأمّل در این رازورمزها و تبادل نظر و جستجوى سررشتهى کار از این همه است، و نیز تأمّل در اینکه چرا دستها و دستگاههایى سعى میکنند حج را برون از همهى مفاهیم سیاسى و جمعىاش و تنها به عنوان عبادتى یکبُعدى که فقط داراى خواصّ فردى است مطرح نمایند، و چرا روحانىنمایانِ دین ‌به ‌دنیافروش که نام و شأن دینى آنان حکم میکند که مردم را به این اسرار آشنا و جسم و جان آنان را به سمت هدفهاى آن به حرکت درآورند، بعکس، با هرگونه روشنگرى در این‌ باره مخالفت و عناد ورزیده، اصرار بر کتمان حقایق دارند، و چرا بارها و بارها در بلندگوهایى اعلام میشود که سیاست در حج نباید دخالت کند؛ مگر اسلام و احکام نورانى آن براى اداره و هدایت زندگى مادّى و معنوى انسانها نیست؟ و مگر دیانت در اسلام با سیاست آمیخته نیست؟ این از جملهى دردهاى بزرگ عالم اسلام است که تحجّر و کوتهبینى و دنیاطلبى جمعى، همواره در خدمت غرضورزى و حسابگرىهاى خباثتآلود جمعى دیگر قرار گیرد و قلمها و زبانهایى که باید در خدمت اسلام و در جهت تبیین حقایق آن به کار مىافتاد، ابزارى در دست دشمنان هوشیار و توطئهگر اسلام گردد؛ این همان مصیبتى است که امام راحل (رضوان الله علیه) بارها به تلخى از آن سخن گفته و نالیدهاند. و جاى آن است که هوشمندان امّت، عامّهى مردم را با آن آشنا ساخته، مرز میان علماى صادق و دین به دنیافروشانِ مزدور را براى آنان مشخّص سازند.

۲) دوّمین مسئلهاى که شایسته است بخصوص در این زمان و مکان به آن اندیشیده شود، مسئلهى پیوند امّت اسلامى است با تاریخ خود و نیز با سرنوشتى که باید براى خود رقم زند. گذشتهى امّت اسلامى چیزى است که استعمار از هنگام ورود به آسیا و آفریقا، همّت بر مخدوش ساختن و به فراموشى سپردن آن داشته است. تسلّط بر ذخایر مادّى و انسانى در کشورهاى اسلامى و به دست گرفتن سرنوشت ملّتهاى مسلمان ــ  که هدف استعمارگران، مستقیم و غیر مستقیم، از اواخر قرن هجدهم میلادى به این طرف بوده ــ به طور طبیعى ایجاب میکرد که احساس غرور و شخصیّت ملل مسلمان شکسته شود و آنها از گذشتهى پُرشُکوه کاملاً منقطع شوند و بدینگونه فرهنگ و اخلاق خود را رها کرده، آمادهى پذیرش فرهنگ غرب و تعالیم استعمارى شوند. و این حیله، در زمینهى کاملاً مساعدى که تسلّط حکومتهاى فاسد و مستبد در کشورهاى اسلامى فراهم آورده بود، کارگر افتاد و سیل فرهنگ مهاجم غربى و همهى مفاهیمى که استعمار رواج آن را در میان ملل مسلمان براى تأمین سلطهى سیاسى و اقتصادى خود بر آن ملّتها ضرورى میشمرد، به راه افتاد و نتیجه آن شد که در طول دویست سال کشورهاى اسلامى یکسره به سفرهى گسترده و بى مانع و رادعى(۱۷) براى غارتگران غربى تبدیل شد و آنان از  حاکمیّت مستقیم گرفته تا مالکیّت ثروتهاى زیرزمینى و تغییر خط یا زبان و حتّى تصرّف کامل یک کشور اسلامى مانند فلسطین و تحقیر مقدّسات اسلامى و غیره، در این کشورها پیش رفتند و مسلمین را از همهى برکات استقلال سیاسى و اقتصادى و فرهنگى ــ که از جملهى آن، رشد علمى و فرهنگى است ــ بازداشتند.

یک نگاه به وضعیّت فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و نظامى کشورهاى مسلمانِ امروز و مشاهدهى ضعف روحى و مادّى آن و مداقّه در نظامهاى سیاسى و وضع دولتهاى اغلب این کشورها که در آن، همه چیز حاکى از احساس حقارت و ناتوانى است، روشن میسازد که از مهمترین علّتهاى این وضع، بیگانگى و بریدگى این کشورها و ملّتها از گذشتههاى تاریخى خود و مجد و عظمتى است که از وراى قرنها میتواند هر انسان ضعیف و نومید را به حرکت و تلاشِ امیدوارانه سوق دهد. آن مجد و شکوه تاریخى، در آغاز با قیام لِلّه و جهاد مخلصانه براى خدا و عمل به احکام آزادىبخش و زندگىساز اسلام و به برکت حرکت مسلمین در صدر اسلام و در غربت روزهاى مکّه و جهاد دوران مدینه پایهگذارى شد. مولود مبارکى که «جامعهى اسلامى» نامیده میشود، به برکت جهاد و مبارزهى حجاز توانست به جوانى نیرومند و هوشمند بدل شود و سپس در طول قرنها توانست مشعل علم و معرفت و درفش قدرت و سیاست را بر سر جهانیان بگستراند. آن عظمت، از عظمت مبارزهى مکّه و مدینه سرچشمه گرفت.

اکنون اینجا ــ مکّه و مدینه ــ پایگاه وحى و محلّ نزول برکات الهى است بر جماعتى مؤمن و مقاوم که به برکت ایمان و عمل به آیات الهى توانستند از خاک مذلّتى که بر آن آرامیده بودند، برخاسته و قد عَلَم کرده و آزادى شایستهى انسان را براى خود تدارک دیده و پرچم آزادى بشریّت و نجات انسان از سلطهى امپراتورىهاى زر و زورِ آن دوران را برافرازند و با نور معرفتى که از قرآن سرچشمه میگرفت، پایگاه عظیم دانش بشرى را پدید آورند و خود قرنها بر منبر بلند علم و معرفت بشرى قرار گیرند و سخاوتمندانه به همهى بشریّت بیاموزند و گرانبهاترین آثار علمى را طىّ قرنهاى متمادى پدید آورند و سرنوشت جهان بشریّت را با علم و سیاست و فرهنگ خود رقم بزنند. اینها همه از برکات تعالیم خالص اسلام و حکومت الهى در عهد پیامبر (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و برههاى از صدر اسلام بود که علىرغم تسلّط و رشد شجرهى خبیثهى حکومتهاى سلطنتى و رجعت از دوران توحیدى، باز تا قرنها ثمرات خود را به مسلمین میچشانید و آنان و همهى بشریّت را کامیاب میکرد. هر وجب از این خاک و این سرزمین، یادآور خاطرهاى از دوران پیامبر خدا (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و یاران فداکار و نورانى او است. در این سرزمین بود که اسلام طلوع کرد و پرچم جهاد برافراشته شد و آزادى بشریّت از همهى غل و زنجیرهاى جاهلیّت رقم خورد.

امروز که ملّتهاى مسلمان پس از چند قرن انحطاط و رکود و ذلّت، در چهارگوشهى جهان اسلام به بیدارى و قیام لِلّه گراییدهاند و عطر آزادى و استقلال و بازگشت به اسلام و قرآن در فضاى بسیارى از کشورهاى اسلامى منتشر گشته است، بیش از همیشه مسلمانان نیاز دارند که پیوند خود را با آن گذشتهى نورانى و معجزنشان، با دوران قیام لِلّه و مبارزهى اسلامىِ دوران نخستین اسلام مستحکم کنند. خاطرات اسلامى در این سرزمین، براى هر مسلمان متدبّر، در حکم داروى شفابخشى است که او را از ضعف و زبونى و یأس و بدبینى نجات میدهد و راه دستیابى به هدفهاى اسلام را که همیشه براى هر انسانِ برخوردار از عمق و حکمت، هدف زندگى و تلاش است، نشان میدهد.

در اینجا بود که پیامبر عظیمالشّأن با یاران مخلص خود، سیزده سال همهى سختىها را به جان خریدند و مرارتها را تحمّل کردند تا نهال اسلام ریشه دوانید. و در اینجا بود که پس از سالهاى مصیبتبار زندگى در شعب ابى‌طالب، پس از شکنجهى یارانى چون بلال و عمّار و یاسر و سمیّه و عبداللهبنمسعود و دیگران، پس از راهپیمایى طولانى و پُرمشقّت و بىحاصل رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) در میان قبایل مکّه و طائف، بیعت عقبه با اهل یثرب واقع شد و هجرت پُربرکت به مدینةالرّسول (صلّى الله علیه و آله) پیش آمد و دولت اسلامى تشکیل شد. در اینجا بود که پیروزى بدر و شکست اُحد و محنت خندق و آزمایش حدیبیّه اتّفاق افتاد؛ اینجا بود که اخلاص و جهاد، پیروزى آفرید و مالدوستى و غنیمتطلبى ناکامى آورد. اینجا آیه‌آیهى قرآن نازل شد و خشت‌خشت بناى فرهنگ و تمدّن و حیات طیّبهى اسلامى کار گذاشته شد. مسلمان، با تدبّر در این گذشته و زیستن در لحظهلحظهى آن، با آینده نیز پیوندى سازنده مىیابد؛ راه زندگى و هدف آن را می‌شناسد؛ به خطرات راه پى میبرد؛ فرداى این حرکت را بالمعاینه میبیند و خود را براى پیمودن آن آماده میسازد و بر تردید ناشى از احساس ضعف و حقارت و ترس از دشمن فائق مىآید؛ و این همه، از برکات حج است.

از آنچه گفتیم، میشود فهمید که چرا استعمارگرانِ دیروز و سردمداران سلطهى استکبار جهانىِ امروز این همه از پیوند فکرى و عاطفى مسلمین با گذشتهى خود بیمناک و با آن در ستیزند. آرى، این پیوند با گذشته است که حال و آینده را رقم میزند.

پس از پیروزى انقلاب اسلامى و تشکیل جمهورى اسلامى در ایران و اعلام اینکه ملّت ایران درصدد است جامعهاى بر اساس ارزشهاى اسلامى بسازد و در آن مقرّرات اسلامى را تحقّق بخشد، موج تبلیغات بوقهاى تبلیغاتى شرق و غرب و وابستگانشان، جمهورى اسلامى را به نام بنیادگرا و کهنهپرست و روبهگذشته و عناوینى از این قبیل، بشدّت مورد حمله قرار داد و به نام نوگرایى، از اینکه ایران اسلامى میخواهد پایبند به سنّت‌هاى گذشته باشد انتقاد کرد؛ و این در حالى بود و هست که نظامهاى مرتجع و مستبد و پایبند سنّت‌هاى پوسیده که هرگز بویى از مفاهیم نوین عالم مانند آزادى و دموکراسى و حقوق بشر استشمام نکرده و در شرق و غرب جهان کم نیستند، هیچ‌ گاه به آن نامها مورد تعرّض تبلیغاتى قرار نگرفتند! و عبرتانگیز آنکه رادیوهاى رژیم‌هایى که در آن از ابتدائىترین رسوم نوگرایى سیاسى خبرى نیست و چیزى به نام مجلس ملّى و انتخابات آزاد و نشریهى غیر دولتى در آن در حکم افسانه است نیز به کشورى که در آن به حکم اسلام، حکومتى مردمى بر سر کار است و قانون اسلامى در مجلسى مرکّب از نمایندگان مردم تصویب و به دست دولتى منتخب مردم اجرا میشود و مردم در حسّاسترین مسائل آن داراى حضور فعّالند، نام مرتجع دادند و هوشمندان عالم را از تقلید مسخرهآمیز خود به خنده انداختند!

آرى، استکبار و دارودستهى خبرى و تبلیغاتى و قلمها و بوقهاى مزدورش از اینکه کشورى در اعماق کهنهپرستى، و ملّتى در حال و هواى سنّت‌هاى جاهلى خود سر کند، ولى درهاى خزائن مادّى خود را به روى آنان بگشاید و تسلیم فزونخواهى و سلطهطلبى آنان شود و فرهنگ فساد و فحشا و مصرفزدگى و می‌خوارگى و شهوترانى را از آنان بپذیرد، نه تنها نگران نیستند بلکه بسى خشنودند! آنان از بازگشت ملّتها به گذشتهاى که به آنان عزّت و عظمت را یادآورى کند، راه جهاد و شهادت را به روى آنان باز کند، کرامت انسانى را به آنان برگرداند، دست سلطهگران را از غارت و چپاول به مال و ناموس آنان قطع کند، آیهى «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکـٰفِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلًا»(۱۸) را به آنان بیاموزد، کریمهى «وَلِله العِزَّةُ وَلِرَسولِهٖ وَلِلمُؤمِنین»(۱۹) را بر آنان فروخواند، خطاب «وَ ما لَکُـم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفین»(۲۰) را به گوش و دل آنان برساند، فرمان «اِنِ الحُکمُ اِلّا لِلّه»(۲۱) را در زندگى آنان اجرا کند و خلاصه، خدا و دین و قرآن را محور زندگى آنان سازد و دست طواغیت  مستکبر و مستبد و سلطهطلب را از زندگى آنان قطع کند، از بازگشت به چنین گذشتهاى و پیوند با چنین تاریخى، ناخشنود و سراسیمه و بیمناکند و لذا با هر بهائى میخواهند از آن مانع شوند.

