[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد کنگره بزرگداشت شهدای استان آذربایجان شرقی - 1402/09/15
عنوان فیش : شهید آیةالله قاضی
کلیدواژه(ها) : شهید آیةالله قاضی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در نگاه به شهیدان، زمینه‌های عروج شهیدان شناسایی بشود؛ مثلاً مردم، یا آن کسانی که اوّلین جرقّه‌ها را به وجود آوردند، مثل شهید قاضی طباطبائی که در این قضایای انقلاب، مثلاً در بیست‌ونهم بهمن سال ۵۶، ایشان بود که اوّلین جرقّه را [به وجود آورد]، اوّلین حرکت را کرد، مردم را به محلّ خودش و مسجد خودش دعوت کرد و [مابقیِ] آن قضایا؛ یعنی زمینه‌ها معلوم بشود. اینکه بعد از حادثه‌ی قم، اوّلین حرکت در تبریز اتّفاق افتاد نه در فلان شهر و فلان شهر، علّتش چیست؟ چه خصوصیّتی در این مردمی هست که این‌جور جوان می‌آفرینند، این‌جور تربیت میکنند، این‌جور شهید تقدیم میکنند؟ اینها خیلی مهم است؛ یعنی هویّت قومی، هویّت ملّی، هویّت دینی.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان‌ شرقی - 1387/11/28
عنوان فیش : شهید آیةالله قاضی
کلیدواژه(ها) : شهید آیةالله قاضی
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
مرحوم سید بن طاووس - و بزرگان - نوشته‌اند که وقتی کاروان اسرا، یعنی جناب زینب (سلام اللَّه علیها) و بقیه در اربعین وارد کربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبداللَّه انصاری و عطیه‌ی عوفی نبودند، «رجال من بنی هاشم»؛ عده‌ای از بنی هاشم، عده‌ای از یاران بر گرد تربت سیدالشهداء جمع شده بودند و به استقبال زینب کبری آمدند. شاید این سیاستِ ولائی هم که زینب کبری اصرار کرد که برویم به کربلا - در مراجعت از شام - به خاطر همین بود که این اجتماع کوچک اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود. حالا بعضی استبعاد کردند که چطور ممکن است تا اربعین به کربلا رسیده باشند. مرحوم شهید آیةاللَّه قاضی یک نوشته‌ی مفصلی دارد، اثبات میکنند که نه، ممکن است که این اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در کلمات بزرگان و قدماء هست، این است که وقتی زینب کبری و مجموعه‌ی اهل بیت وارد کربلا شدند، عطیه‌ی عوفی و جناب جابر بن عبداللَّه و رجالی از بنی هاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونه‌ای از تحقق آن هدفی است که با شهادتها باید تحقق پیدا میکرد؛ یعنی گسترش این فکر و جرئت دادن به مردم.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی - 1381/11/28
عنوان فیش : شهید آیةالله قاضی, شهید آیت الله مدنی
کلیدواژه(ها) : شهید آیةالله قاضی, شهید آیت الله مدنی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
نشانه عظمت انقلاب و دینداری در آذربایجان، هم، شهدای عالی مقام این استان، شخصیتهای برجسته علمی و سیاسی آن‌جا، روحانیون والامقام و دو شهید محراب است. در شهرهای دیگر هم شهدای محراب داشته‌ایم، اما در تبریز دو شهید محراب داریم؛ مرحوم شهید «قاضی» و مرحوم شهید «مدنی» اعلی‌اللَّه‌مقامهما. این، موتور اصلیِ حرکت اساسیِ یک ملت است.
