[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1384/03/14
عنوان فیش :اشتباه ملاقات با زمامداران اسرائیل به بهانه ی تاکتیکی بودن این حرکت
کلیدواژه(ها) : اصولگرایی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, مذاکره با اسرائیل
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
بنده طرفدار تحجر نیستم؛ طرفدار نوگرایى هستم. نوگرایى در روشهاست. ممکن است روشها تغییر پیدا کند؛ اما با تغییر روشها اصول تغییر پیدا نمى‌کند و خودش را آشکار نشان مى‌دهد. روشى که به عنوان نوگرایى رو مى‌آید و انسان مى‌بیند اصول گم شد، باید بفهمد که آن روش، غلط است. تاکتیکى که ما را از استراتژى دور مى‌کند، پیداست که غلط است.
بنده زمان ریاست‌جمهورى به یکى از کشورهاى مسلمانِ مدعى مبارزه‌ى با اسرائیل رفتم و با رئیس آن کشور گفتگو کردم. او قبلاً گفته بود ما حاضریم با زمامداران اسرائیل ملاقات کنیم و مراوده داشته باشیم! من به او گفتم این چه حرفى است که از قول شما نقل شده است. به معاونش نگاهى کرد و بنا کردند قاه‌قاه خندیدن! من با خودم گفتم لابد جواب مهمى دارند. گفتند بله، این حرفها تاکتیک بود! گفتم عجب؛ تاکتیکى است که انسان را از اصل اهداف دور مى‌کند! مبناى کار شما تحریم اسرائیل بود؛ شما مى‌خواستید اسرائیل در محیط اسلامى و عربى به‌صورت یک سکه‌ى رایج درنیاید؛ اما به عنوان تاکتیک دارید درست عکس این را عمل مى‌کنید. گاهى بعضى‌ها به عنوان این‌که ما تاکتیک و روش خود را عوض کردیم، اصل راهبرد را دگرگون مى‌کنند! باید مراقب باشید این‌طورى نشود. کسانى‌که این‌گونه عمل مى‌کنند، غلط و برخلاف این عمل مى‌کنند. به‌هرحال باید از خداى متعال بخواهیم به ما توفیق دهد

مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1378/10/10
عنوان فیش :خیانت یاسر عرفات و سازمان آزادیبخش به ملت فلسطین
کلیدواژه(ها) : مذاکره با اسرائیل, یاسر عرفات, تاریخ آسیا و آفریقا, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, مسئله فلسطین
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
براى این که قضیه فلسطین به‌دست فراموشى سپرده شود و از طرح آن در افکار عمومى امّت اسلامى جلوگیرى کند، همین مذاکرات به اصطلاح صلحى است که بین گروهى از فلسطینیها - یعنى همین عرفات و دارودسته او - با اسرائیلیها در جریان است؛ یعنى قضیه سازش و حکومت به‌اصطلاح خودمختار فلسطینى و از این حرفها. این هم یکى از آن زشت‌ترین فریبها و ترفندهاى اسرائیلیهاست که متأسّفانه عدّه‌اى از مسلمانان و عدّه‌اى از خود فلسطینیها به دام آن افتاده‌اند. یکى از حرفهایى که امروز مطرح مى‌کنند، همین مسأله مذاکرات سازش بین این جماعت و سران اسرائیل است، که یکى از آن زشت‌ترین ترفندهاست. چرا؟ به‌خاطر این که براساس بهترین فرضها در آخرین مذاکراتى که اینها انجام دادند - به قول خودشان «واى ریور 2» - اگر همه این تعهّداتى که اسرائیلیها کردند، تحقّق پیدا کند، آنچه که گیر این جماعت فلسطینىِ بیچاره مى‌آید، اندکى بیش از چهار درصد سرزمین فلسطین است! یعنى از این کشور فلسطینى که متعلّق به فلسطینیهاست و همه‌اش را مردم فلسطین مالکند و حقّ آنهاست، چهاردرصدش را به اینها مى‌دهند؛ آن هم چطور چهاردرصدى؟! این چهاردرصد، در یک جا مجتمع نیست؛ شاید در ده جا تکّه‌تکّه شده و متفرّق است! به آن کسانى هم که گفتند بیایید شما این‌جا حکومت تشکیل دهید - که همین دارودسته این روسیاهان باشند - به هیچ‌وجه اجازه ندادند که مثل یک حکومت عمل کنند. از اینها خواستند به آن‌جا بروند و مواظب باشند که فلسطینیهاى این منطقه علیه دولت اسرائیل اقدامى نکنند! یعنى منطقه محدودِ کوچکِ متفرّقِ غیرقابل اداره‌اى را به‌عنوان یک کشور، به‌صورت ناقص و نیمه‌کاره در اختیار اینها قرار دادند! آنچه اینها در مقابل باید انجام دهند، این است که علاوه بر خود آن دستگاههاى امنیتى اسرائیل، اینها هم علیه فلسطینیهاى مبارزِ داخل سرزمین اشغالى، اقداماتى بکنند! خیانت از این بالاتر؟!