مسلمین، بخصوص جوامعى که نسیم آزادى و قیام لِلّه بر آن وزیده، و بالاخص علما و روشنفکران و پیشگامان آنان باید مراقب باشند که در این دام نیفتند؛ از عنوان بنیادگرایى نترسند؛ از تهمت ارتجاع و سنّتگرایى آشفته نشوند؛ براى راضى کردن دشمنان خبیث و حسابگر، از اصل اسلامى خود، از احکام نورانى اسلام، از تصریح به هدفهاى جامعهى دینى و نظام توحیدى تبرّى نجویند و به سخن خدا گوش فرا دهند که: «وَلَن تَرضیٰ عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصٰریٰ حَتّیٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم»(۲۲) و «قُل یًّـاَهلَ الکِتٰبِ هَل تَنقِمونَ مِنّآ اِلّآ اَن ءامَنّا بِاللهِ وَمآ اُنزِلَ اِلَینا وَمآ اُنزِلَ مِن قَبلُ وَاَنَّ اَکثَرَکُم فٰسِقون»(۲۳) و «فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعضَ ما یوحیًّ اِلَیکَ وَ ضآئِقٌ بِهٖ صَدرُکَ اَن یَقولوا لَولآ اُنزِلَ عَلَیهِ کَنزٌ اَوجآءَ مَعَهُۥ مَلَک»(۲۴) و «وَ ما نَقَموا مِنهُم اِلّآ اَن یُؤمِنوا بِاللهِ العَزیزِ الحَمید».(۲۵)

در حج، در مدینه و مکّه، در اُحد و منیٰ و حرا، در این سرزمین که قدم مبارک رسول اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و اصحاب کرامش بر آن نهاده شده و شاهد آن رنجها و دربهدرىها و مبارزات و خونِ‌دل‌ها بوده و در قدمبهقدم سرزمین وحى و جهاد و قرآن و سنّت، در آن گذشتهها به تدبّر بپردازید؛ خود را با آن پیوند دهید؛ در پرتو آن، راه و جهت را بیابید؛ با تجربهى آن، نتیجه و سرانجام راه را ببینید؛ و به حول و قوّهى خدا و با توکّل به او و امید به نصرت او و اعتماد به توانایى خود، در آن راه و به سمت آن هدف قدم گذارید؛ وَ اللهُ مَعَکُم وَلَن یَتِرَکُم اَعمالَکُم .(۲۶)

۳) موضوع مهمّ دیگرى که حجّاج بیتالله به عنوان بخشى از هدف حج باید به آن بپردازند، مسائل مهم و جارى جهان اسلام است. اگر حج کنگرهى عظیم سالیانهى مسلمانان سراسر جهان است، بىگمان فورىترین دستور این کنگره، مسائل روز مسلمانان در هر نقطه از جهان است. این مسائل در تبلیغات استکبارى به گونهاى مطرح میشود که از آن نه درس و تجربه و امیدى به مسلمین سراسر عالم منتقل شود، و نه اگر در آن حادثه سوء نیّت و سوء عمل استکبار مؤثّر بوده، مجرمى رسوا و حقیقتى افشا گردد، و یا به طور کلّى مطرح نمیشود. حج جایى است که باید این خیانت تبلیغاتى افشا و حقیقت آشکار شود و زمینهى آگاهى عمومى مسلمانان فراهم آید.

اینک فهرستى از حوادث مهمّ جهان اسلام را به عرض برادران و خواهران مسلمان میرسانم:
الف) مهمترین مسئلهى امروز، مسئلهى فلسطین است که در نیم قرن اخیر همواره مهمترین مسئلهى جهان اسلام و شاید مهمترین مسئلهى بشریّت بوده است. اینجا سخن از محنت و آوارگى و مظلومیّت یک ملّت است؛ سخن از غصب یک کشور است؛ سخن از ایجاد غدّهاى سرطانى در قلب کشورهاى اسلامى و در نقطهى التقاى شرق و غرب جهان اسلام به یکدیگر است؛ اینجا سخن از ظلم مستمرّى است که اکنون دو نسل پىدرپى از ملّت مسلمان فلسطین را فراگرفته است. امروزه که قیام خونین اسلامى متّکى به تودههاى مردم در سرزمین فلسطین، خطر واقعى و جدّى را به اشغالگران بىوجدان و بیگانه از انسانیّت و بىمحابا از جنایت گوشزد میکند، شیوههاى دشمن از همیشه پیچیدهتر و هشداردهندهتر است و مسلمین در سراسر جهان باید مسئله را از همیشه جدّىتر بگیرند و براى آن فکرى و کارى بکنند. ... و این است خبر تازهى امروز.

اکنون اوضاع آشفتهى جهان اسلام و وابستگى روزافزون کشورهاى منطقه به قدرت بىمهار آمریکا، زمینهى مساعدى براى تهاجم کینهورزانهى دولت غاصب فراهم ساخته، که با پشتگرمى به حمایت شیطان بزرگ ــ که حقّاً خطرناکترین دشمن اسلام و مسلمین است ــ آشکارا مقاصدى را که هرگز هم تلاش زیادى براى پنهان ساختن آن نمیکرده است، دنبال کند: انتقال یهودیان شوروى که بخشى از بهاى کمکهاى غرب به آن ابرقدرت سابق است؛ انتقال فلاشههاى اتیوپى(۲۷) که قرار  است خدمت به صهیونیست‌هاى آمریکایى و اروپایى غاصب فلسطین را بکنند و اخیراً یهودیان هند؛(۲۸) شهرک‌سازى در بخشهاى غصبشدهى اخیر فلسطین و حتّى احتمالاً در بخش اشغالشدهى لبنان؛ افزایش تجهیزات نظامى و سلاحهاى کشتارجمعى در همان حال که آمریکا جنجال تحریم صدور چنین سلاحهایى را به خاورمیانه بلند کرده است؛ حملات هوایى روزمرّه و متناوب به جنوب لبنان و بمبارانِ غیرنظامیان فلسطینى و لبنانى؛ سخت‌گیرى روزافزون نسبت به شهروندان عرب فلسطینى ــ یعنى صاحبان آن سرزمین ــ و انجام جنایتبارترین و وحشیانهترین برخوردهاى پلیسى با مردم، و در همان حال در صحنهى سیاسى، در برابر عقبنشینى روزبهروز دولتهاى عربى و ساف(۲۹) و ضعف نشان دادن زبونانهى برخى  از سیاستمداران عرب، چهرهى مهاجم به خود گرفتن و حتّى فکر تشکیل کنفرانس بینالمللى و یا منطقهاى، هر یک را به نوعى رد کردن، و بالاخره پیشنهاد تشکیل دولت فلسطین در گوشهاى از سرزمین فلسطین را که محصول عقبنشینى و ذلّتپذیرى طرفهاى فلسطینى بود، به صراحت و قاطعیّت رد کردن. اینها مجموعهاى از سیاستها و اعمال آشکار آدمىستیزان صهیونیست است و یقیناً در کنار اینها چندین برابر، فعّالیّت پنهان در جهت توطئه و ترور و آدمربایى و جنگ روانى و تبلیغات مسموم و جنایتهاى شناخته و ناشناختهاى است که فقط از صهیونیست‌ها و همکاران آنها ساخته و متصوّر است.

استکبار جهانى و دولتهاى استعمارگر از آغاز تا امروز، رژیم غاصب اسرائیل را به عنوان اهرم فشارى بر روى دولتهاى عربى و سپس اسلامى منطقه پدید آورده و ذخیره کردهاند و بر آن هستند که این خنجر مسموم را همواره در پهلوى جهان اسلام نگاه دارند؛ و امروز شیطان بزرگ سررشتهى این سگ دستآموز را در دست دارد. پس تعجّبى نیست که نقض مکرّر قوانین بینالمللى، نقض مداوم حقوق بشر ــ آن هم به فجیعترین شکل ــ تجاوز مکرّر به کشورهاى همسایه، عملیّات تروریستى و آدمربایى بهگونهى آشکار، تهیّهى روزافزون سلاحهاى اتمى و امثال آنها، که هر یک در هر یک از کشورهاى جهان که با آمریکا و دیگر دولتهاى بزرگ رابطهى ارباب ـ رعیّتى نداشته باشد، حادثهاى عظیم تلقّى میشود، از صهیونیست‌ها قابل قبول باشد و هیچ اعتراض جدّى را از سوى شبکهى استکبارى جهان، مخصوصاً شیطان بزرگ برنینگیزد.

