[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1383/03/27 عنوان فیش :ماندنی بودن دستاوردهای دنیوی در صورت دراه خدا بودن کلیدواژه(ها) : نمایندگان مجلس شورای اسلامی, عمر انسان, ظاهر دنیا, پرونده اعمال نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک جمله به مناسبت آیهیی که برادر عزیزمان در اینجا تلاوت کردند - «و ما اوتیتم من شیء فمتاع الحیاة الدّنیا و ما عنداللدَّه خیر و ابقی- عرض کنم. هرچه شما دستاورد دنیوی دارید، بهرهی زندگیِ نزدیکی است که تا چشم به هم بزنید، میگذرد؛ ماندنی نیست. این بهره، فقط پول نیست. این فرصتها، این مسؤولیتها، این شأنها و موقعیتهایی که گیر من و شما میآید، از دید ارتباط این مسؤولیتها با شخص خود ما، همینطور است. نمایندگی مجلس هم از همین چیزهاست - «ما اوتیتم من شیء فمتاع الحیاة الدّنیا» - اگر در این کار، هدف خدا باشد، آن وقت «ما عنداللَّه خیر و ابقی للّذین امنوا و علی ربّهم یتوکّلون»(1). اگر هدف ما از نمایندگی مجلس و از مسؤولیتهای دولتی و از تکیه زدن بر مناصب و مسندهای گوناگون - از آنجایی که شما نشستهاید، تا آنجا که بنده نشستهام، تا آنجاییکه دولت نشسته است، تا آنجایی که مسؤولان گوناگون در ردههای مختلف نشستهاند - همین شأن ظاهری و برخورداریهای ظاهری باشد (که این هم پوچ است، باطن این هم چیزی نیست؛ بظاهر، برخورداری بهنظر میآید، اما برخوداریِ واقعی نیست) - بدون شک سرمان کلاه رفته است؛ چون ما در مقابل آنچه میگیریم، چیزی میدهیم. شما در طول مدت عمرتان هیچ چیز را یکجانبه نمیگیرید؛ چیزی میگیرید، چیزی میدهید. آنچه میگیریم، همین چیزهایی است که در طول زندگی گیر ما میآید - از علم، از معنویت، از پول، از مقام، از جلوهگری در چشم مردم، از محبوبیت و غیر اینها - آنچه میدهیم، از همهی اینها مهمتر است و آن، عمر و زندگی ماست؛ «انّ الأنسان لفی خسر»(2). ما در مقابل همهی دستاوردهای خود، چیزی را داریم بهطور مستمر و بیوقفه تحویل میدهیم و آن، مدت مهلت و فرصت ما در این دنیاست؛ این دارد تمام میشود. سرمایهی اصلی دارد ذرهذره کم میشود؛ مثل یخی که انسان در دستش بگیرد و آب شود. این سرمایه را باید به سرمایه تبدیل کنیم. شما در باب مسائل اقتصاد کلان کشور میگویید نفتِ استخراج شده سرمایهی ملی است و نباید آن را خرج خوراک روزمره بکنیم؛ باید به یک سرمایهی ماندگار تبدیل کنیم. عین همین قضیه در مورد شخص من و شماست. یک سرمایهی تجدید ناشدنی - یعنی عمر - را داریم میدهیم؛ باید در مقابل آن یک سرمایه بگیریم تا برای ما بماند. این جاه و جلال، این محبوبیت، این موقعیت سیاسی و این پول برای انسان نمیماند؛ آنچه میماند، «ما عنداللَّه» است؛ این «خیر و ابقی» است؛ این ماندنی است. هدف از نمایندگی باید این باشد؛ در این صورت ضرر نمیکنید؛ چه محبوبیت شما در چشم مردم باقی بماند، چه نماند؛ چه دورهی بعد انتخاب بشوید، چه نشوید؛ چه در این دوره زحمتهای زیادی بر دوش شما بار بشود، چه نشود؛ هرچه اتفاق بیفتد، خیر اوست؛ «در طریقت آنچه پیش سالک آید، خیر اوست». هرچه پیش میآید، به خیر شماست؛ چرا؟ چون دارید یک معامله و تجارت پُر سود انجام میدهید. اگر میخواهید برای خدا کار کنید، قیامتان، قعودتان، امضاءتان، نطقتان، تصویبتان، ردتان، برای انجام وظیفه باشد. چون برای انجام وظیفه است، پس در دیوان الهی ثبت میشود؛ «لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الّا احصاها»؛(3) همه چیز را احصاء میکنند؛ چیزهایی که ما یادمان میرود. وقتی ما نهایت احتیاج را داریم، با سود و بهره، آن را به ما تحویل میدهند؛ پس ما ضرری نکردهایم. جز این، هر کاری بکنیم، سرمان کلاه رفته است؛ من هم همینطورم، شما هم همینطورید؛ هیچ فرقی هم بین ما از این جهت نیست. 1 ) سوره مبارکه الشورى آیه 36 فَما أوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَما عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَأَبقىٰ لِلَّذينَ آمَنوا وَعَلىٰ رَبِّهِم يَتَوَكَّلونَ ترجمه : آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگی دنیاست، و آنچه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل میکنند بهتر و پایدارتر است. 2 ) سوره مبارکه العصر آیه 2 إِنَّ الإِنسانَ لَفي خُسرٍ ترجمه : که انسانها همه در زیانند؛ 3 ) سوره مبارکه الكهف آیه 49 وَوُضِعَ الكِتابُ فَتَرَى المُجرِمينَ مُشفِقينَ مِمّا فيهِ وَيَقولونَ يا وَيلَتَنا مالِ هٰذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَلا كَبيرَةً إِلّا أَحصاها ۚ وَوَجَدوا ما عَمِلوا حاضِرًا ۗ وَلا يَظلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ترجمه : و کتاب [= کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و میگویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالی است که) همه اعمال خود را حاضر میبینند؛ و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند. مربوط به :بیانات در دیدار مردم یاسوج - 1373/03/17 عنوان فیش :کوتهبینی، توجه به ظواهر دنیا و عدم درک قدرت الهی، از ویژگیهای مردم دنیاپرست کلیدواژه(ها) : ایالات متحده امریکا, فروپاشی شوروی, دشمنان انقلاب اسلامی, ایستادگی امام خمینی(ره), ظاهر دنیا نوع(ها) : قرآن متن فیش : برادران و خواهران من! یک روز در دنیا، دو قطب و دو قدرت، سررشتهی مسائل دنیا را در دست داشتند. یکی قدرت غرب به سرپرستی آمریکا و یکی هم قدرت شرق و نظام کمونیستی و بلوک سوسیالیستی دنیا به رهبری شوروی سابق بود، که دنیا را بین خود تقسیم میکردند. البته در آن روز، هم آمریکا و هم شوروی، علیه جمهوری اسلامی با هم متّحد و متّفق شدند. اما هرچه فشار آوردند، نتوانستند جمهوری اسلامی را به زانو درآورند. امام، مثل کوه در مقابل آنها ایستاد. ملت، مثل کوه در مقابل آنها ایستاد. نمونهاش هم جنگ تحمیلی بود. در جنگ تحمیلی، هم شرق و هم غرب، به نیروهای متجاوز کمک میکردند؛ اما ملت از پسِ همهی آنها برآمد و نگذاشت که به او آسیبی وارد کنند. بعد، به فضل پروردگار، یکی از این دو قدرت فروریخت. فروپاشیِ شورویِ سابق را هیچکس باور نمیکرد. نه خودِ سردمداران آن اتّحاد جماهیری، نه آمریکاییها، نه اقمار آن دو قدرت بزرگ جهانی و نه تودههای مردم، باور نمیکردند که چنین حادثهای اتّفاق بیفتد. ناگهان یک امپراتوری عظیم از هم فرو پاشید و شوروی سابق به چندین کشور کوچک و بزرگ تبدیل شد که بعضی از آنها هنوز هم با یکدیگر جنگ و دعوا و اختلاف دارند. دیگر آن قدرتی که خود را مالکِ نیمی از دنیا میدانست، وجود ندارد. بهخلاف انتظار همه، دود شد و از بین رفت! پس از گذشت چند صباحی از آن حادثه، قدرتهای گوناگون و ریز و درشت عالم، گیج بودند و نمیدانستند چه حادثهای رخ داد و چگونه اتّفاق افتاد! لکن، پس از مدّتِ کوتاهی، آن قدرت دیگر آمریکا - به وسطِ میدان آمد و گفت: «امروز من رئیس کلّ دنیایم!» چون رقیب را در صحنه ندید، فکر کرد همهی دنیا زیرِ نگینِ اوست. مردمِ دنیاپرستِ کوتهبین، همین گونهاند و نمیتوانند دو واسطه آن طرفترِ حوادث را ببینند. «یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا.(1)» ظواهر دنیا و همین پدیدههای ظاهری را میبینند، و بر اساس آنها حکم میکنند. اما حکمِ خدا، چیز دیگری است. 1 ) سوره مبارکه الروم آیه 7 يَعلَمونَ ظاهِرًا مِنَ الحَياةِ الدُّنيا وَهُم عَنِ الآخِرَةِ هُم غافِلونَ ترجمه : آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند! |