یک ملت برای این‌که از فقر، ذلّت، زیر سلطه ماندن، بی‌سوادی و از همه آثار نکبتبار تسلّط طواغیت نجات پیدا کند، به همین چیزها احتیاج دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار با اعضای کنگره بزرگداشت شهید آیت‌الله مدنی‌ - 1380/06/12
عنوان فیش :تلاش زیاد شهید آیت الله قاضی برای انقلاب
کلیدواژه(ها) : شهید آیةالله قاضی, تاریخ حوزه‌های علمیه و مجاهدتهای علما
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
تبریز در بین شهدای محراب این امتیاز را دارد که دو شهید محراب دارد؛ یعنی مرحوم آقای قاضی (رضوان الله علیه) را هم واقعاً فراموش نکنیم و از یاد نبریم؛ آن مرد بزرگ، مرد روشنفکر، مرد اهل قلم، اهل مبارزه، که ایشان هم بایستی همیشه در یادها زنده باشند. او اوّلین کسی بود که این‌جور در تبریز در موضع منبر انقلاب ایستاد و حقیقتاً کاری را که باید بکند، کرد. خب، خیلی با آقای قاضی هم مقابله و معارضه شده بود. بنده قبل از انقلاب رفته بودم تبریز و اوضاع تبریز را میدانستم چه جوری است و آقای قاضی (رحمةالله‌علیه) هم خیلی رنج کشید. شهید اوّل محراب در تبریز آقای قاضی است، شهید دوّم هم آقای مدنی است، که هر کدام واقعاً برجستگی‌هایی دارند. البتّه شهید مدنی به‌نظر من جزو آن چهره‌های روحانی است که نظیرش را خیلی کم میشود پیدا کرد

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه - 1377/08/08
عنوان فیش : شهید آیةالله قاضی
کلیدواژه(ها) : شهید آیةالله قاضی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
می‏گفتند به هرکدام از افراد شرکت‏کننده در نماز جمعه‏ی تهران، فلان قدر پول می‏دهند، فلان قدر جنس می‏دهند! این‏ها همان مردمی بودند که با پشتیبانیهای مالی خودشان، آن جنگ عظیم را پشتیبانی کردند. در همین نماز جمعه‏ی تهران، انبوه پول و جنس و هدایای مردمی به سمت جبهه‏ها روانه می‏شد. این‏قدر این ایرانی‏ناشناس‏ها، در باره‏ی این مردم اشتباه می‏کردند، جفا می‏نمودند و سخن به یاوه می‏گفتند!آن‏ها به تبلیغات هم اکتفا نکردند و نماز جمعه را مورد تهاجم خونین قرار دادند. پنج امام‏جمعه‏ی معتبر معروف را به شهادت رساندند: مرحوم آیت‏اللّه قاضی، مرحوم آیت‏اللّه مدنی، مرحوم آیت‏اللّه صدوقی، مرحوم آیت‏اللّه دستغیب، مرحوم آیت‏اللّه اشرفی. پنج عالمِ مجتهدِ پیرمردِ باتقوای پرهیزکارِ پارسا و پاک‏دامن را که هر هفته مردم با دل و جان پشت سر آن‏ها می‏ایستادند و به آن‏ها اقتدا می‏کردند، جلوِ چشم همین مردم در نماز جمعه به شهادت رساندند. به بسیاری دیگر هم سوء قصد کردند که بحمد اللّه به جایی نرسید. همین نماز جمعه‏ی تهران و همین محوطه‏ای که در آن نشسته‏اید، بسیاری از شما به یاد دارید که شاهد چه حوادثی بوده است. در موشک‏باران طولانی مدّت تهران که در چند نوبت بود، مردم در نماز جمعه شرکت می‏کردند. یک نوبت که در حدود پنجاه روز یا دو ماه بود و هر روز و شبی موشکهای دشمن به این شهر فرود می‏آمد، این نماز جمعه با اجتماعی عظیم شاید بشود گفت بیش از سایر اوقات مملو از جمعیت می‏شد. چون خطر بود و مردم احساس می‏کردند که حضورشان در اینجا خطرپذیری است و برای خداست، لذا برای ثوابِ مضاعف شرکت