بدین ترتیب امروز دولت غاصب صهیونیست بزرگ‌ترین خطر براى حال و آیندهى جهان اسلام است و بر مسلمین است که براى علاج این خطر و رفع ظلمى به این عظمت، درصدد علاج و چاره باشند. متأسّفانه رفتار و گفتار اغلب سران کشورهاى اسلامى هیچ اشارهاى را به عزم آنان بر علاج این خطر بزرگ ــ که چیزى جز محو رژیم صهیونیست نژادپرست نیست ــ نشان نمیدهد؛ بلکه بعکس، نشانههایى از گسترش کمپدیوید(۳۰) و تکمیل خیانت سادات نیز در برخى از دولتهاى عربى به چشم میخورد؛ و من نمیدانم این دولتها با این رفتار ذلّتبار و تسلیم ننگآور در برابر دشمن عنود مسلمین و اعراب، چه پاسخى براى ملّتهاى خود و نیز در پیشگاه خداوند آماده کردهاند؟

علاج واقعى این خطر به دست مسلمین است. آنان میتوانند با کمکهاى حقیقى به مبارزین مسلمان، قیام داخل کشور فلسطین را قوىتر و کوبندهتر سازند، و نیز میتوانند به طرق گوناگون نگذارند که دولتهاى منطقه به پیروى از خواست و تحمیل آمریکا، تن به سازش با اسرائیل دهند. اقدامهاى فداکارانه و جوانمردانهى مسلمانان سربلند لبنان که بارها صهیونیست‌هاى قلدر و حامیانشان را در موضع ضعف و انفعال قرار داده، گواه صادقى است بر اینکه ملّتها و جوانان مؤمن قادرند بسیارى از کارهاى بزرگ را انجام دهند.

ب) مسئلهى دیگر، حرکتهاى اسلامى در برخى از کشورهاى عربى و آفریقایى است. این یکى از مژدهبخشترین حوادث جهان اسلام است که ملّتى با جوانهایش، با روشنفکرهایش، با مردم کوچه و بازارش، داعیهى اجراى احکام اسلامى و تشکیل حکومت اسلامى داشته و در راه آن حرکت کند. از طلوع انقلاب عظیم اسلامى در ایران و تشکیل جمهورى اسلامى، این انتظار و امید براى دوستان، و این هراس و نگرانى شدید براى اردوگاه استکبار و در رأس آن آمریکا وجود داشت که انقلاب اسلامى ایران طلیعهى پیروزىهاى مسلمانان در سایر نقاط جهان اسلام خواهد بود.

برادران و خواهران مسلمان ما در همه‌جاى جهان بدانند که بخش عمدهاى از فشار مشترک شرق و غرب بر ایران اسلامى، چه در دوران جنگ تحمیلى و چه قبل و بعد از آن، بدین خیال باطل بود که با شکست جمهورى اسلامى در ایران، تجربهى حرکت اسلامى در چشم مسلمانان سایر کشورها ناکام جلوه کند و برق امیدى که از پیروزى انقلاب در ایران، دلهاى آنان را روشن ساخته بود، نیروى آنان را در این راه مبارک به کار نیفکند. امروز هم تبلیغات وسیع بوقهاى استکبارى که میخواهد انقلاب اسلامى را در ایران، راکد و متوقّف و رسیده به بنبست، و نظام جمهورى اسلامى را رویگردان از خطّ انقلاب و امام عظیمالشّأن آن (رضوان الله علیه) و آشتىجوى با آمریکاى غدّار(۳۱) جلوه دهد، هدفى جز این ندارد. این همان بوقهایى است که در دوران حیات امام راحل (قدّس سرّه) بارها تهمت رابطه با اسرائیل و خرید تسلیحات از آن و فروش نفت به آن را وقیحانه به ایران اسلامى ــ که جدّىترین دشمن رژیم صهیونیستى است ــ وارد میکردند.

خدا را شکر که هیچ یک از تلاشهاى استکبارى ــ چه عملى و چه تبلیغاتى ــ کارگر نیفتاد و شعلهى امیدى که با پیروزى انقلاب اسلامى و چهرهى مصمّم و تسلیمناپذیر آن بر دنیاى اسلام و جانهاى مسلمین پرتو افکنده بود، کار خود را کرد و نتیجه آن است که امروز در تعدادى از کشورهاى اسلامى، به صورت حرکتهاى عظیمِ مردمى در طلب حکومت اسلامى مشاهده میشود. لیکن اینجانب به عنوان برادرى دلسوز و مجرّب، وظیفهى خود میدانم به این ملّتها و مخصوصاً به رهبران و هوشمندان و روشنفکران و علماى دینى آنان یادآورى کنم:
اوّلاً در این راه که خطرات زیادى از ناحیهى بىصبرى یا بىبصیرتى حرکت را تهدید میکند، بر دو عنصر «صبر» و «بصیرت» بیش از همه‌چیز تأکید بورزید.

ثانیاً حرکت اسلامى و انقلاب اسلامى عبارت است از طغیان بر ارزشهاى جاهلى و نظامهاى طاغوتى که بشر را به زنجیر کشیده و موجب ظلم و فساد و تبعیض طبقاتى و نژادى و فحشاى عمومى و ستمپذیرى تودهها و دیگر بدبختىهاى ملّتها شده و همه‌چیز را فداى سود بیشتر و حاکمیّتِ ظالمانهى بیشترِ صاحبانِ زر و زور نموده است. پس حرکت صحیح اسلامى، صفبندى میان دو نظام ارزشى و مبارزهى میان دو فرهنگ است: فرهنگِ به زنجیر کشیدن بشر، و فرهنگ نجات بشر. لذا هر حرکت اسلامى باید خود را براى مقاومت همهى زورمندان عالم آماده کند و غافلگیر نشود.

ثالثاً دشمن میکوشد با جوسازى و حیلههاى تبلیغاتى، شما را از نام حکومت اسلامى و نظام اسلامى برحذر دارد، و شاید برخى از سادهدلان به این فکر بیفتند که براى حسّاس نشدن آمریکا و دولتهاى غربى بهتر است که در اظهارات علنى، از نام حکومت اسلامى اجتناب شود. توصیهى اینجانب اجتناب جدّى از این مصلحتاندیشىِ خلافِ مصلحت است. هدف تشکیل نظام اسلامى و حاکمیّت قرآن و اسلام را بى هیچ انفعالى بصراحت و بتکرار و در همهى شرایط بیان کنید و با عدول از نام مقدّس اسلام، دشمن را به طمع نیندازید و هدف را مبهم و غبارآلود نسازید.

رابعاً اسلام و حرکتهاى اسلامى همواره از نفاق، بیش از کفرِ صریح لطمه دیده است. امروز خطر اسلام آمریکایى ــ یعنى آنجا که نام و عنوان اسلام در خدمت طواغیت و در جهت هدفهاى آمریکا و دیگر مستکبرین است ــ از خطر ابزارهاى نظامى و سیاسى آمریکا کمتر نیست و بیشتر است. از عَلمداران اسلام آمریکایى، چه در لباس عالِم دین و چه در موضع سیاستمدار، برحذر باشید و آنان را در سخن و اشاره و جهت‌گیرىشان متّهم کنید و هرگز درصدد جلب کمک آنان نباشید.

