[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت - 1387/09/24 عنوان فیش : کارگزاران نظام, شاه سلطان حسین صفوی, اصفهان, تاریخ اصفهان, اعتماد به نفس ملی, اعتماد به نفس کلیدواژه(ها) : کارگزاران نظام, شاه سلطان حسین صفوی, اصفهان, تاریخ اصفهان, اعتماد به نفس ملی, اعتماد به نفس نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : آن روزی که شهر اصفهان در دورهی شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت باعظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود. اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسینها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانائی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1382/03/07 عنوان فیش :پیروزی شاه سلطان حسین در صورت ایستادگی در مقابل مهاجمان کلیدواژه(ها) : تاریخ صفویه, شاه سلطان حسین صفوی, حمله اشرف افغان به ایران, تاریخ اصفهان, استقامت ملتها, ایستادگی ملت ایران نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : به نظر من در امكانات و اقتدار دشمن مبالغه میشود. نه اینكه بنده خبر ندارم؛ نه، من از اغلب شما از امكاناتی كه دارند و وسایلی كه میسازند، بیشتر اطّلاع دارم، چون اینجا مركز سیل اطّلاعات گوناگون از جاهای دیگر است و ما میدانیم در دنیا چه خبر است. سلاح و تجهیزات و ابزارهای جاسوسی و ابزارهای اطّلاعاتی و ... برای ایجاد سیطرهی یك قدرت بر ملتی كه بخواهد بایستد، كافی نیست. لذا میبینید كه امروز در حرفهایشان میگویند كه بایستی از درون با ایران برخورد كرد؛ باید ارادهها؛ ارادهی بر ایستادگی را سُست كرد. اگر ارادهی یك ملت - كه در ارادهی مسؤولینش تجسّم و تجسّد پیدا میكند - سُست نشود، هیچ كاری نمیتوانند بكنند. دشمنان فشار میآورند؛ سختی هست. برای استقلال و حفظ هویّت یك ملت و شرمنده نشدن در مقابل تاریخ، تحمّل این سختیها لازم است. شما تصوّر كنید اگر شاه سلطان حسین صفوی بهجای اینكه دروازههای اصفهان را بر روی مهاجمان میگشود - بعد از ورود مهاجمان هم خودش به دست خودش تاج شاهی را روی سرشان میگذاشت - فكر میكرد كه اگر به فكر خودم هستم، یك جان بیشتر ندارم و این قدر هم عمر كردهام، مگر دیگر چقدر عمر خواهم كرد؟ اگر به فكر مردم هستم، كه در صورت تسلیم كردن شهر اصفهان، بلایی بر سر مردم خواهد آمد كه از بلایی كه در صورت جنگیدنِ با مهاجمان بر سرشان میآید، كمتر نیست، هرگز شهر را تسلیم نمیكرد. تاریخ اصفهان را نگاه كنید و ببینید بعد از آنكه مهاجمان وارد اصفهان، كاشان، مناطق مركزی ایران، فارس و مناطق دیگر شدند، چه بلایی بر سر این مردم آوردند و چه كشتاری بعد از تسلیم شدن مردم كردند! مهاجمان نگفتند كه چون خودتان تسلیم شدید، پاداشتان این است كه همهتان در امن و امان زندگی كنید. امروز هم همینطور است. امروز هم شما ببینیددر عراق با مردم چه میكنند! هرجایی كه اینها سیطره پیدا كنند، كارشان همین است. اگر شاه سلطان حسین این گونه فكر كرده بود كه یك جان كه ارزشی ندارد، هزار جان را انسان برای حاكمیت اسلام، رضای خدا و سربلندی مردم فدا میكند و آن بلایی كه قرار است در صورت تسلیم من بر سر مردم بیاید، سختتر و توأم با ذلّت است، اما آن بلایی كه در صورت مقاومت پیش میآید، دستكم بدون ذلّت است، وارد میدان جنگ میشد و میجنگید. بنده به دلیل ارادهی ایستادگی در مردم، احتمال قویام این است كه اصفهان به دست مهاجمان نمیافتاد. البته خیلی از سرداران و مسؤولان خائن و ضعیف بودند؛ اما مردم آماده. او باید به میان مردم میرفت و مبارزه میكرد. مسألهی تاریخ و مسؤولیت مسؤولان حكومتی و دولتی، اعم از قوّهی مقننّه، قضاییّه و قوّهی مجریّه كه همه جزو این مجموعه هستند و این بار سنگین بر دوش آنهاست، این است. |