می‏کردند! بنده نماز جمعه‏هایی را به یاد دارم که در اثنای آن، صدای انفجار موشکها از اطرافِ همین محلّ نماز جمعه می‏آمد. در همین نماز جمعه، دشمن انفجار خونینی را به راه انداخت و جلوِ چشم مردم در همین نقطه عدّه‏ای به شهادت رسیدند؛ اما این مردم مثل کوه استوار ایستادند و تکان نخوردند. بنده آن روز در همین‏جا ایستاده بودم که آن انفجار اتّفاق افتاد. اوّل خیال کردیم موشک یا بمباران هوایی است؛ نگران شدم که نماز جمعه به هم خواهد خورد. معلوم می‏شود که ما هم مردممان را درست‏ نشناخته بودیم.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه - 1377/08/08
عنوان فیش : شهید آیت‌الله دستغیب, شهید آیةالله قاضی, شهید آیت الله مدنی, شهید صدوقی, شهید عطاءاللّه اشرفی اصفهانی
کلیدواژه(ها) : شهید آیت‌الله دستغیب, شهید آیةالله قاضی, شهید آیت الله مدنی, شهید صدوقی, شهید عطاءاللّه اشرفی اصفهانی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
می‌گفتند به هركدام از افراد شركت‌كننده در نماز جمعه‌ی تهران، فلان قدر پول می‌دهند، فلان قدر جنس می‌دهند! این‌ها همان مردمی بودند كه با پشتیبانیهای مالی خودشان، آن جنگ عظیم را پشتیبانی كردند. در همین نماز جمعه‌ی تهران، انبوه پول و جنس و هدایای مردمی به سمت جبهه‌ها روانه می‌شد. این‌قدر این ایرانی‌ناشناس‌ها، در باره‌ی این مردم اشتباه می‌كردند، جفا می‌نمودند و سخن به یاوه می‌گفتند!

آن‌ها به تبلیغات هم اكتفا نكردند و نماز جمعه را مورد تهاجم خونین قرار دادند. پنج امام‌جمعه‌ی معتبر معروف را به شهادت رساندند: مرحوم آیت‌اللّه قاضی، مرحوم آیت‌اللّه مدنی، مرحوم آیت‌اللّه صدوقی، مرحوم آیت‌اللّه دستغیب، مرحوم آیت‌اللّه اشرفی. پنج عالمِ مجتهدِ پیرمردِ باتقوای پرهیزكارِ پارسا و پاك‌دامن را كه هر هفته مردم با دل و جان پشت سر آن‌ها می‌ایستادند و به آن‌ها اقتدا می‌كردند، جلوِ چشم همین مردم در نماز جمعه به شهادت رساندند. به بسیاری دیگر هم سوء قصد كردند كه بحمد اللّه به جایی نرسید. همین نماز جمعه‌ی تهران و همین محوطه‌ای كه در آن نشسته‌اید، بسیاری از شما به یاد دارید كه شاهد چه حوادثی بوده است. در موشك‌باران طولانی مدّت تهران كه در چند نوبت بود، مردم در نماز جمعه شركت می‌كردند. یك نوبت كه در حدود پنجاه روز یا دو ماه بود و هر روز و شبی موشكهای دشمن به این شهر فرود می‌آمد، این نماز جمعه با اجتماعی عظیم شاید بشود گفت بیش از سایر اوقات مملو از جمعیت می‌شد. چون خطر بود و مردم احساس می‌كردند كه حضورشان در اینجا خطرپذیری است و برای خداست، لذا برای ثوابِ مضاعف شركت می‌كردند! بنده نماز جمعه‌هایی را به یاد دارم كه در اثنای آن، صدای انفجار موشكها از اطرافِ همین محلّ نماز جمعه می‌آمد. در همین نماز جمعه، دشمن انفجار خونینی را به راه انداخت و جلوِ چشم مردم در همین نقطه عدّه‌ای به شهادت رسیدند؛ اما این مردم مثل كوه استوار ایستادند و تكان نخوردند. بنده آن روز در همین‌جا ایستاده بودم كه آن انفجار اتّفاق افتاد. اوّل خیال كردیم موشك یا بمباران هوایی است؛ نگران شدم كه نماز جمعه به هم خواهد خورد. معلوم می‌شود كه ما هم مردممان را درست‌ نشناخته بودیم.