خامساً از تجارب حرکتهاى دیگر اسلامى در سایر کشورها و وضع کنونى آنان بىخبر نمانید و علىرغم میل استکبار با آنان ارتباط بیابید.

و بالاخره سادساً آیهى شریفهى «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا  وَلا تَفَرَّقوا»(۳۲) را که توصیهى تمسّک به دین و رعایت وحدت کلمه در آن است، همواره به یاد داشته، هر دو توصیهى آن را نصبالعین خود قرار دهید و از کید دشمن در این باب برحذر باشید.

ج) یکى دیگر از مسائل کنونى جهان اسلام، مسئلهى عراق و وضع مصیبتبار و گریهآور ملّتى است که بر اثر سوء نیّت و سوء تدبیر زمامدارانش، علاوه بر اختناق و حکومتِ پلیسىِ شدید، و پس از اینکه از ده سال پیش به این طرف، به جنگ غیر عادلانه با همسایگان خود مجبور گشته و به خاطر تدابیر ابلهانه و جاهطلبانهى سرانش، هزاران هزار زن و مرد و کودک و پیر و جوانش در بمبارانها و تخریبها به قتل رسیده یا داغدیده و یا مجروح و معلول و بىخانمان شده و بخش عظیمى از ثروت ملّى و تاریخىاش نابود شده، اکنون از سوى همان زمامدارانى که مسبّب همهى این مصائب بودهاند، به صورت مستقیم تهدید میشود و با بمبارانها و سلاحهاى دستهجمعى و شیمیایى، قتلعام و آواره و نومید از زندگى میگردد.

هنگامى که ارتش عراق براى ارضاى جاهطلبى و افزونخواهى سران رژیم آن کشور، به کشور کویت حمله و آن را تصرّف کرد و بهانهاى نقد به دست آمریکا براى حضور بىسابقهى نظامى و بالطّبع نفوذ شوم سیاسى و اقتصادى در منطقهى خلیج فارس داد و منطقهى خلیج فارس از هر دو طرف ــ رژیم عراق و متّحدین غربى ــ به آتش کشیده شد، کسانى از مسلمین غالباً از روى سادهاندیشىِ خیرخواهانه، و شاید معدودى از سر بدخواهى و حسابگرانه، به جمهورى اسلامى مصرّانه پیشنهاد میکردند که به کمک رژیم بعثى عراق شتافته، به سهم خود ابعاد جنگ را گستردهتر سازد. این نظر البتّه برخلاف اصول مسلّم اسلام بود که جهاد را فقط در راه گسترش دین خدا یا دفاع از ملّتهاى مستضعف و یا دفاع از دولت اسلامى واجب میشمرد و نه در دفاع از رژیمى مهاجم و اشغالگر و قدرتطلب، آن هم با ایدئولوژى حزب بعث که رسماً و علناً منکر و مُعرض دین و معنویّت است، آن هم با سوابق ظلم و فساد و اختناق و نسلکشى که رژیم عراق در آن داراى وضعى استثنائى است، و بالخصوص رژیمى که سابقهى تسلیم و فرمانپذیرىاش در برابر قدرتهاى سلطهگر را ایرانیان در طول هشت سال جنگى که به خواست استکبار و با سلاح و کمک همهجانبهى آنان بر نظام اسلامى تحمیل کرد، بخوبى دریافتهاند.

آرى، اسلام، دفاع از چنین رژیمى را جهاد نمیشمرد و آن را جایز نمیداند. لیکن این پیشنهاد‌کنندگان بعضاً تحت تأثیر اظهارات ریاکارانه و فرصتطلبانهى مسئولان ویرانى عراق ــ که در برههاى کوتاه براى جلب نظر سادهلوحان، بدروغ دم از اسلام و مقدّسات دینى میزدند ــ و بعضاً با اعتراف به خباثت و فساد و ظلم سران آن رژیم، دفاع از ملّت عراق را انگیزهى خود از این پیشنهاد میدانستند. ما به آنان یادآورى میکردیم که کمک به مردم مظلوم عراق واجب است امّا ورود در جنگ به نفع رژیم عراق و تحکیم سلطهى آن رژیم، کمک به مردم عراق نیست بلکه کمک به رژیم ضدّ‌مردمى عراق و ظلم به مردم عراق است که ده سال است آن رژیم منحوس، جنگى ناخواسته را بر آنان تحمیل کرده است.

اکنون با تسلیم و فرار مفتضحانهى رژیم و ارتش عراق در برابر آمریکا و متّحدین غربى و قبول همهى شرایط مستکبران، آن رژیم توانسته خود را براى مدّت نامعلوم دیگرى بر سریر حکومتى بىافتخار و قدرتى ذلّتآمیز تأمین کند؛ و در این حال باز مردم عراق ــ این ملّت مظلوم ــ که سالها است گروگان رژیمى خشن و ظالم و فاسد و شکنجهگرند، باید علاوه بر تاوان جنگى که فقط به هدف افزونخواهى سران رژیم بر آنان تحمیل شده، غرامت شکست و ذلّت و عقدههاى حقارت آن رژیم را نیز بپردازند.(۳۳)

همان رژیم و ارتشى که بیش از صد ساعت نتوانستند با دشمنان خارجى که به داخل خانهى آنان آمده بودند، بجنگند و از مرگ نترسند، اکنون بیش از صد روز است که به جان ملّت عراق افتاده؛ خانهها را ویران، شهرها را بمباران، عتبات عالیات را هتک، مردم را از وطن آواره، علما و بزرگان را دستگیر و بسیارى را شکنجه و ملّت را قتلعام میکنند. در شمال، کُردها و در جنوب، اعراب را طورى کشتند و زدند و دربهدر کردند و به عزاى عزیزان نشاندند که واقعاً در مورد هیچ یک از جنایت‌کارانِ شناختهشده در روزگاران اخیر ما نشنیده و گمان نبردهایم. با مردم عراق رفتارى کردند که انسانهاى باوجدان با حیوانات نمیکنند.

کُردهاى شمال عراق بر اثر اخم و تهدید آمریکا و دولتهاى غربى فعلاً وضع بهترى دارند، تا بعدها چه پیش آید؛ امّا شیعیان جنوب که به دلایل متعدّد مورد بغض و کینهى آمریکا و متّحدینش میباشند ــ و دلیل عمده آن است که داعیهى اسلام و تشکیل حکومت اسلامى در آنان هست ــ همچنان در تهدید دائم و مورد بلا و مصیبت دائم از سوى رژیم ضدّدینى و طغیانگر و نسلکش عراقند. این، تصویر سادهاى از وضع عراق است که گفته شد؛ ملّتى ستمدیده و مظلوم و بىپناه با دست خالى در برابر حکومتى بس خشن و بىاعتنا به همهى معیارهاى اسلامى و انسانى و بینالمللى و بىباک در ریختن خون مردم و ظلم به مردم. ... و صداى «یا‌‌للمسلمین» آن مردم بلند است. و در همین چند روز، علائم آشکار محاصره و حملهاى خونین به صدها هزار نفر فراریانى مشاهده شد که از بیم ارتش، به مردابهاى میان بصره و عماره و ناصریّه پناهنده شدهاند و زن و مرد و کودک، بیمار و ــ بنا بر خبر ــ بعضاً وبازده و دچار بیمارىهاى واگیر میباشند. غرب و بخصوص آمریکا جز نقل بعضى خبرها، آن هم کوتاه و بىکشش، هیچ کمکى نکردهاند و آنان تنها امیدشان به خدا است و به تودههاى مسلمان، که البتّه میتوانند حدّاقل به شکل اعتراض به این اعمال، آنان را یارى دهند.