خیانت این کسانى‌که به‌نام فلسطینیها این کار را انجام مى‌دهند، از همه خیانتهایى که تا امروز به فلسطین شده، زشت‌تر و سهمگین‌تر و بدتر است! هیچ کارى هم براى آن مردم، نه کردند و نه مى‌توانند بکنند. یک نویسنده فلسطینىِ عربِ ساکن امریکا نوشته است که این دارودسته عرفات هنوز نتوانسته‌اند زباله‌هاى شهر غزّه را از خیابانها جمع کنند؛ اما در همین مدّت، پنج سازمان امنیتى و اطّلاعاتى تشکیل دادند که جاسوسى مردم را مى‌کنند! این شد دولت فلسطین؟! این شد بازگشت مردم فلسطین؟! این شد احقاق حقّ فلسطین؟! این‌قدر اینها بى‌شرمند! همان وقتى که این شخص، اوّلین مذاکرات را با اسرائیلیها کرد، من گفتم او، هم خائن است و هم احمق! اگر خائن بود، اما عاقل بود، بهتر از این عمل مى‌کرد! البته بنده درست نمى‌دانم؛ حدس مى‌زنم که امریکاییها و سازمانهاى جاسوسى اسرائیل از نقاط ضعف اینها استفاده کردند. اینها نقاط ضعف زیاد دارند؛ اهل دنیایند. وقتى دین در کار نباشد، همین‌طور مى‌شود. اینها در طول این چند سالى که مشغول اداره سازمان آزادیبخش فلسطین بودند، خدا مى‌داند که از لحاظ مالى و از لحاظ رفتارى و اخلاقى چه مشکلاتى داشتند؛ آنها هم ظاهراً روى همان نقاط تکیه کردند. از طرفى هم خسته شدن و بریدن و از آرمانها چشم پوشیدن، اینها را به این ورطه هولناک و این مرداب هلاکت و بدبختى و لعنت ابدى انداخت. شما خیال مى‌کنید هیچ فلسطینى‌اى ممکن است وجود داشته باشد که اینها را از ته دل لعن نکند؛ مگر این که جزو عمله و اکره خود اینها و در منافع با اینها سهیم باشد؟ بین چهار تا پنج میلیون نفر آواره فلسطینى بیرون از فلسطینند؛ در حدود سه میلیون نفر فلسطینى در داخلند. باید دید اینها درباره فلسطین چه نظرى دارند. اینها مشتهایشان محکم است؛ اینها دلهایشان پُر خون است.
بنده از زمان ریاست جمهورىِ خودم این چالش را با بعضى از این کشورهاى عربى داشتم. حرفى را مطرح کردم، اما دولتهاى این کشورها مى‌گفتند ما از فلسطینیها که فلسطینى‌تر نیستیم! هرچه خود آنها بخواهند، باید انجام شود. البته آن وقت مذاکرات سازش به این شکل مطرح نبود؛ اما نشانه‌هاى سازش پیدا بود. اوّلاً مسأله فلسطین، یک مسأله دنیاى اسلام است. غیر از جنبه‌هاى سیاسى و امنیتى و اقتصادى، مسأله تکلیف الهى و اسلامى است. بالاتر از همه، مسأله خدایى است؛ اما اگر کسى به خدا هم اعتقادى نداشته باشد و بخواهد فقط براى مردم فلسطین کار کند، باید ببیند آحاد مردم فلسطین چه مى‌گویند. امروز ملت فلسطین همانهایى هستند که دستگیر شده‌هایشان در زندانهاى دولت غاصب هستند و دهها برابر آنها در خیابانها و در مسجدالاقصى‌ و در بازارها و در سرتاسر سرزمین غصب شده شعار مى‌دهند و عملیات مى‌کنند. یک اقلیتِ کوچکِ تطمیع شده که رفتند سازش کردند، ملت فلسطین نیستند که ما بگوییم ما از فلسطینیها فلسطینى‌تر نیستیم. در همان سیزده، چهارده سال پیش، من یادم است یکى از دولتهاى عرب - حالا نمى‌خواهم اسم بیاورم - که آن روز نشان نمى‌داد یک دولت رو به فسادى است - چون سوابق انقلابى داشت - این حرف را زد. بنده همان وقت استشمام کردم اینها انحراف پیدا مى‌کنند؛ بعد هم انحرافشان آشکارتر شد. که حالا دیگر نمى‌خواهیم بعضى از خصوصیات را ذکر کنیم.