د) مسئلهى بعدى، وضع مسلمانان کشمیر است.(۳۴) دولت هند با استفاده از اشتغال دنیاى اسلام به مسائل حادّ ماههاى اخیر(۳۵) که موجب غفلت عمومى از وضع آن برادرانِ جدا‌افتاده و مظلوم شده، حدّاکثر فشارى را که توانسته، بر آن مردم وارد آورده و جان و مال و حتّى ــ بنا بر نقل ــ ناموس آنان را مورد تعرّض و تاراج قرار داده است. اینجانب اکنون درصدد آن نیستم که در ماهیّت مسئلهى کشمیر قضاوتى بکنم ــ و مطّلعین میدانند که این، یکى از زخمهاى کهنهاى است که انگلیسىهاى استعمارگر در هنگام خروج اجبارى خود از هند، بر پیکر شبهقارّه وارد کرده و به وسیلهى آن از مسلمانان هند بزرگ انتقام گرفتند ــ سخن ما آن است که دولت هند در برخورد با این مسئله، از ابزارهاى خشن و نامناسب استفاده کرده و با اطمینان به اینکه دولتهاى بزرگ و سازمانهاى مدّعى حقوق بشر هیچ دفاع واقعى از مسلمانان نخواهند کرد، به روشهاى غیر انسانى متوسّل شده است.

ملّتهاى مسلمان باید بدانند که مسلمان کشمیرى از آنان متوقّع است که از او دفاع کنند؛ و این وظیفهى اسلامى و برادرانهى مسلمین است؛ و دولت هند اگر تصوّر کند که میتوان آن جمع کثیر از مسلمانان را بدون هیچ عکسالعمل از سوى مسلمین جهان براى همیشه تحت فشار نگه داشت، بىشک در اشتباه است.

در همین جا لازم است دربارهى اقلّیّتهاى مسلمان در برخى از کشورها و از جمله کشورهاى اروپایى اشاره شود که فشار وارد بر مسلمانانى که مایلند هویّت اسلامى خود را حفظ کنند، افشاگر ماهیّت دموکراسى و آزادىاى است که غرب پیوسته از آن دم میزند! حسّاسیّت‌هایى که بعضى دولتهاى اروپایى در برابر ساختن مسجد یا تشکیل اجتماعات اسلامى یا رعایت لباس اسلامى و امثال آن نشان میدهند یا در مردم برمىانگیزند، باید مسلمانان را به مواضع واقعى آن دولتها نسبت به اسلام آشنا سازد. اینها از جملهى مسائل مهمّى است که مسلمانان جهان باید دربارهى آن بیندیشند و از آن براى معرفت به وظیفهى خود در این روزگار بهره گیرند.

ه) یکى از مسائل مهمّ این روزگار، مسئلهى اختلافات فرقهاى میان مسلمین است. این البتّه مسئلهى تازهاى نیست و اختلافات و نزاع و بعضاً زد و خورد بر سر مسائل کلامى و فقهى و فرقهاى، از قرن اوّل اسلام همواره وجود داشته است؛ لیکن در این باب، سخن تازه آن است که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و گسترش فکر آن در سراسر آفاق اسلامى، یکى از ترفندهاى استکبار در مقابله با این موجِ همهگیرِ اسلامى این بوده است که از سویى انقلاب اسلامى ایران را یک حرکت شیعى به معناى فرقهاىِ آن ــ و نه اسلامى به معناى عام ــ معرّفى کرده، و از سوى دیگر در ایجاد نفاق و نِقار(۳۶) میان شیعه و سنّى سعى بلیغ کنند. ما از آغاز با توجّه به این مکر شیطانى، همواره اصرار بر وحدت فِرَق مسلمین داشته و کوشیدهایم این فتنهگرى را خنثى کنیم و بحمدالله با تفضّل الهى توفیقات فراوان نیز داشتهایم، که یکى از آخرینِ آنها تشکیل مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى است و هماکنون در سراسر جهان اسلام، علما و روشنفکران و شعرا و نویسندگان و عامّهى مردم از همهى مذاهب اسلامى، دوشادوش و با یک زبان و یک نفَس، از انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى ایران دفاع میکنند، لیکن دشمن با پول و طرح و تبلیغ و خباثت فراوان مجهّز است و متأسّفانه در نقاطى از جهان کسانى را مىیابد که بتواند با تطمیع و اغفال بر ذهن و زبان آنان تسلّط یابد. لذا گاهبهگاه در کشورى از یک سیاستمدار و در کشور دیگرى از یک عالِمنما یا انقلابىنما شنیده میشود که به تشنیع(۳۷) و ناسزا به شیعیان یا به ملّت ایران که بزرگ‌ترین انقلاب معاصر را به وجود آورده و به گونهاى بهتانگیز از آن دفاع کردهاند زبان میگشاید و قلم میراند. یا در کشور مسلمان پاکستان ــ  که ملّت آن در شمار عزیزترین ملّتها براى ما و همیشه در خطّ دفاع از اسلام و جمهورى اسلامى ایران بوده و هست ــ کسانى با دلارهاى دشمنان اسلام و وحدت مسلمین، جلسات دایر میکنند و کتاب و مقاله مینویسند تا شیعه و تشیّع اهلبیت پیامبر (صلّى الله علیه و آله) را به باد حمله بگیرند و به مقدّسات اهانت کنند.

ما همهى اینها را به حساب آمریکا و دستیاران و مزدورانش میگذاریم و دامن ملّتها و علماى راستین اسلام را از آن پاک میدانیم؛ لیکن این از جمله مسائلى است که باید با هوشیارى مسلمین حل شود و مجال تاختوتاز به دشمنان اسلام داده نشود.

و) آخرین سخن، مسئلهى بسیار مهمّ سلطهى روزافزون شیطان بزرگ بر ذخایر کشورهاى اسلامى و حضور بیش از پیش سیاسى و اقتصادى و حتّى نظامى او در این کشورها است. این ابرقدرت ظالم و سلطهطلب، پس از تحوّلات اخیر جهان که منتهى به فروریختن نظامهاى الحادى کمونیستى شد و شوروى از موضع رقابت با آمریکا فروافتاد، درصدد است که سراسر جهان و بخصوص مناطق زرخیز اسلامى را به منطقهى نفوذ بىرقیب خود مبدّل سازد و پس از فراغت از به‌اصطلاح جنگ سرد،(۳۸) به جنگ همهجانبهاى با بیدارى اسلامى ــ که مانع مستحکمى در راه این نفوذ است ــ کمر بسته است.

این حکومت شیطانى بنابر مقتضاى طبیعت ضدّفطرى و ضدّانسانى خود، از درون دچار معضلات لاینحلّى است؛ لیکن به اقتضاى همان طبیعت استکبارى و جهانخوارى میکوشد که مشکلات خود را به کلّ جهان منتقل کند و با تسلّط بر همهى مراکز حسّاس و ثروتخیز عالم، از جمله خاورمیانه و مخصوصاً خلیج فارس، به حیات خود قدرتمندانهتر از پیش ادامه دهد. اگر این رؤیاى شوم به تحقّق بپیوندد، روزگار سیاهى بر ملّتهاى این منطقه خواهد گذشت که در گذشته نظیر نداشته است.

رژیم آمریکا اینک از هر وسیلهاى براى رسیدن به آن هدف شیطانى استفاده میکند و متأسّفانه جهالت و غرور و قدرتطلبى حکّام عراق ــ که زمینهى آن را هم کمکهاى قبلى آمریکا و غرب به عراق فراهم کرده بود ــ اوضاعى را در این منطقه به وجود آورد که عواقب تلخ و دردناک آن را همه کم و بیش میدانند؛ و از جمله تبعات آن، یکى این است که آمریکا به تصمیمگیرندهى اصلى در بخش مهمّى از این منطقه مبدّل شده و دولتهاى منطقه را مرعوب خود ساخته است و این تهدیدى بزرگ براى موجودیّت اسلامى بلکه کیان انسانى در این منطقه و در هر منطقه از جهان که چنین اتّفاقى بیفتد، به شمار مىآید.

امروز بجز اسلام و انسانهاى مؤمن و مصمّم، هیچ نقطهى امید دیگرى براى مقابله با این تهدیدِ بزرگ نیست. و خدا را سپاس که امروز خورشیدِ منوّرِ اسلامِ حیاتبخش دوباره بر دل و جان انسانها تابیدن گرفته و بسیارى ملّتهاى مسلمان، در راه تحقّق بخشیدن اسلام در زندگى خود، با عوامل دورى مردم از دین خدا مبارزه را آغاز کردهاند. این، حرکتى فرخنده و امیدبخش است و به توفیق الهى همین است که زنجیر سلطهى شیطانى آمریکا و هر قدرت طغیانگر دیگر را خواهد گشود و همه را نجات خواهد داد؛ کَتَبَ اللهُ لَاَغلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلی.(۳۹)

ملّتها و دولتها در قبال روحیهى گرایش به اسلام ناب محمّدى (صلّى الله علیه و آله) ــ اسلامى که سرلوحهاش قطع نفوذ شیطان بزرگ و بقیّهى شیاطین از زندگى ملّتها است ــ به یک اندازه مسئولند. دولتهاى اسلامى اگر به کشور و ملّت خود علاقهمندند، باید بدانند این، آن چیزى است که زندگى و شرف و استقلال ملّتها و کشورها و قدرت دولتها را تأمین میکند.

از خداوند متعال بیدارى همهى مسلمانان عالم و شرف و عزّت و رهایى آنان از چنگال استکبار و پیروزى آنان در مصاف دشمنان خدا را مسئلت میکنم.

پروردگارا! پرتو قرآن و اسلام را بر دلهاى مسلمین مستدام بدار و رحمت و فضل خود را بر آنان نازل کن؛ آنها را تأیید بفرما و دلهایشان را با امید و ایمان مستحکم بدار؛ قلب ولىّاللهالاعظم (ارواحنا فداه و عجّل الله فرجه) را از ما شاد و دعایش را در حقّ ما مستجاب کن؛ حجّ حاجیان و تلاش تلاشگران راه خودت را به نیکى مقبول فرما؛ دلهاى مسلمین را روزبهروز به هم نزدیکتر و عوامل تفرقه را نابود فرما؛ ارواح مطهّر شهداى راه حق و جسم و جان آسیبدیدگان این راه را مشمول رحمتت بفرما. پروردگارا! از هر حرکتى که در سراسر جهان براى حاکمیّت دین تو انجام میشود، حضرت امام خمینى، آن بندهى صالح و برگزیدهات را جزاى خیر عنایت کن؛ آمین ربّ العالمین.
 
والسّلام‌على‌جمیع‌اخواننا‌المسلمین‌ورحمةالله‌        
علىّ‌الحسینىّ‌الخامنهاى                      
سوّم ذىالحجّةالحرام سال ۱۴۱۱ هجرى قمرى       
مصادف با بیست‌وششم خرداد سال ۱۳۷۰ هجرى شمسى
 

 
سورهى حج، آیات ۲۷ و ۲۸؛ «و در میان مردم براى [اداء] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغرى که از هر راه دورى مىآیند، به سوى تو روى آورند تا شاهد منافع خویش باشند و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبانبستهاى که روزىِ آنان کرده است، ببرند؛ پس، از آنها بخورید و به درماندهى مستمند بخورانید.»
پرده‌داران
دورافتاده
شادمان
برآورده
سرزمین‌ها
آستانه
در روز جمعه نهم مرداد ۱۳۶۶ (چهارم ذی‌الحجّه‌ی ۱۴۰۷) گارد سلطنتى فهد ــ پادشاه عربستان ــ تظاهرات آرام منادیان برائت از مشرکین را به خاک‌وخون کشید. حادثه زمانى به وقوع پیوست که راه‌پیمایان، در صفوف منظّم و با آرامش کامل، مقابل بعثهى امام خمینى در مکّه تجمّع کرده بودند و پس از سخنرانى حجّتالاسلام مهدى کرّوبى (نمایندهى امام و سرپرست حجّاج ایرانى) به سمت بیتاللهالحرام براى شرکت در نماز مغرب در حرکت بودند. راه‌پیمایان هنگامى که به پل «حجون» کنار قبرستان ابوطالب رسیدند و در حالى که جانبازان پیشاپیش آنها در حرکت بودند، از روى پل و ساختمان پارکینگ چهارطبقهى کنار آن از سوى پلیس مخفى و نیروهاى امنیّتى سعودى با آجر و سنگ مورد حمله قرار گرفتند. در این لحظه، پلیس رسمى سعودى و گارد سلطنتى که در خیابان حضور داشتند، با محاصرهى راه‌پیمایان، ابتدا به شلّیک گاز اشکآور پرداختند و سپس آنها را به گلوله بستند. بنا بر اعلام وزارت کشور جمهورى اسلامى ایران، ۳۲۲ تن از زائران ایرانى در این حادثه شهید و بیش از ۵ هزار نفر زخمى شدند.
آزموده‌شده
(۱۰ جذب، کشش
(۱۱ سورهى توبه، آیهى ۳؛ «و [این آیات] اعلامى است از جانب خدا و پیامبرش به مردم در روز حجّ اکبر که خدا و پیامبرش در برابر مشرکان تعهّدى ندارند. [با این حال] اگر [از کفر] توبه کنید، آن براى شما بهتر است؛ و اگر روى بگردانید، پس بدانید که شما را درمانده نخواهید کرد؛ و کسانى را که کفر ورزیدند، از عذابى دردناک خبر ده.»
(۱۲ انسجام، مؤانست
(۱۳ سورهى انبیاء، آیهى ۹۲؛ «این است امّت شما ــ که امّتى یگانه است ــ و منم پروردگار شما؛ پس مرا بپرستید.»
(۱۴ پیشانی
(۱۵ سورهى بقره، بخشى از آیهى ۲۰۰؛ «... همان‌گونه که پدران خود را به یاد مىآورید، یا با یاد کردنى بیشتر، خدا را به یاد آورید ...»
(۱۶ سورهى بقره، بخشى از آیهى ۱۹۷؛ «... در اثناى حج، همبسترى و گناه و جدال [روا] نیست ...»
(۱۷ بازدارنده
(۱۸ سورهى نساء، بخشى از آیهى ۱۴۱؛ «... و خداوند هرگز بر [زیانِ] مؤمنان، براى کافران راه [تسلّط] قرار نداده است.»
(۱۹ سورهى منافقون، بخشى از آیهى ۸؛ «... و[لى] عزّت از آنِ خدا و از آنِ پیامبر او و از آنِ مؤمنان است ...»
(۲۰ سورهى نساء، بخشى از آیهى ۷۵؛ «و چرا شما در راه خدا و [در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمیجنگید؟ ...»
(۲۱ سورهى انعام، بخشى از آیهى ۵۷؛ «... فرمان جز براى خدا نیست ...»
(۲۲ سورهى بقره، بخشى از آیهى ۱۲۰؛ «و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمیشوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى ...»
(۲۳ سورهى مائده، آیهى ۵۹؛ «بگو اى اهل کتاب! آیا جز این بر ما عیب میگیرید که ما به خدا و به آنچه به سوى ما نازل شده، و به آنچه پیش از این فرود آمده است، ایمان آوردهایم، و اینکه بیشتر شما فاسقید؟»
(۲۴ سورهى هود، بخشى از آیهى ۱۲؛ «و مبادا تو برخى از آنچه را که به سویت وحى میشود، ترک گویى و سینهات بدان تنگ گردد که میگویند: چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده یا فرشتهاى با او نیامده است؟ ...»
(۲۵ سورهى بروج، آیه‌ی ۸؛ «و بر آنان عیبى نگرفته بودند، جز اینکه به خداى ارجمند ستوده ایمان آورده بودند.»
(۲۶ سورهى محمّد، بخشى از آیهى ۳۵؛ «... و خدا با شما است و از [ارزش] کارهایتان هرگز نخواهد کاست.»
(۲۷ فلاشهها یهودیان آفریقایی‌تباری هستند که طىّ چند مرحله عملیّات سرّى توسّط رژیم صهیونیستى، با هواپیماهاى نظامى از کشور اتیوپى به فلسطین اشغالى انتقال داده شدند و در حال حاضر عمدتاً در بخشهاى مختلف ارتش این رژیم فعّالیّت میکنند.
(۲۸ انتقال سه هزار نفر از یهودیان هند از مسیر قاهره به تلآویو
(۲۹ سازمان آزادی‌بخش فلسطین
(۳۰ «کمپدیوید» پیمانی است که به وسیله‌ی انورسادات (رئیسجمهور مصر) و مناخیم بگین (نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی) در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۵۷ به امضا رسید. این پیمان اوّلین پیمان صلح بین طرفین جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی بود که به صلح میان مصر و رژیم صهیونیستی انجامید. برخی از مفادّ این قرارداد عبارت است از: ۱) صلح مصر و رژیم صهیونیستى و پذیرش موجودیّت این رژیم توسّط مصر؛ ۲) تخلیه‌ی صحراى سینا و بازگرداندن آن به مصر؛ ۳) خودمختارى فلسطینی‌ها در نوار غزّه و کرانه‌ی غربى رود اردن تحت نظارت دولت صهیونیستى.
(۳۱ ستمگر، حیله‌گر
(۳۲ سورهى آل‌عمران، بخشى از آیهى ۱۰۳؛ «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید ...»
(۳۳ ر.ک: یادداشت به مناسبت هتک حرمت عتبات عالیات (۱۳۷۰/۱/۱)، پی‌نوشت شماره‌ی ۲
(۳۴ ایالت کشمیر تنها ایالت مسلماننشین کشور هند محسوب میشود. بعد از تجزیهى شبهقارّهى هند، پاکستان امیدوار بود این ایالت به خاک آن ملحق شود امّا حاکم هندو از پیوستن به پاکستان خوددارى کرد و در عین حال حاکمیّت دهلى نو را نیز نپذیرفت. در سال ۱۹۴۷ درگیرى نظامى میان هند و پاکستان بر سر این ایالت به وقوع پیوست که منجر به تصمیم حاکم هندو براى پیوستن به هند شد. سازمان ملل نیز قطعنامهاى را تصویب کرد که بر اساس آن مقرّر گردید مردم این ایالت به یک همهپرسى براى اعلام تصمیم خود مبنى بر پیوستن به هند و یا پاکستان مبادرت ورزند، امّا چنین همهپرسىاى هرگز برگزار نشد. این حوادث باعث شده مسلمانان کشمیر چند دهه توسّط دولت هند تحت ستم قرار گیرند.
(۳۵ از جمله، حمله‌ی آمریکا به خاک عراق و کشتار هزاران نفر از مردم این کشور به بهانه‌ی ساقط کردن رژیم بعث، سرکوب و قتلِ‌عام شیعیان عراقی از سوی رژیم حاکم بر این کشور پس از انتفاضه‌ی شعبانیّه و همچنین جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین و لبنان.
(۳۶ ستیز، کینه، رنجش
(۳۷ بدگویى
(۳۸ «جنگ سرد» اصطلاحی است که به دوره‌ای از رقابت، تنش و کشمکش ژئوپلیتیکی بین شوروی و متّحدانش (بلوک شرق) و آمریکا و متّحدانش (بلوک غرب) بعد از جنگ جهانی دوّم گفته میشود. دوره‌ی زمانی جنگ سرد از سال ۱۹۴۷ تا فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ در نظر گرفته میشود. به دلیل اینکه در این دوران هرگز درگیری نظامی مستقیم بین دو طرف به وجود نیامد امّا گسترش قدرت نظامی و کشمکش‌های سیاسی منجر به جنگهای نیابتی و درگیری‌های مهم بین کشورهای پیرو و هم‌پیمانان دو طرف شد، از واژه‌ی «سرد» برای توصیف این جنگ استفاده میشود.
(۳۹ سورهى مجادله، بخشى از آیهى ۲۱؛ «خدا مقرّر کرده است که حتماً من و فرستادگانم چیره خواهیم گردید ...»
 

برچسب‌ها: اختلاف‌افکنی؛ عبرت‌های انقلاب؛ وحدت کلمه؛ بصیرت؛ تروریسم دولتی؛ جامعه اسلامی؛ حج؛ مصرف‌‌گرایی؛ بیداری اسلامی؛ اسلام آمریکایی؛ اسلام ناب محمدی؛ بنیادگرایی؛ هویت اسلامی؛ منافع حج؛ عزت امت اسلامی؛ جدایی دین از سیاست؛ استقلال اقتصادی؛ تمدن اسلامی؛ برائت از مشرکین؛ دموکراسی غربی؛ وعده‌های الهی؛ حضور مردم در صحنه؛ سرنوشت امت اسلامی؛ نصرت الهی؛ نظام سرمایه‌داری غرب؛ حقوق بشر؛ مقاومت اسلامی؛ کرامت انسان؛ ایام حج؛ پیام حج؛ زر زور تزویر؛
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت